abdiabbas | Unsorted

Telegram-канал abdiabbas - آینده (عباس عبدی)

11400

Subscribe to a channel

آینده (عباس عبدی)

ارزیابی کلی از عملکرد دولت ۱

🔺 اعتماد ۴ شهریور ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘هفته دولت است و مسئولین دولتی کوشش وافری دارند که از فعالیت‌های خود گزارش‌های مثبتی را به مردم دهند. مسأله این است که مردم و مسئولین دولتی از دو منظر گوناگون به این فعالیت‌ها نگاه می‌کنند. دولتی‌ها هر روز مواجه با فعالیت‌هایی هستند که برایشان جالب است و آنها را خوب می‌دانند. یک طرحی افتتاح می‌کنند، یک بازتاب خوب دریافت می‌کنند، یک مشکلی را مدیریت می‌کنند و... گمان می‌کنند که اگر کسی اینها را نبیند و بازتاب ندهد حتماً مرضی دارد و دنبال ضدیت با دولت است. ولی مردم از زاویه دیگری نگاه می‌کنند. اگر دولت مثبت‌ها را می‌بیند، مردم منفی‌ها را می‌بینند. اینکه کرایه خانه آنها چقدر شده؟ هزینه خوراک چگونه است؟ افراد بیکار خانواده کِی کار پیدا می‌کنند؟ درآمدشان چه تغییری کرده؟ این دو رویکرد یا دو منظر دو نتیجه کاملاً متفاوت می‌دهند، البته در ایران کنونی چنین است و الا در بسیاری از کشورها نیز مشابه یا نزدیک به هم هستند.

🔘کدام رویکرد اعتبار دارد؟ قطعاً رویکرد مردم. چرا؟ به این علت که فعالیت‌های مفید دولت با یکدیگر جمع می‌شوند، تبدیل به نتایج ملموسی می‌شوند که مردم فقط آنها را درک می‌کنند. برای درمان هر بیمار اقدامات گوناگونی انجام می‌شود، آزمایش، عکسبرداری، عمل جراحی، تزریق خون و... همه اینها موفقیت‌های جزیی برای پزشک و کادر درمان است، ولی برای بیمار فقط درمان شدن مهم است. آن اقدامات باید به درمان شدن بیمار منجر شود و الا بیهوده است.

🔘با این ملاحظه در این یادداشت چندین متغیر نهایی و مهم را از حیث نگاه مردم در دو سال گذشته ارزیابی می‌کنیم. این آمارها از آخرین گزارش مفصل مرکز آمار در باره شاخصهای کلان اقتصادی و اجتماعی کشور تا پایان ۱۴۰۱ تقدیم می‌شود، که رسمی‌ترین آمارهای کشور است.

🔘۱ـ جمعیت
آمارهای جمعیتی بسیار مهم هستند. تولد، فوت، ازدواج و طلاق. این موضوع از نظر ساختار سیاسی ایران مهم‌تر هم تلقی می‌شود. به همین علت اسناد بالادستی گوناگونی برای تحول در مسأله جمعیت تدوین شده و آخرین مصوبه آن قانون فرزندآوری است که ارقام بسیار کلانی برای تحقق فرزندآوری آن منظور شده و بدتر اینکه مقررات عجیب و غریبی که نامتعارف و حتی ناپسند است در دل این قانون در نظر گرفته‌اند و جرم‌انگاری‌های گوناگونی کرده‌اند به این امید که فرزندآوری و رشد جمعیت بیش‌تر شود. نتیجه چه شده است؟

🔘رشد جمعیت که در سال ۱۳۹۹ حدود ۰٫۹۱ درصد بود در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ به ۰٫۷۷ درصد رسید و براساس پیش‌بینی مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۲ به ۰٫۷۴ درصد و در سال ۱۴۱۵ به ۰٫۳۶ درصد خواهد رسید. یعنی نزدیک به صفر خواهد شد. این ارزیابی مرکز آمار شاید قدری خوشبینانه هم باشد. این وضعیت محصول چند عامل است. کاهش زاد و ولد، افزایش مرگ و میر و کاهش ازدواج و افزایش طلاق. یعنی همه عوامل ممکن در کاهش جمعیت در ایران کنونی فعال هستند.

🔘زاد و ولد از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۱، بطور مستمر کاهشی و حدود ۲۱ درصد کمتر شده است. مرگ و میر هم حدود ۱۱ درصد بیش‌تر شده است، البته در این فاصله که کرونا بود، مرگ و میر خیلی زیاد شده بود ولی در سال ۱۴۰۱ که کرونا عملاً پایان یافت، به علل دیگر شاهد بالا رفتن مرگ و میر هستیم که به نظر بنده پایین آمدن سطح خدمات درمانی، گران شدن آن و وضع نامناسب اقتصادی بیماران است که قطعاً شاخص امید به زندگی را کاهش می‌دهد.

🔘ازدواج در سال ۱۴۰۱ نیز حدود ۶ درصد کمتر از سال ۱۳۹۷ شده، در حالی که انتظار می‌رفت بیش‌تر شود و تا سال ۱۴۰۰ نیز افزایشی بود ولی در سال ۱۴۰۱ حدود ۸ درصد از سال پیش خود کمتر شد که به طور قطع مشکلات اقتصادی و ناامیدی به آینده ریشه آن است. در همین فاصله ۵ ساله نیز بیش از ۱۴ درصد بر تعداد طلاق‌ها افزوده شده است.

🔘چرا چنین وضعی بر متغیر جمعیتی ایران حاکم شده است؟ به طور قطع بخشی از این کاهش معلول تغییرات ارزشی و سبک زندگی است، و این چیزی نیست که با تبلیغات واقعاً سطحی و یا حتی جالب و هنری قابل حل باشد. ولی این عامل نمی‌تواند این کاهش شدید در رشد جمعیت را توجیه و تفسیر کند. عامل اصلی را باید در سیاست و اقتصاد جستجو کرد.

🔘کاهش درآمد، بویژه برای طبقه متوسط و ناامیدی از آینده موجب شده است که جوانان سودای ازدواج و فرزندآوری را در سر نپرورانند. با وام ازدواج و امتیازات دیگر نمی‌توان مردم را به فرزندآوری تشویق کرد! اگر وضع اقتصادی خوب باشد، این تشویق‌ها نیز تا حدی موثر است ولی در شرایط کنونی و نداشتن افق روشن برای زندگی، تقریباً غیر ممکن است که تحولی جدی در فرآیند موجود رشد جمعیتی رخ دهد و قانون مجلس به طور قطع و یقین عوارض بدی دارد و مهم‌تر از آن هزینه‌های گزافی نیز دارد.

🔘🔘ایرادی ندارد که نمایندگان به جای تکیه بر افکار نادرست خود به نظرات کارشناسان مراجعه کنند. ضرر نخواهند کرد.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴برخی از خوانندگان در باره گزارش مورد نظر این گفتگو پرسیده‌اند، که در اینجا تقدیم می‌شود.
متن آقای خاتمی و خلاصه گزارش و متن نهایی گزارش در این فایل تقدیم شده است.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴بی‌اعتمادی سیاسی و نگاه به چین

🔺اعتماد ۱ شهریور ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘یکی از مهم‌ترین نکاتی که برخی از دولت‌ها فراموش می‌کنند، اثرات سیاست‌های آنها بر تصورات ناخواسته مردم نسبت به دیگر امور است. آنان توجه کافی ندارند که اگر عملکردشان حتی در یک زمینه معین مورد رضایت عمومی نباشد، و مردم نیز نتوانند این عدم رضایت را منعکس کنند مخالف دولت می‌شوند و این مخالفت را به همه سیاست‌ها و امور مورد علاقه دولت تسری می‌دهند و برعکس نسبت به اموری که آن دولت‌ها مخالف هستند رویکرد مثبت پیدا می‌کنند.

🔘حتی ممکن است سیاست دولت در یک مورد خاص درست و قابل دفاع باشد، ولی چون امکان ابراز مخالفت و نقد دیگر سیاست‌های اشتباه آن وجود ندارد، مردم با این سیاست درست نیز مخالف می‌شوند. یکی از نمونه‌های جالب آن را می‌توان در موضوعات سیاست خارجی دید.

🔘موسسه نظرسنجی «عرب بارومتر» در فاصله‌های زمانی به سنجش نظرات مردم کشورهای عربی می‌پردازد. یکی از پیمایش‌های آنها، سنجش محبوبیت کشورهای دیگر نزد شهروندان عرب است. برای نمونه محبوبیت آمریکا از حداکثر ۶۹ درصد در مراکش آغاز و تا ۱۵ درصد در فلسطین به پایین‌ترین حد خود می‌رسد. هم‌چنین محبوبیت چین نیز از ۶۴ درصد باز هم در مراکش آغاز و تا ۳۴ درصد در فلسطین می‌رسد و کشورهای دیگر در میانه این ارقام هستند.

🔘در مراکش هر دو کشور در بالاترین سطح محبوبیت هستند و در فلسطین در پایین ترین سطح، در حالی که چین و آمریکا به نحوی در عرصه جهانی در تقابل هستند، ولی محبوبیت آنها در این کشورها در نقطه تقابل نیست، بلکه نوعی همگرایی هم وجود دارد. در حقیقت این نشان می‌دهد که ماهیت و وضعیت هر جامعه نقش مهمی بر نگرش مردم آن نسبت به کشورهای دیگر دارد. و این تا حدی  مستقل از ماهیت کشورهای دیگر هم هست.

🔘مراکش کشوری به نسبت آرام و به دور از چالش‌های درونی حاد و منطقه‌ای است و لذا درگیر منازعات پایان‌ناپذیر با سایرین نیست.(مسأله صحرای غربی هم مدتهاست فروکش کرده) در مقابل فلسطینی‌ها درگیر بزرگ‌ترین مشکل منطقه خاورمیانه یعنی اشغالگری اسراییل و جنگ پایان‌ناپذیر آن و نیز دخالت کشورهای دیگر از جمله آمریکا و حتی حضور چین هستند.

🔘فلسطینی‌ها حتماً انتظار دارند که چین موضع روشن‌تری علیه اسراییل اتخاذ کند و طبعا به همین علت محبوبیت چین بالا نیست. ولی در مجموع محبوبیت چین در آنجا باز هم بیش از دو برابر محبوبیت آمریکاست که علت آن حضور جانبدارانه آمریکا به سود اسراییل است.

🔘نکته جالب در پاسخ به پرسشی است که تمایل شهروندان را به روابط اقتصادی با این کشورها می‌سنجد؛ و مردم همه کشورهای گوناگون عربی در مقایسه با آمریکا، تمایل بیش‌تری را به روابط اقتصادی با چین ابراز داشته‌اند و در نقطه مقابل همه شهروندان عرب قدرت اقتصادی آمریکا را تهدید حیاتی‌تری از چین شمرده شده‌اند. این مسأله مربوط به تصوری است که از جایگاه و ظرفیت اقتصادی چین نزد این مردم وجود دارد. حتی در کشورهای نفتی نیز نگرش مردم همین گونه به سود چین است، در حالی که انتظار می‌رفت در مورد این کشورها روابط اقتصادی با آمریکا ترجیح داده شود.(برای اطلاع از جزییات این نظرسنجی می‌توانید به اینجا رجوع کنید، همچنین به نظرسنجی دیگری درباره گرایش جوانان جهان عرب به کشورهای خارجی و نظرسنجی دیگری درباره نگرش مردم کشورهای عربی درباره تهدیدات اصلی نگاه کنید)

🔘در ایران هم نظرسنجی‌های مشابهی در سال‌های گذشته انجام شده است، گر چه با تفاوتی در جملات پرسش؛ ولی مسأله مهم این است، در برابر این سوال که متحد بودن با کدام کشور را ترجیح می‌دهید، چین پس از اروپا و آمریکا و روسیه رتبه چهارم را داشته است. این وضعیت ناشی از رویکردی است که مردم به سیاست خارجی دولت دارند. به عبارت دیگر این رویکرد مردم بیش از اینکه مبتنی بر شواهد و دلایل مستند و قوی، و ظرفیتهای چین باشد، علت‌های دیگری دارد. علت اصلی نیز بی‌اعتمادی به سیاست خارجی کشور است که نتیجه وضعیت داخلی و اقتصادی آن چنین شده است که امروز شاهد آن هستیم.

🔘از این وضعیت نتیجه مهمی می‌توان گرفت. اینکه اگر حکومت‌ها نتوانند اعتماد مردم خود را به سیاست‌های رسمی و جاری جلب کنند، مجموعه‌ای از ظرفیت‌های خود را برای اتخاذ سیاست‌های مطلوب نیز از دست خواهند داد. واقعیت این است که چین ظرفیت و امکان بسیار بزرگ و مهمی برای توسعه روابط سیاسی و اقتصادی با ایران محسوب می‌شود، ولی هنگامی که این ظرفیت را در تقابل با سایر ظرفیت‌های موجود از جمله روابط با اروپا و غرب تعریف می‌کنیم، نتیجه‌ای نخواهیم گرفت و حتی کارآیی ظرفیت چین نیز کم می‌شود و مردم گمان می‌کنند که حکومت می‌خواهد چین را جایگزین اروپا و غرب کند و این آغاز مشکل است. به این می‌گویند بازی دو سر باخت.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔘قانون جاده یک‌طرفه نیست

🔺اعتماد ۳۰ مرداد ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘معاونت محترم فرهنگی و کتاب وزارت ارشاد طی یک توییت کوتاهی نوشته‌اند که: «انتشار کتاب بدون مجوز در هر شکل و بستری رفتاری غیرقانونی و غیرمتعهدانه است. با قانون‌شکنی برخورد خواهد شد.»

