دکترای علوم سیاسی (گرایش مسائل ایران) برخی کتابها: جامعهشناسی ۲۲ خرداد تحلیل نظری دولت یازدهم مهار قدرت در مردمسالاری دینی جامعهشناسی مذاکرات هستهای . . . . . . .
✅ صورتبندی جریانهای فکری در ایران امروز
🔴 ما بخواهیم یا نخواهیم در متن یک وضعیتی هستیم که به شکل ساختاری ما را احاطه کرده است. این وضعیت، نوعی سازماندهی خاص جامعه بعلاوه اندیشه مدرن است. برای مسلمانان، از حمله ناپلئون به مصر در اواخر قرن هجدهم و برای ایرانیان، از شکست در جنگهای ایران و روس در آغاز قرن نوزدهم، این وضعیت مورد توجه بوده است و درهر عصری رهیافت متفاوتی نسبت به آن وجود داشته است. اینک با تجربه دویست ساله، همچنان اندیشه وجهان مدرن بعلاوه معرفت پست مدرن، مسئله ماست و براساس نحوه مواجهه با آن میتوان گرایشهای فکری در ایران امروز را دستهبندی کرد:
🔵 بیتوجه به مسئلهسازی اندیشه مدرن
🔴 این گروه، مسائل و پرابلمهای اندیشه وجهان مدرن و در چند دهه گذشته، معرفت پستمدرن را به رسمیت نمیشناسد و عملا قطع نظر از وجود آن به فکر و عمل خود سازمان میدهد. اسلامگرایان سنتی و افرادی نظیر محمدرضا حکیمی ازجمله مصادیق این گرایشاند.
🔵 بدفهمی از اندیشه مدرن و معرفت پستمدرن
🔴 دسته دوم براساس نوعی بدفهمی آشکار و واضح از این اندیشه، وارد نقد و حتی طرح مباحث ایجابی خود درآن حوزه شده است. آیتالله جوادی آملی ازجمله این چهرههاست و کتاب منزلت عقل درهندسه معرفت دینی و برخی تفاسیر ایشان مثلا تفسیر آیه ۲۵ سوره حدید بعنوان تفکیک قوا، ازجمله این آثار است. سیدمهدی میرباقری و جریان فرهنگستان نیز دراین دسته قرار میگیرند که تقریبا بدون هیچ ارجاعی به متون اصلی سازندگان اندیشه مدرن، فهم خود را از غرب ابراز و نقد میکنند.
🔵 سادهسازی اندیشه مدرن و پستمدرن
🔴 جریان سوم که در محیط روشنفکری ایران و نیز جریان دینی رواج دارد، با فهم سادهسازانه با این جهان جدید مواجهه شدهاند. برخی مثل مرحوم بازرگان وشریعتی و حتی سیدجمال تلاش کردهاند آن را با فکر دینی مطابقت بدهند و به نوعی آن راشبیهسازی کنند و گاهی نیز براساس این فهم سادهسازانه، به نقد تفکر و اندیشه مدرن وپستمدرن پرداختهاند و بقول معروف با یک فن، آنها را ضربه فنی کردهاند. شمول افراد در این جریان، هم اکنون نیز بالاست.
🔵 سپراندازی دربرابر اندیشه مدرن و پستمدرن
🔴 این جریان با فرض ناتوانی مواجهه فکر دینی در برابر فکر مدرن و پستمدرن، بکلی عطای فکر دینی را به لقایش بخشیدهاند و به مرور از دامنه فکر دینی فاصله گرفتهاند. ملکیان، سروش بعد از رؤیای رسولانه ومجتهد شبستری و شماری از افراد دیگر تحت عنوان روشنفکری دینی در برابر جریانی که خود را نواندیشی دینی معرفی میکند، در این گروه قرار میگیرند. دراین گروه، برخی نیز هستند که از ادعاهای سابق خود دست شستهاند و دعاوی خود در آغاز انقلاب را در غروب تجدد و آغاز عصری دیگر، همانند فوکو و آوینی، خوشبینانه میدانند و در یک دهه اخیر، هم امکان علوم انسانی اسلامی را نفی کردهاند و هم توسعه را فعلا اولویت جامعه معرفی کردهاند و تا مرز حمایت مطلق از پدیدارهای سیاسی مثل برجام نیز پیش رفتهاند. رضا داوری اردکانی مصداق این جریان است.
🔵 مدرن و حتی پستمدرن سازی اندیشه دینی
🔴 این گروه، صریح و غیرصریح معتقدند با فکر دینی نمیتوان با اقتضائات جدید زندگی مدرن و اندیشه مدرن وپستمدرن مواجه شد اما ازطرف دیگر معتقدند با توجه به سنت ستبر مذهبی در ایران، بدون تأیید دین نمیتوان اندیشه مدرن را بومی و مال خود کرد. این گروه با پیشفرض گرفتن اندیشه تجدد و پساتجدد، میخواهند بامراجعه به سنت دینی، قرائتی به دست دهند که بتوان با سنت دینی، آموزههای مدرن را موجه کرد. مرحوم فیرحی دراین دسته قرار میگیرد که تلاش میکرد به تناسب در آموزهها و در روش، از لاک و فوکو و این اواخر راولز، برای دموکراسیسازی و لیبرالیسمباوری در سنت فقهی، راهی باز کند.
🔵 نوستالژیک گرایان
🔴 این گروه، ایران پیش از اسلام را ایدهال فکری و تجربی خود میدانند و با فرض تصلب سنت و قابلاستفادهنبودن اندیشه و مفاهیم مدرن به همان شکلی که در غرب تکوین پیدا کرده است در ایران، در تلاشاند ذیل اندیشه ایرانشهری که معتقدند ظرفیتهای نهفته و قابلانکشافی دارد، به مواجهه با جهان جدید بپردازند. جواد طباطبایی دراین دسته قرار میگیرد.
🔵 ناتمام دانستن فهم، نقد و پاسخ ایجابی به فکر مدرن و معرفت پستمدرن
🔴 دسته آخر که جریان اقلیتی است با فهم تجربه تاریخی مواجهه با جهان جدید در دویست سال اخیر و ناموفق دانستن آن، معتقد است که ما همچنان در فهم این اندیشهها عقب ماندگی داریم و بدون فهم درست وعمیق، نقدها و ایجابها نیز از مرز سادهسازی فراتر نخواهد رفت و بطریق اولی در سازماندهی عینی زندگی اجتماعی، کاربستی نخواهد داشت. این گروه فهم ما از جهان مدرن و نیز تفکر مدرن ومعرفت پستمدرن را ناتمام میدانند و اولویت را برای تنظیم مواجهه با این اندیشه ونوع زیست اجتماعیاش، به فهم و بازاندیشی در فهم جهان جدید میدهند.
@Parvizamini_ir
✅ آزمایش فکری و نقد استدلال بیپاسخ گذاشتن عملیات تروریستی علیه ایران
🔴 برخی فیلسوفان مانند دکارت برای نقد رادیکال برخی دعاوی ازجمله شکاکیت و برخی فیلسوفان سیاسی مثل راولز برای طرحافکنی و موجه نشان دادن ایده سازماندهی اجتماعی براساس اصول عدالت، از تات اکسپریمنت (thought experiment) یا آزمایش فکری استفاده کردهاند.
🔴 دکارت در یک آزمون فکری با شک دستوری در همه چیز از مسائل تجربی تا منطقی و ریاضی، ایده شکاکیت را به شکل حداکثری طرح کرد و در همان نقطه، ایده شکاکیت را با این گزاره که در اینکه در همه چیز شک میکنم، نمیتوانم شک کنم را نقد کرد و به قول معروف به یک نقطه ارشمیدسی برای یقین دست پیدا کرد.
🔴 جان راولز نیز برای موجه نشان دادن اصول عدالتاش برای سازماندهی جامعه، در یک آزمون فکری افراد و شهروندان آزاد و برابر را در یک آزمایش فکری در یک وضعیت نخستین و پشت پرده بیخبری قرار داد که نسبت به خیر، نسبت به تواناییها خود و دیگران، جنسیت خود و دیگران، طبقه اجتماعی خود و دیگران و...، در بیخبری بسر میبرند. این وضعیت آنها را در یک شرایط منصفانه قرار میدهد و راولز معتقد است در این شرایط منصفانه، افراد مطابق کتاب یک نظریه درباره عدالت یا شهروندان مطابق کتاب لیبرالیسم سیاسی و کتاب عدالت بهمثابه انصاف؛ یک بازگویی، اصول دوگانه پیشنهادی او را برای ارنج و تنظیم جامعه انتخاب میکنند.
🔴 از این آزمایش فکری میتوان در نقد و ارزیابی ادعای دولت و حامیان آنها در لزوم عدم پاسخگویی به حملات تروریستی به افراد و تأسیسات هستهای ایران که اینک مکرر اتفاق میافتد، استفاده کرد.
🔴 اصل و چکیده ادعا این است که اگر به ترورها پاسخ دهیم، مذاکرات و راههای دیپلماتیک برای کاهش یا از بین بردن تحریمها از بین خواهد رفت و اساسا اسرائیلیها برای برهم زدن مذاکرات و برای جلوگیری از پایان یا کاهش تحریمها، دست به این عملیات تروریستی میزنند.
🔴 در یک آزمون فکری میتوان این ادعا را به یک وضعیت بسیار حداکثری گسترش داد. فرض کنیم آمریکاییها و اروپاییها حاضر باشند همه تحریمها را بدون هیچ چشمداشتی بردارند. همچنین همه محدودیتهای هستهای ایران را نیز بردارند و مثلا هر سطحی از غنیسازی که خواستیم بتوانیم بکنیم و نظارتهای سرسختانه را هم کنار بگذارند. علاوه بر این به شکل فنی و مالی کمک کنند و ما نیازهای هستهای خود برای تأمین انرژی را برطرف کنیم و حداکثر با داشتن سلاح هستهای ایران نیز موافقت و حتی به ساخت آن نیز کمک کنند. در قبال این وضعیت آنها تنها یک شرط بگذارند که به هر دلیل ایران حق ندارد در برابر هر گونه تعدی، تجاوز و ترور حتی با یک گلوله، عملیات دفاعی و تلافیجویانه انجام دهد و چنانچه به این کار مبادرت کند، همه امتیازات سلب و همه محدودیتها و همه تحریمها به شکل حداکثری برخواهد گشت و احتمال حمله نظامی نیز خواهد بود. آیا عاقلانه است که ایران در قبال این امتیازات بسیار رؤیایی این شرط را بپذیرد؟ خیلی واضح است که پذیرش این وضعیت برای هر انسان عاقل یا جامعه عاقل چقدر حماقتآمیز است. چون اصل موجودیت خود را معامله کرده است و اساسا وقتی موجودیتی در کار نباشد، امکان استفاده از آن امتیازات نیز ولو رؤیایی، ناممکن است. حالا با این آزمایش فکری بهتر میتوان فهمید که این استدلال دولتیها که نباید به حملات تروریستی صهیونیستها به دانشمندانی مثل شهید فخریزاده و تأسیسات نطنز پاسخ داد در شرایطی که حتی خبری از آن امتیازات نیز وجود ندارد، چقدر سست و بیمایه و ابلهانه است.
