📚کانالی با هدف ترویج کتاب و کتابخوانی نیمکت با قدمت ۶ سال فعالیت ادبی در تلگرام؛ از این پس خرید و فروش کتابهای روز، کمیاب و نایاب را هم به فعالیت خود میافزاید. ادبیات داستانی ادبیات نمایشی تاریخ فلسفه عکاسی ... آیدی جهت سفارشات: @short_story_books
پاییز شدم از آن بهاری که تویی
آواره شدم در آن دیاری که تویی
بازی قطار بچگیهامان آه
این کوپه جدا شد از قطاری که تویی.
#بيژن_ارژن #رباعی
©hannel: @Niim_Kat
.
زنی را می خواهم
که مانند درخت باشد
با برگهای سبزی که در باد می رقصند
آغوشش
چون شاخه های درخت باز باشد.
#بیژن_جلالی
©hannel: @Niim_Kat
#هنر_برهنه
#بدون_سانسور
#بی_پرده
https://telegram.me/joinchat/AAAAAEQEo3D-bVE_w-afMg
آنچه نمیخواهند بدانید👆👆👆
بر آگهی های دراز روزنامه
بر برف، بر سیگار، بر نور معذب
بر پشته های صندلی
بر چشم پرسان
روی بخار شیشه ها
بر دعوت عریان / نام تو را خواندم
#محمدعلی_سپانلو
[زادروزت مبارک استاد🌹]
©hannel: @Niim_Kat
آنکه آدم هست و عاشق نیست کیست؟
زندگی بی عشق
اگر باشد
همان جان کندن است
دم به دم جان کندن ، ای دل،
کار دشواریست ؛ نیست؟
#قیصر_امین_پور
©hannel: @Niim_Kat
وقتی مرتکب جنایت شدند عدل و داد را اختراع کردند؛ و برای حفظ عدل و داد کتابهای قطور قانون نوشتند و برای اجرای این قوانین گیوتین به پا کردند.
#داستایفسکی
@official_episode™
.
می توان ساعات طولانی
با نگاهی چون نگاه مردگان، ثابت
خیره شد در دود یک سیگار
خیره شد در شکل یک فنجان
در گلی بیرنگ، بر قالی
در خطی موهوم، بر دیوار.
#فروغ_فرخزاد
©hannel: @Niim_Kat
هر روز دلم به زیر باری دگر است
در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است
من جهد همیکنم قضا میگوید
بیرون ز کفایت تو کاری دگراست
#حافظ #رباعی
©hannel: @Niim_Kat
.
شعر، زبان پرندگان است،
بر درگاه سلیمان،
وقتی که پیامبری به غیر تو،
در خانه نیست.
#شمس_لنگرودی
©hannel: @Niim_Kat
📸 : Mahyar hosami
ای نوازنده ی تارِ صوتی قوها!
چمدانی که از دریا
به دریا
می بندی
در وقت مرگ
از خورشید ورم خواهد کرد.
#بیژن_الهی
©hannel: @Niim_Kat
چون مرا دیدی تو او را دیدهای
چون ورا دیدی تو دیدی مر مرا
#ابوسعید_ابوالخیر #تک_بیت
©hannel: @Niim_Kat
📸 : linnea wilhelmsson
فرار میکنم
دست از تو بکشم
اما به تو باز خواهد گشت دهانم
و این پیری مه رس را فوت میکند از سرت
...
#سحر_یحیی_پور
©hannel: @Niim_Kat
.
اجازه آقا!
گاو اگر سُر میخورد
شیروانی اگر میافتاد
زیر آنهمه تیرآهن همیشه آیا میمُردیم؟
آموزگار
تکانی بر چهرهاش ریخت
دستهایاش را از تهِ جیباش کند
و آسمان
روی سقفِ کلاسِ چندم نشست
نیمکتهای له شده
دستهایی که روی پاسخ رفت
و دیوارها
چه خوابهایی که برای مردم که نمی دیدند
تنها روی دستی که از زیر آوار بیرون آمد
صدای انگشتی برخاست
اجازه آقا!
می توانم برخیزم؟
#علی_عبدالرضایی
#شعر_سپید #شعر_آزاد
©hannel: @Niim_Kat
هوای روی تــو دارم، نمی گذارنــدم
مگـــر به کوی تو این ابـرها ببارنــدم
مراکه مستتوام این خمار خواهد کشت
نـگاه کن که به دست که می سپارنــدم
#هوشنگ_ابتهاج #رباعی
©hannel: @Niim_Kat
مدام
فکر می کنم
مرگ
از کجای صورتم شروع می شود؟
می خواستم
به پنج صورت خودم را تقسیم کنم
و با پنج دهان تو را ببوسم
....
#وحید_نجفی
#قاضی
©hannel: @Niim_Kat
.
ای ابر
ای مهربان تر از ابر
این آفتست
از ریشه است آفت از شاخ و برگ نیست.
#منوچهر_آتشی
©hannel: @Niim_Kat
کوچ تا چند
مگر می شود
از خویش گریخت...؟
#فاضل_نظری #نیم_بیت
©hannel: @Niim_Kat
.
چه فرقی می کند
سواحل «موئنته ویدئو» باشد
یا پشت خط «نازی آباد»
یتیمان جهان همیشه با یک لهجه سخن می گویند.
#مهدی_وزیربانی
©hannel: @Niim_Kat
.
گیسوی تو را گاهی
رگبار ابر را گاهی
زنان شالیکار
در خیابان می کارند.
