عوامل موثر بر میزان ثواب اعمال
میزان ثوابی که برای اعمال نیک به انسان عطا میشود، به عوامل متعددی بستگی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
🔹نیت: همانطور که در حدیث آمده است، اعمال به نیات سنجیده میشوند. خلوص نیت و انجام عمل به قصد قربت، ثواب عمل را به طور قابل توجهی افزایش میدهد. هرگونه ریاکاری، خودنمایی یا انگیزه دنیوی در نیت، از میزان ثواب عمل میکاهد و حتی ممکن است آن را باطل کند. تاکید بر «قربة الی الله» بودن نماز و و روزه و مانند آنها و گنجاندن آن در «نیت» با توجه به همین نکته است.
🔹دشواری عمل: هرچه عمل دشوارتر و نیازمند تلاش و مجاهدت بیشتری باشد، ثواب آن نیز بیشتر خواهد بود. عمل به دستورات الهی در شرایط سختتر، نشاندهنده ایمان قویتر و استقامت بیشتر است و به همین دلیل پاداش بیشتری را در پی دارد.
برای نمونه کسی که در گرمایی شدید هوا، وجود ناامنی و با امکانات کم به زیارت امام حسین می رود پاداش بیشتری نسبت به کسی دارد که در شرایط بهتری به زیارت می رود.
🔹زمان انجام عمل: زمان انجام عمل نیز در میزان ثواب آن موثر است. اعمال نیک در اوقات خاص و مقدس، مانند ماه مبارک رمضان، شبهای قدر، شب عید فطر و قربان و هنگام سحر، پاداش بیشتری دارند. این به دلیل فضیلت و برکتی است که خداوند در این اوقات قرار داده است.
🔹مکان انجام عمل: مکان انجام عمل نیز در میزان ثواب آن موثر است. عبادت در اماکن مقدس مانند مسجد، بخصوص مسجد الحرام و مشاهد مشرفه، ثواب بیشتری دارد. این به دلیل قداست و برکتی است که این اماکن دارند و فضایی را برای ارتباط بیشتر با خداوند فراهم میکنند.
🔹نحوه انجام عمل: نحوه انجام عمل نیز در میزان ثواب آن موثر است. انجام عمل به طور کامل، صحیح و با کیفیت، ثواب بیشتری را در پی دارد. همچنین، تداوم و استمرار در انجام عمل نیک، به افزایش ثواب آن کمک میکند.
🔹تاثیر عمل بر دیگران: برخی اعمال نیک علاوه بر ثواب فردی، آثار مثبتی بر دیگران نیز دارند و باعث خیر و برکت در جامعه میشوند. این نوع اعمال، پاداش مضاعفی را به همراه دارند. کشته شدن عمرو بن عبدود به دست علی(ع) در جنگ خندق که مسلمانان و اسلام را نجات داد نمونه ای از این اعمال است. پیامبر اکرم ارزش ضربت شمشیر آن روز علی(ع) برتر از عبادت همه جن و انس خواند. هر چند معرفت و اخلاص امیر المومنین هم در ارزش ضربت آن روز وی بسیار دخیل بود.
پیاده روی اربعین و نیز پذیرایی از زائران امام حسین هم از این نمونه اعمال است.
این اعمال سبب معرفی اهل بیت در جهان، ترویج شیعه و گرایش مردم به زیارت و اهل بیت و دگرگونی باورها و رفتارهای آنان می شود.
🔹توبه و استغفار: توبه از گناهان و طلب امرزش از خداوند، سبب پاک شدن دل و افزایش تقوا و آمادگی برای عبادت میشود و زمینه را برای دریافت ثواب بیشتر فراهم میکند. تاکید و توصیه به غسل توبه و استغفار پیش از برخی عبادات برای همین خاطر است. ۱۴۰۳/۵/۲۵
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش به کسب مال حرام
🔹فشارهای اقتصادی:
فقر و نابرابری: فقر شدید و نابرابری شدید اقتصادی میتواند افراد را به انجام کارهای خلاف و کسب درآمد از راههای نامشروع سوق دهد.
تورم و گرانی: افزایش بیرویه قیمتها و کاهش ارزش پول میتواند افراد را به دنبال راههای سریع و آسان برای کسب درآمد بیندازد.
🔹محیطهای اجتماعی:
تأثیر همسالان: دوستان و اطرافیان میتوانند الگوهای رفتاری افراد را شکل دهند. اگر در محیطی قرار بگیرید که کسب مال حرام به عنوان یک امر عادی تلقی شود، احتمال گرایش به آن افزایش مییابد.
فرهنگ مصرفگرایی: تبلیغات گسترده و تشویق به مصرف بیرویه میتواند نیازهای کاذب ایجاد کرده و افراد را به دنبال کسب درآمد بیشتر برای پاسخگویی به این نیازها سوق دهد.
🔹ساختارهای اجتماعی:
فساد اداری: وجود فساد در دستگاههای دولتی و عدم شفافیت در امور مالی میتواند به ایجاد انگیزه برای کسب درآمد از راههای نامشروع منجر شود.
ضعف نظارت بر بازار: نبود نظارت کافی بر بازار و فعالیتهای اقتصادی میتواند زمینه را برای فعالیتهای غیرقانونی فراهم کند.
🔹ضعف ارزشهای اخلاقی:
کاهش اهمیت دین و اخلاق: کاهش اهمیت دین و اخلاق در جامعه میتواند منجر به تضعیف باورهای دینی و اخلاقی افراد شده و در نتیجه، تمایل به کسب مال حرام افزایش یابد.
🔹عدم وجود فرصتهای برابر:
تبعیض و بیعدالتی: تبعیض در فرصتهای شغلی و اجتماعی میتواند افراد را به حاشیه رانده و آنها را به دنبال راههای غیرقانونی برای بهبود وضعیت خود سوق دهد.
🔺راهکارهای مقابله با گرایش به کسب مال حرام
توزیع عادلانه ثروت: ایجاد فرصتهای برابر برای همه افراد و کاهش نابرابریهای اقتصادی میتواند به کاهش انگیزه برای کسب مال حرام کمک کند.
تقویت ارزشهای اخلاقی: تقویت باورهای دینی و اخلاقی در جامعه و آموزش ارزشهای انسانی میتواند به کاهش تمایل به کسب مال حرام کمک کند.
شفافیت و مبارزه با فساد: ایجاد شفافیت در امور مالی و مبارزه جدی با فساد اداری میتواند به کاهش انگیزه برای کسب درآمد از راههای نامشروع کمک کند.
ایجاد اشتغال پایدار: ایجاد فرصتهای شغلی پایدار و مناسب میتواند به کاهش فقر و بیکاری و در نتیجه، کاهش انگیزه برای کسب مال حرام کمک کند.
تقویت نظارت بر بازار: تقویت نظارت بر بازار و فعالیتهای اقتصادی میتواند به کاهش فعالیتهای غیرقانونی کمک کند.
🔺توجه:
این عوامل تنها بخشی از عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش به کسب مال حرام هستند و عوامل فردی و روانشناختی نیز در این زمینه نقش مهمی ایفا میکنند. برای مقابله با این پدیده پیچیده، نیاز به یک رویکرد جامع و همه جانبه داریم که در آن تمامی ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. ۱۴۰۳/۵/۲۳
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
پیامدهای کسب مال حرام
امیرالمومنین(ع):
مَن يَكتَسِبْ مالاً مِن غَيرِ حِلِّهِ يَصرِفْهُ في غَيرِ حَقِّهِ؛
كسى كه مالى را از راه ناروايش به دست آورد، آن را به ناروا خرج كند.(غرر الحکم، حدیث۸۸۸۳)
این حدیث شریف، یکی از اصول مهم اخلاقی و اقتصادی در اسلام را بیان میکند. حضرت علی(ع) در این کلام نورانی، به ارتباط مستقیم بین کسب مال حرام و مصرف نادرست آن اشاره فرمودهاند.
این حدیث شریف، ما را به این نتیجه میرساند که کسب مال حرام، نه تنها از نظر شرعی حرام است، بلکه آثار مخربی بر زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد.
کسب مال حرام: به هر نوع درآمدی گفته میشود که از راههای غیرشرعی و خلاف قوانین الهی به دست آید. مانند ربا، اختلاس، رشوه، تقلب، فروش کالاهای حرام، گران فروشی، کم فروشی، کم کاری، کلاهبرداری و... .
صرف مال در غیر حق: یعنی استفاده از مال به گونهای که خلاف شرع و عدالت باشد. مانند اسراف، تبذیر، از بین رفتن، کمک به افراد فاسد، استفاده از مال برای ارتکاب گناه و... .
طبیعت مال حرام: این حدیث نشان میدهد که مال حرام، طبیعتی پلید و آلوده دارد و هرگز نمیتوان از آن استفادهی پاک و صحیحی کرد.
پیامدهای کسب مال حرام: کسب مال حرام، علاوه بر گناه بودن، باعث میشود که فرد به سایر گناهان نیز آلوده شود و از رحمت خداوند دور گردد.
اهمیت کسب حلال: این حدیث، بر اهمیت کسب روزی حلال و تلاش برای به دست آوردن مال از راههای مشروع تأکید میکند.
ارتباط بین کسب و مصرف: این حدیث نشان میدهد که نحوهی کسب مال، بر نحوهی مصرف آن تأثیر مستقیم دارد و کسی که مالی را به ناحق به دست آورد، نمیتواند آن را به حق مصرف کند.
علت ارتباط بین کسب و مصرف: این ارتباط به دلیل آن است که مال حرام، قلب و روح انسان را آلوده میکند و باعث میشود که فرد به دنبال لذتهای زودگذر و حرام برود.۱۴۰۳/۵/۲۲
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
چهار عامل شکست دولت ها
امیرالمؤمنین علی (ع):
يُستَدَلَّ عَلَي اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ:
تضييعِ الاُصولِ
و التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ
و َتقديمِ الاَراذِل
و تَاخيرِ الاَفاضِلِ
چهار چيز باعث شکست دولتها میشود:
۱. ضايع کردن اصول (مسائل مهم)
۲. سرگرم شدن به فروع (امور کم اهميت)
۳. به کار گماردن آدمهای پست و نالایق
۴. کنار گذاردن انسانهای لایق و ارزشمند
غررالحکم : ۱۰۹۶۵
امیرالمؤمنین علی (ع) در کلامی حکیمانه، چهار عامل اصلی را برای سقوط و شکست دولتها برشمردهاند:
🔹تضیيع اصول:
بیتوجهی به مبانی و ارزشهای بنیادین: منظور از اصول، مبانی فکری، دینی، اخلاقی و قانونی است که جامعه بر پایه آنها شکل گرفته است. غفلت از این اصول، مانند ستونهای اصلی یک ساختمان، باعث سست شدن بنیانهای حکومت و در نهایت فروپاشی آن میشود.
تغییر جهت از اهداف اصلی: زمانی که یک دولت از اهداف اصلی خود که خدمت به مردم و تامین عدالت است، دور شود و به دنبال منافع شخصی یا گروهی خاص باشد، به تدریج مشروعیت خود را از دست میدهد.
🔹التمسک بالفروع:
سرگرم شدن به امور جزئی و فرعی: تمرکز بر امور کم اهمیت و روزمره به جای مسائل اساسی و کلان، باعث میشود که دولت از مشکلات اصلی غافل شود و نتواند به آنها رسیدگی کند.
عدم اولویتبندی صحیح: وقتی دولت به جای حل مشکلات بزرگ و اساسی مانند مشکلات معیشتی، تورم ، عدالت اجتماعی و مانند انها در شرایط فعلی، به مسائل جزئی و کم اهمیت میپردازد، نشان میدهد که توانایی تشخیص اولویتها را ندارد.
🔹تقديم الاراذل:
به کارگیری افراد نالایق و بیکفایت: سپردن مسئولیتهای مهم به افرادی که صلاحیت و شایستگی لازم را ندارند، باعث بروز فساد، بیعدالتی و ناکارآمدی در سیستم میشود.
تبعیض و پارتیبازی: زمانی که افراد به دلیل روابط شخصی و گروهی و نه شایستگیهای خود به پستهای مهم میرسند، اعتماد عمومی به نظام از بین میرود.
🔹تاخیر الافاضل:
کنار گذاشتن افراد شایسته و کارآمد: نادیده گرفتن توانمندیهای افراد متخصص و با تجربه، باعث میشود که دولت از ظرفیتهای انسانی خود به خوبی استفاده نکند و در نتیجه با مشکلات عدیده مواجه شود.
ایجاد جو عدم اعتماد: وقتی افراد شایسته و دلسوز احساس کنند که در سیستم جایی ندارند، انگیزهای برای خدمتگزاری نخواهند داشت و این امر به نوبه خود باعث تضعیف نظام میشود.
