bolbolibargegoli1397 | Unsorted

Telegram-канал bolbolibargegoli1397 - بلبلی برگ گلی

-

شعر، داستان، متن های ادبی و نقیضه پردازی و......

Subscribe to a channel

بلبلی برگ گلی

ای شور رستخیز قیامت درنگ چیست؟
آگه نئی مگر که به عالم عزای کیست ؟

#حزین_لاهیجی

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

**یادمان
" عباس کیا رستمی"
شاعر و
فیلم ساز تاثیر گذار درسینمای جهان

كبوترهایِ من
برای عباس كيارستمی



همسایهٔ من،
سایه و
سِرگینشان را
بر زمین می‌دید
وز پنجره، هر روز می‌غُرّید.

یک‌بار هم از بُرجِ زهرِ مارِ خود
بیرون نکرد او سَر
تا بنگرد آن سُرخ را در فرّهٔ فیروزه‌فامِ صبح
یا رَفرَفَه‌یْ پروازشان را
بشنود در پشتِ‌بامِ صبح.

می‌گفتم:
«آن بالا،
ببین در آبیِ بی‌ابر
آن طوقیَک را، در طوافِ صبح،
در پرواز!
آن سینه‌سرخان را ببین،
در آن سماعِ سبز!
بالیدنِ آمال‌شان را
بال‌شان را، بین!
آن وَجْدها و
شورها و
حال‌شان را بین!
آن شامگاهان، نغمهٔ قوقو سرودن‌ها
بقربقوها، دُم‌کشیدن‌ها
در طشتِ آبِ پشت‌ِبام و
صبح
تن‌شُستن و در آفتابِ بامدادی پرگشودن‌ها.

امّا،
همسایهٔ من،
سایه و
سرگینشان را
روز و شب می‌دید
وز پنجره، هرلحظه، می‌غُرّید.

روزی،
سرانجام،
آن نگاهِ چرک‌مرده چیره شد،
ناچار
بُردم به شهری دورشان،
و آنجا رها کردم
مُردَم به دست و پای، در آن لحظهٔ بدرود
در بازگشتن،
آه!
با روحم
نمی‌دانی چه‌ها کردم؟

وقتی شکسته،
خسته و
بگسسته از هستی
باز آمدم، دیدم
بسیار دور از باورِ من، در همین نزدیک
خیلِ کبوترهام،
پیش از من
در آن غروبِ روشن و تاریک
جمعی نشسته روی پاساره
جمعی به‌رویِ آغلِ در بسته‌شان، خالی.
و آن طوقیَک،
بر اوج
در طوفِ بامِ خانه،
در طیفی ز تنهائیش
می‌پرَّد
همسایهٔ من، خصمِ هر زیبایی و آزرم،
آنجا کنارِ پنجره، با خشم و
هم با چشم،
می‌غُرّد.

در زیرِ آواری ز حیرانی شدم، ویران
وان دَم که در آن واپسین فرصت، براشان، دانه
افشاندم

با خویش می‌گفتم: چه زیبایی و آزرمی
در پویه و پروازِ این سِحْر‌آفرینان است!
که روح را
در جویبارانِ زلال خویش،
می‌شوید

یا رب زبون‌ باد و زیان‌کار، آن نگاهی کاو
غیر از گناه و فضله،
زیرِ آسمان،
چیزی نمی‌جوید.



استاد دکتر محمد‌رضا شفیعی کدکنی
از مجموعهٔ «هزارهٔ دوم آهوی کوهی»
عباس کیارستمی
۱ تیر‌ماه ۱۳۱۹ تهران
۱۴ تیر‌ماه ۱۳۹۵ پاریس
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

«عشق به ایران، نه در فریاد، که در سکوت ِ خدمت به خلق ِ آن نهفته است.
آن که برای این خاک، بی‌ریا کار کند، وطن‌پرست ِ راستین است


محمدعلی فروغی
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

#محرم
#حسین_فخری

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

ابروی ترک خورده ی عباس؟ خدایا!
شق القمر از لشکر ابلیس بعید است...

#علیرضا_بدیع
#السلام_علیک_یا_عبدالصالح
#تاسوعا🏴

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

** در روز ملی دماوند با ابیات آغازین قصیده‌ی فخيم و ماندگار ملک‌الشعرا بهار همراه شویم:

ای دیوِ سَپیدِ پای در بند!
ای گنبد گیتی! ای دماوند!

از سیم به سر یَکی کله‌خود
زآهن به میان یَکی کمربند!

