🔴نعمتِ درد
🔺اعتماد ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘تعجب نکنید، درست خواندید. درد نعمت است. برخلاف تصور رایج که خواهان حذف کامل درد از جسم و زندگی است، بسیاری از دردها نعمت است. چرا؟ چون پیشآگهی بیماری است. آلارم یا همان زنگ خطر بدن است.
🔘اگر درد نباشد، ما هنگامی از بیماری خود مطلع میشویم که یا مُردهایم یا برای درمان موثر خیلی دیر شده است. کسی را میشناختم که هیچ گاه دندان او درد نمیگرفت، ظاهراً به هر دلیلی عصب دندان نداشت یا کار نمیکرد، نتیجه چه بود؟ در میانسالی همه دندانهایش خراب شد و افتاد بدون اینکه از وجود خرابی دندان مطلع شده باشد.
🔘بنابراین سیستم عصبی در ساختار فیزیولوژیک ما، مهمترین نقش را در آگاه کردن فرد نسبت به وجود بیماری و اقدام برای درمان آن دارد. همین پدیده در جامعه نیز هست. حکومت و یا حتی مردم باید دردها را احساس کنند و هر چه زودتر احساس و اقدام کنند، با هزینه و عوارض کمتری مشکلات را حل میکنند، تذکر نسبت به آن سیاهنمایی نیست.
🔘هر چه که سیستم عصبی ضعیف باشد و نظام مدیریتی نیز ناتوان در اقدام باشد، مشکلات و بیماریها گسترش یافته و به مرحله غیر قابل درمان میرسند، چه بسا متاستاز کنند. اگر سرطان در درجات پایین شناسایی شود به نسبت ساده و ارزان قابل درمان است، و اگر متاستاز کند پرهزینه و کُشَنده خواهد بود. آنانی موفقترند که کوچکترین علایم را جدی میگیرند.
🔘جامعه و ساختار رسمی ایران کمابیش دچار این مشکل شدهاند، یا فاقد سیستم عصبی هشداردهنده هستند، یا دیر هشدار میدهند، یا انگیزه و توانی برای اقدام ندارند یا اگر هم برای درمان اقدام کنند، به جای مراجعه به پزشک حاذق، نزد دکترهای علفی میروند، و میخواهند سلولهای سرطانی مثانه را با تزریق اسید نابود و درمان کنند!!(همان کاری که برخی کردند و مُردند) یا تجویزهای گیاهی میدهند.
🔘سیستم عصبی جامعه چیست؟ اول از همه رسانه آزاد و مستقل. اگر رسانهای در بند حقیقت نباشد و واقعیت را بازتاب ندهد و خود را مشغول سیاست مبتذل جنگ روایتها کند، فاقد توانایی برای انتقال مشکل است. وضعیت رسانه رسمی در ایران به گونهای شده است که برخی از طرفداران ساختار هم علاقهای به تبلیغ کالاها و خدمات خود در این رسانه ندارند، میدانند که نتیجهبخش نیست و حتی خود رسانه هم برای تبلیغ برنامههایش به تابلوهای سطح شهر دخیل میبندد.
🔘دستگاههای اطلاعاتی جزء دیگر سیستم عصبی است. این دستگاهها بجای انتشار عمومی در مجرای محدودتری درد را منتقل میکند. اتفاقاً دست آنان بازتر هم هست؟ چون هم دسترسی بهتری میتوانند داشته باشند و هم در بیان و انعکاس آن به مقامات گشادهدست هستند.
🔘ولی به نظر میرسد که این بخش عصبی نیز در ایران به طور شایسته و بایسته کار نمیکند، چون غیر ممکن است که مشکلات جامعه در این ابعاد و اندازه منعکس شود ولی شاهد اقدامی جدی برای حل آنها نباشیم.
🔘این مشکلات و دردها دوگونه هستند، برخی مثل آب، جمعیت و محیط زیست کمکم مسأله میشوند، و روزی هم که بخواهند آن را درست کنند، هم پرهزینه است و هم اینکه خیلی طولانی و بلندمدت خواهد بود. برخی دیگر چنین نیستند، مثلاً اگر برق کم باشد میتوان با سرمایهگذاری (به شرط وجود منابع مالی لازم) در زمان معقولی آن را تأمین کرد. مشکلات نوع اول خیلی مهماند. برخی از آنها حتی بازگشتناپذیر هستند.
🔘از جمله مسأله دینداری و التزام به فرهنگ دینی است. چند روز پیش دوست روزنامهنگاری که قدیمی هم هست تماس گرفت و اظهار نگرانی میکرد از اینکه در اطراف خودش میان اقوام و دوستان کسانی را میبیند که در حال عبور از این فرهنگ هستند.
🔘مسأله اصلی او مذهب به معنای دینداری رسمی نبود، معتقد بود که دین بخش مهمی از فرهنگ جامعه ماست، و عبور از آن، بدون این که چیزی جایگزین ان باشد، موجب خلاء فرهنگی و مشکلات بسیار خواهد شد. که درست هم میگفت. میگفت کسی که به دلیل بیماری حاضر نبود روزهاش را بخورد و ما هم میگفتیم این روزه بر تو حرام است و او گوش نمیکرد، حالا به جایی رسیده که مطالب وهنآمیز در باره دین و اسلام و... میفرستد.
🔘حالا سوال این است که با وجود چنین شرایطی چرا واقعیت جامعه منعکس نمیشود؟ چگونه کماکان سیاستهای مواجهه با پوشش زنان بر مدار سابق میگردد؟ آیا دستگاههای اطلاعاتی گزارشهای دقیق از وضع جامعه را بازتاب میدهند؟
🔘سیستمی که اعصاب آن درست کار نکند، متوجه بحرانهایش نیز نخواهد شد. کافی است که وضع فقر، نابرابری، آب، محیطزیست، مسائل و آسیبهای اجتماعی، مهاجرت، دینداری و... به درستی توصیف و منتقل شود، در این صورت اطمینان دارم که خواب از چشم هر مسئول محترمی خواهد پرید.
/channel/abdiabbas
🔴کلید معمای پوشش
🔺اعتماد ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘یک پرسش ساده را طرح میکنم که پاسخ به آن مهم است. بسیاری از افرادی که در ایران با یک خانم بدون روسری مواجه می شوند، به خارج از کشور نیز میروند و در آنجا نیز زنانی را با پوششهایی میبینند که قطعاً در ایران دیده نمیشوند. پس چرا واکنش آنان در ایران کاملاً متفاوت از این واکنش در خارج از کشور است؟ مگر احساسی که از دیدن زنان با این گونه پوشش وجود دارد در ایران و خارج تفاوت دارد؟ مثلاً در ایران تحریک میشوند و در خارج خیر؟ یا در ایران آن را عملی ضد اسلامی میدانند ولی در عراق و ترکیه و دبی و امثال آن خیر؟ کلید حل معمای چرایی رویکرد اصولگرایان به پوشش زنان پاسخ به این پرسش است.
🔘مسأله صِرفِ نداشتن پوشش مورد نظر و شرعی نیست، چرا که این وضعیت را هم در ایران و هم در سایر کشورها میبینند، حتی در کشورهای دیگر برهنگی زنان بسیار آشکارتر است، ولی هیچ حس منفی در آنان ایجاد نمیکند چون اگر حسی منفی ایجاد میکرد یا علیه آنان نیز واکنش نشان میدادند یا حداقل عطای سفر را به لقای چنین زنانی میبخشیدند. پس مسأله تعبیر دیگری است که از نداشتن حجاب مورد نظر در ایران وجود دارد و این معنا در کشورهای دیگر نیست.
🔘در واقع این همان معنای سیاسی از نداشتن پوشش مورد نظر است. به عبارت دیگر این افراد چنین میفهمند که فقدان پوشش به منزله نفی حکومت است و چون خود را تابع یا ابوابجمعی و جزیی از حکومت میدانند، این نوع پوشش را نفی و رد خود تلقی میکنند، و در برابر آن موضعی منفی و یا حتی تهاجمی و خشونتآمیز میگیرند، در حالی که چنین تعبیری از پوشش زنان در کشورهای دیگر ندارند.
🔘پس مسأله نه فقهی است و نه اخلاقی و دینی، و نه حتی نقض قانون هم مسأله اصلی نیست، چن نقض قانونهای زیادی صورت میگیرد که آنان این حس را از آن ندارند و چه بسا اگر خودشان هم بیش از دیگران قانون را نقض نکنند قطعا کمتر نخواهند کرد. از تخلفات رانندگی گرفته تا سرقت و دعوا و ضرب و جرح. حداکثر اینکه این تخلفات را جرم میدانند و نه اقدامی سیاسی علیه خود.
🔘بنابراین تا زمانی که برخی از مردم و نیز صاحبان قدرت استفاده از این نوع پوشش را عملی سیاسی و علیه موجودیت خود تلقی کنند، این تعارض و تقابل ادامه خواهد یافت. به همین علت است که خیلیها این پرسش درست را مطرح میکنند که چرا نسبت به حجاب حساس هستید ولی نسبت به دروغ، فقر، فساد و... حساسیت لازم را ندارید؟ پاسخ واقعی آنان این است که هیچکدام این رفتارها واجد معنای سیاسی نیستند و استنباط نمیکنند که از این جهت خطری متوجه موجودیت آنان میشود.
