abdiabbas | Unsorted

Telegram-канал abdiabbas - آینده (عباس عبدی)

11400

Subscribe to a channel

آینده (عباس عبدی)

🔴در مواجهه با خالص‌سازی

🔺اعتماد ۹ آبان ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘در یادداشت پیش(دیروز) گریزناپذیر بودن تداوم سیاست خالص‌سازی را از سوی جریان غالب شرح دادم، در عین حال تأکید کردم که این جریان ناگزیر از تداوم این سیاست و در عین حال شمول آن به نیروهای نزدیک خود نیز هست و این متضمن کوچک‌تر شدن آن از یک سو و مهمتر از آن ناکارآمدی بیش‌تر در اداره امور از سوی دیگر است، و این موجب مخالفت بیشتر مردم و بن‌بست ادامه سیاست خاص‌سازی است، و این همان تناقضی است که در دل این سیاست وجود دارد.

🔘به عبارت دیگر با تداوم خالص‌سازی، موازنه قوا را علیه خالص‌سازان تشدید می‌کند، و دیر یا زود بجایی می‌رسد که نظم امور جز با افزایش فشار و درگیری حفظ نمی‌شود، و جامعه را در ورطه بی‌ثباتی غرق خواهد کرد. شواهد تایید کننده این ادعا فراوان است که در بسیاری از یادداشت‌های خود به آنها می‌پردازیم.

🔘حال پرسش این است که در برابر این جریان چه باید کرد؟ در یک جمله؛ رسیدن به موازنه قوای پایدار برای ایجاد تغییر و تحول، کاری است که باید انجام شود. چگونه؟

🔘از نظر سیاسی تنش‌های درونی جناح غالب رو به تزاید است. پس از حذف اصلاح‌طلبان، اکنون نوبت دو و حتی سه جریان داخلی خودشان رسیده است که حذف شوند. روحانیت سنتی، اصول‌گرایان سنتی و جریان رییس مجلس هر سه در معرض این حذف هستند مگر اینکه سکوت کنند.

🔘این فرآیند ضرورت خالص‌سازی است و گریزی از آن ندارند. به موازات این فرآیند، بحران‌های آنان در حوزه‌های اقتصاد، فرهنگ و جامعه و سیاست بویژه سیاست خارجی که همچنان پابرجاست، تشدید هم خواهد شد. در اقتصاد هیچ تحول ملموسی را در این دو سال شاهد نبوده‌ایم. نه اینکه کاری نشده و یا دستاوردی نبوده است، بلکه با آنچه که از دو سال اول یک دولت انتظار می‌رود فاصله عمیقی دارد، بویژه که وعده‌های رنگارنگی هم داده بودند. نه رشد اقتصادی و نه اشتغال و نه تورم و سرمایه‌گذاری و نه حتی ضریب جینی تغییر ملموسی نکرده است.

🔘آنچه که بیش از هر چیز در اقتصاد ملموس است، وجود ناترازی‌های جدی است. در تولید و سطح مصرف مورد نیاز، در ناترازی آب، برق، انرژی، بودجه، مصارف و درآمدهای دولت، در درآمدهای خانوار که این موارد اخیر در ناتوانی بر غلبه به تورم فزاینده و بالا بازتاب پیدا می‌کند.

🔘وضعیت جناح غالب در موضوعات اجتماعی و فرهنگی نیز بدتر است. چون با فرآیندهای اصلی در دو زمینه اجتماعی اختلافات اصولی دارند، و این اضافه بر ناتوانی مدیریتی آنان است. مسأله زنان، حجاب، آسیب‌های اجتماعی، جوانان، و نسل جدید، فرهنگ و هنر و ورزش، در کنار فقر و نابرابری و بیکاری و مهاجرت گسترده، همگی اراده جناح غالب را به چالش می‌کشند.

🔘در حوزه دینداری و سیاست نیز ماجرا روشن است و پیچیده نیست و روند کلی مغایر با نظرات و خواست‌ها یا آرزوهای جناح مزبور است که از شرح جزییات آنها می‌گذرم. ناترازی رسانه‌ای بیش از هر چیز آنان را عذاب می‌دهد. ناترازی بیش از هر جا در سیاست خود را نشان می‌دهد. مجموعه نیروهای رسمی حتی ده درصد جامعه را هم نمایندگی نمی‌کنند و بشدت هم ناکارآمد هستند. بنابر این انکار و نادیده گرفتن این ناترازی ها با اتکا به ابزارهای مادی قدرت است.

🔘اگر با این چارچوب تحلیلی موافق باشیم، خط‌مشی اصلی اصلاح‌طلبان و سایر نیروهای منتقد؛ فعالیت و حضور سیاسی و رسانه‌ای و فکری با هدف ایجاد یک قدرت بالفعل برای کمک به هر صدایی است که از درون جناح غالب برای تغییر مسالمت‌آمیز و براساس تفاهم است.

🔘در حقیقت منتقدان می‌توانند بازی صفر و یک را نپذیرند و بازی با جمع جبری مثبت را جایگزین کنند. این مسیر مستلزم چند شرط اساسی است. اول از همه اطمینان به حتمی بودن این مسیر، و اینکه جناح غالب در مسیر انسدادی در حرکت است.

🔘دوم اینکه منتقدین برای خودشان نقش ایجابی و موثر و تعیین‌کننده قایل باشند که از طریق وحدت و تفاهم می‌توانند نیروهایی را درون ساختار فعال کنند که از ادامه این مسیر خطرناک منصرف شوند و در مسیر تفاهم و همراهی با مردم قرار گیرند، و این تغییر مسیر را به سود خود هم بدانند، یا حداقل زیان آن را کمتر از ادامه سیاست خالص‌سازی بدانند.

🔘شرط سوم نیز تأکید بر فرآیند انتخاباتی (نه با روند موجود) سالم به عنوان فصل‌الخطاب امور و دفاع از انتخابات آزاد برای عبور از وضعیت بحرانی کنونی است.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴استقلال رسانه راهکار جلب اعتماد جامعه

▪️درباره مرگ آرمیتا گراوند

🔺 هم‌میهن ۷ آبان ۱۴۰۲

▪️گفتگو در نقد سیاست رسمی در مرگ آرمیتا

🔹ارزیابی شما از نحوه مواجهه نهادهای مسئول با ماجرای آرمیتا و برخورد با رسانه ها برای اطلاع رسانی دراینباره چه بود. آیا روایت رسمی بیان شده توانست اعتماد آفرین باشد. چه رفتاری در چنین مواقعی میتوان اعتماد عمومی را نسلت به صحت اطلاعات منتشر شده جلب کند

🔘عباس عبدی، روزنامه‏نگار و تحلیلگر سیاسی در‏این‏باره به هم‏میهن گفت: «فرض کنیم که روایت رسمی صحیح باشد. من در مقام رد یا تایید این روایت نیستم. اما سوال این است که چرا نهادهای رسمی با حداکثر توان وارد این ماجرا شدند؟ اتفاقات مشابهی در طول روز، ماه و سال در کشور رخ می‏دهد و هر نهادی نیز به صورت عادی وظایف خود را در برخورد با این حوادث روزمره انجام می‏دهد. اورژانس بیمار را به مرکز درمانی می‏رساند. بیمارستان وظایف درمانی خود را انجام می‏دهد و در صورت وجود شاکی، پلیس و دادگستری نیز به موضوع رسیدگی می‏کند. دخالت دیگران در چنین ماجرایی چه ضرورتی داشته است؟ مگر اینکه بگوییم یک زمینه ذهنی نادرست در این ماجرا وجود دارد؛ یعنی بی‏اعتمادی میان جامعه و مسئولان است و با توجه به این بی‏اعتمادی، نهادهای رسمی نگرانی آن را دارند که از این رویداد روایت دیگری پذیرفته شود و به دنبال آن مشکلات امنیتی ایجاد شود. مثل ماجرای مهسا.»

🔘او با تاکید براینکه این نگرانی‏ها می‏تواند حاکی از عدم رفع بی‏اعتمادی جامعه باشد، ادامه داد: «باید زمینه بی‏اعتمادی مردم رفع شود. ماجرای آرمیتا یک مورد خاص است و مسئولان با مهار نسبی و نه حتی کامل این مورد خاص نمی‏توانند مسئله زمینه‏ای بی‏اعتمادی را حل کنند. بنابراین و به نظرم اصل ورود پرتوان نهادهای رسمی به این ماجرا مورد سوال است. به بیان دیگر نهادهای مسئول باید در مواجهه با چنین مواردی برخورد عادی داشته باشند و اینکه یک خبرنگار مشغول جمع‏آوری اطلاعات و نوشتن گزارش درباره چنین حادثه‏ای است، به نهادهای امنیتی و انتظامی ارتباطی ندارد. خبرنگاران گوناگون می‏توانند با شاهدان و خانواده و دوستان او صحبت کنند و نتایج را مسئولانه بنویسند و منتشر کنند.»

🔘عبدی با بیان اینکه همانطور که گفتم از این دست موارد در کشور زیاد رخ می‏دهد، اضافه کرد: «مسئله اصلی بی‏اعتمادی مفرط به عملکرد رسمی است و این زمینه مشکل‏آفرین است که حکومت باید سعی در بهبود بی‏اعتمادی جامعه داشته باشد. اما این‌گونه مواجهه با این حوادث باعث افزایش بی‏اعتمادی‏ها می‏شود.»

🔘این روزنامه‏نگار تاکید کرد: «اولاً اجزای روایت باید سازگار و متناسب باشد. اعتبار و ارزش هر روایت‌‏ زمانی معلوم می‌‏شود که در برابر یکدیگر قرار گیرند بنابراین باید روایت‏های مختلف گفته شود تا مشخص شود که کدام درست و کدام غلط است؟ اما اگر تنها یک روایت وجود داشته باشد در بطن یک زمینه فکری و اجتماعی است که مورد پذیرش یا مخالفت قرار می‌‏گیرد، در این شرایط زمینه فکری گفته‌شده همان بی‏اعتمادی مفرط است که نسبت به عملکردهای رسمی وجود دارد. بنابراین تا وقتی که این بی‏اعتمادی رفع نشود حتی اگر روایت رسمی حقیقت محض هم باشد، اغلب مردم با آن همدلی نمی‏کنند. این عدم باور ناشی از خباثت، توطئه و وجود دست‏های بیگانه نیست بلکه ناشی از وضعیت ناهنجاری است که نیاز به اصلاح دارد. این وضعیت از گذشته وجود داشته است و با سقوط هواپیمای اوکراینی تشدید شد.»

🔘او با اظهار امیدواری نسبت به اینکه سیاستگذاران کشور تلاش کنند که زمینه بی‏اعتمادی را از بین ببرند، تاکید کرد:«تنها راهکار برای رفع بی‏اعتمادی عمومی، اصلاح نهاد رسانه است. بدون اصلاح این نهاد هیچ تغییری رخ نمی‏دهد. رسانه بوق نیست بلکه باید آینه جامعه و مستقل باشد. رسانه باید تا حد امکان به منابع ضروری برای کشف حقیقت آزادانه دسترسی داشته باشد. رسانه مانند دستگاه قضایی است، به این معنا که اگر قاضی سوگیری داشته باشد دیگر نمی‏تواند داور باشد. قاضی و دستگاه قضایی باید بی‏طرف باشند تا اعتماد مردم را براساس قانون و عدالت جلب کنند. اما اگر دستگاه قضایی اینگونه عمل نکند، فایده‏ای ندارد. تا زمانی‏که نهاد رسانه در ایران اصلاح نشود اتفاق مثبتی رخ نمی‏دهد. صداوسیما در شرایط فعلیِ خود، نمی‏تواند رسانه‏ای مستقل و مؤثر باشد. رادیو و تلویزیون دارای سوگیری و جهت‏گیری است. اینکه صداوسیما از دولت بودجه می‏گیرد دلیلی بر عدم بی‏طرفی نیست. دستگاه قضایی هم از دولت بودجه می‏گیرد مگر قاضی باید در طرفداری از دولت حکم کند؟ وظیفه قاضی آن است که براساس عدالت و قانون حکم صادر کند. رسانه هم چنین است و فارغ از اینکه از کجا تامین بودجه می‏شود باید مستقل باشد. استقلال رسانه‏هایی که بودجه نمی‏گیرند به چه علت باید نقض شود. بنابراین تنها راه‏حل، استقلال نظام رسانه‏ای است.»

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴نظرسنجی اینترنتی؛ متعارف با نتایج محدود

🔺اعتماد ۶ آبان ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘چندی پیش و در پی ادعای یکی از نمایندگان مجلس مبنی بر این که: ▪️«در سه سال آینده با قانونی که تصویب کردیم جامعه در با حجاب شدن تغییر چشمگیری می‌کند»▪️ شبکه شرق( روزنامه) یک نظرسنجی اینترنتی را در باره نظر این نماینده محترم در سایت خود مطرح کرد که پاسخگویان یکی از دو گزینه را انتخاب کنند. اول- خیر؛ تغییری ایجاد نمی‌کند. دوم- بله؛ باعث رعایت حجاب در جامعه می‌شود.

