aghayednet | Unsorted

Telegram-канал aghayednet - AghayedNet

-

﷽ @Aghayednet_bot 🌐Www.aghayed.net http://Instagram.com/aghayednet

Subscribe to a channel

AghayedNet

🔺رساله شرح حدیث معرفت به‌ نورانیت
عالم ربانی مرحوم حاج محمدکریم کرمانی اعلی الله مقامه
#کتاب
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

✔️شیخیه‌باقریه و دوران گذار از سنت به مدرنیته

🔹به‌ضمیمه تحلیلِ موضوع فقاهت میان شیخیه‌باقریه در دوران معاصر (در ضمن چهار محور)

🔸برای مطالعه عنوان‌های زیر را لمس یا کلیک کنید:
🔻🔻🔻
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺نویافته هایی اززندگی عالم ربانی مرحوم سید کاظم رشتی
ـ تأملاتی نو بر عدم تلمذملعون باب نزدسید مرحوم
ـ تأملاتی نو برموضوع بَست بودنِ منزل سید مرحوم درجریان حمله نجیب پاشا
ـ و...
ـ کاری از: @AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺گزارش شبکه جهانی الفرات
🔹سال‌روز رحلت عالم ربانی مرحوم حاج سید محمدکاظم رشتی رفع الله شأنه
🔸برنامه «من سِفر التاریخ»
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺تحقیقی درباره ولادت حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در پنجم ماه ذوالحجة الحرام و اشاره به شهرت سیزده رجب
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

✔️🔻نمونه‌ای از تفکیک میان دیانت و معاشرت
در سیره عملی عالم ربانی مرحوم حاج میرزا محمدباقر شریف طباطبائی اعلی الله مقامه

🔸بخش اول


این بزرگوار در کنار همه امتیازات علمی و عملی، به موضع‌گیریِ شفافِ عقیدتی نیز شهرت دارند. صراحت ایشان در بیان حق و مساهله و مسامحه نداشتن در امر دین، از مشخِصات ایشان است. به‌طور مکرر در بیانات خود تأکید دارند که دروس و مواعظ ایشان «مغز» و «هستهٔ» مطلب است و «بیانِ پوست‌کَنده».

بیان حاقّ مطلب از ویژگی‌های فرمایش‌های این بزرگوار است و این شفافیت و «پوست‌کندگی» به‌حدی است که اولاً خود این بزرگوار در مواضع متعدد، این نکته را به‌صراحت متذکر می‌شوند و ثانیاً در مواردی و مواضعی، بیانی غیراز بیانِ بزرگان پیشین دارند و می‌فرمایند که آنچه بزرگان پیشین در مسئله‌ای خاص بیان فرموده‌اند، بیان مداراتی بوده است.

یکی دیگر از ویژگی‌های ایشان در همین راستا، تعصب بر حق است و خط‌کشی‌های عقیدتی در اختلافات دینی؛ همان‌گونه که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دستور فرموده‌اند: ان‌ کنتم لامحالة متعصبین فتعصبوا لنصرة الحق و اغاثة الملهوف. از همین جهت است که ایشان در عمل، مقابل هرگونه انحراف عقیدتی ایستادگی کردند.

اما برخورد مرحوم آقای شریف طباطبائی اعلی الله مقامه برخورد مکانیکی و خشکی نبود؛ بلکه برخوردی داینامیکی و پخته بود که شرایط مختلفی در آن لحاظ می‌گردید.

مثلاً در جریان برخورد با موضوع لزوم وحدت ناطق شیعی،‌ از همان ابتداء، موضع شدیدی اتخاذ نفرمودند. بیش از یک‌ سال صبر کردند و نظر حق را توضیح می‌دادند. پس‌از ملاحظه ابرام‌ها و اصرارها، مواضع درست و درشت خود را علنی بیان فرمودند.

محمدرضا تاجر یزدی در رساله‌ای که در جواب نامه ابوالقاسم نراقی نوشته، به این مطلب تصریح کرده است. این نمونه‌ای از برخورد حکیمانه و غیرمکانیکیِ ایشان است.

هم‌چنین پس‌از ابطال لزوم وحدت ناطق شیعی، روزی یکی از طرفداران این نظر به همدان آمد و خدمت مرحوم آقای شریف طباطبائی شرفیاب شد. ایشان به‌عنوان میزبان، «نهایت احترام را از او منظور می‌داشتند» و این احترامات در چند روزی که میهمان حضور داشت تکرار می‌شد.

این احترامات موجب شگفتی و حتی اعتراض برخی شد. این بزرگوار با دیدن این تعجب و اعتراض بیان فرمودند که «رفقای ما خیلی ضعیف‌اند. می‌گویند: تو چرا این‌قدر احترام از او نگاه می‌داری؟! [...] حالا که وارد بر من شده است، من باید کمال احترام را از او داشته باشم، احترام بکنم، مقدّمش بدارم. آیا اگر امام‌جمعه سنی‌ها بیاید وارد بر من بشود، از او احترام نمی‌کنم؟! خیلی تواضع و تکریمش می‌کنم، بالایش می‌نشانم، بسا مقدّمش می‌دارم. کشیش ارمنی بیاید بر من وارد بشود، البته احترامش می‌کنم. بنا نیست که مهمان وارد بشود، هرجور می‌خواهد باشد، انسان فحشش بدهد. آخر قدری نظر را وسعت بدهید.» (حدیقة‌الاخوان به‌خط سید محمد طباطبائی مشهور به مرحوم سجادی، ص۷۰۶)

در این یادداشت به برخوردی دیگر از مرحوم آقای شریف طباطبائی اعلی الله مقامه اشاره می‌کنیم.

⏳ادامه دارد...

@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

✔️🔻نقدی بر یک موسوعه جدید

به‌تازگی مجموعه‌ای با نام موسوعة تراث السید کاظم الحائری الرشتی منتشر شده است. در این مجموعه، آثار سید مرحوم که پیش‌از این در مجموعه جواهرالحکم چاپ شده بود، به‌صورت موضوعی تنظیم شده است.