@Parvizamini_ir
✅ الگوی حکمرانی حسن روحانی و جایزه تمشک طلایی!
🔴 در یک صورتبندی قابل فهم، هر حکمرانی با مجموعهای محدودیتها و امتیازات یا به قول مشهورتر با مجموعهای از فرصتها و تهدیدها روبروست. بنابراین براساس رویاروییهای گوناگون با این فرصتها و تهدیدها میتوان الگوهای مختلف حکمرانی را مدلسازی کرد:
🔻استفاده حداکثری از فرصتها و تبدیل تهدیدها به فرصتها
🔻 استفاده حداکثری از فرصتها و رفع تهدیدها
🔻 استفاده حداکثری از فرصتها و حداقلی کردن هزینه های تهدیدها
🔻 استفاده حداکثری از فرصتها و پرداخت حداکثری هزینههای تهدید
🔻 ناتوان در استفاده از فرصتها و پرداخت حداکثری هزینههای تهدید
🔻 تبدیل فرصتها به تهدید و پرداخت حداکثری هزینههای تهدید
🔻 تبدیل حداکثری فرصتها به تهدیدها و پرداخت حداکثری هزینه تهدیدها
🔻 تبدیل حداکثری فرصتها به تهدید و پرداخت حداکثری هزینههای تهدید بعلاوه زبانِ دراز
🔴 مصداق کامل الگوی اول حکمرانی، شهید قاسم سلیمانی، خصوصا در دوره فرماندهی سپاه قدس در دو دهه گذشته است. این شهید عزیز از فرصت وجود نظام اسلامی و ظرفیتهایی که در جهان اسلام وجود داشت استفاده حداکثری کرد و به استحکامبخشی و نیرومندسازی یک جبهه نیرومند مقاومت اسلامی در عراق و لبنان و فلسطین و یمن و... مبادرت کرد و تهدیدهایی مثل داعش را به فرصت بالا بردن ضریب امنیت کشور تبدیل کرد. عراق و افعانستان اشغال شده و در چنگ آمریکا گرفتار شده را به باتلاقی برای آمریکاییها تبدیل کرده است و...
🔴 اما تنها مصداق الگوی آخر شاید در کل تاریخی که بشر مدون کرده باشد، دولتمداری حسن روحانی است. او مثلا توانست فرصت کنترل و مدیریت بیماری ناشناخته کرونا را چند بار در طول دوره این بیماری به تهدید تبدیل کند که گفتارها و کردارهای او در دو هفته گذشته نمونه اخیر است. وی با گفتارهایی نظیر ما پیک کرونا را پشت سر گذاشتیم و کردارهایی مثل رها کردن کنترلهای حاکمیتی، توانست فرصت کنترل چند ماهه کرونا را به تهدید قرمز شدن شتابنده اکثر مناطق ایران تبدیل کند. ضجهها و التماسهای وزیر بهداشت نیز تاثیری در این شکل حکمرانی او نداشت و اینک این جان انسانهاست که فدای این مدل حکمرانی میشود و فریادرسی نیز نیست.
🔴 روحانی علاوه بر این، با مشی و مدیریت خود و ارجاع مسایل کشور به خارج، هزینههای تهدید تحریمهای هستهای را به شکل حداکثری درآورده است که مقایسه وضعیت اکنون کشور با سال ۹۲ که نتایج تحریمهای سخت آمریکا تا حد زیادی کنترل و مدیریت شده بود، به خوبی این حداکثری کردن تهدید در دولتمداری روحانی را میتوان فهمید. البته اصحاب دولت روحانی به این وضعیت نیز اکتفا نکردند و به جای ابراز شرمندگی از این همه فلاکتی که بر سر کشور و مردم آوار کرده است، با زبان درازی میگویند که اگر ما نبودیم، قحطی میشد یا اگر ما نبودیم صد برابر بدتر میشد یا اگر ما نبودیم دلار به جای ۲۵ هزار تومان، ۵۰ هزار تومان بود و ما اگر نبودیمهای دیگر!
🔴 در سینما علاوه بر جایزههای مثبت در جشنوارهها و فستیوالهای سینمایی مثل نخل طلای کَن و شیرِ طلایی ونیز و خرسِ طلایی برلین و سیمرغ بلورین جشنواره فجر، به بدترین فیلمها نیز جایزه میدهند که تمشکِ طلایی از نمونههای مشهور آن است. اگر بخواهیم به دولتمردی روحانی براساس منطقِ بدترین فیلم سینمایی جایزه بدهیم، جایزه تمشک طلایی حکمرانی با فاصله زیاد از دیگران به روحانی تعلق میگیرد.
@Parvizamini_ir
✅ دولت جوان حزباللهی آری یا خیر؟
🔴 برخی فیلسوفان و فیلسوفان سیاسی در نقد افکار دیگران و در سازماندهی نظام فکری خود از تفکیک مهمی بین مفهوم (کانسپت) با برداشت (کانسپشن) استفاده کردهاند. مقولات اندیشه گاهی از حیث مفهومی در تخالف با یکدیگرند و گاهی دارای وحدت مفهومیاند اما در برداشتها متکثرند. مثلا مک کالوم در نقد به تقسیمبندی مفهوم آزادی به مثبت و منفی آیزیابرلین، معتقد است که آزادی برخلاف نظر وی دارای وحدت مفهومی و تفاوتها در تلقی از آزادی، تکثر در برداشت است.
🔴 این تفکیک را در ادراکها و تفسیرها از دولت جوان حزباللهی میتوان به کار بست. اکنون برخی دائما این عبارت را به عنوان تنها راهحل گذار از وضع موجود طرح میکنند اما میتوان در این باره برداشتهای متکثری داشت که برخی از این برداشتها اتفاقا نهتنها در حکم راهحل نیست و قابلدفاع هنجاری نیست بلکه به ناممکن شدن چنین ایدهای ختم میشود.
🔴 از عنوان حزباللهی دو برداشت دیده میشود. برخی عنوان حزباللهی را در معنای اسم مستعار یک بخش خاص و محدود از جریان سیاسی موسوم به اصولگرا بکار میگیرند و در برداشت از دولت جوان حزباللهی، سپردن دولت به این جریان را مورد نظر دارند. تفسیر دوم حزباللهی بودن اسم عام برای جریاناتی است که به مبانی و چارجوبهای نظام جمهوری اسلامی باور دارند ولو اینکه در شیوهها و روشها و رویکردها منتقدند.
🔴 برداشت اول از حزباللهی، تنگنظرانه و خلاف عمومیت نهاد دولت است و در عمل نیز چون از نمایندگی اقشار وسیعی از جامعه باز میماند، از شرط ضروری کارآمدی، یعنی همراهی و پشتیبانی مردم، باز خواهد ماند و نخواهد توانست در بخشهای وسیعی از جامعه احساس تعلق ایجاد کند.
🔴 درباره جوانی نیز دو برداشت وجود دارد. یک برداشت از جوانی به عنوان سنوسال خاص مثلا زیر ۳۵ یا ۴۰ سال است و منظور از دولت جوان و حزباللهی، دولتی متشکل از جوانان در این سنوسال در سطح رئیسجمهور و وزرا و معاونین رئیسجمهور است. در این برداشت دولت جوان حزباللهی در برابر دولت با سن و سال بالا و پیر قرار میگیرد و تعریف میشود.
🔴 برداشت دوم از جوان یعنی کسانی که دارای ایده نو و راهگشا و ذهنیت جدید در حکمرانیاند و متناسب با جوانی، دارای کاربلدی، انگیزه و انرژی اجرایی لازم برای تحقق و پیشبردن آن ایدهها هستند. این تلقی از جوانی، دگر خود را نه میان سالان و کهنسالان بلکه خود را در برابر ایدههای فرسوده، کهنه و مصرفشده و ناکارآمد کنونی تعریف میکند.
🔴 برداشت نخست از جوان اولا عملا ممکن نیست. یعنی تکیهزدن به عالیترین سطح سیاسی و حکمرانی جمهوری اسلامی نیازمند مجموعهای از تمهیدات و تجارب است که در این سن و سال مصداقی ندارد و اینک نیز در بین کسانی که وارد گود انتخابات شدهاند نیز مابهازای خارجی ندارد. ثانیا مزیت تواناییهای عملیاتی بیشتر در این سنوسال بدون ذهنیت و بدون داشتن ایدههای نو در حکمرانی بکار نخواهد آمد. علاوه بر این که از امتیاز منفی بیتجربگی حکمرانی نیز برخوردار است. اما تفسیر دوم هم ممکن است و هم دارای مصداق و هم میتواند مطلوب و توانا در فراروی از وضعیت موجود باشد.
🔴 بنابراین مدافعان این عنوان دولت جوان و حزباللهی اولا اگر در پی تفسیر نقد شده اول این نوشتارند، بدانند که این برداشت یک تلقی نافرجام و بلکه هزینهساز نسبت به مشکلات بغرنج و تودرتو کشور است و اگر برداشت دوم را دارند باید به جای تأکید مکرر و صرف روی این عبارت دولت جوان حزباللهی، به افکار عمومی و نخبگان نشان دهند که اولا از فراگیری لازم اجتماعی برخوردارند و قرار است که از عمومیت نمایندگی کنند. ثانیا نشان دهند چه گفتمانی را نمایندگی میکنند و چه ایدهها و چه ذهنیت تازه و راهگشایی در تحول وضع موجود دارند و چگونه متناسب با منابع و امکانات کشور میتوانند این ایدههای نو در حکمرانی را محقق کنند. خلاصه جوان کردن حکمرانی به معنای تازه و نو کردن سازمان حکمرانی در نهادها و سازوکارها، رویهها، نسبتها، قواعد، هنجارها و راهحلهاست نه سنوسال جوانی!
@Parvizamini_ir
✅ اراده انسانی و عقلانیت اجتماعی ایرانیان در مصاف با رنجها
🔴 جناب خاتمی دیدید که سال نو شد و مردم برخلاف نظر شما و علیرغم سختیها در زندگی، به جای ابراز همدلی با رنجها، سال جدید را به هم تبریک و شادباش گفتند و درکنار سفره هفت سین، سال خوب و خوش برای هم آرزو کردند.