🔘این پرسش را به مدت یک ماه در سایت بارگزاری می‌کند که ۱۲۳۳۴ نفر شرکت می‌کنند و ۸۴ درصد پاسخ منفی و ۱۶ درصد نیز پاسخ مثبت می‌دهند. در پی انتشار نتایج این نظرسنجی مدیر مسئول روزنامه برای ارائه اسناد و مدارک و توضیحات در مورد سندیت و مرجع‌ نظرسنجی احضار شده است.

🔘منابع رسمی قضایی اعلام کردند که پیش از احضار مدیرمسئول این روزنامه به مرجع قضایی جهت پاسخگویی، مطلب مورد اشاره از وب‌سایت این رسانه حذف شده است. ولی هیچ توصیه و دستوری از سوی مرجع قضایی در مورد حذف مطلب مورد اشاره ابلاغ نشده است و صرفا اسناد و مدارک و مرجع نظرسنجی انجام شده، مورد سوال و دلیل احضار است، و در صورت عدم ارائه مستندات و مدارک لازم، از سوی دادستانی تهران علیه این رسانه اعلام جرم خواهد شد.

🔘بنده همچنان معتقدم که رسانه‌ها باید در برابر آنچه که می‌نویسند، بویژه بخش اطلاع‌رسانی و خبری خود پاسخگو باشند، ولی انتشار تحلیل فرق می‌کند و هر کس نظرش را می‌نویسد، ولی اطلاعات و خبر باید معتبر باشد. البته برخورد با انتشار اخبار و اطلاعات نادرست لزوماً قضایی نیست، ولی اگر هم در مواردی باید برخورد قضایی کرد، که ایرادی هم ندارد، این برخورد باید شامل همه بشود و واجد سوگیری نباشد که اگر چنین شد حتماً به زیان کارکرد و نقش امر قضا در جامعه است.

https://telegra.ph/نظرسنجی-اینترنتی-متعارف-با-نتایج-محدود-10-27

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴عقیده یا منفعت؟

🔺اعتماد ۲ آبان ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘مواضع و رویکرد ما نسبت به موضوعات، تحت تأثیر چه عواملی است؟ برخی عوامل احساسی است. ما تحت تأثیر احساسات گوناگونی چون نفرت، خشم، محبت و انسان‌دوستی واکنش نشان می‌دهیم. برخی عوامل هم انتسابی هستند. اغلب ما نسبت به خانواده و اقوام و هم‌میهنان خود نسبت به دیگران نوعی پیش‌داوری مثبت داریم. برخی عوامل ناشی از تحلیل و علل عقلانی است. برای مثال از یک سیاست معین به علت آنکه آن را برای جامعه مفیدتر می‌دانیم دفاع می‌کنیم.

🔘برخی از مواضع ما اعتقادی است، که در واقع از تحلیل شرایط و احساسات به دست نمی‌آید، بلکه از اعتقادات و ارزش‌های دیگری سرچشمه می‌گیرد و بالاخره یکی از عوامل مهم، منافع است. بویژه در سیاست خارجی، منفعت عمومی و ملی حرف اول را در موضع‌گیری می‌زند. افراد هم بیشتر برحسب منافع موضع می‌گیرند.

🔘با این مقدمه، مواضع و رویکردهای ما نسبت به فلسطین و جنگ اخیر را چگونه باید تحلیل کرد؟

🔘یکی از روحانیون در دفاع از فلسطینی‌ها به عنوان مظلوم و در میان معترضین به جنایت جاری در غزه و بمباران مردم آنجا، در میدان فلسطین سخنرانی کرد و در بخشی از سخنان خود گفت که؛
▪️آموزش و پرورش نتوانسته آموزش دهد که زندگی ما گره خورده به مظلومین دنیا.... شورای عالی انقلاب فرهنگی وظیفه خود را انجام نداده است... هر دانش آموز ایرانی باید بگوید همه مظلومین دنیا منتظر ما ایرانی ها هستند تا آنها را نجات دهیم. در ادامه هم متذکر می‌شود آموزش و پرورشی که اگر نتواند این کار را انجام دهد باید تعطیل شود.▪️

🔘این سخن فارغ از مضامین صریح آن، دو مفهوم ضمنی دارد یکی اینکه برخلاف ادعاهای رسمی، معلوم می‌شود که تربیت‌شدگان در نظام آموزشی کشور همدل و همسو با شعارهای امثال وی نیستند. فیلم‌های منتشره از مدارس هم همین را اثبات می‌کند. این گزاره‌ای است که به صراحت اقرار نمی‌کنند.

🔘دوم این که اعتراض مردم هم به همین متولی مظلومین جهان شدن و از کیسه خلیفه بخشیدن است در حالی که مردم خودمان نیازمندند. این سخن معلوم نکرده که، دانش‌آموزان و دانشجویان چرا باید از رویکردهای امثال او در این سخنرانی دفاع کنند؟ آیا به لحاظ عقیدتی باید دفاع کنند، یا به لحاظ منفعتی؟

🔘به نظر می‌رسد که این نظام آموزشی کشور قادر به ترویج هیچ عقیده‌ای نیست. با این منطق اگر می‌خواهید که دانش‌آموزان و دانشجویان طرفدار فلسطین شوند، چاره‌ای ندارید جز اینکه نظام آموزشی رژیم گذشته را زنده کنید. چون برون‌داد آن نظام، افرادی ضد اسراییلی و طرفدار فلسطین و به طور کلی طرفدار کل مظلومین عالم بود.

🔘واقعیت این است که این کار وظیفه هیچ نظام آموزشی نیست. این کار در حوزه وظایف روحانیون و روشنفکران جامعه و‌ رسانه است. اگر امروز مردم چنین گرایشی را ندارند، ناشی از ضعفی است که در روحانیت به وجود آمده و نه در نظام آموزشی. قرار نیست که کارکرد روحانیون را نظام آموزشی عهده‌دار شود.

🔘هیچ فرد انقلابی و مومنی از طریق آموزش رسمی، تربیت و صاحب عقیده و ایمان نشده است، نه مارکسیست‌ها، نه مسلمانان. اگر آموزش می‌توانست فرد را معتقد به ارزش‌های حاکم بار آورد، نظام آموزشی رژیم گذشته باید همه را سلطنت‌طلب و طرفدار اسراییل می‌کرد.

🔘نقش عامل منفعت هم در حمایت از این سیاست‌های مهم و عادی است. سربازان ارتش آمریکا براساس منافعی که به دست می‌آورند می‌جنگند، البته بجز منفعت هم بعضاً چیزهای دیگر هم هست ولی اساس آن منفعت است. یا گروه واگنر پریگوژین، کلاً براساس منفعت می‌جنگند. پس برای جلب جوانان به این رویکرد باید یکی از دو راه عقیده یا منفعت را انتخاب کرد.

🔘از طریق باورمند کردن آنان نمی‌توانید نظرشان را جلب کنید. زیرا چند دهه است که جایگاه مستقل روحانیت برای انتقال ارزش‌ها و عقاید مورد سوال قرار گرفته و لذا چنین وظیفه‌ای را نمی‌تواند انجام دهد. نه در این مورد، بلکه در هر مورد دیگر.

🔘روحانیون پیش از انقلاب توانستند، چون کارکرد اصلی خود را در همین حوزه قرار داده بودند و استقلال نسبی هم داشتند. بنابراین تنها راه بازسازی استقلال نهاد روحانیت جهت اثرگذاری بر افکار و عقاید جامعه است.

🔘از زاویه جلب منفعت هم نمی‌توانید همراهی دیگران را به این ارزش‌ها جلب کنید، چون منفعتی ملموس و عینی برای آنان ندارد و چه بسا گمان می‌کنند هزینه هم دارد. اتفاقاً بسیاری از مدافعان این ارزش‌ها، می‌کوشند که دفاع خود را اعتقادی جلوه دهند، در حالی که دنبال منفعت هستند. زیرا این همراهی‌ها مقدمات بهره‌مندی آنان از رانت و مواهب گوناگون است.

🔘جلب جوانان از طریق تأمین منفعت در عمل ناممکن است زیرا منابع لازم برای این کار بسیار محدود است. با این سخنان و نیز حمایت از بستن مدارس کشور مشکل شما حل نخواهد شد. هر روز مشکلات بیش‌تر از دیروز می‌شود، باید فکری اساسی‌تر کنید.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

⭕️ای‌کاش بجای خجالت کشیدن از خون کودکان شهید غزه دو کلمه حرف منطقی زده می‌شد. چون با این شیوه می‌توان گفت؛ کسانی باید خجالت بکشند که کودکان کشورشان در وضعی ناهنجار زندگی می‌کنند ولی به نام نماینده مردم، فیش حقوقی صد میلیونی دارد، و در حال کاسبی با خون کودکان غزه هستند.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴دور باطل خشونت

🔺اعتماد ۲۹ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘به طور طبیعی گفتگو درباره جنگ غزه میان مردم کوچه و بازار نیز داغ است. هم به علت اهمیت خبر و هم از حیث تأثیرات احتمالی که بر ایران دارد، بویژه که جنگ تمام نشده و همچنان ادامه دارد و شاید گسترش هم پیدا کند.

🔘یکی از نکاتی که معمولاً در گفتگوها دیده می‌شود این است که خشونت شدید اسراییل را نتیجه آغاز جنگ حماس و اقدامات پس از آن علیه غیر نظامیان معرفی می‌کنند. این گزاره تا چه حد قابل قبول و معتبر است؟
اگر ماجرا را ایستا نگاه کنیم، ظاهراً این داوری مشکلی ندارد، ولی ابتدا باید به پرسش ‌های دیگری هم پرداخت.

🔘برای مثال می‌توان پرسید که اقدام حماس واکنش به چه رفتاری بوده است؟ آیا بدون توجیه و علت و فی‌البداهه چنین کاری را کرده‌اند؟ یا برعکس؛ آنان هم در واکنش به اقدامات دیگری به چنین حمله‌ای اقدام کرده‌اند؟ اگر چنین باشد پس آنان هم در آغاز حمله حق داشته‌اند.

🔘مهم‌تر از آن باید پرسید که آیا تناسبی میان این کنش حماس با واکنش اسرائیل دیده می‌شود؟ به علاوه آیا واکنش‌های دیگری نیز می‌توانستند انجام دهند؟ داوری مبتنی بر حقوق و عرف بین‌الملل از کارهای آنان چگونه است؟ ریشه این سلسله کنش‌ها و واکنش‌ها را تا کجا می‌توان به گذشته برد؟ مثلاً جنگ‌های سال پیش، جنگ ۲۱۴، ۱۹۷۳، ۱۹۶۷، ۱۹۵۶، ۱۹۴۸ یا حتی پیش از آن تا زمان سلطنت پیامبران بنی اسرائیل یعنی، سلیمان و داود باید پیش رفت؟

https://telegra.ph/دور-باطل-خشونت-10-20

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴نتیجه نادرست از مقدمه درست

🔺اعتماد ۲۵ مهر ۱۴۲

✍️عباس عبدی

🔘روزنامه‌ای که در عمل سخنگوی اصلی طرفداری از وضع موجود است متنی را با عنوان اسراییلیات اصلاح‌طلبی!! و در نقد یکی از یادداشت‌های روزنامه اعتماد منتشر کرده در پاسخ به این پرسش مفروض است که: «چرا مردم مانند گذشته از مقاومت فلسطین حمایت نمی‌کنند؟»

🔘در بخشی از این متن آمده: ▪️«این پرسش مبتنی بر یک گزاره خبری است و آن عدم‌حمایت مردم ایران از مقاومت فلسطین است؛ ادعایی که تنها برگرفته از واکنش‌هایی است که در فضای مجازی ذیل برخی پست‌ها مشاهده می‌شود... امروز پس از کسب چنین پیروزی بزرگی از سوی جبهه مقاومت، شاهد آنیم که عده‌ای از رسانه‌ها به جای حمایت، همدردی، طلب کمک برای جبهه مقاومت و حتی تمدید همراهی با آنها، در گوشه‌ای نشسته‌اند و به تحلیل‌های غیرعلمی و غیرمنصفانه بسنده می‌کنند. آن‌ها به جای اینکه از قدرت رسانه‌ای در جهت به کارگیری حمایت‌های خرد و کلان همه جوامع و ملت‌ها استفاده کنند و تمام تمرکزشان را بر تجمیع حمایت‌ها قرار دهند و به نفع ملت مظلوم فلسطین کنشگری کنند، درست برعکس آن، بر طبل ادعا‌های پوچ می‌کوبند و بازوی دشمن را در جابه‌جایی حقایق قوت می‌بخشند و با ایجاد شک و تردید، جبهه مقاومت را سست می‌کنند.»▪️

🔘گر چه مطلب اعتماد را دوست دیگر نوشته و من در مقام بحث در باره آن نیستم ولی تحلیل این پاسخ از جهاتی که در ادامه می‌آورم اهمیت دارد. ابتدا به بخش صحیح این نوشته اشاره کنم.

