﷽ 📚📚کتابخانه ای همراه؛ همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹 خرید کتاب: ⬇️⬇️⬇️⬇️ www.sayehsokhan.com 📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام: 👇👇👇👇 https://b2n.ir/s05391 آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف تلفن:66496410
✍ واقعاً در زندگیش همینطور بود. در سراسر آثار مولوی یک بیت که مدح امیر یا سالاری را گفته باشد، نمیتوان پیدا کرد. شادروان حسن لاهوتی با ترجمههای فاخر و انتخابهای خیلی عالی واقعاً خدمت بزرگی به مثنوی پژوهی و مولاناپژوهی کرد. من دلم میخواهد «شکوه شمس» را اگر خواندیم یک بار دیگر و دوبار دیگر بخوانیم؛ چون کتابی نیست که با یکی دوبار خواندن ببندیم و در قفسه بگذاریم. من معتقدم «شکوه شمس» کتابی است که همیشه باید دم دست باشد. نویسندۀ این کتاب، خانم ماری شیمل عارفهای بزرگ و شگفت بوده است. کتاب او نشان میدهد که اثرش فقط نتیجۀ مطالعه و تحقیق او نبوده است. ما نباید این بزرگان را فقط در ادبیات محدود کنیم و بگوییم که این اثر فقط وجۀ ادبی دارد. اگر با بزرگانی چون مولانا چنین برخوردی کنیم واقعاً آنها را نشناختهایم. مولانا پدیدهای نیست که فقط در جزوهها و کتابها بگنجد و در دانشگاهها تدریس شود؛ نه، اگر سیر و سلوک باطنی نداشته باشیم اقیانوس العلوم هم که باشیم به دنیای مولانا راه پیدا نخواهیم کرد. حتماً باید با تجربههای باطنی او یک وفاق و سازگاری داشته باشیم و مصداق مثل عربی «اسمع جعحعةً و لا أری طحنا» نباشیم که صدای آسیا را میشنویم ولی آردی از این آسیاب بیرون نمیآید.
با وجود دقت نظرهایی که خانم آنه ماری شیمل کرده، لاهوتی پاورقیهایی بر این کتاب نوشته است که به خوبی نشان میدهد در برخی جاها با تمام وسعت معلوماتی که خانم ماری شیمل داشت، ترک اولاهایی هم داشته و شادروان لاهوتی آن ترک اولاها را هم با یک دقت نظر خاص استخراج کرده است. چون ایشان اگر چه رسماً مترجم بودند از زبان انگلیسی ولی با عشق به آثار مولانا، اما واقعا یک محقق و یک پژوهشگر بود. خوب این همه گفتیم ولی:
این همه گفتیم لیک اندر بسیچ
بیعنایات خدا هیچیم هیچ
بی عنایات حق و خاصان حق
گر ملک باشد سیاهستش ورق
ای دهندۀ عقل ها فریاد رس
تا نخواهی تو نخواهد هیچکس
دست گیر از دست ما، ما را بخر
پرده را بردار و پردۀ ما مدر
این چنین قفل گران را ای ودود
که تواند جز که فضل تو گشود
ما ز خود سوی تو گردانیم سر
چون توی از ما به ما نزدیکتر
این دعا هم بخشش و تعلیم توست
گرنه در گلخن گلستان از چه رست
جز تو پیش کی برآرد بنده دست
هم دعا و هم اجابت از تو است
- متن سخنرانی استاد کریم زمانی در نشست رونمایی از دوره چهارجلدی مثنوی معنوی آخرین تصحیح نیکلسون به کوشش
زنده یاد حسن لاهوتی
گزارش از سهیلا یوسفی
🆔 @Sayehsokhan
شکایت دل
...
آهنگ: پرویز یاحقی شعر: بیژن ترقی دستگاه چهارگاه
...
به کنارم مانده نمانده ، گرد ملالت رخ نفشانده ، ای امید دل
چرا رفتی؟
، به سرای من نرسیده ، گریه شوقم دیده ندیده ، دوراز آغوشم
کجارفتی؟
بنشسته سربه گریبان!
