hosseinronaghi | Unsorted

Telegram-канал hosseinronaghi - Hossein Ronaghi - حسین رونقی

29524

🏴 Freedom of speech activist. Woman, Life, Freedom (IRAN). https://x.com/hosseinronaghi/ https://instagram.com/hosseinronaghi https://fb.com/ronaghi https://YouTube.com/hosseinronaghi https://hosseinronaghi.blogspot.com

Subscribe to a channel

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

تصایری تازه از «سحر خدایاری» معروف به «دختر آبی» که در پی تلاش برای ورود به ورزشگاه آزادی بازداشت و روانه زندان شد‌.

او متولد ۱۳ دی ۶۸ چهارمحال بختیاری بود و ۱۸ شهریور ۱۳۹۸ در پی خودسوزی در اعتراض به حکم زندان و بازداشت خود جان‌باخت. تصاویر از روزنامه اعتماد.

دختر آبی (ویکی‌پدیا)

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

به‌نام خدای رنگین کمان

برای آنان‌که «عشق و زخم‌شان از یک تبار» است.
برای خانواده کیان پیرفلک.


زندگی کردن، بزرگترین انتقام ما از دشمنان زندگی و شادی است. این مداومت و ایستادگی، در تاریخ ستم این ایام ایران، ثبت خواهدشد. آیندگان، مردمان زخم خورده ایران، جان‌باختگان راه آزادی و دادخواهان ما را این‌گونه به‌یاد خواهند آورد:
آنانکه «عشق و زخمشان از یک تبار» بود.

سجاد، عموی کیان، سال قبل و پیش از رخدادهای خیزش زن، زندگی، آزادی، قصد آغاز زندگی‌ای جدید و برگزاری جشن و مراسم خاص آن را داشت.
پارسال، بی‌شک کیان هم در دنیای کودکانه و شاد خود، منتظر جشن عروسی بود. مانند اغلب کودکان. که منتظر بهانه های خنده، رقص و پایکوبی هستند.
اما نشد و نگذاشتند. و این حق شادی اندک، از کیان و خانواده پیرفلک سلب شد.
امیدوارکننده است که خانواده پیرفلک هم مانند بسیاری دیگر، تسلیم مطلق دشمنان زندگی و پیام‌آوران نیستی و رنج، نشده‌اند و درتقابل با نیروهای پلیدی و دمیدن آنها برصور مرگ و ترس و یأس، بر زندگی می‌دمند.

ما نیاز داریم به مسیر روشن‌شده از چراغ‌های امید، برای هدف عبورمان از مصیبت‌های هرروز و طی کردن راه دشوار و طولانی‌مان، تا آزادی. ما نیاز داریم که امید را در وضعیت ناامیدی مطلق برای یافتن نجات‌دهنده‌ با همین روشنایی نور «زندگی» بازیابی کنیم و در خود حفظ کنیم.

همان‌طور که درد زخم‌های ما در یکسالی که گذشت، جمعی بود، شادی های ما نیز جمعی هستند و وابسته به شادی‌های دیگران.

این سبک از زندگی مردم ایران که اینطور پیوسته به‌هم و هم‌درد و هم‌دل هستند، گرچه حاصل خون‌های بی‌گناهان برزمین است، اما دستاورد مبارزه همان‌هاست. چیزی که پایه‌های ستم را به لرزه درمی‌آورد. اتحاد ما و درک غم و شادی ما به‌صورت جمعی است. سبکی از زندگی که مردم ایران در یکسال اخیر، میان تمام مصیبت‌ها و اخبار خون و سرکوب و اعدام، آفریده‌اند زندگی‌ای که محوریت آن، «وفاداری به نوع انسان» و «دوست داشتن میهن» است.

ادامه مطلب...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

توماج ما هم حواسمون بهت هست...
تولدت مبارک.

«پیام دقیق به ما رسیده است: خفه می‌کنیم»
مگر قرار نیست برای ایران و آزادی قربانی دهیم؟ ما حاضریم.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

موقعیت اضطراب - محمد مختاری

من نمیخوام پرده‌ی سیاهی جلو چشمم بکشم یا جلوی چشم دیگران بکشم. دوست هم دارم میهنم رو خوب تخیل کنم، دوست دارم مردمانمون رو با نشاط ببینم اما نمی‌تونم مثل بعضی‌ها وانمود کنم که آب از آب تکون نخورده، همه پر نشاط و شادابند و پر شکوه، جای هیچ نگرانی هم نیست. این حرف‌ها کار سیاست‌بازان اما نویسنده نمی‌تونه این حقایق رو در قلمش جاری نکنه و نادیده بگیره و هشدار نده نسبت به اونها.