نتیجهگیری:
همانطور که امام علی (ع) فرمودهاند، توجه به این چهار عامل برای حفظ و بقای هر دولت ومجموعه ای ضروری است. با رعایت اصول، اولویتبندی صحیح، انتخاب افراد شایسته و بهرهگیری از ظرفیتهای انسانی، میتوان به ساختن جامعهای عادلانه و پیشرفته امیدوار بود. ۱۴۰۳/۵/۱۸
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
حوادث خارقالعاده پس از شهادت امام حسین(ع)- قسمت سوم
۳. خونین شدن خاک کربلا نزد ام سلمه:
روزی پیامبر اکرم(ص) در اتاق همسرشان ام سلمه حضور داشتند که حسین(ع)، کودکی بیش نبود، وارد شد. جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود: روزی امت تو این فرزندت را خواهند کشت. سپس مشتی از خاک کربلا را به آن حضرت داد و گفت: هنگامی که حسین کشته شد، این خاک خونین خواهد شد. پیامبر آن را به ام سلمه داد تا نگه دارد و سخن جبرئیل را نیز به او گفت.
آن خاک نزد ام سلمه ماند. هنگام خروج امام از مدینه، ام سلمه با نگرانی ماجرای خاک و پیشگویی شهادت آن حضرت را به او گفت. امام فرمود: اگر نروم، نیز کشته خواهم شد.
پس از رفتن امام، ام سلمه همواره به خاک مینگریست تا اینکه عصر روز عاشورا آن را خونین یافت. پس فریاد «واحسینا! و ابن رسول الله» سر داد. زنان مدینه نیز پس از آگاهی، همراه او گریستند. (تاریخ یعقوبی ۲/۲۴۶؛ سنن الترمذی ۵/۶۵۷؛ مقتل الحسین خوارزمی ۲/۹۶)
۴. گریه آسمان و زمین:
در روایات متعددی از امیرالمؤمنین(ع)، امام سجاد(ع) و امام صادق(ع) آمده است که آسمان، زمین، دریاها، درختان، ماهیها، فرشتگان و همه ساکنان آسمان بر مصیبت شهادت امام حسین(ع) گریستند. (کامل الزیارات، ص۴۰۹؛ الکافی ۵۷۵/۴؛ الملهوف، ص۲۲۹)
۵. خون تازه زیر سنگها:
بر اساس روایات متعدد، در روز شهادت امام حسین(ع)، هر سنگی را که در شام برداشتند، زیر آن خون بود. (تاریخ الاسلام ذهبی ۱۶/۵؛ سیر اعلام النبلا ۳۱۴/۳؛ المعجم الکبیر ۱۱۳/۳) ۱۴۰۳/۵/۱۶
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
حوادث خارقالعاده پس از شهادت امام حسین(ع) - قسمت اول
پس از شهادت امام حسین(ع)، حوادث خارقالعادهای روی داد. این حوادث در منابع شیعه و سنی فراوان گزارش شدهاند، بهگونهای که به هیچوجه قابل تردید و انکار نیستند.
🔹معنای حوادث: این حوادث از یکسو نشانه خشم و غضب الهی نسبت به جنایت بیسابقه یزیدیان، شهادت بهترین بندگان خدا و اسارت خاندان رسالت بود و از سوی دیگر نشان میدهد که همه هستی، حتی جمادات، دارای نوعی درک و شعور هستند و در این مصیبت بسیار بزرگ، هر یک به نوعی تأثر و ناراحتی خود را نشان دادند.
🔹مستندات قرآنی: درک و شعور داشتن همه پدیدههای هستی و تأثر آنها، بهویژه در برابر حوادث معنوی و الهی، دارای مبانی و مستندات معتبر و متقن قرآنی است.
۱. سخن گفتن حیوانات: طبق آموزههای دینی، همه موجودات هستی دارای درک و شعورند. به قول مولوی: «ما سمعیم و بصیریم و هُشیم/ با شما نامحرمان ما خامُشیم.» قرآن گفتگوی هدهد و مورچه با سلیمان را نقل میکند.(نما/۱۸-۱۹ و ۲۱-۲۸) او و پدرش داود زبان پرندگان را میدانستند.(نمل/۱۸)
۲- تسبیح موجودات: به تصریح قرآن، همه موجودات آسمانها و زمین بدون استثنا خدا را تسبیح میگویند: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ» (جمعه/1).
همچنین خداوند کوهها و پرندگان را مسخر حضرت داود(ع) کرده بود و آنها همراه وی تسبیحگوی خدا بودند. (ص/ ۱۸-۱۹)
این تسبیح توأم با صدای ظاهری و همراه با نوعی درک و شعور بوده که در باطن ذرات عالم است. طبق این نظر، تمامی موجودات جهان از یک نوع عقل و شعور برخوردارند و هنگامی که صدای دلانگیز این پیامبر بزرگ را به وقت مناجات میشنیدند، با او همصدا میشدند و غلغله تسبیح آنها درهم میآمیخت.
۳- نامفهوم بودن تسبیح موجودات برای انسان: منتهی انسانهای معمولی، همانگونه که زبان حیوانات و جمادات و گیاهان را نمیفهمند، تسبیح گفتن آنان را هم نمیفهمند: تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا( اسرا/۴۴)
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎﻱ ﻫﻔﺘﮕﺎﻧﻪ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ ، ﻭﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺳﺘﺎﻳﺶ ، ﺗﺴﺒﻴﺢ ﺍﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ ، ﻭﻟﻲ ﺷﻤﺎ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﻓﻬﻤﻴﺪ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
۴- گریه زمین و آسمان ها: همچنین طبق آیات قرآن، آسمان و زمین گریه میکند اما هنگام عذاب و نابودی اقوامی مانند قوم فرعون، گریه نکردند:
فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ؛ ﭘﺲ ﻧﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺁﻧﺎﻥ ﮔﺮﻳﺴﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ [ ﻫﻨﮕﺎم ﻧﺰﻭﻝ ﻋﺬﺍﺏ ﻫﻢ ] ﻣﻬﻠﺖ ﻧﻴﺎﻓﺘﻨﺪ .(دخان/٢٩)
۵- فروتنی ومتلاشی شدنکوهها: اگر قرآن بر کوهی نازل میشد، کوه در برابر عظمت آن فروتن ومتلاشی میشد.( حشر/۲۱) طبق روایات، کُنده چوبی که رسول خدا در مسجد روی آن نشسته و سخنرانی میکرد، در فراق آن حضرت ناله کرد.
اینها نمونههایی از آیات قرآن بود که دلالت میکند همه پدیدههای هستی اعم از انسان، جن، فرشته، حیوانات، گیاهان و جمادات دارای درک و شعور هستند.۱۴۰۳/۵/۱۴
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
@aliasadizanjani110
بدترین بیماری
قَالَ علی (ع): أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَةَ،
وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ،
وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ؛
امیر المومنین علی(ع) فرمود: بدانيد كه يكى از بلاها، فقر و تهيدستى است و بدتر از تهيدستى، بيمارى تن است و بدتر از بيمارى تن بيمارى دل است. ( نهج البلاغه، حکمت ۳۸۸)
امام علی (ع) در این حدیث شریف، به ترتیب شدت، سه نوع بلا را برمیشمارند:
🔹فقر و تنگدستی: فقر تنها به معنای نداشتن مال نیست، بلکه شامل محرومیت از بسیاری از نعمتها زندگی نیز میشود. فقر میتواند بر روح و روان انسان تأثیر گذاشته و او را از دستیابی به بسیاری از اهداف, فرصت ها، موفقیت و موقعیت های خوب و تجربه های شیرین زندگی باز دارد.
🔹بیماری جسمی: بیماری جسمی میتواند بر تمام جنبههای زندگی انسان تأثیر گذاشته و او را از انجام بسیاری از کارها و موفقیت ها و تجارب شیرین زندگی باز دارد و ایجاد محرومیت کند. بیماری جسمی همچنین میتواند باعث ایجاد درد و رنج شده و بر روحیه انسان تأثیر منفی بگذارد.
بیماری جسمی بدتر از فقر است؛ زیرا بیماری جسمی میتواند باعث شود که فرد نتواند از نعمتهای مادی که دارد لذت ببرد. همچنین، بیماری جسمی میتواند باعث ایجاد درد و رنج شود و زندگی را به کام انسان تلخ کند.
بیماری قلبی (روحی): امام (ع) بیماری قلبی را از همه بدتر میدانند. بیماری قلبی به معنای بیماریهای روحی و روانی مانند حسادت، کینه، نفرت، غرور، تکبر، بدبینی، کفر، شرک، نفاق و ... است. این بیماریها نه تنها بر خود فرد تأثیر میگذارند، بلکه بر روابط اجتماعی او نیز تأثیر منفی میگذارند.
بیماری قلبی بدتر از بیماری جسمی است: زیرا بیماری قلبی میتواند باعث شود که فرد از نعمت ایمان و آرامش روحی محروم شود. همچنین، بیماری قلبی میتواند باعث ایجاد روابط ناسالم و تخریب شخصیت شود.
بیماری قلبی میتواند اثرات طولانیمدتی بر زندگی فرد داشته باشد و حتی پس از بهبودی جسمی، آثار روحی آن باقی بماند.
فقر ونداری، نهایتا زندگی محدود دنیا را خراب و تلخ می کند، اما سرانجام پایان پذیر است, اما بیماری قلبی میتواند مانع از رشد معنوی فرد شده و او را از رسیدن به سعادت اخروی باز دارد و زندگی ابدی انسان را نابود کرده و معروفیت از نعمت های ابدی و رنج و بدبختی پایان ناپذیری برایش پدید آورد.
نتیجهگیری:
امام علی (ع) در این حدیث به ما یادآور میشوند که بیماریهای روحی و روانی بسیار خطرناکتر از بیماریهای جسمی و فقر هستند. برای داشتن زندگی سالم و سعادتمند در دنیا و اخرت، باید به سلامت روح و روان خود اهمیت دهیم و از بیماریهای قلبی محافظت کنیم.۱۴۰۳/۵/۱۳
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
ارزشمندترین نعمت
قال علی(ع):
أَلَا وَ إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ المَالِ
وَ أَفضَلَ مِن سَعَةِ المَالِ صِحَّةُ البَدَنِ
وَ أَفضَلَ مِن صِحَّةِ البَدَنِ تَقوَى القَلبِ
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «آگاه باشید که از جمله نعمتهای بزرگ، دارایی فراوان است؛ اما از دارایی فراوان، سلامتی بدن ارزشمندتر است؛ و از سلامتی بدن، تقوای قلب بالاتر است.» (تحف العقول، ص 203)
این حدیث ارزشمند، مراتب مختلف نعمتها را بیان میکند. به گفته امام علی (ع)، دارایی، سلامتی و تقوا هر کدام به نوبه خود نعمت هستند، اما ارزش آنها با هم برابر نیست. دارایی میتواند ابزار خوبی برای زندگی باشد، اما سلامتی شرط اصلی برای بهرهمندی از زندگی است. با این حال، مهمترین نعمت، تقوای قلب است که انسان را به کمال میرساند و او را از بند دنیا آزاد میکند.
🔹تقوای قلب: گنجینهای پنهان در درون
تقوای قلب به معنای پرهیزگاری و ترس درونی انسان از خداست. این ترس نه ترس از عذاب الهی به معنای عام آن، بلکه ترس از نافرمانی خدا و محروم شدن از لطف و رحمت اوست. کسی که دارای تقوای قلب است، همواره سعی میکند اعمالی انجام دهد که مورد رضای خدا باشد و از کارهایی که موجب ناراحتی او میشود، دوری کند.
🔹فواید تقوای قلب
تقوای قلب فواید بیشماری برای انسان دارد که برخی از آنها عبارتند از:
آرامش قلبی: تقوا، قلب را از آشفتگی و اضطراب پاک میکند و به انسان آرامش و سکینه میدهد.
قرب به خدا: تقوا سبب میشود انسان به خدا نزدیکتر شود و از نعمتهای بیکران او بهرهمند گردد.
عزت نفس: انسان متقی به دلیل اطمینان به لطف خدا، دارای عزت نفس بالایی است و به دیگران وابسته نمیشود.
موفقیت در زندگی: تقوا سبب میشود انسان در همه امور زندگی موفق باشد، چرا که خداوند به او کمک میکند.
نجات از عذاب الهی: تقوا سپر بلای انسان در برابر عذاب الهی است و او را از آتش جهنم نجات میدهد.
کمال انسانی: تقوا انسان را به کمال میرساند و او را به مقام والای انسانیت میرساند.
🔹راههای تقویت تقوای قلب
برای تقویت تقوای قلب، میتوان از روشهای زیر استفاده کرد:
تلاوت قرآن: تلاوت قرآن و تدبر در آیات آن، قلب را نورانی و تقوا را تقویت می کند.
نماز اول وقت: خواندن نماز در اول وقت، ارتباط انسان را با خدا مستحکم میکند و تقوا را افزایش میدهد.
ذکر و دعا: ذکر و دعا، قلب را به یاد خدا نگه میدارد و تقوا را تقویت میکند.
پرهیز از گناه: دوری از گناهان و معاصی، قلب را پاک میکند و تقوا را افزایش میدهد.
