insightgroup_ir | Unsorted

Telegram-канал insightgroup_ir - [گروه روان‌تحلیلی بینش]

7512

یونس اقتداری| روان‌درمانگر تحلیلی Admin: @InsightGroup_Admin

Subscribe to a channel

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

📌 چرا درد دل کردن شفابخش و غیبت کردن مخرب است؟!

در پیچ و خم زندگی، لحظاتی فرا می‌رسند که بار سنگین احساسات بر دوشمان سنگینی می‌کند و نیازمند آنیم تا گوشی شنوا بیابیم و از این بار بکاهیم. این تمایل فطری به سخن گفتن از درونیات، سرآغاز رفتاری است که آن را “درد دل” می‌نامیم. اما در همین مسیر ظریف ارتباطی، لغزشی ناپیدا می‌تواند ما را به وادی دیگری رهنمون سازد؛ وادی “غیبت”، که در آن، به جای التیام خویش، بر دیگری متمرکز می‌شویم.

بیائید با کندوکاوی دقیق‌تر، دریابیم که چگونه این دو رفتار، با وجود شباهت ظاهری، در بنیاد و اثرگذاری تا چه حد متفاوتند و چرا یکی شفابخش و دیگری مخرب تلقی می‌گردد. تفاوت میان درددل و غیبت، کانون توجه آن‌هاست. درد دل، ذاتاً معطوف به درون فرد است؛ هنگامی که ما در ددل می‌کنیم، مرکز ثقل سخنانمان، وضعیت عاطفی و ذهنی خودمان است. این فرآیندِ برون‌ریزی و به اشتراک‌گذاری، به مثابه مرهمی بر جراحات روحی عمل کرده و امکان پالایش هیجانی و دستیابی به آرامش را فراهم می‌آورد.

در نقطه مقابل؛ غیبت، به طور اساسی بر دیگری متمرکز است. در این رفتار، فرد به جای کاوش در احساسات و تجارب درونی خود، توجه و انرژی خود را معطوف به فرد غایب نموده و اغلب با انگیزه‌هایی چون انتقاد و تخریب، به بیان مطالبی درباره او می‌پردازد. این تمرکز بیرونی، نه تنها کمکی به التیام دردهای فرد غیبت‌کننده نمی‌کند، بلکه؛ می‌تواند منجر به احساس گناه، افزایش خصومت و تخریب روابط گردد.

از منظر روانکاوی؛ غیبت اغلب ریشه در ناخودآگاه ما دارد؛ شاید فرافکنی ناخوشایندی‌های خود، تلاش برای التیام حس حقارت از طریق تخریب دیگری، یا ابراز غیرمستقیم خشم و حسادت.
بنابراین، این تفاوت بنیادین در کانون توجه است که ماهیت شفابخش درددل و ماهیت مخرب غیبت را رقم می‌زند. درددل، سفری به درون برای التیام است، در حالی که غیبت، گشت‌وگذاری در زندگی دیگری، اغلب با نیتی ناخوشایند.

بیایید با دو مثال ساده، مرز باریک و در عین حال مهم بین دردودل و غیبت را روشن کنیم. مثال درددل؛ “خیلی دلم گرفته. امروز یه اتفاقی افتاد که واقعاً ناراحتم کرد. احساس می‌کنم تنهام و نمی‌دونم باید چیکار کنم.” مثال غیبت؛ “شنیدی فلانی چه کار کرده؟! واقعاً آدم عجیبیه! همیشه کاراش یه جوریه که آدم شاخ درمیاره.” در نهایت؛ به یاد بسپاریم که کلمات، همچون بذرهایی هستند که در باغ روابطمان می‌کاریم. پس، با آگاهی از این تفاوت ظریف، بکوشیم تا باغ دلمان را با کلامی شفابخش آبیاری کنیم.

✍ دکتر الهام موسویان

بازنشر از کانال تلگرام:
@elhammoosaviyan


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

بی‌خانمانی و پناهندگی، یعنی؛ نداشتن امنیتی که در مفهوم خانه خلاصه می‌شود. این ناامنی همراه با دشواری‌های پذیرفته شدن در جامعه، ناتوانی‌های جسمی و روحی و همچنین شرایط اقتصادی متزلزل، احساس تنهایی را شدت می‌بخشند.

علاوه بر این؛ تجربه تنهایی ابعاد جسمانی هم دارد؛ محیط فیزیکی و دست ساخته اطراف ما می‌تواند با خود حس آسایش یا عدم آسایش به همراه بیاورد. تنهایی، تجربه ای شخصی است که هم ابعاد روحی دارد و هم جنبه‌های جسمی. این تجربه واکنش‌های غریزی و جسمانی متنوعی را بر می انگیزد، از ترس و انزجار گرفته تا خشم و ناراحتی.

