shahnamehtoosi | Unsorted

Telegram-канал shahnamehtoosi - رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

-

گرداننده درگاه : سیروس حامی @Cyrus_Hami

Subscribe to a channel

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

داستان #کاوه_آهنگر
شاهنامه خوانی بانو #الهه_کارگران

هنگام : شنبه - ۲۸ مهر ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد

«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

سریال غرورآفرین شاهنشاهی کوروش بزرگ

قسمت سوم

کارگردان : #یاسین_موسیوند

آبشخور:
DiaraKohan/videos" rel="nofollow">https://www.youtube.com/@DiaraKohan/videos



🆔 @shahname_yazd

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

گذار از ساستار به اَورند
(گزارش تاریخی استوره خیزش فریدون و کاوه)
۱ - شرایط عینی بایسته دگرگشت

ارائه: #سیروس_حامی

هنگام : شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد

«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»



🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

📚 📚 📚

دادگری یا بیدادگری فرمانروایان در سخن بزرگان ایران‌زمین👇


فرمانروایی را شایسته کسی می‌دانیم و برای کسی خواستاریم که بهترین فرمانرواست برای اورمزد و اردیبهشت
#اوستا - یسنا۳۵


ستم نامه‌ی عزل شاهان بود،
چو دردِ دلِ بی‌گناهان بود
#فردوسی


ز داد و ز بی‌داد و شهر و سپاه،
بپرسد خداوند خورشید و ماه!
اگــر پشـه از شاه یابـد ستـم،
روانـش بـه دوزخ بمانـد دُژم!
#فردوسی


نی دولت دنیا به ستم می‌ارزد
نی لذّت مستی‌اش الم می‌ارزد
نه هفت‎هزارساله شادی جهان
این محنت هفت‎روزه غم می‌ارزد
#حافظ (رباعیات)


رخشاره پیوست: سخن #سعدی


🆔 http://t.me/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

با بهترین آرزوها،
بازهم درودها از بن جان به یکایک همرهان و هم‌میهنان!
هفته نو را برای همه یاران سراسر کام و پیروزی آرزو دارم و همچون هر شنبه، فرازی دیگر از سخن فرزانه توس را پیشکش دارم!

مهرورزتان - سیروس حامی

#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۵


http://t.me/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

سریال غرورآفرین شاهنشاهی #کورش_بزرگ

قسمت دوم

کارگردان : #یاسین_موسیوند

آبشخور:
DiaraKohan/videos" rel="nofollow">https://www.youtube.com/@DiaraKohan/videos


🆔 @shahname_yazd

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

‍ ‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۱۹ مهر زادروز محمدرضا شفیعی‌کدکنی

(زاده ۱۹ مهر ۱۳۱۸ نیشابور) نویسنده و شاعر، با تخلص م.سرشک

او در کدکن از روستاهای قدیمی، بین‌ نیشابور و تربت‌حیدریه زاده شد و از آغاز کودکی نزد پدرش و محمدتقی ادیب نیشابوری "ادیب نیشابوری‌دوم" به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت. "در هفت‌سالگی بخشهایی از الفیه‌ ابن‌مالک را از حفظ بود و فقه، کلام و اصول را نزد شیخ هاشم قزوینی معروف به "فقیه آزادگان" و نزد محمدهادی میلانی فراگرفت.
وی به پیشنهاد دکتر علی‌اکبر فیاض، در دانشگاه فردوسی مشهد نام‌نویسی کرد و در کنکور آن سال نفر اول شد و به دانشکده ادبیات رفت و مدرک کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت.
او از سال ۱۳۴۸ استاد دانشگاه تهران است. بدیع‌الزمان فروزانفر زیر برگه پیشنهاد استخدام وی نوشته بود «احترامی است به فضیلت».
وی از جمله دوستان نزدیک مهدی اخوان ثالث، شاعر خراسانی، به شمار می‌رود و دلبستگی‌اش را به اشعار وی پنهان نمی‌کند.
او در شهریور ۱۳۸۸ به آمریکا رفت که این سفر بازتاب وسیعی در مطبوعات ایران داشت. وی برای استفاده از یک فرصت مطالعاتی در مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون، در باب تاریخ و تطور فرقه کَرامیه به تحقیق پرداخت و پس از ۹ ماه به میهن بازگشت و در تدریس دانشگاه تهران حاضر شد.
وی سرودن شعر را از جوانی به شیوه قدمایی آغاز کرد و پس از چندی به سبک‌نو مشهور به نیمایوشیج روی آورد. با انتشار دفتر شعر در کوچه باغ‌های نشابور نام‌آور شد. آثار او را می‌توان به سه گروه انتقادی و نظری و مجموعه اشعار خود وی تقسیم کرد. آثار انتقادی این نویسنده، شامل تصحیح آثار کلاسیک فارسی و نگارش مقالاتی در حوزه نظریه ادبی می‌شود که بخشی از آنها را در زیر می‌بینید. در میان آثار نظری وی، کتاب موسیقی شعر جایگاهی ویژه دارد و در میان مجموعه اشعارش در کوچه باغ‌های نشابور آوازه بیشتری دارد. زمزمه‌ها، شبخوانی، از زبان برگ، بوی جوی مولیان، از بودن و سرودن، مثل درخت در شب باران، هزاره دوم آهوی کوهی، صور خیال در شعر فارسی، موسیقی شعر، با چراغ و آینه "در جستجوی ریشه‌های تحول شعر معاصر ایران" تصحیح اسرارالتوحید نوشته محمدبن منور، تصحیح تاریخ نیشابور نوشته حاکم نیشابوری، تصحیح آثار عطار نیشابوری، مختارنامه، مصیبت‌نامه، منطق‌الطیر، اسرارنامه، دیوان عطار و ترجمه آفرینش و تاریخ نیز از جمله آثار اوست.
آخرین کتاب او، این کیمیای هستی "درباره حافظ" است که نخستین چاپ آن در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات سخن متنشر شد.
فیلمی به نام "ستایشگر زیبایی" به وسیله جواد میرهاشمی؛ پژوهشگر و مستند ساز از سال ۱۳۹۱ در دست تهیه است که به احوال سجلی و تالیفات و تاثیرات وی بر ادبیات معاصر می‌پردازد. نام این فیلم وام‌دار گفت‌وگوی میرهاشمی با هوشنگ ابتهاج "ه. ا. سایه" است.
کتاب تذکره‌الاولیای عطار که حاصل تلاش ۵۰ ساله دکتر شفیعی‌کدکنی است در اردیبهشت سال ۱۳۹۸ منتشر شد.
کتاب "نامه‌ای به آسمان" از سوی نشر سخن در روزهای پایانی سال ۱۴۰۲ منتشر شد‌.

