✅شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی ✅دانش آموخته علوم سیاسی در دانشگاه تهران
🔹 همهی ما شهید گمنامیم! 🔹
مردگانیم اگرچه زنده به اسم، مرگ را جسم چاک لازم نیست
نعش ما را که دفن در خویشیم، لحد و خشت و خاک لازم نیست
غم چو چنگیزمان گرفته به چنگ، هم هلاکوی هول در مشتش
غول کین چون مغول به ما مشغول، دیگر از مرگ، باک لازم نیست
هوس آب و دانه را کشتیم در قفسهای مرگ تدریجی
خون دلها که میخوریم بس است مردگان را خوراک لازم نیست
خنجر از پشت میزنیم به هم، پشتهی کشتههای یکدگریم
گردهی پاره پارهی ما را تیغهای هلاک لازم نیست
متحرک شبیه تابوتیم پس به تشییع ما خوش آمدهاید
بر شما ای یلان رسته ز بند، نوحهی سوزناک لازم نیست
ای شهیدان که میرسید از راه، رمقی کو برای ناله و آه؟
همهی ما شهید گمنامیم! استخوان و پلاک لازم نیست...
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔸دام دامنگیر🔸
ای دل این تقصیر اگر از جانب تقدیر بود
عقل را کم سرزنش کن زانکه بیتقصیر بود
بخت را دشنام کم گو،خرده بر طالع مگیر
ناله کم کن کاش قدری ناله را تأثیر بود
من نه خود گمراه بودم، راه ناهموار شد
من نه خود پابند گشتم، دام دامنگیر بود
آنچه را در فهم میجستم نشان از وهم داشت
آنچه را پرواز میپنداشتم زنجیر بود
عشق در خامی گرامی بود، اما زود بود
عقل در پیری غنیمت بود، اما دیر بود
جام وقت تشنگیها از تهی لبریز ماند
کام وقتی آمد از در، دیده و دل سیر بود
آنکه چون روباهی آمد انس با روحم گرفت
در پلشتی موش بود و در درشتی شیر بود
آنچه نوش انگاشتم چون مار بر دل نیش زد
آنچه را مرهم شمردم نیزه بود و تیر بود
چاره جز تکرار اینم نیست با خود روز و شب
آنچه آمد، آنچه رفت از جانب تقدیر بود...
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا🔺
خدا بزرگتر است از مرام و مسلکها
هم از ضعیف و قوی هم بزرگ و کوچکها
به خاک سمّ ستور ملائکش نرسند
سران دهر به شلیک کل موشکها
یقین به قدرت او کن اگرچه او را نیست
نه حاجتی به یقین و نه بیمی از شکها
بزرگتر به نظر میرسد از آنچه که هست
جهان، به خاطر این ذرهبین عینکها
به ارج و قرب رسیدن در این دو روزهی عمر
شبیه بازی باد است و بادبادکها
مباش تا که خدا هست، بندهی زر و زور
مترس تا که خدا هست، از مترسکها
رسد چو روز دمیدن به صور اسرافیل
رسانههای جهاناند مثل سوتکها
صفای گوشهنشینان نکتهدان و خموش
کجا و رونق بازار این ملیجکها؟
به دست خالی خویش و به دفتری از شعر
خوشیم و فارغ از این دفتریم و دستکها
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
در نهمین سالروز عروج آسمانی آموزگار آیات و ابیات، مهدیه الهی قمشهای، نام و یادش را گرامی میداریم
🔹گنج عشق🔹
جام شراب عشق کو؟ تا که به مِی وضو کنم
پشت کنم به عالمی، جانب دوست رو کنم
ای تو همه نیاز من، قبلهی من نماز من
نیست میسّرم که با غیر تو گفتگو کنم
گر همه تار و پود من بگسلد از فراق تو
نیم نگاهی ار کنی، جملهی آن رفو کنم
طعنه زنی که عمر من طی شده بی خیال تو؟!
دعوتِ عام کن که تا پیش تو روبهرو کنم!
