NDE – near death experience تجربه ایست که طی آن شخص به علت بیماری و حوادث مرگبار بهطورموقت علائم حیات را از دست میدهد اما دوباره احیاء شده وبه زندگی برمیگردد، بسیاری ازاین افراد ازدیدن یک دنیای متفاوت واحساسی معنوی سخن میگویند
✏️✏️✏️
🔸 کرمها چندتا حس دارن؟
🔹 دوتا، بویایی و لامسه. چرا میپرسی؟
🔸 پس اونا بدونِ تواناییِ دیدن یا دونستن درباره نور زندگی میکنن، درسته؟
🔹 آره... مفهوم نور واسه اونا غیر قابل درکه.
🔸 ولی ما انسانها میدونیم که نور وجود داره. در تمام اطرافشون... درست بالای سرشون. الان نمیتونن حسش کنن، ولی با یه جهش کوچیک، میتونن؛ درسته؟
🔹 درسته.
🔸 پس شاید بعضی انسانها... انسانهای کمی جهش یافتن تا یه حس دیگهای داشته باشن. یه حسِ روحی. که میتونه جهان غیرمادیای رو درک کنه که درست بالای ماست؛ درست مثل نور اطرافِ کرمها...
🎥 دیالوگی از فیلم: I Origins (2014)
✨ @NDEchanel
📺 فاکس نیوز: یک مدیوم جسد زن گمشده را پیدا کرد
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
🔻«تِرِزا جونز»، زن 56 ساله از ایالت لوئزیانای آمریکا، در فوریهی سال 2023 ناپدید شد. علیرغم جستجوی فراوان نیروهای پلیس، ماموران نتوانستند خانم جونز را پیدا کنند.
🔻بریتنی، دخترِ خانم جونز، با مدیومی به اسم «کارولین کلَپرِ» (Carolyn Clapper) که در ایالت ویسکانسین بود تماس تلفنی گرفت و دختر دیگر خانم جونز، اَشلی (که خود را نسبت به این موضوعات شکاک میدانست) هم در سکوت با تلفنی دیگری به مکالمهی آنها گوش میداد. کارولین به صورت رایگان، 45 دقیقه با روح خانم جونز ارتباط برقرار کرد.
🔻آشلی میگوید: «کارولین (مدیوم) اطلاعاتی به ما داد که هیچکس جز کسانی شخصا که او را میشناختند نمیدانست. هیچ کدام از این اطلاعات در اینترنت یا جای دیگر پیدا نمیشوند. او مادرم، شخصیت او و روابط منحصر به فردش با نزدیکانش را توصیف میکرد. او میتوانست، بدون اینکه ما چیزی بگوییم، همه چیز را ببیند.»
🔻روح خانم جونز محل جسد خود را به این مدیوم نشان داد و دخترش اَشلی توانست بر اساس دستورالعمل قدم به قدمی که روح مادرش داده بود، جسد او را پیدا کند.
🔻اَشلی میگوید: «در یک نقطه از مکالمه، کارولین مکث کرد و از بریتنی پرسید که آیا من هم دارم به صورت بیصدا، از یک ایالت دیگر به مکالمهشان گوش میدهم؟ حسابی جا خوردم. او از کجا میدانست که من دارم به مکالمهی آنها گوش میدهم؟ بریتنی در جواب به دروغ به او گفت که فقط خودش پای تلفن است. اما کارولین اصرار کرد که هر دوی ما یادداشت برداری کنیم، چون (روحِ) مادرمان میخواست که دستورالعملی گام به گام برای پیدا کردن جسدش به ما بدهد؛ و کارولین گفت که این من هستم که باید جسد او را پیدا کنم، چون محل زندگی من به مادرم نزدیکتر بود.»
🔻علاوه بر مشخص کردن محل دقیق جسد خانم جونز، مدیوم جزئیاتی دیگر از جمله نتیجهی کالبدشکافی را به درستی توصیف کرده بود.
▪️ برای مطالعهی ترجمهی کامل گزارش فاکس نیوز به لینک زیر در سایت ویرگول مراجعه کنید:
https://vrgl.ir/9f7U2
▪️ لینک این خبر به زبان اصلی در فاکس نیوز:
foxnews.com/us/louisiana-women-say-wisconsin-psychic-led-them-their-mothers-body-she-disappeared
➖➖➖➖
🆔@near_death
✨✨✨
✔️ برای دعای گروهی آماده باشید!
شروع دعا و مدیتیشن: هرشب ساعت 11:11
✨ @NDEchanel
📺📺📺
📌 یکـــی نوشـــته اونقـــدر با شـــرم و حـــیا و ادب میـــخونه، انگـــار خـــود امـــام حسیـــن نشـــسته جلـــوش داره گـــوش مـــیده!
#ویدیو
✨ @AR_NOSRATI
🙏🙏🙏
✨ ای خداوندگار!
ای سرچشمهی نور و راستی،
تو که قلب انسانها را بهتر از خودشان میشناسی،
ما امروز در برابر تو زانو میزنیم،
نه برای پیروزی یک سو،
بلکه برای پیروزی صلح.
✨ ای خالق!
دو ملت زخمیاند، خستهاند،
پُر از خاطرات تلخ،
پُر از کینههایی که نسل به نسل چرخیده…
اما در میانشان،
مردمانی هستند با دلهایی پاک،
با فرزندانی که رویای آرامش دارند.
✨ ای خدای من!
به رهبرانشان روشنی ببخش.
به دلهای بسته، نرمی عطا کن.
به زبانهای زخمزن و قلمهای جنگافروز، سکوتی مقدس بیاموز.
و در دل این شبهای پرتنش،
جرقهای از نور را از دل آسمان فرو فرست،
نوری که نه از سلاح، بلکه از محبت برمیخیزد.
✨ اینک بنده تو!
این دعا را میفرستد…
از زمینی دور، اما با قلبی نزدیک.
قلبی که برای کودکان هر دو خاک،
اشک میریزد…
و آرزوی فردایی دارد
که دیگر نام «دشمن» در کار نباشد.
✨ ای خداوندگار!
