caffetakroman | Unsorted

Telegram-канал caffetakroman - کافه تک رمان

44718

کانال درخواست کافه‌تک‌رمان: @CaffeTakRoman2 گروه چت‌و‌نقد کافه‌تک‌رمان: https://t.me/+QKmYoyhNTk81ZDU0 کانال رمان‌های آنلاین کافه‌تک‌رمان: @CaffeTakOnline

Subscribe to a channel

کافه تک رمان

من هیچ‌وقت در زندگی آدمی نبودم که قطعات شکسته ظرفی را با حوصله زیاد جمع کنم و به هم بچسبانم و بعد خودم را فریب بدهم که این ظرف شکسته همان است که اول داشته‌ام.
آنچه که شکست شکسته و من ترجیح می‌دهم که در خاطره خود همیشه آن را به همان صورتی که روز اول بود حفظ کنم تا اینکه آن تکه‌ها را به هم بچسبانم و تا وقتی زنده‌ام آن ظرف شکسته را مقابل چشمم ببینم.

#بر_باد_رفته
#مارگارت_میچل

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

📚 نام رمان: #وقتشه_ساکت_شی

✍ نویسنده: #سال_بلو

📖 تعداد صفحات: 123

📋خلاصه رمان:
این داستان که با لحنی شیرین از زبان پیرمردی هفتاد ساله روایت می‌شود نامه‌ای است که او به زنی که در دوران جوانی می‌شناخته و از آن زمان تا‌به حال او را ندیده نوشته‌است. پیرمرد به بهانه‌ی عذرخواهی بابت آن حرف نا‌به جا و در خلال نامه از حال و روز خودش و وضعیت زندگی‌اش صحبت می‌کند.

📝 ژانر:
#خارجی


📌 کانال کافه تک رمان:
📖 @CaffeTakRoman
📌 کانال درخواست رمان:
🧐 @CaffeTakRoman2
📌 کانال کافه تک آنلاین:
📖 @CaffeTakOnline

📌 می تونید همین حالا نظرتون رو راجع به رمان در پیج اینستاگرام بیان کنید:
💌 http://Instagram.com/_u/cafeetakroman

❤️🔝❤️لطفا لینک های ما رو به دوستانتون معرفی کنید.❤️🔝❤️

Читать полностью…

کافه تک رمان

بی تو
دیده ی جان را
بسته ام ز بینایی....

#سیمین_بهبهانی
#شب_بخیر

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

#با_هم_كتاب_بخوانيم

#باب_هفتم
#در_تاثیر_تربیت

#حکایت_نوزدهم

بزرگی را پرسیدم در معنی این حدیث که اَعدی عدوِّک نَفسُک الَّتی بینَ جَنبَیکَ.
گفت: به حکم آن که هر آن دشمنی را که با وی احسان کنی دوست گردد مگر نفس را که چندان که مدارا بیش کنی مخالفت زیادت کند.
فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن
وگر خورد چو بهایم بیوفتد چو جماد
مراد هر که بر آری مطیع امر تو گشت
خلاف نفس که فرمان دهد چو یافت مراد

ادامه دارد...

📖 #گلستان
✍🏻 #سعدی

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

📚 نام رمان: #یک_شبانه_روز

✍ نویسنده: #mahtabi22

📖 تعداد صفحات: 177

📋خلاصه رمان:
رمان در مورد دختر چهارده ساله ای هستش که یک روز تمام از خونه فرار می کنه، اتفاقاتی که توی این یک روز فرار کردنش توی انزلی براش پیش میاد، توی این رمان شرح داده میشه….


📝 ژانر:
#اجتماعی


📌 کانال کافه تک رمان:
📖 @CaffeTakRoman
📌 کانال درخواست رمان:
🧐 @CaffeTakRoman2
📌 کانال کافه تک آنلاین:
📖 @CaffeTakOnline

📌 می تونید همین حالا نظرتون رو راجع به رمان در پیج اینستاگرام بیان کنید:
💌 http://Instagram.com/_u/cafeetakroman

❤️🔝❤️لطفا لینک های ما رو به دوستانتون معرفی کنید.❤️🔝❤️

Читать полностью…

کافه تک رمان

آیا تا به حال قلبت به خاطر تمام شدن کتابى به درد آمده است؟
آیا شده تا مدت‌ها بعد از تمام کردن کتابى نویسنده‌اش همچنان در گوشَت نجوا کند...؟

#تولستوی_و_مبل_بنفش
#نینا_سنکویچ

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

یک نفر
هر صبح
منتظر صبح بخیرهای توست..!
بگو
بیدار کن،
بگذار تمام شود
این کابوس
این بی کَسی...

