hamidrezaabravan | Unsorted

Telegram-канал hamidrezaabravan - H.R.A

2956

یک فنجان شعر ☕ @Hamid_Reza_Abravan

Subscribe to a channel

H.R.A

حرف من این است برگرد و مرا با خود ببر
چون که من در این جهان تنها به تو دل‌ بسته‌ام

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

دل از من برد روزی تارِ موهایت
دل و دین را فدای تارِ مو کردم

همیشه ترسم از دیوانه گشتن بود
خودم را با جنونم روبرو کردم

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

و خدا را صدا می‌زنی
ولی او را نخواهی یافت
مگر در قلب‌های بی‌پناه و شکسته...


#حمیدرضا_آب‌روان

* حدیث قدسی: من نزد قلب‌های شکسته‌ام.

Читать полностью…

H.R.A

بگشای لبت تا که از آن شعر بنوشم
حرفی بزن ای جان که سراپا همه گوشم

بی تابم و کم حوصله از بس که نبودی
چون قایق طوفان‌زده در جوش و خروشم

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

وقتی که عقل را به کناری گذاشتم
با عارفانِ عشق و جنون آشنا شدم

دیروز مثل کوچه‌ی بن‌بست بودم و
امروز مثل جادّه‌ی بی انتها شدم

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

تو را سروده‌ام شب و روز
تنها
در کوچه های بی عبور
تو را سروده‌ام
بسیار
در مهمان‌خانه‌های سوت و کور
تو را سروده‌ام زیر نور ماه
با قلبِ بی غرور
با چشم های خیس خود
کرده‌ام تو را مرور...

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

هی بتاب ای ماه من، تابیدنت را دوست دارم
من زمینم دور من گردیدنت را دوست دارم

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

کوچه‌ها را یک به یک در جستجویت گشته‌ام
در نبودت از خودم از روزگارم خسته‌ام

بی تو قلبم می‌تپد امّا ضعیف و کم تپش
دیر فهمیدم چه اندازه به تو وابسته‌ام

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

هر جا که تویی فکر منم آن جا هست
بر چهره‌ی من حال دلم پیدا هست

با اینکه جهان جای بدی هست ولی
هستی و همین بودنِ تو زیبا هست

#حمیدرضا_آب‌روان
#رباعی

Читать полностью…

H.R.A

جان به لب آمده از دردِ ندیدن‌هایت
خوش‌خیالم که تو هم تشنه‌ی دیدار منی

«خواب در چشم ترم می‌شکند» شب تا صبح
همچنان باعثِ بیداریِ بسیار منی

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

ای غزالی که به آزادی خود مغروری
آید آن روز که در بند و گرفتار منی

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

با چشم پر از اشک نوشتم ز تو ای عشق
اشعار تری که همه جا ورد زبان است

تر بودن چشمان مرا اشک مخوانید
سیلی است که از هر مژه پیوسته روان است

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

چه دردی می‌کشم گویی تنم آماجِ خنجرهاست
درون سینه‌ام غوغا، سرم بازار مسگرهاست

همیشه خورده‌ایم از آشنایان زخمِ کاری را
که اینجا داستانِ یوسف و چاه و برادرهاست

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

حاکمِ شهرِ وجودم شده‌ای حضرتِ عشق
حکم کن،جان بِسِتان، گوش به فرمان توام

حبس کن جان مرا تنگ در آغوش خودت
تا ابد عاشق و دلبسته‌ی زندان توام

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

یک لحظه تو را دیدم و یک عمر اسیرم

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

خاطراتت می‌کُشد آخر مرا فکری بکن
روزها دیوانه‌ و شب‌ها پریشان می‌شوم

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

نزدیک قلب من که شدی احتیاط کن
چون مثل شیشه است و سراسر شکسته است

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

شدم چون برگِ پاییزی سبک‌بال و رها امشب
چه آزادانه خواهم رفت تا عرشِ خدا امشب

نبودی در اتاق خود خیالت را بغل کردم
خدا داند نخواهم شد از او یک دم جدا امشب

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

حرف‌ها دارم ولی در سینه پنهان مانده است
من هزاران نامه‌ی ناخوانده و ننوشته‌ام

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

می‌نویسم ز تو که مالک اشعار منی
همه‌ی ذهن من و صاحبِ افکار منی

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

عالَمی را گشتم و دیوانه‌‌تر از من نبود
گر چه در ظاهر شبیهِ عالِمی وارسته‌ام


#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

چهره‌ام را گردِ نومیدی و غم پوشانده است
آه! گویی از جهانِ مردگان برگشته‌ام

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

عطر باران بود با تو یا که دریا؟ هر چه بود
مست و مدهوشم از آن ساعت که بوییدم تو را

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

ارزشی گر چه ندارد تنِ فرسوده‌ی من
شکرِ ایزد که تو ای عشق خریدار منی

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

من روح آدمم که شدم رانده از بهشت
راهی این جهانِ سراسر بلا شدم

چون هیچ کس نبود کمی بشنود مرا
مشغول گفتگوی خودم با خدا شدم

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

وابسته‌ایم به هم و هجرت ز هم؟ محال!
مایی که پای رفتنمان لنگ می‌شود

کی با خبر شوی که شدی مبتلا به عشق؟
آنجا که بین عقل و دلت جنگ می‌شود

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

در این زمانه‌ای که دلت سنگ می‌شود
گاهی چه بی بهانه دلم تنگ می‌شود

صد سال هم که بگذرد از عمر، تازه است
کی عشق مثل خاطره کم رنگ می‌شود؟

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

این غزل‌ها همه از برکت چشمانت هست
چشمه‌ی ذوق من و رونق بازار منی

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

از آدمی چه می‌ماند
در عصر تجدّد
در هزاره‌های پیشرفت
در زیر فشار چرخ‌های ترقّی
آرام آرام فرسوده ‌می‌شود
و عاقبت همانند پیچ‌های هرز شده
در گوشه‌ای از یک انباری متروک خاک می‌خورد...

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…

H.R.A

سالیانی است که پیغمبرِ عشقم امّا
همچنان نفی‌کُنان در پیِ انکار منی

#حمیدرضا_آب‌روان

Читать полностью…
Subscribe to a channel