🔘البته یک مسأله دیگر هم در باره حجاب است که آن نیز مهم است نداشتن پوشش مورد نظر از نظر برخی افراد خارج شدن زن از حوزه کنترل مرد و سیاست رسمی است در واقع این نیز یک معنای اجتماعی از حساسیت نسبت به پوشش است که البته در نهایت نیز تعبیر سیاسی دارد.
🔘معنای سیاسی از پوشش، نزد زنان هم چندان دور از ذهن نیست، در گذشته بیشتر و معنای سیاسی عدم رعایت حجاب برجسته بود، ولی مسأله این است که از نظر جامعه و زنان و در ماههای گذشته، معنای اجتماعی و نیز سبک زندگی پوشش برجسته شده و معنای سیاسی بودن آن کنار رفته است و غالب مردم و زنان به ماجرا به چشم سیاسی نگاه نمیکنند.
🔘البته مقامات کشور هم کمابیش با این نظر در حال همراهی هستند، سخنان مقام رهبری در باره این زنان نشانهای از این رویکرد است، ولی این نگاه هنوز در میان طرفداران حکومت غلبه نیافته است. تنها راهحل مسأله این است که تعبیر سیاسی عدم رعایت حجاب، به عنوان رفتاری ضد نظام، از ذهن دو طرف پاک، و به موضوعی مرتبط با سبک زندگی محدود شود. در غیر این صورت پایان این تقابل سیاسی روشن است.
/channel/abdiabbas
⭕️این دوره آموزشی درباره نظرسنجی را در مدرسه اقتصاد آنلاین برگزار کردم. اگر علاقه دارید که با اصول نظرسنجی و اجرای کم اشتباه آن، آشنا شوید پیشنهاد استفاده از آن را میدهم.
yun.ir/5ggbo5
🔴رفع محدودیتهای آماری
🔺اعتماد ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘بسیاری از ناظران مواجه شدند با آنچه که نگرانش بودند. محدودیت تولید و بویژه انتشار آمار و اطلاعات. واقعیت این است که چندین آمار مهم داریم که باید به طور مستمر تولید و عرضه شود. آمارهای جمعیتی (تولد، مرگ، ازدواج و طلاق) البته با ذکر جزییات آنها، آمار رشد اقتصادی، آمار اشتغال و فعالیت، آمار پولی و نقدینگی، آمار بازرگانی خارجی، آمار هزینه و درآمد خانوار، آمار تورم و انواع آمارهای تولیدی و آموزشی و بهداشتی و... همه این آمارها جزییاتی دارد که به درک کارشناسان از مسایل کمک میکند.
🔘به طور مشخص گر چه در ایران ضعفهای مشهود آماری داریم ولی در مجموع عملکرد مهمترین نهاد متولی تولید آن یعنی مرکز آمار ایران خوب و قابل قبول بوده است و گزارشهای مستمری از برخی موارد را در زمانهای تعیین شده ارایه میکند. از جمله گزارش فصلی نیروی کار و فعالیت و اشتغال، گزارش ماهانه تورم، گزارش فصلی رشد اقتصادی، گزارشهای هزینه و درآمد خانوار و... از مجموعه گزارشهای معتبر و قابل استفاده این مرکز هستند.
🔘استقلال حرفهای خود را هم حفظ کردهاند بطوری که در زمان احمدینژاد که مدعی ایجاد ۱٫۶میلیون شغل در سال بود، آمار سالانه ۱۴ هزار شغل را رسماً اعلام کردند. مرکز آمار در تمام این سالها توانسته است نقش مفید خود را در ارایه آمار به نسبت درست و به روز ایفا کند.
🔘ولی ظاهراً این دوره در حال پایان یافتن است، زیرا گزارش تورم اسفند ۱۴۰۱ ارایه نشد، سپس تورم فروردین نیز ارایه نشد، که برای آنها توجیهات آوردند که اکنون معلوم شدن فقط توجیه بوده است، و اکنون و با تأخیر زیاد دو گزارش بیخاصیت هر کدام شامل یک جدول که فاقد وضوح کافی است و از جزییات نیز عاری است به عنوان آمار تورم این دو ماه منتشر کردهاند که باعث تأسف است.
🔘این در حالی است که رهبری نظام دو هفته پیش بر این مسأله تأکید کردند که:
▪️«باید در اعلام هرگونه آمار بهخصوص در موارد مهمی همچون اشتغال، مسکن و بیمه دقت کامل کرد تا برخلاف برخی دولتهای قبلی، همه آمارهای ارائهشده دقیق و بدون مسامحه و سهلانگاری باشد.»▪️ حال چگونه است که این دولت برخلاف تمام دولتهای قبلی این راه محدود را مسدود میکند؟
🔘واقعیت این است که جلوگیری از انتشار آمار نتیجه معکوسی برای دولت دارد. زیرا به طور عادی مردم حتی آمار تورم بانک مرکزی و مرکز آمار را قبول ندارند و آن را کم میدانند، ولی کارشناسان کمابیش آن را میپذیرند. مردم چرا قبول ندارند؟ چون فکر میکنند که تورم بالای ۱۰۰ درصد است ولی کارشناسان در فضای عمومی همان ارقام مرکز آمار را میگویند.
🔘حالا با این وضعیت کارشناسان نیز مجبورند همان حرف مردم یعنی بالای ۱۰۰ درصد را بزنند. اگر دولت این رقم مورد ادعای جامعه را رد کند، باید به آمار رسمی استناد کند اماری که مانع از انتشارش شده است و این پذیرفتنی نیست. مسأله این است که آمار بانک مرکزی یا مرکز آمار هیچ تغییری در واقعیت نمیدهند، فقط آن را میسنجند مثل دماسنجی که تب بیمار را اندازه میگیرد. با نابود کردن دماسنج، تب کم نمیشود فقط آگاهی رسمی و دقیق از آن زایل میشود.
🔘این مسأله در باره آمار ثبت احوال هم هست که تااکنون آمار جمعیتی سال گذشته را منتشر نکرده است و اصولاً دسترسی به بخش آماری آن دچار اختلال است.
🔘آمار دقیق و به روز ابزار مهم و ضروری برای هر گونه برنامهریزی است. دولت محترم گمان نکند که راه مهار تورم حذف گزارشهای آماری آن است. تورم عینیتی دارد که در مغازه خود را نشان میدهد. اصولاً اغلب مردم درکی یا حتی اطلاعی از رقم تورم ندارند.
🔘اجازه ندهید که با منع انتشار گزارشهای معتبر درباره تورم، اشتغال، تولید، هزینه و درآمد و جمعیت و... گزارشها و اخبار غیر واقعی جایگزین آمار معتبر شود. بیش از آنکه مردم گمراه شوند، مدیران کشور دچار انحراف تحلیلی خواهند شد.
🔘🔘امید است که خیلی سریع دستور داده شود که گزارشهای اصلی تورم و سایر امور مطابق قاعده قبلی منتشر شود. لطفا خود و جامعه را از نعمت آمار صحیح و به موقع محروم نکنید.
🔴۳۰ سال پیش در چنین روزی
🔺روزنامه سلام ۱۹ اردیبهشت ۱۳۷۲
🔘این یادداشتی است که ۳۰ سال پیش در روزنامه سلام نوشتم.
ظاهراً در این مدت مسأله قیمت گذاری و مشکلات مربوط به آن و بیثباتی تصمیمگیری در جمهوری اسلامی عنصر ثابتی بوده که قرار نیست از آن خلاصی پیدا شود.
ممنون از مدیر محترم کانال دیروزنامه
@baztr
🔴الزامات سرمایهگذاری
🔺اعتماد ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘برای تحقق شعار سال یعنی "مهار تورم و رشد اقتصادی" اولین هدف باید افزایش سرمایهگذاری متناسب با رشد 8 درصدی مصوب برنامه باشد. این کار از طریق بهبود مجموعه زیرساختهای کشور اعم از سختافزاری یا نرمافزاری است. برای این کار از کجا باید آغاز کرد؟ اگر این پرسش از من پرسیده شود پاسخهای زیر را به صورت اجمالی میدهم، ولی پاسخ واقعی و معتبر از خلال گفتگوهای آزاد بویژه گفتگوهای کارشناسان به دست خواهد آمد.
🔘ابتدا دو اصل را باید رعایت کرد. اصل تقدم سرمایهگذاری داخلی و سپس اصل تقدم بخش خصوصی به دولتی است. منظور این نیست که فعلا سرمایهگذاری خارجی را کنار بگذاریم، بر عکس باید دنبال جذب سرمایهگذاری خارجی بود، زیرا نیاز به سرمایهگذاری خارجی داریم ولی چرا باید سرمایهگذاری داخلی را مقدم دانست؟
🔘به این علت که سرمایههای داخلی کم نیست، ولی این سرمایه ها یا جذب فعالیتهای غیر مولد میشوند یا در حال خروج از کشور هستند. بنابراین اولویت اصلی باید حفظ آنها در داخل و نیز گشودن راه برای جذب آنها در فعالیتهای تولیدی و اشتغالزا بویژه در صنعت و به طور مشخص صنایع بزرگ باشد؛ و نه فقط فعالیتهای کارگاهی با یک یا دو کارگر و تاکسی اینترنتی.
