نشریهٔ «ترنج»، نشریهٔ واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف 🖥 ToranjSUT@gmail.com صاحبامتیاز: انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف @AnjomanSUT مدیرمسئول: اسما شهنازی @Asma_Shahnazi سردبیر: مبینا صباغی @mobina_saba
«دروغ»
وقتی کسی دروغ میگوید، دروغی رفتار میکند، هیچکس بهتر از خود او و تندتر از خود او مایهی این دروغ را احساس نمیکند.
شرافت شکسته شدهی او را، هیچکس بهتر از خود او به روشنی نمیبیند. عذاب این دروغ بر هیچکس، مگر خود او گران و دشوار نمینماید. خوارتر از او، در آن دم، هیچکس نیست.
📕 کلیدر
✍🏽 محمود دولتآبادی
#برش_کتاب
🆔 @ToranjSUT
«ما را ملک نیست»
قیصر روم رسولی [نمایندهای] فرستاد تا بنگرد که عُمَر رَضی الله تَعالی عَنه چگونه مردی است و سیرت وِی چیست. چون به مدینه رسید پرسید که: مَلِک [پادشاه] شما کجاست؟
گفتند: ما را مَلِک نیست؛ ما را امیری است که به دروازه بیرون شده است. رسولِ روم بیرون شد.
عمر را دید که در آفتاب، خفته بر زمین و ریگِ گرم، و دِرّه [تازیانه] زیر سر نهاده و عرق از پیشانی وی میرفت، چنانکه زمین تر شده بود. چون آن حال بدید در دل وی عظیم اثر کرد و گفت: کسی که همهی ملوک عالَم از هیبت وی بیقرار باشند، خفتن وی چنین باشد. پس گفت: ای عمر، عدل کردی لاجرم ایمن بخفتی، و مَلِک ما جور کرد، لاجرم همیشه هراسان باشد.
✍ محمد غزالی
📚 نصیحة المُلوک، نشر جامی، صفحهی ۷۲
#برش_کتاب
🆔 @ToranjSUT
🟠 جلسه ادبیات سیاسی با ارائه جناب آقای دکتر داریوش رحمانیان تا دقایقی دیگر در دفتر انجمن اسلامی دانشجویان برگزار خواهد شد.
برای شرکت در جلسه مجازی میتوانید با لینک وارد شوید.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🎼 «میکشانیام»
🎧 از گروه ماخولا
☀️ شعر از فروغ فرخزاد
نگاه کن که غم درون دیدهام
چگونه قطره قطره آب میشود
چگونه سایهٔ سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب میشود!
نگاه کن!
تمام هستیم خراب میشود
شرارهای مرا به کام میکشد
مرا به اوج میبرد
مرا به دام میکشد
نگاه کن!
تمام آسمان من
پر از شهاب میشود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشاندهای مرا کنون به زورقی
ز عاجها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پر ستاره میکشانیم
فراتر از ستاره مینشانیَم
نگاه کن!
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چین برکه های شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفههای آسمان
کنون به گوش من دوباره میرسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیدهام
به کهکشان، به بیکران، به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسهات
مرا بخواه در شبان دیر پا
مرا دگر رها مکن!
مرا از این ستارهها جدا مکن!
نگاه کن!
تو میدمی و آفتاب میشود!
#موسیقی
#شعر
🆔 @ToranjSUT
«به بهار آغشتۀ منی»
🌱 معشوق جان به بهار آغشتۀ منی
ــ اگر تو مرا نبینی من هم نمیبینمم
🍀 آهو که عور روی سینه من میافتد
ــ آهو که عور آهو که عور آهو که او، او او که آ اواو تو شانه بزن!
