hosseinronaghi | Unsorted

Telegram-канал hosseinronaghi - Hossein Ronaghi - حسین رونقی

29524

🏴 Freedom of speech activist. Woman, Life, Freedom (IRAN). https://x.com/hosseinronaghi/ https://instagram.com/hosseinronaghi https://fb.com/ronaghi https://YouTube.com/hosseinronaghi https://hosseinronaghi.blogspot.com

Subscribe to a channel

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

توماج برای درمان آسیب‌های ناشی از شکنجه باید بیرون از زندان باشد.

صدایش از پشت تلفن با وجود بیش از یکسال بازداشت غیرقانونی و تحمل شکنجه‌های متعدد، هنوز سرشار از امید و زندگی است.
توماج صالحی برای من نه تنها یک دوست یا خواننده‌ی رپ خوب، بلکه یکی از نمادهای مبارزه و مقاومت در ایران است. او در سخن و عمل، مسیر کنار مردم بودن را پیش گرفته و خود را جدا و برتر از دیگر شهروندان نمی‌داند و علی‌رغم تمام تهدیدها و خطرهای جانی و غیره، برای آنچه به آن باور داشت، تا آخر ایستاده است.

آن‌چه برای من توماج را از برخی دیگر متمایز می‌کند اولویت اوست که اتحاد مردم ایران برای آزادیست. این همان چیزی است که در این روزها بسیار به آن نیاز داریم. در روزهای سخت سال قبل و شرایطی که همه ناگهان با آن روبرو شدیم و چه بسا بسیاری کنش‌ها، عجولانه و در آزمون و خطای جمعی شکل گرفتند؛ او سربلند ماند، چراکه تا آخرین روز آزادی‌اش، تمرکزش بر دورماندن از تمام حواشی‌ای بود که علیه اتحاد جمعی شکل می‌گرفتند و اهداف و آرمان‌هایش که عشق به میهن‌ومردم و حمایت از خیابان و کف جامعه در تمام شهرها و روستاهای کشور بود را فراموش نکرد و ذره‌ای از مسیرش دور نشد.
همیشه ترانه‌ و صدایش برخاسته از دل جامعه و دردهای آن بوده‌است. توماج نسل جدید را هم خوب می‌شناسد و هم خوب می‌فهمد پس لاجرم نسل جدید هم از کلامش استقبال کرده اند.
برای توماج، که به‌عنوان یکی از اهالی هنر و فرهنگ، شجاعانه در قامت مبارز سیاسی کف خیابان ظاهر شد و کنار مردم بودن را به‌صورت حقیقی و ملموس انتخاب کرد؛ هیچ چيزی قداست ندارد مگر که در خدمت منافع عموم و اتحاد ملی و جمعی باشد. به‌قول توماج «ما جزیی از همیم» و می‌دانیم «انسان بدون آزادی هیچ نیست».

یک سال پیش چنین روزهایی، با حمله به «توماج صالحی» برای ربودن و خفه کردن صدای رسایش که از خیابان‌های ایران بلند بود، با ضرب و شتم شدید، باعث شکستگی ساق پای راست، انگشت چهارم دست چپ، ضرب دیدگی شدید هر دو چشم و شکستگی دنده‌هایش شدند.
حمله و شکنجه توسط لباس شخصی‌های قانون‌گریز، دروغگو و تبهکار که به پشتوانه‌ی حمایت‌های حکومت و به‌اسم برقراری نظم و جریان‌‌سازی انحرافیِ آفت‌های سیاسی، به هر اقدام فراتر از مجرمانه دست می‌زنند و بعد به راحتی انکار می‌کنند و به همین منوال همواره پیش می‌روند. همان ارازل و اوباش به معنای حقیقی، که در راستای توجیه جنایت‌های خود، از رسانه و منابع مالی متعلق به مردم ایران و انواع ترفندها و تبصره‌های قانونی استفاده می‌کنند.

توماج صالحی، باید برای درمان آسیب‌های ناشی از شکنجه‌هایی که متحمل شده، از مدتها قبل به بیرون از زندان منتقل می‌شد و شما که مسبب چنین وضعیتی برای او و بسیاری از مردم بوده‌اید، باید روزی مقابل یک ایران و ملت رنج‌کشیده‌اش پاسخگو باشید و در نهایت هیچ راه گریزی ندارید.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

چه کنم عاشق ایرانم

اکبر گلپایگانی مشهور به گلپا (متولد ۱۰ بهمن ۱۳۱۲ – درگذشت ۱۳ آبان ۱۴۰۲) در مصاحبه‌ای در سال ۹۷ در پاسخ به این پرسش «چرا بی‌صدایی را به ادامه فعالیت هنری در غربت ترجیح دادید؟» پاسخ می‌دهد:
«در همه این سال‌ها محدودیت‌‌های بسیاری برای من قائل شدند، درحالی‌که اگر اراده می‌‌کردم در آمریکا بخوانم آن قدر پول به پایم می‌ریختند که گویی دلار از شیر سماور بریزد. نمی‌توانم از خاک وطنم دل بکنم و فکر دوری از ایران به ذهنم خطور نکرده است. حتی اگر تا پایان عمر آواز نخوانم، خاکم را ترک نمی‌کنم. مخاطب من اینجاست؛ برای همین ماندم و به قول شما هزینه دادم. به قول شاعر چه کنم عاشق ایرانم من.»

او در آلبوم موی سپید برای ایران ترانه‌ای با نام «وطن» با شعری از امیر پازوکی می‌خواند:

بگو ای یارترین یار بگو ای همیشه سالار
حرف بزن با غم چشمات منو بیش از این نیازار
دلم از تنهایی تو حتی یک نفس جدا نیست
گله سر کن که میدونم گله هات یکی دو تا نیست
دلم از تنهایی تو حتی یک نفس جدا نیست
گله سر کن که میدونم گله هات یکی دو تا نیست
ای وطن ای ریشه ی من عشق من اندیشه ی من
گور من گهواره ی من قلب پاره پاره ی من
قلب پاره پاره ی من …

بگو از اونا که رفتن تو رو بی صدا شکستن
بگو از اونا که موندن دلتو این جا شکستن
با همه عذاب دیروز دل به فردای تو بستن
توی این روزای خوبم میبینی که با تو هستن
اما من نه اهل سودام نه به فکر ترک اینجام
اهل تو از ریشه‌ی تو خاک تو خونه توو رگهام
خاک تو خونه توو رگهام …

دلم از تنهایی تو حتی یک نفس جدا نیست
گله سر کن که میدونم گله هات یکی دو تا نیست
ای وطن ای ریشه ی من عشق من اندیشه ی من
گور من گهواره ی من قلب پاره پاره ی من
قلب پاره پاره ی من …

یاد خواننده‌ای که عاشق ایران و قربانی سیستم حاکم بود گرامی.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

ایران عزیز و ملت رنج‌کشیده‌ام را ترک نخواهم کرد.
ما همچنان می‌مانیم و می‌نویسیم.