تنهایی به شکلی پیچیده در زبان بدن نمودار می‌شود. اما این پیچیدگی نباید باعث شود برای پی بردن به اینکه تنهایی در چه موقعیتی و برای چه کسی اتفاق می‌افتد به سراغ این بخش از وجود انسان نرویم. البته وقتی صحبت از تجسم یافتن می‌کنیم منظورمان فقط بدن انسان نیست، بلکه جهان مادی‌ای که در آن زندگی می‌کنیم نیز اهمیت پیدا می‌کند.

سرگذشت تنهایی | فی باوند آلبرتی


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

از منظر بالینی، دشوار بتوان اهمیت فانتزی پدر در زندگی زن را تصور کرد. وقتی به زنی رنجور گوش می‌سپارید، دو سؤال را از خود بپرسید:

نخست؛ باید پیوند غالبا نزاع‌ آمیزی را که با والد جنس موافق، یعنی؛ مادرش، شکل داده به پرسش کشید.
دوم؛ پدری که درون اوست کیست؟! آری، زن همیشه، پدرش را درون خویش دارد. هربار که به بیماری گوش می‌سپارم، این ایده به ذهنم می‌آید که پدری در درون او زندگی می‌کند.

قطعاً این نوع این‌همان‌یابی درمورد همه‌ی زنان صادق نیست، اما وقتی این نوع این‌همان‌یابی وجود داشته باشد و شما به دقت نگریسته باشید، به راحتی می‌توانید پدر را در حالات غیرارادی چهره‌ی بیمارتان، در چین‌های پیشانی‌اش، زمختی دستانش، شکل بینی‌اش و به ویژه طرز رفتار و طرز راه رفتنش تشخیص دهید. اغلب پیش می‌آید که زنی ناآگاهانه همان رفتار و همان حالت پدرش را اتخاذ می‌کند. بی‌شک پدری فانتزی‌گون مکانی کانونی را در زندگی زن اشغال می‌کند.

خوان داوید نازیو


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

امروزه ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که به شدت رو به خودشیفتگی دارد. قوای جنسی از همان ابتدا در سوژگی خود فرد سرمایه‌گذاری می‌شود. خودشیفتگی به معنی عشق به خود نیست.


سوژه‌ی عشق به خود، بین خودش با دیگری مرزی مذموم می‌کشد. از سوی دیگر؛ سوژه‌ی خودشیفته اصلا برای کشیدن هیچ مرز مشخصی تلاشی نمی‌کند. درنتیجه؛ مرز بین خودشیفته و دیگری کم‌رنگ می‌شود. دنیا فقط خلاصه‌ای از خویشِ خودشیفته است. او از فهم دیگری به منزله دیگر بودگی‌اش ناتوان است.

از این بدتر این است که نمی‌تواند در برابر این دیگری بودن قدردان باشد. برای فردی خودشیفته، معنا فقط وقتی وجود دارد که به چشم او بیاید. او فقط در سایه‌ی خودش غوطه‌ور است، آن قدر که بالاخره در خودش غرق می‌شود.

تقلای اروس | بیونگ چول هان


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

"به مناسبت روز روانشناس و مشاور"


مروری بر کتاب چگونه درمانگری شکوفا شویم؟
اثر برت کار

تسهیل‌گر: زهرا عباس‌نژاد
تاریخ: ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
ساعت: ۱۸:۰۰
پلتفرم: Google Meet
ثبت نام: 09901911369

همراهی شما برای ما دلگرم‌کننده‌ست.
مشتاق دیدار شما هستیم.

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

بنا به نگرش فروید دربارۀ امور، ما بیش از هر چیز، حیواناتی دوسویه هستیم؛ در جایی که متنفریم عاشقیم، در جایی که عاشقیم متنفریم. کسی که مایۀ خرسندی‌مان بشود، می‌تواند مایۀ آزردگی‌مان هم بشود. و وقتی کسی باعث آزردگی ما می‌شود، همیشه فکر می‌کنیم می‌تواند خرسندمان هم بکند.

در شرح فروید؛ دوسوگرایی به معنی احساسات متناقض نیست، بلکه؛ به معنی احساسات متقابل است. عشق و نفرت منبع مشترک و نیز عواطف بنیادینی هستند که ما جهان را از طریقشان درک می‌کنیم و این دو متقابلاً به هم وابسته‌اند، در این معنی که نمی‌شود یکی را بدون آن دیگری داشت و نیز در این معنی که این دو متقابلاً یکدیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهند. شکل نفرت ما از آدم‌ها بستگی دارد به شکل عشق ورزیدنمان به آن‌ها.