🎧 «Reza Baraheni»
🎼 #آوای_دل
🆔 @ToranjSUT
«هانیبال الخاص»
▫️نقاش، مترجم، نویسنده و منتقد ایرانیِ آشوریتبار بود که آثارش آمیزهای از اکسپرسیونیسم، هنر بومی و اسطورهشناسی هستند. او سبکی مدرن و منحصربهفرد را پدید آورد که در عین حال، هویتی ایرانی داشت. الخاص در بسیاری از آثارش، انسانها را با چهرههایی بزرگ، اغراقشده و دراماتیک به تصویر میکشید؛ به همین دلیل، از او بهعنوان یکی از نقاشان فیگوراتیو تأثیرگذار بر جریان نوگرایی در هنر نقاشی ایران یاد میشود.
🎨 در سال ۱۳۵۸، او بههمراه گروهی از هنرمندان چپگرا، روی دیوارهای سفارت اشغالشده آمریکا نقاشیهایی ضدامپریالیستی کشید. اما حدود شش سال بعد، با شدت گرفتن فشارها بر هنرمندان و بهویژه اقلیتهای مذهبی، ایران را ترک و به آمریکا مهاجرت کرد.
🔗 هانیبال الخاص پس از برگزاری بیش از ۳۰۰ نمایشگاه انفرادی و گروهی و بیش از ۳۵ سال تدریس در حوزهی هنرهای تجسمی، سرانجام در سال ۱۳۸۹ در کالیفرنیا درگذشت. با این حال، تأثیر او بر هنر مدرن ایران همچنان انکارناپذیر است.
✍ حسین مهدی پناه
#نقاشی
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
اصل چهارم
«روزنه امیدی به توسعه ایران»
برنامه اصل چهار ترومن، که در دهه ۱۳۲۰ در ایران اجرا شد، با هدف انتقال دانش و تکنولوژی برای کاهش فقر و توسعه، تأثیرات گستردهای داشت. این برنامه با تمرکز بر بهبود کشاورزی، بهداشت و آموزش، بهویژه در مناطق روستایی، تحولاتی ایجاد کرد. در بخش کشاورزی، با معرفی بذرهای اصلاحشده، ماشینآلات مدرن، چاههای عمیق و اصلاح نژاد دام و طیور، بازده تولید افزایش یافت.
🏥 در حوزه بهداشت، مبارزه با بیماریهای واگیر مانند مالاریا، وبا و تراخم از طریق سمپاشی با DDT، تأمین آب آشامیدنی سالم و آموزش بهداشت عمومی، سلامت روستاییان را بهبود بخشید. آمار نشان میدهد در سال ۱۳۲۶، حدود ۵ میلیون نفر در ایران مالاریا داشتند که با اجرای برنامه، موارد ابتلا بهطرز چشمگیری کاهش یافت. در آموزش، سوادآموزی و بازنویسی کتابهای درسی با همکاری متخصصان آمریکایی، نرخ باسوادی را از ۴ درصد در روستاها در سال ۱۳۳۵ به ۲۵ درصد در سال ۱۳۵۵ رساند.
▪️ ایجاد نهادهای آموزشی، اعزام دانشجویان به خارج و ترویج نقش زنان در مدیریت، از جمله انتصاب زنان در پستهای مدیریتی میانی، از دیگر دستاوردها بود. با این حال، نظام اربابرعیتی مانع بهرهوری کامل کشاورزی شد و حفر چاههای عمیق و سدسازی، بعدها به بحران آب دامن زد.
🔻 استفاده از DDT نیز به دلیل اثرات سرطانزا مورد انتقاد قرار گرفت. از منظر سیاسی، اصل چهار به تقویت روابط ایران و آمریکا و جلوگیری از نفوذ کمونیسم کمک کرد، اما برخی ملیگرایان و چپگرایان آن را بهعنوان ابزاری برای نفوذ آمریکا نقد کردند. در مجموع، این برنامه در کنار طرحهای ملی مانند اصلاحات ارضی و سپاه دانش، به نوسازی ایران کمک کرد، هرچند با چالشهایی همراه بود.