گر همه خرّمی رسد، بی تو و بی حضور تو
بگذرم از نشاط دل، با غم عشق خو کنم
ماه صیام و روزهام، روزه ز هر چه غیر او
روزهگشاست یار من، روی به سوی او کنم
زاهد شهر گر کند منع شراب، گو بیا
تا که به کیمیایِ می، جانِ تو شستشو کنم
قطره ای از شراب جان، گر برسد به جامِ دل
کشتیِ باده آورم، در خم و در سبو کنم
" آتش" و گنج عشق تو، شادی هر دو عالمم
چیست گرانبهاتر از دوست که آرزو کنم؟!
زنده یاد مهدیه الهی قمشه ای (آتش)
✨🆔 @afshinala ✨
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا🔺
از زبان حضرت سیدالساجدین (ع)
🔳در غروبی نفسگیر🔳
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بی رمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
«قل اعوذ برب الفلق» بود
گفتی: آیا کسی یار من نیست؟
قفل بر دست و دندان من بود
لحظه ای تب امانم نمی داد
بی تو آن خیمه زندان من بود
کاش میشد که من هم بیایم
در سپاهت علمدار باشم
کاش تقدیرم از من نمی خواست
تا که در خیمه بیمار باشم
ماندم و در غروبی نفسگیر
روی آن نیزه دیدم سرت را
ماندم و از زمین جمع کردم
پاره های تن اکبرت را
ماندم و تا ابد دادم از کف
طاقت و تاب بعد از اباالفضل
ماندم و ماند کابوس یک عمر
خوردن آب بعد از اباالفضل
ماندم و بغض سنگین زینب
تا ابد حلقه زد بر گلویم
ماندم و دیدم افتاده در خاک
قاسم آن یادگار عمویم
گفتم ای کاش کابوس باشد
گفتم این صحنه شاید خیالیست
یادم از طفل شش ماهه آمد
یادم آمد که گهواره خالیست
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بی رمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
«قل اعوذ برب الفلق» بود...
✍ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
◼️ترکیب بند◼️
▪️دهم: استغاثه به اباعبدالله (ع)
اي شاه دين! عريضهی ما را وصول كن
دانم كه نيست قابلت اما قبول كن
اي پارهی وجود نبی! نامه ام بخوان
پس پاره پاره زير قدوم رسول كن
بر آن نگاه مرحمتی از علی بخواه
يا مستحق گوشهی چشم بتول كن
گو با حسن كه از جگر شرحه شرحه ات
شوری نصيب اين كلمات ملول كن
در وقت احتضار به بالين من بيا
ای سر! ز روی نی به مزارم نزول كن
"مگذار نااميد بميرم حسين جان
كاری بكن شهيد بميرم حسين جان"
✍ افشین علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
◼️ترکیب بند◼️
▪️هشت: حضرت زینب (س)
زينب چه ها كشيد؟ نگنجد به باوری
چون او نزاده مادر تاريخ، دختری
خاكم به سر كه در دل گودال قتلگاه
چون او كسی نديده گلوی برادری
دريای بی كرانهی آن سينهی صبور
هر گوشه داشت ماهی در خون شناوری
در نزد او يزيد كه باشد؟ خسی حقير
ابن زياد كيست؟ غبار سبك سری
تنها نه شام و كوفه، كه عالم نديده است
دربند و داغديده چو زينب، سخنوری
"خجلت برد به روز قيامت زمين از او
مردانگیست تا به ابد شرمگين از او"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
◼️ترکیب بند◼️
▪️شش: جناب حر
اول كسی كه بست ره شاه كربلا
حر بود و بوالعجب كه شد اسطورهی ولا
مردانه كرد توبه و در آزمون عشق
با خون خويش داد به آزادگی جلا
آنسان حماسه ساخت كه روشن ز نام اوست
چشم فلك، چنان كه شب از گنبد طلا
آوازهی ندامت و شرح رشادتش
تاريخ را به غبطه بر او كرد مبتلا
آری سر بريدهی او می دهد هنوز
