جامعه شناسی انقلاب اسلامی و جامعه شناسی سیاسی جمهوری اسلامی
🔴 مرتدی که تاریخ، گواه آن است
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 خرداد ماه ۱۳۶۰ در چکاچک شمشیر سیاسیون که هنوز دو سال و چند ماه از هم عهدی و ائتلافشان در انقلاب ۵۷ نگذشته بود، یک مسئله کاملاً تخصصی و علمی ذبح شد و کار به اعلام «ارتداد» مخالفان لایحهای موسوم به «لایحه قصاص» کشید، لایحهای که در دل خود تمام حدود را نیز حمل میکرد؛ مانند حد «محاربه» و حد «افساد فی الارض» که این روزها بسیار جاری میشود و جانهای بسیاری را به سرنوشت آن مباحث تخصصی حقوقی در خرداد ۶۰ دچار میکند.
⬅️ یکی از گروههایی که از پس انقلاب، استقرار یک دموکراسی سکولار را پی می گرفت، «جبهه ملی» بود و اولین قدمی که به طور ساختاری در پی ایجاد قوانین اسلامی و کنار نهادن قوانین سکولار برداشته شد، واکنش جدی جبهه ملی را به همراه داشت. ۱۹ خرداد بود که جبهه ملی با انتقاد شدید از حکومتی که آن را استبدادی میخواند، مردم را برای اعتراض به وضعیت کشور و لایحه قصاص دعوت کرد تا در ۲۵ خرداد تجمع کنند.
⬅️ لایحه مورد اشاره که در «شورای عالی قضایی» تهیه شده بود، در حالی که پس از انتشار بخشهایی از آن در بهمن ۱۳۵۹ انتقاد جدی جامعه قضات را برانگیخته بود و در ۳۰ فروردین ۶۰ نیز پس از انتشار بخشهای دیگر لایحه به طور مشروح، مورد نقد تخصصی حقوقی حقوقدانان، قضات دادگستری و اساتید دانشگاه قرار گرفته بود، بیاعتنا به واکنش صاحب نظران و متخصصان، برای بررسی و تصویب به مجلس تقدیم شد.
⬅️ همزمان با موضعگیری مدنی در مقابل این لایحه، در برخوردی سیاسی، مخالفان با حکم خدا در قرآن، مرتد معرفی شدند و بر دهان همه منتقدان مهر زده شد؛ در حالی که جبهه ملی نیز با بالاترین ظرفیت کنشگری سیاسی سکولار در جامعه ایران، برای همیشه به عنوان گروهی مرتد، تحت خشنترین برخوردهای قهری قرار می گرفت. ارتداد، عنوانی بود که هیچگاه تا قبل از این حتی برای مارکسیستها و ماتریالیستها به کار نرفته بود؛ زیرا ظرفیت کنشگری سیاسی هم وزن جبهه ملی را در جامعه ایران نداشت.
⬅️ سابقه مقابله با قوانین اسلامی شده و ابتنای مدیریت کشور در تمام عرصهها بر این قوانین به دو سال پیش از این در سال ۵۸ برمیگشت که «حسن نزیه» در همایش «کانون وکلا» اذعان کرد: «اگر ما فکر کنیم، تمام مسائل سیاسی و اقتصادی و قضایی را میتوانیم در قالب اسلامی بسازیم، آیات عظام هم میدانند، این امر در شرایط حاضر، نه مقدور است، نه ممکن و نه مفید».
⬅️ متاسفانه به جای درگرفتن فضای گفتگوی علمی در محافل تخصصی، کار به خیابان کشید. «بهشتی» طی سخنانی بر بیگانه بودن این دیدگاه تاکید کرد و از مردم خواست، در پاسخ به آنها به خیابان بریزند. در مقابل نزیه نیز خواستار محاکمه بهشتی شد. زمانی که بهشتی به ریاست «دیوان عالی کشور» رسید، بدون توجه به نگاههای تخصصی منتقد، به گونهای کاملاً تصفیه شده، تمام پنج عضو شورای عالی قضایی از فقهای معتقد به اسلامی سازی قوانین برگزیده شدند و این دیدگاه تخصصی مقابل، کاملاً از قانون نگاری و تصمیمسازی کنار گذاشته شد.
⬅️ حال سوال این است، آیا به واقع میتوان نظر تخصصی همه آن متخصصان و اساتید مانند: «هرمز حکمت»، «علی آزمایش»، «رضا مستوفیزاده»، «کاتوزیان»، «محمد مقتدر»، «اکبر لاجوردی»، «امیر ماشالله یوز چلو» و ... را نظر بیگانگانی مرتد دانست!؟ آیا هر کس بر این باور است که قانون، امری برای نظم بخشی به جامعه با همه نهادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و ... در بستر زمانی و مکانی خود است، در غیر این صورت؛ نه تنها موجب نظام بخشی نمیشود؛ بلکه به ضد خود تبدیل میشود، مرتد است؟
⬅️ اگر دین برای تعالی بخشی و ارتقاء حیات مادی و معنوی (آسایش و آرامش) بشر نیامده باشد؛ اساساً دینی الهی نیست و همه آنانی که به چنین دین تعالی بخش جامعی باور دارند، می توانند، بر هم زنندگان آسایش و آرامش مردم را مرتد بدانند، مرتدی که تاریخ، گواه آن است.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 بهای سنگین رهایی از زنجیر یک توتالیتر
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 این روزها «اوکراین» که بزرگترین کشور اروپا و دارای معادن کم نظیر و بسیار ارزشمندی است و در مرز بین «روسیه» و «اروپا»، مجرای ورودی بخش عظیمی از انرژی به قاره سبز و از مهمترین مناطق استراتژیک جهان قلمداد میشود، شاهد حملات هوایی سنگینی به شهرها و غیرنظامیان خود است، حملاتی که به نظر میرسد، در امتداد انتقامگیری روسیه از مردم اوکراین، نشان از نوعی فشار مضاعف برای شکستن مقاومت آنها و دستیابی به اهدافی مشخص است.
⬅️ شناخت و درک جامعه اوکراین به لحاظ تاریخی و سیاسی، فهم آسانتری از وضعیت موجود را پیش رو مینهد. در جامعه معاصر اوکراین، به لحاظ جامعه شناسی سیاسی، دو گرایش عمده برخاسته از بستر جامعه، همیشه وجود داشته است که زمینهای تاریخی دارد. این گرایشهای عمده که گاه در توازن و گاه در نسبت با هم در اکثریت و اقلیت بودهاند، در کنشگریهای سیاسی مردم و احزاب سیاسی به طور بارز نمود داشته است. یک گرایش، متمایل به شرق و اقتدار سیاسی شرقی است و گرایش دیگر، تمایل به غرب و تفکرات دموکراسیخواهانه و لیبرال اروپا دارد.
⬅️ ریشههای تاریخی نارضایتی و خشم اعتراضی جامعه اوکراین، منازعات سیاسی و شکاف درون جامعه سیاسی آن، به قدری عمیق است که حتی پس از اشغال اوکراین در جنگ جهانی دوم، توسط نازی ها، بسیاری از مردم اوکراین، از آن استقبال کردند و از اینکه از زنجیر توتالیتری انتقام جو؛ چون استالین رهیدهاند، رضایت داشتند و اشغالگران را نیروهای آزادی بخش میدانستند! از این رو بود که پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ اوکراین بلافاصله اعلام استقلال کرد و سیاستهای بازار آزاد و سرمایهداری را در پیش گرفت.
⬅️ اما در حافظه تاریخی مردم این سرزمین، چنان خاطرات تلخی از اقتدار سرکوبگرانه توتالیتاریستی و خالی از هرگونه آزادی سیاسی و حقوق بشر همسایه شرقی، باقی ماند که نوعی نفرت عمیق و خشم جمعی نسبت بدان را برای همیشه در بین گروهی از مردم اوکراین به جا گذاشت؛ آنچه که موجب حتی نوعی کنشگریهای احساسی در نسبت با توازن ارتباط با روسیه و اروپا، بدون لحاظ منافع ملی دراز مدت با توجه به سیاستهای توسعه طلبانه و تمامیت خواهانه همسایه پرقدرت و مدعی خود شد. شاید ملتی از ترس بازگشت توتالیتاریسم، به کشورهای اروپایی پناه می برد.
⬅️ بالاخره غرب گرایی و شرق گرایی در جامعه اوکراین استقلال یافته که همیشه موافقان و مخالفان پیوستن به اتحادیه اروپا و ناتو را گرد رقابتهای انتخاباتی نیز صورتبندی میکرد، منجر به «انقلاب نارنجی» مردم اوکراین در سال ۲۰۰۴ و حرکت اعتراضی گسترده آنها در سال ۲۰۱۴ و برکناری رئیس جمهور نزدیک به روسیه و مخالف پیوستن به اتحادیه اروپا و ناتو در دو نوبت شد.
⬅️ روسیه در واکنش به این کنشگری سیاسی- اجتماعی روس ستیزانه مردم اوکراین در سال ۲۰۱۴ به اوکراین حمله کرد و «شبه جزیره کریمه» را که ترکیب جمعیتی اکثریتی روس تبار داشت به اشغال خود درآورد و این گونه از مردم اوکراین انتقام گرفت. این خصومت و انتقام گیری از اعتراضات یک ملت مستقل به اینجا ختم نشد و روسیه با حمایت شدید از تجزیه طلبان شرق اوکراین آنان را چنان با حکومت مرکزی درگیر کرد که منجر به کشته شدن ۲۶۰۰ نفر و آوارگی چند صد هزار نفری آنها شد.
⬅️ به نظر میرسد، انتقامگیری خونبار این روزهای «پوتین» از مردم اوکراین، در حالی که سخن از آتش بس و صلح است، با این هدف انجام میشود که نه تنها مردم اوکراین را از اعتراضات گسترده خود و کنار زدن رئیس جمهور روسگرا پشیمان کند؛ بلکه با توجه به قانون اساسی اوکراین که مطابق آن، واگذاری مناطقی از خاک این کشور، منوط به رأی مردم، طی یک رفراندوم است؛ در حالی که بین مرگ و زندگی، دست به انتخاب میزنند، این بهای سنگین را به آنها تحمیل کند، واگذاری بخشهای بزرگ دیگری از خاکشان، بهای سنگین رهایی از زنجیر یک توتالیتر؛ حتی در آن سوی مرزها.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 وقتی تنها برای بقای خود مذاکره میکنی
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 بدترین وضعیت برای مردمان یک سرزمین یا ملت، زمانی است که گرفتار در چنبره بیدادی باشند که یا اصلاً به آسایش مردمان نمیاندیشد یا اگر گوشه چشمی بدان دارد، تنها برای نگرانی از بقای خود است، اینان بیگانهترین بیگانگان و دشمنترین دشمنان برای آن سرزمین و مردمانش محسوب می شوند.
⬅️ آنها تا باقی هستند، پیروزند؛ چون هدف، تنها بقای آنهاست و اسطوره شکست ناپذیری آنها سطر به سطر، با شکستن حرمتها و عزتها، نابودی حیاتها، فرسودگی تن ها، ویرانی امیدها و آرزوها و فروپاشی باورها و اخلاق نوشته شده است. رنجوری جامعه و مردمان را بهای بقای خود نمودن، تنها از اینان برمیآید.
⬅️ مردمان خویش را زیر چکمههای دشمنان خونریز له کردن، برای اثبات رذالت او و حقانیت خود، روشی منفور و غیر انسانی، برای بقای حقیرانه است؛ نه عزتمندانه. این یک روش ماکیاولیستی عریان برای بقاست. آنکه مردمان خود را به گروگان میگیرد، خود در خط مقدم دشمنی و شرارت، در مقابل آنان است و اینها بیپناهترین مردم که هر روز رنجورتر میشوند.
⬅️ یک بار دیگر اعلام شد، تلاشها برای دستیابی به توافق آتش بس در غزه به دلیل اختلافات اساسی میان طرفین با شکست مواجه شده و بحران انسانی در غزه همچنان ادامه دارد، بحرانی که باید اولین، نگران و دغدغه مندِ آن، اداره کنندگان یک سرزمین و مسئولان یک ساختار سیاسی حاکم بر یک کشور باشند؛ نه او که دشمن است یا دشمن خوانده میشود.
⬅️ وقتی کشور یا سرزمینی با انواع بحران روبروست، حال مانند غزه با بحران انسانی یا بحرانهای دیگر که بخشهای مختلف جامعه را با خطر جدی روبرو میکند، آیا میتوان به سادگی از سر میز مذاکره برخاست و آن را شکست خورده یا بینتیجه اعلام کرد؟ وقتی تصمیم سازیها و عملکردها، هنوز به بحران ختم نشده، امکان چانه زنی در مذاکرات می تواند بیشتر و یا ترک میز مذاکره و اعلام شکست یا بینتیجه بودن آن، شاید شانسی برای به دست آوردن فرصتی دوباره یا امتیاز بیشتر باشد.
⬅️ اما وقتی شرایط به گونهای مدیریت شد که مردمان یک سرزمین را با بحران مواجه کردی! تنها هدف مورد نظر برای مذاکره، باید حل بحرانها باشد. اینجاست که نمیتوان به سادگی از سر میز مذاکره بلند شد یا رضایت داد که مذاکرات شکست خورده یا بینتیجه اعلام شود. در غیر این صورت به حتم؛ نه برای مردم که تنها برای بقای خود یا بقای ایدئولوژی خود یا هر دو، بر سر میز مذاکره نشستهای.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 رهبری مطلقه بر مومنین جهان
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 پاپ «لئو چهاردهم» به عنوان پاپ جدید، پس از جلسات محرمانه ۱۳۳ کاردینال کاتولیک از ۷۰ کشور جهان انتخاب شد. پاپ، یادآور مقامی است که در طول تاریخ در بستر تغییرات اجتماعی، فراز و فرودهای زیادی به خود دیده است، مقامی که روزی مطلقه و فراتر از قانون در گسترهای نامحدود بود، امروز به رهبری معنوی تبدیل شده است که تنها شهود اخلاقی مسیح را به تصویر میکشد و بر محدوده واتیکان حاکم است.
⬅️ پاپ، روزی اعلام کرد، پایینتر از خدا؛ اما بالاتر از انسان است. آن روز مقامات عظمای روحانی یا همان اسقفهای اعظم، متن مقدس را اینگونه خوانش و نقل میکردند و به روایتهایی استناد میکردند که کلیسا ادامه حکمرانی خدا بر زمین است؛ گرچه همان زمان نیز این قرائت از دین و بلندپروازیهای پاپ با نگاه اسقفهای سنتی ساکن در اسقف نشینها و حتی مجمع کاردینالها سازگار نبود؛ اما آنها بنابر ملاحظاتی، آغاز کننده مسیر ایستادن در مقابل مدعیات افراطی پاپ نبودند.
⬅️ مدعیاتی که از هر پاپ نسبت به پاپ قبلی، عنان گسیختهتر میشد، نگرانیهای جدی بین خود روحانیان ایجاد میکرد. «به سخن «اینوست سوم»، ولایت مطلقه پاپ نه تنها او را بر صدر همه دیگر اسقفهای اعظم؛ بلکه فراتر از قانون مینشاند. «اینوست چهارم»، حتی از این هم پیشتر رفت، او تصریح کرد که تملک ولایت مطلقه، پاپ را قادر به اعمال هم قدرت دنیوی و هم قدرت روحانی میسازد، بدین سان زمینه کاملاً برای مفهوم ولایت مطلقه به مثابه حاکمیت نامحدود فراگیر مهیا شد».