باشد که این دعا،
در میان هزاران زمزمه گم نشود،
بلکه از آسمانت،
چون بارانی نرم،
بر خاکهای خشک،
بر سنگهای سخت،
بر دلهای خسته،
ببارد…
آمین
✨ @NDEchanel
وقتی یک آتئیست به زندگی پس از مرگ باور پیدا میکند
👤نویسنده: کیم لاکپریا (Kim LaCapria)
✍ترجمه: احمد بهزادی
آنچه میخوانید نوشتهای از «کیم لاکپریا» (Kim LaCapria)، شکگرا، آتئیست و یکی از کارکنان سابق سایت معروف راستیآزمایی اسنوپس (Snopes.com) است. کار او رد کردن ادعاها و مچگیری از افراد مدعی است. او یک ماتریالیست-فیزیکالیست بوده که خود در متن پیش رو اذعان میکند اصلا به شواهد زندگی پس از مرگ نگاه نکرده و با آنها آشنا نبوده است. اما نهایتا تواناییهای شگفنانگیز مدیوم خانم کارولین کلپر (Carolyn Clapper) باعث میشوند تا او نسبت به وجود زندگی پس از مرگ، آگاه شود. این مسیری است که با گذشت زمان، افراد بیشتر و بیشتری طی خواهند کرد؛ چراکه شواهد علمی زندگی پس از مرگ، آشکار، قدرتمند و غیرقابلانکار هستند. (لینک این مقاله به زبان اصلی، در انتهاء متن ذکر شده است)
برای خواندن این مقاله دکمهی «INSTANT VIEW» را بزنید.
➖➖➖➖
🆔 @near_death
@shivana_mm
همراهان عزیزم سلام🙏
میدونم که در چنین اوضاعی همه پیگیر اخبار و وقایع ناخوشایند هستیم
بیایید در این بین سعی کنیم اتصال و ارتباطمون رو با الوهیت حفظ کنیم و تنها کاری که از دستمون برمیاد رو با هدف برگشت ارامش و امنیت به روح جمعی انجام بدیم
مراقبه ای که پین کردم رو سعی کنید با عزیرانتون به اشتراک بزارید و فردی یا گروهی انجام بدید
ارسال این سینرژی به روح جمعی قطعا کارگر هست🙏
برکت، سلامتی و ارامش رو برای تک تکتون طلب میکنم❤️
📷📷📸
✔️ غـــیرممکن وجـــود نـــدارد!؟
📌 امـــــروز تصویری عجیب در فضای مجازی دیدم که ساعتها ذهنم را به خود مشغول کرده بود: در یک قصابی، کنده درختی که سالها برای خرد کردن گوشت استفاده میشد، جوانه زده بود و از میان چوب خشک و فرسودهاش شاخه و برگ روییده بود.
📌 ایـــــن تصویر ساده یادآور یک حقیقت بنیادین است: اگر قرار باشد زندگی پایان یابد، باید خودش بخواهد. در غیر این صورت، حتی در سختترین شرایط و از میان عمیقترین زخمها، سر بر میآورد و راهی برای ادامه دادن پیدا میکند.
📌 اگـــــر امید، صبر و ایمان، نه مفاهیمی انتزاعی در میان کتابها، بلکه اصول بنیادین زندگی باشند، آنگاه از دل خستگی، فرسایش و حتی خشونت، چیزی جوانه میزند که به ما دلیل ادامه دادن را یادآوری میکند؛ زندگی، حتی اگر همه چیز به نظر تمام شده باشد، بهانهای برای بازگشت پیدا میکند.
#شعرومتن #عکس
✨ @NDEchanel
👆 این تصویر پیام یکی از مخاطبان بزرگوار کانال هست که میگن فرزند درگذشتهشون در یک خواب ایشون رو به این شکل به سمت کتابهای دکتر مایکل نیوتن راهنمایی کردن.
«زمانی که پسرم رو سال۱۴۰۰ ازدست دادم خودش تو خواب بعدازآشفتگی شدیدم اعلام کردکه کتاب سرنوشت روح رو بخون مامان. باورم نمیشدالبته اسم روح رو نیاورد فقط سرنوشت رو متوجه شدم در خوابم وقتی گوگل زدم و اولین جستجو سرنوشت روح اثر مایکل نیوتن رو دیدم اشک میریختم ودر حیرت بودم از معجزه الهی واینکه چطور ممکنه این نازنینم اینگونه به من سیگنال بفرسته... خریداریش کردم و دوبار خوندمش تا الان بعدش سفر روح رو خوندم اثر دیگر این نویسنده وهیپنوتراپیست بزرگ ... آرامشی گرفتم و خیلی چیزها دستگیرم شد»
➖➖➖➖
🆔 @near_death
📺📺📺
✔️ ایـــن مـــادر اهـــل دل، خـــداوند رو از هـــزاران شیـــخ و مـــلا و کشـــیش و استـــاد و فیـــلسوف بهتر میشناسه!
روزی شیخ ابوالحسن خرقانی نماز میخواند. آوازی شنید که،
ای ابوالحسن، خواهی که آنچه از تو میدانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟
شیخ گفت: بار خدایا! خواهی آنچه را که از «رحمت» تو میدانم و از «بخشایش» تو میبینم با خلق بگویم تا دیگر هیچکس سجدهات نکند؟
آواز آمد: نه از تو؛ نه از من (نه تو چیزی بگو و نه من)
منطق الطیر عطار
دلیل تنوع در تجارب نزدیک به مرگ
خیلی خلاصه بخوام بگم، دو عامل در تنوع تجارب نزدیک به مرگ نقش دارن:
🔻 اول) خودِ تجربهگر:
هر تجربهگر بر اساس ویژگیها و تفاوتهای شخصیتی، فرهنگی، اعتقادی و ... که داره در مراحل مختلف تجربهی نزدیک به مرگ یا بازگو کردن اون، میتونه تجربهی خودش رو تحت تاثیر قرار بده. مثال خیلی واضحش زمانیه که تجربهگران گزارش میدن مورد استقبال شخصیت مقدس مذهب خودشون قرار گرفتن (البته همونطور که در ادامه خواهم گفت ممکنه حداقل در برخی از موارد، واقعا این شخصیتها رو دیده باشن).
این رو به یاد داشته باشیم که تجربهگران ممکنه در به خاطر آوردن تجربهشون (یا تعریف کردن اون برای دیگران) هم، دچار اشتباه یا تفسیری مطابق با پیشزمینههای فرهنگی-اعتقادیشون بشن.
