utopianist_nasravi | Unsorted

Telegram-канал utopianist_nasravi - اتوپیانیست | محمد نصراوی

1929

«من هستم، ما هستیم و این کافی است» ارنست بلوخ • اتوپیا • امید • آگاهی برای ارتباط با ما 🔻 https://zil.ink/utopianist

Subscribe to a channel

اتوپیانیست | محمد نصراوی

اقتباس‌بسندی، مانعی در فهم ژرف دیستوپیا



نویسنده : محمد شهریاری مقدم


در عصر تصویر، که فرهنگ بصری بیش از پیش بر مصرف فرهنگی انسان سایه افکنده است، اقتباس‌های نمایشی از آثار ادبی دیستوپیایی ـ اعم از فیلم‌ها، سریال‌ها به ابزارهای اصلی انتقال مفاهیم این ژانر بدل شده‌اند. این اقتباس‌ها، بی‌تردید، توانسته‌اند دسترسی مخاطبان گسترده‌تری را به دیستوپیا فراهم کنند. آن‌ها جهانی خیالی را قابل رؤیت می‌سازند و با بهره‌گیری از زبانِ تصویر، معماری بصری و فضاسازی سینمایی، حس و حال خاصی را به بیننده القا می‌کنند. با این حال، یک مسئله جدی و کمتر واکاوی‌شده وجود دارد: آیا این بازنمایی‌های بصری می‌توانند به‌واقع حامل ژرفای معنایی آثار ادبی دیستوپیایی باشند؟ و اگر نه، آیا بسنده کردن به این اقتباس‌ها و نرفتنِ سراغِ مطالعۀ عمیق کتاب‌های اصلی، مخاطب را از درک لایه‌های زیرین و فلسفۀ وجودی این آثار محروم نمی‌سازد؟ در این یادداشت تلاش می‌کنم پدیده‌ای را که از آن با عنوان «اقتباس‌بسندی» یاد می‌کنم، به‌مثابۀ «مانعی نظری» برای فهم دیستوپیا بررسی کنم. مراد از اقتباس‌بسندی، بسنده کردن به نسخه‌های نمایشی آثار دیستوپیایی و پرهیز یا بی‌توجهی نسبت به مطالعۀ نسخه‌های اصلیِ ادبی آن‌هاست. به‌ویژه، این نگرش زمانی منفی‌تر می‌شود که نقد و تحلیل آثار دیستوپیایی، صرفاً بر اساس اقتباس‌ها انجام می‌شود و عمق فلسفی، زبانی و ادبی اثر اصلی به حاشیه رانده می‌شود.
دیستوپیا به‌گونه‌ای از ادبیات تعلق دارد که کارکرد اصلی آن، نه صرفاً روایت‌گری یا سرگرمی، بلکه برانگیختن تأمل در باب وضعیت انسانی، آینده انسان و شهرش است. در متونی چون «۱۹۸۴» اثر جورج اورول، «دنیای قشنگ نو» از هاکسلی یا «ما» اثر زامیاتین، لایه‌های متعددی معنا، فلسفه و نظریه نهفته است که برای فهم آن‌ها، به درکی پیچیده و میان‌رشته‌ای نیاز است. این آثار، بیش از آن‌که تصویری از آینده باشند، نقدی فلسفی و تاریخی بر اکنون‌اند.
وقتی دیستوپیا به رسانه‌ای تصویری چون سینما یا تلویزیون منتقل می‌شود، اگرچه می‌تواند تجربه‌ای حسی و عاطفی خلق کند، اما غالباً از نظر معنایی "ساده‌سازی" می‌شود. محدودیت زمانی، اقتضائات تجاری، اقتباس‌پذیری ساختار روایی، و سلطۀ زبان تصویر، همگی به حذف یا تعدیل آن ابعاد ژرف منجر می‌شود که اثر را از سطح روایی به سطح انتقادی و فلسفی ارتقا می‌دهند.
اقتباس، در بهترین حالت، ترجمه‌ای بین‌رسانه‌ای از یک متن است؛ اما ترجمه‌ای که در آن، وفاداری کامل ممکن نیست. در واقع، اقتباس در سینما ـ حتی اگر دقیق و وفادار باشد ـ با محدودیت‌هایی بنیادین مواجه است: زبان تصویر جایگزین زبان نوشتار می‌شود؛ ذهنیت خواننده با ذهنیت کارگردان جایگزین می‌گردد؛ و تأویل‌های چندگانه به تأویل غالب بدل می‌شود. از این منظر، اقتباس را می‌توان نوعی بازآفرینیِ گزینشی دانست که بیشتر به ساختارهای دراماتیک و تجسم‌پذیر اثر توجه دارد تا پیچیدگی‌های زبانی، معنایی و ایدئولوژیک.در آثار دیستوپیایی، بسیاری از عناصر مهم از طریق سبک نوشتار جریان ذهن و یا حتی ساختار نحوی جملات منتقل می‌شوند؛ چیزی که در سینما یا به‌سختی بازنمایی می‌شود یا اساساً حذف می‌گردد. برای مثال، در رمان ۱۹۸۴، ذهن‌پریشی و انزواطلبی وینستون اسمیت، از خلال جمله‌بندی‌ها، زبان ابهام‌زا، و تناقضات ذهنی او منتقل می‌شود؛ در حالی که در نسخه‌های سینمایی این اثر، شخصیت وینستون بیشتر به یک فرد ساده تقلیل می‌یابد.
پدیدۀ اقتباس‌بسندی، به‌ویژه در عصر شبکه‌های اجتماعی، موجب شده است که مخاطبان بسیاری، بدون خواندن اثر اصلی، صرفاً بر مبنای فیلم یا سریالِ اقتباسی، درباره اثر نظر دهند، آن را نقد کنند یا حتی در باب فلسفۀ آن داوری نمایند. این رویکرد، نه‌تنها منجر به سطحی‌نگری در فهم دیستوپیا می‌شود، بلکه موجب تحریف پیام اصلی اثر نیز هست.
در مشاهداتی که من داشتم و با بررسی نظرات کاربران در فضای مجازی، بارها دیده‌ایم که مخاطبانی که صرفاً نسخه سینمایی آثار عمیق دیستوپیایی را دیده‌اند، تحلیل‌هایی ارائه می‌دهند که نه‌تنها با پیام اورول در تضاد است، بلکه دلالت‌های مهم اثر درباره زبان، قدرت، حافظه، و حقیقت را اساساً درک نکرده‌اند. این مسئله، وقتی تاسف‌آور می‌شود که این افراد در فضای عمومی یا حتی آکادمیک، نقش مفسر یا منتقد را ایفا می‌کنند.
دیستوپیا، نه یک ژانر صرفاً ادبی، بلکه یک صورت‌بندی فکری و نوعی روش اندیشیدن است. فهم دیستوپیا مستلزم درگیر شدن با جهان‌بینی مؤلف، زیربنای فکری متن، و شرایط تاریخی تولید آن است. اقتباس‌ها، اگرچه می‌توانند دروازه‌ای برای ورود به جهان دیستوپیا باشند، اما به‌تنهایی قادر نیستند این لایه‌های فکری را منتقل کنند.



🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕️ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

در این راستا، دیستوپیا به‌عنوان ابزاری برای محافظت از این «شهر» عمل می‌کند. این مفهوم به ما این امکان را می‌دهد که نه‌تنها از بحران‌ها و تهدیدات جلوگیری کنیم، بلکه از آن‌ها برای تقویت و بهبود ساختارهای اجتماعی و انسانی خود بهره‌برداری کنیم. دیستوپیا، در این‌صورت، به‌عنوان یک فرآیند پویا و پیشگیرانه برای بهبود وضعیت کنونی جامعه بشری مطرح می‌شود.

