کانال درخواست کافهتکرمان: @CaffeTakRoman2 گروه چتونقد کافهتکرمان: https://t.me/+QKmYoyhNTk81ZDU0 کانال رمانهای آنلاین کافهتکرمان: @CaffeTakOnline
هوایِ کویِ تو از سر نمیرود، آری
غریب را دلِ سرگشته با وطن باشد...
«حافظ»
#شببهخیر
@CaffeTakRoman 📘☕️
#کتاب_بخوانیم_تا_حال_دنیا_خوب_شود
هیجان عظیم به دست آوردن تو، قلب مرا از شادی انباشته است… اما، تصور این که هنوز تا مدتی دیگر میباید از تو دور بمانم، قلبم را از حرکت بازمیدارد. چشمانت به من نوید و امید میدهند، اما سکوت تو مرا از یاسی کُشنده لبریز میکند… آه، چه قدر احتیاج دارم که زبانت نیز از چشمهایت یاد بگیرد؛ که زبانت نیز چون چشمهایت مهربان و نوازشدهنده شود، که زبانت نیز مانند نگاهت به من بگوید که آیدا، احمد تنهای دلتنگش را چه قدر دوست میدارد! افسوس که زبان و لبان تو به قدر چشمهایت مرا دوست نمیدارند.
«کتاب مثلخون در رگهای من
احمد شاملو»
@CaffeTakRoman 📘☕️
#کتاب_بخوانیم_تا_حال_دنیا_خوب_شود
_پرسیدم، اگه ماشینت پنجر باشه باهاش میری سرکار؟!
+گفت: خب معلومه، نه.
_گفتم: اگه توجه نکنی بری و بیایی باهاش، چی میشه؟!
+گفت: خب میترکه، نابود میشه.
_گفتم: ما با ماشینمون اینکارو نمیکنیم، ولی بارها با خودمون اینکارو کردیم، کیلومترها خود پنجرمونو بردیم!
«کتاب سیلی واقعیت
راس هریس»
@CaffeTakRoman 📘☕️
📚 نام کتاب: #پسر_شایسته
✍ نویسنده: #فریدا_مکفادن
🖋 مترجم: #مریم_علیزاده_میلانلو
📖 تعداد صفحهها: ۵۹۴
📋خلاصه:
«پسر شایسته» کتابی نوشته فریدا مکفادن، نویسنده آمریکایی است. این اثر در دسته ادبیات معمایی-جنایی قرار میگیرد. این رمان درباره رازهای عجیب و ترسناکی است که در خانوادهای آرام مدفون شده اند و ناگهان سر از زیر خاک بیرون میآورند و همه چیز را تحت تاثیر خود قرار میدهند.
داستان درباره دختری دبیرستانی است که ساکن محلهای آرام در حومه شهر است و با خانوادهاش زندگی میکند. دختر نوجوان به شکلی ناگهانی ناپدید میشود و پلیس پس از ناامیدشدن از یافتن دخترنوجوان براساس شواهدی و مستنداتی که به دست میآورد مطمئن میشود که دختر به قتل رسیده است. رمان «پسر شایسته» با اعتراف به یک قتل آغاز میشود و این تازه شروع ماجرای روایت داستانی هولناک درباره خانوادهای آرام است.
با هیچ کَس نشانی
زان دِلستان ندیدم
یا من خبر ندارم
یا او نشان ندارد...
«حافظ»
#شببهخیر
@CaffeTakRoman 📘☕️
#کتاب_بخوانیم_تا_حال_دنیا_خوب_شود
عشق، یک عکس یادگاری نیست.
عشق، محصولِ ترس از تنها ماندن نیست.
عشق، فرزند اضطراب نیست.
عشق، آویختنِ بارانی به نخستین میخی که دستمان به آن میرسد نیست.
عشق، یک تَوَهُّم بازیگوشانهی تَن گرایانه نیست.
عشق، گرانبهاترین کالای مصرفی جهان است.