مجموعه آثار محمدرضا شفیعی کدکنی:
https://sokhanpub.net/product-category/%d9%85%d8%ac%d9%85%d9%88%d8%b9%d9%87-%d8%a2%d8%ab%d8%a7%d8%b1-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%b4%d9%81%db%8c%d8%b9%db%8c-%da%a9%d8%af%da%a9%d9%86%db%8c/page/2/

‎🆔 @bargi_az_tarikh


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

زمینه تاریخی #زادن_فریدون_از_مادر
                         
ارائه: #سیروس_حامی

هنگام : چهاردهم مهر ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد

«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»



🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

نگاهی به نامه رستم فرخ‌زاد به برادر
✍️
#جلال_خالقی_مطلق:

سراسر نامه رستم به برادرش پر از احساسات گرم میهن دوستی است و مضمون مصرع دوم بیت ۸۰ (داستان یزدگرد شهریار) نقطه اوج آن . حافظ به خاطر «هوای مسکن مالوف و عهد یارقدیم» از سفر عذر می‌خواهد، رستم با دریغ از «باد نوشین  ایران زمین» به سفر مرگ می رود. در بندهش سخن از «ایرانشهر  آبادان خوشبوی» است و این صفت «خوشبوی» در واقع برابر همان «باد نوشین» است. در دینکرد در توصیف ستایش آمیز ایران آمده است : در بارۀ رنگ خودی و رنگ بیرونی ایرانشهر از دیدگاه دین بهی ، چنین است رنگ خودی ایرانشهر؛ نیکو آفرینش بر آیین دین مزدیسنا، و رنگ بیرونی آن، چند گونه است و ... آراسته و پاک و خوبچهر و خوب‌بوی و پرشادمانی.


/channel/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

به روز خجسته سرِ مهرماه،
به سر برنهاد آن کیانی‌کلاه،

زمانه بی‌اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس رهِ بخردی

دل از داوری‌ها بپرداختند،
بدآیین یکی جشن نو ساختند!

بفرمود تا آتش افروختند،
همه عنبر و زعفران سوختند،

پرستیدن مهرگان دین اوست؛
تن‌آسانی و خوردن آیین اوست.

اگر یادگارست از او ماه و مهر،
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر!

امروز روز مهر از ماه مهر (در گاهشماری کهن ایرانی) و جشن مهرگان است!
این آیین دیرپای ایرانی بر هم‌میهنان خجسته باد!


http://t.me/ShahnamehToosi

🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

سریال غرورآفرین شاهنشاهی کوروش بزرگ

قسمت اول


🆔 @shahname_yazd

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

🌄🌄🌄🌄🌄

ریشه راستین تاریخی نبرد رستم با شاه مازندران

در جستارهای پیشین این تالار گفتیم که :

۱- استوره‌ها یا داستان‌های آغازین شاهنامه، بازتاب رویدادادهای راستین تاریخی یا پدیده‌های راستین زاستار(طبیعت) در ذهن مردم روزگار است که در گذر بازگفت سینه‌به‌سینه میان سدها زادمان، با باورها، رویاها، آرمان‌ها، آرزوها و... آنان درآمیخته و فزونی‌ها، پبرایه‌ها و گشتگی‌ها پذیرفته و افسانه‌گون شده و بدین ریخت(افسانه‌گون) در خدای‌نامه و آنگاه شاهنامه ابومنصوری نوشته و سرانجام سرایش زینهاردارانه فردوسی فرزانه است که هرآینه پیرایه‌هایی نیز پس از گذشت فردوسی به سروده گرانسنگ او افزوده شده است.

۲- واکاوی و بازشناخت آن هسته راستین هر داستان به یاری یافته‌های دانش روز شدنی است!

۳- کاربردهای گوناگون واژه #دیو در شاهنامه، از ریشه‌های گوناگونی برآمده و به فراخورِ هریک از آن ریشه‌ها، اندریافت(مفهوم)های گوناگون دارد! یکی از این اندریافتها «بلندی و کوه» است!

۴- دیوان مازندران جاندار انگاشته «کوه‌های سخت‌گذر ماز» است!
انگاره نگارنده در باره ریشه راستین داستان «جنگ مازندران» شاهنامه، تلاش مردمان باشنده جنوب البرز به هنگام خشکسالی هزاره سه‌یم پ.ز. برای دست یافتن به چراگاه‌های فرازین البرز میانی بوده است!
در این انگاره، بازتاب این تلاش پهلوانانه (راه‌گشودن از دل سنگ و خارا) در ذهن مردم آن روزگار، «جنگ میان دوسپاه» بوده که به پیروزی ایرانیان انجامیده! پهلوانان ایران در این نبرد بلندای صخره‌ها(دیوان مازندران) را به گرز (پتک) در هم می‌کوبند و خرده ها را در رهگذر می‌ریزند و این‌گونه، راه را برای آمد و شد مردم و بردن رمه به چراگاه‌ها هموار می‌کنند!

۵- در این میان افزوده شدن پیرایه‌هایی چون جادو و گفتگوها و نامه‌نگاری و رجزخوانی‌ها و ... به داستان، با سرشت بازگفت(روایت) سینه به سینه میان سدها زادمان همخوان است و روایی می‌گیرد!