#فرشید_عسکری
#صبح_بخیر

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

شنیدم پشّه‌ای بر پشتِ پیلی
نشست و خواست برخیزد دگربار

بگفت ای پیل! چون خیزم من از جای
ملرز و خویش را محکم نگه‌دار

بگفت از آمدن دادی چه رنجم
که تا از رفتنت باشم در آزار؟

نفهمیدم چو گشتی بارِ دوشم
ز بس ناچیز و خُردیّ و سبکبار

ز جا جَست و به مغزِ وی درون شد
برآوردش دمار از جانِ افگار

ز پا افکند وی را و چنین گفت
بزرگا! دشمنت را خُرد مشْمار

مبین بر خصمِ خود از چشمِ تحقیر
که گاهی مور بینیّ و بُود مار...

#صغیر_اصفهانی
#پارت_پنجم

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

در روی زمین هیچ چیز قطعی نیست
و معنای چیزها با وزیدن بادی تغییر می‌کند
و باد دائما می‌وزد ، چه بدانید چه ندانید ...

#ژاک_و_اربابش
#میلان_کوندرا

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

📗📘📙

#غلط_ننویسیم


عملیات‌ها

عملیّات جمع عملیّه است و عملیات‌ها که جمع جمع است در سال‌های اخیر ساخته شده و اعتراض بسیاری از اهل فضل را برانگیخته است. اما ساخت دستوری این کلمه لزوماً غلط نیست و استعمال آن را به چند دلیل می‌توان مجاز دانست. اولاً مفرد آن عملیّه در زبان کاربرد ندارد و اهل زبان نمی‌دانند که عملیّات را به‌عنوان جمع چه کلمه‌ای به‌کار می‌برند. تنها احساسِ عامهٔ مردم این است که عملیّات مانند طایفه و لشکر اسم جمع است و بنابر این عملیات‌ها هم مانند طایفه‌ها و لشکر‌ها به‌نظرشان عادی و با قاعده می‌آید. ثانیاً نظیر این ترکیب، یعنی جمع جمع، در فارسی رایج بوده و نمونه‌های آن در متون کهن فراوان است. ثالثاً عملیات‌ها بر اثر نیاز در میدان‌های جنگ به‌وجود آمده است. عملیات به «مجموعه‌ای از اقدامات نظامی توأم با حمله و درگیری برای رسیدن به هدف مشخّص» اطلاق می‌شود. حال اگر این اقدامات به‌طور مکرّر یا در یک رشته اقدامات نظامی متعدد و متفاوت صورت گیرد برای شمارش آن‌ها طبیعی است که مثلاً بگویند: «پنج عملیات اخیر در جبههٔ جنوب» و کلّ آن‌ها را عملیات‌ها بنامند، زیرا برای این کلمه مفردی نمی‌شناسند تا به‌کار ببرند و کلمهٔ مترادفی هم نیست که جانشین آن کنند. اتفاقاً نظیر همین رفتار را در برخورد با کلمهٔ ادبیات نیز مشاهده می‌کنیم. هرگاه سخن از ادبیات چند کشور به‌میان آید اهل زبان به‌طور طبیعی می‌گویند ادبیات‌ها، اما اهل ادب که آن را غلط می‌دانند ناچار می‌شوند که جمله را بپیچانند و منظور خود را با عبارت دیگری که غالباً طولانی‌تر و نارساناتر است بیان کنند.
برای رفع این مشکل، راه دیگر این است که در متون کهن فارسی جستجو کنند و لفظ مناسبی برای بیان مفهوم عملیات بیابند و اگر یافت نشود لفظی برای آن بسازند. کاش ادارهٔ لغت‌سازی ارتش به‌جای جعل لغت‌های بیهوده‌ای مانند آفند و پدافند و ترابری و تک و پاتک و جز اینها نخست برای کلمات و ترکیباتی مانند عملیات‌ها و اجرای آتش کردن و لجیستیکی و سُرْتی (و ده‌ها اصطلاح خارجی دیگر) چاره‌ای می‌اندیشید.

