↫ توجه : هرگونه گفتگوی غیر مرتبط و متناسب، خارج اصول و رفتار غیرحرفهای، استفاده از ادبیات نامناسب مساوی است با طرد و تبعید از شهر، کامنت ها بایستی مفید، مهم، و مرتبط با سازمان و محتوای کانال باشد.↬ ꧁ @AOrgan ꧂ ✮ The Future is Here ✮ For The Cause
درود و ارادت خانم دکتر مرزوک عزیز و گرامی
دقیقا همینطوره که میفرمایید و پر واضحه این ترور شیمیایی که استارت آن از قم زده شد کار خود همین لشگر مفسد فی الارض آخوند جماعت اول هم از شهر خود آغاز کردند هم قصدشان انتقام است و هم سرکوب زنان و خانه نشین کردن زنان و در پستو نگه داشتن زنان
🔱 اینکه کنجکاوی بعضاً از آموزش رسمی جان سالم به در میبرد واقعاً یک معجزه است.
کنجکاوی و اشتیاق به دانستن، یکی از صفات مشترک نوابغ و افراد خالق
است. یک پژوهش علمی آماری در مورد نسبت تغییر میزان خلاقیت افراد با افزایش سن آنها ارائه داده است. در آن آمار 98 درصد کودکان بین سنین 2 تا 5 سال در سطح نبوغ قرار داشتند درصورتیکه بین نوجوانان 13 تا 15 سال این میزان به 10 درصد کاهش مییافت. در افراد بالای 25 سال فقط 2 درصد در سطح نبوغ قرار داشتند. بنابراین به نظر میرسد که
تحصیلات رسمی و مدرسه و دانشگاه، فرآیند بلوغ و اجتماعی شدن، با سرکوب کنجکاوی طبیعی کودکان، بهجای توسعه و شکوفایی استعداد آنها، بیشتر نقشی محدودکننده و بازدارنده داشته است. این حقیقت، ضرورت نیاز به یک بازنگری اساسی در سیستمهای آموزشی را آشکار میسازد.
یکی از مهارتهای بنیادی دیگر که در مدرسه آموخته نمیشود مهارت
خودآموزی و فکر کردن است. تا وقتی کسی این مهارت را نداشته باشد همواره متکی به معلم و مربی خواهد بود.
☀️ اذهان بزرگ همیشه با مخالفت خشونتآمیز اذهان متوسط روبرو شدهاند، یک
ذهن متوسط این را نمیتواند بفهمد که چرا یک مرد بزرگ حاضر به تعظیم
کورکورانه در مقابل تعصبات مرسوم جامعه نیست و به جای آن آزادی بیان و
ابراز عقیده بهصورت شجاعانه و صادقانه را انتخاب کرده است.
سهروردی و حلاج به خاطر عقایدشان کشته شدند. جوردانو برونو، فیلسوف
ایتالیایی، به علت اعتقاد به جهانهای متعدد سوزانده شد. گالیله را شکنجه
دادند و او مجبور به پس گرفتن رسمی نظریهاش در مورد چرخش زمین شد تا
زنده بماند. سقراط محاکمه، محکوم و اعدام شد، فقط بهاینعلت که در بازار
به بحث میپرداخت و اکنون نیز ایدهها بزرگ و اذهان خلاق، با مخالفت تودههای ناآگاه با ذهن محدود قرار میگیرد.
ذهن در برابر چیزهای جدید و ناشناخته مقاومت میکند. به همین دلیل مردم در ابتدا قادر به قبول چیزهای جدید نیستند و خیلی مواقع ایدههای جدید را غیرممکن و احمقانه میدانند. تاریخ ثابت کرده که همهٔ ابداعات بزرگ در ابتدا مورد طرد و حتی تمسخر واقعشدهاند. به نقل از یک اندیشمند: صاحبان رؤیا نجاتدهندگان جهانند.
بادرود با شما موافق نیستم مگر همین حاکمیت نبود که چهارسال دانشگاها را با هدف اسلامیزه کردن دانشگاها تعطیل کرد در کجای دنیا همچین موردی را سراغ دارید مگر دانش اموز به اندازه کافی نکشت نیکا مهسا کیان و صدها دانش اموز ودانشجوی دیگر شمامسمومت با گاز شیمایی را ساده میپندارید میدانید که چه تاثیری روی ریه این کودکان میگذارد. تندرویان چه کسانی هستند همان اتش به اختیارهای اقا نیستند اینها از کجابه گاز شیمیایی دست یافتند وقتی تهیه گاز شیمایی وهرنوع اسلحه مرگباری زیر نظر سپاه میباشد؟ دانش واگاهی خاری است در چشم این کوته دلان. برایشان زنان فرمانبری که چهارتا چهارتا باهاشون ازدواج کنند ومانند حیوان در غل وزنجیر این مغزهای پوسیده تولید مثل کنند تا لشکر جهل شان برای ادامه قدرت وثروت افزوده شودکافی است.