🔘تردیدی نیست که فضای مجازی اعم از اینستاگرام بویژه توییتر و تا حدی تلگرام بازتاب‌دهنده فضای عمومی جامعه نیست، و حتی می‌توان گفت که فاصله آنها قابل توجه و زیاد است. بخشی از مسئولیت این وضع متوجه سیاست فیلترینگ است که مانع از حضور آزادانه شهروندان در این فضا می‌شود در حالی که ایرانیان خارج از کشور به راحتی به آن دسترسی دارند و هر که علاقه‌مند به سیاست و جامعه باشد در آن فعال است.

🔘بنابراین مطلقاً نباید این دو فضا را یکسان دانست. ولی آیا از این عدم یکسانی می‌توان نتیجه گرفت که حمایت‌ها از فلسطین چون گذشته است؟ قطعاً خیر. این نتیجه را باید از طریق مشاهدات عمومی بیرون از فضای مجازی دید. به تعبیر دیگر اثبات شیء نفی ما عدا نمی‌کند. این حقیقت که فضای مجازی مطابق فضای حقیقی نیست، اثبات نمی‌کند که فضای حقیقی آن گونه است که نویسنده آن یادداشت توصیف می‌کند.

🔘پس برای فهم فضای عمومی باید مستقل نظر داد. میان دو گزاره اصلی نوشته روزنامه اعتماد و گزاره نویسنده این روزنامه اصولگرا، قطعاً گزاره اعتماد در باره کاهش حمایت درست است. یکی از علل این کم شدن حمایت تا حدود زیادی تحت تاثیر فیلم‌های منتشره و رفتارهای منسوب به حماس در چند روز اول است. هر چند با جنایات اسراییل این نگاه در حال بهبود است.

🔘بجز این چه دلیلی مهم‌تر از اینکه در ایران امکان نظرسنجی مستقل از مردم و انتشار آن را نداریم. هر ساختاری اگر تعداد حامیان سیاست‌های خود را بالا می‌داند، به طور طبیعی باید از انجام و انتشار این نوع نظرسنجی‌ها استقبال کند. آن هم در این شرایط که اقدامات اسراییل در غزه می‌رود که رکورد جنایات قبلی صهیونیست‌ها را بشکند.

🔘ما از نسلی هستیم که کمابیش مسابقه تیم‌های ملی ایران و اسراییل ۱۳۴۷ را تا حدی به یاد داریم، جنگ رمضان ۱۳۵۲ را بخوبی به یاد داریم، و واکنش‌های جامعه ایران را در آن مقاطع تجربه کرده‌ و دیده‌ایم. امروز را هم می‌بینیم. هر کس به اندازه روابطش با جامعه، نزدیکان، مردم کوچه و خیابان و... درکی از این احساس و واکنش مردم دارد، که مطلقاً قابل مقایسه با گذشته نیست. چرا؟

🔘به نظر من نه به این علت که نسبت به ظلم و جنایت بی‌تفاوت شده‌اند. بلکه به این علت که درک آنان از این مسأله و تأثیرش بر سرنوشت ایران تغییر کرده است و مواضع رسمی حکومت نقش مهمی در این تغییر درک داشته است.

🔘نکته دیگر نویسنده محترم این است که او اعتقاد دارد که نگاه و تحلیل نویسنده اعتماد، مقاومت را ضعیف می‌کند. به نظرم اتفاقاً برعکس است. نگاه‌های هیجانی، تبلیغی، احساسی غیر منطبق بر واقعیت، حتی اگر موجب تقویت مقاومت شود، بسیار کم‌عمق و گذرا خواهد بود، و اگر مقاومت مبتنی بر واقعیت و چگونگی بسیج نیرو برای حمایت از آن نباشد، دیر یا زود به صخره سخت واقعیت خورده و اثر عکس می‌گذارد. این نگاه فانتزی بیش از آنکه دنبال حمایت از مقاومت باشد، در پی نمایش خود است.

🔘دلیل دیگر این رویگردانی نواصول‌گرایان از واقعیت آشکار و مسلم این است که گمان می‌کنند هر گونه عقب‌نشینی از این گزاره بنای ذهنی و سیاسی آنان را فرو می‌ریزد. لذا همچنان می‌گویند که جامعه کاملا مذهبی با همان معیارهای گذشته است و اغلب طرفدار وضع موجود و مدافع ارزش‌های رسمی هستند.

🔘🔘می‌دانند که اینها نادرست است ولی کی تَقّ این تصورات در خواهد آمد؟ خدا می‌داند.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴در شناخت روزنامه‌نگاری

🔺اعتماد ۲۳ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘منظور از روزنامه‌نگاری مفهوم عام آن است که در غرب ژورنالیسم نامیده می‌شود و فعالیتی فراتر از حضور در روزنامه‌ها است بویژه اکنون که فضای مجازی و تصویر، گوی سبقت را از مطبوعات کاغذی ربوده است.

🔘ابتدا بگویم که در هر صنفی بویژه صنوفی که مرتبط با فکر و روح و سلیقه و امور غیر عینی هستند، الگوهای خوب و بد رایج است و نمی‌توان همه آنان را به یک چوب راند یا دفاع مطلق کرد و روزنامه‌نگاری نیز از این قاعده مستثنا نیست. از این رو به کار بردن گزاره‌هایی که یک صفت معین را به صنف و شغل شناخته شده‌ای تعمیم دهد، پیشاپیش مردود است.

🔘اگر اینگونه قضاوت کنیم، در هر حوزه‌ای و صنفی می‌توان افرادی را یافت که خلاف مسیر حرفه‌ای و اخلاقی آن صنف حرکت می‌کنند و موجب بدنامی آنان می‌شوند. از این رو به کار بردن صفت‌هایی چون نوشته‌های ژورنالیستی، یا سیاسی یا احساسی و... به عنوان تحقیر یا تخفیف نوشته‌های افراد نادرست است.

🔘به طور قطع برخی از نوشته‌هایی که در قالب علمی و یا دینی و فلسفی بیان می‌شوند بی‌اعتبارتر از سایر نوشته‌ها هستند ولی چرا صفت علمی را به عنوان تخفیف آنها به کار نمی‌بریم؟ در این موارد می‌گویند آن نوشته غیر یا ضد علمی است. عین همین رفتار را می‌توان با نوشته‌های ژورنالیستی یا سیاسی یا حتی احساسی انجام داد. به عبارت دیگر نوشته‌ای که خارج از ضوابط و چارچوب‌های تعریف شده این صنف است را نوشته‌ای غیر ژورنالیستی تعریف کرد.

https://telegra.ph/در-شناخت-روزنامه%E2%80%8Cنگاری-10-14

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴چرا مهاجرت؟

گرچه مهاجرت پدیده‌ای عمومی و تاریخی است ولی در دو دهه اخیر بویژه در منطقه خاورمیانه تا افغانستان شاهد جابجایی های بزرگ و مهاجرت‌های خواسته و ناخواسته هستیم که تغییرات بزرگی را ایجاد کرده است.
بطور مشخص مهاجرت از ایران و در چند سال اخیر واجد ویژگی‌های متفاوتی از گذشته است که آثار مهمی بر آینده کشور دارد.
از این رو دعوت «حرف‌نو» را پذیرفتم تا درباره این موضوع با آقای داریوش سجادی گفتگو کنم.
امیدوارم مفید واقع شود.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴قدرتی فراتر از اسلحه

🔺اعتماد ۱۸ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘یکی پرسید که در این هنگامه جنگ چه جای پرداختن به اخلاقیات و رعایت حقوق کشته‌ها و اسیران و... است؟ بویژه آنکه در عمل، میدان جنگ با شدت هر چه تمام‌تر زیر آتش است و به خانه‌ها و مناطق مسکونی و کودکان نیز رحم نمی‌شود.

🔘می‌خواهم بگویم که همیشه از این گونه استدلال‌ها استفاده کرده‌ایم و هنگامی به موضوع پرداخته‌ایم که دیر شده و فایده نداشته است. اگر در دریای سیاست، حرکت خود را به دست امواج خروشان نفرت و کینه بسپاریم، همه آنچه که می‌بینیم قابل انتظار است و هیچ نکته عجیبی در آن وجود ندارد.

🔘ولی اگر آینده‌نگر باشیم و مولفه‌های واقعی قدرت را فراموش نکنیم و همه چیز را از لوله تفنگ نبینیم، طبعاً اخلاقیات و الزامات حقوق جنگ یکی از مولفه‌های قدرت است. قدرتی که اتفاقاً اسراییلی‌ها به علل گوناگون از آن بی‌بهره بوده‌اند. جالب اینکه آنان هنوز بر سفره پایان‌ناپذیر هولوکاست نشسته‌اند و همچنان با مظلوم‌نمایی از این خوان گسترده که به دست غرب تجهیز می‌شود، ارتزاق و اقدامات خود را توجیه می‌کنند.

🔘در میان سیاست‌مداران عصر جدید، هیچ کس چون ماندلا از این نظر قدرتمند نبود. او گذشت و اخلاق را به ابزاری قدرتمندتر از هر اسلحه‌ای تبدیل کرد. تا هنگامی که در رژیم آپارتاید زندگی نکنیم، نمی‌توانیم درکی از ابعاد نفرت‌زایی و تولید خشم و کینه و خشونت این رژیم پیدا کنیم، قدرت اصلی ماندلا و ماندگاری او نه در مقاومت و تحمل زندان بود، بلکه در پافشاری او بر مخالفت با خواست عادی مردم در انتقام‌گیری و خشونت‌ورزی بود.

https://telegra.ph/قدرتی-فراتر-از-اسلحه-10-09

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴در باره جنگ غزه

🔺اعتماد ۱۷ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘شاید انتظار می‌رفت که همان دیروز در باره جنگ غزه بنویسم، ولی از آنجا که نوشتار سیاست‌ورزانه را فعلاً در دستور کار خود ندارم باید تحلیلی می‌نوشتم. از سوی دیگر نوشتن تحلیلی به نحوی که برای مخاطب مفید باشد، نیازمند اطلاعات و آشنایی فراوان است که در این باره ندارم. از این‌رو و به دنبال دیدن و مطالعه واکنش‌ها چند نکته را متذکر می‌شوم.

🔘۱ـ آینده این جنگ را کسی نمی‌داند چه می‌شود. یک سکه‌ای است که به بالا پرتاب شده، تا پایین آمدن ده‌ها و صدها بار جا عوض می‌کند. بنابراین نتیجه نهایی را قطعی ندانیم. چون بازیگران این بازی فقط حماس و اسراییل نیستند، حتی اگر فقط آنان بودند، باز هم نمی‌شد پیش‌بینی قاطعی کرد.

🔘در جنگ جهانی دوم موفقیت‌های آلمان در سه سال اول چنان برق‌آسا و گسترده بود که ذهنیتی برای شکست احتمالی آن کشور شکل نمی‌گرفت ولی سه سال بعد و در پایان جنگ، نه از تاک نشان بود و نه از تاک‌نشان.

🔘اسراییل هم پس از سال ۱۹۶۷ و ایجاد خط بارلو گمان می‌کرد که در سرزمینی امن است ولی جنگ ۱۹۷۳ خلاف آن را ثابت کرد. در تقابل با فلسطینی‌ها در اراضی اشغالی نیز تا کنون چند بار به نقطه‌ای که گمان می‌کند بازگشت‌ناپذیر است رسیده، ولی هر بار روز از نو روزی از نو. غافل‌گیری در این جنگ هم محصول این خوش‌خیالی است.

https://telegra.ph/در-باره-جنگ-غزه-10-08

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴روایت اول

🔺اعتماد ۱۵ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘پس از وضعیتی که هفته گذشته و در مترو برای دختر جوان آرمیتا گراوند رخ داد، دو باره حدس و گمان‌ها در باره علت بروز این وضع اوج گرفت و این پرسش را مطرح کرد که چرا با چنین وضعیت خبری مواجه هستیم؟

🔘در یک گروه تلگرامی که ده‌ها تن افراد صاحب‌نظر در آنجا هستند، چند نفری بر این گزاره تأکید کردند که «روایت اول» را هر کس گفته برنده است و پس از آن سخت است که این روایت را بتوان تغییر داد و حکومت در ارائه روایت اول ضعیف عمل می‌کند. به ذهنم آمد که این نظر را در عرصه عمومی نقد کنم زیرا یکی از علل وضعیت ورشکستگی نظام رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی ایران وجود همین رویکردها است. چرا؟

🔘فرض کنیم که روایت رسمی از این رویداد صد درصد درست باشد. یعنی این دختر خانم مواجه با هیچ تذکر یا مشکل بیرونی مرتبط با حجاب نشده و صرفاً به علت افت فشار به زمین افتاده و سرش به جای نامناسبی اصابت کرده و به کما رفته است.

