جنگسازان بیمار
سال ها است پرسشی کلان دارم و نتوانسته ام پاسخی در خور برای آن فراهم سازم. چرا برخی رهبران و فرماندهان بنام، مانند هیتلر، استالین، مائو و حتی در ژرفنای تاریخ، کسی مانند اسکندر مقدونی تا حد بی رحمانه ای خشونت طلب، بلکه اهل کشتار جمعی و ویرانی بی محابا بوده اند؟!چند ماه پیش در جهت دستیابی به گونه ای پاسخ به این پرسش، به رشته دانشگاهی به نام روانشناسی تاریخی برخورد کردم. با اندکی مطالعه در این زمینه، متوجه شدم که شاید بتوان به خلق و خوی این رهبران از دیدگاه روانی پی برد. هر چند مسلم است زمینه ها، بسترها و علل جنگ ها مفصل و پیچیده است، ولی در این میان نقش ژنرال ها و رهبران جنگسالار کم هم نبوده و نیست. پیش از نتیجه گیری این یادداشت، خوب است به بیماری های اثبات شده رهبران مشهور تاریخ نگاهی بیندازیم:
۱- آدولف هیتلر
وی از بیماری دو قطبی سخت در رنج بود. گاه به شدت شاد و سرخوش بود و زمانی دیگر رفتارهای پرخاشگرانه داشت. رفتار هیتلر غیر قابل پیش بینی بود؛
۲- ژوزف استالین
وی اختلال شخصیت دو قطبی پارانویید داشت. گرایش به خشونت و تمایل به سرکوب شدید مخالفان، در ماهیت این گونه بیماری نهفته است؛
۳- مائو تسه تونگ، بسیار خودشیفته بود. برای وی، خود محوری و در اختیار داشتن همه اسباب و لوازم قدرت، لذتبخش و آرامش دهنده بود؛
۴- بنیتو موسولینی
وی با چند بیماری مواجه بود. از جمله اختلال شخصیت و خودشیفتگی. خود بزرگ بینی، نیازمند به تحسین دیگران، بر عکس بی توجهی به احساسات دیگران و رفتارهای متکبرانه و خود محوری، بخشی از عوارض این بیماری ها بودند که به خوبی و کامل در تصمیمات و رفتارهای موسولینی دیده می شد؛
۵- وینستون چرچیل
وی همواره از بیماری مخوف سگ سیاه در رنج بود. اندوه، بی حوصلگی، بی انگیزگی و پناه بردن به الکل و مواد مخدر، بخشی از عوارض این بیماری است. در مورد چرچیل پزشکان آن را تشخیص داده و به چرچیل نیز اطلاع دادند. وی از ۱۹۳۸ به بعد تن به درمان و تسکین داد.
این فهرستی بسیار کوچک از روان پریشی جنگسالاران تاریخ بود. چنین لیستی می تواند ادامه دار باشد. مثلا شاید خیلی ها ندانند که اسکندر مقدونی دوجنسگرا بوده است. یعنی هم همسران متعدد داشت و هم احتمالا از دوره کودکی فریفته هفستیوس(یکی از فرماندهانش) بود. به گونه ای که پس از کشته شدن هستیفوس در جنگ، به فکر خودکشی افتاد. البته برخی روانشناسان آن را بیماری نمی پندارند. حتی آبراهام لینکلن از افسردگی سخت در رنج بود. هم چنین روانشناسان معتبری تشخيص داده اند که ولادیمیر پوتین از کودکی اوتیسم داشته و از سندرم اسپرگر در رنج بوده است.
کوتاه آن که برخی روانشناسان تاریخی، باورمندند که در طول تاریخ و نیز امروزه روز، بین جنگسازان و جنگسالاران، کمتر کسی یافت می شود که از عوارض نوعی بیماری روانی ریشه دار و مزمن در رنج نبوده باشد. آنان شیفتگی این رهبران به جنگسازی و جنگسالاری را گونه ای دلخوشی و تسکین موقت برای دور شدن از بیماری خود می پندارند. والله اعلم
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
آیا جنگ حزب الله-اسراییل جدی است؟
خبرگزاری جماران از قول یک کارشناس بنام ژئوپولیتیک پیش بینی کرده که احتمال حمله هوایی و زمینی اسرائیل به حزب الله و اشغال جنوب لبنان در حال جدی تر شدن است. دکتر فرجی راد باورمند است که هدف اسراییل از این حمله احتمالی دورکردن حزب الله از مرز و جایگزینی آنها با نیروهای ارتش لبنان است. جناب ایشان در این زمینه تا آن جا پیش رفته که از قول برخی تحلیلگران خارجی معتقد است، یکی از دلایلی که جمهوری اسلامی ایران به اربیل و یکی از مقرهای اعلام شده موساد و نیز یک پایگاه عوامل تروریستی در بلوچستان پاکستان حمله موشکی کرد هشدار به اسرائیل بود تا بداند در صورت حمله به جنوب لبنان و حزب الله، تهران بی تفاوت نخواهد بود./ جماران
به گمانم در باره تکوین جنگی دیگر در منطقه لازم است کمی محتاط بود. چندین عامل در این ارتباط چراِغ راه پیش بینی ها است. از جمله:
۱- سیاست جهانی
تفکیک سیاستگزاری اسراییل از استراتژی ایالات متحده و بلکه ناتو ساده نیست. آیا اروپا- آمریکا خواهان گسترش منطقه ای جنگ هستند یا از محدود نگه داشتنش حمایت می کنند؟! به گمانم پیش از طرح هر پیش بینی، فراهم سازی پاسخ به این پرسش راهگشا است؛
۲- هزینه جنگ
تاهمین الان جنگ غزه برای اسرائیل روزانه ۳۰۰ میلیون دلار هزینه داشته است. در مجموع تقریبا ۳۰ میلیارد دلار طی صد و اندی روز. با توان بالای حزب الله و آمادگی اش برای چنین نبردی، تامین هزینه نبرد با حزب الله، حتی برای دولت اسرائیل تحت حمایت امریکا- بریتانیا آسان نیست. از سوی دیگر با وجود روند رو به افزایش تلفات نظامیان در غزه، تصمیم برای ورود به جنگی دیگر، حتی برای نتانیاهو سبک نخواهد بود؛
۳- فضای داخلی
نظرسنجی های متعدد حاکی از آن است که تا همین امروز بیش از ۵۱٪ اسرائیلی ها با استمرار جنگ موافق نیستند. با شروع جنگی دیگر که خیلی هم سرنوشت آن روشن نیست،افکار عمومی داخلی اسرائیل چه رویه ای در پیش خواهد گرفت؟!
به گمانم از دیدگاه و چشم انداز استراتژیک و انطباقش با دکترین خاورمیانه ای بایدن و دموکرات ها، پیش بینی تکوین جنگی بزرگتر از غزه در شمال اسراییل، چندان محتاطانه نیست.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جاسوسی روسیه در ایران
از 28 مهرماه 1309 هجری-خورشیدی، پادشاهی تازه تکوین یافته پهلوی دچار شوکی بزرگ شد. در این تاریخ آشکار گشت که ابعاد جاسوسی اتحاد شوروی در ایران به اندازه ای گسترده و ژرف بوده که تهران(کل ایران) را در کنار برلین به پایتخت جاسوسی جهانی مسکو تبدیل کرده بود.
حکومت تازه شکل گرفته شوروی که با ادعای اهداف گسترش عدالتخواهی در سراسر جهان و یاری رساندن به همسایگان، به ویژه ایرانیان و زدودن آثار تجاوزگری تزارها در صدد نفوذ تشکیلاتی و مردمی در ایران بودند، ناگهان با افشاگری شگفت آقا بکف سرگئی پوتیچ فرمانده تشکیلات جاسوسان شوروی در بلژیک، جهان را به حیرت واداشت. آقا بکف که به دلایل مختلف از گ پ ئو زیر نظر مستقیم استالین بریده و به اروپا پناهنده شده بود، با افشاگری بخشی از فعالیت های گپئو در ایران، به عنوان پایگاه مرکزی جاسوسی در کل خاورمیانه و شبه قاره هند، پادشاهی پهلوی و حتی اینتلجنت سرویس را دچار زلزله کرد.
ابعاد جاسوسی روسیه آن چنان گسترده بود که هیئت حاکمه ایران را در بهت و حیرت فرو برد و سراسر دولت را درگیر ساخت. بیشتر اعضای این شبکه را کارمندان وزارتخانههای ایران، اعم از وزارت پست، وزارت امور خارجه، وزارت جنگ و دیگر ادارات دولتی تشکیل میدادند. حتی افراد سرشناس و کلیدی همچون تیمورتاش وزیر دربار نیز در مظان اتهام عضویت در شبکه جاسوسی روس ها قرار گرفتند. کشف این تشکیلات، ضربه بزرگی به مناسبات دو کشور وارد کرد. حکومت ایران این رفتار روس ها را خصمانه تلقی کرده و تا پایان دوره رضاشاه، دولت ایران همواره با سوءظن به همسایه شمالی خود مینگریست.
در واقع با عقد قرارداد مودت بین ایران و شوروی در اسفند ۱۲۹۹ و در پی پیروزی کودتای رضاخان میرپنج، برخی از روشنفکرانخاماندیش و ساده لوح ایران، گمان کردند که بالاخره پس از گذشت یک سده از دوره رفتار ستمگرانه و تجاوزکارانه روس های تزاری نسبت به ایران و ایرانیان، فصلی نوین توأم با احترام متقابل و برادری و برابری در مناسبات دو کشور آغاز شدهاست. ولی در پی افشاگری آقابکف و در پی آن برگزاری دهها جلسه محاکمه جاسوسان در تهران که بیش از یکسال به درازا کشید، معلوم شد که روس ها زیر پوشش گسترش مناسبات تجاری- اقتصادی و همکاری های نظامی، در بیشتر دستگاه منظم پهلوی نفوذ کرده اند. مخضوصا از نفوذ بین فرزندان روحانیون و استفاده از آنان، تا دستگاه های حساس پست و تلگراف، وزارت جنگ، مناطق نفت خیز جنوب، قبایل بلوچ و حتی جاسوسی از کشورهای همسایه.
آقابکف در ماه اوت ۱۹۲۶ (۱۳۰۴)، تحت عنوان «بازرس کل هیئت تجاری شوروی در ایران» بهطور رسمی مأمور خدمت در ایران گردید. او زیر پوشش فعالیت و مناسبات تجاری و از راه نفوذ در دستگاه دولت و بازار و حتی بین فرزندان برخی روحانیون بزرگ، به بیشتر روزنه های کنترل دولت و حکومت دست انداخته بود.
سرانجام آقا بکف که به دلیل تمرد و افشاگری تحت تعقیب بود، توسط تیم ترور استالین کشته و تنش پس از قطعه قطعه شدن به رودخانه سن پاریس و یا دریا ریخته شد.
در ایران نیز محاکمات دور و درازی برپا شد که تا 1310به درازا کشید. بیش از 400 متهم دستگیر و یا تعقیب قرار گرفتند. دهها مدیر و کارشناس به اعدام و یا زندان های طویل المدت محکوم شدند. حتی به اغلب احتمال مرگ تیمور تاش یار غار رضا شاه و وزیر دربار بود نیز بی ارتباط با قضیه جاسوسی نبود.
به هر روی فعالیت ضد جاسوسی رکن دو ارتش و سپس ساواک برای شکار جاسوسان شوروی ادامه یافت. چنان که یکسال پیش از انقلاب، در آذر ۱۳۵۶، یک شبکه جاسوسی کا.گ.ب کشف شد. اعدام سرلشکر احمد مقربی(۳۰ سال با نام مستعار مرد جاسوس کلیدی گ ب بود) و اعدام علینقی ربانی، مدیرکل آموزش و پرورش، در همین ارتباط بود. در روزهای آغازین فروردین ۱۳۵۷ نیز سرتیپ سابق علیاکبر درخشانی، دستگیر شد و در اواخر فروردین ۱۳۵۷ در زندان مرد. هم چنین در فاصله کوتاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سه «جاسوس بزرگ کا.گ.ب.» توسط ساواک دستگیر شدند. پیشتر نیز دستگیری دو برادر نظامی جاسوس کلیدی رقم خورده بود.