#دبستان _دخترانه _ ایران_ اشویتس
این هشتک برای جناب ابلههیان وزیر خارجه است که در یک نشست خبری گفتند شما چطور از فرزند هیتلر برای برگشت به ایران دفاع کنید
من مخالف شاه وسلطنت بوده وهستم اما با بیشرمی شاه را که دیکتاتور بود وساواکش شکنجه میکرد ومخالفان سیاسی را میکشت را باهیتلر مقایسه میکند، در صورتی که خود بسیاروحشتناکتر با زندانیان سیاسی وکشتار مردم بیدفاع نسل کشی میکنند وحال هم استادشان دکتر منگله کودک کش وایشمن است. ایران اشویتس نازیسم اسلامی.
یک راه سومی هم هست اتحاد علیه ظلم وبزانو در اوردن عاملان این فاجعه.
Читать полностью…بادرود اتفاقا هدف این کور دلان همین است انها دارند مانند روش نازیهاودکتر منگله وایشمن به Vergasung کشتن با گاز شیمایی را انجام میدهند تا خانواده ها فرزندانشان را به مدرسعه نف رستند مانند انقلاب فرهنگی به اسلامیزه کردن مدارس به پردازند ویکی دوسال مدارس را بسته. پاکسازی کنن وبعد مکتب خانهصغرا وکبرا را بازگشایی کنند برای لشکر زنان کماندو.
Читать полностью…🔖
دیگر کار از مسمومیت ذهن و روح و آموزشات سمی ایدئولوژیک گذشته و به مسمومیت جسمی و بیوتروریسم آموزشی رسیده است.
شواهد فعلی خبر اقدام بیوتروریستی سازمانیافته ی را میدهد که بدون همکاری گروههای خودسر در نهادهای داخلی ممکن نبوده و همچنین تشابهات این عمل، به قتلهای زنجیرهای دهه هفتاد، قابلتوجه است.
تندرویان مذهبی در ایران با نفوذی که در نهادها دارند، به هیچ کجا پاسخگو نبوده و نمونههای بسیاری از اعمال جنایتکارانه را در کارنامهی خود ثبت نمودهاند.
بعد از گذشت 3 ماه از شروع حملات بیوتروریسم و هدف قرار گرفتن بیش از 27 مدرسه، غیرممکن است که وزارت اطلاعات نتواند هیچ سرنخ و مظنونی پیدا کند.
اشاره رئیس کمیسیون مجلس مبنی بر آنکه; «سرنخهایی بهدستآمده، اما نمیتوانیم به آن بپردازیم» کافیست تا بدانیم چه عواملی میتوانند پشت حملات باشند. این نشاندهندهی آن است عوامل پشت این حملات شناساییشده، لیکن قدرت دستگیری و برخورد با آنان وجود ندارد. آنها کسانی هستند که نهادهای امنیتی نیز ترجیح میدهند از برخورد با آنها اجتناب کنند. همانهایی که در دادگاههای عمومی محاکمه نمیشوند و دستورشان لازمالاجرا و بالاتر از هر قانونی است. شروع حملات از قم، صحنه را روشنتر میکند و لیست مظنونان را کوتاه میسازد. با بررسی تندرویان و مریدهایشان و نطقهای که ایراد کرده و اعمالی که درگذشته مرتکب شدهاند، میتوان به لیست کوتاهتری نیز دستیافت. با تحقیقاتی مختصر این لیست درنهایت به یک نفر تقلیل پیدا میکند، و این وظیفه سازمانهای دیگری است که حقیقت را با مردم به اشتراکگذارند و قانون را مساوی اجرا کنند.
در آخر باوجود مبهم بودن نوع ماده مسمومیتزا، عدم آگاهی از عوارض بلندمدت و انگیزه عوامل، فرستادن فرزندانتان به مدرسه، مخاطرهآمیز و غیرمسئولانه است، در مدارسی که امنیت جسمی و روحی دانش آموزان مورد تجاوز قرارمی گیرد، امکان رشد به افت مبدل میشود و بجای ذهنی خلاق و روشن، ذهنی مسموم شده را تحویلتان میدهد.