#احمد_رضا_احمدی
©hannel: @Niim_Kat
هر لذتی که می پوشم
یا آستینش دراز است
یا کوتاه
یا گُشاد
به قد من.
هر غمی که می پوشم.
دقیق، انگار برای من
بافته شده
هرکجا که باشم.
#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراق🇮🇶
ترجمه: #توفیق_بیتوشی
©hannel: @Niim_Kat
.
انتظار خبري نيست مرا
نه ز ياری نه ز ديار و دياری باری
برو آنجا كه بود چشمي و گوشی با كس
برو آنجا كه تو را منتظرند
#مهدی_اخوان_ثالث
...
©hannel: @Niim_Kat
هر آن کس که بهشت این دنیا را برایت 【جهنم】 کرده مجبور است متقاعدت کند که 【بهشت】 جای دیگری است.
#كارل_پوپر
📸 : Noell oszvald
@official_episode™
©hannel: @Niim_Kat
آخ خدایا، آخ ...
کی سری هم به کـردسـتـان می زنی؟!
مادرم همیشه این را می گفت.
"Ah God, ah...
When will you finally stop by Kurdistan?! "
My mother used to say that all the time.
#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراق🇮🇶
ترجمه فارسی : #بابک_زمانی
ترجمه انگلیسی: #ایمان_حقیقی
©hannel: @Niim_Kat
هر کسی محراب کردست آفتاب و سنگ و چوب
من کنون محراب کردم آن نگارین روی را
#ابوسعید_ابوالخیر #تک_بیت
©hannel: @Niim_Kat
.
چشم های منی
دیده ای که می خواهمت
و هر بار پیراهنت
کار دستم می دهد بپرم
می خوانم ات به بلندی
که دست دراز کنی از شانه ام
درد بتکانی
و چون سطر مقابل
به دهان تو عادت دارد
حرف بزن
صدایت را ببوسم
_مه همه جا رو گرفته بود
انگار درخت ها سیگارکشیده باشن
موهام تو مه سفید شده بودن
فرار میکنم
دست از تو بکشم
اما به تو باز خواهد گشت دهانم
و این پیری مه رس را فوت میکند از سرت
چشم های منی
و درست آن قدری
که مه گرفته در تاریکی موهایت
چند واژه کشته ام نمی دانم
حرف بزن
صدایت را ببوسم
چه دیده ای
که می خواهمت؟
#سحر_یحیی_پور
#شعر_سپید #شعر_آزاد
©hannel: @Niim_Kat
.
اگر برای تنهایی
از تنهایی ام می نویسم
چرا قطاری که رنج را در رگم می برد
پر از صورت های مغموم است
#علیرضا_عباسی
©hannel: @Niim_Kat
اجازه آقا!
گاو اگر سُر میخورد
شیروانی اگر میافتاد
زیر آنهمه تیرآهن همیشه آیا میمُردیم؟
#علی_عبدالرضایی
©hannel: @Niim_Kat
📷: hamidreza amiri🌹
.
مدام
فکر میکنم
مرگ
از کجای صورتم شروع میشود؟
میخواستم
به پنج صورت خودم را تقسیم کنم
و با پنج دهان تو را ببوسم /اما
میخواهم
پاییز شوم
بروم در خیابان
خیابان از من بیرون بیاید
برگها را
بچنید روی شاخهام
بچیند بر اندامی که نیست
بچیند بر دهانی
که زیر پا خرد میشود هربار
خش
خش
خش
اندوهی بی سرانجامم
چند مرده در من زندگی میکنند؟
هوای تو آخرین زجری نیست که میکشم.
تابهحال به عمق لیوان فکر کردهای؟
چقدر تنهایی از آن لبریز میشود؟
فکر کن اگر گوشی تلفنم را بگیرند
آخرین شمارهای که زنگ زده است
چقدر بارانِ ندیده را خیس شده؟
همه چیز به تو بستگی دارد
دری که به روی من بسته است
چشمی که روی من بسته است
دهانی که روی من …
و هر بار رادیو را باز میکنم
سربسته از تنهاییم میگوید
سرم خالی شده است
دستم خالی شده
از درون خالیام
اینقدر
که قلبم از این متروکه میترسد.
میبینی شاخهام بلندتر شدند
دیگر به مردی فکر کن
که در سینهاش
نداشتنت را ماغ میکشد
وقتی عکسهایم را ورق میزنی
لطفاً لباس قرمز تنت نباشد.
#وحید_نجفی
#قاضی
#شعرسپید #شعر_آزاد
©hannel: @Niim_Kat
.
این همه مرگ
این همه پاییز
از طاقت ما بیرون است...
وقتی رفت پاییز بود
افسانهی برگ بود و تنهایی
من چگونه میتوانستم
فراتر از پاییز بروم
نگران بودم که برگها ناگهان محو شوند
من تازه به برگها خو گرفته بودم
چه میخواستم
چه نمیخواستم
من مطیع پاییز شده بودم...
در پایان پاییز میدانستم
همهی ما ویران میشویم
اگر از ما چیزی بر زمین بماند
یک جفت کفش
و دو کروات کهنه است
در پاییز گم شدهاند...
این همه مرگ
این همه پاییز
از طاقت ما بیرون است...
#احمدرضا_احمدی
کتاب: خواب و خواب و خواب خوابی نیست
#شعرسپید #شعر_آزاد
©hannel: @Niim_Kat