لذت‌های ناممنوع | آدام فیلیپس


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

«اگر مفید نباشم، پس چه‌کسی هستم؟»

وقتی از همان کودکی، دوست‌داشتنی بودن‌مان به مفید بودن‌مان گره خورده، کم‌کم یاد می‌گیریم که برای بقا—و نه فقط زنده ماندن—باید همیشه کاری کنیم، نقشی ایفا کنیم، باری برداریم.

وگرنه آن صدای آشنا درون سرمان باز می‌پرسد:
«بی‌فایده که باشی، هنوز کسی تو را می‌خواهد؟»

در دل این صدا، ترس از طرد شدن نهفته است. ترسی که ریشه در تجربه‌ی دیده نشدنِ خالص بودنمان دارد—وقتی بودن کافی نبود، و برای خواسته شدن، باید مفید می‌بودیم.

زهره صاین‌پور | روان‌درمانگر

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

یکی از راه‌هایی که اشخاص برای حفاظت از خویشتن در برابر واقعیت مرگ می‌یابند انکار معنی فقدان است. به این ترتیب؛ فقدان را می‌توان کم‌اهمیت‌تر از چیزی دید که واقعا هست. بارها چیزهایی را می‌شنویم از قبیل «پدر خوبی نبود»، «زیاد به هم نزدیک نبودیم» یا «دلم برایش تنگ نمی‌شود».

کسانی وسایل شخصی و لباس‌هایی که متوفی را به یادشان می‌آورد دور می‌اندازند. دور کردن یادگارهای متوفی نقطه مقابل "مومیایی" کردن است و ضایعه فقدان را به حداقل می‌رساند، چنان‌که گویی بازماندگان با از میان بردنِ هر شیئی که آنها را با واقعیت مرگ روبه‌رو سازد از خویشتن محافظت می‌کنند.

ج. ویلیام وردن


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

📌انجام تحلیل های آماری فصل چهار پایان نامه

ارتباط و کسب اطلاعات بیشتر:
09164832101 | خسروانی

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

اضطراب واکنش بیمناک ما به جهانی است که بنا نیست ژرف‌ترین نیازهای ما را برآورد؛ حاصل تحلیل اضطراب چشم‌ اندازی تراژیک از هستی است.

اضطراب، سیر پیشروی زندگی ما را از یک ناکامی واقعی به ناکامی‌های فرضی دیگر رقم می‌زند، با به یاد آوردن تروماهای گذشته و فعال کردن ترس‌های قدیمی در این فرآیند. اضطراب همچون خودشناسی بر ما ظاهر می‌شود، زیرا؛ از طریق تجربۀ اضطراب است که ما حضور تعارض و کشمکش را در روان مان تشخیص می‌دهیم و می‌فهمیم که ما در خانه‌ای تکه‌تکه به سر می‌بریم نه در خانه‌ای یکپارچه؛ می‌فهمیم که سرکوب در درونمان به کمین نشسته است؛ می‌فهمیم که در سرگذشتمان ناکامی‌هایی را از سر گذرانده‌ایم که از تکرارشان در زندگی‌مان هراس داریم؛ و می‌فهمیم خطری آشنا و بااین‌حال دیرینه همواره زندگی‌مان را به شکلی پیشگویانه و رعب‌آور تهدید می‌کند.


اگر بتوانیم آن امنیت خیالی، امنیتی را که همچون خاطره‌ای تلخ به یاد می‌آوریم و جهان دیگر نمی‌تواند برایمان فراهمش کند، برای همیشه کنار بگذاریم، آنگاه دریافته‌ایم که چگونه از اضطراب‌هایمان در «خود»های در حال تکاملمان بهره بجوییم.

اضطراب | سمیر چوپرا
ترجمۀ نصراله مرادیانی


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

افراد با سابقه سوءاستفاده، سطوح بالاتری از خودشیفتگی آسیب‌پذیرتر نسبت به افراد غیرسوءاستفاده شده تجربه می‌کنند.


از منظر نظریه روابط شیء وقتی کودکان مورد بدرفتاری و غفلت قرار گیرند، دیدگاهی از خود به‌عنوان فردی بی‌ارزش و لایق سوءاستفاده تشکیل می‌دهند و نتیجتاً فرآیند درونی کردن سوءاستفاده منجر به بازنمایی ناسازگارانه از خود و سایرین می‌شود و بر نحوه تفکر و درک دنیای کودکان تأثیر می‌گذارد و باعث تغییر کیفیت تعاملات عاطفی فرد با دیگران می‌شود.