#قلم_ما
✍ پارسه
🆔 @ToranjSUT
«دهلیز خاکستری»
به راستی چشمانت راز آتش است، تصدقت شوم من هم بلد نیستم از دهلیز خاکستری سمت چپ سینه برایت بنویسم اما خندههای تو را هربار که بحث دهلیز و قلب میشود دوست دارم؛ انگار که خودت هم بدانی تمام حجم قلب من را به خود اختصاص دادهای و حالا که حرف قلب و کوچه پس کوچههایش میشود، با زیرکی لبخند میزنی.
من نمیخواهم نامی جز نام تو بدانم، درست مانند اولین باری که تو را دیدم و جویای نامت از دیگران شدم؛ میخواستم نام تو را بدانم. عزیزکم به راستی تو را چه باید صدا کرد؟
✍ متین آزادی
#دل_نوشته
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
🟠 جلسه ادبیات سیاسی با ارائه جناب آقای امید نوریان تا دقایقی دیگر در دفتر انجمن اسلامی دانشجویان برگزار خواهد شد.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی و دفتر مطالعات فرهنگی برگزار میکنند:
جلسات ادبیات سیاسی
بررسی جایگاه ادبیات و تأثیرات متقابل آن بر جنبشهای فرهنگی و سیاسی در تاریخ ایران
🔸 در این سلسله جلسات، قصد داریم به بررسی جایگاه ادبیات و تأثیر آن از جنبشهای فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ ایران بپردازیم. با نگاهی به متون ادبی دورههای مختلف، تلاش میکنیم تحلیلی از تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران ارائه دهیم و از رهگذر این بررسیها، درکی عمیقتر از شرایط امروز جامعه به دست آوریم.
🔹 عنوان نشست:
فلسفه تاریخ در شاهنامه
🔻 سخنران:
جناب آقای امید نوریان
دانشجو دکترای فلسفه علم
🏠 مکان: دفتر انجمن اسلامی واقع در همکف ابنسینا
⏰ زمان: دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت، ساعت ۱۶:۳۰
🔸 شرکت برای عموم و غیردانشجویان به شرط ارتباط با این شناسه آزاد میباشد.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @SUTdaftarm
🎧 « Aaron & Holliday »
🎼 #موسیقی
🆔 @ToranjSUT
«ما در سفر تنها»
بسی درد ها بگذشت و ما در سفر تنها
در این گودال نافرجام نیز ، تنها
خواستند خاکم کنند زین گودال ها
پله پله ساختم راه فراری از سیاهی ها
زخمی و ازرده رنج بودم من از درد دوران ها
تو پیدایم کردی
آبم دادی
نان نیز
عشق را چون هوای آسمان بی انتها
ساختی از من همان مرد بی درد را
که لبخندت کند رنگی ، دنیای سیاهش را
✍ رسا
#قلم_ما
#دل_نوشته
🆔 @ToranjSUT
🟠 جلسه ادبیات سیاسی با ارائه جناب آقای علیرضا اسماعیلپور تا دقایقی دیگر در دفتر انجمن اسلامی دانشجویان برگزار خواهد شد.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
گاه سرگردان سوی اب ها خواهیم رفت
گاه هم در هیزم اتش ها خواهیم رفت
از سیاهی ها و از رنجودگی بیزاریم
بیزاریم اما در درد رنج خواهیم رفت
تکیه بر خود میکنیم گاهی و گاهی نیز رسوا میشویم
گاهی هم از چرخ گردون نیز پنهان میشویم
ماهی از تنگ خودش ذکر فراری گفته است
بارانی دیده و محو تماشا گشته است
سیل باران دیده و در فکر دریا گشته است
بی سبب تنگ خودش را نیز از یاد برده است
✍ رسا
#قلم_ما
#شعر
🆔 @ToranjSUT
گاهی …