۶- پیروزی فرجامین ایرانیان به پشتوانه پهلوانی‎های تهمتن در داستان جنگ مازندران بیشترین نشانه و گواه ریشه تاریخی داستان را به دست می دهد!
مردان ایرانی (با نماد تهمتن) در رویارویی با سپاه شاه مازندران (دشوارگذرترین صخره‌ها!) و برای درهم شکستن آنان از نیزه (میتین) و گرز (پتک) بهره می برند!

یکی نیزه زد بر کمربندِ اوی،
جدا کردش از جای پیوندِ اوی

در این هنگام است که گوینده داستان، چهره راستین شاه مازندران را در سخن می‌آورد:

شد از جادُوی تَنْش ، یک‌پاره کوه،
از ایران بر اوبر نظاره گروه!

گذشته از پیرایه‌‌ی پندارینه‌ی جادوگری، همین بیت روشنگر این نکته است که نبرد راستین پهلوانان ایران با «کوه» است!
در پاسخ شاه کاوس که از پیشرفت کار جویا می‌شود،

بدو گفت رستم که چون رزم سخت،
ببود و برافروخت بیداربخت،
بر این گونه خارا یکی کوه گشت؛
ز جنگ و ز مردی بی اندوه گشت!

اکنون اوج و فرجامین نبرد، خرد کردن این تخته سنگ کوه‌پیکر و گشودن راه دسترس است، که داستان -درآمیخته با گزافه‌ی ویژه‌ی حماسه- چنین بازگو می‌شود که گَوِ پیلتن (نماد دلاور مردان ایرانی) تخته سنگ را از جا می کند و در گودی راه می افگند و ایرانیان آن را و نیز سر دیوان (تخته سنگ‌های بلند!) را ریز ریز کرده و در راهگذر می ریزند!
بدین گونه، راه هموار و دستیابی رمه به چراگاه و آبشخور فراز کوه‌های ماز فراهم می شود!

این رویداد نیز همچون دیگر رویدادهای آن روزگاران، با فزوده‌ها و گشتگی‌های سرشتین فرایند هزاران ساله بازگفت سینه‌به‌سینه رویداد، از رویاها و آرزوها و گزافه رنگ می‌پذیرد و افسانه‌گون و دلپذیرتر می‌شود:

گوِ پیلتن کرد چنگال باز،
بدان آزمایش نبودش نیاز؛
بدان‌گونه، آن سنگ را برگرفت؛
کز او ماند لشکر سراسر شگفت!
به پیشِ سراپرده‌ی شاه برد،
بینداخت و ایرانیان را سپرد!
به دژخیم فرمود تا تیغ تیز،
بگیرد، کند تنش را ریزریز!
ز دیوان هر آن‌کس که بد ناسپاس،
وُ زیشان دل انجمن پرهراس،
بفرمودشان تا بریدند سر؛
فگندند جایی که بد رهگذر!

بیتهای بالا چکیده و بخش مهادین داستان است! بیتهای بیشتری نیز در میان آنها آمده که همانا گزافه‌ها و پیرایه‌ها هستند!

شاهنامه یک منبع استوار تاریخ و آغاز تا انجامش روایت رویدادهای راستین و سرگذشت نیاکان است! اگر رازهایش را به اندیشه و خرد بگشاییم!


نگارنده : سیروس حامی
تالار «رازها و نمادها و آموزه‎های شاهنامه»
خرداد ۱۴۰۰ - یزد

/channel/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

👹👹👹👹👹👹

#شاهنامه_تاریخ_استوره‌ای
#دیو_در_شاهنامه
هشت -
#دیو = انگیزه‌های بازدارنده و ویرانگر درونی

در گفتارهای پیشین این زنجیره (#دیو_در_شاهنامه) از ریشه‌شناسی و پرمانه(مفهوم)های چندگانه واژه «دیو» در گفتارهای پهلوی و در شاهنامه گفتیم!

در این گفتار گذری کوتاه به این نکته داریم که در باور و فرنود(منطق) دیالکتیکی نیاکان، جهان هماره مَیدان برخورد دو سپاه است.
نخست، سپاه «اهورا مزدا» یا «امشاسپندان» (فروزه های پاک هورمزد) که مینویان شش‌گانه‌اند:

۱- وَهومنَ(بهمن – اندیشه نیک – پشتیبان جانوران سودمند)
۲- اَشَ وَ هیشتَ (اَردیبهشت–بهترین اشا/راستی – پشتیبان نظم و اخلاق)
۳- شهریور(شهریاری پسندیده و استوار – پشتیبان فلزات)
۴- سپندارمذ (سْپِنْتَه آرمَییتی- فروتنی و بخشندگی و بردباری – ایزدبانوی زمین)
۵- خورداد(هَئوروَتات - رسایی و کمال ؛ نگاهبان آبها)
۶- اَمُرداد (اَمِرِتاتَ – بی‌مرگی و جاودانگی – سرور گیاهان).
گاه از هفت امشاسپند سحن می‌رود که پاره‌ای خودِ «اورمزد» را یکی از امشاسپندان دانسته‌اند و پاره‌ای «ایزد سروش»را بر شش امشاسپند نام برده افزوده‌اند!

دودیگر، سپاه اهریمن یا «دیوان» (دشمنان و نابودگران فروزه های پاک) که زشت‌ترین و پلیدترینشان «سر دیوان» یا «دیوان کماله» (کماله = چه سر ناخوشایندی!) شش دیو بودند!

