🔰یک لقمه ادبیات
✳️ آثار مشابه در تاریخ ادبیات کنکور
👑🍯خسرو و شیرین:نظامیگنجوی
🪓🍯فرهادوشیرین: وحشی بافقی
👀☀️دیدارصبح:طاهره صفّازاده
👃🏻🌅 تنفّس صبح:قیصر امینپور
👀🖊دیداری با اهل قلم:غلامحسین یوسفی
🛣💧راه آبنامه: سیّدمحمّدعلیجمالزاده
🛤راه بِئر سبع:اَثل مانین
☀️☀️روزها:محمّدعلی اسلامیندوشن
👈🌞آن روزها(ترجمهی "الایام" طهحسین): حسین خدیو جم
📚دیوان شرقی-غربی:گوته
❌ نه شرقی نه غربی، انسانی: عبدالحسین زرّینکوب😉
🕌🤲سیرهی رسولالله:قاضی ابرقو
🕋سیرت رسولالله:عبّاس زریاب خویی
👳🏻♀️قصص الانبیاء:ابواسحاق نیشابوری 👩🏻🔬قصصالعلما: میرزا طاهر تنکابنی
❤️لیلی و مجنون:نظامی گنجوی
🤎لیلی و مجنون:جامی
💜مجنون و لیلی:وحشی بافقی
🏛5️⃣مجالسپنجگانه:سعدی
🔰مجالس سبعه: مولوی
💌 @adabiat_tests
✴️ اضافه تشبیهی در ادبیات✴️
📝 در این تشبیه،یکی از طرفین تشبیه (مشبّه یا مشبّه به) به دیگری اضافه میشود و یک ترکیب اضافی(مضاف و مضاف الیه) پدید میآورد.
✨ برخی از مهم ترین اضافه های تشبیهی در ادبیات
🔹سفرِ عشق (تشبیه عشق به سفر)
🔹اکسیرِ عشق (تشبیه عشق به اکسیر)
🔹شرابِ وصل (تشبیه وصل به شراب)
🔹تیرِ آه (تشبیه تیر به آه)
🔹تیرِ مژگان (تشبیه مژه ها به تیر)
🔹ناوکِ مژگان (تشبیه مژگان به ناوک(تیر))
🔹کوهِ صبر (تشبیه صبر به کوه)
🔹قطره ی اندیشه(تشبیه اندیشه به قطره)
🔹رشتهیِ عمر (تشبیه عمر به رشته)
🔹باغ خاطره (تشبیه خاطر (ذهن) به باغ)
🔹قلبِ دل (تشبیه دل به قلب(سکه ی تقلبی))
🔹گردِ یتیمی (تشبیه یتیمی به گَرد)
🔹چاه مادیات (تشبیه مادیات به چاه)
🔹دام زندگی (تشبیه زندگی به دام)
🔹مزرعِسبزِفلک (تشبیه فلک به مزرعه سبز)
🔹قدحِ لاله (تشبیه لاله به قدح(جام))
🔹مویِمیان (تشبیه میان(کمر)به موی)
🔹تیهِ گمراهی (تشبیه گمراهی به تیه(بیابان))
🔹جوشنِ غفلت (تشبیه غفلت به جوشن) [جوشن:زره]
🔹شرابِ فرقت (تشبیه فرقت به شراب)[فُرقت:جدایی]
🔹سپهرِ دیده=آسمان چشم (تشبیه دیده(چشم)به سپهر(آسمان)
💜🌴@adabiat_tests
💭💭"حیوانات و نمادها در ادبیات فارسی"💭
🔹آهو (مظهر آزادگی و بی گناهی )
🔹آسمان (پاکی )
🔹آینه (پاکی و صفا)
🔹آب ( روشنی و حیات)
🔹اسب (هوشیاری ، شجاعت ، نجابت )
🔹پلنگ ( تکبر و بلند پروازی )
🔹پشه (ضعف و ناتوانی )
🔹جغد ( شومی و نحسی )
🔹باز ( فال نیک )
