◽عباس(حنیف) نعیمی جورشری ▫️دکترای جامعه شناسی ▫️پژوهشگر، شاعر، معلم و مدرس دانشگاه آثار: جریان شناسی سیاسی جنبش جنگل_۱۳۹۱ اصلاح طلبی ناکام_۱۳۹۷ حیات اجتماعی هنر_۱۴۰۰ شعر: عاشقانه های یک جامعه شناس_۱۳۹۱ قرارمان سر فروردین_۱۳۹۸ ارتباط: @dr_hanifnaeemi
برشی از دقایق پایانی میزگرد چهارساعته که با اساتید ارجمند احمد بخارایی، صادق زیباکلام و کمال اطهاری طرح بحث داشتیم.
#صادق_زیباکلام
#عباس_نعیمی_جورشری
@abbasnaeemi
🔻به بهانه #نمایشگاه_کتاب_تهران
معتقدم ما هیچ امکانی برای در اختیار گرفتن و تصاحب #حقیقت نداریم اما این احتمال وجود دارد بتوانیم مختصری آن را لمس کنیم و اگر اقبالمان بلند باشد، لَختی آن را در آغوش بکشیم.
بدین معنا درکش کنیم.
این هم آغوشی در دالان #دانایی و #خرد رخ می دهد.
بر این اساس، اشتغال به اندیشه و پژوهش و چاپ #کتاب اگرچه هرگز سود مادی برایم نداشته، اندک لحظاتی که حقیقت را در آغوش کشیده ام برایم دلپذیر و ناب بوده است.
اگر سطری از این هزاران سطر که نگاشته ام و نکته ای از این کتاب ها، جایی، زمانی، شمعی در ذهنی روشن نموده باشد یا بذر تردید کاشته باشد، برایم کافی است.
.
.
.
#حیات_اجتماعی_هنر و #اصلاح_طلبی_ناکام هر دو در غرفه نشر فرهنگ (شبستان اصلی) عرضه شده است. هر دو کتاب توسط دو کارگروه متفاوت از داوران تاریخ و هنر، به عنوان کتاب برگزیده ایران در دو سال مختلف انتخاب شده اند.
#جریان_شناسی_سیاسی_جنبش_جنگل نیز در غرفه انتشارات چاپخش موجود است.
مجموعه غزل #قرارمان_سر_فروردین در غرفه انتشارات تیماج (شبستان اصلی) عرضه شده اما #عاشقانه_های_یک_جامعه_شناس که سال نود و یک منتشر شد، چاپ تمام است.
#تأملاتی_بر_نسبت_ساحت_قدس_وجود_و_تاریخ مجموعه مقالاتی است که در آن ، فصلی انتقادی نسبت به آرای دکتر #بیژن_عبدالکریمی گشوده ام. همچنین #حسین_بن_علی_در_افق_معاصرت مجموعه مقالاتی است که در آن نقطه نظری انتقادی نسبت به برخی آرای مرحوم #دکتر_شریعتی داشته ام. هردو کتاب در غرفه نقد فرهنگ موجود است.
پ.ن.
تصویر جلد کتب
#عباس_نعیمی_جورشری
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
@abbasnaeemi
🔻 نشست تخصصی
کارگران و چالش های حقوق انسانی
به مناسبت روز جهانی کارگر
#فایل_تصویری
گفتگوی
دکتر عباس نعیمی جورشری
| جامعه شناس و مدیر گروه جامعه شناسی حقوق
و
دکتر وحید آگاه
| حقوقدان و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعهشناسی ایران | ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
@abbasnaeemi
🔻نشست تخصصی
نظام آموزش ایران زیر تیغ نقد
#فایل_تصویری
نسخه فشرده
@abbasnaeemi
🔻برشی از سخنرانی «منضبط سازی حقیقت در دستگاه آموزش»
عباس نعیمی جورشری
نشست ملی
نظام آموزش ایران زیر تیغ نقد
گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعهشناسی ایران
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
#فایل_تصویری
@abbasnaeemi
گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعهشناسی ایران
به مناسبت روز جهانی کارگر برگزار می کند:
🛑 میزگرد
کارگران و چالش های حقوق انسانی
با حضور:
👤دکتر حسن محدثی
جامعهشناس
👤دکتر سید جواد میری
جامعهشناس
👤دکتر وحید آگاه
حقوقدان
مدیر میزگرد:
👤دکتر عباس نعیمی جورشری
جامعهشناس
📌دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ساعت ۱۹.۳۰ تا ۲۱
پخش زنده در پلتفرم گوگل میت
📍لینک ورود برای عموم
@sociologyoflaw
@abbasnaeemi
🔻چند اشاره انتقادی به بهانه روز روانشناس و مشاور
اگر بنا باشد به بهانه نهم اردیبهشت که در ایران روز روانشناس و مشاور نامیده می شود سخنی بگویم ، ترجیح خواهم داد آن سخن را از زبان لکان بیان کنم. کسی که بیش از هر فردی در حوزه روانکاوی مرا متأثر نمود. [فیلم فوق]
الف. وضعیت روانشناسی در ایران امروز آنچنان به ابتذال کشیده شده که اقلیت فاضل این حوزه نیز کمتر توفیقی در اصلاح آن دارند. این امر تا حدی متأثر از سیاستگذاری های کلان دانشگاهی است و تهی شدن دانشگاه از خرد؛ نیز تا حدی از مختصات ماهوی این رشته بر میخیزد. محتواهای شبه علمی و زرد فضای مجازی که نه تنها توسط علاقمندان غیرمتخصص بلکه توسط دانش آموختگان این رشته تولید می شود، خود نشانی است از بحران. تبریک ؟!
محرومیت سرفصلهای آکادمیک از شاخه تخصصی روانکاوی خود منشأ چنین آفاتی است. همانگونه که دوری اش از فلسفه و تاریخ و جامعهشناسی آن را در تقلیل گرایی پوزیتیویستی و کمی گرایی مفرط فرو برده است. اینگونه روانشناسی کمتر توانسته «متفکر» جدی تحویل جامعه ایرانی دهد. رساله هایی که دفاع می شود به سرنوشت تکرارگویی های اغلب شاخه های علوم انسانی دچار است.
ب. به عنوان پژوهشگری که مشخصا در پارادایمی بحث می کنم که فوکویی قلمداد می شود، چندسال اخیر شدیدا تحت تاثیر آموزه های روانکاوی لکانی قرار دارم. کجای این امر مهم خواهد بود؟ آنها که عمیق تر به این سطح نظری می اندیشند از تمایزات جدی این دو آگاهند. نکته مهم در اینجا تضادی است که میشل فوکو از یک نقطه به بعد با ساختار گرایانی چون ژاک لکان دچار می شود و به نقد گسترده آن سنت فرانسوی می پردازد. این تضاد به شکلی در دستگاه فکری من نرم شده و تراش خورده ست اگرچه نمی توانم آن را حل شده بنامم. جستجویم متواضعانه و آرام، باقی است.
