سالِک راه دانش و کنجکاوی هستم اینجا چیزهایی که یاد میگیرم و چیزهایی که به نظرم جالب میان رو به اشتراک میذارم راه ارتباطی: @Mr_Neuronaut پ.ن:سالک به معنای رهرو هست و به هرکسی اطلاق میشه که هدفی داره و در مسیر هدفش منفعل نیست (معنی مذهبی یا عرفانی نداره)
تابوهای زبانی
چند روز پیش داشتم ویس یکی از کلاسهام رو گوش میکردم که متوجه تکرار یه نکتهای شدم. استاد هربار برای اشاره به سواستفاده/تجاوز جنسی، از لفظ سکشوال ابیوز استفاده میکرد (حالا کاری نداریم که ابیوز فعل هست و اینجا باید اسمش استفاده بشه یعنی ابیوس). ولی دقت که کردم دیدم من هیچوقت از هیچکدوم از استادهامون از واژهی "تجاوز" رو نشنیدم. انگار که مثلاً قبح داشته باشه یا زشت باشه. همیشه از واژههایی که کمتر برای این مقوله استفاده شده بودن یا قبح کمتری داشتن استفاده میکردن مثل تعرض، آزار یا ابیوز.
یکم که بیشتر فکر کردم دیدم چنین چیزی درباره خیلی پدیدهها وجود داره، مثلاً دستشویی هم انگار قبح پیدا کرده و بهش میگن سرویس بهداشتی یا سرویس. خیلی قبلترش هم مستراح رایج بوده که اونم چون قبح پیدا میکنه، به جاش از دستشویی استفاده میکنن که انگار واژهی تمیزتر و جدیدتریه و هنوز قبح پیدا نکرده. ولی بعد از چند دهه همون دستشویی هم به سرنوشت مستراح دچار شد و با سرویس بهداشتی جایگزینش کردن.
توی اکثر فرهنگها چیزهایی مثل مردن، دستشویی کردن، سکس، نامهای اندامهای جنسی و چیزهای مشابه تابو به شمار میرن و معمولاً برای مودبانه حرف زدن دربارشون، از واژههای نامانوس و نارایج استفاده میشه که انگار قبح کمتری دارن. مثلاً نامهای رایج اندامهای جنسی در دورهی ساسانیان (در زبان پارسی میانه معروف به پهلوی ساسانی) دقیقاً همین نامهایی بودن که الان در زبان کوچه و بازار رایجن و رکیک محسوب میشن! یعنی فرضاً توی دانشگاههاشون وقتی میخواستن پزشکی درس بدن و به مباحث اورولوژیک میرسیدن، از لفظ آلت تناسلی استفاده نمیکردن بلکه -با عرض پوزش- میگفتن کێر (این ێ همون ایِ کوتاه یا "ی نکره" هست) و به هیچ وجه چیز بیادبانهای محسوب نمیشده و اسمش این بوده. یا مثلاً به بیضه میگفتن خایَگ یا گُند. بعداً به مرور واژههای عربیای مثل آلت و بیضه جاشون رو میگیرن و استفاده از اون واژهها به گویش کوچه بازاری محدود میشه.
دربارهی سکس هم چنین قضیهای بوده و بارها نامش تغییر کرده از -با عرض پوزش- گاییدن و سپوختن تا همخوابگی و همبستری تا جماع و در نهایت واژهی فرنگی سکس! جالبه بدونین همین واژهی باکلاس سکس توی خود انگلیسی هم با همین قصد مورد استفاده قرار گرفته، وگرنه قدیمها فقط میگفتن Fuck! برای همین به جاش Sexual Intercourse رو از لاتین میگیرن که چندان مانوس نباشن. در آخر هم که همین Sexual Intercourse مخفف میشه به سکس و هنوز داره استفاده میشه.
مثالهای زیادی از این موارد میشه زد توی انگلیسی. مثلاً انگلیسیهای قدیم به مدفوع میگفتن Scite که بعداً تلفظش تغییر میکنه به همون Shit معروف. ولی این واژهها هم باز به همون دلیل قبح پیدا میکنه و به همین خاطر از قرن ۱۶ شروع میکنن به جاش از واژهی لاتین excrement استفاده کنن. اما اونم دوومی نمیاره و بعد از یکی دو قرن به همون سرنوشت دچار میشه و اون نامانوسبودنش رو از دست میده. پس دوباره میرن سراغ زبون لاتین و یه وامواژهی نامانوس دیگه میارن: Feces که هنوز هم رایجه و هنوز قبح نگرفته. توی فارسی هم همینطوره. ما اول فعل ریدن رو داشتیم ولی چون به مرور تقبیح شد بجاش از قضای حاجت استفاده کردیم. ولی قضای حاجت چون زیادی قلمبه سلمبه بود، الان بجاش معادل سادهتری مثل مدفوع/دستشویی کردن رو به کار میبریم.