🔘فرض کنیم که برای جلوگیری از تبلیغات نادرست، صدا و سیما یا ایرنا یا روزنامه ایران و کیهان و همشهری و فارس و تسنیم، همین روایت رسمی را منتشر می‌کردند. آیا مسأله حل می‌شد؟ قطعاً مسأله بدتر می‌شد. زیرا اولین پرسش برای مخاطب این است که چرا چنین خبری با این سرعت منتشر شده است؟ حتماً کاسه‌ای زیر نیم کاسه است.

https://telegra.ph/روایت-اول-10-06

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

⭕️پرچمدار طب اسلامی از عدم تحقق نابودی پزشکی ابراز نارضایتی کرد.

‏نیازی به نگرانی حاج‌آقا نیست، تا اینجا خیلی هم سریع آمده‌اید و همراهی مناسبی هم با طرح شما کرده‌اند.
‏همینطور پیش بروید بزودی هدف اصلی شما که نابودی نظام بهداشت و درمان است محقق خواهد شد.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴سياست؛ سیطره همه جانبه

🔺اعتماد ۱۲ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘لغو بازي در ورزشگاه اصفهان نشان داد كه رسیدن به عادي‌سازي شرايط ايران فراتر از اقدامات جزيي و موردي است و نيازمند آسيب‌شناسي كلي و سپس اصلاح رويكرد عمومي حكومت بر اساس اين ارزيابي است.

🔘اين كه ماجرا تقصير كي بوده و در نهايت چه حكمي صادر خواهد شد، در روزهاي اينده مشخص مي‌شود ولي پيش از اين كه هر حكمی صادر شود يك مساله به نسبت روشن است. سياست در ايران ميل به تصرف همه عرصه‌ها و موقعيت‌ها دارد و از نظر سیاست هر شيء يا موقعيت و حتي افرادی، فقط يك ابزار يا وسيله براي پيشبرد هدف سياسي است، و برای هیچ حوزه‌ای حتی استقلال نسبی قائل نیست.

🔘سياست از اين طريق سيطره خود را در همه جا و بر همه امور غالب مي‌كند. البته اين ويژگي در برخی كشورهاي ديگر هم كمابيش هست، ولي شدت و ضعف آن تفاوت دارد و در ايران شدت و گستره آن بسيار وسيع است.

🔘اين رفتار تا هنگامي كه در تقابل با تعهدات بين‌المللي قرار نگرفته به ظاهر مشكلي ايجاد نمي‌كند. البته فقط به ظاهر مشکلی ایجاد نمی‌کند، زیرا عوارض اين رفتار و سياسي كردن همه امور در عرصه داخلي نيز فراوان است، فقط صدايش ديرتر درمي‌آيد. ولي در عرصه بين‌المللي بويژه ورزش مشكل‌آفرين مي‌شود.

🔘پيشتر هم مواردي از اين نوع رفتار ديده شده است، در سال 85، دخالت دولت در امور فدراسيون فوتبال منجر به دخالت فيفا شد، به طوري كه طرفداران حكومت، اقدام فیفا را كاپيتولاسيون نام نهادند، و البته در نهایت هم به آن تن دادند. مسأله مهم دیگر حضور زنان در ورزشگاه‌ها بود که مثل استخوان در گلوی سیاست رسمی گیر کرده و نه می‌توانند بالا بیاورند و نه می‌توانند قورتش دهند.

🔘مساله عدم مواجهه با بازيكنان اسراييلي نيز مورد ديگر است كه با انواع ترفندها مي‌كوشند كه آن را از حالت سياسي بودن خارج كنند كه بعضا هم موفق نشده‌اند. مثل تعلیق جودو. یا اتفاقاتی که برای نخبه‌ترین شطرن‌بازان ایرانی بوجود آمده است و تغییر تابعیت داده‌اند.

🔘در داخل نيز هميشه به ورزشكاران و هنرمندان و همه افراد مشابه ياد مي‌دهند كه در دفاع از سياست و ارزش‌هاي آن در جلوی دوربین يا هنگام كسب مدال و... چه سخناني بگويند و آنان هم بعضا در اجرای اين دستور حرفه‌اي شده‌اند، بطوری که چند سال پيش كشتي‌گيری که قهرمان جهان هم شده بود، كتابي را در باب نماز خواندن يا چيزي شبيه اين نوشته بود كه موجب تمسخر گردید. یا راه‌اندازی هیات و برنامه‌های مذهبی و سیاسی از جانب آنان برای استفاده از امکانات و رانت‌های حکومتی از این جمله است.

🔘هنگامي كه سياست را بر همه عرصه‌ها تحميل كنيم به طور طبيعي آن را ضربه‌پذير مي‌كنيم. دقيقا مثل سيبل يا نشانه‌اي است كه خيلي بزرگ باشد، و هر آدم عادي هم مي‌تواند آن را هدف تیر خود قرار دهد. در این حالت هر رفتار عادی هم می‌تواند علیه سیاست رسمی تلقی شود. حتی کار بجایی می‌رسد که در ميان اين افراد و سلبریتی های ورزشی كساني پيدا مي‌شوند كه در مقام رهبری اپوزيسيون ايفاي نقش مي‌كنند.

🔘مشكل اين است كه رويكرد غالب در ايران نمي‌خواهد بپذيرد كه سياست مثل هر حوزه‌ ديگر، هر چند مرتبط با ساير حوزه‌هاست ولي استقلال نسبي و مرزهاي شناخته‌ شده‌اي دارد. قرار نيست، فرهنگ، ورزش، رسانه، دین، اقتصاد، دانشگاه، آموزش، خانواده و... همه و همه در خدمت سياست درآيند و در ذيل و تابع آن تعريف شوند.

🔘اين كه كتاب‌هاي آموزش عمومي را پر مي‌كنيد از مطالبي كه نسبت آن با واقعيت اندك است ولي در خدمت سياست جاري است، موجب مي‌شود كه دانش‌آموزان از آن منزجر شوند.

🔘استاديوم فوتبال يا هر ورزشگاه ديگري براي پر کردن اوقات فراغت از طريق ديدن يك مسابقه هيجان‌انگيز و تخليه انرژي رواني و قدري كُري‌خواني براي تيم محبوب است، کمتر كسي به موضوعات و‌ نمادهای غیر مرتبط به آن برنامه توجه می‌کند. نمایش اینها فقط بخاطر خوشایند مدیران سیاسی است.

🔘چنین تعارضاتی كه ناشي از گسترش سيطره سياست بر همه امور است، محدود به مورد اخیر نمی‌شود. ولي در ورزش به دليل شرايط خاص خود، خیلی زود بازتاب پيدا مي‌كند و به خبر مهمي تبديل مي‌شود. در حالي كه نمونه‌هاي آن در حوزه‌هاي ديگر كمتر بازتاب خبري پيدا مي‌كنند يا عوارض آنها به این راحتی آشكار نمي‌شود. اين يكي از ايرادات جدي به رويكرد كلان در كشور است كه بايد اصلاح اساسي شود.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴سیاست‌های بی‌کرانه

🔺اعتماد دهم مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘برخی سیاست‌ها هستند که سیاست‌گذار را تابع خود می‌کنند، به عبارتی او را معتاد نموده و برای حفظ وضع موجود مجبور است دوز آن سیاست را بیش‌تر کند تا موثرتر شود.

🔘در این میان اجرای برخی از این سیاست‌ها محدودیت‌های خاص خود را دارند و نمی‌توان بیش از حد معینی آن‌ها را اجرا کرد. این موضوع مشابه سازوکار اعتیاد به مواد مخدر است. هنگامی که از مواد استفاده می‌شود، نوعی احساس خوشایند و راحتی و بی‌دردی به فرد دست می‌دهد، ولی پس از مدتی اثرات آن ذایل می‌شود و باید دوز مصرف را بیش‌تر کرد و پایان این مسیر مشخص است.

🔘اخیراً یکی از روزنامه‌ها که تا حدی نمایندگی سیاست‌های رسمی را عهده‌دار است، مصاحبه‌ای را با یک خانم پژوهشگر جوان منتشر کرده که ابعاد جدیدی از مسأله حجاب را به چالش کشیده است. مسأله‌ای که از آن با عنوان «حجاب استایل» و «مزون‌های حجاب» یاد می‌کند. ابتدا ضمن نقد و رد این پدیده‌ها از منظر حجاب اسلامی، به راه‌حل‌های مقابله با آنها نیز می‌پردازد. خلاصه آن درباره حجاب استایل‌ها چنین است؛

https://telegra.ph/سیاست%E2%80%8Cهای-بی%E2%80%8Cکرانه-10-01

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴خالص‌سازی؛ گریزناپذیر

🔺اعتماد ۸ آبان ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘این روزها مجموعه‌ای از اقدامات در حوزه‌های گوناگون به اجرا در می‌آید که از نظر ناظران سیاسی و اجتماعی تعجب‌آور است. رفتار با دانشگاهیان و اخراج استادان، پذیرش نیروهایی جدید برای دانشگاه که از مسیر متعارف قبلی انجام نمی‌شود. انتصابات و استخدام‌های عجیب و غریب در نظام اداری و آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها اقدامات مشابه در حوزه‌های فرهنگی و رسانه‌ای، تداوم فضای ناکارآمد رسانه‌ای و سیاسی جملگی نشان‌دهنده تسریع حرکت به سوی آنچه که خودشان خالص‌سازی نامیده‌اند است. این مجموعه اقدامات چه معنایی دارد؟ آیا تهاجمی است یا تدافعی؟ نتیجه آن چه خواهد بود؟

🔘برخی از تحلیل‌گران این اقدامات را نابخردانه و بی‌نتیجه می‌دانند. شاید بتوان در میان‌مدت با این برداشت موافق بود که بنده هم اینگونه فکر می‌کنم. ولی مسأله قدری پیچیده‌تر است. این ساختار چاره‌ای جز در پیش گیری این سیاست‌ها ندارد، مگر اینکه تغییرات جدی را بپذیرد. چرا؟

🔘پذیرش «دیگری» در جامعه و سهیم دانستن آنان در قدرت، نیازمند وجود مقدماتی است، بویژه صیانت ذات و حفظ بقا، موتور اصلی این پذیرش است. به عبارت دیگر نیروی سیاسی هنگامی «دیگری» را می‌پذیرد که پذیرش او را برای صیانت ذات خود موثرتر از عدم پذیرش او بداند. بر این اساس رفتار «دیگری» نیز در این ماجرا نقش دارد.

🔘با این توضیح فرآیند خالص‌سازی تصوری است که جناح غالب از موقعیت «دیگری» و پذیرش آن دارد. جناح غالب در کمتر زمینه‌ای قادر به رقابت با «دیگری» است. هم‌چنین نمی‌تواند حداقلی از انتظارات عمومی جامعه و مردم را برآورده کند. مهم‌ترین جایی که این واقعیت خود را بازتاب می‌دهد رسانه است.

🔘جناحی که بیش از ۹۵ درصد رسانه‌های داخلی را در اختیار دارد، و قوی‌ترین نیروهای خود را در این بخش متمرکز کرده و پیش از این هم در انحصار رسانه‌ای کوشا بوده، اکنون با وضعیت فاجعه‌بار مخاطب و اقناع آن مواجه است. این وضع محصول شکست انحصار رسانه‌ای و ناتوانی آنان در دفاع از ارزش‌ها و عملکردهای خود است.

🔘کار آنان به جایی رسیده که می‌گویند چرا چند رسانه محدود و مستقل اقدامات مفید این جناح را بازتاب نمی‌دهند، و اگر زورشان برسد، این رفتار رسانه‌ها را جرم‌انگاری خواهند کرد. همچنان که فشارها به این رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران روند افزایشی دارد. از بد روزگار آنان قادر به حذف رسانه‌های فرامرزی نیستند، بنابراین اقداماتشان علیه اینترنت، فضای مجازی، مطبوعات مستقل گر چه براساس همان قاعده پیش‌گفته گریزناپذیر است ولی ناخواسته تیغه رسانه را علیه خود تیزتر می‌کنند.

🔘علت دیگر خالص‌سازی، پاسخ مادی به طرفداران یا خرید طرفدار از این طریق است. این جریان در عمل دچار بحران طرفدار شده است، به همان دلیل بالا که روزنه‌ای باز برای دفاع از اقدامات خود ندارد، در نتیجه نیروهایش را جز با انگیزه‌های مادی و پُست و مقام نمی‌تواند حفظ کند یا در صورت امکان افزایش دهد.