شگفت این که در سال های نخست تکوین جمهوری اسلامی شماری از جاسوسان شوروی از جمله فرمانده نیروی دریایی ارتش، دریادار افضلی، زاده قم و فرمانده قهرمان عملیات بزرگ مروارید که منجر به نابودی نیروی دریایی عراق شد، به اتهام جاسوسی برای روسیه، دستگیر و محاکمه شد. وی در اسفند 1362 در اوین مرد.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جمهوری اسلامی دیگر به پاکستان حمله نخواهد کرد
به اغلب احتمال زین پس دیگر حمله(هوایی، موشکی، زمینی) به پاکستان در دستور کار جمهوری اسلامی قرار نخواهد گرفت. همچنان که بس بعید است که حمله به ترکیه، عربستان، اسرائیل، امارات، ترکمنستان و افغانستان نیز در دستور کار تهران قرار گیرد. ولی هنوز احتمال حمله موشکی علنی به اقلیم کردستان یا مناطقی از سوریه کم نخواهد بود. در واقع چنان چه واکنش در برابر حملات جمهوری اسلامی سریع، قاطع و متناسب باشد، ضریب احتمال از سرگیری حمله مجدد از سوی تهران، بسیار اندک خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
در بند تاکتیک ها
برای من جای هیچ گونه گمانی باقی نمانده که جمهوری اسلامی از درک اهداف، مناسبات، سیاستگذاری،طرح و برنامه های برخاسته از استراتژی ملی غافل است؛ یا به سخن دیگر اقدامات و تحرکاتش فاقد زیربنای داشتن تفکر دقیق استراتژی ملی، و حتی حفظ نظام است. آخر بر پایه کدام استراتژی، حتی غلط، خاک و سرزمین جمهوری اسلامی پاکستان که در ماهیت، طی چند هزار سال گذشته، بی خطرترین همسایه برای ایران بوده است(شبه قاره هند، که اکنون بخشی از آن پاکستان است)، باید هدف حمله موشکی قرار گیرد؟!! بر پایه کدام نیاز و دستاورد استراتژیک خاک و سرزمین کشوری که پس از گذشت ۸۰۰ سال در کنترل شیعیان قرار گرفته(عراق)، پیاپی موشکباران شود؟!! در مخیله من هرگز چنین حرکاتی تصور پذیر نیست. مگر می شود؟ مگر شدنی است؟ راهبران و فرماندهان چه می کنید؟!! این تحرکات به نفع کدام کشور و قدرت است؟!
لیدل هارت استراتژیست بریتانیایی گفته است: قدرت واقعی در دستان ملت هایی است که طرح و برنامه های استراتژیک دارند. آنان دولت های نقطه بین و در بند تاکتیک ها را به بازی خواهند گرفت و پیروزی از آن کنترلگران فضاها است. وجه دیگر معنای این سخن آن است که دولت هایی که بدون وارسی و شناخت فضاهای پیرامونی و بدون داشتن اهداف استراتژیک، تن به تحرکات می دهند، خواه و ناخواه در دام استراتژی های بزرگ رقیبان و یا بازیگران زیرکتر قرار می گیرند. سهل است که حتی استراتژیست ها باورمندند که تصمیم سازی های استراتژیک، نمی تواند همواره ثابت و پابرجا نیست. بلکه پیاپی باید منطبق بر جهان رو به دگرگونی، تغییر کند.
✔️ژنرال شوپ، فرمانده پیشین تفنگداران آمریکا، سخنی شگرف در باره لزوم داشتن شناخت همه جانبه از هدف استراتژی حریفان برای تصمیم سازی های ملی دارد: «نداشتن آگاهی از پشت پرده اهداف استراتژیک، همانند این است که، برای مسابقه با چشمان بسته وارد رینگ بوکس شویم».گزاره ای روشن تر از این را «جومینی» می گوید: «کسی که از نیت واقعی دشمن آگاه نیست، چگونه می تواند مردمش را راهبر باشد؟!».
✔️ روشن است که استراتژی بر خلاف هدف هایش، پایدار نیست. به این دلیل که باید برای هر موقعیت و گاه حتی وضعیت، دگرگونی هایی در آن بوجود آید؛ آن استراتژی که پوشش دهنده ی شرایط و به ویژه فضا باشد. ژنرال آندره بوفر در این زمینه باورمند است که: « استراتژی دکترینی بسته نیست؛ بل شیوه ی اندیشه ای است که هدفش دسته بندی کردن و سامان دادن به رخدادها بر پایه اولویت ها و سپس گزینش بهترین تاکتیک ها است. در واقع برای هر وضعیتی، استراتژی ویژه ای که پوشش دهنده ی آن وضعیت باشد، گریزناپذیر است. یک استراتژی که برای وضعیتی ویژه بهترین است، به اغلب احتمال برای وضعیت متفاوت دیگر، شوم ترین خواهد بود». راهبران و فرماندهان، شومترین تصمیمات برای کشورمان، گرفتار شدن در تارهای تاکتیک های بدون داشتن استراتژی درازمدت ملی است. لطفا به بخشی از بیانیه وزارت خارجه جمهوری پاکستان که ساعت ۹ صبح امروز صادر شد، دقت شود:
ایران کشوری برادر است و مردم پاکستان برای مردم ایران احترام و محبت زیادی قائل هستند. ما همواره بر گفتگو و همکاری در مقابله با چالشهای مشترک از جمله تهدید تروریسم تاکید کردهایم و به تلاش خود برای یافتن راهحلهای مشترک ادامه خواهیم داد.
به ایران، سرنوشت و ته نوشتش بیندیشیم
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جنگ علیه جهان
با ورود حوثی ها به تهدید دریایی در باب المندب، از همان آغاز معلوم بود که جغرافیای جنگ محدود به باریکه غزه نخواهد ماند؛ سهل است که هم خشونت اسراییل در این باریکه تحت الشعاع قرار خواهد گرفت، هم دریای سرخ و خروجی_ورودی هایش محل جنگ خواهند شد و هم این که با فرض احتمال پایداری انصارالله بر ناامن سازی کشتی رانی در این دریا، هیچ عاملی برای محدودسازی میدان جنگ تصور پذیر نیست. چرا؟
۱-کشتیرانی برجسته ترین محور تمدن طی دستکم 400 سال اخیر بوده است. امروزه روز بیش از 87٪ و بلکه 90٪ تجارت جهان بر حرکت آزادانه دریا استوار است. همه ملت ها، حتی 43 کشور محصور در خشکی، وابسته به داد و ستد دریایی هستند. مضاف بر این که بین 15 تا 17درصد بازرگانی بین المللی وابسته به گذر شناورها از خلیج عدن تا کانال سوئز است. بنابراین خوب یا شوم، ناامن سازی باب المندب از سوی انصارالله، جنگشان علیه جهان و شاید جهانیان باشد. دیدیم که هیچیک از 15 عضو شورای امنیت با قطعنامه 2722 که 7 روز پیش(20) علیه حوثی ها به تصویب رسید، مخالفت نکردند؛
۲- اتفاقا در این میان چین، هند و اقتصادهای نوظهور و بالنده خلیج فارس و آسیای جنوب خاوری، خسارت های کلانی را متحمل خواهند شد. حتی به اغلب احتمال بسته شدن تردد محور دریای سرخ، برای اقتصاد رو به ورشکستگی مصر، فجیع خواهد بود. این در حالی است که به رغم کندی حجم ترافیک بندر ایلات، بنادر حیفا و تل اویو که بیشتر به مدیترانه وابسته اند همچنان فعال مانده اند. در عین حال با فعال شدن کریدور امارات-اسراییل، تا حدودی مشکل رساندن محصولات تازه به این دولت نیز در حال شدن است؛
۳- ولی به هر روی و تحت هر شرایطی دولت های دریاپایه، از جمله بریتانیا و امریکا و همه اعضای ناتو، در برابر هر عاملی که موجبات نا امنی کشتی رانی را مهیا سازد، به سختی و یکپارچه خواهند ایستاد؛ سهل است که در این هدف، همراهی جامعه جهانی، از جمله چین، هند، آ سه آن را نیز به همراه خواهند داشت. البته برای غرب انجام جنگ زمینی با یمن بعید است، ولی با فرض متوقف نشدن عمل حوثی ها، تحت فشار قرار گرفتن متحدان و پشتیبانان آنان کم احتمال و کوچک نخواهد بود. یادمان باشد حوثی ها خوب یا شوم جنگی را علیه کشتیرانی جهانی آغاز کرده اند؛ یعنی جنگی علیه جهان. کدام جنگ بزرگ را به یاد می اورید که دریاپایه نبوده اند؟ یا طی آن ملل دریاپایه بالاخره به اهدافشان نرسیده باشند؟!! به اغلب احتمال امریکا و ناتو تا امن شدن مسیر دریانوردی در باب المندب ارام نخواهند نشست.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
روز عزای چین
امروز(۱۳ ژانویه) انتخابات برای تعیین رئیس دولت تایوان بین لای چینگده ۶۴ ساله، نامزد حزب دموکراتیک مترقی، هویویی ۶۶ ساله، نامزد حزب کومینتاگ و که ونزه ۶۴ ساله، نامزد حزب مردم برگزار شد. تا ساعت ۱۶ امروز لای چینگده پیشتاز بوده است. به اغلب احتمال وی پیروز انتخابات خواهد بود. انتخاب وی، خواب را از چشم شی جین پینگ رهبر جمهوری خلق چین خواهد ربود. بدین دلیل که دو نامزد دیگر در باره مناسبات با پکن دارای مواضع ملایمتری هستند.حتی که ونزه شهردار پیشین تایپه و جراح مشهور، لیدر حزب مردم تایوان ، گفتگو با پکن را با حفظ وضعیت موجود و صلح از راه بازدارندگی و ارتباطات پیشنهاد داده که مورد استقبال ملایم چین نیز قرار گرفته بود. هویویی، پلیس پیشین و شهردار اسبق شین بی، مخالف استقلال جزیره و پشتیبان عادی سازی مناسبات با چین می باشد.
این در حالی است که مواضع لای چینگده که به اغلب احتمال از فردا اسما ریاست دولت به او خواهد رسید، از دو منظر با دو کاندیدای دیگر متفاوت است:
1. استقلال
لای چینگده مؤکداً در پی ایجاد کشوری مستقل برای جزیره و مردم تایوان است. او هم چنین حق تایوان را در تصمیمگیریهای مربوط به آینده محترم دانسته، در عین حال به همکاریهای اقتصادی و تجاری با چین تاکید می ورزد؛
2. روابط با چین
- بر پایه مواضع لای چینگده، بهتر است روابط صلح آمیز و مثبت با چین برقرار کرد و به جای اشتباهات تاریخی بین دو کشور، باید به گذشته نگاه کرد و روابط مثبت را تقویت کرد، مانند هویویی. ولی با تأکید بر حفظ حقوق و منافع ملی تایوان.
مواضع لای چینگده در واقع در پی آن است تا تعادلی بین دو نامزد دیگر (هویویی و ونزه) برقرار کند و همزمان به حفظ استقلال تایوان و همکاریهای اقتصادی با چین تأکید داشته باشد. این مواضع به طور کلی به عنوان یک استراتژی وسط، بین دو قطب مخالف(استقلال کامل و یا همکاری نزدیک با چین) در مورد تایوان وضع شدهاند.
سیاست های لای چینگده برای تحقق استراتژی استقلال تایوان، در بر گیرنده طرح و برنامه های زیر است:
1. افزایش همکاری با کشورهای دیگر برای تقویت جایگاه تایوان در مناسبات بینالمللی و اقتصاد جهانی؛
2. توانمند سازی سیستم دفاعی تایوان و افزایش همکاری با کشورهای دوست منطقهای برای مقابله با تهدیدات امنیتی چین؛
3. پشتیبانی از حقوق بشر و دموکراسی در تایوان و ترویج این مباحث در سطح بینالمللی؛
4. ترویج همکاری اقتصادی و تجاری با کشورهای دیگر به منظور توسعه اقتصاد تایوان و افزایش حضور مستقلانه اش در بازارهای جهانی؛
5. ترویج فرهنگ و هنر تایوان در مقیاس بینالمللی و افزایش همکاریهای فرهنگی با دیگر ملت ها؛
6. پشتیبانی عملیاتی از محیط زیست و ترویج فناوریهای پایدار در تایوان و همکاری با دیگر دولت ها برای مقابله با تغییرات اقلیمی؛
7. تقویت مناسبات دوجانبه با کشورهای دیگر در زمینههای علمی، فناوری، آموزش و پژوهش؛
8. ترویج صلح و استقرار مناسبات صلحآمیز با کشورهای همسایه و منطقه؛
9. پشتیبانی از حقوق زنان و برنامه ریزی برای افزایش شرکت زنان در زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تایوان؛
10. ترویج گردشگری و نیز تقویت صنعت گردشگری در تایوان به منظور جذب گردشگران بینالمللی و افزایش درآمد ارزی.
به گمانم با وجود مواضع، سیاست ها و طرح و برنامه های لای چینگده، شی جین پینگ، در نهان و پنهان، فردا را روز عزای ملی چین به شمار خواهد آورد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چرا مائو سازش کرد؟
مائو تسه تونگ، سرانجام طی ۱۹۷۶ در کهولت( ۸۲ ) مرد. ولی حکومت چین هنوز نیز مائو را بنیانگذار و پدر چین دانسته و عکس هایش بر تمام اسکناسها و مراکز اداری و دولتی چین درج شدهاست. وی تا آِغازهای دهه ۷۰ سده بیست، سازش ناپذیرترین رئیس حکومت در برابر امپریالیسم آمریکا و اتحاد شوروی بود. ابرقدرتی که مائو آن را امپریالیست جوان می نامید. ولی مائو رهبر انقلاب سوسیالیستی چین و پایه گذار جنبش های پیاپی و شکست خورده انقلاب فرهنگی، جهش بزرگ به جلو و چند جنبش انقلابی دیگر که به قصد خودکفایی و عظمت چین برپا شد، سرانجام ۴ سال پیش از مرگش در حرکتی که جهان را به شگفتی واداشت و جهانیان را انگشت به دهان کرد، پس از نزدیک به سه دهه، مناسباتش را با آمریکا و دیگر ملت های غربی عادی و بهبود بخشید. نیکسون رئیس جمهور آمریکا در ۱۹۷۲، پس از سفر سری ۱۹۷۱ کیسینجر به پکن و دیدارش با مائو، پس از ۲۵ سال جدایی کامل با آمریکا را حل و فصل و بازگشایی کرد. تقریبا همزمان مناسبات چین با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیز بهبود یافت؛ و این ها دریچه هایی را بر روی پکن به منظور عادی سازی مناسبات با دیگر ملت ها گشود.