دیستوپیا و تحلیل تهدیدات آینده:

دیستوپیا به‌عنوان ابزاری برای پیش‌بینی تهدیدات و بحران‌های آینده، به تحلیل روندهای می‌پردازد.
این تحلیل‌ها نه‌تنها به درک بهتر وضعیت کنونی جوامع بشری کمک می‌کنند، بلکه به شبیه‌سازی تهدیدات و بحران‌هایی می‌پردازند که ممکن است در آینده به وقوع بپیوندند. دیستوپیا در این مرحله، به‌عنوان ابزاری برای ارزیابی و پیش‌بینی تهدیدات محتمل نظیر جنگ‌های جهانی، بحران‌های اقتصادی، و فروپاشی‌های زیست‌محیطی و اجتماعی به‌کار می‌رود.
در این‌جا، دیستوپیا به‌عنوان ابزاری برای ارزیابی این تهدیدات و پیش‌بینی آینده‌ای بحران‌زده، به‌طور خاص به درک روندهای پیچیده‌ای می‌پردازد که ممکن است جوامع بشری را در معرض خطر قرار دهند. این تهدیدات می‌توانند در قالب جنگ‌ها، بحران‌های اقتصادی، تغییرات اقلیمی و حتی تحولات فرهنگی و اجتماعی بروز پیدا کنند. دیستوپیا در این رویکرد، نه‌فقط به‌عنوان یک تصویر ترسناک از آینده، بلکه به‌عنوان یک فرآیند فکری است که به ما ابزارهایی برای مواجهه با این تهدیدات و پیش‌بینی بحران‌ها می‌دهد.

نتیجه‌گیری:

در این مقاله، نشان دادیم که دیستوپیا چیزی فراتر از نقد آرمان‌شهر است. دیستوپیا، در رویکردهای مدرن و پیچیده‌تر، به‌عنوان یک ابزار فکری و تحلیلی معرفی می‌شود که می‌تواند به تحلیل وضعیت کنونی جوامع بشری، پیش‌بینی بحران‌ها و تهدیدات آینده، و در نهایت به حفاظت از «شهر انسان» کمک کند.
این مفهوم دیگر تنها به‌عنوان نقدی بر جوامع آرمانی مطرح نمی‌شود، بلکه به‌عنوان یک فرآیند تحلیلی برای پیش‌بینی و جلوگیری از فروپاشی‌های اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی و غیره به‌کار می‌رود.
دیستوپیا به‌عنوان ابزاری پیشگیرانه و پویا برای ایجاد جامعه‌ای پایدار و مقاوم‌تر در برابر تهدیدات آینده، اهمیت زیادی پیدا کرده است.
در اینجا جا دارد که پاراگرافی را که در کتاب (دیستوپیا ادبیات هشداردهنده) نوشته بودم و همیشه بیانگر زاویۀ دید من به دیستوپیا بود را در اینجا مجددا ذکر کنم: دیستوپیا ادبیاتی هشداردهنده است، برای هرچه که «شهرِ» انسان یعنی مدنیت، آزادی، امنیت انسان‌ها و خانۀ او یعنی زمین را مورد تهدید قرار می‌دهد و آن را به «ویران‌شهر» تبدیل می‌کند. پس هشدار می‌دهد تا تلاش کنیم از وقوع آن جلوگیری کنیم.

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

تاملاتی درباب کودک و آرمان‌شهر
🔻🔻🔻🔻

✍ دکتر مریم منصوری
جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

🔸 شام‌گاه نیمه‌ی شعبان، شبکه پویا، یکی از جذاب‌ترین انیمیشین‌های متاخر شرکت والت‌دیزنی را پخش می‌کرد.

🤔 شهروحش یا همان Zootopia، نام پویانمایی شدیدا جذابی بود که نه بچه‌ها، بلکه والدین را هم میخکوب می‌کرد.
دخترک خرگوش روستایی برای تحقق آرزویش که پلیس‌شدن شهر بود، به #زوتوپیا مهاجرت کرد. او که ابتدا از جانب اطرافیان طرد شده بود، با کمک گرفتن از یک روباه نر، به دنبال یک پرونده‌ی مشکوک، تلاش می‌کرد تا توانمندی خود را به رئیس پلیس اثبات نماید.

⚠️ ۷۵درصد داستان، بدون هیچ قضاوت و هنجاری، صرفا به توصیف کاملا خیره‌کننده این وضعیت رقم خورد. اما در باقی داستان، که اوج داستان نیز بود، تمام تلاش داستان‌نویس بر این موضوع متمرکز شد تا ثابت کند حتی در مورد حیوانات نیز هیچ امر تکوینی و ثابتی در خلقت این موجودات رقم نخورده و هرگونه تصور ثابت، مثلا در نظر گرفتن توحش برای حیوانات وحشی، 《احمقانه، غیرمسئولانه و کوته‌بینانه》 است و «#زن»، محور و مدار این شهر است.

‼️ زوتوپیا، شهر حیوانی آرمانی است که «طبیعت»، آن هم در سیال‌ترین و متکثرترین حالتش، هر نوع ثباتِ نه روحمندِ مبتنی بر فضیلت را، بلکه ثباتِ بدنمند را نیز نفی می‌کند.

🧐 به عبارتی، حتی زیست‌شناسی به یک "گفتمان زمانمند" تقلیل می‌یابد که صرفا، به دلیل اجماع عده‌ای یک سری داده‌ها موضوعیت یافته‌اند و ممکن است بعد از گذر زمان، داده‌های متفاوت و بلکه متناقضی عیان شوند.

🔹 وقتی دخترم لحظه‌ای چشمش را از صفحه‌ی تلویزیون شبکه‌ی پویا برنمی‌چید، یک نگاهم خیره به او و یک نگاهم خیره به تلویزیونی بود که در گوشه‌اش مدام "#یامهدی" به چشم میخورد.

♾ روزی که بناست از جامعه‌ای سخن بگوییم که در آن، خَلق و خُلق به وحدت می‌رسد و تکوین و تشریع و تقنین همسو می‌شود، جامعه‌ای جلوی چشمان او ترسیم می‌شد که نه تنها اصل بر حیوانیت است و هر آرمان‌شهر انسانی، با جایگزینی زوتوپیا با اتوپیا نفی می‌شود؛ بلکه خبری هم از نظام احسن نیست، خبری از طبیعت و بدنی که اگر او را بر هم بزنی او با تو مکر می‌کند، هستی‌ات را بر باد می‌دهد و امکان زندگی را از تو سلب می‌کند نیست، و نه تنها خیر و فضیلتی فراتر از امر بدنی و زیستی یافت نمی‌شود، بلکه امر بدنی و زیستی هم کاملا در فضایی برآمده از سیالیت و بی‌ثباتی، روز به روز امکان تغییر می‌یابد.

❓❔با خود فکر می کردم آیا به این دختر، می‌توان از «مناسبات بدنمند در چارچوب» سخن گفت؟ آیا اساسا جز "بدنِ در لحظه‌"ی او، چارچوبی برایش متصور خواهد بود؟


#اتوپیا_برای_کودکان


🔹 اتوپیانیست؛ هانیه دارائی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...
🆔 @Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

دیستوپیا از طریق طراحی جهان‌های ممکن، نه تنها می‌تواند به ما نشان دهد که اگر شرایط اجتماعی، سیاسی یا اخلاقی کنونی ادامه یابد، چه پیامدهایی در آینده به‌دنبال خواهد داشت، بلکه این جهان‌ها به‌عنوان ابزار انتقادی برای درک بهتر و تغییر وضعیت موجود عمل می‌کنند. دیستوپیا با ساخت این جهانی‌های تخیلی، به ما فرصت می‌دهد که از دل این «آزمایش‌های فکری»، به تحلیل و تغییر مسیرهای خطرناک و معیوب جوامع انسانی بپردازیم. در این معنا، دیستوپیا نه تنها یک داستان فانتزی نیست، بلکه ابزاری جدی برای بازنگری در مسیر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی انسان‌ها است.