ملک الشعرای بهار
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

‍ ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم

#مولانا


🪷🪷
‌‌‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

‍ سالگرد ارتحال خواجه نصیرالدین توسی

دکترعبدالرضامدرس‌‌زاده

یازدهم تیرماه در تقویم رسمی جهانی روز درگذشت علامه ‌فهّامه خواجه نصیرالدین توسی ادیب و حکیم و متکلم و منجم و ریاضی‌دان نامی جهان اسلام و ایران است.

خواجه شخصیتی جامع‌الاطراف دارد و در رشته‌های گوناگون دانش بشری در روزگار خود توغل و ممارست داشته‌است که علاوه بر جهان اسلام، موجب سرنهادن تمدن باخترزمین بر آستان بلند خواجه شده‌است.

خواجه نصیرالدین توسی احیاکننده حکمت سینوی و برپادارنده اصول و موازین اخلاقی بر اساس آموزه‌های شیعی است یعنی آنچه را که در متون اخلاقی و تمثیلی پیش از او چون قابوس‌نامه و کلیله و... آمده‌است، نزد قلم خواجه اصلاح و پیرایش را تمکین کرده‌است و برای نخست‌بار در نوع خود و بعد از فرونشستن غبار میدان از آموزه‌های پی‌نهاده بر باورهای اهل‌سنت از سوی کسانی چون غزالی ، اخلاق شیعی مبتنی بر مکتب امامیه را گزارش می‌کند.

تنوع آثار خواجه در حوزه‌های کلام و عرفان و اخلاق و منطق و نجوم و ریاضیات؛ نشان از آن دارد که خواجه به هیچ روی تسلیم ناکامی‌ها و ناروایی‌های عهد خویش نشده‌است و حتی در ربع قرن اقامت سخت در قلعه‌های اسماعیلیه، قلم بر زمین ننهاده‌است.

این‌ که خواجه هم با خداوندان الموت زیسته‌است و هم در کنار هولاکو‌خان مغول جان به سلامت برده و امین چنان کسی شده‌است، چیزی جز انعطاف‌پذیری شخصیتی چنان به سبب آیین تقیه نیست که اگر نابودی خلافت عباسی بغداد به دست خان مغول را هم پیشنهاد و برنامه خواجه بدانیم‌، غرض حکیم از تقیه آشکارتر می‌شود.

پاسخ به  این انتقاد هم که چرا چنان معلم اخلاق و ادب در تسخیر بغداد و قتل بسیار کسان دست‌داشته‌است به آنجا برمی‌گردد که خلافت رو به مردم‌کشی و عیش و عشرت عباسی مجال پذیرش و ماندگاری خود را از دست داده‌بود و رفع چنین ظلمی از جامعه مسلمین از گونه جهاد و دفع فتنه بود.

اگر شائبه شاگردی خواجه نصیرالدین در محضر افضل‌الدین کاشانی(باباافضل ) را شایعه هم بدانیم، همین که شاگردان خواجه نامدارتر از استادان او هستند و خواجه کسانی چون  علامه حلی و ابن‌میثم‌بحرانی را برکشیده‌است نشان می‌دهد که خواجه به مرارت بسیار تحصیل کرده‌است و در نخبه‌شناسی و برکشیدن استعدادهای موجه کوششی صادقانه و عاری از بخل داشته‌است.

دفن خواجه نصیرالدین در پایین پای امامین کاظمین علیهما‌السلام در بغداد و وصیت به نگارش آیه‌ای که در وصف سگ اصحاب کهف است بر روی سنگ مزار، در واقع رفع شبهات از مذهب خواجه و تثبیت دوازده‌امامی بودن خواجه است.

با این همه نمی‌توان این دریغ را پنهان کرد که در سخنان استادان و ادیبان و به ویژه خطیبان مذهبی و مداحان ما درطول سال گاهی یک‌بار هم نام خواجه نصیر شنیده نمی‌شود و خواص جامعه از مجموعه آثار متنوع خواجه که بسیار سلایق را می‌تواند خرسند نگاه‌دارد، روی‌گردان‌اند و مجالس بیشتر به قیل و قال مساله و های‌و‌هوی عاری از گفتگوی سپری می‌شود.

یاد. و خاطره مرد بی‌نظیر خواجه نصیر با آرزوی درک بهتر آموزه‌های او گرامی‌باد.

🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

‍ **دهم تیرماه، روز بزرگ‌داشت صائب تبریزی گرامی باد!