آدمیزاد که خیک ماست نیستش انگشت بزنی جای انگشت هم بیاد، جای انگشت درد و فقر و رنج و بلا و تنهایی و بی‌پناهی و اینها در آدم می‌مونه و ادبیات بهرحال اگر نتونه شکل این رد انگشتان بلا رو در دورن انسان کشف کنه خب پس چکاره است؟ آدم وقتی میخونه ایلام در خودکشی زنان رتبه اول رو آورده خب از ابعاد فاجعه دلش می‌گیره، مضطرب می‌شه و این در قلمش جاری می‌شه در هنرش میاد.

محمد مختاری (شاعر، نویسنده، منتقد و مترجم) در روز پنج‌شنبه ۱۲ آذر ۱۳۷۷ پیش از غروب برای خرید از منزلش خارج شد و دیگر بازنگشت. او از قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای بود.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

جنگ روانی چیست؟، با چه هدفی رخ می‌دهد؟، ابزارهای آن چیست؟ و چگونه با آن مبارزه کنیم؟

ادامه دارد...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

«شما در توییتی نوشته‌اید آرمیتا گراوند کشته شد، در صورتی که ما اطلاع داریم خودش زمین خورده‌ است! این نوشته‌ی شما، مصداق نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی در شرایط خاص کنونی کشور است». این صحبت‌های دادیار درباره پرونده جدید بود.

امروز صبح، ۵ آذر، درپی ابلاغیه و احضار اخیر، به دادسرا مراجعه کردم. همانطور که احتمال می‌دادیم با توجه به چیزی که قبلا به وکیل من اشاره کرده بودند، موضوع احضار و پرونده جدید، اظهاراتم درباره «آرمیتا گراوند» بود. وزارت اطلاعات در خصوص این اظهارات ورود کرده و آن را مصداق انتشار کذب و تبلیغ علیه نظام دانسته است. به‌همین دلیل، نهایتأ، اتهام «نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» به من تفهیم شد و فارغ از دو وثیقه قبلی با قرار کفالت تا زمان رسیدگی در دادگاه، آزاد شدم.

در دادیاری گفتم که «بر اساس همان فیلم‌های ناقص و شواهد موجود که افراد و متخصصان مختلف بررسی دقیقی کرده‌اند، آرمیتا زمین نخورده، بلکه کسی یا کسانی او را هل داده‌اند و معنای این نوع مردن، مرگ طبیعی نیست، بلکه کشته شدن است!».
من مطلب کذبی منتشر نکرده‌ام و جویای حقیقت هستم؛ تحلیل‌های رسانه‌های حکومت و در مقابل آن، تحلیل‌های افراد مستقل همه موجود هستند. و در نهایت تنها راه قطعی برای مشخص شدن این‌که چه چیزی «کذب» و چه چیزی «حقیقت» است این است که فیلم‌های داخل مترو و کابین آن، کامل و بدون برش و از زوایای مختلف برای عموم منتشر شود. فقط در آن‌صورت می‌توان من و امثال من که آگاهی از واقعیت در جریان جامعه، حق طبیعی‌مان است را متهم به «انتشار مطلب کذب» کرد!

ولی تا وقتی روایت‌های رسانه‌های رسمی، به‌طور‌ مداوم مشغول انتشار دروغ درباره معترضان و مخالفان است و اصل اساسی کاری‌شان انتشار سیستماتیک دروغ است و هیچگاه هم پاسخگوی پیامدهای خطرساز جعل اخبار و انتشار ضداطلاعات نیستند، من به‌عنوان یک شهروند، چطور می‌توانم روایت این رسانه‌های حکومتی را بپذیرم؟ منطقا نباید به این منابع و جریان اطلاع‌رسانی ذره‌ای اعتماد داشت.

نشر اکاذیب در این «شرایط کنونی»،  کار ما که شهروندان این جامعه هستیم، نیست! آنها که با سیاست‌ها و برنامه‌های مخربش علیه امنیت ملی بوده، شما هستید و وضعیت کنونی نتیجه عملکرد شماست و نهادینه کردن انکار و دروغ سیستمی نتیجه رسانه‌‌های حکومت است؛ اگر چنین وضعیتی ایجاد شده که هر نوشته و نظر ساده‌ای را به «تشويش اذهان عمومی» و حرکتی «علیه امنیت ملی» تعبیر می‌کنید کلاهتان پس معرکه است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

فرزندان ایران ما:

سید محمد حسینی
محسن شکاری
محمدمهدی کرمی
مجید رضا رهنورد
سعید یعقوبی
صالح میرهاشمی
مجید کاظمی
میلاد زهره‌‌وند

قهرمانان زنده و جاوید تاریخ هستند.
و شما روسیاه‌ترین و ترسوترین قاتلان تاریخ....