که شنیدم آمده میهمان!!
چو بدیدم روی تو زیبا بی خبر
از جا، بپریدم که به خاک قدم تو
سربیافشانم!!!
بروی چون از برم ای جان سر به گریبان
بنشینم، که نبینم ، زتن من ، چون رود جانم
رفتهای و از در بوی عبیر آید بوی تو چون پیکی
سوی اسیر آید ، سوی اسیر آید
....
چو آمدی غم زدرِ خانه برون شد!
چوآمدی عشق تو در سینه فزون شد!!
چو رفتی از فرق سرم خانه نگون شد!!!
جانانه من خندد به دل دیوانه من چون رود از خانه من
چون رود از خانه من
....
به کنارم مانده نمانده ، گرد ملالت رخ نفشانده ، ای امید دل!
چرا رفتی ؟
، به سرای من نرسیده ، گریه شوقم دیده ندیده ، دور از آغوشم
کجا رفتی ؟
........
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی
🆔 @Sayehsokhan
.
haavvaar:
رقص کردی؛ ذخیرهی ملی فرهنگ ایرانی؛ چرا؟
🆔 @Sayehsokhan
وقتی میگن ما به اهدافمون در این چهل و هفت سال رسیدیم، منظورشون همچین چیزیست ! چند ضربه آخر واقعا دیدنی ست!
🆔 @Sayehsokhan
#دستنوشته_های_مدیر_سایه_سخن_۳۵
سفر، فرصتی برای ترمیم روح
✍️ دکتر الیور ساکس، متخصص مغز و اعصاب و نویسندهی بریتانیایی، در کتاب "مردی که زنش را با کلاه اشتباه میگرفت" مینویسد:
"گاهی تنها کاری که مغز برای بازسازی خود نیاز دارد، بیرون رفتن از محیط تکراری و دیدن دنیای تازه است."
♦️ بسیاری از ما سالها در یک ریتم تکراری و پرتنش روزمره گیر افتادهایم، بدون اینکه بدانیم روان ما برای ترمیم و بازآفرینی، نیاز به تجربههای تازه دارد. یکی از بهترین شکلهای این تجربه، سفر کردن است.
🔸 سفر، نه صرفاً برای دیدن جاهای جدید، بلکه برای دیدن خودِ جدید در شرایطی متفاوت است. مواجهه با فرهنگها، چهرهها، غذاها، لهجهها و اقلیمهای دیگر، دریچههایی تازه در ذهن ما باز میکند.
🎯 تحقیقات نشان دادهاند افرادی که مرتب سفر میکنند:
الف: در برابر استرس مقاومترند
ب: نگاهشان به زندگی انعطافپذیرتر است
ج: ذهنی خلاقتر دارند
♦️ در سفر، ما سبکبالتر و پذیراتر میشویم. اغلب در سفر است که رابطههایمان عمیقتر میشود و گفتوگوهایمان صمیمیتر. گویی فاصله گرفتن از روزمرگی، ما را به یکدیگر نزدیکتر میکند.
✈️ چون سفر، مجالی است برای مکث در میانِ این شتاب بیامان و به ما فرصت میدهد به خودمان گوش کنیم، به رابطههامان نگاه تازهای بیندازیم و بار دیگر به خاطر بیاوریم که زندگی فقط «رسیدن به مقصد» نیست، بلکه زیبا رفتنِ مسیر است.
❤️ با این توضیحات بهتر است سفر را جدی بگیریم، نه فقط به عنوان تفریح، بلکه همچون «داروی پیشگیری از فرسودگی روان».
سفری ساده، صمیمی، حتی اگر فقط تا پارک شهر باشد... کافیست با دل برویم، با نگاه نو، با ذهنی که میخواهد آرام بگیرد و دوباره جان بگیرد.
با این نگاه میتوانیم سفر را به بخشی از سبک زندگیمان تبدیل کنیم. تا سفر مان نه فقط برای تغییر حال و هوا، بلکه برای مراقبت از جان و جانانهمان میشود.
✅ پیشنهادی ساده!