🔘اصل دوم نیز مهم است زیرا دولت ایران نه منابع کافی برای سرمایهگذاری دارد و نه به صورت موثر و با بهرهوری بالا آنها را به کار میگیرد. بنابراین سرمایهگذاریهای جدید دولتی را باید کنار گذاشت، بجز آن دسته از موارد زیرساختی که بخش خصوصی به عللی وارد آن نمیشود.
🔘البته فعال شدن بخش خصوصی مستلزم واگذاری اموال دولتی یا آنچه که به نام مولدسازی معرفی شده نیست، این مولدسازی ها با هدف چابکسازی و افزایش بهرهوری نیست، بلکه اهداف دیگری دارد که نیازمند یادداشت جداگانه است.
🔘فعال شدن بخش خصوصی و حتی جذب سرمایهگذاری خارجی، مستلزم آزادسازی اقتصادی است. کافی است این سیاست را از خودرو آغاز کنند. تقریباً در ۲۰ ماه گذشته دهها تصمیم عجیب و غریب برای خودرو اتخاذ شده که هیچکدام آنها ضروری نبود، و قطعاً زیانبار هم بوده است. نمونه آن افشای فساد واگذاری رانتی خودرو به نمایندگان مجلس و دولتیها است.
🔘فقط کافی بود دست از سر خودرو برمیداشتند و با رعایت یکی دو اصل ساده همه این فسادها را ریشهکن میکردند. ولی ساختاری که تن به آزادسازی نمیدهد و رانت های ضد مولد تولید میکند، چگونه میخواهد از طرح مولدسازی سخن بگوید؟
🔘در اجرای همین گام باید اقداماتی کرد که گرایش به مهاجرت نزد نخبگان به حداقل برسد، نه اینکه همچنان فرآیند تصاعدی داشته باشد. این امر مستلزم اصلاحات عمیق سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و رسانهای و به طور مشخص اقتصادی است.
🔘برای نمونه سیاستگذاریهای نادرست در حوزه بهداشت و درمان موجب فرار نیروهای تخصصی این حوزه شده است، و بزودی شاهد افول مشهود نظام بهداشت و درمان کشور خواهیم بود.
🔘فرض کنیم که این موارد بخواهد انجام شود، چه موانعی مهمی وجود دارد که باید از پیشرو برداشته شود؟ وضعیت نظام بانکی و سیاست اعتباری هیچ تناسبی با چشمانداز مثبت اقتصادی ندارد. بیثباتی سیاستگذاریها، پایین بودن شاخصهای کسب و کار، پایین بودن مولفههای حکمرانی خوب از جمله حاکمیت قانون، کارآمدی دولت، وضعیت فقدان فساد، آزادی رسانه و... موانع تحقق یک اقتصاد کارآمد است. اقتصادی که بتواند دو هدف مهار تورم و رشد اقتصادی پایدار را تأمین کند.
🔘همچنین رویکرد قیمتگذاری بویژه در حوزه انرژی تبدیل به پاشنه آشیل اقتصاد ایران شده است. در کنار همه اینها اصلاح سیاست خارجی یک ضرورت است. بدون حل مسأله برجام و وارد شدن به روابط خارجی به نسبت پایدار امکان ندارد که هیچ یک از دو نوع سرمایهگذاری داخلی و خارجی در شرایط مناسبی قرار گیرند.
🔘بنابراین در صورت ادامه وضع موجود، در بهترین حالت، همین تورم ۴۰ تا ۵۰ درصدی که در چند سال گذشته داشتیم تکرار خواهد شد و رشد اقتصادی نیز زیر ۳ درصد خواهد بود اگر به زیر صفر نرسد. هر چند این وضع نیز پایدار نخواهد ماند، و کشور را به سوی تورمهای بالاتر و رشد منفی سوق خواهد داد.
🔘🔘نتیجه میگیریم که کار خیلی خیلی سختتر از آن است که دولت و طرفدارانش تصور کنند.
🔴نافرجامی برجام
🔺هممیهن ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘امروز (۱۸ اردیبهشت) سالروز خروج ایالات متحده از برجام است؛ اقدام و توافق مهمی که در عمل با موفقیت کامل همراه نشد و عمرش به حدود سه سال هم نرسید. گرچه در همان مدت ۹۴ تا ۹۷ نیز منافع فراوانی برای کشور داشت که اگر نبود، اکنون وضعیت به مراتب بدتر از آن بود که به تصور درآید، ولی در هر حال پرسش این است که؛ چرا چنین شد؟ مقصر ان کیست؟ چه درسی از ماجرا میباید گرفت؟
🔘این یادداشت بصورت مختصر به این سه پرسش پاسخ میدهد. البته باید تاکید کرد که سطح تحلیل معطوف به جزئیات برجام نیست، بلکه تحلیلی از رویکرد کلی به این توافق است. ابتدا مثالی ارائه میشود تا نشان داده شود که منظور از این سه پرسش چیست؟
🔘فرض کنید که به هر دلیلی درِ خانه را باز میگذاریم، در نهایت دزد به خانه میزند. چرا چنین شد؟ به این علت که اصول ایمنی و حفاظتی را رعایت نکردیم. مقصر کیست؟ دزد. ولی ما هم مرتکب قصور و حتی تقصیر شدهایم، هرچند این دو نوع تقصیر کاملا با هم تفاوت دارند. اول حقوقی و دوم مدنی است. چه درسی باید بگیریم؟ اینکه در شرایط فقر و فاقه دزدی زیاد است، و باید اصول حفاظتی را رعایت و بیشتر کرد. زیرا اگر این دزد هم محکوم به زندان و از جامعه دور نگهداری شود؛ دزدهای دیگری هم هستند که اقدام به سرقت از خانه کنند.
🔘نکته دیگری که در ابتدا باید گفت این است که ایران شانس آورد که ترامپ آمد و با یک تصمیم غیرقابل دفاع از برجام خارج شد. اگر خانم کلینتون به کاخ سفید وارد میشد، به احتمال زیاد از برجام بیرون نمیرفت ولی به سوی استفاده از مکانیسم ماشه حرکت میکرد؛ کاری که به علت خروج آمریکا از برجام از عهده ترامپ خارج بود.
🔘پرسش اول؛ چرا چنین شد؟ چه ترامپ و چه کلینتون اگر میآمدند، برجام به بنبست میرسید که رسید، زیرا برجام به معنی پذیرش ذینفع بودن صاحبان قدرت در مسائل جهانی بود و الا چه دلیلی داشت که ایران در یک موضوع کاملا داخلی با قدرتهای جهانی مذاکره کند؟ سپس گفتوگو با طرفهای ذینفع بهویژه ایالات متحده برای رسیدن به نقطه تعادل درباره مسایل و اختلافات فیمابین.
🔘خوب، اگر این کار را درباره مسئله هستهای که کاملا هم درون کشوری است پذیرفتیم، دلیلی نداشت که نخواهیم آن را درباره سایر موضوعات منطقهای ادامه دهیم. افغانستان، عراق، سوریه، یمن، لبنان و سایر مسائل منطقهای نیز میباید مشمول این گفتوگوها میشدند. موضوعاتی که بطور طبیعی باید پس از برجام مورد گفتوگو قرار میگرفتند.
🔘همچنین عادیسازی روابط اقتصادی نیز مهم بود. سرمایهگذاری در نفت گاز و واردات خودرو و هواپیما و... از جانب همه طرفهای توافق ولی همه اینها از طرف ایران رد شد در نتیجه روح برجام که باید تداوم این گفتوگوها به مسائل دیگر میبود نادیده گرفته شد. این بیتوجهی به بنیاد منطقی برجام مشابه باز گذاشتن درِ خانه در مثال بالا بود.
🔘پرسش دوم؛ مقصر کی بود؟ قطعا از نظر حقوقی ایالات متحده و ترامپ مسئولیت دارند و هزینههای آن را هم تا حدی متحمل شدند البته هزینههای زیادی را نیز به ایران بار کردند. پس به لحاظ حقوقی و عرف بینالملل، تقصیر اصلی متوجه آمریکاست. ولی اگر التزام به منطق و روح برجام را مبنا قرار دهیم، ایران باید منطق برجام را در سایر موضوعات مورد اختلاف ادامه میداد، نهتنها چنین نکرد، بلکه برجام را وارد بازیهای سیاسی داخلی خود کرد و اجازه ندادند که در همان بهمن سال ۹۹ یا حداکثر پیش از انتخابات ۱۴۰۰ برجام احیا شود و آن قدر ناتوانی در اتخاذ تصمیم از خود نشان داد که با اعتراضات سال ۱۴۰۱ مواجه شد و انگیزه حکومتهای غربی را برای تفاهم از میان برد.
🔘بهطور قطع اگر برجام احیا میشد؛ حکومت ایران حداقل در این ابعادی که رخ داد با اعتراضات ۱۴۰۱ مواجه نمیشد و اکنون هم چشمانداز روشنی برای برجام نیست.