حاصل تحصیل در این مدارس، جز زایل کردن عمر و پر کردن مکانیکی ذهن از مطالب بیفایده، منهدم کردن خلاقیت و گم کردن خود نیست.
مسمومیت ذهنی، بهمراتب خطرناکتر از مسمومیت جسم است. اگر به فکر آینده فرزندانتان هستید و کسب دانش و توفیق او برایتان اولویت دارد، در کشف علایق و استعداد فرزندتان از سن کم بکوشید و اگر او به حوزهای علاقهمنداست و به استعداد خود پی برده، زمینه را برای رشد و کسب دانش وی فراهم کنید و خودآموزی و استفاده از منابع و کورس های آنلاین را به او بیاموزید. فراموش نکنید که زبان انگلیسی اولین مهارتی است که کودکتان باید بیاموزد، زبان دسترسی وی را به منابع نامحدود علم و دانش ممکن میکند. اگر فرزندتان تا راهنمایی و قبل از دبیرستان، به علایق خود پی نبرده و نمیداند از زندگی چه میخواهد، عرصه را برای تجربیات مختلف مهیا کنید و او را در پیدا کردن راهش تشویق نمایید، اگر میخواهید آیندهاش را تضمین کنید، وی را در معرض تجربه و آموختن شاخههای گوناگون تکنولوژی قرار دهید، زیرا اگر وی نتواند راه و هدف خود را تا قبل از دانشگاه بیابد، احتمال زیاد هرگز نخواهد توانست و مجبور خواهد شد بدون آگاهی از علایق و استعدادهایش، وارد رشتهها و مشاغلی شود که برای او ساخته نشده، باید همواره مراقب بود تحصیل، مانع از کسب دانش و شناخت خود نشود، درغیراینصورت متوجه خواهید شد که علایق، رشته و شغلتان هیچ تناسبی باهم ندارند و شکستهای پیدرپی را تجربه میکنید، خود را گمشده خواهید یافت و هرروز از آنکسی که میتوانستید بشوید، فاصله خواهید گرفت.
حتی اگر کسب مدرک برایتان اولویت دارد، بجای هدر دادن زمان باارزش در دانشگاههای بیاعتبار ایران، میتوانید خود را در کورس های آنلاین دانشگاههای تاپ جهان ثبتنام کنید و بعد از اتمام دوره، هم مدرک معتبر از بهترین دانشگاهها را اخذ خواهید کرد و هم تخصصی را فرامیگیرید. اکنون دیگر محدودیتی برای کسب دانش و مدارک وجود ندارد، هرکسی میتواند از داخل خانه، در دوره دانشگاههایی مانند ام ای تی و هاروارد و آکسفورد شرکت بنماید و انواع تخصص و مهارتها را بدون مسمومیت، خطر مرگ و تحقیر و تبعیض بیاموزد.
🔖
این لیست خدای فیلمه...ده فیلم برتر تاریخ از نظر من! #پیشنهاد_فیلم
2001-1 یک ادیسه فضایی(استنلی کوبریک)
2-مهر هفتم(اینگمار برگمن)
3-راشامون(آکیرا کوروساوا)
4-هشت و نیم(فدریکو فلینی)
5-نور زمستانی(اینگمار برگمن)
6-چهارصد ضربه(فرانسیلوا تروفو)
7-روشنایی های شهر(چارلی چاپلین)
8-چشمه باکره ها(اینگمار برگمن)
9-اینک آخر الزمان(فرانسیس فوردعمرت کاپولا)
10-آینه(آندرا تارکوفسکی)
اینا رو نبینی نصف عُمرت برفناست!