یکی از تجربهگران نزدیک به مرگ به اسمِ «استیو لویتنیگ» میگه:
«زبانی که در طول تجربهام با آن صحبت میکردیم، بسیار بسیار پیچیدهتر بود و میتوانست به معنی واقعی کلمه تجربهها را توصیف کند. زمانی که به بدنم برگشتم، حتی خاطرات تجربهی نزدیک به مرگم، ساده شدند و تغییر یافتند و به نمادی به آنچه واقعا اتفاق افتاده بود تبدیل شدند. من معتقدم که این تغییر یافتن خاطرات، به خاطر این است که مغز انسان نمیتواند جهانی پیچیده و احتمالا غریب را درک کند.» (1)
«به من گفته شد که افراد خودشان انتخاب میکنند که با چه دینی یا در چه گروهی متولد شوند، تا در یادگیری درسهایی که بابتش به دنیا آمدهاند کمکحالشان باشد.» (2)
علت اینکه روح در عالم ارواح، تصاویری مشابه جاهایی که روی کره زمین دیده یا در آنها میزیسته را مشاهده میکند و خاطرات فراموش نشدهی یک خانه، مدرسه، باغ، کوه و یا ساحل به ذهنش میآید، این است که در حقیقت یک نیروی مهربان روحی میخواهد با یادآوری آن مناظر آشنای سراب مانند، ما در برزخ احساس راحتی و آشنایی بکنیم. خاطرات زمینی ما هرگز نمیمیرند، آنها برای همیشه، بصورت رویا در «ذهن روحی» باقی میمانند، همانطور که خاطرات زندگی در عالم ارواح در ذهن همه آدمیان باقی میماند. (3)
«من یک تئوری دارم و آن این است که افرادی که خیلی مذهبی هستند راهنمایان به صورت شخصیتهای همان مذهب ظاهر میشوند. موردی که در یکی از شبکههای سراسری تلوزیونی نشان داده شد، مربوط به کودکی از یک خانواده خیلی معتقد مسیحی بود که تجربه نزدیک به مرگ داشته و گفته که حضرت عیسی را دیده است، وقتی از این دختر خردسال خواستند با مداد رنگی آنچه را که مشاهده کرده ترسیم نماید، او با رنگ آبی، هیبت کلی مردی را ترسیم کرد که هالهای از نور دورش را گرفته است.» (4)
📜 پانویس:
(1) کتاب «علم و زندگی پس از مرگ»؛ دکتر شارون رالت؛ ترجمه: احمد بهزادی
(2) وبسایت NDERF:
https://www.nderf.org/Experiences/1jean_r_nde_6166.html
(3) کتاب «سفر روح»؛ دکتر مایکل نیوتن؛ ترجمهی محمود دانایی
(4) همان
قسمتی از تجربه نزدیک به مرگ جک:
همانطور که شروع به از دست دادن حس در اندامها و بالاتنهام کردم و این بیحسی به سمت سرم پیش میرفت، در دل فریاد زدم: «خدایا، لطفاً نگذار اینجا بمیرم!»
ناگهان، صدای آرام و ملایم زنی را شنیدم که با لحنی آمیخته به کنجکاوی گفت:
«و اینجا کجاست، جک؟»
در همان لحظه، ناگهان ذهن مضطرب و ملتمسم محو شد. همهچیز ناپدید شد و سکوت و سکونی مطلق همهجا را فرا گرفت. «من» (آگاهی از خودم) متوجه یک خلأ باشکوه شدم. آنقدر کامل، زیبا و شگفتانگیز بود که توصیفش غیرممکن است. این، آگاهی و ادراک تمام هستی در وحدت بود. همه پرسشها پاسخ داده شده بودند. همه افکار بیمعنا به نظر میرسیدند و آگاهی و ضمیر فردی، توهمی بیش نبود... آن «من» که پیشتر بهعنوان خودم وجود داشت، دیگر نبود و اکنون بخشی از یگانگی و وحدت وجود شده بودم. او فقط هستی را مشاهده میکرد. من هیچ تحلیل و قضاوتی نمی کردم، و با این حال، همهچیز از آن سرچشمه میگرفت و برمی خواست. او هیچ کاری انجام نمیداد و بااین حال علت و منشا همهچیز بود. همهچیز کامل و تمام و بینقص بود.
متأسفم، هنوز هم در توصیف این تجربه دچار مشکل هستم...
📚📚📚
⭕️ (قسمت دوم)
❇️ نمیدانم آخرین خواب چقدر طول کشید اما کوتاه بود. بیداری من در مقایسه با شرایط قبلم آرام بود. دیگر دردی احساس نمیکردم و در لذت و وجد به سر میبردم. میخواستم که برخیزم و به اطراف بروم اما نوعی کرختی نرم، که هیچ نکته نامطبوعی نداشت و حتی نوعی جذبه خاص داشت، مانعم شد و من با خرسندی تسلیم آن شدم بدون این که از وضعیتم آگاه باشم، اما شکی نداشتم که عالم ماده را ترک کردهام. همه چیز پیرامون من مثل یک رؤیا بود. همسر و برخی از دوستانم را دیدم که در اتاقم زانو زدهاند و گریه میکنند. به خودم گفتم که معلوم است مرا مرده میپندارند. میخواستم به ایشان بگوییم که چنین نیست اما قادر به ادای کلمهای نبودم، این امر سبب شد که به این نتیجه برسم که در خوابم. به نظر آنچه که این تصور را تأیید میکرد این بود که خودم را دیدم که توسط تعداد زیادی از افراد محبوبم احاطه شدهام، کسانی که مدتی طولانی قبلتر درگذشته بودند و اشخاصی که بلافاصله آنها را نشناختم اما به نظر میرسید که مرا تماشا میکردند و منتظر بودند تا از خواب بیدار شوم.
❇️ این وضعیت آمیخته با لحظات هوشیاری و خوابآلودگی بود و طی آن متناوباً بهوش میآمدم و هوشیاری نسبت به خویش را از دست میدادم. رفته رفته ذهنم روشنتر شد. نوری که تنها از درون نوعی مه به آن نظر اجمالی کرده بودم، درخشانتر گردید. سپس وضعیتم را شناختم و دریافتم که دیگر به عالم خاکی تعلق ندارم. اگر اسپریتیسم را نشناخته بودم، بدون شک اوهام مدتی دراز به طول میانجامید.