🔹باد صبا ( خوش خبری و پیام آوری )
🔹تاج ( سروری و بزرگی)
🔹الاغ ( کودنی و صبوری )
🔹بره (معصومیت )
🔹چشمه ( پاکی و زلالی و زایش)
🔹خرس (پر خوری وشهوت )
🔹خزان(افسردگی و غم)
🔹بلبل(بی توجهی و شیدایی و عاشقی و دلباختگی )
🔹خرگوش ( غفلت )
🔹زمستان (مرگ و نابودی)
🔹دریا ( عظمت و بخشندگی )
🔹درخت بید ( لرزان و مضطرب)
🔹بوقلمون (چند رنگی و بی اثباتی )
🔹روباه ( مکر و حیله )
🔹رود ( حرکت و تلاش )
🔹بزغاله (شیطنت )
🔹بز (دانایی)
🔹بهار(شادابی و طراوت ورویش)
🔹سگ ( وفاداری )
🔹سنگ ( سرسختی و سنگ دلی)
🔹ببر ( ضعیف کشی)
🔹شیر ( شجاعت و قدرت )
🔹شتر مرغ( بهانه جویی)
🔹شب( تاریکی وجهل و ستم)
🔹بوتیمار (حرص و طمع و غم خوردن )
🔹پرستو (فال نیک و بهار )
🔹شتر (کینه توزی )
🔹طوطی ( تقلید )
🔹عقاب (خودپسندی )
🔹کرکس ( غرور و تکبر )
🔹لک لک (شادی و نشاط )
🔹سیمرغ ( بلند پروازی و همت )
🔹سبزی( پاکی و تقدس)
🔹کبک ( خوش خرامی و طنازی )
🔹روز( نور و روشنایی)
🔹زرافه ( بلندی و نشخواری )
🔹زیتون(صلح و آشتی)
🔹کلاغ ( شومی و نحسی و سخن چینی )
🔹ماهی ( زیبایی و امید و زندگی و پویایی)
🔹گربه ( بی وفایی و دزدی و بی چشم و رویی )
🔹گوسفند ( خونسردی )
🔹فیل ( یکدلی و قدرت )
🔹گرگ ( درنگی و تجاوز )
🔹نهنگ (عظمت و درندگی )
🔹موش (حقارت وموذی و خسیسی )
🔹کفتار (دزدی و نحسی )
🔹میمون ( تقلید و اطوار )
🔹مار(خوش ظاهر و باطن بد)
🔹عقرب ( زیرکی و 🔹خودنمایی )
🔹هما ( سعادت )
🔹قناری ( خوش آوازی )
🔹قورباغه(زشتی)
🔹هدهد (مژده )
🔹کرگردن ( تنومندی و پرزوری )
🔹طاووس ( زیبایی و غرور )
🔹عقاب ( بلند پروازی و تیزبینی )
🔹نسیم ( انسان آزاده )
🔹کوه ( استقامت و استواری )
🔹شیر ( شجاعت )
🔹هما ( سعادت و خوشبختی )
🔹ماه ( ایثار و زیبایی )
🔹شب ( ظلم و ستم )
🔹زیتون ( صلح و آشتی )
🔹سرو (آزادگی و جاودانگی )
🔹شمع ( معشوق )
🔹صدف ( خاموشی و سکوت )
🔹گل سرخ ( عشق و طراوت )
🔹گل نیلوفر( عزاداری و ماتم)
🔹نی ( انسان غریب و دورافتاده از وطن )
🔹باران ( رحمت و بخشندگی )
🔹لاله ( شهید )
🔹ملخ ( بی خیالی و راحت طلبی)
🔹خفاش ( جهل و نادانی و شیطان)
🔹موج (حوادث)
🔹یخ ( دل مردگی )
🎈@adabiat_tests
💢 خلاصه ای از آرایه های ادبی 💢
🔸 مراعات نظیر 🔸
آوردن واژه هایی از یک مجموعه که با هم تناسب دارند.