✍
اهداف متفاوت و بزرگ، نیاز به افراد متمایز و بزرگ اندیش دارد، آنهایی که با دیگران فرق دارند، متفاوت میاندیشند، متفاوت عمل میکنند و متفاوت نگاه میکنند، آنهایی که با سیستم جور درنمیآیند، از عرف متنفرند، این راه و رسم همگانی را نمیپذیرند، از سنتها عبور میکنند و در پی ساخت راه خودشان هستند، کسانی خواهان تغییرات بزرگ میباشند، خلاقترین ها و تحول طلبان، آنهایی که به دنبال شکستن چرخه تکراری زندگی هستند و نمیخواهند مانند بقیه زندگی کنند و عمرمحدود خود را صرف کارهایی تکراری و بیارزش بکنند، کسانی که فراتر از مدارس و دانشگاهها میاندیشند و محدودیتهای ذهنی را به کنار میزنند و رؤیاهایشان را دنبال میکنند و به هرکس که بهشان بگوید نمیتوانی، بلند میخندند. انسانهای که شاید ازنظر دیگران عجیب و دیوانه باشند، میتوانید این افراد را دوست بدارید یا ازشان متنفر باشید، اما نمیتوانید برتریشان را نادیده بگیرید، آنها نوابغی هستند که دنیایتان را تغییر میدهند و به جلو میبرند، بدون وجود آنها، تمدنها شکل نمیگرفت، اینترنتی وجود نمیداشت، تکنولوژی و نوآوری مضحکهی عام میشد و جنگ و خونریزی بشر را تا نقطه انقراض پیش میبرد.
ما به دنبال جذب این تافتههای جدا بافته هستیم، تا ارتشی از خلاقترین نوابغ بسازیم و در ساختاری منحصربهفرد با انسانهایی که زندگی و شغلی معمولی را نمیپذیرند، غیرممکنها را ممکن سازیم.
فلا داریم با روسیه رقابت میکنیم ایشالا که بتونیم زودتر جلو بزنیم
Читать полностью…واکنش به صحبتهای بچه شاه علیه مجاهدین در رسانه های شاه دوست توسط یک کاربر در توییتر
Читать полностью…زیر پوش اتحاد بدانید ویروسی هست بعداز کرونا که اتحاد را از هم میگسلد ویروس زدایی کنید
Читать полностью…
🚪 مطالب منتشر شده توسط پیتر نورویگ مدیر تحقیقات گوگل و دانشمند کامپیوتر
شامل مقالات فنی و علمی، گزارشها، نرمافزارها، آموزشات، منابع، لینک های مفید، کتاب و ارائه ها:
🗃 WwW.Norvig.CoM
عدالت بزرگترین دروغ دنیاست،
اما جامعه ای که آزادی را اولویت خود قرار داده منصف تر از جامعه ای ست که شعار برابری میدهد
بنظر شما بیایید به اعتقادات هم احترام بگذاریم راهحل خوبی ست؟🤗✌🏻
Читать полностью…موضوع مهم اینجاست که دیدگاه ما نسبت به سواد چیست؟! به نظرم دیدگاه جامعه ما نسبت به سواد اشتباه است. همانطور که پیداست بسیاری از مردم ایران سواد خواندن و نوشتن دارند اما سوادی که برای علم جویی نباشد چه فایده! منظورم از علم جویی مطالعه و آزمایش است. اگر به جامعه دهه های ۴۰ تا ۵۰ بنگرید اکثریت با اینکه توان خواندن و نوشتن دارند اما در عمرشان شاید حتی یک کتاب را هم به طور کامل مطالعه ننموده و یعنی فاقد سوادها و علم های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و .... میباشند.
میخواهم به این مسیله بپردازم که خوشبختانه کودکان امروزی به دلیل تکامل بشر بسیار باهوش میباشند و به دلیل داشتن ذهنی آماده حتی اگر برایشان چند فیلم آموزشی پخش کنید به سرعت خواندن و نوشتن را می آموزند و لزومی به مدرسه نیست اما نکته مهم آموختن علم جویی به کودکان است آنچه که آدمی را ترغیب به اکتشاف میکند کنجکاوی و به قول معروف فضولیست متاسفانه در جامعه ما این کنجکاوی بیشتر به صورت فضولی خود را بروز میدهد چون این عمل تبدیل به فرهنگ شده و در حال گسترش است بنابراین با هدایت این فرهنگ و جای گزین علم آموزی میتوان مسیر مدرسه و نظام آموزشی را به طور کلی تغییر داد . اگر از اتحاد صحبت میکنید اتحاد باید سازنده و در راه پیشرفت باشد و نه به قیمت به خطر افتادن جان کودکان تمام شود.
📃 مدارس بجای آنکه افراد را کارآمد بار آورد و از طریق تجربه و کار عملی آنها را تعلیم دهد تا آزموده و آبدیده شوند، نیروی شخص را از کار میاندازند و خلاقیت را خفه میکند، به شکلی که فرد دیگر نمیتواند از عهده کاری که در انتظار اوست برآید و بعد از وارد شدن به دنیای واقعی و بیرون دانشگاه، اولین گامهای فرد جز یک رشته شکستهای دردناکی که فرد را برای مدتی طولانی مفلوج میکند، چیز دیگری نیست، در این فرآیند تعادل روحی شخص بهشدت متزلزل میشود و ممکن است برای همیشه همانطور بماند، فرد سرخورده میشود و احساس انزجار میکند، زیرا خویشتن را تا سراپا فریبخورده میبیند.