ولی چرا چین تحت رهبری آنتاگونیست ترین رئیس جهان، یعنی مائو تسه تونگ، استراتژی پیشین مبارزه آشتی ناپذیر به کلی کنار نهاده شد و راه سازش و سازگاری با جهانیان در پیش گرفته شد؟! به گمانم پارگراف کوتاه زیر تا حدود زیادی برملا کننده علل این تغییر استراتژی را بیان می کند:
"در نهایت با سپری شدن سالهای دهه ۱۹۶۰، حتا مائو هم تشخیص داد که تعدد و دامنه مخاطرات بالقوه چین از حد قابل تحمل گذشته است: در امتداد مرز های طولانیش،کمین دشمن نیرومند و بالقوه ای در شوروی، دشمن تحقیر شده ای در هندوستان، استقرار نیروهای نظامی آمریکا در منطقه و جنگ رو به تشدید در ویتنام، دولت خود منصوب و در تبعید تایپه، اقلیت محصور شده تبت در نواحی شمالی هندوستان، یک حریف دیرینه و تاریخی در ژاپن؛ و در آن سوی اقیانوس آرام، آمریکا، کشوری که چین را دشمن کینه توز خود به حساب می آورد."(منبع: کانال تلگرامی یادداشت).
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ژئوپولیتیک لیتیوم و هوش مصنوعی
لیتیوم مهمترین عنصر برای ساخت باتری های قابل شارژ است. جهان بدون سوخت فسیلی، چسم امیدش را به قدرت باتری های لیتیومی دوخته است. ضمن این که این ماده فَرار و کمیاب، علاوه بر استفاده گسترده در تولید خودروهای برقی، در تلفن همراه، رایانه دستی، هواپیما سازی، بلبرینگ قطارها، دارو سازی و... نیز کاربرد دارد. در جغرافیای جهانی لیتیوم، شیلی با ۸ میلیون تن در رتبه نخست است، پس از آن، استراليا، آرژانتین و ایران(همدان)، از این منظر در رتبه های خوبی قرار دارند. ولی زیاد هم خوشحال نشوید، جهان فناوری مانند دوره تسلط نفت، در انتطار کشورهای دارنده چنین موادی نمانده و به هر طریق راهی برای تولید مصنوعی آن ها پیدا می کند. قطع یا کاستن از وابستگی به جغرافیای دارندگان کانی ها و مواد استراتژیک مورد نیاز، در ذات پژوهش های فرا صنعتی امروزین نهفته است. بنابراین خیلی بعید است که در سال ها و دهه های نزدیک، دیگر بتوان از ژئوپولیتیک لیتیوم و...مانند ژئوپولیتیک نفت، گاز، مس و... یاد کرد.
مثلا همین دیروز ۱۹ دی ماه اعلام شد "یک ماده جدید که میتواند نیاز به لیتیوم در ساخت باتریها را کم کند با استفاده از هوش مصنوعی و ابرکامپیوترها کشف شده است.این یافته محصول تحقیقات مشترک شرکت مایکروسافت و آزمایشگاه ملی شمال غربی پاسیفیک (پیانانال) است که بخشی از وزارت انرژی آمریکاست.دانشمندان میگویند که این ماده به طور بالقوه میتواند نیاز به لیتیوم را تا ۷۰ درصد کاهش دهد.محققان از این ماده تازه برای ساخت یک باتری آزمایشی و روشن کردن یک لامپ استفاده کردهاند."(بیبیسی فارسی)
شگفت آن که پژوهشگران با بهره برداری کوتاه مدت از هوش مصنوعی (اِی آی) و ابررایانهها، در کمتر از یک هفته، ۳۲ میلیون ماده بالقوه غیر آلی را به ۱۸ عدد کاهش دادند. چنین روندی تا دو سه سال پیش با استفاده از روشهای متعارف و سنتی آزمایشگاهی، بین ۲۰ تا ۳۰ سال به درازا می کشید. در حالی که این فرآیند از نقطه شروع تا زمان تولید یک باتری آزمایشی، کمتر از ۹ ماه وقت برد.
به اغلب احتمال، در آینده نه چندان دور، برخی مفاهیم جا افتاده ژئوپولیتیک و ژئواستراتژی، ناچار تغییرات سنگینی را دیده و ناگزیر باید به آن ها تن داده و در بررسی و تفسیرهای خود، آن ها را در کانون توجه قرار دهند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جنگ فراگیر خاورمیانه ای در کار نخواهد بود
روزنامه هم میهن باورمند است(دوشنبه ۱۸ دی): "ترور وسام حسن طویل از رهبران نظامی حزبالله لبنان توسط اسرائیل، دو طرف را چند گام بلند به سمت آغاز یک جنگ تمامعیار نزدیک کرد." از نگاه هم میهن جعبه پاندورای(جعبه ای که همه شر و نکبت ها در آن قراردارد) در حال گشوده شدن است. هم میهن امروز به روشنی پیش بینی کرده است:
"گویی با گذشت بیش از سه ماه از عملیات 7 اکتبر حماس، جعبۀ پاندورای خاورمیانه بار دیگر در معرض گشودن است. اسرائیلیها تصور میکنند که از درون جعبه، کم و بیش اطلاع دارند و به همین جهت، از باز شدن آن خیلی بیمناک به نظر نمیرسند. با این حال، جعبۀ پاندورا چیزی نیست که بتوان از بیرونِ آن به اطلاعات درونش دست یافت. با این وضع فقط میتوان دعا کرد که راهحلی جادویی و فوری برای خاتمۀ جنگ در نوارغزه پیدا شود".
شاهد آن که نتانیاهو همین دیروز گفت: اسرائیل در صورت لزوم برای جنگ با حزب الله آماده است(یورونیوز).با این حال به اغلب احتمال تکوین جنگی فراگیر در خاورمیانه با فضاهای کنونی بس بعید خواهد بود. چرا؟
۱- مخالفت آمریکا
اسرائیل در تحمیل و تداوم جنگ تا همین امروز هم متکی و دلگرم از پشتیبانی آمریکا بوده است. این در حالی است که واشنگتن به شدت با منطقه ای شدن جنگ مخالف است. چنان که همین دیروز آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا گفت که اسرائیل، لبنان و جنبش حزب الله لبنان نمی خواهند وارد یک درگیری تمام عیار شوند. وی امروز حتی پا را فراتر نهاد و گفت: کشورهای منطقه برای دوران پس از جنگ غزه آماده میشوند؛
۲- تشت درونی اسرائیل
در اسرائیل گرچه همه از انتقام و پایان دادن به حماس سخن می گویند، ولی بر سر شیوه ادامه جنگ تشتت کم نیست. طرفه آن که میزان حمایت از نتانیاهو تنها به ۱۵٪ رسیده است. این پایین ترین رقم در ۲۰ سال اخیر است. در حالی که نتانیاهو پیاپی بر طبل جنگ می کوبد، یوآوگالانت می گوید:حملۀ حماس بهشدت احساس امنیت اسرائیلیها را متزلزل کرده و دیدشان را نسبت به جهان اطراف تغییر داده است. وی مدعی است: اسرائیل تحول در عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرده و از مرحله درگیری فشرده به مرحله عملیات ویژه روی آورده است؛
۳- منطقه آماده جنگ نیست
دیروز محمد بن سلمان خطاب به بلینکن یعنی به آمریکا به روشنی و دستور مآب گفت: «جنگ در نوار غزه را پایان دهید». این سخن و موضع اردن، ایران، عراق، مصر، لبنان و همه دولت های منطقه است.
به گمانم دهه ها است درب پاندورای شر و نکبت در خاورمیانه باز شده، ولی با این همه امروزه روز، اراده ای برای تکوین جنگ فراگیر منطقه ای در سه فضای جهانی(آمریکا و غرب)، منطقه و درون اسرائیل و لبنان جا نیفتاده و زمینه هایش آماده نیست. کوتاه آن: تکوین جنگ فراگیر منطقه ای نزدیک به محال است
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جنگ های زرگری
تا همین دو دهه پایانی حکومت محمدرضاشاه پهلوی، در شهرهای بزرگی چونان تبریز و تهران و شیراز و اصفهان و حتی بهبهان ما، بازارها تخصصی بودند. بازارهای نمدمال ها، فرش و جاجیم فروش ها، گیوه چی ها، نعلبندها، زین سازها، بزازها، تفنگ سازها و از جمله زرگرها. البته که مردم(مشتری ها) همچون امروز باید چارچشمی مراقب می بودند که در این بازارها و هنگام داد وستد، سرشان کلاه نرود. جنس بنجل و گران به خوردشان ندهند. همیشه خدا تو بازار دوز و کلک بوده و هیچگاه هم فریب دادن مردم تعطیل بردار نیست. مخصوصا در بازارها زرگر ها انواع و اقسام ترفند جهت رسیدن به سودچندلاپهنا رایج بود. گاهی کسی از ده یا شهری کوچک که برای خرید طلا به بازار زرگران وارد می شد. خیلی زود لو رفته و پته سادگیش رو می شد. به نخستین دکانی که می رسید و النگویی، گردنبندی، گوشواره ای را انتخاب می کرد، زرگر که به بی خبری و بی تجربگی او آگاه شده بود، قیمت را دو سه برابر اعلام می کرد. مشتری جاخورده و انگشت به دهان می شد. پشیمان شده و از خیر خرید می گذشت. ولی هنوز خداحافظی نکرده، دیگر زرگر روبروی مغازه اولی، با ایما و اشاره زرگر اولی وارد شده و با طعن و لعن و داد و فریاد از پیش برنامه ریزی شده، شروع به بدگویی از زرگر اولی می کرد که چرا گرانفروشی؟ از خدا بترس!! این کاسبی نیست، دزدی است!!. بالاخره دو زرگر به جان هم افتاده و همدیگر را به باد ناسزا و بد وبیراه می گرفتند و گاه حتی با چوبی، چماقی، لنگه نعلینی به هم حمله می کردند؛ البته به گونه ای که دو طرف هم خیلی خسته و مجروح نشوند. عاقبت هم با پادرمیانی دیگر دکانداران هر کدام به مغازه های خود بر می گشتند. مشتری هم قاعدتا وارد دکان زرگر دومی که جار و جنجال راه انداخته و هم صنفی خود را به گرانفروشی متهم کرده بود، رفته و با قیمتی پایین تر از زرگر اول، ولی باز هم بس بالاتر از قیمت واقعی زر می خرید. پس از رفتن مشتری فریب خورده، دو زرگر روبروی هم می نشستند و با قهقهه و شادمان و مضحکه کردن مشتری بخت برگشته، سود را بین خود تقسیم می کردند. مردم به چنین دعواهایی جنگ زرگری راه انداختن می گفتند.
در واقع راه انداختن جنگ زرگری، کنایه از شبه جنگ هایی ساختگی و دروغین است که بین دو کس، یا حتی میان دو یا چند دولت، برای فریفتن شخص سوم یا مردم و ملت ها در میگیرد. پایه و بنیاد جنگ زرگری، فریب دادن و تظاهر به مشاجره است، ولی در واقع جنگی در کار نبوده و دو طرف دارای هدفی مشترک و یا اهدافی همسو هستند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پیوندگسستگی
بیایید باور کنیم که:
1- مشکل بنیادی ایران، «آب» نیست؛
2- مشکل بنیادی ایران، «اشتغال» نیست؛
3- مشکل بنیادی ایران، «رکود تورمی» نیست؛
4- مشکل بنیادی ایران، «بانکداری مندرس» نیست؛
5- مشکل بنیادی ایران، «صندوق های بازنشستگی» نیست؛
6- مشکل بنیادی ایران، «دمکراسی و آزادی» نیست؛
7- مشکل بنیادی ایران، سست شدن "اعتماد عمومی" به دولت نیست؛
8- مشکل بنیادی ایران، «سیاست خارجی" نیست؛
9- مشکل بنیادی ایران، «فساد و رانتبری» نیست؛
10- مشکل بنیادی ایران، «خام فروشی نفت» نبوده است؛
11- مشکل بنیادی ایران، «تولید اندک ثروت" نیست؛
12- مشکل بنیادی ایران، «محیط زیست ناپایدار» نیست؛
13- مشکل بنیادی ایران، «شکاف طبقاتی» نیست؛
14- مشکل بنیادی «کاهش ارزش های اخلاقی» نیست؛
15- مشکل بنیادی ایران، «اعتیاد روزافزون» نیست؛
16- مشکل بنیادی ایران، «زوال خانواده» نیست؛
17- مشکل بنیادی ایران، «تخلیه روستاها» نیست؛
18- مشکل بنیادی ایران، «دخالت های خارجی» نیست؛
19- مشکل بنیادی ایران، «فرار مغز ها» نیست.
20- مشکل بنیادی ایران،"تحریم های" گسترده نیست؛
21- مشکل بنیادی ایران، "مجلس کمخاصیت" نیست؛
22- مشکل بنیادی ایران، "دولت و کابینه ضعیف" نبوده است؛
23- مشکل بنیادی ایران، کمارزش شدن پول و گذرنامه نیست؛
24- مشکل بنیادی ایران...