این رابطه وتناسب می تواند از نظر جنس ، نوع ، مکان و... باشد.
🔸 تلمیح 🔸
اشاره ای به بخشی از دانسته های تاریخی و روایات و داستان هایی که در منابع مختلف ذکر شده است.
🔸 حس آمیزی 🔸
آمیختن دو یا چند حس است ، یعنی مثلا بو کردن که مربوط به حس بویایی است را با شنیدن که مربوط به شنوایی است ترکیب کنیم و بگوییم : بوی تو ز لاله می شنوم (بو شنیدن)
🔸 حسن تعلیل 🔸
آوردن علتی ادبی برای امری درشعر یا نثر که مبتنی بر تشبیه است و در واقع علمی وعقلی نیست.
🔸 جناس 🔸
آوردن واژه هایی است که در تلفظ مشترک و در معنی متفاوتند.
🔸 واج آرایی 🔸
تکرار یک یا چند واج (صامت و مصوت) در یک مصراع یا بیت یا یک جمله و سطر.
🔸 تشبیه 🔸
ادعای شبیه بودن دو یا چند چیز است.
- ارکان آن "مشبه" ، "مشبه به" ، "ادات تشبیه" و "وجه شبه"
- "مشبه" و "مشبه به" را طرفین تشبیه می نامند.
- "ادات تشبیه" عبارتند از مثل ، مانند ، چو ، چون ، همچو و همچون ، به سان ، به کردار و...
🔸 سجع 🔸
شبیه بودن دو واژه در واجها یا حروف پایانی، وزن یا هردوی آنها.
🔸 استعاره 🔸
مانند تشبیه است ولی فقط از ارکان تشبیه مشبه به یا مشبه ذکر شده است
🔸 تشخیص 🔸
آن گاه است که خصوصیات انسانی را به پدیده های دیگر نسبت بدهیم.
🎈@adabiat_tests
#دستور_زبان_فارسی
⛳️مشتق :
🎯هر مشتقی ،وند است ولی هر وندی ، مشتق نیست🎗
⛳️این وندها مشتق نمی سازند :👇🏻
🎖( _ ها ) کتاب ها
🎖( – ان ) مردان
🎖( – ات ) تحصیلات
🎖( – ون ) مشفقون
🎖( – ین ) محصلین
🎖( – "ی"نکره ) مردی
🎖( – "تر" تفضیل ) بهتر
🎖( – "ترین" عالی ) بهترین
🧩 بقیۀ وندها مشتق هستند و وند نیز هستند !
⛳️مشتق – مرکب : دو اسم + وند🎗
🎯1 .وند اول بیاید .
🎖مثال: بی دردسر✅
🎯2 .وند وسط بیاید.
🎖مثال: سراسر✅
🎯3 .وند آخر بیاید.
🎖مثال: سرسره – قرقره – سرسری✅
@adabiat_tests
💠 جناس 💠
🔹جِناس در لغت به معنی همجنس بودن است. در صنایع بدیع ، جناس آرایهای است که در آن دو یا چند کلمه که در تلفظ شبیه هم یا همجنس اما در معنی مختلف باشند ، به کار میرود.
🔻 برای مثال ، در شعر زیر از مسعود سعد واژه «نای» اول آلت موسیقی و «نای» دوم نام حصاری است که او در آن زندانی بوده است :
- چون نای بینوایم از این نای بینوا
- شادی ندید هیچکس از نای بینوا
🔻 یا بیت معروف زیر از خیام آرایه جناس دارد که در آن ، «گور» اول همان حیوان معروف و «گور» دوم به معنی قبر است :
- بهرام که گور میگرفتی همه عمر
- دیدی که چگونه گور بهرام گرفت ؟
🔸 اما جناس خود انواعی دارد که به این شرح است :
- جناس تام
- جناس ناقص
- جناس زاید
- جناس مرکب
- جناس مطرف
- جناس مضارع و لاحق
- جناس لفظی
- جناس مکرر
• در ادامه ، معروف ترین این انواع را معرفی میکنیم.