یک کاسه آبِ خنک، برای تشنهی همیشه تشنه.
«کتاب یک عاشقانهی آرام
نادر ابراهیمی»
@CaffeTakRoman 📘☕️
#کتاب_بخوانیم_تا_حال_دنیا_خوب_شود
پرسید اینطور که پیداست شما آدم کم
حرف و سربهتویی هستید و نظرم را خواست و من در جوابش گفتم: علّتش این است که هیچوقت چیز مهمی ندارم که بگویم در این صورت خاموش میمانم.
«یک انسان بیشتر به وسیلهٔ چیزهایی که نمیگوید انسان است تا به وسیلهٔ چیزهایی که میگوید.»
«کتاب بیگانه
آلبر کامو»
@CaffeTakRoman 📘☕️
📚 نام کتاب: #توهمی_بهنام_عشق [جلد دومِ رمان توهم واقعیت]
✍ نویسنده: #عطیه_شکوهی
📖 تعداد صفحهها: ۵۰۳
📋خلاصه:
رها مدتی پس از ازدواج با امیرصدرا موحد و چشیدن طعم یک زندگی خوب و راحت، زندگیش اش دچار تلاطم های عجیبی میشود و باید برای حراست و حفاظت از عشق نوپای بین خودش و همسرش تمام تلاشش را بکند، اما آیا موفق میشود و می تواند زندگی اش را حفظ کند؟
باید دید سرنوشت برای هرکدام چه خوابی دیده است.
با این گروه زاهد ظاهرساز
دانم که این جدال نهآسانست
شهر من و تو، ای طفلک شیرینم
دیریست کاشیانهٔ شیطان است...
«فروغ فرخزاد»
#شببهخیر
@CaffeTakRoman 📘☕️
#کتاب_بخوانیم_تا_حال_دنیا_خوب_شود
زمانی که مردم از دولت خود بترسند
ظلم و ستم حاکم است، و زمانی که دولت از مردمش بترسد آزادی حاکم است...
«توماس جفرسون»
@CaffeTakRoman 📘☕️
#کتاب_بخوانیم_تا_حال_دنیا_خوب_شود
من مشکلات را حل نمیکنم.
من افکارم را درست می کنم،
سپس مشکلات خودشان حل میشوند.
«لوییز هی»
@CaffeTakRoman 📘☕️
📚 نام کتاب: #مادرخوانده
✍ نویسنده: #فریدا_مکفادن
🖋 مترجم: #نشاط_رحمانینژاد
📖 تعداد صفحهها: ۲۶۷
📋خلاصه:
«مادرخوانده» یک تریلر روانشناختی اثر فریدا مکفادن است که به بررسی روابط پیچیده و دلهرهآور بین یک زوج نابارور و مادری جایگزین میپردازد که برای کمک به آنها انتخاب شده است. مک فادن، با سبک داستانسرایی پرتعلیق و طرحهای پیچیدهاش، روایتی پر از راز و ناامنی ایجاد میکند که خواننده را با خود به دنیای تاریک اعتماد، فریب، و انگیزههای پنهان میبرد. این داستان، با افشاگریهای تکاندهنده و پیچشهای غیرمنتظره، حس دلهره و ترسی روانشناختی را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چطور مرزهای اعتماد در روابط عادی ممکن است شکسته شود.
من چه میدانم سرانگشتش چه کرد
در میان خرمن گیسوی من
آنقدر دانَم که این آشفتگی
زان سبب افتاده اندر موی من...
«فروغ فرخزاد»
#شببهخیر
@CaffeTakRoman 📘☕️
#کتاب_بخوانیم_تا_حال_دنیا_خوب_شود
گاهی آدم باید اونقدر خوب باشه که ببخشه
اما اونقدر احمق نباشه که دوباره اعتماد کنه!
