رو به هر سویی که رفتم بسته دیدم راه را
آزمودم هم دراز و دور و هم کوتاه را
بارها میخواستم از دل فغانی برکشم
در بیابانها ولی پیدا نکردم چاه را
#مهدی_اخوان_ثالث
#چکامه_پارسی
🟫🔶 @AdabSar
ما را نبود دلی که کار آید از او
جز ناله که هر دَمی هَزار آید از او
چندان گِریَم که کوچهها گِل گردد
نِی روید و نالههای زار آید از او
#ابوسعید_ابوالخیر
#چکامه_پارسی
🥀 @AdabSar
🌦🌬 خردادگان، جشن پیروزی امشاسپندبانوی خرداد و امرداد بر دیو گرسنگی و تشنگی
«جشن خردادگان» جشن ستایش و پاسداشت آب در خردادروز از خردادماه، برابر با ششم خرداد در ایران باستان برگزار میشد.
این واژه در اوستا «هئوروَتات» و نام یکی از فرشتگان مادینه(مونث) است. پسوند «تات» نشانهی مادینگی است و «خرداد» به مانک(معنی) رسایی، تندرستی و پختگی است. در ایران باستان خرداد را سرور ماهها میدانستند زیرا زمان ویژهای برای کشاورزان بود و بارش و گرما را همزمان برای کشاورزی داشت. در باور پیشینیان، فرشتهی خرداد فرشتهی نگهبان آب و آبادانی بود.
فرشتگان خرداد و «امرداد» امشاسپندبانو یا مادینه بودند و در کنار هم از آبها و گیاهان پاسداری میکردند. دشمنان آنها دیوهای گرسنگی، تشنگی، گندیدگی و ناخوشی بودند که هشی، بشی، بوجی و سئنی نام داشتند.
ایزدان یا امشاسپندانی چون تیشتر(ایزد باران)، ایزد باد و روان پاک پرهیزکاران با امشاسپندبانوی خرداد برای نبرد با این دیوها همکاری میکردند. امشاسپندبانوی خرداد وابسته به «آناهیتا» و آناهیتا ایزدبانو و نگهبان همهی آبهای جهان بود.
بر پایهی افسانهها، آنها به یاری مردم میآمدند و گرسنگی و تشنگی را شکست میدادند. از اینرو ایرانیان هنگام نوشیدن آب از فرشتهی خرداد یاد میکردند، زیرا یاد کردن از او مایهی رانده شدن دیوها میشد.
در یسنا آمده که اهورامزدا(خدا) رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی میبخشد که اندیشه، کردار و گفتارش بر پایهی راستی باشد.
گل سوسن سپید نماد #جشن_خردادگان است. در افسانههای ایرانی سوسن و سرو نمادهای آزادی هستند. ایرانیان به سوسن سپید، سوسن آزاد هم میگفتند و در سرودههای بزرگان نیز از این گل یاد شده است.
از آیینهای #خردادگان در میان ایرانیان شادباشگویی، پوشیدن پوشاک تازه، پیشکش کردن گلهای یاس و نیلوفر به یکدیگر، گردش در کنار آبها، آبتنی و سامان دادن جویها و چشمهها بود.
سرودها و نیایشهای امشاسپندبانوان خرداد و امرداد بخشهایی از سرودههای زرتشت بودند که شوربختانه از میان رفتهاند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
yon.ir/Soosan
📚 برگرفته از:
- فرهنگ اساطیر ایرانی، بر پایهی متون پهلوی #خسرو_قلی_زاده
- گل سوسن، نماد جشن خردادگان #شاهین_سپنتا تارنمای ایراننامه
- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
- جشنها و آیینهای ایرانی #حسام_الدین_مهدوی
🌬🌧 @AdabSar
ای جوانان فدا گشته به راه میهن
یادتان شاد، همه زندهی جاویداناید
روح فردوسی و پژواک شکوه نادر
نرهشیران به خون خفتهی این میداناید
آتش عشق وطن در تن و در سنگر خون
تا جهان است به پا رقصکنان میمانید
یادروز شکوهمند آزادسازی خرمشهر به دست جوانان دلیر ایران شاد باد.
#هما_ارژنگی
فرتور(عکس): نگارهی بزرگ دیواری خرمشهر از هنرمند: #ناصر_پلنگی
💚🤍♥️ @AdabSar
👋 سلام
من مجری سابق برنامه تونل زمان،
😍 یه کانال زدم همه آلبومهای قبل انقلاب با کیفیت عااالی رو اونجا گذاشتم 📼
کانالش عالیه پر از آلبومهای #ناب که تابحال نشنیدین باید سریع بردارم زود بیا ببین
👇
https://telegram.me/joinchat/dSctISHCXDI5ODA0
https://telegram.me/joinchat/dSctISHCXDI5ODA0
پویایی هر زبان زمانی آغاز میشود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری»
🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی
«بخش دوازدهم»
گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی
#فونتیک : آوایی، آواشناسی
#قیاسی : روشمند، باآیین، دستوری، سنجشی
#قید : بند، بندواژه، بستانه(پیشنهاد نگارنده)، مایهافزا
#قید_استثنا : بندِ جداکرد
#قید_استفهام : پرسشبند، بندِ پرسشی
#قید_الزامی : بند واداری، بند بایستگی
#قید_تاکید و ایجاب : بایستگی، سَختاری، بند استواری
#قید_ترتیب : بندآرایی، بند دهناد، بند سامانی
#قید_تشبیه : بندِ مانِست، همانندگی
#قید_تمنی : بند آرزویی ،بند خواست
#قید_زمان : بند گاه، بند زمان
#قید_تردید (شک و ظن) : بند شایدی، بند گمانی
#قید_علت : بند چرایی، بند شوندی
#قید_مختص : بند ویژه
#قید_مساوات : بند برابری
#قید_مشترک : بند همباز، هنبازبند
#قید_مقدار : بند چندی
#قید_مکان : بند جا، بند گِواک
#قید_نفی_و_انکار : بند ناپذیری، بند نایی
#قید_نفی : نایش بند، بند نایش
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری
📋🖋 @AdabSar
سودت نکند به خانه دَربِنشَستن
دامَنْت به دامنم بِباید بستن
کان روز که دستِ ما به دامان تو است
ما را نتوان ز دامنت بُگسَستن
#ابوسعید_ابوالخیر
#چکامه_پارسی
◾️▫️ @AdabSar
💫🪐 ۲۸ اردیبهشت
روز بزرگداشت «خیام»
این خداوندگارِ دانش و فرزانگی
و بزرگپیامبرِ پارسیسُرایی گرامی باد.