پ. اگر به اندیشه های جدی تر در روانشناسی علاقمندید، باید امثال لکان را بخوانید که سویه های فلسفی و زبان شناسی و اجتماعی قوی دارند. او که بازآفرین سنت فرویدی است از زبان شناسی فردینان دوسوسور و قوم شناسی کلود لوی اشتراوس متأثر است. آنگاه متوجه می شوید بخش بزرگی از روانشناسی یک شوخی دانشگاهی است و جهان ادراک از این قلمرو به بعد ، تازه حیرت انگیز و باشکوه می گردد. اساسا روانشناس «موقعیت»ی غیرممکن است آنچنان که امکانِ شناس بودن روان منتفی است!
برای آشنایی با لکان آثار زیر را پیشنهاد می کنم که به فارسی ترجمه شده است:
_دربارهٔ نامهای پدر
_تلویزیون، ترجمه انجمن روانپژوهان فارسیزبان فرانسه
_آموزهٔ من
_اضطراب، ترجمه صبا رستگار
_بر سر کوه موریه، به همراه ژاک دریدا
_گزیده مکتوبات لکان، ترجمه امیرصدرا درخشانی
_لکان در قابی دیگر، نویسنده استیون زد. لواین
_عشق در زمانهٔ تنهایی، نویسنده پل فرهائگ
_سوژه لکانی میان زبان و ژوئیسانس، بروس فینک
_لاکان و امر سیاسی، پانیس استاوراکاکیس
_لکان، راهنمای کمبریج، ژان میشل راباته
#عباس_نعیمی_جورشری
۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
@abbasnaeemi
🔻گفتگوی زنده رادیویی پیرامون کتاب
#حیات_اجتماعی_هنر
مقدمه ای بر تاریخ و جامعه شناسی هنر
عباس نعیمی جورشری
رادیو فرهنگ | ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
@abbasnaeemi
🔻 مواجهه با امر تاریخی، چرا و چگونه؟!
|| تذکری بر خطر قدسی سازی روایت ها
✍ عباس نعیمی جورشری | جامعه شناس
پیرو انتشار مجموعه مباحثی از دوست عزیزم آقای دکتر حسن محدثی درباره ایران باستان و هویت تاریخی ایرانیان ، واکنش های دامنه داری متوجه ایشان شد. چنانکه خود او نیز ردیه ها و تردیدهای دامنه دار بر برخی تحقیقات مرتبط نگاشته است. خصوصا مطالب متاخرشان درباره آرای استاد ارجمند خانم دکتر ژاله آموزگار محل نقد اصحاب قلم قرار گرفت. این یادداشت بدون ورود خاص به این تصادمهای فکری در پی طرح پرسش هایی مبنایی است. امر تاریخی متعلق به عهد باستان چه اهمیتی دارد؟ مواجهه ما با آن باید از چه قسمی باشد؟
الف. عهد باستان به دوره ای از تاریخ ایران اطلاق می شود که بازه زمانی هفت هزار سال پیش تا دوره اسلامی را در بر می گیرد. بر این اساس چندین حکمرانی منطقهای و حکومت های وسیع مادها، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان در آن ثبت و ضبط شده است. دور بودن این دوره تاریخی و نیز وسعت زمانی آن، امر پژوهش را دشوار می نماید. اساسا پژوهش تاریخی مذکور متکی بر کشفیات باستان شناسانه است. دانایی بر آمده از این کشفیات در دو وجهه اثبات شده و تفسیری قرار دارد. چنانکه برآمدن سلوکیان غیرایرانی پس از هخامنشیان ایرانی مصداقی از مسلمات است و جزییات نبردهای منتهی به سقوط هخامنشیان جزو امور تفسیری و تحلیلی که از نکات ریز آن کمتر اطلاع داریم. این بخش دوم همواره می تواند مورد تردید واقع شود و صحیح نیز تبیین همین تردیدهاست.
ب. مطالعات مذکور نه تنها برای محققان تاریخ و آکادمیسین ها اهمیت دارد بلکه دارای ابعاد جامعه شناختی پررنگی است زیرا هویت اجتماعی را تغذیه می نماید. دستگاه حکمرانی پهلوی اول و دوم از این امر تاریخی همواره بهره برد تا ایدئولوژی خویش را سامان دهد. اینگونه امر سیاسی کوشش می نمود تا امر اجتماعی را شکل دهد مطابق منویات دولتی خویش. لذا هویت باستانی ذیل قرائتی از هویت دولتی برساخت می شود. آنچنان این امر به سیاقی دیگر در جمهوری اسلامی و نسبت به هویت اسلامی شیعی روی نمود. دستگاه حکمرانی بعد از انقلاب ۵۷ بر قرائتی از هویت شیعی تکیه داشته است که در فضای انقلابی بذرهای آن ریخته شد. گفتمان دینی را نسبت به گفتمان های رقیب پیش انداخت. بنابراین نهاد حاکم همواره تلاش نموده امر اجتماعی را مطابق ایدئولوژی شیعی خویشتن بازسازی کند و هویت اجتماعی را رسم نماید.
پ. هویت تاریخی آنگاه که وجه ایدئولوژیک میابد دستخوش تغییراتی می شود و از متن اجتماعی خود در گذشته جدا می شود. این تغییرات عمدتا دولتی-ضددولتی است و با قرائتی که محقق مستقل ارایه می دهد فرق دارد. یعنی یا توسط دولت ها ساخته شده یا به وسیله مخالفان آنها تولید گشته است. در کنه چنین دستکاری های نوعی مقدس سازی همواره وجود دارد که هویت تاریخی را مبدل به امری الوهی می نماید. در انقلاب ۵۷ این قدسیت برای امور شیعی رخ داد و قامت سیستمی یافت. اکنون این والاسازی برای امر باستانی برساخت می شود و چنان سوژه مطلق و افتخارساز یاد می گردد. نکته ای که دسترسیهای محققانه را دور می نماید و پروسه خردگرایی را منفعل می سازد. متعین نمودن سوژه های غیرمتعین عهد باستان، یادآور قدسی سازی امر تاریخی اسلامی در انقلاب پیشین است. اگرچه این والاسازی ملی در برخی گرایشات دست راستی ایرانشهری ، سطحی پایین تر از قدسی سازی دینی دهه های گذشته دارد اما از جنس ممانعت های خردگرایی خواهد بود. زیرا آبشخور باورهای عمومی مطلق گرایانه می شود و اینبار «کوروش کبیر» جایگزین «امام معصوم» می گردد.
ت. مواجهه ما با تاریخ خودمان بایستی ناظر بر مقتضیات عقل نو و جهان مدرن باشد. این مواجهه الزاما باید موشکافانه و ریز و انتقادی باشد. هم عهد باستان و هم عهد اسلامی نیاز دارند که با چنین نگرشی خوانده شوند و روایت گردند. خردگرایی انتقادی چنان یک فرایند ، خوب و بد پیشینیان ما را نشان می دهد و چهره ای واقعی تر و بدون روتوش ارایه خواهد داد تا بتوان بر نیکویی هایش خشنود بود و شرارت هایش را مردود دانست. هویت طلبی کنونی ایرانیان با تکیه بر این واقع گرایی خردگرایانه می تواند توسعه مدرن را سهل تر گرداند. این امر در عین حال سیاست ورزی تمرکزگرای ایرانی را به چالش خواهد کشید و رویکردهای دمکراتیک سازی فرهنگ و سیاست را تقویت می نماید.
