من از سرنوشت انسان چه می دانم؟ در مورد کلم بیشتر می توانم برایتان حرف بزنم! بکت سردبیر: محسن الوان ساز @absurdcall
پیش از خواندن کتاب «سلاخ خانه شماره پنج» نکات ایمنی را رعایت کنید؛ حوالی ساعت های خواب ظهر و شب سراغ کتاب نروید؛ ناخودآگاه قهقهه می زنید و اهالی خانه را بی خواب و بدخواب می کنید. هنگام کتاب خواندن دور و بر بیمار سکته یی و عصبی نپلکید. ممکن است با خنده های ناگهانی و غیرقابل کنترل او را اذیت کنید. خنده و شوخی از همان صفحه شناسنامه کتاب شروع می شود،
امریکایی ها نه تنها راحت تر که بی رحمانه تر از هر ملیت دیگری خودشان را نقد می کنند و دست می اندازند. داستان خانواده سیمپسون ها چیزی غیر از این است؟ بحث بر سر رفتارهای شخصی و خصوصیات اخلاقی و نحوه زندگی نیست. وقتی حرف جنگ و ارزش هایی مثل دفاع از ملیت و پرچم و خاک هم که به میان می آید، امریکایی ها دست به نقد حاضرند و آن چیزهایی را که باید بگویند، می گویند و می نویسند و فیلمش را می سازند. فقط کافی است شور و حرارت رسانه های وابسته به واشنگتن که سعی دارند شروع و ادامه جنگ و... را توجیه کنند، کم شود. تریبون که به دست منتقدان و هنرمندان مستقل بیفتد، پروژه نقد جنگ کلید می خورد. حالا یا محصول چیزی است مثل نجات سرباز رایان و فهرست شیندلر اسپیلبرگ که فاجعه را نشان می دهد و اشک مخاطبانش را درمی آورد یا نوشته های کورت وونه گات است که فجایع و جنگ را دست می اندازد و مسخره می کند و مخاطبش را می خنداند.
وونه گات در سلاخ خانه شماره پنج خاطرات مرگبار خودش از جنگ جهانی دوم و حضورش در درسدن را روایت می کند. تقریباً در هر ۱۰ صفحه کتاب یک نفر می میرد. اصلاً طی بمباران هوایی شهر درسدن آلمان بیش از صد هزار نظامی و غیرنظامی جان شان را از دست می دهند. سلاخ خانه شماره پنج در درسدن واقع شده و به اصطلاح آسایشگاه اسرای امریکایی و انگلیسی و روس است. اما وونه گات تمام این وقایع مرگبار را در فاز طنز و شوخی تعریف می کند و دست خواننده اش دستمال نمی دهد تا اشک هایش را پاک کند. جنگ است دیگر. کیست که نداند جنگ بد است، جان انسان ها را می گیرد و... اما پیش می آید. می شود برایش اشک نریخت و اما بدی هایش را نشان داد و نقدش کرد. وونه گات در کنار این داستان ها اطلاعاتی جالب از رفتار سربازهای امریکایی با یکدیگر و با سربازهای انگلیسی و روس در اختیار خواننده می گذارد. مثلاً اطلاعاتی درباره ادبیات سربازان امریکایی و اصطلاحاتی که آنها در دوران جنگ جهانی دوم به کار می برده اند. در جایی از کتاب بیلی پیل گریم شخصیت اصلی رمان سلاخ خانه شماره پنج از همقطارش فحشی می شنود. بیلی آن فحش را برای سال ۱۹۴۴ ساختارشکنانه توصیف می کند. بیلی می گوید؛ «هنوز در سال ۱۹۴۴ این اصطلاح میان سفیدپوستان تازگی داشت.»
