آخاله اولين و بزرگترين سايت گلپايگاني هاي دنيا http://akhale.ir
مردم گلپایگان، قسمتی از شعر وصدای استاد علی اکبر جعفری به مناسبت روز معلم
Читать полностью….فعالیت رادیو ایران با افتتاح نخستین فرستندههای بیسیم در تهران آغاز شد نخستین فرستنده بیسیم موج بلند تهران با قدرت 20 کیلووات و طول دکل 120 متر ، در ساعت 3بعدازظهر روز ششم اردیبهشت ماه سال 1305 شروع به کار کرد .
پس از نصب دستگاه فرستنده و آماده سازی یک استودیوی موقت در عمارت بیسیم ، سرانجام رادیو تهران در چهارم اردیبهشت ماه 1319 افتتاح شد.اداره رادیو تا سال 1322به عهده وزارت پست و تلگراف و تلفن بود. در پانزدهم تیرماه همان سال هیئت وزیران در تصویب نامه ای سازمان جامعی به نام اداره انتشارات و تبلیغات برای اداره رادیو به وجود آورد و مقرر گردید که این سازمان زیر نظر نخست وزیری به کار رادیو و توسعه آن بپردازد. در آغاز کار ، از اخبار و گزارش و مطالب جدی در رادیو خبری نبود ، در این دوران بیشتر موسیقی و گاه ترانه پخش میشد و گهگاهی نیز چند نکته ادبی یا انتقادی از رادیو به گوش میرسید . رادیو در ابتدا به عنوان ابزاری که موسیقی پخش میکند ، در ذهن جامعهِی ایرانی شکل گرفت . و این بهانه ای است برای بررسی چگونگی استفاده رادیو در شهر مذهبی گلپایگان در آن زمان
نسل اول رادیوها قبل از اختراع ترانزیستور که نقش مهم و اساسی را در دستگاه های صوتی ایفا میکند بوسیله فیلامان و لامپهای الکترونی یا "لامپ خلاء" برای تقویت امواج و صدا استفاده می شده است . این لامپها با جریان الکتریسیته فعال میگردد که ایجاد الکتریسیته خود داستانهای مفصلی دارد . تولید الکتریسیته برای استفاده روشنائی برای اولین بار در گلپایگان ( بنا بر تحقیقات جزئی) توسط شخصی به نام آقای انتظاری ، با نصب یک دستگاه ژنراتور بر روی یک مولد دیزلی تاسیس میگردد که فقط شبها از ابتدای شروع تاریکی تا نیمه شب ( حدود 5/11 شب ) برای خانه های معدودی از شهروندان روشنائی مختصری با استفاده از لامپهای کم مصرف ( معمولا 25 و 60 وات ) تامین می کرده است و البته استفاده از این پدیده تنها برای خانواده های مرفه ( که آبگوشت خود را با آبلیموصرف میکرده اند) مقدور بوده است لازم است توضیحی از افراد مرفه و غیر مرفه شهر نیز بیان نمایم . یکی از معلمان دوره دبیرستان در کلاس درس عنوان می نمود که فاصله بین فقیر و غنی شهر در گذشته تنها به نوع مصرف چاشنی آبگوشت بوده است که مرفهین از "آبلیمو" و مستضعفین از "پیاز" استفاده میکرد ه اند . تقریبا مثل این دوره و زمانه !!! .. لذا بعضی از خانواده ها ی مرفه جسارت به خرج داده و رادیو را نیز بصورت پنهانی در خانه های خود داشتتند که تنها شبها قابل استفاده بود هم به دلیل استفاده از یرق (حاج انتظاری ) به عنوان منبع تغذیه الکتریسیته و هم چون امواج تنها از موج " SW " پخش میگردید ، در روز امکان دریافت امواج میسر نمی شد . این رادیوها با استفاده از آنتنهای بسیار بلند سیمی که بصورت عمودی شبها بر روی پشت بامها بر افراشته می شد ، صدای ایران که از"بی سیم" شهر تهران بصورت زنده پخش برنامه داشت با پارازیتهای بسیار تا حدودی قابل دریافت بود . بعضی از خانواده ها استفاده از رادیو نفتی را در برنامه زندگی خود قرار داده بودند این رادیوها که تولید مشترک روس و هند بود تعدادی محدود ( به دلیل اعتقادات مذهبی آن زمان ) وارد ایران شده بود که علاوه بر استفاده روشنائی از آن ، دستگاهی ، انرژی حرارتی را به انرژی الکتریکی تبدیل می نمود و لامپهای "خلاء" موجود در این رادیو امواج را به کمک آنتنهای فوق الذکر دریافت و پخش می نمود
