۱. لغات سطحبندیشده ۲. گرامر سطحبندیشده ۳. اصطلاحات و عبارات کاربردی ۴. نکاتی برای یادگیری و تمرین بهتر زبان ۵. خطاهای رایج برای جلوگیری از تکرار مجدد ۶. معرفی منابع مفید ۷. تستای آموزشی و کلی چیزای خفن دیگه😎🤩 ارتباط با هلپدسک: @ELL_Helpdesk
🟢 به نظرت کدوم یکی درسته؟
1️⃣I have seen him yesterday.
2️⃣I saw him yesterday.
✅I have seen this movie before.
✅I saw him yesterday.
من دیروز او رو دیدم. (دیروز — زمان مشخص)
✅She has finished her work.
(حال کامل — کار تموم شده، ولی زمانش مهم نیست.)
✅She finished her work at 5 PM.
(گذشته ساده — زمان دقیق مشخصه.)
✅We have visited Paris.
(به زمان اشاره نشده.)
✅We visited Paris in 2020.
(زمان مشخص — ۲۰۲۰.)
⁉️به نظرت کدوم یکی درسته؟
1⃣My colleague was absorbed at his work.
2⃣ My colleague was absorbed in his work.
✔️ کلمه absorbed واسه توصیف کسی به کار میره که به شدت درگیر انجام یه کاریه، و همراه باهاش باید از حرف اضافه in استفاده کنید و نه at. پس شماره دو درسته:
🟣My colleague was absorbed in his work.
همکارم در کارش غرق شده بود ( به شدن درگیر کارش بود).
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📝Here are some more examples:
✅She was completely absorbed in her book.
او کاملاً در کتابش غرق شده بود.
✅He is absorbed in solving the problem.
او به شدت درگیر حل کردن مشکل است.
✅They were absorbed in the movie.
آنها در فیلم غرق شده بودند.
#آموزش_لغات5️⃣📓📓📓📓
🔴Compensation/ˌkɒmpənˈseɪʃən/ (N)
جبران، غرامت
The company offered fair compensation for the overtime work.
شرکت غرامت منصفانهای برای اضافهکاری ارائه داد.
She is an influential leader in the field of education.
او یک رهبر تأثیرگذار در حوزه آموزش است.
The support from the community was overwhelming.
حمایت جامعه بسیار غالب (فراگیر) بود.
Economic stability is essential for growth.
ثبات اقتصادی برای رشد ضروری است.
🎵😊یه چالش Listening داریم واسه زبانآموزای سطح B2 به بالا
🟣این برش کوتاه از یک سریال رو نگاه کنید و ببینید دقیق چی میگه
میتونید جواباتون رو با @ELL_Helpdesk به اشتراک بذارید و چک کنید
#Listening
🔗@En_Lg_Lab❤️
❕ کدوم جمله درسته؟
1️⃣ The teacher gave us many homeworks yesterday.
2️⃣The teacher gave us a lot of homework yesterday.
✅ The teacher gave us a lot of homework yesterday.
معلم دیروز به ما تکالیف زیادی داد.
✅I have three pieces of homework to finish tonight.
امشب باید سه تا تکلیف رو تموم کنم.
✅ My homework is (are) very difficult today.
تکالیف امروزم خیلی سخته.
📌palm sth off on/onto sb
چیزی رو تو پاچهی کسی کردن
😇Meaning:
deceptively give someone something unwanted, fake, or of little value
😭Example:
She tried to palm her old car off on me.
اون تلاش کرد ماشین قدیمیش رو تو پاچهی من بکنه.
❕به نظرت کدوم یکی درسته؟
1️⃣ She gave me an advice.
2️⃣ She gave me some advice.
✅ She gave me some advice.
او به من کمی توصیه کرد.
😀 Can I give you a piece of advice?
میتوانم یک توصیه به تو بکنم؟
✅ My teacher advised me to practice more.
