─┅─═ঊঈ 🌹 ﷽ 🌹 ঊঈ═─┅─ ❇️ ادمین اصلی و تبلیغات @fermo_admin ➖➖➖ ❇️ تعرفه تبلیغات 👇 @Ads_sokhan ➖➖➖ ❇️ اینستا گرام ما👇 instagram.com/mohammadreza_dehghani_ ➖➖➖ fermo.ir 👈 سایت ما . . . . . . . . . . #ترک_کانال
اگر دیدید وسط رابطه ای هستید
که دائما خودتان را ثابت میکنید
دائما در حال توضیح رفتارتان هستید
دائما میخواهید
اصل مطلب را متوجه طرفتان کنید
مطمئن باشید شما طرف ضعیف رابطه هستید
کسی که ذره ای اعتماد به نفس ندارد
کسی که خودش را قبول ندارد
کسی که خودش را دوست ندارد
و هر بارکه این کار را تکرار میکنید
بیشتر از ارزش و قدرت خود میکاهید
بگذارید اگر کسی شما را میخواهد
عادت کند که نباید دائما شما را قضاوت کند
تا شما دائما مجبور باشید رفع ابهام کنید
و تا زمانی که واقعا نیاز نیست
کارتان را تشریح نکنید
کمی قوی باشید ...
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
#دنیا_دوست
تاجری در منطقه ای اتراق کرد و آن شب با مرد فرزانه ای همکلام شد. به او گفت تنها یک سفر مانده که بروم. مرد فرزانه گفت کدام سفر. تاجر گفت گوگرد ایرانی به چین ببرم و کاسه چینی به روم و حریر رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آینه حلب به یمن و لباس یمانی به ایران آورم و خلاص. مرد فرزانه پاسخ داد:
چشم تنگ دنیا دوست را
یا قناعت پر کند یا خاک گور!!!!
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
🆔 @sokhanann
امیدوارم با غروب خورشید ماه صفر
غصه هایتان غروب کرده و شادی ربیع بر شما طلوع کند
بشارت باد پایان صفر
و مبارک باد حلول ماه ربیع الاول ❤️
روزی قرار بر اعدام قاتلی شد. وقتی قاتل به پای دار رفت و طناب را دور گردن او آویختند، ناگهان روانشناسی سر رسید و بلند داد زد دست نگه دارید. روانشناس رو به حضار گفت: مگر نه اینکه این مرد قاتل است و باید کشته شود؟ همه جواب دادند بله. روانشناس ادامه داد: پس بگذارید من با روش خودم این مرد را بکشم. همه قبول کردند.
سپس روانشناس مرد را از بالای دار پایین آورد و او را روی تخته سنگی خوابانید و چشمانش را بست و به او گفت: ای مرد قاتل من شاهرگ تو را خواهم زد و تو ب زودی خواهی مرد. سپس روانشناس تکه ای شیشه از روی زمین برداشت و روی دست مرد کشید مرد احساس سوزش کرد. ولی حتی دستش یک خراش کوچک هم بر نداشت. سپس روانشناس قطره چکانی برداشت و روی دست مرد قطره قطره آب میریخت و مدام به او میگفت: تو خون زیادی از دست دادی و به زودی خواهی مرد. مرد قاتل خیال میکرد رگ دستش زده شده و به زودی میمیرد، در صورتی که دستش خراش کوچک هم نداشت.
مدتی گذشت و دیدند که قاتل دیگر نفس نمیکشد...او مرده بود
ولی با تیغ؟؟
با دار؟؟
خیر...او فقط و فقط با زهری به اسم تلقین مرده بود
از این به بعد اگه بیماری و یا مشکلی داشتید با تلقین بزرگش نکنید، چون تلقین نداشته ها را به داشته ها تبدیل میکند؛ لازم به ذکر است که بر خلاف تلقین منفی، تلقین مثبت هم داریم.