به دلیل آسیب‌های وارد شده به زانوی پای چپم، (پارگی رباط صلیبی، خونریزی داخلی زانو و آسیب به مینیسک زانو) که در اثر ضربه‌های وارد شده با حمله لباس شخصی‌ها، در سال گذشته و مقابل دادسرای اوین به‌وجود آمدند، بعد از گذشت بیش از یک‌سال و تحمل درد و انواع کنترل، حتی محدودیت در گرفتن برخی خدمات درمانی خاص، امروز تحت عمل جراحی قرار گرفتم.

سال گذشته، زمان حمله‌ی گروهی از لباس شخصی‌های وزارت اطلاعات برای بازداشتم در مقابل دادسرای اوین، دچار آسیب‌های جدی شدم که برخی از آنها از جمله شکستگی، ترک خوردن استخوان پای چپ، به مرور، بهبود پیدا کردند، اما پارگی رباط صلیبی زانوی چپ، خونریزی داخلی مفصل و آسیب مینیسک زانوی چپ، عارضه شانه یخ‌زده (چپ)، دیسک مهره‌های گردن و کمر و تنگی کانال نخاعی، مواردی هستند، به‌دلیل ضربه به‌وجود آمدند، طی یک سال گذشته به صورت مداوم با مشکلات ناشی از این موارد درگیر بوده‌ام و روند درمانی همچنان ادامه خواهد داشت.

ادامه مطلب...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

هنوز دارد خون می‌چکد

ترانه علیدوستی: دلیل پشت کردن به سینمای شما این است که از آن روسری زوری که در فیلم‌هایتان در حمام و اتاق خواب هم سر ما می‌گذارید، هنوز دارد خون می‌چکد. هنوز دارد خون می‌چکد. هنوز.

من پارچه‌ای خواهرانم را کشت، برای فیلم‌های شما به سر نمی‌کنم.

از اینستاگرام ترانه علیدوستی

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

«حتی تاریک‌ترین شب نیز پایان خواهد یافت و خورشید خواهد درخشید… »

این جمله‌ای‌ست‌ که آرمیتا گراوند در یکی از استوری‌های اینستاگرامش نوشته بود.

آرمیتا کشته شد.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

«من یک زنم و حقم‌ رو می‌گیرم»

رویارویی و مقاومت کنشگرانه‌ی برخی از زنان شجاع بازیگر، با مساله‌ی ممنوع‌التصویر شدنشان، گامی بلند درمسیر به تصویرکشیدن ایستادگی در مقابل سانسور و سرکوب و تن ندادن به ایدئولوژی حاکم، برای عموم است.

با توجه به جایگاه و محبوبیت‌شان میان مردم، عکس‌العمل‌های آنها و تسلیم‌ نشدن‌شان، نشان از پذیرش کامل مسئولیت و هزینه‌های پیش‌روی تصمیمی که از قبل (برای در کنار جامعه معترض بودن) گرفته‌اند، دارد. نشان از بی‌تفاوت نبودن نسبت به زخم‌های ایران، رنج‌های مردمانش و زنده نگه‌داشتن یاد و نام کشته‌شدگان، آسیب‌دیدگان و دادخواهان...

در مقابل سلطه‌گرانی که ما را سرسپرده، شکسته، جدا مانده از یکدیگر و ناامید می‌خواهند، کنش و اراده جمعی این زنان شجاع برای بازگرداندن کرامت انسانی، به‌منزله‌ی نوید روزهای خوب است.‌
خوب که گوش می‌کنیم، گویی در پسِ تصویر و نگاه هر کدام، یک فریاد آشنا است:
«من یک زنم و حقم‌ رو می‌گیرم»

کتایون ریاحی: «شرافتم اجازه کار در سینمای امروز را نمی‌دهد.»

هنگامه قاضیانی: «سال‌ها نشانه مهم شخصیت هنری من در حفظ عزت نفس، و قدرت اراده من بوده.»

پانته‌آ بهرام:«الهه، نیلوفر، توماج چ یاسین و فاطمه و... در زندان.
و دختران و پسران قشنگی که چشم دادند، که جان دادند.
ممنوع‌الکاری حتی آخرین دغدغه من هم نیست.»

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

امروز سالروز به قتل رسیدن احمد میرعلائی از مترجمان به نام ایران است. او صبح ۲ آبان ۱۳۷۴ به‌هنگام رفتن به محل کارش ناپدید و جنازه‌اش ساعت ۱۰ شب در یکی از کوچه‌های اصفهان پیدا شد. وی یکی از قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای بود.

ویدیو از توییتر ارس حاجی‌زاده

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

محاکمه و محکومیت نیلوفر حامدی و الهه محمدی، محاکمه پیشه‌ی خبرنگاری و پذیرش جرم‌انگاری روزنامه‌نگاری در ایران است.

محاکمه و زندانی کردن خبرنگاران به جرم انجام رسالت خبرنگاری تحت هیچ شرایطی پذیرفته نیست و باید در برابر آن ایستاد. برای یک ایران آزاد و آباد و برقراری دموکراسی در آن، باید از آزادی رسانه‌ها و خبرنگاران دفاع کرد. اطلاع‌رسانی و گردش آزاد اطلاعات به آگاهی و ظلم‌ستیزی مردم، تضمین دموکراسی، تحدید و پاسخگو نگه‌داشتن قدرت دولت منتهی خواهد شد. نیلوفر و الهه باید آزاد شوند.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

‏همایون غنی‌زاده به مرضیه برومند: این خیانت است.

این روش التماس به حکومت سالها سنت ما ملت بود! باید با شرمساری اعتراف کرد ما هنرمندان و اهل فرهنگ سال‌ها از جریانات برجسته و تاثیرگذار این سنت زشت بوده‌ایم. سنت زشتی آمیخته و آلوده به چاپلوسی و ریا به منظور ایجاد روزنه‌ای از ترحم سیستم! باید اعتراف کرد بخش بزرگی از ما درگذشته با صدای بلند دروغ می‌گفتیم! درباره حجاب! درباره سانسور! درباره خوبی‌های فلان مسئول! درباره نگاه قناس حکومت به مسائل خرد و کلان!