معلمم به من توصیه کرد بیشتر تمرین کنم.
✅ I advise you to check your answers carefully.
به تو توصیه میکنم پاسخهات رو با دقت بررسی کنی.
📌the calm before the storm
آرامش قبل از طوفان
😇Meaning:
a peaceful and quiet period before a period of activity or trouble
😭Example:
I like to get everything done before the guests arrive and relax for a moment in the calm before the storm.
دوست دارم همهی کارا رو قبل از رسیدن مهمونا انجام بدم و در زمان آرامش قبل از طوفان، لحظهای آرامش پیدا کنم.
❕به نظرت کدوم یکی درسته؟
1️⃣ The number of students have increased this year.
2️⃣ The number of students has increased this year.
✅ The number of students has increased this year.
تعداد دانشآموزان امسال افزایش پیدا کرده است.
✅A number of students have complained about the exam.
تعدادی از دانشآموزان در مورد امتحان شکایت کردهاند.
❓🔺💎➡️🟡⬅️💎🔺❓
🩵🩵🩵🩵
#Upper_Intermediate
#Listening
📲@En_lg_lab❤️
#آموزش_لغات 📓📓📓📓
🔴 Put forward /pʊt ˈfɔː.wəd/ (V)
پیشنهاد دادن، مطرح کردن
She put forward a new idea in the meeting.
او یک ایده جدید در جلسه مطرح کرد.
He proposed a solution to the problem.
او یک راهحل برای مشکل پیشنهاد داد.
The plan was put to the committee for approval.
طرح برای تصویب به کمیته ارائه شد.
They offered him a job at the company.
آنها به او یک شغل در شرکت پیشنهاد دادند.
The doctor recommended rest for recovery.
دکتر استراحت را برای بهبودی توصیه کرد.
You must submit your application by Friday.
شما باید درخواست خود را تا جمعه ارائه دهید.
He tendered his resignation yesterday.
او استعفای خود را دیروز تقدیم کرد.
📌the tide has turned | turn the tide
ورق برگشته است | ورق را برگرداندن
😇Meaning:
used to say that there is a change in somebody’s luck or in how successful they are being
😭Example:
The tide has turned and the cinema is becoming popular again.
ورق برگشته و حالا سینما داره دوباره محبوبیت پیدا میکنه.
📌a no-win situation
وضعیت ۲ سر باخت
😇Meaning:
a condition in which all possible results are bad for the people involved
😭Example:
We are considering the options available to us in this no-win situation.
ما تو این وضعیت ۲ سر باخت داریم گزینههای ممکن رو بررسی میکنیم.
🔍 تفاوت بین کلمات: "Farther" vs. "Further"
🟣 این دو کلمه در انگلیسی خیلی وقتا جابجا استفاده میشن:
1️⃣ Farther (صفت/قید)
معنی: فاصله فیزیکی بیشتر
✅ The next gas station is farther than I thought.
پمپ بنزین بعدی دورتر از چیزی است که فکر میکردم.
✅ Can you throw the ball farther?
میتوانی توپ را دورتر پرتاب کنی؟
✅ We need further discussion.
به بحث بیشتری نیاز داریم.
✅ This will further our understanding.
این درک ما را پیشرفت میدهد.
🧩 جمعبندی:
- Farther → فاصله فیزیکی ( "far" مرتبط با )
- Further → مسائل غیرفیزیکی یا پیشبرد چیزی
⬅️در انگلیسی امروز، بسیاری از انگلیسیزبانان از "further" برای هر دو معنی استفاده میکنند، اما برای استفاده دقیق و رسمی، بهتر است تفاوت را رعایت کنید.
#آموزش_لغات6️⃣📓📓📓📓
🔴Officious /əˈfɪʃəs/ (Adj)
فضول، مداخلهکننده
The officious manager kept interfering with our work.
مدیر فضول دائماً در کار ما دخالت میکرد.
He tried to placate the angry customer with a refund.