#داستان
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
برای صدقه دادن توی جیبمان به دنبال کمترین
مبلغ میگردیم
و از خداوند بالاترین درجه ی
نعمتها را میخواهیم...چه ناچیز می بخشیم
و چه بزرگ تمنا می کنیم
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
📚حکایت و سخن بزرگان👇
@SokhananN
زراران سرمایه ای جاویدان
خریدوفروش انواع سکه روزوکلکسیونی بهترین قیمت طلاوجواهرو ارسال به سراسرکشور پیش بینی دقیق انس طلاودلار
http://telegram.me/joinchat/BCsO6Tv4e37Qkq0mpiGmGw
چیزی که همه میخوان خود نیکوکاریه نه عکسش !
( به بعضی ها اشاره میکند )
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
گوته می گوید:
«اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند»،
«اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند»،
«اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد»،
«اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند»،
«اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم می توان زندگی کرد»،
«اگر قدرت سیاسی و مقام نداری، مشاغل مهم متعلق به معدودی انسان هاست»،
«اما، اگر «عزت نفس نداری»، هیچ نداری
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
تعداد آدمهایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست
تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است " من هرچه بیشتر دنیا را میشناسم از آن ناراضی تر میشوم "
هرروز که میگذرد بیشتر معتقد میشوم که آدم ها " شخصیت ناپایداری دارند "
نمیشود روی ظواهر ، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد!!
👤 جین آستین 📚 غروروتعصب
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
#دست_بالای_دست
در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام شوڪت در زمان ڪریم خان زند زندگی می ڪرد. انگشتر الماس ، بسیار گران قیمتی ارث پدر داشت، ڪه نیاز به فروش آن پیدا کرد.
در شهر جار زدند ولی ڪسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی داستان به گوش خدادادخان حاڪم و نماینده ڪریم خان در تبریز رسید.
آن زن را خداددادخان احضار کرد و الماس را دید و گفت: من قیمت این الماس نمی دانم ، چون حلال وحرام برای من مهم است، رخصت بفرما، الماس نزد من بماند ، فردا قیمت کنم و مبلغ آن نقد به تو بپردازم. شوڪت خوشحال شد و از دربار برگشت.
خدادادخان، ڪه مرد شیاد و روباهی بود، شبانه دستور داد نگین انگشتر الماس را با شیشه بدلی، ماهرانه تراشیده و جای ڪرده و عوض نمودند.
شوڪت چون صبح به دربار استاندار رسید، خدادادخان ، انگشتر را داد و گفت: بیا خواهر انگشتر الماس خود را بردار به دیگری بفروش مرا ڪار نمی آید.
شوڪت، وقتی انگشتر الماس خود را دید، فهمید ڪه نگین آن عوض شده است. چون می دانست ڪه از والی نمی تواند حق خود بستاند، سڪوت ڪرد. به شیراز نزد، ڪریم خان آمده و داستان و شڪایت خود تسلیم کرد.
ڪریم خان گفت: ای شوڪت خواهرم، مدتی در شیراز بمان مهمان من هستی، خداداد خان، آن انگشتر الماس را نزد من به عنوان مالیات آذربایجان خواهد فرستاد، من مال تو را مسترد می کنم.
بعد از مدتی چنین شد، ڪریم خان وقتی انگشتر ، نگین الماس را دید، نگین شیشه را از شوڪت گرفته و در آن جای ڪرد و نگین الماس را در دوباره جای خود قرار داد، انگشتر الماس را به شوڪت برگرداند و دستور داد ، انگشتر نگین شیشه ای را ، به خدادادخان برگردانند و بگویند، ڪریم خان مالیات نقد می خواهد نه جواهر.
شوڪت از این عدالت ڪریم خان بسیار خرسند شد و انگشتر نگین الماس را خواست پیش ڪش کند، ولی ڪریم خان قبول نڪرد و شوڪت را با صله و خلعت های زیادی به همراه چند سواره، به شهر خوی فرستاد.