🔘تجربه شخصی خودم با این وزارتخانه در دو سال اخیر اصلاً مثبت نبوده است طبعا بسیاری دیگر هم تجربیات ناخوشایندی دارند. یکی از کتاب‌هایم را علی‌رغم پیگیری خود آقای معاون رد کردند و بعداً هم که موافقت کردند، مشروط به اصلاحاتی از جمله حذف ۹۰ صفحه از کتاب بود! که نپذیرفتم زیرا این را برای حکومت هم بد می‌دانستم.

🔘یک کتاب دیگرم را که ۶ مقاله پژوهشی است، با نامش موافقت نکردند، در واقع به دلیل وجه مشترک ۶ مقاله که سازش‌ناپذیری در حوزه‌های گوناگون بود، نپذیرفتند که نام «جامعه سازش‌ناپذیر» روی آن گذاشته شود، حتی جامعه و سازش‌ناپذیری هم پذیرفته نشد، و عنوان خنثی شش مقاله سیاسی اجتماعی را پذیرفتند. الآن هم کتابی در باره کرونا در دست دارم اطمینان ندارم که سرنوشت قبلی‌ها تکرار نشود. کتاب پژوهشی یکی از دوستان در باره «اعتماد» را به کلی رد کردند و با وساطت مرحوم دکتر عماد افروغ مجوز چاپ گرفت.

🔘متأسفانه وضعیت نشر کتاب و سانسور اسف‌بار است. هیچ‌گونه پاسخگویی مناسب وجود ندارد. ناشران هم نگران وضعیت حرفه‌ای خود هستند. نویسنده نیز دستش به جایی بند نیست. بویژه نویسندگانی که به صورت حرفه‌ای کار و از این راه زندگی می‌کنند. تمام کوشش چند سال آنان بی‌هیچ دلیلی از سوی یک ممیز کتاب رد می‌شود. هیچ کجای قانون و شرع و اخلاق و سیاست چنین اجازه‌ای را به هیچ نهادی نمی‌دهد.

🔘از همه مهم‌تر اینکه پاسخگویی و ضابطه‌مندی هم نیست. ممیزها به نسبت فاقد تخصص هستند. یک بار شاعری در کتاب شعرش و در بیان اشتیاق خودش به معشوق گفته بود: ”زنم سوی تو پَر“. یعنی به سوی تو پر می‌زنم، ممیز خوانده بود که شاعر زن خود را به دیگران تعارف کرده است! نمونه دیگر را اخیراً آقای امرایی، نوشته‌اند که: «باور می‌کنید در کتاب انگیزشی روانشناسی، ارشاد اصلاحیه داده جمله ولادیمیر پوتین  اوکراین را بمباران می‌کند حذف شود.»

🔘این وضعی است که از گذشته نیز بوده ولی در برخی از دوره‌ها از جمله وزارت آقای میرسلیم خیلی شدید و حتی مبتذل شد، برخی از موارد آن در کتاب خواندنی «ممیزی کتاب» احمد رجب‌زاده منتشر شده است. ممیزی و سانسور هیچ نتیجه مثبتی ندارد، اثر منفی هم دارد، همچنان که تا کنون بی‌اثر بوده است، ولی جامعه در کل زیان می‌بیند.

🔘حالا به هر دلیلی این وضعیت هست، راه آن این نیست که مانع شوید. معاونت فرهنگی یکی از پرمراجعه‌ترین بخش‌های ارشاد است. هزاران نویسنده و مترجم، صدها ناشر و هزاران کتاب‌فروش و... درگیر این معاونت هستند. این معاونت باید برای آنان و افزایش تولیدشان کار کند، نه اینکه هیچ توییتی که مربوط به این وظایف باشد نزند، حالا هم که می‌نویسد، توییت تهدیدآمیز باشد!

🔘خوب چه ایراد داشت که ده‌ها و صدها توییت مثبت و مرتبط با کارتان می‌زدید تا افراد مرتبط با این معاونت؛ شما را فالو کنند و پیگیر اخبار و مواضع شما باشند و دلگرم شوند. نه آنکه تنها توییتی که از شما دیده شد همین باشد، آن هم با کمتر از یک لایک از هزار بار دیدن!! آیا همین نشانه آن نیست که راه را اشتباه می‌روید؟

🔘چرا انتظار دارید که در یک جاده یک‌طرفه حرکت کنید و دیگران دست روی دست بگذارند و تماشا کنند؟ طبیعی است که کتابشان را منتشر خواهند کرد. چون این ممیزی غیر قانونی است و قادر به پاسخگویی حقوقی هم نیستید. چرا ایرانیان خارج از کشور بتوانند کتاب خود را در اینترنت منتشر کنند ولی نویسنده داخلی را محروم کنید؟ چرا خودتان از شبکه توییتر استفاده می‌کنید در حالی که فیلتر کرده‌اید؟ این شبکه‌ها به این علت مفید هستند که انحصار و عدم پاسخگویی دولت را به چالش کشیده‌اند؟ چرا باید آنان را تهدید کنید؟

🔘به علاوه در برابر کدام کارتان پاسخگو هستید که انتظار دارید نویسندگان، مقررات یا خواسته‌های شما را رعایت کنند. هر نویسنده‌ای ترجیح می‌دهد که کتاب را در قالب کاغذی منتشر کند، ولی همان طور که در این دو دهه بساط روزنامه‌نگاری را جمع کردند و الآن درگیر فضای مجازی هستند، کاری می‌کنند که بساط کتاب کاغذی هم جمع شود، و درگیر عوارض کتاب‌های دیجیتال شوید.

🔘به جای این تهدیدات که هیچ پایه قانون و اخلاقی ندارد و نشانه ضعف دولت است و نه قدرت آن، بهتر است راه را باز کنید، خیلی سریع مجوز دهید، تشویق کنید و دست از سانسور بردارید، اگر هم نظری هست ممیزهای معتبر و فهمیده، با نویسنده یا ناشر تعامل کنند. هنگامی که همه چیز را می‌خواهید، مطمئن باشید، همه چیز را از دست خواهید داد.

🔘🔘قانون و اخلاق خیابان یک‌طرفه‌ای نیست که دیگران رژه بروند و صاحبان قدرت از آنها سان ببینند. در برابر هر حقی، تکلیفی وجود دارد.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴چرا زندان نه؟

🔺اعتماد ۲۸ مرداد ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘زندان اصلی‌ترین مجازات در نظام‌های کیفری امروزی است. بیش از ده میلیون نفر در زندان‌های جهان هستند و شاید بیش از ۵ برابر این تعداد نیز سالانه سر از زندان در می‌آورند. با همه عوارضی که زندان دارد، در حال حاضر هیچ راهی برای حذف آن از نظام کیفری وجود ندارد، هر چند کوشش‌هایی می‌شود تا با مجازات‌های جایگزین تعداد زندانیان را کاهش دهند، هم‌چنین با بهبود شرایط زندان و جامعه ارتکاب جرم را کم کنند. در ایران نیز رییس اسبق قوه قضاییه با این ادعا که در اسلام زندان نداریم کوشید آن را در نظام کیفری کم‌رنگ کند که نتوانست بلکه پررنگتر هم شد.

🔘زندان مجازات بدی است و برای جامعه هم زیان بار است ولی جایگزین مناسبی هم ندارد. شاید در آینده وضعیت تغییر کند. از سوی دیگر زندانیان می‌کوشند که سابقه خود را پاک کنند زیرا در انظار عمومی زندان شدن ناپسند و موجب تحمیل هزینه طرد اجتماعی برای فرد است. همچنین افکار عمومی برای مواجهه با جرم فشار می‌آورند که دولت‌ها مجرمین را بازداشت و زندان کنند؛ به چند دلیل. یکی اینکه آنان را مستحق مجازات می‌دانند، دیگر اینکه آنان را از متن جامعه جدا کنند و بالاخره به صفت مجرم شناخته شوند و هزینه اجتماعی ارتکاب جرم را نیز بپردازند.

🔘این قاعده یک استثنا دارد. آنجایی که زندانی شدن موجب طرد اجتماعی نمی‌شود، و فرد زندانی نه تنها کوششی برای پنهان کردن زندان خود نمی‌کند، بلکه آن را به صورت مکرر اعلام نموده، و به نوعی به آن افتخار هم می‌کند و مردم هم به جای طرد، به او احترام می‌گذارند و سعی می‌کنند تحمل سختی زندان را بر او کاهش دهند. این مورد مربوط به احکامی است که گر چه در قانون به عنوان جرم آمده، ولی یا با تفسیر نادرست قضات فرد را مصداق آن دانسته و محکوم کرده‌اند، یا مردم و افکار عمومی آن رفتار را مجرمانه نمی‌دانند، بویژه اتهاماتی که نه تنها نفع شخصی برای محکوم ندارد، بلکه با هدف خیر عمومی و جامعه؛ علیه متهم ایراد شده است.

🔘یکی از نقاط ضعف حکومت‌ها هنگامی است که تعداد این گونه زندانیان آن زیاد باشد. این مسأله نه تنها بار سیاسی و تبلیغی علیه حکومت دارد، بلکه موجب کاهش اعتبار مجازات زندان هم می‌شود و برخی از مجرمین واقعی نیز می‌کوشند خود را منتسب به چنین زندانیانی کنند. ضمن اینکه فشار مستمری را بر حکومت برای آزادی آنان وارد می‌کند و همواره نام آنها در سر خط خبرها است. چه زندانی شوند، چه مریض شوند، چه مرخصی بیایند، چه مرخصی نیایند، چه آزاد نشوند و چه آزاد شوند، همیشه موضوع خبر هستند. ضمن اینکه نگهداری آنان هم مشکل دیگری برای حکومت‌ها است.

🔘با این ملاحظات ممکن است سیاست زندانی کردن این افراد تغییر کند، به این معنا که محکومیت‌های دیگری را برای آنان منظور دارند که به زندان نروند ولی بدتر از زندان باشد. این اتفاق اخیراً در برخی احکام صادره از دادگاه‌ها در ایران دیده می‌شود. برای نمونه، محروم کردن از معاشرت با دیگران!! یا محروم شدن از حرفه و شغل، یا عدم دسترسی به وسایل ارتباطی جدید و... موضوعی که قطعاً غیر قانونی است ولی مهم‌تر از غیر قانونی بودن این است که هیچ محکومی اسیر این احکام نشده و به آنها تن نخواهد داد، و با دست خود، خود را نابود نمی‌کند.

🔘اینکه هم زندان نرود و طرف مقابل، هزینه این تصمیم خود را نپردازد و هم اینکه از ترس مرگ خودکشی کند و تمام اهداف طرف مقابل را مجانی تأمین کند، شدنی نیست. طبیعی است که از این مقررات تخطی می‌کنند تا همان زندان را در باره آنان اجرا کنند.

🔘نمونه دیگر تعیین مجازات‌های مالی برای جرایم است. این از آن اقدامات عجیب و غیر حقوقی است. اصولاً رکن اصلی مجازات یا زندان است یا مجازات بدنی. مجازات مالی برای تخلفات است، مثل تخلفات رانندگی. پس چرا رفتاری را جرم و قبیح می‌دانند ولی برای مرتکبین آن مجازات مالی تعیین می‌کنند؟ برای اینکه می‌دانند مجازات زندان برای رفتاری که مردم آن را به عنوان جرم قبول ندارند، برای حکومت هزینه‌زا است و فرد زندان رفته نیز به آن افتخار خواهد کرد، هر چند هزینه می‌دهد، ولی انتخاب کرده است.

🔘پس راه‌حل را در افزایش مجازات‌های نقدی و اجتماعی یافته‌اند. ولی این مسأله مشکل قباحت ارتکاب فعل مجرمانه را حل نمی‌کند. در واقع با جریمه نمی‌توان «رفتاری» را قبیح معرفی کرد. اگر با تعیین این‌گونه مجازات‌های مالی، رفتاری قبیح شمرده نشود (مثل دزدی که قبیح است)، بازدارندگی نخواهد داشت، حتی مردم به انجام آن حریص‌تر هم می‌شوند و در هر فرصتی که پیدا کنند با افتخار آن را نقض می‌کنند.

🔘عدم رعایت حجاب را هنگامی می‌توانید جرم معرفی کنید که با شهامت و اقتدار مرتکبین آن را زندان کنید و نه جریمه. رفتارهایی که از نظر جامعه جرم نباشد، پنجره‌ای برای پول در آوردن جهت جبران کسری بودجه نیست.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

⭕️این حرف مصداق ِ آمده سرمه به اَبروش بکشد، کورَش کرد. برای توجیه آن تخریب فاجعه‌بار، اقتدار و اعتبار حکومت را زیر سوال برده.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴بهتره بساط فقر را برچید

🔺اعتماد ۲۵ مرداد ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘طرح آمارگیری از هزینه‌ها و درآمدهای خانوارهای کشور یکی از مهم‌ترین طرح‌هایی است که مرکز آمار ایران سالانه اجرا کرده و داده‌هایش منتشر می‌شود. نتایج آن برای ۱۴۰۱ نیز منتشر شده است که نکات مهمی را در فهم واقعیات اقتصادی ایران دارد.