معاشرت با افراد صالح: معاشرت با افراد صالح و پرهیزکار، انسان را به سوی تقوا هدایت میکند. ۱۴۰۳/۵/۱۱
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
راز یک تغییر
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ غلامرضا فیروزیان نقل می کند:
تابستان سال ۱۳۲۳ در «ونک مستوفی» منبر میرفتم. امام جماعت آنجا سید بزرگوارى بود که الان با گذشت چندین دهه، نامش را فراموش کردهام. این سید بزرگوار بین گفتگوهایى که با هم داشتیم، تعریف کرد:
که یک روز صدای در منزل بلند شد، وقتی آمدم در را باز کردم، خانمى نیمهبرهنه و بیحجاب و آرایش کرده و دست و سینه باز را مقابل خود دیدم. خواستم درب را ببندم و به او بیاعتنائی کنم. فکر کردم همین که در خانه یک روحانی با این قیافه آمده، شاید معایب بیحجابی را نمیداند و شاید بتوانم نصیحتش کنم.
سرم را پایین انداخته و گفتم بفرمائید. داخل اتاق شده نشست و مسئلهای در مورد ارث از من سؤال کرد. من گفتم: خانم! من هم از شما میخواهم مسئلهای بپرسم، اگر جواب دادید من هم جواب میدهم. گفت: شما از من؟ گفتم بله. گفت بفرمائید؟
گفتم: شخصی در محلی مشغول غذا خوردن است. غذا هم بسیار خوشمزه و خوشبو است. گرسنهای از کنار او میگذرد، پایش از حرکت میایستد، جلوی او مینشیند، شاید تعارفش کند، ولی او اعتنا نمیکند.
شخص گرسنه تقاضای یک لقمه میکند، او میگوید: غذا متعلق به من است و نمیدهم. هر چه التماس میکند، او به خوردن ادامه میدهد. خانم، این چگونه آدمی است؟
گفت: آن شخص بیرحم، از شمر بدتر است.
گفتم: گرسنه دو جور است، یکی گرسنه شکم و دیگری گرسنه شهوت.
جوان مجرد و گرسنه شهوت، خانم نیمهبرهنه و زیبایی را میبیند که همه نوع عطرها و آرایشهای مطبوع دارد. هر چه با او راه میرود، شاید خانم توجهی به او بکند و مقدارى روی خوش به او نشان بدهد، جوان به او اعتنا نمیکند.
جوان اظهار علاقه میکند، زن محل نمیگذارد، جوان خواهش میکند، زن میگوید: من نجیبم و حاضر نیستم با تو صحبت کنم. جوان التماس میکند، زن توجه نمیکند. این خانم چگونه آدمی است؟
خانم فکری کرد و از جا حرکت کرد و از خانه بیرون رفت.
فردا درب منزل صدا کرد، رفتم در را باز کردم، دیدم سرهنگی دم در ایستاده و اجازه ورود میخواهد. وقتی وارد اتاق شد و نشست، گفت: من شوهر همان خانم دیروزی هستم. وقتی که با او ازدواج کردم، چون خانوادهای مذهبی بودیم از او خواستم با حجاب باشد، گفت: بعد از ازدواج. ولی هر آنچه به او گفتم و خواهش کردم، تهدید کردم، زیر بار نرفت. ولی دیروز آمد و از من چادر و پوشش اسلامی خواست. نمیدانم شما دیروز به او چه گفتید. ماجرا را به او گفتم. او با خود عبایی آورده بود. به من داد و تشکر کرد و رفت.
پیام داستان
داستان "راز یک تغییر" که روایتی از یک ماجرای واقعی است، پیامهای چندلایه و آموزندهای را به مخاطب منتقل میکند.
پیامهای اصلی داستان عبارتند از:
اهمیت حجاب و عفاف: داستان به روشنی نشان میدهد که حجاب و عفاف نه تنها یک واجب و الزام دینی، بلکه یک عامل مهم در حفظ کرامت و ارزش زن است. تغییر نگرش زن در داستان پس از گفتگو با روحانی، نشان از تأثیر عمیق این ارزشها بر زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد.
خطرات بیحجابی: داستان با نشان دادن عواقب بیحجابی برای زن و جامعه، اهمیت این موضوع را نشان می دهد. بیحجابی نه تنها باعث تحریک شهوت جنسی و ایجاد مشکلات اخلاقی میشود، بلکه میتواند به روابط خانوادگی نیز آسیب برساند.
تأثیر گفتگو و نصیحت: گفتگوی روحانی با زن بیحجاب و تأثیر آن بر تغییر نگرش او، نشان از اهمیت گفتگو و نصیحت دلسوزانه و حکیمانه در هدایت افراد به سوی ارزشهای انسانی و دینی دارد.
نقش روحانیت در جامعه: روحانیت در این داستان به عنوان راهنمایی دلسوز و آگاه معرفی میشود که با استفاده از حکمت و منطق، میتواند افراد را به سمت سعادت هدایت کند.۱۴۰۳/۵/۴
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
آخرالزّمان از یمن آغاز میشود. از شلیک اولین موشکها
دکتر علی حائری شیرازی فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی در کانال تلگرامی خود، مطلب مهمی از پدرشان نقل کردهاند:
پدر داشت روزهای پایانی را میگذراند.
دکترها برایش اصطلاحِ «سِپسیس عفونی» را بکار میبردند.
«سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود.
«سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» میشود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از ۷ کرده بود.
بوسيله دارویی که دائم و بهتدریج به بدن تزریق میشد، سعی در جلوگيری از اُفت شدید فشار داشتند.
این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو میبرد؛ حالتی اغماء گونه ...
از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند.
بیهوش و هوشیار در نیمههای شب نگاهی به من کردند.( و گفتند:)
"علی بیا !"
بعد بلافاصله گفتند:
"از یمن چه خبر؟!"
متعجب نگاه میکنم
"با موشک کجا را زده؟"
گویی نظارهگر واقعهای بوده که من از آن بیخبرم. میگویم:
"خواب دیدید؛ ما الآن در بیمارستان نمازی هستیم"
رویش را برمیگرداند.
"نه، خواب نبود!
یمن را دریاب.
اخبار یمن را پیگیر باش.
آخرالزمان از یمن آغاز میشود. از شلیک اولین موشکها!"
بعد سکوتی طولانی میکند. دوباره میگوید:
"علی بیا!"
اشاره میکند که
"سرت را جلو بیار"
سرم را میچسبانم به دهانش. باصدای بیجوهرهای میگوید:
"ان شاء الله تو ظهور را درک میکنی!"
مو به تنم سیخ میشود. میگویم: "ان شاء الله"
و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال اغماگونه او میکنم و عبور میکنم ...
تا اینروزها که اولین موشکها با جسارتی وصفناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک میشود ...
و تنگهای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک میکشد برای همه کشتیهای اسرائیل و آمریکا ناایمن شده.
یمن یک تنه دارد صفآرایی و آبروداری میکند.
باز صدای پدر را میشنوم: "یمن را دریاب ...!"
و امروز یمن توسط پهپادهایش تلاویو را هدف گرفت و انشاءالله ادامه خواهد داد تا محو اسرائیل و آمریکا و دیگر شیاطین جهان که خودمقدمات ظهورند.
#شمارش_معکوس_ظهور
#لبیک_یا_خامنه_ای
#محرم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#با_ولایت_تا_شهادت
کانال سبک زندگی اهل بیت(ع)
https://eitaa.com/ahlebit110
آفتابِ بر نی(۲)
▪️راه درست همیشه روشن است. به شرطی که انسان نشانه های راه را بشناسد و رهرو راه راست باشد.
نسل سوم سرگردان بودند. نمی دانستند حسین(ع) راست میگوید یا یزید !؟ هر دو دم از اسلام و قرآن میزدند، اما تکلیفشان را محمد(ص) روشن کرده بود. با اینکه نسل سوم هیچ وقت او را ندیده بودند،اما بارها گفته او را شنیده بودند: حسین از من
است و من از حسین!
و این نشانه راه بود.
▪️حسین(ع)که در کربلا توقف کرد عبیدالله هر روز نیرو میفرستاد. فرماندهی همه شان با عمر بن سعد بود. آن روز که علی(ع) فریاد زد: هرچه می خواهید از من بپرسید پیش از اینکه از میان شما بروم. به خدا سوگند به راههای آسمانها آشناترم تا راههای زمین! سعد ابی وقاص، پدر عمر سعد گفت : اگر راست میگویی، بگو موهای سر من چند تاست؟ علی(ع) گفت: خبر دیگری به تو میدهم! تو پسری در خانه داری که روزی پسر من حسین را خواهد کشت!
▪️عمر بن سعد آمده بود با او مذاکره کند. حسین(ع) فرمود: میدانم چرا با من میجنگی! همهاش به خاطر حکومت ری است! ولی اگر مرا هم بکشی گندم ری را نمیتوانی بخوری! عمر سعد خندید و گفت: حالا گندم نبود به جو هم راضی هستیم! حسین(ع) را کشت، اما خواب ری را هم ندید چه برسد حکومتش را!
▪️عاشورا. کربلا. جنگ با یک تیر شروع شد، با یک تیر هم تمام شد. تیر اول را عمر سعد زد و گفت: لشکر شاهد باشید و شهادت بدهید پیش عبیدالله که اولین تیر را من زدم. تیر آخر را هم وقتی زدند که دیدند نمیشود با حسین جنگید. تیر زهرآلود که خورد به قلبش جنگ تمام شد!
▪️سه بار برای لشکر عمر سعد سخنرانی کرد. از اسب می آمد پایین، میرفت بالای شتر تا همه ببینندش. عمر سعد دفعه آخر گفت: دستهایتان را بزنید به دهانتان و هلهله کنید تا صدای حسین(ع) را نشنوید! ترسید حرفهای حسین(ع) اثر کند در دل لشگریانش!
▪️سوار شتر شد. رفت و برگشت. لباس پیامبر را پوشید. عمامه او را گذاشت سرش. دوباره رفت، شاید کسی از آنها به خود بیاید. چند نفر اگر از چندین هزار نفر جدا میشدند باز هم حسین(ع) کشته میشد. اگر این کارها را میکرد فقط به خاطر آنهایی بود که غفلت آورده بودشان مقابل پسر پیامبر(ص). شاید از خواب غفلت بیدار شده و از هلاکت ابدی نجات یابند. او پسر پیامبری بود که غصه ایمان نیاوردن مشرکان را می خورد، به گونه ای که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود! پسر رحمه للعالمین! ۱۴۰۲/۵/۳
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
جلیلی از تبار همان غواصان دریادلی است که در راه دفاع از این مرز و بوم با دستان بسته به وسیله نظامیان بعثی زنده به گور شدند؛ با همان صفا، صداقت، مردانگی، ولایت مداری، اخلاص، غیرت، حمیت و تعصب نسبت به اسلام، انقلاب، ایران و مردم.
او یک پای خود را در راه دفاع از اسلام، انقلاب و ایران داده است، اما هرگز در مناظرات و تبلیغات به سابقه جبهه و جانباز بودنش اشاره هم نکرد!
هنوز طنین صدای حاج قاسم در گوشمان است که می گفت: «ایران حرم است»!
اما آقای پزشکیان می گوید: «ایران، قفس است»!
نگهبان این حرم باشیم با رای به کد44 ( جلیلی)
این پیام را به دوستان، آشنایان و فامیل خود پیامک کنید
بلوغ فکری و معنوی
انسان همانند بلوغ جسمی و جنسی، به بلوغ فکری و معنوی نیز دست مییابد. با این تفاوت که بلوغ جسمی و جنسی امری اجتنابناپذیر در روند زندگی است، اما بلوغ فکری و معنوی فرد، ارادی و وابسته به نوع اندیشهها، باورها و رفتارهای اوست.
🔹کودکی، نا آگاهی و سرکشی:
به یاد دارم در دوران کودکی گاه از دست پدر و مادرم دلخور میشدم. چرا که مدام به کارهایم ایراد میگرفتند. "این غذا را بخور، آن خوراکی را نخور، این لباس را بپوش، آن را نپوش، اینگونه حرف بزن و آن حرف را نزن، اینجا برو، آنجا نرو، با غریبهها جایی نرو، از غریبهها چیزی نگیر، با اینجور آدمها دوست نشو، این ساعت به کوچه و خیابان نرو و..." .
اما من دلم میخواست هر چه دوست دارم بخورم، هر جا دلم میخواهد بروم، با هر کسی عشقم میکشد دوست شوم، هر لباسی که میپسندم بپوشم. دلم میخواست کاملاً آزاد باشم، خوش بگذرانم، اما نمیشد. پدر و مادر "موی دماغم" بودند! هر وقت هم که اعتراض میکردم، میگفتند: "به خاطر خودت میگویم! اینها به نفع خودته! ما واقعاً تو را دوست داریم و خیر و صلاح تو را میخواهیم!"
آری! در دوران کودکی، دنیایی از خواستهها و تمایلات، ما را احاطه میکند. میل به آزادی مطلق و رهایی از قید و بندها، در تقابل با دستورات و محدودیتهای والدین قرار میگیرد. در این دوران، درک فلسفه این محدودیتها دشوار است و گاه منجر به دلخوری و چالش با بزرگترها میشود.
🔹تجربه، آگاهی، درک والدین:
حالا که بزرگ شدهام، درس خواندهام، تجربه اندوختهام، سرد و گرم روزگار را چشیدهام، دنیای اطرافم را شناختهام، اطلاعات و آگاهیم زیاد شده، تازه میفهمم که پدر و مادرم چقدر من را دوست داشتند!