او سعی کرد مشتری عصبانی را با بازپرداخت آرام کند.
Owls are nocturnal creatures.
جغدها موجودات شبانه هستند.
The teacher was lenient with the late submissions.
معلم در مورد تحویل دیرهنگام تکالیف آسانگیر بود.
Human rights should be inviolable.
حقوق بشر باید تخطیناپذیر باشد.
The spy carried out a covert operation.
جاسوس یک عملیات پنهانی انجام داد.
📌Burn the midnight oil
شببیداری کشیدن
😇Meaning:
To stay up working, especially studying, late at night.
😭Example:
She’s been burning the midnight oil for the last few months; her hard work will definitely pay off in the coming exams.
اون در دو ماه گذشته کلی شببیداری کشیده. قطعا نتیجهی تلاشاش رو در امتحانات پیش رو میبینه.
🔍 تفاوت بین کلمات: Raise vs. Rise
🟣 این دو فعل در انگلیسی معانی مشابهی دارند، اما کاربردشان متفاوت است! بیایید دقیقتر بررسی کنیم:
1⃣ Raise /reɪz/
این یک فعل transitive است ( یعنی به مفعول نیاز دارد)
معنی: بلند کردن، افزایش دادن
✅ She raised her hand to ask a question.
او دستش را بلند کرد تا سوال بپرسد.
✅ The company raised salaries by 10%.
شرکت حقوقها را ۱۰٪ افزایش داد.
✅ The sun rises in the east.
خورشید از شرق طلوع میکند.
✅ Prices have risen sharply this year.
قیمتها امسال به شدت افزایش یافتهاند.
🧩 جمعبندی:
- Raise → نیاز به مفعول دارد (کسی/چیزی را بلند کردن)
- Rise → بدون مفعول ( بالا رفتن)
✅ He raised his voice in anger.
صدایش را از روی عصبانیت بلند کرد.
✅ The balloon rose slowly into the sky.
بالون به آرامی بالا رفت.
✅ They raised the flag at dawn.
پرچم را سحرگاه بالا بردند.
✅ Her popularity has risen recently.
محبوبیتش اخیرأ افزایش یافته.
#آموزش_لغات4️⃣📓📓📓📓
🔴 Adjust /əˈdʒʌst/ (V)
تنظیم کردن، تطبیق دادن
She had to adjust her glasses to see clearly.
او مجبور شد عینکش را تنظیم کند تا واضح ببیند.
Scientists tested the hypothesis with experiments.
دانشمندان فرضیه را با آزمایشها بررسی کردند.
The final outcome of the game was surprising.
نتیجه نهایی بازی شگفتانگیز بود.
There is a shortage of water in this city.
در این شهر کمبود آب وجود دارد.
Life is the sum of your choices.
زندگی حاصلِ انتخابهای شماست.
#آموزش_لغات3️⃣📓📓📓📓
🔴 Chemical/ˈkem.ɪ.kəl/ (N/Adj)
شیمیایی، ماده شیمیایی
The lab stored dangerous chemicals safely.
آزمایشگاه مواد شیمیایی خطرناک را به طور ایمن ذخیره کرد.
She felt embarrassed after forgetting her friend's name.
او بعد از فراموش کردن نام دوستش خجالتزده شد.
He tried to persuade his boss to give him a raise.
او سعی کرد رئیسش را متقاعد کند تا به او افزایش حقوق بدهد.
Can you summarize the article in three sentences?
میتونی مقاله رو در سه جمله خلاصه کنی؟
Time stays long enough for those who use it.
زمان برای کسانی که ازش استفاده میکنند به اندازهی کافی طول میکشد.
#آموزش_لغات2️⃣ 📓📓📓📓
🔴Athlete/ˈæθ.liːt/ (N)
ورزشکار
She is a professional athlete who competes in the Olympics.
او یک ورزشکار حرفهای است که در المپیک رقابت میکند.
