16661
کانال کافهتکرمان: @CaffeeTakRoman گروه چتونقد کافهتکرمان: https://t.me/+lvQUKud7HVU1ZjNk کانال رمانهای آنلاین کافهتکرمان: @CaffeeTakOnline 💬ارتباط با ادمین: @aeriii1485
با عرض سلام و روز بهخیر.
لطفاً اسم رمان یا کتابی که درخواست دارید، یا خلاصه رمانی که فراموش کردید رو کامنت کنید.
📌 عزیزان لطفاً به نکات زیر توجه کنید:
• نیازی به عضو شدن در گروه نیست؛ درخواستها مطابق معمول در کانال گذاشته میشه.
• جواب تمام درخواستها، پایان همون روز ساعت ۲۰ به بعد، توی کانال قرار میگیره.
• جواب خلاصهها در صورت پیدا شدن با کد مشخص شده داخل کانال قرار میگیره.
با تشکر
پاپهای بد یافت نشد
تاریخ تاریک پاپها یافت نشد
جانشینان مسیح یافت نشد
عروس کوچولو
/channel/caffeetakonline/-297341
مجموعه آثار افشین یداللهی یافت نشد
روزگار دوزخی آقای ایاز
/channel/caffetakroman2/86722
رمانهای هاله صاحبی نژاد
/channel/caffetakroman_list/4
گناه من نبود
/channel/caffeetakonline/821
رمان از آرام جعفری یافت نشد
انتقام شیرین
/channel/caffetakroman2/78415
انتقام شیرین
/channel/caffetakroman2/3432
انتقام شیرین
/channel/caffetakroman2/78409
گناه من نبود
/channel/caffeetakonline/821
شکنجه( رویا رستمی سه جلد)
/channel/caffetakroman2/76866
ثمر
/channel/caffeetakonline/822
بگذار اندکی برایت بمیرم
/channel/caffeetakonline/823
تنهایی( مریم بوذری)
/channel/caffetakroman2/71038
تیره ترین آبی←یافت نشد
جنجال←لینک آنلاین یافت نشد
لطفاً خلاصههای زیر رو بخونید و اگه اسم رمان رو میدونید، پیوی ادمین پیام بدید و همراه با کد خلاصه، اسم رمان رو بگید🌸
ID: @Nighck
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #bd311
سلام یه رمان بود دختره عاشق رئیسش شده بود پسره هم عاشقش بود دختره بهش اعتراف میکنه که دوستش داره پسره که دیوانه وار عاشقش بوده اونم بهش اعتراف که دوسش داره میره خاستگاری دختره و نامزد میشن از اون طرف هم یه دختر عمو داره اسمشون رو همه ولی پسر ازش متنفره پدر مادر پسره خارج بودن و خبر نداشتن پسره نامزد کرده پسره که میدونست به پدرش بگه راضی نمیشه برای همین پنهان کاری میکنه اخه پدرش چون مریضی قلبی داشت و دوست داشت برادر زادش عروش بشه پدرش وقتی ماجرا رو میدونه تهدیدش میکنه که اگر باهاش بهم نزنه دختره رو میکشه فکر کنم بابای پسره خلافکار بود برای همین پسره ایران زندگی میکرد و کاری به کار های پدرش نداشت پسره چون دختره رو نمی خواست از دست بده قبول میکنه بره با دختر عموش ازدواج کنه سر عقدش جلوی فامیل دختره رو به بدترین شکل تحقیر میکنه که من کجا تو کجا من تو ببرم به پدر مادرم نشون بدم که عروسشون اینه که یه بابای مفنگی داری یه مادر خدمتکار ما بهم نمی خوریم دختر که میخواسته شب عقدشون بگه که حاملست ولی پسره ولش میکنه میره خارج بد از مدتی یه پاک به دستش میرسه که عکس عروسی پسرست .... فصل اولش اینجا تموم میشه تو فصل دوم بعد از چهار سال پسره از خارج میاد و دختر رو پیدا میکنه ولی دختر دیگه دختر سابق نیست حسابی پولدار شده شده بود و دو قلو داشت یکیش پسر بود یکش دختر پسره بچه هارو میبینه دختره میگه ازدواج کردم بچه ها از تو نیست پسره میگه طلاق بگیر خودم نوکر خودتو بچه هات میشم . قلمش خیلی قوی بود.