#خیام همچون فردوسی در چامهها و نوشتههای خود دانسته و آگاهانه یا سراسر پارسی مینوشت و میسرود یا از واژههای بیگانه بسیار کم بهره میبرد.
چند نمونه از آنها را بخوانیم:
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود
☘💫
از تن چو برفت جان پاک من و تو
خشتی دو نهند بر مغاک من و تو
و آنگاه برای خشت گور دگران
در کالبدی کشند خاک من و تو
☘💫
یک چند به کودکی به استاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک درآمدیم و بر باد شدیم
☘💫
هم دانهی امید به خرمن ماند
هم باغ و سرای بی تو و من ماند
سیم و زر خویش از درمی تا به جُوی
با دوست بخور، گرنه به دشمن ماند
☘💫
تا چند زنم بهروی دریاها خشت؟
بیزار شدم ز بتپرستان کنشت
خیام، که گفت دوزخی خواهد بود؟
که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت؟
☘💫
هان کوزهگرا بپای اگر هشیاری
تا چند کنی بر گِل مردم خواری
انگشت فریدون و کف کیخسرو
بر چرخ نهادهای، چه میپنداری؟
☘💫
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
کاش از پی صدهزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بردمیدن بودی
☘💫
زنهار به کس مگو تو این راز نهفت
هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت
☘💫
برشی از نوروزنامه: شها، به جشن فروردین، به ماه فروردین آزادی گزین. یزدان و دین کیان سروش آورد تو را دانایی و بینایی به کاردانی و دیر زیو، با خوی هژیر و شادباش بر تخت زرین و انوشه خور به جام جمشید…
داد و راستی نگاهدار سرت سبز باد و جوانی چو خوید، اسپت کامگار و پیروز و تیغت روشن و کاری به دشمن و بازت گیرا و خجسته به شکار و کارت راست چون تیر؛ و هم کشوری بگير نو، بر تخت با درم و دينار!
پیشت هنری و دانا گرامی و درم خوار و سَرایت آباد و زندگانی بسیار.
#روز_خیام
فرتور(عکس): تندیس خیام در دانشگاه اوکلاهاما، ساختهی هنرمندانهی «حسین فخیمی»
b2n.ir/StatueofKhayyam
🪐💫 @AdabSar
✨ چند سخن دربارهی زبان پارسی
در پاسداشت #روز_فردوسی
✨ زبان شکرین و شیوای پارسی که میتوانیم بیدرنگ آن را نغزترین و توانمندترین زبان زیباشناختی در جهان بدانیم، سرشت و ساختاری دوگانه و ناسازوارانه دارد: از سویی زبانی است بسیار سوده و ساده، نغز و نازک، با زنگ و آهنگی دلاویز و خنیایی و گوشنواز؛ از دیگر سوی، زبانی استوار و سختجان و پایدار که تندبادهایی سهمناک و ستیزآمیز را از سر گذرانیده و در درازنای سدهها و هزارهها برپای مانده و باری گران و تنفرسای را بر دوش کشیده است که فرهنگ گرانسنگ و نازشخیز ایرانی است.
✨ زبان پارسی، زبانی است توانمند و بینیاز. این توانمندی در زبان پارسی، برمیگردد به سامانه و دستگاه واژهسازی در این زبان که بسیار نیرومند و کارآمد و آفرینشگرایانه و بیکرانه است. ما میتوانیم بیشمار در پارسی، واژه بسازیم.
✨ میتوان از واژههای بیگانه بپرهیزید؛ برای واژگانی که به هر انگیزهای در این زبان راه جستهاند، برابرهای پارسی بیابیم؛ اندکاندک این واژهها را از زبان پارسی برانیم و آن واژگان دیگر را به جای آنها بنشانیم.
✨ زبان پارسی مانند بسیاری از زبانهای جهان کالبدینه نیست؛ بدینسان که پیمانهها و ریختهای از پیش نهاده برای واژهسازی در این زبان نمیبینیم. زبان پارسی بسیار نرمشپذیر است؛ به موم میماند. هرچه مایه و توان و دانش شما در زبان پارسی بیشتر باشد، این زبان را آسانتر و مایهورتر میتوانید به کار بگیرید.
✨ زبان پارسی، مایهورترین و نغزترین سامانهی سرودینه و سراودین (شعری) جهان را، در چندی چونی، در خود پدید آورده است و آوازهی ایران را تا دورترین سرزمینهای گیتی درگسترده است و سخنورانی بزرگ و ورجاوند را، در آفرینش شاهکارهای جاودان ادبی به کار آمده است؛ شاهکارها و سخنورانی که به هیچ گمان گزافه همانند و همالی برایشان در سراسر جهان نمیتوان یافت.
✨ شگرفی و شاهواری این زبان و سختگی و ستواری آن تا بدان پایه بوده است که سخن پارسی و ادبِ در پیوسته آن را آنچنان مایه بخشیده است که فرازنای فرخندهی فرهنگ و هنر ایران و ستیغ استوار و سر بر سپهر این هنر و فرهنگ گردیده است.
✨ ناتوانی، کمبود و بیتوشی از زبان پارسی نیست، از کسانی است که این زبان را به کار میگیرند.