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

بر اساس احضاریه ابلاغ شده، در خصوص اتهامات و پرونده جدیدی به شعبه ۱ دادیاری دادسرای اوین احضار شده‌ام. از جزییات اتهام و پرونده جدید اطلاعی نداریم و طی روزهای آینده به دادسرا مراجعه خواهم کرد. احتمالا پرونده جدید در خصوص اظهاراتم در مورد کشته شدن «آرمیتا گراوند» است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

حکم ‏مهسا یزدانی، مادر «‎محمد‌ جواد زاهدی»، از کشته‌شدگان سال ۱۴۰۱ در دادگاه تجدیدنظر (پنج سال حبس تعزیری) تایید شد.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

توماج ما سربلند آمد.

فریاد قلم از کف خیابان، صدای به ستم کشته‌شدگان در خیابان‌های ایران به تاريخ ۱۴۰۱، صدای مردمان بی‌صدا و در خون غلتیدگان، آمد. آزادی توماج صالحی روزنه امیدی در این روزهای تلخ و سیاه است.

روزهای که مردم در رنج و سختی‌اند و بسیاری از معترضان در زندان‌ها و برخی زیر حکم اعدام هستند. توماج همچون ملت ایران با وجود این دشواری‌ها استوار ایستاده‌ است، برای همین مقاومت، او و مردمانش سزاوار آزادی و زندگی شرافتمندانه هستند. آزادی توماج یعنی نباید از تلاش و مبارزه دست بکشیم و ناامید شویم. همانگونه که آرمیتا گراوند گفت: «حتی تاریک‌ترین شب نیز پایان خواهد یافت و خورشید خواهد درخشید…».

هر چند آزادی توماج با قرار وثیقه و برای درمان آسیب‌های ناشی از شکنجه است اما از اینکه او بیرون از دیوارها و سلول زندان است خوشحالم.
توماج از نسل جدید مبارزان داخل ایران است که بدون جاه‌طلبی‌های حزبی و گروهی با مسئولیت‌شناسی سیاسی و اجتماعی بر تعهدشان به مردم و میهن استوار ایستاده‌اند. نه راهی برای ساکت کردن‌ این نیروهای میهنی وجود دارد و نه شکنجه و زندان این نیروها را به خاموشی می‌کشاند.

با صدای بلند بگوییم: «همه زندانیان سیاسی-عقیدتی باید بی‌قید و شرط آزاد شوند.»

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

به‌یاد علی عراقی، همشهری شجاع و عزیزی که برای کنار مردم بودن از کانادا به ایران بازگشت و در خیزش زن، زندگی، آزادی جانش را فدای ایران و آزادی آن کرد.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

آتای دروغگو و ظالم...

امروز روز سختی بود. ذهنم درگیر ۲۵ آبان و وقایع تلخ آن بود. کمی مریض احوال بودم، بعد از چند هفته که از جراحی گذشت به‌خاطر وضعیت جسمانی پدر و مادر برای دیدار خانواده عازم تبریز شدم اما به مقصد نرسیدم. به‌خاطر وضعیت بعد از جراحی پا قصد کردم با هواپیما عازم شوم. بلیط «هواپیمایی آتا» را گرفتم. اما به من اجازه سوار شدن ندادند. آن هم دوبار.

چرا؟ ابتدا گفتند که عصا به‌دست داری و آتل به پایت بسته‌اند! بعد گفتند دیر آمدی! بعد گفتند دوتا بلیط می‌خریدی! بعدتر گفتند قانون هواپیمایی کشور است کسی که آتل به پایش بسته و پایش خم نمی‌شود و نمی‌تواند سوار هواپیما شود! (اساسا چنین قانونی وجود ندارد) بعدتر گفتند آقای ملکی (رئیس ایستگاه مهرآباد آتا) گفته اگر تا هفته دیگر اینجا بایستد نمی‌گذارم سوار شود. جالب اینجا بود که تعدادی همشهری بیمار با وضعیت بدتر جسمانی سوار هواپیما شدند اما مرا نگذاشتند!

تمام قوانین هواپیمایی را خواندم اما منعی برای کسی که عصا و آتل داشت وجود نداشت، محدودیت‌های دیگر برای بیماران خاص با وضعیت بدتر با نظر و موافقت پزشک و امکانات قابل رفع است. مگر اینکه در حال مرگ باشی یا بیماری عفونی و واگیردار خاصی داشته باشی که نگذارند سوار شوی! چند ماه پیش که از تبریز می‌آمدم کارکنان این شرکت در تبریز خیلی محترمانه و با صبوری پاسخ می‌دادند! اما این‌بار گویی چیزی تغییر کرده بود. آن‌چیزی که امروز شاهدش بودم ادامه یک آزار و اذیت سیستماتیک بود.

حقیقتا ناراحتم، برای این برخوردهای غیرانسانی و نادیده گرفتن شأن انسانی که هر روز با آن برخورد می‌کنیم. از این به بعد سعی می‌کنم سوار هواپیمای آتای ظالم نشوم. اما این مساله را پیگیر خواهم بود و باید پاسخگو باشید!