یک سفر کوتاهِ دو یا سهروزه در دل طبیعت برنامهریزی کنیم، حتی اگر مقصد خیلی دور یا خاص نباشد.
هدف فقط «رفتن» باشد، نه «رسیدن».
موبایلها را حتیالمقدور کنار بگذاریم.
بیشتر ببینیم، کمتر تحلیل کنیم.
از سکوت، باد، آسمان، صدای پرندهها و حضور کنار عزیزانمان لذت ببریم.
شاد، سبکبال و در حرکت باشید
ارادتمند
حسن ملکیان
🆔@Sayehsokhan
🔊 فایل صوتی
مصطفی ملکیان
چه مهارت هایی به فرزندانمان بیاموزیم؟
9 دقیقه
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
philosophical.ir:
اسلاوی ژیژک: فلسفه، بدبینی و طبیعت آدمی
«خوشبینی نه تنها آموزهای غلط، که از اساس آموزهای زیانآور است، زیرا زندگی را بهسانِ حالتی مطلوب، و خوشبختیِ آدمی را همچون غایت و هدفِ آن نشان میدهد. وقتی که نقطهی آغاز کار این باشد، هر کسی اعتقاد پیدا میکند که مشروعترین حق را برای به دست آوردنِ خوشبختی و لذت دارد. و اگر، چنان که معمولاً رخ میدهد، آنها را به دست نیاورد، خود را در معرض بیعدالتی میبیند، و در واقع راهِ هستیِ خود را گم میکند؛ درحالیکه، درستتر این است که ما سختی و فلاکت و بدبختی و رنج و تاجِ مرگ را هدف و غایتِ نهایی زندگیِمان بدانیم.
عبارتی در آپولوژیِ (απολογία: دفاعیه) سقراط هست که بس مشهور و البته بسیار هم طولانی است، و در آن، افلاطون، این خردمندترینِ همهی انسانها را در حالی به تصویر میکشد که میگوید: اگر مرگ برای همیشه ما را از آگاهی محروم کند، چیزِ بینظیری است، زیرا یک خوابِ عمیق و بیرویا بر هر روزِ حتا شادترین زندگیها نیز برتری دارد.
هراکلیتوس جملهای دارد که میگوید: «زندگی، نام زندگی دارد، حال آنکه در حقیقت مرگ است». —و تیوگنیس در خطوط مشهور خود مینویسد: «بهترین چیز برای آدمی این است که هرگز زاده نشود، و هرگز پرتوهای خورشید را نبیند؛ اما اگر زاده شد، بهترین است که هر چه زودتر به سوی دروازههای هادس (ᾍδης: جهانِ مردگان در اساطیر یونان) بشتابد، و آنجا در زیرِ زمین بیارامد». —اوریپید میگوید: «سراسرِ زندگیِ آدمی آکنده از درد است، و هیچ پایانی بر اندوه و نومیدی نیست». —و هومر گفته است: «از میانِ همهی آنان که نفس میکشند و بر روی زمین میخزند موجودی شوربختتر از انسان نیست».
آرتور شوپنهاور ــ جهان همچون اراده و تصور
#سقراط #افلاطون #هراکلیتوس #آرتور_شوپنهاور #اسلاوی_ژیژک #فلسفه_غرب
_ _ _ _ _
#فلسفه_اخلاقی #وجودگرایی
🆔 @Sayehsokhan
پروفسور یحیی باقرزاده:
وقتی دائم بگويى گرفتارم،
هیچ وقت آزاد نمیشوى،
وقتی دائم بگويى وقت ندارم،
هیچوقت زمان پیدا نمیكنی،
وقتی دائم بگويى فردا انجامش میدهم، آن فردای تو هیچ وقت نمیايد!
وقتی صبحهااز خواب بیدار میشويم دو انتخاب داریم:
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
یا بیدار شويم و رویاهايمان را دنبال كنیم.
انتخاب با شماست!
وقتی در خوشی و شادی هستی عهد و پیمان نبند!
وقتی ناراحتی جواب نده!
وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر!
زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست،
امتحان ریشه هاست. 🍂☘️
🆔 @Sayehsokhan
آواز رودخانه
The Song Of River
از: کریس پالمر
Chris Palmar
👇👇👇
@SoundSilence
#موسیقی_اپرایی_سینمایی_جهان
🆔 @Sayehsokhan
خوب به این عکس نگاه کنید!
برای چند لحظه، مسائل سیاسی و ایدوئولوژیک را کنار بگذارید و ببینید اسرائیلیها برای حل مشکل آب چه کرده اند
آنها ۸۵% فاضلاب این کشور را تصفیه و در کشاورزی استفاده می کنند،
بله فاضلاب ! فاضلاب شهری و صنعتی
تصویری که ملاحظه میکنید کارخانه شافدان در تلاویو است که بعنوان بزرگترین تاسیسات فاضلاب در خاورمیانه سالانه ۱۳۰ میلیون متر مکعب آب بازیافتی تولید میکند. این آب برای آبیاری ۵۰% کشاورزی سخت گیرانه حتی برای محصولات حساس مانند سبزیجات و میوه استفاده میشود
آنها بخوبی میدانند که برای مدیریت آب، باید یک سازمان مرکزی ایجاد کرد که تمام منابع آب از شیرینسازی تا آبهای زیرزمینی و آب بازیافتی را بصورت متمرکز و میلیمتری قابل مدیریت باشد
بجای آنکه مردم ایران را در خانههایشان به نخوردن یک لیوان آب کمتر تشویق کنید و محاسبه صرفه جویی حاصل از آن را به رخ بکشید ببینید جهان برای حاکمیت آب چه میکند
قبل از آنکه تمدن ایران، به باد رود ! /#حامد_پاک_طینت
📌Paktinat.Hamed
🆔 @Sayehsokhan
زندگی کردن نایابترین چیز در این دنیاست !
لذت ببر، نفس بکش، عاشق شو، شکست بخور، پیروز شو، کارهای خارقالعاده انجام بده ؛ وگرنه زنده بودن را که همه بلدند، زندگی کن ...
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما
یخچال خانهی ما را که باز کنی اگر خالی از هرچیزی هم باشد، محال است که سیب در آن پیدا نکنی!
انگار محکوممان کردهاند به سیب خوردن! یا ر سم است هرروز سیب بخوریم!
هرچند تنها مادرم پایبند این رسم عجیب است که سیب برای پوست مفید است.
امروز هم کیسهی دو کیلویی سیب روی کابینت مثل پتک روی سرم فرود امد و شکایت کردم:
"ای بابا... بازم سیب خریدی که! مامان! اینهمه میوهی خوب!"
بعد یکهو دلم برای سیبها سوخت، یکی از آنها را برداشتم و خوردم تا فکر نکنند میوه بدی هستند یا خیلی ازشان بدم میاید!
آخر اصلا تقصیر سیبها نبود. اگر سیبها هم مثله گوجه سبز، میوه نوبرانه بودند و مارا منتظر میگذاشتند، شاید حالا کمی بیشتر مورد توجه قرار میگرفتند و بیصبرانه منتظرشان میماندیم و با ذوق و چندین برابر قیمت حالا میخریدیمشان و چقدر هم راضی و خوشحال بودیم!
.
به نظرم بعضی آدمهاي خوب و با خاصیت، شبیه سیب هستند.
همیشه درکنارمان و در هر شرایط کمکمان هستند. وجودشان پر از خاصیت است و هزار بلا و مصیبت را از جانمان دور میکنند.
اما مثل سیب! به چشم نمیآیند و قدرشان را نمیدانیم و در عوض، قدر آدمهایی را میدانیم که هر از گاهی وارد زندگیمان میشوند و میروند،
مثل توت فرنگی! چون نوبرند رنگ و رویشان جذبمان میکند و سیب با وفا و پرخاصیت را میفروشیم به آن توت فرنگی بیخاصیت آبکی که کمتر هست و تازه با قیمت بالا، برایش سر و دست هم میشکنیم!
