112188
کتابخانه اینترنتی آوای بوف ناشر کتب ممنوعه #آوای_بوف همیشه #رایگان خواهد ماند. AVAYeBUF.com گوگل: https://g.co/kgs/KCCpjo2 . ارسال کتاب جهت نشر 👇 Avaye.buf@gmail.com 👇insta: https://www.instagram.com/avayebuf?igsh=NHdhNmZvMDlqaGxm
📝 یادبودی برای #بهرام_مشیری
✍ نویسنده: #قاسم_قره_داغی
در مرگ خاموش یک متفکر، جامعهای به عریانیِ فکریِ خویش میرسد.
مرگ بهرام مشیری تنها فقدان یک چهرهی رسانهای یا تاریخپژوه نبود؛ بلکه مرگ آخرین بازمانده از نسلی بود که هنوز میکوشید در میان غوغای خرافه، تبلیغ، دینسالاری و ابتذال، از اندیشیدن به مثابه مقاومت سخن بگوید. جامعهای که مرگ منتقدان خود را با سکوت یا شوخی میگذراند، در واقع مرگ خویشتن را جشن میگیرد. و این همان جایی است که ما ایستادهایم: در گورستان اندیشه، زیر سایهی عمامهها و میان مردمانی که هنوز ایمان را با رستگاری، و شک را با گناه اشتباه میگیرند.
بهرام مشیری بیش از سه دهه کوشید تاریخ ایران را از زیر غبار اسطوره و تبلیغ مذهبی بیرون بکشد. اما مرگ او نهتنها پایان یک زندگی، بلکه بازتاب بیماری مزمنی است که جامعهی ایرانی را قرنهاست میفرساید: ترس از تفکر مستقل.
ما مردمی هستیم که در ستایش قربانیان خود مهارت داریم، نه در فهم میراثشان. هنوز همانگونه که حافظ را به تسبیح بدل کردیم و خیام را به جام شراب، مشیری را هم در قفس «خداناباوری» خلاصه میکنیم، تا از تفکر دردناک او در امان بمانیم.
جامعهی ما با هر مرگ متفکری، سبکتر میشود؛ نه از اندوه، بلکه از بار عقل.
این سبک شدن، خطرناکترین نوع سقوط است.
مرگ مشیری یادآور این حقیقت تلخ است که در کشوری که دین، ایدئولوژی، و تعصب را در تار و پود آموزش و رسانه تنیدهاند، روشنفکر تنهاست و مرگش، بیصدا.
در ایران امروز، جهل نه یک ضعف که یک هویت جمعی است؛ جهلِ مقدس، مشروع و پر زرق و برق. در این میان، صدای یک منتقد که از تاریخ و از نقد قرآن و از شاهنامه همزمان سخن میگفت، نه تحمل میشود و نه فهمیده.
ما در دورانی زندگی میکنیم که «نقد» به ناسزا بدل شده و «ایمان» به ابزار قدرت. روحانیون و مبلغان دین، نه بهعنوان نمایندگان خدا بلکه بهعنوان معماران جهل، ساختار روانی جامعه را در مشت دارند. دین در ایران دیگر یک باور نیست؛ یک نظام نظارتی است، یک اقتصاد، یک ماشین کنترل. و از دل همین ماشین، نسلی بیرون آمده که نه تاریخ میخواند، نه میاندیشد، بلکه تنها «احساس» میکند. احساس مذهبی، احساس وطندوستی، احساس نفرت.
این جامعه از عقل گریزان است، زیرا عقل هزینه دارد، عقل مسئولیت میطلبد، عقل از ما میخواهد که بپرسیم چرا سجده میکنیم و چرا سکوت میکنیم.
اگر مرگ مشیری را تنها به عنوان واقعهای شخصی ببینیم، در واقع از فهم آن طفره رفتهایم. مرگ او آینهای است در برابر جامعهای که دیگر تفکر نمیکند. او از نسلی بود که هنوز به آموزش و کتاب ایمان داشت، نه به «پیج» و «استوری». نسلی که از مهاجرت هم به عنوان بستر گفتوگو با ملت خویش استفاده کرد، نه برای فرار از آن.
اما امروز مهاجرت برای بسیاری، تنها بریدن از ریشههاست، نه بازسازی آنها. و مرگ او در غربت، تصویری کامل از وضعیت ماست: ایرانیانی که در هر نقطهی جهان که باشند، از اندیشیدن در وطن خویش تبعید شدهاند.
مرگ اینگونه متفکران، شکست فردی نیست؛ نشانهی مرگ فرهنگی است که دیگر به پرسش احتیاج ندارد. پرسش در ایران امروز، بیکارکرد شده است. آموزش دینی از کودکی ذهنها را تسلیم کرده، سیاست دینی زبانها را، و اقتصاد دینی شرافتها را. دین دیگر یک اعتقاد نیست، بلکه یک «سیستم» است؛ سیستمی که برای تداوم خود، به تودهی مؤمن، فرمانبر و بیدانش نیاز دارد. و درست در چنین سیستمی است که متفکری چون مشیری به تهدید بدل میشود، نه به سرمایه.