بقایای فانی من هنوز دفن نشده بود. به آنها با احترام نگاه میکردم اگرچه شادمان بودم که از قیدشان رها گشتهام. از رهایی بسیار شادمان بودم! با چنان سهولتی نفس میکشیدم که وقتی کسی از فضایی بیاکسیژن بیرون میآید چنین نفس میکشد. حس سعادت غیرقابل وصفی سراسر وجودم را اشباع کرد. حضور افرادی که به انها عشق میورزیدم مرا از شعف لبریز کرده بود و از دیدن آنها شگفتزده نبودم. همه چیز طبیعی به نظر میرسید، گویی که پس از سفری طولانی دوباره با آنها دیدار میکردم. یک چیز درست همان ابتدا مرا متعجب کرد: این واقعیت که ما بدون این که حرفی بگوییم یکدیگر را میفهمیدیم. تنها با نگاه کردن به یکدیگر افکارمان منتقل میشد مانند نوعی حلول سیالی.
❇️ با این وجود، هنوز به طور کامل از تصورات عالم زمینی جدا نشده بودم. خاطره مربوط به مسایلی که تحمل کرده بودم گاه به گاه به من باز میگشت و باعث میشد نسبت به وضعیت جدید خود حس قدردانی بیشتری داشته باشم. من رنج جسمانی و به طور خاص رنج روانی زیادی را متحمل شده بودم. من هدف بدخواهی شده بودم، هزاران رنجشی که شاید دردناکتر از بدشانسیِ آشکار بود، چرا که ما را در وضعیت اضطراب مداوم نگه میدارند. این احساسات هنوز کاملاً محو نشده بود و گاهی از خود میپرسیدم که آیا واقعاً از آنها خلاص شدهام. همچنان به نظرم میرسید که اندک صداهای ناخوشایندی را میشنوم. اغلب نگران زحماتی بودم که این صداها برایم ایجاد کرده بود. علیرغم میلم لرزیدم. تلاش کردم تا خودم را احساس کنم تا به اصطلاح مطمئن شوم که فریب یک رؤیا را نخوردهام، تا این که به یقین رسیدم تمام آن مسایل به واقع پایان یافته است. گویی که بار سنگینی از رویم برداشته شد. به خودم گفتم همه چیز کاملاً واقعی است و در نهایت از تمام آن نگرانیها که زندگی مرا به عذاب تبدیل کرده بود، رها شدهام. به خاطر این واقعیت از خداوند تشکر کردم. مانند مرد فقیری بودم که ناگهان ثروت عظیمی به دست آورده است و برای مدتی طولانی نمیتواند واقعیت آن را باور کند و هنوز نگران مایحتاج خود است. آه، اگر مردم میتوانستند حیات آتی را درک کنند، در اوج فلاکت چه قدرت و جرأتی پیدا می¬کردند! در طول حیات زمینی خود به منظور تضمین شادمانی که خداوند برای فرزندان مطیعِ قوانینش ذخیره نموده، چه کارهایی که نمیکردند! میدیدند که لذاتی که در طول زندگی به آنها رشک میبردند تا چه حد ناچیز است!
📌 آیا آن عالم که برایتان جدید بود و عالم ما در مقایسه با آن ارزش کمی دارد و دوستان فراوانی که به پیشوازتان آمدند باعث شد که خانواده و دوستانتان در زمین را فراموش نمایید؟
اگر فراموششان میکردم شایسته شادمانی که اکنون از آن مسرورم، نبودم. خداوند برای خودخواهی پاداشی در نظر نگرفته است بلکه آن را مجازات میکند. جهانی که خود را در آن یافتم سبب میشد که عالم زمینی را خوار بشمارم اما این بدان معنی نبود که به ارواحی که در آنجا هستند، بیاعتنا باشم. تنها در میان انسانهای زنده میبینیم که کامیابیشان سبب میشود همراهان قدیمی خود را در بیچارگی فراموش کنند.
📗 بهشت و جهنم / نوشتۀ: آلن کاردک / در دست ترجمه توسط: سمیرا رزاقی
💫 @NDEchanel
📝📝📝
🔰 سلام. میخواستم یک سوال از شما بپرسم، ما چه اعمالی در اینجا( این دنیا) انجام بدیم که در آنجا( جهان پس از مرگ) تاثیر مثبت داشته باشه؟
📌 من در همه حال فکر میکنم که دارم بازی میکنم و فیلمبردار دستگاه کائنات به دستور کارگردان دارد از من فیلم میگیرد، من سعی میکنم نقش خودم را خوب بازی کنم تا بتوانم جایزه اسکار بگیرم، اگر غیر از این باشد کارگردان که پس از کلی بررسی و تحقیق و با وجود دانش و تخصصی که در کار خودش دارد مرا برای این نقش انتخاب کرده، اگر اجرای مرا نپسندد مرا حذف میکند و نقش مرا به دیگری واگذار میکند، یا نقش پایینتر به من میدهد، شاید هم قدری مهلت یا فرصت بدهد تا من تمرین کنم تا بتوانم بهتر بازی کنم، همانگونه که من برگشتم به دنیا و به من این فرصت را دادند، لذا سعی خودم را میکنم، شاید هم نشود ولی مهم اینست که من سعی خودم را کرده باشم. البته یاد گرفته ام که در بازی و نقش دیگران دخالت نکنم و نخواهم آنها را کنترل کنم چون مسئول این کار و قضاوت آن با شخص دیگری است من فقط پاسخگوی انجام دقیق و صحیح اعمال خودم و در نقش خودم هستم.
📌 آن گناههائی که من توبه کرده بودم مانند صورتحساب تسویه شده بود مثل حساب بدهی ما نزد کاسبهای محل بود که خط خورده است
ولی اگر گناه توبه کردهام را تکرار کرده بوم مانند سوئسابقه که در این دنیا موقع دریافت برگ عدم سوئ پیشینه میگویند سابقه دار است، باز هم مقداری به حساب میآوردند. ولی اگر تکرار نشده بود، شامل مرور زمان میشد و انگار که فراموش شده است.