دیستوپیا
/channel/dystopia1984m

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

✴️ انیمیشن رویاشهر ✴️

• رویاشهر یک داستان فانتزی، تخیلی و تاریخی دارد.

• این فیلم درباره‌ی دو شهر است که رویا شهر به عنوان یکی از شهرهای اصلی آن شناخته می‌شود.

• رویاشهر در داستان فیلم به نوعی به خطر می‌افتد و در معرض نابودی قرار می‌گیرد و نوجوان ۱۲ ساله‌ای برای نجات آن دست به کار می‌شود.

• ایده‌ی انیمیشن رویاشهر درباره‌ی بازسازی و بازآفرینی زمان حال و تحولات دنیای امروز است که در قابل یک داستان تخیلی، تاریخی و جهانی فانتزی پرداخته می‌شود.




🔹اتوپیانیست؛ هانیه دارائی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...
🆔 @Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

به زودی ... در اتوپیانیست

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

#فایل

📚 عنوان: شهر بانوان

✍🏼 نویسنده: کریستین دوپیزان

👤 مترجم: مرضیه خسروی

📍انتشارات: نشر روزگار نو


🔸 اتوپیانیست؛
⭕ #اتوپیا، امید، آگاهی ...
🆔 @Utopianist_Nasravi

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

✨️🎨تبادلِ فرهنگ و هنر

"برای تنها زیستن یا حیوان میباید بود یا خدا" این گفته ی ارسطو ست و
مورد سوم را از قلم انداخته است؛هر دو می باید بود، یعنی-فیلسوف...


غروب بت ها | فردریش نیچه ص۱۵

🔣تنها کافی‌ست لینک را لمس کنید و دکمۀ Add را بزنید و این فولدر ارزشمند را در تلگرام خود ذخیره کنید:

🔗 t.me/addlist/8Hm_o1oHYStkOGQ0

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

🍃بوروکراسی سرکوبگر و کنترل مطلق در سریال Severance (جداسازی)



یکی از ویژگی‌های اصلی جوامع دیستوپیایی، بوروکراسی پیچیده و غیرشفاف است که فرد را در چنگال خود اسیر می‌کند. شرکت لومون دقیقاً چنین سیستمی را دارد:

محیط شرکت به‌شدت فرموله‌شده، مینیمالیستی و غیربشری است.

کارکنان نمی‌دانند دقیقاً چه کاری انجام می‌دهند؛ تنها کاری که به آن‌ها محول شده، مرتب‌سازی اعداد در یک سیستم کامپیوتری است.

قوانین شرکت سختگیرانه و غیرقابل‌انعطاف است؛ کوچک‌ترین نافرمانی مجازات دارد.

شرکت لومون مانند دولت رمان ۱۹۸۴ جورج اورول، نه‌تنها کنترل فیزیکی، بلکه کنترل فکری و شناختی بر کارکنان خود دارد.

در نتیجه، شرکت لومون به جای یک محیط کاری عادی، بیشتر شبیه یک حکومت استبدادی عمل می‌کند که از مکانیزم‌های سرکوب ذهنی برای کنترل کارکنانش بهره می‌برد.






🔖برای اطلاع بیشتر درباره بروکراسی، به کتابِ بروکراسی اثر فون میزس ترجمه مهدی تدینی مراجه کنید


دیستوپیا

🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

🔰پیشنهاد مطالعه کتاب «اتوپیا و امید: دو جستار» در فراغت نوروزی
ارنست بلوخ؛ متفکری که در جست‌وجویش بوده‌اید!


🔸بلوخ، فیلسوف اتوپیا و امید، چنان که با برداشت او از مفهوم «نه-هنوز» آشنا خواهید شد، می‌تواند متفکری باشد که در جست‌وجویش بوده‌اید تا از تنگنای نومیدی نظری و انسداد عملی که در خود و جامعه‌تان می‌بینید، بگریزید.

🔸خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - رضا نساجی: کتابی که در تعطیلات نوروز با اشتیاق می‌خوانم، «اتوپیا و امید: دو جستار» است. این اثر که به قلم جان گرینوی و دیگو فُسارو و با ترجمه شروین طاهری در نشر اسطوره پرومته منتشر شده، در واقع ترجمه دو کتاب کوچک است: «آغازی بر فلسفه اتوپیایی: مقدمه‌ای بر کار ارنست بلوخ» نوشته گرینوی و «فلسفه و امید: ارنست بلوخ و کارل لوویت، مفسران مارکس» از فُسارو.


🔻معرفی کتاب:

ibna.ir/x6xmg

@ibna_official

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

https://youtu.be/BmuqgZ9bj3c?si=zdmeUKuA8mTajoFf




هنر تجسمی از اتوپیاست. حکایت و تصویر کشیدن کابوس و رویا ... این آخرین کار یاس هست. تازه شنیدم. اتوپیایی است به غایت ... باید چنین کارهایی را به مثابه هشدارهایی دیستوپیایی دانست. و گرنه کابوس تبدیل رؤیایی مشترک می‌شود.

«نقطه عزیمت اتوپیا نارضایتی از وضعیت موجود است...»

لایمن تاور سارجنت



🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

گزارش مکتوب نشست «فرونسیس؛ ضرورتی درمسیر اتوپیااندیشی»

📝فاطمه بیگدلی
عضو شورای علمی مدرسه مطالعات اتوپیا باشگاه اندیشه

نشست «فرونسیس؛ ضرورتی درمسیر اتوپیااندیشی» از سوی مدرسه مطالعات اتوپیای باشگاه اندیشه در تاریخ ۱۴۰۳/۹/۷ برای علاقه مندان و مخاطبان به نحو عمومی برگزار گردید.

در این نشست، ظرفیت‌ها و امکانات مفهوم فرونسیس در سیر تطور اتوپیااندیشی از سوی فاطمه بیگدلی، دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران، مورد ارائه و تامل قرار گرفت.

در ابتدا «اجتناب‌ناپذیری از مفهوم اتوپیا» به دلیل مؤلفه‌های درونی آن اعم از ارتباط ذاتی انسان با اراده، خیال و مقولۀ زمان به عنوان ضرورت بنیادین و نخستین پرداختن به این موضوع مطرح گردید. از این رو فارغ از علاقه‌مندی افراد به اتوپیاگرایی در مقام یک موضوع پژوهشی، اندیشیدن به جوانب آن برای تمامی صاحبان فکر توصیه شد.

سپس فاطمه بیگدلی سیر تاریخی اتوپیاها را در قالب یک دسته‌بندی آموزشی به دوران پیش و پساجنگ سرد، تقسیم کرد. وی ویژگی‌های اصلی و غالب هر دوره را طرح و مورد مقایسه قرار داد؛ او در این سخنرانی، حضور رویکرد کلان، غلبۀ رویای اجتماعی و قانون فراگیر، برجسته بودن جایگاه دولت و توجه کمتر به وضع جزئی و انضمامی را از ویژگی‌های مسلط بر اتوپیااندیشی کلاسیک بر شمرد و لوازم آن را حضور پررنگ «ایدۀ شهر» در اتوپیاهای متقدم قلمداد کرد. در این معنا، ترجمۀ اتوپیا به «آرمانشهر»، ترجمه‌ای گویا و دقیق تلقی شد. بنا به تقریر او، لوازم مثبت و منفیِ آرمانشهرگرایی پیش از جنگ سرد در شتابزدگی اجتماعی، نیازمندی به انسجام حداکثری و برانگیختن ارادۀ پیچیدۀ انسان برای تحقق مؤلفه‌های گوناگونِ «شهر»، نمایان شد که در جنگ سرد خود را به اوج رساند.