حیف سیب که هر کارش کنی، سیب است و یاد نمیگیرد نوبرانهبودن را، کم بودن را، گران و دست نیافتنی بودن را!!!
سعی كنيم قدر سيبهای زندگيمان را بيشتر بدانيم و آنها را به توت فرنگیهای زودگذر نفروشيم.
🆔 @Sayehsokhan
قطعه《سودا زده》
خواننده: #غلامحسین_بنان
آهنگساز: #یحیی_زرین_پنجه
سودا زدهای مستانه، آمد شبی از میخانه
گفتم که ربود از خویشم، گفتا نگه جانانه
#موسیقی_سنتی_ایران
🆔 @Sayehsokhan
❣یک دقیقه مطالعه
اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت: یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم: چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگهای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیدهایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنیام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم و بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر
داشت میرفت
گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم،
رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید؛ رفت و دل منو با خودش برد!
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت... گلی شد.
و من بیخیال پیاش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک میشود. ولی نشد...
بعدها هر چه شستمش پاک نشد؛
حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت:
"این لباس چِرک مرده شده!"
گفت: "بعضی لکهها دیر که شود ، میمیرند ؛ باید تا زندهاند پاک شوند!"
چرک مُرده شد...
و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت!
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید!
حواست که نباشد لکه میشود؛
وقتی لکه شد اگر پیاش را نگیری، میشود چرک...
به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا تازه است ، تا زنده است، باید شست و پاک کرد"
🆔 @Sayehsokhan
اینجا با من
Here With Me
سوسیه سو ، روبوت کوچ
Susie Suh & Robot Koch
#موسیقی_کلاسیک_اپرایی_جهان
🆔 @Sayehsokhan
روانشناسی صلح و کاشتن نهال همزیستی مسالمتآمیز در جهانی پرآشوب🔻
✍🏼 رویدادهای هولناک جنگ جهانی اول روانشناسان را با این پرسش مواجه کرد که چرا میجنگیم و چگونه میتوان در صلح زندگی کرد؟ حتی تا سالها پس از جنگ جهانی دوم دغدغهی اصلی روانشناسان، روانشناسیِ جنگ و کمک به درمان افرادی بود که دچار «نشانگان موجگرفتگی» شده بودند، همان پدیدهای که بعدها «اختلال استرس پس از سانحه» خوانده شد. در آن زمان نه تنها روانشناسان بلکه دیگر اعضای تیم بهداشت روان، شامل روانپزشکان، مشاوران، رواندرمانگران، مددکاران اجتماعی و روانپرستاران، میکوشیدند تا سربازانِ آسیبدیده را درمان کنند و به جنگ یا زندگی عادی بازگردانند. پس از جنگ جهانی دوم سایهی درگیری هستهای، کابوس جنگ سرد، نسلکشی و بازماندگان هولوکاست، روانشناسی جنگ را به سوی نوعی روانشناسیِ مبتنی بر پیشگیری از جنگ و حل تعارض، و گسترش و تثبیت صلح سوق داد.
✍🏼 روانشناسی صلح به دنبال تغییرات عملی در جهان پرآشوب فعلی است. برای این کار ایدههایی از حوزههای مختلف و فرهنگهای متفاوت را پذیرفته و با یکدیگر ادغام کرده است. روانشناسان صلح آستینها را بالا زدهاند و هرجایی که آتش تعارضها و مناقشهها شعلهور شده وارد میدان شدهاند. بنابراین، کارِ آنها از بحثهای دانشگاهی فراتر میرود زیرا میخواهند به زندگی روزمرهی صلحآمیز مردم کمک کنند.
