📚کانالی با هدف ترویج کتاب و کتابخوانی نیمکت با قدمت ۶ سال فعالیت ادبی در تلگرام؛ از این پس خرید و فروش کتابهای روز، کمیاب و نایاب را هم به فعالیت خود میافزاید. ادبیات داستانی ادبیات نمایشی تاریخ فلسفه عکاسی ... آیدی جهت سفارشات: @short_story_books
هر روز دلم به زیر باری دگر است
در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است
من جهد همیکنم قضا میگوید
بیرون ز کفایت تو کاری دگراست
#حافظ #رباعی
©hannel: @Niim_Kat
.
شعر، زبان پرندگان است،
بر درگاه سلیمان،
وقتی که پیامبری به غیر تو،
در خانه نیست.
#شمس_لنگرودی
©hannel: @Niim_Kat
📸 : Mahyar hosami
ای نوازنده ی تارِ صوتی قوها!
چمدانی که از دریا
به دریا
می بندی
در وقت مرگ
از خورشید ورم خواهد کرد.
#بیژن_الهی
©hannel: @Niim_Kat
چون مرا دیدی تو او را دیدهای
چون ورا دیدی تو دیدی مر مرا
#ابوسعید_ابوالخیر #تک_بیت
©hannel: @Niim_Kat
📸 : linnea wilhelmsson
فرار میکنم
دست از تو بکشم
اما به تو باز خواهد گشت دهانم
و این پیری مه رس را فوت میکند از سرت
...
#سحر_یحیی_پور
©hannel: @Niim_Kat
.
اجازه آقا!
گاو اگر سُر میخورد
شیروانی اگر میافتاد
زیر آنهمه تیرآهن همیشه آیا میمُردیم؟
آموزگار
تکانی بر چهرهاش ریخت
دستهایاش را از تهِ جیباش کند
و آسمان
روی سقفِ کلاسِ چندم نشست
نیمکتهای له شده
دستهایی که روی پاسخ رفت
و دیوارها
چه خوابهایی که برای مردم که نمی دیدند
تنها روی دستی که از زیر آوار بیرون آمد
صدای انگشتی برخاست
اجازه آقا!
می توانم برخیزم؟
#علی_عبدالرضایی
#شعر_سپید #شعر_آزاد
©hannel: @Niim_Kat
هوای روی تــو دارم، نمی گذارنــدم
مگـــر به کوی تو این ابـرها ببارنــدم
مراکه مستتوام این خمار خواهد کشت
نـگاه کن که به دست که می سپارنــدم
#هوشنگ_ابتهاج #رباعی
©hannel: @Niim_Kat
مدام
فکر می کنم
مرگ
از کجای صورتم شروع می شود؟
می خواستم
به پنج صورت خودم را تقسیم کنم
و با پنج دهان تو را ببوسم
....
#وحید_نجفی
#قاضی
©hannel: @Niim_Kat
در پایان پاییز میدانستم
همهی ما ویران میشویم
اگر از ما چیزی بر زمین بماند
یک جفت کفش
و دو کروات کهنه است
در پاییز گم شدهاند...
#احمدرضا_احمدی
©hannel: @Niim_Kat
بعضی وقت ها احساس میکنم که هیچ چیز معنی ندارد. در سیاره ای که میلیون ها سال است با شتاب به سوی فراموشی میرود، ما در میان غم زاده شده ایم؛ بزرگ میشویم، تلاش و تقلا میکنیم، بیمار میشویم، رنج میبریم، سبب رنج دیگران میشویم، گریه و مویه میکنیم، میمیریم، دیگران هم میمیرند، و موجودات دیگری به دنیا می آیند تا این کمدی بی معنی را از سر بگیرند!
کتاب: تونل
#ارنستو_ساباتو
@official_episode™
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغـــاز عالــم تو را دوست دارم
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم ؛ تـــــو را دوست دارم
#قیصر_امین_پور #دو_بیت
©hannel: @Niim_Kat
.
وقتی تلفن زنگ میزند
یعنی از یاد نرفتهای
حتّی اگر به اشتباه
شمارهات را گرفته باشند.
#رسول_یونان
...
©hannel: @Niim_Kat
.