از روی نی به جانب آزادگان، صلا
"فرمود شه، چو جانب آن كشته رو نهاد:
حقا كه بر تو مادرت اسمی نكو نهاد"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
◼️ترکیب بند◼️
▪️چهار: حضرت قاسم (ع)
وقتی كه يادگار حسن اذن جنگ خواست
افلاك با حسين ز قاسم درنگ خواست
تنگی گرفت راه نفس گرچه بر عمو
قاسم ز شاه دين فقط آغوش تنگ خواست
در وصف مرگ گفت كه: احلی من العسل
باران به جان خویش ز شمشير و سنگ خواست
چرخ حسود، ماهی دريای جود را
عطشان كنار رود به كام نهنگ خواست
چون ديد شه، نگين برادر به خاك و خون
تا حشر بهر خصم، مكافات و ننگ خواست
"قومي كه روی عهد نبی پا گذاشتند
پاس امانت حسنش را نداشتند"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
◼️تركيب بند◼️
◾️دو: حضرت ابوالفضل (ع)
شمر پليد سوی اباالفضل شد روان
می خواست تا دهد به امان جهان، امان
چون رعد و برق در دل آن ماه هاشمی
شرم از حسين و بغض عدو گشت توأمان
از هم چو ذوالفقار علی نامه را دريد
آن سان كه بگسلد به قيامت ز هم، جهان
تنها نه بود مير و علمدار كربلا
هستند خيل ماه بنی هاشم، انس و جان
سقای اهل بيت نبی بود اگرچه شد
دست از تنش جدا ز هجوم حراميان
"وقتی كه ديد نعش برادر، بريده دست
فرمود شاه دين: كمرم اين زمان شكست"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
تار عنکبوت
دست ناپاک تو را از تن جدا خواهیم کرد
لاشهات را طعمهی مرغ هوا خواهیم کرد
درد بیدرمان عالم بودهای هشتاد سال
ما به این ماتم، خودت را مبتلا خواهیم کرد
پوزهات را این نجاستخورده عمری چون گراز
تا شود تطهیر با خاک آشنا خواهیم کرد
در نهانگه مثل موش از درز سوراخت ببین
از کجا موشکپرانی تا کجا خواهیم کرد
تار و پود خشتهای خانهات را زین عذاب
مثل تار عنکبوت از هم سوا خواهیم کرد
بعد از این ای قوم بیتاریخ در تقویمها
جشن پوریم تو را روز عزا خواهیم کرد
از زمین و آسمان، این گنبد سوراخ را
مایهی عبرت به غرب آسیا خواهیم کرد
اندک اندک وصلهی ناجور اسرائیل را
محو روی نقشهی جغرافیا خواهیم کرد
هرچه میخواهید قفل قلعه را محکم کنید
اهل خیبر! ما به حیدر اقتدا خواهیم کرد
با سپاه قدس زیر پرچم صاحبزمان
عاقبت بیتالمقدس را رها خواهیم کرد
✍🏻افشین علا
📆خرداد ۱۴۰
✨کانال رسمی افشین علا✨
🆔 @afshinala
خدا میخواست با آل پیمبر همنشین باشی
به باغ عدن با اولاد حیدر همنشین باشی
به هفتاد و دو تن در کربلا افزود نامت را
که در فهرست با عباس و اکبر همنشین باشی
پس از عمری حسینی زیستن فرمان رسید از حق
که در معراج با سردار لشکر همنشین باشی
چه زیبندهست غیر از این تو جانباز ولایت را
که با ساقی کنار حوض کوثر همنشین باشی
سزاوار است هم نام و مرامت را که با باقر
به نفسی مطمئن در شور محشر همنشین باشی
به سرداری زبانزد بر زمین بودی خدا گفتت
که در فردوس با سرو و صنوبر همنشین باشی
برادر داده بودی خواست بعد از سالها دوری
به خلوتگاه خوبان با برادر همنشین باشی
به همراهت زن و فرزند بردی چون که در جنت
خدا میخواست با فرزند و همسر همنشین باشی
✍🏻 #افشین_علا
📆خرداد ۱۴۰۴
✨ کانال رسمی افشین علا ✨
🆔 @afshinala
بهشت آغوش خود بگشا که حاجیزاده میآید
تنی از تار و پود خاکی سجاده میآید
به گیسوی ملک جارو کن این درگاه قدسی را
که اینک تکسوار خستهام از جاده میآید