📌 لینک انصاف نیوز
@abbasnaeemi
🔶
شماره دهم فصلنامهی مطالعات میانرشتهای #نهیب با پرداختن به "نسبت هنر و تروما" در 230 صفحه، به سردبیری #امین_شاهد در وبسایت نهیب منتشر شد.
در این شماره میبینید و میخوانید از:
سیاوش لطفی / هنگامه عابدین / عماد مولایی / الهامه کاغذچی / شیوا بیرانوند / داوود آجرلو / محبوبه کیائی / عباس نعیمی جورشری / مهسا اسدالله نژاد/ رضا منجزی / عنایت خلیقی سیگارودی / حسین اکبرینسب / امید شلمانی / زهرا حبیبی / مرجان قربانی / ناتیا امینی / صالح تسبیحی / امین شاهد / جهانبخش امیربیگی / کیوان موسوی اقدم / عبدالبصیر حسینبر / رضا دوست / علیرضا اسپهبد /
⭕️لطفا اشتراک گذاری کنید.⭕️
🔸لینک دانلود شمارهی دهم:
https://nahibmag.ir/1403/01/11/%d8%b4%d9%85%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%af%d9%87%d9%85/
💎 نشریه علمی-دانشجویی «تفکر و سیاست »
💎 شماره دوم/ زمستان ۱۴۰۲
🚫 در این شماره میخوانید:
✍️تفکر و سیاست
✍️ درسگفتارهای امر سیاسی
✍️ روابط سیاسی کشور های اسلامی در مقابل اسرائیل
✍️ بحران عرف و سنت در ایران معاصر
✍️ نازیسم
✍️ درس های مصدق برای ایران ۱۴۰۳
----------
⚙ روابط عمومی انجمن علمی علومسیاسی دانشگاه بجنورد
----------
⚙@Ub_Ps✔️
شتاب کردم که آفتاب بیاید
نیامد...
• سالروز درگذشت رضا براهنی
@abbasnaeemi
🔻به بهانه فروردین و آغاز بهار ۱۴۰۳
بازخوانی غزل ۲۹ از مجموعه شعر #قرارمان_سر_فروردین
.
.
.
بِرقص مثلِ جَهانی که
هنوز زلزله می خواهد!
شبیه حسّ قشنگی که
دلش مغازله می خواهد
بگو به سنّتِ اَجدادی
که باردارِ سخن هستی!
دو نطفه واژه ی نامشروع
سکوت، قابله می خواهد!
بِزن به جاده ی افکاری
که از سوالْ سرازیر است
رَدای فَلسفه بر تن کن
که شعر، غائله می خواهد
بیا پرنده بِبال از من!
از آسمانِ تبْ آلودم
ببین جهانِ غَزل هایم
درخت و چلچله می خواهد
مورّخت به خیابان رفت!
به رشت، شوش، خراسان رفت!
که در تمدّن موهایت
هزار سِلسِله می خواهد!
چِقدر شرحِ سخن سخت است
چِقدر مسأله است انسان!
برای اینکه رها باشد
مُدام مشغله می خواهد
قَرارِمان سَرِ فَروَردین!
همیشه منتظرت هستم!
همیشه منتظرت بودن
چِقدر حوصله می خواهد!
.
.
#عباس_نعیمی_جورشری
#شعر
• مجموعه غزل «قرارمان سر فروردین»
• تهران. نشر تیماج. چاپ اول ۱۳۹۸
@abbasnaeemi
🎼 وَ آخرین غزل ۱۴۰۲
در سلوک یک عاشقانه ی اجتماعی
| من خراسان توام ، باز در آغوشم گیر
که تنم زخمی لشگرکشیِ چنگیز است |
#شعر
#دکلمه
✍ عباس(حنیف) نعیمی جورشری
@abbasnaeemi
🌘 هرقدر عقاید کسی احمقانه تر باشد
کمتر باید با او مخالفت کرد.
رومن گاری
@abbasnaeemi
🔻 آیا هنجارها درست هستند؟!
هنجار ها اصول پذیرفته شده اجتماعی هستند که از ارزش ها تغذیه می کنند. آنها عملاً مهمترین عیارهای تفکیک خوب و بد و درست و غلط در زندگی اجتماعی به شمار می روند. بر این اساس بخش عمده ای از تضادهای بینانسلی یا بیناگروهی بر سر آنها رخ می دهد. علاوه بر عامه مردم، طیف قابل توجهی از متخصصان، هنجارها را چنان تکیه گاه تحلیل هایشان به کار می برند و به عنوان اصول مسلم، مفروض می دارند.
من اما معتقدم بایستی در این اصول مسلم، تردید روا داشت!
هنجارها الزاما بر سنجه دانایی تطبیق ندارند!
هنجارها به عنوان منابع مهم قدرت عمل می کنند!
در این برش از کارگاه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی که هفته گذشته به دعوت سمپاد فرزانگان انجام شده، نشان داده ام چگونه آدمیان با مترادف شمردن هنجارها (بعدتر قانون) با حقیقت ، مرتکب یک اشتباه هولناک می شوند.
هنجارها حقیقتا چه هستند؟
چگونه می توان درخصوص آنها در آینه ی #عقل_انتقادی نگریست؟
پ.ن
معتقدم در مثال «کلمات رکیک» می توان باز پیچیده تر و انتقادی تر اندیشید که در اینجا به تناسب زمان و مکان، وارد آن سطح ساختارشکنانه ی تحلیل نشده ام.