انگیزه این کار روشن نیست. در خوش‌بینانه‌ترین حالت، شاید برای این بوده است که با تنظیم موضوعی، فروش این کتاب‌ها و بهره‌برداری از این آثار بیشتر و بیشتر خواهد شد. اما این انگیزه و هدفِ تمامی نیست. چراکه مجموعه جواهرالحکم مشتمل بر آثار این بزرگوار، نوعاً با نسخ اصلی این بزرگوار مقابله شده؛ در‌حالی‌که چاپ این موسوعه جدید این‌گونه نیست و شاید جز صرف بودجه‌ای کلان فایده‌ای نداشته باشد.

گذشته از این‌که در این چاپ، شاهد تصرف و تحریف رسائل مرحوم سید کاظم رشتی هستیم. این بسیار شگفت‌انگیز است. متولیِ چاپِ این کتاب‌ها عباراتی را به متن رساله‌ها افزوده است!

این افزودنی‌ها شامل آیاتی می‌شود که سید مرحوم آن‌ها را کامل نقل نکرده‌اند و به بخشی‌از آیه استشهاد کرده‌اند. متولیِ طبع تمامِ آیه را در متن آورده! یا اگر بخشی‌از روایتی را نقل کرده‌اند، متولی طبع تمام روایت را در متن (و نه در حاشیه) آورده است!

این در صورتی است که تصرف در نوشتار نویسنده‌ای عادی که ازدنیا رفته، خلاف اخلاق تصحیح و تحقیق است؛ چه رسد به این‌گونه تصرف‌ها در کتب علماء اعلام.

به‌هرروی، به‌نظر می‌رسد انگیزه‌های مالی و مادی و نفسانی مسوّغِ چاپِ این موسوعهٔ جدید است. هرچند یقینی و واضح است که در این چاپ، اصالت رسائل حفظ نشده و درنتیجه، اثراتی منفی در انتشار آثار قلمی مرحوم سید کاظم رشتی اشاد الله شأنه خواهد داشت.

ذی‌حجه ۱۴۴۴

@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺کتابی به‌خط مرحوم شیخ احسائی در خانه مرحوم سید کاظم رشتی اعلی الله مقامهما
@Aghayednet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺مسند الامام الجواد علیه‌السلام

🔸مشتمل بر تاریخ زندگی حضرت و مادر و فرزندان حضرت، خواص و یاران و معرفی اصحاب ایشان، زیارات حضرت، فرمایش‌های آن بزرگوار در ابواب مختلف اعتقادی و اخلاقی و فقهی، بیانات ایشان در تفسیر قرآن، دعاهای صادره از آن وجود مبارک، احتجاجات، آنچه از زیارات تعلیم فرموده‌اند و معرفی روایان از آن حضرت
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺فرازی از دعاء روز دحو الارض
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

✔️🔻دیدگاه مکتب استبصار (شیخیه) درباره جابر بن حیان و ارائه گزارشی از «کتاب البیان»

🔸بخش سوم

🔹گزارشی از «کتاب البیان»

جابر بن حیان نخستین کتاب خود را «کتاب البیان» نامیده است و حتی در خطبه کتاب،‌ این براعت استهلال را استعمال کرده: الحمدلله الذی ببیانه اهتدی المتهدون. پس از حمد و ثناء الهی و درود بر رسول خدا و آل و اصحاب ایشان، خواننده را متوجه می‌کند که مطالب را به‌ترتیب پیش می‌بریم همچون تغذیه طفل با شیر. مطالب این علوم ترتیب دارد و این تو را به وحشت نیندازد و گمان نکنی قصد ما تلبیس است و مخلوط‌کردن صنعت به دین و مخلوط‌کردن دین به فلسفه و مانند آن.

سپس موضوع اصلی را آغاز می‌کند و می‌گوید: «و لما کان الکلام فی البیان اجلّ ما یحتاج الی تقدیمه فی علوم موالینا علیهم‌السلام و کان طریقه احد الطرق التی یجب ان‌یُدرّج المتعلم الیها و یغذی بها وجب ان‌نذکره فی هذا الکتاب لیعرفه الراغب فی هذه العلوم الشریفة بحقه و صدقه… .»

آن‌گاه اقسام «بیان» را توضیح می‌دهد. نخست «بیان در قول» است و آن چیزی است که «ما قیل فی وصف البیان للخطباء». همان بلاغت است و جمع‌کردنِ معانی زیاد در الفاظ اندک. تعبیر «ان من البیان لسحرا» اشاره به این قسم دارد. با این «بیان» است که کلام در نفس قرار می‌گیرد و با تحسین و ترتیب لفظ،‌ اِفهام و فهمانیدن سرعت می‌گیرد.

نوع دیگر از بیان لفظی، همچون شرح و بسط و تکرار یک معنی با الفاظ مختلف است. کسی که فهمی ندارد، برای فهمانیدن به او به این «بیان» نیاز است.

نوع دیگر از بیان لفظی، صرفاً تعریفی است که برای شخص زکیّ کافی است که «المغنی له عن التصریح». از این «بیان» برای فهم‌های خاص استفاده می‌شود تا عموم آن را نیابند. البته عموم در شنیدنِ این «بیان» مشترک هستند اما در فهم مشترک نیستند.

نوع دیگر از بیان لفظی، سخن بی‌پرده صریحی است که معنای مقصود را برساند و با لفظ دیگری اشتراکی نداشته باشد؛ چه سخن و لفظ شریفی باشد و چه غیر شریف.

نوع دوم «بیان»، بیان در «علم» و «معنی» است و این نوع نیز اقسامی دارد. یک قسم «العلم بالشیء» است. خود آگاهی از شیء «بیان» و «تبیان» است «من حیث کان یستبین فی النفس بالعلم به». به «بیان قولی» (نوع اول) هم که «بیان» گفته می‌شود چون مؤدی به علم و طریق علم است.