در سنی که دانش آموزان باید توسط ادراکات تغذیه شوند، علایق آنها کشفشده و بهصورت عملی با مشاهده ابزار، کار و اقدامات مختلف، با استفاده از چشم، گوش و دست تعلیم یابند و آموزشات در نهاد و ناخودآگاهشان نظم یابد، تمام این امکانات در آن سنین از افراد گرفته میشود و فرد دبستان را که مهمترین دوران برای شکلگیری نهاد و بارآوری اشخاص است، بهدوراز هرگونه تجربه عملی و امکان شکوفایی میگذراند و این سالهای مهم، صرف حفظ کردن چرندیات و امتحاناتی میشود که سال بعد بهطور کل، فراموششده و هیچوقت مورداستفاده قرار نمیگیرند. این فرایند در طول سالها منجر به کاسته شدن نیروی ذهنی و خلاقیت شده و شیره نوآور جانشان به خشکی میگراید و اینگونه انسان بالغ را شکل میدهد.
سیستم آموزشی بجای آماده کردن شاگردان برای زندگی و دنبال کردن رؤیاهایشان، آنها را برای پر کردن صندلی ادارات تربیت میکند که افراد بدون نوآوری و بهرهگیری از توان علمی و ذهنی، سالها مشغول روزمرگی و تکرار بدون آموختن دانش جدید میشوند. بااینحال برای همه، امکان تصاحب این صندلیها نیز وجود ندارد، دولت فقط تعداد معینی را میتواند به استخدام خود درآورد، باقی بدون شغل مانده و تبدیل به انواع مشکلات میشوند، افرادی که در رقابت برای تصاحب این مشاغل شکستخوردهاند، هیچ امکان پیشرفتی برای خود نمیبینند و این باعث ایجاد سیل بیکارهای شده که تبدیل به ناراضیان و بعد مخالفان و در آخر به دشمنان مبدل میشوند که سیستم را مقصر شکست خوردن خود میبینند و چون ذهن آنها توسط نظام آموزشی محدودشده و امکان نوآوری و خلاقیت از آنها گرفتهشده و رویایشان به گرفتن شغلی معمولی تنزل یافته و در آن نیز شکستخوردهاند، اکنون به تبهکاران تبدیلشده و معضلهای جدی برای جامعه ایجاد خواهد کرد.
هرچه تعداد انتخابشدگان برای مشاغل کمتر باشد، شمار ناراضیان و بیکارها بیشتر میشود، ناراضیانی که به نافرمانی و شورش رو میآورد و آماده پیوستن به هر انقلابی با هر هدفی و تحت هر رهبری هستند، این تودههای بیشمار حال ابزاری در دست هر شخصی که حرف آنها را بزند میشوند، تودههای که رهبری برای خود پیداکردهاند، تبدیل به قدرتی سهمگین شده و در مشت رهبر به دنبال قدرت، هر فرمان و جهادی را اجرا میکنند و به امید وعدههای توده پسند و آب و دون رایگان، برای سرنگونی سیستم و سپردن قدرت به رهبر جدید قیام میکنند و در آخر بعدازآنکه دیگر نیازی به آنها نبود، تاریخمصرفشان به اتمام میرسد و بهدست قدرت جدید به زبالهدان تاریخ پرتاب میشوند.
📌 AOrgan/634
درود . بله ،این توهمی است که برخی رسانه های پر مخاطب بدون هیچ گونه توجیه عقلانی و صرف یافتن نمونه های مشابه، به آن دامن زده اند. به این تئوری توطئه چندین نقد جدی وارد است.
اول آنکه ترک تحصیل دانش آموزان و تحریم نهاد های اموزشی، بیشتر به ضرر خود حکومت تمام میشود نه به نفع آن. ثانیا مدارس ایران به قدر لازم اسلامیزه هستند. ثالثا اگر هدف حکومت نرفتن دانش آموزان به مدرسه است، میتوانند این کار را با ترور چند دانش آموز انجام بدهد نه اینکه صرفا به مسمومیت هایی جزیی اکتفا کند.