🔘اولین نکته افزایش هزینه‌های زندگی مردم تقریباً به اندازه‌ای است که تورم کل را پوشش می‌دهد، ولی این افزایش هزینه مرتبط با نرخ تورم مواد غذایی است که خیلی بیشتر است، به همین علت ضریب اِنگل یا نسبت هزینه‌های خوراکی به کل هزینه‌های خانوار، در سال ۱۴۰۱ حدود یک درصد افزایش یافته است. افزایش این ضریب به معنای منفی‌تر شدن وضع زندگی است.

🔘این وضعیت برای طبقات پایین اصلاً مناسب نیست. برای مثال دهک اول مناطق شهری که در سال ۱۴۰۰ حدود ۴۴٫۸ درصد هزینه‌های خود را صرف تأمین نیازهای غذایی می‌کرد در سال ۱۴۰۱، حدود ۴۶٫۱ درصد را صرف این کالاها کرد. این افزایش برای دهک‌های بالای درآمدی خیلی بیش‌تر است. دهک دهم از ۱۹٫۷ درصد به ۲۶٫۰ درصد رسیده‌اند که نشان‌دهنده تغییرات بسیار زیاد در هزینه‌های خوراک است. به احتمال زیاد دهک دهم در کمیت و کیفیت مواد غذایی خود تغییر چندانی نداده که هزینه‌های آن این اندازه بالا رفته است. ولی طبقات فقیر قادر به کاهش مصرف مواد غذایی نبوده‌اند و مجبور به تأمین آن شده‌اند.

🔘سهم هزینه‌ها برای پایین‌ترین طبقات درآمدی در روستاها فقط طی یک سال از ۵۹٫۳ درصد در سال ۱۴۰۰ به ۶۴٫۶ درصد در سال ۱۴۰۱ رسیده است. این به معنای آن است که تمام کوشش این طبقات معطوف به تامین هزینه‌های خوراکشان است و برای تأمین نیازهای دیگر آنان از جمله مسکن، بهداشت، درمان، آموزش، و تفریح پولی باقی نمی‌ماند. بیش‌ترین فشار نیز به پایین‌ترین طبقات شهری و روستایی بوده است.

🔘نکته مهم اینکه سهم یارانه‌ها در تأمین همین هزینه‌ها است، بویژه در مناطق روستایی که سهم یارانه‌ها از کل درآمد خانوار بیش از ۳ برابر مناطق شهری است. در مجموع وضعیت کنونی به این معناست که زندگی در حال بازگشت به گذشته است و عمده‌ترین دغدغه مردم تهیه خوراک خواهد شد، به عبارت دیگر در حال عقب‌گرد به تأمین نیازهای اولیه هستیم و نیازهای بعدی که با توسعه اقتصادی اهمیت بیش‌تری یافته است، در حال فراموشی و به حاشیه رفتن هستند.

🔘فراموش نکنیم که تمام این ادعاها بر اساس آمار رسمی است. نکته مهم‌تر ماجرا آنجاست که این تغییرات در حالی رخ داده، که آمارهای دیگر نشان می‌دهد سال گذشته به دلیل صدور نفت تولید ناخالص داخلی ایران تا حدود ۴٪ افزایش یافته است ولی این افزایش را در بهبود وضع زندگی مردم نمی‌بینیم و افزایش ضریب اِنگل نشان‌دهنده اثبات این ادعاست. موضوع پیچیده نیست اگر وضعیت مردم بهتر شود، بدون تردید ضریب اِنگل نیز کاهش خواهد یافت. بنابراین آمار هزینه و درآمد خانوار در این زمینه به این معناست که اگر رشد اقتصادی اندکی هم بوده نصیب مردم نشده است.

🔘از این بدتر زندگی بخش مهمی از مردم بویژه طبقات فقیر وابسته به یارانه‌ها شده است، که می‌توان گفت بخش اصلی هزینه‌های خوراکی سه دهک پایین جامعه از طریق یارانه‌ها تأمین می‌شود. نقش یارانه‌ها از دو طریق تهدید می‌شوند. اول و مهم‌تر از هر چیز دیگری تورم است.

🔘همه می‌دانند که در سال ۱۳۸۹ یارانه‌های پرداختی حدود ۴۵٬۵۰۰ تومان برای هر نفر بود که به قیمت آن زمان نفری حدود ۴۵ دلار بود ولی با چند بار تورم، اکنون معادل کمتر از یک دلار شده است و کل یارانه‌های پرداختی کنونی نیز برای طبقات کم‌درآمد، کمتر از ۸ دلار است.

🔘عامل دیگری که پرداخت یارانه‌ها را تهدید می‌کند، فقدان منابع مالی دولت است. امروز اعلام شد که صادرات نفت ایران از مرز ۱٫۴ میلیون بشکه عبور کرده است. فرض کنیم که این خبر درست باشد، این سقف صادرات نفت ایران است. کافی است کوچک‌ترین مشکلی در این مسیر رخ دهد، اولین جایی که دولت از آن خواهد زد، از پرداخت یارانه به قیمت ثابت است، همچنان که امسال هم همین کار را کرده است. یارانه پرداختی سال گذشته قدرت خرید قبل را ندارد، زیرا تورم بویژه در مواد غذایی حتی بالای ۶۰ درصد بوده و این به منزله کاهش قدرت خرید این یارانه‌هاست. این یعنی امنیت غذایی در خطر جدی قرار گرفته است.

🔘نمی‌دانم مسئولین حکومتی که فعلاً تمام‌قد درگیر مسأله حجاب هستند و برای آن خط و نشان می‌کشند، تا چه اندازه از دیدن این آمار خواب راحت را تجربه خواهند کرد؟ برای نخوابیدن مدیران نیازی نیست که مصادیق را ببینیم. علم آمار برای همین در اختیار ماست تا با عدد و رقم واقعیت جامعه را دریابیم. تمام آنچه که نوشته شد از آمار رسمی است.

🔘🔘توصیه به نخوابیدن هم نمی‌شود، چون وضع بدتر می‌شود. توصیه اصلی به اصلاح سیاست‌ها و انتخاب اولویت‌های درست است. برچیدن بساط فقر و تورم را در اولویت قرار دهید.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴قاعده تنفیر

🔺اعتماد ۲۳ مرداد ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘بحث فقهی طبعاً در صلاحیت اهل فقه است، هر چند به علل گوناگون؛ محافظه‌کاری در بیان آرای فقهی بیش از گذشته شده است، ولی بخشی از موضوعات هستند که بیش از آنکه رنگ فقهی داشته باشند موضوعاتی اجتماعی و سیاسی هستند، یا حداقل ورود به آنها از این زاویه نیز مفید است. از جمله می‌توان به قاعده «حرمت تنفیر» از دین اشاره کرد. به عبارت دیگر هر عملی که موجب دین‌گریزی مردم شود، طبق این قاعده حرام است.

🔘به طور کلی دو رویکرد دینی نزد مسلمانان وجود دارد، یک گروه اگر چیزی را حکم خدا بدانند (فارغ از اینکه دیگران چه نظری دارند) معتقدند که باید بدون قید و شرط آن حکم اجرا شود. گروه دوم احکام را ناظر به زمان و مکان می‌دانند و معتقدند که اگر حکمی نتیجه بخش نباشد و یا موجب وهن دین شود یا نتیجه آن نفرت و دین‌گریزی باشد، آن را نباید انجام داد.

🔘گروه اول از یک حیث متناقض رفتار می‌کنند، زیرا برخی احکام و سنت‌های اسلامی را به راحتی نادیده می‌گیرند، و چون چاره‌ای ندارند، آن را پذیرفته‌اند، ولی در اغلب امور بویژه آنچه که به حقوق مردم مربوط می‌شود موضع افراطی و متصلب می‌گیرند.

🔘اصول و قواعد استنباط فقهی و رفتار دینی، متنوع است. ولی هر چه جلوتر می‌آییم توجه به برخی از این اصول باید بیش‌تر شود. زیرا تحولات اجتماعی و اقتصادی چنان گسترده و عمیق است که تطبیق موضوعات با اصول را دگرگون کرده است. برای مثال بویژه در مجازات‌ها با نمونه‌هایی چون سنگسار، انداختن از کوه، قطع دست و پا، قصاص عضو و یا حتی شلاق مواجه هستیم که افکار عمومی مردم با بیش‌تر این نوع مجازات‌ها همدلی نمی‌کنند، به همین علت است که مجازاتی چون سنگسار عملاً حذف شده است، در حالی که چند صدسال پیش این نوع مجازات‌های جسمی و سخت حتی در اروپا بسیار مرسوم بود. موضوعات دیگر هم مثل برده‌داری، گرفتن جزیه از غیر مسلمان، ازدواج با کودک و ده‌ها مورد دیگر است که با فرهنگ و برداشت‌های امروزین هماهنگی ندارند.

🔘یکی از این قواعد «تنفیر» است که در مورد بسیاری از دستورات اعم از واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام صادق است و حتی برحسب افراد گوناگون هم ممکن است تفاوت کند. برای مثال برخی از رفتارها اگر از روحانیون سر بزند موجب نفرت از دین می‌شود، در حالی که چنین رفتاری از افراد عادی، واجد این تاثیر نیست.

🔘با این توضیحات اکنون می‌توان فهمید که چرا گرایش به دینداری در جامعه ایران رو به افول است؟ گرایشی که بعضاً در کشورهای مشابه ایران روند متفاوتی دارد. علت را در وجود اقداماتی باید جستجو کرد که موجب تنفیر مردم شده است. سنجش این اثر و مصادیق آن چندان پیچیده نیست، عرف مسلمین به سادگی آن را می‌فهمد.

🔘برای نمونه دفاع کردن از برده‌داری در دنیای امروز نه تنها موجب نفرت و انزجار از دفاع‌کننده می‌شود، بلکه جرم بین‌المللی نیز هست. گرچه ما به راحتی اخبار گذشتگان را می‌خوانیم که مثلاً فانی کنیز یا غلام یا برده دیگری بود، و احساس چندان منفی هم نسبت به آن رفتار ابراز نمی‌کنیم، چون این پدیده واقعیتی از دنیای قدیم بود و گریزی از آن نبوده است، ولی از هنگامی که امکان حذف آن پیش آمد؛ برده‌داری غیر قانونی اعلام شد و بشریت از یک پدیده ناهنجار خلاصی یافت. اتفاقاً در اسلام هم امتیازاتی بیش از نظام‌های دیگر آن دوره برای آنان در نظر می‌گرفتند و این گامی به سوی پیش بود.

🔘نمونه‌هایی که بیانگر این رویکرد باشد فراوان است، ولی عده‌ای هستند که در چارچوب وظیفه‌گرایی می‌گویند ما حکمت احکام و دستورات خدا را نمی‌دانیم؛ پس حق چون و چرا برحسب زمان و مکان در آنها را نداریم و مکلف به انجام وظیفه هستیم. در مقابل دیگران می‌گویند، اثربخشی نیز بخشی از انجام وظیفه است، در سنت پیامبر و ائمه موارد فراوانی از این رویکرد نتیجه‌گرایی وجود دارد. نتیجه‌گرایی نیز قابل سنجش است و هر کس نمی‌تواند به خیال خود آن را توصیف و تحلیل کند.

🔘همه این نکات گفته شد تا به این موضوع پرداخته شود که فارغ از واقعیت یک حکم شرعی، می‌توانیم در باره تطبیق این قاعده در هر موضوعی توافق کنیم و کلیه رفتارها و قوانینی که موجب تنفیر از دین می‌شود را کنار بگذاریم. اتفاقاً یکی از علل رشد دین پیش از انقلاب عکس این حالت بود، به این معنی که تنفیر از رفتار حکومت گذشته، به دوری مردم از آنان و نزدیکی به دین منجر می‌شد.

🔘در باره پیامبر(ص) نیز گفته شده که اگر بداخلاق یا بدخو بودی مردم از دور تو پراکنده می‌شدند. در حال حاضر بخش مهمی از رفتارهای رسمی و یا کوشش‌های تقنینی یا شیوه‌های امر به معروف و نهی از منکر یا فیلم‌های منتشره از مواضع و سخنان منسوبین به دین و... هیچ نتیجه‌ای جز نفرت‌زایی ندارد.

🔘🔘اگر ادعای مرا قبول ندارید، می‌توان مطالعه و پژوهش مشترکی را در دستور کار قرار داد تا نتیجه روشن شود.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴تنها معیار؛ قدرت‌طلبی

🔺اعتماد ۲۱ مرداد ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘هفته گذشته فیلمی از آقای معاون اول ریاست جمهوری منتشر شد و ایشان در صدد توضیح این نکته بود که چگونه ایالات متحده مانع از روابط تجاری و مبادلات عادی ایران با سایر کشورها می‌شود، توضیح می‌دادند در مواردی که حتی توافقات نهایی هم انجام شده بود، آنان سنگ‌اندازی می‌کردند و مانع توافق می‌شدند. نه یک بار که چند بار و در کوتاه‌ترین زمان این اتفاق رخ داده است.

🔘این سخنان طبعاً به این خاطر گفته می‌شد که تصویری از واقعیت و موضوعاتی که دولت با آن دست و پنجه نرم می‌کند ارایه شود. پرسشی که با دیدن این فیلم برای هر مخاطب بی‌طرفی به میان می‌آید این است که از این موارد در دولت پیش نیز گفته می‌شد و رقبای داخلی آن دولت که همه در این دولت جمع شده‌اند کمابیش آنها را مسخره می‌کردند و در نهایت نیز موضوع تحریم‌ها را امری جزیی می‌دانستند که حداکثر فقط ۲۰ درصد بر مشکلات داخلی اثر دارد.