🔘پرسش سوم؛ چه درسی باید گرفت؟ اکنون احیای برجام حتی اگر ممکن هم باشد به تنهایی چندان گرهی را باز نمیکند، بلکه باید رویکرد کلی سیاست خارجی را بر مبنای تعامل و گفتوگو قرار داد. البته این به معنای تسلیم شدن نیست، همچنان که درباره برجام چنین نبود. بدون اتخاذ این رویکرد، بعید است که هیچ اتفاق مثبتی در سیاست خارجی رخ دهد و تا هنگامی که این اتفاق هم رخ ندهد، پایه سیاست خارجی ایران همچنان مشکل خواهد داشت و رشد اقتصادی و توسعه را غیرممکن خواهد کرد.
⭕️اگر کسی بپرسد، شما که این همه سرعت عمل دارید، پس چرا هنوز عاملان مسمومیت مدارس قم شناسایی و بازداشت نشدهاند، چه توجیهی میآورید؟
Читать полностью… 🔴کتاب اصلاحات به مثابه یک روش، و نقد اصلاحطلبان
🔹توجه:
این کتاب بخشی از یادداشتها و مقالات اصلی من درباره اصلاحات و نقد اصلاحطلبان است که در فاصله سالهای ۸۴ تا ۹۲ نوشته و منتشر کردهام. متاسفانه وزارت ارشاد با انتشار آن موافقت نکرد. هنگامی که معاونت محترم فرهنگی مطلع شد، پیگیری کردند تا رفع مشکل شود. ولی در تاریخ ۹ اسفند ۱۴۰۰ متنی را برای ناشر فرستادند که متضمن ۱۳ مورد حذف بود، که بیش از ۲۰ درصد حجم کتاب است. از آنجا که پذیرش چنین خواستی توهین به حکومت است و من قصد چنین توهینی را ندارم لذا فایل pdf آن را در اینجا تقدیم میکنم.
خوانندگانی که علاقه داشتند میتوانند به ازای هر بار دانلود یا ارسال برای دیگران حداقل مبلغ ۵۰ هزار تومان به کارت زیر واریز کنند.
۵۰۲۲-۲۹۱۰-۷۶۲۳-۳۵۶۶
به نام عباس عبدی واریز نمایند.
⭕️بیان این گزاره یک معنای ضمنی و ناخواسته دارد که در پس ذهن نویسنده؛ این که چنین واقعیتی برای او هم ارزش خبری دارد و روز شماری میکند.
Читать полностью…🔴خطرناکترین لحظه برای حکومتها
🔴چارچوبی برای برون رفت از وضعیت موجود
🔺گفتگوی منتشر شده در ویژهنامه نوروزی اعتماد ۱۴۰۲
▪️تذکر: این گفتگو نیمه دوم آذر ماه انجام شده بود ولی از طرف مصاحبهگر در نهایت در ویژهنامه پایان سال منتشر شده است. اطلاع از زمان گفتگو با توجه به اتفاقات بعدی و سرعت بالای تحولات اهمیت دارد.
🔹از سوی طیفها و گروههای مختلف پیشنهادهای گوناگونی مانند برگزاری تجمعات قانونی، لغو قانون حجاب اجباری تا بحث اصلاح قانون اساسی به عنوان راه برون رفت از وضعیت موجود مطرح میشود. اگر پذیرش این قبیل پیشنهادها راه برون رفت است نیروهای سیاسی و اجتماعی چه نقشی میتوانند ایفا کنند و چگونه میتوان تسهیلگر این پیشنهادها بود؟ نیروهای اجتماعی در خصوص این تغییرات باید کجا بایستند و روی چه مجموعه از پیشنهادها متمرکز شود که امکان پذیرش آنها بیشتر است ؟
🔘به نظر من انچه که اهمیت دارد این است که ما هر راهحلی را که ارائه میدهیم، باید حداقل خودمان به این نتیجه برسیم که همه راه حلها برای حکومت زیان نباشد بلکه سودی هم به همراه داشته باشد یا اصطلاحا از اجرای چنین راهحلهایی سودی(در اینجا زیان کمتر) هم نصیب حکومت هم بشود. اگر سودی برای این راهحلها برای طرف حاکمیت وجود نداشته باشد، از ابتدا عقیم خواهند بود.
🔘به معنای دقیقتر باید گفت که راه حلها شامل بازی صفر و یک نباشد. شاید این سوال که چرا حکومت گوش نمی دهد را بتوان با ارجاع به همین نکته پاسخ داد، حکومت گوش نمیدهد چرا که هنوز سودهای دیگری را در ادامه راه خود میبیند که به زیان کوتاه آمدن میچربد. هر چند از نظر ما این سودها توهم و خیال باشد.
🔘برای نمونه تا حالا به حاکمیت توصیه میشد که عدم مشارکت مردم در انتخابات ۱۴۰۰ سودی برای سیستم ندارد و زیان خواهد بود، در مقابل آنها فکر میکردند که چون خودمان حاکم مطلق میشویم پس این برای ما سود است. تصور میکردند صرف نتیجه انتخابات بی روح و بیبنیان و برنده شدن آقای رییسی سود است. اما در واقع حرف ما این بود که اینده این موضوع را روشن خواهد کرد که کرد.
https://telegra.ph/خطرناک%E2%80%8Cترین-لحظه-برای-حکومت%E2%80%8Cها-03-20
⭕️رشد تولید و مهار تورم، شعارهایی عینی هستند. برای تحقق آنها باید دقیقا گفته شود که برای متغیرهای اصلی اقتصادی چه برنامههایی دارید و هر کدام چه تغییری خواهند کرد؟ به نظرم تورم ۴۷ درصد و ۳ درصد رشد هم میتواند مشمول این شعار شود در حالی که هر دو شکست مطلق است.
اکنون دولت بودجه را بسته، پس برای این شعار بیش از آن که در بودجه هست جایی نمیماند.
به نظرم تورم زیر ۲۰ درصد و رشد ۸ درصد برنامه هدف رسمی اعلام شود. در پایان سال نتایج را مطابق آن دو هدف بسنجیم و الا این شعار اثری ندارد جز تکرارش از طرف دولت.
اگر به تورم ۵۰ هم برسند میگویند تورم را مهار کردیم. رشد ۳ درصد را هم عالی میدانند. خلاصه معلوم شود اگر این اهداف محقق نشد چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
به نظرم احتمالا یقین دارند که مسأله برجام حل خواهد شد و الا بدون آن، بعید است بهبودی حاصل شود. هر چند با حل آن هم شک دارم.
🔴سویههای روشن
🔺اول فروردین ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘سالی که گذشت سایه روشنهای زیادی داشت. شخصا ترجیح میدهم که سویه روشن ماجرا را برجسته کنم. سویهای که در آخرین یادداشتم در سال ۱۴۰۱ توضیح دادهام(نور امید در تونل). یعنی سویه امید بخش.
🔘گرچه عوارض اعتراضات و خسارات انسانی که به روح و روان جامعه و جوانان ایران وارد شد در کنار تورم و افزایش فقر که زندگی را به معنای واقعی برای اقشار گستردهای از طبقه متوسط به پایین، سخت و غیر قابل تحمل کرد، سویههای منفی و تاسفآور ۱۴۰۱ بود.
🔘ولی در هر حال زندگی باید ادامه پیدا کند و نیازمند امید است، زیرا امید رمز زندگی است و این را نباید از دست داد یا از ما بگیرند.
🔘 امیدوارم از آنانی نباشیم که با شور و شوق فراوان میآیند و تب تندی دارند، زود هم عرق میکنند. در یک پیچ تاریخی مهم هستیم. عبور از آن نیازمند خردمندی و تفاهم و گفتگوی جمعی و تداوم است.
🔘امید منبعی انرژیزاست. منبعی تجدید شونده و پایانناپذیر که در دسترس همگان است.
🔘سال گذشته به لحاظ شخصی نیز برای جمعی از ما نکته عجیبی داشت و این که از یک جمع دوستانه محدود ۵ نفرمان مادران خود را از دست دادیم. آقایان خانیکی، علویتبار، اکبری، بنده، و حجاریان!! مادران دیگر هم هستند ولی من نزدیکترینها را گفتم. گرچه همه عمرشان را کرده بودند ولی در هر حال این نشانهای از ورود به یک وضعیت جدید هم بود.
🔘برای همه مخاطبان محترم آرزوی سلامتی و موفقیت در سال جدید دارم. امیدوارم خوشبینی من هم درباره کشور بیپایه نباشد و همگی برای تحقق آن کوشش کنیم.
🔴نور امید در تونل
🔺اعتماد ۲۸ اسفند ۱۴۰۱
✍️عباس عبدی
🔘در این گزاره اتفاق نظر جدی است که سال ۱۴۰۱ از هر نظر که نگاه کنیم تأثرآور بود، هر چند جرقههای مثبتی هم در آن دیده میشد، ولی باید در پی آن باشیم که دو باره سال مشابهی را تجربه نکنیم. هدف بنده در این یادداشت در تکرار مصادیق اثبات این ادعا نیست که نیازی به آن نیست، بلکه میخواهم به چند نکته دیگر اشاره کنم که نشانگر نور امید در پایان این تونل است.
🔘به نظرم تحلیل ساختار قدرت در ایران و طرفداران آن به ما نشان میدهد که در سال ۱۴۰۱ تحولی کیفی در بخش مهمی از این طرفداران رخ داده است که هیچ گاه در گذشته مشاهده نشده بود. نه در جریان ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ و نه در ۱۳۹۸. این تحولی بسیار مهم است و آن را باید نقطه عطف تاریخی دانست.