آری! حال که تجربه و آگاهی، افق دید مرا گسترش داده است، درک میکنم که آن "نه" ها و "ممنوعیت" ها، ناشی از دلسوزی و عشق بیحد و اندازه والدین بوده است.
حالا میفهمم که همه آن امر و نهیها برای حفظ سلامتی جسمی، ذهنی و روانی من و تربیت درست من بود! قدردانی از این عشق و فداکاری، درک عمیقتری از جایگاه والدین و ارزش اطاعت از آنها را به ارمغان میآورد.
خدا میداند که اگر امر و نهی و راهنماییهای آن روزهای پدر و مادرم نبود، امروز مانند خیلی از بچههای دیگر چه سرنوشت شوم و بدی پیدا کرده بودم! ناهنجاری و مشکلاتی چون اعتیاد، ترک تحصیل، سوزاندن فرصت های طلایی، هدر دادن جوانی و در نهایت، یک عمر ندامت، حسرت و پشیمانی مانند خیلی های دیگر می توانست دامن من را هم بگیرد! جالب اینکه حالا خودم نسبت به تربیت بچههایم خیلی بیشتر از پدر و مادرم حساسیت دارم!
🔹درک حکمت امر و نهی الهی:
حالا که خوب فکر میکنم، میبینم ماجرای ما آدمها و امر و نهی الهی نیز همین گونه است. هر چه قدر که آدمی بزرگتر، عاقلتر، آگاهتر، پختهتر، با تجربهتر و فهمیدهتر شود، بیشتر به دلایل، حکمت ها و ارزش امر و نهی الهی پی میبرد. بهتر میفهمد که همه آنها به سود خود انسان و زندگی دنیا و آخرت اوست. درک عمیقتری از حکمت و فلسفه دستورات الهی پیدا میکند.
در این مرحله، اطاعت از خداوند، نه از روی اجبار، بلکه از سر عشق، معرفت و قدردانی از نعمات بیکران الهی صورت میگیرد.
راز اینکه پیامبران، امامان و اولیای الهی بدون کمترین چون و چرا، به دستورات خداوند عمل میکردند، در همینجا نهفته است. آنها به قله آگاهی و معرفت رسیدهاند. فلسفه و حکمت همه چیز را میفهمند.
اگر کسی به این بلوغ عقلی و معرفتی برسد، خوب میفهمد که خدا و انبیای الهی نسبت به انسانها بسیار بسیار مهربانتر و دلسوزتر از پدر و مادر آنهایند!
إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ؛ خداوند نسبت به مردم مهربان و دلسوز است.( حج/ ۶۵) رسول خدا(ص) حتی به شدت دلسوز مشرکان و بت پرستان بود! وقتی می دید که ایمان نمی آورند، نزدیک بودن جان به جان آفرین تسلیم کند:لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ.( شعرا/۳)
🔹خدایا! بالغمان کن!
خدایا! کمکمان کن تا بزرگ شویم! به بلوغ عقلی، فکری، معرفتی و معنوی برسیم تا دلیل، حکمت و ارزش امر و نهی تو را که در قرآن کریم و از زبان پیامبر اکرم(ص) و پیشوایان معصوم(ع) بیان شده است، بهتر و بیشتر بدانیم!۱۴۰۱/۱۲/۶
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
@aliasadizanjani110
زندگی پاک: در جستجوی حیات طیبه
از منبر که پایین آمدم، با لبخندی بر لب، سلام داد و دستش را به سویم دراز کرد. پاسخ سلامش را دادم و دستش را به گرمی فشردم. جوانی حدوداً سی ساله بود. میگفت: مهندسی مکانیک دارد و در یک شرکت خودروسازی کار میکند.
پرسید: "حاج آقا! میتوانم چند دقیقه طولانی! وقت شما را بگیرم؟!"لبخندی زدم و گفتم: چند «دقیقه طولانی» مثل «کچلِ مو فرفری» است!؟ خندید و گفت: "یه سوال دارم. یک پاسخ کوتاه، ساده و کاربردی هم میخواهم!" سری تکان دادم و با لبخند گفتم: "خدا به داد ما برسد! حالا سوالت چیه؟" گفت: "حاج آقا میخواهم یک زندگی پاکِ پاکیزه داشته باشم. چکار کنم؟"
گفتم: "پاسخ و راهکار خلاصه اش در قرآن است. «ایمان» و «عمل صالح»، راه رسیدن به یک زندگی سرشار از پاکی و پاکیزگی است که قرآن از آن به عنوان «حیات طیّبه» یاد میکند: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ. (نحل/97)"
گفت: "حاج آقا! جسارتاً این را که خودم هم میدانم. توضیح بیشتری میخواهم." گفتم: "«چند دقیقه» ای که گفتی تمام شد، اما برای «طولانی» اش باید گوشهای بنشینیم. ایستاده نمیشود." با خنده گفت: "حاج آقا! مگر شما جزو راست قامتان جاودانه تاریخ نیستید؟!؟" گفتم: "نه! ما دیگر به سبب کمر درد، شدیم جزو راست قامتان خوابیده تاریخ!"
رفتیم در گوشهای از مسجد نشستیم. چند نفر از حاضران هم که شاهد گفتگوی ما بودند، گفتند، اگر اشکالی ندارد، میخواهند در گفتگوی ما شرکت کنند. آنها نیز آمدند.
گفتم: "امیرالمومنین علی(ع) درباره موضوع زندگی پاک، تشبیه بسیار زیبا و گویایی دارد که خیلی خلاصه و کلی توضیح میدهم. آن حضرت میفرماید: كُن كالنَّحلَةِ إِن أَكَلَت أَكَلَت طَيِّبَاً وإِن وَضَعَت وَضَعَت طَيِّبَاً وإِن وَقَعَت عَلى عُودٍ لَم تَكسِرهُ؛
مانند زنبور عسل باش! فقط چیزهای پاک (شهد گلها و گیاهان) را میخورد. فرآوردهاش (عسل) هم پاک است و هنگامی که روی گل و گیاه مینشیند، هرگز آن را نمیشکند! (عیون الحکم و المواعظ، ص 392)"
زنبور بر خلاف مگس هرگز روی چیزهای آلوده نمینشیند و از آنها تغذیه نمیکند. گاه در جستجوی گل و گیاه کیلومترها پرواز میکند. اگر انسان هم خوردنیها، نوشیدنی ها، خواندنیها، دیدنیها، گفتنی ها و شنیدنیهایش پاک و حلال باشد، قطعاً زندگیاش پاک و دارای «حیات طیبه» خواهد شد. ادیان الهی آمدهاند تا پاکیها و پلیدیها را در قالب مفاهیمی چون «ایمان» و «عمل صالح» شناسانده و انسان را برای ساختن یک زندگی پاک رهنمون شوند.
عسلِ زنبور هم، پاکِ پاک و به تصریح قرآن کریم، شفابخش است: ِفيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ. (نحل/69) عسل اگر کاملاً طبیعی باشد بسیاری از بیماریها را شفا میبخشد. چنین اثر شفابخشی ریشه در نوع غذای زنبور عسل و برگرفته از هزاران خاصیت دارویی و درمانی گلها و گیاهان گوناگون است. خوراک جسم و جان انسان هم اگر پاک و حلال باشد، اندیشهها، گفتار، کردار، احساسات و عواطف او نیز پاک و شفابخش خواهد شد و با اثرگذاری در جان و دل انسانهای آماده و حقپذیر، آنها را احیا خواهد کرد.
تاثیر تربیتی انبیا و اولیا از همین جا ناشی میشود. شفابخشی آنان نسبت به بیماریهای جسمی، حتی شفابخشی پیراهن یوسف(ع) نیز ارتباط تنگاتنگی با پاکی خوراکیها، دیدنیها، شنیدنیها، اندیشهها، رفتارها و گفتارهای آنان دارد.
نکته آخر اینکه فرمود: زنبور عسل روی هر چوب و گل و گیاهی که مینشیند و از آن استفاده میکند، آن را نمیشکند و تباه نمیسازد. انسان مؤمن نیز همینگونه است. هنگامی که از خانه و کاشانه، اماکن عمومی، کوه، جنگل، دریا، طبیعت، فضای سبز، ماشین، وسایل نقلیه عمومی و دولتی و هزاران چیز دیگر استفاده میکند، هرگز نباید در آن تخریب و تباهی ایجاد کند. انسان مؤمن هرگز اسراف نمیکند و نعمتهای الهی را هدر نمیدهد. ۱۳۹۸/۳/۱۰
✍ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
@aliasadizanjani110
عوامل فرهنگی گرایش به کسب مال حرام
عوامل فرهنگی نقش بسیار مهمی در شکلگیری ارزشها، باورها و رفتارهای فردی و اجتماعی دارند. این عوامل میتوانند تأثیر مستقیمی بر گرایش افراد به کسب مال حرام داشته باشند. در ادامه به برخی از مهمترین عوامل فرهنگی مؤثر بر این گرایش اشاره میشود:
🔹ضعف ارزشهای اخلاقی و دینی:
تغییر سبک زندگی: تغییر سبک زندگی و گرایش به مدرنیته و فردگرایی میتواند باعث تضعیف ارزشهای اخلاقی و دینی شود.
کمرنگ شدن نقش خانواده و سنتها: کاهش نقش خانواده و سنتها در انتقال ارزشها و باورها میتواند به کاهش اهمیت اخلاق در جامعه منجر شود.
ترویج فرهنگ مصرفگرایی: فرهنگ مصرفگرایی و تأکید بر کسب ثروت به هر قیمتی میتواند باعث شود افراد برای رسیدن به اهداف مادی خود، به هر کاری دست بزنند.
🔹کم رنگ شدن مرزهای حلال و حرام:
برداشته شدن مرزهای حلال و حرام وکم رنگ شدن آن می توان در رفتن افراد به سمت کسب مال حرام موثر باشد. مهم ترین عوامل کمرنگ شدن مرزهای حلال و حرام عبارتند از:
تفسیرهای متفاوت از دین: تفسیرهای متفاوت و گاه متناقض از دین و ارائه تعبیرات مختلف از مفاهیم حلال و حرام میتواند باعث سردرگمی افراد شود.
تغییر مفاهیم اخلاقی: تغییر مفاهیم اخلاقی و جایگزینی برخی ارزشها با ارزشهای دیگر میتواند باعث شود که افراد مرز بین حلال و حرام را کمتر احساس کنند.
ترویج نسبیگرایی اخلاقی: ترویج نسبیگرایی اخلاقی و این باور که اخلاق نسبی است و بستگی به فرهنگ و زمان دارد، میتواند باعث تضعیف قضاوتهای اخلاقی شود.
🔹تأثیر فرهنگ عامه:
رسانهها و تبلیغات: رسانهها و تبلیغات با تأکید بر موفقیت مادی و ثروتاندوزی میتوانند الگوهای رفتاری نادرستی را در جامعه ترویج دهند.
سینما و تلویزیون: فیلمها و سریالها با نمایش سبک زندگی افراد ثروتمند و موفق میتوانند باعث ایجاد حس رقابت و تمایل به کسب ثروت در افراد شوند.
شبکههای اجتماعی: شبکههای اجتماعی با نمایش زندگی لوکس افراد و مقایسه زندگی خود با دیگران میتوانند باعث ایجاد احساس کمبود و ناامیدی و چشم وهم چشمی شده و برخی افراد را به سوی حرامخواری سوق دهند.
🔹فرهنگ رقابت و فردگرایی:
رقابت شدید در بازار کار: رقابت شدید در بازار کار و فشار برای موفقیت میتواند افراد را به انجام کارهای خلاف و کسب درآمد از راههای نامشروع سوق دهد.
فردگرایی و بیتوجهی به دیگران: فردگرایی و بیتوجهی به حقوق دیگران میتواند باعث شود که افراد برای رسیدن به اهداف خود، به دیگران آسیب بزنند.
🔹ضعف ساختارهای اجتماعی:
فساد اداری: وجود فساد اداری و عدم شفافیت در امور مالی میتواند به ایجاد انگیزه برای کسب درآمد از راههای نامشروع منجر شود.
عدم وجود عدالت اجتماعی: عدم وجود عدالت اجتماعی و تبعیض میتواند باعث ایجاد احساس محرومیت و نارضایتی در افراد شود و آنها را به دنبال راههای غیرقانونی برای بهبود وضعیت خود سوق دهد.
🔹راهکارها
برای مقابله با این چالش فرهنگی، میتوان اقدامات زیر را انجام داد:
تقویت ارزشهای اخلاقی و دینی: با آموزش ارزشهای اخلاقی و دینی به نسل جوان و ترویج سبک زندگی اسلامی
شفافیت و مبارزه با فساد: با ایجاد شفافیت در امور مالی و مبارزه جدی با فساد اداری
تقویت ساختارهای اجتماعی: با ایجاد عدالت اجتماعی و فرصتهای برابر برای همه افراد
توجه به نقش رسانهها: با کنترل محتواهای رسانهای و ترویج ارزشهای مثبت
تقویت نقش خانواده: با حمایت از خانواده و تقویت بنیان خانواده
🔺توجه:
عوامل فرهنگی تنها بخشی از عوامل مؤثر بر گرایش به کسب مال حرام هستند و عوامل فردی، اجتماعی و اقتصادی نیز در این زمینه نقش مهمی ایفا میکنند. برای مقابله با این پدیده پیچیده، نیاز به یک رویکرد جامع و همه جانبه داریم که در آن تمامی ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. ۱۴۰۳/۵/۲۳
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
عوامل فردی گرایش به کسب مال حرام
یکی از گناهان و ناهنجاریهایی که به شکل های گوناگون در جامعه رواج دارد حرامخواری است. حرامخواری در ادیان الهی به شدت نهی و نکوهش شده است و آثار زیانباری در زندگی دنیا و آخرت انسان دارد.