📄 بررسی مدل روابط ساختاری ترومای کودکی و تحریفات شناختی با اختلال شخصیت خودشیفته


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

روان‌کاوی که در مدت کوتاه به نتیجه می‌رسد بیشتر به اعتماد به‌ نفس درمانگر کمک می‌کند و نشان دهنده اهمیت علمی روانکاوی است، ولی از لحاظ پیشرفت معلومات علمی چندان ارزشی ندارد، زیرا؛ چیز جدیدی در آنها یاد گرفته نمی‌شود.

در واقع؛ آن‌ها به این دلیل سریعاً موفق می‌شوند که هر چیزی که لازمه دستاورد آنهاست، از قبل مشخص بوده است. چیزهای جدید تنها از روان‌کاوی هایی به دست می‌آید که سختی‌های خاصی را به همراه داشته باشد و برای فائق آمدن بر آن‌ها زمان بسیار زیادی را به آن اختصاص دهیم.

تنها در چنین مواردی است که می‌توانیم به عمیق‌ترین و ابتدایی‌ترین لایه‌های رشد روانی دست پیدا کنیم و از آنجا راه‌حل‌هایی را برای مشکلاتی که بعداً شکل گرفته است به دست آوریم و صراحتاً باید گفت ما حس می‌کنیم روان‌کاوی که بتواند تا این حد به لایه‌های عمیق نفوذ کند شایسته نام روان‌کاوی است.

نظریه هایی در باب جنسیت در دوران کودکی
زیگموند فروید


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

من معتقدم که خودشیفتگی، مکمل لیبیدویی خودخواهی است. وقتی که از خودخواهی صحبت می‌کنیم، فقط به‌نفع فرد اشاره داریم و وقتی از خودشیفتگی حرف می‌زنیم، ارضای لیبیدویی او را هم حساب می‌کنیم. به دلایل کاربردی می‌توانیم این دو را تا حد چشمگیری به صورت مجزا دنبال کنیم تا جایی که ارضاي ليبيدویی در رابطه با ابژه در خدمت نیازهای ایگو باشد، می‌توان مطلقا خودخواه بود و کماکان از ابژه - نیروگذاری‌های نیرومند بهره مند شد.

در این صورت؛ خودخواهی مراقب است که مجاهدت‌هایی که در راه ابژه انجام می‌شود، به‌هیچ‌وجه به ایگو ضرری نرسانند. می‌توان خودخواه و در عین حال به شدت خودشیفته بود - یعنی؛ چه برای ارضای جنسی مستقیم یا در ارتباط با امیال رفیع‌تر برخاسته از نیاز جنسی که معمولاً عادت داریم آنها را با نام «عشق» در تضاد با شهوت قرار دهیم، نیاز اندکی به ابژه داشت. در تمام این موقعیت‌ها، خودخواهی چیزی بدیهی و ثابت است حال آنکه خودشیفتگی عنصر متغیر به حساب می آید.

درس گفتارهای مقدماتی روانکاوی
زیگموند فروید


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

فروپاشی عصبی لزوماً منجر به از بین رفتن سازوکارهای دفاعی نمی‌شود، هرچند این احتمال وجود دارد. نتیجه رایج‌تر آن است که؛ افراد مبتلا به فروپاشی روانی - آن نوع فروپاشی که تبدیل به پیشرفت نمی‌شود- به حالتی می‌رسند که من آن را خودهای درهم‌شکسته می‌نامم.


این افراد در ادامه زندگیشان کارکردی به شدت پرنقص خواهند داشت. ممکن است این افراد را اسکیزوئید مبتلا به گسیختگی عاطفی یا افسردگی مزمن تشخیص دهند اما در واقع آن‌ها این علائم را پس از فروپاشی روانی نشان می‌دهند.

معتقدم؛ بسیاری از افراد بعد از گذراندن ماه‌های متمادی در موقعیت درماندگی و نیاز داشتن به کمک، تصویر یک اختلال شخصیتی مزمن را از خود بروز می‌دهند. این همان زمانی است که مسائل اصلی خود را نشان دادند، اما درمان مؤثری دریافت نکردند. به نظر من، این شرایط یک تراژدی بزرگ است زیرا به شدت ناشناخته مانده است.

پیش از سقوط روانکاوی فروپاشی عصبی
کریستوفر بولاس


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

📌وبینار "نارسیسیست خجالتی |سلمان اختر"

📄The Shy Narcissist|Salman Akhtar


تسهیل‌گر: یونس اقتداری
زمان: جمعه 5 اردیبهشت‌ماه 1404
ساعت: 20:00

این جلسه رایگان، بصورت آنلاین و در بستر گوگل میت برگذار می‌گردد.


ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
@InsightGroup_Admin @youneseghtedari

کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

فروید بحث می‌کند که انواع خاصی از رفتار روان‌ نژندانه هستند که نتیجه انگیزش ناخودآگاه‌اند. فرد روان‌نژند اهداف و نیاتی دارد که از آنها بی‌خبر است و چون از آنها بی‌خبر است نمی‌تواند آن‌ها را اعلام و اذعان کند.


به نظر می‌رسد فروید در اینجا قصد و نیت را برای اشاره به الگویی رفتاری به کار می‌گیرد. اما ویژگی اصلی روانکاوی این است که کاری می‌کند تا روان‌نژند به طریقی هدف رفتارهایش را تشخیص دهد و تصدیق کند و او تنها وقتی این اتفاق بیافتد می‌تواند نیات خویش را سمت و سوی دیگری ببخشد و رفتارش را در پرتو خودآگاهی جدیدش تغییر بدهد.

این تصدیق از سوی بیمار بر تفسیر روانکاو از انگیزه‌ی رفتار روان‌نژند مهر تأیید می‌زند و اگر بیمار در پایان قصد و نیت خود را اعلام نکند، حکماً تفسیر روانکاو اشتباه از آب درآمده است.

ناخودآگاه | السدير مک اینتایر


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

امروزه تمایلات جنسی صورت مقبولی از عشق شده و به همان میزان گوش‌ به فرمان دستور!

رابطه‌ی جنسی یعنی؛ کامیابی و کارآیی، و لوندی نمایندهٔ سرمایه‌ای است که باید بیشتر شود. بدن، با ارزش‌های ظاهری‌اش تبدیل به کالا شده است. در همین بین دیگری به شی برانگیزاننده تبدیل شده است. وقتی دیگری بودن از دیگری کسر می‌شود، نمی‌شود عاشقش بود، فقط می‌شود مصرفش کرد. به همین سبب؛ دیگری حالا فرد نیست، تبدیل به شی شده با اجزای جنسی. چیزی به نام هویت جنسی وجود ندارد.

تقلای اروس | بیونگ چول هان


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

تمام نمودهایی که در زندگی شخص بدان‌ها اجازه عرض اندام داده نشده است در بازی‌ها تجلی می‌نمایند، مانند؛ حیله، تزویر، دروغ، ریا، حقه بازی و... که بازی‌کننده آنها را جزء ضروریات بازی می‌داند و حال آنکه در کارهای عادی کسی نمی‌تواند به آن صفت‌ها تظاهر کند.

بازی ها دارای سه لذت‌اند:
نخست اینکه؛ شهوت خودنمایی بازی کنندگان را می‌نشاند.
دوم اینکه؛ کام‌های وازده را راضی می‌سازند.
سوم اینکه؛ در اثر جنبش شخص را به نوعی لذت، یعنی لذت خوددوستی می‌رسانند.

مقدمه‌ای بر روانشناسی فروید | ادوارد اروین


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

تراژدی از ما می‌خواهد که بدانیم که در همین واقعیت هستی آدمی نوعی خشم یا تناقض وجود دارد؛ تراژدی به ما می‌گوید که گاهی اهداف انسان‌ها با سدی از نیروهای مرموز و ویرانگر روبه‌رو می‌شوند که «ورای» ما، اما بیخ گوشمان هستند.


اگر از خدایان بپرسیم چرا ادیپ باید برای عذاب کشیدن انتخاب شود، یا چرا باید مكبث سر راهش به وطن با جادوگران روبه‌رو شود، مثل این است که از شب لب‌به‌مهر دلیل و توجیه بخواهیم. پاسخی نخواهیم شنید. چرا باید پاسخی در کار باشد؟! اگر پاسخی می‌بود آن وقت دیگر با رنجی به‌جا یا نابجا، چنان‌که روال تمثیل‌ها و قصه‌های پندآموز است، سروکار می‌داشتیم نه با تراژدی. به علاوه؛ فراسوی امر تراژیک هیچ پایان خوشی در بُعد دیگری از زمان و مکان پیش روی ما گسترده نیست. زخم‌ها شفا نمی‌یابند و روح در هم‌شکسته درمان نمی‌شود. در عرف تراژدی، نباید جبرانی در کار باشد.