✨ #میرجلال_الدین_کزازی
بریدههایی از یادداشت «اندر چرایی سرهگویی و سرهنویسی»
✨ @AdabSar ✨
📚💫 ایرانی که فردوسی پاس داشت
فردوسی با سرودن شاهنامه، ایران نو را به ایران کهن پیوسته است. اگر فردوسی نمیبود و در یکی از باریکترین و دشوارترین روزگاران تاریخ ایران سر برنمیافراشت، میتوانم گفت که شاید امروز ایرانی در جغرافیای جهان ديده نمیشد. در واقع او ایران نو را پایه ریخت؛ چون فردوسی در روزگاری میزیست که ایران پارهپاره شده بود و سرزمینی که به چنین سرنوشتی دچار میآید، بیم آن میرود که از هم بپاشد. بنابراین در پاسخ به اینکه چرا ایران ماند، میتوان گفت چون فردوسی سربرآورد.
درست است که فردوسی شهریار و شاهنشاه نبود، اما هنرمندی سخنور بود که با نیرویی برتر از زمین یعنی با فرهنگ و هنر، جغرافیای زمینی و مرزی ایران را از فروپاشی رهانید؛ چرا که در آن زمان رشتههای پیشین پاره شده بود و ایران به دهها سرزمین گسیخته شده بود، سرزمینهایی را که با یکدیگر پیوندی نداشتند، فردوسی با رشتهی نیرومندتر و استوارتر، یعنی سخن خود و شاهنامه ایرانیان را به یکدیگر پیوست.
فردوسی تنها فرهنگ و زبان ایران را از گزند گران و آسیبی که آواروار به این کشور فروافتاده بود نرهانید، بلکه ایران مرزی و جغرافیایی را هم پاسداشت، در زنهار هنر خویش گرفت و دگربار پیوند ایران یکپارچه را در فرهنگ اندیشه و هنر با ایران کهن زنده کرد.
#میرجلال_الدین_کزازی
#روز_فردوسی
✨📚💫 @AdabSar
اگر شهرْیاریّ و گر پیشکار
تو ناپایْداریّ و او پایْدار
چه با رنج باشیْ چه با تاج و تخت
ببایَدْت بستن به فرجامْ رخت
اگر زآهنی چرخْ بگدازَدَت
چو گشتی کهن نیز ننوازَدَت
چو سروِ دلارای گردد به خَم
خروشان شود نرگسانِ دُژَم
همان چهرهی ارغوان زعفران
سبک مردمِ شاد گردد گران
#فردوسی
امید که:
همیشه دلت باد چون نوبهار
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌸🌺
🍀🌸
چو یک نیمه از ماه اردیبهشت
گذشت و جهان گشت همچون بهشت
از آن پس از آن جشنگه گشت باز
بیامد به نزدیک دریا فراز
بدانگه که خورشید بنمود چهر
به روزی که خوانی ورا دی بمهر
B2n.ir/Baharbod
🌸🍀 نیمهی اردیبهشت در ایران «جشن بهاربُد» یا #جشن_میان_بهار برگزار میشد که روز پایانی جشن گاهانباری میدیوزرم یا جشن آفرینش آسمان و گرامیداشت پیامآوری زرتشت بود.
🌸🍀 امروز در بسیاری از شهرها و روستاها جشنهای پراکندهای در نیمههای اردیبهشت برگزار میشود که گمان میرود دنبالهی #جشن_بهاربد باشند. برخی از آیینهای این جشنها امروز دگرگون شدهاند.
🌸🍀 در آدینهای که گذشت و زیر بارانی پیوسته، یکی از این جشنها در روستای پیرکندی از روستاهای شهر خوی در آذربادگان(آذربایجان) برگزار شد. هر سال در نیمههای اردیبهشت و در تپهای به نام «تپهننه» که یک نیایشگاه باستانی در بالای آن است جشنی شاد و زنانه برگزار میشود. ما به درستی نمیدانیم که این جشن دنبالهی میانبهار است یا نه و اگر نیست در چه زمانی و با چه انگیزهای پدید آمده است.
🌸🍀 دربارهی این نیایشگاه نوشتهاند زنی ناموَر در آن خفته و در گواهیهای(مستندات) مانداکِ(میراث) فرهنگی نوشته شده که پیشینهی این آرامگاه به سدههای چهارم تا هشتم فّرارّفتِ ماهی(هجری قمری) برمیگردد. ولی اینکه زنی بزرگ در گوشهای از این سرزمین خفته و مزار باستانیاش بهانهای برای جشن باشد به جشنهای باستانی و ایرانی همانند است نه اسلامی. از سویی یکی از روشهای ایرانیان پس از تازش این بود که برای جلوگیری از ویران شدن نیایشگاهها و جاهای باارزش به دست تازیان آن را به اسلام گره میزدند.
🌸🍀 در جشن سالانهی تپهننه بالا رفتن از تپه برای بازدید و نیایش، پایکوبی و دستافشانی گروهی، شادی، خواندن گروهی آوازهای بومی، تازه شدن دیدارها و همکاری در پختن آش که امروز کمرنگ شده است و چیدن سبزیهای کوهی رواگ(رواج) دارد. تا جایی که بسیاری از زنان آذریتبار از شهرهای گوناگون کشور در این زمان خود را به این جشن میرسانند زیرا که بهانهای برای گردهمایی بزرگ زنان این بخش از ایران است. برگزاری چنین جشنهایی اگرچه گمنام یا کوچک نشان میدهد که ایرانیانِ شادخو با سدهها سرکوب هنوز به ریشههای خود وابستهاند.
