فروشگاه لوازم کوهنوردی طبیعتگردی ریگا @regacamp هماهنگی تبلیغات در کانال @adspdf
🎵 In the Mood for Love
🎼 Shigeru Umebayashi
🎻 Michael Galasso
#موسیقی
@bookhapdf
🎧 کتاب صوتی
📝 اعترافات یک سارق مادرزاد
✍ وودی آلن
🎙 هانیه سلیمی
#وودی_آلن
#کتاب_صوتی
@bookhapdf
بالاخره یک نفر باید گردن سرنوشت را بشکند.
اگر هرازگاهی یک نفر به سرنوشت
دهنکجی نمیکرد،
انسان هنوز روی شاخههای درختها
زندگی میکرد.
📒 شرق بهشت
#جان_اشتاین_بک
@bookhapdf
🎭 نمایشنامه
📗 شویک در جنگ جهانی دوم
✍ برتولت برشت
مترجم: حمید علوی
۱۳٦ صفحه
برگرفته از رمان شویک سرباز پاک دل نوشتهی یاروسلاو هاشک اهل چک، که از پس جنگ جهانی اول و چگونگی آغاز این تراژدی ویرانگر نوشته میشود..
#نمایشنامه
#برتولت_برشت
@bookhapdf
من آرامم. فرصت دارم، اما تا حد امکان کمتر اقدام به تشریح و توصیف خواهم کرد.
همچنان با تکیه بر حافظهام ادامه میدهم.
ظلماتِ تاریکی است...
به سختی پنجره را میبینم. حتماً این پنجره بار دیگر شب را از خود عبور داده و به داخل اتاق ریخته است. حتی اگر فرصت زیر و رو کردن اموالم را داشتم، حتی اگر وقت بود که آنها را تک تک یا پیچیده و تنیده در هم، (سرنوشتی که معمولاً اشیای فراموش شده به آن دچار میشوند)، به روی تخت بیاورم، باز هم چیزی نمیدیدم.
#ساموئل_بکت
@bookhapdf
«مدام میکوشم چیزی بیان کنم، چیزی توضیحناپذیر را توضیح بدهم، از چیزی بگویم که در استخوانها دارم، چیزی که فقط در استخوانها تجربهپذیر است. چهبسا اینچیز در اصل همان ترسیست که گاهی دربارهاش گفتوگو شد، ولی ترسی تسرییافته به همهچیز، ترس از بزرگترین و کوچکترین، ترس، ترسی شدید از به زبان آوردن یک حرف. البته شاید این ترس فقط ترس نیست، شاید چیزیست فراتر از هرچه که موجب ترس میشود...»
📙محاکمه
#فرانتس_کافکا
@bookhapdf
سينهريزی را به گردن لورانس میآويزد:
«خوشت میآيد؟»
جواهری دلفريب و درخشنده، با طرحی ساده اما بینهايت گرانقيمت.
زن در خود فرو میرود. اگر امروز صبح مشاجره نكرده بوديم محال بود ژان شارل چنين هديه ای برايم بخرد. در واقع اين يک غرامت است. يک عمل نمادين، يک محبت بدلی. جای خالی چه چيزی را میخواهد پر كند؟ چيزی كه ديگر وجود ندارد؟ پيوندی صميمی و گرم كه باعث میشود نياز به هيچ هديهای نباشد؟
📙 تصاویر زیبا
#سیمون_دوبووار
@bookhapdf
ترزا: آدمها وقتی راضی و خوشحالاند مدام تعجب میکنند که چی شده بخت بصیرت به خرج داده و اونها رو خوشبخت کرده.
اما وقتی ناراضی و بدحالند یکدفعه به نظرشون میاد بخت عجیب کورِ، کور و ابله و این کور و ابله بودن بخت به نظرشون طبیعی هم میاد. از نظر آدمها بدیهی است که ناشادی و بدحالی امری طبیعی است. هیچکس از این جهت تعجب نمیکنه.
📒 آگهی
#ناتالیا_گینزبورگ
@bookhapdf
همان لحظه بود كه عاشقش شدم. قسم میخورم. با این همه خوب میدانم اگر در دانشکدهی دیگری درس میخواندم، عاشق کس دیگری میشدم. یا اگر در شهر دیگری میبودم. یا کشوری دیگر. اگر صد سال قبل زندگی میکردم لابد عاشق خاتونی میشدم از قاجاریان. و اگر دویست سال قبل به دنیا آمده بودم با همین توان و رغبت، عاشق زنی دیگر با اسمی دیگر. مهلقا مثلا. خودم را این طور قانع کردهام که افسانه تنها یکی از آن هزاران معشوقههای بالقوهای بود که میتوانستم به آنها عشق بورزم. دلیل روشنی ندارم اما فکر میکنم بین این افسانهها باید چیزهای مشترکی باشد. دقیقا نمیدانم چه چیزهایی شاید شباهت انگشتان شان. افسانه هم همین طور. او هم از میان هزاران امکان، از میان هزاران ابراهیم، من را انتخاب کرد. این یکی از آن هزاران چیزهای عوضی دنیا است که من هرگز نخواهم فهمید. هرگز ...