۱- اَکومَنَ (اندیشه بد – پیام‌آور اهریمن – ستیزنده با بهمن)
۲- اِندَر/ایندرَه(ناپاک دینی ؛ ناسپاسی – نماد بی‌اخلاقی – ستیزنده با اردیبهشت)
۳- ساوول(پادشایی بد – نماد ستم و بیداد – ستیزنده با شهریور)
۴- نانگهیس یا تَرومَد ( ناخرسندی ؛ نماد بَرمنشی – ستیزنده با سپندارمذ)
۵- تَیریز (نیاز، پستی – زهرآلود کننده آبها و گیاهان و دامها – ستیزنده با خرداد)
۶- زَیریز (زهر ریز، زهرساز -کینه‌توز و تباه‌ساز – ستیزنده با امرداد ).
همانند امشاسپندان، شمار سردیوان را نیز گاه هفت دانسته اند که باز پاره‌ای خودِ اهریمن و پاره‌ای اَئِشمَ (دیو خشم) را بر آن شش افزده‌اند!

بر بنیاد باورهای ایرانی هر یک از این شش یا هفت سَردیو «دیو کماله/کمالگان» به رَستاگ(ترتیب) گفته شده بر یکی از امشاسپندان آمدند(با او ستیزیدند)!

سردیوان(کمالگان) ، در تازش بر آفریدگان هورمزد از یاری دیوانی چون خشم (خونین سلاح) و رشک و بدگمانی (میتوخت) و دروغ و آز و فریفتار و آناست(زورگویی) و اسپزگ(سخن چینی) و تنبلی(بوشاسپ) و وَرَن (کامجویی، شهوت) و ... برخوردارند!

اندک درنگ و اندیشه این برداشت را استوار می‌دارد که سَردیوان و دیوان یاورِ ایشان همه فروزه‌های ناپسند و بازدارنده در سرشت و درون آدمی است که او را به رفتارهای ناپسند می‌دارد!

بازتاب این باور نیاکانی در شاهنامه در پاسخ بزرگمهر به خسرو انوشیروان نمایان است:

بدو گفت کسرا که ده دیو چیست
کزیشان خرد را بباید گریست!؟

چنین داد پاسخ که: «آز و نیاز،
دو دیوند با زور و گردن فراز!

دگر خشم و رشک‌ست و ننگ‌ست و کین؛
سخن‌چین و دوروی و ناپاک دین!

دهم آنک از کس ندارد سپاس
به نیکی و هم نیست یزدان شناس !

یاری نامه :
۱- تاریخ اساطیری ایران – ژاله آموزگار
۲- وندیداد اوستا - گزارش جلیل دوستخواه
۳- پژوهشی در اساطیر ایران - مهرداد بهار
۴- بندهش - مهرداد بهار

بازنویسی : سیروس حامی
تالار رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه
مهر ۱۴۰۰

http://t.me/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

👹👹👹👹👹👹

#شاهنامه_تاریخ_استوره‌ای
#دیو_در_شاهنامه
هفت - دیوان مازندران =کوههای سخت‌گذر(۲)
🏔🏔🏔🏔🏔🏔🏔🏔

کاوس پند زال و خواست پهلوانان ایران را گوش نمی‌گیرد و برای راه گشودن و دستیابی به چراگاه مازندران (چراگاه فرازین کوههای ماز در بخش البرز میانی) سپاه بدان سوی می‌کشد و به نبرد و سنگ و خاره و پرتگاه‌های هولناک آن سوی می‌رود!
🏔🏔🏔🏔🏔🏔🏔🏔

به گفتار شاهنامه، شاهِ مازندران (آرایه داستان!) دیوی به نام سنجه را نزد دیوِ سپید که بزرگِ دیوان (آتشفشان دماوند) بود می‌فرستد و او را به یاری می‌خواند! شاهنامه خود به روشنی از زبان «دیو سپید» این انگاشت (بزرگترین کوه مازندران بودن دیوسپید) را باز می‌گوید:

بیایم کنون با سپاهی گران،
ببرم پَیَش را ز مازندران!
بگفت این و چون «کوه» برپای خاست
سرش گشت با چرخ گردنده راست!!

«دیو سپید»(کوه «دماوند» که سرش همیشه سپید از پوشش برف بود!) به خروش و فوران می‌آید و سپاهیان کاووس از گازهای زهرآگینش از پای می‌افتند و بیناییشان را از دست می‌دهند! این رویداد(آتشفشان) به روشنی در شاهنامه بازتاب یافته:

شب آمد، یکی ابر شد تا به ماه!
جهان کرد چون روی زنگی سیاه!
یکی خیمه زد بر سر از دود و قیر!
سیه شد جهان، چشمها خیره‌خیر!
ز گردون بسی سنگ بارید و خَشت؛
پراگنده شد لشگر ایران به دشت!
«چاپ ژول مول»
🌋🌋🌋🌋🌋🌋🌋🌋

از این رویداد هفت روز می گذرد! آنگاه،

به هشتم، بغرید دیوِ سپید،
که: «ای شاه بی‌بر، به کَردار بید،
همی برزنی را نیاراستی،
چراگاه مازندران خواستی؟!»

کاوس خودکامه درمانده چاره‌ای جز یاری جستن از شاه سیستان نمی‌شناسد! پس نوندی چو مرغی بپر به زاولستان می‌فرستد و به دستان پیام می‌دهد که:

نرفتم به گفتار تو هوشمند،
ز کمّی‌خرد بر من آمد گزند!
اگر تو نبندی بدین بَد میان،
همه سود را مایه آمد زیان!
🌋🌋🌋🌋🌋🌋🌋🌋

زال، تهمتن را از راه هفت‌خوان راهیِ مازندران می‌کند! رستم در خان هفتمِ راهِ دشوارِ رهانیدن ایرانیان، با دیو سپید روبرو می‌شود! باز می‌بینیم که فردوسی آشکارا «کوه» بودن «دیو» و روی سیاه و سرِ سپید او را رهنمون می‌شود!

به تاریکی شب یکی «کوه» دید؛
سراسر شده غار از او ناپدید!
به رنگِ شَبَه روی و چون شیر موی،
جهان پر ز پهنا و بالایِ اوی

«دیو سپید» به دست رستم از پای در می‌آید!