حالا مدتی‌ست آرام آرام داریم تمرین می‌کنیم تا از این روش برگردیم! اما هنوز بخشی از جامعه هنری روی ریل آن سنت زشت و کریه ریا جملات ترحم انگیز می‌گویند! ما نیاز نداریم به حکومت بگوئیم: ما ایران را دوست داریم! بلکه دیگر این ما هستیم که به علاقه حکومت و دلبستگی‌اش نسبت به ایران مشکوک شده‌ایم!ایران در این روش و منش حکومت طوری فاقد اهمیت است که به‌نظر سیستم تنها می‌خواهد ایران را مصرف کند و هیچ سد جدی‌ای هم سر راهش نمی‌بیند.

بدبختی آن است با آنکه اکثر ما با توجیهاتی سست این مسیر ریا و چاپلوسی را در مواجهه با حکومت آزموده‌ایم، حداقل پاسخی هم نگرفته‌ایم. درست زمانی که به سیستم برای کمی عقب رفتن روسری بازیگر التماس می‌کردیم! یانسبت به سانسور و حذف و ممنوع‌الکاری همکاران‌مان باحکومت تعامل می‌کردیم درست همان زمان‌ داشتیم با دستان خودمان قیافه امروز حکومت را از پشت تریبون‌ها بزکی دروغین می‌کردیم. امروز که بخش بزرگی از اهالی فرهنگ و مردم دارند سعی می‌کنند در برابر حکومت دست از ریا بشویند و با هزینه تمرین صداقت کنند! غم‌انگیز است که بخشی هنوز دارند با همان سنت و با فرمول‌هایی از همان روش زشت، از فضای خالی‌ای که با حذف وممنوع الکاری و مهاجرت و حالا قتل ایجاد می‌شود کمال سواستفاده را ببرند. گویی این فضای خالی در سالن‌های سینما و تئاتر، در تحریریه‌ها، در پس و پیش دوربین‌ها، در انتشارات، در کنسرت‌ها و هزاران جای دیگر موهبتی‌ست برای در اختیار گرفتن انحصاری آنها! موهبتی‌ست برای به چنگ آوردن موقعیت‌های مالی و کاری غایبین! گویی نگران هو! شدن‌ها و تحقیر شدن‌ها توسط همین مردمی که امروز تماشایتان می‌کنند نیستید.

ما از گوشه خانه‌هایمان! از کنج سلول‌های زندان‌مان! از پنجره‌ای بیرون از وطن‌مان! و از میان گورهای‌مان! به شما خیره شده‌ایم و گلویمان دریده می‌شود وقتی برای نرم‌تر شدن چماق تحقیر و سرکوب یا اعتباری تقلبی و یا برای پول التماس می‌کنید و چنگ به‌صورت مردمی که هزینه می‌دهند می‌اندازید و این سد را طوری می‌شکنید که گویی هیچ اتفاقی نیافتاده است.

این خیانت است.

#زن_زندگی_آزادی

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

مهدی یراحی با قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد.

به امید آزادی برادرمون توماج صالحی

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

امروز اولین سالگرد درگذشت رضا حقیقت‌نژاد است، خبرنگاری که در غربت در کنار ستیز با ظلمات و سیاهی با سرطان نیز می‌جنگید.
او همیشه به‌دنبال حقیقت و نشر آزاد اطلاعات بود و همانطور که دوست داشت بعد از مرگش به ایران بازگردانده شده و در شرایط امنیتی به‌خاک سپرده شد.
یاد و خاطر او همیشه برای ما زنده است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

این روزها که قتل فجیع داریوش مهرجویی و همسرش جامعه را در بهت فرو برده‌است یاد کنیم از «حسین سرشار» بازیگر فیلم‌های داریوش مهرجویی، علی حاتمی و ناصر تقوایی. برخی گزارش‌های آن زمان می‌گویند حسین سرشار به جرم آزاده‌گویی به قتل رسید و او را که بازیگر فیلم‌های چون ای ایران، هامون، اجاره‌نشین‌ها بود از قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای ایران می‌دانند اما حکومت می‌گوید او اختلال روان و آلزایمر داشت و پس از خروج از خانه دچار سانحه شده‌است.

حسین سرشار (زاده ۲۲ خرداد ۱۳۱۳ - درگذشته ۲۰ فروردین ۱۳۷۴) خواننده اپرا (برایتون دراماتیک)، موسیقیدان، دوبلور و هنرپیشه بود.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

پای اگر فرسودم و جان كاستم
آنچنان رفتم كه خود می‌خواستم
هر چه گفتم جملگی از عشق خاست
جز حديث عشق گفتن دل نخواست

ه.ا.سایه

دو سال پیش در تاریخ ۲۱ مهر ۱۴۰۰ یادداشتی با عنوان «رسانه‌های غربی حقیقت را در مورد ایران نمی‌گویند» در وال‌استریت‌ژورنال منتشر شد.

«رسانه‌های غربی دربارهٔ ایران حقیقت را نمی‌گویند. ما در ایران با صدای بلند اعتراض می‌کنیم اما خبرنگاران ترجیح می‌دهند در مورد وضعیت آب‌و‌هوا توییت کنند تا در مورد سرکوب و شکنجهٔ حکومت تحقیقی انجام دهند.»

«برای ما دو ایران وجود دارد. یکی «ایران واقعی» که ما در آن زندگی می‌کنیم و دیگری ایرانی که شما راجع‌به آن در رسانه‌ها می‌خوانید و می‌شنوید. ایران شما، محدود به توافق اتمی است؛ اما برای ما بسیار بدتر است. یک حکومت پلیسی و مذهبی با بی‌شمار قوانین و خطوط قرمزی که اکثر مردم ایران را یارای عبور از آنها نیست و زیرسایه ترس آن زندگی می‌کنیم. این‌جا سرزمین خشونت، سرکوب و سانسور است.»

در آن یادداشت از رنج مردم ایران و سیستم پروپاگاندا نوشتم. این یادداشت منتهی به بازداشت من در اسفند همان سال توسط اطلاعات سپاه ثارالله شد. در ادامه می‌توانید آن را به‌صورت کامل بخوانید:

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

‏«بزرگترین دشمن اخلاق، بی‌تفاوتی است»

در سخنرانی ۲۳ فوریه ۱۹۱۹ بعد از جمله بالا گفت «در کودکی، ما ظرفیت رحم و شفقت داشتیم. اما این توانایی در سال‌های بعد رشد نکرد. شرط نیک ماندن، بیدار ماندن است...

