hosseinronaghi | Unsorted

Telegram-канал hosseinronaghi - Hossein Ronaghi - حسین رونقی

29524

🏴 Freedom of speech activist. Woman, Life, Freedom (IRAN). https://x.com/hosseinronaghi/ https://instagram.com/hosseinronaghi https://fb.com/ronaghi https://YouTube.com/hosseinronaghi https://hosseinronaghi.blogspot.com

Subscribe to a channel

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

زندان، بازداشت و احضار شهروندان و فعالان سیاسی با هدف ایجاد فضای خفقان و ساکت کردن ایرانیانی است که چندین دهه برای حقوق‌شان و آزادی ایران، مبارزه و مقاومت می‌کنند.
حبس توماج صالحی، بازداشت مهدی یراحی، اجرای حکم مجید توکلی و احضار آرش صادقی از جمله این موارد است. همه ما حق داریم که آزادانه بیاندیشیم، بنویسیم و فعالیت کنیم.
فارغ از مجازات فعالان، خانواده این عزیزان نیز با زندانی‌شدنشان آسیب‌های جدی می‌بینند و نه تنها حق آزادی بیان و اندیشه را سلب، بلکه خانواده‌ها را نیز مجازات می‌کنند.

از توییتر

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

ما ملت ایران و افغانستان، درد مشترک و درمان مشترکی داریم.
هوشیار باشیم؛ این یک جنگ روانی است.

شکل اخیر برجسته شدن مسأله مهاجران افغانستانی و توهین و خشونت‌ به آن‌ها، به‌صورت آشکار، جریان‌سازی‌ هدفمند برای ایجاد جنگ روانی میان «ما»، مردم ساکن‌ در ایران است.

به‌قول غوغا تابان: قربانیان مشترک یک جلادیم.

تبلیغات منفی و گسترده‌ی رسانه‌ها، درباره مهاجران افغانستانی، بخشی از پروپاگاندا و برنامه‌ريزی اتاق‌های فکر حاکمیت، در راستای سلب مسئولیت از خود و جهت‌دهی به خشم حاصل از تداوم نارضایتی و سرکوب موجود با ابزارها و تکنیک‌های رسانه‌ای و با اتکا به کاستی‌ها، بحران‌ها و ناامنی‌های حاصل از عملکرد خود است. متاسفانه چنان‌که این روزها شاهدیم، آثار این سیاست ضدانسانی و ضد منافع ملی، تا حدی به عرصه‌ی حقیقی نیز کشیده شده است.

هم‌زمان با وضعیتی که پاسخ به هر نقد و مطالبه‌ی ساده، به‌شدت هزینه‌زا شده، هدایت افکار عمومی به‌سوی علت‌های غیرواقعی و گسترش آگاهی‌ غلط، از وظایف اصلی بازوهای رسانه‌ای‌ قدرت مسلط است.
در چنین شرایطی، حکومت خشم مردم را از ریشه‌های اصلی مشکلات و معضلات موجود، منحرف می‌کند و تلاش می‌کند با تمام نیروهای خود، تفسیری وارونه از دلایل خشم جمعی ارائه دهد و این تفسیر را با تکنیک‌های مختلف تا کف جامعه‌ی معترض بسط دهد.

پیش از این هم شاهد انواع تفسیرهای غلط و هدفمند در زمان‌های حساس بوده‌ایم. گزاره‌هایی مانند: «مردم مقصرند»، «کار عوامل بیگانه است»، «سیل و زلزله حاصل گناهان مردم است»، «خشکسالی به‌خاطر بی‌حجابی زنان است» و...
با افزایش هوشیاری مردم و رسوایی تدریجی چنین جریان‌سازی‌هایی، پروژه‌های کنترل‌کننده‌ی حکومتی نیز پيچيده‌تر شده‌اند. کلیدواژه‌ی «مهاجران مهاجم» که بسیار رايج شده است، رمز سرکوب جدید با ابعاد پیدا و پنهان است. حاکمیت تلاش می‌کند با این حربه، هم تمرکز را از  ناکارآمدی، فساد، رانت و بحران‌های درونی خود بردارد و در سایه برود، هم مطابق روال تمام مستبدان، برنامه‌های انضباطی شدیدتری برای کل جامعه تدارک ببیند.

این وضعیت حاصل عملکرد حکومت است، حکومت در خصوص مهاجرپذیری سیاست مشخصی ندارد،  و با مهاجران با سیاست یکدست برخورد نمی‌کند، به‌شکلی جمهوری اسلامی در خصوص مهاجران افغانستانی نیز برخوردهای خودی و غیرخودی دارد. از سویی از مهاجران در اموری غیرانسانی چون لشکر فاطمیون استفاده می‌کند، از سوی دیگر حکومت ابتدایی‌ترین حقوق مهاجران را نادیده می‌گیرد.

از یک‌سو، نگرانی گروهی از مردم ایران کاملا قابل‌فهم و حقیقی است. بحران در مسائل مرتبط با معیشت، سلامت، امنیت، سکونت و... امان همگان را بریده و از حقوق ابتدایی خود بی‌نصيب هستند. از سوی دیگر، همواره جواب کمترین خواسته‌های آن‌ها، شدیدترین سرکوب‌ها بوده و عجیب نیست که ناخودآگاه دنبال دستاویزی دیگر برای تخلیه‌ی خشم خود باشند.

گرچه ما با آن‌چه «مهاجر مهاجم» نام نهاده‌اند، در ابعاد گسترده و تبلیغ‌شده‌ی فعلی هنوز طرف نیستیم و توصیف مهاجرستیز، شامل بسیاری از مردم‌ ایران نمی‌شود، اما برنامه‌هایی که به نظر می‌رسد در این راستا تدارک دیده شده‌اند و دست‌های پنهان ایدئولوژی حاکم در پوشش‌های مختلف، مشغول به گسترش آن‌ها هستند را نیز نباید نادیده گرفت.

ایجاد شکاف‌های عمیق بین ایرانیان و مهاجران افغانستانی ساکن ایران که اکثریت آن‌ها اجبارا بدليل جنگ و شرایط بد زندگی به این‌جا پناه آورده‌اند و با بیشترین کار، کمترین دستمزد و محرومیت از خدمات بانکی و... مواجه هستتد، منطقی برآمده از مولفه‌های انسانی ندارد و چیزی جز سیاست کهنه‌ی «اختلاف انداز و حکومت کن» نیست.
مردم‌ ایران و مردم افغانستان، درد مشترک و درمان مشترکی دارند؛ آن‌ها نیز چون ما درگیر بنیادگرایان، واپس‌گرایان و متحجران هستند. تا امروز ما کنار هم بدون توجه به جنگ روانی حکومت‌ها، هوشیارانه زندگی کرده‌ایم. ما: «مردم ایران و مهاجران افغانستانی» امید داریم که روزی شاهد آزادی و شادی در کنار هم باشیم.