کشته شدن دیو سپید نمادی است از پایان واپسین خروش دماوند و خاموشی آن تا به امروز!!
🗻🗻🗻🗻🗻🗻🗻🗻


دنباله دارد.


http://t.me/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

👹👹👹👹👹

#شاهنامه_تاریخ_استوره‌ای
#دیو_در_شاهنامه
شش- «دیو» = هنر «نگاشتن/ نوشتن»

نیاکان، در روزگار تهمورث که از نگرگه دورانهای تاریخی در دوران پارینه سنگی زبرین/بالایی ( Upper Paleolithic یا Late Stone Age) بود، با ابزار سنگی بر سنگها می نگاشتند. نگاره‌های کهن جای جای ایران از تیمره تا تنگ غرقاب و از جیرفت تا ارنان و ... گویای سرگذشت نیاکان است!

به گواه سنگ‌نگاره‌ها، مردمان در گذر هزاره‌ها، نشانه‌هایی بر سنگها می‌کندند! این سرآغاز پیدایش دبیره(خط) و نوشتن بود. گل‌نبشته‌های جیرفت، این پنداشته را که سومریان نخستین مردمان نویسنده بودند، در هم ریخت و استاد یوسف مجیدزاده نشان دادند که به راستی این مردمان ایران‌زمین بودند که دبیره را آفریدند و با آن به نوشتن پرداختند!

«نوشتن» در اوستایی «نی پَئِشَ»؛ به چِم «پیچیدن (رو به پایین)»! بارها در شاهنامه بارها به کار رفته است.

چون آن خُرد را سیر دادند شیر
نوشتندش اندر میانِ حریر

واژه «خط» که تازی‌شده «خد» پارسی است، در پارسی باستان «دیپی»، درپهلوی «دیپ/دپ/دب» و در سومری «دیپ/دوب/داب» بوده، سپس واژه «دیپی/دیب» در گفتار «دیو» نیز بر زبان رانده شد که در واژه «دیوان»(دفتر شعر/ جایگاه نوشتن/اداره) و به گونه «دیب» در «دیباچه» مانده، از آن واژه‌های «دبیر» و «ادب» و «دبستان» و «ادبی» و... برساخته شده! و به زبان تازی نیز راه یافته است!

گویش «دیو»، این هنر(دیب = نوشتن) را در ذهن‌ها با آن جاندارِ پندارینۀ آزارنده (دائِوَ/دِو) پیوند داد و زمینه‌ساز آن گردید که دیب(نوشتن) هنر «دیو» پنداشته شود!
چنین شد که «هنر نوشتن» خود مانندگویی ناآشکار(استعاره مکنیه)*** روزگار تهمورث شد! (پیش از این دانستیم که «دیوبند» که یکی از فرنام(لقب)های تهمورث است خود دگرگشته «دیب‌وند» است! «وند» پسوند دارندگی است! پس «دیب‌وند = دارنده توانایی نوشتن»)

بدین‌گونه این پیشرفت نیاکان (هنر نوشتن!) جاندارانگاری شد! همچون همه رویدادهای ژرفای تاریخ، فرایند استوره‌پروری را پیمود و در بازگفت هزاران ساله سینه به سینه، با پنداشته‌ها درهم آمیخت و پیرایه‌ها بر او بسته شد و بازگفته شد تا در خدای‌نامه به تعبیر «آموزش نوشتن به تهمورث از سوی دیوان» بازتاب یافت! و سرانجام به سخن فردوسی راه یافت!

دگرش «دیب» به «دیو» و «دیب‌وند» به «دیوبند» زمینه‌ساز آن بود که چنین انگاشته شود که چون تهمورث بر دیوان چیره و شماری را به بند کشید؛ بندیان در برابر آزادی، تهمورث(مردم) را نوشتن آموختند:

کَشیدندشان خسته و بسته خوار
به جان خواستند آن زمان زینهار
که مارا مکش تا یکی نوهنر
بیاموزنیمت، که آید به بر
چو آزادشان شد سر از بند اوی
بجستند ناچار پیوند اوی
نبشتن به خسرو بیاموختند
دلش را چو خورشید بفروختند


*** یکی از گونه‌های مانندگویی(استعاره)، نهان داشتن مانسته(مشبه‌به) و مانواژ(ادات تشبیه) و در سخن آمدن ماننده(مشبه‌) و یکی از ویژگی(مانروی=وجه شبه)‌های مانسته است! به چنین مانندگویی در فن بدیع، مانندگویی ناآشکار(استعاره مکنیه) می‌گویند.
«تهمورث دیوبند(دیب‌وند)» مانندگویی ناآشکار از مردمی است که در دوران پارینه سنگی زبرین، آغاز به نوشتن با نشانه‌ها کردند!


یاری نامه ها:
۱- اطلس تاریخ ایران
https://iranatlas.info/regional%20prehistoric/_period/parinesangi.htm
۲. جیرفت؛ کهنترین تمدن شرق - یوسف مجیدزاده
۳. داستان ایران - فریدون جنیدی
۴- فرهنگ ریشه واژگان فارسی - علی نورایی
۵- فرهنگ واژه‌های اوستا - احسان بهرامی
۶- فنون بلاغت و صناعات ادبی - جلال‌الدین همایی

🗞🗞🗞🗞🗞🗞🗞🗞


بازنویسی : سیروس حامی
تالار رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه
مهر ۱۴۰۰

/channel/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

دیگربار درود و آرزوهای نیک،
خوشه‌ای دیگر از خرمن اندیشه نیاکان و از خامه فرزانه توس، پیشکش یاران، همراه با آرزوی هفته ای سراسر کامروایی و نیکوی!