#عباس_نعیمی_جورشری
@abbasnaeemi
🔻 نشست تخصصی
کارگران و چالش های حقوق انسانی
به مناسبت روز جهانی کارگر
#فایل_صوتی
گفتگوی
دکتر عباس نعیمی جورشری
| جامعه شناس و مدیر گروه جامعه شناسی حقوق
و
دکتر وحید آگاه
| حقوقدان و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعهشناسی ایران | ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
@sociologyoflaw
@abbasnaeemi
🔻منضبط سازی حقیقت در دستگاه آموزش
#فایل_صوتی
عباس نعیمی جورشری | جامعه شناس
محورهای اصلی بحث:
_پیش نیاز معرفتی برای رویکردهای تحلیل اقتصادی ، صنفی ، حقوقی و سیاسی
_دیرینه شناسی و تبارشناسی با ترکیب چهار ساحت فلسفه ، جامعهشناسی ، تاریخ و زبان شناسی
_منضبظ سازی حقیقت توسط اپیستمه مدنظر فوکو و پارادایم های علمی مدنظر تامس کوهن
_علم عادی و علم انقلابی
_منضبظ سازی تشدید شده توسط ایدئولوژی ها
_دستگاه آموزش و سیطره جویی بر حقیقت
_طبقه بندی انسان بر اساس جنسیت
_هویت گرایی
_متورم سازی زبانی
_ابزارهای اقناع - نظامی گری
_ناکامی و نزاع
📌نشست تخصصی
نظام آموزش ایران زیر تیغ نقد
گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعهشناسی ایران | ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
@abbasnaeemi
🛑 نشست تخصصی
نظام آموزش ایران زیر تیغ نقد
به مناسبت هفته معلم
#فایل_صوتی
سخنرانان:
👤محمد مالجو
اقتصاددان و پژوهشگر اقتصاد سیاسی
📌کالایی زدایی از آموزش در ایران
👤محمدرضا نیک نژاد
نویسنده و عضو کانون صنفی معلمان
📌آموزش و پیامدهایش در گردابهی بیعدالتی
👤شهرام اقبال زاده
مترجم و منتقد ادبیات کودک و نوجوان
📌دیالکتیک قدرت، نظام حقوقی و عدالت آموزشی
👤علی اکبر گرجی
حقوقدان و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
📌ارزش ها و الزامات حکمرانی دانشگاهی
👤عباس نعیمی جورشری
جامعهشناس و مدیر گروه جامعه شناسی حقوق
📌منضبط سازی حقیقت در دستگاه آموزش
گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعهشناسی ایران | ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
@sociologyoflaw
@abbasnaeemi
گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعهشناسی ایران
به مناسبت هفته معلم برگزار می کند:
🛑 نظام آموزش ایران زیر تیغ نقد
با سخنرانی:
👤محمد مالجو
اقتصاددان و پژوهشگر اقتصاد سیاسی
📌کالایی زدایی از آموزش در ایران
👤محمدرضا نیک نژاد
نویسنده و عضو کانون صنفی معلمان
📌آموزش و پیامدهایش در گردابهی بیعدالتی
👤شهرام اقبال زاده
مترجم و منتقد ادبیات کودک و نوجوان
📌دیالکتیک قدرت، نظام حقوقی و عدالت آموزشی
👤علی اکبر گرجی
حقوقدان و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
📌ارزش ها و الزامات حکمرانی دانشگاهی
👤عباس نعیمی جورشری
جامعهشناس و مدیر گروه جامعه شناسی حقوق
📌منضبظ سازی حقیقت در دستگاه آموزش
یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۱۸
پخش زنده پلتفرم گوگل میت
📍لینک ورود برای عموم
@sociologyoflaw
@abbasnaeemi
🔻 برشی از سلسله سخنرانی های گلستان سعدی | سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران. گیلان
#سعدی علیه الرحمه در باب سوم گلستان اینگونه آورده است؛
رنجوری را گفتند: دلت چه میخواهد؟
گفت: آن که دلم چیزی نخواهد!
در شرح این مبحث سعدی
سخن بایزید محل تامل است که:
بایزید را گفتند چگونه یافتی آنچه یافتی؟
گفت:
اسباب دنیا جمع کردم،
به رسن قناعت بستم،
اندر منجنیق صدق نهادم،
به دریای نومیدی انداختم،
به راحت افتادم!
بازنشر به بهانه ی اول اردیبهشت
گرامیداشت سعدی ِ جان
#عباس_نعیمی_جورشری
@abbasnaeemi
🔻ژوئیسانسِ تروما؛
ملاحظاتی روانکاوانه، فلسفی و جامعهشناختی بر نسبت هنر و تروما
✍ عباس نعیمی جورشری
نشریه نهیب | شماره دهم
🔸این مقاله بیش از هرچیز انعکاسی است از مطالعاتم در گرایش تخصصی روانکاوی که طی پنج-شش سال گذشته بخشی منظم و مهم از پروژه فکری ام را شکل داده است.
ایده محوری متن عملا ترکیب یافته است با دانش پیشینی ام در تخصص جامعه شناسی که سال نود و پنج در مقطع دکترا تکمیل و این سالها بازبینی شده است.
درعین حال این دو حوزه را در یک امتزاج فلسفی بسط داده ام به پژوهش هایم در حیطه هنر که بخش مقدماتی آن قبلا در کتاب «حیات اجتماعی هنر» نشر یافته است.
بنابراین تفکر جاری در این مقاله ترکیبی است از دانش های روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی که معطوف به هنر قرارگرفته اند.
بند آغازین مقاله:
«پرسش از نسبت تروما و هنر پرسشی است رعب آور و در عین حال خیره کننده و اعجاب انگیز. چه کسی «لحظه» را کشت؟ چه کسی به لحظه جان بخشید؟ آیا هنر برای حیات یافتن به مثابه «هستی مستقل» به بحران نیاز دارد یا بحران ها، هنر آفرین هستند؟ هنرمند در تجربه تروما کجای آن هستی مستقل ایستاده است؟ اساسا ایستادَنْ-گاه خالق اثر هنری امری روانکاوانه است یا جامعهشناسانه؟ این دو ساحت چه نسبتی با فلسفیدن در این ایستادن گاه برقرار می کنند؟ تاملات ذیل امکانی است بر گشودگی این پرسش ها که در چهار پارامتر اصلی طرح شده است...»
نسخه کامل مقاله را می توانید در مجله نهیب دانلود و مطالعه بفرمایید.
http://www.nahibmag.ir
#ژوئیسانس
#هنر
#تروما
#روانکاوی
#لکان
#کانت
#فروید
#مارکوزه
#سلطه
#عدم_تعادل
#شهود
#زیباشناسی
#فانتزی
#سرکوب
@abbasnaeemi
🔻 #تأملات
زمان تقریبی مطالعه دو دقیقه
_قبل اینکه حرکت کنم_
منظره مامان منیژه جانم رو به خاطرم می سپرم
با چادر سفید قشنگش نشسته گوشه ی سالن و سر در کتاب ، زیر لب نجوا میکنه ذکرهای عربی رو.
میگم:
«ترجمه اش رو هم بخون حضرت مادر
خیلی زیباست.»
سر تکون میده به نشان تایید.
اما بعد چند ثانیه سرش رو بلند میکنه.
نگام میکنه
نگاهش پر از سواله و تردید
داره چیزی رو بررسی میکنه توی چهره ی من
لحنم رو احتمالا
جدیتم رو احتمالا.
نگاهش می کنم و
سرم رو می گیرم پایین.
روح نوازه.
میگم:
«اِی نَهایتِ اُمیدهاٰ»!
.
.
صدای پشت تلفن یهو قطع میشه.
هندزفری رو چک می کنم.
نه. کلا قطع شده.
احتمالا حین رانندگی آنتن پریده.
وضعیت آنتن توی جاده ی بین شهری گاهی ضعیف میشه
شماره رفیق آتئیست خوش فکر و عزیزم مجددا میفته روی گوشی
گپ می زنیم چند کیلومتر
از لکان عزیزم و فروید عزیزش
دلپذیره برام حرف زدن باهاش
خسته است و آماده خواب
میگم:
«قبل خواب ترجمه جوشن کبیر رو یه نگاهی بنداز.»