🔴 این کنش اجتماعی ایرانیان نتیجه اراده طبیعی انسانها برای مغلوب نشدن در برابر دشواریها و احساس طبیعی امیدواری در انسانها در سختترین شرایط برای بهتر کردن زندگی خود و اطرافیان و محصول عقلانیتی اجتماعی است که اگر نمیتوان رنجی را کاست، لازم نیست با کردار یا گفتار، احساس رنج خود و دیگران را مضاعف کرد که در پیام و گفتار شما هر دوی این واقعیتها نادیده گرفته شده بود.
@Parvizamini_ir
✅ جناب خاتمی شما بخشی از مسئلهاید نه راهحل و نه التیامبخش آن!
🔴 بهتازگی جناب خاتمی در پیامی به مناسبت نوروز گفتهاند ترجیح میدهند که به جای تبریک به مردم، با رنجهای آنها همدلی کنند! و از همه خواستهاند از مردم عذرخواهی کنند و...
🔴 جناب خاتمی! وضعیت بدخیم اجتماعی و سیاسی کنونی تا حد زیادی محصول حکمرانی دولتی است که در انتخابات ۹۲ و انتخابات ۹۶ با حمایت شما سرکار آمد و شما الان بخش جداییناپذیر از کارنامه خسارتبار آن هستید. آنچنان در این دو دوره، اوضاع اقتصادی و اجتماعی مردم به وخامت گذاشته است که وضعیت سال ۹۲ یک وضعیت اوتوپیایی و آرمانی و تا حدود زیادی دستنیافتنی است. اگر کسی در انتخابات ۱۴۰۰ این باور را در مردم ایجاد کند که میتواند وضعیت کشور به نصف وضعیت سال ۹۲ برگرداند، بیشک مورد اقبال و استقبال مردم در انتخابات واقع خواهد شد. حکمرانی دولت روحانی و شریک سیاسی شما، کاری کرده است که شعار «به عقب برمیگردیم» یک شعار آوانگارد و پیشتازانه و رأیساز به حساب میآید. جناب خاتمی! شما خود بخشی از مسئلهاید نه راهحل یا التیامبخش آن. شما نمیتوانید مثل شهروند جنتلمن و از موضع یک خیرخواه کل، همه را نصیحت کنید و به یک عذرخواهی دستهجمعی ترغیب کنید.
🔴 جناب خاتمی! اعلام همراهی و همدلی با رنجهای مردم در آغاز سال جدید به چه درد مردم میخورد؟ کدام دردها و کدام رنجهای آنها را برطرف میکند؟ آیا مشکل گرانی کالا و خدمات، مسکن، اشتغال، رفاه، نابرابری و فقر و کرامت اجتماعی ایرانی را برطرف میکند؟ سیاست عرصه این سانتیمانتالیسمبازیها نیست. شما به جای همدردی با مردم، باید فکری به حال بهبود حکمرانی در دولت و متحد سیاسی خود میکردید، اگر راهی و تدبیری برای کاهش درد و رنج مردم دارید، باید از طریق دولتی که درباره کارنامه او مسئول هستید، از مسائل مردم کارگشایی میکردید. یا لااقل با صراحت و شفافیت مسئولیت اجتماعی و مدنی این دولت را میپذیرفتید و پای دیگران را در موضوعی که مسئولیتش با شماست، باز نمیکردید و دیگران را شریک جرم خود نمیکردید!
🔴 شما مثل این پیامتان نشان دادهاید ازجمله سیاستمدارانی هستید که وجاهت اجتماعی خود را بر مصالح عمومی مقدم میدارید و جایی که پای این وجاهت در میان باشد، از چیزهای مهمی درمیگذرید. در سال ۸۸ نیز با علم به عدم تقلب و خطا بودن مسیر موسوی، حاضر نشدید برای حفظ این وجاهت اجتماعی از آتش خشم طرفداران موسوی، واقعیت را علنی بیان کنید و مانع آن همه خسارتهای خرد و کلان گردید.
🔴 سیاستمدار اخلاقی، سیاستمدار مسئولیتپذیر است و مسئولیت تصمیمات خود را میپذیرد و منافع و مصالح عمومی را فدای وجاهت اجتماعی خود نمیکند. پس اخلاقی باشید و مسئولیتپذیر!
@Parvizamini_ir
✅ ادای دین به برادر سعید محمد!
🔴 متاسفانه اظهارنظرهای این روزها درباره سعید محمد قدرناشناسانه است و نقش نمادین وی در معرفی وضعیت سیاست امروز در آنها نادیده گرفته شده است.
🔴 سعید محمد مانند تابلویی روشن به ما نشان داد که سیاست و دولتمردی در ایران به چه ذلتی افتاده است که او که به قول فوتبالیها حتی یک عکس با شورت در سیاست ندارد نیز، سودای دولتمردی و اداره قوه مجریه را در این شرایط سخت و خطیر کنونی دارد. سعید محمد به ما درک شفافی از وضعیت کمدی_تراژیک امروز سیاست ایران داد و به ما نشان داد که چه شوخیها در سیاست ایران میتواند جدی شود و آب در سیاست ایران تا چه حد سربالا برود. سعید محمد به ما امکان داد که جهل مرکب را در سیاست بتوانیم مجسم کنیم. او به ما بحران در سیاستورزی ایرانِ امروز را هشدار داد. او نشان داد سخن مرحوم موسوی اردبیلی که گفته بود بعد از ده سال از انقلاب ما نمیدانیم چه کسی را کجا بگذاریم در سال چهل و دوم نیز برای برخی هنوز مصداق دارد و خلاصه او به ما خیلی واقعیتهای سیاست امروز را نشان داد.
🔴 به اقتفای جان راولز در کتاب «عدالت به مثابه انصاف،؛ یک بازگویی» که از زبان آبراهام لینکلن میگوید که اگر بردهداری نادرست نیست پس هیچ چیز نادرست نیست، میتوان گفت که اگر سعید محمد میتواند قوه مجریه ج.ا.ا را اداره کند و صلاحیت لازم برای رئیسجمهور شدن را دارد، پس، دیگر هیچکس را نمیتوان پیدا کرد که صلاحیت این کار را نداشته باشد.
@Parvizamini_ir
✅ فضای مجازی چگونه احمق میکند؟
🔴 کتاب «فقر احمق میکند» زوایه جالبی را برای تبیین مسئله فقر طرح میکند. این کتاب که به قلم یک روانشناس و یک اقتصاددان نوشته شده، بر این فرض استوار است که فقر با ایجاد اشتغالات ذهنی فراوان ذیل نیازهای روزمره و ضروری مثل تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و درمان، تحصیل فرزندان و...، پهنای باند ذهن افراد فقیر را اشغال کرده و این اشغال شدن، موجب ایجاد اختلال در قوای شناختی افراد فقیر میشود. این اختلال شناختی باعث اتخاذ تصمیمات بد در آنها شده و اساساً احمق بودن درواقع همین تصمیمات بدی است که مثلاً موجب ترجیح نفع کوتاهمدت بر نفع درازمدت شده یا نوعی از ناتوانی را در پی دارد که برآمده از تحلیل پیامدهای تصمیم و تصمیم بدی است که حالا پایه تصمیمات بد دیگر میشود. درواقع این تصمیمات بد نیست که افراد را فقیر میکند بلکه این فقر است که موجب تصمیمات بد در افراد شده است. بنابراین سیاستهای رفع فقر از این جهت توجیه میشوند که تلاش دارند تا پهنای باند ذهنی افراد را باز کرده و به تبع آن، افراد شرایط اتخاذ تصمیمات بهتری برای خود و جامعه داشته باشند.
🔴 مشابه همین منطق، میتوان ادعا کرد؛ فضای مجازی نیز بهخصوص به شیوهای که غالباً در ایران استفاده میشود؛ مانند فقر میتواند تولیدکننده نادانی باشد. درواقع شاید بتوان گفت: فضای مجازی، احمق میکند!
🔴 مصداق بارز این احمق شدن را اما میتوان در بسیاری از چهرههای ورزشی، هنری و موسیقیایی دید که تحت عنوان سلبریتی شناخته میشوند. برخی حرفها و گزارههایی که از سوی این افراد طرح و بیان میشود، چنان عجیبوغریب و بیحسابوکتاب است که انسان را در وضعیت «ما هیچ؛ ما نگاه» قرار میدهد. اعلام مرگ مرحوم علی انصاریان در اثر ابتلاء به کرونا به عنوان شهید واکسن، فریادهای جگرخراش یک بازیگر بر سر وطن به عنوان خراب شده یا بکار بردن تعابیری مثل سرزمین نفرین شده برای ایران و...، در این چارچوب قابلتأمل است.
🔴 حال میتوان پرسید چرا و چگونه فضای مجازی احمق یا نادان میکند؟ فضای حاکم بر شبکههای اجتماعی مثل توئیتر و اینستاگرام متکی بر کنشها و شاخصهایی نظیر آمار لایک، فالوئر، ریپلای، ریتوئیت و میزان ایمپرشن و... است. این یعنی شاخصهای کمّی فوق، سنجه وزنکشی حرفها و مواضع و دیدگاههاست. این وضعیتِ ساختاری اما به تدریج در قوای شناختی افراد دائمالمصرف که مدام در معرض آن هستند، ایجاد اختلال میکند. اختلالی که باعث میشود جدیترین معیار و دغدغه در تولید پیام، چه از منظر محتوایی و چه به جهت فرمی، ناظر به همین جلب توجه آماری باشد. به بیان دیگر اینکه «چه بگویم و چگونه بگویم» تا بیشترین بازخورد و توجه اجتماعی را جلب کنم، به مهمترین دغدغه کاربران شبکههای اجتماعی تبدیل میشود. در واقع در این ساختار، کسب کف و هورا، جایگزین واقعیت و استدلال میشود تا در فضایی که واقعیت و استدلال کمارزش است، به ناچار، نادانی تولید و توسعه یابد.
🔴 طبیعتاً پیامد طرح پرسش بالا و انتقال آن از حاشیه به متنِ فعالیتِ یک فرد در شبکههای اجتماعی، این است که پرسشهای عقلانیتسازِ حرف و سخن، به حاشیه میرود. مثلا این پرسشها که آیا این موضع بر واقعیت متکی است؟ آیا اخباری که مبنای اعلام مواضعاند، از فیلتر راستیآزمایی عبور کردهاند؟ آیا این مواضع با باورها و عقاید من سازگار است؟ آیا احساسات عمومی و منافع هموطنان من در این موضع لحاظ شده است؟ آیا این میزان و به این شکل حرف زدن به حل مسئله کمک میکند؟ و سئوالاتی از این دست که به مواضع ما عقلانیت میبخشد، از دستور بحث خارج میشود. و اینچنین، فضای شبکه اجتماعی که میتواند موجد آگاهی و خردورزی باشد، به مهلکه ترویج و گسترش نادانی میافتد.