🔘ولی این شیوه نیز ظرفیت بسیار محدود و البته زیان‌باری دارد. آنان برای حفظ این نیروها مجبورند چشم بر هر خطا و فساد آنان ببندند، نمونه‌اش توزیع خودروی رانتی میان نمایندگان یا استفاده از مواردی از وقف و... است که همه را با سکوت و حمایت رد کردند و قطعاً عوارض آن بسیار سنگین است، بویژه در شرایطی که مردم هر روز با مشکلات بیش‌تری مواجه می‌شوند.
https://telegra.ph/%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%B5%E2%80%8C%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1-10-29

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴جنگ بی‌پایان؛ انحراف جریان زندگی

🔺اعتماد ۷ آبان ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘یکی از مشکلات مهم سیاست‌گذاری در ایران که در چند دهه اخیر تشدید شده غلبه رویکردی اراده‌گرایانه است که می‌خواهد، همه امور را مطابق اراده خود و در قالب‌های قانونی و مقررات بریزد و گمان می‌کند که اگر این کار را انجام دهد، نتایج مطابق خواست و اراده او خواهد شد در حالی که مطلقا چنین نیست.

🔘اگر سیاستی مطابق با طبیعت جامعه و شهروندان نباشد، هر چه مقررات و نظارت بیش‌تر شود، نتیجه معکوس خواهد شد. اگر یک راه را برای محدود کردن رفتارهای مردم ببندید، دو راه دیگر برای عبور پیدا می‌کنند. شاید راه‌های جایگزین برای مردم هم هزینه داشته باشد، که دارد، ولی سودی برای جامعه و اداره امور و حکومت هم ندارد. در واقع همه زیان می‌کنند. همان گونه که تحریم‌های بین‌المللی را می‌توان دور زد، قوانین و مقررات داخلی را بهتر می‌توان دور زد حتی به صورت قانونی.

🔘برای مثال معافیت تک پسران از خدمت سربازی، مشروط بر اینکه مادر آنان فاقد همسر باشد. شاید در گذشته تعداد خانوارهایی که تک پسر بودند یا حاضر می‌شدند طلاق صوری بگیرند تا فرزندشان از این امتیاز بهره‌مند شود، بسیار کم بود، ولی الآن اینگونه نیست.

🔘اگر فرض کنیم میانگین نرخ زاد و ولد سال‌های پیش ۲ نفر بود که آنان امروز یا در آینده نزدیک به سربازی برسند، در این صورت شاید حداکثر ۲۰ درصد خانوارها بیش از یک پسر خواهند شد و بقیه می‌توانند از امتیاز این قانون بهره‌مند شوند. طبیعی است که در این خانوارها طلاق صوری مطلوب همه خواهد بود، و مهم‌تر اینکه طلاق صوری نوعی حیله است که رواج پیدا می‌کند و از عوارض جدی آن این است که بعضاً این طلاق‌های صوری واقعی هم می‌شوند و جالب‌تر اینکه مورد حمایت فرزندان هم هست.

🔘در واقع برای حفظ یک سیاست قابل بحث مورد مناقشه (نظام وظیفه)، مسیری طی می‌شود که عوارض گوناگونی ایجاد می‌کند. این مسأله در بسیاری از حوزه‌ها وجود دارد. برای نمونه مورد تأمین اجتماعی و حقوق مستمری و بازنشستگی، و تعلق آن به دختران مجرد یا مطلقه. در این موارد هم شاهد تأخیر در ازدواج یا حتی شیوع طلاق واقعی یا صوری هستیم.

🔘برخی موارد را نمی‌توان چاره کرد ولی اغلب آنها محصول سیاستگذاری نادرست است. این سیاست‌ها همه جا هست. در ارایه مجوزها، در قیمت‌گذاری‌ها، در امتیازات ورود به دانشگاه‌ها، در امتیازات و تبعیضات استخدامی و... تقریباً هر جایی نگاه می‌کنیم وجود دارد. منحصر به این دولت هم نیست، شاید اکنون تشدید شده باشد. در واقع سیاست‌گذاران در ایران معتاد به این فرآیند شده‌اند.

🔘راه‌حل چیست؟ بازگشت به اصول پایه است. این اصل که رویکردهای کنترلی و مقرراتی باید حداقلی باشند. سیاستی که مستلزم نظارت‌های قانونی و حداکثری است، حتماً ایراد دارد. هنگامی که تورم بالای ۴۰ درصد باشد ولی نرخ بهره تسهیلات حدود نصف این رقم باشد، هر گونه سیاست کنترلی شکست می‌خورد و فقط هزینه عبور از موانع کنترلی را افزایش می‌دهد.

🔘نه فقط سیاست کنترلی، بلکه سیاست تشویقی نیز باید محدود باشد. اینکه برای ازدواج وام‌های کلان یا خودروی رانتی تخصیص داده شود، قطعاً بیش از آنکه موجب افزایش ازدواج شود، به افزایش ازدواج‌های صوری و کم‌عمق کمک می‌کند، و اتفاقاً کیان خانواده را در خطر قرار می‌دهد.

🔘اصل پایه این است که هر سیاستی باید بر انگیزه‌های متعارف انسانی مبتنی باشد. در واقع همه ما به عنوان یک فرد متعارف، براساس عقل و ارزش‌های خود کارهایی را انجام می‌دهیم و از انجام کارهای دیگر پرهیز می‌کنیم. برخی کارها را عادلانه و منصفانه می‌دانیم و برخی را نه. البته هزینه و فایده انجام این کارها را نیز در نظر می‌گیریم، ولی رضایت اخلاقی و ارزشی و نیازهای عادی ما رکن اساسی رفتارمان است.
https://telegra.ph/%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-10-28

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴مجرای اصلی اصلاحات

🔺اعتماد۳ آبان ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘بیش از یک دهه است مکرر نوشته‌ام که اصلاح امور کشور از اصلاح نظام و سیاست رسانه‌ای آن آغاز می‌شود. بنابر این مهم‌ترین نشانه بهبود وضع جامعه را باید در تغییرات مثبتی دید که در نظام و سیاست رسانه‌ای رخ خواهد داد. خیلی صریح باید گفت که دریغ از یک تحول ملموس.

🔘البته امکاناتی چون فضای مجازی و ماهواره‌ها موجب باز شدن نسبی نظام اطلاع‌رسانی و گفتگویی شده‌اند ولی آنها هنگامی کارآیی مطلوب را دارند که سیاست رسمی رسانه‌ای دچار تحول شود. هر روز که می‌گذرد شکاف میان دو نظام رسانه‌ای رسمی و غیر رسمی بیش‌تر می‌شود.

🔘دو نظامی که به لحاظ محتوای رسانه‌ای در نقطه مقابل یکدیگرند و این تقابل را به جامعه نیز منتقل می‌کنند. دو نظامی که فضای غالب انها از سویی مثل یکدیگر، روایت‌محورند، فقط روایت آنها فرق می‌کند.

🔘در چند هفته گذشته مواردی پیش آمد که فشل بودن سیاست و نظام رسانه‌ای رسمی را بیش از پیش برجسته کرد. اولین مورد آن شنیدن صدای مهیب انفجار در خرم‌آباد بود. انواع اخبار متناقض از منابع رسمی گوناگون منتشر شد و در نهایت هم مردم نفهمیدند که اصل ماجرا چه بوده است؟ زلزله؟ انفجار؟ یا اصلاً آن گونه که مقام استانداری لرستان در باره صدای مهیب گفته است، پس از جمع‌بندی تمام گزارش‌ها به این نتیجه رسیدند که هیچ گونه انفجار و مواردی از این دست در شهر خرم‌آباد اتفاق نیفتاده و مردم اخبار را از مراجع رسمی پیگیری کنند!!

🔘در حالی که همین مراجع رسمی قبلاً در صدا و سیما اعلام کرده بودند، در خرم‌آباد تکانه‌های شدید رخ داده، موسسه لرزه‌نگاری هم زلزله‌ای را ثبت نکرده، ولی بعداً گفتند زلزله حدود دو ریشتر بوده و دستگاه‌های آنها نمایش نداده است!! از کجا متوجه شدند که زلزله شده ولی دستگاه‌هایشان ثبت نکرده؟!

🔘ستاد مدیریت بحران هم ماجرا را رصد کرده که منشاء صدا پیدا نشده است. پس باید نتیجه گرفت که اصل صدای مهیب واقعیت داشته است. پس از همه اینها تلویزیون خبری را با عنوان گفتگوی محرمانه!! زیرنویس می‌کند و از قول مدیر بحران استان احتمال انفجار را اعلام می‌کند، در نهایت هم منابع اسراییلی خبر دیگری را منتشر می‌کنند که با توجه به سوابق قبلی در غرب کشور و با توجه به تعارضات خبری و اطلاع‌رسانی رسمی بیش‌تر مقبول طبع قرار می‌گیرد.

🔘نمونه بعدی انفجاری بود که روی شهر گرگان رخ داد و ظاهراً یک پهپاد از طرف موشک اصابت و قطعات آن روی شهر سقوط می‌کند. تا کنون هیچ خبر معتبری که از منابع مورد اعتماد باشد در این زمینه منتشر نشده، و طبیعی است در این برهوت خبری و تحلیلی هر خبر و تحلیل غیر رسمی حتی اگر غیر معقول باشد پذیرفته می‌شود.

🔘نمونه آخر که جالب‌تر است حادثه‌ای است که برای یک دختر خانم دانش‌آموز در مترو رخ داد و سیاست محدودیت دسترسی خبری اجرا شد و خبرنگار اعزامی برای کسب خبر چند ساعت بازداشت شد. فیلم‌های حادثه و مصاحبه با پدر و مادر و دانش‌آموز از رسانه‌های رسمی منتشر شده است.

🔘خبرنگار یک رسانه دولتی گزارش تهیه کرده است ولی آنچه که مغفول است، فقدان اعتماد جامعه به این سیاست رسانه‌ای و رسانه‌های رسمی است. این کار نوعی آب در هاون کوبیدن است. تجربه‌ای که در موارد گذشته از جمله سقوط هواپیمای اوکراینی هم تکرار شده بود.

🔘من هیچ قضاوتی در باره هیچ‌کدام از حادثه‌ها نمی‌کنم، در مورد دو حادثه قبلی هم داوری ندارم، ولی مردم که نمی‌توانند منتظر اخبار رسمی باشند که بعضاً نادرستی آنها ثابت شده است. اگر واقعاً این دختر خانم به علت طبیعی دچار این وضع شده، چرا امکان دسترسی خبرنگاران رسانه‌های اسم و رسم‌دار در تهیه خبر محدود می‌شود؟

🔘این نقض غرض است، چون انتشار این واقعیت از سوی رسانه‌های رسمی به معنای خبرسازی جریان اصلی رسانه‌های رسمی تلقی می‌شود و مورد پذیرش مردم واقع نخواهد شد. همین محدودیت‌ها قرینه‌ای برای داوری مخاطبان است.

🔘این سیاست رسانه‌ای به شدت ناپایدار و هزینه‌بر و زیان‌بار است. در درجه اول موجب تقویت جریان رسانه‌ای غیر رسمی می‌شود که می‌توانند راست و دروغ را با هم مخلوط کرده و به خورد مخاطب دهند. مسئولیت این وضع به دوش کسانی است که سیاست رسانه‌ای محدودکننده را در پیش گرفته‌اند.

🔘زیان اصلی این جریان تشدید ناکارآمدی‌های جاری در کشور است. اگر هر کس به خود حق دهد که هر تصمیمی را بگیرد و هر کاری را انجام دهد و هر هزینه‌ای را به جامعه تحمیل کند ولی از طرف رسانه‌ها مورد سوال واقع نشود، پس به کارهای خود ادامه خواهد داد.

🔘🔘اصلاح جامعه و ساختار سیاسی ایران از مجرای اصلاح سیاست و نظام رسانه‌ای آغاز خواهد شد. هیچ راه دیگری در میان نیست. هر اراده‌ای که معطوف به این اصلاح شود باید مورد حمایت قرار گیرد.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴واقع‌گرایی سیاسی

🔺اعتماد ۱ آبان ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘در شرایطی که جنگی وحشتناک در جریان است و در چهار دهه اخیر نیز جنگ‌های بزرگ و کوچک، کوتاه‌مدت و بلندمدت در این منطقه روی داده است، نوشتن این یادداشت شاید بی‌سلیقگی محسوب شود، ولی اگر تا پایان آن را بخوانیم، ممکن است نگاه ما قدری تغییر کند.