گاهی سینه ام برای خانه قلبم بودن زیادی کوچک است
گاهی نفس هایم ب شماره می افتد
گاهی نبض را در چشمانم احساس میکنم
گاهی توان ندارم
توان اثبات دروغ
دروغ به خدا
دروغ به عشق
گاهی میترسم
از انسان هایی ک گاهی معنای انسانیت را زیر پا میگذارند
گاهی میترسم از پولی ک باعث رنگ عوض کردن افراد میشود
ولی ،شایدم نباید ترسید
شایدم باید از زاویه ای دیگه نگاه کرد
شاید پول باعث جلوه دادن هویت اصلی افراد باشد
ترس هایم تمام نشدنی است…
ما گاهی زندگی میکنیم
گاهی فقط زنده ایم
گاهی در خواب بیداریم
گاهی در بیداری خواب
گاهی در غم شادیم
گاهی در شادمانی غمگین
گاهی دلمان بچگی میخواهد
گاهی بهانه میگیریم
گاهی بهانه میکنیم
گاهی دروغ میگوییم
به خودمان
گاهی به دیگران
گاهی نمی شود ک نمی شود ک نمی شود
گاهی نمیرسیم ک نمیرسیم ک نمیرسیم
ما گاهی زندگی میکنیم
اما چه چیزی دلیل این همه گاهی میشود؟!…
#قلم_ما
#دل_نوشته
✍ محمد مهدی چگنی
🆔 @ToranjSUT
«کینه بر ضد دنائت»
نیک میدانیم که
کینه بر ضد دنائت و پستی نیز
چهرهی ما را زشت میکند.
🕊 خشم بر ضد بیدادگری نیز
صدایمان را خشن میکند.
☘ افسوس، ما که میخواستیم زمین را آمادهی مهربانی کنیم
خود نتوانستیم مهربان بشویم.
▪️ولی شما، وقتی که زمانه فرزانه شد
وقتی که آدمی یاور آدمی شد،
با گذشت از ما یاد کنید.
#بهانه
✍ برتولت برشت
🆔 @ToranjSUT
«خطوط دست»
📝 از یک نامه پرتشده روی میز خطی میآید، در طول الواری از جنس کاج ادامه مییابد و از یکی از پایهها پایین میرود.
خوب که نگاه کنی، میبینی خط در طول کفِ پارکتپوش ادامه مییابد، از دیوار بالا میرود و توی کپی یکی از نقاشیهای بوشه میچرخد، طرحی از شانه زنی خمشده بر نیمکتی راحتی رسم میکند، و در پایان از سقف اتاق بیرون میرود و از زنجیر برقگیر توی خیابان پایین میسرد.
اینجا به خاطر سیستم حملونقل عمومی دنبال کردنش دشوار است، اما با اندکی دقت بیشتر میتوانی بالا رفتنش را از چرخ اتوبوسی پی بگیری که در کنجی پارک شده است و آن را تا باراندازها میبرد.
آنجا از درز جوراب نایلون رخشانِ موبورترین مسافر پایین میآید، به قلمرو خصمانهی انبارهای لباس وارد میشود، میپرد و میلولد و راهش را چپاندرقیچی تا بزرگترین بارانداز طی میکند. در آنجا (اما دیدنش مشکل میشود، فقط موشها که چهار دستوپا خود را بالا میکشند آن را دنبال میکنند) باز توی کشتی با موتورهای غران میپرد؛
از الوارهای عرشه درجه یک عبور میکند، به سختی از بالای دریچه اصلی میپرد و توی کابینی که در آن مرد غمگینی کُنیاک مینوشد و گوش به سوت وداع سپرده است از درز شلوار بالا میرود، از این طرف به آن طرفِ جلیقه بافتنی، به پشت آرنج میلغزد و با آخرین فشار در کف دست راستی که دارد بر گِرد قنداقِ ششلولی میپیچد پناه میگیرد.
✍ داستان کوتاهی از خولیو کورتاسار، نویسنده آرژانتینی تبار، با بازگردانیِ بیژن مشکی
#داستان_کوتاه
#برش_کتاب
🆔 @ToranjSUT
تنها مسیر
خشمت را فرو نخور
راه فراری نیست
در برابر بیرحمترین جلاد تاریخ
که زندگیاش مینامند
تنها صدای فریاد توست که سکوت تلخ خدا را میشکند.