اجازه ندهید قلب‌تان بی‌حس شود. بدانید آن‌چه مهم است روح شماست!»

«هیچ مسوولیتی در جهان، بزرگ‌تر از انسان‌بودن نیست.»

- آلبرت شوایتزر

از توییتر آدرنو

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

تروریسم را فارغ از مکانش محکوم کنیم و بدانیم در جنایت و ترور هیچ افتخاری نیست.

دردناک‌ترین تصویر از حمله تروریستی دیروز به اسرائیل برای من تصویر تن «شانی لوک» زیر دست و پای مردان وحشی و تروریست بود، دختری ۲۲ ساله و توریست غیرنظامی و شهروند دوتابعیتی آلمان که همچون برخی دیگر از کشته‌شدگان و اسرا برای دیدن فستیوال موسیقی به جنوب اسرائیل رفته بود و خانواده‌اش هنوز امید دارند که زنده باشد.

این شهروند آلمان با فرهنگ ایرانیان آشنا بوده و به سوزن‌دوزی‌های بلوچ‌های ایران علاقه داشته و از فروشگاه‌های آنلاین آنها را سفارش می‌داده‌است.

ادامه مطلب...

@Hosseinronahi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

به یاد «آرشام رضایی» جوان مبارز و ایران‌دوستی که از سه هفته پیش بازداشت شده و مادر و خانواده‌اش از وضعیت او اطلاعی ندارند.
دیروز تولد آرشام بود و مادرش دل‌نگران فرزندش

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

باید مانع عادی‌سازی‌هایِ حکومت و جریان هراس‌افکنی شد.

برای کشتار ۳۲ هم‌میهن لنگرودی.

روزی نیست که در این سرزمین که زیر سایه واپس‌گرایان تبدیل به قتلگاه گروه‌های مختلف مردم ایران شده‌است؛ خبری از جنایت جدیدی نباشد و هربار شوکه نشویم. حتی گاهی‌ اخبار هولناک روزها و هفته های قبل با اخبار جدیدی از بی کفایتی و جنایات، جایگزین و کمرنگ می‌شوند.
و این روزها کشته شدن ۳۲ هم‌وطن از اهالی لنگرود، ما را مبهوت کرده است.‌ افرادی که در شرایطی غیر استاندارد و غیرانسانی، برای بازگشت به زندگی تلاش می‌کردند.
چنین فجایعی، در دسته‌بندی حادثه نیستند بلکه لازم است دلسوزان و کارشناسان به ریشه‌های این جنایت‌های خاموش علیه مردم‌ ساکن ایران بپردازند. بی‌ارزشی جان انسان و محرومیت عامدانه تعداد زیادی از مردم از اقشار مختلف، خود پیش زمينه‌ی وقوع چنین جنایاتی است که پیش از این هم‌ بارها اتفاق افتاده‌اند.
پس نباید به عادی‌سازی، درباره محرومیت‌هایی که حتی ختم به کشتار مردم می‌شوند؛ ساده نگریست و بی‌تفاوت رد شد. سرکوب، محرومیت و جنایت، بیش از پیش از جانب حکومت عادی‌سازی شده و لازم است که مقابل این وضعیت قاطعانه بایستیم.
در این ایام که هر روزش برای ما یادآور از دست دادن چندین جان‌ عزیز است و چه بسا بسیاری از جان باختگان را هنوز نمی‌شناسیم؛ حمایت و مراقبت از یکدیگر و کوتاه نیامدن بر سر ارزش جان و امنیت و سلامت همه، باید خط قرمز و نقطه اتحاد ما ملت ایران باشد. باید مسئولان این کشتار را پاسخگو کرد و حتی اگر دستمان به جایی نرسد مانع عادی‌سازی‌های حکومت و جریان هراس‌افکنی، برای عدم حمایتمان از یکدیگر شویم.‌ جان و امنیت و سلامت همه‌ی ايرانيان خط قرمز ماست و هیچ شهروندی کمتر از دیگری اهمیت ندارد.‌ به ویژه که هرکدام به طریقی قربانی همین سیستم هستیم.
به خانواده و دوستان جانباختگان و همه مردم ایران تسلیت عرض می کنم.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

ایران عزیز و ملت رنج‌کشیده‌ام را ترک نخواهم کرد.
ما همچنان می‌مانیم و می‌نویسیم.

به دلیل آسیب‌های وارد شده به زانوی پای چپم، (پارگی رباط صلیبی، خونریزی داخلی زانو و آسیب به مینیسک زانو) که در اثر ضربه‌های وارد شده با حمله لباس شخصی‌ها، در سال گذشته و مقابل دادسرای اوین به‌وجود آمدند، بعد از گذشت بیش از یک‌سال و تحمل درد و انواع کنترل، حتی محدودیت در گرفتن برخی خدمات درمانی خاص، امروز تحت عمل جراحی قرار گرفتم.

سال گذشته، زمان حمله‌ی گروهی از لباس شخصی‌های وزارت اطلاعات برای بازداشتم در مقابل دادسرای اوین، دچار آسیب‌های جدی شدم که برخی از آنها از جمله شکستگی، ترک خوردن استخوان پای چپ، به مرور، بهبود پیدا کردند، اما پارگی رباط صلیبی زانوی چپ، خونریزی داخلی مفصل و آسیب مینیسک زانوی چپ، عارضه شانه یخ‌زده (چپ)، دیسک مهره‌های گردن و کمر و تنگی کانال نخاعی، مواردی هستند، به‌دلیل ضربه به‌وجود آمدند، طی یک سال گذشته به صورت مداوم با مشکلات ناشی از این موارد درگیر بوده‌ام و روند درمانی همچنان ادامه خواهد داشت که جا دارد باز هم از همه اعضای کادر درمان و پزشکانم به خاطر لطف و کمک هایشان در طول این مدت تشکر کنم.