🔘طرفداران وضع موجود دو دستهاند، که شاید چندان نتوان آنان را متمایز کرد ولی این تفکیک ضروری است. برخی از آنان به لحاظ منافع چنین موضعی دارند، و برخی دیگر به لحاظ عقیده.
🔘گروه اول که منافعشان اقتضای دفاع از وضع موجود را میکند، چندان ثابتقدم نیستند و هیچ ساختار سیاسی هم نمیتواند فقط با اتکای به آنان گامی به پیش بردارد، مگر اینکه از نظر تعداد و نسبت، خیلی زیاد باشند و در واقع اغلب مردم را در برگیرند که طبعاً مثبت خواهد بود.
🔘ولی به میزانی که این گروه در اقلیت قرار میگیرند از چسبندگی و حس تعهد آنان به وضع موجود کاسته میشود و سعی میکنند مسیر خود را به نحوی متفاوت نمایند که منافعشان حفظ شود یا حداقل دچار زیان نشوند. مسأله آنان حفظ منافع است و نه چیز دیگر.
🔘در مقابل، گروه دوم تفاوت دارند. آنان پایگاه اصلی ساختار سیاسی هستند و اگر منافعی هم داشته باشند، مسأله انگیزهها، آرمانها و ارزشها و تا حدی مردم برای آنان در اولویت قرار دارد. آنان پایههای اصلی این ساختار در ۴۴ سال گذشته بودهاند، و این نقطه قوت نظام محسوب میشده است.
🔘برداشت من این است که برای اولین بار در این ۴۴ سال تشکیکی جدی در ذهنیت این مجموعه به وجود آمده است. این پرسش که آیا راهی که میرویم درست است یا خیر؟ آیا ما را به آن اهداف و ارزشهای ادعایی خود نزدیک میکند یا دور؟ آیا آن چیزی که دنبالش بودهایم، همین است که هست یا باید رویکردمان را تغییر دهیم؟
🔘این اتفاق یک شبه رخ نداده، ولی حوادث امسال آن را به مرحله بیان و اظهار آشکار رسانده است. البته این به معنای آن نیست که پاسخهای داده شده به این پرسش از سوی همه آنان یکسان است، و شاید اصولاً پاسخی هم وجود ندارد، بلکه طرح پرسش مسأله اصلی است، و این آغازی است برای رسیدن به پاسخ مطلوب.
🔘در شکلگیری این وضعیت چند عامل موثر بودند. اولین آن سقوط کارآیی دولت یکدست، و دوم نیز اعتراضات پاییز و بالاخره مسأله مسمومیتها و در آخرین گام نیز توافق با عربستان در چین و کوششهای جدی برای احیای برجام. وجود نارساییهای اقتصادی و فقر و فساد بعلاوه گزارههای رایج و شایع شبه علم و ضد علم در حوزه سیاست و اقتصاد و پزشکی و اجتماعی و... و روشن شدن ابتذال آنها نیز نقش موثری در این تحول داشته است.
🔘این مهمترین نقطه تحول در سال ۱۴۰۱ بوده که فرآیند تکمیل آن در سال ۱۴۰۲ رخ خواهد داد.
🔘نقطه تحول دیگر توافق با عربستان در چین است. معنای این توافق چیست؟ پاسخ این است که ساختار سیاسی غیر منعطف و متصلب نیست. در برابر واقعیات بیرونی واکنش نشان میدهد، واکنشی براساس بازی بردـبرد و نه لزوماً تسلیم و نه لزوماً زیادهخواهانه. اتفاقاً این ساختار قادر است که همه حامیان خود را در این مسیر به خط کند. نمونه آن نحوه مواجهه روزنامه کیهان با این توافق است که در ذهن کسی نمیگنجید.
🔘لازمه این توافق، آمادگی و پذیرش طرف مقابل نیز بوده است. فقط یک نکته ظریف وجود دارد که این توافق با حضور واسطه یا کاتالیزور سیاسی صورت گرفته است. ما در جریان تحولات سیاسی داخلی نیز میتوانیم همین الگو را مد نظر داشته باشیم، اینکه راه تفاهم و سازش را باید باز کرد. اگر منتقدان قدرتمند و قادر به بسیج آن باشند و دست قدرتمند خود را برای تفاهم دراز نمایند، جفت خود را پیدا میکنند. دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد.
🔘از سوی دیگر تحول فکری نزد اغلب مردم و منتقدین نیز در سال ۱۴۰۱ به مرحله کیفی رسید و بازگشتناپذیر مینماید. این تحول نیز ابعاد گستردهای دارد که پرداختن به آن مجال دیگری میطلبد.
🔘🔘اگر با این رویکرد نگاه کنیم و با نتیجهگیریهای آن موافق باشیم، سال ۱۴۰۱ را میتوان سال پایه برای عبور از بحران و رسیدن به پایان تونل ناامیدی و ورود به عرصه امید و روشنایی دانست.
امیدوارم چنین شود.
⭕️اگر علاقهمند به موضوعات گوناگون در سالی که گذشت و چشم اندازی به آینده هستید ضمیمه دنیای اقتصاد بسیار پر و پیمان است.
Читать полностью…🔴صندوق بیکتاب!
🔺اعتماد۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘سال ۱۳۷۸ و با افزایش قیمت نفت بود که ایده خوب و معقولی به نام حساب ذخیره ارزی مطرح شد. هدف از ایجاد حساب ذخیره ارزی، ثبات در میزان استفاده از عواید ارزی حاصل از فروش نفت خام و تبدیل دارائی حاصل از آن به دیگر ذخایر، تأمین بخشی از اعتبارات مورد نیاز طرحهای تولیدی، صنعتی، معدنی، کشاورزی و... در بخش غیردولتی از طریق شبکه بانکی، استفاده از وجوه این حساب برای تأمین مصارف بودجه در صورت کاهش عواید ارزی حاصل از نفت بود.
🔘مهمترین هدف این طرح همان بود که بودجه و اقتصاد کشور از نوسانات فروش نفت مصون بماند به این معنا که براساس برآوردها برای درآمدهای نفتی رقم معقولی در نظر گرفته شود و اگر به علت افزایش قیمت نفت یا به هر علت دیگر از جمله فروش بیشتر گاز و... ارز بیشتری به دست آمد، آن را در بودجه وارد نکنند و در حساب ذخیره ارزی قرار گیرد، که اگر سال بعد عکس این حالت رخ داد، جبران کسری شود و اگر هم، چنین حادثهای رخ ندهد، خارج از بودجه عمومی دولت و از طریق بخش خصوصی و به صورت وام هزینه شود.
🔘تمامی اجزای این ایده درست و قابل دفاع بود، حتی در نروژ به عنوان یک کشور نفتی پیشرفته نیز انجام شده بود بطوری که سرمایه کنونی صندوق توسعه ملی نروژ به بالای هزار میلیارد دلار رسیده است و پس از ایران در دیگر کشورهای نفتی منطقه هم ایجاد شد.
🔘با این حال بنده در آن زمان در چند یادداشت با این طرح مخالفت کردم. زیرا معتقد بودم که شرط لازم برای موفقیت چنین ایدهای ثبات سیاسی و وجود حاکمیت قانون است، در غیر این صورت این ذخایر در مسیر مخالفت با اصلاحات خرج خواهد شد و آن را به گذاشتن بشکه باروت زیر پای اصلاحات تشبیه کردم. ایده پیشنهادی من چیز دیگری بود که فعلاً مجال بحث آن نیست.
🔘در عمل همین پیشبینی محقق شد. آن حساب ذخیره ارزی تبدیل به صندوقی آماده برای دستاندازی سیاست به آن شد. و آن را برای فراتر از بودجه عمومی و کارهای دیگری که صلاح دانستند مصرف کردند. حتی در دولت آقای خاتمی هم این اتفاق رخ داد. ایدهای که قرار بود ما را از منابع نفتی مستقل کند، منشاء قدرت نیروهای مخالف اصلاحات شد.
🔘به همین علت حتی برخی از دوستان بسیار محترم هم مخالفت بنده با آن ایده را برنتافتند. کسانی که به ماجرا نگاه اقتصادی محض داشتند و اقتصاد سیاسی را توجه نمیکردند، و متاسفانه به لحاظ فردی نیز بعدها در سال ۸۸ هزینه زیادی را با زندان رفتن پرداختند.
🔘آن ماجرا گذشت تا در نهایت در برنامه پنجم به جای حساب ذخیره ارزی که شکست خورده بود صندوق توسعه ملی را با هدف تغيير نگاه راهبردی به درآمدهای حاصل از نفت و گاز و تبدیل شدن آن از منبع تأمين بودجه عمومی دولت به "منابع و سرمايههای زاينده اقتصادی" از طریق ايجاد صندوق توسعه ملی، و طی یک قانون مستقل و جامع تاسیس کردند.
🔘پس از تصویب چنین صندوقی چه شادیها که نکردند و آن را چقدر افتخارآمیز دانستند. ولی از همان زمان روشن بود که این نیز به سرنوشت حساب ذخیره ارزی دچار خواهد شد.