⬅️ در چنین شرایطی بود که نه اسقفهای سنتی؛ بلکه کارشناسان قوانین کلیسایی، مقدمات واکنش به مدعیات فزاینده زیادیخواهانه پاپها را فراهم کردند. آنها «در عین حال که به اولویت مقام پاپ احترام میگذاشتند، دغدغه تشخیص حدود اقتدار پاپی را داشتند، دغدغهای که در بحثهای آنان حول این مسائل آشکار شد که آیا پاپ بدعت گذار را میتوان عزل کرد؟ و آیا جرائم یا رفتار رسوایی آمیز را نیز میتوان توجیهی برای جایگزینی پاپ به شمار آورد؟»
⬅️ گرچه مسئله نظارت بر پاپ و امکان بازخواست، پاسخگو کردن، محاکمه و عزل این مقام مطلقه مطرح شده بود؛ اما این بحثی چالش برانگیز بود که چطور ممکن است، کسی که بر دیگران ولایت مطلقه دارد، توسط زیردستان و آنهایی که تحت ولایتش هستند، بازخواست و محاکمه شود! کارشناسان کلیسا این مسئله را مطرح کردند که آیا پاپی که بدعت گذاری کند، خودش از مقام ولایت منعزل میشود؟ آیا شورای عمومی کلیسا میتواند، پاپ را محاکمه یا عزل کند؟
⬅️ پس از بررسی امکانهای مختلف، محدودیتها، پاسخها و استدلالها تنها راه کنار رفتن این مقام ولایت مطلقه را منوط به توافق کل روحانیان کلیساها یا اجماع تمام مومنان جهان دانستند! چرا که از منظر آنها ولایت مطلقه پاپ، تابع هیچ اقتدار بشری در کل دنیا نیست که بخواهد پاپ را توبیخ یا عزل کند؛ اما این همه ماجرا نبود، همین کارشناسان قوانین کلیسا در حال پرورش نظریهای بعد از این نظریه ولایت مطلقه و اقتدار فراقانونیاش بودند.
⬅️ همچنان که آنها در حال پروردن نظریه جدید بودند، «نظریهای که به طور بالقوه میتوانست، تیشه به ریشه تفاسیر مفرطی بزند که از حاکمیت پاپی طرفداری میکرد»، در بستر اجتماعی و فکری- سیاسی دنیای بیرون، تاریخ، رویدادهایی را پروراند که اینوست چهارم با آن ادعای ولایت مطلقه را به لئو چهاردهم رساند، او که رهبری بر قلب پیروانش را به رهبری مطلقه بر مؤمنین جهان ترجیح میدهد.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 زن مدرن ایران و مردان جلاد سنتی
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 در دفتر تاریخ معاصر ایران، روزهای زیادی وجود دارد که بزرگی رویداد یا اندوه و شادی ثبت شده در آن، انسان را در آن روز، ناخودگاه با خود به ژرفای تأمل می کشاند. برای من یکی از آن تاریخ های حک شده بر لوح چراهای بی پایانم، لوحی که همیشه مرا به اعماق تأمل و کاوش می کشاند، تاریخ ۱۸ اردیبهشت ماه است.
⬅️ روایت «دکتر صدرایی» از او، سطر به سطر از خاطرم می گذرد: «من رئیس آموزش و پرورش شهرستان قوچان بودم، خانم «فرخ رو پارسا» یک دوره بازدید داشت. به شمال آمده بود و سپس به شهر ما آمد، خیلی خانم سنگین و رنگین و متشخصی بود. لباسی که ایشان پوشیده بود، یک پیراهنی بود که تا مچ پایش بود. چادر و روسری هم نداشت؛ ولی آرایشی هم نداشت و خیلی وزین بود. در حالیکه برخی خانم معلمها و مدیرانی که خودمان داشتیم، خیلی جلف بودند. ایشان خیلی وزین و با شخصیت آمدند، بازدید کردند و خودشان هم سر کلاس ها رفتند و از بچه ها سؤال کردند. معلمان را تشویق می کردند و خیلی به معلمان احترام می گذاشتند. خانم دکتر فرخ رو پارسا خدا بیامرزدش، انسان بود و یک انسان کاملی بود، حال آنکه ما مسأله تدینش را تضمین نمی کنیم؛ زیرا هیچکس حتی آنهایی که تظاهر به دیانت می کنند، ممکن است، دروغ بگویند و متظاهر باشند. ایشان در مجموع خیلی آدم باشخصیت، وزین و خوبی بود. واقعا شایسته مقام وزارت بود و شایستگی این را داشت. البته سرکلاس هم که می آمد، خیلی با خوشرویی با معلمان برخورد می کرد و با خانمهای معلم روبوسی می کرد و از بچه ها سؤال می کرد. اصلا مثل اینکه معلم آن کلاس بود، به همه مسائل مسلط بود. در مجموع خانم فرخ رو واقعا یک شخصیت مناسبی برای وزارت بود.»
⬅️ او پزشک متخصص کودکان و نوزادان بود؛ اما ترجیح داد، معلم دبیرستان باشد. پس از آن مدیر دبیرستان شد. حتی به زندانها میرفت تا به زنان زندانی هم درس بدهد. با کمک همکاران خود «انجمن بانوان فرهنگی» را بنیان نهاد. او اولین مدیر کل زن، اولین نماینده زن مجلس، اولین زن به عنوان معاون وزیر و اولین وزیر زن در ایران بود.
⬅️ او برنامه آموزشی تعلیمات دینی و قرآن را در مدارس گنجانده بود و روحانیانی چون بهشتی و باهنر در دوره وزارتش به کار تألیف کتب آموزش دینی در وزارت آموزش و پروش مشغول بودند. او پس از بازنشستگی از کار آموزش و پرورش، مطب شخصی بنا نهاد و به کار طبابت کودکان پرداخت و به طور رایگان، در دو کلینیک کودکان کار می کرد.
⬅️ او در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ به جرم مفسد فی الارض تیرباران شد. در دفاعش گفته بود، اتهامات وارد شده به من هیچ دلیل و اساس محکمی ندارد. من مسلمان و شیعه به دنیا آمدهام و انشاالله شیعه از دنیا خواهم رفت. راجع به غارت بیت المال که بزرگترین اتهام من است، من این مسئله را تکذیب میکنم. من در تمام طول خدمت، نه کار مالی کردم، نه سر و کار با حساب و کتاب داشتم.
⬅️ از زن اولین ها در تاریخ ایران؛ حتی یک سنگ قبر هم باقی نمانده است؛ چرا که حتی سنگ قبر او نیز دو بار با بلدوزر خرد شد. اما نام او همیشه به عنوان اولین های زن مدرن ایرانی باقی خواهد ماند و اینکه جلادهای مرد سنتی ایرانی با او چه کردند، تیرهایی به قلب اولین ها زدند که تا آخر، نامش را به قلب تاریخ ایران دوخت.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 بدون چاره در میانه دوست و دشمن همیشگی
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 هفتهای که با دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا و انفجار فاجعه بار در بندرعباس آغاز شد، با رویدادها و خبرهایی ادامه یافت که به لغو دور چهارم مذاکرات منتهی شد. این گونه برمیآید که انفجار و برآوردهایی در زمینه علل آن، تحریمهای جدید آمریکا، تهدید وزیر دفاع آمریکا در زمینه حمایت جمهوری اسلامی از حوثیهای یمن، سخنان جدید وزیر امور خارجه آمریکا در زمینه محدودیتهای غنی سازی، موشکی و حمایت از گروههایی چون حوثیها در منطقه و سپس لغو مذاکرات با آمریکا و اروپا همگی با هم مرتبط هستند.
⬅️ اگر این خبر، صحت داشته باشد که کشتی محموله کمکهای تسلیحاتی به یمن توسط آمریکا توقیف شده و پیامد آن، تهدیدهای وزیر دفاع آمریکا و ... بوده است، نشان از این دارد که با دشمن، به ناچار به مذاکره نشستیم و به دوستی به ناچار کمک کردیم؛ چرا که نمیتوانستیم در میانه سختترین حملات، از او حمایت نکنیم و با ناچاری دوم، ناچاری اول را چنان تحت الشعاع قرار دادیم که ممکن است به بیچاری برسیم.
⬅️ چرا یک بازیگر سیاسی منطقهای و بین المللی به چنین وضعیتی میرسد که دوستیها و دشمنیها، همگراییها و واگراییها به جای تأمین منافع ملی، به ضدیت با منافع ملی و خطر جنگ، بدیل میشود و چاره اندیشی و خروج از وضعیت بنبست را چنین بغرنج میکند؟ امر سیاسی را چگونه تعریف و دوست و دشمن را بر چه اساسی تعیین میکند؟
⬅️ در یادداشتی از هستیشناسی امر سیاسی «کارل اشمیت» بر اساس دوگانه دوست و دشمن سخن رفت و اینکه چقدر تلاقی این هستی شناسی امر سیاسی با الهیات سیاسی میتواند، خطرناک باشد، اما چرا؟ وقتی به سیاست با نگاهی دشمن محور و مبتنی بر دوست و دشمنی مطلق و همیشگی با معیارهای غیر زمینی و ملاکهای آسمانی و الهی نگاه میشود؛ نه بر اساس منافع ملی و برای تسهیل نظم سیاسی - اجتماعی در خدمت امنیت و رفاه جامعه، این خطر بزرگ آشکار میشود.
⬅️ زمانی که بر اساس دیدگاه اشمیت، دوست و دشمن تعریف شود و محور تمام سیاست ورزیها قرار گیرد، آنگاه که با انگیزههای دینی، این امر صورت پذیرد؛ چون امر سیاست، امری برای نظم قلمروهای حیات این جهانی بشر است، به طور حتم گروههایی حول این مفاهیم دوست و دشمن صورتبندی میشوند که منافع این جهانی آنها با این مفاهیم گره میخورد و انگیزههای دینی و آسمانی خود را از دست میدهد و کاملاً زمینی و عرفی میشود.
⬅️ خطرناک بودن این مسئله دقیقاً اینجاست، منافع گروههایی خاص، در تقابل با منافع ملی قرار میگیرد، گروههایی که به شدت، صاحب نفوذ در قدرت، سیاست و تصمیم گیریها هستند. دوستیها، حمایتها و حتی کمکها ابزاری برای قدرت و نفوذ هرچه بیشتر و تأمین منافع آنها میشود و دشمنیها ماهیتِ به ظاهر دینی و انگیزههای به ظاهر الهی آنها را برای ادامه منفعت جوییهای مادی و انحصار طلبیهای سیاسی اجتماعی مستحکم میکند که ارمغان آن به جای منافع ملی، مضار دائمی است، برای ملتی بدون چاره در میانه دوست و دشمن همیشگی.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 با مردم بالغانه سخن کنید
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 باز یک اردیبهشت ماه دیگر، یک حادثه هولناک دیگر، تناقضگوییها و پنهان کاریهای دیگر، گمانه زنیهای داخلی و خارجی متعدد و یک اطلاعیه دیگر برای برخورد با برهم زنندگان امنیت روانی جامعه. در حالی که امنیت روانی جامعه از شفافیت با جامعه، صداقت با مردم و ایجاد اعتماد اجتماعی فراهم میشود و به طور کلی انسان از ابهامات و ناشناختهها دچار سردرگمی و عدم امنیت روانی میشود.
⬅️ انفجارهایی مهیب در اسکله شهید رجایی بندرعباس رخ میدهد. منابعی ابتدا آن را حاصل از مخزن سوخت اعلام میکنند؛ ولی پس از آن، سخنگوی «سازمان مدیریت بحران کشور»، «حسین ظفری» اعلام میکند: «محدوده حادثه، منطقه کانتینری بندر شهید رجایی بوده که در تعدادی از کانتینرها مواد شیمیایی نگه داشته می شد. علت انفجار، مواد شیمیایی داخل کانتینرها بوده است و مدیر کل مدیریت بحران، طی بازدیدهایشان اخطارهایی به این بندر داده بودند و احتمال خطر را گوشزد کرده بودند.
⬅️ وقتی مدیر کل سازمان مدیریت بحران کشور از این کانتینرها بازدید کرده، به طور حتم میداند، نام آن مواد شیمیایی چیست و به احتمال زیاد می داند، متعلق به کدام شرکت یا سازمان و نهادی است. هم ماده شیمیایی اشتعال زا مشخص است و هم خطر اشتعال آن تشخیص داده شده بود و اینکه شورای اطلاع رسانی دولت اطلاعیه میدهد و اعلام میکند: «انفجار در یکی از منابع قابل اشتعال رخ داده»! هر مخاطب عاقلی را به این فهم وا میدارد که دولت در حال پنهانکاری با جامعه است و بر گمانه زنیها دامن میزند و جامعه را در ابهامات و سردرگم در انبوهی از اطلاعات متناقض، دچار عدم امنیت روانی میکند.
⬅️ بدتر آنکه سخنگوی دولت، «فاطمه مهاجرانی» ادعا میکند: «اعلام علت انفجار در اسکله شهید رجایی زمانبر است». آیا مردم به دنبال فهم فعل و انفعالات دقیق شیمیایی در دمای محیط یا پیدا کردن پسر بچه بازیگوشی هستند که اطراف کانتینرها با کبریت آتش بازی میکرده است!؟ مردم میدانند، بررسی برای تشخیص اینکه انفجار در اثر سهل انگاری یک عامل داخلی بوده یا یک خرابکاری عامل خارجی به زمان بیشتری نیاز دارد؛ ولی آیا این اظهار نظر سخنگوی دولت در عین اینکه در تناقض با اظهار نظر سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور است، نوعی تحقیر جامعه با کودک انگاشتن آنها نیست؟ درست مثل پاسخهایی که برخی از والدین به کودکان کنجکاو خود میدهند تا آنها را متقاعد و از سوالات بیشتر منصرف کنند.
⬅️ خانم سخنگوی دولت! از سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور، سوال کنید تا به شما بگوید، علت انفجار، کدام نوع از مواد شیمیایی و متعلق به چه سازمانی بوده است و آن را به جامعه بالغ مخاطب خود اعلام کنید، آن زمان قوه قضاییه نیز برای محاکمه آنهایی که به اخطارهای مدیر کل این سازمان بیاعتنایی کردند، آماده میشود و در پی برخورد با برهم زنندگان واقعی امنیت مردم خواهد بود. مخاطبان شما نابالغ نیستند، با مردم بالغانه سخن کنید.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 به گاه طلوع بر صلیب ستم برنکشیم
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 «عید پاک» مهمترین عید مسیحیان است، روزی که مسیحیان بر این باورند، «عیسی مسیح» پس از دستگیری به گاه طلوع «جمعه نیک» و آزار و شکنجه بسیار، بر صلیب میشود و در پی رنجی طاقت فرسا بر صلیب جان میسپارد؛ ولی در روز یکشنبه عید پاک از مرگ برمیخیزد. ایام عید پاک که پس از روزهداری و توبه و همچنین اندوه و خویشتن داری برای گرامی داشتن مسیح با جشن و شادی همراه است، مصادف با «عید فسح» یهودیان و رهایی بنی اسرائیل از مصر و ورود به سرزمین فلسطین و ایام باستانی استقبال از بهار و آیینهای مطلع آفرینش، رستاخیز و زایش طبیعت میباشد.
⬅️ در متون دینی مسیحیان نقل شده، یک روحانی برجسته یهودی برای ایجاد زمینه اعدام عیسی، حکم به کفرگویی او میدهد و اینگونه است که عیسی، پیامبر خدا در جمع روحانیان دین خدا، تکفیر میشود! و سپس با تحریک جمعیتی متعصب از دینداران که خشمگنانه خواستار به صلیب کشیدن او بودند، نظر فرماندار رومی، جلب و تنها پنج روز پس از ورود عیسی به اورشلیم به صلیب کشیده میشود، در حالی که به تمسخر، تاجی از خار بر سر او نهاده و بر کتیبهای بالای سرش بر صلیب نوشتند، پادشاه بنی اسرائیل.
⬅️ «فرانکو امتو» شرق شناس ایتالیایی، در تحقیقات خود اذعان میکند، آیینهای بزرگداشت مسیحیان برای مسیح در طول تاریخ و واگو کردن درد و رنجهایی که متحمل شده است، شباهت زیادی به آنچه دارد که شیعیان به عنوان آیینهای عزاداری برای سومین پیشوای دینی خود انجام میدهند؛ حتی شیوه شلاق زنی به خود در رم در قالب دسته ها و گروهها را به هیئات زنجیرزنی شیعیان تشبیه میکند.
⬅️ عناصر آیینهای دینی، گرچه حول یک رویداد درون دینی و باورهای ایمانی صورتبندی میشود؛ ولی در ادیان مختلف، کاملاً متأثر از یکدیگر و همچنین آیینهای باستانی هستند، به طوری که حتی «فیچینو» بر ابن باور است، مسیحیت و برخی اندیشههای یونان باستان، خاستگاه مشترک دارند و مفسران، اندیشههای یونانی و یهودی- مسیحی را وامدار اندیشه زرتشتی میدانند.
⬅️ یک وجه مشترک دیگر آداب دین ورزی در طول تاریخ، عرف روحانیان ادیان مختلف در مواجهه با فرد مخالفشان بوده است که اگر به هر شکلی از ناحیه او خطر جدی، احساس میکردند، شیوه معروف شهادت به خارج شدن از دین، حکم به تکفیر و انواع احکامی که مجازات مرگ برای آن در نظر گرفته شده، به کار رفته است؛ حتی علیه یک فعالیت یا نهادی که گاه منجر به ورود پیروان متعصب دینی و یا قوای حکومت و کشته شدن بسیاری از افراد، از بین رفتن اندیشهها، باورها و نابودی نهادها، فعالیتها و تلاشهای آنها بوده است.