بی‌شک اجازه نخواهيم داد سیستم جنگ روانی جمهوری اسلامی بر همدلی و توافق میان ما پیروز شود. امیدوارم که تمام دوستان افغانستانی ساکن ایران هم درباره‌ی این مسئله هوشیار باشند. ما کنار هم و متحد با هم، مثل هميشه، مانع هرنوع تنش خواهیم شد.

ادامه مطلب...
@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

For Sepideh Rashnu, a woman who's standing up for womanhood, for the right to choose, and the right to express herself, be it via writing, or her choice of clothing.

For dear Sepideh who's appearing in her chosen clothes at the court and writes: "We have never been together like this before, and have never believed in the power within ourselves and in each other; we have never believed in standing with each other [like we do now]."

Resistance is life.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

حرف‌های مادر خدانور با آنکه آدمی را غصه‌دار می‌کند، اما صریح و شجاعانه سخن گفتنش از دل جامعه سرکوب‌شده امید و روشنایی است. خانواده‌های شجاع دادخواه مشعل‌داران این روزهای سیاه ایران هستند.

صنوبر خانم مادر ‎«خدانور لجه‌ای»: گناه فرزندم چی بود؟ از خودشون یکی کشته میشه ده تا می‌کشن، تازه براش قاتلی هم پیدا می‌شه (می‌کنن) چرا قاتل فرزندان ما پیدا نمی‌شه؟ بقیه کسانیکه کشتید چه؟
آه و ناله ما شما را خواهد گرفت،‌ من پولی نیستم، پول هم نمی‌خوام، به پول دیه هم احتیاجی ندارم. ما دادخواه خون فرزندان خود هستیم.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

مردم سیستان و بلوچستان بی‌وقفه صدای همه مردم ایران بوده‌اند.

با وجود اینکه مردم استان سیستان و بلوچستان تحت محرومیت مضاعف و رنج دوچندان هستند، اما بی‌وقفه صدای همه‌ی ایران بوده‌اند. به‌ویژه درطی یک سال گذشته جهان شاهد بوده است که این مردم، هیچگاه خسته نشده‌ و سکوت نکرده‌اند. صراحت و ایستادگی مولوی عبدالحمید، درکنار استقامت تحسین‌برانگیز جوانان، زنان و مردان بلوچ، به‌تدریج، دستگاه سرکوب را فرسوده کرده و به وضوح صحنه‌ای امیدبخش برای مردم داخل کشور به تصویر کشیده شده است که نویدی برای تمام ایرانیان درهرکجای جهان است.
علی‌رغم  اینکه مردم سیستان و بلوچستان، به‌خاطر فقدان بسیاری از امکانات اولیه‌ی زندگی و نادیده گرفته‌ شدن از جانب حکومت، با مصائب و معضلات متعدد درگیر هستند، اما یک قدم عقب نرفته‌اند و چه بسا بارگرانی را بر دوش کشیده‌اند و به عزت ایران تبدیل شده‌اند.
برکسی پوشیده نیست که مسئولیت کشتار زاهدان، درچنین ایامی، در روز جمعه خونین سال ۱۴۰۱،  با جمهوری اسلامی است. عاملان این جنایت سرانجام روزی به‌دست همین مردم محاکمه خواهند شد.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

‏مهدی یراحی: «هنر ما چه موسیقی چه سینما داره به سمت سطحی شدن میره، اگر هنرمند بخواد صدای مردمش نباشه، اگر بخواد فقط به این فکر کنه که پول چاپ کنه، فکر این کنه که عاشقانه بخونه، دست بگیره تا مجوزش رو راحت بهش بدن، این دیگه هنر متعهد نیست.»

مقاومت می‌کنیم و ادامه داریم چون انسان‌های شریف و آزاده‌ای مثل مهدی یراحی در کنار ما هستند.

‎#MehdiYarrahi

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

آنچه مسلم است ما همه کنار هم، از این تباهی و سیاهی، رهایی پیدا می‌کنیم؛ و آزادی و آبادی ایران در گرو اتحاد ملی و پذیرش تفاوت، تنوع و اختلاف نظرهای سیاسی ایرانیان است.

همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه زنان
ز صلابت ایران جوان

کاری از شبنم و ماهور

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

من اینجا ریشه در خاکم...

نقدی بر حمید فرخ‌نژاد؛ ایرانیان را به داخل و خارج تقسیم نکنیم، ایران برای همه ایرانیان است.

همان‌گونه که ایرانیان داخل کشور در مقابل گلوله و باتوم سینه سپر کردند و برای تغییر ایستادگی کردند و این ایستادگی و شجاعت باعث تحسین جهانیان شد، ما نیز قدردان ایرانیانی هستیم که خارج از ایران، از آسایش و امکانات شخصی و هر آنچه داشتند، گذشتند تا با مردم آزادی‌خواه داخل کشور، همراهی کنند.

مخاطب بسیاری از نقدهایی که به مهاجرین خارج از کشور، می‌شود، مردم نیستند، بلکه نوک این نقدها به‌سوی افرادی است که در پوشش اپوزیسیون صاحب رسانه و فعال سیاسی دارای تریبون و امکانات هستند.

این میان مسأله‌ای که ناراحت کننده‌است رفتار و گفتار اشخاصی چون حمید فرخ‌نژاد طی روزهای اخیر است، اینکه ایشان و برخی از هم‌قطارانشان طی ماه‌های اخیر از سیستم پروپاگاندای جمهوری اسلامی جدا شده و به مخالفان حکومت پیوسته‌اند، گرچه اقدامی درست است اما به این معنا نیست که اجازه دارند مردمی را که از سالها قبل تفکر و عمل امروز این‌ها را داشته‌اند و بابت آن هزینه‌های سنگینی را متحمل شده‌اند، تحقیر کنند. یا متکبرانه حکم صادر کنند که جمهوری اسلامی، سزاوار این مردم شریف و شجاع است. مردم ایران با حرف آنها و هیچ‌کدام از کنشگران سیاسی، برای آزادی و برای منافع جمعی خود به میدان نیامده‌اند، که امروز با حرف آنها دست از مبارزه برای زندگی بهتر، بکشند.