🔴 آنچه مایه تأسف است، این است که کژکارکردهای رسانههای اجتماعی در سطح عموم مردم منحصر نبوده و به سطح نخبگان سیاسی و فکری و فرهنگی و حتی تصمیمگیران و تصمیمسازان کشور نیز تعمیم یافته است. آنجا که این افراد نیز در رقابت بیانتهای دیدهشدن، خود را تابع قواعد مبتذل این فضا کرده یا حداقل این فضا را مرجع تحلیل یا مبنای فهم فضای اجتماعی قرار میدهند. اینک تعداد زیادی از افراد را میشناسم که بعد از فعال شدن در بستر شبکههای اجتماعی، به جهت سطح دغدغه و مواضعشان، نسبت به پیش از فعالیت در این فضا، افت قابلتوجهی داشتهاند. تلختر آنکه اگرچه پیامدهای نادانی و گسترش آن همیشه خطرناک و پرهزینه است اما هزینه توسعه نادانی در میان تصمیمسازان، تصمیمگیران و سیاستمداران با هزینه نادانی سلبریتیها هم قابلمقایسه نیست چراکه اگر تبعات نادانی گروه دوم تنها به بخشی از هوادارانشان بازمیگردد، هزینههای نادانی اینها، بهناچار به میلیونها شهروند ایرانی تحمیل خواهد شد.
@Parvizamini_ir
✅ پوزشطلبی رئیس رسانه ملی و لوازم و پیامدهای آن
🔴 در پی سخنان نسنجیده و سخیف یکی از میهمانان برنامه زاویه در شبکه چهار، علیرغم اعلام موضع منفی و شفاف تولیدکنندگان این برنامه نسبت به گوینده این سخن حین و بعد از پخش برنامه، رییس صداوسیما از رئیسجمهور عذرخواهی کرد و گوشزد کرد که با قصور و تقصیر در بروز این خطا نیز، برخورد قاطع خواهد کرد. در این باره چند نکته قابلتوجه وجود دارد:
🔴 نکته نخست این است که این اقدام جناب عسگری به عنوان عالیترین مقام سازمان صداوسیما مصداق ضربالمثل «گنه کرد در بلخ آهنگری | به شوشتر زدند گردن مسگری» است که طبیعتا و کاملا بلاوجه بود. حداکثر انتظار از رئیس سازمان صداوسیما در این باره، اعلام موضع مخالفت با سخنان آن فرد بود نه عذرخواهی!
🔴 نکته دوم تفاوت بین مخالفت کردن با یک مسئله و پوزشطلبی نسبت به آن است. در مقام مخالفت، افراد یا گروهها یا نهادها بر اساس مانیفست فکری و اخلاقی خود نسبت خویش را با مسائل روشن میکنند. اما پوزشطلبی حاکی از این است که افراد به نوعی خود را در شکل گرفتن آن مسئله، قاصر یا صاحب قصور میدانند. به این معنا، موضع عذرخواهی رئیس سازمان، دانسته یا نادانسته پای او در بروز این خطا به میان میکشد و وعده برخورد قاطع با قصور و تقصیر مشمول برخورد جناب عسکری با خود نیز میشود.
🔴 نکته سوم بدعتگذاریای است که در این اظهارات جناب عسگری وجود دارد. این سخن؛ اگر گوینده بخواهد به لوازمش پایبند باشد، یا به دروتختهکردن گفتگوهای آزاد و زنده دانشوران درباره حمکرانی و حکمرانان ختم خواهد شد چون هیچ تضمینی برای عدم لغزش کلام حاضران در گفتگوهای زنده نمیتوان داد. یا باز شدن باب عذرخواهیهای مکرر رئیس رسانه ملی از صدر تا ذیل حکمرانان کشور در پی هر گفتگویی و خطای سهوی یا عمدیِ کلامی و گفتاریِ طرفین بحث خواهد شد که هردوی این پیامدها، نامعقول و ناشدنی و نتیجه طبیعی این بدعت است.
🔴 نکته چهارم، بحث اصیل بودن یا ابزاری بودن امور اخلاقی است. اگر نارواگویی یک خطای عام اخلاقی است، ارتکاب این خطا، رئیسجمهور و غیررئیسجمهور نمیشناسد و دستکم برای همگان به یک سطح باید محکوم باشد. اگر این خطا را شهروندی مثل کارشناس برنامه زوایه کرد و براساس آن رئیس صداوسیما موظف شد به لحاظ اخلاقی از رئیسجمهور عذرخواهی کند، به همین نسبت، نارواگوییهای رئیسجمهور نسبت به سایر سطوح حکمرانی و شهروندان نیز که در این دوره، کم نبوده است و از طریق رادیو و تلویزیون منتشر شده است، نیز باید جناب عسگری را به عذرخواهی از مردم موظف کند. مگر این که اخلاق و هنجارهای اخلاقی، عام نباشد و بنا به جایگاه افراد در قدرت رتبهبندی بشود که در این فرض، اخلاق به شکل اصیل آن بلاموضوع و تابع قدرت سیاسی خواهد شد.
🔴 نکته پنجم، بحث توازن «آزادی و قدرت» است. طبیعی است کسانی که قدرت بیشتری دارند باید آزادی کمتر و کسانی که قدرت کمتر دارند، باید آزادی بیشتری داشته باشند تا توازن بین قدرت و آزادی به بالانس رابطه بین حکمرانان و شهروندان منجر شود. آزادیِ بیشتر شهروندان، چه در مقام آزادی بیان و پس از بیان، به مثابه سنگری برای مصونیت شهروندان از تعرض حکمرانان و راهی برای مسئولیتپذیر و پاسخگو کردن آنهاست. بنابراین شهروندان ابزاری جز سخن گفتن شفاهی و مکتوب برای اظهار آزادی بیان خود ندارند و اگر حرف نسنجیده شهروندان نسبت به صاحبان قدرت مستوجب عذرخواهی عالیترین مقام رسمی رسانهای باشد که این سخن در خلال گفتگویی در آنجا بیان شده است، رئیس رسانه ملی به طریق اولی و شبانهروز باید از اظهارات نسنجیده و فراوان رئیسجمهور نسبت به دیگران، اعم از سایر حکمرانان و نیز شهروندان، عذرخواهی و پوزشطلبی کند تا تعادل بین آزادی شهروندان و قدرت حکمرانان محفوظ بماند.
@Parvizamini_ir
⚫️ هنوز از قویترین تجلیلها و معاصرترین تحلیلها از حضرت فاطمه (س)، سخن شریعتی است. آنگاه که گفت فاطمه؛ اگر چه همزمان افتخار دختر محمد و خدیجه، همسر علی و مادر حسنین و زینبین بودن را دارد و فاطمه همه اینهاست، اما این همهی، فاطمه نیست و فاطمه، فاطمه است. یعنی ارزش فاطمه به خود فاطمه است.
@Parvizamini_ir
✅ آقازاده و تناقض سیستماتیک در روایت از فساد (بخش یک)
🔴 مجموعه نمایشی آقازاده در شبکه نمایش خانگی در ۲۹ قسمت به موضوع فساد، علیالخصوص فساد اقتصادی در ایران امروز پرداخته است. لُب لباب حرف این مجموعه نمایشی این است که فساد در کشور «خیلی خیلی خیلی ممکن» و «پیشگیری و فسادستیزی بسیار بسیار بسیار ناممکن» است.
🔴 پایههای این روایت از فساد در ایران در مجموعه آقازاده به سه صورت موجه و مدلل شده است.
🔴 آقازاده در سطح نخست نشان میدهد که فساد در ایران اولا «ساختاری»، ثانیا «سیستمی»، ثالثا «سازمانیافته»، رابعا «جامع و شبکهای» و خامسا «مافیایی و خشن» است.
🔴 فساد ساختاری است یعنی مجموعه مناسبات هنجاری و نهادی، تسهیلگر فساد است و برعکس پیشگیری و مبارزه با فساد، دشوار و یا با موانع اساسی روبروست. درواقع اگر کسی بخواهد سالم باشد و بخواهد اخلاقی و عادلانه زندگی کند، دشوارتر از این است که بخواهد فاسد بشود و غیراخلاقی زندگی کند. مثلا شرایط برای بحریِ پسر و اطرافیان برای فسادکردن راحتتر است تا مبارزه با فسادی که حامد میخواهد انجام بدهد. برای مبارزه با فساد باید حیثیت، آبرو، ناموس و جان همسرش را بدهد.
🔻 فساد سازمانیافته است یعنی مانند تصویری که آقازاده نشان میدهد، گروهها و افراد مبادرتکننده به فساد در ایران، دارای تشکیلات داخلی با تقسیم نقش و سطوح لایهبندی شده توام با ارتباط خارجی است.
🔻 فساد سیستمی است یعنی فساد عامدانه و از بالا و مدیریتشده توسط عناصر سطح بالای نظام سیاسی که دارای نفوذ در همه ارکان سیاسی از مجریه تا مجلس تا دستگاه قضایی است، انجام میشود که در چهره حاج حسن، بحریِ وزیر، خریدن نمایندههای مجلس در رأی اعتماد وزرا و جابجایی وزرا با طرح و برنامه و با پروندهسازی تبلور دارد.
🔻فساد جامع و شبکهای است یعنی علاوه بر اقتصاد، سیاست (حاج حسن، ورارت بحری و خریدن رأی اعتماد نمایندهها) و هنر (اسپانسر کنسرتهای موسیقی تینا و حراج نقاشی) و روابط غیراخلاقی-جنسی و مشتقاتش را هم شامل میشود و علاوه بر این، سطوح مختلف فساد به یکدیگر سرویس هم میدهند.
🔻فساد مافیایی و خشن است یعنی این تشکیلات مبادرتکننده به فساد، راحت دست به هتک حیثیت و آبروی افراد و نیز آدمکشی میزند.
🔴 با این تصویرسازی از فساد در ایران توسط مجموعه آقازاده، که تهیهکننده و طراح کار آن (عنقا) بیان کرده است که این تنها ده درصد واقعیت فساد در کشور است، طبیعی است که این جمعبندی شکل بگیرد که فساد بسیار بسیار بسیار ممکن و پیشگیری و فسادستیزی خیلی خیلی خیلی ناممکن است.
✳️ ادامه دارد...