⬅️ جنبههای اجتماعی و تاریخی ادیان، اسطورهسازیها، آیینها و آداب دین ورزی و محوریت آنها در دستهبندی و قطب سازیهای درونی و بیرونی که گاهی منجر به فجایع و خونریزیهای پرشمار کوچک و بزرگ نیز شده است، همیشه چنان وسیع و برجسته بودند که روح یگانه و کلی دین، به دست فراموشی سپرده شده است، اینکه چه آیین عید نوروز چه عید فسح، چه عید پاک و چه عید فطر و ... را به جا آوریم، بدانیم، آیینها همه برای یگانگی آفریده و آفریننده است و اینکه به یاد بیاوریم، آفریدهای که مطلع آفریننده است، به گاه طلوع بر صلیب ستم بر نکشیم.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 قطع دست ابردزدان از چپاول ملت
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 وضعیت اجتماعی و رفتار فردی انسانها از نظر «کانت» در چهار وضعیت قابل دستهبندی است که دوتای آن مربوط به وضعیت طبیعی انسان و پیشا مدنیت و سیاسی شدن است و دو وضعیت دیگر، «وضعیت مدنی حقوقی» و «وضعیت مدنی اخلاقی است». وی معتقد است، انسانها در رشد تاریخی خود به وضعیت چهارم خواهند رسید.
⬅️ اگر دین، قوانین وضع شده الهی در نظر گرفته شود و حکومت دینی در پی اجرای آن قوانین باشد، اختیار افراد جامعه تحت این نوع حکومت، سلب میشود و از نظر کانت این به هیچ وجه نمیتواند، حاکمیت الهی نامیده شود؛ ولی اگر دین به تعبیر کانت، «قوانین عقل عملی» یا همان اصول اخلاقی در نظر آید، وضعیت مدنی اخلاقی، موجب استقرار حاکمیت الهی بر اساس اصول اخلاقی است که کاملاً آزادی افراد در آن محترم شمرده میشود و فرد با اختیار و نه تحت اجبار، در جامعه، اخلاقی رفتار میکند.
⬅️ در این رشد تاریخی و تکاملی انسان از نظر کانت، می توان جامعهای را تکامل یافته دانست که افراد آزادانه و با اختیار و بر اساس اصول اخلاقی در زندگی فردی و اجتماعی کنشگری کنند؛ لذا صرف ادعای حکومت دینی، یک جامعه؛ نه دینی میشود و نه اخلاقی و تکامل یافته و حتی عکس آن نیز صادق است؛ زیرا با گرفتن اختیار و انتخاب افراد و اجبار آنها به تبعیت محض از قوانینی که واضع آن را موجودی استعلایی میدانند، کاملاً مسیر تکامل جامعه و فرد بر بستر اختیار و اراده انسانی مسدود میشود و انسانها از مرحله سوم به مرحله چهارم نخواهند رسید.
⬅️ آثار منفی این وضعیت، سقوط اخلاقی فرد و جامعه است. در این وضعیت، حکومتی که خود را نماینده و مجری احکام الهی میداند، اخلاق را به پای احکام قربانی میکند و حتی ظلم، فساد، تبعیض و دروغ در حکومتی که اخلاق، قربانی احکام شده در صورت تبعیت از این حکومت و احکام آن میتواند، توجیه شود؛ چون اساس، امور ظاهری و تبعیت است؛ نه اخلاق که در جامعه تکامل یافته حاکم است.
⬅️ از نظر کانت، خدا دارای سه صفت قداست، خیرخواهی و عدالت است؛ لذا میتوان دریافت، اگر فردی غیر قدسی و غیر مرتبط با این خدا ادعای نمایندگی خدا روی زمین را داشته باشد، میتواند، عیناً این قداست را به خود، منتقل کند و چون خویش را در جایگاه قدسی میبیند، خیرخواهی و عدالت را نیز کاملاً فردی و مطابق خواست، میل و تشخیص خویش و برای باورمندان و فرمانبرداران خویش تعبیر و تفسیر میکند؛ نه خیر عموم و عدالت همگانی؛ چونان خدایی که حتی برای ناباوران به خویش نیز خیرخواه و عادل است.
⬅️ از این رو در وضعیت سوم مد نظر کانت که مجریان قوانین الهی، حاکم هستند و به تعبیر او حاکمیت الهی وجود ندارد؛ حتی باور به خدای مقدس خیرخواه و عادل نیز مخدوش میشود و برعکس در وضعیت چهارم؛ چون اراده و اختیار افراد وجود دارد و اخلاق، ساری و جاری است؛ لذا از یک سو قدسیت الهی از مسیر اراده و اختیار افراد جامعه تحقق مییابد و همه افراد، مقدس و محترم شمرده میشوند؛ نه فقط یک فرد، همچنین خیرخواهی و عدالت برای تمام جامعه اجرا میشود و همه به طور اخلاقی در نسبت با یکدیگر بدان ملزم هستند.
⬅️ از سوی دیگر در چنین جامعه اخلاقی و از نگاه کانت با حاکمیت واقعی الهی که میتوان گفت، همه صفات خداوندی در آن سریان دارد و انسانهای آزاد، همه محترم و اخلاق مدار هستند، همه امور سیاسی- اجتماعی از مسیر اراده و اختیار جمعی محقق میشود. اینجاست که کانت تاکید میکند، تجلی این صفات الهی در جامعه اخلاقی، تشکیل حکومتی است که دارای سه قوه متمایز تحت اراده و اختیار جمعی است؛ نه اراده و فرمان فردی (اراده حاکم به اسم قوانین الهی).
⬅️ کانت این سه قوه را نمود صفات سه گانه خداوندی می داند: قوه قانون گذاری، نمود صفت قداست؛ چون نمایندگان افراد جامعه، قانونگذار هستند، قوه اجرایی، نمود صفت خیرخواهی؛ چون خیر برای همگان اجرا میشود؛ نه فقط حامیان و رانتخواران و قوه قضایی، نمود صفت عدالت؛ چون در این حکومت، قطع دست ابردزدان از چپاول ملت، یک اصل اخلاقی است؛ نه قطع انگشتان دزد، یک قانون الهی.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 دو گزینه گریزناپذیر و یک نتیجه
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 لیبی در دوره دیکتاتوری «قذافی» از سال ۱۹۷۰ میلادی به فعالیتهای هستهای روی آورد و ضمن توسعه تسلیحات موشکی دوربرد، نگرانی جامعه بین المللی برای دستیابی و به کارگیری سلاحهای کشتار جمعی اعم از هستهای، شیمیایی و بیولوژیکی را افزایش داد و این در حالی بود که از گروههای تروریستی نیز حمایت میکرد که نمونه آن در عملیات تروریستی «لاکربی» بود، به گونهای که از دهه ۸۰ میلادی تحت تحریمهای شدید اقتصادی، سیاسی و نظامی سازمان ملل و آمریکا به عنوان یک رژیم تروریستی قرار گرفت.
⬅️ با ظهور «نئوکنسرواتیسم» در جامعه سیاسی ایالات متحده پس از حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر، فشار این کشور بر اشاعه دهندگان سلاحهای کشتار جمعی و حامیان تروریسم به ویژه در خاورمیانه فزونی یافت و شرایط چنان بر قذافی تنگ آمد که برای فرار از سرنوشتی چون «صدام حسین»، حاضر به مذاکره با آمریکا شد. طی مذاکراتی که به طور غیر مستقیم، توسط کشورهایی چون عمان، مراکش و سوئیس انجام میشد، قذافی ابتدا مدارک و اسناد برنامههای تسلیحاتی خود را در اختیار آمریکا قرار داد و پس از آن پذیرفت که بازرسان بین المللی از مراکز تسلیحاتی و اتمی لیبی بازدید کنند.
⬅️ در این مذاکرات؛ حتی لیبی مجبور شد بپذیرد که برد موشکهایش را طبق مقررات MTCR به زیر ۳۰۰ کیلومتر کاهش دهد و در مقابل تحریمهای سازمان ملل، لغو و لیبی از انزوای منطقه ای و بین المللی خارج شد. «مدل لیبی» مدلی از مذاکره، تحت فشار حداکثری و صرفاً برای بقاست که آلترناتیو آن تنها حمله نظامی است؛ یعنی یک ساختار سیاسی، چنان برخلاف نظم بین المللی عمل کند که تنها دو گزینه پیش روی خود، باقی بگذارد، دو گزینهای که بسته به شرایط داخلی میتواند، به یک یا دو نتیجه متفاوت ختم شود.
⬅️ اگر توافق یک حاکم خودکامه در سطح بین المللی که در اصل برای مهار وی در منطقه و نظام بینالملل بر او تحمیل شده است، همزمان با توافق در سطح داخلی، مردم و نخبگان آن کشور صورت گیرد و همچنان که به خواست قدرتهای بینالمللی، تمکین میکند، در برابر خواست مردم و نخبگان مدنی که خواستهای مردم را نمایندگی میکنند، سر فرود آورد، میتواند، شانسی برای بقای حکومتش وجود داشته باشد و نتیجه هر دو گزینه مذاکره و گزینه حمله نظامی یکسان نباشد.
⬅️ اما اگر ساختار قدرت، همچنان فرد محور باشد و نهادها و نخبگان مدنی سرکوب شده و مطالبات مردم، اولویت سیاستگذاریهای داخلی و خارجی قرار نگیرد؛ حتی اگر توافق منجر به برداشتن فشارهای شدید اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی مردم شود؛ اما به دلیل بیتوجهی به مطالبات عموما سیاسی و اجتماعی مردم و عدم رضایت جامعه مدنی و نخبگانی، ادامه سرکوب آزادیهای مدنی و مطالبات به ویژه اقشار متوسط که دوباره در شرایط رونق اقتصادی، فربه میشوند و همزمانی این شرایط با ریزش پایگاه ایدئولوژیک حکومت در بین حامیان، به دلیل عدول از آنچه سالها ارزشهای محوری خود در صحنه بین المللی عنوان کرده و احتمال از دست رفتن حداقل مشروعیت حیاتی اش که متکی بر آن به بقای خود ادامه میداد و سرکوبها را مشروع میساخت، شانس بقا را از دست میدهد.
⬅️ اگر دستگاه سرکوب که تابع قدرت حاکم است، همچنان توان فیزیکی و ابزار سرکوب را داشته باشد؛ اما به دلایل مختلف، اعم از نفوذ باور به عدم مشروعیت رژیم حاکم یا نفوذ ایدئولوژی و باورهای معترضان به درون آنها و ... دچار ناکارآمدی در سرکوب شود، سقوط حتمی است؛ لذا میتوان اصلیترین پیامد توافقهای تحمیلی بدون توافق با جامعه، برای قدرتهای خودکامه را از دست دادن مشروعیت، بین مدافعان اصلی و دستگاه سرکوب و متعاقب آن از دست رفتن انگیزه سرکوب و ناکارآمدی آنها دانست، پیامدی که توافق را در کام خودکامگان، چونان پیامدهای حمله نظامی، تلختر از زهر میکند، دو گزینه گریزناپذیر و یک نتیجه، پایان خودکامگی.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 جمهوری اسلامی ۴۶ ساله در چه وضعیتی است؟
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 ۴۶ سال از رأی آری ملت ایران به جمهوری اسلامی میگذرد، گونهای از ساخت قدرت که مبدعان، آن را چنین تشریح میکردند: قالب آن جمهوری و محتوای آن اسلامی است. مردمان همیشه عدالت جوی ایران زمین از اسلامی بودن، عدالت اسلامی را تصور میکردند و از جمهوری بودن آن، انتخاب دورهای بالاترین مقامهای حکومتی از بین گروههای مختلف سیاسی- اجتماعی در حیات سیاسی اوایل سال ۱۳۵۸.
⬅️ اگر ۱٠٠ درصد جمعیت بالای ۱۸ سال در سال ۱۳۵۸ به جمهوری اسلامی رأی آری داده باشند، اکنون این جمعیت، حداقل ۶۴ سالهاند و تنها بین ۱۰ تا ۱۲ درصد جمعیت کل کشور هستند، حال این سوالات مطرح است: این جمعیت تقریباً ۱۲ درصدی، چند درصد تصورشان از اسلامیت و جمهوریت این ساخت قدرت محقق شده است؟ چند درصد از آنها هنوز هم رأی آری به جمهوری اسلامی میدهند؟ ۸۸ درصد باقیمانده که رأی آری به جمهوری اسلامی ندادهاند، چه تصوری از این ساخت قدرت ایدئولوژیک ۴۶ ساله دارند؟
⬅️ اینها سوالاتی است که باید به طور دقیق به آنها پاسخ داد تا بتوان ارزیابی نمود، جمهوری اسلامی به لحاظ ادراکی و تصوری بر چند درصد جامعه ایران حکومت می کند؟ و چه آینده نزدیکی برای آن متصور است؟
⬅️ ادراک و تصور، مرحله پیشا تحقق است، چه برای استقرار حاکمیت و چه برای سقوط آن، از این روست که اندیشمندان حوزه جامعه شناسی سیاسی و جامعه شناسی انقلاب بر این باورند، اگر جامعهای به لحاظ ادراکی و تصوری در وضعیت انقلابی قرار بگیرد، در مرحله پیشا انقلابی قرار گرفته است که مقدمه و لازمه وضعیت انقلابی است.
⬅️ بدین معنا که اگر اکثریت یک جامعه به لحاظ ادراکی و تصوری بر این باور باشند که پایان دوره استقرار یک ساخت قدرت نزدیک است یا به زودی دچار فروپاشی یا یک تحول و دگرگونی بزرگ خواهد شد که همان انقلاب نامیده میشود، به طور حتم در مرحله بعدی، این تصور و ادراک، محقق خواهد شد. جمهوری اسلامی ۴۶ ساله در چه وضعیتی است؟
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 اقتدارگرایی و مردمان سرخورده
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 در تظاهرات ماه های اخیر در برلین، در دسامبر ۲۰۲۴، حدود ۶۰ نئونازی شرکت کردند؛ اما این رقم در فوریه ۲۰۲۵ تا ۱۵۰ نفر افزایش یافت و در ۲۲ مارس (دوم فروردین ۱۴٠۴)، ۸۵۰ نفر در این تظاهرات حضور داشتند. نئونازیها معمولاً از نمادهای نازی استفاده میکنند و متأثر از گرایش یهودی ستیزانه آنها دیدگاه به شدت ضد اسرائیلی دارند، به حدی که حامیان این حزب در سالهای گذشته در راهپیمایی روز قدس در در شهر برلین شرکت کرده اند.
⬅️ در سال ۱۳۹۶ نماینده آنها در پارلمان اروپا، تحریم بر ضد کشورها را نقض حقوق بشر و جنایت جنگی عنوان کرد و ضمن اعتراض به احتمال خروج «ترامپ» از «برجام» و اعمال تحریمهای جدید او علیه ایران به دلیل آنچه آشوبهای اخیر در ایران مینامید، حمایت قاطع خود را از جمهوری اسلامی اعلام کرد و خواستار لغو تمامی تحریمها شد.
⬅️ این حزب از زیر سؤال بردن واقعه «هولوکاست» که منجر به قربانی شدن ۶ میلیون یهودی شد، توسط «احمدی نژاد»، خرسند بود و آنها نیز روایت رسمی واقعه هولوکاست را انکار و کشته شدگان آن را تنها ۳۴۰ هزار نفر اعلام میکنند. رهبر یکی از شاخههای ایالتی این حزب در آلمان، در سال ۲۰۱۲ خواهان تحریم محصولات اسرائیل در سطح آن ایالت شد و جمهوری فدرال آلمان را یک جمهوری یهودی نامید.
⬅️ از سوی دیگر با اینکه «پوتین» بارها ادعا کرده، هدف از حمله به اوکراین، نازی زدایی است و این حمله را اینگونه برای حامیان خود توجیه کرده است؛ اما سرویس اطلاعات برون مرزی آلمان در سال ۲۰۲۲ فاش کرد، نئونازیها برای نیروهای روسی در اوکراین میجنگند و در بسیاری از نقاط به عنوان بخشی از گروه مزدور «واگنر» شناخته میشوند. همزمان، دفتر حفاظت از قانون اساسی در یکی از ایالت های شرقی آلمان، نسبت به کوچ فزاینده نئونازیها از غرب آلمان به شرق این کشور که فاقد جامعه مدنی قوی و مقاوم است، هشدار داد.