به استبرق بپوشانید و بر مصدر نشانیدش
که از خیل جوانمردان، یلی آزاده میآید
ز فرط سرفرازی گوی سبقت برده از طوبی
گر از بیادعایی همچنان افتاده میآید
بگیرد هر که هشیار است زیر شانهی او را
که شوق وصل چون دارد دل از کف داده میآید
شراب عشق را نوشیده در عالم ز یکرنگی
به تسنیمش چه حاجت؟ چونکه مست از باده میآید
تمام عمر بود آمادهی رفتن، هم از این رو
به استقبالش از هر سو صفی آماده میآید
چه غوغایی شود در محفل کروبیان امشب
که شمع محفل عشاق، حاجیزاده میآید
✍️ افشین علا
🗓️ خرداد ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
نتانیاهو
حک شدی مانند دشنام رکیکی روی دیوار مبال جادهای منفور
مثل مرداری نهان در آشغال کوچهای متروک
یا چو مولود پلیدی حاصل دلالی قوادهای منفور
ای دریغ از نام بنیامین
بر تو گرگ هار کودککش
وصلهی ناجور فرزندان اسرائیل
شرمگین از شیوهی خونریزیات، ای تهمت آدم
تا ابد، قابیل
از تو خواهد ماند باقی، لکهای چرکین
همچو خلط بر زمینافتادهای منفور
تهمت مردی کجا و تو کجا ای هرزهی شبگرد؟
روسپید از تو تمام روسپیها، ای به ظاهر مرد!
از تو خواهد ماند چون همپیشهات شارون
لاشهی گندیدهای بر دامن صهیون
در دل ویرانهها پوسیده چون سگمادهای منفور
ای نتانیاهو! نه تنها بچههای غزه با بغض تو میبالند
در حصار شعلهی خشم بشر، فردا
ناگهان چون عقربی درمانده خواهی شد
سنگ خواهی خوردن از شش گوشهی عالم
-بیهراس از زوزههایت- چون به دست مردم دنیا
در قفس، چرخانده خواهی شد
همچو گرگی پوزهاش پوشیده در قلادهای منفور
✍ افشین علا
خرداد ۱۴۰۴
@afshinala
🔸در این مهمانسرا🔸
بس که عمری در جهان از این و آن بد دیدهایم
خویش را در سختجانیها سرآمد دیدهایم
گاه اگر بالا و گه پایین، چه فرقی میکند؟
مثل دریاییم ما، هم جزر و هم مد دیدهایم
روزگارا! دیگر از ما خواهش ماندن مکن
زانکه در مهماننوازی آنچه باید، دیدهایم!
بهر یاری مثل رود از هر طرف جاری شدیم
در برابر، سنگهای کینه را سد دیدهایم
آبروها بس خریدیم و به هنگام خطر
در خط ابروی یاران، پاسخ رد دیدهایم
جرعهی آبی ننوشیدیم هرگز بیحساب
گرچه از نوکیسهگان، تاراج بیحد دیدهایم
ای مسافر! بر مصادر چون رسیدی، دل مبند
ما در این مهمانسرا بس رفت و آمد دیدهایم
بینیازیم از کریمان، چون که اصل جود را
در رسول و حیدر و آل محمد (ص) دیدهایم
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹سیاههی اوهام🔹
امروز اگر ز شش جهت از چرخ، دلخوری
تغییر در پی است، چرا در تغیری؟
کوهی، به خود ز ناله چرا تیشه میزنی؟
سروی، ز خود به غصه چرا ریشه میبری؟
جایی برای شادی اگر در دل تو نیست
زآن روست ای عزیز که از آرزو پری
حیف تو نیست شب همه شب تا سپیدهدم
بنشینی و سیاههی اوهام بشمری؟
اجر تو با خداست ، ز احسان بندگان
هرگز نمیرسد به تو پاداش درخوری
وقتی که از تو کاخ سخن گشته استوار
دل خوش مکن به خشتی و سنگی و آجری
چون عازمیم سوی وطن، شرط عقل نیست
سر را فرو کنیم در این ره به آخوری
لطف سفر به چیست؟ فقط یک پیاله چای
زین رو بسنده کن به اجاقی و چادری
گیرم بریده شد نفست در میان راه
باید زدن گریز به راه میانبری
چون گوی خالیاند در این ره، حرامیان
مثل حباب میشکنند از تلنگری
شاه بلامنازع دنیا و آخرت
در انتظار توست چرا غصه میخوری؟!