عوامل گرایش به مال حرام بسیار متنوع و پیچیده هستند و میتوانند از عوامل فردی تا اجتماعی و حتی فرهنگی متاثر باشند.
عوامل فردی، یکی از مهمترین مؤلفههایی است که در این زمینه نقش ایفا میکند. در ادامه، به برخی از مهمترین عوامل فردی گرایش به کسب مال حرام اشاره خواهیم کرد:
🔹عوامل روانشناختی
وسوسههای شیطانی: یکی از مهمترین دلایلی که افراد را به سمت مال حرام سوق میدهد، وسوسههای نفسانی و شیطانی است. این وسوسهها میتوانند به شکل طمع، حرص، حسادت و... ظاهر شوند.
طمع و حرص: یکی از قویترین انگیزهها برای کسب مال حرام، طمع و حرص بیحد و حصر است. افراد طمعکار، همیشه به دنبال کسب درآمد بیشتر و ثروتاندوزی هستند و ممکن است برای رسیدن به این هدف، به هر کاری دست بزنند.
احساس حقارت و کمبود: افرادی که احساس حقارت یا کمبود میکنند، ممکن است برای جبران این احساسات، به دنبال کسب ثروت و قدرت باشند و برای رسیدن به این هدف، از راههای نامشروع استفاده کنند.
عدم رضایت از وضعیت موجود: افرادی که از وضعیت مالی یا اجتماعی خود راضی نیستند، ممکن است برای تغییر این وضعیت، به دنبال راههای سریع و آسان باشند، حتی اگر این راهها نامشروع باشند.
کمالگرایی افراطی: افراد کمالگرا ممکن است برای رسیدن به اهداف خود، تحت فشار زیادی قرار بگیرند و در نتیجه، به انجام کارهای خلاف و کسب درآمد از راههای نامشروع روی آورند.
🔹عوامل شخصیتی
ضعف اراده: افرادی که اراده ضعیفی دارند، ممکن است در برابر وسوسههای دنیوی مقاومت نکنند و به راحتی به انجام کارهای خلاف کشیده شوند.
عدم مسئولیتپذیری: افرادی که مسئولیتپذیری کمی دارند، ممکن است به عواقب اعمال خود فکر نکنند و به راحتی به انجام کارهای خلاف دست بزنند.
خودمحوری و خودخواهی: افرادی که خودمحور و خودخواه هستند، ممکن است به دیگران و حقوق آنها اهمیتی ندهند و برای رسیدن به اهداف خود، به هر کسی آسیب بزنند.
🔹عوامل اعتقادی
ضعف ایمان: ضعف ایمان و باورهای دینی میتواند باعث شود که افراد به ارزشهای اخلاقی و دینی بیتوجه باشند و به راحتی به انجام کارهای خلاف روی آورند.
عدم شناخت کافی از دین: افرادی که شناخت کافی از دین و احکام آن ندارند، ممکن است مرز بین حلال و حرام را تشخیص ندهند و به راحتی به انجام کارهای خلاف کشیده شوند.
جهل و ناآگاهی: نداشتن آگاهی کافی نسبت به مضرات مال حرام و عواقب آن، میتواند یکی از دلایل گرایش به مال حرام باشد. بسیاری از افراد به دلیل عدم آگاهی از آثار مخرب مال حرام بر زندگی فردی و اجتماعی خود، به راحتی به این کار روی میآورند.۱۴۰۳/۵/۲۲
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
بصیرت؛ چراغی در تاریکیها
أمیرالمؤمنین علی (ع):
العامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَةٍ كالسّائرِ عَلى سَرابٍ بِقِيعَةٍ، لا تَزيدُهُ سُرعَةُ سَيرِهِ إلاّ بُعدا؛
كسى كه بدون بصيرت عمل كند، مانند كسى است كه به دنبال سراب بيابان راه پيمايد. او هر چه تندتر رود دورتر مىافتد.(أمالی مفید، ص۴۲، ح۱۱)
این حدیث، به زیبایی اهمیت بصیرت در زندگی را نشان میدهد. بصیرت به معنای بینش، شناخت دقیق و درک درست از حقایق است. این ویژگی ارزشمند، راهنمای انسان در پیچ و خمهای زندگی بوده و او را از گمراهی و اشتباه مصون میدارد.
امام علی (ع) در این حدیث، بصیرت را به آب زلال و حقیقت را به چشمهای جوشان تشبیه کردهاند. کسی که بدون بصیرت در پی حقیقت باشد، مانند انسان تشنه ای است که در بیابان، به دنبال سراب میدود. هرچه بیشتر بدود، از آب حقیقی دورتر میشود.
🔹دلایل تاکید بر اهمیت بصیرت:
پیشگیری از اشتباه: همانطور که در حدیث آمده است، عمل بدون بصیرت مانند دویدن در بیابان به دنبال سراب است. هرچه سریعتر حرکت کنیم، از هدف اصلی دورتر میشویم. در زندگی نیز اگر بدون شناخت کافی و بصیرت قدم برداریم، ممکن است به جای رسیدن به موفقیت، به بنبست برسیم.
تصمیمگیری صحیح: در هر لحظه از زندگی با تصمیمگیریهای مختلفی روبرو هستیم. بصیرت به ما کمک میکند تا با تحلیل دقیق اطلاعات و شناخت گزینههای مختلف، بهترین تصمیم را انتخاب کنیم.
ایجاد آرامش درونی: داشتن بصیرت به معنای درک جایگاه خود در جهان و شناخت هدف زندگی است. این امر باعث ایجاد آرامش درونی و کاهش اضطراب میشود.
مقاومت در برابر وسوسهها: افراد با بصیرت و شناخت به راحتی فریب تبلیغات و وسوسههای دنیوی را نمیخورند و ارزشهای واقعی زندگی را بهتر تشخیص میدهند.
رشد و تعالی فردی: بصیرت، کلید رشد و تعالی فردی است. با کسب دانش و آگاهی بیشتر، میتوانیم استعدادهای خود را شکوفا کرده و به کمال برسیم.
🔹چگونه به بصیرت برسیم؟
برای دستیابی به بصیرت، میتوانیم از راهکارهای زیر استفاده کنیم:
مطالعه و تحقیق: مطالعه کتابهای مفید، مقالات علمی و اخبار معتبر، به افزایش دانش و آگاهی ما کمک میکند.
تفکر و تعقل: با تفکر عمیق در مورد مسائل مختلف، میتوانیم به درک بهتری از جهان، حوادث و خودمان برسیم.
مشورت با افراد باتجربه و دانا: مشورت با افراد باتجربه و دانا، میتواند راهنمای خوبی برای ما باشد.
دعای خیر: از خداوند متعال درخواست کنیم که به ما بصیرت و روشنایی عطا کند.
🔹نکات تکمیلی
بصیرت در ابعاد مختلف زندگی: بصیرت تنها در مسائل دینی و اعتقادی اهمیت ندارد، بلکه در همه ابعاد زندگی از جمله مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و شخصی نیز نقش مهمی ایفا میکند.
بصیرت و عمل: داشتن بصیرت به تنهایی کافی نیست، بلکه باید آن را در عمل پیاده کنیم. یعنی بر اساس شناخت و آگاهی درست خود، تصمیم بگیریم و عمل کنیم.
بصیرت و تعصب: بصیرت با تعصب تفاوت دارد. فرد با بصیرت، با دید باز به مسائل نگاه میکند و به نظرات دیگران نیز احترام میگذارد، در حالی که فرد متعصب، به عقاید نادرست خود پایبند است و به نظرات دیگران گوش نمیدهد. ۱۴۰۳/۵/۲۱
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
حوادث خارق العاده پس از شهادت امام حسین(ع)- قسمت چهارم
۶- گریه پیامبران: براساس روایات متعدد، پیامبران، صدِّیقان و شهدا نیز در مصیبت امام حسین گریستند. برپایه روایتی از امام صادق(ع)، فاطمه زهرا، هزاران پیامبر، صدِّیق، شهید و هزاران هزار تن از کروبیان در شهادت حسین(ع) گریه کردند. آن حضرت خود نیز گریست و فرمود: ای ابابصیر! هرگاه به اولاد حسین نگاه می کنم به علت آنچه بر پدرشان گذشته است نمی توانم از گریه خود داری کنم.( کامل الزیارات، ۱۶۹ و ۱۷۸)
۷- گریه فرشتگان: افزون بر روایات متعدد، امام سجاد در مجلس یزید فرمود: من فرزند کسی هستم که فرشتگان آسمان بر او گریستند.(مناقب آل ابطالب۴/۱۸۲) آن حضرت همچنین هنگام ورود کاروان اسرای اهل بیت به مدینه فرمود: ای مردم! کدام یک از مردان شما پس از قتل حسین، دلشاد خواهد بود؟ ...در حالی که هفت آسمان، دریاها با امواجشان، زمین با همه وسعتش، درختان با همه شاخه هایشان، ماهی ها در اعماق دریاها، فرشتگان مقرب و همه اهل آسمانها بر او گریستند؟!(مثیر الاحزان، ص۱۱۳؛ الملهوف،ص ۲۲۹)
همچنین در روایات متعددی از امام باقر و صادق نقل شده است که فرشتگان در همه ساعات شبانه روز با هیئت غبار آلود و عزادار بر سر قبر امام حسین حضور دارند و برای مظلومیت آن حضرت گریه و برای زائران او دعا می کنند.( کامل الزیارات، ص۱۷۶)
۸-گریه جنیان مومن: براساس روایات متعدد جنیان نیز در عزای امام حسین گریستند و بران حضرت نوحه سرایی کردند. ابن قولویه در کتاب کامل الزیارات، بابی را با عنوان « نوح الجنّ علی الحسین» به این روایات اختصاص داده است. در منابع اهل سنت نیز روایات متعددی در این باره وجود دارد.
از جمله صفوان جمّال نقل می کند:در مسیر مدینه به مکه در خدمت امام صادق بودم. آن حضرت را محزون و شکسته و غمناک دیدم. وقتی از سبب آن پرسیدم، فرمود: اگر آنچه را که من میشنوم تو نیز میشنیدی چنین پرسشی نمیکردی! گفتم: مگر چه میشنوید؟ فرمود: ناله فرشتگان و نفرین آنان بر قاتلان امیر مومنان علی علیه السلام و قاتلان حسین و ناله جنیان و گریه فرشتگانی که دور قبر حسین به شدت در جزع و فزع هستند، با این وجود آیا آب و خواب و خوراک میتواند گوارا باشد؟!( کامل الزیارات، ص۱۸۷) ۱۴۰۳/۵/۱۷
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
حوادث خارق العاده پس از شهادت امام حسین(ع)- قسمت دوم
حادثه عاشورا از جهت ماهیت, اهداف و آثاری که بر جای گذاشت، یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ است. در این حادثه یک انسان کامل و یارانش برای حفظ کامل ترین و آخرین دین الهی به شهادت رسیدند.
حوادث خارق العاده ای که پس از شهادت امام روی داد نشانه عظمت و بزرگی این مصیبت است. مصیبتی که در تاریخ اسلام و همه آسمانها و زمین مصیبتی بزرگتر از آن نیست:مُصيبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِيَّتَها فِي الإسْلامِ وَفِي جَميعِ السَّماواتِ وَالاْرْضِ
گزارش های مربوط به این حوادث خارق العاده، افزون بر منابع روایی شیعه در منابع اهل سنت نیز به چشم می خورد و بسیاری از آنها از امامان معصوم نقل شده اند.
برخلاف تصور برخی، این حوادث با بدیهیات عقلی و شواهد نقلی ناسازگار نیست. حوادثی شگفت انگیز تر از آنها در معجزات و کرامات نقل شده از پیامبران و امامان معصوم گزارش شده است.
این حوادث دلیل حقانیت امام حسین و قیام خونین آن حضرت است و می تواند همانند مشعل هدایت، راه حق را برای اهل شک وتردید نشان دهد.