✍🏼 به قول اکتاویو پاز، شاعر و دیپلمات مکزیکی، انقلاب عبارت است از حرکت از جامعه و فرهنگِ کهنه به جامعه و فرهنگی نو، حرکتی خطی و گریزناپذیر برای خروج از چرخهی تکراریِ رکود و خمول. در این معنا، روانچشناسی صلح نگاهی انقلابی به خروج از چرخههای تکرارشوندهی خشونت دارد. اندیشمندان و نظریهپردازان روانشناسی صلح به جای اینکه منتظر ظهور ناجی و آیندهای طلایی اما مبهم بمانند، آستینها را بالا زدهاند و از قدمهای کوچک شروع کردهاند. هدفِ آنها، جلوگیری از فاجعهی هستهای و نسلکشی، و رقم زدن آیندهای واقعبینانه و آشتیجویانه در زمان حال است. آنها صلح را نوعی فرایند دگرگونکنندهی بزرگ میدانند و نه امری مقطعی و زودگذر. آنها تغییرات سریع و درمانهای فوری را وعده نمیدهند و به ما یادآوری میکنند که مسیر صلح سخت و پرفراز و نشیب است، و مستلزم آگاهی و توانمندسازیِ تک تک اعضای جامعه.
@NashrAasoo 💭
🆔 @Sayehsokhan
*دریغ است ایران که ویران شود*
*کنام پلنگان و شیران شود*
👈بخشی از گفتگوی شاهنامه شناس و مصحّح برجسته شاهنامه ،دکتر جلال خالقی مطلق
🍃🍃🍃
🆔 @Sayehsokhan
💠انسانم آرزوست
❌ جز انسان هیچ حیوانی طبیعت را کثیف نمیکند.
@kheradpouya
🆔 @Sayehsokhan
🌹☘️🌹
میدانستی یکی از مدیران ارشد از حملات ۱۱ سپتامبر برجهای دو قلوی آمریکا جان سالم به در برد فقط چون آن روز پسرش را برای اولین روز مهدکودک برده بود؟
مرد دیگری زنده ماند چون نوبت او بود که دونات بیاورد.
زنی جان سالم به در برد چون ساعت زنگدارش اصلاً زنگ نزد.
یکی دیگر دیر رسید چون در ترافیک نیوجرسی گیر کرده بود.
یکی اتوبوس را از دست داد.
یکی قهوهاش را ریخت و مجبور شد لباسش را عوض کند.
ماشین یکی روشن نشد.
یکی برگشت خانه تا به یک تماس تلفنی جواب بدهد.
والدی به خاطر اینکه فرزندش آن روز غیرعادی کند بود، تأخیر داشت.
مردی فقط به این دلیل که نمیتوانست تاکسی بگیرد، زنده ماند.
اما داستانی که بیشتر از همه تکانم داد؟
مردی بود که آن روز کفش نو پوشیده بود.
در راه، پاهایش درد گرفت.
توقف کرد تا از داروخانه چسب زخم بخرد.
و همین باعث شد زنده بماند.
از وقتی این داستان را شنیدم، جور دیگری فکر میکنم.
وقتی در ترافیک گیر میکنم…
وقتی آسانسور را از دست میدهم…
وقتی چیزی را فراموش میکنم و مجبورم برگردم…
وقتی صبحم طبق برنامه پیش نمیرود…
سعی میکنم مکث کنم و اعتماد داشته باشم:
شاید این تأخیر، عقبگرد نیست.
شاید زمانبندیای الهی است.
شاید دقیقاً همانجایی هستم که باید باشم.
پس دفعه بعد که صبحت بههم ریخت…
بچهها کند بودند، کلیدها پیدا نمیشدند، همه چراغها قرمز بود ..
حرص نخور. عصبانی نشو.
شاید همهاش… خوششانسی در لباس مبدل باشد.
*بنابرین
"آرام باش! هیچ خبری نیست!☘️
🆔 @Sayehsokhan
.
دروغ
Yalan
از: "جاندان ارچتین"
#Candan_Erçetin
Yalan; yalan;
Dünyada Ölümden Başkası Yalan
بجز مرگ،
هرچه گویی دروغست.
#موسیقی_پاپ_ترکی
تنها مرگ است که دروغ نمیگوید
#صادق_هدایت
🆔 @Sayehsokhan
کانادا و یک فیلم به یاد ماندنی درباره مراسم سنتی خواستگاری ایرانی
خواستگاری از سنتهای قدیمی ایرانیان است که در هر یک از مناطق و شهرهای ایران از آداب و مراحل خاصی برخوردار بوده است.