کسی اسم این رمان رو می دونه ؟
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #bd312
سلام ، یه رمان بود که پسره پدرش خلبان بود و اون همیشه پرواز پدرش رو تو سایت چک میکرد ،و خودش ویلاش رو برا پارتی اجاره میداد که یبار دختره مست کرده بود و تو ویلا خواب مونده بود پسره کمکش میکنه و دختره رو میفرسته کمپ
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
• «خوشبینی آموخته شده» (مارتیز)← یافت نشد.
• «تبعیدیها» (جیمز جویس)← فایلی از این کتاب موجود نیست.
• «عروس ارباب»← یافت نشد.
• «خلوتنشین عشق» (لیلا عبدی)↓
/channel/caffetakroman2/2947
• «دیوانه و سرگشته» (محیا نگهبان)↓
/channel/caffetakroman2/77267
• «من و هایدگر» (طاهره علوی)← فایلی از این کتاب موجود نیست.
• «کتابهای سی. ان. کرافورد»← فایلی از کتابهای این نویسنده یافت نشد.
• «بامداد خمار» [صوتی]↓
/channel/caffetakroman2/58972
• «ترک ساحل»↓
/channel/caffeetakonline/705
• «پرتگاه احساس»↓
/channel/caffeetakonline/754
• «جوای کمپل»← اثری از این نویسنده یافت نشد.
• «حوالی نیل»← لینک این رمان موجود نیست.
• «صخرهی سرد»↓
/channel/caffeetakonline/640
• «جاسوس خوب» (کای برد)← فایلی از این کتاب موجود نیست.
• «مبانی بازیگری» (بلا مرلین)← فایلی از این کتاب موجود نیست.
• «مادران خودشیفته و سمی» (کارولین فوستر)← فایلی از این کتاب موجود نیست.
• «خودشیفته بودن پنهان» (گریس لویس)← فایلی از این کتاب موجود نیست.
#خوشبینی_آموخته_شده [فایل صوتی]
خوش_بینی_آموخته_شده
مرزی میان برزخ
/channel/caffeetakonline/445
انتخاب اشتباه
/channel/caffetakroman2/5289
اشتباه من یافت نشد
باشگاه قتل پنجشنبهها
/channel/caffetakroman2/85958
بیمار انگلیسی یافت نشد
موازی با ترس یافت نشد
ساعت خون یافت نشد
موازی با مرگ یافت نشد
ساعت شوم
/channel/caffetakroman2/41859
از این همه جا
/channel/caffetakroman2/69103
باورت دارم باورم کن یافت نشد
شام مهتاب
/channel/caffetakroman2/24416
فرزندان تلماسه جلد سوم
#مجموعه_تلماسه
#تلماسه
#مسیحای_تلماسه
#فرزندان_تلماسه
نویسنده #فرانک_هربرت
ژانر #علمی_تخیلی #فانتزی #اخر_زمانی #سیاسی #پسا_آخرالزمانی
در آیندهای دور و در جامعهای فئودال که بینستارهای رخ میدهند، جایی است که خاندانهای اشرافی بر سیارات مختلف حکمرانی میکنند. این داستانها با مضامینی چون سیاست، اقتصاد، مذهب، اکولوژی و تکامل انسانی سروکار دارند و به موضوعاتی مانند قدرت، بقا و تأثیر فناوری بر جامعه میپردازند.
@CaffeTakRoman2
با عرض سلام و روز بهخیر.
لطفاً اسم رمان یا کتابی که درخواست دارید، یا خلاصه رمانی که فراموش کردید رو کامنت کنید.