✅این ها همه و همه، "پَرکاه" دو مشکل دیگرند. این هر دو بنيادی ترین مشکلات ایران بوده اند:
۱- استراتژی و مدیریت ناکارآمد ملی؛
۲- روند پر شتاب و تند، پبوند گسستگی؛ یا همان روند کاهشی و بلکه قطع علاقه ایرانیان با میهن است. در واقع حاکمیت به دلیل در دست نداشتن یک استراتژی مشخص و ملیگرایانه، دارد ایرانیان را به سوی یک "الیناسیون" یا همان پیوند گسستگی خزنده و البته تُند پیش می برد:
کاستن و قطع پیوند مردم - میهن.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
این شرح بی نهایت
مقامات مسئول در شناسایی طراحان و عاملان رخداد تروریستی کرمان مانده اند؛ من هم حق را به آنان می دهم. آخر بین این خیل دشمنان سرسخت چگونه می توان سناریو نویس اصلی را تمیز داد. جدای از اسرائیل(اشغالگر) و آمریکا که همواره متهمان اصلی بوده اند، لیستی دراز از دیگر متهمان نیز می توان تدارک دید. گذشته از داعش، القاعده و دهها گروه تکفیری که تشنه به خون ایرانیان بوده و ما را به راحتی رافضی می پندارند، دهها دشمن دیگر در کمین نشسته اند. مردم آواره شده سوری در اقصی نقاط جهان کینه ما را در سینه ندارند؟! مگر نه این که بقایای حزب بعث و حامیان صدام هم قسم شده اند که در هر فرصت مناسب، از مجوس ها انتقام بگیرند؟ مگر اوکراینی ها به رهبری زلنسکی بارها نگفته اند که انتقام کشته شدگان پهبادی را که تصور می کنند از سوی جمهوری اسلامی به پوتین داده شده از تهران بگیرند؟! از کجا معلوم این عملیات تروریستی کار تشکیلات مخالف آن سوی مرزهای شرقی و غربی نباشد؟ اگر هم باکو و منامه در این رخداد نقش نداشته اند، چرا از ناامنی درونی جمهوری اسلامی خشنود نشوند؟ من که مانده ام با ابن همه دولت های دشمن و یا ناهمراه با جمهوری اسلامی، از اسرائیل، امریکا، اوکراین، سوریه(مخالفین آواره اسد)، عراقی های بعثی، داعش و القاعده و الی غیر النهایه، چگونه می توان طرف شد؟ طرح و برنامه های متعدد و سیال آنان را خنثی ساخت؟ به گمانم کار در چنین فضایی، برای بخش اطلاعات و امنیت کشور بس دشوار است. آن هم در نبود یا کمبودداد وستد و همکاری سیستمی و صادقانه کانون های اطلاعاتی بین ایران و همسایگان و دولت های منطقه و سازمان های فراگیر جهانی.
#یدالله_کریمی_پور
@kzrimipour_k
خطر درگیری با آمریکا نیست
یادداشت زیر، کپی برابر اصل متن دیروز، شنبه ۹ دی، برابر با ۳۰ دسامبر جناب احمد زید ابادی نویسنده گرانمایه در کانال تلگرامیشان است:
خطر درگیری نظامی با آمریکا
تقابل نظامی بین آمریکا و شبه نظامیان متحد جمهوری اسلامی در منطقه، به حملۀ هوایی آمریکا به نیروهای ایرانی در شرق سوریه کشیده شده است.
این وضعیت خطر رویارویی نظامی مستقیم ایران و آمریکا از طریق پدید آمدن زنجیرهای از ضربات انتقام جویانۀ متقابل را تشدید میکند.
سیاست اعلام شدۀ جمهوری اسلامی، پرهیز از درگیری با آمریکا در جریان جنگ جاری در غزه است به طوری که چهرههای رسمی و صاحب نفوذ، درگیر کردن آمریکا با ایران را "نقشۀ اسرائیل" دانستهاند.
با این حال، اگر برای پرهیز از رویارویی نظامی با آمریکا، تمهید روشن و قاطعی اندیشیده نشود اوضاع ناخواسته از کنترل خارج و "نقشۀ اسرائیل" عملی خواهد شد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
به اغلب احتمال، حدس جناب ایشان، مبنی بر درگیری ایران- آمریکا، حتی با تحقق اگر جنابشان در این تفسیر کوتاه، محقق نخواهد شد. از دیدگاه دو دولت، به ويژه جمهوری اسلامی، رویارویی مستقیم نظامی بین دو کشور، حتی با پافشاری و سماجت اسرائیل(اشغالگر) ممکن الوقوع نیست. خوانندگان را به مرور دهها یادداشت کهنه و نوی همین کانال، در موردناممکن بودن جنگ بین ایران- آمریکا، از جمله دو یادداشت ۲۸ اکتبر و ۲۰ دسامبر، دایر بر چرایی ناممکن بودن این احتمال دعوت می کنم.
کوتاه و دریک گزاره توان گفت: به دلیل شرایط ژئواستراتژیک، جمهوری اسلامی و ایضا ایالات متحده به هیچ روی وارد نبرد مستقیم نخواهند شد. چنین شرایط و فضایی از ۱۹۷۹ تا کنون کژ دار و مریز برقرار بوده است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پیامد های حمله هوایی دیشب روسیه
پگاه امروز روسیه حملات هوایی گسترده ای به اوکراین صورت داد. در این حمله دستکم از ۵۵ موشک کروز، ۱۴ موشک بالستیک زمین به زمین، ۵ موشک بالستیک هوا- زمین و شماری موشک ضد رادار استفاده شد؛ در مجموع ۱۵۸ موشک با کشته شدن ۳۰ نفر و ۱۶۰ مجروح. این گسترده ترین حمله هوایی به اوکراین از آِغاز جنگ است. تدارک چنین حمله ای در شمار نخستین پیامدهای جنگ غزه به شمار می آید. حمله ای که از دو ماه پیش احتمال آن پیش بینی شده بود(از جمله بنگرید به یادداشت کوتاه: بزرگترین برنده جنگ اسراییل- حماس کی است. همین کانال. ۱۳ اکتبر). با این همه و با وجود ضعف بارز ارتش اوکراین، به دلیل تمرکز کمتر ناتو در دفاع از کیف، به اغلب احتمال فدراتیو روسیه همچنان در محاصره و تمرکز استراتژيک دفاعی غرب باقی خواهد ماند. چرا؟
۱- هدف استراتژيک
دفاع از اوکراین برای ناتو حساس و بلکه راهبردی بوده و از آن دست بر نخواهد داشت. چنان که بایدن ساعاتی پیش و در پی حمله گسترده دیشب روسیه به سراسر اوکراین، بی درنگ هشدار داد که در صورت موفقیت کرملین در جنگ با اوکراین، ایالات متحده در خطر کشیده شدن به درگیری مستقیم با روسیه خواهد بود. در بیانیه اولتیماتومی بایدن چنین آمده است: "روسیه در یک شب، بزرگترین حملات هوایی خود را از زمان آغاز جنگ اوکراین انجام داده است. این یک یادآوری آشکار به جهان است که پس از گذشت نزدیک به دو سال از این جنگ ویرانگر، هدف پوتین هیچ تغییری نکرده است. او در پی نابودی اوکراین و زیر سلطه درآوردن مردم این کشور است و اقداماتش باید متوقف شود".
۲- احیای پشتیبانی
به اغلب احتمال، آمریکا و دیگر اعضای ناتو به جز مجارستان به زودی پشتیبانی از کیف را احیا نموده و بلکه آن را گسترده تر و فراگیرتر خواهند نمود. شاید دفاع از اوکراین بی شباهت با دفاع از جنوب کره در برابر امواج کمونیسم شمالی تحت پشتیبانی چین- شوروی نباشد؛
۳- جنگ ناتو
به گمانم میدان اوکراین را نباید منطقه جنگ روسیه- اوکراین شمرد، اینجا فضای نبرد همه جانبه روسیه- ناتو است. بس بعید است که این میدان تا تسلیم یکی از دوطرف پایان یابد؛
۴- پایان غزه
به گمانم ناتو برای برگرداندن اوکراین به عنوان دغدغه اصلی، فشار بر اسرائیل برای پایان دادن و دستکم کمرنگ سازی غزه را افزایش خواهد داد. بعید است نتانیاهو از آغاز ۲۰۲۴، پشتیبانی تمام قد آمریکا را برای استمرار جنگ در غزه با خود داشته باشد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
برای باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: چینیها الان ۲۰ تریلیون دلار ذخیره ارزی دارند ولی هر شهروند چین با روزی ۱ دلار زندگی میکند!(خبرگزاری ها).
جناب مهندس باهنر لطفا ارقام زیر را که نشاندهنده میزان مصرف رسمی مردم چین است، یادداشت کنید. ماخذ این اعداد و درصدها CIA و یا ویکی پدیا نیست، بلکه اطلاعات رسمی مأخوذ از دولت برادرتان جمهوری خلق چین می باشد:
۱- سرانه مصرف سالیانه گوشت مردم چین در سال ۲۰۲۳، بیش از ۵۳ کیلو بوده است(هفتم جهان)؛
۲- سرانه مصرف آبزیان دریایی مردم چین در سال ۲۰۲۳، حدود ۱۴/۸ کیلوگرم بوده است(چهارم جهان)؛
۳- سرانه مصرف سالیانه میوه مردم چین در سال ۲۰۲۳، بیش از ۸۲/۲کیلوگرم بود.(دهم جهان)؛
۴- سرانه مصرف سالیانه شیرینی مردم چین در سال ۲۰۲۳، حدود ۱۲/۵ کیلوگرم بود(یازدهم جهان)؛
۵- سرانه مصرف سالیانه برنج مردم چین در سال ۲۰۲۳، کمی کمتر از ۷۵/۸ کیلوگرم بود.(نخست جهان.ولی رو به کاهش مصرف)؛
۶- سرانه مصرف سالیانه چای مردم چین در سال ۲۰۲۳، حدود ۳/۵ کیلو بود(نخست جهان)؛
۷- سرانه بیماران بستری مردم چین در سال ۲۰۲۳، فقط ۱/۴ در هر ۱۰۰۰ تن. رتبه ۱۰۶ جهان و بهتر از ایتالیا، ژاپن، آلمان و فرانسه؛
۸- شمار چینی هایی که مرتب ورزش می کنند، در سال ۲۰۲۳، بیش از ۵۰۰ میلیون تن بود. تا دو سال دیگر این تعداد به ۷۰۰ میلیون خواهد رسید؛
۹- تا پایان سال ۲۰۲۳، درصد شهروندان چینی که تحت پوشش کامل بیمه درمانی قرار دارند، ۱/۳ میلیارد یا ۹۵٪ جمعیت این کشور بوده است. تا ۲۰۲۵، با برنامه دولت، ۱۰۰٪ مردم زیر پوشش بیمه قرار خواهند گرفت؛
۱۰- میزان مالکیت خودرو در چین۱۶۰ واحد برای هر ۱۰۰۰ شهروند بود(چهاردهم جهان)؛
۱۱- بر پایه آمار سازمان گردشگری چین(Cnta) در سال ۲۰۲۳،در مجموع ۲/۴ میلیارد سفر در چین انجام شده که بیش از ۶۰٪ آن با هدف گردشگری و تفریح بود(نخست جهان)
۱۲- میزان مالکیت شخصی خانه در چین طی سال ۲۰۲۳، حدود ۹۰/۱٪ بود. از این منظر چین در رتبه نخست جهان و پیش از سوئیس، سنگاپور و سوئد(دوم تا چهارم) قرار دارد ؛
۱۳- سرانه مصرف سالیانه سبزیجات و صیفیجات در چین در سال ۲۰۲۳، بیش از ۳۸۰ کیلوگرم بود(رتبه نخست تولید و مصرف جهان)؛
۱۴- و بالاخره درآمد سرانه چین در سال ۲۰۲۳، بیش از ۱۰۴۰۰ دلار و بر پایه قدرت خرید داخلی، ۲۵۳۰۰ دلار بود.
جناب مهندس باهنر، به گمانتان چنین سطحی از زندگی، با درآمد یک دلار در روز محتمل است؟!!!هیچ گمان ندارم که جناب شما نخواسته اید برای توجیه نمودار نشیبی فقر در جمهوریاسلامی، دروغ ببافید. به اغلب احتمال این گونه داوری ها ناشی از ناآگاهی است که شوربختانه میان مدیران روبه گسترش و بلکه فراگیری است. وقتی وزیر امورخارجه کشورم در انظار عموم جهانیان، ایالت بلوچستان پاکستان را از روی ندانستن و نپرسیدن استان سیستان و بلوچستان پاکستان می نامد، دیگر از شما که یک مهندس هستید و البته ناحق در جایگاه تشخیص دادن مصالح کشورم نشسته اید، چه انتظاری می رود؟!