دست بالای دست بسیار است ،
گاهی باید صبر داشت و در برابر ظلمے سڪوت ڪرد و شڪایت به مقام بالاتر برد، و چه بالاتری جز خدا برای شڪایت برتر است؟
#داستان_کوتاه
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
موش گفت : افسوس ! دنیا روز به روز تنگ تر می شود. سابق جهان چنان دنگال بود که ترسم گرفت. دویدم و دویدم تا دست آخر هنگامی که دیدم از هر نقطهٔ افق دیوارهایی سر به آسمان می کشد آسوده خاطر شدم. اما این دیوارهای بلند با چنان سرعتی بهم نزدیک می شود که من از هم اکنون خودم را در آخر خط می بینم و تله یی که باید در آن افتم پیشِ چشمم است.
- چاره ات در این است که جهتت را عوض کنی.
- گربه در حالی که او را می درید چنین گفت.
#فرانتس_کافکا
قصهٔ کوچک
دفتر سوم آثار شاملو
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
#داســـــتانــــک_آمـــــوزنـــــــده
مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت.
عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آنها بزرگ شد .
در تمام زندگیش، او همان کارهایی را انجام داد که مرغ ها می کردند، برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز میکرد. سال ها گذشت و عقاب خیلی پیر شد. روزی پرنده باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید او با شکوه تمام، با یک حرکت جزئی بالهای طلاییش برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد. عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: این کیست؟ همسایه اش پاسخ داد: این یک عقاب است. سلطان پرندگان.
او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم. عقاب مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یک مرغ مرد. زیرا فکر می کرد یک مرغ است. این ما هستیم که زندگی خودمان را میسازیم؛ نگذارید محیط اطرف شما را دچار تغییرات اساسی کند.
وقتي باران مي بارد همه پرندگان به سوي پناهگاه پرواز مي كنند بجز عقاب كه براي دور شدن از باران در بالاي ابرها به پرواز در مي آيد.
مشكلات ومسائل براي همه وجود دارد اما طرز برخورد با آن است ﻛﻪ باعث تفاوت مي گردد. ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻋﻘﺎﺏ بلند پرواز باش.
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
با بخشیدن بخشی از چیزی که دارید، بیشتر از آنچه می خواهید به دست خواهید آورد.
کشاورزی که طالب محصول فراوان است باید بخشی از بذر خود را به زمین ببخشد.
عدم وابستگی یعنی بخشیدن آن چیزی که برایمان ارزش دارد.
هر چیزی را که ببخشید به طرف شما باز خواهد گشت. موجودی حساب بانکی شما بیانگر ثروت شما نیست. ثروت به چیزی می گویند که در طی زندگی به گردش در می آید. سعادت و خوشبختی جریان همیشگی از یک دست دادن و از دست دیگر گرفتن است.
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
#حکایت
#طنز
روزي يکي از همسايهها خواست خر ملانصرالدين را امانت بگيرد.
به همين خاطر به در خانه ملا رفت.
ملانصرالدين گفت: "خيلي معذرت ميخواهم خر ما در خانه نيست".
از بخت بد همان موقع خر بنا کرد به عرعر کردن.
همسايه گفت: "شما که فرموديد خرتان خانه نيست؛
اما صداي عرعرش دارد گوش فلک را کر ميکند."
ملا عصباني شد و گفت: "عجب آدم کج خيال و ديرباوري هستي.
حرف من ريش سفيد را قبول نداري ولي عرعر خر را قبول داري."
#ملانصرالدین
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
پنج نکته مثبت:
- هرچه روح تو عظیم تر باشد
اشتباهات دیگران را کوچک تر میبینی
- هرچه بزرگوارتر باشی
کمتر به دیگران نیازمندی
- هرچه کمتر نیازمند باشی
کمتر از آنان دلگیر میشوی
- هرچه کمتر دلگیر شوی
کمتر آسیب میبینی
- هرچه کمتر آسیب بینی
راحت تر میبخشی.
ظرفیت روحتان افزون باد....
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
براى سلطان شهرى سفره ای گسترانیده و کله پاچه ای بیاوردند.
سلطان فرمود:
در این کله پاچه اندرزها نهفته است؟
سپس لقمه نانی برداشت و یک راست مغز کله را تناول نمود، سپس گفت:
"اگر می خواهید حکومتی جاودان داشته باشید، سعی کنید جامعه را از "مغز" تهی کنید."