🔘پس چرا پس از دو سال کار باید به این واقعیت آشکار رسید؟ آیا همه ما باید دستمان را به یک آهن داغ بزنیم تا بدانیم سوزاننده است؟ یا نه؛ کافی است به تجربه دیگران احترام بگذاریم. هزینه این کارآموزی و تجربه‌اندوزی و بی‌توجهی به تجربیات روشن دیگران از جیب چه کسی پرداخت می‌شود؟ آیا باید به زمین سفت بخوریم تا متوجه واقعیت شویم؟

🔘یا آن مقام دیگر دولتی که قاطعانه نیاز به سرمایه‌گذاری خارجی را بی‌مورد و حتی حرف مفت می‌دانست، اکنون متولی جایی شده که نیازمند ارائه گزارش از جذب سرمایه‌گذاری خارجی است مدعی چنان سرمایه‌گذاری‌های خارجی می‌شود که شنونده شاخ در می‌آورد که گوینده یا عدد نمی‌داند یا دلار یا سرمایه‌گذاری خارجی.

🔘پرسش این است، چرا این جماعت که در گذشته برجام را با همه آن ویژگی‌هایش محکوم می‌کردند، برجامی که ترامپ یکی از نتایج آن یعنی انتقال بالای صد میلیارد دلار به ایران را به عنوان نتیجه منفی برای آمریکا محکوم می‌کرد، ولی اکنون پس از دو سال معطلی، کار به بجایی رسیده که پس از شش بار اعلام آزاد شدن منابع مالی ایران در کره، با یک میلیارد کمتر از رقم واقعی پذیرفته‌اید که در ازای آزادی چند زندانی دو تابعیتی این پول‌ها در حسابی در قطر و برای خرید برخی از کالاهای بشردوستانه مثل مواد غذایی و دارویی واریز شود و این اتفاق را دستاورد مهمی هم معرفی می‌کنید.

🔘آیا واقعیت این اندازه نسبی است که فقط باید در ارتباط با قدرت و منافع خودتان تعریف شود و اگر کسان دیگری گفتند پذیرفتنی نیست؟ ریشه این رفتار فقط یک چیز است. قدرت‌طلبی، قدرت‌طلبی و قدرت‌طلبی. در واقع این مجموعه با شاقول منافع و قدرت‌طلبی است که حقایق را می‌سنجند. حقیقت و واقعیت در عینیت خود نزد آنان واجد هیچ اعتباری نیستند. آنچه که حقیقت را تعریف می‌کند، کیفیت آن در ارتباط با قدرت‌طلبی این مجموعه است.

🔘اگر یک بار دیگر به وعده‌ها و ادعاها و نقدهای این گروه در سال‌های گذشته پرداخته شود، روشن می‌شود که هیچ گفتاری از آنان نیست که در پرتو قدرت‌طلبی بیان نشده باشد. نقد آنان و سخنان سلبی و ایجابی آنان همه و همه معطوف یا بازتابی از قدرت‌طلبی آنان است. حتی در رقابت میان خودشان هم همین وضعیت را شاهدیم. هنگامی که خودشان نیز با یکدیگر درگیر می‌شوند، استدلال‌ها و اظهار نظرات‌شان نیز بیگانه از حقیقت ولی ناظر به قدرت‌طلبی است.

🔘با این افراد نمی‌توان هیچ نوع گفتگوی سازنده‌ای داشت، زیرا یا باید در خدمت قدرت‌طلبی آنان در آمد یا تو را محکوم می‌کنند. حتی معانی و مصادیق فساد و رانت و بی‌عدالتی و عدالت را نیز در همین چارچوب به کار می‌برند. کاری را که دیگران کنند و فساد می‌نامند، برای خودشان مجاز است.

🔘سیاستی را که دولت قبل یا هر دولت دیگر اجرا کند، محکوم است، و اگر خودشان انجام دهند، عین صواب و پسندیده است. اگر دولت قبل قیمت کالایی را اضافه می‌کرد، فوری به فکر مردم می‌افتادند و وا اسلاما سر می‌دادند. چند برابر آن را الآن انجام دهند، همه آنان تأییدش می‌کنند. در سیاست خارجی هر کاری دیگران می‌کردند، خفت و خوار کردن کشور بود، و اگر خودشان بدترین توافق‌ها را انجام دهند، حکمت و عزت و اقتدار نامیده می‌شود.

🔘در جریان جنگ جمل کسی که نسبت به وجود صحابه پیامبر در جبهه مقابل در حقانیت جنگ شک کرده بود؛ امام علی‌ع به او گفت که حق را به فرد نمی‌شناسند، بلکه فرد را به حق می‌شناسند. این جماعت اصولاً خود حق پندارند.

🔘🔘یکی می‌گفت که آنان معیارهای دوگانه دارند. گفتم اتفاقاً اینها بیش از دیگران تک معیار هستند، فقط معیارشان خودشان هستند. این بدترین ویژگی نزد یک گروه و قبیله سیاسی است که جز گمراهی برای خودشان و زیان‌باری برای جامعه نتیجه دیگری ندارند.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴علم روایت‌محور؛ مثلث چهار ضلعی

🔺اعتماد ۲۱ تیر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘شاید تردیدی نباشد که رابطه برخی نیروها با علوم انسانی و اجتماعی، مثل رابطه جن و بسم‌الله است. از همان زمان انقلاب فرهنگی که کوشیدند مثلاً علوم انسانی را اسلامی کنند و در نهایت معلوم شد که نه فقط چنین کاری نشدنی است، بلکه آن کسانی که متولی این سیاست بودند، درک قابل قبولی از علوم انسانی نداشتند که بخواهند آن را اسلامی کنند. پارادوکسی وجود داشت زیرا چیزی را که نمی‌دانستند چیست، چگونه می‌خواستند اسلامی کنند. هنگامی که می‌فهمیدند که چیست؛ متوجه می‌شدند که قید اسلامی زدن به آن بی معنا بود.

🔘نتیجه این شد که چند کتاب به نام جامعه‌شناسی اسلامی، اقتصاد و روان‌شناسی اسلامی بیرون دادند که معلوم شد همان علم جامعه‌شناسی و اقتصاد و روان‌شناسی را شکسته و بسته از این طرف و آن طرف جمع کرده‌اند و فقط وسط آنها آیه‌ای یا حدیثی که معلوم نیست چه ارتباطی به این مسایل دارد قرار داده‌اند و آیات را هم با اِعراب نوشته‌اند که خیلی اسلامی به نظر بیاید. این کتاب ها را به عنوان منابع درسی قرار دادند و چیزی نگذشت که همه آنها به فراموشی سپرده شد و از آن کتاب‌های اثری باقی نماند و خودشان هم ترجیح دادند که فراموش کنند.

🔘در نهایت از اواسط دهه ۱۳۶۰، علوم انسانی خط مستقل خود را پیش گرفت و دوره طلایی علوم انسانی و پژوهش‌های آن در ایران آغاز شد و هر چه جلو آمدیم این علم پیش رفت و حتی نهادهای خود را ایجاد کردند و در مقابل، مخالفت تندروهای قشری با آن بیش‌تر شد.

🔘علت نیز روشن است. علوم انسانی آخرین دستاوردهای تمدن بشری در فهم جامعه و رفتار انسان و تحلیل‌های ساختاری و نهادی آن است. این علوم کمابیش نقش انتقادی دارند و منتقد وضع جاری به سوی بهبود امور هستند، یا مدافع وضعیت موجود برای پرهیز از رفتن به سوی پرتگاه هستند.

🔘علوم انسانی مانع اصلی در راه قدرت‌گیری طرفداران شبه علم یا گرایش‌های ضد علمی است. علوم انسانی مانع از اوج‌گیری عوام‌گرایی است. آن نوع عوام‌گرایی که اراده‌گرایی را ترویج می‌کند، وعده‌های پوچ و سرخرمن می‌دهد و ادعا دارد که عالم و آدم را در طرفۀالعینی آباد یا تعمیر! می‌کند. علوم انسانی ذهنیت‌های نقاد را تقویت می‌کند که هر چیزی را به سادگی نپذیرند، و برای آن استدلال و شواهد می‌خواهد.

🔘ویژگی اصلی هر علم از جمله علوم انسانی، روش تحقیق آن است. از این رو علوم انسانی ادعاهای بدون دلیل را که از خلال روش تحقیق شناخته شده ثابت نشده باشد نمی‌پذیرد. علم و علوم انسانی مستند حرف می‌زند و متکی به آمار و ارقام است. در ساختاری که علم‌گرا باشد، به طور قطع، علوم انسانی و اندیشمندان آن جایگاه معتبری دارند، و مهم‌تر از این جایگاه آن است که براساس ادبیات علمی با همه ویژگی‌های آن نظر می‌دهند و سیاست‌گذاری می‌کنند.

🔘متأسفانه در دو سال اخیر این گرایش دست بالا را در ساختارهای رسمی یافته است. به همین علت هجوم شدیدی را در عمل و در نظر علیه این علم و حاملان و نهادهای آن آغاز کرده است. این کار حتی با حمایت از شبه علم یا ضد علم در پزشکی آغاز شد که به علت کرونا اهمیت یافت ولی تبعیت از شبه علم در پزشکی هزینه‌های جدی دارد، لذا بخش مهمی از مخالفان علم از کنار آن گذشتند و خود را مقید به دستورات دانش پزشکی نمودند.

🔘هم‌چنین در حوزه مهندسی و علوم پایه معمولاً سکوت می‌کنند و حرفی جز تعریف و تمجید نمی‌زنند، چون در آنجا شبه علم زمینه چندانی ندارد، هر چند این گرایش در مواردی اثرات خود را در همین زمینه هم نشان می‌دهد، که کرونایاب مستعان یا ادعاهای عجیب و غریب در فن‌آوری از این نمونه است.

🔘ولی میدان اصلی تاخت و تاز آنان علوم انسانی است که هر کس با هر بضاعتی خود را صاحب صلاحیت می‌داند که در آن وارد شود و نظر دهد. حتی فراتر از علم، وارد معجزات و کرامات این و آن نیز می‌شوند، و بدیع‌ترین تحلیل‌ها و نظرات را در باره سیاست، تاریخ، اقتصاد و جامعه و روان آدمی از هر تریبون و منبری روانه بازار می‌کنند و با کشیدن شکل مار، می‌کوشند نویسنده مار را از گردونه رقابت حذف کنند.

🔘تهاجم به افراد و استادان و اندیشمندان نهادهای علوم انسانی از این جمله است که حتی صدای اعتراض بخش قابل توجهی از همفکران سابق خودشان را هم در آورده است. این فرآیند آغاز سقوط و ارتجاع است.

🔘آنان علوم انسانی را در خدمت توجیه و تبیین افکار و برنامه‌های غیر علمی خود می‌خواهند. در حالی که علم و علوم انسانی در خدمت قدرت نیستند، در خدمت حقیقت هستند. آنان علم را مثل رسانه‌هایشان «روایت‌محور» می‌خواهند و نه «حقیقت‌محور».

🔘🔘رسانه روایت‌محور بی‌اثر و غیر کارکردی است، چه رسد به اینکه علم بخواهد روایت‌محور، آن هم روایت رسمی باشد. علم روایت‌محور همان مثلث چهار ضلعی و از نوع حشو قبیح است.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴وضع آموزش عالی، ادامه آموزش عمومی

🔺اعتماد ۲۰ تیر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘اگر کسی بگوید که دو زیرساخت مهم ایران، یعنی «آموزش» و «بهداشت و درمان» به صورت آگاهانه در حال آب شدن هستند آن را باور کنید. نیازی به باور انتزاعی نیست، چرا که همه به صورت عینی و ملموس می‌بینیم که این دو ویژگی زیرساختی چگونه در سراشیبی هستند و چه شاهدی بهتر از اینکه صدای خود مسئولین امر نیز در آمده است.

🔘آمار فاجعه‌باری که از نابرابری آموزشی در ورود به دانشگاه از سوی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ارایه شد، مصداق این ادعاست. آنان سیاست‌گذار و همه کاره کشور در حوزه آموزش و فرهنگ هستند و باید پاسخگو باشند، ولی دریغ از یک پاسخگویی مجاب کننده که بجای آن در نقش منتقد و مطالبه‌گر ظاهر شده‌اند، و معلوم نیست که مخاطب چنین وضعی چه کسی باید باشند؟

🔘نابرابری آموزشی نقش مضاعف و تشدیدکنندگی دارد، فرق می‌کند با نابرابری های دیگر. در واقع این نوعی از نابرابری در سرمایه‌گذاری است و موجب کاهش وزن سرمایه نیروی انسانی در توسعه جامعه می‌شود، و با نابرابری در سرمایه مالی یا فیزیکی فرق دارد و بسیار زیان‌بارتر است.

🔘هنگامی که بخش اصلی جامعه از ورود به دانشگاه محروم می‌شود یا در مقطع آموزش عمومی نمی‌تواند پیشرفت کند، این به معنای اتلاف منابع انسانی است. مثل چاه‌های نفت که در برخی کشورها همه نفت را استخراج می‌کنند و در برخی دیگر بدون امکان تزریق گاز و نیز با بهره‌برداری نادرست، شاید نیمی از نفت در زمین باقی می‌ماند و غیر قابل استحصال می‌شود. در حقیقت این وضعیت نابرابری آموزشی موجب می‌شود که بیش از نیمی و شاید بیشتر، از نیروی انسانی در فرآیند آموزش رشد و ارتقا پیدا نکنند، و در خدمت توسعه ملی در نمی‌آیند.