جناب مهندس، پندی کلی برایتان دارم: ملتی که خوب نخورد، خوب نخوابد و خوب تفریح نکند، نمی تواند خوب فکر کند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
کی ایران پیشرفته خواهد شد؟
کمتر از ۱۴ ماه دیگر، جمهوریاسلامی وارد سالی خواهد شد که بر اساس سند چشمانداز(بالاترین سند حکومت پس از قانون اساسی)، می بایست بین ۲۶ کشوری که در فضاهای پیرامونیش قراردارند، به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری رسیده و یا به عبارتی تبدیل به قدرت برتر منطقه ای شود. ولی از سال ها پیش معلوم بود که دستیابی به چنین هدفی ناممکن خواهد است. امروز نیز روشن است که ضریب احتمال تحقق اهداف سند چشم انداز(۱۴۰۴) بی گمان صفر است. سهل است که با فرض بقای شرایط کنونی، به اغلب احتمال ایران تا آینده قابل دید پیشرفته یا توسعه یافته نخواهد شد. زیرا برای دستیابی به جایگاه توسعه یافتگی تجمیع ۶ عامل بایسته است:
سرمایه، فنآوری، انرژی، بازار، امنیت و سازمان یافتگی.
معنای عملیاتی این شش عنصر زیربنایی برای توسعه یافتگی ایران آن است که جمهوریاسلامی برای نوسازی زیربناهای توسعه، نیازمند دسترسی به سرمایه ای۲ تا ۳ هزار میلیارد دلاری، دسترسی به امنیت ملی و آرامش درازمدت در فضاهای داخلی و پیرامونی، سازمان دهی دقیق دولت و دسترسی آزادانه و بی هر گونه مشکل به بازارهای جهانی است. تقریبا محال است ایران بدون فشار بزرگ، یعنی سرمایهگذاری کلان مقیاس و بلندمدت خارجی- داخلی نخستین پله توسعه یافتگی را تجربه کند. نخستین گام تجربه کردن فشار بزرگ نیز همراهی و هماهنگی دولت- حکومت با نظم جا افتاده در بازار است. از نمونه های تاریخی فشار بزرگ می توان به طرح مارشال، سرمایهگذاری در چین، هند و امارات یاد کرد.
نخستین سنگ زیر بنای میزبانی ایران از فشار بزرگ نیز، اطمینان قدرت های فرامنطقه ای و بیش از ۵۷ کمپانی چند ملیتی جهانشمول، در ایمن بودن و آزادی کامل بازار است. پس از این اطمینان است که مزیت های نسبی ایران به بالندگی خواهد رسید. کوتاه آن که به اغلب احتمال، جمهوری اسلامی با شیوه تولید غیر سرمایهداری، همچنان در جا زده و چه بسا عقبگرد هم داشته باشد. آیا کلان تصمیم سازان جمهوریاسلامی از درک این گزاره ساده عاجزند؟!!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جو بایدن: ایران تنها است
دانالد ترامپ، جو بایدن را پیری خرفت و دست و پا چلفتی می داند که حتی بدون کمک مشاورانش، نمی تواند دو جمله پیوسته و با معنا بگوید. تلقی من هم از ۲۰۲۰ همواره چنین بوده است. با این وجود، بایدن پس از واکنش پاکستان در برابر حمله موشکی جمهوری اسلامی، تنها یک جمله گفت:
حملات متقابل ایران و پاکستان نشان میدهد که تهران مورد قبول هیچکس در منطقه نیست.(الجزیره فارسی. ۱۹ ژانویه). خوب است رهبر معظم انقلاب، اعضای شورای امنیت ملی و مجمع تشخیص مصلحت، این گزاره کوتاه بایدن را واکاوی کرده و بسنجند؟! لازمه قدرت سنجی امروز جمهوریاسلامی در فضای پیرامونی، از جمله فراهم آوردن پاسخ های دقیق برای این پرسش ها است:
۱- قدرت های فرامنطقه ای متحد استراتژیک جمهوری اسلامی برای ماندگاری توانمند در فضای نزدیک پیرامونی کدامند؟!
۲- از پنج قدرت منطقه ای خاورمیانه(ترکیه، مصر، عربستان، امارات و اسراییل) کدامیک متحد و یا دوست جمهوری اسلامی بوده و با مواضع تهران هماهنگند و یا در شرایط کنونی می توانند باشند؟!
۳- بین سه کشور دارای اکثریت شیعی در فضای پیرامونی ایران(عراق، جمهوری آذربایجان و بحرین)، مواضع کدامیک با جمهوری اسلامی در یک راستا است و یا می تواند باشد؟
۴- بین ۱۵ کشور و ۲۴ دولت همسایه، کدامیک دارای مناسبات برادرانه و استراتژیک با جمهوری اسلامی بوده و یا جا افتادن چنین چشم اندازی چقدر محتمل است؟!
۵- از میان واحدهای سیاسی پرسش۴، جمهوریاسلامی با کدامیک از ۱۵ کشور همسایه، فاقد زمینه ها و بسترهای منازعه و مناقشه مرزی ارضی، حقابه ای، کارکردهای مرزی، ایدئولوژیک، منابعی و...نیست؟!
۶- جمهوریاسلامی عضو کدام پیمان، سازمان و یا اتحادیه امنیت دستجمعی، مانند ناتو، شورای همکاری، اوکاس و...می باشد؟!
۷- چرا با این که حیات اقتصادی ایران به سه دریای پیرامونی وابسته است، جمهوری اسلامی طی ۴۵ سال گذشته نتوانسته با همسایگانش در خلیج فارس، بحر مکران و دریای خزر، مانند آن چه در جنوب خاوری آسیا شکل گرفت، به اتحاد یا اتحادهای جامع دست یابد؟! بر عکس هر هفت کشور عرب ساحلی خلیج فارس تبدیل به استقرار پایگاه های قدرت های بزرگ شده و در خزر نیز تقریبا تنها مانده است.
البته تنهایی استراتژیک جمهوریاسلامی پدیده ای شناخته شده و از دیدگاه ژئوپلیتیک با وجود بقای شرایط کنونی، جا افتاده و بلکه دائمی و رو به خطرناک تر شدن است، ولی دشمنی همه جانبه استراتژیک علیه ایران، آن هم در فضای نزدیک پیرامونی، تا جایی که به تاریخ معاصر بر می گردد، قابل درک نیست. این تنهایی استراتژیک مرگبار است. ما بهبهانی ها ضرب المثلی گویا در این باره داریم: کَهری کِ اّ گِله جدا هّبی، نصیب گرگا هُمبو(گوسفندی که از گله جدا شد، نصیب گرگ ها خواهد شد).
لطفا مدیران کلان تصمیم ساز، با عینک استراتژی بینی به پرسش های مذکور بنگرند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ز هر طرف که کشته شود، به سود پوتین است
۷۲ ساعت است که بی استثنا همه خبرهای خبرگزاری دولتی فدراتیو روسیه را می خوانم(فارسی). اخبار این بنگاه خبر پراکنی تا آن جا که به جمهوری اسلامی بر می گردد، بر ۵ نکته تاکید، پافشاری و بلکه زوم کرده است:
۱- تحریک ایران
مثلا تیتر زیر، عین انتشار خبر این خبرگزاری، با فونت، گیومه و عنوان است:
رسانه ها از قرار گرفتن ارتش پاکستان در آمادگی رزمی "بسیار بالا" در بحبوحه تشدید تنش با ایران خبر می دهند.
۲- تفصیل
خبر واکنش پاکستان در حمله تلافی جویانه به ایران همراه با جزئیات و مشروح در ۳۹ سطر و ۱۷ سطر تلگرامی پخش شده، در حالی که هر یک از خبرهای مربوط به حمله میدانی اوکراین به روسیه طی ۷۲ ساعت گذشته، تا جایی که به کانال تلگرامی بر می گردد، بین ۳ تا بیشینه ۱۱ سطر است.
۳- آتش بیار معرکه
از یک خبرگزاری که دستکم باید در انتخاب تیتر و متن، بیطرفی در پیش گیرد، انتخاب این عنوان، آن هم برای یک مصاحبه با مثلا یک کارشناس مضحکه است:
حفظ موازنه بین ایران و پاکستان؛ موشک در جواب موشک
توجه فرمایید که عنوان، شکل، فونت خبر بالا، عینا امروز از خبرگزاری دولتی روسیه به زبان فارسی فوروارد شده است. زیر خبر از قول یک کارشناس ایرانی آمده است که حمله موشکی جمهوری اسلامی برای حفظ اعتبارش لازم بوده است و ...پس از آن هم ... پاسخ در تیتر آمده است؛
۴- نظر خواهی
شگفت تر این که خبرگزاری اسپوتینگ پس از پخش فوری اخبار حملات ایران و پاکستان به خاک یکدیگر، با بولد کردن این تیتر: بعد از حملات ایران و پاکستان، به نظر شما چه اتفاق خواهد داد؟
۱- همه چیز ختم بخیر خواهد شد
۲- ایران حملات مشابهی در منطقه دیگر انجام خواهد داد
۳- ایران و پاکستان به حملات در خاک یکدیگر ادامه خواهند داد.
ممبر گرامی، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
۵- پروپاگاندا
این خبرگزاری وسط پخش اخبار درگیری میدانی، به یکباره با آوردن چندین پوستر و اینفوگراف رنگی، از قدرت موشکی و پهپادی ایران، مانند موشک های ابومهدی، آرش ۲، پهپاد مهاجر ۱۰، پاوه، ابابیل، شاهد۱۳۶، ۱۵ خرداد و ... با عنوان دستاوردهای برجسته صنعت دفاعی ایران، با تبلیغات و آگراندیسمان کردن، شروع به نشان دادن قدرت بالای جمهوری اسلامی می کند. به گمانتان هدف چیست؟!
به اغلب احتمال، مسکو برای شکست دادن اوکراین، تضعیف ناتو و پیروزی در این میدان، استراتژی آتش افروزی در مناطق مختلف جهان را هدف قرار داده است. غزه، باب المندب، سوریه، کردها، تایوان، لبنان، نیجر، اتیوپی، سودان، صربستان و... برای روسیه میدان هایی در جهت دور سازی و جلوگیری از تمرکز ناتو و آمریکا بر جبهه اوکراین می باشند.پوتین در بهره برداری از هریک از میدان های متشتت و در حال مناقشه، در جهت دورسازی ناتو از اوکراین تردیدی به خود راه نخواهد داد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
در باره مناسبات ایران-پاکستان
مناسبات ایران-پاکستان در <ذات> خویش، یا به عبارت بهتر به گونه ای <جبری> می بایست بر پایه هایی استراتژیک استوار باشد. ولی هنر شگفت جمهوری اسلامی ایران آن بوده که حتی ذات و چیستی مناسبات را هم دگرگون کرده است؛ بنگریم:
۱- حیاط خلوت های همپوش
حیاط خلوت های استراتژیک و بلکه تاریخی ایران-پاکستان بر یکدیگر منطبق اند. محور اصلی تهدید بیرونی پاکستان از هنگام پیدایش در ۱۹۴۷، هند بوده است. نتیجه هماوردی هند-پاکستان، سه جنگ ۱۹۴۷، ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱ و برخوردها و مناقشات پیاپی طی ۷۲ سال گذشته بوده است. تجهیز دو کشور به تسلیحات ویرانگر هسته ای و ابزارهای پرتابی، ریسک برخورد و ویرانی گسترده را افزایش داده است. بنابراین در مجموع < محور اصلی تهدید> پاکستان، جبهه و جهت خاوری(هند) است؛
۲-خط کشمکش شمالی
مرز شمالی پاکستان-افعانستان، مشهور به خط <دیوراند>، هیچ گاه از سوی کابل به رسمیت شناخته نشده و همواره فضای پیرامونی آن پر تنش بوده است. تقریبا نیمی از پشتون های جهان در پاکستان جای داشته و گرایش ذاتی در پیوستن به کابل از خود بروز می دهند. بنابراین دومین محور دائمی تهدید تاریخی پاکستان بر مرز شمالی منطبق است؛
۳- دو محور پشتیبانی
مرزهای پاکستان با ایران و چین، محورهای پشتیبانی استراتژیک و یا دستکم محور های آرام تاریخی برای اسلام آباد به شمار می روند. با این تفاوت که مرز پاکستان-چین، پرت، دور افتاده، بس صعب العبور است. در حالی که مرزهایش با ایران باز، گسترده، نزدیک و اطمینان بخشند؛
۴- حیاط خلوت تاریخی ایران
محورهای تک های تاریخی به ایران به ترتیب عبارت است از: شمال خاوری، باختر، شمالی و جنوبی. این بدین معنی است که در ۲۳۲ هجوم تاریخی به ایران زمین، نقش محور جنوب خاوری(اکنون پاکستان) صفر بوده است. بنابراین محور جنوب خاوری حیاط خلوت ایرانیان نیز محسوب می شود؛
۵- دلبستگی های پر شمار
الف- دو کشور همسایه بوده و دارای مرز مشترک و دراز دریایی-خشکی هستند؛
ب- سیستم حکومتی هردو کشور جمهوری اسلامی است؛
پ-مدت های درازی با وجود پیمان استراتژیک <سنتو> همگرا و همکار بوده اند؛
ت- مدت های درازی اعضای پیمان اقتصادی < اکو> و جانشین آن RCD بوده و هستند؛
ث- هردو عضو محوری کنفرانس اسلامی می باشند؛
ج- هردو عضو غیر متعهد ها هستند؛
پ- هر دو دارای علائق، دلبستگی ها و دغدغه های مشترک در فضای پیرامونی مرزی خود می باشند.
با این همه، روند مناسبات دو کشور در ۴۰ ساله اخیر، پر فراز و نشیب، نوسان دار و مهمتر این که جهت کلی آن رو به تیرگی بوده است.