مهرورزتان - سیروس حامی

#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۶


/channel/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه


شاهنامه نوشتن، مستلزم ملت داشتن است / ما ملتِ غیبیم و حافظ لسان الغیب است، چون لسانِ یک ملت است

✍️ جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران

اگر شاهنامۀ‌ حکیم ابوالقاسم فردوسی را بتوان همچون نظریه‌ای برای ملّت در ایران توضیح داد، می‌توان گفت که سرشت و شأنِ ملّی ایرانی هیچ نسبتی با هیچ ایدئولوژی ناسیونالیستی ندارد و نمی‌تواند با مقولات چنین ایدئولوژی‌هایی توضیح داده شود.

عرب‌ها جایی عنوان کرده‌اند که عرب، نمی‌تواند شاهنامه داشته باشد. می‌بایست بیان کرد که، شاهنامه نوشتن، مستلزمِ ملت داشتن است و اگر ملّت به اُمت مبدل شود؛ آن زمان دیگر نمی‌شود؛ شاهنامه داشت. اعراب نه تنها نمی‌توانند شاهنامه داشته باشند، بلکه حافظ و سعدی هم نخواهند داشت. حافظ، بیانِ اسطوره‌ ملی ما است. ما ملت غیبیم و حافظ لسان الغیب است، چون لسانِ یک ملت است.

مفهوم ایرانشهری و اندیشه‌‌ی ایرانشهری، در واقع کوششی است برای توضیح اینکه ملت ایران، ملت متفاوتی است. منطق ما، متفاوت از منطقِ امت است و ما ملتی هستیم، با تاریخی خاص و تنوع اقوام و گویش‌های متفاوت. ایران همیشه یک کشور بوده است و کشور نیز، یک ملت واحد است.


🆔 http://t.me/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

جهان‌بينی فردوسی با جهان‌بينی ايرانی برابر است.

هر انسان پويا و ژرف‌انديش و فراخ‌نگر می‌كوشد كه جهان را به شيوه‌ای كه خود می‌تواند و می‌پسندد بشناسد و اگر چنين نباشد او تنها پيرو است. فردوسی هم جهان‌بينی ويژه فردی خود را يافته، آن را در شاهنامه باز نموده و با ما در ميان نهاده است. شايسته می‌دانم بر اين نكته انگشت بر نهم كه از ديد من جهان‌بينی فردوسی برابر با جهان‌بينی ايرانی است، زيرا كه فردوسی ايرانی‌ترين ايرانی است كه من می‌شناسم. فردوسی چونان فرزانه و انديشمندی، بی‌گمان گزارش و برداشت خود را از جهان‌بينی فراگير ايرانی داشته است اما اين جهان‌بينی فردوسی با جهان‌بينی ايرانی، در شالوده و بن مايه‌ها، يكسان است. پس هنگامی كه از جهان‌بينی فردوسی سخن می‌گوييم از جهان‌بينی پايدار ايرانی سخن در ميان آورده‌ايم. آن جهان‌بينی در همه ما چونان ايرانی به گونه‌ای نهفته است كه شايد ما آگاهانه به آن نينديشيم و اگر از ما بپرسند كه جهان‌بينی ايرانی چيست؟ پاسخ روشنی برای اين پرسش نداشته باشيم. اما اين جهان‌بينی به گونه‌ای نهادی و نهادين ناخودآگاهانه در همه ما وجود دارد.

✍️#ميرجلال‌‌الدين_كزازی


🆔 http://t.me/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

آراتا خاستگاه تمدن و خط

🔷 يافته هاي باستانشناسي حكايت از ساخت نخستين انيميشن- چشم مصنوعي و خط كش هايي با دقت نيم ميليمتر در پنجهزار سال پيش ايران دارد.

🔷 يافته هاي ژنتيك نشان ميدهد ايرانيان از هرگوشه ايران كه باشند با هر رنگ و زبان داراي ژن و نژاد مشترك هستند كه بنام آريايي خوانده ميشود.

🔷 مبالغه نيست كه ايرانيان داراي زيباترين چهره ها در بين سفيدپوستان هستند اما واماندگي تاريخي را با هنر-فرهنگ و تكنولوژي و اقتصاد ميتوان جبران كرد نه با باور به نژاد.

🔷 باليدن ما به نژاد خودزني است. باليدن ما زماني حق است كه جزو چند كشور انگشت شمار جهان هستيم كه پايه گذار تمدن بوده اند.

@Bahamstan


http://t.me/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

ویدیو پیوست گواه آن است که نیاکانمان در ایران دارای چه تمدن و پیشینه‌‌ی شگرفی بودند که رمزگشایی از کتیبه‌ی کشف شده از آثار تاریخی در منطقه جیرفت با توجه به تکنولوژی کنونی، چهل سال زمان می‌خواهد.
شایان درنگ است که یورش تازیان و چیرگی‌شان بر این سرزمین چه بر سرمان آورد!

این کشف در پیوند با تمدّن آراتاست که در زیر تمدّن جیرفت قرار داشته، تمدّنی که حدود ۱۴۰۰۰ سال پیش ناپدید شده! تمدنّ جیرفت بر روی تمدّن آراتا ساخته شده بوده که همزمان با تمدّن شهر سوخته و هم زمان با هم از میان رفتند. هردو این تمدّنها در کنار دریایی قرار داشتند که امروزه کویری بیش نیست.


http://t.me/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

.
شاهنامه‌ فردوسی گرچه حماسه است، سروده‌های فراوانی درباره‌ی آشتی (صلح) و اخلاق در جنگ دارد، زیرا بن‌مایه آن خرَد ایران‌شهری است. درباره ستایش آشتی و نکوهش جنگ، حکیم خردمند توس چنین می‌فرماید؛

مـرا آشتی بهتـر آید ز جنگ،
نباید گرفتن چنین کار تنگ!