۱- فرض را بر این بگیریم که پای من هیچ‌وقت خم نمی‌شود و من یک معلول جسمی و حرکتی هستم! آیا یک معلول حق ندارد از حقوق شهروندی برخوردار باشد! کدام قانون نمی‌گذارند یک شهروند با چنین مشکل و معلولیتی سوار هواپیما شود؟

۲- مسئولیت برخورد بی‌ادبانه، قلدرانه و تهدید از جانب مسئول شیفت ایستگاه آتا (آقای امیری) با شما است که ضمن قلدری و رفتار غیرحرفه‌ای برای فرار از مسئولیت بنده را با عنوان اینکه تو به رهبر فحش دادی تهدید می‌کرد! چرا که بعد از ۴ ساعت حرف‌های متناقض و دلایل دروغ، فریاد زده‌بودم «از سر حکومت تا ته حکومت همه دروغگو هستید و حقوق مردم پشیزی برای شما ارزش ندارد!» و می‌گفت اجازه سوار شدن نمی‌دهد! فرض را بر این بگیریم که نسبت به هر شخصی هر چیزی بگویم! مگر شما در شرکت هواپیمایی مفتش استخدام کرده‌اید؟ مگر کارمند شما مامور وزارت اطلاعات است که بگوید تو برو بگو چرا به رهبر توهین کردی ما در هواپیمایی آتا اجازه این کار را نمی‌دهیم؟

۳- چرا رئیس ایستگاه مهرآباد آتا (آقای ملکی) باید بگوید اگر رونقی تا هفته دیگر آنجا بنشیند اجازه سوار شدن نمی‌دهم! آن هم وقتی ۹۰ درصد پروازهای تبریز دست شماست! سرمهماندار شما شخصی به‌نام پورعلی مگر تصمیم‌گیر است که بگوید فلان مسافر را سوار نمی‌کنم؟

۴- بعد از همه این آزارها گفتند اشتباه شده‌است بنشینید پرواز بعدی سوار می‌کنیم. بعد از ۵ ساعت دوباره گفتند نمی‌شود. نمی‌توانید، نمی‌گذاریم و... متحیر مانده بودم از این همه رفتارهای غیرانسانی و آزاردهنده!

۵- اگر در یک کشور آزاد با حکومتی برآمده از مردم بودیم، اگر شرکت شما مسئولیت‌پذیر بود، با این اتفاقی که افتاد نه تنها آن کارکنان غیرمسئول‌تان را پاسخگو می‌کردیم بلکه در شرکت شما را باید می‌بستیم و گل می‌گرفتیم که به یک معلول یا شخص ناتوان سرویس نمی‌دادید.

برخورد امروز شرکت هواپیمایی آتا ایر مبنی بر اینکه عامدانه و برای آزار اجازه سوار شدن به من داده‌نشد تاسف‌بار و ظالمانه بود و چقدر آتا مثل حاکمان‌مان ظالم شده‌است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

۲۵ آبان که می‌رسد غم و خشم تمام وجودم را می‌گیرد. برمی‌گردم به عقب نگاه می‌کنم و آنچه می‌بینم چیزی جز کشتار، جنایت، ویرانی و تباهی نیست. این کارنامه چهار دهه حکومت شماست. ما نه قربانیان را فراموش می‌کنیم، نه قاتلان را می‌بخشیم به قول آن معترض «شما را دادگاهی می‌کنیم»

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

‏آرش رادی به موزه رشت رفته و متوجه شده که خمره‌ای سفالين مربوط به دوره مادها را تبدیل به سطل‌آشغال کردند! دوره مادها یعنی چند سده پيش از هخامنشيان! این‌قدر عجیب که انسان از واکنش درست می‌ماند!

می‌پرسد این چه کاری است؟ می‌گویند اگر سطل آشغال پلاستیکی یا چوبی بگذاریم دزیده می‌شود!

از توییتر محمد باقرزاده

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

ملت ایران خانواده و دادخواه «سید محمد حسینی» و «محمدمهدی کرمی» هستند و خواهند بود.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

به‌نام خدای رنگین کمان

برای آنان‌که «عشق و زخم‌شان از یک تبار» است.
برای خانواده کیان پیرفلک.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

به‌نام خدای رنگین کمان

برای آنان‌که «عشق و زخم‌شان از یک تبار» است.
برای خانواده کیان پیرفلک.


زندگی کردن، بزرگترین انتقام ما از دشمنان زندگی و شادی است. این مداومت و ایستادگی، در تاریخ ستم این ایام ایران، ثبت خواهدشد. آیندگان، مردمان زخم خورده ایران، جان‌باختگان راه آزادی و دادخواهان ما را این‌گونه به‌یاد خواهند آورد:
آنانکه «عشق و زخمشان از یک تبار» بود.