ما در دههای زندگی میکنیم که شکست عقلانیت در ایران دیگر پنهان نیست. هر آنچه او در نقد خرافه گفت، امروز در خیابانها و دانشگاهها و حتی در میان تحصیلکردگان دینی، به شکل دردناکتری عینیت یافته است. وقتی جامعهای نمیتواند بین «باور» و «دانش» تمایز قائل شود، در واقع همهی حقیقت را به وجدان مذهبی واگذار کرده است. و در چنین جامعهای، آتئیست نه یک اندیشمند که یک مجرم است. مشیری این جرم را پذیرفت، نه برای تحریک، بلکه برای آزادی. آزادی اندیشه از اسارت ایمان.
در جهان مدرن، دین عقبنشینی کرده است؛ اما در ایران، بازتولید میشود. این بازتولید نه از ایمان مردم، بلکه از نیاز حکومت به کنترل میآید. رژیم اسلامی ایران، بهدرستی فهمیده است که حفظ قدرت نه از طریق زور نظامی، بلکه از طریق مهندسی ذهن مذهبی ممکن است. آنچه مشیری و همفکران او میکوشیدند افشا کنند، همین مکانیسم بود: پیوند مقدس میان دین و قدرت. آنها میخواستند ایرانی بفهمد که ایمان شخصی، وقتی به ابزار سیاسی بدل شود، به فساد و جنون جمعی میانجامد. و اکنون پس از مرگ او، باید از خود بپرسیم: آیا این جامعه هنوز توان شنیدن چنین صدایی را دارد؟
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
از اینرو، باید گفت آن جملهٔ سادهی دیواری، صرفاً یک خیال شاعرانه نیست؛ بلکه بیانیهای سیاسی و فلسفی است که لبّ بیداری ایرانی را فریاد میزند. تصور جهانی بدون «اینا»، یعنی بدون دروغ، سرکوب و تزویر، نه فقط آرزو، که ضرورت است. هر صبح که میرسد، ایرانیان بیشتری این جمله را در ذهن خود تکرار میکنند و به امکان تحقق آن میاندیشند. هیچ قدرتی نمیتواند در برابر تخیل جمعی انسان مقاومت کند. روزی خواهد رسید که این تخیل از دیوارها به واقعیت خیابانها سرایت کند، و آنگاه، مردم ایران نه در رؤیا، بلکه در بیداری خواهند دید که «اینا» واقعاً دیگر نیستند.
23, Oktober, 2025
لینک یوتیوب
https://youtu.be/TRCeJWnzMWM
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️
🎙 پادکست:
📝 #صبحانهی_امید؛
جامعه شناسی یک شعار
✍️ نویسنده: #قاسم_قره_داغی
گویش: #مریم_درخشش
تولید تیم #آوای_بوف
در این گفتار، نگاهی جسورانه و فلسفی میشنویم به دیوارنوشتهای که در خیابان، به شعاری برای بیداری جمعی تبدیل شد:
«فکر کن صبح پاشی اینا نباشن»
این پادکست تلاشیست برای فهمِ آن لحظهی گذار، جایی میان انکار نظم کهنه و جستوجوی معنای تازه.
از امید و خشم نسل امروز میگوید، از سیاستِ تخیل، از مردمِ بیرهبر که برای نخستین بار تصمیم گرفتهاند خودشان خودشان را نجات دهند.
🔴 اگر میخواهید بدانید «چرا حذف یک قدرت، هنوز کافی نیست» و «چطور تصّور میتواند عمل سیاسی باشد».
گوش کنید و به اشتراک بگذارید.
لینک یوتیوب
https://youtu.be/TRCeJWnzMWM
📝 #صبحانهی_امید؛
جامعه شناسی یک شعار
✍️ نویسنده: #قاسم_قره_داغی
در هر جامعهای لحظهای فرا میرسد که خواب طولانی مردم دیگر تداومپذیر نیست. در چنین بزنگاههایی، رؤیای رهایی از ستم، به تدریج به یک گفتار جمعی بدل میشود؛ گفتاری که در خیابانها، دیوارها و ذهنها تکرار میگردد. جملهای ساده، گاه بار تاریخی یک ملت را در خود حمل میکند؛ مانند آن جملهٔ سرخفام بر دیوارهای خاکستری شهر: «فکر کن صبح پاشی اینا نباشن.» این عبارت کوتاه، خلاصهی قرنها آرزو برای آزادی و رهایی از ساختاری است که بر ویرانههای امید حک شده است. مردمی که سالها در چنبرهٔ کنترل ایدئولوژیک و سرکوب زیستهاند، اکنون با زبان ساده، اما فریادآور، تمنای دگرگونی را بر دیوارهای شهر مینویسند؛ تمنایی که از جنس شعار نیست، بلکه از عمق آگاهی سیاسی و تجربهٔ زیسته برمیخیزد.