تمام بوسه ها و نوازش ها می دانستند
که دست های تو
ویران خواهد شد..
چرا نگاه نکردم؟
#فروغ_فرخزاد
©hannel: @Niim_Kat
هدف اینه که جوری زندگی کنین که پنج سال دیگه با افسوس به پنج سال گذشته ی زندگیتون نگاه نکنین
#اروین_دی_یالوم
📸: Vinny kim
@official_episode™
هر آن کس که بهشت این دنیا را برایت 【جهنم】 کرده مجبور است متقاعدت کند که 【بهشت】 جای دیگری است.
#كارل_پوپر
📸 : Noell oszvald
@official_episode™
©hannel: @Niim_Kat
آخ خدایا، آخ ...
کی سری هم به کـردسـتـان می زنی؟!
مادرم همیشه این را می گفت.
"Ah God, ah...
When will you finally stop by Kurdistan?! "
My mother used to say that all the time.
#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراق🇮🇶
ترجمه فارسی : #بابک_زمانی
ترجمه انگلیسی: #ایمان_حقیقی
©hannel: @Niim_Kat
هر کسی محراب کردست آفتاب و سنگ و چوب
من کنون محراب کردم آن نگارین روی را
#ابوسعید_ابوالخیر #تک_بیت
©hannel: @Niim_Kat
.
چشم های منی
دیده ای که می خواهمت
و هر بار پیراهنت
کار دستم می دهد بپرم
می خوانم ات به بلندی
که دست دراز کنی از شانه ام
درد بتکانی
و چون سطر مقابل
به دهان تو عادت دارد
حرف بزن
صدایت را ببوسم
_مه همه جا رو گرفته بود
انگار درخت ها سیگارکشیده باشن
موهام تو مه سفید شده بودن
فرار میکنم
دست از تو بکشم
اما به تو باز خواهد گشت دهانم
و این پیری مه رس را فوت میکند از سرت
چشم های منی
و درست آن قدری
که مه گرفته در تاریکی موهایت
چند واژه کشته ام نمی دانم
حرف بزن
صدایت را ببوسم
چه دیده ای
که می خواهمت؟
#سحر_یحیی_پور
#شعر_سپید #شعر_آزاد
©hannel: @Niim_Kat
.
اگر برای تنهایی
از تنهایی ام می نویسم
چرا قطاری که رنج را در رگم می برد
پر از صورت های مغموم است
#علیرضا_عباسی
©hannel: @Niim_Kat
اجازه آقا!
گاو اگر سُر میخورد
شیروانی اگر میافتاد
زیر آنهمه تیرآهن همیشه آیا میمُردیم؟
#علی_عبدالرضایی
©hannel: @Niim_Kat
📷: hamidreza amiri🌹
.
مدام
فکر میکنم
مرگ
از کجای صورتم شروع میشود؟
میخواستم
به پنج صورت خودم را تقسیم کنم
و با پنج دهان تو را ببوسم /اما
میخواهم
پاییز شوم
بروم در خیابان
خیابان از من بیرون بیاید
برگها را
بچنید روی شاخهام
بچیند بر اندامی که نیست
بچیند بر دهانی
که زیر پا خرد میشود هربار
خش
خش
خش
اندوهی بی سرانجامم
چند مرده در من زندگی میکنند؟
هوای تو آخرین زجری نیست که میکشم.
تابهحال به عمق لیوان فکر کردهای؟
چقدر تنهایی از آن لبریز میشود؟
فکر کن اگر گوشی تلفنم را بگیرند
آخرین شمارهای که زنگ زده است
چقدر بارانِ ندیده را خیس شده؟
همه چیز به تو بستگی دارد
دری که به روی من بسته است
چشمی که روی من بسته است
دهانی که روی من …
و هر بار رادیو را باز میکنم
سربسته از تنهاییم میگوید
سرم خالی شده است
دستم خالی شده
از درون خالیام
اینقدر
که قلبم از این متروکه میترسد.
میبینی شاخهام بلندتر شدند
دیگر به مردی فکر کن
که در سینهاش
نداشتنت را ماغ میکشد
وقتی عکسهایم را ورق میزنی
لطفاً لباس قرمز تنت نباشد.