⬅️ در حالی که تنشهای بین روسیه و اروپا به ویژه آلمان در سالهای گذشته به دلیل تجاوز روسیه به اوکراین بالاست، نگرانیهای بسیاری از افزایش جمعیت تظاهرکنندگان نئونازی و به طور کلی احتمال تقویت گرایش به این دیدگاهها بالا گرفته و گرچه هنوز جمعیت آنها نسبت به جمعیتهای دیگر ناچیز است؛ اما افزایش جمعیت تظاهرکنندگان، نشان از شتاب گرایش به این گروههاست.
⬅️ نگرانی اصلی در اروپا و آلمان، خطری است که دموکراسی را تهدید میکند. آلمان زمانی پس از تجربه دموکراسی در «جمهوری وایمار» به «فاشیسم» و «نازیسم» در غلطید که آلمان را به ویرانی کشاند و دنیای مدرن را دستخوش خطر نابودی کرد و اگر نبود کمکهای ایالات متحده و طرح مارشال، اروپا، مهد دنیای مدرن، هرگز نمیتوانست، از آن خطر بگریزد.
⬅️ علت اصلی تمایل به گرایشهای این چنینی قبل از هر چیز، رشد پوپولیسم در جامعه است. هرگاه در یک جامعه دو گروه همگن در تقابل دائمی قرار بگیرند و هیچ آشتی و وفاقی بین آنها متصور نباشد، رهبران پوپولیسم، شروع به دو قطبی سازی جامعه میکنند و این کنشگری را با توجیه اخلاقی انجام میدهند؛ چون معمولاً یکی از این دو گروه، مردم ملی گرا، شریف، پرتلاش، اخلاق مدار و قانونمند تصور میشوند و در گروه دیگر، نخبگان سیاسی- اقتصادی فاسد، قانون گریز، بیشرافت و بیاخلاق قرار میگیرند.
⬅️ معمولاً پوپولیسم، یکی از پیامدهای دورانهای توسعه و مدرنیزاسیون برشمرده میشود و چون این پدیده عموماً با جهانیسازی همراه است، محلی گرایی در مقابل آن برافراشته میشود که مدعی مقابله با شکسته شدن چارچوبهای دولت- ملت، بی مرز شدن، رشد روندهای بین المللی و پیوستگی با اتحادیههای جهانی است؛ لذا یک پوپولیست که حتی برنامه ای علمی و مدون در بسیاری از حوزهها ندارد، فقط با برانگیختن شورهای مردمی در پی جذب آرای رأی دهندگان بر می خیزد و معمولا ملی گرایی را بهترین دستاویز برای خویش میسازد تا از این خلأ مدرنیزاسیون بهره برد.
⬅️ پوپولیست ها به شدت، تکثرهای مردمان را بر نمیتابند و همه را دارای یک خواست و گرایش در قالب مردم میبینند و همیشه از زبان آنها سخن میگویند و از اساس به شدت، نخبه ستیز و تمرکزگرا هستند و معمولاً آنچه از دورههای پوپولیستی به جا می ماند، در بهترین حالت، اقتدارگرایی و مردمانی سرخورده است.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 باید از خشم این مردمان بیشتر هراسید
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 در طول تاریخ، مانند بسیاری از سرزمین های دیگر، به مرزهای سرزمینی ایران نیز هجوم های زیادی صورت گرفته است، «کاتوزیان» بسیاری از جا به جاییهای قدرت در ایران را ناشی از حملات خارجی و عدم مقاومت مردم میداند. فروپاشی اقتصادی، نارضایتی شدید مردم و فاصله زیاد بین مردم و حاکمان، در غالب این جابجاییهای قدرت دیده می شود، جا به جایی که کاتوزیان به این باور است، همیشه از استبدادی به استبداد دیگر بوده است.
⬅️ از حیث «جامعه شناسی تاریخی»، «در ایران، معمولاً حمله بیگانگان، جهت تغییر و سرکوب حاکم، از سوی مردم مورد استقبال قرار میگرفت؛ زیرا حاکمان را بیدادگر و محکوم به فنا میدانستند؛ بنابراین مقاومت کمتری در برابر نفوذ بیگانگان از خود نشان میدادند». معمولاً برای سرنگونی قدرتی که مورد نارضایتی شدید مردم بود، اگر شورشی هم رخ میداد تا با همراهی برخی دولتمردان از درون قدرت حاکم یا تهاجم نیروی خارجی همراه نمیشد، به ثمر نمیرسید.
⬅️ هدف این شورشها نیز در تاریخ ایران، «سرنگون ساختن حاکم یا دولت بیدادگر و نشاندن فرد دیگری به جای وی بوده است که امید میرفت دادگر و یا کمتر بیدادگر باشد» و از آنجا که به دلیل فقدان طبقات اجتماعی قدرتمند و مستقل و وابستگی اقتصادی به دولتها، نظام مشخصی برای اعتراض اجتماعی و به ثمر رساندن آن وجود نداشت؛ لذا وابستگی به یک نیروی حامی اعم از خارجی یا دولتمردان، خصلت آشکار فرهنگ سیاسی جامعه ایران در طول تاریخ است.
⬅️ حال با این سابقه به لحاظ جامعه شناسی تاریخی و با وجود نارضایتی شدید و تهدیدهای که آغاز یک درگیری نظامی را حداقل به لحاظ ذهنی، قریب الوقوع مینماید و تأثیر روزانه آن بر اقتصاد و التهاب بیش از پیش بازار و خشم و نگرانی فزاینده جامعه، واکنش جامعه ایران در مواجهه با یک حمله نظامی چگونه خواهد بود؟ به واقع چه انتظاری از جامعه ایران وجود دارد؟ آیا حداقل مراکز پژوهشی دولتی در این زمینه برآوردهای قابل استناد دارند؟
⬅️ در واکنش به پستی در یکی از شبکههای اجتماعی از گروه «انصارالله» «یمن» (حوثیها)، اکثریت ایرانیهایی که نظر خود را منعکس کرده اند، عدم همراهی مردم ایران با آنها در جنگ با آمریکا را اظهار داشتند. این واکنش، ضرورت طرح دقیق همین پرسش را از مردم ایران، در صورت حمله مستقیم آمریکا یا اسرائیل روشن میسازد. اگر مردم ایران، همانی هستند که از دوره ساسانی به این سو در غالب دورانها بودهاند و خشم خفته خود را با گره زدن به خشونتهای نظامی خارجی، علیه حاکمان بیدادگرشان به ثمر میرسانند، باید از خشم این مردمان بیشتر هراسید.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 آقای خاتمی! گزینه شما و یارانتان کدام است؟
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 «وال استریت ژورنال» تلاش کرده است، ضمن تحلیلی به «ترامپ» هشدار دهد که فریب تاکتیک همیشگی حکومت ایران را نخورد، تاکتیکی که در روزهای سخت و بحرانی گذشته از آن بهره برده و به نتیجه رسیده است، آنچه که به بازی «پلیس خوب- پلیس بد» تعبیر کرده است و می نویسد، آنها باز هم می خواهند، مانند دیگر رئیس جمهورهای آمریکا، ترامپ را نیز معطل و او را سرگرم کنند و هزینه مذاکرات را بالا ببرند و آنقدر گفتگو کنند تا ایالات متحده، توانایی بازگرداندن تحریمهای «سازمان ملل» در ماه اکتبر را از دست بدهد.
⬅️ این تحلیل سعی کرده نشان دهد، چه عواملی در حال حاضر، باعث ضعف بیش از همیشه ایران شده و با این سوال که «آیا ترامپ در چنین شرایطی قوی است؟»، به نظر میرسد، به دنبال تحریک، ترغیب و تشویق ترامپ با توجه به ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی وی، برای ادامه مسیر فشار حدکثری و به تعبیر او فروپاشی کامل اقتصاد ایران و از پای درآوردن آن یا حمله نظامی است و در مورد اینکه جمهوری اسلامی پیش شرط رفع تحریمها و فشار حداکثری را برای مذاکره تعیین کرده، با طعنه، یادآور میشود، ترامپ به «زلنسکی» گفت، تو هیچ کارتی در دست نداری که شرط تعیین کنی.
⬅️ حال سوال اینجاست، با وجود چنین دیدگاههای پیشرو تر از ترامپ که در دولتش نیز زیاد است و تحلیلهای هشدار دهنده به وی از سوی مجلهای که به طور حتم تا حدود زیادی، مورد قبول ترامپ است، از این سوی و بین تحلیلگران، کارشناسان، صاحب نظران و مسئولان در ایران چه تحلیل و نظر و راهکار و پیشنهادی روی میز است؟ در حالی که تاکتیک سابق، کاملاً بازخوانی شده و راههای خنثی کردن آن در طرف مقابل مورد توصیه قرار میگیرد.
⬅️ شاید بتوان در این سکوت وفاق آلود اصلاح طلب - اصولگرا با انگیزههای متفاوتشان اعم از منفعت، مصلحت، طاعت و یا دهشت، بنابر سوابق و مواضع آنهایی که اکنون بر سر قدرت و بالا نشین هستند، نوعی ذهن خوانی کرد - صرف نظر از اینکه چه بر زبان میرانند یا عواقب سکوتشان را میدانند - و این راه حلها، استراتژیها یا تاکتیکها را احصا نمود:
⬅️ ۱- اصرار بر تاکتیک قبلی و آزمودن دگرباره شانس موفقیت آن و پی گرفتن مسیر گفتگو با اروپا و مذاکرات طولانی مدت با واسطه روسیه یا ... با آمریکا؛
۲- استراتژی مقاومت حداکثری در برابر فشار حداکثری؛ چرا که هدف، مقاومت است و در هر حال پیروز است؛ حتی اگر در بدترین احتمال، ایران به سرنوشتی چون «غزه» دچار شود؛ ولی به دلیل سر خم نکردن، پیروز هست؛
۳- بازی کردن از طریق کارت هستهای و غافلگیر کردن طرف مقابل برای گرفتن بیشترین امتیازات؛
۴- مذاکره فوری و مستقیم با ترامپ، بدون هیچ واسطهای و کاستن از تبعات فلج کننده طولانی شدن فشار حداکثری و عقب راندن تهدید حمله «اسرائیل» که به هیچ وجه خواهان حل این مناقشه از طریق مذاکره نیست، مذاکرهای که امید دارند، طی آن برخی امتیازات، واگذار و برخی امتیازات به دست خواهد آمد و کشور را از این بنبست، خارج و راه را برای پی گرفتن مسیرهای بهتر تعامل در منطقه و جهان هموار میکند.
⬅️ اینکه حتی برخی از رهبران اصلاح طلب یا شخصیت های نزدیک به جریان اصلاح طلب، سکوت کرده اند تا همنوای با وفاق به نظر آیند و آنچه در ذهن دارند، به زبان نمیآرند، حتی آنانی که سمت رسمی در حکومت ندارند یا اصلاً سمتی ندارند و یا سالهاست، رانده شدهاند، آیا با این سکوت در این شرایط بحرانی به ایران و ایرانیان خیانت نمیکنند؟ آقای خاتمی گزینه شما و یارانتان کدام است؟ با جریان پایداری هم نظرید؟ به صراحت سخن بگویید.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 آیا باید منتظر ظهور پوتین در ایران بود؟
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 به لحاظ جامعه شناسی سیاسی از «جنبش مشروطه» تاکنون در ایران دو حرکت عمومی موجب آرایش نیروهای اجتماعی شده است که بعد از انقلاب، بین آنها شکاف عمیقی رخ نموده است، به گونهای که امروزه گویی در دو دنیای متفاوت، زیست اجتماعی دارند. آنچه که به طور فزاینده در دو دهه اخیر با آن روبرو هستیم، فربه شدن اجتماعی اکثریتی یکی از این دو نیرو، در مقابل فربه شدن اقتصادی و سیاسی نیروی اجتماعی دیگری است که در اقلیت قرار دارند.
⬅️ بین این دو حرکت عمومی در سال ۵۷ ائتلافی شکل گرفت و انقلاب رخ داد. یک نیروی مؤثر اجتماعی در آن سالها در پی ادامه حرکت آغاز شده در مشروطه، جهت محدودسازی قدرت دربار و اجرای قانون اساسی مشروطه بود و شامل طبقات و اقشار اجتماعی مدرن می شد. نیروی دیگر، شامل طبقات سنتی بود که بسیج جامعه تودهای شهری را به همراه داشت، روحانیت و بازار نقطه کانونی این حرکت از زمان مشروطه بود.
⬅️ ائتلاف بین این دو دسته عمده نیروهای اجتماعی، نانوشته، غیر شفاف، شکننده و ناپایدار بود و بلافاصله پس از انقلاب، گسست. رهبران نیروهای اجتماعی مدرن شرکت کننده در انقلاب به میزان قابل توجهی حذف شدند؛ اما نیروهای اجتماعی مدرن با رهبری جدیدی هنوز حیات اجتماعی داشتند. شاید بتوان گفت، تا اوایل دهه ۸۰ توازنی بین این دو نیروی اجتماعی به لحاظ سیاسی و اجتماعی حاکم بود؛ ولی پس از آن طبق نظریه «تیلی» رهبران سیاسی که نیروهای مدرن را نمایندگی می کردند، از جامعه سیاسی، یکی پس از دیگری به بیرون رانده شدند و به جای رقابت در درون جامعه سیاسی به چالشگران قبلی پیوستند و به چالشگری در بیرون جامعه سیاسی پرداختند. در مقابل و همزمان با این عدم تعادل و توازن سیاسی، توازن اجتماعی نیز به هم ریخت و بدنه اجتماعی نیروهای سنتی، شاهد ریزش زیادی بود.
⬅️ در شرایطی که جامعه به دلیل ظهور رسانه های جدید و افزایش سطح تحصیلات و آگاهی دچار تحول پرشتابی شده بود، نیروهای اجتماعی مدرن؛ گرچه به لحاظ قدرت سیاسی، تضعیف شده بودند؛ ولی به لحاظ جمعیتی و ویژگی های مدنی به یک گروه اکثریتی پرقدرت تبدیل شدند که نگرانی جدی نیروهای سنتی را برانگیخت و هر روز بر اقتدار و تحکم خود با وجود بدنه اجتماعی اقلیتی افزود؛ اما با این وجود با چندین چالش امنیتی بزرگ از سوی نیروهای اجتماعی مدرن اکثریتی مواجه شد، نیروهایی که حالا دیگر به دلیل تشدید محدودیت در فضای رقابت انتخاباتی به طور کامل از مشارکت سیاسی محروم بود.
⬅️ شکاف عمیق و تقابل جدی و رودرروی نیروهای اجتماعی که زمانی در کنار یکدیگر بودند، به جایی رسیده است که حتی زبان گفتگو با یکدیگر را نیز از دست داده اند؛ چرا که گویی مفاهیمی که برای هر یک در زیست اجتماعی و سیاسی، معمول و بدیهی است، برای دیگری به هیچ وجه قابل فهم نیست و به موازات آن یک خشم اجتماعی و خشونت پنهان نسبت به طرف مقابل شکل گرفته است.
⬅️ یک نیروی اجتماعی عظیم اکثریتی که تلاش میکند، قدرت سیاسی خود را بازیابد و گروه اقلیت را به زیر بکشاند و یک نیروی اجتماعی اقلیت که رهبران آنها تمام منابع سیاسی و اقتصادی قدرت را در اختیار دارد، چنان جامعه امروز ایران را دچار شکاف، گسستگی و عدم تعادل کرده است که به نظر می رسد، دیگر قادر نیست، بر سر پا بایستد و هر آن امکان فروپاشی آن محتمل است.