بِایست!
پایت را محکم بر زمین بکوب.
به زمان
این چرخدندهی فراموشی
و مکان
این جبر تحمیل شده بر تو
جز ثانیهای نیندیش.
مپرس که چرا چنین شد؟
پرسوجو حاصلی ندارد.
به خود آ.
و بگو: اکنون چه کار باید کنم؟
این است تنها مسیری
که ممکن است بهرهای داشته باشد.
✍ پدرام صادقی
📚 دو دفتر، دفتر اول؛ شعرهای منثور
[ نشر جستجوگران حقیقت، صفحهی ۳ ]
#برش_کتاب
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی و دفتر مطالعات فرهنگی برگزار میکنند:
جلسات ادبیات سیاسی
بررسی جایگاه ادبیات و تأثیرات متقابل آن بر جنبشهای فرهنگی و سیاسی در تاریخ ایران
🔸 در این سلسله جلسات، قصد داریم به بررسی جایگاه ادبیات و تأثیر آن از جنبشهای فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ ایران بپردازیم. با نگاهی به متون ادبی دورههای مختلف، تلاش میکنیم تحلیلی از تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران ارائه دهیم و از رهگذر این بررسیها، درکی عمیقتر از شرایط امروز جامعه به دست آوریم.
این مسیر با راهنمایی ارزشمند اساتید برجسته ادبیات، غنای بیشتری خواهد یافت تا فرصتی باشد برای درک بهترِ پیوند ناگسستنی ادبیات با تحولات جامعه بهعنوان آیینهای از تاریخ و فرهنگ ایران.
🔹 عنوان نشست:
سعدی و مشروطه
🔻 سخنران:
جناب آقای داریوش رحمانیان
سردبیر نشریه مردم نامه
🏠 مکان: دفتر انجمن اسلامی واقع در همکف ابنسینا
⏰ زمان: یکشنبه، ۴ خرداد، ساعت ۱۶
🔸 شرکت برای عموم و غیردانشجویان به شرط ارتباط با این شناسه آزاد میباشد.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @SUTdaftarm
🟠 جلسه ادبیات سیاسی با ارائه جناب آقای دکتر محمد راغب تا دقایقی دیگر در دفتر انجمن اسلامی دانشجویان برگزار خواهد شد.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی و دفتر مطالعات فرهنگی برگزار میکنند:
جلسات ادبیات سیاسی
بررسی جایگاه ادبیات و تأثیرات متقابل آن بر جنبشهای فرهنگی و سیاسی در تاریخ ایران
🔸 در این سلسله جلسات، قصد داریم به بررسی جایگاه ادبیات و تأثیر آن از جنبشهای فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ ایران بپردازیم. با نگاهی به متون ادبی دورههای مختلف، تلاش میکنیم تحلیلی از تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران ارائه دهیم و از رهگذر این بررسیها، درکی عمیقتر از شرایط امروز جامعه به دست آوریم.
این مسیر با راهنمایی ارزشمند اساتید برجسته ادبیات، غنای بیشتری خواهد یافت تا فرصتی باشد برای درک بهترِ پیوند ناگسستنی ادبیات با تحولات جامعه بهعنوان آیینهای از تاریخ و فرهنگ ایران.