📌 باید سعی کنم کارهای مربوط به خودم را درحد توان و قابلیتهای خودم درست انجام دهم انگار که خداوند در کنار من ایستاده و مرا میبیند و من او را میبینم! حالا هر کاری که باشد مهم نیست حتی غذا خوردن، طوری شروع کنم و انجام دهم که انگار در بهشت دارم غذا میخورم تمرکز کنم روی لقمههایم و مثل یک بازی شگفتانگیز از لحظههای آن لذت ببرم. مثلاً با دوست خودم یا با همسرم، مادر،خواهر خودم بسیار دوستانه و معقول و در حد توانم عالی برخورد کنم، اخبار بد و وحشتآور را تعریف نکنم، اگر اتفاق ناگواری مثلا یک تصادف شدید را دیدهام یا برایم اتفاق افتاده، به نزدیکانم انتقال ندهم. هنگامی که در طبیعت یا حتی در پارک هستم تمرکز کنم و بادقت به برگها، شاخهها، گلها و علفها نگاه کنم، با نگاهی متفاوت از قبل و انگار که دفعه اول است که چنین چیزهایی میبینم. از تماشای جزئیات آنها بسیار لذت ببرم و حتی میتوانم آن حال و احساس خوبِ لحظه خود را تقدیم کنیم به کسی که دستش از دنیا کوتاه شده و فوت کرده، هرکس که باشد، شادی و نشاط هر لحظه خودم را بفرستم برای او و به نیت او کارهایی که منع قانونی نداشته و او دوست داشته است را به نیت او انجام دهم، به بینوایان و محتاجان کمک کنم و هدیه بدهم به او، تعدادی آبمیوه و کیک یا کلوچه ببرم و حدود ساعتهای ظهر و بعدازظهر در محلی که کارگرها کنار خیابان یا چهارراه ناامیدانه منتظر افرادی هستند که آنها را به کار بگمارند و در آن ساعت خسته و گرسنه ماندهاند، بدهم. یا مثلاً موقع مسواک زدن، فرض کنم دارم قشنگترین بازی دنیا را انجام میدهم و... همه و همه را به نیت او که دستش از دنیا کوتاه شده و دیگر نمیتواند چیزی بر اندوختههای خود اضافه کند بفرستم، این کارها هم برای ارتقاء و تکامل روح خودم تاثیر دارد هم به روی اطرافیانم تأثیر میگذارد، لذا بسیار موثر خواهد بود.
✅ موارد فوق را در زندگی خودتان جاری کنید. موفق باشید!
🖊 محمد زمانی، تجربهکنندۀ «NDE»
💫 @NDEchanel
تصور کنید افراد غیرمذهبی که بدون تفکر و مطالعه غیرمذهبی شده اند و مذهبی هایی که آنها هم بدون مطالعه و تفکر مذهبی شده اند روبروی هم قرار بگیرند. حاصل این مواجهه، چیزی جز تنش و تشویش و جروبحث بی فایده نیست. کسی که با اندیشه ورزی و مطالعه به نتیجه ای رسیده است هیچگاه برای اثبات خود و باورهایش تلاش بیهوده نمی کند. گفتگو با چنین فردی غالباً در فضایی آرام و کم تنش صورت میگیرد.
Читать полностью…👍 👍 👍
📌 گــــــاهی یک کلمهی ساده، میتونه راه نجات یک آدم باشه، به ویژه اگر با خلوص و شفقت واقعی همراه بشه. ما نمیدونیم در دل آدمها چی میگذره، اما میتونیم شانسمون رو امتحان کنیم؛ برای لحظهای مهربون باشیم و سعیمون رو بکنیم تا حال یه ادم رو بهتر کنیم.
📌 هـــــمین عاطفه و احساس به ظاهر کم ارزش که در دل یک کلمه، نثار دیگران میکنیم، میچرخه... میچرخه... و یک روز، وقتی که بیش از همیشه بهش نیاز داریم به خودمون برمیگرده، و البته پیش از اون که دوباره به ما برگرده، دنیا رو هم کمی قشنگتر کرده!
✨ @NDEchanel
قسمتی از تجربه نزدیک به مرگ راشل:
در یک لحظه، حضوری بسیار روشنتر پدیدار شد. نوری که از آن ساطع میشد، بهقدری شدید و خیرهکننده بود که قابل توصیف نبود. وقتی به آن نزدیک شدم، مرا در عشق و آرامشش در آغوش گرفت. این احساس چنان عمیق و متفاوت بود که هیچ چیزی روی زمین با آن قابل مقایسه نیست، و آرامشی اطمینانبخش در من ایجاد کرد، بهگونهای که احساس کردم هیچیک از کارهایی که در گذشته انجام دادهام یا در آینده انجام خواهم داد، نمیتواند از شدت این عشق بکاهد. من درک کردم که این حضور همه انسانها را دوست دارد، بدون توجه به دین و مذهبشان، و اینکه دین تنها ابزاری است برای تبدیل شدن به انسانی مهربانتر.
🔳چطور می توان با وجود ظلم و ستم و بیدادی بسیار در جهان در صلح درون باقی ماند؟
💠درد و بی عدالتی را ببین و هرگز بی تفاوت و منفعل نباش!
اما اجازه نده نفرت در دلت ریشه بگیرد؛ پاسخ تو می تواند همیشه آگاهی و «عمل سازنده» در حد توان تو باشد.
💠رنج دنیا واقعیت این جهان است، اما واکنش من «انتخاب» من است.
https://instagram.com/gelareh_sadatakhavi?igshid=1eg1om4rjrgjz
📣📣📣
📌 دوستان و همراهان عزیز!
✨قرار است ما از امشب، ساعت 11:11 دقیقه، با خواندن این دعا به سهم خودمان به برقراری صلح و گذر از این روزهای سخت کمک کنیم.✨
✔️ مهمترین نکته در هنگام دعا، احساس و عاطفهایست که با دعا همراه میکنیم. در واقع کیفیت و کمیت احساسات ما هنگام یک عمل، بیشتر از خود عمل جهان را تغییر میدهد به این نکتهی کلیدی و مهم در گزارشات مرگ تقریبی و سخنان روحشناسان، مدیومهای بزرگ، و اساتید معنوی اشاره شده است. پس اگر میخواهید دعا کنید، با احساسات پاک، با خلوص کامل و کاملا بیقیدوشرط این کار را انجام دهید، تا خواستهی شما محقق شود.