🔘مسأله این است که در فضای رسانه‌ای و مجازی گرایش‌های ضد جنگ به وضوح دیده می‌شود. این گرایشی انسانی و اخلاقی است، بویژه در شرایطی که جنگ را می‌توان مستقیم دید و آثار و عوارض وحشتناک آن را مستقیم از خانه مشاهده کرد. هنگامی که جوانان، زنان، کودکان، سالمندان، زیر ساخت‌ها و حیات مادی یک مردم هر کدام در حال نابودی است، چیزی جز لعنت بر لعنت بر مسببان و تشدیدکنندگانش نمی‌توان گفت.

🔘در این چارچوب گزاره‌های زیبای ضد جنگ نیز رواج می‌یابد که کمابیش واقعی هم هست. هر کس که وضعیت زندگی مردم جنگ‌زده، کودکان و جنازه‌ها را می‌بیند، بدون تردید از جنگ نفرت پیدا می‌کند. بویژه مردمی که خودشان هم جنگ را تجربه کرده باشند.

🔘ولی در برابر این واقعیات از جنگ آیا از خود پرسیده‌ایم که چرا جنگ جزیی جدایی‌ناپذیر از تاریخ بشر بوده است. حتی از زمانی که جهان به معنای دقیق کلمه مخالف جنگ شد و خطرات یک جنگ هسته‌ای کیان حیات روی زمین را تهدید کرد، و دنبال اعمال محدودیت‌های جدی برای جلوگیری از جنگ شده است.

🔘کافی است به همین جنگ‌های بزرگ صد سال اخیر توجه کنیم، جنگ‌های اول و دوم جهانی، فلسطین (چند جنگ)، کره، ویتنام، افغانستان، عراق(چند بار)، اوکراین، جنگ‌های هند و پاکستان، یمن، بالکان، جنگ‌هایی در آفریقا، اینها در کنار ده‌ها جنگ‌ داخلی و کوچک و بزرگ موردی در آفریقا، آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین، قرن گذشته را به یکی از خونبارترین قرن های تاریخ تبدیل کرده است.

🔘چرا در زمانی که بیش از همیشه اغلب مردم خواهان صلح هستند، جنگ تبدیل به روش مرسوم حل اختلافات شده است؟ آیا با مخالفت‌های نمادین و لعن و نفرین کردن به بانیان و مسببان جنگ و آه و ناله در باره عوارض آن ؛ جنگ نیز پایان می‌پذیرد؟

🔘پاسخ این است که این نوع مخالفت‌ها با جنگ لازم است، ولی اینها مکمل رویکرد رئالیستی یا واقع‌گرایانه هستند و نه جانشین آن. چون در واقعیت، جنگ به علل گوناگون گریزناپذیر است. هرچند باید کوشید که کمتر رخ دهد، یا اگر رخ داد زودتر تمام شود و طرفین به صلح پایداری برسند. و در هر حال مقررات و اصول بنیادین جنگ نیز رعایت شود.

🔘بنیان‌های عینی جنگ چند چیز است. اول تعارض منافع، دوم تغییرات جمعیتی، فنی، اقتصادی و فرهنگی که موازنه قوا را تغییر می‌دهد. سوم فقدان مرجع بی‌طرف و قدرتمند جهانی برای داوری کردن نسبت به اختلافات براساس قواعد موضوعه. البته صراحت و روشنی چنین اصول و قواعدی در سطح جهانی، که هم مورد اتفاق باشد و هم مرجع قدرتمند و صلاحیت‌داری براساس آن داوری کند، وجود ندارد.

🔘پس از جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد قرار بود که این سازمان و در رأس آن شورای امنیت چنین نقشی را ایفا کند. از یک سو با استفاده از گفتگو و کمک به کشورها برای حل مسالمت‌آمیز اختلافات جنگ را مهار کنند و از سوی دیگر شورای امنیت با بی‌طرفی و انصاف مانع از جنگ شود، یا آن را کوتاه کند.

🔘ولی واقعیت نظام جهانی و دو قطبی متصلب‌تر از آن بود که در زیر منشور ملل متحد و شورای امنیت جنگ برچیده شود. از همان آغاز ماجرا با شناسایی اسراییل و سپس جنگ کره و استفاده از حق وتو، شورای امنیت تبدیل به میدان سیاست و حتی جنگ شد.

🔘اکنون هم وضع همین است. حتی در جنگ اخیر کشورهای غربی متحدا قطعنامه آتش‌بس را وتو‌ کردند. بنابراین عملاً مرجع جهانی معتبر برای حل و فصل اختلافات شکست خورد. هر چند اگر سازمان ملل نبود شاید وضع بدتر از این می‌شد، ولی تا رسیدن به وضع ایده‌آل فاصله زیاد است. شاید زیادتر هم بشود.

🔘پس محکوم کردن جنگ فارغ از زمینه‌ها و عوامل ایجاد و تشدیدکننده آن دردی را درمان نمی‌کند و چه بسا ممکن است موجب انحراف از فهم حقیقت جنگ و کوشش برای جلوگیری از آن شود.

🔘جنگ جزیی از واقعیت سیاست بین‌المللی است. حرکت به سوی جهانی عادی از جنگ یک رویا است، رویایی دست‌نیافتنی، ولی کوشش برای کاهش و پیشگیری نسبی از آن رویایی معقول است.

🔘آرمان جهان بدون جنگ، هم زمان بود با آرمان ایجاد یک زبان میانجی که نامش را اسپرانتو گذاشتند. زمانی بود که تب یادگیری اسپرانتو خیلی بالا گرفت. شاید ایده زیبایی بود. به همین علت در عصر صلح‌گرایی؛ سازمان یونسکو نیز آن زبان را به رسمیت شناخت و آموزش آن را به همه توصیه کرد.

🔘تصور کنید جهانی داشته باشیم که همه با یک زبان میانجی بتوانند با هم حرف بزنند و ارتباط برقرار کنند، ولی نتیجه چه شد؟ امروز کسانی که با این زبان آشنا هستند، بسیار اندک هستند و ظاهراً اسپرانتو به فراموشی سپرده شده است.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴انکار واقعیت

🔺اعتماد ۳۰ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘مخاطب این یادداشت در درجه اول طرفداران موضع موجود و اصول‌گرایان هستند. به نظر می‌رسد، مشکلی اساسی در ساختار رسانه‌ای و ارتباطی ایران وجود دارد که آثار آن در ذهن و روان طرفداران وضع موجود بازتاب پیدا کرده، که منجر به انکار بدیهیات و حقایق نزد آنان شده است. حقایقی که با کمترین قدرت بینایی می‌توان دید و با کمترین قدرت شنوایی نیز می‌توان شنید.

🔘انکار واقعیت حتی اگر مصلحت‌جویانه باشد در صورت تداوم به جزیی مهم از ذهنیت فرد انکار کننده تبدیل می‌شود، به گونه‌ای که کم‌کم قدرت دیدن واقعیت را از دست خواهد داد و به این اعتقاد می‌رسد که این واقعیات وجود ندارد. این خطری است که جامعه ایران را تهدید می‌کند، بویژه آنکه بخش مهمی از مخالفان حکومت نیز دچار این سوگیری شناختی و اطلاعاتی شده‌اند.

🔘فرض کنیم که دو طرف یک دعوا، هر کدام ارزیابی غیر واقعی از قدرت خود داشته باشند، طبیعی است که دچار رفتارهای نادرست براساس این ارزیابی‌ها می‌شوند و هر کدام با رغبت وارد دعوایی می‌شوند که خود را پیروز قطعی دعوا می‌دانند. این ویژگی یکی از ریشه‌های اصلی خشونت و اتخاذ سیاست‌های نابخردانه است.

🔘موارد مهمی که به عنوان مصداق این سوگیری شناختی و اطلاعاتی می‌توان برشمرد زیاد است. رویکرد مردم نسبت به حکومت، رفتار و برداشت‌های دینی مردم، رویکرد مردم نسبت به اصلی‌ترین ارزش‌های رسمی از جمله در سیاست خارجی و به طور مشخص قضیه فلسطین.

🔘البته تردیدی نیست که بازتاب این موارد در فضای مجازی چندان تطابقی با واقعیت ندارد و این خطای شناختی است که مخالفان حکومت مرتکب می‌شوند و فضای مجازی را مترادف با فضای واقعی تصور می‌کنند، ولی به همان میزان واقعیت عینی نیز چیزی نیست که طرفداران وضع موجود تصور می‌کنند. فاصله واقعیت تا تصور آنان خیلی بیش‌تر از فاصله تصور مخالفان نظام از واقعیتِ جامعه تا فضای مجازی است.

https://telegra.ph/انکار-واقعیت-10-21

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴نوح هراری؛ از علم تا سیاست

🔺اعتماد ۲۶ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘کسانی که کتاب‌ها و نوشته‌های نوح هراری استاد تاریخ و نظریه‌پرداز اسراییلی و استاد دانشگاه عبری بیت‌المقدس بویژه کتاب‌های سه‌گانه او را خوانده‌اند می‌دانند که نویسنده معتبری است و در سطح جهانی نیز به خوبی شناخته شده است. از این رو تحلیل او از وقایع اخیر نیز می‌تواند مهم باشد. او تحلیل خود را در گاردین نوشته است که بخش نخست آن را دیده‌ام.

🔘پیش از پرداختن به برخی از نکات یادداشت وی و نقد آن، وظیفه خود می‌دانم از اینکه مجوز ادامه انتشار کتاب‌های وی لغو شده است، اظهار تأسف کنم و خیلی روشن بگویم که اینگونه برخوردها با کتاب نه تنها کمکی به بسط اندیشه‌های مفید و جدید نمی‌کند، بلکه برعکس نفوذ چنین نوشته‌هایی و نویسندگان آن را بیش‌تر و غیر قابل نقد می‌کند و امیدوارم که هر چه زودتر این ممنوعیت برداشته شود.

🔘هراری در یادداشت خود که با عنوان؛ «خطرناک‌ترین بُرهه از سال ۱۹۴۸» است به نکاتی می‌پردازد که کاملاً یک سویه است. گر چه برای توجیه این رویکرد خود آورده است که: ▪️”نه اطلاع و نه توان اخلاقی دارم که بگویم از دید فلسطینی‌ها قضایا چگونه دیده می‌شود. اما در برهه بزرگ‌ترین رنج اسراییل، مایلم در باره چگونه دیدن قضایا از طرف اسراییل، از این سوی حصار بگویم.“▪️

🔘چنین توجیهی پذیرفتنی نیست، حداقل از نویسنده و مورخی چون هراری؛ این فقط نوعی فرار کردن از زیر بار مسئولیت اخلاقی و حرفه‌ای است. او که تاریخ چند هزار ساله را ورق زده و تحلیل کرده است، چگونه قادر نیست که از احساس و دید کسانی بگوید که فقط چند کیلومتر یا حداکثر چند ده کیلومتر آن سوتر او در حال زندگی هستند؟

https://telegra.ph/نوح-هراری-از-علم-تا-سیاست-10-17

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴آموزش و تَدَیُّن

🔺اعتماد ۲۴ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘ویدیویی را دیدم که خانم دکتر علم‌الهدی ضمن اشاره به تکرار چند باره قرآن‌سوزی در اروپا و سکوت نسبت به آن، این پدیده را ناشی از ترویج الحاد در قالب علم دانسته و ادامه می‌دهد؛
▪️تمام کسانی که مثل من با دانشجو و دانش‌آموز سروکار دارند می‌دانند که درس خواندن دانشجویان و دانش‌آموزان منجر به متدین‌تر شدن آنان نمی‌شود، اگر برعکس نشود. در برخی رشته‌ها هنگامی که دانشجو وارد دانشگاه می‌شود، چند تا سوره قران را حفظ است، هنگامی که دارد می‌رود، نمازش را یادش می‌رود بخواند یا کاهل نماز می‌شود.▪️

🔘این رویکرد بسیار مهم است و با توجه به نقشی که گفته می‌شود ایشان در موضوع سیاست‌های آموزشی و اجرایی آنها دارند، می‌کوشم نشان دهم که مشکل این رویکرد کجاست؟

🔘اول اینکه گزاره ایشان در باره تغییرات مزبور درست است و شواهد و قراین کافی در باره درستی آن وجود دارد، و بعید است محدود به رشته‌های خاص دانشگاهی باشد. شاید برحسب رشته، این روند اندکی شدت و ضعف داشته باشد ولی جریان غالب همین است که گفتند و عمومیت دارد.

🔘نکته دوم این است که در کنار آموزش علم، در تمامی ۱۲ سال مدرسه و حتی در دانشگاه، آموزش رسمی دینی و تاریخی و اجتماعی به شدت وجود دارد. پس طبعاً اگر این آموزش‌ها موثر بودند، حتماً باید نتیجه‌ای مغایر با وضعیتی که خانم علم‌الهدی توصیف کرده‌اند به بار می‌آمد. پس مشکل آموزش فیزیک و شیمی و ریاضی نیست، بلکه کیفیت و ماهیت همین دروس دینی و اجتماعی تاریخی است که منجر به دور شدن جوانان از دین شده است.