موسسه ملی فیلم کانادا در سال 1340 علاقمند به تهیه فیلم کوتاهی در زمینهی یک خواستگاری ایرانی میشود.
ساخت این فیلم ارزشمند بر عهده ابراهیم گلستان قرار میگیرد و هنرپیشگانی دارد که شاید برای شما هم جالب باشد.
شما در این فیلم کوتاه میتوانید فروغ فرخزاد، شاعر محبوب و تاثیرگذار ایرانی/ طوسی حائری (همسر احمد شاملو)، مترجم، اولین گویندهی زن رادیوی ملی و دارای دکترای زبان فرانسه از دانشگاه سوربن/ پرویز داریوش، شاعر و مترجم بسیاری از رمانهای بزرگ جهان به زبان فارسی را در کنار یکدیگر و آن هم در دههی 40 ببینید.
در این فیلم قرار بود جلال آل احمد نقش حاج آقا (پدر عروس) را بازی کند که نهایتا پرویز داریوش آن را بازی کرد.
فروغ فرخزاد، علاوه بر دستیار کارگردان، بازیگر نقش خواهر داماد است.
طوسی حائری نیز در نقش مادر حسن (داماد) ظاهر میشود.
🆔 @Sayehsokhan
❣نامهای از یک زن ۸۳ ساله به یکی از دوستانش!
“برتای عزیز”
مدتی است بیشتر مطالعه میکنم و کمتر گردگیری میکنم. در حیاط نشستهام و بدون این که نگران علفهای هرز باغچه باشم از منظره باغچه لذت میبرم. وقت بیشتری را با خانواده و دوستانم میگذرانم و کمتر کار میکنم. زندگی باید الگوی تجربیات برای دوست داشتن باشد نه برای تحملکردن.
من سعی دارم این لحظات را دریابم و آنها را گرامی بدارم.
چیزی را ذخیره یا پس انداز نمیکنم و از ظروف گران قیمتم در هر مناسبتی استفاده میکنم. بهترین لباسم را در فروشگاه میپوشم. نظر من این است که هر چه ظاهر بهتری داشته باشم فروش بهتری هم خواهم داشت. عطر خاصم را برای مناسبتهای خاص کنار نمیگذارم بلکه آن را در محیط کار و فروشگاهها هم استفاده میکنم.
یکی از این روزها کنترلم را روی تواناییهایم از دست میدهم. پس اگر چیزی امروز ارزش گفتن، شنیدن و عملکردن دارد میخواهم امروز بگویم، بشنوم و عمل کنم.
اگر مردم بدانند که شاید فردا وجود نداشته باشند امروز چه کارهایی انجام میدهند؟ فکر میکنم به یکی از اعضای خانواده یا یکی از دوستانشان زنگ میزنند.شاید هم با یکی از دوستان قدیمی تماس بگیرند و از او بابت کدورتها عذرخواهی کرده و صلح کنند. شاید هم به یک رستوران چینی بروند و بهترین غذای مورد علاقهشان را سفارش دهند.
نمی دانم اینها فقط حدس و گمان من است.
اگر میدانستم وقتم محدود است انجام ندادن همین چیزهای کوچک مرا عصبانی میکرد. عصبانی برای ننوشتن نامهای که همیشه دوست داشتم بنویسم. عصبانی برای نگفتن جمله “دوستت دارم” به همسر و فرزندانم.
من سخت تلاش میکنم، نه برای این که چیزی را برگردانم یا ذخیره کنم، بلکه برای این که خنده و شادی را به زندگیام بیاورم. هر صبح که چشمهایم را باز میکنم به خودم میگویم امروز همه چیز خاص است. هر روز، هر دقیقه و هر نفسی که میکشم هدیهای از طرف خداوند به من است. شاید زندگی ما آن موسیقی که میخواستیم نباشد اما تا زمانی که زنده هستیم میتوانیم با موسیقی زندگی برقصیم.
❣آیا شما هم به زندگی به دید رقابت نگاه میکنید؟
🆔 @Sayehsokhan