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹نرد قدرت🔹
پشت میز، آسوده پا بر روی پا انداختن
فرش بهر منشی و دربان، جدا انداختن
بر مصادر، چاکری پیش مقامات عظام
در معابر، چاکران را در قفا انداختن
نابهسامانی ز بیتدبیری و تقصیر را
گردن قانون و تقدیر و قضا انداختن
خواندن مردم به همراهی ولی وقت نیاز
چین نخوت بر جبین، بیاعتنا انداختن
دادن، آقازادهگان را انس با ماشین لوکس
همزمان، ماشین بنجل را به ما انداختن
هم سفرهای اداری هم زیارت، هفتهها
کار ملت را به بعد از کربلا انداختن
چفیهی پاکی که پیر عاشقان دارد به دوش
دور گردن در ادارات از ریا انداختن
در محافل، نطق الکن، در تریبونها شعار
لفظ و مضمون را چنین از محتوا انداختن
سفرهی مستضعفان را تنگ کردن دم به دم
سفرهی رنگین برای اغنیا انداختن
دعوت از مردم به وحدت در عیان گفتن ولی
نرد قدرت با رقیبان در خفا انداختن
گیرم از اینها گریزی نیست، اما تا به کی
مردم آزاده را در انزوا انداختن؟
ناصح مشفق نمییابید چون ما گرچه هست
سخت در ذهن شما این نکته جا انداختن
✍️ افشین علا
🗓️ تیر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🇮🇷 به دشمنان ایران 🇮🇷
دور باد از وطنم چشم بد انشاءالله
چشم بد ریشهی خود را زند انشاءالله
هرچه اشرار اعم از خودی و غیر خودی
شرشان از سر ما کم شود انشاءالله
شیشهی عمر هر آنکس که کمین کرده چو دیو
به تلنگر زدنی بشکند انشاءالله
هر که از بغض کشد بهر وطن، خط و نشان
عمرش امروز به پایان رسد انشاءالله
خواست نمرود اگر آتش کین افروزد
پشهای در سر پوکش رود انشاالله
چشم دنیاست به ایران، به در آید ناگاه
کاسهی چشم عدو از حسد انشاءالله
کشت بسیار زن و طفل، بماند ایکاش
روی دستش دوبرابر جسد انشاءالله
خواری ملت ما خواست اگر خصم پلید
دم به دم خار به چشمش خلد انشاءالله
هر که از خیل حرامی که به ما شد نزدیک
از وطن دور شود با لگد انشاءالله
هر کسی داشت سر توطئه، بر سینهی او
بزند مشت خدا دست رد انشاءالله
خشتی از خانهی آبادی ما کاست اگر
شود آن خشت به قبرش لحد انشاءالله
هر که چون موش پی لطمه به سوراخ خزید
پایهی تخت خودش را جود انشاءالله
خواست هر کس که دهد میهن ما را بر باد
باد صرصر به دیارش وزد انشاءالله
دشمنان گرچه زیادند ولی رشتهی خصم
مثل زنجیر ز هم بگسلد انشاءالله
✍️ افشین علا
🗓️ تیر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
فرمود: "اگر که علم به هفت آسمان رسد
دست خرد ز جانب ایران به آن رسد"
بیهوده نیست اینکه پیاپی ز اهرمن
آتش به اهل فارس ز پیر و جوان رسد
طهرانیِ مقدم اگر سوخت پیش از این
اینک شرر به قامت طهرانچیان رسد
قصاب صهیونیست بر آن بود تا شرر
تنها به قامتش نه، که تا استخوان رسد
سوزاندش آنچنان که نشانش به جا نماند
ترسید نفحهاش به مشام جهان رسد
اما خبر نداشت که سروی اگر فتاد
از هر کران، درخت در این بوستان رسد