💢 جناس تام 💢
🔹 جناس تام ، همانگونه که از نامش مشخص است ، نوعی جناس است که در آن دو کلمه در شعر میآید که کاملاً یکسان هستند ، اما معنی آنها متفاوت است.
🔻 مثلاً در بیت زیر از شاهنامه ، «روان» اول به معنی جاری است و «روان» دوم به معنی روح و جان است :
- خرامان بشد سوی آب روان
- چنان چون شده باز یابد روان
🔻 یا در بیت زیر از بوستان سعدی ، «فتنه» اول به معنی آشوب و «فتنه» دوم به معنی عاشق است :
🔻 نماند فتنه در ایام شاه جز سعدی
🔻 که بر جمال تو فتنه است و خلق بر سخنش
☃️ ☃️
💢 جناس ناقص 💢
🔸 جناس ناقص یا جناس غیرتام ، نوعی جناس است که در آن دو کلمه در یکی از موارد آوایی با هم تفاوت دارند.
جناس ناقص را میتوان در دو دسته جناس ناقص حرکتی و جناس ناقص اختلافی بررسی کرد.
🔻 در جناس ناقص حرکتی یا جناس محرّف ، دو کلمه در مصوت کوتاه با هم تفاوت دارند.
بیت زیر از حافظ جناس ناقص حرکتی دارد :
-زمان خوشدلی دَریاب و دُر یاب
-که دایم در صدف گوهر نباشد
🔻اما در جناس ناقص اختلافی ، کلمات در یکی از حروف با هم تفاوت دارند.
مثلاً در بیت زیر از حافظ ، کلمات «دستی» ، «مستی» و «هستی» با هم در یک حرف تفاوت دارند :
-گام تنگدستی در عیش کوش و مستی
- کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
💢 جناس زاید 💢
🔹 در جناس زاید یا افزایشی ، که به نوعی میتوان آن را جناس ناقص نیز در نظر گرفت ، دست کم یکی از چند کلمه نسبت به کلمات دیگر یک حرف بیشتر دارد.
🔻 برای مثال ، در بیت زیر از حافظ ، «جان» و «جهان» جناس زاید یا افزایشی دارند :
- جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
- هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد
•••🍬•••🍬•••🍬•••
@adabiat_tests
•••🍬•••🍬•••🍬•••
📖 ایهام و ایهام تناسب
🔻این دو آرایه معنوی هستند.
⚠شرط اول یادگیری، تسلط بر معنی و مفهوم بیت و عبارت است( مهارت در قرابت معنایی)
🔻داشتن دو یا چند معنی برای یک واژه دلیل بر داشتن ایهام نیست شرط آن است که خواننده متن بین دو معنی واژه با توجه به کل متن شک کند
مثلا در" من بوی گل محمدی را دوست دارم" ایهام ندارد چون "بو" که دو معنی دارد:
1.بو و رایحه
2.آرزو و امید
برای ما شکی ایجاد نمی کند چون فقط یک معنی در اینجا برداشت می شود.
اما در " من به بوی بهار زنده ام زمستان خواهد گذشت " واژه "بو" ایهام دارد چون بین دو معنی آن خواننده شک می کند و در نهایت برداشت او معنی دوم هست.
🔻اگر یکی از معنی های واژه یا هر دو با واژه یا واژگانی در بیت تناسب( مراعات نظیر) داشته باشد به آن ایهام تناسب می گویند
مثال: فرهاد نانوا به مشتری گفت ما جوش شیرین نمی زنیم از خمیر ترش استفاده می کنیم"
" شیرین" در اینجا در بافت کلمه " جوش شیرین" به معنی یکی از مزه هاست ولی در معنی دیگر با " فرهاد" تناسب دارد پس می گوییم در عبارت فوق " شیرین " ایهام تناسب دارد.