ریچاردز می‌گوید؛ (در تراژدی) اندیشه‌ی انسان به هیچ چیز پشت نمی‌کند، به هیچ سرابی دل نمی‌بندد و چنین اندیشه‌ای بی‌قرار و متکی به خود است... . اندک هاله ای از هر نوع باوری که به قهرمان تراژدی وعده‌ی بهشتی جبرانگر را بدهد، برای تراژدی حکم سم دارد.

مرگ تراژدی | جورج اشتاینر


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

نفرت از آدم‌های کوچک‌تر و ضعیف‌تر از خود می‌تواند بهترین دفاع در مقابل نفوذ احساسات ناتوانی خود شخص باشد و در واقع بیانگر ضعف دوپاره است. شخص قوی هم از ضعف درون خود باخبر است، چون آن را قبلاً تجربه کرده است، ولی نیازی ندارد تا قدرت خود را از طریق این نفرت به نمایش گذارد.

خیلی از بزرگسالان، نخست از احساسات ادیپی ناتوانی، حسادت و تنهایی از طریق کودکان خود آگاه می‌شوند، زیرا؛ هرگز فرصتی نداشتند که این احساسات را در کودکی به صورت آگاه پذیرفته و یا تجربه کنند.

آلیس میلر


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

خوانش لکان از فروید این است که آنچه ما در اُبژه‌ی خودمان جستجو می‌کنیم فقط کم‌بودگی آن‌ها نیست، بلکه؛ آن چیزی است که جای آن در جهان ما خالی است.

او در کتاب مکتوبات می‌نویسد: «عشق اُبژه‌ی خودش را ازآنچه در واقعیت وجود ندارد خلق می‌کند» درحالی‌که «میل کنار پرده­ای می‌ایستد که پشت آن این کم‌بودگی توسط واقعیت شکل گرفته است». در عشق می‌کوشیم آن چیزی که فروید «تطابق ادراک» می‌نامد را در اُبژه‌ی خود بیابیم.

حتی اگر (مانند مورد بیمار فروید) این ادراک توسط هیچ‌کس دیگری قابل‌شناسایی نباشد، و فقط برای ما شرایطی را بازنمایی می‌کند که تحت آن، تجربه‌ی ارضا به پویشی بی‌وقفه برای تکرار تن می‌دهد. تلاش ما این است چیزی که باور داریم در آغاز داشته‌ایم اما گم‌شده را دوباره در آن اُبژه باز-یابی‌اش کنیم.

لکان درباره‌ی عشق چه می‌گوید؟!
ترجمه‌: گروه روانکاوی تداعی


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

📌وبینار "نارسیسیست خجالتی |سلمان اختر"

📄The Shy Narcissist|Salman Akhtar


تسهیل‌گر: یونس اقتداری
زمان: جمعه 12 اردیبهشت‌ماه 1404
ساعت: 20:00

این جلسه رایگان، بصورت آنلاین و در بستر گوگل میت برگذار می‌گردد.


ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
@InsightGroup_Admin @youneseghtedari

کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

در وضعیت شکنجه دو عامل درد و قدرت مطلقاً با یکدیگر ناهمخوانند و نسبت کاملاً معکوس دارند؛ هرچه درد قربانی بیشتر باشد قدرت شکنجه‌گر بیشتر است.


حضور درد به معنای فقدان جهان است، همان جهان آشنای محتواهای ذهنی، قدرت عمل و معنا، و فقدان درد یعنی حضور جهان به همان اندازه که شکنجه‌گر میزان درد جسمی قربانی را افزایش می‌دهد- دردی که باعث می‌شود قربانی جهانش را از دست بدهد- قدرت شکنجه‌گر برای تعریف کامل جهان قربانی افزایش می‌یابد.

آنچه در شکنجه رخ می‌دهد این است که؛ درد جسمی قربانی همچون قدرت شخص شکنجه‌گر ادراک می‌شود و حتی به آن تبدیل می‌شود. اغلب به شکنجه‌گر انگیزه و معانی ذهنی خاصی منتسب می‌شود، اینکه آن اطلاعات ارزشمند را از قربانی بیرون بکشد و از او اعتراف بگیرد. این واقعیت که بالأخره او (می‌شکند) و شروع به حرف زدن می‌کند، به این معناست که قربانی از همه معانی ذهنی خویش دست می‌شوید و جهان ذهنی خاص خویش را رها می‌کند. هر آنچه ظاهراً برای شکنجه گر بسیار مهم است سرانجام برای قربانی معنا و اهمیتش را از دست می‌دهد.