سخنران این نشست در ادامه به تفاوت اتوپیااندیشی و واکنش‌های پس از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پرداخت و خاطرنشان کرد که گستردگی پیامدهای منفی آرمانشهرگرایی موجب برانگیخته شدن واکنش‌ها و تقابل های بسیاری علیه مفهوم اتوپیا شد که این انتقادات وسیع در دوران پساجنگ منجر به بازتولید مفهوم اتوپیا با ویژگی‌های متفاوت‌تری در دوران معاصر شد. در نظرگاه سخنران این نشست، اتوپیااندیشی معاصر عمدتا به جای رویکرد کلان به رویکردی خرد روی آورده، و رؤیای اجتماعی متکثر جایگزین رؤیای اجتماعی فراگیر شده است. از این رو وی به کمرنگ شدن «ایدۀ شهر»، غلبۀ فردگرایی، شکل گیری ارادۀ غیرپیچیده و خطی، توجه بیشتر به وضع جزئی و رویکرد تدریجی در تحقق اتوپیاهای معاصر اشاره کردند. سپس با مقایسه و تأکید بر حضور مؤلفه‌های مثبت و منفی در هر دو مرحله از تطور مفهوم اتوپیا، پرسشی را مطرح کردند که آیا می‌توان به سراغی مفهومی رفت که امکانات هر دو مرحله را جذب کند و در عین حال پیامدهای منفی آن را را تعدیل و روبه افول گذارد؟

پژوهشگرِ سخنران در مقام پاسخ های ممکن به این پرسش به ارائۀ مفهوم «فرونسیس» و ضرورت توجهِ مکمل به آن در کنار مفهوم اتوپیا اشاره کرد و پس از طرح ابعاد گوناگون از تعریف مفهوم فرونسیس در نزد ارسطو، به چگونگی نسبت آن با ویژگی‌های مثبت و منفی اتوپیااندیشی در ادوار یادشده پرداخت.

فاطمه بیگدلی در جمع‌بندی نهایی این نشست با بهره گیری از مؤلفه‌های درونی مفهوم فرونسیس تأکید کرد که محوریت التفات به وضع جزئی و در نظرداشتن «ائودایمونیا» به عنوان دورنما به نحو توأمان، می‌تواند کاهش‌دهندۀ تهدیدات اتوپیااندیشی و جذب‌کنندۀ ظرفیت‌های آن در اَشکال مختلف باشد. مضاف بر اینکه وی تصریح کرد که جایگزینی مفهوم فرونسیس به جای اتوپیا علی رغم شباهت‌هایشان کار چندان هوشمندانه‌ای نیست.

#مطالعات_اتوپیا #فرونسیس #باشگاه_اندیشه

@utopiaaschool | @bashgahandishe

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

#صوت

گفت‌وگو درباره‌ی

📘 کتاب: "امید در تاریکی"
✍🏼 نویسنده: ربه‌کا سولنیت
👤 مترجم: نرگس حسن لی

شهر کتاب مرکزی:
@mostafamehraeen

🔸اتوپیانیست؛ هانیه دارائی
⭕اتوپیا، #امید، آگاهی ...
@Utopianist_Nasravi

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

.
📝درباره‌ی نشست شهر بانوان

ژرفای رابطه‌ی پیچیده و پرابهام زنان با جهانِ آرمان‌شهرها نیازمند تاملی افزون است.

پرداختن به این موضوع، نه تنها فرصتی است برای واکاوی نقش زنان در خلق و تصویرسازی اتوپیاها، بلکه زمینه‌ای است برای تأمل در اندیشه‌ها و رویاهای زنانی که خود، آفریننده‌ی جهان‌های آرمانی بوده‌اند. از دل تاریخِ پرفرازونشیبِ اتوپیانیسم، صدای زنانِ خالق و کنشگر به گوش می‌رسد؛ زنانی که با قلم و اندیشه‌های خود، مرزهای واقعیت را درنوردیده‌اند و جهانی عاری از ستم و سرشار از برابری را تصویر کرده‌اند.

نشست «شهر بانوان» مروری است بر تاریخِ پرفرازونشیبِ اتوپیانیسم زنانه‌نگر، و تلاشی است برای فهمِ این که چگونه زنان، با خلق جهان‌های اتوپیایی، نه تنها به تامل در وضع موجود پرداخته‌اند، بلکه راه‌هایی نو برای اندیشیدن به آینده گشوده‌اند.

در این مسیر، به این پرسش‌ها نیز می‌پردازیم: آیا اتوپیاهای زنانه‌نگر، ماهیتی متفاوت از اتوپیاهای مردانه دارند؟ چگونه زنان، با استفاده از ابزار ادبیات و فلسفه، به بازتعریف مفاهیمی چون قدرت، برابری و عدالت پرداخته‌اند؟ و در نهایت، آیا اتوپیانیسم زنانه‌نگر می‌تواند الهام‌بخش ما باشد؟

این نشست، فرصتی است برای گفت‌وگو، تأمل و کشفِ دوباره‌ی صدای زنان در تاریخِ اندیشه‌ی اتوپیایی. با هم قدم در این راه خواهیم گذاشت و به تماشای جهانی خواهیم نشست که زنان، نه تنها ساکنان آن، بلکه معمارانش بوده‌اند. جهانی که در آن، رویاهای برابری‌طلبانه و عدالت‌محور، به واقعیتی نو تبدیل می‌شود.

#مطالعات_اتوپیا #اتوپیانیسم_زنانه‌نگر #۸مارس #باشگاه_اندیشه

@bashgahandishe

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

رویای قله یا کابوس دره؟

این روزها که وسط هزاران مشکل کوچک و بزرگ کشور، نماینده‌ها سرگرم سرگرمی‌هایشان هستند، دیدم زمان خوبی است تا کتابی از دیوید گادارد را معرفی کنم:

Making Laws That Work

گادارد در این کتاب دوست‌داشتنی به سیاست‌گذاران پیشنهاد می‌کند وقتی می‌خواهید قانون وضع کنید، فرض کنید یک مسافر زمان از آیندهٔ نزدیک (مثلاً پنج سال بعد) آمده و به شما می‌گوید قانون‌تان شکست خورد و شما از او علت را می‌پرسید. همهٔ پاسخ‌های او را تصور کنید و سپس دربارهٔ قانون تصمیم بگیرید.

سیاست‌گذاران ما معمولاً در رویای "قله‌های پیشرفت" زندگی می‌کنند. اما به توصیهٔ گادارد، روش رسیدن واقعی به قلهٔ پیشرفت این است که همواره "کابوس دره" در ذهن‌مان زنده باشد. یعنی مدام بگوییم: آن روز که موفق نشویم، آن روز که ببازیم، نباشیم، شکست بخوریم، دربارهٔ علتش چه خواهند نوشت؟

آن‌ها که ظاهراً حوصلهٔ مطالعه ندارند. اما شما برای کسب‌کارها و پروژه‌هایتان از این روش استفاده کنید.

با هم بنشینید. فرض کنید پروژه‌تان شکست خورده و علتها را فهرست و بررسی کنید.

این تصویر تلخ فرضی، بهترین ابزار برای ساختن آینده‌ای شیرین است.