می خنده. آمیخته با تعجب.
میگه:
«چی؟
دعای شب قدر رو میگی؟!»
لبخند میزنم. نمیدونم از اینور خط معلومه یا نه.
میگم:
«آره. بعضی بندهاش خیلی باشکوهه.
کلا فرق داره با ادعیه رایج و منحط.
بسیار عمیقه و معرفت شناختی.
یه جورایی لکانیه!»
اونور خط می خنده.
میگه:
«مثلاً چی میگه؟»
ادامه میدم:
«اِی رَفیقِ آن کس که رَفیقیٖ نَدارد»!
ساکت میشه آمیخته به تحسین. ساکت میشیم.
با مهربانی میگه:
«اگه تو میگی، باشه. تو معتبری برام. می خونم قبل خواب.»
با مهربانی میگم:
«شما درجه یکی.»
.
.
کارهای خونه رو انجام دادم. ساعت به ۳ رسیده.
گوشی رو از روی «الفاظ و اشیا»ی فوکو، کنج میز بر می دارم.
رفیق دیگه ام پیام داده
تأملات شخصی خودشو برام نوشته از امشبش
بسیار مذهبی و معتقده
گیرا نوشته و ادیبانه
دکترای علوم سیاسی اش رو، میشه توی متن شب قدرش هم دید.
براش می نویسم:
«سپاسگزارم رفیق مومن و عزیز من.»
معنا توی بک گراند حرفامون تراوش داره.
چگالی خونه در سکوت افزایش پیدا کرده
ساکتم.
شب وقت خواب نیست. نیست.
پیام داده.
می تونم توی چت هم لحن کلماتش رو حس کنم.
متأثر و بغض آلود.
متأثر میشم باهاش.
نمی دونم از این ور خط معلومه یا نه.
چک می کنم. با مهربانی نوشته:
«همیشه باعث افتخار و مباهات منی ...»
با مهربانی نوشتم:
«شاگردی می کنیم ...»
نمی دونم.
کم می دونم.
نجوا می کنم فراز ششم رو:
«يَا مَنْ لَايَعْتَدِى عَلىٰ أَهْلِ مَمْلَكَتِهِ
اِی آنکه بر اَهلِ مَملکتش سِتَم نمی کُند»!
#عباس_نعیمی_جورشری
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
@abbasnaeemi
🔻...که آفتاب بیاید، نیامد.
ساعت از دو گذشته بود
تاریکی روی امواج ملایم سپیدرود می ریخت
امواج روی تاریکی رنگ می زدند
ساحل خلوت بود
شاید صیادی در دور دست تور می انداخت
گاهی صدایی
گاهی پارویی
و در تمام این گهگاه
نجوای «... نیامد» روی ماسه ها می ریخت
ساعت از دو بامداد گذشته بود یا دیرتر
یادم نیست
یادم هست دیر بود، خیلی دیر
غرق بودم در کلمات و تصویر و تقارن استکان چای و...
سرچ... دانلود... پلی...
_دو سال پیش بود. نبود؟_
رکورد...
«شتاب کردم که آفتاب بیاید
نیامد!
دویدم از پیِ دیوانهای که گیسوانِ بلوطش را...»
روز دوم عید است. هوای جمع نیست. میل سخن هم.
خلوت خوب است...
به خانه پدری می روم
بار دیگر شهری که دوست می داشتم.
دو سال بعد است.
یعنی دو سال گذشته است؟
روی «بعد» مکث می کنم. قید عجیبی است.
بعد مثل بعد از آن شب.
بعد مثل بعد از آن مکان.
بعد مثل بعد از ما.
چند سال بعد می شود؟
شب است
دیر است. خیلی دیر.
سوییچ.
ماشین روشن می شود
از شهر خارج می شوم سمت روستا و سپیدرود و...
تنهایی در فضا ریخته
در جاده تنهایی ریخته
تنهایی در ساحل ریخته
کالبدم را می کاوم؛ پُر است از تَنهایی.
مامان منیژه جانم می گفت:
بسم ا...! دیر است. کجا می روی حنیف؟_
و من
نیاز داشتم به رفتن مادر!
نیاز دارم به ساحلی که دوستش می داشتم.
نیاز دارم رود باشد و شب باشد و تنهایی بپاشد روی تمام افکار فلسفی ام که سلوک کنم درونم را.
خشمی در کار نیست، اندوهی هم از کسی.
اندوه و خشمی هم اگر باشد از وُجود است
از هَستی که در آن رَها شده ایم غُربتِ عَمیق مان را!
غریبگی هست
اگرچه زیر عنوان ها پنهان می کند حضورش را
گاه با خانواده، گاه با قوم و خویش، گاه با تاریخ و جامعه
و گاه با عشق.
نویسنده اگزیستانسیالیستی نوشتهبود
«نهایتا همه تنها هستیم»
به صداها آن سوی پنجره گوش می دهم
به تنهایی اش گوش می دهم
می گویم:
بله! اما
وزن تنهایی ارتباط عمیقی دارد با غلظت ادراک!
و این نه امتناع بلکه امکان بود!
فکر کن چه خوب می شد آدم ها در اوج دوست داشتن به تنهایی یکدیگر احترام می گذاشتند.
چه می گویم
اصلا اوج دوست داشتن در همین مراقبت از تنهایی دیگری است.
و این برای آدم ها دشوار است.
تایپ می کنم کلمات را...
چشمم می افتد به ساعت در شمال غربی اسکرین گوشی
از دو رد شده به سه رسیده است.
باران باریدن گرفته
قصه ی ابر است و...
بخشی از قلبم از جا کنده می شود.
و
دکتر براهنی ادامه می دهد:
نیامد ...
#عباس_نعیمی_جورشری
بامداد ۶ فروردین ۱۴۰۳
سالروز درگذشت رضابراهنی / ۵ فروردین ۱۴۰۱
@abbasnaeemi
🔴درسهای مصدق برای ایران ۱۴۰۳
🔷عباس نعیمیجورشری*
@iranfardamag
▪️ واپسین روزهای سال ۱۴۰۲ مقارن بود با هفتاد و دومین سالروز ملی شدن نفت ایران و کامیابی جنبش وقت. جنبشی که با دولت مند شدنش ذیل زمامداری دکتر محمد مصدق دریچهای نو بر تجربیات ایرانیان نسبت به منافع ملی و فرایند دموکراسی خواهی گشود. این در حالی است که اکنون پس از هفت دهه، جامعه ایرانی در معرض شدیدترین رنج ها قرار دارد و بحران هایی چند را بر دوش می کشد که چنان عقب گردی به ادوار پیشین است. اگرچه از حیث جامعهشناختی هیچ بازگشتی به هیچ گذشته ای وجود ندارد اما روح مسائل گاه ناظر بر رجعت به ماضی است. بر این اساس می توان از نسبت آن جنبش نفت و دولت ملی ۳۰-۳۲ با اکنونیت ایرانیان سخن گفت و از درس هایی پرسش نمود که مصدق و جنبش ملی برای ما و ایران ۱۴۰۳ بر جا نهاده است. در این راستا شایسته است در گزاره های زیر تامل نماییم.