با زخم‌های خود، یکدیگر را و شیوه‌ای دگر از زندگی را پیدا کردند. طرحی نو برانداختند، همچون «خویشاوندان نادیده»، مرهم زخم‌های یکدیگر شدند. آنها با مبارزه برای زندگی، مرگ را سرافکنده کردند.‌ خانواده کیان پیرفلک، یکی از آنهاست.

سجاد، عموی کیان، سال قبل و پیش از رخدادهای خیزش زن، زندگی، آزادی، قصد آغاز زندگی‌ای جدید و برگزاری جشن و مراسم خاص آن را داشت.
پارسال، بی‌شک کیان هم در دنیای کودکانه و شاد خود، منتظر جشن عروسی بود. مانند اغلب کودکان. که منتظر بهانه های خنده، رقص و پایکوبی هستند.
اما نشد و نگذاشتند. و این حق شادی اندک، از کیان و خانواده پیرفلک سلب شد. مثل حقی که از بسیاری دیگر تا به امروز سلب شده‌است و دلخوشی‌ها و جشن‌های‌شان، ناگهان سیاه‌پوش شده است.

اما بسیار امیدوارکننده است که خانواده پیرفلک هم مانند بسیاری دیگر، تسلیم مطلق دشمنان زندگی و پیام‌آوران نیستی و رنج، نشده‌اند و درتقابل با نیروهای پلیدی و دمیدن آنها برصور مرگ و ترس و یأس، بر زندگی می‌دمند.

ما نیاز داریم به مسیر روشن‌شده از چراغ‌های امید، برای هدف عبورمان از مصیبت‌های هرروز و طی کردن راه دشوار و طولانی‌مان، تا آزادی. ما نیاز داریم که امید را در وضعیت ناامیدی مطلق برای یافتن نجات‌دهنده‌ با همین روشنایی نور «زندگی» بازیابی کنیم و در خود حفظ کنیم.

دادخواهان و مبارزان و مردم ستمدیده اما متحد ایران، هرکدام به نوعی، به منزله فانوس و چراغی برای روشن شدن بخشی از این مسیر هستند. با هم و کنار هم. برای این خانواده رنج‌کشیده و عزیز که یکی از این چراغ‌های  پرنور و نماد مداومت در مبارزه و شجاعت در زیستن هستند، آرزوی روزهای بهتر کنیم. چراکه همان‌طور که درد زخم‌های ما در یکسالی که گذشت، جمعی بود، شادی های ما نیز جمعی هستند و وابسته به شادی‌های دیگران.

این سبک از زندگی مردم ایران که اینطور پیوسته به‌هم و هم‌درد و هم‌دل هستند، گرچه حاصل خون‌های بی‌گناهان برزمین است، اما دستاورد مبارزه همان‌هاست. چیزی که پایه‌های ستم را به لرزه درمی‌آورد. اتحاد ما و درک غم و شادی ما به‌صورت جمعی است. سبکی از زندگی که مردم ایران در یکسال اخیر، میان تمام مصیبت‌ها و اخبار خون و سرکوب و اعدام، آفریده‌اند زندگی‌ای که محوریت آن، «وفاداری به نوع انسان» و «دوست داشتن میهن» است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

«پیام دقیق به ما رسیده است: خفه می‌کنیم»
مگر قرار نیست برای آزادی بیان قربانی بدهیم؟ حاضریم.

زادروز توماج است و خبری از وضعیتش نداریم، علیرغم انتشار مدارک مبتنی بر درست بودن ادعای توماج صالحی و شکایت رسمی او درباره آسیب های زمان بازداشت، که رد ادعای خبرگزاری قوه قضاییه درباره نشر اکاذیب است، خبر دقیقی از دلیل بازداشت و مکان نگهداری او در دست نیست، درحالی‌که باید سریعا آزاد شود.
توماج درحال طی کردن روند درمان آسیب‌های ناشی از بازداشت سال گذشته بود که با دلایل واهی مجدداً بازداشت شد!

چون قدرت و ثروت این مردم و سرزمین دست شماست، چنین رفتارهایی که فراتر از تعریف بی‌قانونی هستند، پیام علنی دشمنی با مردم است که: «ما سرکوب، محو و حذف می‌کنیم و هیچ پاسخی هم نخواهیم داد».

درحالیکه مردم داخل کشور، هر روز بیشتر در فقر و فلاکت فرو می‌روند و هر روز شرایط زندگی سخت‌تری را تجربه می‌کنند، و آمار خودکشی سر به‌فلک کشیده‌است، همچنان بر طبل تمامیت‌خواهی خود می‌کوبید و پای‌تان را از هر گلویی که کوچکترین صدایی از جانب مردم برآورد، بر نمی‌دارید. تا صدای مردم را نشنوید. هر شهروندی کوچکترین حرفی بزند، نقد یا اعتراضی کند او را آزار می‌دهید، بازداشت‌ و زندانی‌ یا اعدام می‌کنید!