مهم ترین این حوادث عبارتند از:
۱- خورشید گرفتگی: پس از حادثه عاشورا، خورشید گرفتگی باعث تاریکی شگفت آسمان شد به گونه ای که حتی ستارگان دیده می شدند.( کامل الزیارات، ص۱۶۱؛ المعجم الکبیر۳/۱۱۴)برخی از مردم گمان کردند که قیامت برپا شده است.( السنن الکبیر۳/۳۳۷)
۲- وزش بادهای سرخ و سیاه: هنگام شهادت امام حسین(ع) باد سرخی وزید و غباری به شدت سیاه( خاکستر) همه جا را گرفت و تاریک کرد به گونه ای که چیزی دیده نمی شد و مردم گمان کردند که عذاب نازل شده است. این وضعیت تا ساعتی ادامه داشت و سپس عادی شد.( اللهوف، ص۱۷۷؛ الامالی،ص۱۷۷)
۳- بارش خون: براساس روایات و گزارش های متعدد پس از شهادت امام حسین ، از آسمان بارانی به رنگ خون بارید به گونه ای که دیوار خانه ها سرخ شد. این حادثه به بصره، کوفه، شام و خراسان نیز رسید.( الامالی، ص۳۳۰؛ کامل الزیارات،ص۱۶۰؛ التاریخ الکبیر، ج۴, ص۱۲۹) ۱۴۰۳/۵/۱۵
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
⭕️عملیات خونخواهی اسماعیل هنیه چقدر متفاوت خواهد بود؟
✍️طی سالیان اخیر، نوع عملیاتهای انتفام گیرانه ایران در عین مشابهتها در استفاده از موشک، پهباد و ... ، تفاوتهای را هم داشته است. تفاوتها هم در انتخاب افراد مورد هدف، جغرافیای شلیک و جغرافیای مورد اصابت، نوع امکان و تاسیسات مورد هدف، زمان عملیات، نوع و تعداد تسلیحات محوری و جانبی مورد استفاده و ... نیز متنوع بوده است.
🔸در کنار این موضوعات، روح و فرامتن عملیات، هدفگذاریهای نظامی و تاکتیکی، پیامهای محاسباتی و راهبردی عملیات؛ نوع، جهت، محتوا و شکل هر عملیاتی را دچار تغییرات و تاحدودی متفاوتتر میکند. به طور مثال ایران درعملیات وعده صادق، جغرافیای شلیک را از داخل ایران انتخاب کرد، نیروی عملیات کننده ایرانی بودند، نوع عملیات بسیار بزرگ و گسترده بود، اهداف عملیات و جغرافیای مورد اصابت، نقاط مختلف سرزمین های اشغالی بود، عمداموشک بالستیک مورد استفاده قرار گرفت، تعداد گسترده پهپادها برای ایجاد چالش در سامانههای دفاعی مهم و روشن بود. همه اینها همزمان متناسب با اتفاقی بود که در سفارت ایران در سوریه و به نسبت جایگاه فرماندهانی بود که در آنجا به شهادت رسیدند، انجام شد.
👈 درباره شهادت اسماعیل هنیه نیز بخشهای از عملیات خونخواهی او را میتوان گمانهزنی کرد و تفاوتهای قابل پیش بینی را حدس زد. به نظر میرسد که عملیات خونخواهی جدید ایران چارچوبهای ذیل را به همراه خواهد داشت:
1️⃣ عملیات خونخواهی علاوه بر افکار عمومی ایران، تلاش خواهد کرد که یک رضایتمندی معقول و مطلوب را در افکار عمومی مردم فلسطین نیز تامین کند.
2️⃣ عملیات خونخواهی ایران، چارچوبی از انتقال پیام را دنبال خواهد کرد که خطوط قرمز جدیدی درباره تلاش و تمایل برای ترور دیگر رهبران ارشد غیر ایرانی محور مقاومت را برای رژیم صهیونیستی ترسیم کند.
3️⃣ عملیات خونخواهی، درجه جدید و عزم مجددی از حساسیت ایران درباره ماجراجویی در خاک خود را به جبهه صهیونیستی و پشتیبانان آن منتقل خواهد کرد.
4️⃣ ایران در عملیات خونخواهی، یا قدرت توان نظامی به نمایش گذشته خود را تثبیتتر می کند و یا سطح جدیدتر و متفاوتتری از قابلیتهای عملیاتی را به نمایش خواهد گذاشت. هر دو چارچوب رو به جلو خواهد بود و دست ایران برای انجام هر دو گزینه، باز هست.
5️⃣ در نوع تاکتیک احتمالی عملیات خونخواهی نیز ابهام آفرینی جدی وجود دارد که به نظر میرسد که فریب یا کم اثر کردن قدرت دفاع دشمن را دنبال میکند. تاکتیک عملیات را فرماندهان بر اساس آخرین برآورد اطلاعاتی، محاسبات نظامی و نوع عملیات خونخواهی و پیامی و یا محاسباتی که میخواهند صادر کنند، تعیین خواهند کرد.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغی
https://t.me/joinchat/O_wgT4ssrxyYuea6
چند نمونه از
اقدامات اطلاعاتی کشور
علیه صهیونیست ها بمناسبت خود تحقیری اخیر در فضای مجازی
1⃣عملیات بیت لید:
منطقه بیت لید حفاظتی ترین منطقه در اسرائیل است که تمام نهادهای اطلاعاتی داخلی اسرائیل و ارتش و پلیس آن به آنجا رصد دارند،
و تمام نهادهای آنان در آن منطقه خانه های امنیتی بسیاری دایر کرده اند، و در طی عملیات بیت لید چنان ضربه ای به آنان وارد شد که رئیس جمهور وقت اسرائیل آن را با حمله ۳۰ جنگنده به اسرائیل برابر دانست!
2⃣. عملیات نابودی شین بت:
در این عملیات تمام معاونت های شین بت و اکثر مدیران آن کشته شدند و ساختمان مرکزی شین بت در اسرائیل نابود و دستگاه اطلاعاتی امنیت داخلی آنها کور و فلج شد،
این ضربه در اندازه ای بد بود که اسرائیل برای ترمیم شین بت مجبور به استفاده از دستگاه های اطلاعاتی آمان و موساد جهت جایگزین کردن نیروهای از دست رفته شد.
3⃣ نابودی هسته مرکزی گروهک های تروریستی:
در طی این واقعه واجا موفق شد تمام هسته های مرکزی آنتیفا، گروهک تروریستی الاحوازی، مجاهدین خلق، تشکیلات اطلاعاتی داعش و رئیس آن، احرارة الشام، و معاونت متساوای موساد را در تفلیس، نابود کند!
دقت بفرمایید که متساوا مسئول جمع آوری اطلاعات و ترور هدفمند است و ترور رئیس چنین معاونتی چه ضربه خطرناکی است.
4⃣ حمله موشکی گسترده به اربیل(که البته شناسایی بسیاری از مکان های آنان توسط حفاظت اطلاعات ودجا انجام شد) و کشته شدن معاونت متساوای موساد برای دومین بار در طول تاریخ موساد.
5⃣ نفوذ عمیق در کابینه رژیم صهیونیستی، به گونه ای که وزیر انرژی اسرائیل, سالها برای کشور ما جاسوسی میکرد و به کشورمان رفت و آمد داشت
و شبکه سازی گسترده ای در بدنه اسرائیل کرد، و اسرائیل چه دیر فهمید که وزیرشان نیروی ما بوده و حجم عظیمی از اطلاعات محرمانه اسرائیل را به ما انتقال داده!
6⃣ مونیکا آلفرد وایت، بانوی مجاهدی که مسلمان شد! مونیکا آلفرد وایت از نیروهای ارشد اطلاعاتی آمریکا بود که توسط دستگاه اطلاعاتی واجا جذب و ۱ سال در آمریکا بوده و اطلاعات محرمانه سنگینی از آمریکا به کشور ما منتقل کرد
و یک نمونه از این اطلاعات، شبکه مشترک اطلاعاتی ناتو و متحدان آسیایی آنان+اسرائیل است!
7⃣ در مورد جاسوسی تجهیزاتی و صنعتی نمیتوان حرف خاصی زد، فقط سر بسته این نکته گفته شود جاسوسان ما توانستند اطلاعات بخش اعظمی از قدرت دریایی اسرائیل جاسوسی را به کشور منتقل کنند، که یک نمونه ی عادی آن زیر دریایی دلفین اسرائیل است!
8⃣ شناسایی پایگاه های موشکی اسرائیل و شناسایی تمام خانه های امن آنها در فلسطین اشغالی+کشتن پدر موشکی اسرائیل در هتل امنیتی آنها(پاسخ ما به سیاست هزار ضربه چاقوی موساد)
✅ اینها فقط بخش کوچکی از اقدامات اطلاعاتی کشورمان هست، و خواستیم تو دهنی محکمی به خود تحقیرها باشد
وگرنه عملیات ۷اکتبر که ۱۶ سال پروسه آمادگی آن طول کشید و نه آمان به آن پی برد و نه شاباک و موساد، جای خود دارد!
#خودتحقیری_ممنوع
بسم الله الرحمن الرحیم
از پشت دوربین دید در شب
دربارهٔ ترور اسماعیل هنیه و وظیفهٔ ما در این صبح کدر
✍🏼جهادتببین
۱
هفتهٔ پیش به ترامپ سوءقصد شد. کجا؟ در قلب آمریکایی که بالاترین بودجهٔ نظامی جهان را دارد. چطور؟ جلوی چشم صدها محافظ و اطلاعاتی و امنیتی. چه شد؟ هیچ. صدا از احدی درنیامد که امنیت آمریکا ضعیف است و رئیس جمهور سابق قماربازش میان حلقهٔ قویترین محافظینش ترور نافرجام را با تکتیرانداز تجربه میکند. مردک هم در هیبت ابرقهرمانی با گوش شکستهٔ کشتیگیروار، مشت پیروزی در هوا تکان داد که کوچکترین ضعفی در رسانهها مخابره نشود.
۲
ترور سکهای دوروست. روی دردناک و حرصدرآورش، نفوذ است، سوءاستفاده از خلأها و ضعفها. روی دیگری هم اما دارد: ترس. وحشت از نبرد مستقیم. کسی که جگر رویارویی ندارد، از قفا و ناغافل میزند. پس تروریست قوی نیست، ترسوست و بیشرف. شرافت نبرد تنبهتن ندارد.
۳
یهود همیشه مثل موش فاضلاب، کارش را با نفوذ و کثافتکاری پیش برده. تاریخ بخوانید میبینید همیشه زیرزیرکی مشغول زدوبند و بزن دررو بوده. مهم است تصویر واقعی یهود را نه در آینهٔ رسانههای پروارشده با دلارهایش، که در تاریخ ببینیم. بدانیم با بزدلان طرفیم و در ذهن خودمان برایشان هیمنه نسازیم. هیمنه از آن خیبرشکنی بود که هرگز شمشیری بر گردهاش ننشست بس که رخبهرخ میجنگید و نمیگریخت…
۴
غزه باتلاق رژیم شده. همه میدانند رژیم تا خرتناق در خون شهدای غزه فرورفته و جنگ را باخته، درست همانطور که آمریکا در ویتنام و افغانستان و عراق بیآبرو شد. آسانترین راه گریز از این مهلکه، تغییر میدان است، تغییر طرف مقابل. رژیم دارد همهٔ زورش را میزند که پای ایران را به جنگ مستقیم باز کند. چطور؟ اینطور:
۵
هنیه، رحمت خدا بر او باد، در قطر اقامت داشت، قطری که رژیم کودک کش اسرائیل اشراف کامل و بینقص اطلاعاتی بر آن دارد. زدن هنیه در قطر هیچکاری نداشت، اما لزومی هم نداشت، چون او رئیس شاخهٔ سیاسی حماس بود و مرافعهٔ رژیم با شاخهٔ نظامی است. ترور هنیه در تهران، تقلای رژیم برای
۱-بیاعتبارکردن سازمانهای امنیتی ایران و
۲- کشاندن پای ایران به جنگ است.
۳_مانور قدرت
حالا ببینید چه کسانی در داخل، با خودتحقیری و ناله و یا خردهفرمایش بیتخصص به قوای نظامی، دارند درست در زمین خواستههای رژیم بازی میکنند!
۶
درحالیکه عدهای از هموطنان، با متلک به امنیتیها به خیال خودشان دارند اکت سیاسی میکنند، خبرگزاریها و شبکههای صهیونها، مرتب از مردمشان میخواهند چراغقوه و کنسرو بردارند و خودشان را به پناهگاهها برسانند! تفاوت چهرهٔ ایران در داخل و خارج از مرزهایش را میبینید؟ رژیم آسمان موشکبارانش را یادش نرفته.
رژیم بهتر از من و شما یادش هست در شرایطی که هیچیک از قدرتهای دنیا جرئت تو گفتن به او را نداشتند، موشکهای ساخت ایران چند صد کیلومتر را در دل شب طی کردند و گنبد آهنین اسرائیل را با وعدهٔ صادق به استهزا گرفتند.
پس او که باید بداند قوی است و توان مقابله و پاسخ دارد، ماییم که عدل همیشه در بزنگاهها یادمان میافتد خودتحقیری کنیم! با زخم زبان و متلکهایی که همه از سر بیسوادی و نابلدی و بیخبری است، قوای نظامی کشور را تضعیف کنیم. ما، همین ما که هر شب آسوده میخوابیم و حتی خبردار نمیشویم جوانان گمناممان چند عملیات تروریستی را در سکوت خنثی کردند. ما که وقتی فخریزاده و سیدرضیمان را میزنند باید به مدد سخنرانی دشمن و ویکیپدیا بفهمیم چه سرمایههای نظامی امنیتی علمی گرانمایهای داریم که بی که معطل تشکر و تحسین ما بمانند، کارشان را کردهاند و میکنند…
۷
در فتنهها و غبارها، چشممان باید به دهان کسی باشد که چشمش، دوربین دید در شب است. تاریکی را میشکافد و عرصه را روشن میبیند.