بیلی پیل گریم کیست؟ بیلی سرباز اعزامی امریکا است به جنگ جهانی دوم. نام فامیلش، پیل گریم به فارسی «زائر» معنی می دهد. بیلی زائر و مسافر زمان است. او گاهی خاطراتش را از جنگ جهانی دوم و سلاخ خانه شماره پنج برایمان روایت می کند، گاهی از زمین می کند و به سیاره یی به نام ترالفامادور می رود و ارتباطاتش با شهروندان این سیاره عجیب و غریب می گوید. بیلی گاهی جایش را به نویسنده کتاب می دهد و ما را به اتفاقات جنگ نزدیک و نزدیک تر می کند. بیلی آدم حسابی است، درس خوانده، شغل آبرومندی دارد، ازدواج کرده و... بعد از جنگ اما برایش اتفاقی می افتد که او را از حالت عادی خارج می کند و از آن موقع زائر می شود و دمخور ترالفامادوری ها. او راهی سیاره یی می شود که ساکنانش شبیه ابزار لوله بازکنی لوله کش ها هستند. چشم هایشان کف دست شان قرار دارد. ابزار بلع و دفع شان یک چیز و یک جا است. چهاربعدی می بینند و برای زمینی ها که سه بعدی می بینند، غصه می خورند. تصویر دو ترالفامادوری را پایین صفحه می بینید. طراحی کار خود وونه گات است. آنها موجودات شگفت انگیزی هستند که بیلی را عاشق خود کرده اند. بیلی پیل گریم بعد از بازگشت از جنگ و حادثه سقوط از هواپیما باز هم زنده مانده، قاطی می کند و بی اعتنا به زمینی ها با ترالفامادورها نامه می نویسد و... ترالفامادورها آنقدر مهم هستند که برایشان در ویکی پدیا مدخل باز کرده اند
@absurdmindsmedia
کورت ونهگات ، نويسندهی امریکایی
۱۱ نوامبر ۱۹۲۲ - ۱۱ آوریل ۲۰۰۷
اگر خدای ناکرده روزی بمیرم بگذار این سنگ نوشته قبر من باشد:
«تنها مدرکی که او برای اثبات وجود خدا نیاز داشت ، موسیقی بود.»
📽
#پیش_پرده
«پیکاسوی نجات یافته» عنوان فیلمی درام بر پایه زندگینامه پابلو پیکاسو
«پیکاسو» نابغهی هنرمندیست که عادت بیمارگونهای به سوء استفاده از زنان دارد تا این که با «فرانسلواز ژیلو» دختری که چهل سال از او جوان تر است، آشنا می شود...
این فیلم به کارگردانی جیمز ایوری و نقشآفرینی آنتونی هاپکینز سال ١٩٩۶ روی پردهی نقرهای رفت.
@Absurdmindsmedia
پابلو پیکاسو
۲۵ اکتبر ۱۸۸۱ – ۸ آوریل ۱۹۷۳
۵۱ سال پیش در چنین روزی درگذشت!
معرفی کوتاه و تحلیل چند اثر
#مانی_مظاهری
@Absurdmindsmedia
جسم بی جان کرت کوبین پیدا شد
هشتم آوریل سال ۱۹۹۴ در چنین روزی
برقکاری که برای نصب دزدگیر به منزل کرت کوبین فرستاده شده بود جسد این هنرمند را پیدا کرد ، گفته میشد سه روز قبل با اسلحه خودکشی کرده و ترانه "اونجوری که هستی بیا" معنای جدیدی به خودش میگیره اونجا که تکرار میکنه: قسم میخورم که تفنگ ندارم.
صورت جسد متلاشی شده بود پلیس سیاتل پس از انگشتنگاری اعلام کرد که جنازه متعلق به کرت کوبین است. شواهد موجود حکایت از خودکشی بهوسیلهٔ شاتگان داشت و با وجود آنکه در اسناد رسمی علت مرگ کوبین، خودکشی اعلام شد اما عدهای معتقد بودند که او به قتل رسیده و کورتنی لاو ، همشرش در ماجرای مرگ او نقش داشته است.
یادداشت خودکشی او نیز خطاب به دوست خیالی اش بودا ، پیدا شد.
در خون کرت کوبین مقدار دویست بیست و پنج میلی گرم هرویین یافت شد که مشخصا از طریق سرنگ و در دو دست او تزریق شده و جای سوزن نیز قابل رویت بود. از نظر بسیاری، باور این مسئله مشکل بود که کرت مقدار زیادی هرویین مصرف کند بعد لوله شاتگان را در دهان خود بگذارد و سپس شلیک کند. به نظر آنها اگر کرت میخواست خودکشی کند میتوانست به هرویین بسنده کند. ایان هالپرین یکی از نویسندگان کتاب «عشق و مرگ: قتل کرت کوبین» در ۱۰امین سالگرد مرگ کوبین و طی گفتگویی با شبکهٔ سیبیاس فرضیهٔ خودکشی را مردود شمرد و گفت: میزان هروئینی که در بدن کوبین یافت شده برابر ۳ مرتبه تزریق دوز کُشنده از آن مادهاست. نوع خط پنج سطر پایانی وصیتنامه با هیچکدام از دستنوشتههای کوبین مطابقت ندارد و او در هیچجایی از متن آن وصیتنامهٔ کذایی به کلمهٔ «خودکشی» اشارهای نکردهاست
میزان هروئینی که در بدن کوبین یافت شد بهاندازهای بوده که عملاً او را از کشیدن ماشهٔ اسلحه ناتوان میکرده و اینکار توسط شخص دیگری انجام شدهاست.