اگر بازداشت‌ها، زندانی کردن‌ها و اعدام‌های لجام گسيخته‌ای که خصوصا در این ایام علنی‌تر و بیشتر از همیشه شده‌است، شیوه درست حاکمیت بود، بعد از چند دهه و چندین سال خونبار، صداهای معترض و مخالف خاموش شده بودند، که نشدند و نخواهند شد.

در سالگرد قتل محمد مختاری، یکی از قربانیان پروژه حذف دگراندیشان، به شما یادآوری می‌کنیم همان را که بر سر مزار او گفته شد و علی‌رغم تجربه انواع سرکوب و حذف و فشار و انزوا، تا امروز برسر همان حرف مانده‌ایم. هنوز، کم نیستند آنان که حاضرند جانشان را فدای ایران کنند، کم نیستند آنانی که به هیچ طریقی به نظم مدنظر شما تن ندادند و نخواهند داد و بر سر پیمان با مردم و جامعه مانده‌اند:
«پیام دقیق به ما رسیده است؛ خفه می‌کنیم.
ما هم حاضریم. مگر قرار نیست برای آزادی بیان قربانی بدهیم؟ حاضریم.»

چاره‌ای نخواهید داشت جز اینکه به این بی‌قانونی‌های مستبدانه پایان دهید. جز اینکه توماج و سایر زندانیان عقيدتی و سیاسی، را آزاد کنید. خانواده‌های دادخواه در حبس و آنها که به ناحق زیر حکم‌های سنگین و اعدام هستند، رها کنید. این هم آخرین پیام «دقیق» ما به شماست. مگر قرار نیست برای ایران و آزادی قربانی دهیم؟ ما حاضریم.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

‏امروز پنج‌شنبه ۹ آذر ۱۴۰۲ عده‌ای مامور لباس شخصی مسلح ‎#توماج_صالحی را در خیابانی در بابل با برخوردی خشونت‌آمیز همراه با ضرب و شتم بازداشت کرده و به مکانی نامعلوم منتقل کردند.

توماج تحت درمان آسیب‌های بازداشت سال گذشته بود که دوباره با ضرب و شتم بهش آسیب زده و دزدیدنش!
عصبانیم، برای اینکه وسط خیابون با اسلحه کتکش زدن و دزدیدنش!
آقای اژه‌ای، توماج شهروند این مملکته یا نیست؟ شما می‌گید ماموران حق ندارد حقوق متهم رو نقض کنند! آسیبی به متهم وارد کنند، می‌گید شکنجه ممنوعه! اما ماموران زیر نظر شما مثل حیوون با شهروندان این مملکت برخورد می‌کنند! کسی هم اعتراضی می‌کنه، میگن ما خداییم! و بدترش می‌کنند! هر آسیبی به توماج وارد بشه مسئولیتش با حکومته.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

آرسام محمودی پس از طی شدن مراحل اعاده دادرسی و پس از یک سال زندان ناعادلانه برای میهن‌دوستی، ساعتی پیش آزاد شد.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

برای احضاریه و پرونده و اتهام جدید، به دادسرا خواهم رفت، چون باور دارم هیچ جرم و خلافی مرتکب نشده‌ام و هرآنچه انجام داده‌ام، نوشته‌ام و گفته‌ام، جز برای خیرجمعی، منافع ملی، مردم و ایرانی که عمیقا عزيز و دوست می‌دارم، نبوده‌ است.

وثیقه‌ای ندارم و وثیقه‌ی جدیدی نخواهم گذاشت. پیش از این نیز، برای دو پرونده‌ی قبلی که تجمیع شده‌اند، دو‌ وثیقه سنگین از من گرفته‌اید و بابت جابجایی آنها که انجام نشده بسیار آزار داده‌اید. وثیقه برای کسی است که بیم فرارش وجود دارد، نه برای آنان که قلب‌شان با بودن در این سرزمین می‌تپد. بنابراین با همین وضعیت می‌توانید مرا بازداشت یا زندانی کنید. حتی می‌توانید همانگونه که در هر جای این کشور، هر روز از میان مردم‌ و جوانان برای طناب‌ دارتان دنبال گردن و قربانی می‌گردید، ما را هم پای چوبه دارتان بفرستید!
هيچکس دیگر از شما نمی‌ترسد! چیزی برای از دست دادن نداریم!

من برای این شکل زیستن که آزاد نیست و مدام خبر از سربه‌دار شدن جوانی از گوشه‌ای از کشور می‌رسد و برای ماندن در زندان بزرگ این‌سوی میله‌ها هم باج نخواهم داد.