📌 عزیزان لطفاً به نکات زیر توجه کنید:
• نیازی به عضو شدن در گروه نیست؛ درخواستها مطابق معمول در کانال گذاشته میشه.
• جواب تمام درخواستها، پایان همون روز ساعت ۲۰ به بعد، توی کانال قرار میگیره.
• جواب خلاصهها در صورت پیدا شدن با کد مشخص شده داخل کانال قرار میگیره.
با تشکر
• «سرمایهگذاری هوشمند» (بنیامین گراهام)← فایلی از این کتاب موجود نیست.
• «کرانهی خرد← فایلی از این کتاب یافت نشد.
• «کارت زرد» - این رمان آنلاینه↓
/channel/caffeetakonline/580
• «تب عشق» - فقط همین فایل سالمه↓
/channel/caffetakroman2/42201
• «کبوتر» (افسون امینیان)↓
/channel/caffetakroman2/10310
• «کبوتر» (فاطی)↓
/channel/caffetakroman2/77670
• «کبوتر»← کتابی با این نام دربارهی کبوتر یافت نشد.
• «کبوترداری در ایران»← فایلی از این کتاب یافت نشد.
• «مارتینی»↓
/channel/caffeetakonline/819
#چند_درجه_بالاتر_از_غرور [جلد دوم دنیای ناآرام]
Читать полностью…
لطفاً خلاصههای زیر رو بخونید و اگه اسم رمان رو میدونید، پیوی ادمین پیام بدید و همراه با کد خلاصه، اسم رمان رو بگید🌸
ID: @Nighck
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #bd313
یه رمانی بود که اسمشو نمیدونم
شخصیت مردش اشمس زافار بود مافیای (اگه اشتباه نکنم اهل عربستان بود)
بعد یه دختری که دختره اسمش لیلیاس هست دکتره
بعد این زافار که اومده بوده ایران چاقو میخوره و لیلیاس پیداش میکنه میبرتش خونه اش درمانش کنه
پیداش نمیکنم کسی دارتش؟😭😭
اسمش هم بهم بگید اوکیه اگه چنلش رو ندارید
🫘🥛🫘🥛🫘🥛
در مسیر پیامبری
صدیقه وسمقی
@CaffeTakRoman2
لطفاً خلاصههای زیر رو بخونید و اگه اسم رمان رو میدونید، پیوی ادمین پیام بدید و همراه با کد خلاصه، اسم رمان رو بگید🌸
ID: @Nighck
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #bd312
سلام یه رمان هست اسمشو یادم رفته
یه رمان بود که دختره مادرش رو از دست میده و بخاطر مرگ مادرش، پدرش که دکتر هم هست مقصر میدونه و باهم تنش دارن.
باباش میره زن میگیره و اینم برای اینکه لج باباش زو در بیاره میره که شهرستان رشته پزشکی رو بخونه بعد کنکورش و اونجا هم خونه یکی از فامیل های دورشون میمونه و با شاهرخ اشنا میشه که اونم فکر کنم داروساز یا دکتر هستش
🫘🥛🫘🥛🫘🥛
📚 نام کتاب: #کژال
✍ نویسنده: #مرتضی_مؤدبپور
📖 تعداد صفحهها: ۱۶۵
📋خلاصه:
داستان این کتاب در مورد دختری به نام «پروازه» میباشد که بعد از فوت پدر و مادرش در خانهی عمویش سکونت دارد. پروازه همیشه با تمام توان درس میخواند و حالا که موفق شده راهش را در رشتهی پزشکی پیدا کند، باید برای گذراندن طرحش به روستایی برود که نسبتاً دورافتاده است. از آنجایی که این روستا کوچک و به دور از زرقوبرقهای شهرنشینی است، دنیای مردمانش با چیزی که پروازه تصورش را میکرد، خیلی متفاوت است. او در این روستا با دختری به نام «کژال» آشنا میشود و این دختر داستان زندگیاش را برای پروازه تعریف میکند. کژال دختریست که همانند سایر دختران آن روستا کاملاً سرخورده و ناامید است. او به خاطر تبعیض جنسیتیای که در روستایشان بیداد میکند، زندگی سختی دارد. شرح زندگی این دخترک ماجرای اصلی این رمان را میسازد.