✋هر ایهام تناسبی ایهام است ولی عکس آن درست نیست.
🔻بهتر است واژگانی را که دو معنی دارند و ممکن است در بیت یا عبارتی ایهام ایجاد می کنند مرور کنیم تا در شناخت این آرایه مهارت و سرعت لازم را داشته باشیم.در اینجا آنها را فهرست کرده ایم:
1.روی(فلز-صورت)
2.خراب(مستی-نابودی)
3.هوا(دوستی-عنصر هستی)
4.پرده(پوشش-پرده موسیقی)
5.گوشه(کنج-اصطلاح موسیقی)
6.رنگ(شیوه-الوان)
7.عین(چشم-مثل)
8.مردم(مردمک چشم-انسان)
9.عشاق(اصطلاح موسیقی-عاشقان)
10. راه(اصطلاح موسیقی-طریق)
11.پروانه(حشره-اجازه)
12.گران(سنگین-باارزش)
13.درگرفتن(اثرکردن-آتش گرفتن)
14.از این دست(شیوه-عضو بدن)
15.ترک(رهاکردن-کلاه خود)
16.قانون(اساس و قاعده-نوعی ساز)
17.عود(چوب خوشبو-نام ساز)
18.آهو(غزال-عیب)
19.آیت(آیه قرآن-نشانه)
20.اسب(حیوان اسب-مهره شطرنج)
21.افتاده(بر زمین افتاده-متواضع)
22.بار(مرتبه-محموله)
23.باز(پرنده شکاری-دوباره-گشاده)
24.برآید(ممکن باشد-طلوع کند)
25.بو(رایحه-آرزو)
26.بوستان(نام کتاب سعدی-باغ)
27.پرده(پوشش وحجاب-نغمه موسیقی)
28.پیاده(متضاد سوار-مهره شطرنج )
29.پیل(نام حیوان-مهره شطرنج)
30.تار(رشته مو-تاریک-نوعی ساز)
31.تفسیر(شرح و بیان-تفسیر قرآن)
32.چنگ(دست-نوعی ساز)
33.چین(نام کشور-پیچ وتاب)
34.داد(عدل-فریاد-بن فعل ماضی)
35.دار(درخت-چوبه اعدام)
36.دارا(داریوش-ثروتمند)
37.دستان(زال-نیرنگ-نغمه-دست ها)
38.دوش(دیشب-کتف)
39.راست(درست-متضاد چپ)
40.رخ(چهره-مهره شطرنج)
41.روان(روح-جاری)
42.رود(رودخانه-نوعی ساز-فرزند)
43.روزی(رزق-یک روز)
❤❤@adabiat_tests
🌻نکته برداری درس ← #ادبیات
🦋موضوع ←#حس_امیزی
تعریف حسآمیزی در ادبیات:
آمیختن دو یا چند حسّمختلف(بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، لامسه) با یکدیگر در سخن است بهگونهای که بر تأثیر سخن بیفزاید.
💎توجه: در حسّآمیزی، حواسّ ظاهری مورد توجّه هستند و حسّآمیزی پدید میآورند نه احساسهای عاطفی و روحی
برخی از رایجترین و مهمترین ترکیبهایی که «حسّآمیزی» دارند ↓
• شنیدن رنگ • دیدن آهنگ
• نالهی سوزنده • بوی درد
• جیغ بنفش. •دیدن بو
• صفیر گرم • آه سرد
• آواز سرخ • رنگین سخن
• خندهی سرد • سلام خشک
• صدای سبز. • حرف خوشمزّه
• سیاهبخت. • خبر تلخ
• شنیدن بو
•••🍬•••🍬•••🍬•••
@adabiat_tests
•••🍬•••🍬•••🍬•••
🌸🌸تشبیه درون واژهای🌸🌸
تشبیهی که (مشبه و مشبه به) درون یک واژه مرکب یا وندی مرکب قرار دارند و معمولا جزء دوم به جزء اول تشبیه میشود.