در کنار تحمل درد و روند درمان، از همان سال گذشته، دستگاه امنیتی همگام با گروه‌ها و اشخاصی که مشخصاً برای من و اطرافیانم که شاهد مستقیم وضعیت بودند، خط امنیتی را پیش می‌بردند (‌حتی گاهی در پوشش مخالف حکومت، که بازی جدیدی در سیستم‌های استبدادی و تمامیت‌خواه نیست) و علی‌رغم‌ اطلاع دقیق از وضعیت جسمانی من و با اینکه پس از آزادی موقت، خود را ملزم دانستم بدون کم و زیاد جزییات را برای عموم مطرح کنم؛ به انتشار انواع اخبار جعلی و به هجو کردن توضیحات من و آزار و اذیت سیستماتیک خانواده، دوستان و نزدیکانم پرداختند تا بر این ظلم آشکار سرپوش بگذارند. از هیچ اقدام سیاهی کوتاهی نکردند. دربرابر انواع برچسب‌ها درباره مواضع سیاسی‌ام تا ورود به زندگی شخصی‌ام و تهدیدهای مکرر خود و نزدیکانم درفضای حقیقی و مجازی، صبوری کردیم‌.

تکلیف ما با حکومت که همواره مشخص بوده است، اما همسویی عامدانه و آگاهانه با حکومت را فراموش نخواهیم کرد. چرا که این جریان‌سازی‌ها، علیه اتحاد جمعی و علیه همدلی ما با يکديگر در مقابل قدرت سرکوب شکل می‌گیرند و باید این نقاط تیره را شناخت تا دگرباره قادر نباشند به منافع جمعی ایران، ضربه‌های محکم‌تری بزنند.
با همه این دشواری‌ها و برنامه‌ریزی‌های مدافعان جهل و تباهی، تا امروز بسیاری از ما همچنان هوشیارانه کنار هم ایستاده‌ایم، با محوریت هدف مشترکمان، یعنی دوست داشتن مردم ایران از تمام اقشار و گروه‌ها.
نه می‌ترسیم، و نه مرعوب تاریک‌اندیشان می‌شویم، نه پا پس می‌کشیم و نه از یاری هم دست برمی‌داریم.

به عنوان قطره ای کوچک از دریای مهر و شجاعت این مردم، بر کسی پوشیده نیست که همواره عاشقانه این خاک و مردمانش را دوست داشته‌ام و ایران عزیز و ملت رنج‌کشیده‌ام را ترک نخواهم کرد.

مجدداً بابت تمام‌ ناراحتی‌هایی که شاید به‌دلیل اطلاعات غلط و جریان‌های امنیتی برای عموم ایجاد شد پوزش می‌طلبم و بابت تمام همدلی‌ها در این سال‌ها، چه در جامعه مجازی و چه در فضای حقیقی،  در هر کوچه و خیابان و شهری که رفتم و لطف و محبتی که دیدم، عمیقا شرمنده و سپاسگزارم.
و حرف، در نهایت همان است که بود:

«بنویس عشق اسم شبی است هنوز که ما را در ورطه‌های دنیا حق حضور داده است
و سایه‌هامان را از دیوارهای کهنه گذرانده است و می‌گذراند
اگر چه بوی کهنگی اکنون مشاممان را بیازارد و از چهار جانب خو گیریم و اخت شویم و شک کنیم و شک و یقین بیامیزند و میخکوبمان کنند و برآشوبیم
و باز بنویسیم
که ما همچنان می‌نویسیم
که ما همچنان در اینجا ماندیم
مثل آرزو
مثل عدم حتمیت
مثل آزادی
مثل استبداد
و مثل هر چیزی که از ما نشانه‌ای دارد»
محمد مختاری

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

«اینک ماییم شناسنامه‌یِ تاریخِ» سال‌های سیاه...

می‌گويند: آرمیتا «درگذشت»! نه، او کشته شد.
چراکه اینجا به مرگ طبیعی درگذشتن انسان‌ها، مدتهاست غیرطبیعی شده‌است.

«مردن‌ها و درگذشتن‌هایی» که با بسته بودن راه اطلاع‌رسانی دقیق و فقدان شفافیت، به یک جمله و تصویر و گزارش خبرگزاری‌های رسمی حکومت ختم می‌شوند، طبیعی نیستند. مرگ‌هایی که روزبه‌روز بیشتر و غیرعادی‌تر می‌شوند.

در تمام این سال‌ها، مرگ‌هایی که به‌دلیل عدم رسیدگی درمانی، کمبود و گرانی دارو، اطلاع‌رسانی نادرست همه‌گیری کرونا و نبود واکسن، دسترسی نداشتن زندانیان به درمان ضروری و فوری، تامین نشدن امنیت جانی افراد تحت خطر ( از مردم گمنام تا مشهور)، رخ داده‌اند، به نوعی در تعریف قتل سیستماتیک بوده‌اند.

تمام آنها که با ضرب و زور گشت‌های به اصطلاح «ارشاد» و «حجاب‌بان»، آزار می‌بینند یا در کوچه و محله‌های خود با گلوله کشته می‌شوند و جواب دادخواهان‌شان زندان است. همه‌ی آنها که با موشک جان می‌سپارند یا در محرومترین مناطق، برای کم‌ترین خواسته های انسانی، برای بی‌آبی و نداشتن امکانات بهداشت عمومی، ازبین می‌روند، تمام جان‌هایی که قربانی جنگ افروزی می‌شوند.
و ده‌ها مثال دیگر...

آرمیتا گراوند، از به ستم کشته‌شدگان توسط پیام‌آوران جهل است. او قربانی قتل‌ِ حکومتی است. آنها که هرگز پاسخگوی اعمال غیرانسانی خود نبوده‌اند، بدانند که سرانجام روزی در پیشگاه عدالت و مقابل چشمان زخم خورده‌ی ایران، محاکمه خواهند شد.

در یک کلام می‌توان گفت: «مرگ هیچکدام از ما ایرانیان، درتمام این سالها، مرگ طبیعی، نبوده‌ و نیست».

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

سینمای ایران، سینمای سوخته

ناصر تقوایی: «امیدوارم بتوانم با فیلم نساختنم به سهم خودم باعث سقوط این سینما شوم، شاید با فروریزی آن چیز تازه‌ای از نو در بیاید. این سینمایی نیست که نسل من و پیش از ما و حتی نسل باهوش بعد از ما می‌خواستند. این سینما دفن شده است. کوشش کنیم با فروریزی آن نهال تازه‌ای جان بگیرد.»