🔘نکته و پرسش مهم‌تر اینکه آیا متدین کردن جوانان وظیفه نظام آموزشی است؟ پس وظیفه نهاد دین چه می‌شود؟ نکند برای آنان وظیفه دیگری در نظر گرفته شده؟ مثل این است که وظیفه دانشگاه پزشکی یا مهندسی را دیندار کردن دانشجو بدانیم.

🔘تجربه من به عنوان دانشجوی پیش از انقلاب نشان می‌دهد که در آن دوران وضعیت کاملاً برعکس بود. در ابتدای دهه ۴۰ تعداد نمازخوانان دانشگاه از جمله دانشگاه پلی‌تکنیک انگشت‌شمار بود و حتی محلی برای نماز خواندن نداشتند. در سال ۵۳، شلوغ‌ترین محل، مسجدِ دانشگاه بود.

🔘تعداد کسانی که در دانشگاه به دین گرایش پیدا می‌کردند و متدین می‌شدند چند برابر کسانی بود که از آن رویگردان می‌شدند. آموزش‌ها هم هیچ ربطی به دین نداشت. مدیریت دانشگاه و استادان هم اغلب غیر دینی بودند. جزییات این فرآیند را در کتاب جنبش دانشجویی پلی‌تکنیک شرح داده‌ام.

🔘این فرآیند ربطی به نظام آموزشی نداشت. برعکس مرتبط بود با فضای عمومی و فعالیت متولیان و منادیان دین. اتفاقاً رژیم گذشته هم انتظار عکس از نظام آموزشی داشت که جوانان را از دین دور کند. ولی شکست خورد. چرا؟ به علت اینکه آموزش علم ربط چندانی به این ماجرا ندارد. مگر تغییرات رفتاری دانشجویان تماماً ناشی از حضور در دانشگاه است؟ وضع عمومی جامعه، رسانه،دولت، نهاد دین، تحولات بین‌المللی و... نقش بیشتری دارند.

🔘مشکل آنجاست که دینداری و تدین به آموزش تقلیل داده شده است. گویی اگر کسی از گزاره‌های دینی اطلاع یابد، دیندار و متدین می‌شود. پس هر چه نمره بالاتری گرفت دیندارتر است. یا اگر آیات را حفظ کند دیندار است. در حالی که آموزش و اطلاع از مفاهیم دین فرع بر مسأله دینداری است.

🔘به راحتی می‌توان این فرضیه را آزمون کرد که جوانان ما تقریباً هیچ کدام از آموزه‌های دینی دوره عمومی خود را به یاد ندارند. آنچه هم به یاد دارند، از مجاری غیررسمی که مبتنی بر نمره دادن و محفوظات نبوده، اموخته‌اند.

🔘واقعیت مذکور در سخنان خانم علم‌الهدی ناشی از دو عامل دیگر است و به نظام آموزشی ربط ندارد. عامل اول و مهم فضای عمومی نسبت به انتظاراتی است که در گذشته از دین و عملکرد آن در ذهن این جوانان یا پدرانشان وجود داشته است. انتظاراتی که در عمل محقق نشده است.

🔘این شکاف میان عمل و انتظارات، معنای همه گزاره‌های دینی را تغییر می‌دهد و یا آنها را از محتوا تهی می‌کند. درکی که یک جوان ۵۰ یا ۴۰ سال پیش از گزاره‌های دینی شامل اخلاقیات، عدالت، آزادی و... داشت امروز معنادار نیست زیرا معنای این گزاره‌ها و مفاهیم را به عینیت اجتماعی ارجاع می‌دهند. بنابراین گزاره‌های دینی از نظر آنان در آزمون‌های تجربی نتیجه‌ای متفاوت از انتظارات آنان داشته‌اند.

🔘عامل دوم که بی‌ربط به عامل اول نیست، تغییر کارکرد نهاد دین است که به نهاد قدرت تقلیل یافته یا در دل آن هضم، و در نتیجه از کارکرد واقعی خود جدا شده است. نهاد دین امروز بیش از گذشته به حاشیه رفته است. نهاد دین فقط آموزش حوزوی نیست، بلکه حضور اجتماعی و میدانی عاملان این نهاد است که با حضور پررنگ در قدرت، اثری دینی ندارند.

🔘🔘پس دنبال فشار بیش‌تر به نهاد آموزش نرویم که دینداری از آن بیرون نخواهد آمد. در پی بهبود نهاد دین باید بود.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴شباهت بلیت و قانون

🔺اعتماد ۲۲ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘می‌گویند که یک نفر دیرتر از موعد پرواز به فرودگاه رسید و در حالی که بلیت خریداری شده در دستش بود، دنبال باجه صدور کارت پرواز بود. به او گفتند که هواپیما پرواز کرده و رفته است. با تعجب گفت، چطور رفته، در حالی که بلیت نزد من است؟ در واقع او مجوز برای سوار شدن به هواپیما را شرط کافی برای پرواز و معادل تبعیت هواپیما از صاحب مجوز می‌دانست. بلیت تابع پرواز است و نه بر عکس.

🔘ماجرای قانون‌گذاری ما نیز همین است. بویژه که این روزها و شاید برای اولین بار تابلوهای تبلیغاتی در باره ضرورت رعایت و احترام به قانون نیز در سطح شهر دیده می‌شود. قانون‌گذار گمان می‌کند، قانون و تصویب آن، به معنای اجرا نیز هست. گویی خود را جای خداوند قرار داده‌اند که؛ «إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» هر چه اراده کند بگوید باش بلافاصله موجود می‌شود.

🔘قانون مهم‌ترین هنجار اجتماعی است، سنت و عرف و عادت و اخلاق نیز هنجار هستند. ولی همان طور که سنت‌ها به علل اجبارهای محیطی و ضرورت‌های روز، تغییر می‌کنند، و خود را با مقتضیات روز سازگار می‌نمایند، قانون نیز همین وضع را دارد. در واقع قانون بازتاب خواست عمومی است که به هنجارهای اجتماعی تبدیل می‌شود. اگر این خواست و پذیرش عمومی (به طور نسبی) نباشد، قانون نیز رعایت نخواهد شد.

🔘فراتر از این باید تاکید کرد که، تطبیق قانون با خواست عمومی فقط یکی از ویژگی‌های قانون است. عملی بودن اجرای آن نیز اهمیت دارد. به علاوه باید مرز میان گناه و اخلاق را با قانون نیز رعایت کرد. هم‌چنین در قوانین جزایی تناسب میان جرم و کیفر نیز رعایت شود.

https://telegra.ph/شباهت-بلیط-و-قانون-10-13

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴خدشه در فلسفه بازداشت

🔺اعتماد ۱۹ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘سخنان چند روز پیش ریاست محترم قوه قضاییه واجد نکته‌ای بود که نیازمند توضیح است. آنجا که گفتند: ▪️”طرف را بازداشت می‌کنیم و به زندان می‌اندازیم، حیثیتش را می‌بریم، گرفتارش می‌کنیم، به اعتبارش لطمه می‌زنیم و چون دلیل کافی نداریم محاکمه‌اش نمی‌کنیم. وقتی طرف را در زندان نگه می‌دارید زندگی‌اش فلج می‌شود.“▪️

🔘یکی از دوستان که این را خوانده بود به بنده گفت مخاطب این سخنان جهت برخورد با خاطی چه کسی جز خود ایشان است؟ پاسخم این بود که قوه قضاییه با دیگر بخش‌های حکومت یک تفاوت اساسی دارد. قضات تابع کسی جز قانون نیستند و اگر دستگاه قضایی واقعی باشد نه رییس قوه و نه هیچ مقام دیگری نمی‌تواند و نمی‌باید به قاضی دستور دهد.

🔘قاضی تابع قانون و برداشت خودش از قانون است. ولی این برداشت می‌تواند درست یا نادرست باشد. اگر درست باشد که هیچ و اگر نادرست باشد یا ناشی از قصور است یا ناشی از تقصیر. در هر دو صورت مطابق اصل ۱۷۱ ▪️«هر گاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد، در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران می‌شود، و در هر حال از متهم اعاده حیثیت می‌گردد.»▪️

🔘این خطاها از طریق دادسرا و دادگاه انتظامی قضات قابل رسیدگی است. بنابراین اگر تمهیداتی اندیشیده شود که به این نوع شکایات رسیدگی فوری‌تری شود و قضات در برابر احکام خود مسئولیت‌پذیر باشند، مسأله به نحو مناسبی حل می‌شود.

🔘چندی پیش یکی از مسئولان اداری استان تهران را دیدم که ۵ سال پیش به اتهامی بازداشت و زندانی شد، پس از مدتی آزاد و اکنون حکم اولیه تبریه او آمده در حالی که هم آبرویش رفته و هم شغلش دچار مشکل شده و هزینه‌های مادی زیادی را باید متحمل شود. خسارت اینگونه افراد که تبریه می‌شوند باید هم از حیث مادی و هم معنوی جبران شود ولی عملاً اجرای این فرآیند کند یا بی‌نتیجه است.

🔘شخصاً در باره پرونده سال ۱۳۷۲ خودم به دادگاه انتظامی قضات شکایت کردم در حالی که همه چیز روشن بود، ولی به طور واضحی گفتند که پیگیری نکن.

🔘چرا چنین وضعی رخ می‌دهد؟ به نظر بنده مسأله اصلی جایگاهی است که برای قاضی در نظر گرفته می‌شود. قضات ما، اگر نه همه، ولی برخی از آنان بویژه در دادگاه‌های انقلاب ایفای نقش قاضی را قبول ندارند، بیش‌تر در مقام دادستان و حتی بازجو ولی با قدرت و اختیارات قاضی ظاهر می‌شوند.

🔘چند دهه پیش یکی از قضات دادگاه‌ها در استان همدان در جلسات بازپرسی متهمین منکراتی حاضر می‌شد و اقاریر آنان نزد بازپرس را می‌شنید و آن را مصداق اقرار نزد قاضی و دادگاه قرار می‌داد و بر همان اساس حکم صادر می‌کرد. این را مقایسه کنیم با حدیثی که فردی نزد پیامبر رفته و اقرار به زنا می‌کند، ایشان از او روی برگرداند و این کار سه بار تکرار شد. حتی نقل شده که ایشان اعتقاد داشتند اگر این کار را مخفی می‌داشت و توبه می‌کرد برای خودش هم بهتر بود.

🔘حالا این را مقایسه کنیم با کسانی که به انواع روش‌ها متوسل می‌شوند تا جرمی را ثابت کنند. بویژه در امور عمومی و حق‌الله و در موضوعات سیاسی مربوط به حکومت. دیدم وکیل محترمی نوشته بود که بعضا می‌نویسند که متهم به علت عجز از وثیقه به زندان معرفی شد. حال آن که متهم وثیقه دارد و در برخی موارد پول نقد هم دارد.

🔘از بازداشت و انفرادی به مثابه مجازات پیش از محکومیت و شیوه‌ای برای اعتراف گیری استفاده می‌شود. فلسفه بازداشت جلوگیری از تبانی و فرار است آن را مخدوش کرده‌اند. از این رو بسیاری از بازداشت‌ها و احکام با این رویکرد رخ می‌دهد که گویی برای قاضی یا دادستان مهم است و علاقه هم دارد که فرد را محکوم کند، در حالی که حداقل در مورد قضات دادگاه‌ها عکس این باید صادق باشد و اصل را بر بی‌گناهی و تبریه بگذارد مگر آنکه خلاف آن ثابت شود..

🔘پرسش این است که چه راهی برای مقابله با این وضع وجود دارد؟ راهی که به مدیریت دستگاه قضایی مربوط می‌شود. ابتدا، مسأله وکالت است. وجود هر گونه محدودیت در راه انتخاب و حضور وکیل در هر مرحله از دادرسی را حذف کنید، دوم؛ علنی شدن واقعی دادگاه‌ها و انتشار گزارش‌های آن در سطح رسانه‌ها و شفافیت در دادرسی‌ها. این مسأله با حفظ احتیاطات لازم شدنی و ضروری است.

🔘سوم؛ و مهم‌تر از همه ایجاد سهولت و سرعت برای شکایت از عملکرد قضات، نزد دادسراهای انتظامی قضات و سخت‌گیری قانونی در این باره و رسیدگی سریع، شفاف و بیطرفانه به شکایات.