شمعی اگر خموش شود لالهای ز نو
بر چلچراغ محفل فرزانگان رسد
طهرانچیا! به کرسی افلاک تکیه زن
آری سخن خوش است که تا کهکشان رسد
✍️ افشین علا
🗓️ تیر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🏴🏴"هنوز در پی لبیک"🏴🏴
نبود غیر حرامی، به هرطرف نگریست
ولی خروش برآورد: "یاری آیا نیست؟"
مخاطبش چه کسی بود روز عاشورا؟
به جز من و تو خطاب حسین با چه کسی است؟
چه گفت با بشریت در آن دیار غریب
که قرنهای پیاپی بشر شنید و گریست؟
هنوز خون گلویش به نیزهها باقی
هنوز در پی لبیک، بانگ او جاری است
چه داند آنکه به ذلت خوش است، کیست حسین؟
چه داند آنکه خموشی گزید، زینب کیست؟
چه کس به غیر اباالفضل در جهان دانست
به گاه خون و خطر، معنی برادر چیست؟
دوام مسند و نان است و نام، همت ما
در این زمانه خدا را چه کس حسینی زیست؟
ستم ز هر که زند سر، نسب برد به یزید
شرف، اگر به جهان ماند، از حسین علی است
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
◼️تركیب بند◼️
▪️نهم: امام سجاد (ع)
زین العباد را چو به زنجير و غل زدند
گويی كه تازيانه به ختم رسل زدند
تا هر قدم ز پای بيفتد در آن سفر
شام و عراق بين هم از كينه پل زدند
وقت ورود قافله، عالم ز شرم سوخت
خنياگران شام چو طبل و دهل زدند
گلهای باغ فاطمه بر نيزه بود و خلق
در جشن خويش بر در و ديوار گل زدند
تنها نسوخت شهپر روح الامین ز شرم
آتش به مصحف و سُوَر از جزء و كل زدند
"سجاد اسير بود و در آزادگی امير
گريان ز خطبه های بليغش جوان و پير"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
◼️ترکیب بند◼️
◾️هفت: حضرت رقیه (س)
وای از سه ساله ای كه قيامت به شام كرد
با كار خود قيام پدر را تمام كرد
آل اميه تا كه نبينند روز خوش
محشر به پا رقيه به هر صبح و شام كرد
چون طشت را مقابل رويش گذاشتند
از جا جهيد و بر سر خونين سلام كرد
گه شد ز خويش بيخود و افتاد بر زمين
گاهی ز جا بلند شد و احترام كرد
هم قصه ها ز خار مغيلان به شاه گفت
هم زخم تازيانه، عيان بر امام كرد
"دختر، سه ساله بود ولي شد شهيد عشق
چون عطر ياس، رايحه اش ماند در دمشق"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
◼️ترکیب بند◼️
▪️پنج: حضرت علی اصغر (ع)
پايان نداشت هرزگی چرخ حامله
شد نوبت روا شدن كام حرمله
پس شه شتافت جانب اصغر كه از عطش
افكنده بود در همه آفاق، ولوله
چون تشنگی رساند به لب، جان طفل را
بر گاهوارهی فلك افتاد زلزله
بيت الحرام جامهی خود را ز تن دريد
آمد صفا به شيون و زمزم به غلغله
بر كف گرفت شه چو پرستوی تشنه را
تير سه شعبه خورد به حلقوم چلچله
"وای اين خبر كه داد به طاها و بوتراب؟
نوشيد خون، نوادهی كوثر ز قحط آب"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
◼️ترکیب بند◼️
▪️سه: حضرت علی اکبر (ع)
چون اكبر از پدر طلبيد اذن كارزار
بی تابی حسين علی گشت آشكار
زينب كه ماتم دو پسر ديد و دم نزد
