aasheghane_ha | Unsorted

Telegram-канал aasheghane_ha - عاشقانه ها

35

Subscribe to a channel

عاشقانه ها

بی رحمانه، صدایی را ازمن دریغ کردی که سخت با آن مانوس بودم
آرامش لالایی های مادربود
درشبهای بیخوابی
وپچ پچهای یک دوست دوران کودکی که بغل گوشم
رازی دونفره را نجوا می کرد
تتها بین من وخودش
صدای جویباربود
وآوازنرم
و گوشنواز پرندگان
و صدایی که
عظمت یک دتیاسکوت را درخودداشت
و ابهت یک پژواک را
که سلول سلول تنم را تکان می داد و دریایی بودکه مرا درطنین امواج خود غرق می کرد
تو
صدایت
صدایت را ازمن دریغ کردی....

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

و تو چند سال دیگر
دختر کوچکی را درآغوش می گیری
همنام من
همانطور که مرا،
که چشمهایش شبیه من نیست
وگیسوانش را که همرنگ موهای من نیست ولی به لطافت انهاست
مثل موی من می بافی
و شعری از شعرهای مرا
که کسی جز تو
هرگز نشنیده است
در گوشش می خوانی
وتارهای ظریف موهایش
دورانگشتانت حلقه می زند
همانطورکه
اشک در چشمانت....

#مهناز_عامری_مجد

@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

آسمان‌راا که ابر فرامی گیرد
من اشکهایم را مرور می کنم
که شورند و تلخ و داغ
اما با باران هزاران خاطره مشترک دارند...

#مهناز_عامری_مجد
..
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

خاطرات دوست داشتت را هرروز نگاه می دارم
باخودبه بستر می برم
ودرآغوش می کشم
وبه آ نها پروبال می دهم
وناگهان یک شب با آنها پرواز می کنم...

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

زمین ؛دستهایش را می شوید،
هوا نفس می کشد،
آب ،خودش را درآینه آسمان تماشا می کند،
کوهها از لابلای ابرها سرک می کشند،
ماهی هادرجویهای کنارخیابان می رقصند ،
قمریها ،روی تیر چراغ برق لانه می سازند
ومن وتوباهم تنها درخانه می مانیم
چه اتفاقی ازاین زیباتر...

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

گرانبها ترین عطر های دنیا چه ارزشی دارد وقتی نتوانم تورا درآغوش بگیرم.ودستهایت دیگر چه گرم باشد و چه سرد ،،وقتی نمی توانم لمسشان کنم، چز حسرتی نخواهدبود،.دتیا پرشده از لبهایی که نمی شود بوسید آدمهایی که نمی توانند دورهم جمع شوندجشنها یی که هرگز برپا شوتدوتنهایی هایی که هرگز پر نمی شوند.این بار وقتی آبها از اسیاب افتادتورادمحکمتر درآغوش می فشارم و تمام لحظه های با تو بودنم را جشن می گیرم وبرای هر بار بوسیدنت سجده شکر به جا می آورم و قول می دهم دستهایت را رها نکنم ساده ترین لباسم را باافتخار بپوشم زیرا آماج نگاههای تو‌می شود ‌.حلقه های زنجیر ، ماحلقه های درهم تنیده یک زنجیر بودیم انقدر به هم‌متصل که اهمیت حضور تک تکمان درهم گم شده بود.من‌وتو عاقبت چوب بی احساسیمان را خوردیم و چوب خط لحظه های باهم بودنمان پرشد
این بار اگر فرصتی دست دهد سعی می کنم در کنارت واژه کم نیاورم جمله های عاشقانه ام را حفظ می کنم و قطار وار به تو می گویم اگر شانس دوباره کنارهم بودن راپیدا کنیم، دوباره انقدر عزیز میدارمت تا عشقی این بار ازقلم نیفتد.این بار مهربانی ومحبت را قاب نمی کنم بلکه تکه تکه تقسیم می کنم و سهم همه را به یکسان می دهم والبته سهم مخصوص تورا جدا می گذارم.