حالا این آفت زبانی، بلای جون علم هم شده و هرازچندگاهی اصطلاحات رو تغییر میدن چون به مرور قبح پیدا میکنن و از یه جایی به بعد ممکنه به فحش تبدیل بشن و دیگه بار صرفاً آسیبشناختی نداشته باشن. مثلاً اوایل به کودکان استثنایی میگفتن عقبمونده. دوستان دقت کنین این "عقبمونده" مثلاً یه واژهی علمی بودهها! ولی به مرور بار توهینآمیز پیدا میکنه و سعی میکنن یه واژهی خنثیتر جایگزینش کنن مثل کودکان استثنایی. بعد از چند دهه انگار این واژه هم قبیح میشه و تاریخ مصرفش میگذره. پس به جاش اصطلاح "کودکان با نیازهای ویژه" رو آوردن! الان توی چارتهای درسی نمینویسن درس روانشناسی کودکان استثنایی، بلکه میگن درس روانشناسی کودکان با نیازهای ویژه و این تغییرات به قدری مکرر دارن رخ میدن که حتی خیلی از تکستبوکها فرصت نمیکنن خودشون رو بهشون برسونن و هنوز که هنوزه واژههای قبلی رو توی کتابها میبینین.
این استفاده از سکچوال ابیوز به جای تجاوز جنسی هم دقیقاً از همین سنخه. یا مثلاً استفاده از ناحیه جنیتال به جای ناحیه تناسلی! شما تقریباً هیچ پزشکی رو نمیبینین که به بیمارش بگه باید ناحیهی تناسلی/جنسیتون رو معاینه کنم، میگه باید ناحیهی جنیتالتون رو معاینه کنم. انگار که مثلاً واژههای انگلیسی غیرواقعیتر باشن و اشکال نداشته باشه اونها رو بگیم. چون زبونی که داریم بهش حرف میزنیم، فقط واژههای همون زبون توش تابوسازی شدن.
پیروی صحبت پتریکور درباره ارزشبخشی به کارگری جنسی در فیلم Anora و سخنرانی اسکارش :
شاید اگه اسکار نمیگرفت میشد گفت یه فیلمه دیگه، سلیقه ها فرق داره، دید ادما فرق داره! ولی وقتی اسکار میگیره اونم انقدر زیاد قضیه فرق می کنه.
اسپیچش میخواد بگه sex worker ها قابل احترامن. چرا؟ چونقربانی ان وگناه دارن =))) No way. بخوای بررسی کنی چند درصدشون قربانی ان به چیزای جالبی می رسی.
همیشه شرایط اقتصادی نیست، مایندست خاصی هم پشتش هست.
یعنی میخوایم رد کنیم که این ادما ذهنیت راه آسونتر دارن؟ کاملا Hedonistic عمل میکنن. راحتی الآن و پول در اوردن و ترجیح می دن به یک عمر کار کردن برای ساختن یه سرمایه.
می خوایم رد کنیم که اینا Validation می خوان؟ وقتی چیزی مثل OF وجود داره و تو میای این شغل ( که جدی حتی نباید شغل در نظر گرفت) رو گلوریفای میکنی یعنی داری میگی این ادمایی که Narcissistic traits دارن قربانی ان! مینوایل که دارن به ریش من و شما میخندن. تو یوتوب پره از افتخارشون به اینکه من با دو تا ویدیو دارم اندازه ۲۰ سال زندگی تو پول در میارم، چرا برم خودم رو سختی بدم؟ وقتی انقدر راه آسونی هست. احترام به خود میخوام چیکار.
رد کنیم که اینا کلا دیدشون moral relativism ئه؟ هر چی برای من فایده داشته باشه کافیه و درسته و به من ربطی نداره جامعه.اهمیت نمیدم. طرف تعریف دیگنیتی رو فراموش کرده. میای ازش دفاع میکنی میگی بیچاره ها باید احترام بذاریم بهشون؟
این اسپیچ شاید به درد ۱۰۰ سال پیش بخوره نه الان که میلیون تا راه هست برای پول در اوردن و درصد قربانی هاش هیچ شباهتی به قبل نداره.
چرا بابت حقیقتها ناراحت میشن؟
میان میگن که میخوان از این صنعت خارج بشن، ولی شرایط زندگیشون اجازه نمیده! شاید چون هیچوقت بهش فکر نکردن ادم باید به خودش سختی بده =). اینکه فکر میکنن مطلعن و تو مطلع نیستی و درک نمیکنی.
فمینیست افراطی اینجایی که میبینه دارن زن رو ابژهسازی میکنن ساکته ولی کافیه ببینه یه جا گیر دادن به ظاهر بدن زن. جایی که باید ری اکشن بده نمیده و فقط جایی واکنش میده که در راستای مردستیزی چرا؟ چون این قضیه به درد «مردستیزی» نمیخوره، پس کلاً نادیده گرفته میشه. و اینجوریه که جنبششون هر روز بیشتر منفور میشه متاسفانه.