اولین رادیوی آشکار در گلپایگان به سالهای 1320 ، زمانیکه متفقین ایران را اشغال کرده بودند بر می گردد کنجکاوی و نیاز مردم به کسب اطلاعات از وضعیت جنگ جهانی دوم و اشغال ایران و نبود وسایل ارتباظی سریع حضور یک رادیوی صندوقی از نوع فبلامان (لامپی) در قهوه خانه (جواد قهوه چی ) که در تنها خیابان شهر قرار داشت ، از ابتدای غروب با روشن شدن برقها ، جمعیت زیادی را به قهوه خانه فوق الاشاره می کشاند . ساعتها با این رادیو کلنجار میرفتند تا شاید بتوان قسمتی از اخبار مربوطه را از رادیو دریافت نمایند اغلب اوقات در هنگام پخش اخبار ، صدای رادیوهای کشورهای عربی بر صدای ایران غلبه می نمود که این مورد باعث مکدر شدن اوقات مشتریان قهوه خانه میگردید . آنچه مردم را به وجد می آورد صدای جادوئی بود که از این صندوق پخش می گردید اغلب مراجعه کنندگان تنها به جهت دیدن این دستگاه به قهوه خانه مراجعه میکردند و بدینسان اولین رادیوی شهرمان در این قهوه خانه شروع به کار نمود
باگذشت حدود 90 سال از این اتفاق و اختراع زیبا و با ابداع رسانه های متعدد در دنیا این جعبه جادوئی همچنان در صدر رسانه ها قرار دارد و نه تنها ارزش آن کم نشده که نیاز مردم به آن افزونتر هم شده است
همه امیدت به اون باشه به اون بالا سری...
به اونی که میگه از رگ گردنم بهت نزدیکتره
به اونی که وقتی میشد مچتو بگیره،
دستتو سفت گرفت و کمکت کرد
به اونی که وقتی تنبیه هم میکنه
میشه تو تنبیهش محبتشو دید
به اونی که ممکنه دیر چیزی که
میخواستیو بده ولی بهترینو میده
به اونی که وقتی داری گریه میکنی
با لبخند نگات میکنه و میگه:
صبر کن واست بهترینارو گذاشتم کنار
به اونی که گناهتو یک بار مینویسه
و ثوابتو صد بار
به اونی که عاشقانه عاشقته
و صد بار اینو گفته
وقتی همه امیدت به اون باشه
خیالت راحته که یه پشت و پناه گرم،
یه حامی قوی و یه دست پر مهر داری
که حتی یک لحظه هم ازت غافل نیست.
ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زبالهاش دنبال چیزی میگردد. گفت، خدا رو شکر فقیر نیستم.
مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانهای با رفتار جنونآمیز در خیابان دید و گفت، خدا رو شکر دیوانه نیستم.
آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل میکرد گفت، خدا رو شکر بیمار نیستم.
مریضی در بیمارستان دید که جنازهای را به سرد خانه میبرند. گفت، خدا رو شکر زندهام.
فقط یک مرده نمیتواند از خدا تشکر کند. چرا امروز از خدا تشکر نمیکنیم که یک روز دیگر به ما فرصت زندگی داده است؟
به دیگران هم این را میگویید تا بدانند خدا آنها را هم دوست دارد؟
زندگی:
برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم:
1. بیمارستان
2. زندان
3. قبرستان
• در بیمارستان میفهمید که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست.
• در زندان میبینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست.
• در قبرستان درمییابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد. زمینی که امروز روی آن قدم میزنیم فردا سقفمان خواهد بود.
پس بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم.
.