بگفتند: کای نیکدل "شیرزن"
پر از غم بُد از تو دل انجمن
"شیرزن" یک واژه است ولی اگر در مفهوم آن دقت کنید درمییابید که، زن به شیر تشبیه شده است.
صد خار بلا از دل دیوانهی ما خاست
هر روز که بی ساقی "گلچهره" نشستیم
گلچهره: چهرهی همچون گل
بماند از رَشک دست سرو بر سر
چو یاد سرو "سیماندام" کردند
سیماندام: یعنی اندامی که مثل سیم یا نقره سفید است.
"گلعذاری" ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
گلعذار: عذار یا چهرهی همچون گل
✏ @adabiat_tests
💢 انواع صفت فاعلی 💢
🔹 الف) بن مضارع + َ نده : گوینده ، بیننده
🔹 ب) بن مضارع + ان : خندان ، گریان
🔹 ج) بن مضارع + ا : توانا ، گویا
🔹 د) بن ماضی یا مضارع + ار : خریدار ، پرستار
🔹 هـ) بن ماضی یا مضارع یا اسم +گار : آفریدگار ، آموزگار ، کامگار
🔹 و) بن ماضی یا بن مضارع یا اسم و صفت + گر : رفـتـگـر ، تـوانـگـر ، کـارگــر ، روشــنگر
🔹 ز) بن مضارع ، اسم ، صفت یا فعل امر + کار :
تــراشــکــار ، ریـــاکــار ، نــیــکــوکــار ، بستانکار
🔹 ح) اسم + بن مضارع : درســــخــــوان
🔹 ت) پیشوند + بن مضارع یا صفت : نــادان ، نــاوارد
🔹 ی) اسم ، صفت ، قید یا ضمیر مشترک + بن مضارع : دادرس ، خوش نویس ، تــنــدرو ، خـــودجــوش
💢 2- صفت مفعولی 💢
- بردو گونه است :
🔹 الف) بن ماضی + ه : خورده ، نشسته
🔹 ب) اسم ، صفت + بن ماضی : خوش دوخت ، بادآورد
💢 3- صفت لیاقت 💢
- مصدر + ی : دیدنی ، گفتنی
💢 4- صفت نسبی 💢
🔹 الف) اسم + ی : شیرازی (برخی از واژه های مختوم به "ه" به جای « ی » پسوند « گی » می گیرند : خانگی ، هفتگی)
🔹 ب) اسم / صفت + انه : پسرانه ، مؤدبّانه ( برخی از واژه های مختوم به ه/ ــه به جای « انه » پسوند « گانه » می گیرند : بچگانه
🔹 پ) اسم یا گروه اسمی + ه : کناره ، دوماهه
🔹 ت) اسم + ین / ینه : زرّین / زرّینه
🔹 ث) اسم / صفت + گان / گانه : دهگان ، جداگانه
🔹 ج) اسم + انی : نورانی
🌱@adabiat_tests
🔴#آرایه_های_ادبی
✅اشتقاق✅
😎به کار گرفتن واژه هایی که هم ریشه و هم خانواده باشد را اشتقاق می نامند.
❗️عالم، معلوم
❗️مفتاح، فتوح
❗️دیده، دیدار
❗️لطف، لطیفه
⭕️موج زخود رفته ای تند خرامید و گفت / هستم اگر می روم گر نروم نیستم
⭕️گرلب بگشایم به تکلم در عشق /صد مثل تو معشوقه جوابم نکند (بهزاد چهارتنگی (( خاموش ))
✅#شبه_اشتقاق : در این جا واژه ها به ظاهر هم ریشه است ولی از جهت معنی ارتباطی میان آن ها نیست. مانند : عَلَم ،عالم
🎈@adabiat_tests
🌼🌼
🖊
💢 تفاوت (مجاز / استعاره / کنایه) 💢
🔸 این سه آرایه در ادبیات فارسی معنی واقعی ندارند.