«جورج برنارد شاو»
@CaffeTakRoman 📘☕️
#کتاب_بخوانیم_تا_حال_دنیا_خوب_شود
هنگامی که باران میبارَد، درست است که تنها قدمزدن طعمِ دلپذیری دارد، اما باید کسی باشد که زیر باران لبخند بر لبهایت بیاورد، موهای آشفتهات را دوست بدارد، آغوشش امن باشد و پابهپایت خیس شود.
باران لذتی دارد که باید آن را دوتایی چشید و بهراستی چه کسی دوست دارد زمانی که بهترین لباسش را پوشیده، بهترین عطرش را زده و در مجللترین رستورانِ شهر نشستهاست، تنهایی غذا بخورد؟!
«کتاب قهوهی سرد آقای نویسنده
روزبه معین»
@CaffeTakRoman 📘☕️
امروز ۰۳/۱۰/۱۳♡ مطالعه داشتید؟🔬
چه کتابی؟ 📙
از کدوم نویسنده؟ 📜
امروز فیلم تماشا کردید؟ 🎬
چه فیلمی؟ 🎭
از کدوم کارگردان؟ 👨💼👩💼
پادکست گوش دادید؟ 👂
اسم پادکست رو بگید. 🗣
نظرتون رو برامون کامنت کنید.📝
@CaffeTakRoman 📘☕️
دوستان عزیز روزهای #فرد با ما همراه باشید با:
📚 نام کتاب صوتی: #عروسک_فرنگی
✍️ نویسنده: #آلبا_دسس_پدس
🖌 مترجم: #بهمن_فرزانه
🎙 راوی: #میلاد_فتوحی
📋 خلاصه:
جولیو بروجینی، مردی جاافتاده و مشاور موفق حقوقی، خواسته یا ناخواسته، از روی عشق یا هوس، شبانهروز به ایوانا میاندیشد. دختری نه زشت و نه زیبا، نه دوستداشتنی و نه نفرتانگیز، دختری که ساده است و نیست، معصوم است و نیست، دختری که بهرغم روزمرگی درنیافتنی است. آنچه جولیو را در خود کشیده است اگرچه بنابه گفتههایش هوسی بیش نیست، اما چنان ژرف است که بازشناسیش از عشق ساده نیست...
دیوانهی عشقت را جایی نظر افتادهست
کآنجا نتواند رفت، اَندیشهی دانایی...
«سعدی»
#صبحبهخیر
@CaffeTakRoman 📘☕️
امروز ۰۳/۱۰/۱۲♡ مطالعه داشتید؟🔬
چه کتابی؟ 📙
از کدوم نویسنده؟ 📜
امروز فیلم تماشا کردید؟ 🎬
چه فیلمی؟ 🎭
از کدوم کارگردان؟ 👨💼👩💼
پادکست گوش دادید؟ 👂
اسم پادکست رو بگید. 🗣
نظرتون رو برامون کامنت کنید.📝
@CaffeTakRoman 📘☕️
دوستان عزیز روزهای #زوج با ما همراه باشید با:
📚 کتاب صوتی: خاطرات یک آدمکش
✍️ نویسنده: کیم یونگهان
🖌 مترجم: خاطره کردکریمی
🎙 خوانش: نیما منصوریان
🎞 قسمت: سوم
📋خلاصه:
«خاطرات یک آدمکش» داستان مردیست که سالها آدم کشته است و حالا که خودش را در دوران بازنشستگی میبیند، باز هم همهچیز دستبهدست هم داده تا او به پیشهی آدمکشی بازگردد. مردی که فکر میکند دچار فراموشی شده و نه آخرین قتلش و نه حتی سگش را به یاد نمی آورد. احساس میکند همهچیزش ازجمله عقلش را ازدست داده است. در این میان اما یک شوک، یک واقعه، او را به وضعیتی دیگر میبرد و او در تردید بازگشت به کار همیشگیاش یعنی آدمکشی فرومیبرد. مردی که میداند دخترش عاشق کسی شده که یک قاتل زنجیرهایست چه کار باید بکند؟ چه کاری از دستش برمیآید؟ او باید جان دخترش را نجات دهد، آن هم از دست قاتلی که بیوقفه آدم میکشد، قاتلی که دختران شهر را نشانه گرفته و یکی یکی خونشان را میریزد.