فلسفه درد | آرنه یوهان و تلسن


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

تنها هنگامی‌که از بدن مراقبت شود، هنگامی که کارکردهایش آسیبی ندیده باشد و بدن در محیطی امن به کار خویش بپردازد، فقط در این شرایط است که آگاهی با همه‌ی حواس ارتباط برقرار می‌کند و ملتفت جهان بیرون می‌شود؛ تنها در این صورت است که شخص می‌تواند واجد جهانی سرشار از معانی ذهنی باشد. این جهت‌گیری رو به بیرون که برای قصدیت و عاملیت انسان بسیار حیاتی و کاملاً ضروری است و همه‌ی ما در زندگی روزمره‌ی متعارف خود این‌ها را مفروض می‌گیریم - در رخداد شکنجه به طور خاص و در درد جسمی شدید به طور کلی کاملاً سرکوب می‌شود.

درد باعث می‌شود بدن به سمت درون، به سوی خود شخص، معطوف شود، به تعبیر دقیق تر؛ کارکردهای بدنی- توانایی حرکت، گرسنگی، تشنگی، دفع کردن، دستگاه حواس- حالت طبیعی خود را از دست می‌دهد و دچار تغییر ماهیت و دگردیسی ناجوری می‌شوند.

حیله‌ی شکنجه‌گر این است که بدن قربانی را به بدترین دشمنش تبدیل کند: بدن قربانی را به تأثیرگذارترین ابزار برای اعمال درد تبدیل کند، برای اینکه شخص را به یک بدن صرف فرو بکاهد و بدین‌ترتیب؛ جهان قربانی را نابود کند و این توانایی را از وی سلب کند که جهانی بیرون از خودش، بیرون از بدنش داشته باشد.

بدن به این دلیل حضور مطلق می‌یابد که در معرض نابود شدن است، زیرا؛ نابودی‌اش آنقدر دردناک است که خود درد شخص را مجبور می‌کند که از همۀ دیگر محتواهای ذهنی خویش دست بشوید و همه ابژه‌های التفات و توانایی‌ های حسی خویش را وابنهد. شکنجه ثابت می‌کند که درد جسمی می‌تواند جهان، شخص خویشتنِ او و صدای او را نابود کند.

فلسفه درد | آرنه یوهان و تلسن


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

ما هنگامی دچار اضطراب می‌شویم که نمی‌دانیم برای «دیگری بزرگ» چه هستیم و او از ما چه می‌‌خواهد؟! پرسشی که در اضطراب مطرح می‌شود این است که من باید برای دیگری بزرگ چه شوم؟!

در تلاش برای یافتن پاسخ ممکن است نقاب‌های گوناگون به چهره بزنیم تا به ابژه میل او تبدیل شویم؛ اما این مأموریتی ناممکن است زیرا میل دیگری بزرگ در نهایت امری معماگون و رازآلود است و قابل رمزگشایی نیست.

احسان مال‌احمدی


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

«پشت قاب‌های خوش‌رنگ: واقعیت‌های نادیده‌ی روابط»

1️⃣ همه چی توی رابطه اونقدر که فکر می‌کنیم ساده نیست. پشت لحظه‌های خوش، یه عالمه پیچیدگی وجود داره که توی عکس‌ها جا نمی‌شه.

2️⃣ چیزی که بیرون دیده می‌شه، همیشه همون چیزی نیست که واقعاً جریان داره. آدم‌ها نقش بازی می‌کنن، واسه خودشون، واسه بقیه، واسه فرار از تنش‌های واقعی.

3️⃣ رابطه یعنی دو آدم با دنیای درونی متفاوت که سعی می‌کنن کنار هم باشن، با همه‌ی تضادهاشون، بدون اینکه یه تصویر از «عشق ایده‌آل» بهشون تحمیل بشه.

4️⃣ خیلی وقتا ما دنبال یه رابطه آرمانی هستیم، یه چیزی که کامل باشه، بدون نقص، بدون دعوا. ولی همین توقع غیرواقعی، خودش باعث سردرگمی و ناامیدی می‌شه.

5️⃣ بعضی لحظه‌ها توی رابطه سخت‌تر از چیزی هستن که انتظار داشتیم. اون سکوت‌های سنگین، اون لحظه‌هایی که نمی‌دونی چی بگی، بخش مهمی از داستانه.

6️⃣ توی روانکاوی می‌گیم که هر رابطه‌ای یه فضای پنهان داره، جایی که ترس‌ها، تردیدها و میل‌های ناگفته جریان دارن، بدون اینکه همیشه توی سطح دیده بشه.

7️⃣ «عشق» چیزی نیست که همیشه راحت و بدون دردسر باشه؛ بعضی وقتا مواجهه با واقعیتش حتی ترسناک می‌شه.