گزارش و فرتور: #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اردیبهشتگان
🍀🌸 @AdabSar
🔲 دنبالهی واژههای پارسی در زبان تازی
▪️ شُرغ = از پارسی جُغر، قورباغهی کوچک
▫️ شرَمح = بنگرید به جَرَنفس
▪️ شرَمَند = از پارسی شَره (خیزاب دریا) + مند(بخشنده)
▫️ شَرَن = از پارسی شرن، شرینونتَن، ترکیدن و شکافتن سنگ
▪️ شِرنا، شَرَنبث، شَرواص = بنگرید به جرَنفس
▫️ شَروال = از پارسی شلوار
▪️ شَرُور، شَریر = از پارسی شَر، تَبَهکار، بَدکار
▫️ شِریس = از پارسی شَریسُم، سَریش، تُندخویی
▪️ شَری = از پارسی sarang شرنگ، تلخک (حنظل)
▫️ شَزبه = از پارسی شیز siz شیزاب (چوب آبنوس)، کمان
▪️ شُستجِه = از پارسی شُستچه، دستمال
▫️ شَشَم = از پارسی شَسَم، چشم خُرَوس
▪️ شَشم = از پارسی شَشَم، شاماخ، شالی(غله) ریز و مانند اَرزن
▫️ شِشم = از پارسی چشم، گرد دانههای سیاه برای درمان چشمدرد
▪️ شَشَن = از پارسی شَشَن، زرسنَجی، شِشسَری
▫️ شِشنَه = از پارسی چاشنی، نمونهای از هر چیز
▪️ شَشَنِه = از پارسی شَشنه، رسید زرگران که در آن بها و سنگ (وَزن) و اَیار را مینویسند
▫️ شُص = از پارسی شَست sast، در اوستا xsvasti در پازند sast و در پهلوی شست، تور و قلاب ماهیگیری
▪️ شَط = از پارسی شِتاک خوشه و برگ درخت، نهالی که از پا و ریشهی درخت روید
▫️ شَطرَنج = از پارسی satrang، شترنگ، سَترِنگ، همان نامهای شاه، فرزان (فرزین)، فیل سوار، رخ، بیادکان(پیادگان) وکَش را به کار میبرند
🔲 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وامواژهها در زبان عربی، شهابالدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ
✍ گردآوری: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🔲 @AdabSar
همان زیردستی که فرمانِ شاه
به رنج و به کوشش ندارد نگاه
بوَد زندگانیش با درد و رنج
نگردد کهن در سَرای سِپنج
اگر مهتری یابد و بهتری
نیابد به زُفتی و گُندآوری
دلِ زیردستانِ ما شاد باد
هم از دادِ ما گیتی آباد باد
#فردوسی
امیدم که:
همه نیکوی باد کردار ما
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌿🥀
🌿🌿
🌱🌸🌷 جشن بهاربُـد، جشن آفرینش آسمان
🕊 «جشن بهاربُد» یا «جشن میانبهار» بزرگترین جشن بهاری پس از نوروز بود. تا جایی که پس از جشن چلمو در دهم اردیبهشت، مردم به فراهم کردن نیازهای جشن بهاربد میپرداختند تا باشکوه برگزار شود. امروز دربارهی آیینهای #جشن_بهاربد آگاهی بسیار کمی داریم. بیرونی نوشته که این جشن برای ایرانیان ویژه و باارزش بود.
🕊 در گذشتههای دور در ایران هر سال به چهار وَرشیم(فصل) و چهار نیمورشیم بخش(تقسیم) میشد و آغاز و پایان هریک از آنها با جشنی همراه بود که به آنها جشن گاهنباری میگفتند. هر گاهنبار پنج روز بود و جشن بهاربد در واپسین روز گاهنبار چهره میدیوزرم برگزار میشد. گاهانبار چهره میدیوزرم نخستین جشن گاهانباری سال و به باور ایرانیان زمانی بود که آسمان آفریده شد. میدیوزَرِم به مانک(معنی) میانبهار است. آب، زمین، گیاه، جانوران و آدم در گاهنبارهای دیگر و به دست اهورامزدا آفریده شدند.
🕊 اکنون ایرانشناسان میگویند که جشنهای میانهی بهار، افزون بر بخشبندی ساده و روشن سال، جشنی در پیوند با کشاورزی و دامداری بودند و کشاورزان با این شیوه برای آغاز و پایان دورههای کشاورزی برنامهریزی میکردند.
🕊 یکی از باورهای کهن این است که زرتشت در روز جشن بهاربد به پیامآوری برگزیده شد. زادسپرم در داستانی نوشته است:
«زرتشت در دی به مهرروز از اردیبهشتماه یا پانزدهم اردیبهشت به جشنگاهی میرود که در آن روز مردمان بسیاری در آنجا جشنی به نام بهاربُد یا بهاربود آراسته بودهاند. در بامداد آن روز او برای کوبیدن هوم(هَـئـومَـه) به کرانهی رود داییتی میرود و در آنجا وهومن(بهمن) بدو فراز میآید. وهومن پوشاکی از روشنایی بر تن داشت و سراسر پیکر او از روشنایی بود. او زرتشت را به انجمن همپرسگی امشاسپندان بر کرانه رود داییتی فراز میبرد و در همین انجمن اورمزد او را به دینآوری بر میگزیند.»
🕊 امروز همزمان با #جشن میان_بهار در کردستان جشنهایی با نام مهرگلان یا میگلان، وهار کردی و کومسای برگزار میشود که به گمان بهجا مانده از جشن میانبهار هستند. جشن کومسای در روستای اورامانات تخت کردستان و بر مزار پیرشالیار برگزار میشود. در مازندران جشن برفهچال برپاست و این روز در روستای اسک از لاریجان آمل روزِ مادرشاهی و فرمانروایی زنان است.
✍️ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اردیبهشتگان
📚 برگرفته از:
۱- راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی ایرانیان #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
۲- اعیاد ایران باستان #محمود_هاشمی
۳- جشنهای ایرانیان #عسگر_بهرامی
🌷🌸🌱 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻فنجان= Cup، پِنگان، جام
🔻فنجانک دستگاه تقطیر= پِنگانک دستگاه چِکِش
🔻فیروزهپنگان= پیروزهپنگان، آسمان
🔻فیل و فنجان= پیل و پِنگان
❗️برخی «فنجان» را برگرفته از «پِنگان» پارسی میدانند.