افرادی که مدام، شجاعت مردم‌ را با ادبیات تحقیر، نادیده می‌گیرند، فارغ از آن‌که زمینی که بر آن ایستاده‌اند، به‌مثابه دکان کسب درآمد و شغل‌شان است، پا بر روی خون بچه‌های ایران می‌گذارند.

امیدوارم به‌جای رفتارهای طلبکارانه و اختلاف‌افکنانه، بابت عملکرد گذشته‌شان عذرخواهی کنند و به گسترش آزادی در حوزه تخصصی خود بپردازند؛ همین امروز هنرمندان، نویسندگان و سینماگران شریف بسیاری بدون آن‌که طلبکار باشند، برای آزادی و هنر مستقل از حکومت، طرد شده‌اند یا در زندان به سر می‌برند.
امیدوارم هنرمندان شریفی همچون حسین محمدی، علی نورانی، معصومه قاسمی‌پور، لیلا نقدپری، توماج صالحی، مهدی یراحی و... را فراموش نکنند و گامی برای آزادی این عزیزان بردارند.‌ ما نیز در کنار مردم برای ایران و آزادی ایستاده‌ایم و نمی‌گذاریم ایران نابود شود، آن‌گونه زنده‌یاد شاپور بختیار گفت: «ایران هرگز نخواهد مُرد».

متن کامل...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

این داستان: مقصر کیست؟

از اینستاگرام معین نجفی

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

‏مامورین امنیتی امروز یک مهر با مراجعه به منزل شخصی ‎پرستو احمدی هنرمند و خواننده، وسایل شخصی از جمله لپ تاپ و موبایل او را توقیف کرده وساعتی پس از این اتفاق پیج اینستاگرام او از دسترس خارج شد . مامورین اطلاعی در خصوص اتهامات احتمالی وی ارائه نداده اند.

از توییتر نیک یوسفی

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

طی روزهای گذشته افراد ناشناسی با خودرو و موتورسیکلت در حال تعقیب و ایجاد مزاحمت برای من هستند. امشب پس از خروج از خانه یکی از دوستانم نیز مجددا این اتفاق افتاد. در شرایط کنونی مسئولیت هر اتفاقی برعهده حکومت جمهوری اسلامی است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

یکتا دودانگه کودک ۱۴ ساله‌ای است که از ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ در میدان آزادی مفقود شده‌است. او در آخرین تماس با خانواده‌اش گفته که ماموران به دنبالش هستند. مادر و خانواده این دختر نگرانند و شب و روز ندارند. حکومت باید وضعیت این دختر را مشخص کند که کجاست و چه اتفاقی برای او افتاده است.

پی‌نوشت: براساس اطلاعات منتشر شده اما تایید نشده، یکتا دودانگه در بازداشت به‌سر می‌برد، اما تاکنون با خانواده خود تماس نگرفته‌است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

آن هیاهو و تبلیغات برای اینکه بگویند‌ «مردم مقصرند» برای این تعداد از طرفداران رونالدو است. جمعیت ۱۰۰ هزار نفری و... نیز بخشی از این تبلیغات است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

چون «مردم مقصر نیستند»

در جریان واکسن کرونا می‌گویند «مردم مقصرند»

چرا مردم مقصر نیستند؟ مردم در همه دنیا همین هستند، تن به قرنطینه و واکسن و... نمی‌دهند، حتی در کشورهای جهان آزاد، علیه قرنطینه و واکسن اجباری تظاهرات می‌کنند و اعتراض می‌کنند!

کارکرد قانون، دولت و نیروهای بازدارنده همین‌جاست که در شرایط اضطرار و بحرانی بتوانند بحران و دلایل و رفتارهای تشدید بحران را کنترل کنند! در جمهوری اسلامی، قانون به‌جای دفاع از حقوق مردم، علیه مردم است، عملکرد دولت و نیروهای بازدارنده مثل نیروی انتظامی بیشتر در راستای ترساندن، سرکوب و بی‌اعتمادی است. عملکرد نهادهای بهداشتی و سلامتی (مثل وزارت بهداشت)، بیشتر از آنکه در راستای سلامت مردم ایران باشد، در راستای راضی نگه داشتن حکومت و حامیان آن است، در چنین شرایطی حکومت برای رفع مسئولیت از خود، تبلیغات (یا همان پروپاگاندا) را شروع می‌کند تا بگوید مردم مقصرند!

مردم ایران برخلاف بسیاری از مردمان کشورهای آزاد، مشتاق به تزریق واکسن برای ایمنی جامعه هستند و بهداشت و اصول بهداشتی را طی دو سال گذشته بیشتر از هر جایی رعایت کرده‌اند!

مردم ایران مثل مردمان دیگر کشورهای دنیا بسته‌های حمایتی چند صد یا هزار دلاری از طرف دولت نگرفته‌اند و به‌خاطر عملکرد حکومت بیشتر از قبل تحت فشار تورم و گرانی بوده‌اند. فهم اجبار، برای کار کردن و زنده ماندن در شرایط کنونی (برای مثال اگر کارگری روزانه کار نکند زیست و زندگیش نابود می‌شود)، سخت نیست.

مردم اگر کار نکنند و در خانه بمانند،‌ دولتی یا شخصی است که خرج زندگی آنها را بدهد؟ مردمی که خودروی شخصی ندارند اگر سوار مترو یا اتوبوس نشوند، چگونه به محل کار خود بروند یا در جریان زندگی باشند؟ دولتی است هزینه رفت و آمد ایمن آنها را پرداخت کند؟

اگر قرار بود مردم برای واکسینه شدن به ارمنستان و... بروند وزارت بهداشت برای چه می‌خواهیم؟ اگر قرار است در شرایط بحرانی و قرنطینه نگران نان و آب باشند دولت برای چه می‌خواهیم؟ مردم نباید بروند سفر؟ درست است نباید بروند اما مگر همین هفته پیش جاده شمال را مسدود نکرده بودند و اجازه تردد نمی‌دادند، چرا یکهو قبل از تعطیلی‌ها جاده بسته را باز کردند و به مسافران اجازه تردد دادند؟ جز این است که می‌خواهند کوتاهی و تقصیرات خود را بر گردن مردم بیندازند؟ عده‌ای هم نادانسته به این موضوع دامن می‌زنند و می‌شوند بلندگوی تبلیغاتی حکومت!