چهلوچند سال پس از تثبیت نظامی که خود را «اسلامی» میخواند، ملت ایران به مرحلهای رسیده است که حقیقت دیگر در قاب تبلیغات و رسانههای رسمی نمیگنجد. آگاهی سیاسی در لایههای گوناگون جامعه نفوذ کرده، و نسلهای تازه با درکی دقیقتر از سازوکار قدرت، در پی آن هستند که مفهوم آزادی را نه در قالب وعده، بلکه در عمل بازتعریف کنند. نظام حاکم که روزگاری بر ایمان تودهها تکیه داشت، امروز در بحران مشروعیتی بیسابقه فرو رفته است. هر کنش روزمره، هر حرکت کوچک، و حتی هر جملهی کوتاه بر دیوار، به میدان مبارزهای نمادین تبدیل شده است. در چنین فضایی، بیداری سیاسی دیگر یک پروژه روشنفکری نیست؛ بلکه یک فرآیند تاریخی و جمعی است که از ناخودآگاه جامعه سر برآورده و به خودآگاهی بدل میشود.
ایران امروز در میانهٔ گسستی عمیق میان مردم و حاکمیت قرار گرفته. از دل این گسست، مفهومی زاده میشود که میتوان آن را «آگاهی منفی» نامید؛ یعنی درک عمیق از آنچه نمیخواهیم، پیش از آنکه بدانیم چه میخواهیم. این مرحله، مقدمهٔ رهایی است. مردمی که دیگر به وعدهها و توجیهها باور ندارند، نخستین گام را بهسوی آزادی برداشتهاند: گام انکار.
آنان با هر بار زمزمهٔ «فکر کن صبح پاشی اینا نباشن»، به نوعی تمرین ذهنی برای تصور جهانی دیگر میپردازند؛ جهانی که در آن ساختار قدرت فروپاشیده و انسان دوباره به مقام فاعل آگاه بازگشته است. این اندیشه، نه تنها سیاسی بلکه فلسفی است، زیرا در دل خود پرسشی بنیادین دارد: اگر نظامی که سالها بر ما حاکم بوده ناگهان نباشد، ما چه خواهیم بود؟
چنین تخیلی، در واقع نخستین گام در فرایند خودآگاهی جمعی است. ملت ایران به تجربه دریافته که هیچ قدرتی جاودانه نیست، و هر نظامی که از مشروعیت خالی شود، دیر یا زود فرو خواهد پاشید. این درک، نه زادهی تبلیغ و رسانه، بلکه حاصل رنج تاریخی و تجربهٔ نسلی میباشد که با چشمان باز تمامی این دروغها را دیده و درک کرده است. از این رو، بیداری سیاسی در ایران امروز، برخلاف گذشته، دیگر به شعارهای آرمانگرایانه متکی نیست؛ بلکه بر واقعیت زیستهی مردم بنا شده است. نسل جوان، بهویژه زنان، با شجاعتی بیسابقه در خیابانها و فضای مجازی، صورت دیگری از سیاست را به نمایش گذاشتهاند؛ سیاستی بیرهبر، بیایدئولوژی، و بیوابستگی به نهادهای سنتی. این همان تحولی است که نظام اسلامی را بیش از هر زمان دیگر نگران کرده، زیرا دشمنی که در برابرش ایستاده، دیگر یک گروه سازمانیافته نیست، بلکه آگاهی پراکنده و سرسخت مردمی است که دیگر فریب سیستم حاکم را نمیخورند.
در این میان، شعارها و نوشتههای خیابانی بدل به بیانیههای فلسفی ملت شدهاند؛ واژگانی ساده که بر دیوارها جان میگیرند و در ذهنها متبلور می شوند.
«فکر کن صبح پاشی اینا نباشن» یک دعوت است؛ دعوت به تصور، و از دل تصور، به کنش. زیرا هیچ دگرگونیای در تاریخ رخ نداده مگر آنکه نخست در خیال انسان شکل گرفته باشد. خیال رهایی، پیشدرآمد تحقق آن است. مردم ایران در این خیال جمعی، گام نخست را برداشتهاند. آنان میدانند که فروپاشی ساختارهای پوسیده نه از بالا، بلکه از درون جامعه آغاز میشود؛ از لحظهای که اکثریت دیگر دروغ را تکرار نمیکنند، از وقتی که زبان رسمی، معنای خود را از دست میدهد و واژههای تازه از دل مردم میرویند.
اکنون جامعهای در حال شکلگیری است که زبانش دیگر با زبان قدرت یکی نیست. این تغییر زبانی، عمیقتر از هر اصلاح سیاسی است. نظام اسلامی با تکیه بر واژههایی چون «شهید»، «ولایت»، «امت» و «جهاد» مشروعیت میساخت؛ اما نسل امروز، واژگان تازهای آفریده است: «زندگی»، «آزادی»، «زن»، «آگاهی». همین تغییر در میدان معنا، نشان از تحول در میدان قدرت دارد. رژیمها زمانی به پایان میرسند که دیگر نتوانند بر ذهنها حکومت کنند، و در ایران امروز، ذهنها آزادتر از همیشه شدهاند.
سایت | آرشیو تلگرام | انجمن گفتگوی آوای بوف | فهرست کتابها
AVAYeBUF.com |avayebuf"> youtube | Instagram | twitter
⬆️