سرنوشت این صندوق چه شد؟ کافی است که گفته شود این صندوقها به طور معمول دارای مدیریتهای غیرسیاسی و به نسبت ثابت هستند ولی صندوق توسعه ملی طی دهه ۱۳۹۰ یعنی از آغاز تا سال ۱۴۰۰، ۶ رییس هیأت عامل عوض کرده است.
🔘روشن است که جایگاه آن فراسیاسی و اقتصادی و حرفهای نبوده است. ولی شاهد مهمتر این است که مطابق آخرین آماری که رییس هیأت عامل این صندوق اعلام کرده از مجموع ۱۵۰ میلیارد دلاری که وارد صندوق شده، تا کنون ۱۰۰ میلیارد آن به دولت پرداخت شده است، و فقط ۴۰ میلیارد آن وام داده شده است.
🔘به طور قطع اگر جزییات وامگیرندگان هم بررسی شود، نتایج متفاوت از چیزی است که در اهداف و اساسنامه صندوق آمده است. جالب این که منابع این صندوق باید سودآور شده و افزایش پیدا کند ولی در اینجا احتمالا تا حالا نزدیک به تهکشیدن شده باشد.
🔘بنابراین خیلی صریح باید گفت که ایدههای خوب، یا تصویب نمیشود و یا اگر شد به مرحله اجرا نمیرسد، یا اگر هم برسد (مثل این صندوق) با فاصله زیاد از اهدافش عمل خواهد کرد. به این علت روشن که آن پول و ارزی که در صندوق توسعه ملی است، قدرت دارد و این ساختار سیاسی اجازه نمیدهد که پول و قدرت مستقل در جایی وجود داشته باشد، پس تخصیص آن براساس اولویتهای سیاسی و کوتاه مدت و نه اقتصادی و بلند مدت انجام خواهد شد.
/channel/abdiabbas
🔴 آقای هاشمی آغازگر دعوا بود
🔺منتشر شده در کتابنامه شماره ۱ بهار ۱۴۰۲
🔺🔺گفتوگو درباره خاطرات سال ۷۹
▪️«عصر آقای [احمد] احمدی، از شورای عالی انقلاب فرهنگی آمد. گفت، شورا عملاً فلج است و تصمیمی نمیگیرد و امروز حسرت دوران ریاست شما را میخوریم و پیشنهاد داشت كه آقای مهندس [میرحسین] موسوی، به عنوان ریاستجمهوری مطرح تا باعث انصراف آقای خاتمی شود. گفت، آقای [صادق] زیباكلام، [استاد دانشگاه تهران]، به او گفته كه جلسهای با حضور آقایان [عباس] عبدی، [سعید] حجاریان و [حمیدرضا] جلاییپور و او، قبل از انتخابات مجلس [ششم] بوده و گفتهاند كه تنها آقای هاشمی ممكن است رقیب جدی باشد و باید او را تضعیف كرد.» همین یک برگ از روزنوشتهای اکبر هاشمی رفسنجانی در دوم بهمن ۱۳۷۹، تصویری شفاف است از نظر او درباره دو انتخابات؛ یکی مجلس ششم در سال ۷۸ و دیگری ریاستجمهوری هشتم در سال ۸۰. و تصویری از هاشمی انصرافداده از نمایندگی مجلس و جدال او با چپهای جوان. یکی از نامهای مورد اشاره هاشمی، عباس عبدی است، روزنامهنگار و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت. هماو که هاشمی ۱۶ دی ۱۳۷۸ در خاطراتش نوشته علی لاریجانی به او گفته «بین آقایان بهزاد نبوی و عباس عبدی، بر سر حمایت از نامزدی من، بحث جدی شده و بهزاد گفته است ما هنوز به جایی نرسیدهایم که بتوانیم از آقای هاشمی بینیاز باشیم.» عبدی سردبیر روزنامه سلام بود، ارگان جناح چپ در دوره ریاستجمهوری هاشمی و منتقد سیاستهای فرهنگی و اقتصادی دولتش. او که دو بار به هاشمی پیشنهاد داد نامزد نشود؛ در انتخابات مجلس ششم و ریاستجمهوری سال ۸۴. منتقدی که میگوید اگر هاشمی در سال ۷۸ شروع نمیکرد او هم بنای نقد هاشمی را نداشت.
۱. سالهای ۷۸ و ۷۹ سال رویارویی جناح چپ و آقای هاشمی بود. این رویارویی تا چه اندازه برنامهریزی شده بود؟ آیا اتاق فکری در کار بود؟ یا حزب مشارکت راهبردی مصوب در این باره داشت؟
https://telegra.ph/آقای-هاشمی-آغازگر-دعوا-بود-05-08
🔴نتیجه خالصسازی نواصولگرایان
🔺 هممیهن ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
🔹عباس عبدی روزنامهنگار و مشاور روزنامه هممیهن درباره علت کاربست واژه «خالصسازی» توسط علی لاریجانی به هممیهن گفت:
🔘«در انتخابات 1400 از نظر اصلاحطلبان و منتقدان یکدستسازی رخ داد اما به نظر میرسد از موضع اصولگرایان کاربرد کلمه «خالصسازی» مناسبتر است. به بیان دیگر وقتی میخواهند اصلاحطلبان حضور نداشته باشند در واقع میخواهند غیرخودی نباشد و حکومت یکدست باشد اما درباره اصطلاح خالصسازی آقای لاریجانی، باید گفت که این واژه به معنای آن است که این افراد را از خودشان میدانند اما ناخالص هستند و میخواهند ناخالصی را بیرون بریزند.»
🔹او افزود:
🔘« بنابراین کاملا واضح است جریانی که انتخابات 1400 را شکل داد از موضع براندازها یک معنا دارد و از موضع اصلاحطلبان یکدستسازی رخ داده است اما از موضع اصولگرایان حذف شده معنای خالصسازی کاملا مناسب و برازنده آن روند است. طبعا کارکرد این روش نیز انحصار قدرت در سیاست و انحصار منابع و منافع برای مجموعه خالصسازی شده و اطرافیان آنهاست. اما کارکرد این روش به طور کامل برخلاف اهداف تعیین شده خواهد بود و به شکست کامل انحصار منجر خواهد شد»
🔹لاریجانی در اطلاعیه خود از تعبیر «رقابت تصنعی» استفاده کرده است مسالهای که میتواند به نوعی نشاندهنده عدم تمایل و انگیزه نیروهای عاقل محافظهکار برای مشارکت در انتخابات آینده باشد. این اطلاعیه در واقع سوالی را درباره تاثیر موضع لاریجانی بر روند انتخابات و تحولات سیاسی ایجاد میکند. عبدی در اینباره بیان کرد:
🔘«نکته بسیار مهم بیانیه لاریجانی آن است که مشارکت انتخاباتی را با وضعیت کنونی و بصورت ضمنی رد میکند. در شرایط کنونی شرکت در انتخابات را مستلزم فراهم کردن مقدمات زیادی میداند تا انتخابات معنادار شود. با شرایط کنونی طبیعی است که انتخابات معنادار نیست و اطلاعیه لاریجانی رد کردن انتخابات به شکلی سیاستمدارانه است. بدین معنی است که اگر اتفاقی نیفتد با این وضعیت نمیتوانند در انتخابات حضوریابند. زیرا معذوریت افرادی مانند لاریجانی برای شرکت در انتخابات حتی از نیروهای اصلاحطلب نیز بیشتر است. زیرا پیشاپیش شکست فاحشی میخورند به این دلیل که اساسا امکان رقابت برایشان فراهم نیست.»
🔹لاریجانی در پایان اطلاعیه خود از تعبیر «ملک را چارهای دیگر لازم است» استفاده کرده است. کاربرد این اصطلاح نیز سوالبرانگیز است به این معنا که اگر قرار به مشارکت در انتخابات نباشد نیروهای سیاسی چه چاره دیگری خواهند داشت و ساختار سیاسی کشور باید چه تغییرات و اصلاحاتی را برای جلب مشارکت نیروهای سیاسی و مردم اتخاذ کند؟ سوالی که این کنشگر اصلاحطلب در پاسخ به آن اظهار کرد:
🔘«بهطور کلی وظیفه نیروهای سیاسی انتقاد کردن و توضیح دادن روند جامعه است و این که با طی کردن این مسیر جامعه به کجا خواهد رسید. و در نهایت راه بدیل خود را پیشنهاد کنند. آنها باید تلاش کنند مجموع مردم و نیروها را با ایدههای خود هماهنگ کنند. افزون بر این به نظرم نتیجه این وضعیت بحرانیتر شدن شرایط و افزایش بنبستهاست تا جایی که به افزایش اعتراضات عمومی و مردمی منجر میشود. بخشی از نیروهای سیاسی سعی میکنند اعتراضات و انتقادات مردم را به نیروی موثری برای تغییر وضعیت به سمت بهبود تبدیل کنند. این تنها کاری است که نیروهای سیاسی قادر به انجام آن هستند و هر نیرویی که بهتر بتواند وضعیت موجود را توصیف کند، چشمانداز بهتری ارائه دهد و اعتماد مردم را بیشتر جلب کند میتواند موفقتر باشد. به نظرم نیروهای سیاسی کاری بیش از این نمیتوانند انجام دهند.»
⭕️این ویدیوی خانم آقایی به شکل نابودکنندهای گزاره موجود در تابلوی شهرداری را علیه محتوای دروغین تصویر آن به نمایش گذاشت.