راستی چرا حکومت جلوی هیئت‌های مذهبی که بخشی از مردم و قربانی حکومت هستند را نمی‌گیرد؟ چرا به‌جای ممنوع کردن این اجتماعات، از آنها حمایت می‌کند و مردمی که با خودروی شخصی به سفر می‌روند را مقصر نشان می‌دهد؟ آن هم سفری که خود حکومت راهش را باز گذاشته و می‌گذارد!

اگر می‌خواهید مردم را مقصر معرفی کنید، بدانید در راستای پروپاگاندای حکومتیِ «مردم مقصرند» عمل می‌کنید. اگر به مردم جوالدوز می‌زنید، به حکومت و حامیان مذهبیش یک سوزن بزنید. اگر هم جرات و شهامت نقد بنیادگرایی و کارناوال‌های حکومتی را ندارید،‌ حداقل مردم را مقصر معرفی نکنید! در شرایط کنونی قتل‌عام با کرونا، مقصری جز حکومت وجود ندارد. در این روزهای سیاه که همگان درگیر مرگ و سیاهی هستند، باید بدانیم این حکومت است که با ممنوعیت واکسن و با راه انداختن کارناوال و هیئت‌های مذهبی، به نسل‌کشی و قتل‌عام عامدانه مردم ایران دامن می‌زند! نخواستید یا نتوانستید حکومت را نقد کنید، نکنید، فقط همراه حکومت مردم را مقصر نشان ندهید، چون «مردم مقصر نیستند».

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

‏برای رسول خادم، پهلوانِ کشتیِ ایران که رنج مردمش را رنج خود دانسته و کنار آنها ایستاده‌است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

امیدوارم خانم نرگس محمدی در جهت پیشبرد دموکراسی، منافع ملی و گذار از شرایط موجود از این ظرفیت استفاده کند.

«مسئولیت شما امروز نسبت به دیروز سنگین‌تر است»

تداوم مبارزه برای تغییر شرایط و حاکمیت به نفع ملت ایران هر چند هزینه‌های سنگینی به ایرانیان تحمیل کرده‌است اما همین امر باعث شده که افکار عمومی جهان از ظلم و ستم حاکم در ایران آگاه‌تر شده و امروز با مردم ایران همراه شوند. اهداء جایزه صلح نوبل به خانم نرگس محمدی به‌عنوان یک زن ایرانی، اتفاق مهمی است و به همین دلیل باید حساس بود. همانگونه که دریافت چنین جایزه‌‌ای حس خوشایند ایجاد می‌کند مسئولیت دوچندانی نیز در پی دارد.

اهداء جایزه صلح نوبل در پی اعتراضات سال اخیر با عنوان گرامی‌داشت خیزش «زن، زندگی، آزادی» و «مبارزه زنان ایرانی» برای به‌دست آوردن حقوق‌شان رخ‌داده و دلیل آن مبارزات نرگس محمدی «علیه سرکوب زنان» در ایران و در راستای «ارتقای حقوق بشر و آزادی برای همه» عنوان شده‌است، همین امر نشان می‌دهد خانم نرگس محمدی باید بیش از پیش حساسیت به‌خرج دهد و فارغ از تعلقات سیاسی خود و اطرافیان‌شان، جایگاه جدیدی برای آنچه پیش از این با عنوان «گذار از حکومت استبدادی، دینی و زن‌ستیز» عنوان کرده‌اند تعریف کنند، بدور از یارکشی‌ها و جدال‌های سیاسی، چرا که وضعیت ایران هشدارآمیز است و نخبگان و فعالان سیاسی باید از خواب بیدار شوند. تقریبا هر نتیجه‌ای اعم از پیروزی یا شکست مداوم، جامعه سیاسی ایران را متفرق و تکه‌تکه می‌کند و این خطرات جدی برای آینده ایران و حتی دوران پس از جمهوری اسلامی ایجاد می‌کند. اعطای این جایزه فرصت مناسبی برای ایرانیان و به‌خصوص زنان تحت ستم ایران است و امیدوارم که خانم نرگس محمدی در جهت پیشبرد دموکراسی، منافع ملی و گذار از شرایط موجود از این ظرفیت که تواناییش را دارد استفاده کند.

پیش از این در نقدی به خانم محمدی نوشته بودم که «زبان ما نباید زبان حکومت و لابی‌های آن باشد.» امروز نیز با توجه به خیز عوامل و لابی‌های حکومت از علی واعظ تا نایاک این موضوع را باید گوشزد کنیم که خانم محمدی «مسئولیت شما امروز نسبت به دیروز سنگین‌تر است» و امیدواریم که امروز به‌عنوان یک عامل سیاسی و اثرگذار هوشیارانه قدم بردارید همانگونه که طی سال‌های گذشته به‌عنوان یک نیروی سیاسی مخالف حکومت، فعالیت‌های خود را در چارچوب سیاسی و تغییر حاکمیت پیش برده‌اید.

آرزوی همه ما آزادی ایران و برون رفت از شرایط بحرانی و خطرناک کنونی است. امید دارم به‌زودی خانم نرگس محمدی، مهدی یراحی، فاطمه سپهری، توماج صالحی و سعید مدنی و ناهید شیربیشه و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی که طی این سال‌ها مشعل مبارزه و مقاومت را برای ایران روشن نگه داشته‌اند خارج از زندان و در تلاش برای یک ایران آزاد و آباد ببینیم.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

نمی‌گذاریم حقیقت را خاک کنید؛ فیلم داخل مترو و داخل کابین را کامل منتشر کنید.

‎#آرمیتا_گراوند

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

برای سپیده رشنو، زنی که برای دفاع از «زن» بودن، برای دفاع از حقِ انتخاب پوشش و حقِ نوشتن ایستاده‌است.

برای سپیده عزیز که با پوشش انتخابی در دادگاه حاضر شده‌ و می‌گوید: «هیچ‌گاه این‌چنین کنار هم نبوده‌‌ایم و به قدرتِ خود و یکدیگر و ایستادن کنار یکدیگر باور نداشته‌ایم.»

برای او که نشان می‌دهد مقاومت زندگی‌ست.

سپیده رشنو در اینستاگرام خود نوشته‌است: «امروز؛ دهم مهر ماه ۱۴۰۲، با همین پوشش، همراه با وکیلم آقای پناهی‌پور در دادگاهی حاضر خواهم‌شد برای دفاع از دو اتهامی (تشویق به فساد و فحشا و تبلیغ علیه نظام) که مصداق آن‌ها تنها پست اول صفحهٔ اینستاگرام‌ من است.