برخی نیز آن را برگرفته از «Pinax» یونانی میدانند.
✍نمونه:
🔺یه فنجون چایی براتون بریزم؟=
یک پِنگان چای برایتان بریزم؟
🔺رفتم آنجا، لنگان لنگان
شربت خوردم، «پنگان پنگان» #مولوی
🔺چیست این گنبد که گویی پُرگهر دریاستی
یا هزاران شمع در «پنگان»ی از میناستی #ناصرخسرو
🔺که آراید چه میگویی تو هرشب سبزگنبد را
بدین نورسته نرگسها و زراندود «پنگان»ها #ناصرخسرو
🔺کی ز انگشت همچو بادنگان(بادمجان)
تیر شاید گذاشت بر «پنگان»؟ #اوحدی
🔺در جهانی چه بایدت بودن
که به «پنگان» توانش پیمودن #سنایی
🔺سر و بن چون سر و بن «پنگان»
اندرون چون درون باتنگان(بادمجان) #بوشکور
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#فنجان #Cup
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌦🌬 «جشن خردادگان» جشن یکی از امشاسپندان برگزیدهی اهورامزدا است که در جهان مینوی نماد تندرستی و رسایی تن و جان است و در زمین از تن و جان پاسداری میکند.
#جشن_خردادگان در خردادروز از خردادماه برگزار میشد. خرداد نام روز ششم ماه بود. امشاسپند خرداد نگهبان آب و وابسته به آناهیتا بود.
در افسانهها، آناهیتا سرور همهی آبهای زمین بود. در «بندهش» و «گزیدههای زاداسپَرم» فرشتهی خرداد سرور روزها، ماهها و سالها و سرور جهان بود زیرا هستی جهان و آبادانی زمین وابسته به آب است.
در «یشتها» خرداد نابودکنندهی مردار، ناخوشی و دیو گندیدگی بود. در جشن #خردادگان ایرانیان در کنار آبها پایکوبی و برای پیروزی او بر دیو تشنگی نیایش میکردند.
از دید بیمرگی خرداد و امرداد در کنار هماند و به جشنهای این دو ماه «فرازمندی و پایندگی»(کمال و دوام) میگفتند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
📗 برگرفته از: جشنهای ایرانی #پرویز_رجبی
جشنها و آیینهای ایرانی #منصوره_میرفتاح
🌬🌦 @AdabSar
شما را همان رنج پیشست و ناز
زمانی نِشیب و زمانی فراز
چنینست کَردارِ گردانْسپهر
گهی دَرد پیشآرَدَت گاه مهر
بدان ای پسر کِاین سرایِ فِریب
ندارد تو را شادْمان بینِهیب
نگهدارِ تن باش و آنِ خرَد
چو خواهی که روزَت به بد نگذرد
#فردوسی
باشد که:
هم از دادِ ما گیتی آباد باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
🟪🟢 اسپهان بنویسیم یا اصفهان؟
✍️ #شاهین_سپنتا
شیوه درست نگارش نام شهر تاریخی اصفهان/ اسفهان/اسپهان موضوع این یادداشت است. اگرچه این واژه اکنون در بیشتر نوشتارهای رسمی به گونه «اصفهان» نوشته میشود و این شیوه پیروانی نیز دارد که هرگونه تغییر آن را تحریف نام این شهر تاریخی میدانند، اما از دیدگاه این نگارنده به دلایل تاریخی، ادبی و آواشناسی درستتر است که این واژه را به گونه «اسپهان» بنویسیم.
پیش از پرداختن به واژه #اصفهان بد نیست یادآوری کنیم که تا چند دهه پیش نام برخی از شهرهای ایران به گونه عربیشده یا «معرب» نوشته میشد ولی با کوشش دوستداران زبان پارسی نامهایی همچون «جرجان» یا «طهران» به گونه درست آن «گرگان» و «تهران» دگرگون شد.
برای چندین سده، نویسندگانی همچون خطیب بغدادی در تاریخ بغداد، ابنبلخی در فارسنامه، محمدِ محمودِ احمدِ توسی در عجایبنامه، سمعانی در الانساب، ظهیرالدین نیشابوری در سلجوقنامه، قاضی عمادالدین در عجایب البلدان، شرفالدین علی یزدی در ظفرنامه تیموری و بسیاری دیگر، تهران را با «ط» و به صورت «طهران» مینوشتند تا این که جویندهای همچون محمدحسنخان مقدم مراغهای (اعتماد السلطنه) وزیر انطباعات و دارالترجمه دوران قاجار به گفته خودش دچار تردید شد که نام این شهر را با «ط» بنویسد یا با «ت» و موضوع را با «علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه» رئیس دارالفنون در میان گذاشت. چند سال پس از آن، پژوهشگرانی همچون احمد کسروی و محمد قزوینی درباره نگارش واژه «طهران» یا «تهران» دیدگاههای متضاد خود را ارائه کردند و در نهایت دیدگاه کسروی پذیرش همگانی یافت و امروز همگان تهران را با «ت» مینویسند.