سازنده کاربر ناشناس «مبارز آزادی»

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

لالایی اشک و یخ
با صدای آیدا شاه‌قاسمی
کاری از ادیب قربانی،
برای کودکانی که کشته شدند، و مادران و پدرانی که داغ‌دار.
.....................
سر کوه بلند بارونه امشب
به چشمات یه شفق مدیونه امشب
خبر دادی دم صبح از سر دار
که باروی ستم ویرونه امشب
...................
Lullaby of Ice and Tears
Vocalist: Aida Shahghasemi (@aidashahghasemi)
Composer: Adib Ghorbani (@adibgmusic)

For all the parents who lost their child and all the children who lost their life and future

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

سلام بر آبان خونین...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

دیگر پذیرش بی‌قید و شرط حرف بزرگترها به پایان راه رسید.
دامون قنبرزاده

مرضیه برومند در مراسم تشییع پیکر داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر طی جمله‌هایی عجیب و مالیخولیایی به چنین جاهایی رسید: «اگر شما با ما مهربان باشید، ما با اسراییل و صهیونیست هم می‌جنگیم.» این حرف‌ها با واکنش حضار روبه‌رو شد و او را «هو» کردند. خیلی‌ها از این صحبت کردند که خانم برومند برای بیان این حرف، از جایی خط گرفته است یا کسانی مجبورش کرده‌اند این چیزها را بگوید. من واقعیتِ ماجرا را نمی‌دانم. کاری هم به وزن و هدف سیاسی جمله ندارم. مقصود من بیان چیزهایی بی‌ربط در میان مراسم تشییع جنازه‌ی دو چهره‌ی فرهنگی مملکت است.

حرف‌های خانم برومند به شکلی آشکار نمایانگر ذهنیات نسلی‌ست که بدبختانه ما در سایه‌‌شان بزرگ شدیم. نسلی که خیلی‌هاشان خورده‌اند و آشامیده‌اند و چرخیده‌اند و تجربه کرده‌اند و حالا که به ما رسیده‌اند، انگار‌نه‌انگار! نسلی که عقب‌ماندگی‌اش از جامعه، نه به خاطر رابطه‌ی معکوس «عقل» و «سن» (هر چه سن بالاتر برود، عاقل دچار زوال می‌شود)، بلکه به خاطر عافیت‌طلبی و ترسو بودن و در عین حال ادعای فراوان است. نسلی که به نظرم حالا دیگر جایی در میان نسل جدید ندارد و نخواهد داشت. حالا دیگر این نسل به هیچ عنوان تعیین‌کننده‌ی هیچ‌چیز نیست و کمی که پیش برویم متوجه می‌شویم خیلی جاها حتی شایسته‌ی احترام هم نیست.

دیگر «ما پاهامونو جلوی بزرگترا دراز نمی‌کردیم» گذشت. دیگر «ما جلوی بزرگترا جیک نمی‌زدیم» تمام شد. دیگر پذیرش بی‌قید و شرط حرف بزرگترها به پایان راه رسید. حالا اتفاقاً باید پاها را دراز کرد تا متوجه باشند که سنِ بالا الزاماً احترام نمی‌آورد. نسل جدید باید طرحی نو در اندازد. همین «هو» کردن اولین قدم این طرح نو است. گاهی باید «هو» شوند تا بفهمند دنیا دست کیست. باید مانند پدر فیلم «برادران لیلا» سیلی بخورند تا بفهمند یک مَن ماست چه‌قدر کره دارد.

از اینستاگرام دامون قنبرزاده

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

نام اثر: شین
کلام و اجرا: توماج

YouTube | Spotify | SoundCloud

انسان بدون آزادی هیچی نیست

یه ستاره پیدا کردم تو این شبِ تار
فکرش فراری می‌داد، روحِ منو از زندان
خشم من و لطافتت، عشق پری و شیطان
توی سینه‌م چالِت کردم، هم عمیقی، هم پنهان
لبخندِ شیرینت شده آرامشِ قلبمو
دیدم تو چشم‌های سیات آزادیِ وطنو
یه نورِ بی‌پایان مثلِ داستان سپیده
هیچ‌وقت هیچ طلوعی بازنده‌ی شب نشد
از قدمات یاد گرفتم که رفتن نباید
از رفیقایی نبودی تا تو خطرم نخوانم
صخره‌هامو ببین از باتون تیکه و پاره
به چه کوهی تکیه کردی، حتی قلبم ندارم
بزرگه دلت، مثل بچه‌های کار
مثل مادرای آبان، مثل خنده پایِ دار
مثل مشت گره کرده‌ی معلم و کارگر
‌ایران آسمونِ منه و شما ستاره‌هاش‌
ساز شدین تو سرم و بال دادین به روحمم
یاد دادین ایستادن و معنا دادین به بودنم
تمومِ احساساتم از جنس سُربن
گلوله می‌سازم باشون، قطار میشن رو ورق

شعر شاهده که عشق بهانه نیست
یورشِ تفکره، ما جوانه‌ایم
من فقط یه صِدام، تو ترانه‌ای
آخرین امیدِ این قلبِ خرابه‌ای
‌شعر شاهده که عشق بهانه نیست
یورشِ تفکره، ما جوانه‌ایم
من فقط یه صِدام، تو ترانه‌ای
آخرین امیدِ این قلبِ خرابه‌ای

ما جزوی از همیم، هیچه فاصله‌مون
خیالِ تو بود امن کرد خاطرَمو
به جز تو تمومِ شعرا یادم میرن گاهی
وقتی هستی یادم میره، میره هستی به تباهی
من فقط یه شورشی‌ام که عاشقِ جنگه
اهل فرارم نیستم ولی تو خودِ پناهی
پُرم از تو، تو پُری از لحظه‌های من
تنها ستاره‌ی ظلمتی که کهکشانشم
می‌دونم پلیس دشمنته، وَنا سدِ راهتن
اگه خونواده‌تم تنهات گذاشتن کنارتم

شعر شاهده که عشق بهانه نیست
یورشِ تفکره، ما جوانه‌ایم
من فقط یه صِدام، تو ترانه‌ای
آخرین امیدِ این قلبِ خرابه‌ای
‌‌شعر شاهده که عشق بهانه نیست
یورشِ تفکره، ما جوانه‌ایم
من فقط یه صِدام، تو ترانه‌ای
آخرین امیدِ این قلبِ خرابه‌ای

یه ستاره پیدا کردم تو این جهنم
تجارت نیست، نه بازی سوده نه ضرر
این کلیشه‌های تکراریِ بی‌معنی رو بشکن
شروعِ من با تو بوده، بودی از اول
‌‌
سلام به حس آزادیِ تو موهات
لعنت به این‌همه سدی که ساختن تو راهِت»

@ToomajSalehi

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

خرد و اندیشه بر جهل و جنایت پیروز است.

آنک قصابانند، بر گذرگاه‌ها مستقر،
با کُنده و ساطوری خون‌آلود...