اگه این فیلم میخواست جامعه sex worker تو کشور درحال توسعه رو نشون بده قابل احترام بود و بله قبول میشد که بخاطر از کار کنارگذاشته شدن از کارهای مشروع در جامعه و امار بالای ازار جنسی به هر شکلی و قاچاق انسان و نااگاهی و خشونت جنسی و فلان این دسته قربانی اند و باید توجه کرد. =)
نه تویی که در راستای OF و استریپ کلابی و حتی یک بارم در فیلم در دسته ی افرادی که زندگی سخت دارن و گیر کردن در این مسیر و راه فراری ندارن، قرار نگرفتی.
به دوستانی که قصد مهاجرت به عنوان روانشناس دارن پیشنهاد میشه.
Читать полностью…بلندی از آن یافت کو پَست شد
درِ نیستی کوفت تا هست شد
«سعدی»
✅آموزش استفاده از هوش مصنوعی
کوپایلت مایکروسافت در حین مطالعه درسی و مقاله خوانی به صورت کاملا رایگان
چند وقت پیش یکی از زبانآموزها که خسته شده بود، سر کلاس گفت "اصلاً کاش فارسی زبان بینالملل بود که انقدر اذیت نمیشدیم". گفتم اتفاقاً یه زمانی بوده! زمانهای امپراتوریهای بزرگی مثل سلجوقیان و صفویان، زبون فارسی زبان بینالملل در آسیا بوده یا به اصطلاح لینگوئا فرانکا (زبان میانجی). زمانهایی بوده که زبان رسمی یا اداری کشورهای گرجستان، ارمنستان، داغستان، پاکستان، هندوستان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، ازبکستان، بنگلادش، ترکیه، عراق سوریه و... فارسی بوده! برای همین اگه کسی میخواست زبانی یاد بگیره که بتونه با کشورهای آسیایی ارتباط برقرار کنه، بیشتر از همه میصرفیده فارسی یاد بگیره چون گویشورهاش بیشتر و پراکندهتر بودن. اوج این قضیه در قرن ۱۶ بود که شبه قارهی هند توسط گورکانیان (مغولهای فارسیزبان) بهش حکومت میشد و ایران و قفقاز و ماوراءالنهر توسط صفویان (پرچمداران احیای زبان و فرهنگ ایرانی). علاوه بر اینها، در قرن ۱۵ و اوایل قرن ۱۶ حتی عثمانیان هم زبان اداری رسمیشون فارسی بوده! یعنی زبان اداری کشوری که به ترکیه و عراق و سوریه و... امروزی حکومت میکرده، فارسی بوده!
حالا چی شد که این قدرتمندی زبان فارسی رو به زوال رفت؟
۱- سرزمینهای زیادی توسط روسیه از ایران جدا شدن مثل قفقاز و ماوراءالنهر، برای همین زبان اداریشون تغییر کرد به روسی. بعد هم که مستقل شدن، زبان محلی خودشون تبدیل شد به زبان رسمی.
۲- گورکانیان (خاندان فارسیزبان حاکم بر هند) قدرتشون رو در هند از دست دادن و انگلیسیها شروع کردن به تازوندن. بعد از خلاص شدن از شر انگلیسیها، همون اتفاق گزینهی قبلی براشون رخ داد (زبانهای محلی رسمیت پیدا کردن).
این دو دلیل باعث شدن که گسترهی تکلم زبان فارسی هی کوچک و کوچکتر بشه تا کمکم محدود بشه به ایران و افغانستان و تاجیکستان و ازبکستان امروزی.
ببخشید بابت تاخیر در پاسخگویی پیامها
یکم سرما خوردم و هوشیاری کافی ندارم
در اسرع وقت که سرحالتر بشم پاسخ میدم.
🎬زبان چگونه روش فکر کردن ما را شکل میدهد؟
🔹از مجموعه سخنرانیهای TED
🎤سخنران: لرا برودیتسکی (استاد علوم شناختی دانشگاه کالیفرنیا، سن دیگو)
⏳زمان: ۱۵ دقیقه
📆تاریخ ارائه: نوامبر ۲۰۱۷
تاثیرات زبان فرانسوی بر انگلیسی
یکی دیگه از دلایلی که باعث ورود کلمات فرانسوی به انگلیسی شد، حکومت فرانسویها به انگلستان بود. اواسط قرن ۱۱ نورمنها (نوادگان وایکینگهای مستقر شده در فرانسه) حمله میکنن به انگلستان و فتحش میکنن و نزدیک به ۱ قرن بهش حکومت میکنن. زبون این نورمنها، یه فرم از زبان فرانسوی بود که همون رو به عنوان زبان اداری انگلستان ازش استفاده میکنن و اسمش رو میذارن زبون آنگلونورمن. اون موقع زبون مردم عامی انگلستان همون انگلیسی کهن بود ولی زبان دیوانی و اداری، همون زبون آنگلونورمن شده بود که میشه گفت رسماً یه گونه از فرانسوی بوده. این باعث میشه واژههای خیلی زیادی از فرانسوی وارد انگلیسی بشن چون زبان رسمی، همیشه روی زبان عوام هم تاثیر زیادی میذاره، همونطور که واژههای فارسی زیادی وارد زبان هندی شدن چون چند قرن زبان دیوانی هندوستان، فارسی بود!