@Parvizamini_ir
🎥 اگر زوج لاریجانی-ظریف از طرف اصلاحطلبان کاندیدا شوند فضای انتخابات چگونه شکل میگیرد؟
🔹آیا میتوان بدون رأی ایدئولوژیک و سیاسی پیروز انتخابات شد؟
🔹وضعیت سیاسی آقایان رئیسی، قالیباف، لاریجانی و جلیلی و ظریف چگونه است؟ مزیت و محدودیت آنها کدام است؟
🔹آیا آقای لاریجانی مانند آقای روحانی از پایگاه رأی اصلاحطلبان میتواند استفاده کند؟
🔸بخش چهارم گفتوگوی تسنیم با «پرویز امینی» جامعهشناس سیاسی و استاد دانشگاه
@TasnimNews
🎥 کدام شکافهای اجتماعی در انتخابات ۱۴۰۰ تعیین کننده خواهد بود؟
🔹کرونا چه تاثیری بر انتخابات میگذارد؟
🔹آیا شکاف مشارکت در برابر تحریم امکان شکلگیری دارد؟
🔹آیا مساله آزادی موضوع محوری در انتخابات ۱۴۰۰ خواهد بود؟
🔹ورود آقایان رئیسی، لاریجانی، قالیباف، ظریف و جلیلی چه تاثیری بر انتخابات میگذارد؟
🔸گفتوگوی تسنیم با «پرویز امینی» جامعهشناس سیاسی و استاد دانشگاه- بخش دو از پنج
@TasnimNews_ir
🎥 نزاعهای اصلی و کاندیداهای اصلی انتخابات ۱۴۰۰ چه کسانی میتوانند باشند؟
▪️ تیزر گفتوگوی تسنیم با «پرویز امینی» جامعهشناس سیاسی و استاد دانشگاه درباره انتخابات ۱۴۰۰ ریاستجمهوری
🔹«پرویز امینی» در این گفتوگو به بررسی عناصر عاملیتمحور در این انتخابات پرداخته و فرمول شکلگیری الگوی رقابتهای انتخاباتی و همچنین وضعیت افراد و شخصیتهای مطرح را بررسی کرده است.
🔸فیلمهای این گفتگو متعاقباً روی کانال خبرگزاری تسنیم قرار خواهد گرفت.
@TasnimNews
✅ درباره مرحوم آیتالله مصباح یزدی
🔴 ایشان از جمله معدود روحانیون قبل از انقلاب اسلامی بودند که اندیشه و مسائل دنیای مدرن را جدی گرفتند و باز از معدود روحانیونی بودند که «پروژه فکری» خود را مواجهه اسلامی با این مسائل قرار دادند و تلاش کردند از موضع یک مسلمان باورمند با آنها رویارو شوند. دوره ۶ جلدی فلسفه حقوق، فلسفه اخلاق، انسانشناسی اسلامی، معرفتشناسی، خداشناسی و الهیات و فلسفه سیاسی که به عنوان متون آموزشی از سوی شاگردان ایشان تألیف شده است، یکی از محصولات و رهاوردهای این مواجهه است که در آنها مسائل جدید در حقوق و اخلاق و سیاست، از منظری اسلامی طرح و بررسی شده است و دیدگاه اسلامی در این حوزهها تبیین شده است.
🔴 یکی دیگر از نقاط تمایز ایشان با دیگر دانشوران مسلمانِ روحانی و غیرروحانی، اسلامیاندیشیِ بدون «انفعال» و «التقاط»، با این مسائل جدید بود. آیتالله مصباح یزدی در اینباره، سخت حساس و غیرقابل انعطاف بود و اهل سهلگیری و تسامح نبود. بسیاری از مجادلات ایشان با اصحاب فکر و نظر، چه در پیش از انقلاب و چه پس از آن، ماحصل این سختگیری در مبانی فکری بود.
🔴 آیتالله مصباح یزدی بر عقاید و آراء خود استوار بود و از مخالفتها و فضاسازیها و فشار رسانهای واهمهای نداشت. در دو دهه گذشته تقریبا هیچ اهل فکری به اندازه او مورد مخالفت و حتی هجو و هوِ سازمانیافته و طراحی شده قرار نگرفت و البته او بر راه فکری خود مستدام ماند و این فشارها تأثیری بر جهتگیری فکری او نگذاشت.
🔴 از دیگر ویژگیهای ممتاز آیتالله مصباح یزدی، روحیه و رویکرد تشکیلاتی وی بود که ماحصل آن، پاگرفتن مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و برگزاری دورههای متوالی طرح ولایت برای دانشگاهیان بود که اولا این امکان را فراهم میکرد که پروژه اسلامیاندیشی درباره مسائل جدید، خصلت جمعی بگیرد و ثانیا کادرسازی شود.
🔴 آیتالله مصباح یزدی در ادوار حیات فکری خود، مخالفان سرسختی داشت که بسیاری از آنها دعوی سفت و سختی درباره آزادی داشتند اما بارها دعوت او را به گفتگو و مناظره فکری نپذیرفتند درحالیکه او علاوه بر حضور در گفتگوهای تلویزیونی اول انقلاب اسلامی، حاضر شد در دوره اصلاحات نیز با فردی در تراز پایینتر، چند دور درباره مسئله خشونت گفتگو کند که از تلویزیون نیز پخش شد.
🔴 با آراء و افکار و مشی سیاسی مرحوم آیتالله مصباح یزدی میتوان معقولانه و واقعبینانه مخالفت کرد و نظرگاهی دیگر داشت، اما نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد که ایشان از مصادیق و نشانههایی هستند که مشت ریاکارانه بسیاری از مدعیان آزادی و گفتگو را در دو دهه گذشته باز کردند و نشان دادند این مدعیان از آزادی به عنوان سلاحی علیه آزادی و از گفتگو حربهای برای هموار کردن جاده مونولوگگویی خود استفاده میکنند.
رحمت و رضوان الهی بر او باد.
@Parvizamini_ir
باشگاه سیاست در ایران برگزار میکند:
✅ گفتگوی زنده در کلاب هاوس؛ انتخابات، مردم، نامزدها، گفتمانها و نزاعها
🔴 با حضور پرویز امینی و جمعی از اهالی رسانه و سیاست
زمان: شنبه ۲۸ فروردین ساعت ۲۱:۳۰
آدرس باشگاه سیاست در ایران:
https://www.joinclubhouse.com/club/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
آدرس صفحه پرویز امینی در کلاب هاوس:
parvizamini" rel="nofollow">https://www.joinclubhouse.com/@parvizamini
✅ روحانی چه باید بکند که مشمول عدم کفایت سیاسی بشود؟
🔴 اکنون یک پرسش در نزد افکار عمومی با بسامد بالا، این است که دولت روحانی چه باید بکند که مشمول شرط عدم کفایت سیاسی شود؟ آیا او هنوز لازم است کارهای دیگری نیز بکند که شرط عدم کفایت سیاسی را احراز کند؟
🔴 آیا به خطر افکندن جان ایرانیان در کرونا، بیحاصل کردن چندباره مجاهدتهای کادر بهداشت و درمان و همراهی مردم در کنترل نسبی کرونا با تشخیص و اجتهاد شخصی (پیک کرونا پایان یافته است)، نابودکردن دارایی مردم در بورس، بیاعتنایی به سایر نهادهای قانونی ازجمله مجلس، ایجاد شکاف در حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی در برابر جبهه متحد و پرفشار خارجی و خنثی و بیاثر کردن هر راهبردی در برابر این فشارها، رکورد زدن در تورم، در افزایش نقدینگی و کسری بودجه، در بیاعتبار کردن پول ملی، در زوال رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی، در تشدید فقر و نابرابری، در ایجاد حس بیقدرتی و بیاعتمادی در شهروندان و صورتبخشیدن به حوادث تلخی مثل آبان ۹۸، مرجعیت بخشیدن به خارج در حل مسائل کشور حتی تا آب خوردن و تضعیف استقلال ملی و... کافی نیست؟
🔴 اگر اولا به هر دلیلی روحانی، مطابق عرف نظامهای مردمسالار، قدرت را ترک نمیکند و یا ثانیا به مصالح گوناگونی نمیتوان او را مانند رئیسجمهور نخست جمهوری اسلامی کنار گذاشت و یا ثالثا اکنون زمان برای این اقدام دیرهنگام است، اینها نباید واقعیت عدم کفایت او در حکمرانی را منتفی کند و این واقعیت را به عنوان واقعیت، در سایه این مسائل به حاشیه ببرد. این دلایل و مصالح سه گانه قابلدرک است و میتوان حتی با آنها همدلی کرد اما هرگز نمیتواند واقعیت عدم کفایت حکمرانی روحانی را زائل کند.
@Parvizamini_ir
✅ جمهوری اسلامی ناکام یا ناتمام؟
🔴 از روزی که ۹۸.۲ درصد ایرانیان به جمهوری اسلامی آری گفتهاند، چهار دهه گذشته است و اینک سه داوری کلان با خرده روایتهای بیشتر، درباره تجربه جمهوری اسلامی وجود دارد.
🔵 ایده تمام و عمل ناتمام
🔴 در داوری اول، جمهوری اسلامی یک ایده پر و کاملی است که تنها در عمل با چالشهایی مواجه شده است و نتوانسته به تمامیت تحقق یابد. علتالعلل چالشهای موجود نیز تعارض نظر و عمل است. یعنی یا کارگزاران باورمند به ایده بر سر کار نبودهاند یا سیاستها و راهبردها و تصمیمات، متناسب با ایده جمهوری اسلامی نبوده است. براساس این آسیبشناسی، راهحل نیز از رهگذر کنار گذاشتن کارگراران ناباور به ایده جمهوری اسلامی و بر سر کار اوردن باورمندان در ساختار سیاسی کشور، و اصلاح سیاستها و رویهها متناسب با ایده جمهوری اسلامی است. عمده هواداران جمهوری اسلامی در این دسته قرار میگیرند و انتخابات؛ خصوصا انتخاباتی مثل انتخابات ریاست جمهوری، ایستگاهی برای انجام این تغییرات است.
🔵 ایده تمام و عمل ناکام
🔴 داوری دوم مثل داوری اول، ایده جمهوری اسلامی را کامل میداند که البته در عمل به تمامیت ظهور کرده است اما ناکام مانده است. یعنی برخلاف داوری اول، اتفاقا عمل کردن به ایده جمهوری اسلامی را منشاء ناکامی آن میداند. چراکه معتقد است ایده جمهوری اسلامی از اساس دارای مشکلات ذاتی است و تغییر کارگزاران یا سیاستها، تأثیری در نتایج آن ندارد. بنابراین این گروه معتقد است راه حل مسائل ایران را باید در ورای جمهوری اسلامی جستجو شود و طرحی نو درافکند. اپوزسیون ج.ا.ا با شقوق مختلف و راهبردهای گوناگون، در این دسته قرار دارند.