#هایلایت_کتاب

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

💵یک ذهن پولساز از آموزش بدست میاد

👇دوست داری موفق بشی برحسب علاقه کلیک کن

🌍انگیزشی و موفقیت    📚کتاب

🌐تاریخ ادبیات جهان 🍔خلاقیت و نو آوری

👩‍❤️‍👨ورزش و بدنسازی ♻️هوش مصنوعی

🎁حس خوبعلمی وپزشکی

🎯پیش‌بینی آینده روانشناسی


💥  پیشنهاد ویژه 🤩

👈بهترین محصولات سلامتی

🎯هماهنگی تبادل و تبلیغات:
@rti_ebi

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

دیستوپیا: گذار از نقد آرمان‌شهر به تفکر در‌باره انسان و شهرش



نویسنده : محمد شهریاری مقدم



دیستوپیا، به‌عنوان یکی از مفاهیم محوری در تحلیل‌های اجتماعی و فلسفی قرن بیستم و بیست و یکم، درک عمومی و فرهنگی بسیار روشنی در ذهن بسیاری از افراد ایجاد کرده است. این درک اولیه، دیستوپیا را به‌عنوان نقدی بر آرمان‌شهرها و آرزوهای بشری برای ایجاد جوامعی ایده‌آل در نظر می‌گیرد. در این دیدگاه، دیستوپیا به‌عنوان یک مفهوم منفی (ویران‌شهر) شناخته می‌شود که به تصویر کشیدن تهدیدات و بحران‌هایی که در پی تحقق آرمان‌شهرها پدید می‌آیند، از وظایف اصلی آن است.
با این حال، درک جدیدتری از دیستوپیا به‌عنوان یک رویکرد تحلیلی و فلسفی، به ما این امکان را می‌دهد که این مفهوم را فراتر از نقد آرمان‌شهرها بررسی کنیم.
در این مقاله ما می‌خواهیم دیستوپیا را به‌عنوان "روش تفکر" معرفی کنیم که می‌تواند به تحلیل فرآیندهای اجتماعی، فرهنگی و... و پیش‌بینی بحران‌های آینده از طریق تحلیل روندها پرداخته و در نهایت به ما کمک کند تا از "شهر انسان" در برابر خطرات و تهدیدات محافظت کنیم.

دیستوپیا: نقدی بر آرمان‌شهر:

اولین برداشت از دیستوپیا، همان‌طور که در تاریخ‌نگاری‌های ادبی و فلسفی به وضوح دیده می‌شود، به‌عنوان نقدی بر آرمان‌شهرها و ایده‌آل‌های بشری مطرح می‌شود. آرمان‌شهرها، مفهومی هستند که جوامع انسانی در پی تحقق آن‌ها بوده‌اند؛ جایی که در آن‌ تمام مشکلات اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی حل‌شده و انسان‌ها در وضعیت ایده‌آل زندگی می‌کنند. این‌گونه جوامع معمولاً با آرزوها و رؤیاهای بشری از یک جامعه بدون تضاد و کامل پیوند دارند. اما دیستوپیا به‌عنوان نقدی بر این ایده‌آل‌ها ظاهر می‌شود. آثار برجسته‌ای مانند 1984 اثر جورج اورول و Brave New World اثر آلدوس هاکسلی، به‌طور شفاف نشان می‌دهند که اگر بشر بخواهد جامعه‌ای آرمانی بسازد، به فاجعه‌ای بزرگ منتهی خواهد شد.
دیستوپیا در این‌گونه آثار به‌عنوان یک فضای غیرانسانی، جایی که سلطه و سرکوب در آنک موج می‌زند، معرفی می‌شود. در این جوامع، انسان‌ها به ابزارهایی در دست ساختارهای قدرت تبدیل می‌شوند، و آزادی‌های فردی و جمعی به‌شدت محدود می‌شود. اما این نقد، که به‌طور عمده به‌صورت ادبی و داستانی ارائه می‌شود، تنها یک بعد از دیستوپیا را نشان می‌دهد.
درک سنتی از دیستوپیا به‌عنوان نقدی بر آرمان‌شهر، با وجود اهمیت آن، تنها یکی از ابعاد این مفهوم پیچیده است.

دیستوپیا: مفهومی فراتر از نقد:

با گذر زمان، مفهوم دیستوپیا به‌عنوان یک ابزار فکری و فلسفی در جهت تحلیل و پیش‌بینی تحولات اجتماعی و فرهنگی و غیره توسعه یافته است.
دیستوپیا دیگر صرفاً نقدی بر آرمان‌شهرها یا جوامع ایده‌آل نیست، بلکه به‌عنوان ابزاری برای تجزیه و تحلیل وضعیت کنونی بشر و پیش‌بینی بحران‌های آینده در نظر گرفته می‌شود. دیستوپیا به‌عنوان یک ابزار تفکر، به ما این امکان را می‌دهد که نه‌تنها آینده‌نگری داشته باشیم بلکه به‌دنبال راه‌هایی برای پیشگیری از بحران‌ها و تهدیدات احتمالی در دنیای امروز باشیم.
در این رویکرد دیستوپیا به‌عنوان یک نوع تفکر انتقادی و فرآیند تحلیل اجتماعی مطرح می‌شود که به‌طور عمده در پی درک وضعیت کنونی جامعه بشری است.
این دیدگاه، دیستوپیا را به‌عنوان ابزاری برای بررسی روندهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به‌کار می‌برد که ممکن است به بحران‌ها و ویرانی‌های اجتماعی منتهی شوند. به‌عبارت‌دیگر، دیستوپیا به‌عنوان یک ابزار تحلیل، نه‌فقط در برابر تحقق آرمان‌شهر، بلکه در برابر تهدیدات موجود در جهانِ ما، هشدار می‌دهد.

دیستوپیا و رابطه آن با "شهر انسان":

در تحلیل دیستوپیا به‌عنوان یک مفهوم پیچیده و گسترده‌تر، یکی از جنبه‌های مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، مفهوم «شهر انسان» است. در اینجا، «شهر» به‌عنوان نماد جامعه‌ای است که به‌طور طبیعی از انسان‌ها و روابط انسانی و ارزش‌های او تشکیل شده است. دیستوپیا به‌عنوان یک ابزار فکری و تحلیلی، نه‌فقط به آسیب‌شناسی آرمان‌شهرها می‌پردازد، بلکه به‌طور خاص به «شهر انسان» و تهدیداتی که این «شهر» را در معرض ویرانی قرار می‌دهند، توجه می‌کند.
این رویکرد جدید به دیستوپیا، از ما می‌خواهد تا به‌جای تمرکز صرف بر ایده‌آل‌های آرمان‌شهری، به‌صورت انتقادی روندهای کنونی اجتماعی و ساختارهای موجود را مورد بررسی قرار دهیم. این روندها، به‌ویژه در جوامع مدرن، ممکن است به‌طور مستقیم به فروپاشی «شهر انسان» منتهی شوند.
به‌عنوان مثال، رشد روزافزون تکنولوژی‌های نوین، و تهدیدات زیست‌محیطی و جهانی نظیر تغییرات اقلیمی و بحران‌های اقتصادی، از جمله عواملی هستند که می‌توانند به ویرانی «شهر انسان» منتهی شوند.

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

- همه‌ی ما آدما هزار و یک امید داریم واسه‌ی ادامه‌ی زندگی، اون یدونه امید شما که خیلی مهمه برای ادامه‌ی مسیر زندگی‌تون چیه؟

هر شب این را می‌پرسد و من هر شب وقتی صحبت‌های مجری به اینجا می‌رسد صدای تلویزیون را بلندتر می‌کنم.

این شب‌ها که برنامه‌ی هزارویک (۱۰۰۱) را از شبکه‌ی نسیم می‌بینم، به سوال مهمی که مجری (محسن کیایی) در انتهای هر برنامه از مهمان خود می‌پرسد، با دقت بیش‌تری گوش می‌دهم؛

هم این تک سوال تکرار شونده بسی مهم و عمیق و قابل تامل است و هم پاسخ‌هایی که داده می‌شود ارزش درنگ دارند؛ نه چون کنجکاوم که بدانم سلبریتی‌ها به چه زنده‌اند! بلکه چون کنجکاوم بدانم چقدر ما آدم‌ها در امیدهایمان مشترکیم؟ جنس امیدهایمان از چیست؟ اصلا امید چیست؟ چطور درست می‌شود؟

و سوالات عجیب و غریب و بسیار دیگری که مرا با خود در جهان سفیدی با ابعاد ممتد، خالی و ساکت و مبهم پرت می‌کند و تا زمانی که کسی فریادزنان نگوید تلویزیون را کم کن! همانجا می‌مانم...

