برای کدام قلب
تشریح می کنی
دوست داشتنت را !؟
تا دستها روی ماشه است
عشق بوی باروت می دهد.
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
یک سطر شعر غمگینم
خسته از خیابان شلوغ شهر
""تو"
آغاز یک اتفاق ِ تازه باش
زیر باران؛؛
آرام زیر گوشم نجوا کن
ترانه ای به زبان مادری
بگذار
قبل از بهار
چشمان ِ من شکوفه بدهد
#لیلا_ادبی
#نشر_بید
@adabi_leyla
💦💦💦💦💦
"عاشقانه هایی که در من خوابیده اند"
گل سرخ :
« و تا انتهای ِ قصه های عاشقانه را می دانم »
-«با انگشتانی که پوسیده اند
روی کاغذ؟»
گل سرخ :
-«و
یک قوم ِ عاشق در من خوابیده اند»
-«کارد به استخوان شان رسانده ای
در این همه مرز
از خط ِ قرمز ها عبور نکرده اند»
پلان ِ آینده را
ساده به عقب بر می گردانم
و
در اتاقی بی پنجره
خاطرات را گردن می زنم :
_«قفس گاهی مترادف
همین "سکوتی ست"
که دهانم را پُر کرده
و دیوارهایی که هیچگاه حذف نمی شوند ...»
-«سنگِ شعرهایت را به سینه می زنی
و من تمام عریانی ها را
گردان آویز
قلبم کرده ام...»
به واژه های نقره ای می بالم
زیر چشمان ِ مهتاب؛
وقتی
مهارت ندارم چمدانم را ببندم
و دستهایم را جدا کنم
از ریشه های خیس خاطراتم ...
◾
زن
تنهایی
بغض
◾
زن
تنهایی
بغض تر
وحنجره ای
که تا خِر خِره در غربت صدایش
فرو می رود
-«چشمهایت را از لای استخوانهایم بیرون بکش
سینه ام درد می کشد
قلبم شعله ..»
◾
شعر
شعر
شعر
«برای گهواره ی" تنهایی" ام باید لالایی بخوانم
وقتی بهار زودتر از پاییز
برگ
برگ
روی دامنم زرد...»
-«برگشتی؟»
-«لحظه ای
به سکانس پروانه ها
و برهوت میانسالی ام را
لحظه ای فرو می روم در
ماجرای لبخند کودکانه هایم»:
-«چرا فرار نمی کنی؟»
-«نه لیلا می خواهم
اخم کوتاه "خاله جهان" را به همسایگی ها پناه ببرم»
-«اما لیلا قرامون بود زنگشان را که زدیم با تمام شش سالگی مان بِدَویم »
حیاط قدیمی
تاک ها با رگهایی سبز روی تنِ کاهگلِ دیوار
عطر ریحان روی تصویر باغچه سر می خورد..
-«من از تمام متن هایی که بوی نوستالژی بدهد
بدم نمی آید ..
فقط سرم..»
-«سرت »
«چقدر خودش را تیر می کشد»
بر گردیم به شهر:
-«نه ..آنجا کلاغها آلزایمر گرفته اند ،
میان سربی لحظه ها..»
خورشید سالهاست مرده
و هوسی شیهه می کشد روی مزار عشق
◾
سکانس اول :
«کودکی با رویاهای گرسنه اش خوابیده»
سکانس های ممتد:
«مادری گیسهایش را فروخته
برای بستن شکم..
سکانس اول را یادت بماندبرای همیشه»
◾
عصر ِ سکوت
قرنِ اندوه
-«شعر ها ؟»
-«شعار»
وتمام اثرها
از صفحه دلتنگی
خط می خورند..
وقتی
واژه های مخدّر تازیانه می زنند
بر افکار جهش یافته!!