آنچه که از تحلیل منصفانه و تیز بینانه سوشیانت بدست می آید، این است که حاکمیت قصد ندارد به ناآرامی های چند وقت اخیر دامن بزند و دوباره فضا را ملتهب کند، اما برخی گروه های مذهبی و خودسر در داخل نظام برای مقابله با اتفاقات اخیر، دست به اقدامات تند رویانه زده اند و نظام هم توان مقابله با انان را ندارد.
شروع این اتفاقات از شهر قم و اظهارات رییس کمیسیون مجلس، شواهدی هستند که در تایید این مدعی ارائه گردیده است.
اما جان کودکان مهمتر از آن است که قربانی چنین برنامه هایی شوند
کدام انسانی حاضر است کودک خود را به کشتن دهد یا بنشیند و مرگ فرزندش را نظاره کند؟!
بنده به عنوان والدین دو راه بیشتر ندارم یا اینکه برای فرزند خود وقت گذاشته و به او روش خود آموز را نشان دهم یا اینکه سرمایه خود را روی ساخت مدرسه ای سرمایه گذاری کنم که بدور از سیاست و با سیستمی نوین اداره شود اما در حال حاضر تنها راه در دسترس همان روش اول است.
مسمومیت اذهان کم بود، مسمومیت اجسام هم اضافه شد.
فقط باید دیوانه و مجنون باشی تا بتوانی چشم خود را بر روی تمام این حقایق ببندی و بازهم فرزندت را راهی این دستگاه های آموزشی فاسد و مخرب ذهن و جسم کنی...
در زمان مارتین لوتر کشیشان قطعه ای از بهشت را به ناآگاهان میفروختند و به اسم او نیز سندی صادر میکردند. هرچه مارتین لوتر به مردم میگفت که این کشیشان کلاهبردارند و نمیتوانند بهشت را بفروشند کسی گوش نمیکرد.
او نزد کشیشانی که بهشت را میفروختند رفت و خواستار خرید کل جهنم آز آنان شد، و آنان با تعجب تمام جهنم را به سه سکه به او فروختند و سند جهنم را هم به نام او صادر کردند.
او با در دست داشتن سند جهنم از نزد آنان بیرون آمد و به مردم گفت دیگر نیازی ندارید که بهشت را بخرید. من تمام جهنم را خریدم و هیچ کس را هم به جهنم راه نمیدهم
برگرفته از کتاب
مارتین_لوتر_پدر_جنبش_اصلاح_دینی
📁 دانلود رایگان انتشارات، تحقیقات، مقالات، کتابها و منابع مربوط به استوارت راسل استاد علوم کامپیوتر، دانشگاه کالیفرنیا، برکلی :
🧾 people.eecs.berkeley.edu/~russell/
🧾 people.eecs.berkeley.edu/~russell/publications.html
اکنون که مدارس به قتلگاه و مسمومیت کودکان مبدل شده و کسی هم مسئولیت چنین اتفاقاتی را برگردن نمیگیرد گویا جان آیندگان بازیچه دست عده ای بی مسئولیت گشته است. البته این موضوع تازگی ندارد گویا روش موثرتری برای نسل کشی یافته اند.
Читать полностью…The Last Supper
by Leonardo da Vinci - 1498
- Original Art
اعدام سیاسی، منفورترین، فجیعترین و مسمومترینِ اعدامهاست و ریشهکن کردن آن بیش از دیگر اعدامها، حیاتی و واجب است. گیوتینی که سر مجرمین سیاسی را قطع میکند، در زمین ریشه دوانده و در مدتزمانی اندک از همهجای خاک دوباره سر برمیآورَد. از همین رو، در زمان انقلاب مراقب اولین سری که از بدن جدا میکنید باشید. چرا که آن سر، اشتهای مردم را به انقلاب چند برابر میکند.
📖آخرین روز یک محکوم به اعدام
👤ویکتورهوگو
Kept on believing in Kaitlin salinas and it was worth it. For a start, I invested $800 and in few days I got a return of $8,550 your honesty can't be compromised
https://t.me/joinchat/985CDPXI6Rw3Nzg0
https://t.me/joinchat/985CDPXI6Rw3Nzg0
❔❕ علل شکست کشورها در اقتصاد چیست و چگونه میتوان به اقتصادی کلان مبدل شد؟
💢 تا پیش از جنگ جهانی دوم، تفاوت زیادی بین کره جنوبی و شمالی وجود نداشت، نظمهایی که بعد از جنگ دوم در دو کره بهقدرت رسیدند، شیوههای بسیار متفاوتی را در سازماندهی اقتصادشان بهکار گرفتند.