باوجود همه‌ی خستگی‌ها و علی‌رغم تمام آسیب‌ها و رنج‌هایی که در این سالها، تحمیل کردید، خودتان هم خوب می‌دانید که من همان هستم که گفتم، همان هستم که قبلا هم بودم. هیچ چیزی عوض نشده است. ایران و مردمان شجاعش را هیچ‌گاه ترک نخواهم کرد.
نوشتن، حرف زدن، اعتراض کردن، مخالفت با حکومت را حق خود و تمام شهروندان ایران می‌دانم. هیچ نیرویی، نمی‌تواند مانع من در این شیوه که یقین به درستی و ضرورتش دارم، شود، جز مرگ.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

به‌یاد پروانه و داریوش فروهر

در پاییز ۱۳۷۷ پروانه و داریوش فروهر در خانهٔ شخصی خود در «خیابان سعدی، خیابان هدایت، کوچهٔ مرادزاده، پلاک ۱۸» طی قتل‌های سیاسی موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند.
قاتلان که به‌عنوان دانشجو-خبرنگار و با حربهٔ «مصاحبه برای نشریهٔ دانشجویی» به خانه‌شان رفته بودند، «ابتدا گردن، دهان و دستانشان را گرفتند، سپس با ضربات پیاپی چاقو سینه‌هایشان را دریدند و در نهایت اجسادشان را به سمت قبله قرار دادند»

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

«آرمیتا پاویر» دانشجوی بازداشتی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان از دوشنبه ‌۱۵ آبان در اعتصاب غذا و در شرایط بدی است. وی در پاییز ۱۴۰۱ در پی خیزش زن، زندگی، آزادی به دانشگاه ممنوع‌الورود شده‌بود.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

جرم من میهن‌پرستی است.
محبوبه رضایی


اکنون که توسط قاضی بی‌دادگاه انقلاب شعبه ۲۸، که با افتخار اعلام می‌کرد «روح الله زم» و «محسن شکاری» را اعدام کرده‌است، و با دستور ضابط قضایی (اطلاعات سپاه) که کتباً از قاضی عموزاد درخواست اشد مجازت را کرده بود، به ۲۶ سال و ۵ ماه حبس  (که ۷ سال و ۹ ماه آن قابل اجراست) محکوم شده‌ام با افتخار اعلام می‌کنم با آنکه جوانی‌ام در زندان سپری می‌شود اما اندوهگین نیستم، چرا که عشق به میهن‌مان، هراس از زندان را بی‌معنا و امید را زنده‌تر از قبل کرده‌است؛ در زندان اوین و در کنار دیگر خواهران و برادران مبارز و آزادی‌خواهم.

زندان، شکنجه و کشتار نمی‌تواند انسان‌های آزاده را از آرمان و اهداف خود منصرف کند، آنها رنج‌ها را به جان می‌خرند و مصمم‌تر و قوی‌تر از گذشته تلاش و مبارزه می‌کنند. ماه‌ها در زندان بوشهر جسم و روانم مورد تعرض قرار گرفت، رنج کشیدم اما هرگز تسلیم نشدم. بارها در زندان عادل آباد در اوج درد به یاد برادرم وحید افکاری ادامه دادم. خواهرانم نسیم شهبازی و حنانه کیا جان‌شان را دادند، حسین حسین‌پورها چشمان‌شان را فدای ایران کردند و من امروز در راه آزادی ایران عزیزم بر خود وظیفه می‌بینم حبس را تحمل کنم.

قسم به خون محمد حسینی و مجید هاشمی‌ها، اعلام می‌کنم چه در زندان، چه خارج از زندان، راهم را کنار ملت ایران ادامه خواهم داد و تا آزادی سرزمین‌مان دست از تلاش برنخواهم داشت؛ یادآوری می‌کنم راه آزادی وطن‌مان دست در دست هم گذاشتن، اتحاد و همسبتگی‌ست. با هر گرایش سیاسی و عقیده‌ای باهم بر مساله‌ای اساسی توافق داریم: «آزادی ایران»

جانم فدای ایران، همچنان که اصغر نحوی‌پور زمانی که گلوله خورد و فریاد زد: «جانم فدای ایران».

محبوبه رضایی
زندان اوین

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

توماج صالحی به قید وثیقه از زندان اصفهان آزاد شد.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

به‌یاد آیلار حقی ملکی، دختر شجاع ایران و همشهری عزیزم که در خیزش زن، زندگی، آزادی جانش را فدای آزادی و ایران کرد.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

به نام خدای رنگین کمان
برای میثم و ماه‌منیر

۲۵ آبان به جز آنکه یادآور آبان خونین ۹۸ است، روز کشته شدن بسیاری از هم‌میهنان‌مان در خیزش «زن، زندگی، آزادی» است. ۲۵ تا ۲۷ آبان ۱۴۰۱، در گاه‌شمار تاریخ ایران تا همیشه ثبت خواهد بود. آن روزها یادآور جان‌های عزیز از دست رفته‌ای است که هر کدام نماد مهمی از «اتحاد جمعی ایران» در برابر ظلم ظالمان هستند. آبان تا همیشه برای مردم ایران جاودانه است، چرا که در این سال‌ها، ماه آبان، مدام پر از یاد و نام آنهاست که کنار هم در خیابان‌ها ایستادند، از هر گروه و هر جای کشور، برای آزادی و حق‌خواهی یکدیگر بلند شدند.