بزرگ قبیلهمان به رژیم منحوس گفته مهمان عزیز ما را به شهادت رساندید، در حریم ایران حادثهٔ تلخ و سختی را رقم زدید و ما وظیفهمان میدانیم خونخواه مهمانمان باشیم.
نه یک قدم جلوتر، نه یک قدم عقبتر از ولی. شانهبهشانهاش، به هر چه گفت، عمل میکنیم.
ما که تخصص نظامی نداریم، خردهفرمایش نمیکنیم، زمان مشخص نمیکنیم، فشار نمیآوریم، نابلدیمان را اهرم فشار روی شانهٔ بلدها و کارکشتههامان نمیکنیم. به جای همهٔ اینها دعایشان میکنیم و سلامتی و موفقیتشان را از خدا میخواهیم.
۸
نادانتر از نادان کسی است که این حادثهٔ تلخ را به تحلیف رئیس جمهور و شروع دولت او و اصلاحات مربوط بداند. پزشکیان با نطقش در مجلس ما را در جهان سربلند کرد. عزتمندانه و شرافتمندانه پشت کودکان مظلوم غزه ایستاد و هنیه را به برادری، مقتدرانه و صمیمانه در آغوش فشرد تا دنیا بداند جمهوری اسلامی پشت سرزمین زیتون ایستاده.
دشمن را گم نکنیم. جبههٔ خودی و غیرخودی را اشتباه نگیریم. شر مطلق این عالم، اسرائیل است که باید از صحنهٔ روزگار محو شود.
ان شاء لله
نقش دوستان در شکلگیری شخصیت افراد
در آموزه های اسلامی تاکید زیادی بر انتخاب دوست خوب و نقش دوستان در شکل گیری شخصیت انسان شده است.
از دیدگاه روانشناسی نیز، گروه دوستان نقش بسزایی در شکلگیری شخصیت افراد، به خصوص در دوران کودکی و نوجوانی ایفا میکنند. این تاثیر از طریق مکانیزمهای مختلفی از جمله یادگیری مشاهدهای، هنجارهای گروهی و فشار همسالان اعمال میشود.
🔹یادگیری مشاهدهای:
کودکان و نوجوانان با مشاهده و تقلید رفتار دوستان خود، بسیاری از رفتارها، ارزشها و باورها را میآموزند. به عنوان مثال، اگر کودکی در گروهی از دوستانی باشد که به طور مرتب دروغ میگویند، احتمال اینکه او نیز دروغگو شود، افزایش مییابد.
🔹الگوبرداری: نوجوانان اغلب از رفتار و ارزشهای دوستان و همسالان خود الگوبرداری میکنند. اگر با دوستان مثبتی معاشرت کنند، احتمال اینکه خودشان نیز رفتارهای مثبت داشته باشند بیشتر است. در مقابل، اگر با دوستان منفی معاشرت کنند، ممکن است در معرض خطر رفتارهای پرخطر مانند سوء مصرف مواد یا جرم قرار بگیرند.
🔹هنجارهای گروهی:
هر گروه اجتماعی دارای مجموعهای از هنجارها یا قواعد نانوشتهای است که رفتار اعضای آن گروه را تعیین میکند. افراد برای پذیرفته شدن در گروه، تمایل دارند که با این هنجارها مطابقت داشته باشند. به عنوان مثال، اگر در گروهی از دوستان، مرسوم باشد که نمرات تحصیلی با تقلب کردن بالا برده شود، ممکن است دانشآموزی که به طور معمول تقلب نمیکند، تحت فشار قرار بگیرد تا برای حفظ جایگاه خود در گروه، تقلب کند.
همچنین اگر در گروهی مثلا نماز خواندن، رعایت حجاب، پایبندی به حلال و حرام و مانند آنها مرسوم باشد، این که جوان و نوجوانان این گروه این مسائل را رعایت کنند زیاد است.
🔹فشار همسالان:
فشار همسالان به تمایلی اطلاق میشود که افراد برای مطابقت با رفتار و نظرات گروه خود احساس میکنند. این فشار میتواند هم مثبت و هم منفی باشد. فشار همسالان مثبت میتواند افراد را به انجام رفتارهای سازنده مانند تلاش برای پیشرفت تحصیلی، رعایت حقوق دیگران، درستکاری یا شرکت در فعالیتهای ورزشی تشویق کند.
با این حال، فشار همسالان منفی نیز میتواند افراد را به انجام رفتارهای مخرب مانند مصرف مواد مخدر، خشونت یا رفتارهای خطرناک و نادرست و ناهنجار سوق دهد.
🔹 نیاز تعلق به گروه: انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و نیاز ذاتی به تعلق به گروه دارند. در دوران نوجوانی، این نیاز به شدت افزایش مییابد و گروه همسالان به منبع اصلی حس تعلق تبدیل میشود. نوجوانان در گروه همسالان خود احساس میکنند که پذیرفته شده و درک میشوند، که این امر به شکلگیری هویت و عزت نفس آنها کمک میکند.
احساس تعلق به گروه میتواند به افراد «اعتماد به نفس» و «احساس ارزشمندی» بدهد.
🔹حمایت اجتماعی: علاوه بر موارد فوق، «حمایت اجتماعی» نیز میتواند نقش مهمی در شکلگیری شخصیت افراد ایفا کند. دوستان میتوانند منبع مهمی از «حمایت عاطفی» باشند و به افراد کمک کنند تا با مشکلات خود کنار بیایند.
🔹نقش والدین و مربیان:
در حالی که گروه دوستان میتوانند تاثیر قدرتمندی بر شکلگیری شخصیت افراد داشته باشند، نقش والدین و مربیان نیز نباید نادیده گرفته شود.
والدین و مربیان میتوانند با آموزش مهارتهای مقابله با فشار همسالان، تشویق به انتخاب دوستان مثبت و ایجاد محیطی گرم و حمایتی در خانه، به فرزندانشان کمک کنند تا در برابر فشارهای منفی گروه دوستان مقاومت کنند.
در نهایت، میتوان گفت که گروه دوستان یکی از عوامل مهمی است که در شکلگیری شخصیت افراد، به خصوص در دوران کودکی و نوجوانی، نقش دارد.
با درک این موضوع، والدین و مربیان میتوانند به فرزندانشان کمک کنند تا از تاثیرات مثبت گروه دوستان بهرهمند شوند و از تاثیرات منفی آن در امان بمانند. ۱۴۰۳/۵/۳
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
فضای مجازی، میدان مین آبرو !
مقدمه
امروزه با گسترش روزافزون استفاده از فضای مجازی، شاهد انتشار محتوای توهینآمیز، افترا، تهمت، تخریب، تمسخر، غیبت و بدگویی نسبت به برخی افراد و گروهها و بردن آبروی آنها هستیم. این پدیده نه تنها به لحاظ اخلاقی و انسانی ناپسند است، بلکه از نظر شرعی و قانونی نیز مردود شمرده میشود.
🔹قبل از اشتراکگذاری، فکر کنیم!
همه ما در قبال انتشار چنین محتوایی مسئول هستیم و باید از به اشتراک گذاشتن آن خودداری کنیم و نسبت به انتشار آن از سوی دیگران واکنش نشان دهیم. به یاد داشته باشیم که:
آبروی افراد حرمت دارد: طرح اتهامات بدون مدرک و مستند معتبر، به سادگی آبروی افراد را خدشهدار میکند و جبران آن چه بسا غیرممکن یا بسیار دشوار می باشد.
بازیچه دست افراد و گروهها نشویم: گاهی برخی افراد و گروهها برای تخریب رقبای سیاسی خود از تهمت، تخریب و افشاگری استفاده میکنند. ما نباید با بازنشر این مطالب، در این بازی کثیف آنها شریک شویم.
پاسخگوی اعمال خود خواهیم بود: روزی باید در پیشگاه خداوند متعال پاسخگوی همه گفتهها و اعمال و کردار ریز و درشت خود باشیم:
وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛
و از چیزی که به آن علم نداری [بلکه برگرفته از شنیدهها، سطحینگریها، بدگمانی هاست] پیروی مکن؛ زیرا گوش و چشم و دل [که ابزار علم و شناخت واقعیاند] مورد بازخواستاند.
(اسراء: 36)
حتی تک تک کلمات ما ثبت و ضبط میشود: مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ؛سخنی بر زبان نیاورد جز آنکه همان دم فرشتهای مراقب و آماده است.(ق/۱۸)
هیچ کلمهای از زبان ما به هدر نمیرود و در روز قیامت مورد حسابرسی قرار خواهد گرفت.
🔹آخرت خود را به حراج نگذاریم !
مراقب باشیم که دین و آخرت خود را فدای دنیای دیگران نکنیم. رسول خدا(ص) فرمودند: شَرُّالنّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ، وَ شَرٌّ مِنْ ذلِک مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیا غَیرِهِ؛
"بدترین افراد کسی است که آخرت خود را به دنیایش بفروشد و بدتر از او آن کسی خواهد بود که آخرت خود را برای دنیای دیگری بفروشد."(بحار الأنوار: 77/46/3)
🔹راهکارها:
قبل از به اشتراک گذاشتن هر مطلبی، صحت و سقم آن را به دقت بررسی کنیم.
از انتشار محتوایی که به دیگران توهین میکند یا آبروی آنها را خدشهدار میکند خودداری کنیم.
به جای بازنشر مطالب تفرقهافکن و مغرضانه، به دنبال نشر محتوای مثبت و سازنده باشیم.
با افراد و گروههایی که به دیگران توهین میکنند و آبروی آنها را خدشهدار میکنند، برخورد کنیم و آنها را از این کار منع کنیم.
با رعایت این نکات، میتوانیم به فضای مجازی سالمتر و اخلاقیتر کمک کنیم. ۱۴۰۳/۴/۲۸
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
آفتابِ بر نی (۶)
کربلا صحنه نبرد حق و باطل بود. کفر در لباس ایمان به مصاف دین آمده بود. باطل نقاب حق به چهره داشت. سپاه یزید را، لشگر خدا خواندند! با قصد قربت آمده بودند، به جنگ حسین! تنها پسر دختر رسول الله؛ به فرمان خلیفه برحق پیامبر!
گفتند: حسین، " خارجی" است و شوریده است علیه خلیفه برحق رسول الله! عاشورا که شد با مژده بهشت فرمان حمله صادر شد: یا خَیلَ اللهِ ارکبی و ابشری بالجنه!
شناخت حق و باطل و کفر و ایمان دشوار می نمود؛ تلبیس ابلیس! خیلی ها در چاه گمراهی و هلاکت افتادند. کفر و نفاق پوستین دین و ایمان به تن کرده بود. به نام خدا و دین بر مسلمانان حکومت می کردند.
حسین(ع) حق را نمایان کرد؛ با گفتار و رفتارش. غبار از چهره اسلام ناب برگرفت. پرده نفاق از چهره اسلام اُموی افتاد. یزیدیان به دست خود رسوا شدند؛ رفتارشان با خاندان پیامبر رسوای عام و خاصشان کرد؛ جنایت های آنان رنگ و بویی از اسلام و انسانیت نداشت؛ بی سابقه بود در تاریخ زندگی آدمیان؛ به قدری بی سابقه که زمین و آسمانها هم گریه کردند!
آفتاب حقیقت برای همیشه بر تارک تاریخ درخشید. حسین چراغ هدایت بود و کشتی نجات امت! حجت خدا در روی زمین! با غروب حسین، دین خدا طلوعی دوباره کرد.
▪️گفت لباسی کهنه برایش بیاورند، به قدری کهنه که کسی در آن رغبت نکند! پاره پاره اش کرد. پوشید زیر لباس هایش. می دانست لباس هایش را غارت می کنند. می خواست کسی در آن طمع نکند. وقتی که شهید شد، لباس کهنه را هم به غارت بردند!
هنوز خیلی ها داستان پدرش علی(ع) با عمرو بن عبدود را به یاد داشتند. او را که در جنگ خندق کشت، دست به لباس و زرهش نزد. می گفت نباید بزرگ قومی را خوار و خفیف کرد! خواهر عمرو که چنین دید، گفت: جاداشت تا زنده ام برایت گریه کنم، اما چون به دست چنین جوانمردی کشته شدی برایت گریه نمی کنم!
▪️فقط چندماه داشت. بغلش کرد. برد به سمت دشمن. گفت: خانواده ام را که کشتید، همه را. حداقل به این کودک آب دهید!
هنوز داشت حرف می زد که یکی تیری انداخت؛ گلوی کودک بریده شد.
دستش را گرفت زیر گلوی بریده. پر از خون شد.خون ها را پاشید سمت اسمان!
گفت: خدایا! خودت می بینی! چقدر آسان است تحمل این مصیبت ها در راه تو!
از آن خون یک قطره هم به زمین برنگشت!