⬅️ اما فروپاشی در شرایط عدم تعادل شدید بین تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و منابع آنها، شرایط را شاید از وضعیت بن بست کنونی خارج کند، وضعیتی که بحران مشروعیت، بحران کارآمدی، بحران مشارکت و ... آن را بسیار پیچیده و تحمل ناپذیر نموده است؛ ولی متضمن بهبود شرایط در دراز مدت نیست؛ چرا که در شرایط فروپاشی، پرقدرتترین نیروها به ویژه در لایههای پنهان و پشت پرده، دوباره در صورتبندی جدیدی سر بر میآورند و تحت عناوینی دیگر در نظم جدید، اقتدار گذشته را باز تولید میکنند، درست مانند «پوتین» که از «کا گ ب» شوروی فروپاشیده سر برآورد. آیا باید منتظر ظهور پوتین در ایران بود؟
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 محرومیت جامعه، از اعتصاب تا انقلاب
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 مطابق دیدگاهی در جامعه شناسی انقلاب، در هر جامعهای، سه دسته ارزش وجود دارد که برخورداری افراد جامعه از آنها ایجاد یک حس رضایت روانی میکند و برعکس در صورت عدم برخورداری از آنها، جامعه، احساس محرومیت نسبی مینماید که یک احساس نارضایتی روانی است. «تد رابرت گار» این ارزشها را در کتاب «چرا انسانها شورش میکنند؟» تشریح میکند و به خوبی نشان میدهد که چگونه احساس محرومیت نسبی در هر سه ارزش، جامعه را به انواع خشونت سیاسی میکشاند.
⬅️ این ارزشها از نظر گار شامل: ارزشهای رفاهی یا اقتصادی، مانند غذا، مسکن، خدمات بهداشتی و آسایش مادی؛ همچنین ارزشهای مربوط به قدرت یا ارزش های سیاسی، مانند مشارکت سیاسی، تعیین حق سرنوشت و امنیت و نیز ارزشهای بین الاشخاصی یا اجتماعی، مانند احساس منزلت، احساس اعتماد و اطمینان و وجود باورها و هنجارهای مشترک است. اگر در هر گروهی به میزانی احساس محرومیت نسبی در هر کدام از این ارزشها وجود داشته باشد، میتواند به میزانهای مختلفی به خشونت سیاسی منجر شود.
⬅️ هرچه میزان محرومیت نسبی بیشتر باشد، پتانسیل خشونت سیاسی بیشتر است. گار، پتانسیل خشونت جمعی را تحت تأثیر شدت و گستره محرومیت نسبی میداند. اگر هم نخبگان جامعه و هم تودهها در همه این ارزشها احساس نارضایتی و محرومیت نسبی شدیدی داشته باشند، پتانسیل خشونت سیاسی جمعی بسیار بالاست.
⬅️ گار، به خوبی نشان میدهد که در این شرایط، چگونه محتمل است، طیفی از خشونت سیاسی از اعتصاب و آشوب گرفته تا کودتا و انقلاب به وجود آید. به باور وی، اگر شدت و گستره محرومیت نسبی نخبگان و تودهها هر دو پایین باشد و نخبگان و تودهها احساس نارضایتی کمی در زمینه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشته باشند، احتمال خشونت سیاسی ناچیز است.
⬅️ اگر شدت و گستره محرومیت نسبی در بین تودهها زیاد باشد و احساس عدم برخورداری از موقعیتهای ارزشی نام برده، موجب نارضایتی شدید و خشونت سیاسی شود؛ ولی حمایت و همراهی نخبگان را نداشته باشد و این احساس محرومیت نسبی در آنها بالا نباشد، محتملترین خشونت سیاسی، آشوب است که خودجوش و غیر سازمان یافته است؛ ولی مشارکت مردمی در آن بسیار بالاست که شامل اعتصابات سیاسی خشونت بار، شورشها و درگیریهای سیاسی و شورش های محلی است و معمولاً در جوامع غیر دموکراتیک، با خشونت بالا نیز سرکوب میشوند.
⬅️ اگر شدت و گستره محرومیت نسبی بین نخبگان زیاد باشد؛ ولی این احساس روانی در تودهها پایین باشد، محتملترین خشونت سیاسی، طیفی از کنشگریهایی است که توطئه نامیده میشود؛ مثل فعالیتهای مخفیانه و زیرزمینی یا کودتا. وقتی افرادی در جامعه خود را حائز ویژگیهای نخبگی بدانند؛ ولی فاقد موقعیتهای ارزشی بالا بیابند؛ مثل روشنفکران، صاحب نظران، هنرمندان، نویسندگان و ... احتمال چنین کنشگریهای سازمان یافته خشن؛ ولی با مقیاس کوچک بالاست.
⬅️ اگر به طور همزمان نخبگان و تودهها هم در گستردگی و هم در شدت، نسبت به ارزشهای سه گانه یاد شده، احساس محرومیت نسبی داشته باشند، احتمال بالاترین خشونت سیاسی و وقوع انقلاب وجود دارد؛ چرا که هم مشارکت بالای مردمی و هم سازمان یافتگی با هم وجود دارد، «هم اعضای گروه رهبری انقلابی، تأمین می شود و هم به راحتی قابل بسیج و سازماندهی هستند».
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 جامعه ایران و آینده سکولاریسم
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 چه بپذیریم و چه کتمان کنیم، نوعی سکولاریسم در جامعه ایران با سرعت در حال وقوع است. «لری سیدنتاپ» هسته اصلی سکولاریسم را «باور به برابری زیربنایی یا اخلاقی انسانها به معنای وجود قلمرو وجدان و عمل آزاد» میداند، «قلمروی که در آن هر یک از انسانها باید در تصمیمگیریهای خود آزاد باشند». متفکران و صاحب نظران حوزه جامعه و اندیشه میتوانند سرنوشت این سکولاریسم را تعیین کنند.
⬅️ این به چه معناست؟ به دلایل متعددی که شرح آن بسیار رفته است، در اروپای قرنهای هجدهم و نوزدهم، روحانیت ستیزی مشهودی شکل گرفت و به دنبال آن، دو اردوگاه فکری، رویاروی هم قرار گرفتند. متفکرانی که میکوشیدند، بنای نهاد اقتدارگرای روحانیت با انبوه امتیازات خاص را نابود کنند، در مقابل اردوگاهی بودند که آنچه را در حال رخ دادن بود، شورش علیه خدا و انکار باورهای دینی میدانستند.
⬅️این نزاع به نقطهای رسید که مجبور به صلح و سرپوش نهادن به خصومتها در قرن گذشته شدند. «اردوگاه دینی عموماً به آزادی مدنی و پلورالیسم دینی گردن نهاده است و روحانیت ستیزان به استثنای مارکسیستهای تندرو دست از تلاش برای ریشه کن کردن باور دینی کشیدند»؛ اما تندروهای چپ و روحانیت تندرو مثل همه تندروهای مخالف که به بسیاری مقولات مورد اختلاف با یک نگاه مینگرند و فقط یکی مخالف و یکی موافق است، همچنان سکولاریسم و خداباوری و دینداری را در تضاد با هم یافتند.
⬅️ از سویی چپها سکولاریسم را ناباوری، ولانگاری و ماتریالیسم تعبیر کردند و با عرضه آن به جوامع داخلی و خارجی، موجب شکلگیری رادیکالیسم شدند که بارزترین آن رادیکالیسم اسلامی بود و از سوی دیگر روحانیتی مانند پاپ «بندیکت شانزدهم» حتی خواستار فهم بین ادیان و همراهی رهبران ادیان دیگر برای مبارزه با سکولاریسم شدند که بسیار تحریک کننده بود.
⬅️ آنچه که حاصل این مبارزه اندیشهای تندروانه بود، تأثیر زیادی بر جوامع اروپایی و حتی جوامع مسلمان گذاشت. سیدنتاب بر این باور است، آنچه چپهای تندرو با اروپا کردند، موجب شد، اروپا از اقتدار اخلاقی که میتوانست، از ارزشهای اخلاقی مسیحی مانند آزادی و برابری حاصل آید، بیبهره شود و اینان دقیقاً در زمین کسانی بازی کردند که با اشتیاق بسیاری می خواهند، اروپا را منحط و بیاعتقاد توصیف کنند.
⬅️ حال سوال اینجاست، اندیشمندان در جامعه ایران قصد دارند، سکولاریسم را چگونه تعریف کنند؟ تعریف آنها جامعه را به ناباوری و بیاخلاقیهایی سوق میدهد که نزاع دائمی را در آن برمیافروزد و در زمین تندروهای طرف مقابل بازی خواهند کرد که از سر دشمنی و انکار جدی با سکولاریسم در میآیند؟
⬅️ آیا سکولاریسم را برای این جامعه به سرعت در حال تغییر، کاملاً رویکردی آشتی جویانه، تعریف میکنند که باورها و ایمان را با اخلاق، آزادی و برابری با هم در صلح قرار میدهد و راه را برای همیشه بر افراطیگریهای چپگرایانه و رادیکالیسم دینی سد خواهد کرد؟ آینده سکولاریسم جامعه ایران چه خواهد بود؟
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 استراتژی «نه هرج و مرج» و تشویق عربها
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 «پلیتیکو» نوشت، ترامپ با سخنرانی خود در «عربستان سعودی» یک چشم انداز تعاملی جدید را برای همکاریهای آینده در خاورمیانه ترسیم کرد که مبتنی بر استراتژی «تجارت؛ نه هرج و مرج» محقق خواهد شد. در خاورمیانه جدید، ناامنیهای گذشته که اهداف بزرگ تجاری ترامپ را مختل خواهد کرد و هر بازیگری که صلح و امنیت را در منطقه به خطر بیندازد، جایی نخواهد داشت.
⬅️ پلیتیکو، سخنرانی ترامپ را در حالی که خود را شگفت زده نشان میدهد، از آنچه در سالهای پیشین در عربستان رخ داده و او آن را نشانه توسعه یافتگی میداند، بیانگر بی رغبتی او به سیاستهای خارجی پیشین آمریکا مبتنی بر پیشبرد ارزشهای دموکراتیک و حتی گسست از سیاستهای تهاجمی ملت سازی دوران «بوش» میداند، آنچه که سنت دیرینه سیاست خارجی حزب جمهوریخواه بوده است.
⬅️ ترامپ با آنچه در توصیف رهبران ایران گفت، اینگونه ترسیم کرد که جمهوری اسلامی با چنین سیاستهایی دیگر نمیتواند، در منطقهای که شما عربها چنین شگفتی در آن خلق کردید و تداوم و توسعه آن بیتردید وابسته به صلح و ثبات در آن است، مانند گذشته رفتار کند و بدون اعمال اهرم فشار، پیوستن عربستان سعودی به توافقنامه ابراهیم برای عادیسازی روابط با اسرائیل را از شرایط تحقق این منطقه آرمانی توصیف کرد.
⬅️ ترامپ در سخنرانی خود، ایران را «مخربترین نیروی خاورمیانه» خواند و تهدید به «فشار حداکثری عظیم» کرد که با تشویق حضار همراه شد. پلیتیکو نوشت، تهدیدهای ترامپ ممکن است ایران را به پذیرش محدودیتهای هستهای در ازای کاهش تحریمها ترغیب کند و گرچه ترامپ همان سیاست قدیمی را در بستهبندی جدید ارائه کرد؛ اما زمینه منطقهای و دیپلماتیک، آن را متمایز میکند.
⬅️ دیپلماسی قدیمی فشار حداکثری ترامپ این بار، ماهیتی یافته است که کشورهای عرب ثروتمند منطقه را کاملاً با آن درگیر و آرزوهای بلند پروازانه آنها را منوط به کنترل کامل تحرکات منطقهای جمهوری اسلامی کرده است؛ لذا اگر در ادامه مذاکرات، مسائل منطقهای، حتی مطرح نشود؛ اما محدودیت شدید سیاست خارجی ایران در منطقه به طور حتم، روی دیگر سکه محدودیت شدید هستهای ایران خواهد بود.
⬅️ گرچه به ظاهر، سفر ترامپ با اهداف تجاری برنامهریزی شده بود؛ ولی اهداف دیپلماتیک را مبتنی بر استراتژی نه هرج و مرج، در خدمت تجارت، با خود دنبال کرد. استراتژی که بسیار ماهرانه، همسایگان عرب منطقه را مشوقِ رام کردن «مخربترین نیروی خاورمیانه» کرده است.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 غرور ملی ایرانیان زخم آلود است
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 گویا روزهای تعیین کننده و سرنوشت سازی پیش روی ایران است، ایرانی که نگران خلیجش در جنوب و کابوس هر شبش بین غنی سازی اورانیوم و غنیسازی مردمانش در یک خصومت ۴۶ ساله و دیواری از بیاعتمادی طرفین مذاکرات پرسه میزند، ایرانی که غنای سرزمینی و انسانیاش در منطقه بیهمتاست؛ ولی با حسرت و دلهره به سفر رئیس جمهور آمریکا به منطقه می نگرد که به نظر میرسد، این سفر، تأثیر شگرفی بر اقتصاد و امنیت منطقه خواهد داشت.
⬅️ بر غرور ملی جامعه ای که به آن، خرید «بادبزن و آفتابه»! پیشنهاد میشود و قیمت هر دانه لوبیا را برایش محاسبه میکنند! در حالی که کشورهای همسایهاش، قراردادهای تریلیون دلاری را بهای تغییر نام بخش هویتی سرزمینش میکنند، چه میگذرد؟ غرور ملی، زمینه ساز حس مشترک ملی - میهنی بین افراد جامعه است و تحقیقات جامعه شناختی نشان داده است، «ارتباط معناداری بین متغیرهای اساسی رضایت از اوضاع اقتصادی و اجتماعی، احساس محرومیت، احساس مشروعیت نظام سیاسی و احساس تبعیض بین افراد با مفهوم غرور ملی وجود دارد».
⬅️ وضعیت اقتصادی و به تبع آن اجتماعی به واقعیت تلخ «تحقیر ملی» رسیده است و احساس محرومیت به ویژه در مقایسه با کشورهایی که در منابع از آنها غنیتر هستیم، بسیار بالاست. احساس تبعیض با وجود افشای فسادها، رانتخواریها، ویژهخواریها و توسعه طلبیهای پرهزینه، بیش از پیش بر جامعه تحمیل میشود و همه اینها در کنار احساس ظلمی که جامعه از هر نظر بر خود روا میبیند، مشروعیت نظام سیاسی را حتی برای عامیترین اقشار جامعه زیر سوال میبرد.
⬅️ از آنجا که غرور ملی یکی از شاخصهای احساس وفاداری ملی است و تقویت آن موجب تداوم و پایداری نظام سیاسی است؛ لذا آسیب دیدن آن از نشانههای ناپایداری نظام سیاسی است. «اسمیت» بر این باور است، غرور ملی، موجب از خود گذشتگی ملی شدید افراد نسبت به کشورشان میشود. در صورت جریحه دار شدن شدید آن توسط نظام سیاسی، افراد جامعه نسبت به تهدیدهای بیرونی نیز بی تفاوت می شوند؛ چرا که به زعم آنها این تهدید، ابتدا نظام سیاسی را نشانه میرود.
⬅️ روزهای پیش رو گرچه حتی می تواند، برای حیات ملی ایرانیان نیز سرنوشت ساز باشد؛ ولی به دلیل آسیب دیدن غرور ملیشان بسیاری از افراد جامعه به لحاظ ذهنی نسبت به آن بیتفاوت شدهاند و قضاوتهای مثبتی ندارند. اسمیت معتقد است، یکی از عناصر مهم در غرور ملی این است که بتوان ذهن شهروندان درباره نقش کشورشان در صحنه بین المللی را تسخیر و قضاوتهای مثبتی ایجاد کرد و انتظاراتشان را نسبت به آینده شکل داد. اینکه مردم انتظاری از نظام سیاسیشان نداشته و قضاوت مثبتی برای آینده و روزهای پیش رو نداشته باشند، بدین معناست که غرور ملی ایرانیان زخم آلود است.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 شمشیر دو لبه روحانیت
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 جامعه ایران در دهه های گذشته، به سرعت به سمت گسستن از اقتدارهایی که به سبب تعلق به جمع، اعمال می شوند و همچنین توجه به هویت فردی پیش میرود. پیامد این گسستن، تمایل بیشتر به آزادیهای فردی و نوعی لیبرالیسم است. انقلاب در شیوه نگریستن به زندگی و تمایلات فردگرایانه، بر مطالبات سیاسی نیز تاثیر میگذارد و اقتدار سیاسی را به چالش میکشد؛ لذا چنین به نظر میرسد که جامعه ایران، شاهد تحولات بزرگی در تاریخ سیاسی- اجتماعی خود خواهد بود.
⬅️ روند فردگراییِ منجر به لیبرالیسم در جوامع غربی، دقیقاً از نقطهای آغاز شد که در قرن دوازدهم میلادی روحانیان دینی، طی یک انقلاب در شیوه تلقی از جایگاه خود در جامعه، برای خود یک «ولایت مطلقه» تعریف کردند، ولایتی که به آنها صلاحیت قانونی و حقوقی اعطا میکند و «بر اقتداری استوار است که از سوی مسیح به پطرس و جانشینانش تفویض شده است».