1️⃣ جنبش ملی نفت بیش از آنکه مطالبه ای به ذات اقتصادی باشد، فحوای سیاسی داشت. چنانکه حضور شرکت نفت انگلیس-ایران را به مثابه عامل تشدید کننده ی استبداد داخلی تبیین می نمود. در واقع اهرم سیاسی دولت انگلستان برای تأثیر بر سیاست داخلی ایران را می توان شرکت نفت در نظر گرفت. این امر بیانگر تداخل توامان امر اقتصادی و امر سیاسی است. اصلاح طلبیِ مصدق بر این فهم از توسعه قرار داشت ؛ استقلال در سیاستگذاری داخلی به عنوان پیش شرط توسعه. این احتمالا درسی اساسی از مجموعه میراث مصدق برای امروز ماست. بدین قرار، حکمرانی مطلوب نمی تواند متکی بر سیاستگذاری و توصیه مداخله جویانه ی دول دیگر باشد اگرچه آن دولت ها در اتحادی موضوعی یا ایدئولوژیک با ایران باشند. حکمرانی مطلوب بدین معنا بر مختصات ملی و منافع مردمان ایران قرار دارد و مکلف است پیش از تعهد به هر نیروی خارجی به منافع سرزمینی خویش متعهد باشد. در این حوزه بین انگلستان و آمریکا با روسیه و چین تفاوتی وجود ندارد. مبنای عقل سیاسی ضمن اعتناء به دیپلماسی فعال، بر استقلال حاکمیتی قرار دارد. عیار این استقلال حاکمیتی بر افزایش سود کلان ملی، تثبیت ثروت اجتماعی و رفاه تصاعدی هر فرد ایرانی در بهره مندی از منابع عمومی و خصوصی دلالت دارد. هر عیار انتزاعی، غیرعملیاتی و مبهم دیگر همانا سقوط در آرزوهای موهوم است.
2️⃣ «ما» به مثابه «ایران» و چه به مثابه «مردم ایران» پیشینه ای بلند در رنج های تاریخی داریم. واکاوی این رنج ها بر نقاط مفهومی - تحلیلی دلالت دارد که اهم آنها به حاکم مستبد ختم می شود. موجودیت این استبداد اگرچه شکل های متنوعی از قومیت، زبان، دین، طبقه و قشربندی داشته اما در ساختاربندی سیاسی ذیل «دسپوتیسم» قابل شناسایی است. «رنج های ما» همواره تابعی بوده از زیاده خواهی، الوهی گری، کینه جویی، خردستیزی، خرافه پرستی و تبعیضی که حاکمان روا داشته اند. این استبداد خواه شکل نظامی داشته و خواه جامه دین بر تن نموده، گاه از سر کین به برادرکشی انجامیده و گاه فرزند کشی رقم زده و گاه جان مردمان را بی گناه ستانده است. اینگونه تاریخ ایران در صورت فره ایزدی باستانی اش و چه در صورت سلاطین عصر اسلامی اش، بازتولیدگر استبداد بوده است. نوای گسست از این سنت دیرین در مشروطیت بلند شد. در دولت ملی برآمده از جنبش نفت شاهد گسست عملی از سنت استبدادی هستیم. زمامداری مصدق ترجمه دقیقی است از آنچه حاکمیت دموکراتیک خوانده می شود. کوشش او برای حیات سیاسی «همه» نیروها و امکان بیان همه دیدگاه ها در ادوار تاریخی ایران کم سابقه بلکه بی نظیر است. بنابراین درس مهم مصدق برای امروز ایران ، مدارای حداکثری با اندیشه ها و جبهه های فکری است که طیف متنوعی از خداباوران تا خداناباوران را در بر می گیرد. همانگونه که رده های وسیعی از نحله چپ تا لیبرالیسم را پوشش می دهد. تمرین دموکراسی تنها از این مسیر، میسر خواهد بود.
3️⃣ در یک تقسیم بندی ساده می توان نظام های سیاسی را به تمرکزگرا و تمرکززدا تفکیک نمود. عناصر برشمرده شده در بند دوم ارتباط موثقی دارد با این دو مقوله. درسی که می توان از مصدق آموخت، نه گفتن به هر سیستم تمرکزگرا است. میراث مصدق مشخصا ایستادگی در مقابل ولایتی است که شاه از مردمان طلب می کرد. تاکید او بر قانون و پیشبرد اصلاحات چندجانبه از مجرای قانون مشروطه دلالتی است بر این امر. اصلاحات مذکور را می توان توسعه همهجانبه ی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برشمرد. سیستم تمرکزگرا با هر عنوان و هر تبیینی، خواهان تبعیت مردم از اراده واحد خویشتن است. قدرت متمرکز از حرص لبریز است و از این حرص گریزی ندارد. فساد در این محیط پرورده می گردد......
متن کامل:
https://cutt.ly/2w9E3PLP
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#عباس_نعیمیجورشری
#درسهای_مصدق_برای_امروز
http://t.me/iranfardamag
🔻آیا تبریک؟!
دو اندیشه انتقادی بر تبریکات نوروزی
✍ عباس نعیمی جورشری | جامعه شناس
•• روزهای منتهی به نوروز ، زیست ایرانیان دستخوش تغییراتی چند است. تغییراتی که حول محور بزم و جشن تعریف می شود. امر روزمره تحت الشعاع این تغییرات قرار دارد. از خرید و پوشش تا خوراک و آرایش و خانه تکانی. زبان نیز در وجهی از این تغییرات قرار دارد. پیام های تبریک از واپسین روزهای اسفند آغاز می شود و در ساعات آغازین سال نو به اوج می رسد. اینگونه زبان روزمره در معرض تحولی جدی و زیربنایی قرار می گیرد. «شادباش...» ، «طلب خیر و روزی و ...» ، «سلامت خانواده و...» ، «بهبود رفاه و سرمایه و...» و نظایر آن در پیام های نوروزی برجسته است. پیام هایی که خبر از برآوردن آرزوهای قدیمی هرساله می دهد و وجه مردم شناسانه و تاریخی مشخصی دارد. اما می توان از وجه جامعه شناسانه و در سطحی عمیق تر پیرامون این تبریک ها اندیشید. محتوای این پیام ها چه می گوید؟ آیا موقعیت جامعه ایران تناسبی با این مطالب تبریک دارد؟ مناسکی شدن تبریکات چه کارکردهایی خواهد داشت؟ اینها و پرسش هایی از این دست سبب شد تا در روزهای پایانی سال و در مواجهه با تبریکات مهربان، تردیدهایی در من جوانه بزند. این تردیدها تلاشی است برای «فهم» دقیق تر و عمیق تر پدیدار بی آنکه قصد داشته باشد حکمی در تأیید یا رد آن مصوب نماید و وجه ایدئولوژیک بیابد. در این راستا معتقدم دو نکته زیر سزاوار اعتناست.