و این علم (=آگاهی) سه گونه است: علم اجمالی (علم بالجملة) که «البیان الادنی» نام دارد، علم تفصیلی (علم بالتفصیل) که «البیان الاوسط» نامیده می‌شود مثل اینکه انسان «حدّ» خود را بداند که: الحی الناطق المیت است. گونه سوم، علم به تفصیل تفصیل است که «البیان الاعلی» نامیده می‌شود مثل اینکه انسان از حیث نفس و عقلش مسئله‌ای را دریابد.

در اینجا جابر بن حیان توصیه‌ای دارد و می‌نویسد: «فافهم ذلک و اعمل به ترشد ان‌شاءالله‌تعالی».

⏳ادامه دارد...

@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

✔️🔻دیدگاه مکتب استبصار (شیخیه) درباره جابر بن حیان و ارائه گزارشی از «کتاب البیان»

🔸بخش اول

جابر بن حیان شخصیتی جنجالی در تاریخ اسلام و تشیع است. مؤلفات فراوانی به او منسوب است که در این کتاب‌ها اقوالی را از حضرت صادق علیه‌السلام نقل کرده و از ایشان به «سیدی» تعبیر آورده است.

برخی به وجود چنین کسی با این نام و مشخصاتِ تاریخی اذعان کرده‌اند و برخی او را توهمی بیش نمی‌دانند. بعضی پژوهشگران این نام را عنوانی رمزی معرفی کرده‌اند و وراء این نام، جمعی اهل قلم را تصور کرده‌اند. بعضی او را همراه جعفر برمکی دانسته و تعبیرات کتاب‌های او را راجع به او دانسته‌اند و نَه جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام.

درباره اهداف او از نگارش در علم کیمیا و نسبت‌دادن آن به حضرت صادق علیه‌السلام نیز گفت‌وگو فراوان است. آیا می‌خواسته وجهه عمومی حضرت را از «امام» بودن به یک‌کیمیاگر تغییر دهد؟ یا نیت او تبلیغ امر حضرت بوده است؟ گذشته از آنکه برخی «کیمیادانیِ» حضرت صادق را زیر سؤال برده‌اند!

غیر از کیمیا، بعضی معتقَدات گروه‌های افراطی و غالیِ شیعه در مکتوبات جابر گزارش شده است. با ترجمه کتاب «پییر لوری» در ایران با نام کیمیا و عرفان در سرزمین اسلام تردیدها درباره این شخصیت بیشتر شد. (کیمیا و عرفان در سرزمین اسلام، پییر لوری، ترجمه زینب پودینه آقایی و رضا کوهکن، چ اول، تهران: طهوری و انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران، ١٣٨٨ش)

در این نوشتار کوتاه در پی اثبات یا نفی دیدگاه‌ها نیستیم؛ چراکه جرح و تعدیل این گزاره‌ها نیازمند تک‌نگاری دیگری است. همین‌قدر اشاره می‌کنیم بزرگان دین اعلی الله مقامهم ازو نام برده و در مباحث کیمیا، مکتوباتی از او را نقل کرده‌اند.

به اشاراتی در مکتوبات بزرگان دین اشاره می‌کنیم. نخستین اشاره، واکنش شیخ‌مرحوم اعلی‌الله‌مقامه است در کتاب کشکول خود. ایشان در «باب الجیم» اشعاری را درباره جابر بن حیان نقل فرموده‌اند و فرزند ایشان مرحوم محمدتقی احسائی در مقابلِ این ابیات، اشعاری را سروده است. سپس شیخ مرحوم در پاسخ به اشعارِ مرحوم محمدتقی، اشعاری سروده‌اند! عبارات کتاب کشکول چنین است:

«قیل:
یا ذا الذی بعلومه، ضل الاوائل و الاواخر
ما انت الا کاسر، کذب الذی سماک جابر

قال محمدتقی بن احمد بن زین‌الدین:

یا ذا الذی بعلومه، اغنی الاوائل و الاواخر
ما انت الا جابر، کذب الذی سماک کاسر
فالحکمة النوراء یدخل، خدرها من کان ماهر
ما کل مَن صحب الامانی، حیث صار القوم صائر

قال ابوه احمد بن زین‌الدین لما وقف علی مدحه لجابر:

یا ذا الذی بعلومه، ضل الاوائل و الاواخر
ما انت الا کاسر، کذب الذی سماک جابر
غطّی الضیا بظلامه، و البخل شیمة کل فاجر
کاللیل فیه مثاله، مذ صح ان اللیل کافر.» (جوامع‌الکلم، ج١٠، ص٨٧)

شیخ‌مرحوم در این ابیات اخیر، موضع گوینده اشعار را تصدیق می‌فرمایند و به بخیل‌بودن جابر بن حیان اشاره کرده و «کاسر» بودن او (در مقابل جابر بودنش) را تأیید می‌فرمایند.

جالب است که اشاره کنیم سال‌ها قبل دیوان شیخ مرحوم در بیروت به چاپ رسید و چون این چند بیت از شیخ مرحوم است، در پایان دیوان منتشر شد. محقق، برای توضیح این ابیات پاورقی زده و نوشته است میان روات، دو جابر را می‌شناسیم: جابر بن عبدالله انصاری و جابر بن یزید جعفی و شرح‌حال مختصری از هر دو نقل کرده است و منظورش این است که این ابیات، اشاره به یکی از این دو شخصیت است و جابر بن یزید جعفی را ترجیح داده است! (دیوان الشیخ الاوحد الأحسائی، تحقیق و تعلیق: راضی ناصر السلمان، بیروت: مؤسسة البلاغ، ٢٠٠٣م، ص۵٠۵ تا۵١٠)

و حال آنکه این دو از اعاظم اصحاب ائمه بوده‌اند و این مذمت‌ها مربوط به این دو نیست. بلکه منظور از «جابر» در این ابیات، همان جابر بن حیان است و تعبیر «و البخل شیمة کل فاجر» اشاره به صفت مذموم جابر بن حیان است.