اگر روزگاری لایبنیتسِ فیلسوف، برای آغاز طرح متافیزیکی‌اش سوال مردافکنی را به تاریخ اندیشه عرضه کرد و نوشت "به راستی چرا چیزها به جای آنکه نباشند هستند؟"

من می‌خواهم در جست‌جوی طرحی از #امکان_زیستن باشم و بر همان سیاق بپرسم:
(به راستی "انسان‌ها" چرا به جای آنکه نباشند هستند؟)

و این آغاز طرح مسئله‌ی #امید خواهد بود.


#هزارویک_امید


✍🏼 اتوپیانیست؛ هانیه دارائی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...
🆔 @Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

📌انجمن علمی‌ مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس برگزار می‌کند:

📚 عنوان:
واکاوی ظرفیت‌های مطالعات اتوپیا در فلسفه‌های زنانه‌نگر

🧕🏻 ارائه‌دهنده:
هانیه دارائی
کارشناسی ارشد فلسفه و حکمت اسلامی
دانشگاه تهران
و هم‌بنیان‌گذار مدرسه مطالعات اتوپیا در باشگاه اندیشه

📆 یک‌شنبه؛ ٢۴/فروردین‌ماه/١۴٠۴
🕰 ساعت ١٨

🔺برنامه در گوگل‌میت برگزار خواهد شد.
از طریق نشانی زیر وارد شوید.👇🏻
https://meet.google.com/mtn-kdwg-orb

@anjoman_zanan_tm

🆔@Utopianist_Nasravi

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

دیستوپیا: بیانیه‌ای علیه پروژه انسان طراز نوین

نویسنده: محمد شهریاری مقدم


تلاش برای ساختن انسانی جدید که با اهداف ایدئولوژیک همسو باشد، هم از منظر اخلاقی قابل مناقشه است و هم در عمل شکست می‌خورد. آثار دیستوپیایی نشان می‌دهند که این پروژه (انسان طراز نوین) نه تنها با ذات انسانی در تضاد است، بلکه باعث تخریب روان و هویت فردی نیز می‌شود.

ایده انسان طراز نوین همواره در مرکز پروژه‌های ایدئولوژیک قرار داشته است. به عنوان مثال نازیسم و کمونیسم تلاش کرده‌اند فردی بسازند که ارزش‌ها و اهداف ایدئولوژیک را تجسم بخشد.
اما این پروژه‌ها همواره به سرکوب فردیت، آزادی و روح انسانی انجامیده‌اند. ادبیات و سینمای دیستوپیایی پاسخی جدی به این تلاش‌ها داده و خطرات آن را به تصویر کشیده است.

در قرن بیستم، حکومت‌های تمامیت‌خواه تلاش کردند تا با روش‌های مختلف، از آموزش اجباری گرفته تا کنترل اطلاعات و سرکوب مخالفان، انسان جدیدی بسازند. این ایده که می‌توان جوهره انسان را مطابق با یک الگوی مشخص تغییر داد، در نازیسم و کمونیسم به اوج خود رسید. اما تاریخ نشان داده است که چنین تلاشی نه‌تنها ناکام مانده، بلکه به فجایع انسانی نیز منجر شده است.

به عنوان مثال در حکومت گیلیاد، در حکایت ندیمه زنان به نقش‌هایی خاص مانند ندیمه، همسر یا خدمتکار تقلیل داده می‌شوند و از هرگونه استقلال فکری و جسمی محروم هستند. شخصیت "آفرد" تلاش می‌کند تا ذهن و خاطرات گذشته خود را حفظ کند، اما در شرایط سخت سرکوب، دچار بحران‌های روحی و روانی می‌شود. در یکی از صحنه‌های کلیدی، او با خود تکرار می‌کند: منتظر می‌مانم، خودم را جمع و جور می‌کنم، خودِ من چیزی است که باید تکه‌هایش را جمع و جور کنم، همانطور که یک نفر، متن سخنرانی را تنظیم و جمع و جور کند. سخن او در اینجا: باید ذهنم را جمع و جور کنم، نشان‌دهنده تخریب تدریجی روان او تحت فشار نظام حاکم است.

همچنین می‌خواهم صحنه‌ای و دیالوگی از سریال سیلو را در اینجا ذکر کنم که به قدری در من تاثیر گذاشت که موجب شد این نوشتار را به رشته تحریر درآورم. در این داستان، افراد در سیلوهای زیرزمینی زندگی می‌کنند و از حقیقت دنیای بیرون بی‌اطلاع نگه داشته می‌شوند. کلانتر، دچار سندرومی شده بود که موجب لرزش دست او می‌شد، این بیماری می‌توانست موقعیت شغلی او را از وی سلب کند، برای همین مرتب خود را ملامت می‌کرد که چه انسان ضعیفی است و چقدر بد که دچار بیماری شده است. در صحنه‌ای درخشان، قاضی به او می‌گوید خودش را ملامت نکند.
قاضی به کلانتر می‌گوید:
میدونی،
یه نظریه درباره سندروم هست که این اختلال خون یا فقر ویتامین نیست،
فقط واکنش طبیعی انسان به موقعیت غیر طبیعیه.
انسان ها برای زندگی زیر زمین ساخته نشدن.
هیچ کدوم ما بیشتر از ۶۰ متر روی یک خط مستقیم راه نرفتیم،
بجز ژولیت نیکولز.
این دیالوگ از سریال سیلو بیانگر یکی از عمیق‌ترین نقدهای دیستوپیایی به ایده انسان طراز نوین است. این جمله به‌خوبی نشان می‌دهد که تلاش برای تغییر اساسی در شیوه زندگی انسان، اگر برخلاف ذات و نیازهای بنیادین او باشد، عواقب روانی و اجتماعی ناگواری خواهد داشت.
این مسئله نشان می‌دهد که انسان در محیط‌های بیش از حد کنترل‌شده دچار بحران روانی و نابودی هویت می‌شود.
پس مشکلات روانی ناشی از شرایطی است که در آن، فرد، در شرایطی زندگی می‌کند که مناسب زندگی یک انسان نیست، پس این مشکلات، واکنش طبیعی روانِ او (به عنوان عامل درونی) به شرایطِ بیرونی است.

ایده خلق انسان طراز نوین، از لحاظ نظری، به دنبال بهبود جامعه است، اما در عمل منجر به سرکوب و کنترل مطلق می‌شود. آثار دیستوپیایی نشان داده‌اند که چنین پروژه‌هایی نه‌تنها غیر اخلاقی‌اند، بلکه محکوم به شکست نیز هستند. انسان ذاتاً پیچیده، متنوع و دارای نیازهای عمیق آزادی‌خواهانه است و هرگونه تلاشی برای محدود کردن او به یک قالب خاص، نتیجه‌ای جز نابودی انسانیت نخواهد داشت.

ایده سوسیالیسم این است که می‌توان انسان و جامعه را طراحی کرد. اما دیستوپیا در بیانه‌ای تند علیه این نظر، رویکردی لیبرال دارد که جامعه و انسان قابل طراحی نیستند، بلکه باید به روند طبیعی خود پیش برود.



🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

پروفسور کلیز در کتابش درباره دیستوپیا به نقش علم و فناوری در ایجاد دیستوپیاها می‌پردازد و تحلیل می‌کند که چگونه پیشرفت‌هایی مانند هوش مصنوعی، نظارت گسترده، سلاح‌های هسته‌ای و تغییرات زیست‌محیطی می‌توانند جوامع دیستوپیایی واقعی را شکل دهند.

دیستوپیا
/channel/dystopia1984m

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

🏄 منتخبی از بهترین "گروه ها" و "کانال های" تلگرام⬆️⬆️⬆️

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

شباهت‌های فناوری Neuralink و سریال Severance




1. کنترل ذهنی و حافظه:

در Severance، تراشه‌ای در مغز کارکنان شرکت لومون کاشته می‌شود که خاطرات آن‌ها را بین "کار" و "زندگی شخصی" تقسیم می‌کند.

Neuralink نیز می‌تواند خاطرات را ذخیره و بازیابی کند، و این یعنی امکان ایجاد نسخه‌های مصنوعی از هویت فردی!



2. استثمار نیروی کار:

سریال نشان می‌دهد که چگونه یک شرکت می‌تواند بر تمامیت هویت و آگاهی کارکنان کنترل داشته باشد.

حالا تصور کن که در دنیای واقعی، شرکت‌ها بتوانند با یک تراشه، دسترسی مستقیم به مغز کارمندانشان داشته باشند! این یعنی بالاترین سطح از استثمار و بردگی مدرن.



3. از بین بردن مرز میان انسان و ماشین:

Severance هشدار می‌دهد که با چنین فناوری‌هایی، انسان‌ها ممکن است دیگر مالک ذهن و خاطرات خود نباشند.

Neuralink دقیقاً همین خطر را دارد: اگر یک شرکت بتواند افکار تو را تغییر دهد یا کنترل کند، آیا هنوز هم خودت هستی؟


چرا Neuralink می‌تواند دیستوپیایی باشد؟

✔ کنترل دولت‌ها و شرکت‌ها روی ذهن مردم
✔ حذف آزادی فکری و استقلال فردی
✔ ایجاد شکاف طبقاتی: کسانی که تراشه دارند و کسانی که ندارند

در واقع، Severance مثل یک هشدار درباره آینده Neuralink است! اگر چنین فناوری‌هایی بدون کنترل و قانون‌گذاری گسترش پیدا کنند، ممکن است دنیای واقعی هم تبدیل به یک دیستوپیای تکنولوژیک شود، جایی که انسان‌ها دیگر حتی اختیار ذهن خودشان را ندارند.



دیستوپیا

🔹اتوپیانیست؛ محمد شهریاری مقدم
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

سریال Severance (جداسازی)، محصول اپل تی‌وی پلاس است. این سریال روایت‌گر جهانی است که در آن، شرکت لومون (Lumon) فناوری‌ای را توسعه داده که به کارکنان اجازه می‌دهد زندگی کاری و شخصی خود را از هم جدا کنند. اما این جداسازی نه‌تنها یک مزیت، بلکه یک کابوس دیستوپیایی است که پرسش‌های اخلاقی و فلسفی عمیقی را مطرح می‌کند.


#معرفی_سریال

دیستوپیا


🔹اتوپیانیست؛ محمد شهریاری مقدم
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

هنر تجسمی از اتوپیاست. حکایت و تصویر کشیدن کابوس و رویا ... این آخرین کار یاس هست. تازه شنیدم. اتوپیایی است به غایت ... باید چنین کارهایی را به مثابه هشدارهایی دیستوپیایی دانست. و گرنه کابوس تبدیل رؤیایی مشترک می‌شود.

«نقطه عزیمت اتوپیا نارضایتی از وضعیت موجود است...»

لایمن تاور سارجنت



🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

🔲⭕️۴ پیشنهاد غم انگیز برای سال ۱۴۰۴
مجتبی لشکربلوکی

بدون هر گونه مقدمه ای برويم سراغ ۴ پیشنهاد برای سال پیش رو. فقط قبلش این را بگویم که ببخشید که کمی تلخ است، ترجیح می دهم به جای آنکه امید واهی ایجاد کنم، نگرانی معقول ایجاد کنم و از تکنیک بدبینی سازنده استفاده کنم. بدبینی سازنده پارادکسیکال به نظر می رسد اما در حقیقت معنی اش این است که حقایق تلخ را باید گفت. نباید به بهانه امیدوار نگه داشتن خود و دیگران حقایق را کتمان کرد. اما بدبینی نباید منجر به فلج شدن شود بلکه باید منجر به کنش، ابتکار و خلاقیت شود. اما چهار پیشنهاد غمناک (که ایکاش کار به چنین توصیه هایی نمی کشید)؛

۱) تاب آوری روانی خود و دیگران را افزایش دهید!
سال آینده سالی سختی است (البته امیدوارم که پیش بینی ام خطا باشد). و اگر چنین باشد همه ما نیاز داریم که تاب آوری روانی خود را افزایش دهیم. تاب آوری روانی ظرفیتی است که به ما آدم ها کمک می‌کند تا در مواجهه با بحران ها، چالش‌ها و استرس‌ها، پایدار بمانیم و به حالت تعادل روانی بازگردیم. آموزه‌هایی از روانشناسی، دین و فلسفه می تواند به ما کمک کند. خود من از پناهگاه دین استفاده می‌کنم، برای آنکه شکنندگی روانی خود را کاهش دهم. داشتن شبکه حمایتی برای دریافت پشتیبانی روانی و عاطفی نیز می تواند در تاب آوری روانی ما موثر باشد. در ضمن هوای دیگران را داشته باشید. بیشتر از سال پیش! به ويژه هوای آنهایی که می دانید آسیب‌پذیرتر، تنهاتر و شکسته‌ترند تا جایی که می شود و توانید! حتی شده با یک آغوش، با یک نان سنگگ با یک پیامک!

۲) تاب آوری مالی خود را تضمین کنید!
سال آینده سال سختی برای کسب وکارها نیز خواهد بود (مجددا امیدوارم که پیش‌بینی‌ام از خطا از آب در بیاید) و اگر چنین باشد با تورم، رکود، اخراج، بیکاری و عدم پرداخت منظم حقوق ها روبرو خواهیم بود لازم داریم که تاب آوری اقتصادی خود را تقویت کنیم. دو پیشنهاد برای شروع:
• یک حساب ذخیره استراتژیک داشته باشید، اول پس انداز کنید (البته اگر می توانید) و سپس باقی مانده را خرج کنید (می دانم که برای خیلی از خانواده ها امکان پس انداز وجود ندارد) این حساب ذخیره استراتژیک می تواند شما را در برابر حوادث غیرقابل پیش بینی در حاشیه امن نگاه دارد.
• مهارت‌های سرمایه گذاری خود را تقویت کنید. آموزش ببینید (به اندازه کافی آموزش های رایگان در دسترس ما و در اینترنت هست) و هوش و دانش مالی خود را تقویت کنید. از همین اندک پولی که در اختیارمان هست باید محافظت کنیم.