#وحید_نجفی
#قاضی
#شعرسپید #شعر_آزاد
©hannel: @Niim_Kat
.
این همه مرگ
این همه پاییز
از طاقت ما بیرون است...
وقتی رفت پاییز بود
افسانهی برگ بود و تنهایی
من چگونه میتوانستم
فراتر از پاییز بروم
نگران بودم که برگها ناگهان محو شوند
من تازه به برگها خو گرفته بودم
چه میخواستم
چه نمیخواستم
من مطیع پاییز شده بودم...
در پایان پاییز میدانستم
همهی ما ویران میشویم
اگر از ما چیزی بر زمین بماند
یک جفت کفش
و دو کروات کهنه است
در پاییز گم شدهاند...
این همه مرگ
این همه پاییز
از طاقت ما بیرون است...
#احمدرضا_احمدی
کتاب: خواب و خواب و خواب خوابی نیست
#شعرسپید #شعر_آزاد
©hannel: @Niim_Kat
انگار یک نفر هست که اصلا نیست
انگار عده ای هستند که نمی آیند
شاید،کسی در چشم من است
که رفته از چشمم
نمی دانم.
#بیژن_نجدی
[زادروزت مبارک استاد🌹]
©hannel: @Niim_Kat
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد
آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست
#وحشی_بافقی #دو_بیت
©hannel: @Niim_Kat
ما مردمان خاور میانهایم
بعضیهایمان در جنگ كشته میشویم،
بعضی در زندان
بعضیهایمان در جاده میمیریم،
بعضی در دریا
حتی بلندترین كوهها هم
انتقام تنهاییشان را از ما میگیرند
چرا كه ما شغلمان "مُردن" است
#نشاط_حمدان
#شاعر_فلسطین🇸🇩
ترجمه: #حمیدرضا_ابک
©hannel: @Niim_Kat
۰
در کنار مرگ ـ اين تنها پرستاري که دارم
ماندهام بيدار، نقش مرگ خود را مينگارم
جادهاي در پيش رو دارم که پاياني ندارد
خستهام، اما هنوز آسيمه سر ره ميسپارم
هر کجا باشم تو را هستم که داري خانه در من
مرگ من بادا اگر از خانه پا بيرون گذارم
بالهاي بستهام را، رفتن پيوستهام را
دستهاي خستهام را از تمناي تو دارم
جستوجو کردم، نديدم هيچ جا آيينهام را
من کدامين اخترم کاين گونه بيرون از مدارم؟
کاش بعد از مرگ حتي، آن منِ پنهان بيايد
تا بکارد شمع آتشناک اشکي بر مزارم
#یوسفعلی_میرشکاک
#غزل
©hannel: @Niim_Kat
ﻣﺮﮒِ ﺣﻘﯿﺮِ ﺑﺮﮒ
ﭘﺎﯾﺎﻥِ ﻓﺼﻞ ﻫﺎﯼ ﺷﮑﻔﺘﻦ ﻧﯿﺴﺖ .
ﭘﺎﯾﺎﻥِ ﻓﺼﻞ ﻫﺎﯼ ﺷﮑﻔﺘﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﺩﺭ ﻣﻦ ﺷﮑﻮﻩ ﺷﻮﻕ ﻭ ﺷﻬﻮﺩ ﺍﺳﺖ ﺍﮐﻨﻮﻥ
ﮐﻪ ﻣﯽ ﺳﺮﺍﯾﺪ :
ﺑﺎﻏﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺑﺮﺩﺵ
ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺗﺮ
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺭ
ﻣﯽﺁﯾﺪ .
#اسماعیل_خویی
©hannel: @Niim_Kat
ظهر بود که هر دو نامهات هم زمان رسید. آنها آنجا هستند. نه برای خواندن! بلکه برای اینکه آنها را روی زمین پهن کنی، تا صورتت را بر آنها بگذاری و عقلت را از دست بدهی ... این تقاطع نامهها باید تمام شود میلنا. این نامهها دارند ما را به جنون میکشند. آدمی نمیداند چه نوشته و نیز چه جوابی داده است. و همه وقت بر سر کم و کیف آن به خود میلرزد.
کتاب: نامههایی به میلنا
#فرانتس_کافکا
@official_episode™