با هم تک‌بیت‌هایی از این شاعر نازک‌خیال قرن یازدهم هجری و از سرآمدان سبک هندی بخوانیم:

- چرا ز غیر شکایت کنم که هم‌چو حباب
همیشه خانه‌خراب ِ هوای خویشتنم

- سنگین نمی‌شد این همه خواب ِ ستم‌گران
گر می‌شد از شکستن ِ دل‌ها صدا بلند

- همّت ِ مردانه می‌خواهد گذشتن از جهان
یوسفی باید که بازار ِ زلیخا بشکند

- به هیچ حیله در آغوش ِ من نمی‌آیی
تو را مگر ز نسیم ِ بهار، ساخته‌اند‌؟

- مخور صائب! فریب ِ فضل از عمّامه‌ی زاهد
که در گنبد، ز بی‌مغزی، صدا بسیار می‌پیچد

- ردّ ِ پای رفتگان، هموار سازد راه را
مرگ را داغ ِ عزیزان، بر من آسان کرده است

- رتبه‌ی گفتار را حیرت، تلافی می‌کند
چاره، خاموشی است شعری را که از تحسین گذشت

- ما از این هستی ِ دَه‌روزه به‌جان آمده‌ایم
وای بر خضر که زندانی ِ عمر ِ ابد است!

- چشم ِ تو را به سُرمه‌کشیدن چه حاجت است؟
کوته کُن این بهانه‌ی دنباله‌دار را

- برق را در خرمن مردم تماشا کرده است
آن که پندارد که حال ِ مردم ِ دنیا خوش است

🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

**خوبی زنی بود که بوی سیگار می‌داد.

دکترسیناجهاندیده

استعارات فمنیسم رادیکال، مثل استعارات مردانه است؛ به همان شکل خشن به همان شکل اهل سانسور و حذف. گاهی آدم به شک می‌افتد که شاید مسئله اساسی دفاع از آزادی انسان نیست؛ بلکه جنگ بر سر انتقال قدرت است.
نکته‌ی که داستایفسکی از زبان آلیوشا  در برادران کارامازوف مطرح می‌کند که «خاطرات  کودکی می‌تواند نجات‌بخش باشد»، کاملا درست است. حداقل درباره‌ی من کاملا تطبیق می‌کند. البته وقتی چیزی رهایی‌بخش است می‌تواند در وضعیت دیگر وارنه عمل کند. زیرا در هر ایجابی سلبیت نیز پنهان است.  نوستالژی کودکی می‌تواند رهایی بخش باشد، می‌تواند تعادل روانی انسان را به هم بریزد. تاکید داستایوفسکی به استعارات کودکی همان تاکید فروید به کودکی است. در دستگاه نظری فروید همه‌ی زندگی حاشیه‌ای است برای دوران کودکی. گویی دوران کودکی متن است و همه‌ی دوران بعد از کودکی، بازی کردن با استعارات  متن کودکی به همین دلیل در نظریات فروید بازگشت سرکوب به خودآگاه حتمی است و ناخودآگاه تا ابد نمی‌تواند مقاومت کند.
در دوران کودکی من، یعنی روزگار پدرسالاری تام‌، عمه، مهمتر از خاله بود. نوجوان که شدم شوخی عمه ظاهر شد و من همیشه رنج می‌بردم؛ زیرا عمه‌ای داشتم  که تمام کودکی من به شکلی به او وصل است. خانه‌ی عمه برای من امنیت بی‌کران بود. آزادی توامان با شادابی. عمه یعنی مدافع همیشه من‌. عمه یعنی مهربان‌ ترین آغوش. عمه یعنی زمان زندگی. نزدیک به سی سال است که عمه رفته است اما خاطره‌‌ی جانانه‌ی او برایم نور امنیت است. من این شعر اسماعیل خویی را بسیار دوست دارم: «خوبی زنی بود که بوی سیگار می‌داد.» و عمه من مدام سیگار می‌کشید. هر وقت کاغذ سیگارش تمام می‌شد، سهمی از باقی مانده پولی که برای خریدن کاغذ سیگار می‌داد به من می‌رسید.
اکنون اما در روزگار فمنیسم عمه‌ها از یاد رفته‌اند. و البته برخی عمه‌ها خشن‌تر و بی‌خیال‌تر هم شده‌اند. خانواده‌ها بیشتر با خاله‌ها ارتباط دارند. شوخی عمه حتی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مشروع شده است. در عوض کسی از خاله به شوخی یاد نمی‌کند. بحث من به هیچ عنوان بر سر برتری عمه بر خاله یا برعکس نیست. پیوند با عمه و خاله و دایی و عمو بازمانده‌ی میراث خانواده‌ی گسترده است که اکنون حداقل در شهر‌های بزرگ در حال از بین رفتن است. مسئله‌ی من همان تقابل‌های دوگانه‌ای است که دریدا از آن سخن می‌گوید که با متافیزیک حضور ساخته می‌شود. برای کودک فرقی میان عمه و خاله نیست. هر کدام مهربان‌تر باشند نزدیک‌تر است؛ اما برای جهان بزرگسالان این‌گونه نیست. دیروز، عمه با متافیزیک حضور بیشتر به یاد می‌آمد و امروز خاله. غیاب خاله در واقع غیاب زن بود. البته ممکن است هنوز در برخی خانواده‌ها ارتباط با عمه، بهتر و عمیق‌تر باشد. اما وقتی با شوخی کردن، از عمه اسطوره‌زدایی شد در واقع گفتمان دیگری در حال شکل گرفتن بود. همان زمانی که اصطلاح «زن ذلیل» به شوخی از آتش شعله‌وری می‌گفت که هیزمش را استعاره‌ها تامین می‌کردند. اصطلاح زن ذلیل اگرچه شوخی است اما یک اعتراض جدی و مردسالارانه است.  بی‌تردید شکل گیری گفتمان فمینیسم یک گام انسان را انسان‌تر کرد. زنان مثل مردان آزادند برابر با مردان  و باید به آزادی دست یابند. اما اگر قرار باشد فمنیسم از پدرسالاری تقلید کند نه تنها چیزی از رهایی نگفته است بلکه در برابر پدرسالاری استبداد دیگری را رقم زده است.

🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

و خون من
همه سر‌ ریز می‌شود در نگاه‌های تو...

#پل_الوار

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

ما را به دعا کاش
فراموش نسازند
رندان سحر خیز که
صاحب نفسانند

#حافظ

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

ز هم جدا نبود نوش و نیش این گلشن

که وقت چیدن گل، باغبان شود پیدا

#صائب_تبریزی

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

نوازش گل‌های شیپوری بنفش
و رفتار نسیم
بر چمن مخملین
که کرت به کرت
پلک‌هایش را بر می‌داشت
این صدای پای صبح «مرا»ست
که باز آرام‌آرام
قدم بر می‌دارد
و سکوت‌ها را گام به گام بیدار می‌کند.
دیروز در آن دامنه، این همه گل‌های زرد نبود؟
یا بود اما نه این همه زیبا؟!
حیف که «مهریک هنوز خوابیده است
چه سپیده‌ای؟ نگاه! که خورشید
چگونه بر پشقاب سفید تابیده است.

محمد حقوقی

🪷🪷
‌‌‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

🍁 #سعید_خدایی
▪️فراق کربلا
▫️ #استودیویی #ماشین
▪️ #جدید #ترکی
▫️ویژه #محرم


🏴

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

تسلیت باد!

تسلیت به معنای «دلخوشی» است و به کسی تسلیت گفتن یعنی «به کسی جمله‌های دلخوش کننده گفتن» و کسی را تسلیت دادن یعنی «کسی را دلداری دادن». حال اگر به کسی بگوییم: « درگذشت فلان بر شما تسلیت باد» مثل این است که به او گفته باشیم: «درگذشت فلان بر شما دلخوشی باد»!
اخیراً رسم شده است که به‌جای این جمله: «درگذشت فلان کس را به ملت ایران تسلیت می‌گوییم» غالباً در روزنامه‌ها یا روی پارچه‌های شعار در معابر می‌نویسند: «درگذشت فلان کس بر ملّت ایران تسلیت باد». این جمله غلط است و معنایی متضاد با آنچه اراده کرده‌اند در بر دارد.

#غلط_ننویسیم
ص ۱۰۶

🪷🪷
‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

«روز ِ قلم» بر آزاد‌اندیشان ِ آزاده، گرامی باد!

آزادی بیان و آزادی قلم را می‌توان
با یک قدرت ِ بزرگ‌تر از ما گرفت، اما آزادی اندیشه را هرگز!