قرینه دیگر بر اینکه این اشعار درباره جابر بن حیان است، سخن صلاح‌الدین صَفَدی است که در گزارش حال جابر بن حیان نوشته است:

«...و رأیته اذا ذکر الحجَر یقول بعد مایرمزه: و قد اوضحته فی الکتاب الفلانی فیتعب الطالب حتی یظفر بذلک المصنَف المشؤوم فیجده قد قال: و قد بینته فی الکتاب الفلانی. فلایزل یحیل علی شیء بعد شیء. و وجدت بعض الفضلاء قد کتب علی بعض تصانیفه اِما الفردوسی او غیره: هذا الذی بمقاله، غر الأوائل و الأواخر؛ ما انت الا کاسر، کذب الذی سماک جابر.» (الوافی بالوفیات، تحقیق احمد الأرناؤوط و ترکی مصطفی، ط١، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ١۴٢٠ق، ج١١، ص٢٧)

این نخستین شاهد مکتبی درباره ابن‌حیان بود.

⏳ادامه دارد...

@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

▪️در ایام رحلت عالم ربانی مرحوم شیخ احمد احسائی اَشادَ اللهُ شأنَه
تقدیم می‌شود:
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺عبارت تملک شیخ مرحوم اعلی الله مقامه بر کتاب غرائب‌الاخبار سید عبدالله شبر.
درباره ارتباطات مرحوم شبر و خاندان او با بزرگان دین: این‌جا
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🌷الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة أمیرالمؤمنین و أولاده المعصومین و فاطمة الصدیقة الطاهرة علیهم‌السلام و شیعتهم المنتجبین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺نویافته هایی از زندگی عالم ربانی مرحوم سید کاظم رشتی أع
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺فایل صوتیِ نشست
🔹با موضوع:
ترجمه وصیت‌نامه عالم ربانی مرحوم
حاج سید محمدکاظم رشتی
اعلی ‌الله مقامه

🔸به ضمیمه
پاسخی اجمالی به برخی شبهات

@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

✔️🔻ذیل دعاء عرفه

شیخ مرحوم اعلی‌ الله‌ مقامه در جزوه دعاء روز عرفه که به‌خط خود مرقوم فرموده‌اند، ذیل دعاء را ننوشته‌اند.

با توجه به اختلافی بودن ذیل دعاء، شاید گمان رود که شیخ مرحوم نیز آن را به حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام منسوب نمی‌دانند.

روشن نیست چرا این بخش به‌خط شیخ رفع الله شأنه در دست نیست. یا روی جهاتی ننوشته‌اند یا نوشته‌اند و به ما نرسیده است.

به‌هر تقدیر شیخ مرحوم اع ظاهراً این تتمه را از حضرت سیدالشهداء می‌دانند و در کتاب مبارک شرح‌ الزیارة الجامعة الکبیرة، در جلد دوم، صفحه ٧٨ (چاپ بیروت) می‌فرمایند:

کما قال سیدالشهداء علیه‌السلام فی آخر دعاء یوم عرفة فی مناجاته کما روی: الهی امرت بالرجوع الی الآثار... .

@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺دعاء روز عرفه به‌خط مرحوم شیخ احمد اَحسائی اشاد الله شأنه
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

✔️🔻نمونه‌ای از تفکیک میان دیانت و معاشرت
در سیره عملی عالم ربانی مرحوم حاج میرزا محمدباقر شریف طباطبائی اعلی الله مقامه

🔸بخش دوم


شخصی است به‌نام میرزا نجفعلی‌خان بن حسنعلی‌خان که از شاگردان میرزا محمدشفیع صدر به‌شمار می‌رود. تفصیل حالات او در کتاب اللئالی السرد فی ذکر المیرزا محمدشفیع الصدر آمده است (ص ۶۱ به‌بعد).
میرزا نجفعلی‌خان به مرحوم آقای کرمانی اعلی الله مقامه ارادت دارد و در دفاع از ایشان، کتاب ازهاق‌الباطل را نگاشته است.

نکته عجیب این است که این شخص کتابی هم در نقد بعضی مطالب مرحوم آقای کرمانی دارد. نام این کتاب الکشکول یا الشهاب الثاقب است و موضوع آن نقد برخی مطالب مرحوم آقای کرمانی در موضوع سلسله طولیه است. در ابتداءِ این کتاب، تمجید زیادی از مرحوم آقای کرمانی کرده است و می‌نویسد:
«[...] و ما فصّل فی بیانها بتبویب الابواب و تفصیل الفصول ذلک الجَناب [ای المرحوم الحاج محمدکریم الکرمانی] الذی قد حوی درجتَی الفروع و الاصول و صعد الی اعلی مقامات القُرب و الوصول اطال الله بقاه، فان کان مرادُه غیرَ ما کتب فی ذلک الکتاب و مقصودُه خلافَ ظاهره فالقصور و النقصان فی فهمنا، اذ لسنا من اهل البصیرة و الهدی قابلاً لتحمّل آثار ارواح مطالبه و من اهل سرّه حتی یرشح الینا ما یطفح منه [...].»
تا این‌که می‌نویسد:
«فلایذهب علیک ایها الانسان مما ستسمع منا من النقض و الابرام فی کلماته اطال الله بقاه انی ارید ابطالَه و انکار علوّ شأنه. حاشانی ثم حاشانی. فانا بحمدالله الی الآن بقدر وسعنا ما ظلمنا فی حقّ احد و لو جزئیاً، فضلاً عن ذلک الکامل العالم الذی قد جاس خلال الدیار تلک المعالم. و اقلّ الالحاد تسمیة الحصاة بالنواة. و له حقّ عظیم فی المذهب و اعلاء کلمة الحق [...] .»