این یه قرن که میگذره، اواسط قرن ۱۲ یه خاندان دیگه به نام خاندان پلانتاژنه به قدرت میرسن که این خانواده هم از قضا اصالتاً فرانسوی بودن و فرهنگ و زبان فرانسوی داشتن. این خاندان هم تقریباً ۳ قرن به انگلستان حکومت میکنن و بازم کلمات زیادی از فرانسوی وارد انگلیسی میشن که هنوز که هنوزه توی انگلیسی جا خشک کردن.
توی این ۴ قرن حکومت فرانسویها به انگلستان، فرانسوی حکم زبان نخبهها و فرهیختهها رو داشته چون زبان دیوانی بوده و عمدتاً کسایی بلدش بودن که سواد داشتن و تحصیلکرده بودن. برای همین واژههایی که ریشهی فرانسوی دارن، به قولی باکلاستر از واژههای اصیل انگلیسی محسوب میشدن و مثلاً واسه بحثهای محاوره و عامیانه، واژههای انگلیسی به کار میرفتن و برای مباحث رسمی یا اداری یا علمی، از معادلهای فرانسوی استفاده میشد! حتی همین الان هم نمونههای زیادی از این دوگانگیها هنوز توی انگلیسی وجود دارن. مثلاً توی کانتکست عامیانه وقتی میخوان بگن "کشاورزی"، میگن "Farming" (که ریشهی انگلیسی داره). ولی اگه بحث رسمی باشه یا فرضاً مقالهای چیزی باشه میگن "Agriculture" که دقیقاً همون معنی رو داره ولی از فرانسوی میاد! درست مثل ما که وقتی میخوایم رسمی و لفظ قلم حرف بزنیم، واژههای فارسی رو کنار میذاریم و از واژههای عجیب عریب عربی استفاده میکنیم!
یه نمونهی دیگه از این دوگانگیهای واژگانی، توی آشپزی بوجود میاد چون انگار فرانسویها توی آشپزی بهتر بودن. الان توی انگلیسی به خوک میگن Pig که یه واژهی انگلیسیه. ولی وقتی بحث آشپزی میشه به گوشت خوک نمیگن Pig، میگن Pork که از فرانسوی اومده!
از هفتهی آیندهی قراره کلاسهای زبان جدیدم با بچههای A1 و A2 شروع بشن. سطح A1 یعنی کسایی که باید تقریباً/کلاً از صفر انگلیسی رو شروع کنن. کتابی که قراره تدریس کنم Headway هست که برای کسایی که میخوان از صفر شروع کنن هم مناسبه. ولی تصمیم گرفتم فقط نصف زمان کلاس به کتاب اختصاص داشته باشه و نصف دیگه گفتگو و فعالیت و موسیقی و فعالیتهای مشابه باشه. چون یادمه خودم انگلیسی رو اینجوری یاد گرفتم.
من هیچوقت آدم درسخونی نبودم و کلاً از کتاب و کلاس فراری بودم. چیزی که من رو جذب انگلیسی کرد، جذابیت و سرگرمکنندگیش بود و اون ارتباط جدیدی که میتونستم با موسیقی و سینما و دنیا برقرار کنم. فکر کنم کل مقطع راهنمایی و حتی بخشی از دبیرستانم فقط با آهنگهای انگلیسی پاپ و راک گذشت که باعث میشدن ارتباطم با انگلیسی، صرفاً یه چیز رسمی و از سر اجبار نباشه، بلکه با کانتکست فرهنگی-هنری اون زبان هم ارتباط برقرار کنم.
وقتی زبانآموز یه آهنگ انگلیسی رو گوش میده و میبینه یسری بخشهاش رو متوجه میشه (بدون نیاز به ترجمه) نهتنها باعث میشه لذت بیشتری از آهنگه ببره و ارتباط عمیقتری باهاش برقرار کنه، بلکه باعث میشه ببینه که زبان خوندنش داره یه ثمری میده و نمودهای واقعیش رو توی زندگی روزمرش میبینه. این مثل یه پاداش برای زبانآموز میمونه که تحریکش میکنه برای بیشتر خوندن و بیشتر یاد گرفتن، چون اینجوری مزایای یادگیری زبان بیشتر به چشمش میان و نهتنها فرایند آموزش رو باحال میکنه، بلکه ولع یادگیری هم توی زبانآموز ایجاد میکنه. برای هماهنگی ثبت نام به آیدی خودم @Mr_Neuronaut پیام بدین.
برای دسترسی به جلسات 1 تا 6 از مجموعه جلسات "حیات چیست؟ : کاوشی درباره ادراک، عاملیت و آزادی" که مقدمه ورود به مباحث جدیتر حساب میشن، میتونید از لینک های زیر استفاده کنید.