📙من گنجشک نيستم
#مصطفى_مستور
@bookhapdf
🎧 The Secret in Their Eyes | Emilio Kauderer
#موسیقی
@bookhapdf
آیا اصلاً می شود تلخکام بود؟ وای، جایی که توان خوشبختی در من باقی مانده است رنج ها و شوربختی های من چه اهمیت دارد؟ می دانید، نمی فهمم چطور ممکن است از کنار درختی گذشت و از دیدن آن شیرینکام نشد! چطور می شود انسانی را دید و از دوست داشتن او احساس سعادت نکرد! وای که زبانم کوتاه است و بیان افکارم دشوار... وای که ما در هر قدم چه بسیار چیزهای زیبا می بینیم! به قدری که حتی نگون بخت ترین آدم ها نمی تواند زیبایی شان را نبینند. کودکی را نگاه کنید، سپیدۀ صبح را تماشا کنید، علفی را که رشد می کند و چشمانی که شما را می نگرند و پیام دوستی دارند ببینید....»
📒ابله
#فئودور_داستایوفسکی
@bookhapdf
🎧 کتاب صوتی
📝 فقط منم که
✍ زدی اسمیت
🎙 باران کویر
مترجم: خجسته کیهان
#زدی_اسمیت
#کتاب_صوتی
@bookhapdf
دیگر نه آرزویی دارم و نه کینهای، آنچه در من انسانی بود از دست دادم، گذاشتم گم بشود، در زندگانی آدم باید یا فرشته بشود یا انسان و یا حیوان، من هیچکدام از آنها نشدم، زندگانیم برای همیشه گم شد. من خودپسند، ناشی و بیچاره بدنیا آمده بودم، حال دیگر غیرممکن است که برگردم و راه دیگری در پیش بگیرم. دیگر نمیتوانم دنبال این سایههای بیهوده بروم با زندگانی گلاویز بشوم، کشتی بگیرم. شماهایی که گمان میکنید در حقیقت زندگی میکنید، کدام دلیل و منطق محکمی در دست دارید؟ من دیگر نمیخواهم نه ببخشم و نه بخشیده بشوم، نه به چپ بروم و نه به راست، میخواهم چشمهایم را به آینده ببندم و گذشته را فراموش بکنم...
📒 زنده بگور
#صادق_هدایت
@bookhapdf
زندگی را میتوان به تکه پارچهای گلدوزی شده تشبیه کرد، هر کس در نیمهی نخست عمر، به تماشای رویهی آن مینشیند و در نیمهی دوم، پشت آن را مینگرد. پشتش چندان زیبا نیست ولی آموزندهتر است زیرا بیننده را قادر میسازد ببیند که چگونه رشتههای نخ به هم پیوستهاند.
📒 درمان شوپنهاور
#اروین_د_یالوم
@bookhapdf
من این راه دراز را آمدم که تو را ببینم
زمین شخم زده را دیدهام
پاره خشت و ماه بریده را دیدهام
شگفت کودکان و پایمال علف ها را دیدهام
سایبانی خاک و شعلهی آه را دیدهام
باد را دیدهام
و تو را ندیدم
#شمس_لنگرودی
@bookhapdf
هيچكس، هرگز كارى را تنها به خاطر ديگران انجام نداده است. همهى اعمال ما خودمدارانه اند هركس تنها در خدمت خود است همه تنها به خود عشق میورزند. بـه نظر مى رسد كـه از صحبتم متعجب شدهايد، اينطور نيست؟
شايد به كسانى میانديشيد كه بـه آنها عشق مى ورزيد، بيشتر تفكر كنيد تـا دريابيد كه آنها را دوست نداريد، آنچه دوست میداريد حس مطبوعیاست كه از عشـق ورزيدن بـه آنان در شـما ايجاد میشود. شما اشتياق را دوست داريد، نه كسیكه اشتياق را برمیانگيزد!
📒وقتى نيچه گريست
#اروین_د_یالوم
@bookhapdf
🛍فروشگاه لوازم سفر و کوهنوردی ریگا
قیمتها رو حتما مقایسە کنید✨
در سنین خاصی، بی اعتمادیِ انسان آن قدر دقیق و حساس میشود که دیگر تمایل به باور کسی نداری..