کسروی در آن زمان نوشت: «… بیگفتگو است که طهران کلمهای پارسی است و در پارسی طاء الفدار نیست، مگر درباره کلمههایی که تازیان آن را معرب کردهاند و از گفتن بینیاز است که این کلمههای معرب را باید در نوشتههای عربی بهکاربرد و در نوشتههای پارسی جز شکل پارسی نخستین آنها درست نمیباشد … به عقیده ما بهکاربردن طهران و طوس و اصطخر و اصفهان و دیگر کلمههای معرب در نوشتههای پارسی که تا به امروز معمول و شایع میباشد، غلطهای فاحش است و باید به نام شرافت علم و بلندی پایگاه آن، تعصب و عادت را به کنار گذارده و بدین گونه غلطهای معمولی که نمونه و یادگار دوره استیلای زبان و ادبیات عربی است، خاتمه بخشید … شهر معروف ایران را که امروز اصفهان مینویسیم، این واژه شکل عربی نام آن شهر است… اگر شکل درست پارسی واژه را خواسته باشیم، «اسبهان» با زیر الف یا زبر آن است.» (کاروند کسروی: ص ۳۸۳ و ۳۸۴ و ۴۲۸)
نکته مهم دیگر این که حتی در برخی متنهای عربی نیز به شیوه نگارش این واژه با حرف «س» اشاره شده، چنانکه «یاقوت حموی» جغرافیدان و تاریخنویس سده هفتم هجری قمری در «معجم البلدان» به نقل از حمزه بن الحسن (حمزه اصفهانی) در شرح «اصبهان» به اصل پارسی این واژه با حرف «س» و «اسباهان» اشاره کرده و مینویسد: «...ذلک ان لفظ اصبهان اذا رُدَّ الی اسمه بالفارسیه کان اسباهان...».
همچنان که «نظامی گنجهای» سراینده سده ششم هجری قمری نیز در منظومه «خمسه» و در داستان «خسرو و شیرین» به اوصاف «شکر اسپهانی» میپردازد.
و در نمونه دیگر، «وحشی بافقی» از سرایندگاه سده دهم در مثنوی «فرهاد و شیرین» نام این شهر تاریخی را «اسپهان» یا «سپاهان» ثبت کرده است:
ز پرویز ار بدینسان دردمندی
از اینجا تا سپاهان نیست چندی
به گلگون تکاور ده عنان را
سیه گردان به لشکر اسپهان را
براین پایه، پس از تاثیر زبان عربی بر زبان پارسی، در این واژه به تدریج حروف «ص» و «ف» جایگزین حروف «س» و «پ» یا «ب» شدند؛ اما بیشتر نامواژههای این شهر با ریشه مشترک، در منابع مختلف یا گویشهای نواحی گوناگون با «س» و «پ» یا «ب» ثبت شدهاند که برای نمونه میتوان اسبان، اسباهان، اسباهو، اسبهو، اسواهو، اسباهون، اسبوون، اسبهان، اسپادانا، اسپاهان، اسپهان و اسفهان را نام برد.(نامواژههای اصفهان، اکبر یاوریان، ص ۱۲۳-۶۵)
پس، به گواهی متنهای تاریخی و ادب پارسی و با نگرش به این که نگارش واژههای پارسی با حرفهای/ واکهای ناپارسی همچون «ح؛ ص؛ ض؛ ط؛ ظ؛ ع» ریخت واژگان را از هویت و ریشه اصلی پارسی خود دور میکند و هیج دلیل آواشناسی نیز برای نگارش واژه اسفهان/ اسپهان با «ص» وجود ندارد، بهتر است که به تدریج شیوه نگارش این واژه را دگرگون سازیم. این دگرگونی میتواند از نوشتههای غیر رسمی آغاز شود و در نوشتههای رسمی نیز هر دو شیوه در کنار هم به کار رود تا پس از آشناشدن مردم با این شیوه نگارش، به تدریج اسپهان جایگزین اصفهان شود و نام این شهر تاریخی هویت پارسی خود را بازیابد.
🟪🟢 @AdabSar
☀️ ارغاسوان، جشن آغاز گرما
🌴 نخستین جشن خرداد در ایران با گذشت شست روز از آغاز نوروز و در اورمزدروز (یکم) خرداد برگزار میشد.
🌴 به این جشن که بهانهاش آغاز گرما بود، ارغاسوان میگفتند. گویا ارغا به چم رود است. نامهای دیگرش اریجاسوان و شستبهار بودند. اریجاسوان(اریجهاس چوزان) به چم جامه بیرون کردن از تن به شَوَند(دلیل) گرما است.
🌴 ارغاسوان جشنی با ریشهی خوارزمی است و ابوریحان آن را همراه جشنهای سُغدی آورده است. این جشن شاد در پیوند با زمانبندی کشت و کشاورزی بود و با کاشت کنجد آغاز میشد. ماه خرداد، ماه رسیدن و رویش و زمانی ارزشمند برای کشاورزی بود. اکنون نیز در روزی به نام شستبهار در بسیاری از استانها کاشت دانههای روغنی همچون کنجد، پنبه، کرچک و... انجام میشود و در شماری از شهرها این روز را در کنار رودها و درختان میگذرانند.
🌴 از این جشن همچون بسیاری از جشنهای کهن آگاهی اندکی داریم و همین اندک را وامدار ابوریحان بیرونی هستیم که خوشبختانه سرنوشت بسیاری از پژوهشهایش نابودی نبود.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_گرما
#خردادگان #ارغاسوان
🌱 فرتور: کشت کنجد در آغاز گرم شدن هوا
🌾 @AdabSar
🔶🔹 در ستایش گزیدهگویی
در روزگاری زندگی میکنیم که پیشرفت روزافزون فناوری و شتاب بالای نوآوری و نویابیهای آدمی، بهناچار مردمان را بهسوی کمگویی و گزیدهگویی کشانده است و دیگر زمان و پروایی برای شنیدن و خواندن پرگوییها و پرچانهگیهای همیشگی، برای کسی نمانده است.
به دیگر سخن، امروزه کمینهگرایی(مینیمالیسم) اندکاندک جای بیشینهگرایی(ماکسیمالیسم) را در میان مردمان گرفته است و گزافهگویی نیست اگر بگوییم همین برخوردهای ساده و دوری از رودربایستیها میتواند زندگی را سادهتر و پیوندها را دوستانهتر گرداند.