کتاب هشت قانون عشق؛ یافتن، نگه داشتن و رها کردن
نویسنده:جی شتی
مترجم:محمدمصطفی ابراهیمی
انتشارات:نشر مون
🎊 کد خلاصههای پیدا شده
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #bd260
رمان ستارههای نیمهشب
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #bd283
رمان چشمهای بارانی
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #b2008
رمان شکنجه از رویا رستمی
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #b12720
رمان منجی شیطان
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #bd303
رمان غیاث
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
کتاب آن اصل کاری
نویسنده: گری کلر، جی پاپاسان
مترجم: علی قاسمی
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
حقایقی ساده اما حیرتانگیز که پشت نتایج فوقالعاده پنهاناند.
@CaffeTakRoman2
رمان به سیاهی سرمه چشمانت [جلد اول]
نویسنده: سعیده براز
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
سرمه بعد از یه تصادف فراموشی می گیره وبه عنوان خدمتکار در خونه ی خودش مشغول به کار میشه وخبر نداره خانوم اون خونه است،چون قبل تصادف ازخونه فرارکرده ومیخواسته بامعشوقه اش بره حالاشوهرش واقعیتوبهش نمیگه ومثل یه خدمتکار باهاش برخورد می کنه.
@CaffeTakRoman2
❗️جلد دوم این رمان، سرمهی چشمان هامین، فقط در برنامهی باغاستور موجود است.
فایل صوتی کتاب خوشبینی آموخته شده
نویسنده: مارتین سلیگمن
مترجم: فروزنده داورپناه و میترا محمدی
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
بسیاری از کسانی که گمان می کنند آدم های خوش بینی هستند در حقیقت افراد بدبین و پر استرسی هستند که ممکن است به آسانی فسردگی و سایر اختلال های روانی مبتلا شوند. دیدگاه جنجالی خوشبینی آموخته شده که پروفسور مارتین سلیگمن مطرح ساخته به عنوان یکی از جدیدترین دیدگاه ها در روانشناسی شناختی است که توانسته نظر بسیاری از افراد مشهور در روانشناسی معاصر از جمله آلبرت الیس، آیرون بک و سایرین را به خود جلب نماید.
@CaffeTakRoman2
لطفاً خلاصههای زیر رو بخونید و اگه اسم رمان رو میدونید، پیوی ادمین پیام بدید و همراه با کد خلاصه، اسم رمان رو بگید🌸
ID: @Nighck
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #bd310
یه کتاب بود که اینطور شروع میشد :
الیور نمی دانست سامنتا قضیه را نمی داند . اما باز هم از او پرسید :
<< می دونستی ژنرال یولیسیز اس . گرنت و ژنرال رابرت ای . لی هردوشون توی دانشکده ی افسری درس می خوندن ؟ >>
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
لطفاً خلاصههای زیر رو بخونید و اگه اسم رمان رو میدونید، پیوی ادمین پیام بدید و همراه با کد خلاصه، اسم رمان رو بگید🌸
ID: @Nighck
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #bd307
اول رمانی بود فامیلی میرند شمال تو راه شمال توقف میکنند تااستراحت کنند حتی یه زن شوهری مشغول حرف زدنه که صدایی جیغ دختر بچشونو میشنوند تا میرند سمت ماشین میبینند که پسر عموش با دندونه هایی افتاده نیشش بازه باباییه دختر دخترش ناز میکنه میگه چی شده چرا گریه میکنی و دختر بچه میگه این منو گاز گرفت تا برمیگند سمت پسر عموش اونم میگه آخه خیلی خوشمزس بعدشم که دختر بچه تو جنگل گم میشه اما یادمه دختره میگفت چند سالگی میری مدرسه بعد پسر عموعه میگه مردسه درسته و دختره میگه آخه یکی گفت مدرسه درسته پسره میگه نه من درست میگم مردسه درسته