ایمانوئل کانت
برگردان؟
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

#حیدری
▪️ای فراتین سوی
▫️ #سینه_زنی #زیبا #ترکی

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

روزی که دست صُنع به کار سرشت رفت
پای قلم چگونه بر این کار زشت رفت؟

ز ایوان کربلا صف خیل فرشته را
در سینه کوفتن اثر از سنگ و خشت رفت

بر لوح سرنوشت شهیدان تشنه لب
خون شد قلم که تا به سرِ نوشت رفت

تا از فرات، تشنه لبان باز پس شدند
زمزم به اشک کعبه فرو تا کنشت رفت

در جرعه‌ام نماند نمی، خیز ساقیا!
خون دلی که بود به کار سرشت رفت

بر حال گلْسِتان بیابان کربلا
شد غنچه آن دلی که ز دست بهشت رفت

گویند رحم برنکَند ز انتقام دست
این ظلم را به هر روشی انتقام هست

زلالی خوانساری

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

این‌که آدم یک جهان تنهاست بعضی وقت‌ها
قصه‌ای غمگین ولی زیباست بعضی وقت‌ها

هرچه با لبخند پنهان می‌کنی اندوه را
ماه پشت ابر هم پیداست بعضی وقت‌ها

خندهٔ شیرین گل یا گریهٔ تلخ گلاب؟
مرگ، بیش از زندگی با ماست بعضی وقت‌ها

برگی از سرشاخه‌ای افتاد و چیزی کم نشد
زندگی این‌قدر بی‌معناست بعضی وقت‌ها

فرض کن سنجاقکی بر آب گاهی هم نشست
یا برای پر زدن برخاست بعضی وقت‌ها

قدر شادی‌ها و غم‌ها را بدان، این لحظه‌ها
آخرین غم‌ها و شادی‌هاست بعضی وقت‌ها

گرچه تنهایی ندارد چاره‌ای، شادم که اشک
قدری از دلتنگی من کاست بعضی وقت‌ها

#فاضل_نظری

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

‍ ‍ یاد دوباره دکتر محمد معین

#دکترعبدالرضامدرس‌‌زاده

با همه بی‌وقتی و کمی توان و حوصله، ارادت به ساحت استاد نامدار ادب فارسی دکتر محمدمعین نمی‌گذارد که در سالگرد درگذشت تلخ ایشان چیزی نوشته نیاید.

دکتر معین به مانند هر شخصیت نامدار و تاثیرگذار دیگر به دلایلی نزد اهل دانش و فرهنگ منزلت دارد و در چشم نگارنده دکتر معین نماد فرهنگ و پشتکار فرهنگی با چاشنی درست‌کرداری است.

پشتکار داشتن محصول متعهد و دلسوز بودن است و درست‌کرداری ثمره زیست انسان‌مدارانه و باورمندانه و دکتر معین تا آخرین نفس چنین زیست کرد و به همین دلایل است که بی‌تکرار ماند.

گویا عنوان نخستین دکتر در زبان و ادبیات فارسی برای او و تفاوتی که ساختار دانشگاه میان او و استادانش پیش آورده بود، برایش مسوولیت آفرین بود و این مهم نمی‌گذاشت ورود او در هر کاری عاری از دقت و تیزبینی باشد.

برای دکتر معین فخر کردن به ایران باستان با همه دلپذیری‌اش  در شعارهای سیاسی و حکمرانی‌های باستان‌گرایانه خلاصه نمی‌شد و او کار را از زیرساخت‌های زبانی و فرهنگی پی می‌گرفت تا بر اساس تخصص کم‌مانندش در زبان‌های باستان بتوان با سند و ریشه‌شناسی، دیرینگی و پایداری زبان فارسی را نشان داد.

ورود او به کارهای ناتمام امثال دهخدا و نیمایوشیج به همان اندازه که امانت‌داری‌اش را نشان می‌دهد، روایتی از خستگی‌ناپذیری مردی است که خستگی‌های خود را با کاری تازه رفع می‌کرد و نمی‌گذاشت عُطلت و روزمرگی‌ها که کمتر معلمی است که دچار آن نشود  و نیز  کارهای ذوق‌کُش اداری مرسوم او را از هدف عالی خویش دور کند.

عدم ورود او به دعواهای مرسوم صنفی و جدال‌های انجمنی پیش از آن که گونه‌ای عافیت‌طلبی شمرده‌شود، گویای روح بلند مردی است که خود را از این دعواهای بعضا کودکانه پیران عصر برکنار نگه می‌داشت و وقت عزیز را گرانبها‌تر از آن می‌دانست که صرف چنین بطالت‌هایی شود.