8️⃣ اونجایی که رابطه واقعی می‌شه، دقیقاً همون جاییه که دو نفر یاد می‌گیرن چطور با بخش‌های ناخوشایندِ خودشون و طرف مقابل روبه‌رو بشن.

9️⃣ چیزی که دوام یه رابطه رو تعیین می‌کنه، نه فقط لحظه‌های قشنگش، بلکه ظرفیت آدم‌ها برای فهمیدن، تحمل کردن و رشد کردنه.

🔟 بعضی چیزا توی قاب نمی‌گنجن، اما اون چیزایی که توی قاب نیستن، همونایی هستن که یه رابطه رو واقعی می‌کنن.

@ravangoft

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

علوم عصبی نوین به شناخت گسترده‌ای از بنیادهای زیست شناختی خواب، به ویژه نواحی مغزی و روندهای همراه روان شناختی که در حالت خواب دیدن اهمیتی محوری دارند دست یافته است. این دانسته ها به طور وسیعی با فرضیه‌ی روان کاوی فرویدی درباره‌ی رؤیا سازگاری دارند، هر چند درست نیست که بگوییم این فرضیه به شکلی مستقیم اثبات شده است.

چنین به نظر می‌رسد که؛ سازوکارهای عصبی رؤیا در بسیاری از جنبه های مهم با سازوکارهایی که در جنون دست‌اندرکارند، به‌ویژه؛ علایم مثبت چون توهم، هم‌پوشانی داشته باشند. این مؤید یک تفکر کهنه، برخاسته از شم نوابغی چون فروید است که اعتقاد داشتند درک رؤیاها می‌تواند کلید درک اختلالات ذهنی به طور کلی باشد. به نظر می‌رسد که رؤیاها به درستی بیانگر جنون انسان سالم هستند..

مغز و دنیای درون | مارک سولمز و اولیور ترنبال


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

یک فرد در هم شکسته به وضوح به زندگی خود بی‌تفاوت است، این افراد تسلیم شرایط شده‌اند.


از آنجا که از دنیای بیرون روی برگردانده‌اند، شاید فکر کنیم با سائق مرگ همراه شده‌اند اما نیروی نفرت حسادت، تحقیر یا بدگمانی را - که اغلب در شخصیت‌هایی دیده می‌شوند که در جهنم غریزه مرگ زندگی می‌کنند- ندارند. شاید بی‌تفاوتی آنان با نقشه‌های غیر‌واقع‌گرایانه - نوشتن یک رمان، تبدیل شدن به یک کارآفرین - همراه شود، اما برای دستیابی به رؤیاهایشان کاری انجام نمی‌دهند. در عوض این نقشه‌ها «خود» درهم‌شکسته را به تصویر می‌کشند؛ رؤیاهای درهم‌شکسته‌ای که نمایانگر ناممکن بودن موفقیت‌اند.

پیش از سقوط روانکاوی فروپاشی عصبی
کریستوفر بولاس


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

از بد روزگار، روان‌کاوی نتوانسته است از نگاه رسانه‌های جمعی در امان بماند و به مُد روز تبدیل شده است.


روان‌کاوان که سابقاً از جمله «قربانیان» این پدیده های معاصر نبوده‌اند، اکنون خواسته یا ناخواسته پایشان به آن‌ها باز شده است. امروزه روز حتی مد شده که روان‌کاوی را تحقیر و بی‌اعتبار کنند، درست مانند چندی پیش که باب شده بود دعوی‌اش را مبنی بر این‌که نگرش تازه‌ای درباره‌ی جهان است و برای هر بحران راه حلی در آستین دارد، بپذیرند. اما روانکاوی با تکیه بر تکنیک‌های مشاهده‌نگر و آزمودن نظریه‌های خویش، هم‌چنان کارایی خود را حفظ کرده و تضمین داده که فردا نیز به اندازه‌ی امروز کارآمد و سودمند خواهد بود.

در آغاز عشق بود | ژولیا كريستوا


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

اضطراب عشق در وهله‌ی اول به این واقعیت مربوط است که؛ عاشقان همیشه عاشق آن چیزی در معشوق می‌شوند که [معشوق] آن را ندارد_آن‌چه روان‌کاوی لکانی ابژه‌ی کوچک a می‌نامد_و چیزی جز فقدان خود را نیز به شریکشان عرضه نمی‌کنند.

اما در شیوه ی سروکار یافتن افراد با فقدان خود و با فقدان دیگری، می‌توان تفاوت‌های روشنی میان افراد هیستریک، وسواسی و منحرف مشاهده کرد.

درباره اضطراب | رناتا سالکل


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…
Subscribe to a channel