▪️یک نقطه را مرکز قرار داده بود. از آنجا حمله می کرد. وقتی هم دور می شد دوباره بر می گشت همان جا. بلند می گفت: لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم!
آرامش می کرد نام و یاد خدا.
زن و بچه ها صدایش را که می شنیدند می فهمیدند هنوز زنده است. گفته بود از خیمه ها بیرون نیایند!
▪️حسین می جنگید؛ تنهایِ تنها. از پسش بر نمی آمدند. حمله کردند به خیمه ها، به خانواده ها! فریاد زد: ای پیروان خاندان ابوسفیان! اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، لااقل آزاده باشید! شما با من می جنگید، چه کار دارید به زن و بچه ها؟!
شمر گفت: راست می گویی پسر فاطمه! و دستور داد برگردند.
▪️خودش را رساند به آب. ترسیدند آب بخورد، نیرو بگیرد. یکی شان گفت: ریخته اند به خیمه هایت. آن وقت تو داری آب می خوری؟
آب نخورده برگشت. دروغ گفته بودند. گفت: حالا که تا اینجا آمده ام، دوباره خداحافظی کنم!
زن و بچه ها جمع شدند. گفت: خودتان را آماده کنید. از این به بعد خیلی سختی می بینید، اما خواری و ذلت نه.
▪️اول تن به تن با حسین می جنگیدند. دیدند نمی شود؛ هر که می رود کشته می شود.
عمر سعد فریاد زد: این پسرِ کشنده ی عرب است! خون علی در رگ های اوست. یکی یکی به جنگش نروید.
دسته جمعی حمله کردند به او. با شمیشیر، با تیر، با سنگ، با نهایت نامردی
▪️بدنش زخم های فراوان برداشته بود. نمی توانست راه برود.با سرِ زانو حرکت می کرد. چند قدمی می رفت و می افتاد، دوباره بلند می شد. تیر که خورد به گلویش، نشست. تیر را کشید بیرون. دست های خونی اش را کشید به صورتش. گفت: می خواهم با چهره خونین به ملاقات پروردگارم بروم.
▪️یک نفر گفت: راحتش کنید. کسی رفت که راحتش کند. نتوانست، لرزید و برگشت.
شمر گفت: چرا می لرزی؟ امان از ترس! خودم می روم.
رفت. برگشت. آفتاب در دست. همان آفتابی که روی نی رفت. بدن خودش هم می لرزید.
▪️صدای شیهه ی ذوالجناح را شنیدند. خوش حال شدند. فکر کردند حسین آمده است تا برای بار سوم خداحافظی کند. از خیمه ها بیرون دویدند. اسب امده بود، اما بی سوار! با یال خونین! اشگ بود که از دیدگان می چکید. فریاد بود که در گلو خفه می شد! آسمان و زمین هم گریه می کرد!۱۴۰۲/۵/۷
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
در مصاف با جنگ شدید روانی
یکی از علمای قم نقل میکرد: وقتی حجم وسیع جنگ روانی و موج گسترده تخریب علیه آقای جلیلی را به ویژه در فضای مجازی دیدم، به شدت نگران شدم. بالاخره بسیاری از مردم از حقایق بیخبر هستند و تجربه انتخابات گذشته نشان داده که این تخریبها، به ویژه با استفاده از ترفندهای جنگ روانی، روی افکار عمومی اثر میگذارند.
برای همین تصمیم گرفتم به اندازه خود و در حد توانم برای تبلیغ و روشنگری درباره تخریب ها تلاش کنم. در ادامه خواستم استخاره کرده و به قرآن تفألی بزنم. آیات جالب و مناسبی از سوره طه آمد:
قَالَ بَلۡ أَلۡقُواْۖ فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِيُّهُمۡ يُخَيَّلُ إِلَيۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ (66) فَأَوۡجَسَ فِي نَفۡسِهِۦ خِيفَةࣰ مُّوسَىٰ( 67) قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ (68) وَأَلۡقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلۡقَفۡ مَا صَنَعُوٓاْۖ إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيۡدُ سَٰحِرࣲۖ وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيۡثُ أَتَىٰ (69)
آیات مربوط به رویارویی حضرت موسی(ع) با ساحران فرعون اشاره دارد. طبق این آیات، وقتی ساحران با سحر و جادو، طنابها و چوبدستیهای خود را در چشم مردم مار جلوه دادند، حتی حضرت موسی(ع) در دلش ترسید، اما خداوند به او وحی کرد که تو برتری. نترس و عصای خود را بینداز. حضرت موسی عصای خود را افکند و تبدیل به مار شد و هر آنچه ساحران بر زمین افکنده بودند را بلعید.
ایشان تأکید کرد که قطعاً نمیخواهد آقایان جلیلی و پزشکیان را با حضرت موسی(ع) و فرعون مقایسه کند، اما به نظرش دو جریان طرفدار گفتمان انقلاب اسلامی و جریان غربگرا مقابل هم ایستادهاند. هرچند از نظر قدرت رسانه و تخریب، جریان غربگرا و انحرافی دست برتر را دارد و نگران کننده است، اما امیدوارم اگر طرفداران گفتمان انقلاب با ایمان راسخ و خلوص نیت تا لحظه آخر با تمام توان تلاش کنند، انشاءالله به فضل الهی و به رغم نگرانیها پیروز خواهند شد.۱۴۰۳/۴/۱۳
علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
اگر فکر می کنید آقای جلیلی اهل نماش است، بهتره این ویدیو را ببینید. به نظرم خیلی گویا وقشنگه!
Читать полностью…
نقدپذیری: کلیدِ گشودنِ دروازههای خیر
امام هادی علیهالسلام در کلامی نورانی به یکی از یاران خود میفرمایند: عاتِبْ فلاناً و قل له ان الله اذا اراد بِعَبْدٍ خیراً اذا عُوتِبَ قَبِلَ؛"فلانی را مورد تذکر قرار بده و به او بگو: هرگاه خداوند خیر بندهای را اراده کند، آن بنده تذکرات و انتقادات را پذیرا میشود و در صدد رفع نواقص خود بر میآید." (وسائل الشیعه، جلد ۲، صفحه ۱۸)
شرح و بسط:
این حدیث کوتاه، گوهری گرانبها در باب اهمیتِ "نقدپذیری" و نقشِ بیبدیلِ آن در مسیرِ تعالی و رستگاری انسان به دست میدهد. در پرتو این کلام نورانی، به این نکات اساسی میتوان پی برد:
خیرخواهیِ الهی: خداوند در جایگاه ربوبیت و مهربانیِ بیحد خود، همواره در پی خیر و سعادتِ بندگان خویش است.
مسیرِ هدایت: یکی از مهمترین ابزارهای الهی در این مسیر، "تذکر" و "انتقاد" است. خداوند با فرستادن پیامبران، ائمه و اولیاء الهی و همچنین قرار دادنِ انسانها در بوتهی آزمایش و سختیها، همواره مسیرِ درست را به انسانها نشان میدهد و آنان را از لغزشها و انحرافات باز میدارد.
علامتِ قبولی: اما این هدایتها و تذکرات، زمانی اثرگذار خواهند بود که با "نقدپذیری" و "فراگیریِ درسها" از سوی انسان همراه شوند.
فرصتی برای رشد: هر تذکر و انتقادی، فرصتی مغتنم برای خودشناسی، کشفِ نقاط ضعف و در نهایت، گامی در جهتِ ارتقا و تعالی انسان به شمار میرود.
مقاومتِ نفس: اما نفسِ سرکش و خودخواه انسان، همواره در برابرِ این تذکرات جبههگیری میکند و پذیرایِ نقد و انتقاد نیست.
شرطِ قبولی: تنها کسانی که حقیقتاً اهل معرفت و آگاهی عمیق و خواهانِ خیر و کمال خویش هستند، از این تذکرات استقبال میکنند و با آغوشِ باز، آنها را پذیرا میشوند و در جهتِ رفعِ نواقص خود تلاش میکنند.
نتیجه:
نقدپذیری، کلیدِ گشودنِ دروازههای خیر و رستگاری است. با آغوشِ باز پذیرایِ تذکرات و انتقادات باشیم و از آنها به عنوانِ فرصتی برای خودشناسی و ارتقا بهره ببریم.
نکات تکمیلی:
در حدیثِ مورد بحث، امام هادی (ع) به توبیخِ فلانی اشاره میکنند. توبیخ، نوعی نقدِ صریح و قاطع است که به منظورِ تنبه و اصلاحِ فرد خاطی انجام میشود.
البته لحن و شیوهی تذکر و انتقاد نیز حائز اهمیت است. همواره باید با لحنی دلسوزانه و خیرخواهانه و به دور از هرگونه توهین و تحقیر، به نقد و تذکر پرداخت.
درکِ این نکته نیز ضروری است که نقدپذیری به معنای تسلیمِ مطلق در برابرِ هرگونه نظر و انتقادی نیست.
انسانِ خردمند، نقدها را با سنجش و تعقل میپذیرد و درستی و نادرستیِ آنها را ارزیابی میکند و تنها نقدهای سازنده و منطقی را مبنایِ اصلاح و پیشرفت خود قرار میدهد.
امید است با تأمل و تدبر در این حدیث نورانی، گامی در جهتِ تقویتِ روحیهی نقدپذیری در خود برداشته و مسیرِ تعالی و رستگاری را با شتابی افزون طی کنیم. ۱۴۰۳/۴/۲
✍ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
@aliasadizanjani110
شیوه حکومتی امام صادق (ع) در پرتو اندیشه و عمل
روزی امام صادق (ع) در حال طواف کعبه، یکی از یاران خود به نام «مفضل» را اندوهگین و پریشان دیدند و از او پرسیدند: "چه چیز تو را اینگونه غمگین و آشفته کرده است؟"
مفضل در پاسخ گفت: "با مشاهده قدرت و ثروت بیحد و حصر عباسیان، به خود میگویم اگر این همه شوکت و ثروت در دست شما بود، ما نیز در کنارتان بودیم و در پیشبرد اهدافتان یاریتان میکردیم."
امام صادق (ع) با لحنی حکیمانه فرمودند: "ای مفضل! اگر زمام امور در دست ما بود، شیوهای کاملاً متفاوت از آنچه عباسیان در پیش گرفتهاند، اتخاذ میکردیم. ما شبها را به تدبیر و برنامهریزی برای اداره امور مسلمین میگذراندیم و روزها را وقف رسیدگی به اوضاع زندگی مردم و رفع مشکلات آنان میکردیم. در این راه، همانند مولایمان امیرالمؤمنین علی (ع) سادهزیستی را پیشه خود میساختیم و از غذای ساده و لباس خشن استفاده میکردیم.
آگاه باش که اگر در شیوه حکمرانی از سیره علوی عدول کنیم و به دنبال دنیا و شهوات آن باشیم، جایگاه ابدی ما در آتش جهنم خواهد بود."(نعمانی، الغیبه، ص ۲۸۷)
🔹تبیین بیشتر:
در روایتی که نقل شد، امام صادق (ع) به وضوح تفاوت دیدگاه خود در حکومت با سلسله عباسیان را بیان میکنند. ایشان معتقد بودند که یک حاکم اسلامی باید:
1. دغدغه اصلیاش رفاه و آسایش مردم باشد:ا مام صادق (ع) شبها را به برنامهریزی برای حل مشکلات مردم و روزها را به رسیدگی به امور آنها اختصاص میدادند. این نشان میدهد که دغدغه اصلی ایشان، سعادت و آسایش مردم بود.
2. سادهزیست و عاری از تجملات باشد:
ایشان در این روایت به صراحت بر سادهزیستی و پرهیز از دنیاگرایی تأکید میکنند. در نظر امام، حاکم اسلامی باید الگوی زهد و تقوا برای مردم باشد و از ثروت و قدرت برای منافع شخصی خود استفاده نکند.
3. عدالت را در جامعه اجرا کند:
یکی از مهمترین ارکان حکومت علوی، اجرای عدالت در همه سطوح جامعه است. امام صادق (ع) در این روایت به عدول از سیره علوی به عنوان عاملی برای سقوط در جهنم اشاره میکنند.
4. به دنبال علم و دانش باشد:
امام صادق (ع) به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان جهان اسلام، همواره بر اهمیت علم و دانش تأکید میکردند. طبیعی است در حکومت ایشان، علم و دانش جایگاه ویژهای می داشت و در صورت تشکیل حکومت، از دانشمندان در اداره امور کشور استفاده میشد.
5. به تعلیم و تربیت مردم بپردازد:
یکی از وظایف اصلی حاکم اسلامی در نظر امام صادق (ع)، تربیت و هدایت مردم به سوی سعادت ابدی است. ایشان در این روایت به اهمیت تعلیم و تربیت اشاره نمیکنند، اما از روایات دیگر میتوان فهمید که این موضوع از نظر ایشان جایگاه ویژهای داشته است.
جمعبندی:
سیره حکومتی امام صادق (ع) بر پایه عدالت، تقوا، سادهزیستی، علم و دانش و تعلیم و تربیت است. ایشان معتقد بودند که حاکم اسلامی باید خادمی برای مردم باشد و در جهت رفاه و آسایش آنها تلاش کند.۱۴۰۳/۳/۲۲
✍ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
@aliasadizanjani110