حقایق دنیای موسیقی در آریتمی
کرت کوبین
۲۰ فوریهٔ ۱۹۶۷ – ۵ آوریل ۱۹۹۴
جسم بی جان کرت ، رهبر گروه نیروانا سه روز بعد از مرگش پیدا شد
#سخن_بزرگان
هیچکس باکره نمیمیره ، زندگی همه رو میگاد
مرل هگرد نوجوانی شرور که از که ١١ تا ٢١ سالگی چند بار بازداشت و زندانی شد، و صدای خوبی داشت و برای زندانیان آواز میخواند، ٢١ ساله بود که #جانی_کش برای زندانیان در روز سال نو اجرا کرد و او به عنوان یک زندانی تماشاچی بود، مرل با شنیدن آواز جانی به دنیای موسیقی رو آورد و پس از عفو توسط رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا مسیر زندگی اش عوض شد تا آنجا که امروز از اون به عنوان یکی از بزرگان #موسیقی_کانتری یاد میشود
#دالی_پارتن پس از شنیدن خبر مرگ او، گفت:
یکی از بزرگترین ترانه سرایان و خوانندگان تمام دوران را از دست دادیم. قلب او به اندازه تصنیف های عاشقانه اش مهربان بود. من او را مانند یک برادر دوست داشتم. آسوده بخواب مرل.
آلن گینزبرگ
، در ست ۷۱ سالگی درگذشت
۵ آوریل ۱۹۹۷
📸
گینزبرگ در حال گوش دادن به آواز و ساز باب دیلن این دو شاعر به پدر و پسر یهودی معروفاند
«آلِن گینزْبِرْگ» از پایهگذاران «نسل بیت» یهودی زادهای از ایالت نیوجرسی است، پدرش لوئی شاعر و معلم بود و مادرش نائومی از پارانویا رنج میبرد.
آلن کارش را با نوشتن دربارهٔ سیاست و حقوق کارگران برای نیویورک تایمز آغاز کرد. او پس از تحصیل در دانشگاه ایالتی مونتکلیر با بورس تحصیلی از انجمن مردان جوان عبری در سال ۱۹۴۹ به دانشگاه کلمبیا راه یافت.
گینزبرگ توسط معشوقهاش لوسین کار به نیل کسدی معرفی شد، شخصیتی که تأثیر بسیاری بر او گذاشت و از این طریق با مکتب بودیسم تبتی آشنا شد.
گینزبرگ سال ۱۹۹۳ برای کتاب The Fall Of America جایزه کتاب ملی آمریکا را برد و از وزیر فرهنگ فرانسه نیز مدال شوالیه هنر و ادبیات را گرفت.
باب دیلن از او به عنوان
یکی از تاثیرگذارترین اشخاص در زندگیش
شاعر بزرگ قرن
#دانلود_فیلم
سلاخخانه شماره پنج
براساس داستانی از کورت ونه گات محصول ۱۹۷۲
امتیاز مجله فرهنگی ابزورد ۹.۵
@Absurdmindsmedia
برای سالروز مرگ ژاک پرِوِر
۴ فوریه ۱۹۰۰ - ۱۱ آوریل ۱۹۷۷
آلبوم موسیقی «اشعار ژاک پرور» شامل ۱۲ شعر از ژاک پرِوِر، شاعر ، فیلمنامه نویس و نمایشنامه نویس معاصر فرانسوی است که «احمد شاملو» با تسلط بیرقیب خود این اشعار را به زیباترین و رساترین شکل ترجمه کرده و با صدای سنگین و عمیقش آنها را دکلمه کرده است.
دانلود رایگان آلبوم به صورت کامل
@Absurdmindsmedia
🎼📽
#موزیک_ویدئو
اجرای زنده ترانه پابلو پیکاسو توسط دیوید بوئی،
این ترانه اولین بار در سال ١٩٧٢ توسط جاناتان ریچمن در وصف پیکاسو نوشته شد و در سال ٢٠٠٣ بوئی آنرا #کاور کرد
@Absurdmindsmedia
🎼📽
#موزیک_ویدئو
Nirvana - Come As You Are (Live at Reading 1992)
@Absurdmindsmedia
مرل هگرد
یکی از تاثیرگذارترین چهرههای موسیقی کانتری
۶ آوریل ۱۹۳۷ - ۶ آوریل ۲۰۱۶
@@Absurdmindsmedia
شعر بلند زوزه
اثر: آلن گینزبرگ
برگردان: سروش سمیعی
@Absurdmindsmedia
این تکنوازی گری مور را با یک کلمه توصیف کنید:
اگر حمله قلبی او را خاموش نمیکرد، امروز هفتاد و دو سالگیاش را جشن میگرفت
@Absurdmindsmedia