برای دفاع از اتهاماتی که مرتکب نشده‌ام. برای دفاع از حقِ انتخاب پوشش و حقِ نوشتن دربارهٔ آن‌چه بر من گذشته. برای دفاع از «زن» بودن؛ قسمتی از بدن به نام «مو» که همه-مرد و زن- به طور طبیعی آن را داریم.

بیست‌و‌نهم مهر ماه، ۲۹ ساله می‌شوم و دفترهای یادداشتم از کارهای نکرده و اشتیاق برای کارهای نکرده بسیار است. در مورد زندگی باید بنویسم که هر روزِ زنده بودن و هر ساعتِ زندگی کردن را عمیقاً چشیده‌ام و جشن‌ گرفته‌ام. پیشانیِ دردهام را بوسیده‌ام و رنج‌هام را در آغوش گرفته‌ام. هیچ انگیزه‌ای برای مُردن و خودکشی ندارم که اگر داشتم برای «زندگی» و روزهای بهتر تلاش نمی‌کردم. چرا که یقین دارم هیچ‌گاه این‌چنین کنار هم نبوده‌‌ایم و به قدرتِ خود و یکدیگر و ایستادن کنار یکدیگر باور نداشته‌ایم.

می‌‌بینم که خانواده‌‌ام آرامش را از دست خواهند‌داد و از هر جهتی تحت فشارهای متفاوت قرار خواهند‌گرفت. اما تنها می‌دانم که حقیقت همین تصویر است که دارید می‌بینید و هیچ‌ راهی جز پای‌بندی به حقیقت نمی‌بینم.»


@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

به‌یاد خدانور لجه‌ای

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

فاطمه سپهری بیماری قلبی دارد و باید جراحی شود. زندانی کردن او و یا در شرایط نامناسب نگه داشتنش منتهی به آسیب جدی به وی می‌شود. آزادی حق فاطمه سپهری‌ست که یکی از الگوهای مقاومت و از زنان مبارز و شریف ایران است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

به‌جای او به قلب من بزن...

مهدی یراحی
#MehdiYarrahi

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

دریاچه ارومیه و نسلی که آن را به‌خاطر نخواهند آورد.
دریاچه‌ای که تبدیل به صحرا شده‌است.

۳۱ شهریور ۱۴۰۲

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

من اینجا ریشه در خاکم...

نقدی بر حمید فرخ‌نژاد؛ ایرانیان را به داخل و خارج تقسیم نکنیم، ایران برای همه ایرانیان است، و فارغ از شرایط زندگی و محل سکونت فعلی، همه در ایجاد تغییر و بهبود شرایط، ذی‌نفع هستند.
هم آنها که داخل ایران با مشکلات متعدد اقتصادی، معیشتی، سلب آزادی‌های فردی و جمعی، استبداد حاکم، شلاق، زندان و اعدام مواجه هستند، هم بسیاری که به‌دلایلی همچون پناهندگی، مهاجرت و تبعید اجباری به‌دلیل برخوردهای قهرآمیز حکومتی ساکن خارج از ایران هستند و با مشکلاتی مانند بی‌ارزش شدن پاسپورت، عدم امکان بازگشت، نداشتن زندگی باثبات و... به‌دلیل شرایط کاری در کشورهای محل سکونت خود مواجه‌اند.

همان‌گونه که ایرانیان داخل کشور در مقابل گلوله و باتوم سینه سپر کردند و برای تغییر ایستادگی کردند و این ایستادگی و شجاعت باعث تحسین جهانیان شد، ما نیز قدردان تک‌تک ایرانیانی هستیم که خارج از ایران خصوصا در یک سال گذشته، از آسایش و امکانات شخصی و هر آنچه داشتند، گذشتند تا با مردم آزادی‌خواه داخل کشور، همراهی کنند. خانواده و وابستگی‌ها و دلبستگی‌های بسیاری از مهاجران و پناهندگان ایرانی چون ما در داخل ایران است. آنچه وجه مشترک همه ماست، تلاش برای تاب‌آوری جمعی، درمقابل این وضعیت تحقیرآمیز و نابسامانی‌ست که سال‌ها به همه ما در جای‌جای این کره خاکی تحمیل شده‌است.

مخاطب بسیاری از نقدهایی که به مهاجرین خارج از کشور، می‌شوند، مردم عادی مهاجر یا پناهنده نیستند، بلکه نوک این نقدها به‌سوی افرادی است که در پوشش اپوزیسیون صاحب رسانه و فعال سیاسی دارای تریبون و امکانات هستند. هرشخصی فارغ از محل اقامتش حق دارد و می‌تواند این افراد را به تندترین شکل نقد کند. نقد به عملکرد، مسئولیت‌ناپذیری، عدم شفافیت، گروه‌بندی‌های متزلزل سیاسی و بعضا منافع خود را ارجح دیدن و ده‌ها مورد دیگر، حق همه است.

این میان مسأله‌ای که ناراحت کننده‌است رفتار و گفتار اشخاصی چون حمید فرخ‌نژاد طی روزهای اخیر است، اینکه ایشان و برخی از هم‌قطارانشان طی ماه‌های اخیر از سیستم پروپاگاندای جمهوری اسلامی جدا شده و به مخالفان حکومت پیوسته‌اند، گرچه اقدامی درست است اما به این معنا نیست که اجازه دارند مردمی را که از سالها قبل تفکر و عمل امروز این‌ها را داشته‌اند و بابت آن هزینه‌های سنگینی را (حتی با دادن جانشان) متحمل شده‌اند، تحقیر کنند. یا متکبرانه حکم صادر کنند که جمهوری اسلامی، سزاوار این مردم شریف و شجاع است. مردم ایران با حرف آنها و هیچ‌کدام از کنشگران سیاسی، برای آزادی و برای منافع جمعی خود به میدان نیامده‌اند، که امروز با حرف آنها دست از مبارزه برای زندگی بهتر، بکشند.

آن‌زمان که برخی از این افراد در توجیه ایدئولوژی جمهوری اسلامی، به‌عنوان «هنرمند»! نقش‌آفرینی می‌کردند، انسان‌های شریفی چون عزت‌الله ابراهیم‌نژاد، ندا آقاسلطان، محسن محمدپور، پژمان قلی‌پور و هزاران ایرانی دیگر جان‌شان را فدای آزادی و رفاه مردم رنج‌دیده کردند. از زندگی خود گذشتند تا نوری در دل تاریکی شوند.