در جنوب نهادهای اقتصادی و سیاسی توسط یک دانشآموخته هاروارد و با حمایت ایالاتمتحده شکل گرفت، آنها کره جنوبی را بر پایه اقتصاد مبتنی بر قواعد بازار که در آن مالکیت خصوصی یک اصل بود بنا نهادند.
در کره شمالی اما وضعیت اینگونه نبود، کیم ایل سونگ در 1947 قدرت را بهدست گرفت و با کمک شوروی، شکلی انعطافناپذیر از یک اقتصاد دستوری متمرکز را مستقر ساخت، مالکیت خصوصی غیرقانونی و بازارها بسته شد و آزادی در اقتصاد، سیاست، و تمام جنبههای زندگی محدود شد.
فقدان مالکیت خصوصی به معنای آن بود که کسی برای سرمایهگذاری یا تلاش برای افزایش و یا حتی ثابت نگهداشتن بهرهوری، انگیزه نداشت. رژیم سرکوبگر، ضد نوآوری و استفاده از فناوریهای جدید بود. کیم ایل سونگ، کیم جون ایل و حزب هیج قصدی برای اصلاح سیستم یا برقراری مالکیت خصوصی، به راه انداختن بازارها، اشاعه قراردادهای بخش خصوصی یا تغییر نهادها اقتصادی و سیاسی نداشتند.
💰 همزمان در جنوب، نهادهای اقتصادی، محرک سرمایهگذاری و تجارت بودند. سیاستمداران کره جنوبی در آموزشوپرورش سرمایه گذاری کردند و به نرخهای بالای سواد و تحصیل دست یافتند. شرکتها در کره جنوبی جنبیدند و از مزایای جمعیت نسبتاً تحصیل کرده، سیاستهای مشوق سرمایه گذار، صنعتی سازی و صادرات و از امکان انتقال فناوری بهره بردند.
کره جنوبی بهسرعت تبدیل به یکی از معجزات اقتصادی شرق آسیا شد؛ یعنی یکی از پرشتابترین کشورهای در حال رشد جهان.
در دهه 1990 یعنی تنها در عرض نیم قرن، رشد کره جنوبی و رکود کره شمالی منجر به یک شکاف ده برابری، میان دو نیم کره شد که روز کشوری واحد بودند.
این دو کشور به لحاظ جغرافیا، نژاد، منابع، تمدن و فرهنگ تفاوتی باهم ندارند، پس علت پیشرفت و عقبماندگی در کشورها ربطی به این فاکتورها ندارد و باید درجای دیگر به دنبال علتها بگردیم.
درواقع نیاز نیست جای دوری برویم، این نهادها و سیستمهای اقتصادی، سیاسی و آموزشی هستند که تفاوتها را رقم میزنند.
در کره شمالی، کودکان بدون نوآوری، خلاقیت و آموزش اصولی در فقر بزرگ میشوند، اکثر آموزشی که در مدرسه دریافت میکنند، تبلیغات ایدئولوژیکی خالص میباشد، در آنجا کتابهای محدودی وجود دارد و دسترسی به اینترنت و منابع آزاد ممکن نیست، آنها بعد از تحصیل باید ده سال به خدمت ارتش درآیند، خوراک مغزی افراد در کره شمالی کنترلشده است و مردم فقط به آن چیزی که رژیم میخواهد دسترسی دارند، افراد نمیتوانند مالک چیزی شوند، کسبوکاری راه بیندازند و اهدافشان را دنبال کنند، درواقع ایده و هدف نیز در اختیار حزب و نثار رهبرکبیر پدرخلق است.
اما در کره جنوبی، کودکان به خوبی آموزش میبینند و با محرکهای روبهرو هستند که آنها را به تلاش و بهتر شدن در حرفهای که برگزیدهاند، تشویق میکند و مهارتها همراه بااستعدادهایشان رشد مییابد.
کره جنوبی دارای اقتصاد بازاری است که بر پایه مالکیت خصوصی قرار دارد، افراد در جنوب میتوانند بهعنوان کارآفرین کسبوکار خودشان را ایجاد کنند، از حمایت دولت برخوردار باشند و به موفقیت دست یابند، در جنوب دولت به خوبی از کارآفرینان پشتیبانی میکند و آنها امکان اخذ وام از بانکها و بازارهای مالی را دارند، برای شرکتهای خارجی امکان مشارکت با بنگاههای کرهای وجود دارد و افراد برای راهاندازی شرکتشان، استخدام و تولید از هر نظر آزادند.