الف.
فوکو معتقد بود زبان، حقیقت جهان را بیان نمیکند بلکه بازتابی از تجربهٔ شخصی فرد است. اینگونه می توان از حقیقت جهان ایرانی پرسش نمود. آنگاه از تجربه شخصی انسان هایی سخن گفت که تبریک می گویند. پیام های تبریک نوروز پدیدارهای زبانی هستند که حداقل بر دو ساحت دلالت دارند: ساحت اجتماعی و ساحت فردی.
اینجا ساحت اجتماعی بر آغاز سال ۱۴۰۳ و در مکان ایران متعین شده است. اما ایران کجاست؟ این کجایی یک امر زمانی-مکانی-محتوایی است! ایران کنونی عملا در معرض چندین بحران فزاینده قرار دارد که برای لمس بحران اقتصادی اش نیاز به تحصیلات عالیه در علوم اجتماعی نیست. تورم افسارگسیخته و کاهش ارزش پول ملی هرچه بیشتر و بیشتر به فقر عمومی دامن زده است. این در حالی است که هر از چند گاهی خبر فسادهای مالی در نهادهای بالادستی شنیده می شود. آنچنان که در تورم بالای ۴۰ درصد که توسط خود نهادهای متولی بیان شده (با فرض پذیرش صحت این رقم) افزایش حقوق کارمندان و کارگران بسیار کمتر از آن مصوب می شود. همزمان با کاهش درآمد فردی، نرخ مالیات افزایش دارد. اعداد مهاجرت و خودکشی روند تصاعدی داشته که هردو از بحران نیروی انسانی خبر می دهد. ضایعات زیست محیطی و مرگ یا مریضی زیست بوم ها، از تعدد و تکرار به عرف خبری تبدیل شدهاند. نرخ های افسارگسیخته دارو و درمان ، موقعیت سلامت شهروندان را شدیداً تهدید می کند. اینها در حالی است که دولت برای کنترل تورم و بحران اقتصادی هیچ برنامه موثری ندارد. تقریبا هیچ کدام از وعده های اصلی دولت محقق نشده و قوا مجموعا ناتوان از حل بحران اند. این ها صرفا شمه ای است از رنج های اجتماعی که برای درک و لمس آن نیاز نیست فرد جامعه شناس باشد. بر اینها می توان مواردی جدی از حقوق مدنی افزود و بحث را تخصصی نمود.
ساحت فردیِ تبریک می تواند تا حدودی مستقل از ساحت اجتماعی باشد اما دو ملاحظه در اینجا می توان روا داشت. اول اینکه شادکامی فردی نهایتا نمی تواند مستقل از امر اجتماعی باشد، بلکه در بستر آن رخ می دهد. دوم اینکه حجم بالای تبریکات مذکور فراتر از n طبقه فرادست است و امری فراطبقاتی است. لذا نمی توانیم برای آن معنایی منفک از جو اجتماعی قائل شویم. لذا تجربه شخصی افراد نیز تحت الشعاع همین وضعیت بحران زده اجتماعی قرار دارد. موقعیتی تاریخی که بحران امید در راس سایر بحران ها دیده می شود. بنابراین ارسال پیام های تبریک آرزومندانه و رویاپردازانه، آنچنان که خارج از موقعیت اجتماعی ایران است، از معنا فرو می افتد.
ب. ساختار بخش الف اگرچه موشکافانه و مستحکم است اما می توان از زاویه ای دیگر نیز به پدیدار تبریکات نوروزی پرداخت. این بخش ب احتمالا نقد الف خواهد بود. اگر موقعیت بحران زده ی جامعه ایران را بپذیریم (که به نظر نگارنده صحیح است) و اگر گسست زبان و محیط را در این پیام ها تایید نماییم (که باز به باور نگارنده موید است)، بحران امید برجسته خواهد بود. این جاست که رویکرد انتقادی به الف قابل طرح است. آیا نمی توان پیام های آرزوپرورانه ی نوروزی را نوعی مواجهه شخصی یا اجتماعی با موقعیت بحران در نظر گرفت؟ آیا این سبکی از کنشگری نسبت به عرصه عینی نیست؟ آیا خبر از ذهنیت جمعی نمی دهد؛ ذهنیتی که امید و بقای خویشتن را در این پیام ها جستجو می کند؟ رفتاری مشابه برخی نمونه های تاریخی قرون زیستن در بحران. اینگونه گسست زبان ...
ادامه متن
@abbasnaeemi
منتشر انصاف نیوز
➖ میراث دموکراتیک مصدق
میزگرد گرامیداشت سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق توسط گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد. در این نشست که روز سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲به صورت آنلاین پخش شد چهار سخنران به موضوع میراث دموکراتیک مصدق پرداختند.
موضوعات پرداخته شده در این میزگرد عبارت است از:
▪️میراث مصدق چیست؟
▫️این میراث چه نسبتی با امر دموکراتیک دارد؟
▪️ماهیت جنبش و دولت ملی چه دلالت هایی را بیان میکرد؟
▫️از مقایسه الگوی مصدق با مشروطه و انقلاب اسلامی چه نتیجهای می توان گرفت؟
برشهایی از گفتههای سخنرانان این میزگرد:
🔹عباس نعیمی جورشری، جامعهشناس: من فکر می کنم آن الگویی که توسعه را همه جانبه فهم میکند و تلاش میکند که اجرا کند با همه ایرادات و اشکلاتی که ممکن است در مسیر اجرا دچارش شود گریزناپذیر است؛ اولویت دادن به یک وجه از توسعه نمیتواند صحیح باشد. برنامه کلی مصدق در داخل کشور پیشبرد هرچه بیشتر دموکراسی در جامعه بود و در این راه پیشرفتهایی نیز حاصل شد.
🔹کمال اطهاری، پژوهشگر اقتصاد سیاسی: روشنفکران مشروطه در راس آنها مصدق است که در امورات یک الگوی نهادگرایانه دارد. بنابراین همه بازیهای سیاسی برای دکتر مصدق اجباری بود. مخصوصا انگلیس این بازی را تند میکرد و با تحریمها اجازه نمیداد تحول تاریخی را پیدا کند، ما با دولتی روبرو هستیم که گفتوگو با آن فایده ندارد چون اگر هم به چیزی اعتقاد داشته باشد به آن عمل نمیکند. ما باید توافق دمکراتیک را درمورد یک الگوی توسعه دموکراتیک داشته باشیم.
🔹عمادالدین باقی، پژوهشگر حقوق بشر: مفهوم سیاست موازنه عدمی مصدق این نبود که سفارت کشورهای دیگر را ببندند و کشور را از ظرفیت حقوقی بین المللی محروم کنند، حتی مصدق میگفت مجلس حق ندارد و نمیتواند قرارداد بین المللی یا یک سند بین المللی را درباره آن تصمیم بگیرد یا رد کند. سیاستی که مصدق دنبال میکرد یک سیاست موازنه منفی غیرستیزه جویانه بود و سیاست منفی جمهوری اسلامی و دکتر مصدق باهم متفاوت است. سیاست مصدق درواقع برخلاف قواعد بین المللی نبود و حتی احترام ویژهای به قواعد بین المللی گذاشت و معتقد بود از این قواعد میتوان به نفع کشور استفاده کرد.