از جا جهيد جانب اكبر، سپندوار
وقت وداع آن شه و شهزاده چون رسيد
پر زد ز خاك، طاقت و از آسمان، قرار
بيش از تمام خلق شبيه رسول بود
اعراب جاهلی پی قتلش در انتظار
در خون چو خفت بر بدن پاره پاره اش
آن سان پدر گريست كه باران به نوبهار
"ای كاش می شد از غم چشم تر حسين
جان جهان، فدای علی اكبر حسين"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
◾️تركيب بند◼️
▪️یک: امام حسین (ع)
تقديم دوست كرد و به او داد هرچه داشت
گلهای خود به تيغ عدو داد هرچه داشت
از باغ خاندان رسالت به راه عشق
قد رشيد و روی نكو داد هر چه داشت
جز خون دل نداد نشان، ساقی الست
اما به او حسين، سبو داد هرچه داشت
آبی چو خواست كوفه ز دشنام و تير و سنگ
پاسخ به آن دهان و گلو داد هرچه داشت
ابليس تا بريده ببيند سر حسين
جرأت به خصم عربده جو داد هرچه داشت
"در هم فشرده، خيل شغالان زشت بود
بی كس ولی امير شباب بهشت بود"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
با همبستگی از هر طوفانی عبور میکنیم | روزنامه هفت صبح https://share.google/ZmSUjqXPXTb68I9js
Читать полностью…شهادت، لیلةالقدری است در نزد سلامیها
خوشا اینگونه رفتنها خوشا این نیکنامیها
حلالت باد شیر مادر ای سردار جنگآور
که عمری تاختی چون شیر بر خیل حرامیها
چه باکی داشتیم از غم؟ که با آن صحبت شیرین
تو تسکینبخش ما بودی به رغم تلخکامیها
درختی پرثمر بودی که عمری سبز پوشیدی
شکوفاتر شدی اما چو باغ از سرخفامیها
نشانت را حسینبنعلی امسال خواهد زد
به روی شانهی پاکت به پاس پیشگامیها
امیر روسپیدم! قاتلت را کاش میدیدی
که شد منفورتر نزد خلایق چون جذامیها
سپاهت کرد بعد از تو بلایی بر عدو نازل
که چون سگ شد پشیمان زآن شرارتها و خامیها
به سوراخاند و میلرزند فرزندان اسرائیل
گوارای تو باد اما به جنت، خوشخرامیها
به دستت تا قیامت نیست جز شمشیر سلطانی
به پای دشمنانت چیست؟ زنجیر غلامیها
✍️ افشین علا
🗓️ خرداد ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
💣لحظه واپسین
✍ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹هویت بخشی به مناطق آزاد🔹
از آنجا که نگاه غالب در خصوص مناطق آزاد، معطوف به اقتصاد و عمران است، به ضرورتها و الزامات دیگر این مناطق بهویژه در حیطه فرهنگ، کمتر توجه شده است. در حالیکه معاونتهای گردشگری، فرهنگی و اجتماعی از ارکان مهم سازمان مناطق آزاد به شمار میروند. بررسی اینکه در دهههای اخیر، خروجی این بخشها چه بوده و سازمان مناطق آزاد در حوزههای فرهنگی، گردشگری و رویدادهای اثرگذار هنری چه دستاوردهایی داشته، مجال دیگری میطلبد. اما اینک در آستانه انتخاب گزینه جدید وزارت اقتصاد، عرض من ضرورت طرح مطالبات فرهنگی از سوی نمایندگان و لزوم ارائه چشماندازی جدید در این بخش توسط گزینه جدید وزارت اقتصاد است. مباد که در انبوهی مطالبات اقتصادی، این ضرورت خطیر نادیده گرفته شود.