🔘اینها وظایف مدیریت قضایی کشور است که قطعاً به شفافیت و عدالت در رسیدگی‌ها کمک خواهد کرد. در کنار اینها، رسیدگی فوری به تخلفات ضابطان نیز ضروری است. عملکرد ضابطان باید با شفافیت کامل رصد شود.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

⭕️فارغ از این که فهمیدن فرق عظیم میان داشتن دو فرزند با شش فرزند ساده است. سن اعضای کابینه و تعداد فرزندانشان را اعلام کنید‌. تا آنجا که می دانم اغلب‌شان که از نسل‌های قبل هم هستند ۲ تا ۳ فرزند دارند.
‏چیزی را که بر خود نمی‌پسندید بر دیگران نپسندید.
‏مردم کارخانه جوجه کشی کسی نیستند.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴مهاجران افغانستانی‌

🔺اعتماد ۱۶ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘حضور افغانستانی‌ها در ایران کم‌کم در حال تبدیل شدن به یک مسأله‌ای عمومی است و به نظر می‌رسد که جریان‌های فرصت‌طلب نیز دنبال گرفتن ماهی از این آب گِل‌آلود هستند، و این خطر وجود دارد که موجب برخی تنش‌های موردی نیز بشود. البته پلیس در یک مورد مهم، اقدام به بازداشت افراد مهاجم به مهاجرین کرده است.

🔘واقعیت این است که ایران در منطقه‌ای قرار دارد که همیشه ظرفیت چنین بحران‌هایی را داشته است. بطور دقیق از نیم قرن پیش یعنی در سال ۱۳۵۲ که ژنرال محمد داودخان علیه پسر عموی خود ظاهر شاه کودتا، و او را از تخت سلطنت خلع کرد افغانستان وارد دوره بحرانی شد. البته پیش از آن نیز وضع خوبی نداشت و اگر خوشبین باشیم شاید محمد داودخان گمان می‌کرد که در مسیر توسعه افغانستان گام خواهد برداشت؟ از این رو شاه مخلوع هم مخالفتی نکرد و استعفا داد و به سادگی سلطنت تبدیل به جمهوری شد.

🔘ولی این یک تحول صوری بود که در نهایت به کودتاهای بعدی و افزایش خشونت، سپس دخالت بیگانه و جنگ بی‌پایان داخلی انجامید. در این میان این مردم افغانستان بودند که از پس زندگی خود برنمی‌آمدند و راهی کشورهای همسایه و از همه مهم‌تر ایران و پاکستان شدند.

🔘در پاکستان عموماً در اردوگاه‌های پناهندگان بودند ولی در ایران به دلایل فرهنگی و مذهبی و نژادی و از همه مهم‌تر نیاز به نیروی کار ساده، جذب بازار کار شدند، بخش مهمی از آجرپزی‌ها، گاوداری‌ها، مرغداری‌ها، کشاورزی و باغ‌داری، کارگران ساختمانی و خدمات شهری مثل رفتگری و نظافت و... را عهده‌دار شدند.

🔘البته همیشه حساسیت‌هایی وجود داشت، ولی در مجموع مهاجران آرامی بودند، و اگر خشم و خشونتی هم از آنان دیده می‌شد، بیش‌تر از همه ناشی از اختلافات میان خودشان بود.

🔘مهم‌ترین مشکل آنان، حضور غیر قانونی و ثبت نشده است و نه اصل حضور آنان. اینکه هر گاه اراده کنند ۱۰ تا ۱۵ نفر آنان را در یک شوتی قرار دهند و با انواع حیل از اقصی نقاط مرزی بیاورند در تهران، مشکل افغانستانی‌ها نیست، مشکل فقدان اراده برای مقابله با یک رفتار غیر قانونی است. به همین علت نیز نباید مشکلات درونی خود را نادیده بگیریم.

🔘آنان برای پیدا کردن یک زندگی امن و بهتر از وضع فعلی و قبلی افغانستان فرار می‌کنند، این کاری است که هر انسانی انجام می‌دهد، مشکل در طرف ایران است که نه جلوی آنان را می‌گیرد و نه حضور آنان را به طور رسمی و ضابطه‌مند می‌پذیرد تا هم مسئولیت داشته باشند و هم مالیات دهند و هم از خدمات عمومی استفاده کنند.

🔘نتیجه این می‌شود که برخی از مردم مشکلات خود را متوجه پناهندگان یا مهاجران می‌کنند. حتی در این راه حرف‌های عجیب و غریب هم زده می‌شود، که ریشه آن بی‌اعتمادی به اقدامات رسمی است از جمله این که می‌خواهند آنان را برای انتخابات بیاورند. ما هنوز نتوانسته‌ایم یک حق طبیعی که قانون هم شده را اجرا کنیم و به فرزندان زنان ایرانی که شوهر خارجی دارند، حق تابعیت بدهیم و فقط درصد اندکی از مشمولین آن تابعیت گرفته‌اند، حالا چگونه ممکن است که به افغانستانی‌های مهاجر یا پناهنده شناسنامه ایرانی داد؟

🔘در این میان برخی از افراد در رسانه‌ها به مخالفت یا موافقت با افغانستانی‌های مهاجر یا پناهنده پرداخته‌اند. برخی نیز مخالفت‌ها را نشانه نژادپرستی می‌دانند. در حالی که بیگانه‌ستیزی دقیق‌تر است. بیگانه‌ستیزی بویژه در شرایط بد اقتصادی، محمل مناسبی است که مسئولیت اوضاع را از مسئولین اصلی دور کند و به یک دعوای انحرافی و حاشیه‌ای دامن بزند.

🔘مسأله این است که همه کشورهای منطقه باید بکوشند به ثبات و پایداری سیاسی و اقتصادی برسند و از تکانه‌های سیاسی و امنیتی برکنار باشند. در این صورت مهاجرت و حتی دادن تابعیت قاعده‌مند برای هر دو کشورهای مبداء و مقصد مفید است. اتباع خارجی نباید در ایران به صورت غیر قانونی حضور داشته باشند، این کار عوارض فراوانی دارد. باید همه آنان شناسایی شوند یا اخراج گردند یا مجاز به کار و حضور در کشور یا در اردوگاه‌های پناهندگان باشند.

🔘«بی‌سیاستی» از «سیاستِ بد» بدتر است. مردم را در مقابل هم نباید قرار داد. حضور پناهندگان افغانستانی در ایران در چارچوب معقول و حساب شده، می‌تواند فرصت باشد و اگر سیاست روشنی حاکم نباشد، می‌تواند به تهدیدی جدی تبدیل شود.

🔘باید منصف بود. اخیرا اعلام شد که تعداد پناهندگان ایرانی و افغانستانی که از کانال مانش عبور کرده‌اند بالاترین است. دوست داریم با هم‌وطنان ما چگونه برخوردی صورت گیرد؟ پس همان را برای دیگران هم بخواهیم.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

⭕️درباره بانوی اول و دوم و چندم به علل روشنی چیزی ننوشتم. ولی گذشته از مادران طلایی ما که آخرین‌های آنان در حال سفر از این دنیا هستند، باید گفت؛ بانوی اول کشور زنانی چون خانم غله زاری هستند.
‏تصویر و متن مربوط به چند سال پیش است.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

⭕️آقای رییس جمهور
‏آقای وزیر بهداشت
‏اگر فرصتی یافتید این متن را خوانده و پاسخی بدهید. لطفا تحصیلات و دریافتی خودتان و منشی‌ و مستخدمین خود را هم منتشر کنید.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴یک سال گذشت

🔺 هم‌میهن ۸ مهر۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘یک سال از بازداشت دو همکار روزنامه‌نگار ما یعنی خانم‌ها الهه محمدی و نیلوفر حامدی می‌گذرد. بنده معمولاً درباره اقدامات قضایی و امنیتی بجای رد و تخطئه اصل چنین اقداماتی، از زاویه حقوقی و منطقی خواهان پاسخگویی و توضیح می‌شوم و هنگامی که از چنین زاویه‌ای پاسخ مناسب دریافت نشود، می‌توان به اصل اقدام نیز معترض بود.

🔘تقریباً همه بازداشت‌شدگان حوادث سال گذشته، محاکمه و محکوم یا تبرئه و آزاد شده‌اند، حتی شدیدترین احکام نیز به سرعت اجرا شد ولی این دو نفر نه‌تنها مدت زیادی طول کشید تا دادگاهی شوند، بلکه فاصله زیادی هم میان دو دادگاه افتاد و ماه‌ها نیز از آخرین دادگاه آنها می‌گذرد و برخلاف قانون حکم آنان صادر و ابلاغ نشده است. از آن مهمتر اینکه دادگاه علنی نبوده است و این نیز از عجائب است، چرا دادگاهی که مربوط به یک فعالیت علنی و عمومی است، باید غیرعلنی باشد.

🔘اکنون نیز حداکثر مدت قانونی بازداشت این دو همکار سپری شده است زیرا مطابق ‏ماده ۲۴۲ ق.آئین دادرسی کیفری: ▪️«در هر صورت، در جرائم موجب مجازات سلب حیات مدت بازداشت موقت از دو سال و در سایر جرائم از یک سال تجاوز نمی کند.»▪️ پس باید قرار بازداشت آنان شکسته و آزاد شوند ولی در این مورد نیز بی‌توجهی صریح به قانون را شاهدیم.

🔘مجموعه‌ی این موارد مرا به این برداشت رهنمون می‌کند که گویی ماجرا از دو حال خارج نیست. یا ساختارِ قافیهِ شعری که در جریان تبیین علل اعتراض سروده شد مبنی بر این که دست خارجی به‌ویژه از آستین این دو نفر برای آغاز اعتراضات بیرون آمده بود، فرو پاشیده و امکان ندارد که آن را ثابت کرد. یا اینکه آگاهانه و از روی عمد چنین رفتار مغایر با قانون می‌شود تا پیامی روشن به همه داده شود که قانون یعنی اراده ما و نه آنچه که در متن قوانین آمده است.

🔘در هر حال حکومت‌ها هنگامی می‌توانند از مردم بخواهند که براساس قانون عمل کنند که خودشان بدون قید و شرط ملتزم به رعایت آن باشند. در غیر این صورت شرایط تعلیق سیاسی و حقوقی بر جامعه حاکم می‌شود که به زیان همه است.

🔘🔘امیدوارم که مسئولین محترم قضایی بویژه سخنگوی محترم آن پاسخی حقوقی و مستدل برای این رفتار بیان دارند.

Читать полностью…

آینده (عباس عبدی)

🔴اگر دیر بجنبید
🔹درباره خانه‌های ۲۵ متری

🔺اعتماد ۹ مهر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘برخی از تحلیل‌گران تاریخی معتقدند که مشکلات ریشه‌ای ما ایرانیان در جریان جنگ‌های ایران و روسیه در زمان فتحعلی شاه قاجار آشکار و نمایان و منجر به نوعی از آگاهی عمومی در این موضوع شد. آن جنگ‌ها نشان داد که مشکل ما کجاست؟

🔘در یک سو امثال قایم مقام فراهانی بودند که اعتقاد داشت: ”کسی که شش کرور مالیات می‌گیرد (شاه ایران) با کسی که شش صد کرور (دولت روسیه) از در جنگ در نمی‌آید.“ یک قاعده خیلی روشن و منطقی. و دیگرانی بودند که می‌گفتند نخیر. ”ما می‌توانیم. و پیروز خواهیم شد.“ نتیجه شد آنچه که در ترکمانچای شاهدش بودیم. این فرآیند همچنان ادامه داشته است.

🔘در خلوت خود عقلانیت را می‌فهمیم ولی در جلوت و آشکارا، ساز دیگری می‌زنیم. در خاطرات افرادی که مکرر نزد حکام رفته‌اند، از این موارد زیاد است که نزد او چیزی را می‌گفتند و دور از او نظر متفاوتی داشتند. امروز هم همین رفتار را به شکل‌های گوناگون از خود بروز می‌دهیم.

🔘چندی پیش خبری منتشر شد که یکی از مناطق شهرداری تهران قراردادی را منعقد کرده که چند صد واحد مسکونی ۲۵ تا ۳۵ متری را بسازد. هنوز خبر منتشر نشده بود که وااسلامای عده‌ای بلند شد، که این مغایر فلان سیاست‌هاست، باید خانه‌های بزرگ‌تر در اختیار مردم قرار دهیم، فرزندآوری چه می‌شود؟ مهمان و صِلِهِ رَحِم و... چه خواهد شد و هنوز صبح شام نشده بود که خبر را تکذیب کردند تا مبادا عرش آرزوهای برخی به لرزه در آید، و خوشبختانه با تکذیب خبر، ساخت واحدهای آپارتمانی و ویلایی هزار متری در دستور کار آقایان قرار گرفت. همان ویلاهایی که متناسب با فرهنگ غنی ایرانی ـ اسلامی است و چیزی هم که زیاد داریم، زمین است که خداوند عطا فرموده.

https://telegra.ph/اگر-دیر-بجنبید-09-30

Читать полностью…
Subscribe to a channel