⬅️ «پولس زمانی که به قرنطیان، نامه نوشت تا ولایت مطلقه را توضیح دهد، گفت، آیا نمیدانید که فرشتگان را داوری خواهیم کرد تا چه رسد به امور روزگار؟»، با استناد به متون مقدس برای اولین بار چنین اقتداری برای روحانیان و کلیسا در نظر گرفته شد و تمام اقتدارهای دیگر را به چالش کشید. به چالش کشیدن اقتدارهای فردی و نهادی در یک جامعه، نوعی فردگرایی پنهان و تحولات غیر شبکهای ناملموس در جامعه را موجب میشود که بیشتر جنبه ذهنی و درونی دارد.
⬅️ وقتی تحت یک اقتدار مقدس، صلاحیت تمام نهادهای عرفی و سنتی یا حتی مدرن؛ مثل احزاب و رهبران فکری جامعه که میتوانند گروهها را رهبری کنند، به شدت به چالش کشیده میشود، دقیقاً این اقتدار به بلای جان خودش، بدل میشود و ضد خود را در جامعه فردی شده ای می پرورد که خطوط قرمز عرفی را نیز در پیش چشمش شکسته میبیند.
⬅️ فردگرایی ذهنی و تغییر در نگرش، به زودی به صورت مطالبات عینی در خواهد آمد و ساختار اجتماعی را در هم خواهد شکست. هیچ اقتداری اعم از دینی یا غیر دینی را یارای مقاومت در برابر این تحول در نگرش تابوشکنانه جامعه نیست؛ چرا که به موازات آن، انقلابهای فکری نیز به وقوع میپیوندند که در چرخهای مداوم، یکدیگر را تقویت میکنند، دقیقاً مانند انقلاب نومینالیستی در غرب که پس از انقلاب روحانیان و ولایت مطلقه آنها، زمینه را برای فردگرایی بیشتر که ریشه اصلی لیبرالیسم است، فراهم آورد، این بدین معناست که با این انقلاب شمشیر دو لبه روحانیت برون آمد و نه تنها اقتدار مطلقه جدیدش؛ بلکه اقتدار سنتی خودش را نیز در کنار تمام اقتدارهای عرفی دیگر برای همیشه گردن زد.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 حاکم مطلق و الهی در دوگانه دوست و دشمن
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 «ولایت فقیه، فرآورده سکولاریزاسیون تشیع امامیه است»، این عنوان یادداشتی است، در سه بخش به قلم «علی صاحب الحواشی» که ضمن بیان مفهوم سکولاریزاسیون، با استناد به دیدگاه «کارل اشمیت» مبنی بر اینکه «همه مفاهیم نظریه مدرن دولت، مفاهیم عرفی شده الهیاتی است» نظریه ولایت فقیه را نیز عرفی شدن تشیع امامیه میداند.
⬅️ قبل از پرداختن به این ادعا باید، اشاره کرد که سکولاریزاسیون، یک معنای بسیار عام دارد که نخستین بار پس از شنیدن بر ذهن متبادر میشود و حتی اندیشمندان زیادی چون «مارک لیلا» نیز در آثار خود، این معنا را به کار میگیرند و آن «جدایی دین و سیاست» است. سکولاریزاسیون به لحاظ یک مفهوم فلسفی- اندیشهای و حتی اجتماعی به روند تاریخی گفته میشود که طی آن امری الهیاتی و قدسی، عرفی و زمینی میشود که بحث حاضر، با لحاظ معنای دوم، مورد تأمل است.
⬅️ ادعای این یادداشت، مبنی بر نسبت سکولار شدن تشیع و نظریه ولایت فقیه و شباهت آن با دیدگاه کارل اشمیت در زمینه سکولاریزاسیون، دچار یک مغالطه سهوی یا عمدی است، این نگاه که تشیع به دلیل به درازا کشیدن زمان منجی مورد انتظارش دچار سکولاریزاسیون درونی شده، مانند تعریف «بلومبرگ» از سکولاریزاسیون است؛ نه تعریف کارل اشمیت که از اتفاق در یادداشت مورد نظر نیز آمده، بلومبرگ، نظرات اشمیت را نقد اساسی نمود.
⬅️ بلومبرگ بر این باور است؛ چون مسیح و منجی مسیحیان، ظهور نکرد تا امور آنها را سامان دهد؛ لذا مسیحیت، برای پرداختن به امر دنیایی مسیحیان، دچار سکولاریزاسیون درونی شد؛ اما او در کتاب «مشروعیت عصر مدرن»، هرگز مشروعیت این عصر و اندیشه پیشرفت را مبتنی بر آموزههای الهی نمیداند؛ بلکه مبتنی بر انتخابهای انسان و حاصل خود اثباتی آن میداند؛ در صورتی که در نظریه ولایت فقیه، مشروعیت، کاملاً امری الهی و قدسی است و از انتخابهای انسانی نشأت نمیگیرد.
⬅️ در مورد اینکه الهیات تشیع سکولار شده و فرآورده آن، نظریه ولایت فقیه است، باید گفت، در هر الهیات سیاسی این اتفاق میافتد، در اصل الهیات سیاسی؛ یعنی الهیات، برای امر سیاسی که امری زمینی است و برای اداره امور و نظم بخشی بر دنیای مردمان به کار گرفته شود؛ پس هر الهیات سیاسی، سکولار شده الهیات است. دیدگاه «ولایت عام یا مطلقه فقیه» به عنوان یک نظریه سنتی در فقه شیعه که همیشه در کنار دیدگاه «ولایت محدود یا حسبیه» وجود داشته است، میتواند، معادل ولایت مطلقه کلیسا در دورهای باشد که الهیات سیاسی بر اروپا حاکم بود؛ نه معادل نظریهای پس از آن دوره که در واقع «لیبرالیسم» به عنوان اندیشهای مدرن «در مقام نظریهای سیاسی در واکنش به مقاومت سرسختانه کلیساها شکل گرفت». برخی اندیشمندان، این لیبرالیسم را نیز فرآورده مسیحیت می دانند؛ البته مسیحیتی مبتنی بر شهود اخلاقی مسیح؛ نه مسیحیت کلیسایی مبتنی بر اجبار کلیسا.
⬅️ گرچه هر الهیات سیاسی، منجر به سکولاریسم و عرفی شدن دین میشود؛ ولی در مقابل، هر سکولاریسمی، منتهی به الهیات سیاسی نمیشود، بستگی به این دارد که دین، چگونه تعریف شود. مثلاً سکولاریزاسیون «سیدنتاپ» که دین را شهودی، اخلاقی میداند؛ نه قوانین اجبار کننده، با سکولاریزاسیون «کارل لوویت» که آن را سکولار شدن امید و انتظار استعلایی مسیحیت با ایده پیشرفت در مدرنیته تعریف می کند یا با سکولاریزاسیون بلومبرگ که شرح آن رفت و به ویژه با سکولاریزاسیون کارل اشمیت متفاوت است.
⬅️ مسأله اصلی در دیدگاه اشمیت این است که او معتقد به هستی شناسی امر سیاسی بر اساس دوست و دشمن است؛ یعنی دولت از نظر او نهادی است که حق این تصمیم گیری را دارد که چه کسی دوست است و چه کسی دشمن، بدون آنکه به هویتهای دیگر یا انتخابهای دیگر توجه داشته باشد. این هستی شناسی امر سیاسی اوست که منجر به یک الهیات سیاسی میشود که مفاهیم دینی حاکمیت مطلق الهی را برای دولت به کار میگیرد و حاکمیتی خشن مبتنی بر دوگانه دوست - دشمن را ممکن میسازد، حاکمی مطلق و الهی که به مراتب میتواند، در نسبت با آنها که دوست نمیداند، خشنتر از شکل ولایت الهی روحانیت دینی در سالهای قرون وسطی باشد.
⬅️ تاکید اصلی این نقد این است که این هستی شناسی خطرناک امر سیاسی اشمیتی است که الهیات سیاسی را از دوره ولایت مطلقه کلیسایی نیز خطرناکتر میکند؛ نه صرفاً سکولار شدن دین که در مورد تشیع نیز صدق میکند.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 تمام شکنجهها و اعدامها قضاوت خواهد شد
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 سوم اردیبهشت سالروز ترور سپهبد «قرنی» به دست گروه فرقان است، کسی که در سال ۱۳۳۶ کودتایی را علیه «محمدرضا شاه پهلوی» برنامهریزی کرده بود و نافرجام ماند. این روزها که طی تحقیقاتی، یک بار دیگر به بررسی رویدادهای مختلف تاریخ معاصر ایران به ویژه سالهای حکومت شاه، دوران انقلاب و سالهای ابتدایی پس از انقلاب میپردازم، بر حسب اتفاق، پیامدهای کودتاهای نافرجام در فاصله ربع قرن تاریخ معاصر را مقایسه کردم. کودتایی که قرنی طراحی کرده بود، کودتای معروف به «نوژه» (عملیات نقاب) در سال 1359 و کودتایی که به ظاهر، توسط «قطبزاده» بلافاصله پس از خنثی شدن کودتای نوژه، شروع به برنامه ریزی شده بود و همه قبل از وقوع افشا شدند.
⬅️ قرنی قبل از اقدام برای کودتا نزد آیت الله «میلانی» در مشهد میرود و از وی اجازه میخواهد که کودتا کند، آیت الله میلانی با تاکید به ممانعت از خونریزی، با کودتا موافقت نمیکند؛ ولی به ظاهر، با دست نوشته امضا شده خود مجوز ترور شاه را به قرنی میدهد که بعدها این نامه به دست مأموران میافتد و پس از مراجعه به میلانی، وی نامه خود را تایید میکند؛ ولی حصر یا مجازات نمیشود. در کودتای قطبزاده نیز پای یک مرجع تقلید به میان میآید که از او اعترافات تلویزیونی گرفته میشود و سپس تا پایان عمر، محصور و به خلع مرجعیت، مجازات میشود.
⬅️ یکی دیگر از شباهتهای این کودتاها علاوه بر مرتبط دانستن آن با روحانیت مرجع این است، کسانی که مرتبط با کودتا و فعال در همراهی و طراحی آن معرفی شدند، از نیروهای درون نظام سیاسی و وفادار بدان بودند و به عنوان مثال «ارسنجانی» معاون نخست وزیر وقت، پس از افشای کودتا به رهبری قرنی اعدام نشد؛ ولی صادق قطبزاده وزیر امور خارجه وقت، در جریان برنامه ریزی برای کودتا اعدام شد.
⬅️ دیگر پیامدهای این کودتاها این بود که فرمانده کودتا، قرنی که رئیس رکن دوم ستاد ارتش بود، اخراج و به سه سال حبس محکوم شد و فرماندهان ارتشی کودتا نوژه همه اعدام شدند، در اصل در کودتای قرنی هیچکس اعدام نشد؛ ولی در کودتای نوژه بیش از ۱۰۰ نفر اعدام شدند.
⬅️ اما بزرگترین پیامد این کودتاهای نافرجام، قضاوتهایی است که تاریخ خواهد کرد؛ گرچه ما پژوهشگران به صفت علمی، متعهد هستیم که قضاوت نکنیم و فقط دادهها را بر اساس زمینههای سیاسی- اجتماعی آنها تجزیه و تحلیل و نتیجهگیری کنیم؛ ولی میراث داران تاریخ هر سرزمینی، بی آنکه به زمینهها توجه کنند، به حتم به داوری خواهند، نشست و اعدامها و گرفتن جان انسانها آن هم به دلیل عمل و فعلی که رخ نداده یا مبتنی بر اعترافی که تحت اجبار و زور گرفته شده، به قدر کافی، تلخ و تاریک و منزجر کننده هست که نقاشان آن صفحات تاریک تاریخ در دادگاهی بدون وکیل مدافع به اشد مجازات محکوم شوند. در آن زمان، دیگر هیچکس نه بر پهلوی تعصبی دارد و نه از جمهوری اسلامی ترسی، بری از هر قیدی، تمام شکنجهها و اعدامها قضاوت خواهد شد.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 به جای تهدید، پاسخ نامه را بدهید
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 سال 1404 است. سال افق سند چشم انداز، سندی که برای ترسیم افقی برای توسعهٔ ایران در زمینههای مختلف فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام، تدوین شده است. اکنون دانشگاه و متخصصان در تمام حوزه های مورد تأکید در سند چشم انداز، در جایگاه یک داور مستقل و علمی که هنوز بالاترین اعتماد اجتماعی نیز نسبت به آنها وجود دارد، باید سوال کنند، افقی که در سال 1384 برای 20 سال آینده، نشان دادید، کجاست؟
⬅️ «دستیابی جمهوری اسلامی ایران به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخشی در جهان اسلام و تعامل سازنده و مؤثر در روابط بینالملل»
با معیارهای علمی نه با شعار و حرف و ادعا، سوال شود:
جمهوری اسلامی! در سال 1404 چرا در این جایگاه نیستی؟
کجاست آن تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین الملل؟
چرا هنوز در زیر بار فشارهای طاقت فرسای تحریم ها و سایه تهدید جنگ، در ابتدای دالان مذاکرات در حال چانه زنی برای اتاق مذاکره ای!؟ و...
⬅️ چه کسی، چه نهادی، چه مسئولی باید، پاسخگوی این قبیل پرسش های دانشگاه و متخصصان باشد؟ آیا پرسش جرم است؟ آیا درک علمی و تخصصی وضعیت موجود، تشریح و تبیین آن، نقد و پیشنهاد، جرم است؟ ولو نقدی بیرحمانه و پیشنهادی جسورانه؟ چرا به جای اینکه نامه یک متخصص پاسخ داده شود، تهدید می شود؟ اگر اشتباه تشخیص داده، پاسخ دارد. یک بار هم شده به نامه های انتقادی، حرمت بنهید و پاسخ دهید، اگر حرفی برای گفتن هست، برای این ملت و جامعه علمی بیان کنید، مگر از جهاد تبیین سخن نمی گویید؟
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 آنچه جمهوری اسلامی بدان نیازمند است
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 «فارین اِفِرز»، که نشریه جامع علمی در حوزه تخصصی سیاست خارجی و روابط بینالملل ایالات متحده است و توسط شورای روابط خارجی آمریکا منتشر میشود، در زمینه مذاکرات پیش رو مینویسد: ایالات متحده میتواند، با فشار حداکثری، درد اقتصادی قابل توجهی را بر جمهوری اسلامی تحمیل کند؛ اما مقامات ایران بر این باورند، تنها چیزی که از درد و رنج این فشار حداکثری آمریکا غیر قابل تحملتر است، تسلیم شدن در برابر خواستههای حداکثری است؛ البته این بدان معنا نیست که فشارها بر نشاندن جمهوری اسلامی بر سر میز دیپلماسی و مذاکره با «ترامپ»، با وجود آگاهی از خواستههای حداکثری او نقشی ندارد.
⬅️ در ادامه چنین تحلیل میکند، انباشته تحریمها باعث شد، جمهوری اسلامی تمایل بیشتری به گفتگو با ترامپ داشته باشد تا با «بایدن» و این در حالیست که ۱۸ ماه جنگ با اسرائیل، شبکه متحدان جمهوری اسلامی را به شدت کاسته و دفاع هوایی ایران را نیز تضعیف کرده است، با این وجود، ترامپ اگر به واقع مطابق آنچه بارها تکرار کرده، خواهان توافق است و جنگ، اولویت او نیست، به طور طبیعی باید، آماده باشد که اجازه دهد، ایران عناصر برنامه هستهای یا برنامه موشکی خود را حفظ کند؛ در غیر این صورت، جنگی منطقهای تحمیل خواهد شد.
⬅️ محور اصلی این تحلیل این است که اگر واقع گرایانه به معادلات موجود نگاه شود، ماهیت و جایگاه مذاکرات تغییر خواهد کرد؛ چرا که این واقعیت را در نظر می آورد که تضعیف جدی حزبالله لبنان، برای جمهوری اسلامی یک شکست بزرگ است، نیرویی که آن را عامل بازدارنده اصلی خود در برابر اسرائیل میدید؛ لذا تندروها در ایران، زین پس، حفظ امنیت ایران را وابسته به سلاح هستهای میدانند؛ ولی رهبری سیاسی ایران، همچنان می خواهد، از احتمال ساخت آن، به عنوان اهرمی در مذاکرات استفاده کند؛ در حالی که هرچه فشارها و تنشهای بیرونی افزایش پیدا کند، ممکن است، با فشار بیشتر تندروها در داخل، برای ساخت سلاح هستهای مواجه شود و از سویی ساخت آن، حمله مشترک اسرائیل و آمریکا را قطعی میکند.