افرادی که مدام، شجاعت مردم‌ را با ادبیات تحقیر، نادیده می‌گیرند، فارغ از آن‌که زمینی که بر آن ایستاده‌اند، به‌مثابه دکان کسب درآمد و شغل‌شان است، پا بر روی خون بچه‌های ایران می‌گذارند. بچه‌هایی که نهال آزادی را با خون خود آبیاری کرده‌اند تا آیندگان، ایران تنومند و آزاد را ببینند.

امیدوارم به‌جای رفتارهای طلبکارانه و اختلاف‌افکنانه، بابت عملکرد گذشته‌شان عذرخواهی کنند و به گسترش آزادی در حوزه تخصصی خود بپردازند؛ شاید برخی از این عزیزان سرگرم برنامه‌های خود هستند و نمی‌توانند پیگیر اخبار باشند برای همین یادآوری می‌کنم که همین امروز هنرمندان، نویسندگان و سینماگران شریف بسیاری بدون آن‌که طلبکار باشند، برای آزادی و هنر مستقل از حکومت، طرد شده‌اند یا در زندان به سر می‌برند.
امیدوارم هنرمندان شریفی همچون حسین محمدی، علی نورانی، معصومه قاسمی‌پور، لیلا نقدپری، توماج صالحی، مهدی یراحی و... را فراموش نکنند و گامی برای آزادی این عزیزان بردارند.‌ ما نیز در کنار مردم برای ایران و آزادی ایستاده‌ایم و نمی‌گذاریم ایران نابود شود، آن‌گونه زنده‌یاد شاپور بختیار گفت: «ایران هرگز نخواهد مُرد».

چه خوش گفت «فریدون مشیری»:

من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می‌مانم
من از اینجا چه می خواهم؟‌ نمی‌دانم
امید روشنایی گر چه در این تیرگی‌ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می‌رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک
با دست تهی، گل برمی‌افشانم
من اینجا روزی آخر از سِتیغ کوه
چون خورشید
سرود فتح می‌خوانم
و می‌دانم
تو روزی باز خواهی گشت...

پی‌نوشت: اظهارات اخیر حمید فرخ‌نژاد

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

ترانه هوای آزادی
با صدای پرستو احمدی

@parasst

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

ایرانِ من، چی کشیدی این همه سال...

ترانه «من عقب نمی‌کشم» از «کیمیا»

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

کاش دختری داشتم مثل نیکا.
آگاه، جسور و دلیر؛ شخصیتی که می‌تواند نقشه راه ما باشد.

«چقدر قشنگه، چقدر ناز و بلنده، دیگه وقتشه پُر بشی تو آسمونا»، نیکا به زیبایی واژه‌ها را ادا می‌کند و در کودکی چنان تصویری در ذهن‌مان می‌سازد که تجسم واقعی «زندگی» است، صدها بار ویدیو را نگاه کرده‌ام، صدایش، تصویرش، دستان کوچکش، چشم‌های زیبایش، جز‌به‌جز آنچه که می‌بینم روایت زندگی است، روایتی که حکومت با آن سر ستیز دارد.

به آن دختر زیبا، جسور و آگاه که نگاه می‌کنم گویی شعار «زن، زندگی، آزادی» را از او گرفته‌اند و او ترجمان حقیقی این شعار است‌. رها از خط قرمزهای حکومت می‌خواند، مستقل است کار می‌کند و زندگیش را با تمام سختی‌ها با آن سن کم آنگونه که دوست دارد و انتخاب کرده می‌سازد. صاحب آن لبخندهایِ زیبا دیگر در میان ما نیست، دشمنان زندگی، مرگ او را رقم زدند، زندگی را از او گرفتند اما نتوانستند او را نیست کنند، مهرش در قلب تک‌تک‌مان زنده است، صداش بیشتر از هر زمانی شنیده می‌شود، «سلطان قلب‌ها» را با صدای دل‌نشینش بازخوانی می‌کند و بر قلب میلیون‌ها ایرانی می‌نشیند؛ می‌دانم آرزوها و خواسته‌هایش آینده ما را خواهد ساخت، آگاهی، جسارت و دلیریش نقشه راه ما خواهد بود. از معدود دفعاتی است که می‌گویم کاش دختری داشتم مثل نیکا. دختر باهوش و زیبا دوستت داریم و همیشه به‌یادت هستیم. و امیدوارم مراسمی که لایقش هستی برایت برگزار کنیم. مادر، خواهر و خاله‌ات همیشه یاد تو رو زنده نگه می‌دارند و ما کنارشان هستیم و فراموش نمی‌کنیم آنچه را با تو کردند.

پی‌نوشت: هر صدا و تصویری از بچه‌های ایران که برای آزادی و آبادیش کشته‌شدند، غم و اندوهی آمیخه با خشم در دلم می‌کارد، گویی قلبم مچاله می‌شود و بغض خفه‌ام می‌کند، اما نگاه می‌کنم و می‌بینم که آنها چه کردند؟، و اگر امروز بودند از ما می‌خواستند عقب نکشیم، پیش برویم و راه‌شان را ادامه دهیم و یادشان را گرامی داریم. نیکای عزیزم ما ادامه داریم... خواهش می‌کنم اگر هنرمند هستید یا هنری دارید یا کاری می‌توانید بکنید، به‌یاد نیکا بخوانید یا طرحی یا اثری خلق کنید.

#نیکا_شاکرمی

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

مقصر حکومت است و ما مخالفانش کوتاهی کردیم.

آنچه گذشت «هدف حکومت» در بخش تبلیغات (پروپاگاندا) برای تحت‌الشعاع قرار دادن سالگرد اعتراضات با نمایشی از شور مردم در استقبال از رونالدو بود اما همچنان «مقصر حکومت» است نه مردم. در کنار آن کوتاهی عملکرد منتقدان، مخالفان و اپوزیسیون را باید دید.