🔍 #پارت_هفتصد_و_دهم

📚 غلط ننویسیم
#ابوالحسن_نجفی

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

📚 نام رمان: #مسیحا

✍ نویسنده: #جبران_خلیل_جبران

📖 تعداد صفحات: 354

📋خلاصه رمان:
کتاب «مسیحا» نوشته‌ی «جبران خلیل جبران» را «مسیحا برزگر» به فارسی برگردانده است. در بخشی از مقدمه‌ی کتاب آمده است: «خلیل جبران در این کتاب، مسیحایی را ترسیم می‌کند که خود آن را در خیال خویش زیسته است. او در این کتاب، دردها و شادمانی‌های مسیحا را نقاشی می‌کند. جبران خلیل جبران، اعتقاد مسیحیان را در حق عیسا قبول نداشت او الوهیت‌ عیسای ناصری را در همه چیز و همه کس می‌دید و آن را به مسیحا منحصر نمی‌کرد. او در کتاب عیسا پسر انسان، از زبان هفتاد و دو نفر سخن می‌گوید. آخرین‌ این‌ها مردی است از لبنان. این مرد، خود جبران است؛ کسی که در قرن بیستم زندگی می‌کند و کلیسا را به باد انتقاد می‌گیرد. در نگاه او اگر عیسای ناصری زنده شود، هیچ کدام از کلیساهای دنیا او را به عضویت نخواهند پذیرفت. آخرین مسیحی همان بود که مصلوب شد...».

📝 ژانر:
#خارجی


📌 کانال کافه تک رمان:
📖 @CaffeTakRoman
📌 کانال درخواست رمان:
🧐 @CaffeTakRoman2
📌 کانال کافه تک آنلاین:
📖 @CaffeTakOnline

📌 می تونید همین حالا نظرتون رو راجع به رمان در پیج اینستاگرام بیان کنید:
💌 http://Instagram.com/_u/cafeetakroman

❤️🔝❤️لطفا لینک های ما رو به دوستانتون معرفی کنید.❤️🔝❤️

Читать полностью…

کافه تک رمان

هیچوقت نقاش خوبی نخواهم شد
امشب دلی را کشیدم
شبیه نیمه سیبی
که به خاطـر لرزش دستانم
زیر اواری از رنگ ها
ناپدید ماند....

#حسین_پناهی
#شب_بخیر

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

#با_هم_كتاب_بخوانيم

#باب_هفتم
#در_تاثیر_تربیت

#حکایت_هفدهم

سالی از بلخ بامیانم سفر بود و راه از حرامیان پر خطر. جوانی به بدرقه همراه من شد سپرباز چرخ انداز سلحشور بیش زور که به ده مرد توانا کمان او زه کردندی و زورآوران روی زمین پشت او بر زمین نیاوردندی ولیکن چنان که دانی متنعم بود و سایه پرورده نه جهاندیده و سفر کرده. رعد کوس دلاوران به گوشش نرسیده و برق شمشیر سواران ندیده.
نیفتاده بر دست دشمن اسیر
به گردش نباریده باران تیر
اتفاقاً من و این جوان هر دو در پی هم دوان. هر آن دیوار قدیمش که پیش آمدی به قوّت بازو بیفکندی و هر درخت عظیم که دیدی به زور سرپنجه بر کندی و تفاخرکنان گفتی:
پیل کو تا کتف و بازوی گردان بیند
شیر کو تا کف و سر پنجهٔ مردان بیند
ما در این حالت که دو هندو از پس سنگی سر بر آوردند و قصد قتال ما کردند. به دست یکی چوبی و در بغل آن دیگر کلوخ کوبی. جوان را گفتم چه پایی:
بیار آنچه داری ز مردی و زور
که دشمن به پای خود آمد به گور
تیر و کمان را دیدم از دست جوان افتاده و لرزه بر استخوان.
نه هر که موی شکافد به تیر جوشن خای
به روز حملهٔ جنگاوران بدارد پای
چاره جز آن ندیدیم که رخت و سلاح و جامه‌ها رها کردیم و جان به سلامت بیاوردیم.
به کارهای گران مرد کار دیده فرست
که شیر شرزه در آرد به زیر خمّ کمند
جوان اگر چه قوی یال و پیلتن باشد
به جنگ دشمنش از هول بگسلد پیوند
نبرد پیش مصاف آزموده معلوم است
چنان که مسألهٔ شرع پیش دانشمند