🔵 @khompare 🔴
استاد سعیدی مرد تکرار نشدنی از دیار گلپایگان است که هم اکنون مقیم شهر سالزبورگ اتریش و در سن ۹۴ سالگی همچنان توانمند در سرودن شعر است, ایشان با توجه به علاقه ای که به گلپایگان دارد هر از گاهی اشعاری محلی جهت درج در سایت آخاله ارسال میکند, این کلیپ قسمتی از شعر محلی گلپایگانی ست که در سال ۱۳۸۱ توسط سایت آخاله تهیه گردید
https://www.instagram.com/p/Bo1HzQlly1u/?utm_medium=share_sheet
✨
دوستان وهمشهریان عزیزوارجمند، سلام
باتوجه به اینکه نسل امروز کمتر با کوه ودشت وصحرا وبیابان سر وکار داشته وبیشتر سرگرم زندگی شهری شده اند،به مرور زمان،با لغات واصطلاحات و نام هایی که قدیم در منطقه ی گلشهر و گلپایگان رایج بود و مردم به صورت روزمرّه این نام ها و واژه هارا در گفتگوهای خود به کار می بردند، بیگانه شده اند، لذا این حقیر به فکر افتادم نام مکان های موجود در منطقه ی گلشهر و گلپایگان را درشعری به #گویش_کنجدجانی، بگنجانم و تقدیم دوستان کنم تا با خواندن آن برای کسانی که به سنّ و سال خودم هستند تجدید خاطره ای شده باشد ونسل جدید هم با این مکان ها ونام آن ها آشنایی پیداکنند. امید است برای تمام همشهریان عزیز جالب وسودمند باشد.
باتشکر، محمدحسن نیکبخت (کربلایی)
بسکی توخونه موندم
حافظ وسعدی خوندم
حوصله ام سر رفته
هوش اِزسرم در رفته
دلم می خواد برم به کوه
به نَرپیاز و پیسه کوه
قلاغ سیاه وسِرکویه
پینه دوزه ودوکویه
کوه کِمین وصِفَرَک
در فراخ و گدارشَرَک
باغ ریسا وچاله کُپی
گون وتنگس وکُپی
گل دره وچمن گلی
بیشه بالا باغِ گلی
زرده بلند وکو به کو
شده برام یه آرزو
صالح پیمبر سرفراز
گدار سیاه ولادراز
لاگز وگُلدَرَّه پایین
اُشترو وچشمه کمین
اوباریک وچشمه سارش
جاجرمی و مرغزارش
گدارِ سرخ وچاربرار
تختِ عباس وشوره زار
شیخ احمد وقوچ ومیشش
دوساربون بسته بیشش
خرابه یِ آدَرآباد
ویرانه اش می بره باد
حاجی قارا کوهستونش
برف نمموند زمسّونش
سنگ و نگار غرقابی
بزِ کوهی،مرغِ آبی
آثار هفت هزار ساله
شتر ومیش وبزغاله
آهو وکَل فراوونه
زمسّون وتابسّونه
نقش ونگاری موندگار
عکسش به کوهی یادگار
سم دلدل وکلنگ سیا
الوند کوه و گل و گیا
گوشه وتخت پهلوون
بیلُق سدّ اَختَخوون
حسن فَلَک وگدارش
در کِفتاری و بهارش
کوچری و گشت و گذر
زیباتر ازبحر خزر
عباس آبادباغ بهشت
فروردین واردیبهشت
دوشاخ محراب وخرکوله
قلعه جمال وماکوله
غارحسین،قلعه جمال
عبرت زصنع ذوالجلال
درّه سیب وگل بریده
قصّه به آخر رسیده
کربلایی آخرِ کار
گشتی زدی به کوهسار
به حج قارا که سرزدی
چِغا را یادت رَف بگی
دو تن از پزشکان چینی در شهر ووهان که مرکز شیوع کروناویروس است، پس از ابتلا به "کووید-۱۹" تقریبا تا آستانه مرگ پیش رفتند.
حال که این دو پزشک به زندگی بازگشتهاند، علائمی عجیب پیدا کردهاند و پوست آنها که سفید بود، کاملا سیاه شده است.
"ییفان"( Yi Fan) و "هو وایفنگ"( Hu Weifeng) که هر دو ۴۲ سال دارند، زمانیکه در ماه ژانویه سال جاری در بیمارستانی در ووهان به درمان بیماران مبتلا به "کووید-۱۹" میپرداختند، خود به این بیماری مبتلا شدند.
بازبینی مجدد میراث فرهنگی گلپایگان - محمود نیکنامی - قسمت دوم
آنچه به نظر مهم میرسد حفظ آثار باقیمانده از این میراث کهن است و البته سازمان میراث فرهنگی با ساختار تعریف شده اش در کل ایران به دو جهت در سر انجام رسالتی که دارد موفق نیست
اول: نداشتن منابع مناسب مالی و عدم تخصیص بودجه کافی به این سازمان
دوم : عدم توانایی مبارزه با سازمانها و ارگانهایی که به هر نحوی و به هر بهانه ای در صدد از بین بردن این میراث هستند. قطعا سازمان میراث فرهنگی بیشترین تضارب را با شهرداری های مناطق خود دارند و اغلب کارشان به مراجع قضایی میرسد و البته رای حاصله معمولا به طرف شهرداری ها می چربد! خوب با این رویه کار بایستی هر روز منتظر خبرهای مایوس کننده از نابودی آثار نیاکانمان باشیم .