لذا از وزیر آینده و نمایندگان ملت انتظار میرود در مباحث خود نسبت به ظرفیتها، دستاوردها، آفات و کاستیهای حوزه فرهنگ در مناطق آزاد، اهتمام جدی داشته باشند. البته در این خصوص نمیتوان به همه مناطق نگاه یکسان داشت. چرا که با توجه به وسعت سرزمین ما تعریف ماهیت واحد بدون در نظر گرفتن ویژگیها و اقتضائات اقلیمی متفاوت مناطق دور از هم، خطایی راهبردی است که از بدو تأسیس سازمان تا کنون، شاهد آن بودهایم. جهت روشن شدن منظورم، کافی است سرزمین پهناورمان را با کشورهایی چون امارات مقایسه کنیم که اقلیم محدود و یکسانی دارند. هرچند همین امارات نیز توانسته است با برنامهریزی و مهندسی دقیق، هم در اقتصاد و هم در امور فرهنگی و گردشگری به توفیقات بزرگی دست یابد. البته بدیهی است اهداف فرهنگی، آئینی و تمدنی ایران اسلامی با اهداف کشورهای حاشیه خلیج فارس تفاوت ریشهای دارد. اما آیا سواحل و جزایر ایرانی از جمله کیش که مواهب و امکانات آن به استانداردهای منطقهای و بینالمللی نزدیکتر است، نمیتواند به ویترین جذابی برای به نمایش گذاشتن ظرفیتهای تمدن ریشهدار ایران در حوزه فرهنگ و گردشگری تبدیل شود؟ آیا ما در مواجهه با رونق و ترقی روزافزون امور گردشگری و فرهنگی کشورهای حاشیه خلیج فارس آنهم در سطح منطقه و جهان باید دستبسته و منفعل بمانیم؟ در این میان شاید هیچ نهادی به اندازه سازمان مناطق آزاد نمیتواند میداندار این رقابت باشد. به شرط آنکه ابتدا در خصوص هویتبخشی به هر یک از مناطق و توجه به ظرفیتهای متنوع آنها اقدام جدی شود. در این صورت، خواهیم دید که بیش از هر نقطه دیگری، کیش میتواند به پیشانی گردشگری ایران در منطقه فوقالعاده حساس خلیج فارس تبدیل شود. مطالبهای که سالهاست بر آن پای فشردم اما متأسفانه هیچگاه شنیده نشد.
لذا از وزیر آینده و نیز نمایندگان ملت تقاضا دارم در توقعاتشان از مناطق آزاد به مباحث اقتصادی اکتفا نکنند و الزامات و ضرورتهای فرهنگی را نیز دريابند.
فرصتها به سرعت در حال سپری شدن است و رفت و آمد دولتها و جناحها نیز تأثیری در تحول بنیادین امور فرهنگی نداشته است. در حالی که رقبای ما در سواحل جنوبی خلیج فارس، یکایک در حال تبدیل شدن به قطب فرهنگی و هنری منطقهاند.
✍️ افشین علا
🗓️ خرداد ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔺همین چراغ که می سوزد...🔺
همین که خانه گرمی هست همین دوخوابه کم روزن
همین مثلث تکراری، سه ضلع: کودک و مرد وزن
همین که حاصل عمری شعر، آپارتمان نود متری
همیشه عطر زنی دارد، و بوی پونه و آویشن
همین اتاق پذیرایی همین که جای نشیمن نیز
ببین چه حوصله ای دارد برای این همه حتی من
همین چراغ که می سوزد همین اجاق که روز و شب
اگر نه بوقلمون اما به شوق اشکنه ای روشن
همین که سایه و سقفی هست برای دوری و نزدیکی
برای آمدن یک دوست برای رفتن یک دشمن
همین که منتظرم حتی برای آمدن قبضی
چه قبض گاز، چه قبض برق، چه قبض روح، چه قبض تن
همین که دخترکی دارم شبیه سوژه نقاشی
گلی نشسته به دامانش هزار غنچه به پیراهن
همین که دست مرا گیرد در ازدحام خیابان ها
به ناگهان کشدم یک سو به شوق دیدن یک دامن
همین که: "خسته شدم دیگر مرا به خانه ببر بابا"
همین نیامده رفتن ها همین بهانه برگشتن
برای دلخوشی ام کافی ست برای شکر ولی بسیار
که باید این همه را فردا به جا گذاشتن و رفتن...
✍🏻 افشین علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