⬅️ در ادامه به گزینه «مکانیسم ماشه» به عنوان راه میانهای که میتواند، در صورت عدم توافق بین آمریکا و ایران، گزینه حمله نظامی آمریکا به ایران را نیز کنار بزند، نگاه میکند که آن را هم در صورت واکنش تلافی جویانه ایران و خروج از NPT غیر قابل تحمل برای اسرائیل ارزیابی و منتهی به واکنش نظامی اسرائیل حتی به تنهایی, عنوان میکند که نتیجه بخش بودن این حملات را با توجه به گستردگی و پراکندگی تأسیسات اتمی ایران و داشتن کارشناسان بومی، تنها با همکاری آمریکا و حملات مکرر و کارزار تغییر رژیم امکانپذیر میداند؛ نه یک یا چند حمله موقت.
⬅️ اما در این میانه، به تعبیر این تحلیل، جمهوری اسلامی گرچه از سال گذشته، کبود و خونین است؛ ولی هنوز تواناییهایی برای ضرباتی به اسرائیل و منافع آمریکا یا زیرساختهای نفتی خلیج فارس دارد و پس از ارزیابی تمام گزینهها، مذاکرات پیش رو در عمان را بهترین مسیر برای رسیدن به یک راه حل مناسب در این زمینه میداند؛ لذا اصرار تهران برای مذاکرات غیر مستقیم که تنها برای تبلیغات داخلی است، در چنین شرایط بحرانی که می تواند، از کنترل خارج شود و ضمن نابودی خود، به منطقه نیز آسیب بزند، موجب سخت تر شدن و ناکارآمدی مذاکرات میداند.
⬅️ چرا که چنین مذاکرات به شدت حساسی در این بازه زمانی کوتاه، کاملاً به تعامل مستقیم، «شفافسازی قالبها» و «تشریح محدوده وسیع پایان بازی» نیازمند است تا شانسی برای موفقیت داشته باشد. اگر واشنگتن اسلحه را روی سر طرف مقابل بگذارد، او هم نمیتواند، خوب مذاکره کند و از سوی دیگر، ترامپ نیز تا به خواسته خودش نرسد که گفتگوی مستقیم با رئیس جمهور ایران، «مسعود پزشکیان» است، به طور جدی صحبت نخواهد کردـ
⬅️ لذا راه حل نهایی را در گرم و جدی شدن رابطه از طریق دیدار مستقیم دو رئیس جمهور میداند، همانطور که «نیکسون» از چین بازدید کرد و روابط پکن و واشنگتن را گرم کرد، دیداری که کشورهای دوست و معتمد آمریکا در خاورمیانه؛ یعنی عربستان سعودی، امارات متحده عربی و عمان باید، آن را ترتیب دهند و برای پر کردن شکاف عمیق بی اعتمادی بین دو کشور و توافق کمک کنند، آنچه جمهوری اسلامی بدان نیازمند است.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 برای دموکراسی میجنگم
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 در روزهای اخیر ۳ دانشمند برجسته دانشگاه آمریکایی «ییل» اعلام کردهاند که آمریکا را ترک خواهند کرد و مقصد آنها کانادا است. اینها دو پژوهشگر تاریخ و یک پژوهشگر در حوزه تخصصی فاشیست هستند. تعدادی از محققین دیگر نیز در پی اعمال محدودیتهای «دولت ترامپ»، با احساس ناامنی و اضطراب مواجه شدهاند. از جمله این محدودیتها، ممنوعیت استفاده از مفاهیمی خاص در مقالات علمی است. مفاهیمی مانند «آب و هوا»، «برابری جنسیتی»، «زنان» و «ادغام اجتماعی گروههای حاشیهای»!
⬅️ پروفسور «مارسی شور» که به همراه همسرش به عنوان دو پژوهشگر تاریخ، دانشگاه ییل را ترک می کنند، از احتمال وقوع یک جنگ داخلی در آمریکا ابراز نگرانی میکند و میگوید: «میتوانم، سلطنت وحشت را احساس کنم که مارپیچ میشود». او معتقد است، نوعی پاکسازی در حال وقوع است و به خشونت علیه زن اسقفی که از ترامپ در روز تحلیف خواست، به افراد آسیب پذیر رحم کند، اشاره میکند.
⬅️ خانم شور به عنوان یک مورخ توتالیتاریسم، برخورد «جی دی ونس» با «زلنسکی» در «دفتر بیضی» «کاخ سفید» را به شیوه بازجویان پلیس مخفی «استالین» تشبیه میکند و معتقد است، با او مثل قربانیان محاکمههای نمایشی رفتار شد، محاکمههایی که فقط میتوان در حکومتهای توتالیتر، آن را یافت. او معتقد است، حکومت های توتالیتر؛ حتی اگر خود را باورمند به مذهب یا ایدئولوژیهای اخلاق مدار نشان دهند؛ اما فقط دچار «نهلیسم اخلاقی» هستند.
⬅️ «جان استنلی» محقق یهودی- آمریکایی و صاحب دو کتاب مشهور درباره فاشیسم، دیگر استادی است که در حال ترک دانشگاه ییل است. استنلی در کتاب سال ۲۰۱۸ خود به نام «فاشیسم چگونه کار میکند، سیاست ما و آنها» توضیح میدهد که چگونه فاشیسم «بخشهایی از مردم را غیر انسانی میکند تا رفتار غیر انسانی را از سرکوب آزادی و حبس دسته جمعی گرفته تا اخراج، توجیه کند».
⬅️ وی بر این باور است، دیگر نمیتوان سیاستهایی که آزادی بیان را با فشار بر دانشگاهها و استادان دانشگاه، سرکوب میکند و «تنوع، برابری و شمولیت» را محدود کرده است، پوپولیستی نامید، از نگاه وی اینها سیاستهای فاشیستی است؛ چرا که فاشیست، مجموعهای از سیاستها است که اگر از سوی هر فرد یا حکومتی اعمال شود، میتوان آن را فاشیستی نامید و مختص قرن یا زمان خاصی نیست.
⬅️ وی در کتاب سال ۲۰۲۴ خود، با عنوان «پاک کردن تاریخ، چگونه فاشیستها برای کنترل آینده، گذشته را بازنویسی میکنند»، به خوبی نشان میدهد که فاشیستها تاریخ را نیز به هر نحوی که خود میخواهند، تغییر میدهند و مینویسند و تحریف تاریخ از ویژگیهای بارز آنهاست. استنلی آنجا مینویسد، مهمترین بخش از تاریخ که اقتدارگرایان، پاک و به نحوی که میخواهند، بازنویسی میکنند، تاریخ اعتراضات، جنبشهای اجتماعی و شورشهاست.
⬅️ فاشیستها اهداف دموکراسیخواهانه اعتراضات و جنبشهای اجتماعی را برنمی تابند و آن را مطابق تمایلات تمامیت خواهانه خود، در شرح تاریخ، تبدیل به اهداف و مطالبات ایدئولوژیک می کنند تا هر گونه نگاه انتقادی و انگیزه اعتراضی را در جامعه برای همیشه از بین ببرند و مانع از هرگونه حرکت دموکراسی خواهانه مردم شوند، غافل از اینکه اندیشمندان آزاد و ضد فاشیسم چونان استنلی، همیشه خواهند گفت: «هر کجا که باشم برای دموکراسی میجنگم»
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 جامعه آزاد، علمی و دیندار
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 سپهر سیاسی ایران در نیمه اول قرن چهاردهم هجری- شمسی به واسطه تجربه مشروطه و ادامه نفوذ تحصیل کردگان و وکلای غیر روحانی در قدرت و سیاست، سکولار شد و حتی قویترین و موثرترین تشکل سیاسی که باید اذعان داشت، به جهت درون زایی و اصالت ایرانی در اندیشه و کنشگری و همچنین در گستره دربرگیری تمام اقشار و گروههای ایرانی با وجود تمام کاستی ها، دیگر مثل آن در جامعه ایران و سپهر سیاسی - اجتماعی ایرانیان ظهور نکرده است؛ یعنی «جبهه ملی» کاملاً سکولار و دموکرات بود؛ پس چگونه از سکولاریسم به سمت الهیات سیاسی چرخید؟ الهیات بر محمل کدام کنشگری سیاسی- اجتماعی در تاریخ معاصر ایران به درون گفتمان سیاسی سکولار، دموکرات و ملی ایران نفوذ کرد؟
⬅️ جبهه ملی توانسته بود، تمام قشرهای جدید جامعه ایران را در خود جای دهد، اعم از استادان دانشگاه، کارمندان، وکلای دادگستری، کارگران، معلمان، دانشجویان، روزنامه نگاران و حتی روحانیان غیر حوزوی و بازاریان و همچنین تمام تفکرات موجود در سپهر سیاسی آن روز ایران، اعم از لیبرال، سوسیال، محافظهکار و سوسیال دموکرات را در بر گرفته بود و اتکای آن به مراکز آموزش سنتی و الهیاتی نبود؛ بلکه متکی بر مراکز علمی- آموزشی جدید؛ یعنی دانشگاه بود. چه عاملی موجب این چرخش و تسلیم دانشگاه و مراکز جدید در مقابل مراکز سنتی شد؟
⬅️ شاید بتوان یکی از عوامل بنیادین را حضور حزب توده و نفوذ قوی تفکرات مارکسیستی، درون دانشگاه، جامعه نخبگانی و سپهر فکری- سیاسی نوین ایران معاصر برشمرد، عاملی که به صورت واکنشی، دانشگاهیان مسلمان نگران را برای رهایی از خطر این نفوذ، بدون اینکه بخواهند، از سکولاریسم عدول کنند و یا از اساس، پیدایش الهیات سیاسی و قدرت گرفتن آن را متصور باشند، به وضعیتی سوق داد که در انتها دانشگاه به عنوان یک مرکز اصیل علمی و دستاورد دنیای مدرن، از جایگاه و اصالت خود سقوط کند و تسلیم مراکز آموزشی سنتی و الهیاتی شود که حوزههای علمیه نام گرفته بودند، در حالی که سالها جز فقه و اصول در آن آموزش داده نمی شد و خبری از علم در آن نبود.
⬅️ میتوان ادعا کرد، نقطه آغازین این چرخش از سکولاریسم به الهیات سیاسی، تشکیل حزب «نهضت آزادی ایران» و جدا شدن آن از نهضت مقاومت ملی بود. دانشگاهیان دیندار؛ ولی سکولاری چون «بازرگان» و «سحابی» که قدم در مسیر آشتی دین و علم نهادند و رهبری فکری- سیاسی جامعه نوینی را بر دوش گرفتند که قبلاً در کنار دیگر ملی گرایان، رهبری شان بر دوش یک رهبر ملی سکولار؛ چون «مصدق» بود، او که هرگز دغدغه دینی کردن علم یا دانشگاه و جامعه را نداشت و تنها دغدغه ایران و ایرانی را داشت.
⬅️ نهضت آزادی، بدون شک چنان تأثیر عمیقی بر سپهر سیاسی ایران معاصر داشت که هرگز اقشار سنتی دیندار و روحانیان سنتی حوزوی، توان این تأثیرگذاری بر اقشار تحصیل کرده و به طور کلی بدنه قشربندی جدید جامعه مذهبی ایران را نداشت و انقلاب در سال ۵۷ نمی توانست به وقوع بپیوندد، انقلابی که به هیچ وجه تصور نمیکردند، آنها را حذف کند و الهیات سیاسی را بر تمام اجزای جامعه به ویژه دانشگاه به عنوان مرکز آموزش مدیران حوزه سیاست، اقتصاد، صنعت، تجارت، فرهنگ و آموزش مستولی کند.
⬅️ اگر این دانشگاهیان که بعد از کودتا 28 مرداد، هنوز در تشکلی ملی، تحت نام «نهضت مقاومت ملی» فعالیت می کردند، پس از صدور بیانیه اعتراضی به قرارداد «کنسرسیوم» از دانشگاه اخراج نمیشدند و به جرم حمایت از حقوق ملت ایران، دچار محرومیت ها و حبس ها نشده بودند، شاید هیچگاه مسیر حرکت ملی جامعه ایران به این سرنوشت ختم نمیشد. شاید هرگز این دانشگاهیان به فکر آغازیدن مسیری نمیافتادند که برخلاف پیشبینی آنها اصالت دانشگاه را فروشکست و آن را تحت سیطره الهیات سیاسی درآورد.
⬅️ نهضت آزادی، گرچه ترکیبی از دین باوران بود؛ ولی حتی روحانیان آن نیز به فکر حاکم شدن بر سرنوشت سیاسی- اجتماعی جامعه ایران نبودند؛ اما درست مانند «شریعتی» البته با تفاوتهایی، شرایط را برای حاکمیت روحانیان هموار کردند. افکار شریعتی، شبیه به اندیشههای «لوتر» بود، لوتر قرائت جدیدی از مسیحیت ارائه داد که گرچه منهای روحانیت و کلیسا بود؛ ولی میتوانست، یک حکومت دینی به شدت خشن و متعصب مانند حکومت «کالون» را مستقر کند. کنشگریهای سیاسی - اجتماعی و فرهنگی- آموزشی نهضت آزادی از تأثیرگذارترین کنشگریهای اقشار فرهیخته ایران معاصر است که هرگز به میوه نهایی خود؛ یعنی یک جامعه آزاد، علمی و دیندار نرسید.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 لجاجت ملی، تعصب دینی یا نماد فروپاشیدگی؟
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 امروز تصمیم گرفتم، در این لطافت و باران بهاری، قدم زنان به مسجد بروم و ضمن بهرهمندی از روح جمعی و پیوند معنوی در این روز، مشاهدات میدانی نیز داشته باشم. در مسجد تا جایی که من مشاهده کردم، اکثریت قریب به اتفاق نمازگزاران، در سنین بالای ۶٠ سال به نظر می رسیدند، به طوری که هر سه صف پر بود، از صندلی هایی که دوش به دوش هم نشسته بودند! و شاید یکی دو نفر سنی بین ۵۰ تا ۶۰ داشتند. این بدین معناست، ساختار فرهنگی رسمی و حکومتی دینی نتوانسته است، شکلی از دینداری مطلوب خود را بر جامعه و جمعیت متولد شده پس از انقلاب و نسل های بعد از نسل انقلاب، حاکم کند.
⬅️ یک زن مسن تقریباً ۷۰ سالهای که روی صندلی جلوی من نشسته بود، برگشت و گفت، دخترم ساعت موبایلم از شب گذشته یک ساعت به جلو رفته و دیشب یک ساعت زودتر زنگ زد، برایم تنظیم میکنی؟ موبایلش را گرفتم، عکس رهبر در پس زمینه گوشی بود، ساعت را روی ۱۲:۴۴ دقیقه تنظیم کردم. سخنران داشت می گفت، دهه های مختلف، حکومت های پس از پیامبر در مدینه، نقل روایات و احادیث پیامبر توسط صحابی را ممنوع کرده بودند تا کسی از فضایل علی (ع) حرفی نزند و به گوش نسل های بعدی نرسد. به گونه ای که آن نسل ها مطابق خواست آن حکومت های دینی تربیت شوند.
⬅️ روبروی مسجد، پارک زیبای بزرگی است، تصمیم گرفتم، در پارک، زیر نم نم باران قدم بزنم. هر سال نوروز، باغچههای اطراف پارک در پیاده رو، پر از گل بود، در دو بخش بیرونی پارک، نمادهای بزرگ هفت سین وجود داشت، بخشی از پارک، مسقف به چترهای رنگی و بخش دیگر، مسقف به میلههای نوری رنگی و سرتاسر پارک پر از گلکاریهای متنوع بود. حوض بسیار زیبای وسط پارک، تمیز و با آبی شفاف، چشمها را به سوی خود خیره میکرد، طراوت بهاری را به شهروندان هدیه میداد و نسیمی که بر روی این آب و گل ها می رقصید، جان ها را می نوازید؛ اما امسال از هیچ کدام از آنها خبری نبود؛ حتی حوض و آبش کثیف و ... بود!