ادامه دارد...

📖 #گلستان
✍🏻 #سعدی

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

📗📘📙

#غلط_ننویسیم


عور

بر وزن «نور» و به‌معنای «برهنه». اصل این کلمه نامعلوم است. وجود حرف «ع» در آن و مشابهت صوری و معنایی آن با مادهٔ عَری و عُریان به‌معنای «برهنگی» و «برهنه» طبعاً عربی بودنِ آن را به ذهن متبادر می‌کند. ولی این کلمه در هیچ فرهنگ و متن عربی نیامده است. بعضی از محققان (از جمله دکتر معین در فرهنگ فارسی) آن را عور عربی که جمع اَعْوَر به‌معنای «دارای یک چشم» است دانسته‌اند، اما بدیهی است که میان این دو کلمه هیچ گونه نسبت معنایی نیست. احتمال می‌رود که این کلمه در اصل از لغات عامیانهٔ فارسی بوده و به مناسبت مشابهتش با عُریان و عورت عربی با حرف «ع» نوشته شده و سپس حیثیت ادبی پیدا کرده باشد. به هر حال کلمهٔ عور، اعم از اینکه در اصل عربی یا فارسی باشد، با همین املا و به‌معنای «برهنه» از قدیم تا امروز در آثار ادبی فارسی به‌کار رفته است:

چو بود آن نفخ روح و غسل و روزه
که مریم عور بود و روح تنها
«خاقانی»

لباس فکرت و اندیشه‌ها برون انداز
که آفتاب نتابد مگر که بر عوران
«مولوی، دیوان کبیر»

امروزه در زبان گفتار، این کلمه معمولاً همراه واژهٔ لُخت و به‌صورت لخت و عور به‌کار می‌رود.

🔍 #پارت_هفتصد_و_نهم

📚 غلط ننویسیم
#ابوالحسن_نجفی

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

📚 نام رمان: #هرگز_رهایم_نکن

✍ نویسنده: #کازوئو_ایشی_گورو

📖 تعداد صفحات: 367

📋خلاصه رمان:
داستان در انگلستان قرن بیستم اتفاق می‌افتد. گروهی دانش‌آموز روستایی در مدرسه‌ای عجیب و غریب به نام «هیلشم» زندگی می‌کنند. مدرسه‌ای که مشابه مدارسی که تا کنون دیده‌ایم، نیست. رازی در این مدرسه وجود دارد که فقط مسئولین مدرسه از آن باخبرند. رازی درباره‌ی دانش‌آموزانی که در مدرسه زندگی می‌کنند و سرنوشت غریبی در انتظارشان است.

📝 ژانر:
#خارجی #عاشقانه


📌 کانال کافه تک رمان:
📖 @CaffeTakRoman
📌 کانال درخواست رمان:
🧐 @CaffeTakRoman2
📌 کانال کافه تک آنلاین:
📖 @CaffeTakOnline

📌 می تونید همین حالا نظرتون رو راجع به رمان در پیج اینستاگرام بیان کنید:
💌 http://Instagram.com/_u/cafeetakroman

❤️🔝❤️لطفا لینک های ما رو به دوستانتون معرفی کنید.❤️🔝❤️

Читать полностью…

کافه تک رمان

زندگی مثل یک کتاب است
بعضی فصلها ناراحت کننده و بعضی فصلها شاد
بعضی هیجان انگیزند
اگرفصلی را ورق نزنی هرگز نمیفهمی که درفصل بعدی چه چیزی
انتظارت را میکشید.