منتقدان طرفداران رونالدو (که در نگاه‌شان این طرفداران ناهنجارند) در راستای آگاه‌سازی جامعه هدف حکومت چه کردند؟ آیا از هدف و برنامه حکومت برای سوءاستفاده از حضور یک چهره فوتبالیست اطلاع‌رسانی کردند؟ آیا به فدراسیون فوتبال آسیا در مورد زمان برگزاری مسابقات و همزمانی آن با سالگرد اعتراضات اعتراض کردند؟ به حضور چهره‌های جهانی فوتبال در کشوری که زنان امکان حضور در ورزشگاه را ندارند و در سالگرد کشتار وسیع اعترضات اخیر هستند واکنش اعتراضی نشان دادند؟

نمی‌توانستیم قبل از وقوع این جریان و «پیش از آن‌که مردم مقصر شوند» به مردم هشدار دهیم که حکومت قرار است چنین سواستفاده‌ای از شور و اشتیاق فوتبالی شما بکند؟ نمی‌توانستیم از فدراسیون فوتبال آسیا، تحریم یا عدم برگزاری مسابقات در ایران را به‌خاطر همزمانی آن با سالگرد اعتراضات و وضعیت حقوق زنان و حقوق بشر درخواست کنیم؟ نمی‌توانستیم به حضور رونالدو و چهره‌های چون اون در راستای عادی‌سازی شرایط بحرانی ایران اعتراض کرده و آنها را منصرف کنیم؟ «هدف و برنامه حکومت» برای استفاده تبلیغاتی از حضور رونالدو در ایران و راه انداختن شوی (همه چیز در ایران عادی و آرام است) در سالگرد اعتراضات مشخص بوده‌است، آن‌چیزی که مشخص نبود هدف و برنامه اپوزیسیون، مخالفان و منتقدان برای جلوگیری از راه‌اندازی شوی  تبلیغاتی حکومت برای سواستفاده از آن و عادی‌سازی در سالگرد اعتراضات در شرایط کنونی در عرصه جهانی بوده‌است. آری همچنان حکومت مقصر است و ما نیز به‌عنوان مخالف و منتقد کوتاهی کردیم چون برنامه و آینده‌نگری نداشتیم و طبق معمول کوتاه‌ترین دیوار، دیوار مردم است.

بخش یک: تکرار کنیم: «مردم مقصر نیستند»

بخش دو: چرا آنها (که دنبال اتوبوس رونالدو می‌دوند) برای اعتراض نمی‌آیند؟

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

چرا آنها (که دنبال اتوبوس رونالدو می‌دوند) برای اعتراض نمی‌آیند؟

اول بدانیم این سیاست تبلیغاتی (پروپاگاندای) حکومت است که بگوید مردم مقصرند و آنها را مقابل هم قرار بدهد!

از خودمان بپرسم از کجا می‌دانیم به اعتراضات نمی‌آیند؟ در بین معترضان هزاران طرفدار ورزش و فوتبال بوده که بازداشت شدند و حتی بسیاری جان باختند، محسن محمدپور نوجوان خرمشهری را در آبان ۹۸ یادمان رفته؟ کارگر بود و عاشق فوتبال!، پژمان قلی‌پور را فراموش کرده‌ایم؟ امیررضا نصرآزادانی (فوتبالیست) برای خیزش «زن، زندگی، آزادی» همین الان در زندان است! و صدها انسان شریف مثل آنها.

حتی آنها که دم هتل رفته‌اند، وریا غفوری و علی کریمی (از حامیان خیزش زن، زندگی، آزادی) را تشویق می‌کنند، این بخشی از مبارزه است، هر کسی به شکلی که می‌تواند، هر کسی به سهم خود و آنگونه که درست می‌داند باید برای آزادی ایران و فردای بهتر یک قدم بردارد. با اجبار و تحمیل کنش‌ها نمی‌توانیم همه را مطیع و تابع خود کنیم.

مسأله اینجاست آنها چون ما زندگی را دوست دارند، به گلوله و تفنگ نه می‌گویند، آنها چون ما آنجا که مرگ ارزانی می‌دهند با احتیاط و آهسته قدم می‌گذارند‌. نمی‌شود مردم را گوشت دم توپ بدانیم و خودمان را عقب بکشیم. آنها هم چون ما گاهی نیاز دارند زندگی کنند، ستیز ما با حکومت همین است که ما زندگی می‌خواهیم. مردم به حکومتی که جز زبان خشونت و مرگ نمی‌داند و دشمن زندگی است همین را می‌گویند، که ما «زندگی را دوست داریم» و آن را طلب می‌کنیم.

همه اینها را نادیده بگیریم، آنچه باید باعث شرم و آبروریزی شود نه دویدن این نوجوان‌ها پشت اتوبوس که کشته شدن کودکانمان با گلوله، وضعیت فاجعه‌بار محیط‌زیست کشور، بحران آب، اقتصاد فروپاشیده، نادیده گرفتن حقوق زنان، و ایران در حال نابودی است.

بخش اول: تکرار کنیم: مردم مقصر نیستند.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

تکرار کنیم: «مردم مقصر نیستند»

یک بازیکن فوتبال به نام «کریستین رونالدو» به ایران آمده، عده‌ای از طرفدارانش و عاشقان فوتبال برای دیدن او به فرودگاه رفته‌اند، دنبال اتوبوس دویده‌اند، و محل اقامت او را محاصره کرده‌اند! این امر در حوزه افراد مشهور و صنعت سرگرمی و ورزش در جهان یک موضوع عادی است، طرفداران فوتبالیست‌ها، خواننده‌ها، بازیگران و... سعی می‌کنند به‌شکلی فرد مورد علاقه خود را ببینند یا به او ابراز ارادت کنند.

آنچه در ایران رخ می‌دهد، یک رفتار تحقیرآمیز با طرفداران یک شخصیت محبوب است، کوتاهی حکومت در ایجاد زیرساخت‌ها و حفظ شأن و کرامت انسانی شهروندان و بی‌توجهی برگزارکننده‌ها در مهیا کردن شرایط و در کنار آن عدم آموزش و فرهنگ‌سازی درست (به‌دلیل وجود آموزش ایدئولوژیک) عامل این تحقیر است، آیا برای جوان یا نوجوان عاشق فوتبال یا سرگرمی شرایطی مهیا شده‌است که بتواند به خواسته قلبی یا علاقه‌اش دسترسی پیدا کند بدون آنکه مجبور شود زیرپا بودن، دویدن پشت اتوبوس، یا بالا رفتن از تپه و در کل تحقیر را تحمل و تجربه کند؟ آیا آن نوجوان نمی‌خواهد با آرامش و در امنیت شخصیت محبوبش را ببیند؟ همه آنها که می‌دوند بخشی از ما مردم هستند با هزاران آرزو، ناکامی و حسرت یکی زندگی معمولی. آنچه می‌بینیم حاصل عملکرد حکومت است، مردمی که از آموزش، تغذیه، زندگی عادی، و عادی‌ترین حقوق به واسطه حکومت محروم بوده‌اند سزاوار سرزنش و نکوهش نیستند. «مردم مقصرند» بخشی از پروپاگاندای حکومت است ما آن را تکرار نکنیم.