جنایت هولناکی رخ داده‌است؛ هنوز در غم و ابهام مرگ کیومرث پوراحمد هستیم که خبر می‌رسد یک سینماگر ایرانی با آثاری که در جهان، سینمای نسل نوی ایران را معرفی کرده است؛ به‌همراه همسرش سلاخی شده‌. این مساله چیزی جز افول انسانیت در زیر پرچم حکومت مستقر نیست. همزمان سیستم پروپاگاندا قاتل‌ها را از اتباع افغان معرفی می‌کند و در همین حال جان مقتول‌ها و جایگاه‌شان را بی‌اهمیت جلوه می‌دهد تا جامعه را قانع کند که این مرگ سزاوارشان بوده‌است.

همه شوکه هستیم؛ گذشته‌ی تلخ برایمان زنده شده‌است و سرگذشت کارون حاجی‌زاده، پروانه فروهر و ده‌ها ایرانی که به‌صورت سیستماتیک ‌به‌قتل رسیده‌اند در ذهن‌مان پدیدار گشته! همه گیج و مبهوتیم، برخی می‌پرسند مگر داریوش مهرجویی چه کاری می‌کرد که باید به قتل برسد؟ هدف از این جنایت چیست؟

ویدیوی تازه منتشر شده‌ از مستند زندگی داريوش مهرجویی، در همین بخش‌های اندکی که فعلا منتشر شده است، حاوی پیام صریح و دیدگاه اوست که قبلا در برخی از آثارش اعم نوشتاری و تصویری شاهد بوده‌ایم. اظهارات او در این مستند تازه منتشر شده، نشان می‌دهد ظاهرا مدت‌ها در داخل کشور مورد تهدید بوده‌ است.
موضع‌گیری‌اش حاکی از شنیدن نقدها و اعتراضات مردم و همگام‌ شدن با جریان آزادی خواهانه‌ی ملت ایران و بیانگر صراحت بیان و شهامت پذیرش نقد و تغییر رویه اوست. او از نابودی اهل تفکر به‌دست حکومت، با تاکید بر جوانان و نوجوانان، صحبت می‌کند و می‌گوید: «هر کس که باهوش و هوشیاره، باید نابود بشه.» او از فریبی که بیش از چهل سال، بسیاری از مردم و خودش درگیر آن بوده‌اند حرف می‌زند و می‌گوید که آن نگرش سال های جوانی‌اش را فقط دروغی به خود می‌داند و آن را نمی‌خواهد. در پاسخ به همسرش درباره‌ی ترس از برداشتن روسری، می‌گوید: «نترس، دوره روسری دیگر تمام شده.»

در این سال‌های اخیر با گسترش شبکه‌های اجتماعی و ارتباطات، حساسیت جامعه به‌گونه‌ای شده‌است که چنانچه هرشخصی، به‌ویژه اگر شناخته‌شده یا در زمينه‌ای اثرگذار باشد، در مقطعی نسبت به تحولات جامعه سکوت کند یا حرکتی که نشان از بی‌تفاوتی درباره‌ی مسئله‌ای دارد؛ انجام دهد و یا اعتراضش نمود عمومی با ابزارهای جدید رسانه نداشته باشد، باعث سرازیر شدن سیل خشم و نقدِ به‌حق به سمتش می‌شود، که این امر عمدتاً مثبت بوده و باعث ایجاد اندیشه و تفکر انتقادی می‌شود و حساسيت در این‌باره قابل‌درک است.‌ آقای داریوش مهرجویی نیز از این قاعده مستثنی نبودند کما اینکه در سال های اخیر و حتی بعد از قتل فجیع ایشان و همسرشان وحیده محمدی‌فر، شاهد نقدها درباره‌ی سکوت ها و برخی از سوگیری‌های سیاسی‌اش بودیم که برپايه‌ی شواهد در دسترس عموم و رسانه‌ها بود.

نقد افرادی که به ظن ما در برهه‌های حساس دچار خطا شده‌اند یا به سبک ملموس برای جامعه، کنار مردم نبوده‌اند، تنها به قصد تلنگر به آن‌ها و دیگران است که سکوتشان را بشکنند و بی‌تفاوت نباشند، چرا که باور داریم «بزرگترین دشمن اخلاق، بی‌تفاوتی است.» با این حال، نباید و نمی‌توان همه را تکفیر کرد و حق تغییر مواضع را برای کسی قائل نشد. اگر به شخصی برای سکوت یا کنش نادرستی، نقد کردیم، باید آن شخص فرصت اندیشیدن، تغییر رویه و ابراز عقیده داشته باشد.

در ایران آرمانی فردای ما، همان ایرانی که بر خواست و اراده‌ی عموم ملت ایران استوار خواهد شد؛ همه‌ی آدم‌ها بی‌شک هم‌شکل و هم‌عقیده نیستند. لذا توافق بر اصول انسانی و منافع ملی و جمعی مهم خواهد بود. زنده‌یاد داریوش مهرجویی به‌درستی می‌گوید: «نمی‌توانید انسان را فقط در یک قالب خاص و چارچوب عقلانیِ خودتان تعریف کنید.»

از یاد نبریم که ما برای زندگی و علیه مرگ، کنار یکدیگر ایستاده‌ایم و خرد، اندیشه و منطق را به جهل، تعصب و بی‌خردی ارجح می‌دانیم؛ و باور داریم زندگی بر مرگ پیروز است. در تمام این سال‌ها، با آزمون و خطاهای متعدد، آموخته‌ایم که ساده تسلیم نشویم، حتی این روزها، که ظواهر نشان می‌دهد با قتل‌ها و کشتارهای گزینشی سعی می‌کنند که جامعه‌ی امیدوار به تغییر و پیروزی را مرعوب و زمین‌گیر کنند و با تلقین ناتوانی، مردم را از نظر روانی متلاشی کرده و در تعلیق نگه دارند؛ آن هم جامعه‌ای که درگیر تروما و هراس قتل‌های زنجیره‌ای است و خاطره‌ی آن روزها را با خود به‌همراه دارد.

از یاد نبریم که مبارزه آزادی خواهانه‌ی ما برای ایران و برای همه‌ی مردم ایران است؛ نه با هدف حذف و تکفیر دیگری. ایرانِ آزادِ فردا، با پذیرش تفاوت‌ها و عشق به همه‌ی مردم، در عین تمام اختلاف عقیده‌هاست و این مسیر را ما باهم و کنار هم پیش خواهيم برد. چنانچه تا امروز هم بدين منوال بوده است. بنابراین نه می‌گذاریم وحشت حاکم شود، نه قربانیان را فراموش می‌کنیم و نه قاتلان را می‌بخشیم.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

نگران قضاوت تاریخ باش...