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #bd308
یه رمان دیگه هم بود دختر با پسر عموش فکر میکنم از بچگی اسمشون رو همه اما وقتی بزرگ میشند پسره کم کم به دختره بی توجهی میکنه تا جایی که پسره با یه دختره دیگه ازدواج میکنه دختره هم تو میره تو یه شرکت کار میکنه منشی ریس اون شرکت میشه بعد متوجه میشه که زن ریسش با دوست صمیمی ریسش ریختن روهم که پسره وقتی میفهمه که دختره هم طعم خیانت چشیده دیگه مثل قبل باهاش دعوا نمیکنه یادمه مادر پسر عموش میاد شرکت داد بی داد میکنه که دست از پسرم بردار درحالیه که پسر عموش پشیمون شده میخواد برگرده به دختره یادمه اول رمان دختره چشمش به سطل زباله اتاقش میافته عکس نامزدیش خودش میبینه یادش میافته که پسر عموش ولش کرده یادمه مادر پسر عموش با دختره بد رفتاری میکرد حتی دوربین داد که نمیدونم عکس از پسرش با عروسش بگیره یا فیلم یادمه پسر عمو دختره اخرش به خاطر تجاوز به یه دختره میافته زندان
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
﮼ #bd309
یه رمان دیگه هم بود فقط یه تیکش یادمه که یه خانم پیر به دختره میگه نامزد نوه من. فرار کرد اما پسره به دختره میگه من به کسی نگفتم نامزدمو تو چه شرایطی بدی دیدم واسه همین گفتم فرار کرد درواقع اون نامزدم یا همسر سابقم تو خونه من لخت تو بغل یکی دیگه بود اگه به عزیر میگفتم مطمعنا درجا سکته میکرد واسه همین گفتم فرار کرد یا اون نامزدی بهم زده
﮼ 🫘🥛🫘🥛🫘🥛
کتاب زندگی طوفانی - سرگذشت خودنوشت سیدحسن تقیزاده
گردآورنده: ایرج افشار
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
زندگی طوفانی خاطرات سیاسی و سرگذشت خود نوشت سیدحسن تقیزاده است که او در روزگار پیری نویسانده و نوشته است. تقیزاده خود دربارۀ موضوع کتاب مینویسد: «آنچه را که مینویسم بر دو قسم باید تقسیم کنم: یکی همان داستان اوایل زندگی و خانواده و سرگذشت شخصی در بدایت عصر تا موقع ورود در ساحت زندگی اجتماعی، و دیگری شرح حال دوران فعالیت خارج از شخصی، یعنی وقایع مملکتی و ملّی و سیاسی و اجتماعی یا ادبی که در آنها خود بالذات سهمی داشته و شرکت کرده و شاهد و ناظر بودهام».
@CaffeTakRoman2
رمان چند درجه بالاتر از غرور [جلد دوم دنیای ناآرام]
نویسنده: مهدخت مرادی
ژانر: عاشقانه
@CaffeTakRoman2
خلاصه:
بعد از چهار سال برگشتم ایران جایی که توش متولد شدم ،قد کشیدم ، عاشق شدم، ازدواج کردم و بچه دار شدم! گناه کردم و تاوان گناهم دوری و غربت بود. اما اون از حق خودش نگذشت و هم عشق خودش رو هم بچه مون رو ازم گرفت و منو به دورترین نقطه از زندگیاش تبعید کرد. حالا خبر دادن ازدواج کرده و من واسه این که بهش بفهمونم منم ازش دل کندم به خواستگاری بهترین و نزدیکترین رفیقاش جواب مثبت دادم!..
اما ای کاش این دل کندن واقعی بود...
هر دوی ما توی چاههایی افتاده بودیم که فقط طنابِ عشق پنهانامون میتونست مارو نجات بده. عشقی که میل به آشکار شدن نداشت...
@CaffeeTakRoman 📘☕️