✔️ این که ما از پروردگار، صلح طلب میکنیم، هیچ منافاتی با محکوم نمودن تجاوز به کشورمان ندارد. اما نکته مهم اینجاست که هیچ خشم و نفرتی مقدس نیست و اگر تمرکزمان بر چنین احساساتی باشد، انرژی منفی و نیروی تاریکی را قدرتمندتر میکنیم که حاصلی جز شعلهور شدن جنگ و ویرانی بیشتر ندارد. تاریکی را فقط با نور میتوان عقب نشاند!
✔️ پس از امشب، ساعت 11:11 دقیقه با تمام وجود این دعا را با همدیگر زمزمه میکنیم، باور داشته باشید که مناجات گروهی و تجمیع انرژی، قدرت و اثرگذاری آن را بیشتر میکند.
باشد که صلح پیروز شود!
الهی آمین
✨ @NDEchanel
✨✨✨
از کفر و ز اسلام برون صحرائیست
ما را به میان آن فضا سودائیست
عارف چو بدان رسید سر را بنهد
نه کفر و نه اسلام و نه آنجا جائیست
✨ @NDEchanel
قصد داریم مراقبه ای که در کانال مراقبه شیوانا تهیه شده رو هر شب به مدت ۷ شب به صورت جمعی انجام بدیم.
ساعت شروع مراقبه از ۱۰:۱۰ دقیقه خواهد بود. و اگر کسی در این ساعت نمیتونه، میتونه در ساعات دیگری انجامش بده.
(امشب استثنائا ساعت ۱۰.۳۰ شروع میشه)
🕊🕊🕊
این دعا رو یک تجربهکنندهی مرگ تقریبی که مدتهاست از نزدیک میشناسم برام فرستاد و ازم خواست تا در کانال منتشر کنم، ایشون توصیه که که در این روزهای پر آشوب، حتما در طول شب و روز این دعا رو زمزمه کنیم، تاثیر دعا وقتی به شکل گروهی انجام بشه، بسیار بسیار بیشتره. توصیه میکنم حتما با این دعا مانوس بشین و تکرارش کنید و برای آنانی که به دعا و اثراتش باور دارند، بفرستید:
برای تمام ساکنان زمین و ایندگانی که به زمین خواهند آمد طلب:
صلح
رفاه
آرامش
سلامتی
خرد
اگاهی و عاقبت بخیری داریم
و برای رفتگان آرامش و آمرزش
آمین
مخاطب دیگری به اسم «خانم سمیرا»، در رابطه با اشاره به کتابهای دکتر نیوتن در رویاها، این پیام رو نوشتند:
«یک چیز جالب هم من در مورد این کتاب بگم
اول اینکه اصلا یادم نمیاد چجوری با این کتاب آشنا شدم، اما وقتی شروع کردم به خوندن دو تا کتابهای مایکل نیوتن ذهنم آشفته شد، گیج شدم، چون تا قبل از این اتفاقی که برای خواهرم بیوفته هیچ اطلاع و آگاهی از مرگ نداشتم.
وقتی این کتابها رو میخوندم همش تو ذهنم به خواهر مرحومم میگفتم: آبجی یعنی اینا واقعیه؟ من گیج شدم کمکم کن دچار سردرگمی شدم!
جالب اینجاست که چند شب بعد، خواهرم به خواب مادرم میاد. مامانم اون شب خونهی ما بود و یک دفعه مامانم گفت خیلی خوابم گرفته میرم بخوابم. حدود یک ربع بعد، یکهو مامانم از خواب پرید، اصلا حالش خوب نبود و من خیلی ترسیدم یه دفعه نفس نفس زد و گفت خواب خواهرت سمیه رو دیدم.
گفتم خب این که خیلی خوبه چه خوابی دیدی؟ خلاصه رفتم آب اوردم و یکم که حالش بهتر شد برام تعریف کرد (من در مورد این کتاب ها و حرفای توی ذهنم به مامانم چیزی نگفته بودم)
گفت: خواب دیدم سمیه گفت به آبجی بگو چیزایی ک میخونه درسته شک نکنه و من اینجا تا تهشو رفتم... میدونستم چه خبره و خیلی چیزای دیگه گفته که مامانم گفت یه سریاشو نمیتونم بگم و چیزای دیگه ای هم که گفته یادم نیست.»
➖➖➖➖
🆔 @near_death
دکتر جیمی کوئست (هیپنوتراپیست و عضو موسسهی مایکل نیوتن):
من در ابتدا بسیار شکاک بودم و ایدهی درمان با البیال را اصلا قبول نداشتم. این مسئله به این خاطر نبود که به امور معنوی اعتقاد نداشتم، اتفاقا من خودم هیپنوتیزم بازگشت به زندگیهای گذشته را انجام میدادم؛ مسئله این بود که به رویکرد دکتر نیوتن اعتماد نداشتم. اما یک خانم از من درخواست کرد تا او را به مرحلهی «بین زندگیها» ببرم و از آنجایی که او کتابهای دکتر نیوتن را نخوانده بود و هیچ چیزی در این زمینه نمیدانست، من درخواست او را قبول کردم. با خودم فکر میکردم از آنجایی که او هیچ اطلاعی دربارهی این موضوع ندارد، میتواند اثبات کند که این هیپنوتیزم درست نیست و به این شکل من این موضوع را کاملا کنار میگذارم!
اما وقتی او به خلسه رفت، قضیه برعکس شد و او مطالبی را گزارش میداد که در کتابهای دکتر نیوتن نوشته شده بود؛ مطالبی مثل گروههای روحی و شورای معتمدان. او در حالی که در وضعیت ابرآگاه عمیقی بر روی صندلی دفتر من نشسته بود، گفت: «جیمی، گوش کن. چیزهایی هست که باید بدانی.» او با مهربانی مطالبی را برای من توصیف کرد و من را زیر بال و پر خود گرفت و حقیقت را برایم آشکار کرد. او قادر بود دربارهی هر موضوعی که پیش میکشیدم پاسخ دهد و جزئیات بیشتری ارائه دهد. از تعجب گویی فک من به پاشنهی کفشهایم رسیده بود و جریان الکتریسیتهای که در ستون فقراتم احساس میکردم، چیزی در حد برقگرفتگی بود. واقعا شوکه شده بودم.