🔘آمار رسمی ارایه شده نشان می‌دهد که دانش‌آموزان دارای رتبه‌های زیر ۳۰۰۰ کنکور، جایگاه طبقاتی بسیار نابرابری دارند. سهم سه دهک بالا به سه دهک پایین با توجه به جمعیت آنها، حدود ۴۰ برابر بیش‌تر است. سهم دهک بالا به دهک پایین حدود ۲۴۰ برابر بیش‌تر است. این نابرابری آموزشی دیر یا زود به نابرابری اقتصادی نیز تبدیل خواهد شد. اگر ضریب جینی را در نابرابری آموزشی محاسبه کنیم، بالای ۷۵ درصد خواهد بود.

🔘نکته اصلی این است که مدارس دولتی از گردونه آموزش موثر و مفید عملاً خارج شده‌اند، و سهم مدارس غیر دولتی ۳۵ برابر بیش‌تر از دولتی‌ها است در حالی که نسبت تعداد دانش‌آموزان آنها به مدارس دولتی در مقطع دوم دبیرستان ۱۵ به ۱ به سود مدارس دولتی است.

🔘ولی ماجرا فقط وجود نابرابری در سطح پذیرش کنکور نیست، بلکه بدتر از آن در سطوح ابتدایی و متوسطه نیز نزول فاحشی را در کیفیت و دسترسی فرزندان طبقات پایین جامعه شاهدیم. این مسأله در آزمون‌های بین‌المللی و نیز در تجربه زیسته آموزگاران و نیز در آمار ترک تحصیل و افزایش آن به وضوح دیده می‌شود. همچنین عوارض این افت کیفیت آموزشی فقط به مسایل اقتصادی محدود نخواهد بود، بلکه تبعات فرهنگی آن بسیار بیش‌تر است.

🔘از سوی دیگر آموزش عالی کشور نیز به صورت برنامه ریزی شده در حال کاهش کیفیت است. از طریق عدم جذب استادان باسوادتر و به جای آن پذیرش فارغ‌التحصیلان رانتی که حتی از حداقل معیارهای علمی نیز برخوردار نیستند، مهاجرت بخش مهمی از استادان برجسته و یا بازنشستگی و اخراج آنان و نیز پذیرش دانشجو با معیارهای غیر علمی در مقاطع بالاتر از کارشناسی بویژه دکترا و افزایش سهمیه‌ها و اخیراً نیز توصیه‌ها و تقلب‌هایی که در عمل منجر به اخراج داوطلبان متقلب نشد، جملگی حکایت از آن می‌کند که نهاد و زیرساخت آموزش کشور که نقطه قوت آن شناخته می‌شد در حال تبدیل شدن به نقطه ضعف آن است.

🔘مشکلات آموزش عالی کشور گر چه متفاوت از مشکلات آموزش عمومی و متوسطه است، ولی در نهایت هر دو به یک جا ختم می‌شوند. حرکت به سوی مکتب‌خانه‌های قدیمی، حتی اگر شکل و ظاهر آنها متفاوت باشد، گر چه برخی افراد ابایی ندارند که شکل و شمایل ظاهری را نیز به صورت گذشته در آورند.

🔘وضعیت آموزش عالی کشور در ادامه وضع آموزش عمومی و متوسطه است و آبشخور مشکلات هر دو یکسان است. دور شدن از علم و روش علمی و استقلال نسبی حوزه آموزش معطوف به پرورش افرادی خلاق و توانمند و مستقل.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴چراغ‌هایی که روشن نمی‌شوند

🔺اعتماد ۱۸ تیر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘اختلاف میان ما بعضاً یا ناشی از اختلاف در حکم است یا در تطبیق مصداق. برای نمونه غالب مسلمانان مطابق نص بر حرمت شراب اتفاق نظر دارند. ولی گاه ممکن است که در باره مصداق آن تفاوت نظر باشد.

🔘این دو اختلاف در دو سطح گوناگون قرار دارد و شیوه حل آنها نیز متفاوت است. حل اختلاف نوع اول قدری پیچیده و سخت است، زیرا این اختلاف مبنایی است، ولی اختلاف در تطبیق مصداق چنین نیست، در بیش‌تر موارد یک امر کارشناسی است. به نظر می‌رسد که بخش مهمی از اختلافات ما ناشی از تفاوت برداشت در مصداق است.

🔘در این یادداشت می‌خواهم به یکی از مهم‌ترین آنها یعنی «حق مردم» اشاره کنم. ظاهراً در این تردیدی نیست که همه نیروهای موجود اعم از آنان که در حکومت دست بالا را دارند یا اصلاح‌طلبان یا منتقدان رادیکال‌تر در مضمون حق مردم اختلاف نظری ندارند، ولی هر کدام به فراخور مردم را در سوی خود ارزیابی می‌کنند.

🔘اتفاق نظر نسبت به این قاعده چنان است که حتی در نگاه بکلی متفاوت مرحوم آقای مصباح یزدی نیز به هر طریقی نه بر حق مردم به معنای شرعی بودن، بلکه به حق مردم به معنای ضروری بودن آن در ادامه حکومت اقرار کرده‌اند.

🔘اگر از این زاویه نگاه کنیم، وضعیت ما تا حدی مثل داستان مولوی در توصیفات متفاوت افراد از فیل در تاریکی است و راه‌حل رفع اختلاف نیز روشن کردن چراغی است که فیل را همه ببینند در حالی که در زمان تاریکی فیل را از طریق لمس آن را توصیف می‌کردند و توصیف هر کس بستگی داشت به اینکه کجای فیل را لمس کرده بود.

🔘روشن کردن چراغ برای فهم و دیدن واقعیتِ نگاه مردم چند راه مشخص دارد. اول شیوه‌های مستقیم قانونی مثل رفراندوم است. دوم حضورهای انتخاباتی است. البته حضور انتخاباتی تعبیر و تفسیرهای گوناگونی دارد که فعلاً قصد پرداختن به آن را ندارم. سوم پیمایش‌های اجتماعی و نظرسنجی است که طبعاً باید معتبر باشد، هم از حیث مرجع انجام‌دهنده و هم از حیث اعتبار پرسش‌ها و روش تحقیق.

https://telegra.ph/چراغ%E2%80%8Cهایی-که-روشن-نمی%E2%80%8Cشوند-07-08

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴فقط دیگران نباشند؛ همین

🔺اعتماد ۱۷ تیر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘کوشش برای تخلیه خانه اندیشمندان علوم انسانی از سوی شهرداری تهران اتفاق مهمی بود که به لحاظ معانی مستتر در پشت این اقدام اهمیت فراوانی دارد. در میان مجموعه‌ای از مطالبی که در این باره گفته شده است، می‌توان به یک نقل قول کوتاه از دکتر نعمت‌الله فاضلی اشاره کرد که گُل ماجرای مذکور است.

🔘او که به همراه برخی دیگر از اندیشمندان علوم انسانی برای دفاع از موجودیت این خانه، بلافاصله به محل رفته بودند، گزارشی از گفتگوهای خود با مامور اجرای حکم یعنی مدیرکل فرهنگی و اجتماعی شهرداری را طی یادداشتی منتشر کرد. همه آن خواندنی است ولی من فقط به این بخش از آن نوشته می‌پردازم:
▪️«جناب نماینده شهرداری گفت نمی خواهیم در خانه را ببینیدیم، می خواهیم مدیریت و ساختار اینجا را تغیبر  دهیم تا استادان دیگر، یعنی «استادان بسیجی و ارزشی و انقلابی» اینجا بیایند.»▪️

🔘با اطمینان می‌توان گفت که همه ماجرا همین است، ولی ابعاد این گزاره را باید تبیین کرد. اول اینکه استادان مورد نظر آقایان تقریباً همه جا را در اختیار گرفته‌اند و جایی نمانده که در آنجا حاضر نباشند. از کرسی‌های مثلاً آزاداندیشی گرفته، تا دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی و... تا صدا و سیما و سایر رسانه‌های تابع آن جناح؛ همه و همه ۲۴ ساعته در اختیار آنان است.

🔘پس به لحاظ جا و مکان و رسانه و... هیچ کمبودی ندارند، جز اینکه خیلی خیلی اضافه بر ظرفیت دارند. نکته جالب این است که در تمام این فضاها به صورت یک سویه حرف می‌زنند، مصداق خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی شده‌اند.

🔘در همین شهرداری نیز چیزی که کم ندارند ساختمان و بودجه است. همان اداره کلی که مسئول اجرای این دستور شده است، بهترین مکان و امکانات را در ابتدای اتوبان کردستان در اختیار دارد، و بودجه و امکانات فراوان هم دارند، رسانه و روزنامه هم دارند، پس چرا این ارزش‌ها و افکار را در آنجاها اظهار و تبلیغ نمی‌کنند؟ و هر روز چشم طمع به سرمایه‌های دیگران دوخته‌اند؟

🔘نکته دوم اینکه شاید آنان در پی سوار شدن بر بِرَند هستند. گمان دارند که خانه اندیشمندان به اندازه کافی تبدیل به برند شده است و در صورت در اختیار گرفتن آن می‌توانند صاحب این برند شوند و این اعتباری است که نمی‌توانند از خودشان ایجاد کنند.

🔘این تصور نیز غلط است. برند آن خانه نه نام آن است و نه مکانش، بلکه عملکردش است. گذاشتن علامت بنز روی ژیان این خودرو را تبدیل به بنز نمی‌کند. مثل رسانه‌هایی که در اختیار دارید. آنها برندهای معتبری نبودند؟ قطعا بودند ولی امروز به چه وضعیتی دچار شده‌اند؟ تازه آنها چون مخاطبان عمومی دارند، می‌توانستند مدتی را از اعتبار قبلی سواری گرفت، در حالی که این خانه، مخاطبان خاص دارد و برای بی‌اعتبار شدن فعالان جدید آن یک لحظه هم کافی است.

🔘نکته سوم این است که به احتمال قوی می‌دانند که قادر نیستند از این طریق اندیشه‌ای را تبلیغ کنند و جا بیندازند، چون هزاران برابر این امکان را دارند ولی دریغ از یک گام رو به جلو. پس هدف اصلی همان حذف دیگران و بلاموضوع کردن رقابت است. بویژه آنکه اگر حرفی داشتند، حتماً می‌توانستند در اینجا هم حضور یابند و حرف خود را بزنند.

🔘در حقیقت مشکل اصلی آنان وجود «غیر» است. اثبات خودشان ممکن نیست ولی نفی و حذف دیگران را ممکن می‌دانند. ولی این رویکرد نتیجه‌بخش نیست. به این علت روشن که اگر نتیجه می‌داد که تا حالا داده بود و این اندازه عقب‌گرد کشور را شاهد نبودیم.

🔘مشکل اصلی وجود تنگ نظری افراطی است. در مورد دفتر انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران نیز درخواست تخلیه را نمودند، ولی کار به دادگاه کشید و خیلی راحت محکوم شدند، و هزینه‌های فراوانی را برای آن از جیب مردم تهران پرداختند، در حالی که واضح بود که حقی ندارند.

🔘🔘فقط می‌خواهند دیگران نباشند. همین.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴افول اسلامیت

▪️ریزش از «جریان اسلامی» به کدام سو روانه می‌شود؟

🔺نقد اندیشه شماره ۱ تابستان ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔹نشریه نقد اندیشه درخواست یادداشت کوتاهی در پاسخ به این پرسش‌ها نمود.
ارزیابی جریانهای فکری و گفتمان‌های معرفتی در سده جدید
1- با نظر به تحولات یک سال اخیر، آرایش جریانهای فکری ایران در سده جدید چیست و در طول نیم دهه گذشته چه تغییرات و تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟
2- کدام جریانها از هژمونی، چگالی و قدرت بیشتری برای تاثیرگذاری بر صحنه فکری کشور برخوردارند؟
3- فرجام گفتمانهای درون اندیشه انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید و آیا خرده گفتمانهای تجزیه شده آن قدرت پیوند دوباره با یکدیگر دارند؟

پاسخ‌های مختصر خود را با ارجاع به پژوهش‌هایم در باره نامگذاری کودکان و سایر تجربیات خود به شرح زیر نوشتم.


🔘از نظر برخی تحولات یک سال اخیر ایران جالب و غیرمنتظره بود ولی واقعیت این است که این تحولات مسبوق با سابقه است و ریشه در چند دهه گذشته داشته و اکنون در سطح آشکارتری دیده می‌شود. به‌عبارت دیگر جریان آرام تحولات در زیر پوسته‌های زمخت سیاست نادیده گرفته می‌شد، و شاید به تعبیر دقیق‌تر صاحبان قدرت علاقه‌ای نداشتند که آن‌ها را ببینند. یافته‌های من در نیم‌قرن اخیر تحولات نام‌گذاری کودکان تهرانی نشان می‌دهد که چگونه مجموعه جریان‌های فرهنگی و فکری در حال تحول آرام هستند.

https://telegra.ph/افول-اسلامیت-07-05

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴سرریز خانه به خیابان

🔺اعتماد ۱۳ تیر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘یکی از ایرادهایی که به سیاست‌های رسمی و قانون مربوط به حجاب وارد است، تعارض خیابان و خانه بود. در واقع سیاست رسمی و قانون بر این اساس بود که زنان نباید در معابر و انظار عمومی پوششی داشته باشند که ناقض حجاب شرعی باشد.