کسی نیست بی آز و بی نام و ننگ
همان آشتـی بهتــر آید ز جنـگ!



http://t.me/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

📝 📝 📝

"خودکامگی، مایه تباهی‌ است"

▪️از نظر "فردوسی" قدرت مطلقه به ظلم و تباهی می‌انجامد. چاره‌ی دفع بلای خودکامگی تقسیم قدرت است. این را در سراسرِ "شاهنامه" می‌توان دید. از دوره‌ی اساطیری پیشدادیان، که پادشاه خود پهلوان و رهبرِ قوم بود چون بگذریم، در ادوارِ بعدی قدرتِ مطلق به دست پادشاه نیست. در دوره‌ی کیانی تا پایانِ عصرِ کیخسرو، پهلوانان شریکِ قدرتِ پادشاه‌ هستند و از گشتاسب تا یزدگرد، موبدان...


▪️پادشاهان، آسایش این جهانی ایرانیان را تأمین می‌کردند و موبدان راهِ رستگاری آن‌جهانی را به مردم نشان می‌دادند و هردو نیرو در خدمت بهروزی و نیک‌سرانجامی ایرانیان بود. در شاهنامه، پادشاه مظهر استقلالِ کشور و حافظ ایران در برابر هجوم خارجی است. اعلام جنگ و صلح با اوست. پهلوانان در جنگ با دشمن فرمانبردارِ او هستند، اما نوکرِ چشم و گوش بسته‌ی او نیستند. پهلوانان در عین وفاداری به شاه، وجدان بیدارِ ملت و مظهرِ آزادگی و گردن‌فرازی هستند و اگر پادشاه از اصول صحیحِ شهریاری و دادگری پای فراتر گذارد در برابر او مردانه می‌ایستند. نمونه‌های ایستادگی پهلوانان مخصوصاً "رستم" را در برابر شاهانی چون "کاووس" و "گشتاسب" و سخنان تند پهلوانان را خطاب به آن شاهان می‌بینیم. وقتی کیکاووس با سبک‌سری و به فریبِ ابلیس، چهار عقاب را به تخت بست و به نیروی آن‌ها به آسمان رفت و در بیشه‌ای در آمل به زمین افتاد، گودرز او را چنین سرزنش کرد:

بدو گفت گودرز «بیمارْسْتان
تو را جای زیباتر از شارْسْتان
به دشمن دهی هر زمان جای خویش
نگویی به کَس، بیهُده رای خویش
سه بارت چنین رنج و سختی فتاد
سرت ز آزمایش نگشت اوستاد
کشیدی سِپه را به مازندران
نگر تا چه سختی رسید اندر آن
دگرباره مهمان دشمن شدی
صنم بودی، اکنون برهمن شدی
به جنگِ زمین سر به‌ سر تاختی
کنون بآسمان نیز پرداختی



▪️کاووس جوابی ندارد. شرمسار می‌شود و از کاخ بیرون می‌رود. یک بار دیگر هنگامی که رستم خبر کشته شدن دست‌پرورده‌اش سیاوش، شاهزاده‌ی بی‌گناه را می‌شنود، به آهنگ کین‌خواهی از تورانیان از نیمروز حرکت می‌کند. ابتدا به درگاهِ کاووس می‌رود و با خشم و خروش او را خوار می‌سازد:

چو آمد برِ تختِ کاووسِ کی
سرش بود پُرخاک و پُرخاک پی
بدو گفت خوی بد، ای شهریار
پراگندی و‌ تخمت آمد به بار
تو را مهرِ سودابه و بدخُوی
ز سر برگرفت افسرِ خسروی
کنون آشکارا ببینی همی
که بر موج دریا نشینی همی...



▪️کاووس با شرمساری در برابر سخنان جهان‌پهلوانِ خشمگین، جز اشک ریختن چاره‌ای ندارد. رستم از آن‌جا به سراغ سودابه می‌رود و او را می‌کشد و‌ کاووس از جای خود نمی‌جنبد:

به خنجر به دو نیمه کردش به راه
نجنبید بر تخت کاووس‌شاه...



▪️با این نمونه‌ها می‌بینید که شاهنامه، ستایش شاهان نیست، ستایش ایران و ایرانیان و پهلوانانِ ایران است. هیچ پادشاهی در شاهنامه از رستم که نمادِ یک ایرانی آرمانی است بزرگ‌تر نیست و این نکته در همان عصر فردوسی هم بر همگان روشن بوده است. از این‌جاست که در حکایت تاریخ سیستان می‌خوانیم که محمود به فردوسی می‌گوید: "همه‌ی شاهنامه خود هیچ نیست، مگر حدیث رستم..."
و نیز افسانه‌ای از همان روزگاران بر سر زبان‌ها بوده و در منابع متعدد قدیمی نقل شده که رستم به خواب فردوسی آمد و گفت در فلان‌جا من گنجی نهفته‌ام، برو، بردار و منتِ محمود را مکش. فردوسی آن گنج را برداشت و میان شاعران قسمت کرد و خود دیناری برنداشت.


✍️ زنده‌یاد استاد #محمدامین_ریاحی
"فردوسی، زندگی، اندیشه و‌ شعرِ او"
ر ۲۲۱-۲۱۳


🆔 /channel/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

بازهم درود و مهر به یاران. همراه با آرزوی شادی و کام در هفته پیش روی، پیشکشم فرازی دیگر از گفتار فردوسی فرزانه! ایدون باد.

مهرورزتان - سیروس حامی

#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۴


/channel/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

به جای جهان‌جستن و کارزار،

مبادم به جز آشتـی هیچ کار!


#فردوسی


/channel/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

از #استوره تا #افسانه

ارائه: #سیروس_حامی

هنگام : هفتم مهر ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد

«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»



🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

درودی دیگر در آغاز هفته ای دیگر،
پیشکشی دیگر از سخن فرزانه توس
همراه با آرزوی بهترین بهترینها
هفته‌تان سراسر به شادی و کام

مهرورزتان - سیروس حامی

#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۳


/channel/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

درود و آفرین،
همراه با پیشکش سخنی سخته از فرزانه یکتای تاریخ ایران، هفته ای زیبا و پربار برای همه یاران آرزو دارم.