میرزا نجفعلی‌خان در دو رساله، از مرحوم آقای کرمانی اعلی الله مقامه دفاع کرده است. نخست رساله‌ای است با نام مطالع الاشراق فی مسئلة الرکن الرابع که تحقیق مسئله رکن رابع را به‌تفصیل آورده و بیان کرده که رکن رابع حق است. دیگر رساله ازهاق‌الباطل که در دفاع از ایشان برابر بعضی شاهزادگان تهران نگاشته که در نهم ربیع‌الاول سال ۱۲۷۷ق تألیف کرده و همان زمان چاپ شده است.

آنچه شایان توجه است این‌که عالم ربانی مرحوم حاج میرزا محمدباقر شریف طباطبائی اعلی الله مقامه به میرزا نجفعلی‌خان التفات و نظر لطف داشته‌اند و وقتی در سفر حج به استانبول رسیده‌اند، این شخص به استقبال و ملاقات آمده و بر احترام و خدمت‌گزاری «و بر عزت و حرمت همی افزوده». (عبرة لمن اعتبر، چاپ اول، ص۲۵۴)

مرحوم آقای شریف طباطبائی رفع الله شأنه نیز در کتاب مبارک اجتناب، از کتاب این شخص نام می‌برند و تمجید می‌فرمایند. ایشان در پاسخِ بعضی اعتراضات، به کتاب میرزا نجعفلی‌خان ارجاع داده و می‌فرمایند:

«صاحب کتاب میزان‌‏الموازین که عالم ماهری است و از هرجا باخبر، کتاب باصواب در جواب آن چاپ بی‏‌معنی بی‌‏اصل نوشته و براعت استهلال آن را قل یاایها الکافرون تا به آخر آن قرار داده [...].» (دعائم‌الحکمة (فارسی)، ج۶، ص۱۶۴)

کتاب میزان الموازین فی امر الدین کتابی است که ظاهراً در ردّ کتاب میزان‌الحقِ کارل فندر آلمانی تألیف شده است. گویا مرحوم آقای شریف طباطبائی اعلی الله مقامه نیز کتابی در رد کارل فندر نگاشته‌اند مسما به‌ احقاق‌الحق. صحت این احتمال آن‌گاه روشن می‌گردد که متنِ فارسیِ احقاق‌الحق را با بعضی ترجمه‌های انگلیسیِ میزان‌الحق مقایسه کنیم.

آنچه در نظر بود، رویکرد و برخورد مرحوم آقای شریف طباطبائی است با میرزا نجفعلی‌خان تبریزی، به‌مثابه عالمی فاضل و ادیب که آثاری در دفاع از «رکن رابع» نگاشته؛ اگرچه در زمان حیات مرحوم آقای کرمانی هم در نقدِ بعضی مباحثِ ایشان رساله‌ای نوشته است و معلوم نیست بعدها از نظر خود برگشته یا خیر.

بخشی‌از تاریخ مکتب، بررسی سیره مشایخ عظام و توجه به ظرائف رفتاری آنان است. انسان پس از غور در رفتار ایشان با خط‌کش اعتدال و به‌دور از افراط و تفریط، روش‌های سلوکی خود را اصلاح می‌کند و در عملکرد خود، به سیره و سلوک بزرگان نیز نگران است.

به‌فرموده استاد ما حفظه‌الله، میان دیانت و معاشرت و امور دنیوی فرق است. مدارا مربوط به امور دنیوی است. اگرنه رسول‌الله صلی الله علیه و آله و مؤمنانِ به‌ حضرت أشدّاءُ علی الکفّار و رُحَماءُ بینهم هستند. انسان دچار معاشرت و مجالست با انواع مردم می‌‏شود و اگر بخواهد معاشر باشد، باید اهل مدارا باشد.

سید محمدصادق موسوی

ذی‌حجه ۱۴۴۴

@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

✔️🔺 یادداشتی با عنوان:

نمونه‌ای از تفکیک میان دیانت و معاشرت
در سیره عملی عالم ربانی مرحوم حاج میرزا محمدباقر شریف طباطبائی اعلی الله مقامه

/channel/AghayedNet/5400

Читать полностью…

AghayedNet

#پرسش_و_پاسخ

✔️نماز دهه اول ذوالحجه

🔻دو ركعتی كه مستحب است در دهه اول ماه ذوالحجه بعد از نماز مغرب خوانده شود (که با قرائت آیه و واعدنا موسی ثلاثین لیلة... همراه است):

🔹اگر كسی خودش برای حج مشرف شده نبايد بخواند؟ يا لزومی ندارد؟ ولی اگر هم خواند در ثواب ساير حاجيان، علاوه بر ثواب خودش هم شريك می‌شود؟

پاسخ:

🔸ظاهراً اين نماز را برای كسانی فرموده‌‌اند كه به حج موفق نشده‌اند و اگر خود حاجيان هم مناسبشان بود كه اين نماز را بخوانند برای همه می‌فرمودند و از اين همه ثواب محرومشان نمی‌كردند.

🔹آيا كربلا هم چون اصل و باطن حج است همين حكم را دارد؟

پاسخ:

🔸كسانی هم كه اين دهه در كربلا باشند مانند ديگرانی هستند كه به حج موفق نگرديده‌اند و اين نماز را بخوانند به ثواب آن نائل می‌شوند ان‌ شاء الله‌ تعالی.

🔹آيا ملاك اين حكم، بودنِ در اين مشاهد است يا قصد آنها؟ مثلاً كسی كه قرار است چهارم ذی‌حجه به مكه برود، آن چهار روز اول نماز مذكور را بخواند يا چون امسال قرار است حاجی شود آن چهار روز را هم نخواند؟

پاسخ:

🔸كسی كه قصد حج دارد ولی چند روزی به حركت او باقی مانده در هركجا هست اگرچه در مشاهد مشرفه هم باشد رجاءً اين نماز را بخواند اميد نائل شدن به ثواب آن می‌رود زيرا ممكن است موفق به حج نشود و اگر نخواند از اين ثواب محروم خواهد شد.