🔹 عنوان نشست:
سیاست و مسئله داری قهرمان رمان
🔻 سخنران:
جناب دکتر محمد راغب
محقق ادبی و استاد دانشگاه بهشتی
🏠 مکان: دفتر انجمن اسلامی واقع در همکف ابنسینا
⏰ زمان: دوشنبه، ۲۹ اردیبهشت، ساعت ۱۶:۳۰
🔸 شرکت برای عموم و غیردانشجویان به شرط ارتباط با این شناسه آزاد میباشد.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @SUTdaftarm
🎧 « Saba Daroughe »
🎼 #موسیقی
بهارا بر ایران ما بنگر، بر این وادی لالهها بنگر
بهارا به زندان ما بگذر، بر این وادی لالهها بگذر
بر این پشتهٔ کشتگان بگذر، بهارا به ایران ما بنگر
بهارا بر ایران، بهارا به زندان، بر این میهن لالهها بگذر
«در این تیره شب ما سحری نیست»
اندوه به جان آمده و زمزمهای نیست
رنج است هویدا و ز ما باخبری نیست
هرکس که رسید از بَرَم آرام گذر کرد
گویا به دل خستهی من رهگذری نیست
پیوسته همه در طلب هرچه بجز عشق
انگار نه انگار که بی دل نفسی نیست
فریاد به لب هاست ولی جرات گفتن؟
حاشا که کسی طالب یک خودنگری نیست
از جمع، کسی همدم این درد نشد، نه!
افسوس، کسی جز من از این درد بَری نیست
دردیست به جان همه اما به گمانم
آتش به جهان است ولی شعله جَری نیست
هرکس به پندار خودش وارث درد است
این سوختن اما به کسی مختصری نیست
در سینه تپش هست ولی شور سخن کو؟
دل هست ولی شوق و نوا و خبری نیست
در چاه غم افتاده دلم بیخبر از صبح
آیا در این تیره شب ما سحری نیست؟
#شعر
#قلم_ما
✍ فاطمه پیکانی
🆔 @ToranjSUT
«در دالان های فراموش شده خیال»
در دل شبهای پررمز و راز ادبیات، جایی میان ستارگان خیال و جادههای پرپیچوخم ذهن، نامی میدرخشد: ایتالو کالوینو. او نه صرفاً نویسندهای از سرزمین قصهها، که جادوگری در سپهر کلمات است؛ معمار جهانی که در آن، واقعیت همچون آینهای شکسته، در هر تکهاش تصویری تازه از هستی بازمیتابد.
کالوینو در داستانهای کوتاهش، همانند باغبانی خیالپرور، دانههای اندیشه را در خاک استعاره میکارد. او با زبان بازی میکند، با فرم میرقصد و با معنا پنهانکاری میورزد. گاه از نردبانهای نامرئی بالا میرویم تا به شهری برسیم که هرگز وجود نداشته است
داستان های ایتالو کالوینو همانند پنجرههاییاند که نه رو به بیرون، که رو به درون باز میشوند؛ به درون ذهن، رؤیا و راز. او در هر داستان، جهانی خلق میکند و با ظرافتی شاعرانه، از ما دعوت میکند تا مرز میان تخیل و واقعیت را فراموش کنیم؛ تا باور کنیم ممکن است در یک لحظه، یک ذره زیراتمی عاشق شود، یا شهری تنها با خاطره زیستن، باقی بماند.
کالوینو، شاعر سازههای خیالپرداز، قصهگو در جهانی بیقطبنماست؛ و ما، خوانندگانش، مسافران حیرتزدهایم که هر بار، در پایان داستانی کوتاه، از نو به دنیا نگاه میکنیم—انگار که برای نخستینبار، معنای چیزها را فهمیده باشیم.
✍️اَسرار
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
«میوه غریب»
نام آهنگی است که در ابتدا با صدای بیلی هالیدی به شهرت رسید. این آهنگ، انتقادی از زجرکش کردن سیاه پوستان در آمریکا و به خصوص ایالات جنوبی است که در زمان عرضهی آهنگ رواج داشت و به گونهای سرگرمی محسوب میشد. اهالی ایالتهای جنوبی در کنار جسدهای آویزانشده عکس میگرفتند و کارتپستالهایی از آنها را برای یکدیگر میفرستادند.
میوههای غریب همان سیاه پوستانی هستند که بر روی شاخه های درختان به دار آویخته شدهاند.