💢 مجاز 💢
- چنان چه واژه ای در معنی واقعی اش به کار نرود "مجاز" است.
- به عبارتی ساده چنان چه به جای چیزی "محل یا جزء و کل" چیزی را به کار ببریم.
💢 استعاره 💢
استعاره نیز نوعی مجاز به علاقه تشبیه است ،
چرا که "مشبه به "را به جای مشبه به کار می بریم.
🔻 غضنفر (شیر) بزد تیغ بر گردنش
🔻 دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی.
🔻 ای دیو سپید پای دربند
- در مثال های بالا چه واژه هایی غیر واقعی یعنی در اصل "مشبه به " اند ؟
- غضنفر : استعاره از "حضرت علی"
- زندان : استعاره از "دنیا"
- دیو سپید : استعاره از "دماوند"
💢 کنایه 💢
هرگاه "افعال مرکبی" را در غیر معنی ظاهری به کار ببریم ، از کنایه بهره برده ایم.
🔻 سر سرکشان زیر سنگ آورد
🔻 هنوز از دهن بوی شیر آیدش
🔻 عنان را گران کرد اورا بخواند
- "سر زیر سنگ آوردن" کنایه از کشتن کسی است.
- "از دهن بوی شیر آیدش " کنایه از بی تجربه بودن و خردسالی است.
- "عنان گران کردن" ، کنایه از متوقف کردن اسب است.
🎈@adabiat_tests
🔰تفاوت و تشابه مجاز ، استعاره و کنایه
〽️((این سه آرایه در ادبیات فارسی معنای واقعی ندارند.))
🔷مجاز
🔸چنان چه واژه ای در معنی واقعی اش به کار نرود "مجاز" است. به عبارتی ساده چنان چه به جای چیزی "محل یا جز و کل" چیزی را به کار ببریم .
📝مثال :
✔️بر آشفت ایران و برخاست گرد.(ایران مجاز از "مردم" به علاقه ی محل)
✔️به کشتن دهی سر به یک بارگی(سر مجاز از "کل وجود "به علاقه ی جز)
✔️دست در حلقه ی آن زلف دوتا نتوان کرد.(دست مجاز از"انگشت "به علاقه ی کل)
✔️مر زبان را مشتری جز گوش نیست.(زبان مجاز از "سخن"به علاقه ی ابزار)
✔️همت حافظ و انفاس سحر خیزان بود که زبند غم ایام نجاتم دادند(انفاس مجاز از "سخنان یا نصایح" به علاقه ی سببیه است.)
🔶استعاره
🔹استعاره نیز نوعی مجاز به علاقه تشبیه است ،چرا که "مشبه به "را به جای مشبه ، به کار می بریم .
📝مثال :
✔️غضنفر(شیر)بزد تیغ بر گردنش(غضنفر :استعاره از "حضرت علی")
✔️دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی .(زندان: استعاره از "دنیا")
✔️ای دیو سپید پای دربند(دیو سپید:استعاره از "دماوند")
در مثال های بالا واژههای غضنفر ، زندان و دماوند غیر واقعی یعنی در اصل "مشبه به "اند .
🔷کنایه
هرگاه "افعال مرکبی "را در غیر معنی ظاهری به کار ببریم ،از کنایه بهره برده ایم.
✔️سر سرکشان زیر سنگ آورد(سر زیر سنگ اوردن:کنایه از کشتن کسی)
✔️هنوز از دهن بوی شیر آیدش(از دهن بوی شیر آیدش: بی تجربه بودن و خردسالی)
✔️عنان را گران کرد اورا بخواند(عنان گران کردن :کنایه از متوقف کردن اسب)
📌چه تشابهی بین مجاز ، استعاره و کنایه هست؟
✔️هر سه معنی مجازی (غیر واقعی )دارند .