جلسه1-مقدمهای بر مبانی نظری
جلسه2-داستان کهن شناخت جهان
جلسه3-مقدمهای بر ترمودینامیک و شیمی
جلسه4-خودسازماندهی و ذرات فعال
جلسه5-مروری بر منشاء حیات بر کره زمین
جلسه6-پیدایش پروتوسلها و وراثت
برای دسترسی به نسخه تصویری این جلسات میتوانید از لینک زیر در اپلیکیشن تلسی استفاده کنید.
نسخه تصویری جلسات
@the_maze2022
این متن را برای دانشآموزانم نوشتهام. حرف جدیدی نیست. عمدهاش را هم قبلاً گفتهام و تکراری هست. حرف جدیدتری در این خصوص بلد نیستم واقعاً. امیدوارم کمکتان بکند و کمی دغدغهتان را در این مورد، کم:
سردرگمیِ [کاملاً طبیعی] انتخاب رشته دانشگاهی – برای دانش آموزان
بر اساس سوالها، متن را ادامه خواهم داد - اگر که جوابش را بلد باشم.
پتنتها
#بخش_سوم
پتنت یا همون حق اختراع یه مجوز انحصاریه که به مخترع داده میشه تا بتونه از اختراعش برای مدت مشخصی (معمولاً ۲۰ سال) استفاده کنه. این حق شامل تولید، فروش، صادرات و بهرهبرداری از اختراع میشه، اما فقط در یک محدوده جغرافیایی مشخص معتبره.
چرا پیدا کردن و بررسی پتنتها مهمه؟
از جدیدترین فناوریها با خبر میشیم. میفهمیم چه فناوریهایی وجود دارن و چطور پیشرفت کردن. رقبا و افراد تأثیرگذار رو تو یه حوزه خاص میشناسیم. همچنین میتونیم فضای رقابتی رو بهتر درک کنیم و تصمیمهای بهتری بگیریم.
دسترسی به پتنتها
پتنتهای خارجی:
Google Patents
Free Patents Online
پتنتهای داخلی:
سازمان ثبت اسناد و املاک کشور
@Chemi_Ko
تفاوتهای متیلدیاکسیمتامفتامین (MDMA) و متامفتامین (شیشه)
Читать полностью…چرا از انگلیسی فرار میکنیم؟
چند وقت پیش توی خرابات دربارهی اینکه چرا آدمها از یادگیری انگلیسی میترسن و اجتناب میکنن صحبت کردیم و اینکه چجوری مانع این دافعه بشیم. نکات خوبی مطرح شدن که یه چکیدهای ازشون ارائه میکنم:
● ناکارآمدی کتابها
خیلی از کتابها بد طراحی شدن و خیلی از مدرسها نمیتونن مطلب رو انتقال بدن.
● عدم اهمیت به تفاوتهای فردی
زمان کمی به آموزش زبان اختصاص داده میشه و شیوههای آموزش، تفاوتهای فردی رو درنظر نمیگیرن.
● مواجههی ناخوشایند
چون سیستم خوب برای آموزش انگلیسی کمه، مواجههی اول اکثر زبانآموزها با انگلیسی معمولاً یه مواجههی ناخوشایند هست و باعث میشه تصویر ترسناکی ازش توی ذهنشون ساخته بشه و این انگاره براشون ایجاد بشه که انگلیسی یه چیز دستنیافتنی و پیچیدست و نمیتونن راحت یادش بگیرن.
● اتکای صِرف به کلاس
زبانآموزها فقط به کتاب اتکا میکنن و فکر میکنن کافیه، بعد میبینن هرچی جلو میرن انگلیسیبلد نمیشن و این ناامیدشون میکنه از یادگیریش! این اتکای صرف به کتاب یکی از رایجترین دلیلهای زدهشدن از یادگیری انگلیسیه. دانشِ زبانیای که زبانآموز از کلاس و کتاب درسیش یاد میگیره، باید نهایتاً نصف آموختههاش رو تشکیل بده. تا وقتی که خود زبانآموز جویا نباشه و با ولع دنبال واژهها و ساختارها توی منابع مختلف نباشه و سعی نکنه از هرچیز انگلیسیای (فیلم، موسیقی، داستان و...) یه درس جدید یاد بگیره، قرار نیست هیچوقت به این زبان مسلط بشه. به قول یکی از دوستان، شما باید خودتون رو غرق در زبان کنید تا یاد بگیرید.
● عدم اهمیت به پسوند/پیشوندها
مدرسها زیاد به پسوندها و پیشوندها نمیپردازن. در حالی که اگه زبانآموز ساختارها و الگوهای واژهسازی رو یاد بگیره، یادگیری واژگان خیلی واسش آسون میشه و دیگه نیازی نیست واژههای زیادی رو حفظ کنه، بلکه یک ریشه رو یاد میگیره و از طریق همون یک ریشه، کلی واژهی دیگه میسازه.