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم
از غم انگیزی این عشق شکایت نکنم

من به دنبال تو با عقربه ها می چرخم
عشق یعنی گله از حرکت ساعت نکنم

عشق یعنی که تو از آن کسی باشی و من
عاشقت باشم و احساس حماقت نکنم !

چه غمی بیشتر از این که تو جایی باشی
بشود دور و برت باشم و جرات نکنم...

عشق تو از ته دل عمر مرا نفرین کرد...
بی تو یک روز نیامد که دعایت نکنم !

بی تو باران بزند خیس ترین رهگذرم
تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم

بی تو با خاطره ات هم سر دعوا دارم...
قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم !

#علی_صفری

Читать полностью…

عاشقانه ها

بی دلیل نیست که همیشه دلشوره دارم
همه‌ی چیزهای دور و برم شورند
اشک‌هایم
بختم
چشم‌های مردم
نمکی که بر زخمم می‌پاشند
و لب‌های تو....

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافی است

#محمدعلی_بهمنی
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

‏وقتی مردان به تحسین
از تو سخن می‌گویند
و زنان به خشم ،
میفهمم چه قدر زیبایی!

#نزار_قبانی
@aashefhane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

ماهی را با آب نمی‌آزمایند
دست‌هایت را از من دریغ نکن....

#مهناز_عامری_مجد

@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

شرمتان باد ای خداوندان قدرت! بس کنید
فکر مادرهای دلواپس کنید
رحم بر این غنچه‌های نازک نورس کنید
بس کنید...‌

#فریدون_مشیری

Читать полностью…

عاشقانه ها

یک هیچ بزرگ بین خیلی همه‌ها
یک هرگزِ تا همیشه با واهمه‌ها
با این همه، گوش کن! شنیدن دارد
تنهاییِ من میان این همهمه‌ها.

#هومن_گلهو

Читать полностью…

عاشقانه ها

نازنینم رنجش از دیوانگی‌هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوندهاست

شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
 
چند می‌گویی که  از من شکوه‌ها داری به دل؟
لب که بگشایم مرا هم با تو چندان  ماجراست

عشق را ای یار با معیار بی‌دردی مسنج
علت عاشق٬ طبیب من! ز علت‌ها جداست

با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست 

جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست 

خود در این خانه نمی‌خواند کسی خط خرد
تا در این شهریم آری شهریاری عشق راست

عشق اگر گوید به می سجاده رنگین کن، بکن
تا در این شهریم، آری شهریاری عشق راست

عشق یعنی زخمه‌ای از تیشه و سازی ز سنگ
کز طنینش تا همیشه بیستون غرق صداست

#حسین_منزوی

Читать полностью…

عاشقانه ها

فتاده تخته سنگ آنسوي‌تر، انگار کوهي بود.
و ما اينسو نشسته، خسته انبوهي.
زن و مرد و جوان و پير،
همه با يکديگر پيوسته، ليک از پاي،
و با زنجير. 
اگر دل مي‌کشيدت سوي دلخواهي
به سويش مي‌توانستي خزيدن، ليک تا آنجا که رخصت بود.
                                                            [ تا زنجير.

          *** 
ندانستيم
ندايي بود در روياي خوف و خستگيهامان،
و يا آوايي از جايي، کجا؟ هرگز نپرسيدم.
چنين مي‌گفت:
- « فتاده تخته سنگ آنسوي، وز پيشينيان پيري 
بر او رازي نوشته است، هر کس طاق هر کس جفت...»
چنين مي گفت چندين بار 
صدا، وآنگاه چون موجي که بگريزد زخود در خامشي
                                                         [ مي‌خفت.
و ما چيزي نمي گفتيم.
و ما تا مدتي چيزي نمي گفتيم.
پس از آن نيز تنها در نگه‌مان بود اگر گاهي
گروهي شک و پرسش ايستاده بود. 