چرا آنها برای اعتراض نمی‌آیند؟ یقینا آنها چون ما زندگی را دوست دارند، به گلوله و تفنگ نه می‌گویند، آنها چون ما آنجا که مرگ ارزانی می‌دهند با احتیاط و آهسته قدم می‌گذارند‌. حتی همه اینها را نادیده بگیریم، آنچه باید باعث شرم و آبروریزی شود نه دویدن این نوجوان‌ها پشت اتوبوس که کشته شدن کودکانمان با گلوله است.

پی‌نوشت: ویدیو استقبال از رونالدو در ژاپن و ایران

بخش دوم: چرا آنها (که دنبال اتوبوس رونالدو می‌دوند) برای اعتراض نمی‌آیند؟

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

بدتر از حکومت نظامی! - گزارش میدانی از ۲۵ شهریور در تهران

✍ رحیم قمیشی (رحیم قمیشی، منتقد و تحلیلگر جنگ، رزمنده سابق در جنگ ایران و عراق و بازنشسته سپاه پاسداران است که از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹ در اسارت ارتش صدام بود.)

من در سال ۱۳۵۷ چهارده سالم بود، حکومت نظامی در اهواز را کامل به یاد دارم. سربازانی را از پادگان‌ها آورده و در شهر می‌گرداندند.
سربازان یونیفرم‌پوش بی‌نوا و خسته، با لباس‌هایی خاکی و البته اسلحه به‌دست، اصلا نمی‌دانستند برای چه به شهر آورده شده‌اند!
مهمترین اصل حکومت نظامی ممنوعیت اجتماع بیش از سه نفر در روز، و منع تردد شبانه بود. با این همه یاد دارم مجالس مذهبی با جمعیت صدها نفری، شبانه برگزار می‌شد.

اما آنچه امروز در خیابان‌های شهر تهران با چشم خودم دیدم؛
به اغراق نمی‌گویم، اگر کشور بیگانه‌ای، تهران و ایران را اشغال نظامی کرده بود، این‌همه نیرو نمی‌توانست در خیابان‌ها قرار دهد، تا به مردم بخواهد ثابت کند کشورتان اشغال شده، مقاومت بیهوده است!
اشغالگر اینهمه موتوسیکلت تریل سیاه و خاکی رنگ نمی‌توانست در شهر بچرخاند.
این همه به نیروهایش نمی‌توانست القا کند، مردمی که در ارامش راه می‌روند، دشمنند!!
یونیفرم که چه عرض کنم، از گردن تا پایین پا، تجهیزات بسته شده بود سیاه رنگ، بعید می‌دانم جایی جز کره شمالی یا روسیه، چنین تولیداتی داشته باشند.
دقیقا شبیه فضانوردان، شبیه گلادیاتورها!

از همه آنچه گفتم، بدتر و وحشتناک‌تر؛
لباس شخصی‌هایی با بالاتنه مشکی، و شلوارهایی رنگارنگ، که غالبا شلوار لی یا جین بود. با تسلیحات کامل! با بیسیم، با شوکر و باتوم، ریش‌های نسبتا بلند و نگاه‌هایی طلبکارانه و زننده، به رهگذران، به‌ویژه به خانم‌ها.
بی هیچ جرمی دستگیر می‌کردند، آنهم با بداخلاقی. تلفن زنگ می‌زد، کسی حق پاسخ به تلفن نداشت، با تحکم می‌گفتند قطعش کن!

دختر و پسری با هم راه می‌رفتند، لباس شخصی‌ها پسر را صدا زدند، دختر هم ایستاد.
گفتند فقط با پسر کار داریم (آنجا مامور خانم نداشتند) دختر با شجاعت تمام نرفت.
- ما با هم بودیم! اگر راه رفتن جرم دارد، مرا هم بگیرید!
هر چه برایش شاخ و شانه کشیدند، دوره‌اش کردند، خواستند او را بترسانند، نتوانستند. ایستاد و دوستش را جلوی چشمان متعجب من نجات داد
و دو نفری راه افتادند.

ماشین‌های حمل زندانی که آورده بودند، شاید ظرفیت حمل ده‌ها هزار نفر را داشت. متعجب مانده بودم، چرا قبلا فکر کرده بودم با اینهمه درآمد نفتی، چرا جاده‌های ما بدترین جاده‌هاست، چرا فقر در کشور بیداد می‌کند؟ تجهیزاتی که من امروز دیدم می‌توانست توجیه مصرف نیمی از درآمد نفت باشد!

چه کردید با کشور ایران!!
چه بذرهای کینه و نفرتی کاشتید.
چه مزدورانی پروراندید برای سر آوردن!
چقدر بودجه مردم ستمدیده را صرف حفاظت از شخص خودتان کردید.
و خجالت نکشیدید.
شما در برخورد با مردم روی همه دیکتاتورهای تاریخ را سفید کردید.
یعنی یکی از اطرافیان‌تان به خیابان نیامده و به شما نمی‌گوید آبروریزی شده!
این چه حکومت مبتنی بر دینی است...
با کشتن و زدن، با چهره عبوس، با تهدید و ویراژ، مگر می‌شود کشوری را اشغال کرد؟! آنهم کشور با فرهنگ ایران را.

فراموش کردم بنویسم، از دختران شجاعی که دسته دسته قدم می‌زدند. برخی با روسری، برخی بدون روسری، برخی با مادران‌شان، برخی با پدران‌شان، برخی با دوستان‌شان. آنقدر پر روحیه، آنقدر بی‌خیال.
من از ترس بدنم می‌لرزید، آنها بلند بلند جلوی مامورها می‌خندیدند.
کاش می‌شد عکس یا فیلم می‌گرفتم.
صدها مامور فشرده، و لباس شخصی‌های بی‌حیا، چطور جلوی متروی تئاتر شهر (چهارراه ولیعصر) تند و تند به مسافرانی که بالا می‌آمدند تذکر تحکم آمیز می‌دادند؛
- هی روسری‌ات!!
و چه جواب‌هایی می‌گرفتند...
- به تو چه، برو گمشو...
و من در پوست خودم نمی‌گنجیدم!
آفرین بر شما.
چه احمقند آنها که تصور می‌کنند با یگان‌های ویژه، با زور اسلحه، می‌شود بر این نسل حکومت کرد!
نسلی که بسیار تغییر کرده.
بسیار بیشتر از آنچه که فکرش را بکنند.

از کانال تلگرامی دل‌نوشته‌ها - رحیم قمیشی

@Hosseinronaghi

Читать полностью…
Subscribe to a channel