در این میان بسیاری از انسان‌های شریف، خانواده‌های دادخواه امروز، متحمل هزینه‌های سنگینی شدند، همچون «میثم پیرفلک» و «ماه‌منیر مولایی‌راد» که طی یک سال گذشته به جز داغ فرزندشان، تحت انواع فشارها و آزارها بوده‌اند.
میثم و ماه‌منیر از جنس مردمانی هستند که خود رنج می‌کشند اما درد دیگران را نیز از یاد نمی‌برند و فریاد می‌زنند. این زن و مرد، علیرغم داغ عظیمی که دیدند یکسال است پاره تن خود را در زمان کودکی‌اش از دست دادند، هرگز سر خم نکردند. حتی اگر تلاش کنیم خود را بجای آنها بگذاریم، در سطح تصور هم بسیار دردناک و سخت است.

قلبم پر از غصه می‌شود‌ با یاد پسرمان «کیان»، پسری که باهوش و کنجکاو بود، او خدای رنگین کمان را صدا می‌زد، نگران آدم‌های دیگر جامعه بود و یکی از سرمایه‌های آینده‌ی این کشور بود. حالا امروز، یک‌سال از کشته شدن کیان می‌گذرد،و او از نمادهای مردم ما و ایران آینده‌مان شده‌است. یاد او پایدار و پابرجاست.
روزی گفتم اگر دختربچه‌ای داشتم آرزو می‌کردم مانند «نیکا» باشد، امروز می‌گویم اگر پسری داشتم آرزو می‌کردم کیان پسرم باشد. پسرم.

مقاومت خانواده کیان برای ادامه زندگی و تحمل فشارهای متعدد، نوید روزهای روشن است و آزادی. ایران فراموش‌تان نکرده‌است و نخواهد کرد.، غم شما، خشم ماست. بغض شما، فریاد ماست.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

یلدا همیشه یلدا می‌ماند...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

رضا شهابی وضعیت جسمانی خوبی ندارد و نگه داشتن وی در زندان مصداق اقدام به قتل خاموش یک زندانی سیاسی است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

توماج برای درمان آسیب‌های ناشی از شکنجه باید بیرون از زندان باشد.

صدایش از پشت تلفن با وجود بیش از یکسال بازداشت غیرقانونی و تحمل شکنجه‌های متعدد، هنوز سرشار از امید و زندگی است.
توماج صالحی برای من نه تنها یک دوست یا خواننده‌ی رپ خوب، بلکه یکی از نمادهای مبارزه و مقاومت در ایران است. او در سخن و عمل، مسیر کنار مردم بودن را پیش گرفته و خود را جدا و برتر از دیگر شهروندان نمی‌داند و علی‌رغم تمام تهدیدها و خطرهای جانی و غیره، برای آنچه به آن باور داشت، تا آخر ایستاده است.

آن‌چه برای من توماج را از برخی دیگر متمایز می‌کند اولویت اوست که اتحاد مردم ایران برای آزادیست. این همان چیزی است که در این روزها بسیار به آن نیاز داریم. در روزهای سخت سال قبل و شرایطی که همه ناگهان با آن روبرو شدیم و چه بسا بسیاری کنش‌ها، عجولانه و در آزمون و خطای جمعی شکل گرفتند؛ او سربلند ماند، چراکه تا آخرین روز آزادی‌اش، تمرکزش بر دورماندن از تمام حواشی‌ای بود که علیه اتحاد جمعی شکل می‌گرفتند و اهداف و آرمان‌هایش که عشق به میهن‌ومردم و حمایت از خیابان و کف جامعه در تمام شهرها و روستاهای کشور بود را فراموش نکرد و ذره‌ای از مسیرش دور نشد.
همیشه ترانه‌ و صدایش برخاسته از دل جامعه و دردهای آن بوده‌است. توماج نسل جدید را هم خوب می‌شناسد و هم خوب می‌فهمد پس لاجرم نسل جدید هم از کلامش استقبال کرده اند.
برای توماج، که به‌عنوان یکی از اهالی هنر و فرهنگ، شجاعانه در قامت مبارز سیاسی کف خیابان ظاهر شد و کنار مردم بودن را به‌صورت حقیقی و ملموس انتخاب کرد؛ هیچ چيزی قداست ندارد مگر که در خدمت منافع عموم و اتحاد ملی و جمعی باشد. به‌قول توماج «ما جزیی از همیم» و می‌دانیم «انسان بدون آزادی هیچ نیست».

ادامه مطلب...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…
Subscribe to a channel