Читать полностью…⭕️این توضیح علی لاریجانی نشان میدهد که عبور از مشارکت انتخاباتی خیلی فراتر از چیزی است که نواصولگرایان تصور میکنند.
خالصسازی که آرزویشان بود اکنون به پاشنه آشیل آنان تبدیل شده است.
⭕️کسی این تصویر را فرستاد. تعجب کردم گفتم اینها و تبلیغ علیه دروغگویی؟ منظورشان را توضیح داد. گفتم آنهایی که منظورشان را میفهمند از حقیقت ماجرا آگاهند. آنان هم که متوجه نمیشوند، این تبلیغ را علیه دروغگویان شناخته شده تلقی میکنند. در هر حال تبلیغ خوبیه. اگر زود پایین نیاورندش.
Читать полностью…🔴روحانیت بدون مردم؛ ماهی بدون آب
🔺گفتگو با دنیای اقتصاد ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔹در چند ماه گذشته شاهد انتقاد مراجع از وضعیت موجود هستیم .این انتقادها تنها به مسایل اقتصادی خلاصه نمیشود و مسایلی ازقبیل حجاب و مسائل اجتماعی و سیاست خارجی را هم در بر میگیرد .به نظر شما اعتراضات اخیرا چه حد در این انتقادها که کم هم نیستند تاثیر گذاشته است؟
🔘روحانیون پس از انقلاب دچار یک تعارض جدی شدند. پیش از انقلاب آنها در حکومت نبودند و اکثریت قاطع آنان طرف مردم بودند و به نقد قدرت میپرداختند. بخش مهمی از محبوبیت آنان در آن دوره محصول این موقعیت و نقش بود. ولی آنان به اشتباه فکر میکردند که احترام مردم به آنان فقط برای لباس و انتسابشان به اسلام است. در آن مقطع معیشت آنان هم وابسته به مردم بود و این پیوند آنان را بیشتر و قویتر میکرد.
🔘پس از انقلاب رفتند در قدرت و همه ارکان آن را در اختیار گرفتند. دستگاه قضایی، اغلب ریاستجمهوریها، شورای نگهبان، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت، و بسیاری از نهادهای ریز و درشت منسوب به روحانیت که از حکومت بودجههای کلان میگیرند. در حالی که پیش از انقلاب نه تنها قدرت سیاسی نداشتند بلکه نهاد روحانیت هم به لحاظ مالی مستقل بود و وابستگی به حکومت نداشت.
🔘مطابق قاعده هر کس غنیمت میبرد باید غرامت دهد، اکنون که وضع کشور مطلقا قابل دفاع نیست غرامت آن هم متوجه روحانیت شده است و این مسأله برای آنان بسیار سنگین است، زیرا روحانیت بدون مردم مثل ماهی بدون آب است. پارادوکس روحانیت اینجاست که از یک سو میخواهد و یا میباید مردمی و در دل مردم باشد و از سوی دیگر میخواهد از نعمات قدرت بهرهمند شود.
🔘این تعارض تا زمانی که شکافی میان دولت و مردم نباشد برجسته نیست ولی هنگام عمیق شدن این شکاف آنان را با بحران زیستی مواجه میکند. این بحران که در یک دوراهی قرار دارند که در ساختار بمانند و از آن دفاع کنند یا به دامن جامعه برگردند؟
🔘روحانیونی که از نعمات حکومت کمتر بهرهمند هستند، راه دوم را راحتتر انتخاب میکنند و با نقد وضع جاری در کنار جامعه قرار گرفتهاند البته رفتارشان هنوز در حد انتظارات مردم و جامعه نیست و قدری هم دیر شده است. ولی چارهای ندارند که این روند را ادامه دهند بویژه که میبینند در عمل نیروهایی عهدهدار امور میشوند که تناسبی هم با ارزشهای آنان ندارد. به عبارتی میبینند که هم باید هزینه دهند و هم ارزشهایشان نادیده گرفته شود.
🔺گرچه این کتاب را پیشتر هم معرفی کرده بودم ولی به مناسبت تعطیلات نوروز و حضور اعضای جدید در کانال «آینده» دوباره اقدام به معرفی میکنم.
🔴کتاب اصلاحات به مثابه یک روش، و نقد اصلاحطلبان
🔹توجه:
این کتاب بخشی از یادداشتها و مقالات اصلی من درباره اصلاحات و نقد اصلاحطلبان است که در فاصله سالهای ۸۴ تا ۹۲ نوشته و منتشر کردهام. متاسفانه وزارت ارشاد با انتشار آن موافقت نکرد. هنگامی که معاونت محترم فرهنگی مطلع شد، پیگیری کردند تا رفع مشکل شود. ولی در تاریخ ۹ اسفند ۱۴۰۰ متنی را برای ناشر فرستادند که متضمن ۱۳ مورد حذف بود، که بیش از ۲۰ درصد حجم کتاب است. از آنجا که پذیرش چنین خواستی توهین به حکومت است و من قصد چنین توهینی را ندارم لذا فایل pdf آن را در اینجا تقدیم میکنم.
خوانندگانی که علاقه داشتند میتوانند به ازای هر بار دانلود یا ارسال برای دیگران حداقل مبلغ ۵۰ هزار تومان به کارت زیر واریز کنند.
۵۰۲۲-۲۹۱۰-۷۶۲۳-۳۵۶۶
به نام عباس عبدی واریز نمایند.
برنامهٔ گفتگومحور مِهستان
ایران به روایت عباس عبدی
(نسخهٔ صوتی)
✅ «عباس عبدی»، نویسنده، روزنامهنگار، پژوهشگر اجتماعی و از کنشگران برجستهٔ سیاسی در ایران است؛ که در برخی رخدادهای سیاسی مهم دهههای گذشته حضور داشته و سردبیری روزنامهٔ مهمی چون سلام را عهدهدار بوده است.
✅ مجموعهٔ ایران پایدار در ادامهٔ برنامههای گفتگومحور مِهستان، روز جمعه ۱۴ بهمنماه میزبان این کنشگر و پژوهشگر سیاسی- اجتماعی بود؛ عبدی در این برنامه ضمن بیان نظرات خود دربارهٔ شرایط کنونی ایران به پرسشهای چهارگانۀ مجموعهٔ ايران پایدار پاسخ گفت و روایت خود دربارهٔ ایران را بیان نمود. نسخهٔ صوتی این برنامه در این فایل در دسترس است.
کستباکس ایران پایدار
گزیدهٔ تصویری برنامه
نسخهٔ تصویری در یوتیوب و آپارات ايران پایدار
رؤیای ملّی عباس عبدی
لیست برنامههای گفتگومحور مهستان
#ایران_پایدار
#روایت_ایران
#عباس_عبدی
⭕️ ایرانِ پایدار بستری برای ایرانشناسی و ایرانشناسی بنیانی برای پایداری ایران.
/channel/iranepaydar_official
🔴۱۴۰۱ چگونه گذشت؟
🔺نشریه کوچه شماره ۴۴ اسفند ۱۴۰۱ جمعیت خیریه غدیر
✍️عباس عبدی
▪️این گفتگو اواسط بهمن انجام شده است.
🔹سال ۱۴۰۱ از نظر سیاسی چطور گذشت؟
🔘به نظرم سال ۱۴۰۱ دو ویژگی داشت. ویژگی اول این بود که اسطوره یا توهّمِ اصولگرایان را بهکلّی باطل کرد؛ اینکه فکر میکردند اگر نهاد حکومت یکدست بشود مملکت گل و بلبل میشود. ولی حالا متوجه شدهاند که در این وضعیت مملکت رو به سراشیبی و قهقرا حرکت خواهد کرد. نتیجه دیگر این است که مردم هم متوجّهِ آن نقطه اصلیای شدند که مشکلات و ناکارآمدیها باید به آن ارجاع شود.
🔘ویژگی دوم فعال شدن این آتشفشانی است که انرژی آن بهدلیل فعل و انفعالاتِ درونِ بطن سیاسی جامعه متراکم شده بود و در شرایط عادی مجال بروز و خروج نداشت، و در جریان فوت مهسا امینی بروز پیدا کرد، و در واقع شاید بتوان گفت این اتفاق جریان مهسا بیش از اینکه یک زلزله باشد، یک پیشزلزله بوده است. و چنانچه بیشتر این انرژی متراکم داخلی تخلیه نشود، معلوم نیست این وضعیت بهزودی، در ادامهی همین سال یا در سال بعد دوباره تخلیه نشود.
🔹مهمترین فرصتها و تهدیدهای ۱۴۰۱، خصوصاً در عرصهی سیاست داخلی و خارجی چه بود، و چگونه با آنها مواجه شدیم؟
🔘بهطور کلی معتقدم که هر تهدیدی میتواند تبدیل به فرصت بشود. در واقع این نیروی سیاسی است که رویدادها را تبدیل به تهدید یا فرصت میکند. وگرنه این اتفاقات هیچکدامشان ذاتاً تهدید نیستند. مثلاً همین ماجرای مهسا امینی فرصتی بود برای حکومت تا خودش را بازسازی و احیا، و با تغییرات و مطالبات جامعه هماهنگ کند. وگرنه ماجرای مهسا و اعتراضات لزوماً به یک تهدید تبدیل نمیشد، و میتوانست یک فرصت باشد. ولی خوب! استفاده نشد.