🔘فارغ از این موقعیت مکانی می‌توانند هر گونه پوششی داشته باشند، در نتیجه خیلی راحت در نشست‌های غیر عمومی، مهمانی‌ها، خانه و هر جای غیر عمومی دیگر کاملاً آزاد بودند و برحسب سلایق و علایق خویش لباس می‌پوشیدند.

🔘این وضع برای چند دهه ادامه یافت، در نتیجه همه کودکانی که در این چند دهه به دنیا آمدند و بزرگ شدند، با وضعیتی دوگانه مواجه گردیدند. اجتماعی شدن آنان در اصل در محیط‌های خصوصی نیمه باز یا بسته و خانه بود، به همین علت در نوع پوشش کاملا آزاد بودند در مقابل در محیط‌های رسمی و معابر و انظار عمومی مجبور بودند که از الگوی متفاوتی تبعیت کنند.

🔘البته تعداد زیادی از آنان در محیط خانه و مهمانی براساس همان الگوی عمومی بزرگ شدند، ولی آنان که در محیط خانه و خصوصی به گونه دیگری بودند نیز کم نبود و به مرور زمان زیاد و زیادتر هم شدند. این افراد جوان به مرور و برخلاف پدر و مادرانشان با منطق حاکم بر این تفاوت همراهی نمی‌کردند، در نتیجه اولین فرصتی که پیش آمد در برابر آن قرار گرفتند.

🔘البته همیشه حدی از تفاوت در پوشش و رفتار در خانه و خیابان وجود دارد و این در همه جوامع کمابیش هست، ولی شدت آن در ایران بسیار زیاد بود. نکته مهم این است که وجود این تفاوت و حتی تعارض برخلاف انتظار حکومت موجب تشدید گرایش به پوشش آزاد نزد زنان شده است، زیرا نوعی تقابل و تبعیض را علیه خود حس می‌کنند.

🔘در نتیجه نسل‌های جدید نسبت به نادیده گرفتن این تعارض جدی‌تر هستند، ضمن آنکه وضعیت پوشش در خانه و محل‌های خصوصی هم نسبت به گذشته بسیار تفاوت کرده است.

🔘آن سیاست در عمل شکست خورده، ولی اکنون سیاست دیگری در پیش گرفته‌اند که عوارض آن بدتر است. حالا مسیر عکس طی می‌شود. یعنی خیابان و انظار عمومی را رها کرده‌اند، چون نمی‌توان با آن برخورد کرد، و در عوض گریبان اماکن را گرفته‌اند. کاری که مطلقاً از منطق استواری تبعیت نمی‌کند، ضمن اینکه غیر قانونی هم هست.

🔘در واقع می‌گویند گر چه زنان در خیابان واجد پوشش شرعی نیستند، ولی مغازه‌دار، رستوران‌دار، مسافرپذیر، هتل‌دار و کافه و... نباید آنان را به محل خود راه دهند!! چرا؟ هیچ دلیل منطقی و مجوز قانونی برای آن وجود ندارد.

🔘هنگامی که نتوانستید مانع از سرریز فرهنگ از خانه به خیابان شوید، چگونه می‌توانید مانع از سرریز آن از خیابان به اماکن شوید؟ این کار قرار دادن مردم جلوی یکدیگر است. در واقع نارسایی قدرت در اجرای قانونی که غیر قابل اجرا است را می‌خواهند با یک اقدام نادرست و غیر قانونی دیگر جبران کنند.

🔘این فلسفه و شیوه درستی برای اعمال قدرت و مدیریت جامعه نیست. سیاست وصله پینه کردن ره به جایی ندارد، راه‌حل ماجرا در انداختن یک گفتگوی آزاد برای بحث در باره پوشش عمومی است و اینکه آیا می‌توان برای آن در همه جا و در هر شرایطی حدود قانونی تعیین و مهم‌تر از آن اینکه چنین قانونی را اجرایی کرد؟ اگر بلی آن حدود چگونه است؟ و مرجع تشخیص آن کیست؟

🔘این کار باید با مشارکت همگان و بویژه زنان از همه سلایق باشد. این تصور را از ذهن خود بیرون کنیم که با نوشتن قانون، اراده حاکم محقق و اجرایی می‌شود. قانون باید از جانب اکثریت جامعه عادلانه و منصفانه تلقی شود.

🔘می‌گویند یک نفر دیر به فرودگاه رسید و هواپیمای او پرواز کرده بود. نمی‌پذیرفت و می‌گفت بلیط دست من است، هواپیما کجا رفته؟! قانون بدون پشتوانه و پذیرش مردم، مثل بلیط هواپیمایی است که پس از پرواز دست شما باشد.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴میان دموکراسی‌خواهی و توسعه‌گرایی باید توازن ایجاد کرد

🔺سلسله گفت‌و‌گوهای عصر ایران دربارۀ «توسعه» ۲۹ مرداد ۱۴۰۲

▪️این تصور که اصلاح طلبان تنها دنبال توسعۀ سیاسی بودند نه توسعۀ اقتصادی خطاست. زیرا دنبال توسعۀ متوازن سیاسی بودند. با سطح پایین اقتصاد، نمی‌توان توسعۀ سیاسی چشم‌گیر پیدا کرد

🔹عصر ایران؛ هومان دوراندیش - بحران‌های اقتصادی و اجتماعی موجود در ایران کنونی، بسیاری از صاحب‌نظران و مردم عادی را آرزومند تأسیس دولتی توسعه‌گرا کرده است. یعنی دغدغۀ دموکراتیزاسیون که دست‌کم دو دهه (از ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۶) در بین نیروهای اجتماعی مدرن جامعۀ ایران اولویت داشت، امروزه کم‌نگ‌تر از قبل شده و مطالبۀ توسعه‌گرایی ولو به شکل غیردموکراتیک، جای آن را گرفته است.

🔹این‌که توسعه چیست و جامعۀ توسعه‌یافته چه مشخصاتی دارد و چهره‌ها و جناح‌های سیاسی برجستۀ ایران در چند دهۀ اخیر چه نسبتی با توسعه‌گرایی داشتند و بین توسعه دموکراسی چه نسبتی وجود دارد و آیا از منظری توسعه‌گرایانه، انقلاب سال ۵۷ لازم بود یا نه، و آیا می‌توان با اعراض از توسعه‌گرایی، مدعی پیشرفت‌طلبی و ترقی‌خواهی شد، و این‌که در ایران آینده توسعه‌گرایی باید در اولویت باشد یا دموکراتیزاسیون، سؤالاتی است که در مصاحبۀ عصر ایران با عباس عبدی، جامعه‌شناس و تحلیل‌گر سیاسی، مطرح شده است.

🔹آقای عبدی، لطفا ابتدا بفرمایید شما چه تعریفی از مفهوم "توسعه" دارید و کشور توسعه‌یافته را واجد چه مشخصاتی می‌دانید؟

https://telegra.ph/میان-دموکراسی%E2%80%8Cخواهی-و-توسعه%E2%80%8Cگرایی-باید-توازن-ایجاد-کرد-08-25

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴قانون باید مبتنی بر خواست عمومی باشد

▪️گزارش حجاب زیرنظر سید محمد خاتمی یک الگو برای همه نیروهای سیاسی و حکومت است. این گزارش ظرفیت تبدیل شدن به پایه‌ای برای یک گفتمان را دارد.

🔺جماران ۲۸ مرداد ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔹در شرایط فعلی که حجاب تبدیل به موضوع کشمکش میان دولت و جامعه شده است، راهکار میانه‌ای همچون گزارش اخیر زیرنظر سید محمد خاتمی چه وجه و جایگاهی دارد؟ در شرایطی که جامعه معترض است و نهاد قدرت میل به گفت و گو ندارد، آیا اساسا «ارائه راهکار» پاسخگوی وضعیت فعلی جامعه هست؟

🔘فارغ از اینکه با محتوای این گزارش موافق یا مخالف باشیم، به نظر من یک الگوی شُسته و رفته برای همه نیروهای سیاسی و حکومت است که اگر می‌خواهند وارد یک مسأله‌ای شوند، مقدمه لازمش این است که از این نوع گزارش‌هایی را ارائه کنند. همین الآن دولت برای این ماجرا لایحه داده و مجلس هم به پستو برده و دارند رسیدگی می‌کنند. اما مسأله این است که اینها چنین گزارشی را نمی‌دهند که مسأله چیست؟ ابعاد مختلفش چگونه است؟ و ما باید چطور با آن برخورد کنیم؟ یک کلمه راجع به چنین مسائلی گفته نمی‌شود، دو دلیل دارد؛ یا چنین چیزی را ندارند که بگویند و همینطور باری به هر جهت می‌خواهند قانون تصویب کنند یا یک چیزهایی هست که نمی‌خواهند بگویند.

🔘این گزارش به لحاظ شکل و ساختار، یک گزارش به نسبت استاندارد و معیاری است برای همه موضوعاتی که می‌خواهیم در مورد آن بحث کنیم و تصمیم بگیریم این گزارش از نوع تحلیلی-تجویزی است. هر نیروی سیاسی باید بتواند چنین گزارشی را بدهد؛ چه دولت باشد و چه نیروی سیاسی. این هم یک راه میانه نیست؛ اینکه بگوییم نه این طرف و نه آن طرف، راه میانه. این راهی است که واقعیت است و گزارش از واقعیت صحبت می‌کند.

https://telegra.ph/قانون-باید-مبتنی-بر-خواست-عمومی-باشد-08-19

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴سیاستِ مبارزه

🔺اعتماد ۳۱ مرداد ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘گر چه صلاحیت کافی برای نوشتن در باره تاریخ را ندارم بویژه آنچه که به ۱۳۳۲ و پیش از آن مربوط می‌شود، از این رو این متن را تاریخی نبینید، بلکه بیش‌تر با رویکرد جامعه‌شناسی سیاسی به آن نگاه کنید و در حد یک نظر می‌تواند قابل استفاده باشد.

🔘امسال مسأله ۲۸ مرداد و کودتا بودن یا نبودن آن بیش از گذشته مطرح شد. گر چه این مباحث نزد برخی نیروها هویتی است، ولی می‌توان ماجرا را به گونه دیگری هم دید. از این زاویه بنده نیز توییتی نوشتم که:
▪️”‏هنگامی که سیاست هدف تامین خیر عمومی و سازش را زمین گذاشت و به مبارزه و ستیز روآورد، به مرور شاهد وضعیتی شدیم که زمینه‌ساز اتفاقات ۲۸ مرداد شد و این وضعیت به نوبه خود موجب تشدید مبارزه و ستیزهای بعدی شد و مفهوم واقعی سیاست به حاشیه رفت و هنوز هم برنگشته است.“▪️
سپس یک خواننده محترم در زیر آن نوشته بود که؛ «پس شما هم کودتا را رد می‌کنید و شاه اقدام قانونی کرد.» در این یادداشت می‌کوشم که مفاد آن توییت و نظرم را توضیح دهم.

🔘کودتا بودن یا نبودن دو وجه حقوقی و سیاسی دارد. از منظر حقوقی هر دو نظر وجود دارد که شاه می‌توانست یا نمی‌توانست مصدق را از نخست وزیری عزل کند. تا آنجا که بنده خوانده‌ام کفه شواهد به سود اقدام شاه نیست، ولی کفه او کاملاً هم خالی نیست.

https://telegra.ph/سیاست-مبارزه-08-21

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴شبه علم علیه علم

🔺اعتماد ۲۹ مرداد ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘باورکردنی نیست که عده‌ای متقلب و فریبکار به جان سلامتی و بهداشت مردم بیفتند و تحت عناوین پرطمطراق و پوچ مثل طب سنتی و اسلامی و ایرانی در فضای مجازی جولان دهند و یا مردم را گمراه کنند یا سرکیسه نمایند یا هر دو. جالب اینکه همه اینها خلاف بدیهیات حقوقی و مستوجب مجازات است، ولی دریغ از وجود یک دادسرای حساس نسبت به امور پزشکی و بهداشتی تا به حساب این جماعت برسد.

🔘البته دادسرای نظام پزشکی هست ولی صرفا می تواند به شکایاتی که از پزشکان می شود رسیدگی کنند و با توجه به پزشک نبودن این شیادان اختیارات انتظامی نظام پزشکی برای مواجهه با آنها کافی نیست. در واقع دادسراهای عادی باید به سراغ این مجرمین بروند.

🔘تأسف‌بارتر اینکه برخی رسانه‌های رسمی نیز مستقیم یا غیر مستقیم از این جریان حمایت می‌کنند و مقامات وزارت بهداشت و درمان نیز به جای دفاع از حریم علم و مخالفت با این متقلبان یا سکوت می‌کنند یا به شکل دیگری با برخی از مطالبات آنان همراهی می‌کنند. آخرین نمونه این است که ظاهرا ‏تعرفه انداختن هر زالو هشتاد هزار تومان ده زالو در يك جلسه هشتصد هزار تومان که سواي ٢٠٠هزار تومان ويزيت است. در مقابل تعرفه پزشك عمومي ١٢٠ هزار تومان معادل يك ونيم زالو! تعیین شده است.