بخشی از فیلم خوک

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

از کیومرث پوراحمد تا داریوش مهرجویی...

مرگ غیرطبیعی دو کارگردان نامی در این روزهای سیاه ایران

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

مسئولیت به‌خطر افتادن جان و سلامت فاطمه سپهری، با جمهوری اسلامی است.

ز ایران دلش یاد کرد و بسوخت
به کردار آتش رخش برفروخت

فاطمه سپهری، از با شهامت ترین زنان مبارز ایران است که در طی سال‌های اخیر، علی‌رغم تمام تهدیدها و رنج‌هایی که به او و خانواده‌اش تحمیل شده‌است، هرگز یک قدم از مواضع خود عقب نرفته و سکوت نکرده‌است، او الگوی یک فعال سیاسی و کنشگر با اصول، مقاوم و بی ادعا است که تمام دردش، ایران و مردمانش است.
همواره بی‌آنکه ترسی به دل راه دهد، حقیقت را فریاد زده و حاضر است از جان خود نیز در این مسیر بگذرد.
در هر کشوری اگر حتی ذره‌ای منافع ملی و جمعی، مدنظر قدرت برسرکار باشد، از خانم فاطمه سپهری، به‌جای زندانی کردنش باید قدردانی می‌شد، و از جسارت و آگاهی و دغدغه‌مندی او برای مدیریت امور مرتبط با جامعه، استفاده می‌شد. اما شاهدیم که عامدانه او را پس از جراحی پرمخاطره‌ی قلبی، به زندان بازگردانده‌اند!
این اقدام به معنای این است که برای آسیب جانی به او، عملا برنامه‌ریزی شده است. مسئولیت هر اتفاقی که برای فاطمه سپهری بیافتد، قطعاً برعهده کلیت سیستم جمهوری اسلامی است.
همانطور که فاطمه سپهری، به ادامه‌ی مسیر مبارزه و فریاد علیه ستم باور دارد و تا امروز سکوت نکرده است، اکنون وظیفه‌ی همه‌ی ماست که مقابل تهدید جانی او، بی‌تفاوت نباشیم و هرکدام از هر راهی که می‌توانیم صدای او باشیم و به این وضعیت معترض باشیم.‌

فاطمه سپهری:
«من کوتاه نمی‌آیم، ساکت نمی‌نشینم، حرف برای گفتن خیلی دارم؛ این راه را ادامه می‌دهم و سکوت نمی‌کنم»

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

نمی‌ره از یادمون...

«میلاد روح بهرامی» خواننده رپ اعتراضی و همشهری (ملکانی) میهن‌دوستم بازداشت شده‌است، او نیز چون مهدی یراحی، توماج صالحی، سامان یاسین و... صدای مردم است. جای هنرمندان زندان نیست.

ویدیو از اینستاگرام میلاد

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

تروریسم را فارغ از مکانش محکوم کنیم و بدانیم در جنایت و ترور هیچ افتخاری نیست.

دردناک‌ترین تصویر از حمله تروریستی دیروز به اسرائیل برای من تصویر تن «شانی لوک» زیر دست و پای مردان وحشی و تروریست بود، دختری ۲۲ ساله و توریست غیرنظامی و شهروند دوتابعیتی آلمان که همچون برخی دیگر از کشته‌شدگان و اسرا برای دیدن فستیوال موسیقی به جنوب اسرائیل رفته بود و خانواده‌اش هنوز امید دارند که زنده باشد.

کشتار غیرنظامیان و پایکوبی عده‌ای اندک از حامیان حکومت در تهران و برخی کشورها از جمله یمن برای آن، به وضوح بیانگر رویکرد ایدئولوژیک و مدیریت نفرت در بین مردم منطقه است که دهه‌هاست توسط حکومت اسلامی پی‌گرفته شده و بدیهی است که چنین اقدامی بدون صرف هزینه‌های هنگفت مالی امکان‌پذیر نیست. حتی اگر پول‌های آزاد شده توسط آمریکا در مذاکرات اخیر آزادسازی گروگان‌ها، به صورت مستقیم در این موضوع دخیل نباشد اما قطعا تکه‌ای از این پازل است و وعده این پول‌ها می‌تواند عامل محرک گروه‌هایی چون حماس شود. متاسفانه معمولا جهان غرب صرفا به محکوم کردن لفظی اکتفا کرده‌است، پیش از این نیز گفته بودم که مردم ایران گروگان هستند و اگر دولت‌ها و جوامع غربی متوجه این موضوع نشده و همچنان به‌صورت سانتی‌مانتال با گروگانگیرها و تروریست‌ها برخورد کنند، باید در کشورهای خود با آن‌ها بجنگند. یادمان نرود هیتلر تنها به تصرف لهستان و کشتار یهودیان راضی نشد، حکومت اسلامی نیز این‌چنین است. امیدوارم حکومت‌های مدرن خطر صدور و ترویج این ایدئولوژی خطرناک را جدی بگیرند.

We must condemn terrorism regardless of its location and know that there is no honor and pride in terror and crime.

The scene of a woman's body under the feet of savage terrorists was the most heartbreaking image from yesterday's terrorist attack on Israel for me. The body belonged to a 22 years old dual citizen and tourist from Germany, named Shani Louk, who, like many of the casualties and kidnapped civilians, had traveled to southern Israel for a music festival and her family are still hoping that she's alive.

Slaughtering civilians and the followed celebrations of a small group of regime supporters in Tehran, and some other countries like Yemen, clearly showcases the ideological approach and management of hate among the people within the region which has been practiced by the Islamic state for decades. It is self-explanatory that such actions are not possible without hefty financial expenditures. Even if the funds that were recently released during the US administration's negotiations with the Islamic regime in exchange of American hostages, were not directly spent on these attacks, it was definitely a piece of this puzzle and the promise of such funds can be a motivating factor for terrorist entities such as Hamas. Unfortunately, the West usually sticks to verbal condemnations alone. As I'd stated previously, people of Iran are hostages of the Islamic regime and if Western countries refuse to realize this and continue their sentimental methods in engaging with terrorists, they will have to fight these forces of terror on their own soil.

Lest we forget that Hitler wasn't satisfied with seizing Poland and the genocide of Jewish people alone, the Islamic regime is also the same.
I hope that modern states appreciate the danger of this ideology and its expansion.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…
Subscribe to a channel