او دربارهی گروههای روحی و چگونگی ساختار آنها و شورای معتمدان و نحوهی عملکرد و ماهیت آنها صحبت کرد و با راهنمای روحیاش نیز ملاقات داشت. وقتی تمام این جزئیات را توصیف میکرد، من متوجه شدم که اشتباه کردم. من دربارهی دکتر مایکل نیوتن قضاوت اشتباهی کرده بودم. این جلسه برای این خانم نبود، در واقع، او آمده بود تا من را آگاه کند. بعد از اتفاقاتی مثل این، راهی برای بازگشت وجود ندارد. چنین تجربهای، شما را برای همیشه تغییر میدهد.
📘 کتاب «دیگرسو» نوشتهی ریچارد مارتینی، ترجمه: احمد بهزادی
👇 برای تهیهی پیدیاف این کتاب به آیدی زیر پیام بدید:
@Ahmad_Behzadi_74
➖➖➖➖
🆔 @near_death
💢پتانسیل شفابخش طبیعت؛ پژوهشگران دریافتند که «نگاه به طبیعت» درد را کاهش میدهد
تحقیقی که بطور مشترک توسط پژوهشگران دانشگاه اکستر و دانشگاه وین انجام شد، نشان داد که تماشای طبیعت میتواند به افراد کمک کند تا درد کمتری را احساس کنند.
مطالعه تصویربرداری عصبی که توسط این تیم پژوهشگران انجام شد، نشان داد افرادی که به صحنههایی از طبیعت نگاه میکنند درد کمتری نسبت به افرادی تجربه میکنند که تماشاگر صحنههایی از یک شهر یا دفتر محل کارشان هستند.
در چهارچوب این تحقیق، به ۴۹ نفر برای شبیهسازی درد، یک شوک الکتریکی جزئی داده شد و همزمان نیز فیلمهای مختلفی برایشان به نمایش گذاشته شد.
شرکتکنندگان در حین تماشای ویدیوهای صحنههای طبیعت، درد کمتری را گزارش کردند و اسکنها به دست آمده از مسیر یک اسکنر تصویربرداری تشدید مغناطیسی کاربردی (fMRI) نیز تغییراتی را در مغز در بخش پاسخهای مرتبط با درد نشان داد.
نتایج این تحقیق در مجله Nature Communications منتشر شده است.
دکتر الکس اسمالی، از دانشگاه اکستر ابراز امیداوری میکند که از نتایج این تحقیق، به عنوان شواهد تازهای برای اهمیت حفاظت از محیط های طبیعی سالم و کارآمد استفاده شود.
به گفته او، این مطالعه نشان داده که چگونه حتی تصاویر مجازی میتوانند پتانسیل شفابخش طبیعت را برای مردم به ارمغان بیاورند؛ حتی زمانی که آنها نمیتوانند شخصا به دل طبیعت بروند.
او افزود که این مطالعه راههای جدیدی را برای تحقیق برای درک بهتر «چگونگی تأثیر طبیعت بر ذهن» باز میکند.
کمک به مدیریت درد
از نظر مکس اشتاینینگر، دانشجوی دکترای دانشگاه وین و دیگر نویسنده این مطالعه نیز یافتهها نشان میدهد که اثر تسکین درد طبیعت «واقعی» است؛ با این وجود این اثر تقریباً نصف اثر مسکنها است.
او تاکید دارد «افرادی که درد دارند، مطمئناً باید به مصرف داروهایی که برایشان تجویز شده ادامه دهند».
با این وجود او ابراز امیدواری میکند که در آینده، از راههای جایگزین برای تسکین درد مانند تجربه طبیعت، برای کمک به بهبود مدیریت درد استفاده شود.
https://happilynews.com/watching-nature-scenes-can-help-reduce-pain-new-study-finds/
Copyright © euronews 2025
🆔@ScientificDialectics
قسمتی از تجربه نزدیک به مرگ جانی (ترجمه جدید):
…در درونم پاسخ دادم که میخواهم درک کنم. صدا با نرمی خندید و گفت:
«...عشق هدف نهایی هر چه وجود دارد است، فارغ از اینکه آن چیز کجا و چگونه وجود داشته باشد. وقتی سعی میکنی آنچه را [در تجربه نزدیک به مرگ خود] تجربه کردهای از طریق فکر و منطق خود درک کنی، آن را محدود میکنی. ولی وقتی تلاش میکنی از طریق احساساتت آن را بفهمی، آن را در خود حفظ میکنی. تمام تصمیمات زندگی باید با تنها سوال مهم محک زده شوند: آیا این کار را از روی عشق انجام میدهم؟
اگر از این قانون پیروی کنی، در همان مسیری که تمام زندگیات درباره آن است، قرار میگیری و آنچه برای آن زاده شدهای را انجام میدهی. هر کسی که اینجا میآید، این را تجربه میکند و این چیزی است که با خود بازمیگرداند. عشق منشأ همه چیز است.»
مطلبی که در منابع مختلف دیدم اینه که دروزیها جهنم و بهشت رو مفهومی ذهنی/روحانی میدونن. بهشت رو نزدیکی و وصال با خالق و جهنم رو دوری از خالق میدونن.
همینطور که در متن بالا اومده، از نظر دروزیها (که به خودشون میگن «موحدان»)، بهشت، یعنی توحید خالق و جهنم، یعنی جهل و بدی. و میوهی رسیدن به بهشت، رسیدن به معرفت و شناخت حقیقیه.
(متن بالا از کتاب «مذهب الدروز و التوحید» از «عبدالله النجار» هست.)
@Spiritnaut
📚📚📚
⭕️ (قسمت اول)
🔰 «ساموئل فیلیپ» به معنای کلمه فردی نیکوکار بود. کسی نمیتوانست او را در حال ارتکاب به عملی شرورانه یا هر گونه رفتار غیر منصفانه عمدی به یاد آورد. او بیاندازه وقف دوستانش بود، دوستانی که همواره از این که در هنگام نیاز در خدمتشان است، اطمینان داشتند. حتی اگر این خدمترسانی به ضرر خودش بود. کار، خستگی، ناراحتی، هیچ چیز نمیتوانست مانع سود رساندن او به دیگران گردد؛ او بدون تظاهر در خدمت بود و هرگاه کسی خصلت خوبش را تحسین مینمود، سردرگم به نظر میرسید. آقای فیلیپ هرگز بدِ کسانی که به او صدمه زده بودند را نمیخواست؛ به جای آن در جستجوی راهی برای خدمت به ایشان بود، گویی که ایشان در حقش نیکی کرده بودند. هنگام تحمل ناسپاسی به ما میگفت، «نباید دلتان برای من بسوزد، دلتان برای آنها بسوزد». اگرچه فردی بسیار باهوش و پرانرژی بود، زندگی پرزحمت او تیره و لبریز از آزمونهای طاقتفرسا بود. او از برگزیدگانی بود که در سایه رشد کرد و دنیا او را نشناخت و نورش به زمین منعکس نشد.