🔵 ایده ناتمام و عمل ناتمام
🔴 داوری سوم این است که ایده جمهوری اسلامی به عنوان ایده حکمرانی به دلایل گوناگون تاریخی مثل گسست بیش از هزار ساله با نمونههای اورجینال خود در صدر اسلام یا شکلگیری اقتضائات مدرن و پیچیدگیهایی که این اقتضائات در کاربست ایده جمهوری اسلامی به عنوان یک نظم سیاسی دینی ایجاد چالش کرده است یا ضعف زایش و تداوم نظری برای حکمرانی و...، ایدهای همچنان ناتمام است که به حد ادعاها و نیازهایش، فربهی تئوریک پیدا نکرده است و این ناتمامیت نظری، منشاء اصلی ناتمامیت در عمل و تجربه حکمرانی است. در این داوری، ارجاع چالشها به برخی کارگزاران یا سیاستها مورد قبول است اما اصل و اساس ماجرا این نیست بلکه منشاء اصل، ضعف در نظریه حکمرانی است.
🔴 بنابراین جابجایی افراد و تغییر سیاستها چندان مؤثر واقع نخواهد شد و اساس مشکل باقی خواهد ماند. تجربه دولتها و مجالس گوناگون، همزمان با پایداری مسائل و مشکلات در این چهار دهه، مؤید این دیدگاه است که تغییر کارگزاران و حتی سیاستها، بدون عقبه نظری نیرومند، کار چندانی پیش نخواهد برد.
🔴 تجربه احمدینژاد در این باره بیش از دیگران قابلتأمل و گویاتر است که بدون عقبه تئوریک، بهترین شعارها و بهترین آرمانها یعنی عدالت به سرنوشتی دچار میشوند که میدان برای ارزشها و شعارهای متضاد مثل توسعه و مخالفان این شعارها مثل مرحوم هاشمی و روحانی باز میشود.
🔴 بنابراین تجربه جمهوری اسلامی زمانی به تمامیت در تجربه و عمل منتهی میشود که در ایده و نظریه، رو به تمامیت و فربهی لازم میل کند وگرنه آش همان است و کاسه همان.
@Parvizamini_ir
✅ رنج سادهسازی سیستماتیک حکمرانی
🔴 انتخابات ۱۴۰۰ به عرصه ثمردهی سالها سادهسازی سیستماتیک امر سیاسی و حکمرانی در بدنه اجتماعی هوادار ج.ا.ا توسط برخی نهادها و سازوکارها فکری و فرهنگی و سیاسی تبدیل شده است.
🔴 عقلانیت پرورده شده در این جریان، تصوری از حکمرانی دارد که میتوان مسائل کشور را با زدن یک دکمه که روی آن کلمه «راهحل» حک شده است، حلوفصل کرد ولی متأسفانه تاکنون در این چهل و دو سال هیچکدام از رجال سیاسی از هاشمی تا خاتمی تا احمدینژاد تا روحانی یا به علت خیانت، یا به علت لجاجت یا پیری، این دکمه را نزدهاند و به همین علت مسائل روی هم تلنبار شده امروز را میتوان به همین سادگی با زدن دکمه «راه حل»، حل کرد.
🔴 تعابیری که رئیس مجلس فعلی درباره وضعیت بحرانی تولید یا توزیع مرغ در ماههای گذشته داشت که قیمت مرغ مثلا باید ۹ هزار تومان باشد یا ۴۸ ساعته میتوان مسئله دسترسی مردم به مرغ با قیمت مناسب و بدون صف را حلوفصل کرد، ناشی از همین درک از حکمرانی است. و دیدیم که یک تولیدکننده مرغ، با یک نامه و اعلام آمادگی برای در اختیار قرار دادن مرغداری خود به رایگان، چگونه سادهسازیاش را باطل کرد.
🔴 یا بر اساس همین درک سادهسازانه، می توان به شکل دادن مجلسی همت گماشت که دولت در حال احتضار روحانی نیز بتواند در بودجه و در تفاهم هستهای با آژانس و نظایر آن، به قول تهرانیهای قدیم، چند بار ماچش کند.
🔴 یا با سابقه دو ساله در قرارگاه سازندگی که با پول و اعتبار و زور سپاه، ساختوسازهایی مثل پل و پالایشگاه و... کرده است و با داشتن ظاهری شبیه شهدای گلزار شهدا و یک ناشناختگی کامل سیاسی، به فرشته نجات و حل مسائل پیچیده و بغرنج کشور تبدیل شد.
🔴 یا تحت عنوان انقلاب اقتصادی گفت که با یک درصد تغییر کاربری زمینهای کشاورزی میتوان ۱۲ میلیون شغل ایجاد کرد درحالیکه شاخص اشتغال در دوره احمدینژاد با ۶۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی، خیلی ناچیز و برخی میگویند در حد صفر است.
🔴 یا مثل نایبرئیس مجلس کنونی که حتی در جریان سیاسی خود نیز بلاموضوع است، خود را اصلح برای اداره کشور و کسب ریاست جمهوری میداند و مدعی است که حداقل حقوق کارگران باید در حال حاضر ۷ میلیون تومان باشد. این مدعا چه عقلانیتی در حکمرانی را نشان میدهد؟ یا چرا او فکر میکند با گفتن چنین گزارههایی میتواند رأی مردم را به دست بیاورد؟
🔴 یا میتوان مجموعه نمایشیای مثل گاندو ساخت که کل مشکلات و پیچیدگیهای پرونده هستهای را به شکل گلدرشت به نفوذ جاسوسان انگلیسی تا فیخالدون دستگاه سیاست خارجی و تیم مذاکرهکننده تقلیل داد و برجام را برساخته نفوذ بیـگانگان و نفوذ دستگاههای اطلاعاتی انگلیس در آن نشان داد و به این وسیله نه برجام را بلکه کل ساختار حکمرانی و نظام تصمیمگیری کلان و عالی کشور را بیاعتبار و نامطمئن کرد.
🔴 این درک سادهسازانه از حکمرانی، خود مانع بزرگ اصلاح و بهبود حکمرانی کشور است چرا که درک ما از مسائل حکمرانی را کاریکاتوری کرده و نتیجتا راهحلها نیز علیرغم صرف هزینهها و منابع، به مقصود وافی نمیشود و میشود آنچه اینک شده است. تجربه ۴۲ ساله حکمرانی در ج.ا.ا به ما نشان میدهد که مسائل کشور، راهحلهای یکشبه و کوتاهمدت و به آسانی فشردن یک دکمه راهحل، ندارد. کسانی که این تصور از حکمرانی و تواناییهای فیالفور از خود در حل مسائل را ایجاد میکنند یا بیاطلاعاند یا دنبال فریب مردماند. آخرین ورژن این سادهسازیها توسط روحانی اتفاق افتاد که حل ۱۰۰ روزه مسائل، یا چرخاندن چرخ زندگی مردم همزمان با چرخاندن سانتریفیوژها و نیز وعده ایجاد رونقی در اقتصاد که مردم نیاز به یارانه نداشته باشند، را شعار خود قرار داد و اینک کل کشور تاوان آن سادهسازیها را میدهد.
@Parvizamini_ir
✅ خاتمی، سعید محمد، ضرغامی و مسئله حکمرانی
🔴 ماه آخر سال ۹۹ با پدیدارهایی روبرو شد که تصویر و تصور از حکمرانی را تا حدود زیادی آشکار کرد. کسی که تقریبا هیچ سطحی از سیاست و حکمرانی را تجربه نکرده بود، ردای دولتمردی در سطح رئیسجمهور را شایسته خود دانست. روشنفکر-سیاستمداری که شریک دولت کنونی و ناکارامدیهایش است، به جای قبول مسئولیت، از موضع یک روشنفکر کافه نادری دهه چهل ترجیح داد که به جای تبریک سال جدید، همدرد رنجهایی که خود در ایجادش شریک است، باشد و در آخرین روز سال، جناب ضرغامی راه پاستور را به همه نخبگان بدون هیچ چشمداشتی هدیه کرد. کافی است لباس زیر البته سایز بزرگ خود را از دستفروشهای کنار خیابان بخرید.
🔴 این تلقی و تصور از حکمرانی نباید با این اوضاع بدخیم اقتصادی و اجتماعی کنونی بیارتباط باشد. این تصور از حکمرانی نشان میدهد جایی که ما هستیم، انگار درست همان جایی است که باید باشیم. تا درک از حکمرانی این است، کار این کشور نیز همین است و لا غیر!
@Parvizamini_ir
✅ روانشناس بنیسی در صداوسیما چه گفت؟
🔴 پرسش خط مقدم هر نظریه درباره عدالت، پرسش از «چرا نابرابری نه؟» و «چرا برابری خواهی آری؟» است. این پرسش، یک صفبندی اساسی در بین فیلسوفان سیاسی و اخلاق و حقوق و اقتصاددانها ایجاد کرده است. اهمیت این پرسش در این است که به مجرد این که در موضع دفاع هنجاری از برابریخواهی قرار گیرید، هم در مقام تحلیل و هم در مقام حل و فصل نابرابری، پای ساختارها و نوع سازماندهی نهادهای اجتماعی به میان میآید و هرگونه ارجاع مسئله نابرابری به فرد، منتفی میشود و برعکس در جناح مقابل اولا فرد را مسئول وضعیت نابرابری که دارد، میداند و ثانیا هرگونه تغییر برابریخواهانه در مناسبات و نهادهای اجتماعی، تحت عنوان «نقض آزادی»، «از دست رفتن کارایی و رشد اقتصادی»، «غیراخلاقی بودن» و نیز «بهم زدن نظام طبیعی» نفی میشود. لیبرتاربنها و فایدهگرایان در این جناح هستند.
🔴 سخنان تازه گفته شدهی خانم روانشناس در صداوسیما در دعوت مردم به دائما دست کشیدن از نیازهای ضروری مثل گوشت و مرغ و میوه و... در آستانه نوروز تحت عنوان قناعت، ارجاع مسئله فقر و نابرابری به افراد و بیتوجهی به نقش ساختارها و نهادهای اجتماعی در بوجود آوردن این وضعیت است. قناعت در اینجا از معنای درست آن خارج شده است و ابزار مفهومی سرزنش طبقه فرودست نسبت به خود شده است که انتظارات بیجایی کرده است که خواهان تأمین نیازهای زیستی و تغذیهای متعارف خود است. در نگاه این روانشناس، راهحل، به جای اصلاح رویهها و قواعد و هنجارهای سازماندهنده جامعه، به قناعت منفعلانه و به حد گلیم پا دراز کردن افراد ارجاع داده میشود.