           *
شبي که لعنت از مهتاب مي‌باريد،
و پاهامان ورم مي‌کرد و مي‌خاريد،
يکي از ما که زنجيرش کمي سنگينتر از ما بود،

          [ لعنت کرد گوشش را و نالان گفت: «بايد رفت»
و ما با خستگي گفتيم: «لعنت بيش بادا

                                   [ گوشمان را چشممان را نيز، بايد رفت»
و رفتيم و خزان رفتيم تا جايي که تخته سنگ آنجا بود.
يکي از ما که زنجيرش رهاتر بود، بالا رفت، آنگه خواند
 - «کسي راز مرا داند
که از اين رو به آن رويم بگرداند.»
و ما با لذتي بيگانه اين راز غبارآلود را
                              [ مثل دعايي زير لب تکرار مي‌کرديم.
و شب شط جليلي بود پرمهتاب. 

          *
                       
هلا، يک...دو...سه...ديگر بار
هلا، يک، دو، سه، ديگر بار.
عرقريزان، عزا، دشنام – گاهي گريه هم کرديم.
هلا، يک، دو، سه، زينسان بارها بسيار.
چه سنگين بود اما سخت شيرين بود پيروزي.
و ما با آشناتر لذتي، هم خسته هم خوشحال،
ز شوق و شور مالامال.

          ***
يکي از ما که زنجيرش سبک‌تر بود، 
به جهد ما درودي گفت و بالا رفت.
خط پوشيده را از خاک و گل بسترد و با خود خواند
( و ما بي‌تاب)
لبش را با زبان تر کرد (ما نيز آنچنان کرديم)
و ساکت ماند.  
نگاهي کرد سوي ما و ساکن ماند.
دوباره خواند، خيره ماند، پنداري زبانش مرد.
نگاهش را ربوده بودناپيداي دوري، ما خروشيديم:
- «بخوان!» او همچنان خاموش.
- «براي ما بخوان!» خيره به ما ساکت نگا مي‌کرد،
پس از لختي
در اثنايي که زنجيرش صدا مي‌کرد،  
فرود آمد. گرفتيمش که پنداري که مي‌‌افتاد.
نشانديمش.     
به دست ما و دست خويش لعنت کرد.
- «چه خواندي، هان؟»
                            [ مکيد آب دهانش را و گفت آرام:  
- « نوشته بود
همان،
کسي راز مرا داند،
که از اين رو به آن رويم بگرداند.»

             ***
نشستيم
و      
به مهتاب و شب روشن نگه کرديم.
و شب شط عليلي بود.


تهران، خرداد 1340
#اخوان_ثالث

Читать полностью…

عاشقانه ها

عینکت را بردار
در چشمانم خیره شو
و مرا درمردمکانت قرنطینه کن
من از فاصله اجتماعی بینمان
سخت بیم دارم

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

توسردشده ای
لحنت، صدایت، دستهایت
و نمی دانی بی حضورت
حتی چشمهایم هم
به خواب گرم نمی شود

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

اهنگ‌ تنهایی را
اگر بشود نواخت
چیزیست شبیه
ریتم تپش قلب من

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

مرا درمردمکانت قرنطینه کن
من از فاصله اجتماعی بینمان هراس دارم

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

پنجره را باز می گذارم
شنیده ام پرستوها در بهار
به آشیانه هایشان باز می گردند...

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

نگاه کن
چشم ستاره ای من
این که هوا خیلی سرد است درست
ولی این برف نیست که از آسمان فرو می ریزد
پرهای سفید کبوتری نجیب است
که شکار کرکس بی رحمی شده...

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

تو باز می‌گردی ودر دلم
جشنواره‌ی شعر و موسیقی
برپا می‌شود
از همان‌ها که همه پای می‌کوبند
و دست می افشانند
تو پروانه‌ای می‌شوی
و پروانه‌ای در دل من می‌پرد... .