به گمانم این جزو شگفتی های حکمرانی و جهان دیپلماسی است که دو دولت-ملت ذاتا دوست و بلکه برادر،در تله های سخت و پر هزینه ای بر خلاف ماهیت مناسباتشان افتاده اند. تنها به یک رقم ناچیز هزینه بری کلان برای ایران بسنده می کنم:
کنترل همه مرز دراز ایران- پاکستان از سیاه کوه تا گواتر، در دوره پهلوی دوم، توسط ۲۵۰۰ ژاندارم انجام می شد، ولی اکنون هزینه های این نظارت و کنترل دهها برابر شده است. دلیل آن یک پدیده است: مناسبات همانند گذشته استراتژیک نیست.
به ایران، سرنوشت و ته نوشتش بیندیشیم
توجه: این یادداشت در 22 فوریه 2019(جمعه سوم اسفند 1397) در همین کانال آمده است(لطفا بنگرید). هنوز هم مانند 23 سال پیش که در کتاب ایران-همسایگان مندرج شده، باورمندم که جمهوری اسلامی، با آموزه های حقیر تاکتیکی مدیریت و راهبری می شود وهنوز دیدگاه های استراتژیک به درون حکومت و دولت راه نیافته اند.
#یدالله_کریمی_پور
@Karimipour_K
آشغال
ترانه ای تنها طی ۴۸ ساعت، همه رکوردهای پیشین در شنیده شدن را شکسته وبازتابی جهانی پیدا کرده است. چرا آشغال پس از گذشت حدود ۱۵ ماه، از رکورد شکنی برای شروین حاجی پور، باز هم چنین شگفت مورد استقبال مردم و نسل z قرار گرفته است؟! پاسخ ها ساده، روشن و در حد انجام دادن یک رفراندم، برای حاکمان جمهوری اسلامی تکلیف آور و قابل اعتنا است:
۱- استمرار التهاب
نخستین نشانه اش برای زمامداران آن است که نشان می دهد هنوز جامعه مانند گذشته تبدار و ملتهب است. لطفا این دماسنج را از چشمان حکمرانان دور نکنید؛
۲- اهدافی معمولی
خواسته های این نسل خیلی خیلی معمولی است. یک زندگی عادی توام با شادی و سرخوشی عرفی، برای تحمل بار سنگین هستی. لطفا خواسته های آنان توسط مشاوران مغرض و بلکه برباد دهنده، ایدئولوژیک، سکولاری و ضد مذهب تلقی نشود. گرچه نگرش اینان جهانی است، ولی حتی اگر آشغال هم پنداشته شوند، باز هم خود را فرزندان ایران دانسته و قصد ترک وطن را در سر نمی پرورانند؛
۳- بی حزب
اینان بی سازمان، بی تشکیلات و بی حزبند. نه مزدور سازمان های جاسوسی هستند و نه آموزش دیده برای خرابکاری و فروپاشاندن. لطفا قبول کنید که مرجعیت عام آنان همین شبکه های مجازی و اینترنت فشل جاری و معمولی است؛
۴- اکثریت
بالاخره از آفتاب روشن تر است که اینان اکثریت ملت ایران را به خود اختصاص داده اند.
پس لطفا چونان مشاوران خائن و برباد دهنده نیکلای دوم نشده و با نگاه اصلاح خواهانه به خواسته های فرزندانمان بنگرید. باور کنید اینان در سیاره دیگری نمی زیند. سهل است آن قدر به ما نزدیکند که گویی فرزندان خود ما هستند. لطفا کشور و ملت و دولت را به سرنوشت رومانف های روس هل ندهید.
حاشیه
دوسال پیش از سرنگونی و قتل نیکلای دوم امپراتور و فرمانروای مطلق روسیه که بر اثر انقلاب بلشویکی لنین و حزبش به وقوع پیوست، سن پترزبورگ پایتخت تزارها دچار آشوب شد. کار به جایی رسید که حتی نظامیان نیز سر به شورش برداشته و خواهان انجام اصلاحات بودند. هنگامی که مشاوران و درباریان در حال رایزنی با نیکلای بودند و از او می خواستند که برای پیشگیری از فروپاشی خاندان رومانف و جلوگیری از انقلاب تن به انجام برخی اصلاحات دهد، ناگهان فریاد مردم و سربازان طغیانگر به گوش نیکلای در کاخ رسید. پرسید چه خیر است؟ چه شده؟ یکی از مقامات ضد رفرم و متملق، بیدرنگ پاسخ داد: قربان هیچ خبری نیست ضجه مشتی آشغال بی سر و پا است. به زودی فروکش می کند. راحت باشید.
تنها دوسال بعد انقلاب آغاز شد و نیکلای،همسر و فرزندان و نزدیکانش، توسط بلشویک ها تیرباران شده و جسدشان در حوض اسید انداخته شد. خاندان رومانف و رژیم تزاری، برای همیشه نابود شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ایران وارد جنگ نخواهد شد
دیشب(۱۲ ژانویه) آمریکا و بریتانیا در عملیاتی مشترک، با پشتیبانی بحرین، استرالیا، کانادا و هلند، از دریا، هوا و زیر دریا، ۶۰ هدف، در ۱۶ مکان یمن را مورد حمله موشک های تاماهاوک قرار دادند. بدین ترتیب ۱۲ سایت حوثی ها مورد اصابت قرار گرفت. در این باره گپ های گوناگونی دارم که خواندنش راهگشا و نویدبخش است.
نخست آن همین چند هفته پیش، یعنی در ۱۷ دسامبر در یادداشتی مشروح با عنوان: غزه به حاشیه خواهد رفت هم تصویب قطعنامه علیه حوثی ها و اجماع جهانی علیه صنعا را تصریح کردم و هم تاکید شد که چماق جنگ بر سر حوثی ها فرود خواهد آمد(لطفا سرچ شود)؛ و هم در آنجا نوشتم که قدرت های دریا- پایه همچون امریکا، بریتانیا و نیز چین به هیج روی اجازه استمرار نا امنی در باب المندب را نخواهند داد و به زودی علیه حوثی ها وارد کارزار خواهند شد.
ولی نکته دوم و خواندنی تر این است که من طی ۳۲ سال اخیر، هیچ بیانیه و واکنشی محتاط تر و پر هراس تر از بیانیه های این دو قدرت بزرگ دریایی تاریخ و امروز جهان، یعنی آمریکا و بریتانیا در مورد حملات به یمن ندیده بودم. واکنش و بیانیه هایی سرشار از رعب و بلکه وحشت و هراس. آمریکایی ها بیدرنگ گفتند: ضربات ما علیه اهداف یمنی پایان پذیرفت. جو بایدن حملات گسترده اف- ۲۲ ها و شلیک موشک ها از زیردریایی ها را حرکتی دفاعی و بازدارنده و موقت شمرد. ریشی سوناک نخست وزیر بریتانیا مدعی شد حملاتش به یمن محدود، دفاعی، بازدارنده و صرفا متوجه اهداف نظامی بود. دستکم ۵ عضو برجسته کنگره و مجلس نمایندگان بایدن را به خاطر حمله به یمن محکوم کرده و آن را غیر قانونی خواندند.
سوم این که بیشتر کارشناسان و رسانههای معتبر این حمله را مقدمه و تمهیدی در جهت منطقه ای شدن جنگ و ورود ایران و حزب الله پیش بینی می کنند. از جمله در این باره ۴ پرسش اساسی مطرح شده است:
۱- آیا حوثی ها زین پس عقب نشینی خواهند کرد؟
۲- آیا حاصل غزه و یمن و لبنان، جنگ منطقه ای با مشارکت جمهوری اسلامی خواهد بود؟
۳- آیا حوثی ها اهداف منطقه ای و شناورهای آمریکا را هدف قرار داده و بایدن را ناگزیر به عقب نشینی خواهند کرد؟
۴- آیا تنش، منازعه و درگیری بدون اوجگیری، در حالت معمول و عادی استمرار خواهد یافت؟
در گذر از سخنان اردوغان که همواره همچون کرکس چشمانش را بر ایران متمركز کرده و در انتظار اشتباه استراتژیک تهران است، به اغلب احتمال، نه جنگ منطقهای درخواهد گرفت و نه جمهوریاسلامی آن چنان نابالغ است که با طناب پوسیده ترکیه وارد چاه بی انتهای درگیری منطقه ای شود. یادآوری می شود که اردوغان امروز جمعه در ارتباط با جنگ آنگلوسفرها بر حوثی ها، با ظاهری مخالف با آمریکا و بریتانیا گفت: اتفاقی که افتاد استفاده نامتناسب و نامتوازن از قدرت بود، همان کاری که اسرائیل در غزه میکند. باید ببینیم که ایران چگونه از خود دفاع خواهد کرد؟، این ظالمان هستند که زیان دیده و شکست خواهند خورد و مظلومین هیچ وقت ضرر نمیکنند.
ولی چرا کمترین ضرورتی به ورود ایران به جنگ نیست و اتفاقا چنین اتفاقی هم رخ نخواهد داد:
۱- حوثی ها این قدر عاقل هستند که بدانند آمریکا، بریتانیا و بلکه ناتو از ورود به جنگی فراگیر، درازمدت و زمینی پرهیز داشته و آن را به سود روسیه و چین می دانند. آیا تصمیم سازان استراتژیک جمهوری اسلامی از این غافلند؟!
۲- بر اساس براوردهای واقعی از تاثیر حمله دیشب، به زیرساخت های غیر نظامی و نظامی حوثی ها آسیبی جدی وارد نشده است. آنان در پی چند سال حملات فوق سنگین ائتلاف عربی، به ويژه عربستان و امارات، آبدیده شده اند. بنابراین ۶ کشته دیشب، در برابر هزاران کشته پیشترها، نمی تواند عددی برای شروع جنگ مستقیم منطقهای باشد؟
۳- جالب این که واکنش ایران و حزب الله به حملات بامداد امروز به حوثی ها هم عادی و کمرنگ بود؛
۴- برای جمهوریاسلامی باید روشن باشد که اوجگیری جنگ در باب المندب برای آمریکا بس مفید است. زیرا صادرات نفت و گاز مایع ایالاتمتحده از مسیر اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه صورت می گیرد که از صحنه جنگ دور است. حتی گران شدن بهای نفت به سود آمریکاست. این چین و اتحادیه اروپایی و کشورهای حوزه خلیج فارس هستند که بیشترین ضررها را متحمل خواهند شد؛
۵- هم چنین هزینه های جنگ جدای از اسراییل، برای آمریکا و بریتانیا در حال افزایش است. این دو علاوه بر پشتیبانی جدی از اسرائیل، ناگزیرند در عراق و سوریه(امریکا) و یمن بجنگندند. بی آن که ایران حضوری مستقیم در این ها داشته باشد.
به هر روی احتمال منطقه ای شدن جنگ و به ویژه ورود جمهوریاسلامی به آن نزدیک به صفر است. از سوی ديگر جمهوریاسلامی غرق در مسائل پیچیده داخلی است و در حل وفصل آن ها مانده است. به گمانم تنش و منازعه در فضای پیرامونی باب المندب و در شاکله ای عادی و نه خیلی سنگین همچنان استمرار خواهد یافت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
این ابزار شگفت
امروزه روز سخت است بتوانید بشری را بدون آن ببینید. انگار جزئی جدایی ناپذیر از هویت آدمی شده است. منظورم موبایل است. یعنی ابزاری که بیشتر مصنوعات ۱۵۰ سال اخیر را بازنشسته کرده و یا کم کم در حال به حاشیه راندن آنها است. از جمله بنگرید به فهرست زیر:
۱- تلفن خانگی را تقریبا بازنشسته کرده است؛
۲- رادیو را از صدا انداخته و به فراموشخانه فرستاده است؛
۳- تلویزیون را به قهقرا کشانده و می رود تا فاتحه اش را بخواند؛
۴- کامپیوتر را به وسایل انبار افزوده است؛
۵- ساعت را به وسیله ای مجلل و فقط برای شماری خاص تبدیل کرده است؛
۶- دوربین را برای بیشتر مردم عادی غیر ضروری کرده است؛
۷- چراغ قوه را برای بیشتر استفاده کنندگان خاموش کرد؛
۸- آینه دستی را شکسته است؛
۹- کتابخانه ها را خلوت کرده است؛
۱۰- روزنامه های کاغذی را کم تیراژ و بلکه بی تیراژ کرد؛
۱۱- بازی های ویدئویی را از بین برد؛
۱۲- کیف پول تو جیبی را محو و یا کم خاصیت کرد؛
۱۳- تقویم رو میزی را بی اعتبار نمود؛
۱۴- دفترچه های یادداشت را بی فایده کرد؛
۱۵- کارت اعتباری را کم خاصیت کرد؛
۱۶- زوج های فراوانی را از هم جدا ساخت؛
۱۷- خانواده های پرشماری را از هم پاشاند و بینشان جدایی انداخت؛
۱۸- تنبلی و یکجانشینی را جایگزین دورهمی و ورزش و تب و تاب کرد؛
۱۹- چه بسا چشم ها و جان ها را که بیمار و روان فرسوده کرده و قس علیهذا.