لازم است اشاره ای به بناها و آثار تاریخی موجود گلپایگان بطور اجمال داشته باشیم تا شاید سندی بر وجود آنها در شرایط فعلی باشد و فردا و فرداها شاهد ( کی بود؟کی بود؟ من نبودم !) فعلی نباشیم
، مجموعه بی نظیر مسجد جامع گلپایگان
، مجموعه هفده تن و ناصربن علی با درب های چوبی مشبک و گچبری های زیبا
، بقاع سیدالسادات
، مناره سلجوقی
، پل آجری قاضی زاهد
، پل آجری فقستان
، گنبد و مسجد حجت الاسلام
، شبستان مسجد حجت الاسلام
، شبستان مسجد حاج ملاعلی
،بقعه امام زاده سید علی نور
،امام زاده ابوالفتوح وانشان
، ارگ قدیمی وانشان
،خانه های قدیمی روستای تاریخی وانشان
، مسجد جامع سرآور و درب ها و منبر و سقفهای موجود
، بقعه دانیال نبی گلشهر
، بقعه صالح پیغمبر
، بقعه امام زاده پیش جنگ ( کوچه مسجد حاجی )
، حمام رباط آحسین
، ( حمام ملا اسداله )
، بقاع امام زاده گان روستاهای آرجان ، قالقان ، اسفرنجان ، درب امام زاده
، ارگ گوگد
، سنگ نگاره های تنگ غرقاب و کوچری
، بازار نو ( مسگرها )
، بقعه عمران ابن علی گوگد
،بقعه علمدار عمران ابن علی گوگد ( معروف به علمدار)
،خانه های تاریخی فعلی ( معظمی ها و احمدی ها )
، بقعه بابا عبداله
، بقعه بابا شیخ
،کاروانسرای طور روستای در
،باغ برج علی اکبری
، برج های کبوتر خان روستاهای قالقان ، رباط ابوالقاسم ، فقستان ، خاکه ، و چند برج قابل تعمیر در روستاهای دیگر
راه حلی مناسب و قابل تقدیر را در استان آذربایجان شرقی شاهد هستیم که چگونه ۲ نهاد ( سازمان میراث فرهنگی و شهرداری ) به جای تضارب و تقابل ، به ۲ رقیب در حفظ این میراث تبدیل شده اند و هر دو ارگان می کوشند تا این آثار را به تصرف خود در آوردند . آنها در شهر تبریز برسر تصاحب خانه های سرشناسان تبریزی از جمله خانه پروین اعتصامی و مرحوم شهریار و چندین شخصیت دیگر اختلاف نظر دارند و البته شهرداری تبریز قسمت وسیعی از این میراث را در اختیار دارد و به شدت از آنها نگهداری میکند
شهرداری تبریز برای جلب نظر گردشگران،این مکانها را بطور رایگان در معرض دید آنها قرار می دهد و راهنماهای زبده ای را برای این منظور تربیت نموده است و به طور جد با سازمان میراث فرهنگی در رقابت سالم قرار گرفته است . به غیر از این خانه ها ، عمارت عظیم شهرداری تبریز را به یک موزه بین المللی و جذاب و البته رایگان تبدیل کرده و در جلب نظر گردشگران بر سازمان میراث فرهنگی پیشی گرفته است . سازمان میراث فرهنگی تبریز نیز برای اینکه از رقیب خود جا نماند هر روز در ۲ نوبت صبح و عصر ، بهترین و مدرن ترین اتوبوس ها را به طور رایگان به همراه راهنما در اختیار گردشگران قرار میدهد و البته در این مسابقه با ارایه بلیت های نیم بها به گردشگران سعی میکند از شهرداری تبریز عقب نماند .
شما قضاوت کنید ، شهر تبریز در مورد بناهای تاریخی خود چه مشکلی دارد؟ پس باید شهرداری ها را متقاعد کرد تا کمک کنند خود گرداننده و مدیریت میراث شوند و با سازمان میراث در رقابت سالم ، به موازات هم حرکت نمایند
اين مطلب تاکنون 7500 بار در سایت آخاله مشاهده شده است.