● اهمیت بیش از حد به لهجه
خیلیها بیش از حد به لهجه اهمیت میدن و باعث میشن از چیزهای مهمتر مثل دایرهی واژگان یا دستور زبان غافل بمونن. خودِ سخت بودن مقولهی لهجه برای نوآموزها هم میتونه یه عامل سردکنندهی دیگه باشه.
● دست کم گرفتن اهمیت فیلم و سریال
اهمیت فیلم و سریال رو دست کم نگیرین! فیلم و سریال باعث میشن شما بدون نیاز به درسخوندن، خیلی از واژگان و ساختارها رو به شکل اکتسابی یاد بگیرین. نهتنها سرگرمکنندن، بلکه شیوهی آموزششون یکی از کمزحمتترین و بهینهترین شیوهها برای یادگیریه.
● یادگیری خشک و خستهکننده
از یادگیری واسه خودتون تفریح بسازید! این فرایند باید باحال و سرگرمکننده باشه. من با موسیقی و فیلم و سریال و مسخرهبازی، انگلیسی رو یاد گرفتم وگرنه حقیقتاً آدم درسخوندن نیست به شخصه. توی زندگیم هم همیشه از هر کلاسی فراری بودم. ولی وقتی شما آهنگ گوش میدین و لذت میبرین و بعد از یه مدت قادر میشین معنی شعرش رو بفهمین خیلی کیف میده و حس قدرت میکنین! حتی از کُری خوندن استفاده کنین! واسهی کلاس گذاشتن پیش رفیقهاتون هم که شده برین انگلیسی یاد بگیرین! هیچ اهمیتی نداره با چه چیزی به خودتون انگیزه میدین، مهم اینه که انگیزه بگیرین و برین بخونین! من همین کار رو کردم. با یکی از دوستهای صمیمیم که بچهمحل و هممدرسهای بودیم، کَل گذاشتیم که کی زبانش بهتره (اون موقع در حد Hello how are You بلد بودیم). همین باعث میشد هر روز بریم واژهها و ساختارهای جملهسازی بیشتری یاد بگیریم که فردا وقتی توی مدرسه همدیگه رو دیدیم، بتونیم خوب روی همو کم کنیم! الان سالهاست جفتمون انگلیسیمون خوب شده و اون به خاطر اینکه زبان رو توی کنکور عالی زد تونست رشتهی موردعلاقش دربیاد، من هم الان آموزش انگلیسی شغل فعلیم شده، به همین سادگی!
به شخصه دارم تمام سعیام رو میکنم که همهی این نکات رو توی کلاسهای خودم رعایت کنم، مخصوصاً که سطح زبانآموزهام A1 هست یعنی عموماً کسانی که انگلیسی رو از سطح مبتدی یا حتی صفر شروع کردن. ولی مهمترین چیز اینه که زبانآموز اعتماد به نفس یادگیری رو داشته باشه، جویایی و پویاییش رو توی این مسیر از دست نده و خودش رو به کلاس محدود نکنه. تا جایی که بتونم تلاش میکنم این ویژگیها رو توی زبانآموزهام تحریک کنم که اشتیاق بیشتری به یادگیری پیدا کنن.
قدیم به کسایی که در قبال سکس پول میگرفتن میگفتن prostitute. الان این واژه قبح پیدا کرده و به جاش میگن sex worker! در واقع معنیشون یکیه ولی یکیشون تبدیل به توهین شده. این قضیهی تابوهای زبانی، مقولهی خیلی جالبیه و تا فردا/پسفردا حتما دربارش یه مطلب مینویسم توضیح میدم. چون توی فارسی هم زیاد مصداق داره (در واقع توی همه زبونها). همین prostitute هم یه زمانی به فارسی میشده -با عرض پوزش- جنده، بعدا که قبح پیدا کرده تبدیل شده به فاحشه. بعد که فاحشه هم قبح پیدا کرد تبدیل شد به بیزنسی! نمیدونم بگم خندهداره یا گریهدار. ولی هرچی هست واسه مطالعه جالبه.
Читать полностью…یه رفیقی داریم که میتونه از شیر مرغ تا جون آدمیزاد رو با یه مقدار نخ و کلاف بسازه/ببافه/بدوزه! همیشه هنر امینپور رو تحسین میکردم و میکنم و خیلی واسم جالبه که چطور یکی میتونه هم انقدر علوم پایه بدونه، هم همزمان به انواع و اقسام هنرهای مختلف مسلط باشه. بافتنیهاش رو هم میتونم بهتون پیشنهاد کنم چون خودم سفارش دادهم و به نظرم به همون خفنیای بودن که از چنین آدمی انتظار میره.
Читать полностью…🔥آموزش هوش مصنوعی چت جی پی تی در 20 دقیقه
حالا دیگه خودتون از این اموزش حدیث مفصل بخونید چی رو میخای یاد بگیری؟ همون رو با این مدل برو یادبگیر
به قول گفتنی شیرمرغ تا جون آدمیزاد رو اینطوری میتونی یادبگیری، هر نرم افزاری، هر اطلاعاتی، هر تحلیلی، و........