سپس "زبان" کله پاچه را نوش جان و فرمود:
"اگر می خواهید بر مردم حکمرانی کنید "زبان جامعه را کوتاه و ساکت کنید."
سپس چشم ها و بناگوش کله پاچه را همچون قبل برکشید و فرمود:
"برای این که ملتی را کنترل کنید، بر چشم ها و گوش ها مسلط شوید
و اجازه ندهید مردم زیاد ببینند و زیاد بشنوند."
وزير اعظم عرض کرد:
پادشاها! قربانت بروم حکمت ها بسیار حکیمانه بودند، اما جواب شکم ما را چه میدهید؟
ذات ملوكانه، در حالی که دست خود را بر سبيل های چرب خویش می کشیدند،
با ابروان خود اشاره ای به "پاچه" انداختند و فرمودند:
"شما "پاچه" را بخورید و "پاچه خواری"
را در جامعه رواج دهید تا حکومتمان مستدام بماند…"
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
پادشاهی را وزیری عاقل بود كه از وزارت دست برداشت! پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟
گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدا مشغول شده است.
پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟
گفت از پنج سبب:
اول آنکه تو نشسته میبودی و من به حضور تو ایستاده
میماندم اکنون بندگی خدایی میکنم که مرا دروقت نماز حکم به نشستن میکند.
دوم: آنکه طعام میخوردی و من نگاه میکردم
اکنون رزاقی پیدا کردهام که اونمی خورد و مرا میخوارند.
سوم آنکه تو خواب میکردی و من پاسبانی میکردم
اکنون خدای چنان است که هرگز نمیخوابد و مرا پاسبانی میکند
چهارم آنکه میترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد
اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسب نخواهد رسید.
پنجم آنکه میترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی،
اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه میکنم و اومی بخشاید .
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
یادتان باشد،وقتی خورشید میدرخشد…
هرکسی میتواند
دوستتان داشته باشد!!!
در طوفان است که متوجه میشوید چه کسی واقعأ به شما علاقه دارد. . .!
چه زیباست که در اندیشهمان ،
دوست داشتن است …
چه شادیبخش است ،
وقتی نگاهمان میخندد
چه مست میشود این دنیا ،
آنگاه که دلمان
پر از امید به ﻓردایی روشن است
می دانم …
از همین صبح زیبا
از این صدای گذر آب
در نهر کوچک زندگیمان
امروز روز خوبیــست …
بیشک معجزهای در راه است.
خداوندا از تو بابت چشمانم که میبینند و گوش هایم که می شنوند و دست ها و پاهایم که حرکت می کنند و عزیزانی که در کنارم هستند سپاسگزارم
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
ﺩﻝ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﺴﭙﺎﺭ
ﮔﺮ ﭼﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﺪ
ﺣﮑﻢ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ
ﻓﻘﻂ ﻋﺸﻖ
ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﻭ ﺑﻪ ﺟﺰ ﻋﺸﻖ
ﺑﺎﯾﺪ ﻻﯾﻖ ﻋﻤﻖ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﺎﺷﺪ
ﻭ ﮐﻤﯽ
ﻫﻢ ﺑﯿﻤﺎﺭ
ﺗﺎ ﻧﮕـــﺎﻩ ﺗﻮ
ﺗﺴﮑﯿﻦ ﺑﺪﻫﺪ ﺭﻭﺣﺶ را
#حسین_پناهی
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
روبرویت زانومیزنم
ناخواسته چشمانم اشک بارمیشود
نگاهم خیره میماندبه گنبدطلایت
برای گفتن وسعت مهربانیت زبان قاصر است
سرفرو می آورم
وبه وسعت مهربانیت به پیشگاه مقدست
سجده میکنم
برسدآن روزی ک ضامن بشوی
چوپانی ماری را ازمیان بوته های آتش گرفته نجات داد
ودرخورجین گذاشته وبه راه افتاد.
چندقدمی که گذشت مارازخورجین بیرون آمدوگفت:
به گردنت بزنم یابه لبت؟
چوپان گفت:آیاسزای خوبی این است؟
مار گفت:سزای خوبی بدی است...!!!