برای نمونه پیش از این اگر میخواستیم کسی را از مرگ کسی آگاه کنیم، برایش اینچنین مینوشتیم:
- «معرف حضور مبارک و انورتان هست که حاجحسنآقا به مرگ مفاجات بدرود حیات گفته و از دنیای فانی بهسوی دار باقی شتافته و روی در نقاب خاک کشیده است!»
اگر گزارش را بهدرستی بررسی کنیم، تنها آگاهی سودمندی که در آن پیدا میکنیم این است:
- «حسن مُرد!»
از همینروست که از دیرباز تاکنون خردمندان و بزرگان همواره مردمان را به کمگفتن و گزیدهگفتن سِپارش کردهاند و «نظامی» چامهسرای بزرگ ایرانی نیز چنین میسراید:
کم گوی و گزیده گوی چون دُر
تا ز اندک تو جهان شود پُر
یک دست گل دماغپرور
از خرمن صد(سَد) گیاه بهتر
#مجید_دری
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
اگر شهرْیاریّ و گر زیردست
به جز خاکِ تیره نیابی نشست
کجا آن بزرگانِ با تاج و تخت؟
کجا آن سوارانِ پیروزبخت؟
کجا آن خرَدمندْگُندآوران؟
کجا آن سراَفراز و جنگیسران؟
کجا آن گزیدهْنیاکانِ ما؟
کجا آن دلیران و پاکانِ ما؟
همه خاک دارند بالین و خشت
خُنُک آنکه جز تخمِ نیکی نکشت
#فردوسی
امید که همواره:
دل و جانِ تو خانهی سور باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻النگو= دستبند، دستآویز، دستیاره، دستینه، دستبانچه، بازوبند، دستآورنجن، دستبرنجن، دسترنجن، دستانه، چوری(خراسانی)
✍نمونه:
🔺النگوهایش تماما از طلا بودند=
دستآویزهایش همه از زر بودند
همهی دستانههایش زرین بودند
🔺مسی کز وی مرا «دستینه» سازند
به از سیمی که در دستم گدازند #نظامی
🔺پیش آمد بعد سه روز آن زنش
پس نهاد آنجا دو «دستابرنجن»ش #عطار
🔺ز دست این دل پر شیون خویش
همی پیچم چو «دستاورنجن» خویش #عطار
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#النگو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
آنگه که رخ افروخت ابرمرد دَری
چون وَرد شکفت ازو رخ زرد دری
شهنامهی اوست در اَوستای ادب
بی هیچ گمان مِهینه فَرگردِ دری
☀️📚
آن پیر خرد که نیز میر سخن است
ز افسونگریاش جهان به زیر سخن است
او کیست که از سخن جهان در آکند؟
او پسر هژیر تیزویر سخن است
سراینده #میرجلال_الدین_کزازی
ریزنگاره (مینیاتور) #حسین_بهزاد
#روز_فردوسی #چکامه_پارسی
☀️📚 @AdabSar
🪐📚
سراینده باش و فزاینده باش
شب و روز با رامش و خنده باش
چنان رو که پرسند روز شمار
نپیچی سر از شرم پروردگار
به داد و دهش گیتی آباد دار
دل زیردستان خود شاد دار
که بر کس نماند جهان جاودان
نه بر تاجدار و نه بر موبدان
#فردوسی
۲۵ اردیبهشت
روز بزرگداشت «فردوسی»
این یگانهی سپهر خردپیشگی
پراکنندهی آیین میهندوستی و مهروَرزی
و پاسدار سرفرازی و بالندگی زبان پارسی گرامی باد!
#روز_فردوسی
🪐📚 @AdabSar
برگزاری جشن باستانی، شاد و زنانهی «تپهننه»
در زیستبوم زیبای خوی، آذربادگان
اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی
📸 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اردیبهشتگان
🍀🌸 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
برگردان نامهی دیوانی(اداری) به پارسی
«هوالقادر»
همواره شایستگی و لیاقت در عرصه مدیریت از جایگاه رفیعی برخوردار بوده و شاخص تعیین کنندهای در واگذاری مسئولیتهاست.
جناب آقای....
باسلام و تحیّت
ویژگیهای برجسته شخصیتی و اجرایی حضرتعالی سبب گردید تا این مسئولیت مهم بر دوش و دست-های توانایتان دوام و قوام گیرد. رجاء واثق دارد با عنایت به سوابق و خدمات ارزنده آن مقام عالی در سالیان متمادی خدمت در عرصه آبادانی استان و بطور خاص و مشهود ، مدیریت توانمند و اثربخش جنابعالی در بحرانهای اخیر استان شاهد توسعه و گسترش فعالیتهای حوزه عمران و سازندگی در دیار عزیزمان باشیم. این بالندگی را به شما تبریک عرض مینمایم و مزید توفیقات روزافزونتان را از پروردگار یکتای بیهمتا مسئلت دارم.
🖋 #برگردان_به_پارسی
به نام مهرآفرین
شایستگی و برازندگی در پهنهی راهبری، همواره از جایگاه والایی برخوردار بوده و نمودارِ کارسازی در واگذاری سرپرستی است.
کیا … ارجمند/سَروَر … وَرجاوَند
با درود
ویژگیهای برجستهی رفتاری و کارکردی شما، زمینهساز شد تا این کار بزرگ بر دوش و دستهای توانمند شما استوار گردد.
با آگاهی از پیشینه و کارهای ارزندهی آن بزرگوار در سالیان بسیارِ یاریرسانی و کوشایی در زمینهی آبادانی استان، و بهویژه راهبری توانمند و کارساز شما در پیشامدهای چندی پیشِ استان، امید بسیار داریم که بینندهی پیشرفت و پویایی در گسترهی آبادانی و سازندگی دیار دلبندمان باشیم.
این بالندگی را به شما شادباش میگوییم و افزونی بهروزیهای روزافزونتان را از پروردگار یکتای بیهمتا خواهانیم.