نیکخواهتان - سیروس حامی

#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۲


http://t.me/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

👹👹👹👹👹👹

#شاهنامه_تاریخ_استوره‌ای
#دیو_در_شاهنامه
هفت- دیوان مازندران =کوههای سخت‌گذر (۳)

پس از خاموشی دماوند (کشته‌شدن دیو سپید!) ، سپاه ایران به سرکردگی تهمتن به جنگ شاه مازندران می‌رود!
باز می‌بینیم که در شاهنامه «شاه مازندران» نیز «کوه» نمایانده می‌شود!
در رویارویی رستم:

شد از جادوی، تَنْشْ یک لخت کوه،
از ایران، بر اوبر ، نظاره گروه!

و....

بر این گونه، خارا، یکی کوه گشت؛
ز جنگ و ز مردی بی اندوه گشت!
⛰⛰⛰⛰⛰⛰

تهمتن(نماد دلاوری سکایان ایران) کوه را از جا می کند و ...

به پیش سراپرده شاه برد،
بیفگند و ایرانیان را سپرد!

و....

به دژخیم فرمود تا تیغ تیز،
بگیرد، کند تنش را ریز ریز!
⛰⛰⛰⛰⛰⛰

این رویداد، نماد کندن و خرد کردن سنگ و خارا در دل کوههای ماز(دو برار، شرق دماوند) برای راه گشودن به مازندران (ماز + اندر + آن) و دستیابی به چراگاه فرازین البرز میانی است! به روشنی، در داستان جنگ مازندران، «دیو»ان مازندران، جز کوه و خارا نیستند که راه بر دستیابی ایرانیان به چراگاهها بسته بودند و ایرانیان با کوبیدن و خرد کردن آنها راه به چراگاهها گشودند و به آنچه می خواستند دست یافتند!!
🗻🗻🗻🗻🗻🗻

این انگاره (فرضیه)ای بود از رویداد راستین تاریخی که در رهگذر زمان و بازگفتِ سینه به سینه میان دهها زادمان، آرایه و پیرایه پذیرفته و رازآلود در کالبد داستانی حماسی و افسانه گون به شاهنامه ابومنصوری و از آنجا به فردوسی فرزانه و از زبان او به ما رسیده است!!

تا گفتاری دیگر، در پناه ایزد یکتا!
🗻🗻🗻🗻🗻🗻

یاری نامه:
داستان ایران - فریدون جنیدی


بازنویسی : سیروس حامی
تالار رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه
مهر ۱۴۰۰

http://t.me/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

👹👹👹👹👹

#شاهنامه_تاریخ_استوره‌ای
#دیو_در_شاهنامه
هفت- دیوان مازندران =کوههای سخت‌گذر(۱)

در این بخش نگاهی داریم به پرمانه(مفهوم) شگرف دیگری از واژۀ«دیو»!
داستان «لشگرکشی کاووس به مازندران» بازتاب گوشه‌ای از سرگذشت راستین نیاکان ماست که گشادن یکی از رازهای آن دستور این سخن است!

به گزارش رازآلود شاهنامه، رامشگری از مازندران به درگاه کاووس می‌آید و از آبادی و سرسبزی همیشگی آن دیار برایش می‌خواند و کاووس را برمی‌انگیزد تا به مازندران لشگر کشد!

نگارنده با انگاره(فرضیه)ی استاد جنیدی از زمینه راستین داستان همرای است و آن این که در پی خشکسال و افزایش گرمای پشته(فلات) ایران در هزاره سه یمُ پ.ز. و کمبود چراگاه برای دامهای ایرانیان در جنوب البرز، به شاه آگاهی می‌رسد که چراگاههای فرازین البرز(مازندران) سبز و آباد است! ولی دستیابی به آن پهنه، دشوار و راه رسیدن سخت‌گذر است!
کاوس برآن می‌شود تا با سپاهیان بدان سو روند و از دل خاره و پرتگاه‌های دشوارگذر و دست نایافتنی راهی برای رفتن مردمان و دامهایشان بدان سوی بگشایند!
پهلوانان که از دشواری دستیابی به چراگاههای فرازین البرز آگاهند، کاووس را از این سودا باز می‌دارند! کاووس سبکسر خودکامه گوش نمی‌گیرد و سودای کشیدن سپاه و نبرد با خاره دارد! پهلوانان دست به دامان زال می‌شوند و برایش پیام می‌فرستند که:

یکی، شاه را دل بر اندیشه خاست،
بپیچیدش اهریمن از راه راست!
به رنجِ نیاکانش از باستان،
نخواهد همی بود همداستان.
همی گنج بی رنج بگزایدش،
چَراگاهِ مازندران بایدش!

شاه خودکامه پند دستان را هم گوش نمی‌گیرد و لشگر به مازندران می‌کشد و رویدادهای شگرف!

در اینجا به یک واژه فارسی روان در تبرستان باز می‌گردیم که ابن اسفندیار در «تاریخ تبرستان» آورده، ولی از چشم فرهنگنویسان دور مانده و در واژه نامه‌ها گنجانده نشده! این واژه «دوین dēwin» است؛ به چِم(معنی) بلندی و کوه! که با افتادن «ین» پایانی کوتاه شده و به «دِو dēv» می‌دگرد که همان گویش کهن «دیو» است!***

در ناخودآگاه مردم روزگار، کوه و خارای سخت گذر هم -که بازدارنده و رنجاننده اند!- همچون هر آزارنده دیگر، جاندارانگاری و «دیو» انگاشته شده بود!


دنباله دارد.


*** «دین dēn»گشته دیگر واژه «دوین dēwin» است که تا به امروز به معنی بلندی در گویش مردم مازندران روان است!
نگارنده نام روستای «دینان» در بخش لاریجان شهرستان آمل را هم از همین ریشه می داند!


http://t.me/ShahnamehToosi

Читать полностью…

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

واکاوی رویکردهای ساستار تازیان در #روزگار_چیرگی_ضحاک

ارائه: #سیروس_حامی

هنگام : هفدهم شهریور ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

Читать полностью…
Subscribe to a channel