-«آیدا کو برای "تب کردن وقتی
رگ ِ مهربانی ها
"گرفته ؟»
◾
#لیلا_ادبی
#هذیان های یک معشوقه📚
@adabi_leyla
https://www.instagram.com/p/CHCeU3Gp-_m/?utm_medium=share_sheet
لطف دوست شاعر و نویسنده ام مهربانو ندا کمیجانی عزیز.
دلنوشته خاص
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
💎💎
آنگاه كه
نبض سبز درخت
در اندام برگها تپيدن گرفت
و آبي خيال؛ وجه ِ لاجوردي ِ دريا
را رنگ زد
در انتهاي لذتي آرام
با فريادهاي عريان
از حنجره ي عجولِ جيرجيركان
به بلوغي سرخ مي رسد تنهايي ام
اینک
به فلسفه ي ظريف پرواز در اوج
و
طلوع ِ نيايشي سرشار
در آغوشِ خدا
سلام مي كنم .....
#ليلا_ادبي
@adabi_leyla
میان آتش عشق می رقصانم
لحظه های جنونم را ...
به وقت نوازش انگشتانِ مرگ
و همخوابی مهتاب دردهان چشمه.
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
نشر بید
لیلا ادبی
شاعر .بهشت زیبای من فیروزجا💚
(شعر،کلمه،روشنی)
کتاب مستقل:
هذیان های یک معشوقه
ارغوان های پریشان
مجموعه باران
کتاب مشترک:
خوابگردها جلد سیزدهم
هم مرز
نبض آینه
آدرس اینستاگرام
https://www.instagram.com/firozjaii_53/
/channel/adabi_leyla
نگاه خورشید
همچون نرگسی مست!
مى لغزد بر گونه های آفتاب گردان;
و نور
حجم خاموش زمین را
در رقص خوشه های گندم
قطره قطره
صبح می شود.
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
#نشر_آنان
چشمانت
تیله های آبی
کودکانه هایم بودند؛
ومن
این روزها بی خبر از تو
در کوچه ی تنهایی ام
به دو تیله
خلاصه شده ام..
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
#صفحه_رسمی_شاعران
آنگاه که مرا در اندوه
تنها گذاشتی
شب را به شعر سپردم
سکوت را به چشمانم
و از دهان ِ واژه های برزخی
بوسه
بوسه
بغض چیدم ...
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
مردم آبی " دیدن"ام
اندام جهنم جهان را می شناسد...
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
سطری از کار تازه
غروب می کنی ,
و من
به شیوه ی آسمان
آبی می پوشم,,,
غروب در دل آسمان دیدنی است محبوبم
#لیلاادبی
@adabi_leyla
#صفحه_رسمی_شاعران
احساسات باکره ام
در ژرفای شعرهایم ته نشین شدند...
چون زنی در انتظار بهشت
به آتش می کشم
آرزوهایم را...
هرشب در ختم رویاها
پیراهن "تحکم" می پوشم
و
باورهای شیرینم را
در "مردمک" های تاریک!
دار می زنم.....
ذهن خسته ام
دیگر،
دستش به ستاره ها نمی رسد!
و لطافت لب هایم
"لعاب حسرت" را
به تن کشیده...!
#لیلا_ادبی
#ارغوان های _پریشان
@adabi_leyla
#کانون_رسمی_شعر_ایران
حوصله ی واژه ها
رنگ می بازد ،
زمان
ذره ذره
در نظم انزوا
تحلیل می رود
شعر می سوزد
و
داغ می سُوراند
بر منقار کلاغ ها
بی خبریِ مرگ ثانیه ها را .
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
#نشر_آنان
رازهای خاموش جوانه
نمی زنند ؛
باید پنجره ی احساس را
باز کرد
تا صدای ِ سبز رویاها
روی پلک شمعدانی ها
بیدار شوند ...!
#لیلا_ادبی
#مجموعه_باران
@adabi_leyla
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
و زمستان
شاید!
تکه یخی ست
که در لیوان شرابت می میرد
و با خماری چشمانت بهار می رویاند
روی ترک لبهایم...