⚙️ نهادهای اقتصادی فراگیر مانند امریکا و کره، نهادهای هستند که امکان مشارکت عظیم مردم را در فعالیتهای اقتصادی فراهم و آنها را تشویق میکنند تا از استعدادها و مهارتهایشان نهایت استفاده را ببرند.
نهادهای اقتصادی برای آنکه فراگیر بشوند، باید متضمن مالکیت خصوصی امن، نظام حقوقی بیطرف و آزادیهای سیاسی و اقتصادی باشند، این نهادها باید زمینه ورود به کسبوکارهای جدید را فراهم کنند و مردم را در انتخاب مشاغل آزاد بگذارند.
نهادهای اقتصادی فراگیر با حمایت، تأمین امنیت و تضمین حقوق مالکیت، برای سرمایهگذاری، توسعه و پیشرفت، رشد بهرهوری، فعالیتهای اقتصادی و نوآوری و کارآفرینی انگیزه ایجاد میکنند، نبود این نهادها، علت اصلی عقبماندگی اقتصادی است.
حال میشود فهمید چرا اقتصادمان به قعر فلاکت سقوط کرده و وضعیت هر روز بدتر میشود، سؤال این است، چرا بعضی کشورها مانند کره شمالی و ایران، باوجود اثبات ناکارآمدی مدل اقتصاد بستهی دولتی، هنوز بر استفاده از این مدل اصرار میورزند؟ درصورتیکه فقط با کپی از مدلهای اقتصادی موفق و ایجاد نهادهای اقتصادی فراگیر، میتوانند شرایط را کاملاً بهبود بخشند.
دوست عزیز شما اکنون جامعه آمریکا را در نظر بگیرید درست است که شعار آزادی میدهد اما نمیشود که قدرتش را نادیده گرفت این کشور تعیین میکند که کدام جامعه آزاد باشد و کدام کشور محدود. شما به سیاستی که زمین و ذهن ها را اداره میکند بنگر.
Читать полностью…آزادی و برابری دو کفه ترازوی عدالت (منظور از عدالت در اینجا، عدالت به مثابه "انصاف" است) میباشد .بنظر می آید تمام مشکلات بشری (با اغراق) ناشی از این است که همواره قدرت های موجود ، به خود اجازه داده اند که بنام برپایی عدالت، هریک از این دو را فدای دیگری کنند در حالیکه اکنون میدانیم این دو لازم و ملزوم یکدیگرند و باید همواره در تعادل و موازنه با یکدیگر قرار داشته باشند.
آنچه بنظرم در اینجا اهمیت دارد این است که دولت ها و نظام حاکم اصلا و ابدا وظیفه ای از پیش تعیین شده برای برقراری عدالت در جامعه را بر عهده ندارند، بلکه این خود مردم و نخبگان آن جامعه هستند که بایستی به درک متقابل از یکدیگر نائل شوند و عدالت به مثابه انصاف را در حق یکدیگر، جاری کنند.
یک فرد نخبه، بالذات هیچ حقی ندارد که نسبت به سایرین، از رفاه و امکانات و آزادی بیشتری برخوردار گردد چرا که این خواسته در تعارض با آرمان برابری خواهی است؛ اما جامعه ای که به بلوغ رسیده باشد، تمام تلاش خود را معطوف به این میکند که حداکثر امکانات و آزادی لازم را در اختیار نخبگان آن جامعه قرار دهد تا آن نخبگان، کشتی جامعه بشری را به سرمنزل غایی برسانند. چنین جامعه آرمانیی، حتی از دولت و قوانین هم به عنوان یک تسهلیگر برای دستیابی به اهداف والای نخبگان پیشرو استفاده میکند و شش دانگ حواس خود را به تحرکات دولت و نظارت بر آن جمع میکند تا مبادا مجلس و پارلمان با وضع قوانین ناکارآمد، سدی در برابر دستیابی هرچه سریعتر به اهداف نخبگانی ایجاد کند!!
چرا فرگشت-تکامل با وجود مستندات و شواهد بسیار همچنان توسط
بخشی از جامعه انکار میشود
در حالیکه در خصوص کروی بودن زمین که همین قدر محکم است این انکار بسیار بسیار کمتر است.
چطور است فکتها و نظریه های مربوط به تکامل توسط بخشی از جامعه پذیرفته نمی شود؟ چکار کنیم مشکل حل شود؟؟