مجموعه سایمد برگزار میکند؛
نشست انتقال تجربه مهاجرت و کار به عنوان روانشناسی بالینی در استرالیا
با پرسش و پاسخ
مهمان: دکتر علی سلیمانی
دکترای روانشناسی بالینی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی؛ روانشناس دارای پروانه کار در استرالیا
جمعه ۱۷ اسفند ماه ساعت ۱۳ به وقت تهران
ثبت شماره موبایل برای ارسال لینک:
https://forms.gle/etcYJT1N3HoBVpp56
@psymedacademy
دقت کردین اسمهای کشورها چقدر "ِستان" داشتن؟ خود همین پسوند "ِستان" یه پسوند فارسیه که به خاطر سلطهی طولانی حکومتهای فارسیزبان توی خیلی از کشورهای آسیا رواج پیدا کرده و هنوز که هنوزه خیلیهاشون اسمهای کشورهاشون رو با این پسوند میشناسن.
Читать полностью…پرسش
زبانهای مختلف، چطور ساختار مغز ما رو شکل میدن و از همدیگه متمایز میکنن؟ چه عواملی تاثیرگذارن و این تفاوتهای ساختاری در چه حد قابل توجه هستن؟ گویشورهای خانوادههای مختلف زبانی، چه تفاوتهای ساختاریای توی مغزهاشون باهم دارن؟ چرا؟
بحث در خرابات
امروز باز هم همصحبت داشتم و بحث رسید به شباهت زبانهای فرانسوی و مثلا اسپانیایی و ایتالیایی.
اطلاعات رندم و احتمالا به درد نخوری که امروز میتونید با خوندن این متن به دست بیارید اینه که زبان رسمی امپراطوری روم لاتین بود. چون بنیانگذارهای این امپراطوری اهل لاتیوم [یه جایی توی ایتالیای امروزی] بودن و به خودشون هم لاتینی میگفتن و دیگه حدسش سخت نیست که زبانشون هم لاتین بوده. حتی وقتی که توی سده چهارم دین مسیحیت رو به عنوان دین رسمی انتخاب میکنن، زبان لاتین زبان رسمی این دین میشه و بعد با فتوحاتشون و گسترش دین مسیحیت این زبان رو به گوشه و کنار اروپا میبردن و واژههای لاتین وارد زبانهای غیر رومی میشدن.
اما خب با وجود این که لاتین زبان رسمی بوده، هر منطقه گویش خودش رو از این زبان داشته. مثل کشور خودمون که گویشهای مختلفی از فارسی داره.
بعد از سقوط امپراطوری روم و ایجاد شدن کشورهای کوچیکتر رفته رفته مسیر فرگشت فرهنگ و زبان مردم این کشورهای کوچیکتر از هم فاصله گرفت و گویشهای مختلفشون به زبانهای متفاوت تبدیل شد.
اینطور بود که زبانهای ایتالیایی، فرانسوی، آلمانی، پرتغالی، اسپانیایی و رومانیایی از ریشه زبان لاتین ایجاد شدن.
به مجموعه این زبانها میگن Romance Languages. این زبانها کمکم جای زبان لاتین رو میگیرن و زبان لاتین به کلیسا و امور دینی محدود میشه.
بابت همینه که اگر شما یکی از این زبانها رو بلد باشید، به این معنیه که کلی کلمه از بقیه اون زبانها میدونید و فهمیدن
Non, je ne regrette rien
اونقدرا سخت نیست براتون.
این دوست سانتیمانتالمون هم بابت ایتالیایی و اسپانیایی بلد بودنش این جمله از یه آهنگ فرانسوی رو فهمید.
حتی زبانهای آلمانی و انگلیسی که ریشه Germanic دارن و قدیمیتر از زبانهای Romanceن هم به شدت تحت تاثیر این زبانها قرار گرفتن بابت جنگها و تغییر حکومتها.
مثلا سال ۱۰۶۶ نورمنها که وایکینگهای فرانسوی زبان بودن انگلستان رو فتح میکنن و تا چند قرن زبان فرانسوی، زبان طبقه حاکم بود و به دنبال این کلمههای فرانسوی زیادی (که خودشون ریشه لاتین دارن) وارد زبان انگلیسی میشن، حتی با وجود این که مردم عادی هنوز هم به زبان انگلیسی صحبت میکردن.
که همین توجیه میکنه چرا اسم شکل زنده حیوانات اونقدرا تحت تاثیر این وامواژگان قرار نمیگیره و sheep و cow و pig میمونه اما شکل طبخشده اونها اسمهای فرانسوی به خودش میگیره مثل beef و pork و mutton. این اسمها تحت تاثیر طبقهای که تولید میکردن و طبقهای که مصرف میکردن قرار میگیرن.
یا توی زبان انگلیسی کلمه royal ریشه فرانسوی داره ولی kingly ریشه ژرمن داره. یا government از ریشه فرانسوی میاد و rule از ریشه ژرمن.