📌تفاوت این سه در چیست؟
✔️اگر تشبیه در کار بود استعاره
✔️اگر علاقه یا پیوند (بجز تشبیه)
در کاربود مجاز
✔️اگر فعل مرکب کنایه
•••🍬•••🍬•••🍬•••
@adabiat_tests
•••🍬•••🍬•••🍬•••
نکات عالی در مورد افعال ربطی یا اسنادی😍
افعال« است،بود،شد،گشت،گردید» را افعال ربطی یا اسنادی می گویند .
معمولا به کلمه ای که قبل از فعل ربطی می اید ، مسند می گویند و نهاد یا فاعل ، نقش مسند الیه می گیرد.
نکته 1👇
«است »به معنای «وجود دارد» فعل ربطی نیست
مثال:غله در انبار است=
یعنی غله در انبار وجود دارد.
نکته2👇
«گشت و گردید»به معنای «دور زد و حرکت کرد»ربطی نیست.
مثال:علی اطراف شهر راگشت.
(اطراف را دور زد):غیر ربطی.
نکته3👇
«شد»به معنی«رفت»فعل ربطی نیست.
مثال:شدغلامی که آب جوی آرد👇
غلامی رفت که اب بیاورد
نکته4👇
«آمدوافتاد»اگربه معنای «باشدوشد»باشند فعل ربطی هستند.
مثال:علم بی عمل سودمند نیافتد👇
یعنی سودمند نباشد
مثال:پزشکان درمعالجه ی اوعاجزآمدند
پزشکان در معالجه او عاجز شدند.
#افعالربطی
#ادبیات
•••🍬•••🍬•••🍬•••
@adabiat_tests
•••🍬•••🍬•••🍬•••
🌼فهرست از کنایه ها🌼
🔶دامنکشان: (با ناز و خرام) و غبار کالبد به هوا رفتن: (مردن و نابودشدن) در بیت:
دامنکشان که میرود امروز بر زمین
فردا غبار کالبدش بر هوا رود
🔶آب از سر گذشتن : کنایه ازاین که کار به منتهای درجه ی شدّت رسیدو از حد گذشت .
🔶آب از سر چشمه گل آلود است :کنایه از این که اصل و پایه کار خراب است .
🔶آب برآتش ریختن :کنایه از خاموش کردن فتنه و خشم .
🔶آب به غربال پیمانه کردن :کنایه از کار بیهوده کردن و رنج بی فایده بردن .
🔶آب از دیده راندن :کنایه از اشک ریختن .
🔶آب در چیزی کردن :کنایه از تقلّب و دغلی و نادرستی است .
🔶آب در هاون سودن : کنایه از عمل لغو و بیهوده کردن است .
🔶آب ریختن : آبرو ریختن .کسی را خفیف و بی اعتبار و بی عزّت گردانیدن .
🔶آب ها از آسیاب افتادن : کنایه از پایان یافتن کار و خاموش شدن سر و صداست در اطراف کاری .
🔶آسمان ریسمان بافتن : کنایه از سخن نامعقول و نامقبول است
🔶آش پختن :کنایه از این که برای گرفتاری و ایجاد زحمت کسی کار کنند .
🔶آفتاب سر دیوار : کنایه از زوال عمر .
🔶آفتابی شدن : صاف بودن هوا .کنایه از ظاهر شدن امری .
🔶آه در بساط نداشتن :کنایه از بی چیزی و مفلسی .
🔶ابرو بالا انداختن :کنایه از بی اعتنایی و کبر فروشی
🔶به باد دادن :از دست دادن و تلف کردن .
🔶به بار آمدن : به حاصل آمدن ، به نتیجه رسیدن .
🔶به جان آوردن : کنایه از آزار رسانیدن و کشتن
@adabiat_tests