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

شرمنده‌ام که خواستمت، شأنت این نبود
تو منحصر به فردی و از من هزارها

#مهدی_عابدی

Читать полностью…

عاشقانه ها

ای فصل غیر منتظر داستان من!
معشوق ناگهانی دور از گمان من

ای مطلع امید من ای چشم روشنت
زیبا‌ترین ستاره‌ی هفت آسمان من

آه ای همیشه گل که به سرخی در این خزان
گل کرده‌ای به باغچه‌ی بازوان من

در فترت ملال و سکوتی که داشتم
عشق تو طُرفه حادثه‌ی ناگهان من

ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم
شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من

حس کردنی‌ست قصه‌ی عشقم نه گفتنی
ای قاصر از حکایت حسنت بیان من

با من بمان و سایه ی مهر از سرم مگیر
من زنده‌ام به مهر تو ای مهربان من!

کی می‌رسد زمان عزیز یگانگی
تا من از آن تو شوم و تو از آن من

#حسین_منزوی
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

دخترزیبای پاییز را گفتم
گیرم گیسو پریشان کرده باشی
اودیگر ، هرگز به این حوالی
باز نخواهد گشت ....

#مهناز_عامری_مجد
@aasheghane_ha

Читать полностью…

عاشقانه ها

#نوخسروانی

پاییز جان خوش آمدی اما به باغِ من
برگی برای هدیه به گلخانۀ تو نیست
هر چارفصلِ باغِ من از زندگی تهی‌ست

#محمدجلیل_مظفری

Читать полностью…

عاشقانه ها

#رباعی


گاه از پس ابر، آفتابی بشویم
تعبیر تب‌آلودۀ خوابی بشویم
از پشتِ درِ زمان شبی می‌آییم
آمینِ دعای مستجابی بشویم


نوزدهم شهریور نودوهفت
#امیر_دادویی
@amirdadooei

Читать полностью…

عاشقانه ها

به عزای من اگر آمده‌ای، گریه نکن
نگذار اینهمه از چشم تو شرمنده شوم
مطمئنم که تو هم معجزه را میفهمی!
بغلم کن که در آغوش خودت زنده شوم

#م_هاشمی_هخا

Читать полностью…

عاشقانه ها

من آسمان پر از ابرهای دلگیرم
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم

من آن طبیب زمین‌گیر زار و بیمارم
که هر چه زهر به خود می‌دهم نمی‌میرم

من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع
به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم

به دام زلف بلندت دچار و سردرگم
مرا جدا مکن از حلقه‌های زنجیرم

درخت سوخته‌ای در کنار رودم من
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم...

#فاضل_نظری

Читать полностью…

عاشقانه ها

زندگی روی شونه‌های باد
سمتِ هر لحظه جا‌به‌جا میشه
زیرِ سایه‌ش نشسته مردی که
تو خیال تو، پا‌به‌پا میشه

ما رو با خط‌کشی جدا کردن
ازتوی دفترای نقاشی
نمی‌شد با تو تا ابد باشم
نمی‌شد تا همیشه‌ها باشی

زخمِ ترکیبِ تازه‌ای مونده
تو تن بیتِ کهنه‌ای ناسور
بوی گندیدنِ دوبارۀ عشق
بوی واموندگی...بوی کافور

همۀ راهو بی تو طی‌کردن
جاده‌هارو نفس‌نفس مُردن
توی بن‌بستِ خیسِ رویاها
پشت هر ثانیه زمین خوردن

من تو دیروزِ خود گرفتارم
مثِ یه بوته تو دل پاییز
مثِ یه شاخۀ تبر‌خورده
مثِ یه برگِ زردِ حلق‌آویز

قصه‌هام بوی کهنگی میدن
بوی باروت، طعمِ تُندِ خون
برو با صبحِ زودِ چلچله‌ها
پاتو از شعرِ من بکش بیرون

بداهه

بیست‌و‌‌سوم خرداد نو‌د‌و‌هفت
#امیر_دادویی

@amirdadooei

Читать полностью…
Subscribe to a channel