🔹آیا هنگام قرائت «و واعدنا...» در این نماز، بسم الله خوانده شود؟

پاسخ:

🔸نه اعوذبالله... لزومی دارد و نه بسم‌ الله... .

🔹اگر به‌جا آوردن نماز «و واعدنا...» بین نماز مغرب و عشاء فراموش شود، می‌توان آن را بعد از نماز عشاء به‌جا آورد؟

پاسخ:

🔸دستوری داده نشده.

🔹در صورت فراموش‌ کردنِ نماز «و واعدنا...» آیا این نماز قضا دارد یا خیر؟ اگر یک‌شب از دهه اول ماه ذوالحجه سهواً خوانده نشد، آیا از ثواب این نماز بی‌نصیب هستیم یا خیر؟

پاسخ:

🔸دستور قضا داده نشده ولی به امید فضل الهی اشکالی نخواهد داشت که شب‌های بعد را انجام دهید.

@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

✔️🔻قاتل حضرت جواد علیه‌السلام چه کسی است؟

اگرچه در تاریخ معتصم عباسی لعنه الله قاتل حضرت معرفی شده است؛ اما با نگاهی دقیق‌تر قاتل حضرت مأمون عباسی است لعنه الله.
مأمون (عفریت بنی‌العباس) دختر خود (ام‌الفضل) را به حضرت جواد علیه‌السلام تزویج کرده بود و همین دختر به دستور پدرش، حضرت جواد علیه‌السلام را به شهادت رسانید.

ام‌الفضل در زمان حیات پدرش به‌این جنایت اقدام نکرد تا در زمان معتصم لعنة الله علیه به دسیسه او این جنایت را مرتکب شد؛ زیرا علت اصلی تزویج او با حضرت جواد علیه‌السلام به‌این منظور بوده ولی جریان‌های سیاسی مانع اجرای این مأموریت گردید.

و این مطلب را تأیید می‌کند فرمایش مرحوم آقای حاج محمدکریم کرمانی اعلی الله مقامه در جلد سوم کتاب مبارک ارشادالعوام که در توصیف احوالات رجعت، حدیث مفصلی را به نقل از مفضل مطرح کرده‌اند در بخشی که تک‌تک معصومین علیهم‌السلام خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیده و شکایت امت را می‌کنند ظالم و کشنده حضرت جواد علیه‌السلام را مأمون معرفی کرده‌اند: «...پس می‌ایستد محمد بن علی و شکایت می‌کند از آنچه مأمون به او کرده... .»

ازاین‌رو در فرمایش‌ها و اشعار مکتبی، گاهی قاتل حضرت جواد علیه‌السلام معتصم ملعون معرفی شده است به‌ اعتبار ظاهر امر و بُعد تاریخی و گاهی به پشت‌پرده سیاست‌های مأمون ملعون توجه شده و قاتل، مأمون عباسی معرفی شده است.
در اشعار مکتبی است:
عروه وُثقی که نشد مُنفصم
پاره شد از زهر عدو مُعتصم
و باز هم در اشعار مکتبی که برای نونهالان سروده شده، چنین آمده است:
«عفریت» آل‌رشید/نقشه قتلش کشید
دختر ناپاک او/بدگهر و تندخو
کُشت به‌ امر پدر/همسر خود خیره‌سر
به زهر کین از جفا/کشته شد ابن‌الرضا

لعنة‌ الله علی الظالمین.
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺کتاب تازه منتشر شده

مفتاح البکاء فی مصیبة خامس أصحاب الکساء

اثر ملا محمدصالح برغانی

شیخ محمدتقی برغانی، شیخ محمدصالح برغانی و شیخ ملا محمدعلی برغانی سه‌ برادر بودند. دو برادر اخیر در حرم حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام دفن شده‌اند.

اگرچه شیخ محمدتقی حادثه تکفیر را پیش آورد، ولی دو برادر دیگر به شیخ­ ارادت داشتند.

شیخ مرحوم­ برای سیده آمنه، دختر شیخ محمدعلی قزوینی، همسر محمدصالح برغانی، اجازه‌ای مرقوم فرمودند.

محمدصالح خود نیز از ارادتمندان به شیخ مرحوم­ بود. قرینه‌ای مهم بر این ارادت، نامه‌ مرحوم میرزا محمود نظام‌العلماء است که پس‌از رحلت محمدصالح، برای فرزند او ملا عبدالوهاب ارسال کرد. (وی غیر از ملا عبدالوهاب قزوینی صاحب رساله بیان مراد الأحسائی است.) این نامه بطلان گفتار کتاب قصص‌العلماء درباره مرحوم محمدصالح برغانی را آشکار می‌کند.
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

✔️🔻دیدگاه مکتب استبصار درباره جابر بن حیان و ارائه گزارشی از «کتاب البیان»

🔸بخش چهارم
و پایانی

قسم دیگر از بیانِ در علم و معنی، «ظهور المعنی و تحلیته و انکشافه» است. اینکه معنی و مفهوم آشکارا گردد و این آشکارایی یا برای حسّ (حواسّ) باشد یا برای عقل. این قسم دو گونه است: یا بالذات است مانند محسوسات نزد صاحبان حس هنگام برطرف‌شدنِ موانع ادراک و حضور محسوسات نزد حواس و زایل‌شدن لبس و اشتباه و مانند آن.

در اینجا چون سخن از محسوسات به میان آمد، ابن‌حیان به «معقولات» هم می‌پردازد و می‌گوید «اما العقلی فکالموجبة و السالبة و ما هو مستقر فی بدایة العقول».