⬅️ گمان میبردم، اینکه امسال، شب سال تحویل، کوچه بسیار کثیف بود - در صورتی که قبلاً هر شب، نیمه شب ها، پاکبان آن را میروبید- و همسایهها آن را تمیز کردند، یک امر اتفاقی بود؛ ولی امروز متوجه شدم، امسال، شهرداری به بهانه فقط دو روز عزاداری، حتی مردم را از آنچه خودِ خدا با زیباییهای بهاریش به مردم هدیه داده، محروم نموده است و حتی نظافت و تمیزی معمول بوستانها و کوچهها را دریغ ورزیده. عملی شرم آور که جز حس تنفر و انزجار را بر نمیانگیزد، این هم در روزهایی که میتواند، سرشار از حس زیبا و بهاری پیوستگی و لطافت صفا و همدلی باشد و گذشته از آن، در آغاز سالی که شدیدا به همدلی و همراهی جامعه نیازمندند.
⬅️ بزرگداشت نوروز، آیین ملی ایرانیان و بخشی از هویت آنها است که گرامی نداشتن و حقیر شمردن آن، توهین ملی تلقی می شود؛ همچنان که آیین های مذهبی چونان شب های قدر و بزرگداشت یاد پیشوایان دینی، بخشی از هویت دینی و مذهبی این مردمان است که باید، آن را پاس داشت و گرامی شمرد. هویت فردی و جمعی افراد، شامل عناصر هویت بخش متعدد است که نادیده انگاشتن هر بخش، نه تنها موجب آزردگی روح جمعی و ملی میشود و آسیبهای فرهنگی در پی دارد؛ بلکه به گروههای مختلف اجتماعی که به انگیزههای مختلف، هویت خود را حول یک عنصر غالب، صورتبندی میکنند، نوعی توهین تلقی میشود و خشم آنها و کنشهای لجاجت آمیز آنها را برمیانگیزد.
⬅️ گروههای مختلف اجتماعی در درون یک هویت جمعی بزرگ، به وسعت یک ملت، به طور مثال ایرانی، مسلمان و ... که قرنهاست، در کنار یکدیگر زیستهاند، در یک نوع همزیستی و تعادل طبیعی به سر میبرند و در نسبت با هم به گونهای خود تنظیمی، تعامل، مدارا، رفاقت، حرمت و همبستگی نانوشته دارند. وقتی یک عامل بیرونی مانند قدرت سیاسی، این نظم درونی را دستکاری میکند و بر بخشی از هویت جمعی یا عنصر غالب هویتی برخی گروههای اجتماعی، اصرار و سماجت میورزد و در مقابل، برخی دیگر را تحقیر میکند و تعادل جمعی بین گروهها را به هم میزند، جامعه را به سمت نوعی لجاجت سوق میدهد.
⬅️ وقتی نهادهای حکومتی و نظم دهنده اجتماعی، خود، عامل بی نظمی و عدم تعادل اجتماعی میشوند و گویی با بخش بزرگی از جامعه از در لجاجت در می آیند، چه واکنش های غیر رسمی از سوی جامعه در مقابل این کنشگریهای رسمی مورد انتظار است؟ آیا آنچه امسال در چهره شهر تهران و ... میبینیم که به نام دین خدا، گویی در تقابل با خدا و زیباییهایش برخاستهاند، به واقع نمایشی رقت انگیز از چیست؟ لجاجت ملی، تعصب دینی یا نماد فروپاشیدگی ...؟
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 این جامعه به کجا پناه میبرد؟
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 «پیام قرآن برای کسانی که تمام فکر و ذکرشان ارتباط با آمریکاست، چیست؟» این سوال، شاهکار ابتکاری دیگری از «رسانه ملی» در یک مسابقه است که احتمالاً در پی این مقاصد است: ۱- ارشاد آنهایی که فکر و ذکرشان ارتباط با آمریکاست؛ یعنی نگران هستند، دغدغه دارند، مینویسند، هشدار و راهکار میدهند و ...؛ ۲- آگاهی بخشی به جامعه نسبت به اینکه آنها خلاف پیام قرآن سخن میگویند و باید از آنها گریزان بود؛ ۳- فهماندن این مهم که آنچه حکومت در حال عمل بدان است، برآمده از متن مقدس، الهی و آسمانی است که دقیقاً این مورد سوم از همه تأمل برانگیزتر است.
⬅️ در طول تاریخ بشر، زندگی سیاسی و الزامات آن، تدبیرها، گفتگوها و مذاکرات، صلحها و جنگها، تحمیل قوانین و نظم بخشیها و بسیاری دیگر از آنچه ساز و برگ زندگی سیاسی به شمار می آید، داستان مشترک تاریخ بشر است، داستانی که در دوره طولانی از تاریخ، قائم به فرد و تصمیمات فردی و در دوران متأخرتر، قائم به خواست جمعی و تصمیمات نمایندگان جامعه بوده است. این داستانها در خوشایندترین صفحات تاریخ و در بستر اجتماعی خویش میتوانستند، توسط کنشگران این عرصه حیات بشری، عادلانه نگاشته شوند و امنیت و رفاه را برای جوامع فراهم کنند؛ نه اینکه شرحی از تقدس زندگی سیاسی بشر باشند.
⬅️ یکی از بزرگترین خطرهایی که بشر را در طول تاریخ تهدید کرده است، «تقدیس الهیاتی شکلی واحد از زندگی سیاسی است که داستان مشترک تاریخ بشر است»؛ چرا که آنگاه به جای تدبیر روز آمد و متناسب با بستر پویا و جاری اجتماعی و در نظر گرفتن واقعیتهای متعدد و پیچیده ساختار زندگی سیاسی در عرصه داخلی و بینالمللی، در پی یافتن رهنمود از بین دوگانههای کفر و ایمان، خیر و شر، طاغوت و طاعت کتاب مقدس است و به جای درک منطق استدلالی صاحب نظران حوزههای مختلف جامعه، سیاست اقتصاد و ...، به طور مثال در زمینه چرایی گفتگو و مذاکره، در پی پاسخ متن مقدس به آنهاست که با برچسبی سخیف و نازل، کسانی نامیده میشوند که فکر و ذکرشان مذاکره است!
⬅️ یا در مثالی دیگر، به جای درک تحولات فرهنگی و اجتماعی زمان، به دنبال حکم مقدس و آسمانی برای کسانی است که با پوشش خود، زمین را ناامن میکنند! این تقدیس الهیاتی شکل واحد زندگی سیاسی، به این دلیل بسیار خطرناک است که نخست با آن میتوان، بالاترین درجات تحکم، خودرأیی و خودکامگی را تحمیل کرد و هر مخالفت، انتقاد یا نظر متفاوتی را طغیان علیه این تقدیس نامید یا هرگونه کنشگری حامل اعتراض را به طور مثال «افساد فی الارض» عنوان کرد و مجازات نمود و امنیت و حیات بشر را تهدید کرد.
⬅️ خطر دیگر این تقدیس الهیاتی، «نومیدی معنوی در مواجهه با شکست سیاسی است»؛ بدین معنا که هرگونه شکست در عرصه سیاسی داخلی و خارجی یا هر شکل از ناکارآمدی ساختار سیاسی، باعث ناامیدی معنوی جامعه، افول اخلاق و سقوط معنویت در طولانی مدت میشود و دقیقاً دین به ضد خودش تبدیل میشود؛ چرا که از سویی، سرپناه معنوی که افراد در روزگار رنج و سختی بدان پناه میبردند، دیگر ایمن نیست و به ویرانهای ناامن بدل شده و از سوی دیگر، هرچه از فقر، فساد، تبعیض و انواع پیامدهای ناکارآمدی حاصل از بیتدبیریها و خودکامگیها است، چونان تابلویی بر سردر این ویرانه نصب شده است و جامعه ناامیدانه از آن میگریزد. این جامعه به کجا پناه میبرد؟
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 تفنگهایی بر دوش و نوزادانی در آغوش
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 آنچه در طول تاریخ بشر، زنان چه به شکل فردی و چه اجتماعی و چه به صورت رسمی و چه غیر رسمی برای آن مبارزه کردهاند، آن چیزی است که مردان حتی نمیتوانند، تصور کنند، این هم تنها به این دلیل که بشر، میراث خوار دورهای از تاریخ بدویت خویش است که معیار برتری، قدرت بدنی بوده است و مردان توانستهاند، به دلیل مواجهه بهتر با سرسختی طبیعت، عموماً به منابع ثروت و قدرت به طور همزمان دست یابند و از زن به واسطه فیزیولوژی زایا مراقبت و حمایت کنند تا بتوانند میل بقای خویش را نیز پاسخ دهند؛ لذا با این تبعیض بنیادین که سنگ بنای ادراکات نسلهای بعدی بشر نیز شد، زن مانند دیگر امور مادی باید به تملک درآید، ادراکی که در وجود غالب زنان نیز رسوب کرد؛ اما سنگ بنای تمام تلاشهای زنانه خارج از نقشهای جنسیتیاش نیز آزادی از این تملک و انسان دیده شدن؛ چونان دیگر هم نوع خود، مرد شد، آنچه مرد هرگز تجربه نکرده است.
⬅️ دو مانع به سختی مقابل این تلاشها میایستند، یکی مردانی که پای در سنت اجدادی بدوی خویش نمیتوانستند، مایملک خویش را به عنوان بشری چون خویش در کنارشان بپذیرند و دیگری ایدئولوژیها که همیشه میخواستند، زنان نیز در خدمت اهداف آنها باشند و از نقش سنتی خویش پا فراتر ننهند؛ مگر برای تحقق اهداف آن ایدئولوژی.
⬅️ اولین حرکتهای رسمی و جمعی زنان در تاریخ برای حق برابری انسانی از اروپا و آمریکا آغاز شد، آنچه موجب شد، سرانجام در سال ۱۹۷۷ سازمان ملل، «روز جهانی زن» را به عنوان یک روز رسمی سازمان ملل متحد معرفی کند. در اوایل ماه مارس ۱۹۱۱ حدود یک میلیون زن در آلمان، دانمارک، اتریش مجارستان و سوئیس در خیابانها دست به تظاهرات زدند. اولین خواست آنها برخورداری از حق رأی بود که در آلمان در سال ۱۹۱۸ محقق شد؛ اما این حرکت برابریخواهانه زنان به طوفان ایدئولوژیک نازیها برخورد.
⬅️ نازیها به جای روز زن، روز مادر و نقشهای جنسیتی و زنانگی زنان را تبلیغ میکردند. «هیتلر» حتی زنان را از آرایش چهره منع میکرد و معتقد بود، بارداری باید موجب شادابی و جذابیت چهره زنان شود؛ نه آرایش. در مدارس نازیها نیز دروسی ویژه برای دختران، درباره انتخاب همسر آموزش داده میشد تا آنها را برای پذیرش نقشهای زنانه آماده کند، نقشهایی که به خوبی میتوانست، در دنیای لطیف زنانه در خدمت ایدئولوژی جنگ افروزانه نازی قرار گیرد؛ اما وقتی پای حمایت از حکومت به میان بود، زنان را خشنترین موجودات برای حمایت از ایدئولوژی فاشیستی خود میخواستند، زنانی که به تعبیر خانم «لاور» به آسانی قادر بودند، جنایت کنند و حتی جمجمه نوزادی را خرد کنند.
⬅️ وندی لاور درباره شدت خشونت زنان پیرو رهبر فاشیست آلمان و تربیت شده ایدئولوژی او مینویسد، این «نشان دهنده عمق تاثیرگذاری تبلیغات فاشیستی حتی در ذهن و روحیات و احساسات زنان است. تزریق ایدئولوژی نازی، بسیاری از این زنان را نسبت به سرنوشت قربانیان بیتفاوت کرده و بسیاری از هنجارهای اخلاقی و انسانی را در ذهن آنها شکسته بود. لاور در کتاب خود، زنان مطلوب هیتلر را چنین عنوان میکند: زنان خانهدار با تفنگهایی بر دوش و نوزادانی در آغوش.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
🔴 شاید معامله خطرناکی است
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 آنچه که به صورت یک تنش لفظی خارج از عرف دیپلماتیک، در مقابل چشم دوربینها در «کاخ سفید» رخ داد و به عنوان یک رویداد تاریخی بیسابقه از آن یاد شد، صرف نظر از جنبههای شخصی جدال دو چهره دنیای تجارت و سینما که وارد عرصه سیاست شدهاند و از لفاظی ها و آداب معروف این عرصه بهرهای نداشتند و همچنین صرف نظر از نگرانی جدی که از تغییر نظم دموکراتیک جهان آزاد و ابهام آینده رهبری آن بر اروپا وارد شده، این جدال باید مورد توجه ویژه کلیه صاحب نظران ایرانی از داخل و خارج قرار گیرد.
⬅️ چرا برای ایران این مسئله به طور ویژه، حائز تأمل و توجه است؟ زیرا یک سوی آن شخصیت عریان «ترامپ» در حال مذاکره با کشوریست که از نظر او هیچ کارت بازی برایش باقی نمانده است و سوی دیگر آن «پوتین» به ظاهر، حامی ایران در حال مذاکره که نه به تعبیر خود ترامپ در حال معامله با او قرار دارد؛ پس به هیچ وجه نمیتوان ساده از کنار این رویداد عبور کرد.
⬅️ نظم جدیدی که ترامپ در حال تعریف آن است و گویی کشورهایی که به محض ورود به کاخ سفید با آنها گلاویز شده، جایی در آن ندارند و به نظر می رسد، مجله «اکونومیست» تصویر پشت جلد خود را تابلویی از آن ترسیم کرده که حاوی تصاویری از ترامپ، پوتین، «شی جین»، «بن سلمان»، «اردوغان» و «نتانیاهو» است، همچنان که از ارزشهای دموکراتیک آن کاسته میشود، بر عناصر ناسیونالیستی و رقابتهای بیرحمانه اقتصادی آن افزوده میشود که زیر چرخ توسعه شگرف اقتصادی و فناوری و معاملات صرفاً سودجویانه بازیگران، اخلاق، حقوق بشر و گفتمانهای تقابل با متجاوز و حمایت از مظلوم به کلی خرد میشود و به نظر، مفهوم شرق و غرب، از آن معنای سنتی خود تهی خواهد شد.
⬅️ دیر یا زود ایران برای بازتعریف در این نظم جدید، باید وارد مذاکره و معامله شود، آیا کارت بازی برای آن باقی مانده است تا با ترامپی بازی کند که کارتهای طرف مقابل را میشمرد و احترام و ادب مذاکره را مطابق با آن تنظیم میکند؟
⬅️ هنگام تماشای گفتگوی کامل ترامپ و معاونش با «زلنسکی»، «پزشکیان» را در جایگاه رئیس جمهور «اوکراین» تصور کردم، آیا اگر ترامپ به او بگوید، کارتی برای بازی نداری و باید امتیازاتی که میخواهم، واگذار کنید، وگرنه من نیستم و این شما و نتانیاهو، پزشکیان چه میتواند بگوید در حالی که کارت بازی پشتیبانی ملتش و حمایت اروپا را مانند زلنسکی در دست ندارد که به امید آن از کاخ سفید خارج شد؟
⬅️ آیا مردمی که حتی کوچکترین خواستههایشان مانند رفع فیلترینگ، مورد بیاعتنایی قرار گرفته، حتی حق یک تجمع اعتراضی سکوت نیز برای رفع حصر رهبران جنبش سبز برای آنها به رسمیت شناخته نمی شود و رحیم قمیشیهای بسیاری در زندانند، مردمی که به خواستهایشان برای نقض احکام اعدام و آزادی زندانیان سیاسی توجه نمیشود و وقتی معیشتشان سالهاست در گرو مبارزهای بیحاصل هر روز تنگتر میشود، می توانند پشتوانه رئیس جمهور حداقلیشان باشند؟ یا کارت بازی سوخته حمایت اروپا که با بازی در کنار روسیه متجاوز از دست رفته است؟
⬅️ از سوی دیگر پوتین در این نظم جدید چه نقشی بازی میکند، در حالی که نتانیاهو میخواهد، پایگاههای نظامی روسیه در سوریه برای امنیت اسرائیل حفظ شود؟
⬅️ و اما دو پیشنهاد:
یکی به دولت مردان که تا دیر نشده به خواستههای مردم توجه کنید، شاید بتوانید با پشتوانه مردم، کارت اصلی را در دست داشته باشید.
و پیشنهاد دیگر به اپوزیسیون خارجی، از اکنون از پشت پرده «معامله ترامپوتین» سر در بیاورید تا مطمئن شوید، خاکی از ایران یا منابع و معادنی از آن مورد معامله قرار نگرفته باشد، شاید معامله خطرناکی است.
/channel/M_Hajihashemi_iran1