🔴 جان راولز به عنوان یک متفکر لیبرال با دغدغه تمام عمر برابریخواهی، استدلال جالبی در نفی نابرابری دارد که تحلیل ما را در فهم سخن این روانشناس عمق میبخشد. راولز یکی از دلایل غیراخلاقی بودن نابرابری را شکل گرفتن وضعیتی در جامعه میداند که برخی از افراد حتی قادر نیستند به نیازهای «اورژانسی و اضطراری» خود مثل خوراک پاسخ دهند در حالیکه بخشی دیگر از جامعه قادرند حتی به نیازهای غیرضروری و لوکس خود پاسخ گویند. راولز برخلاف این خانم روانشناس، این وضعیت اجتماعی را با توصیه قناعت فردی به فرودستان حلوفصل نمیکند بلکه اولا به لحاظ اخلاقی این وضعیت را مردود میداند و ثانیا نوک پیکان فکر و سخن خود را به برابریخواهی و اصلاح مناسبات اجتماعی بر اساس آن نشانه میرود.
@Parvizamini_ir
✅ جدال کهنگی در برابر خامی
🔴 رابطه بین دولت و مجلس در حدود یک سال گذشته، رابطهای جدالآمیز و مرکز ثقل این جدال، دوگانه «کهنگی» در برابر «خامی» بوده است.
🔴 دولت روحانی کشور را بر مبنای ایدهها، عاملان و کارگزاران کهنه اداره میکند و مجلس نیز بر پایه «خامی» به آن واکنش نشان میدهد. هیچ کدام از این رویکردها با توجه به اقتضائات جاری کشور مناسب نیست. کهنگی، طرحی برای حل و فصل مسائل و برونشد از چالشها، جز راههای دهها بار تکرار شده و نافرجام مثل هستهای ندارد و نتیجه اینکه کشور را در یک وضعیت کجدار و مریز و روزمرگی و فشلشدگی قرار میدهد و فرصت مهم «زمان» را از کشور سلب میکند و بر مزمن شدن چالشها و وخامت آنها میافزاید.
🔴 خامی نیز اگرچه از ناتوانی این کهنگی در حل مسائل آگاه است اما غالبا طرح و ایده جایگزین نوآورانه و پختهشدهای ندارد. این خامی علاوه بر اینکه گرهی از مسائل کشور نمیگشاید، هزینههایی نیز بر اداره کشور میافزاید و به طور طبیعی در خدمت توجیه سیاستها و ایدههای کهنه دولت قرار میگیرد و دولت روحانی مصداق ترجیح «بد در برابر بدتر» میشود.
🔴 نحوه مواجهه قاطبه مجلس (۲۲۱ نفر) با تفاهم دولت با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اجرای مصوبه هستهای مجلس، نهتنها مشکلی را حل نکرد بلکه هزینه تازهای به نام شکاف در حاکمیت در مواجهه با مسائل خارجی ایجاد کرد و دولت روحانی را در موضع بهتری قرار داد. این خامی در سفر دیپلماتیک رئیس مجلس به روسیه و بودجه سالانه نیز رخ داد.
🔴 روشن است که با دولت کهنه نمیتوان تغییر مثبت در وضعیت کشور ایجاد کرد اما جایگزین کهنگی، مخالفت خام و توابع آن یعنی شتابزدگی و هیجانی عمل کردن نیست بلکه داشتن بدیلهای نوآورانه و سنجیده و فکرشده در حوزه نظر و پیش بردن عاقلانه و با طمأنینه آن در عرصه عمل است.
@Parvizamini_ir
✅ درباره غوغای احمد توکلی
🔴 احمد توکلی اخیرا در پاسخ به اعتراضها به ادعای نادرستش درباره غسال آیتالله مصباح، به ۵۳ سال سابقه کار سیاسی خود اشاره کرده است. پیشتر کیفیت سیاستورزی احمد توکلی را در مطلبی تفصیلی بیان کردهام و بر اساس آن چارچوب میگویم که جناب توکلی با این دست فرمان، ۵۰۰ سال دیگر نیز در سیاست باشد، نتایج سیاستورزی او بدتر خواهد شد که بهتر نخواهد شد. اینک میخواهم با ذکر خاطرهای ادعای نقد و نقدپذیری او را بازگو کنم.
🔴 سالها پیش نوع سیاستورزی غریزی احمد توکلی را نقد کردم و دوستی پیشنهاد کرد با توجه به روحیه نقادی او، بهتر این است که این نقد در سایت الف؛ رسانه تحت مدیریت و هدایت او منتشر شود و بنده نیز استقبال کردم. اما واکنش او جالب بود. اولا بر خلاف انتظار و ادعا که فکر میکردیم، استقبال و بلافاصله آن را منتشر خواهد کرد، انتشار آن مطلب را به مشورت با تحریربه الف منوط کرد. ثانیا بعد از ۴۸ ساعت که نه از انتشار مطلب خبری شد و نه از موافقت یا مخالفت با انتشار مطلب، احساس کردم مطلب برایش گران آمده اما محذورات سیاسی و غیرسیاسی اجازه نمیدهد مخالفت با انتشار مطلب را طرح کند. برای جلوگیری از محذوراتش، خودم از انتشار مطلب انصراف دادم و جالب بود که ایشان هیچ اصراری ولو ظاهری برای بازداشتن بنده از انصراف و تأکید بر انتشار این مطلب انتقادی در سایت خبری متعلق به خود یعنی الف نکردند. ثالثا ماهها بعد به دلیل یک موضعگیری خاص و شاذ دیگر مثل همین مورد غسال مرحوم آیتالله مصباح، مطلب را در جایی دیگر منتشر کردم و باز علیرغم ادعای نقد پذیری، این مطلب انتقادی را حتی بازنشر نیز ندادند. رابعا جالب بود که نقد یک نفر به این مطلب را علیرغم عدم انتشار اصل مطلب بنده، در سایت الف منتشر کردند.
🔴 هنوز هم فکر میکنم آن مطلب در نقد و تحلیل سیاستورزی احمد توکلی زنده و مفید است. سایت خبری الف اگر تمایل به نقد و نقدپذیری دارد و دوست داشته باشد، احمد توکلی را از یک زاویه انتقادی به مخاطبانش معرفی کند، خوب است آن مطلب را در یک جایگاه مناسبی در سایت الف منتشر کند.
@Parvizamini_ir
✅ کارنامه سروش در هفتاد و پنج سالگی
🔴 گفتار تازه عبدالکریم سروش درباره رابطه دین و قدرت، پس از رؤیای رسولانه، بسط تجربه نبوی و قبض و بسط تئوریک شریعت، چهارمین بزنگاه معرفتی او در سه دهه گذشته است.
🔴 سروش از قبض و بسط در سال۶۷ تا گفتار چهارمش در سال ۹۹، تغییراتی کرده است که در محورهای زیر قابلجمعبندی است:
🔵 تحول در دعاوی
🔻 مسئله سروش در قبض و بسط، معرفتشناسانه و تفکیک دین از معرفت دینی و بشری دانستنِ معرفتِ دینی نسبت به خود دین که منشا الهی و غیربشری دارد، است. سروش سیر تحول معرفت دینی را در دادوستد با سایر معارف بشری علیالخصوص معرفتِ علمی بیان میکند و همّوغمّ خود را بر اصلاح و به تعبیر خود، عَصری کردن معرفت دینی میداند. اما به تدریج در بسط تجربه نبوی، اصلِ خود دین را نیز بشری میداند و تجربه نبوی را بر همین اساس قابل بسط میداند. در رؤیای رسولانه با تأکید بر اینکه قرآن، کلامِ محمد است و نه خدا، جایگاه مهمتربن تکست دینی یعنی قرآن را متزلزل و در گفتار چهارمش یعنی دین و قدرت، تکوین اسلام و گسترش اجتماعی اسلام را به لحاظ اخلاقی و هنجاری، متکی به قدرتطلبی، خشونت و اقتدارگرایی پیامبر، مخدوش میکند. درواقع سروش همچنانی که در توصیف و تحلیل از معرفت دینی به خود دین تأکید میکند، در نسخه تجویزی خود نیز به جای اصلاح معرفت دینی به اصلاح خود دین میرسد.
🔵 تحول در اندیشهورزی
🔻 سروش در این چهار گام اندیشهورزی خود در کنار رادیکال کردن مدعا از معرفت دینی به خود دین، نظام استدلال ورزیاش، قویتر نشده است که به مراتب غیرقابلدفاعتر شده است و توانایی توجیهی پایینتری پیدا کرده است. گفتار تازه او درباره رابطه دین و قدرت، به لحاظ انسجام در گزارهها و صورتبندی درست ادعا و دلایل، به لحاظ روششناختی (ادعای پدیدارشناختی)، به لحاظ دقت مفهومی (ناتوانی در تفکیک اقتدار که معنای مثبت و اقتدارگرایی که معنای منفی دارد)، به لحاظ احاطه پژوهشی بر کارهای انجام شده (بدون هیچ ارجاع و رفرنسی به کارهای پژوهشی)، به لحاظ مواجهه روشمند با متون و تاریخ (برخورد گزینشی، تکیه به روایات ضعیف و مصادره به مطلوب حوادث تاریخی) و نیز به لحاظ تناقضهای درونی، به خوبی این ضعف مدللکردن دعاوی سروش را نشان میدهد. به شکلی که نهتنها از جرگه مخالفان کلاسیک خود کم نکرده است بلکه هواداران سابق بسیاری را به مخالفان خود تبدیل کرده است که برخی از آنها حتی در ادبیات و نحوه مواجهه با سروش، تیز و تند و گزنده شدهاند.
🔵 تحول در تأثیرگذاری
🔻 پایگاهِ هواداران و موافقان و مخالفان سروش نیز در این چهار گام تغییر کرده است. اینک مهمترین مخالفان او هواداران سابقاند که به چهار دلیل از او جدا شدهاند:
1⃣ اول؛ دعاوی رادیکال او درباره قرآن و پیامبر پیامدهایی مانند اصلاح خود دین را درپی دارد که با شهودات جمعی دینی آنها سازگار نیست و نمیتوانند به لوازمش تن بدهند.
2⃣ دوم؛ تضعیفشدن استدلالها و سازمان توجیه سروش علیرغم رادیکالکردن ادعاهاست که نمیتواند هواداران سابق را قانع کند.
3⃣ سوم؛ تحول مثبت در بنیه عاملان و حاملان ایرانی علوم انسانی در داخل و خارج و دسترسی به متون اصلی فکری و فلسفی و آخرین فراوردههای طیف وسیعی از متفکران غربی و غیرغربی است که وضعیت متفاوتی در مخاطبان سروش نسبت به قبض و بسط در سال ۶۷ ایجاد کرده است و سروش با همان دست فرمان فکری، به قول معروف نمیتواند قاپ مخاطبان خود را به چنگ بیاورد.
4⃣ چهارم؛ فروافتادن مرجعیتهای سابق فکر و اندیشه در ایران، چه دینی و چه سکولار، خصوصا بر اثر عامل سوم که از اواخر دهه هفتاد شمسی آغاز شده است و سروش نیز از آن مستثناء نبوده است، میدان تأثیرگذاری او را کاسته و سخن سروش به این اعتنا که سخن سروش است، نمیتواند چونان گذشته مخاطب امروز و هواداران سابق را مجاب کند.