🔘برای فهم ماجرا کافی است به برخی تجویزهای عجیب که توسط روحانیت مدعی طب اسلامی و نیز برخی افراد دیگر در فضای مجازی مطرح شده توجه کنیم. ادعاهایی که دخالت در امر پزشکی و سلامت مردم و جرم مسلم است.

https://telegra.ph/شبه-علم-علیه-علم-08-19

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔻حق فراموش شده روزنامه‌نگاران

▫️«عباس عبدی» و «احمد زیدآبادی» روزنامه‌نگاران پیشکسوت و تحلیلگران سیاسی به سوالات اساسی در زمینه آزادی رسانه و نحوه نظارت بر آن‌ها پاسخ‌ دادند.

▫️احمد زیدآبادی به آزادی رسانه‌ها و عدم دخالت دولتی حتی در عصر گسترش ارتباطات و دوران حاضر و پدیده‌های جدید رسانه اعتقاد دارد و نظارت‌های از بالا به پایین را لازم نمی‌داند.

▫️برخلاف زیدآبادی اما عباس عبدی معتقد است که سوگیری‌های سیاسی و جانبدارانه نهادهای نظارتی باعث شده تا فعالان عرصه رسانه نسبت به هر نوع نظارتی بدبین باشند، در حالیکه به باور عبدی نوعی از نظارت در هر حرفه‌ای لازم است.

▫️عباس عبدی ضمن برجسته دانستن رسالت ناظر حرفه‌ای و نه لزوما دولتی، گرایش خود رسانه به حقیقت را عامل اعتبار و قدرت رسانه می‌داند.

▫️احمد زیدآبادی نیز معتقد است شان روزنامه‌نگاری تا حدی بر استقلال اتکا دارد مگر اینکه پای درآمدهای ناسالم و وابستگی مالی کثیف در جریان باشد.

▫️این نشست به همت «واحد مطالعات گروه رسانه‌ای دنیای اقتصاد» برگزار شده است.

📺 @eco_khabar

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴پذیرش رسانه‌ی افشاگر برای مردم نوعی مبارزه است

🔺 انصاف‌نیوز؛ محمد توکلی، ۲۵ مرداد ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔹سیاست رسانه‌ای حاکم بر کشور و همینطور عملکرد رسانه‌های داخلی تا چه حد بر رشد و گسترش رسانه‌هایی که مدعی افشاگری هستند تاثیرگذار بوده است؟

🔘رسانه‌های افشاگر محصول فقدان و غیبت رسانه‌های کارآمد رسمی است. وقتی رسانه‌ی رسمی اطلاع‌رسانی درست و به موقع نداشته باشد یا نتواند اعتماد مخاطب را جلب کند مخاطب را از یک کالای خیلی مهم و مورد نیاز یعنی خبر محروم کرده‌ است. در نتیجه مخاطب دنبال رسانه‌ها و نهادهای غیر رسمی می‌رود زیرا فکر می‌کند که آنها حتما حقیقت را می‌گویند. آنها هم حقیقت و مجاز را در هم می‌آمیزند و کسی هم نیست که مسئولیت بپذیرد و اینها را تفکیک کند به همین دلیل اخبار آنها برای مخاطب جذاب می‌شوند.

🔘بنابراین، افشاگری‌ها محصول فقدان رسانه‌ی آزاد و قانونمند رسمی در کشور است. برای این موضوع نمی‌توانیم دیگران را محکوم کنیم. برای مثال، هنگامی که کارگاه‌های ساخت کفش را تعطیل کنید و کفشی وجود نداشته باشد یک پینه‌دوزی پیدا می‌شود که با لاستیک و چیزهای بی کیفیت یک محصولی به نام کفش درست می‌کند و می‌فروشد ما هم مجبوریم بخریم.

🔘خبر هم همینطور است؛ تا زمانی که رسانه‌ی رسمی وجود ندارد یا اگر باشد، وظیفه اطلاع‌رسانی خود را به درستی انجام نمی‌دهد مردم را از دسترسی به یک نیاز مهم آنها (خبر) محروم می‌کند. مردم هم به ناچار سراغ رسانه‌های غیررسمی و افشاگر می‌روند و آنها هم خبر را برایشان تهیه و تولید می‌کنند؛ اینکه آن خبرها تا چه حد درست یا غلط است و چقدر با اصول حرفه‌ای تطابق دارد بحث‌های دیگری است.

https://telegra.ph/پذیرش-رسانه%E2%80%8Cی-افشاگر-برای-مردم-نوعی-مبارزه-است-08-17

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴ارز ۴۲۰۰ و بنزین ۱۵۰۰

🔺اعتماد ۲۴ مرداد ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘بنزین ۱۵۰۰ تومانی چه فرقی با ارز ۲۸ هزار تومانی دارد؟ اگر دقیق نگاه کنیم همه از یک ذهنیت سرچشمه می‌گیرند. اگر ارز ۴۲۰۰ تومانی پوست خربزه‌ای زیر پای اقتصاد کشور بود، ارز ۲۸ هزار تومانی نیز پوست موزی است که زیر پای اقتصاد گذاشته شده است. البته بنزین ۱۵۰۰ تومانی حتی خطرناک‌تر از آن است.

🔘اگر این بنزین موجب مصرف غیر بهینه و افزایش مصرف می‌شود، ارز ۲۸ هزار تومانی نیز به همین گونه عمل می‌کند. این بنزین شوتی‌های خود را ایجاد می‌کند، و این ارز رانت‌های خود را، که البته حمل و نقل ارز رانتی برخلاف حمل و نقل شوتی‌های بنزین دیده نمی‌شوند. این خبر را بخوانید:
▪️«اتش‌نشانی کرمان: حوالی ساعت ۳ بامداد در خانه ای پر از بنزین قاچاق انفجار شدیدی رخ داد که صدای آن در بیشتر مناطق کرمان شنیده شد. به بیش از ۲۰ خانۀ اطراف و ۵ خودرو آسیب رسید.»▪️
بدتر از این را هم در ارز ۲۸۰۰۰ تومانی داریم.

https://telegra.ph/ارز-۴۲%DB%B0%DB%B0-و-بنزین-۱۵%DB%B0%DB%B0-08-14

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴زشتی مجازات بدون بیان

🔺 اعتماد ۲۲ مرداد ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘قوانین را در یک تقسیم‌بندی کلی به کیفری و حقوقی تقسیم‌بندی می‌کنند. در مورد قوانین کیفری قاعده «قبح عقاب بلا بیان» جاری است. این قاعده چنان واضح است که خداوند هم کسی را بدون اعلام قبلی مجازات نمی‌کند. بنابراین هر قانون کیفری باید به نحو شایسته و بایسته به اطلاع عموم برسد، زیرا پرهیز از انجام جرم مستلزم آگاهی و اطلاع از دلائل پرهیز از ارتکاب آن است. بویژه آنکه قاعده دیگری هم وجود دارد. بی‌اطلاعی از قانون هم شنیده نمی‌شود.

🔘نحوه اطلاع‌رسانی گاه کلی و سطحی است و گاه جزیی و عمیق. آن بخش از حقوق کیفری که با وجدان عمومی ارتباط مستقیم دارد، مستلزم اعلام کلی است. برای نمونه قتل و دزدی جرم است و مجازات معینی دارد، تقریبا همه جوامع آن‌ها را جرم می‌دانند. ولی مباحث جزیی همین جرایم نیازمند اطلاع‌رسانی دقیق است. مثلاً قتل بر اثر دفاع مشروع جرم نیست. ولی دفاع مشروع چیست؟ چه بسا فردی که مرتکب قتل با انگیزه دفاع مشروع شود ولی محکوم به قتل عمد و قصاص شود. برای حل این مشکل باید مردم اطلاعات عمیقی از استدلال‌های مطرح شده در تصویب این نوع قوانین داشته باشند و رسانه‌ها نیز به آن بپردازند.

🔘با این مقدمه باید گفت که تقاضای برخی از نمایندگان برای رسیدگی به لایحه حجاب طبق اصل ۸۵ خلاف بدیهیات قانون‌نویسی است. مطابق اصل ۸۵:
▪️«سمت نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری به دیگری نیست. مجلس نمی‌تواند اختیار قانون‌گذاری را به شخص یا هیئتی واگذار کند ولی در موارد ضروری می‌تواند اختیار وضع بعضی از قوانین را... به کمیسیون‌های داخلی خود تفویض کند، در این صورت این قوانین در مدتی که مجلس تعیین می‌نماید به صورت آزمایشی اجرا می‌شود و تصویب نهایی آنها با مجلس خواهد بود.»▪️

🔘ضرورت بررسی برخی لوایح و طرح‌ها در کمیسیونی ویژه و به دور از صحن علنی مجلس چیست؟ متأسفانه تا کنون از این اصل به نحو درستی استفاده نشده است، قانون مجازات بارها تحت همین عنوان تصویب شده، و‌ هنوز هم دایمی نشده است. گر چه آن قانون به علت تعداد زیاد موادش به کمیسیون ویژه ارجاع شده است، ولی قانون جوانی جمعیت و یا بعداً طرح صیانت به این علت با استفاده از این اصل رسیدگی شد که نمی‌خواستند مردم از جزییات موافق و مخالف نسبت به آن مطلع شوند، چون در هر دو مورد اگر طرح به صحن مجلس می‌آمد، قطعاً افکار عمومی متوجه سستی طرفداران طرح می‌شد و آن را رد می‌کرد، ولی چون در اتاق‌های در بسته رسیدگی شد، نتیجه آن همین وضعیتی است که می‌بینیم، هزاران میلیارد از پول ملت را هزینه کردند و به جای افزایش باروری و فرزندآوری آمار آن کمتر هم شده است.

🔘اکنون می‌خواهند موضوعی را که به شدت در افکار عمومی حساسیت ایجاد کرده دو باره مطابق اصل ۸۵ رسیدگی کنند. علت این کار روشن است، ترس؛ ترس از عرضه دلایل خود به افکار عمومی. کافی است توجیهات یکی از مسئولان کمیسیون قضایی مجلس را برای محرمانه شدن بررسی لایحه حجاب ببینیم وی معتقد است که
▪️نیازی نیست حتی همه نمایندگان درباره این قانون نظر دهند...این قانون حاکمیتی است و آنچه به مردم مربوط است این است که به آن عمل کنند... اگر لایحه به صحن می آمد، شاید بررسی آن 3 ماه طول می کشید؛ الان یک جمع بندی یکی دو روزه می خواهد تا پس از آن به شورای نگهبان برود.... ممکن است هر رسانه‌ای چیزی بگوید و طرح کلا هوا شود.▪️

🔘موضوع روشن است. این لایحه نه به لحاظ فلسفه کلی و نه از منظر معیارهای علم حقوق نمی‌تواند قابل دفاع باشد و از همه مهم‌تر افکار عمومی نیز متوجه نادرستی منطق طرفداران آن می‌شود، به همین علت نمی‌خواهند به صورت علنی و عمومی مورد بحث قرار دهند.

🔘برای مردم و رفتار روزمره آنان قانون جزایی نوشتن مستلزم استدلال‌ها و منطق قوی است، بویژه که این قانون ذیل مجازات‌های تعزیری و برحسب نظم عمومی نوشته شده است و مثل قوانین دیگر ذیل حدود و قصاص نیست که بگوییم در شرع تعیین شده و جای بحثی ندارد، هر چند آن موارد هم جزییات مهمی دارد که جای بحث دارد، ولی در مورد پوشش زنان که به تک‌تک آحاد مردم مربوط می‌شود، باید همه موضوعات به خوبی و شفاف طرح و در باره آن گفتگو شود.

🔘باید فهمید که فلسفه این قانون چیست؟ حدود تعریف شده برای پوشش تا چه حد سلیقه‌ای است؟ مجازات‌های مزبور براساس چه منطقی است؟ نظرات مردم کجا لحاظ شده است؟ مخالفان طرح چه می‌گویند؟ تناسب جرم و مجازات در این موارد چیست؟ هدف از مجازات‌های مالی تأمین منابع مالی بودجه است یا هدفی بازدارنده دارد؟ نظرات نخبگان فقهی، جامعه‌شناسی و... چیست؟

🔘بدون طی این مراحل و طرح در صحن علنی مجلس، هر گونه مصوبه‌ای به معنای ترس از آشکار شدن منطق نادرست آنان است و نقض‌کننده قاعده زشت بودن مجازات بیان نشده است، طبعا هم شکست خواهد خورد.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

این پاسخ آقای وزیر نشان می‌دهد که اصل ۷۳ قانون اساسی را نخوانده‌اند. مطابق این اصل تفسير قوانين عادی، در صلاحیت مجلس است. تفسیر نوعی قانونگذاری است و کمیسیون حق چنین کاری را ندارد باید قانون استفساریه در مجلس تصویب شود.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

.
⭕️سانسور در سینما به یقه مردان رسید. بدعت عجیب مسئولان فرهنگی برای ممیزی لباس ساعد سهیلی بازیگر فیلم «شهرک»

‏آخر و عاقبت ممیزی همین است.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴قانونی کردن تقلب

🔺اعتماد ۱۹ تیر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘وضعیت پاسخگویی در ایران شاید در جهان نمونه است. به ندرت دیده می‌شود که یک نقد جدی با پاسخ مواجه شود. کافی است که یک نقد نادرست بیان شود تا فوری پاسخ دهند، ولی در برابر انتقادات دقیق سکوت پیشه می‌کنند یا پاسخ‌های بی‌ربط از نوع روابط عمومی‌های دولتی می‌دهند.