📗ننگ بشری
#فیلیپ_راث
@bookhapdf
آشتی کردن، بخشیدن.
چه واژههای ریاکارانهای
آدم باید فراموش کند،
همین!
#سیمون_دوبووار
@bookhapdf
⭕️ داستان کوتاه
📝 آن لحظه
✍ استفانو بنی
مترجم: شهرام رستمی
۴ صفحه
#استفانو_بنی
#داستان_کوتاه
@bookhapdf
برای ندیدن بار دهشتناک زمان
که شانههایتان را میشکاند و بسوی خاکتان میکشاند؛
باید مدام مست بود!
از چه؟
شراب، شعر یا پرهیزگاری...
هرطور دلتان میخواهد.
#شارل_بودلر
@bookhapdf
وقتی درختی را از تنه قطع میکنند از پایه جوانه
زدن را آغاز میکند.
همین طور روح آدمی؛ روحی که در زمان شکوفایی ضایع می شود راه خود را به سوی بهار آغازها و کودکی آینده نگر باز میجوید به خیال اینکه شاید آنجا امیدهای تازهای کشف کند و دوباره این رشتههای پاره شده را به هم گره بزند. در مورد درخت ریشهها سریع رشد میکنند و پر از شیره میشوند، ولی این فقط شباهتی به زندگی دارد و این درخت دیگر هرگز درخت سالمی نخواهد شد.
📗زیر دندههای چرخ
#هرمان_هسه
@bookhapdf
به ساعت نگاه میکنم:
حدود سه نصفه شب است
چشم می بندم تا مبادا چشمانت را از یاد برده باشم
و طبق عادت کنار پنجره میروم
سوسوی چند چراغ مهربان
و سایههای کشدار شبگردانه خمیده
و خاکستری گسترده بر حاشیه ها
و صدای هیجانانگیز چند سگ
و بانگ آسمانی چند خروس
از شوق به هوا میپرم چون کودکیام
و خوشحال که هنوز
معمای سبز رودخانه از دور
برایم حل نشده است
آری! از شوق به هوا میپرم
و خوب میدانم
سالهاست که مردهام
#حسین_پناهی
@bookhapdf
🎒فروشگاه لوازم سفر، طبیعتگردی و کوهنوردی ریگا
قیمتا رو حتما مقایسە کنید 🙌
@regacamp
@regacamp
https://regastore.ir
مگه فایدهای هم دارد!
به درختی که تبدیل به هیزم شده
بگی باغبان پشیمان است!!!
#جمال_ثریا
@bookhpdf
خنده مسریترین چیزی است که میشناسم و البته اندوه هم میتواند مسری باشد.
اما وحشت ماهیتی متفاوت دارد. وحشت به سادگی خنده و غم سرایت نمیکند. وحشت به تنهایی و در تنهایی به سراغ آدم میآید و عمل میکند.
📒 دختر پرتقال
#یوستین_گردر
@bookhapdf
🎧 Etude Op.8_ No.11 in B Flat Minor
Lola Astanova
#موسیقی
@bookhapdf
رهبران انسانی که خصلتا نسبت به زیردستان بیفاصلهی خویش خشک و بی لبخند هستند وقتی با زیردستان دون پایهی خود تماس شخصی برقرار کنند غالبا قیافهای متواضع و دوستانه به خود میگیرند. در مقابل این زیردستان سیمایی افراطی از ادب، لبخند، دست تکان دادن و دست فشردنهای پایانناپذیر و حتی نوازش کودکانه ارائه میدهند، اما به محض اینکه دور شوند لبخندها رنگ میبازد و باز در دل دنیای بیرحم قدرتشان ناپدید می گردد.
📒باغ وحش انسانی
#دزموند_موریس
@bookhapdf
نگاه کردن به درون خانه های محقری که بنده ها و غلام ها دارند در آن ها برای رفتن به کارخانه هایشان خود را آماده می کنند، وحشتناک است.خانه در کنار خانه، خانه بغل خانه و همه جا مردمی ساکت اند که رنج می کشند، می خندند، مردمی که می خوردند و می آشامند و آدم های جدیدی درست می کنند، مردمی که شاید همین فردا مرده باشند.
همه جا پر از آدم هاییست.زن های پیر و بچه ها و همچنین سربازها. سرباز ها در جایی پشت پنجره ها هستند،یکی آنجا و یکی اینجا،و همه می دانند که باز چه وقت در قطار می نشینند و به جهنم بر می گردند.
📘 قطار به موقع رسید
#هاینریش_بل
@bookhapdf