در سالهای گذشته نقدهای سازمان یافته و مشخصی به سمت محمد مصدق هدایت شد؛ از جمله این نقدها محوریتشان این بوده است که اتفاقا سیاست موازنه منفی در آن بازه غلط بوده و هرگز نمیتوانست ادامهدار باشد و حتی بعد از آنها یک گام پیشتر میرود.
متن کامل گزارش این میزگرد
@ensafnews
🛑 گپ و گفتی در ضرورت جدایی امر سیاسی از هدایتگری معنوی
محمدرضا نظری نژاد | رئیس ادوار کانون وکلای دادگستری گیلان
عباس نعیمی جورشری | مدیر گروه جامعهشناسی حقوق انجمن جامعهشناسی ایران
کریستوف کیشلوفسکی در مستند سرهای سخنگو، پرسش مهمی را پیش روی افراد در سنین مختلف می نهد که «از زندگی چه می خواهند؟»
پرسشی اگزیستانسیالیستی که آدمی را به اندیشیدن وامی دارد. با دیدن این فیلم، این پرسش پیش رویمان طرح می گردد که اهالی قدرت که همزمان از ثروت افسانه ای هم برخوردارند، از زندگی چه می خواهند؟
حدس اولیه آن است که در ساختاری فاقد شایسته سالاری، آنان که با در پیش گرفتن بی عدالتی و انحصار ، رسیدن به قدرت را برای تحصیل ثروت انتخاب می کنند و در این راه ،نام نیک و اعتبار، برایشان اهمیتی ندارد و گاه احساس می شود که بی وطن هایی هستند که از وطن، نه ساختن و آبادانی بلکه کندن و بردن را فراگرفته اند، شاید از زندگی همین قدرت و ثروت را برای خوشگذرانی و لذت خواهی دنبال می کنند؛ لذت و خوشی که موافق با خودخواهی آدمی است و اگر بی قاعده باشد جز چپاول و غارت و برجای گذاشتن زمین سوخته، حاصلی ندارد.
اگر چنین باشد، نتیجه دیگری هم می توان گرفت و آن اینکه آنان که در اوج قدرت وثروت و ایضا خودخواهی اند، امکان هدایتگری و ارشاد ندارد. هدایتگری و ارشاد دیگران به تقوا پیشگی و توصیه به مدارا با نداری و بدبختی، در جایی که توصیه کنندگان جز خودخواهی ندارند، باور پذیر نیست و از این رو در چنین بستری ، زبان هدایتگر و ارشادگرا به تفاهم و همبستگی نمی انجامد بلکه نهایتا راه اجبار و زور بر گزیده می شود. از آن مهمتر، هدایتگری و ارشاد، در چنین ساختاری می تواند دکانی باشد برای آگاهی کاذب تا در پشت آن، تاراج و چپاول، به سهولت امکانپذیر گردد؛ به قول حافظ دلیل آن جلوه در محراب، توجیهی است برای آنکه حواس مردم به خلوت آنان جلب نشود که جای دیگر، آن کار دیگر می کنند. بدینسان شاید علاوه بر همه توجیهاتی که برای جدایی نهاد قدرت از هدایتگری معنوی، یافت می شود؛ -نظیر همه گرایی و یا پیشگیری از خودی-غیرخودی سازی و …- جدایی نهاد قدرت از ارشاد و هدایتگری احتمالا راهی باشد برای پیشگیری از تباهی اخلاق و ایضا توافق و تفاهم بر زبان و جلوگیری از مسخ آن. پیشگیری از تباهی اخلاق یا مسخ زبان ضرورتی است در آن راستا که توصیه مردمان به اخلاق و تقوا از سوی خودخواهان صدر نشین، باوری در مخاطب ایجاد نمی شود، بلکه با مسخ زبان ، اخلاق نیز به مسلخ می رود!
در نگاهی به مقدمه قانون اساسی می توان نشان داد که بنا کردن جامعه نمونه (اسوه) در دستور کار حکومت اسلامی است و قاعدتا انتطار آن است که آن صالحانی که در این مقدمه از آنان یاد شده است مهندسین چنان بنایی باشند ! پرسش بنیادین که از منظر روانشناسی و جامعه شناسی باید به آن پرداخت آن است که در فرض تجمیع قدرت و ثروت و در غیاب ساختاری که کار خلاف قاعده را پر هزینه سازد ، آیا خودخواهی های اینان بیشتر خواهد شد یا کمتر؟ آیا اساسا خودخواهی های بی قاعده ، جایی برای ساختن جامعه نمونه که قرار است انسان هایی با ارزشهای والا تربیت کند، باقی خواهد گذاشت؟صالحان مدنظر قانون اساسی جز تایید صلاحیت از بوروکراسی حاکم، آیا اساسا صلاحیتی برای هدایت وارشاد دارند؟ اگر اری، مستند به چه دلیل عقلی و یا تحقیق تجربی؟
این پرسش و پرسش های از این دست عملا بحثی اخلاقی را باز می کند که امکان ارزیابی آن صرفا در بسترهای اجتماعی فراهم خواهد بود. بسترهایی که در نسبتشان با نهاد قدرت تعریف می شوند. جامعه به عنوان ماهیتی مستقل از سیاست بر دوش اصول اخلاقی زیست می کند و چنان ارزیاب مستمری بر مدعاهای سیاست پیشگان حاضر است. تأکید موکد بر تقوا و معنویت در فقدان عمل به آن جز افزودن بر شکاف جامعه - دستگاه قدرت نمی انجامد. قانون اساسی در پیوند این دو عملا از اثرگذاری اش کاسته می شود. صالحان اخلاقی در چنین مکانیزمی امکان تحقق ندارند یا لااقل تحقق آنها در هاله ای از ابهام است. مادامیکه ساختاری محدود کننده و ارزیابی کننده مشخصی برای چنان آرمان خواهی های کلامی معین نشده باشد ، مرز شعار و عمل بسیار خواهد بود. لگام گسیختگی روانی فردی برای میل نامحدود به منابع و منافع به عنوان تهدیدی بر حاکمیت اخلاق و توصیه های تقواگونه است. اساسا واگذاری امر اخلاقی به امر سیاسی همواره بحران آفرینی معنوی داشته است. پژوهش های جامعهشناسی نشان می دهد که بوروکراسی های کارآمد متکی بر مهار قدرت و عدم تمرکز آن هستند. چنانکه انسان متعالی در عیار اخلاق و انسان معقول در عیار عرف، تابعی است از اخلاقی و صداقت پیشگی مجریان قانون. صلاحیت این مجریان عملا در معرض پرسش های کارکردگرایانه ای قرار دارد که جامعه طرح می کند.
لینک توسکا نیوز
@abbasnaeemi