🔘یا کافی است که خبری بویژه اگر قطعی باشد از استعفای یک مقام دولتی منتشر شود فوری با اعتماد به نفس واکنش نشان داده و تکذیب می‌کنند. البته در بیشتر موارد بعضا افراد غیر مسئول و غیر مرتبط با موضوع پاسخ می‌دهند ولی آن کسی که به طور رسمی باید پاسخ دهد سکوت می‌کند و هیچ اتفاقی هم نمی‌افتد. پس از مدتی هم گَرد فراموشی روی آن خبر و نقد می‌نشیند.

🔘یکی از اتفاقاتی که اثرات منفی بسیاری داشت تقلب در کنکور سال گذشته بود. متأسفانه مسئولین کشور از میزان اهمیت کنکور برای جوانان درکی واقعی ندارند؛ یا اگر هم دارند برایشان اهمیتی ندارد. کنکوری که بخش مهمی از ظرفیت پذیرش آن تحت عناوین عجیب و ناعادلانه سهمیه به این و آن اختصاص داده می‌شود، اولین ضربه را به حس وجود عدالت اجتماعی جوان داوطلب می‌زند، این سهمیه ضربه بعدی را به نظام آموزش عالی کشور می‌زند.

🔘ولی اتفاقی که سال گذشته رخ داد فراتر از این ضربه بود. مطابق گزارش‌های موجود، حدود هزار نفر با تقلب در رشته‌های مطلوب و پرطرفدار پزشکی و مهندسی پذیرفته شده‌اند، و حالا اعلام می‌کنند که قرار نیست از دانشگاه اخراج شوند!!

🔘مطابق این گزارش، در کنکور سال گذشته تقلب حدود هزار داوطلب کنکور محرز شده است اما این احراز تقلب وقتی صورت گرفت که این داوطلبان کنکور به عنوان دانشجو، و اغلب در رشته های پزشکی و مهندسی در دانشگاه ها ثبت نام کرده بودند؛ و چون مطابق ماده ۱۱ قانون رسیدگی به تخلفات آزمون‌های سراسری قانون کنکور برای داوطلبان است نه دانشجویان، کمیسیون اصل 90 مجلس تصویب کرد که این افراد اجازه دارند ادامه تحصیل دهند و نمی‌توان جلوی تحصیل آنها را گرفت!! گزارش رسمی به شکل عجیبی این وضعیت را ناشی از خلا قانونی معرفی می‌کند!!

🔘عده‌ای مدعی‌اند که انقلابی‌اند و متشرع و دیندار، ولی در برابر این وضعیت فاسد فاجعه‌بار سکوت می‌کنند، همچنان که در برابر خبر سال گذشته اعتماد که برخی از مردودشدگان کنکور به توصیه نمایندگان انقلابی در دانشگاه‌ها پذیرفته شده‌اند، سکوت کردند.

🔘این استدلال در عدم رسیدگی به اتهام متقلبین چنان زشت و سست و غیرمعقول است که مرغ پخته را هم به خنده و شاید هم گریه می‌اندازد. این ماجرا دیگر از فساد سیستماتیک فراتر رفته، و به نوعی بلاموضوع کردن مفهوم و مصداق فساد است.

🔘این وضع در شرایطی است که اوقاف و آستان قدس اسناد زیر خاکی چند صد سال پیش را می‌آورند و اموال مردم که ده‌ها دست خرید و فروش شده را از دست آنان خارج و وقف می‌کنند، ولی کسی که با تقلب و مجرمانه وارد دانشگاه شده و اعتماد عمومی را زایل کرده و صلاحیت علمی هم ندارد و از همه بدتر اینکه نهاد دانشگاه را بی‌اعتبار کرده با یک توجیه مسخره تبریه می‌شود و بجای مجازات امتیاز هم می‌گیرد آن هم از سوی مرجعی به نام کمیسیون اصل نود که هیچ مسئولیت حقوقی در این تصمیم ندارد و طبعاً باید گزارش خود را بفرستد به دادگاه، ولی با این تصمیم تقلب را مشروع کرده است.

🔘چنین وضعی را فقط در تخیلات و داستان‌پردازی‌ها می‌توان تصور کرد. ظاهراً مواجهه ما با فساد مصداق نمدمالی است که به مرور جلو رفته‌ایم و حس اعتراض در همه، حتی رسانه‌هایی که خبرش را منتشر می‌کنند، از میان رفته است. پیش از انقلاب اگر یک نفر با چنین وضعی وارد دانشگاه می‌شد و دانشجویان می‌فهمیدند که معمولا هم می‌فهمیدند امکان نداشت اجازه تحصیل به او بدهند.

🔘برای این که بدانید درک ما از عدالت و فساد و دین و مسیولیت نسبت با اول انقلاب تا چه اندازه تغییر کرده و مثل پوستین وارونه شده است به همین یک مورد توجه کنید کافی است. این وضع مصداق مُشت نمونه خروار است.

🔘به نظر می‌رسد که حساسیت‌های عمومی در برابر تقلب و فساد به کلی زایل شده است، و با منع حق اعتراض و نیز فقدان نهادهای موثر رسیدگی‌کننده، کم‌کم شاهد آن شد‌ه‌ایم که حق تقلب هم به رسمیت شناخته شود.

🔘پس از افزایش سهمیه‌ها، وارد مرحله توصیه‌های افراد ویژه برای پذیرش رد شدگان شدیم، و اکنون چشم همه به سهمیه یا رسمیت دادن به تقلب نیز روشن شده است. فقط یک نکته را فراموش نکنیم، ممکن نیست مقامی که مرجع رسیدگی است به این راحتی این کار را از حالت فساد خارج و طبیعی جلوه دهد، مگر اینکه به نحوی ذی‌نفع باشد.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

⭕️چرا ارزشی‌ها به تغییرات ارزشی جامعه اذعان نمی‌کنند؟
‏اگر ۳۰ سال پیش می‌گفتند چقدر احتمال دارد که شاهد این وضعیت از کشور باشیم؟ شاید می‌گفتند ۳۰ درصد. ولی اگر می‌پرسیدند احتمال این که آقای باهنر در چنین قابی با افتخار به اشتراک گذاشته شود؟ پاسخ صفر بود. ولی الان شده.
‏مبارک است.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

 
عباس عبدی در سالگرد انتشار روزنامه هم‌میهن
 
در یک جمله کوتاه، هم میهن در حد انتظار خوب بوده است

‎رسانه‌ها در یک‌سال گذشته یک گام بزرگ و رو به جلو برداشتند. نه فقط روزنامه‌های منتقد که تحول در روزنامه‌های جریان حاکم هم دیده می‌شود. چون دیگر نمی‌توانند بافضای مجازی رقابت کنند

‎دولت موجود به‌خصوص وزارت ارشاد، شفاف عمل نمی‌کند و به‌شکلی دنبال فشار آوردن به مطبوعات هستند. خب درک اینها از رسانه یک درک کاملا اشتباه است. انتقادهای مطرح شده در رسانه را می‌بینند، اما متوجه نیستند درشرایطی که خودشان تعداد زیادی رسانه دارند و مدام در حال تعریف کردن هستند اما  کسی به حرف‌شان‌ گوش نمی‌کند.چون رویکرد انتقادی ندارند و رویکردشان از جنس بوق است

‎ وزارت ارشاد و بخش‌هایی از نیروهایی که در این جریان‌ها فعال بودند به‌شدت علیه روزنامه‌ها عمل می‌کنند. اما دستگاه قضایی و ساختار حکومت با این جریان همراهی نکرده. به همین دلیل روزنامه‌ها ادامه پیدا کرده‌اند
 
‎نحوه برخورد با الهه محمدی علاوه بر این‌که غیرقانونی است، ناجوانمردانه هم هست. این ناجوانمردی بیشتر از غیرقانونی بودن باعث ناراحتی می‌شود

‌‏@hammihanonline

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴گرداب هائل

🔺اعتماد ۱۴ تیر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘شاید این تمثیل به نظر تند و گمراه‌کننده بیاید ولی معتقدم که چنین نیست و تمثیلی واقعی است. کدام تمثیل؟ اینکه سیاست قیمت‌گذاری را در همه حوزه‌ها و امور انجام می‌دهیم، کمابیش مثل رفتارهای کارتون جذاب و دیدنی «پت و مت» است.

🔘پت و مت نماد کسانی هستند که در مواجهه با امور و برای حل مشکلات با رویکرد نقطه‌ای و ساده‌انگارانه و اقتضایی عمل می‌کنند و فاقد نگاه سیستمی و دانش عمیق و آینده‌نگرانه هستند. در واقع مثل یک لباسی است که اندازه‌های آن را بدون توجه به کلیت و تناسب جسمی که باید آن را به تن کند، تغییر می‌دهیم، در نهایت یک لباس بدقواره و بی‌اندازه پیش روی ما قرار می‌گیرد.

🔘وضعیت بی‌قوارگی اقتصاد و حتی سیاست ایران محصول غلبه رویکرد قیمت‌گذاری است. برای آنکه روشن‌تر بگویم، قیمت‌گذاری مثلاً بنزین ۱۵۰۰ تومان هیچ فرقی با انتخاب مدیر فاقد صلاحیت در فلان پست مهم یا فلان سفارتخانه ندارد هر دو بازتابی است از اراده قدرت برای قیمت‌گذاری. یکی بر کالا و دیگری بر نیروی انسانی قیمت می‌گذارد. یکی بنزین را یک دهم قیمت تعیین می‌کند، و دیگری کارشناسان خبره را بی‌ارزش و کم‌قیمت ارزیابی می‌کند، به طوری که در نهایت افراد کم‌صلاحیت یا بی‌صلاحیت هم عهده‌دار امور اجرایی و تقنینی می‌شوند.

🔘قیمت‌گذاری ابتدا سهل و آسان می‌نماید. می‌گوییم خوب اینکه کاری ندارد، از امروز ویزیت پزشکان را این رقم اعلام می‌کنیم. مردم هم هورا می‌کشند. یا بلیط هواپیما را فلان رقم تعیین می‌کنیم. همه هم خوشحال می‌شوند که جلوی گرانی و تورم را گرفته‌ایم. غافل از اینکه ماجرا به این سادگی نیست ده‌ها و بلکه صدها عامل هم‌زمان دست به کار می‌شوند تا این تصمیم را خنثی کنند و دور بزنند.

🔘همان طور که حکومت هم برای دور زدن تحریم‌ها اقدام می‌کند، در این میان دود زیان ماجرا به چشم مردم می‌رود، چه بسا گران‌تر از قیمت تعادلی مجبور به خرید کالا و خدمات قیمت‌گذاری شده، شوند. در واقع با قیمت‌گذاری تورم را از در بیرون می‌کنند، ولی این تورم از پنجره فساد و رانت و تقلب وارد می‌شود. دولت هم تمام توان خود را به صورت بیهوده صرف اجرای قیمت‌گذاری می‌کند.

🔘مثلاً تعرفه پزشکان چگونه دور زده می‌شود؟ بسیاری از اقلام را می‌گویند خود بیمار بخرد. هم زحمت خرید آن به صورت گران‌تر را به دوش بیمار می‌اندازند و هم احتمالاً اقلام تقلبی است و البته تعرفه پزشک تغییری نکرده ولی در نهایت از جیب بیمار خیلی بیش‌تر بیرون رفته است. فکر نکنید این کار را فقط پزشکان بخش خصوصی یا بیمارستان‌های خصوصی انجام می‌دهند. خیر.

🔘بیمارستان‌های دولتی هم برای انجام امور خود همین راه را می‌روند و این قیمت‌گذاری به نوعی زیر سر پوپولیسم و بیمه‌هاست تا از زیر بار تعهدات خود شانه خالی کنند. آنها هم به شکل دیگری خود را ذی‌حق می‌دانند. فساد و رانت هم در این ماجرا تا دلتان بخواهد فراوان است.

🔘قیمت‌گذاری گرداب هائل(ترسناک) است، هنگامی که درون آن بیفتیم با هر دست و پا زدنی، بیش‌تر سقوط کرده و فرو می‌رویم. این اتفاق از سال ۱۳۵۴ تا کنون یعنی حدود نیم قرن در ایران هم‌زاد با تورم وجود دارد. به نظر من بدترین بخش آن نه قیمت‌گذاری در کالا و خدمات است که البته این هم خیلی مهم است، بلکه قیمت‌گذاری در فرهنگ، سیاست و مدیریت است که موجب شده افراد و خدمات کم‌ارزش قیمت‌گذاری‌های بالایی شوند و برعکس.

🔘بنیان قیمت‌گذاری بر حذف تعادل از جامعه و حذف رقابت است. و این هزینه بسیار سنگینی برای توسعه و رفاه کشور داشته است. به لحاظ اقتصادی قیمت‌گذاری در پول (سود پول)، ارز و حامل‌های انرژی اقتصاد کشور را زمین گیر کرده است و کل توان حکومت و دولت را از میان برده، بویژه دولتی که مدیرانش نیز محصول نوعی دیگر از این قیمت‌گذاری از خلال نظارت استصوابی هستند.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

⭕️در کشوری که مردم برای خرید پراید حتی با قیمت نجومی، در صف می‌ایستند، چه بلایی سر انتخابات آورده‌اید که برای رای دادن مردم، کارتان به تهدید کشیده؟
‏قدری به کیفیت بپردازید. تهدید اثر عکس دارید. کاش این را می‌فهمیدند.
‏راه دیگری هم هست. برای عدم شرکت زندان و جریمه تعیین کنید.

Читать полностью…
Subscribe to a channel