#الدوس_هاکسلی

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

رَشکم آید که کَسی
سیر نگه در تو کند...

#سعدی
#صبح_بخیر

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

هر کس نه به عشق از سر اخلاص قدم زد
از پای در افتاد و به سر دست ندم زد

آن یار عرب زاده ی ما بین که دو ترکش
یغمای عرب کرد و شبیخون به عجم زد

خون دل عشاق ز مژگان سیه ریخت
آندم که میان دو سپه چشم بهم زد

کردم ز طبیبی طلب داروی غم گفت
بایست از تیشه ی می ریشه ی غم زد

در مذهب رندان بتر از کفر دو رنگی است
بایست که دم یا ز صمد یا ز صنم زد

از خوان فلک دست فروشوی دلا چند
بتوان چو مگس دست بسر بهر شکم زد

چون جوز مرا مغز سراز کاسه برون شد
از بسکه فلک بر سر من سنگ ستم زد

خاموش صغیرا که بد اندر ید حکمت
آن خامه که بر صفحه تقدیر رقم زد

#صغیر_اصفهانی
#پارت_ششم

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

عشق پدیده بسیار نادری در خود دارد.
که انسان میتواند در سرتاسر زندگیش بدون ملاقات با معشوق زندگی کند
چرا که طبیعت در عشق ، قدرتی ارزانی داشته تا ما را خوشبخت کند...

#خاطرات_دو_عروس_جوان
#اونوره_دوبالزاک

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

📗📘📙

#غلط_ننویسیم


عَمّان / عُمان

این دو کلمه را نباید به‌جای هم به‌کار برد. عَمّان به فتح اول و تشدید دوم، نام پایتخت اردن هاشمی است. ولی عُمان، به ضمّ اول، نام دریایی است در جنوب پاکستان و ایران و شبه جزیرهٔ عربستان، و نیز نام خلیجی در این دریاست. کلمهٔ اخیر در عربی با «م» مخفّف ادا می‌شود، ولی در فارسی معمولاً آن را، از قدیم تا امروز، با «م» مشدّد تلفظ کرده‌اند:

ز دریای عُمّان بر آمد کسی
سفر کرده هامون و دریا بسی
«سعدی، بوستان»

عُمان، به ضمّ اول و «م» مخفّف، نام ناحیه‌ای در جنوب شبه جزیرهٔ عربستان نیز هست. در قدیم این کلمه را هم به تشدید «م» تلفّظ می‌کرده‌اند:

یک روز خدمت تو مرا خوشتر
از بیست ساله مملکت عُمّان
«فرخی»

🔍 #پارت_هفتصد_و_یازدهم

📚 غلط ننویسیم
#ابوالحسن_نجفی

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

📚 نام رمان: #وداع_با_اسلحه

✍ نویسنده: #ارنست_همینکوی

📖 تعداد صفحات: 216

📋خلاصه رمان:
وداع با اسلحه (به انگلیسی: A Farewell to Arms) رمانی نوشته ارنست همینگوی (۱۸۹۹-۱۹۶۱)، نویسنده آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیاتاست که در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. داستان آن درباره جوانی آمریکایی با نام فردریک هنری (Frederic Henry) است که با درجه ستوان در جنگ جهانی اول در بخش آمبولانس‌ها در ارتش ایتالیا خدمت می‌کند. عنوان آن از شعری گرفته شده که جرج پیلدر سده ۱۶ میلادی سروده‌است.


📝 ژانر:
#خارجی


📌 کانال کافه تک رمان:
📖 @CaffeTakRoman
📌 کانال درخواست رمان:
🧐 @CaffeTakRoman2
📌 کانال کافه تک آنلاین:
📖 @CaffeTakOnline

📌 می تونید همین حالا نظرتون رو راجع به رمان در پیج اینستاگرام بیان کنید:
💌 http://Instagram.com/_u/cafeetakroman

❤️🔝❤️لطفا لینک های ما رو به دوستانتون معرفی کنید.❤️🔝❤️

Читать полностью…

کافه تک رمان

تو در من زیستی
من در تو مُردم...