امثال تو از صحبت ما ننگ ندارند
جای مگس است این همه حَلوا که تو داری...
«سعدی»
#صبحبهخیر
@CaffeTakRoman 📘☕️
امروز ۰۳/۱۰/۱۱♡ مطالعه داشتید؟🔬
چه کتابی؟ 📙
از کدوم نویسنده؟ 📜
امروز فیلم تماشا کردید؟ 🎬
چه فیلمی؟ 🎭
از کدوم کارگردان؟ 👨💼👩💼
پادکست گوش دادید؟ 👂
اسم پادکست رو بگید. 🗣
نظرتون رو برامون کامنت کنید.📝
@CaffeTakRoman 📘☕️
دوستان عزیز روزهای #فرد با ما همراه باشید با:
📚 نام کتاب صوتی: #عروسک_فرنگی
✍️ نویسنده: #آلبا_دسس_پدس
🖌 مترجم: #بهمن_فرزانه
🎙 راوی: #میلاد_فتوحی
📋 خلاصه:
جولیو بروجینی، مردی جاافتاده و مشاور موفق حقوقی، خواسته یا ناخواسته، از روی عشق یا هوس، شبانهروز به ایوانا میاندیشد. دختری نه زشت و نه زیبا، نه دوستداشتنی و نه نفرتانگیز، دختری که ساده است و نیست، معصوم است و نیست، دختری که بهرغم روزمرگی درنیافتنی است. آنچه جولیو را در خود کشیده است اگرچه بنابه گفتههایش هوسی بیش نیست، اما چنان ژرف است که بازشناسیش از عشق ساده نیست...
آنچه من دیدم
و هم میکشم
از جور فراق
که شنیدهست؟
که دیدهَست؟
و که را پیش آمد؟
«اميرخسرو»
#صبحبهخیر
@CaffeTakRoman 📘☕️
امروز ۰۳/۱۰/۱۰♡ مطالعه داشتید؟🔬
چه کتابی؟ 📙
از کدوم نویسنده؟ 📜
امروز فیلم تماشا کردید؟ 🎬
چه فیلمی؟ 🎭
از کدوم کارگردان؟ 👨💼👩💼
پادکست گوش دادید؟ 👂
اسم پادکست رو بگید. 🗣
نظرتون رو برامون کامنت کنید.📝
@CaffeTakRoman 📘☕️
دوستان عزیز روزهای #زوج با ما همراه باشید با:
📚 کتاب صوتی: خاطرات یک آدمکش
✍️ نویسنده: کیم یونگهان
🖌 مترجم: خاطره کردکریمی
🎙 خوانش: نیما منصوریان
🎞 قسمت: دوم
📋خلاصه:
«خاطرات یک آدمکش» داستان مردیست که سالها آدم کشته است و حالا که خودش را در دوران بازنشستگی میبیند، باز هم همهچیز دستبهدست هم داده تا او به پیشهی آدمکشی بازگردد. مردی که فکر میکند دچار فراموشی شده و نه آخرین قتلش و نه حتی سگش را به یاد نمی آورد. احساس میکند همهچیزش ازجمله عقلش را ازدست داده است. در این میان اما یک شوک، یک واقعه، او را به وضعیتی دیگر میبرد و او در تردید بازگشت به کار همیشگیاش یعنی آدمکشی فرومیبرد. مردی که میداند دخترش عاشق کسی شده که یک قاتل زنجیرهایست چه کار باید بکند؟ چه کاری از دستش برمیآید؟ او باید جان دخترش را نجات دهد، آن هم از دست قاتلی که بیوقفه آدم میکشد، قاتلی که دختران شهر را نشانه گرفته و یکی یکی خونشان را میریزد.