🔘مهمترین فرصت و تهدیدِ امسال یکی همین ماجرا بود، یکی هم ماجرای برجام. بهنظرم ماجرای برجام هم یک فرصت بود که حکومت از آن استفاده نکرد، و اکنون آن هم دارد بهصورت یک تهدید در میآید. البته مسئلهی اوکراین هم هست، که با سیاست نادرستی که در دخالت امور فرامنطقهای اتخاذ کردند، وارد بازی بزرگان و قدرتمندانی شدند، که در این بازی قدرت ایفای نقشی به سود کشور را نداریم به نحوی که استقلال خود را حفظ کنیم. ماجرای اوکراین هم طبعاً تبدیل به یک تهدید جدی شده است.
🔹چشماندازتان برای ۱۴۰۲ چیست؟
🔘راستش چشمانداز به معنای یک چشمانداز متعین و ثابت وجود ندارد، بهخاطر اینکه در این مدت ممکن است اتفاقهایی پیشبینی نشده هم بیفتد و نیروهای سیاسی مواضع خود را اصلاح کنند و تغییر بدهند، یا اموری شبیه به این. بنابراین تنها بهصورت مشروط میتوانیم از چشماندازها صحبت کنیم.
🔘اگر حکومت بخواهد به همین روال ادامه بدهد، قطعاً چشمانداز سال ۱۴۰۲ تیره و تار است؛ هم بهلحاظ اقتصادی، هم بهلحاظ سیاست داخلی، و هم بهلحاظ سیاست خارجی. در هر سه حوزه چشمانداز مناسبی وجود ندارد، مگر اینکه حکومت تمایل و آمادگی داشته باشد که در هر سه حوزه تغییراتی ایجاد کند. اگر کند، من معتقدم که مسیر سیاسی ایران بهسمت یک نوع بازسازی درونی حرکت خواهد کرد، و ممکن است این بازسازی طولانی مدت باشد و سالها طول بکشد، ولی بهنظر من مسیر آن معکوس مسیر سالهای گذشته خواهد بود و بهسمت بهبودی حرکت خواهد کرد.
🔘لازمه این حالت قاعدتاً انجام تغییراتی سریع در سیاست خارجی است، و بعد به تناسب باید در سیاست داخلی هم شاهد تغییراتی باشیم. و البته منتقدان و اپوزیسیون هم میتوانند حرکت حکومت در این مسیر تغییرات و اصلاحات را تقویت کنند، و یا میتوانند جلوی آن بایستند و نگذارند که انجام بشود و بلکه بهسمت یکهسالاری حکومت و براندازی خود حرکت کنند.
🔹در کل افق سیاسی کشور را نه فقط در کوتاه مدت (۱۴۰۲)، بلکه در میانمدت و بلندمدت چطور ارزیابی میکنید؟ آیا جنبشهای زنان به قوّت خود باقی خواهند ماند یا شاهد استحالهی این جریان مهم خواهیم بود؟
🔘ادامهی وضع موجود در میانمدت کاملاً به بنبست یا فروپاشی یا اغتشاش و درگیری و جنگ و امثال اینها میانجامد. اعتقاد ندارم که امکان تداوم وضع موجود بیش از یکی دو سال باشد. بنابراین با حفظ سیاستهای کنونی اصلاً افق بلندمدتی جز آنچه گفتم وجود ندارد.
🔘اما اگر چنانچه از همین سال ۱۴۰۲ تغییراتی را شاهد باشیم، من بهنسبت خوشبین هستم، هرچند که ممکن است مسیر پر سنگلاخی پیش روی ما داشته باشیم.
🔘درمورد جنبش زنان هم، اصلاً چیزی مثل استحاله امکانپذیر نیست. چون این چیزی نیست که در نتیجهی ارادهی یک عدهی خاصی از افراد بهوجود آمده باشد. این مطالبات یک الزام جدید اجتماعی است. بنابراین ادامه پیدا میکند. نه اینکه بگوییم بعداً ادامه پیدا میکند، بلکه کماکان وجود دارد و هست! نیازی به ادامه پیدا کردن هم نیست، و اصلاً نمیشود جلوی آن را گرفت.
⭕️افراد زیادی در زندان هستند. معتقدم بسیاری از آنان که با اتهامات سیاسی تحمل حبس میکنند در صورت محاکمه علنی محکومیت پیدا نمیکردند.
ولی فارغ از وجه حقوقی، به لحاظ سیاست رسمی و متعارف برخورد با برخی از آنان را غیر منتظره نمیدانستم. در این میان دو نفر تفاوت دارند. #الهه_محمدی و #نیلوفر_حامدی. بازداشت این دو همکار به صفت فعالیت حرفهای آنان، نه تنها وجاهت ندارد بلکه عدم برگزاری دادگاه حدود ۶ ماه در حالی که برخی فوری اعدام شدند و ادامه بازداشت آنان بیش از چهار ماه به روشنی خلاف قانون است و نشان دهنده نوعی پیشداوری و عصبانیت از آنان است.
این کار در شأن هیچ ساختاری نیست که برای انجام فعالیت حرفهای و عادی روزنامهنگاری که مدیران مسئول مطالب تولیدی را منتشر کردهاند دو خانم جوان را بازداشت و پرونده را به دادگاه بفرستند و پس از آن نیز اقدام به فک قرار و آزادی نکنند و هیچ پاسخ مستدل حقوقی هم نمیدهند.
من تا کنون از طریق نامه نگاری و بدون تبلیغات آزادی این دو همکار را دنبال میکردم. انتظار داشتم که حداقل در پایان سال آزاد شوند و نزد همسران و خانواده هایشان بیایند هر گاه هم دادگاه تشکیل شد رسیدگی خواهد شد. علت عدم تشکیل دادگاه و از آن بدتر عدم فک قرار بازداشت روشن است.
عصبانیت از اعتراضات و این که هیچ عاملی که توجیهگر ادعاهای غیرواقعی برای آغاز آن باشد در دست نیست فقط این دو همکار به همین عنوان نگهداری میشوند.
هیچ قدرتی تا این حد خود را ضعیف نشان نمیدهد.
🔴دوره آموزش نظرسنجی
✍️عباس عبدی
🔘تصور میکنید که بازار «نظرسنجی» در آینده چه جایگاهی خواهد داشت؟ اثرات و اهمیت آن در رفتارهای سیاسی و اقتصادی و شناخت آنها چگونه خواهد بود؟ اگر گمان میکنید که اهمیت آن کمتر و کمتر خواهد شد، حرفی نمیماند.
🔘ولی اگر احتمال قوی میدهید که اهمیت آن بیشتر شود و شاهد تقاضای روزافزون برای اجرایی نظرسنجیهای دقیق باشیم، و اگر با روش تحقیق در علوم اجتماعی آشنایی اجمالی دارید، در این صورت میتوانید از دوره فشرده آموزشی من در موضوع نظرسنجی در سایت اقتصادی آنلاین استفاده کنید.
🔘نظرسنجی فقط یک علم نیست، بلکه اضافه بر آن یک طرح اقتصادی، و یک فن نیز هست، از این رو خواندن نکات آموزشی در کتابهای روش تحقیق، گر چه لازم است ولی کافی نیست. این دوره را به پیشنهاد اقتصاد آنلاین برگزار کردم تا در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.
🔘نظرسنجی نه فقط در سیاست که شاید مهمتر از آن در اقتصاد و عملکرد بنگاه و ارتباط با مشتری نیز اهمیت دارد. از این رو فعالان روابط عمومیهای دولتی و شرکتهای اقتصادی، و سایر نهادهای مشابه میتوانند از این دوره استفاده کنند.
🔘 همچنین نظرسنجی فقط اجرا نیست، بلکه تحلیل آن بسیار مهمتر است. در این مجموعه آموزشی، زنجیره به هم پیوسته مراحل نظرسنجی با بیان متعارف آموزش داده میشود.
🔘چنانچه در مورد روند ثبت نام یا شرایط دوره سوال یا ایراد و ابهامی دارید میتوانید در سایت مدرسه اقتصاد آنلاین تیکت بزنید و سوال خود را وارد کنید یا به اکانت پشتیبان در تلگرام پیام دهید. (@eghtesadonlineschool)
🔘اگر این مرحله را پسندیدید، در مرحله بعد، هر کس میتواند از طریق همان طریق اکانت پشتیبان تماس گرفته و یک نظرسنجی را در حوزه کاری خود زیر نظم مستقیم و بصورت آموزش فردی از «الف» تا «ی» به صورت عملی آموزش ببیند.
https://school.eghtesadonline.com/course/دوره-نظرسنجی.html
⭕️سالنامه نوروز ۱۴۰۲ روزنامه اعتماد برای مطالعه در تعطیلات پیشرو بسیار مناسب و دارای مطالب خواندنی است.
Читать полностью…⭕️صاحبان اماکن عمومی، پلیس یا کارگزار آن نیستند. اگر نداشتن حجاب را جرم میدانید مشهود هم هست، خودتان باید برخورد کنید. معلومه که چرا برخورد نمیکنید و انجامش را از صاحبان اماکن عمومی میخواهید.
مردم را روبروی یکدیگر قرار ندهید. این کار نشانه قدرت نیست عکس آن است.