سپس گونه دوم از این قسم را مطرح می‌کند که در مقابل «بالذات» قرار دارد و آن «بالفعل و التأثیر» است و آن را چنین توضیح می‌دهد: «ما یتجلی باثره الدال علیه فنحو الباری تبارک و تعالی» یعنی حقیقتی که به اثرش تجلی می‌کند. اثری که دلالت بر آن حقیقت دارد مثل خداوند متعال. البته به نمونه‌های دیگری هم اشاره می‌کند: حرکت، حیات، جواهر بسیطه روحانیه با تفاوت درجاتشان در بیان بودن (علی تفاوت منازلها فی البیان).

در این موضع به روایتی اشاره می‌کند: «و لذلک ورد فی الخبر فی اسماء الله تعالی بانه بیان» یعنی در روایات است که اسماء الله «بیان» خدا هستند. در مباحث کتاب ارشادالعوام اشاره شده است از اسماء الله از جهتی در «مقام معانی» بحث می‌شود و از جهتی در «مقام بیان» بحث می‌شود.

جابر بن حیان قسم سوم از نوعِ «بیان در معنی» را این‌گونه توصیف کرده است: «الهدایة لا علی وجه الدلالة». یعنی همه آنچه پیش از این اشاره شد بر ذوات دلالت می‌کرد و «حال الدلالة» نیز روشن بود. اما گونه‌ای از بیان است که همچون اقسام قبل نیست. خداوند متعال می‌فرماید: «فمن یرد الله ان‌یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان‌یضله یجعل صدره ضیقاً حرجاً کانما یصّعّد فی السماء.» و این قسم از «بیان» در همه اقسام و انواع «بیان» مدخلیت دارد و از معجزات کتاب است و از ابوابِ این مبحث.

ابن‌حیان در ادامه به توضیح اقسام «بیان» و به تعبیر معاصر وجدانِ امور می‌پردازد: گاهی آنچه انسان می‌یابد از باب محسوسات و مدرکات است؛ گاهی به‌ گونه‌ای است که هرگاه آن را یافت هرگز در آن شک نمی‌کند مانند معقولات اولیه؛ یا به‌ گونه‌ای است که اثر و معنایی است که از مؤثرش صادر شده و بر آن دلالت دارد و این دلالت، یا دلالت بر ذات است یا دلالت بر غیر ذات و… .

در پایان این اقسام و وجوه، نتیجه می‌گیرد که چگونه یک شیء واحد احوال مختلفه‌ای دارد. سپس به «بیان» در بحث کون و فساد می‌پردازد.

در ادامه از شخص کریمی سخن به میان می‌آورد که این «بیان» در او بالفعل است. توضیحی درباره این شخص کریم به میان نیامده اما بعضی خصوصیات او ذکر شده است: «یا اخی فان من عرف هذا الشخص الکریم حق معرفته و اسعد بمشاهدته و التصرف بین امره و نهیه فلا تکریر علیه و لیس کل من شاهده ینال هذه الرتبة لانه قد یشاهده من یستحق المسخ… .» (فراز آخر مشتمل بر مطلب درازدامنه‌ای است که تک‌نگاری دیگری می‌طلبد.)

در بخشی دیگر می‌نویسد:

«و لهذا الشخص الکریم اعدت الدفائن و الکنوز القدیمة… .»

هم می‌توان این تعبیر را کنایه‌ای از «کامل دین» دانست و هم می‌توان کنایه‌ای از قائم باشد چراکه به تعبیر جابر بن حیان ابتداء اصلاح به کتب می‌کند و سپس اصلاح با سیف.

در این کتاب یک‌بار از تعبیر «هذا و حق سیدی» استفاده کرده است که می‌توانیم اشاره به حضرت صادق علیه‌السلام بدانیم. جابر بن حیان «کتاب البیان» را این‌گونه به پایان می‌‌رساند:

«فاعلم ذلک و اذ قد اتینا علی ما فی البیان فلیکن آخر الکتاب ان‌شاءالله‌تعالی. تم کتاب البیان بحمد الله و عونه و حسن توفیقه و صلوته علی سیدنا محمد و آله و صحبه و سلم تسلیماً کثیراً دائماً و الحمد لله رب العالمین.»

سید محمدصادق موسوی

@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

✔️🔻دیدگاه مکتب استبصار (شیخیه) درباره جابر بن حیان و ارائه گزارشی از «کتاب البیان»

🔸بخش دوم

واکنش دیگر، تعبیرات مرحوم آقای کرمانی است. ایشان در رسائل کیمیا، از جابر بن حیان چنین تعبیر آورده‌اند: «جابر بن حیان الصوفی». این تعبیر در چند موضع تکرار شده است. (مکارم‌الابرار، ج٢٧، ص٢۵٩ و ج٢٩، ص٢٠)

غیر از مرحوم آقای کرمانی، شماری از نویسندگان گذشته نیز از جابر بن حیان با لقب «صوفی» یاد کرده‌اند و گویا پیشروِ ایشان ابن‌ندیم است. (کیمیا و عرفان در سرزمین اسلام، پییر لوری، ص۶۴ و١٢٢)

مرحوم آقای کرمانی در موضعی درباره خصوصیت علم کیمیا می‌فرمایند:

« اعلم ان حقیقة هذا العلم عند احد رجلین: اِما رجل زهد فی الدنیا و رغب فی الاخرة و استوی عنده السلطنة و الفقر و لایخاف منه فساد فی الحرث و النسل و هو حکیم ماهر فیمنحه الله ذلک لان مثله خزانة علم الله و علم رسوله و علم ولیه و مثله لایشقی و لایخیب و اِما رجل بخیل کثیر الضبط و الحفظ لایترشح من یده قطرة و ان کان کافراً فاسقاً فیمکن ان‌یمنح الله ذلک هذا العلم ایضاً لیوصله الی اهل الحکمة فهو الوعاء الذی یجب الاخذ عنه و التنکب عنه مثل جابر بن حیان الصوفی الذی منحه الصادق علیه السلام و قد علم انه لایظهره بحیث یلزم منه فساد... .» (مکارم‌الابرار، ج٢٧، ص١۵۴)

