🌿گفتی مرا به خنده خوش باد روزگارت کس بیتو خوش نباشد رو قصه دگر کن ... کانالی از جنس دل های بی ریا🌹 ⚜️ @Kafeh_sher
اونجا که مولانا میگه:
سیر نمیشوم ز تونیست جزاین گناه من
سیر مشو ز رحمتمای دوجهان پناه من
با ستم وجفا خوشمگر چه درون آتشم
چونک توسایه افکنی برسرم ای هماي من
📝
♦️یک پیرزن دو کوزه ی آب داشت که آنهارا آویزان بر یک تیرک چوبی بردوش خود حمل می کرد. یکی ازکوزه ها ترك داشت ومقدارى ازآب آن به زمين مى ريخت،
درصورتیکه دیگری سالم بودوهمیشه آب داخل آن بطورکامل به مقصد می رسید.
به مدت طولانی هرروزاین اتفاق تکرار میشدوزن همیشه یک کوزه ونیم ،آب به خانه می برد. ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت بسیار شرمگین بودکه فقط می توانست نیمی ازوظیفه اش را انجام دهد.
پس از دوسال ، سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد وازطریق چشمه باپیرزن سخن گفت. پیرزن لبخندی زد وگفت: هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای این جاده درسمت تو روییده اند ونه در سمت کوزه سالم؟
اگرتو اینگونه نبودی این زیبايی ها طراوت بخش خانه من نبود...
طی این دوسال این گلها را می چیدم وباآنها خانه ام راتزیین میکردم.
هریک ازما شکستگی خاص خودرا داریم ولی همین خصوصیات است که زندگی مارا در کنار هم لذت بخش و دلپذیر میکند.
باید درهر کسی خوبی هایش را جستجو کنی و بیاموزی، پس به دنبال شکستگی ها نباش که همه به گونه ای داریم فقط نوع آن متفاوت است و این اصلا شرمندگی ندارد.
خلقت ما این گونه است.
🧿حکایتی تأمل برانگیز
✍چهار نفر بودند به اسمهای:
_همه کس، یک کسی، هر کسی، هیچ کسی.
کار مهمی در پیش داشتند و همه مطمئن بودند که یک کسی این کار را به انجام می رساند، هرکسی می توانست این کار را بکند ولی هیچ کس اینکار را نکرد. یک کسی عصبانی شد چرا که این کار کار همه کس بود اما هیچ کس متوجه نبود که همه کس این کار را نخواهد کرد.
سرانجام داستان این طوری شد هرکسی، یک کسی را سرزنش کرد که چرا هیچ کس کاری را نکرد که همه کس می توانست انجام بدهد!!؟
حالا ما جزء کدامش هستیم؟؟؟
شاه بیت بی نظیر حافظ شیرازی 🌱
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
ای بشر هر جا که هستی چون گل بی خار باش
با ضعیفان همره و با مستمندان یار باش
این جهان خواهی نخواهی بر همه خواهد گذشت
هیچکس نمیتواند برنامه ای که خدا برای زندگیتان دارد را متوقف کند✨❤️
Читать полностью…ضرب المثل
دعوا سر لحاف ملا بود !
در يك شب زمستاني سرد ، ملا در رختخواش خوابيده بود كه يكباره صداي غوغا از كوچه بلند شد .
زن ملا به او گفت كه بيرون برود و ببيند كه چه خبر است .
ملا گفت : به ما چه ، بگير بخواب. زنش گفت : يعني چه كه به ما چه ؟ پس همسايگي به چه درد مي خورد .
سرو صدا ادامه يافت و ملا كه مي دانست بگو مگو كردن با زنش فايده اي ندارد . با بي ميلي لحاف را روي خودش انداخت و به كوچه رفت .
گويا دزدي به خانه يكي از همسايه ها رفته بود ولي صاحبخانه متوجه شده بود و دزد موفق نشده بود كه چيزي بردارد. دزد در كوچه قايم شده بود همين كه ديد كم كم همسايه ها به خانه اشان برگشتند و كوچه خلوت شد ، چشمش به ملا و لحافش افتاد و پيش خود فكر كرد كه از هيچي بهتر است . بطرف ملا دويد ، لحافش را كشيد و به سرعت دويد و در تاريكي گم شد.
وقتي ملا به خانه برگشت . زنش از او پرسيد : چه خبر بود ؟
ملا جواب داد : هيچي ، دعوا سر لحاف من بود . و زنش متوجه شد كه لحافي كه ملا رويش انداخته بود ديگر نيست .
شعری از حضرت #حافظ
بر بساط نکته دانان ، خود فروشی شرط نیست
👈هیچ غلطی نمیتونی بکنی
اﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ: ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﻣﺪﺭﺳﻪ! ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!
اول راهنمایی :تو دیگه دبستانی نیستی که هر ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!
اول دبیرستان: تو دیگه راهنمایی نیستی ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ: ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺘﯽﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!
ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ :ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ بابات ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!
ﻣﺠﺮﺩﯼ: ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!
ﻣﺘﺎﻫﻠﯽ: ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺠﺮﺩ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!
ﭘﯿﺮﯼ: ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﺎﺕ ﻟﺐ ﮔﻮﺭﻩ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻫﺮﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ!
ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ: ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ اون دنیا ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨوای بکنی ... و... اینگونه بود که ما هیچ وقت هیچ غلطی نتونستیم بکنیم.😂.
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_/
🧿ابوسعید ابوالخیر
جز وصل تو دل به هر چه بستم توبه
بی یاد تو هر جا که نشستم توبه
در حضرت تو توبه شکستم صدبار
زین توبه که صد بار شکستم توبه
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
مولانا میگوید : روزی از کنار مسجدی رد میشدم و دیدم عده ای دست به دعا برداشته اند و میگویند : خدایا کافران را بکش
رفتم تا به کلیسایی رسیدم و دیدم در آنجا هم عده ای دست به آسمان برداشته اند و میگویند: خدایا کافران را بکش.
رفتم تا به در میخانه ای رسیدم
و دیدم در آنجا جام ها را به هم میزنند
و میگویند بزن بسلامتی نوشا نوش ...
سپس فرمود: من آنموقع بود که دیدم مستی بهترین دین است که جز سلامتی دیگران آرزویی ندارند.
پرستش به مستیست در کیش مهر
برون اند زین حلقه هوشیارها
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
ای فلک پیرم در آمد تا که فهماندی به من
خرج بیش اندازهی مهر و محبت ابلهیست
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
بیایید بند زبان را ببندیم
و بال اندیشه را بگشاییم
برای گفتن همیشه وقت هست،
اما برای اندیشیدن ممکن است
دیر بشود!
✍#محمود_دولت_آبادی
چون که پای سودشان
آید به روزی در میان
در فروش آدمی
"زندگی، مثلِ نخ کردن سوزن است. گاهی بلد نیستی چیزی را بدوزی، اما چشم هایت آن قدر خوب کار می کند که همان بار اول سوزن را نخ میکنی.
اما هرچقدر پخته تر می شوی،
هرچقدر با تجربه تر میشوی،
هرچقدر بیشتر یاد می گیری که چگونه بدوزی،
چگونه پینه بزنی،
چگونه زندگی کنی؛
تازه آن وقت چشمانت دیگر سو ندارد!...
زندگی همیشه یک چیزی اش کم است...
مشکل اینجاست،
وقتی که هم بلدی بدوزی
هم چشم هایت سو دارند؛
تازه آن موقع می فهمی، نه نخ داری، نه سوزن."
صافی و تیرگی آب ز سرچشمه بود
بی دلی پاک، سخن پاک نگردد هرگز
فکر می کنيد بهترين نوع حکومت برای کدام حیوان است ؟
Читать полностью…شرح بیت:
در برابر، چو گوسپندِ سلیم
در قفا، همچو گرگِ مردمخوار
تلنگر
سقوط آموزش =سقوط ملت
در یکی از دانشگاههای کشور آفریقای جنوبی برای دانشجویان مطلبیبر سر در ورودی دانشکده نصب شده با این عنوان
[[ اینجا تقلب آزاد است امـا ... ]]
برای نابودی یک ملت نیازی به بمب یا موشکهای دور برد نیست و فقط کافی است کیفیت آموزش را پایین آورد سپس اجازه تقلب را به دانش آموزان داد
مریض به دست پزشکی که بتواند تقلب کند خواهد مُرد
خانه بدست مهندسی که موفق به تقلب شده ویران خواهند شد
منابع مالی بدست حسابداری که موفق به تقلب شده از دست خواهد رفت
انسانیت بدست عالم دینی که موفق به تقلب شده می میرد
عدالت بدست قاضی که موفق به تقلب شده ضایع می شود
جهل در کلۀ فرزندانمان که آنها هم موفق به تقلب شدند فرو میرود ...!!
وقتی گرسنه ای یه لقمه نون خوشبختیه
وقتی تشنه ای یه قطره آب خوشبختیه
وقتی خوابت میاد یه چرت کوچیک خوشبختیه
خوشبختی یه مشتی از لحظاته
یه مشت از نقطههای ریز که وقتی کنار هم قرار میگیرن یه خط رو میسازن به اسم زندگی ...
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
#حکایت
دزدی مقادیر زیادی پول دزدید، دزد دیگری هم به کاهدان زد و مقداری کاه دزدید
هر دو را گرفتند و نزد قاضی بردند . قاضی دزد پول را آزاد کرد و دزد کاه را به دو سال حبس با اَعمال شاقه محكوم كرد .
كاه دزد به وكیلش گفت : چرا قاضی پول دزد را آزاد كرد و من كه فقط مقداری كاه دزدیدم به دو سال حبس با اَعمال شاقه محكوم شدم ؟!
وكیل گفت : آخه قاضی ؛ كاه نمی خورد .!
عبید زاکانی
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
قیصر امین پور میگه:
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید
طنین نام مرا موریانه خواهد خورد
مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید
دگر به منطق منسوخ مرگ میخندم
مگر به شیوهی دیگر مرا مجاب کنید
در انجماد سکون پیش از آنکه سنگ شوم
مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید
مگر سماجت پولادی سکوت مرا
درون کورهی فریاد خود مذاب کنید
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//
دست خواهش چون صدف مگشای پیش خاکیان
هر چه می خواهد دلت از عالم بالا طلب
(シ)
<) )☞🌈@kafeh_sher
_//