با این همه، موبایل این شگفت انگیزترین اختراع آدمی، که به گمانم تازه در مراحل آغازین رشد و تحولش قرار دارد، پیامدهای بس فرخنده ای هم داشته است:
۱- خرافه زدا است؛ یعنی زین پس بعید است بنی آدم دیگر فریب بیشتر افسانه های ایدئولوژیک و مذهبی بخورد و در آن ها غوطه ور شود؛
۲- هم دروِغزا و هم به ویژه و سرانجام دروغزدا است. به سخن دیگر خیلی تند و پرشتاب پته ها را بر آب می افکند؛
۳- دمکراسی پرور است. یعنی در ذات و ماهیت اش، استفاده گرانش را وادار به آموختن دمکراسی می کند؛
۴- و... دانشگاهی جامع و بس ارزان است.
شما در باره آن چه فکر می کنید؟!
توجه: برگرفته از کانال تلگرامی افق نگاه
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
تالاب های ساحلی خزر نابود می شوند
به اغلب احتمال خورها، خلیج ها و در کل تالاب های ساحلی جنوب خزر، با فرض استمرار روند کنونی عقب نشینی دریا، در هر سه استان ساحلی گیلان، مازندران و گلستان، طی بیشینه یک تا سه سال آینده، یعنی بین ۱۴۰۳ تا بیشینه ۱۴۰۶، نیمه خشک ویا کاملا خشک شده و به کلی نابود خواهند شد. خلیج گرگان، تالاب انزلی، تالاب زیبا کنار و دهها تالاب کوچک ساحلی رو به انقراض اند. هم چنین عقب نشینی دریا موجبات دور افتادگی تاسیسات ساحلی، از جمله پایانه ها و اسکله ها شده و توانایی پهلوگیری شناورهای با آبخور بالا را از دست خواهند داد. هم چنین سازه ها و املاک پر ارزش ساحلی به دلیل عقب نشینی تند و پرشتاب دریا کم ارزش شده و در عین حال مشاجره و منازعه بین مردم- مردم، مردم- دولت و دولت- دولت بر سر تصاحب و مالکیت زمین های ساحلی آزاد شده ناشی از عقب نشینی خزر، تشدید یافته و به اوج خواهد رسید. به گمانم پیامدهای پرشمار عقب نشینی تند و آشکار خزر شامل دهها مورد است که آسیب پذیری استان ها و شهرستان های ساحلی را بیش از پیش ساخته و زمینه مناقشات تندی مهیا خواهد شد.همه این موارد نه در سال های دور، بلکه از پاییز سال ۱۴۰۳ شروع خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
کدام جنگ؟!
ایالات متحده حمله فراگیر به ایران را در دستور کار ندارد. جمهوری اسلامی نیز متقابلا در صدد منطقه ای کردن جنگ نبوده و تا آینده قابل تصور نخواهد بود. ولی کم سوادی، کم مایگی و غرض ورزی، برخی از اهالی رسانه را وادار کرده که هر از چند گاهی سخن از تهدید نظامی آمریکا به میان آورند. هر چند گزاره قصد نداشتن آمریکا، در حمله همه جانبه به ایران، از خورشید روشن تر است، در اینجا برخی دلایل آن در شاکله ای کوتاه یاداوری میشود:
۱- با کدام ناوگان
ایران بیش از ۱۰ هزار مایل با آمریکا فاصله دارد. بدیهی است که برای هر گونه عملیات موثر، بخشی از ناوگان آمریکا باید در دریاهای مجاور ایران، مانند بحر مکران و مرکز و شمال اقیانوس هند مستقر شده باشند. لطفا به پراکنش جغرافیایی کنونی ناوگان این ابرقدرت ستيزه جو و جنگ طلب بنگرید:
الف- ناوگروه Essex ARG مستقر در تنگه مالاکا و پیرامون تنگه های لومبوک و سوندا (ورودی جنوبی دریای چین جنوبی) ؛
ب- ناو گروه Cari Vinson CSG مستقر در جنوب فیلیپین. واقع در جنوب دریای چین جنوبی و پیرامون تنگه تایوان؛
پ- ناوگروه Ronald Reagan CSG مستقر در اوکیناوا یا دهانه تنگه تسوشیما( بین ژاپن و کره)؛
ت- ناوگروه Harry s.Truman CSG مستقر در مدیترانه خاوری و در دهانه اژه؛
ث-ناوگروه Abraham Lincoln CSG مستقر در هاوایی یا مرکز پاسیفیک شمالی.
در واقع چگونگی استقرار بیشتر 11 ناو هواپیمابر ،22 رزمناو ، 65 ناوشکن، 70 زیر دریایی هسته ای، 340 هزارتفنگداردریایی،22 کشتی آمفی بی و...امریکا تقریبا چنین میباشد. به سخن دیگر فاقد آرایش جغرافیایی حمله به ایرانند. ناوگروه های جرالد فورد و آیزنهاور نیز که پس از جنگ غزه در مدیترانه شرقی و خلیج فارس، مستقر شده بودند، از هفته پیش جابجا شده و از منطقه خارج شدند. امروز تنها نقطه تمرکزی نیروی دریایی آمریکا در منطقه، در دریای سرخ و پیرامون تنگه باب المندب است. اخطارهای آمریکا به جمهوری اسلامی نیز محدود به عملکرد حوثی ها در نا امن سازی کشتیرانی در این تنگه خلاصه می شود؛
۲- با کدام قوا
آمریکایی ها در فضای پیرامونی ایران دارای حضور پایگاهی گسترده ای هستند. از جمله در پایگاه الجفیر بحرین، العدید قطر، الظفره امارات. هم چنین در کویت، عمان، عربستان، عراق، سوریه و حتی مصر و ترکیه مستقر بوده اند. ولی با وجود جنگ غزه، در این پایگاه ها، نقل و انتقال چشمگیر نیرو دیده نشده است. برآوردها نشانگر آن است که شمار نیروهای آمریکایی در ۱۰ کشور خاورمیانه، بین ۳۰ تا ۴۵ هزار است. به نظر می رسد حتی شمار این نیروها رو به کاهش است؛
۳-سکون ناتو
بی گمان در شرایط جنگ و بلکه احتمال اندک آن، آرایش نظامی ناتو تغییر یافته و این تغییر بس محسوس خواهد بود. پدیده ای که امروزه روز به هیچ وجه به چشم نمی خورد؛
۴- اولتیماتوم
ورود آمریکا و ناتو به هر جنگی پس از طی مراحل فشار سیاسی(دیپلماسی جنگ)، محاصره کامل دریایی و اولتیماتوم دهی تکوین می یابد. جمهوری اسلامی از این منظر کاملا امن است؛
۵- تهدید روسیه
در هر گونه تجاوز به ایران، نه تنها اعضای ناتو، که فدراتیو روسیه باید در جریان قرار گیرند. در چنین صورتی بس بعید است روس ها جبهه ای گسترده را علیه استان های شمالی و تهران باز نکنند؛
۶- نسيان اوکراین
حمله آمریکا به ایران تریاکی برای فراموش شدن جنگ اوکراین بوده و دست روسیه را برای پیشروی در خاور اروپا باز خواهد گذاشت.
بنابراین به اغلب احتمال، امروزه روز، آمریکا و ناتو در اقیانوس هند و شاخه های آن، از جمله خلیج فارس تهدیدی جدی و عملیاتی از سوی جمهوریاسلامی علیه منافع خود نمی بینند. به گمانم براوردهای تفسیری مبتنی بر تکوین جنگ با تهران، اگر ناشی از بی سوادی و ناپختگی کارشناسان نباشد، هدفش استمرار عمدی و آگاهانه مشغول کردن اذهان مردم ایران به تهدید خارجی و دشمن سازی است. کوتاه آن که احتمال حمله مستقیم آمریکا و حتی اسرائیل(اشغالگر) متمایل به صفر بوده و بسیار کمتر از تهدید داعش و دیگر تکفیری ها است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جنگ ایران- آمریکا پنداری بیش نیست
از آغاز جنگ غزه هر از چند گاهی رسانهای و کارشناسی مدعی رویارویی جمهوری اسلامی و ایالات متحده می شود. شاهد آن که همین امروز سایت معتبر پولیتیکو طی تحلیلی در باره گسترش دامنه این جنگ نتیجه گرفت که آمریکا برنامهریزی برای مقابله با حمله ایران را آغاز کرده است. این رسانه حتی مدعی شده که جو بایدن نیروهای آمریکا را برای جنگ گسترده آماده کرده است. مقابله با حوثی ها و وارد ساختن ضربات کاری به نیروهای تحت حمایت جمهوری اسلامی در عراق و سوریه(ادعای امریکا) از آن جمله است. ولی تفسیرهای منتهی به برپایی جنگ بین ایران- آمریکا و حتی حزب الله- آمریکا پنداری نادرست بیش نیست. امکان تکوین جنگ بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده و یا ناتو، همواره متمایل به صفر بوده است. چنین شرایطی هنوز هم کماکان ادامه دارد. به دو فکت زیر نگاهی بیندازیم:
۱- چنان چه قرار بر شکلگیری جنگ و گسترش آن هست، چرا جرالد فورد، مدرنترین و کارآمدترین ناو آمریکا از منطقه بیرون رفت؟ این ناوگروه که متشکل از یک رزمناو موشکی، چهار ناوشکن و دهها جنگنده است، دیروز با گذر کردن از تنگه جبل الطارق مدیترانه را به سوی اطلس ترک کرد؛
۲- حزب الله و رهبر مقتدرش سید حسن نصرالله کمترین گرایش و اقدامی به سمت فراگیر شدن جنگ نشان نداده اند. گذشتن از ترور صالح العارودی از اعضای برجسته حماس در جنوب بیروت، یعنی بغل گوش حزب الله، آن هم با عملیات مستقیم اسرائیل، بزرگترین اتفاقی بود که می توانست واکنش حسن نصرالله را در پی داشته باشد، ولی واکنش حزبالله چه بود؟ مگر بمباران دهشتناک غزه و کشته شدن بیش از ۲۳ هزار فلسطینی و حمله گسترده زمینی به غزه که خط قرمز سید حسن بود، انگیزه های درشت و استواری برای پاسخگویی نبوده اند؟
به گمانم تنها یک عامل قادر به کشاندن حزب الله به جنگ همه جانبه با اسرائیل را فراهم می سازد. حمله به لبنان. چنان که رهبر حزب الله در سخنرانی پس از ترور العارودی به صراحت گفت که چنان چه اسرائیل به لبنان حمله کند" دیگر ما هیچ قاعده و قانون و ضابطه ای را رعایت نخواهیم کرد". به گمانم ترجمه این سخن آن است که با شرایط کنونی، واکنش حزب الله همان است که تا کنون بوده و دیده شده است. هنگامی این واکنش تغییر می کند که اسرائیل به لبنان حمله کند. روشن است که اسرائیل در پی گشوده شدن جبهه دیگری در شمال نیست.
به اغلب احتمال حزب الله تحت رهبری نصرالله بیشتر نگاه و دیدگاهی ملیگرایانه و یا لبنانمدار در جدال با اسرائیل داشته است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چرا امن نخواهیم شد؟
منحنی آماری کشته های انسانی ایران طی ۱۰۲ سال اخیر به گونه ای شگفت آور صعودی است. تقریبا از پایین ترین خط آغاز شده و در مسیری صعودی به اوج می رسد. مثلا بر پایه آمار رسمی بنیاد شهید میزان شهیدان از ۱۳۰۰/۱/۱، یعنی فردای کودتای رضا مازندرانی تا ۱۳۵۷/۱۱/۲۲ پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد شهیدان مرقوم کمتر از ۳۵۰۰ تن است. در حالی که از ۲۲ بهمن تا کنون، تنها شمار شهیدان ثبت شده بالای ۴۵۰/۰۰۰ تن است. به سخن دیگر شهیدان ۵۷ ساله پیش از انقلاب اسلامی به یک درصد پس از انقلاب هم نمی رسد. دو نکته بارز در همین جا نهفته است. نخست این که آمار تلفات انسانی به گونه ای دهشتناک افزایشی بوده است. دوم آن که در همه این ۴۵ سال به رغم فراز و نشیب متوقف نشده است.
به اغلب احتمال با فرض استمرار استراتژی، اهداف و ساختار کنونی دولت و حکومت جمهوری اسلامی، ناامنی همچنان استمرار یافته و فرض توانمندتر شدن سازمان و تشکیلات اطلاعاتی- امنیتی جمهوری اسلامی در کاهش و توقف آن چندان مؤثر نیست. حتی با فرض تبدیل سیستم امنیتی جمهوری اسلامی به توانمندترین تشکیلات جهان. چرا؟
۱- تعدد دشمنان پیرامونی
شمار دولت های قسم خورده مخالف جمهوری اسلامی در فضای خارج نزدیک، منطقه ای و جهانی سر به فلک زده است. بیشتر آن ها نیز با یکدیگر همسو و گاه دارای مناسبات نزدیک و بلکه تا جایی که به ایران بر می گردد، همراه و همکارند. کدام مدیر و کارشناس وطنی است که در این مورد تردید کند؟!!