وقرارشدتاازکسی سوال کنند،
به روباهی رسیدندوازاوپرسیدندچاره ی کار را.
روباه گفت:من تاصورت واقعه رانبینم نمی توانم حکم کنم.
برگشته ومار را درون بوته های آتش انداختند،
ماربه استمداد برآمد و روباه گفت:
بمان تارسم خوبی ازجهان بر افکنده نشود.
نه باید مثل چوپان خوب خوب بود.
نه مثل مار بد بود
بایدمثل روباه بود و دانست چه کسی ارزش خوبی کردن دارد!
#كليله_دمنه
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
آورده اند كه ﺯﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺳﺎﺭﻩ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﺭﻓﺖ!
ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
- ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ؟
+ ﻧﻪ
- ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ؟
+ ﻧﻪ
- ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ؟
+ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ، ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭﻣﺮﮐﺐ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ!
- ﺗﻮ ﮐﻪ ﺁﻭﺍﺯﻩ ﺧﻮﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﮑﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺷﺪﯼ؟!
+ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻭﺍﺯﻩ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ!
ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ! ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺮﮐﺐ ﻭ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ!
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ در جامعه اكنون بسيار ﻏﺮﯾﺐ ﺍﺳﺖ!
ﯾﮑﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﻨﺎﻩ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻩ!
ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻨﺪ!
ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﻢ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ!
ﺁﻣﺪ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ!
منبع: ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ ﺟﻠﺪ ﻧﻬﻢ، ﺹ 232 ، ﻧﺸﺮ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ
*اگر علماى ما در آن زمان بودند قطعا به پيامبر تذكر ميدادند كه، مگر نميدانى آن زن مشترك و مطرب است، كمك كردن به او جايز نيست و حرام است...
ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) ﺍﺳﺖ؟!
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
در مصر سالی قحطی شد،
مردم نان نان میکردند و از گرسنگی می مردند،
آنهایی هم كه نيمه جانی داشتند به خوردن مرده ها مشغول شدند.
ديوانه یی اين مردن مردم و نبودن نان را ديد و گفت:
گفت ای دارنده دنيا و دين چون نداری رزق كمتر آفرين
یا مده قحطی به مردم در زمین یا بده رزق در خور مردم زمین
"منطق الطير عطار نيشابوری"
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
هرگز يك آدم قوى با يك گذشته ى ساده نديده ام . امروز سختى هايى كه ديگران حاضر نيستن تجربه كنن رو تحمل كن، تا فردا اونجورى كه اونها حتى تو روياهاشون هم نميبينن زندگى كنى
🍂🍃🍂🍃🍂🍂
🆔 @sokhanann
با بخشیدن بخشی از چیزی که دارید، بیشتر از آنچه می خواهید به دست خواهید آورد.
کشاورزی که طالب محصول فراوان است باید بخشی از بذر خود را به زمین ببخشد.
عدم وابستگی یعنی بخشیدن آن چیزی که برایمان ارزش دارد.
هر چیزی را که ببخشید به طرف شما باز خواهد گشت. موجودی حساب بانکی شما بیانگر ثروت شما نیست. ثروت به چیزی می گویند که در طی زندگی به گردش در می آید. سعادت و خوشبختی جریان همیشگی از یک دست دادن و از دست دیگر گرفتن است
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
در زمانیكه وفا
قصّهٔ برف به تابستان است
و صداقت گل نايابی
و در چشمان پاك شقايقها
عابر بیعاطفهٔ غم جاری است
به چه كس بايد گفت
با تو انسانم و خوشبختترین؟
#مهدی_اخوان_ثالث
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
@SokhananN
اونى كه فراموشت ميكنه رو
فراموش كن
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚حکایت و سخن بزرگان👇👇
🆔 @sokhanann
انسانها آفريده شده اند
كه دوست داشته شوند؛
وسايل و اشيا ساخته شدند
كه استفاده شوند....
دليل اينهمه آشفتگی در دنيا اين است
كه وسايل دوست داشته ميشوند و
از انسانها استفاده ميشود!
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
@SokhananN