🔴 هنوز از نظر همگرایی با شهودات دینیِ پایگاه اجتماعیِ روشنفکری دینی، قوت سازمان استدلال و نیز کمیت و کیفیت تأثیرگذاری اجتماعی و سیاسی، قبض و بسط تئوریک شریعت، بهترین کار اندیشهورزانه سروش است و دین و قدرت، سه دهه بعد از قبض و بسط، نهتنها رو به جلو نیست بلکه علامت پسرفت یا شاید نمایش سکانس پایانی حیات فکری و تأثیرات اجتماعی و سیاسی سروش است.
@Parvizamini_ir
✅ آقازاده و تناقض سیستماتیک در روایت از فساد (بخش دوم)
🔴 در سطح دوم، روایت سهلالوصول بودن فساد و سخت بودن فسادستیزی در ایران، در چهره قهرمان قصه یعنی حامد پسر حاج رضا متبلور شده است. وضعیتی که حامد و خانوادهاش در این ماجرا تجربه میکنند، نشان میدهد که فساد چقدر ممکن و پیشگیری و مبارزه با فساد چقدر ناممکن است. حامد نماد یک استثناء در مقابله با این قاعده فساد پنج وجهی است. کسی که حیثیت و آبروی خود و خانواده و نیز جان همسرش را در این ماجرا از دست میدهد. حتی مجبور میشود غیرتش را زیر پا له کند و از زنش درباره روابطش با دیگران در تختخواب و با ذکر جزئیات برای تکمیل پرونده، بازحویی کند! حالا چند نفر در مبارزه با فساد حاضرند تا این حد هزینه بپردازند؟ چنین وضعیتی گویای این است که عملا مبارزه با فساد یک امکان عمومی و قابلاجرا و سیستماتیک نیست.
🔴 در سطح سوم، علاوه بر اینکه منطق روایی و نمایشی کار در قسمت آخر برای نشان دادن موفقیت مبارزه با فساد باورپذیر نیست، از نظر بازنمایی مبارزه با فساد در ایران نیز قابلتأمل است. تقریبا دستگاه مبارزهکننده با فساد، نقش چندانی در مبارزه با فساد سیستماتیک و چندوجهی ندارد و بلکه سه چیز؛ یکی توبه برخی از اعضاء مثل راضیه و نیما و دیگری خطای کودکانه نیما بحری در انتشار عکسهای خصوصی راضیه و ارتکاب قتل همسر غیررسمی بحریِ وزیر توسط او و خطای حاج حسن در مواجهه با نیما و سوم نیز خیانت و انتقام برخی اعضای شبکه فساد نسبت به یکدیگر مثل تینا نوازنده، بهرامی وکیل و شهنام است که کار را پیش میبرد و این مؤلفه نیز لُب لباب گفته شده در ناممکن بودن مبارزه با فساد را نشان میدهد. یعنی اگر فاسدان و شبکه مفسدین به هر دلیلی به خود ضربه نمیزدند، غلبه بر آنها ناممکن بود.
🔴 به لحاظ کار نمایشی نیز از جمله انتخاب بازیگران و نیز شخصیت پردازی قهرمان، مجموعه آقازاده به شکلی صورتبندی شده است که مغلوبه بودن جریان ضدفساد را تقویت میکند. گروه ضدقهرمان آقازاده از نظر کیفیت بازیگران یعنی جمشید هاشمپور در نقش حاج حسن، امیر آقایی در نقش نیما، امین حیایی در نقش بهرامی وکیل، کامبیز دیرباز در نقش شهنام، نیکی کریمی در نقش تینا بر دو بازیگر ناشناخته در نقش حامد و راضیه بعلاوه امین تارخ در گروه قهرمان غلبه دارد. همچنین حامد بیشتر در شمایل یک قهرمان مفلوک شخصیت پردازی شده است. قهرمانی که کاریزمایی به لحاظ بازیگری و بازی نزد مخاطب ندارد. تقریبا هیچ ابتکار عمل و طراحی هوشمندانهای در مبارزه با فساد ندارد و نیز گنگ و پرخطا و دارای تأخیر در فهمیدن مسائل است. تنها اهمیتش آمادگی برای هزینه دادن و قربانی شدن است.
🔴 آنچه در درجه اول در روایت فساد در مجموعه آقازاده مهم است قبول یا رد این روایت از فساد در ایران امروز نیست بلکه تناقض سیستماتیک در فهم و ارائه وضعیت فساد در ایران است. توجه به کارفرما و سازنده این مجموعه وابسته به سپاه پاسداران در این باره راهگشاست. از یک طرف در تریبونهای رسمی میگوییم که فساد در ایران سیستماتیک و ساختاری و... نیست اما از طرف دیگر چسبندهترین لایهها به سیستم (سپاه) با استفاده از زبان هنر نمایش، «بای نحو کان» میگوید که فساد خیلی خیلی خیلی ممکن و پیشگیری و فسادستیزی بسیار بسیار بسیار ناممکن است. اگر اجماعی درباره فساد نباشد، دستکم اجماع درباره تناقض سیستماتیک درباره روایت واقعیت فساد در ایران، وجود دارد.
@Parvizamini_ir
🎥 بهترین و بدترین سناریو برای اصولگرایان و اصلاحطلبان کدام است؟
🔹احمدینژاد ظرفیت منفی خود را چگونه مصرف میکند؟ علیه اصولگرایان یا لاریجانی؟
🔹شخصیتهایی مانند آقایان محسن رضایی، عارف، ضرغامی، بذرپاش، سعید محمد و زاکانی که در رسانهها راجع به آنها گمانهزنی میشود چه موقعیتی در انتخابات خواهند داشت؟
🔸بخش پنجم گفتوگوی تسنیم با «پرویز امینی» جامعهشناس سیاسی و استاد دانشگاه
@TasnimNews
🎥 نام حدود ۴۰ نفر برای انتخابات ۱۴۰۰ شنیده میشود!کدام گروه از این چهرهها واقعاً اهمیت مییابند؟
🔹با چه فرمول و معیاری میتوان تشخیص داد که کدام کاندیداها شانس بیشتری دارند؟
🔹سبد رأی کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری چگونه شکل میگیرد؟
🔸بخش سوم گفتوگوی تسنیم با «پرویز امینی» جامعهشناس سیاسی و استاد دانشگاه
@TasnimNews
🎥 نزاعهای اصلی و گفتمانهای اصلی انتخابات ۱۴۰۰ کدام هستند؟
🔹گفتوگوی تسنیم با «پرویز امینی» جامعهشناس سیاسی و استاد دانشگاه- بخش یک از پنج
@TasnimNews
کدام چهرهها شانس بیشتری برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ دارند؟
🔸گزیدهای از گفتگوی تسنیم با پرویز امینی جامعهشناس سیاسی و استاد دانشگاه:
🔹سه نزاع ۱-عدالت-نابرابری، ۲- کارآمدی در برابر ناکارآمدی و شعارگرایی و ۳- حل مسائل از طریق داخل در برابر خارج، نزاعهای اصلی انتخابات ۱۴۰۰ خواهد بود.
🔹نزاع آزادی-محدودیت نزاع اصلی انتخابات ۱۴۰۰ نیست اما میتواند به عنوان یک نزاع مکمل به کمک یک کاندیدا بیاید یا علیه او باشد.
🔹«سیدابراهیم رئیسی» در گفتمان عدالت-نابرابری، افرادی مانند «قالیباف» و «لاریجانی» در گفتمان توسعه برونزا و درونزا و افرادی مانند آقایان «جلیلی» و «ظریف» در نزاع داخل و خارج موضوعیت دارند.
🔹بهترین سناریو برای اصولگرایان شکلگیری نزاع حول گفتمان عدالت-نابرابری و بدترین سناریو برای اصولگرایان شکلگیری نزاع داخل در برابر خارج(نزاع حول سیاستخارجی) است.
🔹هر کاندیدایی که از جریان اصولگرا به میدان بیاید و این نزاع را شکل دهد یا این نزاع را تشدید کند و آن را مرکز انتخابات قرار دهد، یک کار ضد سیاستورزانه انجام داده است.
🔹بحث توسعه و کارایی و کارآمدی هم یک موضوع بینابینی برای دو جناح مطرح است؛ برای جناح مقابل اصولگرایان نیز بدترین نزاع، نزاع عدالت و نابرابری و بهترین نزاع، نزاع داخل و خارج است.
🔹آرای ایدئولوژیک و سیاسی، آرای گفتمانی و آرای برآمده از قدرت سیاستورزی، ۳ سبد اصلی رای برای کاندیداها در انتخابات است.
🔹افرادی میتوانند در انتخابات ۱۴۰۰ موثر باشند که یکی از نزاعها را فعال کنند، یکی از گفتمانها را نمایندگی کنند و یا یکی از ۳ شکاف اصلی اجتماعی را فعال کنند.
🔹چهرههایی که تاکنون اعلام نامزدی کردهاند، کاندیداهای متوسطی هستند.
🔹نامزدهایی مانند آقایان «ضرغامی» و «دهقان» مزیت گفتمانی ندارند و بیشتر میتوانند نقش کاتالیزور را به نفع دیگری در انتخابات داشته باشند. یعنی موثرند ولی نه برای خود.
🔹«لاریجانی» پایگاه ایدئولوژیک مستقلی ندارد، لذا مجبور است مثل روحانی از پایگاه عاریتی استفاده کند؛ اما با توجه به تجربه روحانی، این کار برای او سخت است.
🔹به میدان آوردن زوج لاریجانی-ظریف،حدود توانایی اصلاحطلبان برای انتخابات است؛ بقیه کاندیداهایی که از آنها نام میبرند یا معرفی میکنند، واجد آن ویژگیها یا شرایط اجتماعی یا ذهنیت اجتماعی برای عمل سیاسی نیستند.
🔹یکی از محدودیتهای مهم «لاریجانی» برای انتخابات ۱۴۰۰، انگیزه منفی «احمدینژاد» برای مقابله پادگفتمانی با اوست که میتواند موثر باشد.
🔹«محسن رضایی» پایگاه ایدئولوژیک ندارد و هیچ گفتمان خاصی را هم نمایندگی نمیکند؛ افرادی مانند سعید محمد و تیپهایی مانند او غیر از خلأ پایگاه ایدئولوژیک، در حوزه سیاستورزی هم چالشهای بسیار جدی دارند.
مشروح گفتگو را در اینجا بخوانید
@TasnimNews
🎥 عبارت بسیار مهم و معنادار دستنوشتهی حاج قاسم سلیمانی در ساعات آخر پیش از شهادت ایشان چه بود؟
#حاج_قاسم #مرد_میدان
@TasnimNews