یک فنجان شعر ☕ @Hamid_Reza_Abravan
شب از نیمه گذشت و همچنان بی وقفه بیدارم
که هر شب با خیالت زندگی کردن شده کارم
#حمیدرضا_آبروان
از همان روزی که خالق، آسمان را آفرید
با مرور چشمهایت کهکشان را آفرید
بعد از اینکه خلقتِ اندام تو پایان گرفت
با اضافات گِلِ جسمت جهان را آفرید
#حمیدرضا_آبروان
با شکوه است چنان لحظهی روئیدن عشق
که مدام عقل از این حادثه مدهوش شود
میزند ریشه بر اعماق دلت چون گل یاس
حس نابی که محال است فراموش شود
#حمیدرضا_آبروان
واعظان! معتقدم باده حلال است حلال
گر کنار مَهِ شیرین دهنی نوش شود
#حمیدرضا_آبروان
بغل کن روح و جسمم را، شبیهِ پیچکی دلتنگ
چنان محکم که مانَد بر تنِ من ردّ بازویت
#حمیدرضا_آبروان
هر چه کردیم نشد عشق فراموش شود
آتشی بود و نشد یک شبه خاموش شود
هر چه گفتند که دوری بکن از عشق و جنون
نشد این موعظه آویزهی هر گوش شود
#حمیدرضا_آبروان
🎼 جنونЧитать полностью…
#روزبهـبمانی
هر چه کردیم نشد عشق فراموش شود
آتشی بود و نشد یک شبه خاموش شود
#حمیدرضا_آبروان
همه شب خیره به چشمان توام تا که ببینم
کهکشانی که خدا ریخته در چشم سیاهت
#حمیدرضا_آبروان
بیا در جان من بنشین تو ای زیباترین رویا
بگیر از دل قرارش را، تو با ما هرچه خواهی کن
#حمیدرضا_آبروان
بینداز از سرت شال و جهان را تیره کن چون شب
تو با موهای مشکیات مرا غرقِ سیاهی کن
#حمیدرضا_آبروان
به دلم مانده تو را تنگ در آغوش بگیرم
بنشانم به لبت بوسه و آن گاه بمیرم
#حمیدرضا_آبروان
سلاح عشق بردار و تصرف کن وجودم را
بیا یک عمر در اقلیم جانم پادشاهی کن
#حمیدرضا_آبروان
بیا در قلب من بنشین، سپس آنجا خدایی کن
بگیر از دل قرارش را،تو با ما هر چه خواهی کن
#حمیدرضا_آبروان
نفسهای منی و من هوای توام
دچاری به من و من مبتلای توام
#حمیدرضا_آبروان
کوچه ها را دوره کردم تا ببینم روی او
شوق دیدارش مرا هی میکشانَد سوی او
از جنون سرشارم و لبریز از دلتنگیام
عشق میداند چه با من میکند جادوی او
#حمیدرضا_آبروان
وقت بسیاری برای آفرینش صرف کرد
آفرینها بر خودش گفت و زمان را آفرید
#حمیدرضا_آبروان
گره از روسری وا کن، بده بر باد موها را
که دنیا را معطّر میکند گلهای شب بویت
#حمیدرضا_آبروان
عالَمی را گشتم و دیوانهتر از من نبود
گر چه در ظاهر شبیهِ عالِمی وارستهام
حرفها دارم ولی در سینه پنهان مانده است
من هزاران نامهی ناخوانده و ننوشتهام
#حمیدرضا_آبروان
وطن دارد به حال زارمان پیوسته میگرید
شبیهِ مادری بی بال و پر در سوگ فرزند است
#حمیدرضا_آبروان
#بندرعباسـتسلیت🖤
چشم خشکیدهی من تشنهی باریدن هست
آه از آن روز که با اشک همآغوش شود
#حمیدرضاـآبروان
ز اندازه بیرون تشنهام، ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن، وان گه بده اصحاب را
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
سعدی! چو جورش می بری نزدیک او دیگر مرو
ای بی بصر! من می روم؟! او میکشد قلاب را
#سعدی
🌸 اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی عزیز
ای عشق که در سینهی ما رازِ نهانی
از حال کسی که شده دیوانه چه دانی
از روزِ ازل خلق شدی تا دل ما را
پیوسته به هر سو که بخواهی بکشانی
#حمیدرضا_آبروان
زمانی گفته بودی اشتباه است عاشقی کردن
بیا از حرف خود بگذر، نترس و اشتباهی کن
#حمیدرضا_آبروان
آمدی و اندک اندک ریشه کردی در وجودم
نوگل زیبای من روییدنت را دوست دارم
#حمیدرضا_آبروان
نفس و نبض و تپشهای من از دیدن توست
اگر از روی تو غافل بشوم میمیرم
#حمیدرضا_آبروان
🎼 کاوهـآفاقЧитать полностью…
اگرچه رفت امروز و به فردا دلخوشم امّا
مرا آهسته خواهد کشت، فرداهای تکراری
بیا ای عشق همّت کن ببر با خود مرا امشب
کهچون مجنون شدم سرگشته در صحرای تکراری
#حمیدرضا_آبروان
در جهانِ خالی از مهر و سقوط عاطفه
فارغ از احوال دنیا عشق ورزیدن خوش است
#حمیدرضا_آبروان
تو با جادوی چشمانت به چشمانم نگاهی کن
اگر حتی گناه است این، بیا گاهی گناهی کن
#حمیدرضا_آبروان
گوهرِ اصلم و در کنج دکان افتادم
تا ابد جز تو کسی نیست خریدار، مرا
سالها در طلبت سعی فراوان کردم
کام دل را بده یا بگذر و بگذار مرا
#حمیدرضا_آبروان
به که گویم که در آغوش تو بودم ای ماه
نرود یاد تو از ذهن من و پیرَهنم
#حمیدرضا_آبروان