فروافتادن پنج‌ساله چنین استادی به بستر بیماری و سپس مرگ جانکاه او، ادب فارسی و دانشکده ادبیات را از وجود مردی به تمام معنی نجیب و نستوه تا بدانجا محروم کرد که برخی میراث‌خواران او در دانشگاه هم نتوانستند بخشی از این جایگاه از دست‌رفته با مرگ او را بازسازی کنند.

خاکش انباشته از نور آمرزش باد
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

تلخ‌ترین شعر سایه

تلخ‌ترین شعر من، که همیشه سعی می‌کنم اونو از خودم برونم و تو خودم راهش ندم و برای کسی هم نخوندم، این سه خطّه:

کو دامن مهربان مادر
کو دامن مهربانت ای دوست
کو دامن مهربانت ای مرگ!

این مصرع «کو دامن مهربانت ای مرگ» رو تو یه شعر دیگه هم به کار بردم که حاضر نیستم چاپ بشه... هر چی فکر کردم دیدم حق ندارم انقدر تلخ حرف‌ بزنم:

نه عشق، نه آرزو، نه امّید
دیگر چه بهانه زیستن را

کو دامن مهربانت ای مرگ
تا سر بنهم گریستن را

(پیر پرنیان‌اندیش، میلاد عظیمی و عاطفه طیه در صحبت سایه، صفحه ۱۲۴۱)

🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

تو حق داری بلاتکلیف، مضطرب یا غمگین باشی... که حتی معلوم نیست جنگ را پشت سر گذاشته‌ایم یا آن را پیش‌رو داریم! نمی‌‌دانیم بچسبیم به زندگی یا کوله به دست آماده‌ی گریز باشیم! بخریم یا نخریم، بفروشیم یا نفروشیم، دور شویم یا نزدیک بمانیم، نگران باشیم یا اهمیتی ندهیم!؟
این جنگ بیش از آن‌که جنگ تن باشد، جنگ روان است و این را ما جانبازان ۷۱ درصدیِ روان خوب می‌فهمیم. ما بی‌آنکه بخواهیم در خط مقدم جنگی ایستاده‌بودیم که دیگران شروعش کرده‌بودند و وسط جنگی مجروح شدیم که تمایلی به شروعش نداشتیم و زخم‌های عمیقی از همان جنگ برداشتیم که قابل استناد و دیدن نبودند...
آری بمب اصلی وسط جوانی ما خورده‌بود و هرکس و هرچیز دیگری بهانه‌بود؛ هدف اصلی این حملات "ما" بودیم...

#نرگس_صرافیان_طوفان

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

ویدئو کوتاهی از مصاحبه با
" دکتر اسماعیل خویی "
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

‍ از ماهیان ِ کوچک ِ این جویبار
هرگز نهنگ، زاده نخواهد شد
من خُردی ِ عظیم ِ خود را می‌دانم
و می‌پذیرم.
 
اما
وقتی که پنجه‌ی فتادن ِ ریگی
خواب ِ هزارساله‌ی مردابی را می‌آشوبد
این مشت ِ خشم
بر جدار ِ دلم
بی‌گمان
بی‌هوده نیست که می‌کوبد.

دکتر اسماعیل خویی


زاد روز دکتر اسماعیل خویی( متولد ۹ تیر ۱۳۱۷) شاعر و اندیشمند برجسته‌ی ایرانی


🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

دل آدمی به هنگام بهار
زمستان را میخواهد
و به وقت زمستان بهار را

دلتنگ میشود
برای هر آنچه که دور است

آیا باید همیشه به‌هم رسید؟

بیخیال شو!
بعضی چیزها
وقتی که نیستند
زیبایند!

#ازدمیر_آسف

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

نه بوی گل، نه رنگ لاله از جا می‌برد ما را

به گلشن لذت ترک تماشا می‌برد ما را

#صائب_تبریزی

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

با یادی از:
محمد حقوقی


گویی همه با هم برای همیشه
در زیر ِ برف‌های زمستانی مانده‌ایم
و دیگر نه اسبی است و نه سواری
نه کوچی نه بهاری.

محمد حقوقی
گریزهای ناگزیر

🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

🍁 #السید_حجازی
▪️عودی یا کربلا
▫️ #استودیویی #ماشین
▪️ #جدید #عربی
▫️ویژه #محرم 🏴

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

🍁 #پرویز_حسینی #باکویی
▪️شهریاریم سن آقا
▫️ #استودیویی #ماشین
▪️ #جدید #ترکی
▫️ویژه #محرم


🏴

Читать полностью…
Subscribe to a channel