#لیلا_ادبی
#مجموعه _باران
@adabi_leyla
تو می دانی
در ارتفاع ذهن زمستانی ام، درختی
مثل سیب،
با بوسه ای
مشتش باز می شود
و شکوفه های روشن می دهد
و من در میانه این جشن
به سوگ نشسته ام
فصل را
بوسه را
عشق را
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
پنج شنبه ،
دهانم را شیرین می کند
با کلماتی به طعم حلوا ...
دستانم اما ؛
چسبیده به سنگ قبر خاطرات
آغشته ی بوی غربت ست...
لابه لای آیه ها ،
بدرقه می شوم تا آسمان
و تمام حضورم
ختم می شود شود به سایه ها ...
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
روح همه عزیزان آسمانی شاد🦋
دلتنگی
خلسه ی ابرهاست
پشت قافیه ی خاکستری چشمانم ;
درقابِ شعرها
همیشه منتظر بارانم ...
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
بانوی من
با دستان مرمرینت
نبض باغ را
سبز گره بزن به شعر دوباره ی زیستن
شبیه رویش معجزه باش
ای نجابت شرقی
ای که شرم گونه هایت
وارث سرخی آفتاب...
ای زیبایی..
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
برشی از کار
از شرق نگاهت
دوباره متولد می شوم
آنگاه که میان شقایق های وحشی
نور از لبانت جاری می شود
و پاک می کنی واژه های انتظار را
از گونه های تب آلودم ...
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
خط به خط
نگاهم را خواند
دریا،
و تمام خیالم در زورقی شکسته
به خواب رفت شب را
هیچگاه
راوی عاشقانه هایم برنگشت ُ
ماهی ها
مسافرانی که
جنون را زیر رگهایِ خیرگی ام
همچنان می رقصند
و پلک هایم ذره ذره آب می شوند
در بیکرانگی انتظار...
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
درود و مهر.
مجموعه شعر سپید " نبض_آینه " شامل آثار جمعی از شاعران به همت انتشارات بیدبه چاپ رسید.
سپاسگزار لطف دوست شاعرم بانو#سمیه_رضایی_اصل🌹
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
🌱🌱🌱
تو نیستی
و
قاصدک ها
هم زبانِ باد،
نبودنت را زوزه می کشــند...
#لیلا_ادبی
@adabi_leyla
#صفحه_رسمی_شاعران
زیباترین دکورِ پاییزی
انارها هستند
آویزان و رقصان
با موسیقیِ سرخ و سینه ای آتشین
در قیامتی زردتر از باغ!
آنگاه که کوچ هم
زخمِ زبان پرندگان است
بر عریانی شاخه ها...
#لیلا_ادبی
#مجموعه_باران
@adabi_leyla
برقصان
برقصان
نوسانِ بی قراری هایم را
ای که چشمانت
سرشار از چکامه های وسوسه انگیز
ببار
ببار
بر پهنای خشک سکوتم
ای که بوسه های نمناک ات
بنفشه
بنفشه
می خنداند تَرک های لبانم را
می خواهم قطره قطره
برگردم به آغوشت
با شعری بی بازگشت...
و لحظه های فرسوده ی انتظار را
در مرز آشفتگی آینه جا بگذارم
بگریم
بخندم
برقصم
با دیوانگی رنگین
و موزون صدایت
#لیلا_ادبی
#مجموعه_باران
@adabi_leyla
#انتشارات آنان
تو می توانی
آنسوی جهان باشی
در حیاط خانه ی مادری ات
با چشمانی ابری، ،
و من نگاهی چپیده
در انتهای باغچه ای در شمال
پشت درختان انجیر
روی نرده های بلند انتظار؛ ببارم
چرا که پنجشنبه ها
اشک ها
وطن خاصی ندارند. ..!
#لیلا_ادبی
#مجموعه_باران
@adabi_leyla
#صفحه_رسمی_شاعران