با شناخت «اسپریتیسم» او ایمان سوزانی نسبت به زندگی اخروی و تسلیم شدن در برابر سختیهای زندگی زمینی به دست آورد. آقای فیلیپ پس از یک بیماری دردناک، در دسامبر سال ۱۸۶۲ و در سن ۵۰ سالگی درگذشت. مرگ او حقیقتاً خانواده و دوستانش را سوگوار کرد. روح او از زمان مرگش به دفعات زیادی احضار شده است.
📌 آیا به وضوح آخرین لحظات حضورتان بر روی زمین را به یاد دارید؟
❇️ کاملا، حافظه من از آن لحظات کم کم به من بازگشته است، اگرچه در آن زمان افکارم هنوز درهم و برهم بود.
📌 از آنجایی که زندگی شما سرمشق ما بوده بسیار مشتاقیم که اگر مایلید به ما و در جهت تعلیم ما بگویید که گذار شما از عالم جسمانی به عالم ارواح چگونه رخ داد و وضعیت شما اینک در عالم ارواح چگونه است؟
❇️ با کمال مسرت. این گزارش نه فقط برای شما که برای من هم سودمند خواهد بود. وقتی افکارم را به زمین بر میگردانم، مقایسه سبب می¬شود که نیکی خالقمان را حتی بیشتر از قبل تقدیر نمایم. شما میدانید که زندگی من در زمین تا چه حد پر از رنج بود؛ اما من در مقابل مصایب هرگز شجاعت خود را از دست ندادم. خدایا شکرت! و اینک باید به این خاطر به خودم تبریک بگویم. چقدر دچار خسران میشدم اگر دلسرد شده بودم! از این فکر به خود میلرزم زیرا در آن صورت رنج من هیچ فایدهای نداشت و مجبور بودم دوباره از نو شروع کنم. آه ای دوستان من! باشد که این حقیقت را درک کنید، زیرا شادمانی آینده شما در این است. قطعاً چندین سال رنج در ازای چنین شادمانی چیز زیادی نیست. تنها اگر بدانید که زندگی زمینی در مقابل ابدیت چقدر کوتاه است!
❇️ اگر زندگی آخر من در چشمان شما شایسته بوده است، اما در خصوص زندگی من قبل از این زندگی چنین حسی نخواهید داشت. تنها به دلیل تلاشهای بیشترم بود که تبدیل به آنی شدم که امروز هستم. برای پاک کردن ردپای اشتباهات گذشتهام باید از آن آزمونهای نهایی رنج میکشیدم و من داوطلبانه آنها را پذیرفتم. عزمم را جزم کردم تا این سختیها را بدون شکایت تحمل کنم. اکنون آنها را مبارک میدانم. هر یک از آن آزمونها را. به خاطر آنها ارتباطات من با گذشته گسسته شد و تنها به خاطره بدل گشت. اینک میتوانم با رضایت راستین در مسیری که پیمودهام، تفکر کنم.
❇️ ای کسانی که باعث رنج من در زمین شدید، ای افراد زمخت و بداندیش نسبت به من، ای کسانی که مرا تحقیر و آزرده نمودید و سوءنیتتان منجر به محرومیت شدید من شد، نه تنها شما را میبخشم، بلکه از شما متشکرم! در تمام مدتی که آرزوی خطای من را داشتید حتی فکرش را هم نمیکردید که در واقع در حق من تا چه حد خوبی میکنید. بنابراین درست است اگر بگویم بخش بزرگی از شادمانی که اینک از آن حظ میبرم، مدیون شماست، زیرا شما فرصت بخشایش را در اختیار من قرار دادید، فرصتی که طی آن بدی را با خوبی پاسخ دهم. خداوند شما را در مسیر من قرار داد تا صبر مرا بیازماید و مرا قادر به تمرین سخت¬ترین نوع نیکوکاری نماید: عشق ورزیدن به دشمنان. لطفاً از این که از اصل موضوع دور شدیم ناشکیبا نشوید. اینک راجع به آنچه از من پرسیدید خواهم گفت.
❇️ اگرچه به طرز وحشتناکی از بیماری آخرم در رنج بودم، اما دچار سکرات مرگ نشدم. مرگ من مانند خواب بودن، بدون هیچ تقلا یا شوکی. از آنجایی که ترسی از آیندهام نداشتم، تلاش نکردم که به زندگی بچسبم و متعاقباً نیازی نبود که در لحظات واپسین دست و پا بزنم. جدایی از بدن بدون تلاش رخ داد، بدون درد و حتی بدون این که بفهمم.
📗 بهشت و جهنم / نوشتۀ: آلن کاردک / در دست ترجمه توسط: سمیرا رزاقی
💫 @NDEchanel
چاپ دوم کتاب «خدا و زندگی پس از مرگ» منتشر شد.
لینک تهیه کتاب
گروه وابسته به انجمن بین المللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ (IANDS) در ایران
DNDSI.ir
Join → @IranNDE
🔲 هیچ دین جهانی وجود ندارد همگی آیین ها و سنت ها و مذاهب مختلف هستند.
🔲 تنها و تنها یک دین وجود دارد و آن رابطه ی شخصی فرد با سرچشمه ی خود، خالق خود و منشأ حیات او هست. هر آنچه که فرد با خالق خود لمس می کند و فرد را به او✨ پیوند می زند دین حقیقی انفرادی فرد با خالقش هست که کاملا از احساس عمیق فرد دیگری با او✨ متفاوت و مجزا هست، گرچه که همزمان تعدادی پیرو دین فرمول بندی شده ای باشند، اما احساسات باطنی و پیوندهای لمس شده با پروردگار برای هر انسانی کاملا مختص به خود او هست.
🔲 هر پیوند عمیقی که با خداوند دارید و فقط خود شما آنرا لمس می کنید، همان دین شما هست. (بدون واسطه)
در عشق با پروردگار هر ثانیه لبریزتر و لبریز تر و بی نیازتر از هر نیازی غیر از او✨باشید.