گروه فرانسوی AaRON نیز این آهنگ را در آلبوم اولشان بازتولید کردهاند.
✍ حسین مهدیپناه
#قلم_ما
#موسیقی
🆔 @ToranjSUT
«بندرِ گُمبرون»
شبا...!
هی مشهورِ شرم آور!
در این میان
مقصرِ این قصهی سوگوار
کدام کبریتِ کشیده
در تکلمِ باد است...؟
ببین این تشنهی بیتاب را،
بیتابِ بر آب رفتهای
که در به در... در دریا
دنبالِ دریا میگردد.
شیون، شعلهها، آوارها
اسکلتِ لالِ بیلنگر،
و این زندگیِ زنگزده
که لا....لا...لا وُ
بیلالا... به لایِ جِرز!
مردم میگویند:
ما مرگِ مقصر را دیدیم
که با چه آرامشی
در بندرِ گمبرون قدم میزد:
دریا...دریا... دریا آتش گرفته است.
لعنت
لعنت بر تو
ای کبریتکِشِ در کمین...!
▪️ گمبرون: نام کهنسال بندرعباس تا عصر سلاطین صفوی
✍ سیدعلی صالحی
🖤 #بندرعباس
◾️ #شعر
🆔 @ToranjSUT
«زنان در دوران قاجار»
مریم عمید، ملقب به مزینالسلطنه، از پیشگامان روزنامهنگاری زنان و فعال فرهنگی دوره قاجار بود که در ارتقای جایگاه زنان ایرانی نقش بسزایی داشت. او در سال ۱۲۹۱ خورشیدی نشریه شکوفه را در تهران تأسیس کرد. این روزنامه با محوریت اخلاق، ادبیات، تربیت، خانهداری و سوادآموزی زنان، تا سال ۱۲۹۴ منتشر شد. مزینالسلطنه با هدف ترویج آگاهی و اصلاح عادات ناپسند، در سرمقالهای نوشت:
«کمینه خادمهی وطن… به قدر فهم خویش، آثاری از علم و دانش زنان ایرانی به عرصه ظهور رسانم.»
وی در شهریور ۱۲۹۸ در سمنان بر اثر سکته قلبی درگذشت و میراثی ماندگار برای پیشرفت زنان ایران بر جای گذاشت.
پیوست:
• تصاویر نشریه شکوفه
• پرتره مریم عمید
✍ پارسه
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
«یادتان جاوید»
جنگل سرسبز در حریق خزان سوخت
خیره بر او چشم خون گرفته خورشید،
دامن دشت از غبار سوخته پر شد
مرغ شب از آشیانه پر زد و نالید
یادمان عزیزان از دست رفته حادثه بندر رجایی 🖤
✍ هوشنگ ابتهاج
#شعر
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی و دفتر مطالعات فرهنگی برگزار میکنند:
جلسات ادبیات سیاسی
بررسی جایگاه ادبیات و تأثیرات متقابل آن بر جنبشهای فرهنگی و سیاسی در تاریخ ایران
🔸 در این سلسله جلسات، قصد داریم به بررسی جایگاه ادبیات و تأثیر آن از جنبشهای فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ ایران بپردازیم. با نگاهی به متون ادبی دورههای مختلف، تلاش میکنیم تحلیلی از تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران ارائه دهیم و از رهگذر این بررسیها، درکی عمیقتر از شرایط امروز جامعه به دست آوریم.
این مسیر با راهنمایی ارزشمند اساتید برجسته ادبیات، غنای بیشتری خواهد یافت تا فرصتی باشد برای درک بهترِ پیوند ناگسستنی ادبیات با تحولات جامعه بهعنوان آیینهای از تاریخ و فرهنگ ایران.