همچنین به مؤلفات جابر بن حیان اشاره کرده و می‌فرمایند:

« قد ملأ جابر بن حیان ازید من خمس‌مائه کتاب له من روایاته عن الصادق علیه السلام و هی عند اهلها معروفة مشهورة.» (همان، ص١١)

اشاره می‌فرمایند که بیش از پانصد کتاب به او منسوب است. امروزه می‌دانیم در فهرست آثار منسوب به جابر، به حدود سه هزار نام اشاره شده است و از آن میان، چیزی کمتر از دویست و پنجاه عنوان موجود است. (دانشنامه جهان اسلام، ج٩، ص١۶٨)

دیدگاه مکتبی ما چنین است که جابر بن حیان از اهل تسنن است. هم سنی و هم صوفی بوده و در مواضعی که از حضرت صادق علیه‌السلام به «مولانا الصادق» یا «سیدنا الصادق» و امثال آن یاد می‌کند، نه به‌عنوان این است که حضرت را امام معصوم می‌‏داند آنچنان‌که شیعه اعتقاد دارد؛ بلکه هرچه از حضرت اخذ کرده به عنوان این است که همان‌طوری که فقه را از ابوحنیفه اخذ می‌‏کردند، کیمیا و عرفان را هم از حضرت اخذ می‏‌کردند و به‌ عنوان معلم فقه و عرفان به ایشان مراجعه می‌کردند. حضرت هم صلاح این‌‏طور می‌‏دانستند که به او تعلیم دهند آنچه را که به او تعلیم دادند. در مواضعی هم که خدمت حضرت کرنشی داشته، هم از این جهت است.

برای نمونه در کتاب «مختار رسائل جابر بن حیان» آمده است:

جابر بن حیان می‌گوید: «پس در برابر او [امام صادق علیه‌السلام] به سجده افتادم. مولایم گفت: و اگر سجده‌ات رو به من است بدان‌که از زمره نیک‌بختانی. پیش از این نیز نیاکانت برابر من به سجده افتاده بودند... .» (مختار رسائل جابر بن حیان، کتاب اخراج الی القوة ما فی الفعل، صص٧٩و٨٠)

می‌دانیم یکی از فضائل محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام که در بیانات معصومین مطرح است، «مقام بیان» است. عالم ربانی مرحوم شیخ احمد اَحسائی در کتاب شرح الزیارة الجامعة الکبیرة مباحثی در معرفی این مقام ارائه فرموده‌اند و دیگر بزرگان دین از جمله مرحوم آقای حاج محمدکریم کرمانی اعلی الله مقامه در کتاب ارشادالعوام تفصیل داده‌اند. در ذیل عنوان «مقام بیان» که یکی از فضائل است،‌ نکته‌ها و مطلب‌های متعددی وجود دارد که در مباحث دروس کتاب ارشادالعوام جلد اول به آن اشاره کرده‌ایم و پرداختن به آن خارج از حوصله این وجیزه است.

در میان آثار منسوب به جابر بن حیان دو کتاب است با نام «کتاب البیان» و «البیان و التبیان».

«کتاب البیان» نخستین کتاب از مجموعه کتاب‌های مربوط به علم کیمیاست و مختصر و «البیان و التبیان» مفصل است و به‌عنوان مقاله هفتادم از «کتاب السبعون» شناخته می‌شود.

استفاده از تعبیر «البیان» در علم صناعت فلسفی یکی از رموز است و به مقامات عالیه اشاره دارد. ازاین‌رو شیخ‌مرحوم نفعنا الله بعلومه، در پایان «الرسالة الفارسیة» که در علم‌الصناعة مباحثی مطرح فرموده‌اند، ترقیمه را چنین می‌نگارند:

«و کتب هذه الکلمات محررها و مُظهرها و مجریها فی هذا المیدان بلسان اهل البیان و مدد اهل المعانی فی التبیان العبد المسکین احمد بن زین‌الدین... » (جوامع‌الکلم، ج٩، ص١٠۵)

در این وجیزه گزارشی از محتوای «کتاب البیانِ» ابن‌حیان ارائه می‌کنیم. انگیزه این معرفی این است که به قدمت مصطلح «البیان» نه به‌عنوان علمِ ادبی بلکه به عنوان یکی از مقامات معنوی اولیاء توجه دهیم.

در این کتاب، به گوشه‌های اندکی از مقام بیان به‌مثابه یک مقام معنوی اشاره‌ شده است. این گزارش، صرفِ نظر از نویسنده «کتاب البیان» است و صرفاً‌ بر قدمت این تعبیر در این بافت معنایی متمرکز است.

⏳ادامه دارد...

@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

✔️دیدگاه مکتب استبصار (شیخیه) درباره جابر بن حیان

🔹🔸و ارائه گزارشی از «کتاب البیان»
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺تمرین خط
دست‌خط عالم ربانی مرحوم شیخ احمد اَحسائی رفع الله شأنه
به‌همراه یادداشت این بزرگوار درباره تاریخ تشرف به حج در سال ۱۲۳۲ قمری

🔸تمرین خطّ کتبت بید الشیخ المرحوم
وشهادة حجّ بیت الله الحرام في عام ۱۲۳۲ هجریة
@AghayedNet

Читать полностью…

AghayedNet

🔺سند وقف مدرسه‌ علمیه‌ای در همدان همراه گواهی صحت وقف برخی‌از علماء از جمله عالم ربانی مرحوم شیخ احمد احسائی اع

🔸سند وقفیة مدرسة علمیة في همدان من موقوفات اعتمادالدولة شیخ عليخان زنگنه، مع شهادة صحة الوقف من جانب علماء کثیرة منهم الشیخ المرحوم الأحسائي
@AghayedNet

Читать полностью…
Subscribe to a channel