#فریدون_مشیری
#شب_بخیر

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

#با_هم_كتاب_بخوانيم

#باب_هفتم
#در_تاثیر_تربیت

#حکایت_هجدهم

توانگرزاده‌ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش بچه‌ای مناظره در پیوسته که: صندوق تربت ما سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت پیروزه در او به کار برده. به گور پدرت چه ماند خشتی دو فراهم آورده و مشتی دو خاک بر آن پاشیده؟!
درویش پسر این بشنید و گفت: تا پدرت زیر آن سنگهای گران بر خود بجنبیده باشد، پدر من به بهشت رسیده بود.
خر که کمتر نهند بر وی بار
بی شک آسوده تر کند رفتار
مرد درویش که بار ستم فاقه کشید
به در مرگ همانا که سبکبار آید
وآن که در نعمت و آسایش و آسانی زیست
مردنش زین همه شک نیست که دشخوار آید
به همه حال اسیری که ز بندی برهد
بهتر از حال امیری که گرفتار آید

ادامه دارد...

📖 #گلستان
✍🏻 #سعدی

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

📚 نام رمان: #عروس_برف

✍ نویسنده: #خورشید_ک

📖 تعداد صفحات: 329

📋خلاصه رمان:
آذیـن، یه خانوم پرستار مهربون و محجوب 25 ساله، که هم توی محیط کارش هم توی محیط خانواده طرفدارای زیادی داره... ولی این خانوم پرستارمون توی اول جونیش وقتی که هنوزم یک سال از زوجیتش نمی گذره، درست در سن 24 سالگیش، مهر طلاق حک میشه روی پیشونیش و...
ازدواجی ناموفق که از همون روزای اول هم هیچ میلی به انجامش نداشته و با این کارش هم دل خودش رو شکست و هم دل یه پسر جوونی که انگاری پسر خالشه خب ... قسمته دیگه کاریش نمیشه کرد .... به قول خودش با شکستن دل خودش و مرد محبوبش،دل پدرش رو بدست اورد ولی ...

📝 ژانر:
#عاشقانه


📌 کانال کافه تک رمان:
📖 @CaffeTakRoman
📌 کانال درخواست رمان:
🧐 @CaffeTakRoman2
📌 کانال کافه تک آنلاین:
📖 @CaffeTakOnline

📌 می تونید همین حالا نظرتون رو راجع به رمان در پیج اینستاگرام بیان کنید:
💌 http://Instagram.com/_u/cafeetakroman

❤️🔝❤️لطفا لینک های ما رو به دوستانتون معرفی کنید.❤️🔝❤️

Читать полностью…

کافه تک رمان

هواپیماهای انگلیسی به سمت هدف‌های آلمانی حمله کردند.
ضدهوایی ها آسمان را به آتش کشیدند.

نبرد سختی میان زمین و آسمان به پاشد. در کشاکش درگیری، گلوله‌های پدافند یکی از هواپیماها را هدف گرفت.

هواپیما در حال سقوط بود درحالی که نشانه‌ای از خروج خلبان دیده نمی‌شد. هواپیما به میان دریا سقوط کرد و در ژرفای آب‌ها غرق شد...

" اینجا رادیو ارتش آلمان، من...... گزارش امروز جنگ را به سمع ملت آلمان می‌رسانم.

ساعاتی پیش هواپیماهای ارتش انگلستان مواضع ما را مورد حمله قرار دادند. در این عملیات خساراتی به مواضع ما رسید و تعداد ...... فروند از هواپیماهای انگلیسی توسط پدافند خودی منهدم شدند. لازم به ذکر است که خلبان یکی از این هواپیماها........"

افسرجوانی که گزارشگر این اخبار بود ناگهان سکوت کرد. مردمی که صدای رادیو را می‌شنیدند با سکوت گزارشگر کنجکاو شدند.

لحظاتی بعد صدای هق هق گریه گزارشگر شنیده میشد.