His knowledge of history is impressive.
دانش او در مورد تاریخ قابلتوجه است.
Vaccines help prevent serious diseases.
واکسنها به جلوگیری از بیماریهای جدی کمک میکنند.
The new electric vehicle is very efficient.
وسیله نقلیه الکتریکی جدید بسیار کارآمد است.
❓🔺
🩵🩵🩵🩵
#Upper_Intermediate
#Listening
📣@En_lg_lab❤️
سلام دوستان❤️
🔗امروز میخوایم یه کتاب خیلی مفید رو برای تقویت "Writing Task 1 (Academic Module) بهتون معرفی کنیم:
➡️"IELTS Academic Writing Task 1" by Rachel Mitchell
🟢این کتاب یکی از بهترین منابع برای یادگیری نحوه توصیف نمودارها، جدولها، نقشهها و فرآیندها در آزمون آیلتس است. Rachel Mitchell، نویسنده کتاب، با تجربه بالا در تدریس آیلتس، تکنیکهای ساده اما مؤثری رو آموزش میده که به شما کمک میکنه نمرهتون رو به 7 و یا بالاتر ارتقا بدید.
ویژگیهای کلیدی کتاب:
✅ آموزش گامبهگام تحلیل و نوشتن پاسخ برای انواع تسک 1
✅ نمونه پاسخهای با نمره بالا به همراه توضیحات واضح
✅ لغات و ساختارهای حرفهای برای توصیف دادهها
✅ تمرینهای کاربردی برای بهبود سریع مهارت رایتینگ
✅ نکات زمانبندی برای مدیریت بهتر وقت در جلسه آزمون
✅پس اگه میخواید رایتینگ تسک 1 رو به صورت اصولی یاد بگیرید و از سردرگمی خارج شید، این کتاب میتونه یه راهنمای عالی برای شما باشه.
#IELTS
#resources
🔗@En_lg_lab👌
🔍 تفاوت بین کلمات: "Between" vs. "Among"
🟣 این دو حرف اضافه در انگلیسی اغلب به اشتباه جایگزین هم میشوند!
1⃣Between
معنی: بین (برای دو نفر/چیز مشخص)
✅ The secret is between you and me.
راز بین من و توست.
✅ Choose between these two options.
بین این دو گزینه انتخاب کن.
✅ She felt comfortable among friends.
او میان دوستانش احساس راحتی میکرد.
✅ The book was hidden among the others.
کتاب در میان بقیه کتابها ناپیدا بود.
🧩 جمعبندی:
- Between → برای ارتباط بین دو چیز مشخص
- Among → برای چیزهای نامشخص یا گروهی
نکته استثنا:
گاهی "between" برای بیش از دو چیز هم استفاده میشود، وقتی هر کدام رابطه جداگانهای دارند:
✅ The negotiations between the four companies continued.
❓🔺💎➡️🟡⬅️💎🔺❓
🩵🩵🩵🩵
#Intermediate
#Listening
📲@En_lg_lab❤️
The cleverest of all, in my opinion, is the man who calls himself a fool at least once a month.
به نظرم باهوشترین فرد کسی هست که هر ماه حداقل یک بار خودش رو احمق صدا میکنه.
#آموزش_لغات📓📓📓📓
🔴Compromise /ˈkɒm.prə.maɪz/
مصالحه کردن، سازش
A good relationship requires both sides to compromise.
یک رابطهٔ خوب نیازمند مصالحه از هر دو طرف است.
If we cooperate, we can finish the project faster.
اگر همکاری کنیم، میتوانیم پروژه را سریعتر تمام کنیم.
She talked me into joining the team.
او مرا متقاعد کرد که به تیم بپیوندم.
The committee reached a consensus on the new policy.
کمیته به اتفاقنظر دربارهٔ سیاست جدید رسید.
The dispute ended with a fair settlement.
مناقشه با یک توافق منصفانه پایان یافت.