۳) دگردوستی اقتصادی را جدی بگیرید!
میلیون ها نفر در ایران زیر خط فقر زندگی می کنند و ممکن است که سال بعد بیشتر هم شود. اکنون زمان آزمون انسانیت ماست. چگونه؟ آزمون دگردوستی. اما این دگردوستی باید موثر باشد. پیتر سینگر فیلسوف اخلاق‌گرای استرالیایی، نظریه ای دارد به نام دگردوستی مؤثر و تأکید دارد که کمک به دیگران باید به شیوه‌ای انجام شود که بیشترین تأثیر مثبت را داشته باشد. یعنی باید بین «مهربانی اخلاقی» و «محاسبات ریاضی» ترکیب کرد وگرنه ممکن است در دام احساسات، عواطف، کوتاه مدت نگری و سوگیری اطلاعات در دسترس بیفتیم. باید برای انجام کار خیر و تخصیص منابع محدودمان عاقلانه، دقیق و اقتصادی عمل کنیم. کمک به دیگران باید بر اساس داده‌ها و تحلیل‌ باشد، نه صرفاً بر اساس احساسات یا سنت‌ها و عادت ها! فقط پول دادن مهم نیست بلکه باید اطمینان حاصل کنیم که منابع را به بهترین و مطمئن ترین شیوه ممکن تخصیص می دهیم خود من مدت هاست که دیگر مستقیم به کسی کمک نمی کنم چرا که فکر می کنم نهادهای تخصصی (خیریه ها و موسسات نیکوکاری) تخصص، تجربه بیشتر و سوگیری و تصمیم گیری هیجانی کمتری دارند. چند موسسه خیریه مطمئن را یافته ام و کمک های خود را به آنان تخصیص می دهم.


۴) توسعه مهارتی رو فراموش نکنید!
دنیا آشوبناک است. اگر بخواهید فقط اخبار را بخوانید، در مورد اخبار و تحولات و تغییرات و سخنرانی این و نامه آن فکر کنید سال می آید و می رود. برای خود برنامه بگذارید لابه لای همه رخدادها، بحران ها، شلیک موشک ها و هجوم بی امان اخبار منفی و ناامیدکننده، چند مهارت کلیدی خود را توسعه دهید. به عنوان مثال ممکن است برای خود هدف گذاری کنید که تا آخر امسال دانش تان را نسبت به هوش مصنوعی افزایش دهید و از ابزارهای هوش مصنوعی در حوزه تخصصی تان استفاده کنید و مهارت تصمیم گیری و حل مساله تان را بهبود دهید. روزها می آیند و می روند و ما نباید در روزمرگی ها غرق شویم.

باید امیدوار، تاب آور، کنشگر، دگردوست، خلاق، توسعه آفرین (به جای توسعه‌خواه) و توانمند بشویم، باشیم و بمانیم تا خداوند سال های بهتری را برای ما رقم بزند؛ یا محول الحول و الاحوال؛ حول حالنا الی احسن الحال!

@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

📳◀️ ادبیات پادآرمان‌شهری در جهان عرب
مقاله : آخرالزمان اکنون: چرا نویسندگان عرب واقعاً درباره پایان جهان می نویسند؟ در برگیرنده تحلیلی قابل تامل بود که خلاصه ان را می نویسم
در سال‌های اخیر، ادبیات عرب شاهد رواج داستان‌های پادآرمان‌شهری شده است. این پدیده به‌ویژه در مصر و سایر کشورهای عربی پس از بهار عربی و بازگشت به استبداد، رونق گرفته است. نویسندگان عرب با الهام از ناکامی‌های سیاسی و اجتماعی، به خلق داستان‌هایی پرداخته‌اند که آینده‌ای تاریک و پر از بحران را به تصویر می‌کشند.

🔸تأثیرات سیاسی و اجتماعی
این موج ادبی را نمی‌توان صرفاً نتیجهٔ مستقیم انقلاب‌ها دانست. بلکه باید آن را محصول شرایط اجتماعی و سیاسی پیچیده‌تر و متنوعی در نظر گرفت. تحولات سیاسی و اجتماعی تأثیر بسزایی بر ادبیات دارند و برعکس. نویسندگان عرب اکنون بدون ترس از پرداختن به مسائل سیاسی، داستان می‌نویسند و از این طریق به نقد شرایط موجود می‌پردازند.
🔸کتاب‌های مهم
از جمله کتاب‌های مهمی که در این زمینه بررسی شده‌اند، می‌توان به Using Life اثر احمد ناجی اشاره کرد. این کتاب داستان توطئه‌ای برای تخریب قاهره و بازسازی آن است. همچنین Women of Karantina اثر نائل الطوخی، داستانی حماسی دربارهٔ یک زوج عاشق است که یک امپراتوری جنایی در اسکندریه به راه می‌اندازند. Otared اثر محمد ربیع نیز تصویری تاریک از قاهرهٔ آینده را به نمایش می‌گذارد که به دو بخش تقسیم شده و توسط گروهی ستمگر اداره می‌شود.
Frankenstein in Baghdad اثر احمد سعداوی، داستان موجودی هیولایی است که از تکه‌های بدن قربانیان بمب‌گذاری‌ها ساخته شده و به دنبال انتقام است. The Queue اثر بسمه عبدالعزیز نیز تصویر یک دولت بوروکراتیک بی‌رحم را نشان می‌دهد که حتی برای درمان بیماران هم نیاز به مجوز رسمی دارد.

🔸انتقاد به ترجمه و بازنمایی
با وجود اهمیت این آثار، انتقادات زیادی به نحوهٔ ترجمه و بازنمایی آنها در غرب وجود دارد. برخی معتقدند که این آثار گاهی اوقات برای تأیید پیش‌فرض‌های غربی‌ها دربارهٔ جهان عرب مورد توجه قرار می‌گیرند. با این حال، مطالعهٔ ادبیات ترجمه‌شده می‌تواند به خوانندگان کمک کند تا تصویری وسیع‌تر و پیچیده‌تر از جهان عرب به دست آورند.

🔺پ.ن :
در مجموع، ادبیات پادآرمان‌شهری در جهان عرب نه تنها بازتابی از شرایط سیاسی و اجتماعی است، بلکه تلاش نویسندگان برای نقد و بررسی این شرایط است. این آثار نه تنها به عنوان یک پدیده ادبی مهم، بلکه به عنوان یک ابزار برای درک بهتر جهان عرب باید مورد توجه قرار گیرند.

به نقل از پارک آینده پژوهی
دکتر سعید غفاری

🔹اتوپیانیست؛
⭕️ اتوپیا، امید، آگاهی ...

@Utopianist_Nasravi

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

#صوت

📚 عنوان:
شهر بانوان؛
مروری بر اتوپیانیسم زنانه‌نگر


با ارائه‌ی:
🧔🏻‍♂ روح‌الله طالبی توتی
عضو شورای علمی مدرسه‌ی مطالعات اتوپیا؛ پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان

میزبان:
🧕🏻 رضوان ولی‌زاده
دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی


🔹اتوپیانیست؛
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...
@Utopianist_Nasravi

http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

.
مدرسه مطالعات اتوپیای باشگاه اندیشه برگزار می‌کند:

شهر بانوان؛
مروری بر اتوپیانیسم زنانه‌نگر


با ارائه‌ی
روح‌الله طالبی توتی
عضو شورای علمی مدرسه‌ی مطالعات اتوپیا؛ پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان

میزبان:
رضوان ولی‌زاده
دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی

شنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۳
ساعت ۱۹

خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، باشگاه اندیشه

حضور برای عموم آزاد و رایگان است
پخش زنده از صفحه اینستاگرام لایو باشگاه اندیشه

#مطالعات_اتوپیا #اتوپیانیسم_زنانه‌نگر #۸مارس #باشگاه_اندیشه

@bashgahandishe

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

رویا یا کابوس مشترک ...

کسانی که من را می‌شناسند در این سال‌ها از من شنیده‌اند که شاید مسأله، نداشتن یک رؤیای ایرانی مشترک باشد. رؤیایی که از دل داستان مشترک برآمده باشد...که این ایده را نهاد‌های دولتی و حکومتی خوب دستمالی کردند... اما دو سه ماهی است یافته‌ام که باید کابوس مشترک داشته باشیم یک کابوس قدرتمند که فریب و مست رؤیاهای مخدرگونه را نخوریم ... و چه خوب و دانشی، محمد رضا شعبانعلی این را بیان می‌کند ...



🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…
Subscribe to a channel