همه می‌پرسیدند چه اتفاقی افتاده... ناگهان همه گوش به زنگ رادیو شدند تا علت سکوت و گریه گزارشگر را بفهمند...
.
لحظاتی بعد گزارشگر ادامه داد:
"..... خلبان یکی از این هواپیماها، آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده شهیر فرانسوی و خالق داستان شازده کوچولو بود."
.
ناگهان آلمان ساکت شد.
کسی چیزی نمی‌گفت.
بهت در چهره‌ها مشهود بود و بعضی آرام آرام اشک می‌ریختند.

اگزوپری خلبان دشمن بود ولی از هر هموطنی نزدیکتر بود. چیزی فراتر از یک دوست بود. با شازده کوچولو در قلب همه جاگرفته بود. آن روز هیچکس در آلمان خوشحال نبود.

حتی آدولف هیتلر از مرگ اگزوپری متاثر شد.
پایانی غیرمعمول برای یک داستان نویس جهانی...

این خاصه ی ادبیات است که دوست و دشمن را بر مزار ادیبی جهان وطن جمع میکند تا به یاد او اندکی تعمق کنند.

اگزوپری متواضع ترین ادیب قرن بیستم بود. ادیبی با روحی پاک و منزه در کنار کودکانی بود که هنوز طعم تلخ گناه را نچشیده بودند و تمام دغدغه‌ی اگزوپری آن بود چیزی به آن‌ها بیاموزد که شاید بتوانند به سبب آن در بزرگسالی نیز پاک بمانند.

گروه‌های نجات نتوانستند هواپیمای اگزوپری را پیدا کنند.
کسی نمیدانست چه اتفاقی در آخرین لحظات برای او افتاد.
چرا از هواپیما خارج نشد. زخمی بود؟ مرده بود؟

افسر جوانی که با گریه و هق هق مرگ اگزوپری را اعلام کرد مترجم شازده کوچولو به زبان آلمانی بود...!

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

کو بام غیر بام تو
کو نام غیر نام تو

کو جام غیر جام تو
ای ساقی شیرین اَدا...

#مولانا
#صبح_بخیر

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

دل به دست آر دلا کعبه ی مقصود، دل است
حرم محترم حضرت معبود، دل است

نیست در دسترست گر حرم و دیر و کنشت
رو به دل کن که تو را قبله ی موجود، دل است

ای که از اختر مسعود، سعادت طلبی
کوکب میمنت و اختر مسعود، دل است

آن بزرگ آینه کز آن به بر اهل شهود
طلعتِ شاهدِ غیبی شده مشهود، دل است

زاهدا حور و قصور از تو که ما رندان را
قصر فردوس، دل و جنت موعود، دل است

احترام گِل آدم به دل آدم بود
نه به گِل کرد ملک سجده، که مسجود دل است

آنچه از نکهت با میمنتش بهر خلیل
شد به گلزار به دل آتش نمرود، دل است

گر شنیدی اثر نغمه ی داوودی را
آنچه برخواست از آن نغمه ی داوود، دل است

از خداوند، پی رهبری نوع بشر
مهبطِ وحی پیام آور محمود، دل است

چیست جام جم و مرآت سکندر، دانی؟
غیر دل هیچ مپندار، که مقصود دل است

تا مقام شه مردان اسدالله علی است
عرش رحمان دل و خلوتگه معبود، دل است

هرچه می بایدت از صاحب دل جوی صغیر
مخزن عاطفت و مکرمت و جود دل است

#صغیر_اصفهانی
#پارت_چهارم

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

آیا واقعا بیشعوری مرض است؟
پاسخ من به این سؤال یک "بله ی" قاطع و بلند است.
بیشعوری مرض وقاحت و سؤ استفاده از دیگران است، آدم بیشعور نمیتواند به ديگران گیر ندهد. انگار اگر دست از اشکال گیری بردارد و یا دیگران را تحقیر نکند جانش درمی آید!

#بیشعوری
#خاویر_کرمنت

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

ما چقدر
به سادگی نیاکان خودمان
خندیدیم
روزی می ‌آید که آیندگان
به خرافات ما
خواھند خندید . . .

#صادق_هدایت

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…

کافه تک رمان

یک لحظه ز کوی یار دوری
در مذهب عاشقان حرامست

#مولانا
#صبح_بخیر

@CaffeTakRoman 📘☕️

Читать полностью…
Subscribe to a channel