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تبریک #تشکر #نامه_نگاری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🕊 برای سوم ماه می
روز آزادی رسانهها
ما هم دوست داریم
روزهایی را که
سالنامهها نوشتهاند
سخنان آزاد
آزادی گفتهها
بر زبانها چرخ میخورند
بیآنکه پرواز کنند
در زخمی خونبار یله میشوند
با شکوفههای روشن
در دادگاه گام میزنند
با تبرها و
گلولهها
🕊 #بزرگمهر_صالحی
🕊 #چکامه_پارسی
@AdabSar 🕊
🌸🍀 جشن بهاربد، جشن داد و دَهِش
«جشن بهاربُد»، بزرگترین جشن بهار پس از نوروز و پایانی بزرگ بر نخستین گاهنبار سال در ایران باستان بود و در «دی بمهر روز» از اردیبهشت یا پانزدهم این ماه برگزار میشد. جشنهای ششگانهی گاهنباری در ایران هر یک در پنج روز برگزار میشدند که چهار روز آن به رایزنی درباره دامداری، کشاورزی و فراهم کردن نیازهای جشن بزرگ و شاد روز پنجم میگذشت. گفته شده که جشن چلمو در چهلمین روز پس از نوروز سرآغاز و پیشواز #جشن_بهاربد یا #جشن_میان_بهار بود.
🌸🍀 گاهانبارها و افسانهی آفرینش:
نخستین جشن گاهانباری از یازدهم تا پانزدهم (خور روز تا دی بمهر روز) اردیبهشت برپا شده و بر پایهی باورهای کهن، آسمان در این گاه آفریده شد. ایرانیان باور داشتند که جهان در شش گام آفریده شده است. باور افسانهای آفرینش جهان در شش روز در نسکهای(کتب) آسمانی دینهای بزرگ نیز دیده میشود. گامهای دیگر آفرینش پس از آسمان آب، زمین، گیاه، جانوران و آدمیان بودند. گاهنبار نخست سال «میدیوزرم» نام داشت. این نام به چمار(معنی) هنگام سرسبزی و خرمی زمین و میانهی بهار است. این نامها و واژههای اوستایی ریشههای بنیادین در فرهنگ آریایی دارند و هریک نشانهی زمانی هستند که دامداران یا کشاورزان دانه میکارند، برداشت میکنند، دامداران گله را به چراگاه میبرند یا برای زمستان بازمیگردانند و… بیشتر این واژهها در زبانهای اروپایی نیز دیده میشوند.
🌸🍀 بخشندگی جمشید پیشدادی در گاهنبارها:
در یکی از داستانهای «داراب هرمزدیار» گفته شده که پیدایش جشنهای گاهنباری وابسته به جمشید پیشدادی است. در این داستان درباره چگونگی پروردن خوراک برای گاهنبارها و انگیزهی برپایی آن سخن رفته است. همچنین جمشید مردی بسیار بخشنده بود و هر بیگانهای از راه میرسید در خوان او پذیرایی میشد. تا جایی که سیر و شادمان شود. روزی یک دیو در اندام آدم به درگاه او آمد و هرچه خوراک به او دادند، سیر نشد و گفت در خوان چنین پادشاهی چیزی نیست که مرا سیر کند؟ جمشید برای پذیرایی بیشتر دستورهایی داد و گلهای را برای او خورش کردند ولی دیو همچنان گرسنه بود. جمشید از درگاه دادار یکتا چاره خواست. بهمنامشاسپند بر او نمایان شد و گفت گاوی بکشند، در سرکهی کهنه بپزند و سیر و سِداب در آن بریزند و به نام ایزد این خوراک را پیش نهند. دیو یا گَنامینو کمی خورد و از آنجا گریخت و نیست شد. سپس آن روزگار را گاهانبار نامیدند. پس از آن نیز هرگاه تنگی و نایابی(قحطی) رخ میداد این خوراک را میپختند تا از تنگنا آسوده شوند.
🌸🍀 داستان انوشیروان و مرزبان کارسانی:
یکی از آیینهای بسیار مهند(مهم) و گذشتناپذیر جشنهای گاهنباری، بخشش و دَهِش بود و هرکس به اندازه توان خود باید بخشش میکرد وگرنه از سوی خدا و مردم کیفر میشد و باید از اهورامزدا برای گناه خود بخشش میخواست. بهترین دهش در گاهنبارها بخشیدن خوراک، پوشاک و مهمانی دادن بود. یکی از داستانهای دهش گاهنباری دربارهی انوشیروان و مرزبان کارسانی است. انوشیروان در یکی از سالهای پادشاهیاش در جشن گاهانبار مهمانی بسیار بزرگی برپا کرد و به هزاران تن بخشش کرد. سپس فرشتهای در خواب به او گفت که بهرهی خداوندی یک مرزبان کارسانی از تو بیشتر است. انوشیروان در شهری دورافتاده این مرد تهیدست را یافت و پرسید تو چه گاهانباری بر پا کردی که بیش از من پاداش خداوندی بردی؟ مرد گفت خانهی کوچک من دو در داشت، یکی را فروختم و بهای آن را دهش کردم. انوشیروان ژرفای این کار بزرگ و راستین مرد را دریافت. زیرا خود اگرچه جشنی بزرگ برپا کرد ولی چیزی از داراییاش کم نشد.
🌸🍀 پنج جشن دیگر گاهنبار در تیر، شهریور، آبان، دی و پایان اسپند برگزار میشدند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اردیبهشتگان
📗 برگرفته از:
۱- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
۲- آیین برگزاری جشنهای ایران باستان #اردشیر_آذرگشسب
🍀🌸 @AdabSar
تندیس نبرد رستم و اژدها
در کنار شاخاب همیشه پارس
بوشهر
فرتور(عکس) از «هربرت کریممسیحی»
#خلیج_فارس #خلیج_پارس #شاخاب_پارس
🌊 @AdabSar