۲- دوستان اندک و بیمار
البته جمهوری اسلامی با چند دولت مانند سوریه، عراق، ارمنستان، فدراتیو روسیه و حزب الله لبنان نزدیک بوده و به اغلب احتمال همکاری اطلاعاتی بین آن ها بر قرار است، ولی این دولت ها هم دور از صحنه هستند، هم جز روسیه از این منظر ضعیف و بلکه بیمارند و سرتاپا در دغدغه های خود گرفتارند و هم متکی به ایران می باشند؛
۳- مرزهای باز
کنترل و انسداد کامل فیزیکی مرزهای بیش از ۸۰۰۰ کیلومتری ایران پرهزینه، بیهوده و به گمانم ناشدنی است. این در حالی است که میلونها تن از شهروندان دیگر کشورها در قالبی سازمان نیافته و آزاد در فضای درون کشوری پخش بوده و حتی در بخش های حساس بکار گرفته می شوند. مدیران تصمیم ساز نیز فاقد طرح، برنامه و توانایی برای ساماندهی آن ها هستند.
چه باید کرد؟
در این ارتباط در مقیاس استراتژیک هیچ نسخه جدید و بدیعی نمی توان ارائه کرد. راه بازگرداندن امنیت در سه فضای درونی، خارج نزدیک و همسایگی و فضای فرامنطقه ای و جهانی در یک گزاره کوتاه بارها طرح شده نهفته است و لاغیر: پیوستگی و همبستگی جمهوری اسلامی به نظم جاری جهانی؛ یا به عبارت دیگر عرفی شدن. در پیش گرفتن راه و راهبردی همچون عربستان، ترکیه، مالزی و اندونزی، چین و جمهوری کره، برزیل و شیلی.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
این است پیامد توسعه
این دوربین ها نیستند که تکان می خورند، بلکه دهها این ها دهها دوربین هستند که در حال ثبت وقوع زلزله 7/6 ریشتری امروز، ۱۱ دی ۱۴۰۲، برابر با یکم ژانویه ۲۰۲۴،در یکی از نواحی ساحلی استان ایشیکاوا در ساحل باختری ژاپن می باشند. برای درک بزرگی زلزله 7/6 ریشتری، یادآوری زلزله۱۳۸۲ بم، که به کشته شدن ۳۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ تن انجامید، بس است. بزرگی آن زلزله فقط 6/6 ریشتر بود. یادآوری می شود که قدرت تخریب زلزلهها بر پایه مقیاس ریشتر، افزایشی نیست، بلکه به صورت لگاریتمیک افزایش مییابد. به عبارت دیگر، هر واحد افزایش در مقیاس ریشتر، به معنای افزایش ۱۰ برابری قدرت زلزله است. بنابراین، درصد قدرت تخریب زلزله ۷/۶ ریشتری، نه ۱/۱ برابر قدرت زلزله ۶/۶ ریشتری، بلکه حدود ۱۰ برابر آن است. راستی زمان زلزله بم 12 ثانیه بود. من نتونستم دقیق ببینم که زلزله امروز ایشیکاوا چقدر به درازا کشید. راستی تلفاتش چقدر بوده است؟
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
دشمن هویت و آثار تاریخی
در همان روزهای آغازین ظهور عملیاتی داعش در سوریه و سپس عراق، در ابتدا با تنها یک فکت پی بردم که افسار داعش به گونه ای در دست اسرائیل(اشغالگر) بوده و تل آویو در تعیین خط و خطوط عملیاتی آنان نقش اصلی را دارد. امروز در روز پایانی سال 2023، در این باره به یقین کامل دست یافته ام.
پابرجاترین و ویرانگترین میراث داعش که تا قرن ها التیام نخواهد یافت، ویرانسازی بخش اعظم هویت تاریخی شام و بین النهرین بود. آنان تقریبا همه آثار باستانی فاخر در دسترسشان را نابود کردند. داعش از سال ۲۰۱۴، ویرانسازی مکانهای باستانی و میراث هویتی- فرهنگی کشورهای عراق و سوریه را به عنوان اقدامی فوری و بلکه آنی در پیش گرفت. این جزو نخستین اقدامات آنان پس از اشغال نواحی بود. رهبران آنان کمترین گمانی نداشتند که بالاخره شکست خواهند خورد. بنابراین نابودی میراث تاریخی این دو کشور را که حتی پیش و بیش از اهرام مصر برای جهانیان ارزشمند بود، در دستور کار قرار دادند. از جمله مکانهای نابود شده به دست داعش میتوان از مقبره یونس نبی و آثار تاریخی موزه نینوا شهر موصل، شهر باستانی نمرود و آثار باستانی شهر پالمیرا نام برد. همچنین در هفته اول اکتبر سال ۲۰۱۵، گروه دولت اسلامی«طاق نصرت» این شهر باستانی را نیز منفجر کرد.
امروز نیز در سایه بی خبری یا کم خبری جامعه جهانی و به ویژه مردم خاورمیانه، اسرائیل در حمله به غزه، با همان تاکتیک های داعش، ویرانسازی اگاهانه و عمدی آثار تاریخی پر ارزش این باریکه را در دستور کار نیروی هوایی، حمله زمینی و حتی گروه های ویژه نظامی قرار داده اند. چنان که تا کنون دستکم 107 اثر تاریخی غزه ویران و به تل خاک و نخاله تبدیل شده است. ولی در این میان ویرانسازی زیربنایی نشانه های حضور گسترده و فراگیر تاریخی ایرانیان در غزه در صدر اقدامات ارتش اسرائیل بوده است. لطفا بر این گزارش دقیق بی بی سی فارسی تمرکز کنید:
"موسسه فورنزیک آرکیتکچر دانشگاه گلداسمیت در لندن در گزارشی تحقیقی نوشت: «یکی از مهمترین مکانهای باستانشناسی غزه در حمله اسرائیل ویران شده است.»
فورنزیک آرکیتکچر در گزارش خود نوشت ارتش اسرائیل این مکان تاریخی را در «سه مرحله تخریب کرده است»: «حملات هوایی»، «تخریب سطحی»، و اکنون «نصب پمپهای آب که گفته میشود برای ایجاد سیل در تونلهای زیرزمینی» حماس است.
در این سایت باستانشناسی مجموعهای از کاوشها و حفاریها بین سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ انجام شده است. آنچه به دست آمده است شامل آثار عصر آهن است، ماننده یک دیوار دفاعی که در زیر تعدادی از خانههای دوره هخامنشیان پیدا شده است. آثاری نیز از دوره رومیها و هلنیستی (یونان باستان) و بیزانسی در این سایت یافت شده بود.
این موسسه با تحلیل تصاویر هوایی نوشته است که در فاصله ۸ اکتبر تا ۶ نوامبر بر اثر پرتاب بمب یا استفاده از جنگافزار، «دهها حفره بزرگ» در این منطقه ایجاد شده است."
یادمان باشد، با این حساب، به اغلب احتمال، ویرانسازی آثار تاریخی همه کشورهای خاورمیانه، به ويژه ایران در دستور کار اسرائیل(اشغالگر) قرار دارد. نتیجه عینی و ملموس پس از گذشت چند دهه چیست؟ این فقط اسرائیل است که مدنیت و هویت تاریخی داشته است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
قدرت کره شمالی: از واقعیت تا دروغ
دو روز پیش کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، به ارتش و کارخانجات مهمات سازی و به ویژه بخش تسلیحات هسته ای این کشور دستور داد که روند آمادگی برای آغاز کردن جنگی احتمالی با آمریکا و حامیان منطقه ایش را پر شتاب تر کنند. این تهدید از دیدگاه زمانی پس از موفقیت کره شمالی در قرار دادن یک ماهواره جاسوسی در مدار و نیز آزمایش پیشرفته ترین موشک بالستیک قاره پیمای پیونگ یانگ انجام شد. پیشتتر پیونگ یانگ با تشدید دور مناقشات با همسایه جنوبیش، پیمان پنج ساله با سئول را که با هدف کاهش تنش های نظامی بسته شده بود، ملغی کرده و کارخانجات کره جنوبی در کشورش را که تعطیل شده بودند، یک طرفه و بدون موافقت سئول فعال کرد. کیم جونگ اون اکنون نه تنها سئول و توکیو، که واشنگتن را تهدید به نابودی می کند. او معتقد است برد موشک هایش با کلاهک هسته ای نه تنها گوام و هاوایی، که ایالت های شرق آمریکا را به کلی محو خواهد کرد. ولی به اغلب احتمال توان کره شمالی نسبت به دشمنانش محدودتر و قابل کنترل است. به گمانم پیونگ یانگ، به رغم تهدیدهای مکرر، هرگز و در هر شرایطی تن به به جنگ با سئول نخواهد داد:
۱-کهنگی تسلیحات متعارف
هیچ دولتی به اندازه پیونگ یانگ و فرماندهانش به کهنگی سیستم و تسلیحات دفاعی این کشور آگاه نیستند، البته که آنها می دانند کشورشان حدود ۱۲۰۰ تانک سنگین، ۵۰۰۰ تانک سبک، ۷۰۰ هواپیما، ۵۵۰ هلیکوپتر، ۱۱ هزار تکاور پیاده، ۱۸ هزار عدد موشک و یک نیروی نظامی تخمیناً ۱.۲ میلیون نفری دارد؛ ولی همگی زهوار در رفته بوده و بیشینه میراث ۵۰ سال پیش اتحاد شوروی و چین است. این در حالی است که قدرت آتش ارتش کره جنوبی ویرانگر و در رده سوم تا چهارم جهانی است. سئول دارای ارتشی با بیش از ۵۸۰٬۰۰۰ نظامی فعال، حدود ۲٬۷۰۰ تانک مدرن، ۲٬۵۰۰ نفربر تندرو و ایمن، ۵۴۰ هلیکوپتر تهاجمی، ۱۰ هزار تانکر، ۷۰٬۰۰۰ پرسنل دریایی کارآزموده با ۷۰ ناو، ناوشکن، ۱۲ زیردریایی کمتر قابل رصد و ۱۰ هزار سرباز-ناوی دریایی. ۶۹٬۰۰۰ نظامی کادر ماهر هوایی فعال، با حدود ۵۵۰ هواپیمای کاملا مدرن جنگنده و ۱۸۰ هلیکوپتر است.
تفاوت قدرت آتش بین شمال و جنوب کره در تسلیحات متعارف به حدی است که سئول معتقد است، حتی با فرض صحت قدرت هسته ای ویرانگر پیونگ یانگ و با فرض فرصت بهره برداری کیم جونگ اون از آنها، تنها طی کمتر از ۲۴ ساعت، پیونگ یانگ به مخروبه ای غیر قابل سکونت تبدیل خواهد شد. به گمانم قدرت آتش مدار ۳۸ درجه از جنوب به شمال در هیچ جغرافیای جنگی دیده نمی شود؛
۲- متحدین استراتژیک
بله، درست است که کره شمالی دارای برنامههای هستهای و موشکی است و این امر یک تهدید جدی برای کره جنوبی و منطقه است. ولی لیدل هارت، بزرگ استراتژیست نظامی معاصر، گزاره ای کلیدی در باره نتایج جنگ بین دو رقیب دارد: ببینید، دوستان و متحدین هر کدام از طرفین کدامند و از چه قدرتی برخوردارند. در این صورت پیش بینی نتیجه جنگ سخت نخواهد بود.
متحدین کره شمالی در بهترین شرایط چین و روسیه خواهند بود. البته به گمانم احتمال ورود علنی آن ها در هر جنگی ناچیز است. این در حالی است که کره جنوبی پشتیبانی ایالات متحده آمریکا، ژاپن، استراليا، تایوان را در همسایگی و ناتو را در فضای دورتر دارد؛
۳- دروغ بافی استراتژیک
پیونگ یانگ تا همین اواخر از دیدگاه غیر متخصصین دفاعی، برترین دولت در پروپاگاندا و بزرگنمایی بود. ولی امروزه روز دستش نه تنها برای کارشناسان، بلکه دانشجویان تازه کار حوزه دفاعی روشن شده است: آنها در باره قدرت نظامی خود دروغ می بافند؛ آن چنان که خودشان نیز برتر بودن خود را باور کرده اند. نمونه آن همین ارسال ماهواره جاسوسی به فضا است. همه کارشناسان در این مورد بر این باورند که حتی چنان چه این ماهواره واقعا فعال باشد، تصاویری که می فرستد دارای کیفیت نسبتا پایینی است. تحلیلگران می گویند ماهواره کره شمالی قدرت تفکیک تصویری محدودی بین سه تا پنج متر در هر پیکسل دارد. بی بی سی در این باره نوشته است:البته برای کره شمالی داشتن چشمی در آسمان یک هدف سیاسی بلندمدت هم بوده است، مخصوصا در شرایطی که غرب دهههاست سرزمینهای این کشور را زیر نظر دارد.آقای ایزلی میگوید: «پیونگ یانگ از این که ماهوارههای آمریکایی میتوانند آنها را رصد کنند، هم میترسند و هم ناراحتند، و همزمان خود را در رقابتی فضایی و تسلیحاتی با سئول هم میبینند.»
فیودر ترتیتسکی در دانشگاه کوکمین می گوید: اگر در باره کره فقط یک چیز بدانیم، آن است که مدام دروغ می گویند، آن هم از گونه استراتژیکش و سعی می کنند این دروغ ها را هم به دولت های طرف معامله خود بیاموزند.
این در حالی است که همین دیروز کره جنوبی آشکارا و در انظار عموم جهانیان، نخستین ماهواره بسیار پیشرفته خود را با راکت فالکون 9 اسپیس اکس به مدار فرستاد. ماهواره ای بی رقیب
ادامه دارد
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_r