🔹 عنوان نشست:
نگاهی به مفهوم کشورداری آرمانی در برخی آثار کهن ایرانی
🔻 سخنران:
جناب آقای علیرضا اسماعیلپور
مترجم و نویسنده
🏠 مکان: دفتر انجمن اسلامی واقع در همکف ابنسینا
⏰ زمان: یکشنبه، ۷ اردیبهشت، ساعت ۱۶:۳۰
🔸 شرکت برای عموم و غیردانشجویان به شرط ارتباط با این شناسه آزاد میباشد.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @SUTdaftarm
چه فرق میکرد زندانی در چشم انداز باشد یا دانشگاهی؟
اگر که رویا تنها احتلامی بود بازی گوشانه
تشنج پوستم را که میشنوم سوزن سوزن که میشود کف پا،
علامت این است که چیزی خراب میشود
دمی که یک کلمه هم زیادیست
درخت و سنگ و سار و سنگسار و دار،
سایه دستیست که میپندارد دنیا را باید از چیزهایی پاک کرد
چقدر باید در این دو متر جا ماند تا تحلیل جسم حد زبان را رعایت کند؟
چه تازیانه کف پا خورده باشد
چه از فشار خونی موروث در رنج بوده باشی
قرار جایش را میسپارد به بیقراری که وقت و بیوقت
سایه به سایه
رگ به رگ
دنبالت کرده است تا این خواب
تظاهرات تورم را طی میکنم در گذر دلالان
سر چهار راه صدای درشت میپرسد
ویدئو مخربتر است یا بمب اتم؟
مسیح هم که بیاید انگار باید صلیبش را حراج کند
صدای زنگ فلز در دندانهای طلا
و خارش کپک در لالههای گوش
نصیب نسلی که خیلی دیر رسیده است
و فکر سیب و زمین در سیصد سالگی جاذبه
و کودکان چند هزارساله که انگار
برای اولین بار
هستی را در وان حمام سبکتر یافتهاند
نه سینما و نه مهمانی در تاریخ
هجوم کاشفانی با تاخیر حضور
هزار کس میآیند و هزار کس میروند
و هیچ کس هیچ کس را به خاطر نمیآورد
صدا همان که میشنوی نیست
سگ از سکوت به وجد میآید و دزد بر سر بام بلند سماع میکند با ماه
زبان عزیزتر است اکنون یا دهان؟
که سنگ راه دهان را هزار بار تمرین کرده است
صدا که میشکند
حرف که چرک میکند
جمله ها که نقطه چین میشوند
پیری یا بچهای که خود را میکُشد
تازه معنا روشن میشود
سگی که میافتاد در نمکزار و …
این نمک که خود افتاده است
خلاف رای اوللالباب نیست که ماه رنگ عوض کرده باشد
یا شب مثل آزادی زنگ زَنَد
اگر که لاله زرد باشد یا سیاه
استعارهٔ خون به مضحکه خواهد انجامید
گچ سفید جای سرت را نشان میدهد
که چند سالی انگار در اینجا مینشستهای
و رد انکارت افتاده است
بر دیوار
یا شاید نقشی مانده است از تسلیمت
گذارهای اصلا ناتمام
و تازه این بیتابی که هیچ چیز آرامش نمیکند
در التهاب درهایی که باز میشوند و درهایی که بسته میشوند
کتابهایی که باز میشوند و دستهایی که بسته میشوند
دستهایی که سنگها را میپرانند و سارهایی که از درختها میپرند
درختهایی که دار میشوند
دهانهایی که کج میشوند
زبانهایی که لال مانی میگیرند
صدای گُنگ و چشم انداز گُنگ و خواب گُنگ
و همهمه
که میانبوهد
میترکد
رویا که تکه تکه میپراکند
دانشگاهی که حل میشود در زندانی و چشم اندازی که از هم میپاشد
خوابی که میشِکَند در چشم و چشم که میخ میشود در نقطهای
و نقطه
که میماند مَنگ در گوشهای از کاسهٔ سَر که همچنان غلت میخورد
غلت میخورد
غلت میخورد.
✍ محمد مختاری
#شعر
#بهانه
🆔 @ToranjSUT