زبان انگلیسی یک لایه از زبان فرانسوی رو بر پایه ژرمن خودش میگیره.
که البته این تنها راه سرایت کردن کلمات زبانها به همدیگه نبوده و هنر هم یه پل دیگه ایجاد میکرده و قطعا این مسیرها یکطرفه نبودن.
Non, je ne regrette rien
و باز هم شما میتونید حداقل با دیدن این جمله یاد regret بیفتید :))
متاسفانه این دوست سانتیمانتال ما خودش همه اینها رو میدونست و ذوق توضیح دادنم رو خراب کرد پس این اطلاعات رندم و به درد نخورم رو برای شما آوردم.
بحث اسطورهشناختی امشب در خرابات:
بررسی ریشههای شخصیتهای رستم و اسفندیار
🌟امیرمحمد خالقی
دانشجوی کوشایی که یادش همیشه در دلمون میمونه 🖤
این روزها همه دنبال رد فلگ در دیگران هستند. هم برای روابط عاطفی، هم برای روابط دوستانه، و هم برای روابط کاری. اوائل مفهومی بود در دنباله پندهای کلاسیک ادبیات خودمون، که «دوست خوب کسی است که فلان باشد...»، یا «از پنج کس بپرهیز..». اما بتدریج به یک میم تبدیل شد. و سپس از میم به دنیای واقعی سرایت کرد (چون در دوران ما، کارکرد این ابزار همینه که در حد جوک باقی نمونه و بیاد توی دنیای فیزیکی). حالا رد فلگ به جزییاتی مثل طرز غذا خوردن هم رسیده، یا طرز لباس پوشیدن، و یا حتی دفعات استحمام! تمام توجهات متمرکز شده روی چیزهایی که عادت کردنی هستند. حتی به بدقول بودن یک فرد هم میشه عادت کرد، با اینکه آزاردهندهست. اما معمولا پرفرمنس اون فرد در پرایمتایم نادیده گرفته میشه. پرایمتایم به اون ساعاتی از روز میگن که شبکههای تلویزیونی گل برنامههاشون رو پخش میکنند، مثل ۹ شب. اما اصطلاحا یعنی زمانی که مهمترین اتفاقات رخ میده. ساعت ویژه برای پرستار وقتیه که همراه مریض وحشیبازی درمیاره، و باید تصمیم بگیره حساب اون همراه رو بذاره کف دستش، یا به خاطر مریض نادیده بگیره. ساعت ویژه برای شوهر وقتیه که میفهمه زنش پولی که با زحمت به دست آورده بود رو با حماقت به باد داده، و باید تصمیم بگیره گندهش کنه و بذاره همهچیز زندگیشون رو تحت تأثیر قرار بده، یا به عنوان یه حادثه کوچک از کنارش بگذره. به اینکه در این موقعیتها چه انتخابی انجام میده، نمیشه عادت کرد. به این صفت یک دوست که وقتی بحرانی پیش میاد، به جای اینکه آرامکننده باشه، خودش نیاز به داربست عاطفی داره تا آجر به آجر فرو نریزه، نمیشه عادت کرد.
وقتی به شلوغی مطب جراحان زیبایی اشاره میکنند، میگن توقعات بالا رفته! اما اینکه اینهمه توجه معطوف به شکل بینی شده، یعنی توقعات پایین اومده. این توقعات پایینه که با مقداری پسانداز میشه برآوردهش کرد. توقع بالا اینه که دنبال کاپیتان لحظات طوفانی باشی.
این پسر رو یادتونه؟ هفتاد گیگ از مقالات پژوهشی دانشگاهها رو به شکل غیرقانونی دانلود کرده بود، چون انقدر دلخوش بود که باور داشت این چیزها نباید پولی باشند و همه مردم باید بتونند استفاده کنند. سی و پنج سال زندان براش بریدند، که تحمل تصور کردنش رو هم نداشت و خودکشی کرد. الان معلوم شده شرکت متا بیش از هشتاد ترابایت از کتابهایی که تو سایتهای غیرقانونی تورنت قرار داشته رو کپی و برای تمرین دادن هوش مصنوعیش استفاده کرده. و آب از آب تکون نخورده. حداکثر یه جریمهای براشون تعیین میکنند، که در برابر جیب پر پول متا، پول خرد هم نخواهد بود.
وقتی قاعده کلی اینه که نظام مجازات ضعیفکشه، باید سعی کنی کمک به همنوعات رو از طریق قدرت انجام بدی، نه از طریق فدا کردن خود. این ریسک وجود داره که وقتی به قدرت رسیدی دیگه به همنوعات فکر نکنی. ولی وجود این ریسک، این واقعیت که «راهش اینه» رو تغییر نمیده.
پرسش
چرا آگونیستهای سروتونین باعث کاهش میل جنسی یا دیرانزالی میشن و آنتاگونیستهاش باعث زودانزالی؟ ارتباط بین سروتونین و عملکرد جنسی چجوریه؟ آیا ربطی به insecurityها هم داره؟ چرا؟
بحث در خرابات