سرنوشت صاحب عکس مشهور «مونالیزای موصل» چه شد؟
رسانههای غربی وقتی تصویر این دختربچه را روی خروجی قرار میدادند، برایش از عنوان «مونالیزای موصل» یا «مونالیزای قرن» استفاده میکردند. دلیلش این بود که صورت این دختربچه، ترس، اندوه، وحشت و یک لبخند تلخ را همزمان در برگرفته بود و درست مثل تابلوی «مونالیزا» اثر مشهور داوینچی، رازآلود بود.
مونالیزای قرن میخندد؛ اما اینبار دیگر خبری از ترس، غم و وحشت نیست که با لبخندش بیامیزد و قلب میلیونها آدم را به درد بیاورد. مونالیزای قرن حالا امن، رها و آزاد است.
به گزارش ایسنا، دو سال پیش انتشار تصویر یک دختربچه که توانسته بود از چنگ داعش فرار کند و خود را نجات دهد، دست به دست منتشر شد و یادداشتهای زیادی درباره میزان تاثیرگذاری این عکس در سراسر جهان نوشته شد.
رسانههای غربی وقتی تصویر این دختربچه را روی خروجی قرار میدادند، برایش از عنوان «مونالیزای موصل» یا «مونالیزای قرن» استفاده میکردند. دلیلش این بود که صورت این دختربچه، ترس، اندوه، وحشت و یک لبخند تلخ را همزمان در برگرفته بود و درست مثل تابلوی «مونالیزا» اثر مشهور داوینچی، رازآلود بود.
«سباء» این بار در تصاویرش میخندد و دیگر خبری از آن دختر کوچک نیست که با لبخندی تلخ به لنز دوربین خیره شده بود و تلاش میکرد وحشت اندوهناک خود را پنهان کند.
«مونالیزای قرن» حالا قد کشیده، آزاد و رها زندگی میکند.
دختركوچكی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت. آن روز صبح هوا سرد و آسمان ابری بود، او پیاده به سوی مدرسه راه افتاد. بعد از ظهر كه به خانه بر می گشت، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت. مادر كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینكه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، , با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی كه آسمان را مانند خنجری درید، با عجله به طرف مدرسه دخترش حركت كرد.
دنباله در سایت آخاله
akhale.ir
مدیران محترم سایت مردمی آخاله
آقایان محمود و توحید نیکنامی
با عرض سلام و احترام
در جهان امروز که به " شتابندگی تاریخ " معروف گردیده و جامعه مدنی در حال شکوفایی و بالندگی است ، برای دستگاه خبری دولت ها اعم از خبرگزاری ، مطبوعات و رادیو و تلویزیون ، پوشش دادن تغییرات و تحولات بی شمار و سریع در جای جای کشورها امکان پذیر نبوده و به طور طبیعی باید کنشگرانی از میان جامعه در عرصه تولید و انتشار اخبار و اطلاعات ابتکار نموده و در جهت اطلاع رسانی و آگاه سازی مردم گام بردارند.
اهمیت این موضوع به حدی است که در دهه ۱۹۷۰ میلادی کمیسیون " مک براید " در سازمان یونسکو ، پارادایم " یک جهان ، چند صدا " را مطرح ساخت ؛ و تاکید نمود که با توجه به رشد فزاینده ملت ها و تنوع فرهنگی در جهان ، باید همه اقوام و گروه ها ، تریبونی برای انتشار دیدگاه ها و نقطه نظرات خود داشته باشند.
خدای بزرگ را سپاسگزاریم که این درک تاریخی از دو دهه پیش در زادگاه ما که برخوردار از میراث فرهنگی غنی می باشد ، توسط آقایان نیکنامی به وجود آمد و در سال ۱۳۸۱ با راه اندازی سایت مردمی آخاله در مسیر جهانی شدن ارتباطات پیشگام شدند.
سایت آخاله با پشت سر نهادن تجربه های زیاد ، امروز به گنجینه ای از دستاوردهای فکری همشهریان تبدیل گردیده و دریچه معتبری برای شناخت گلپایگان و ظرفیت های فراوان اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی آن با قدمت ۷۰۰۰ ساله به شمار می رود.
با گرامی داشت یاد و نام شهید محمود صارمی و عرض تبریک روز خبرنگار ، به شما پدر و فرزند فرهیخته که با راه اندازی سایت آخاله خدمت بزرگی به جامعه علمی دیار عالمان و دانشوران نمودید ، توفیق روزافزون تان را از حضرت باریتعالی مسئلت داریم.
علی اکبر جعفری ، حسین جعفری و ابراهیم جعفری
یکی از خانههایی که در ترکیه خراب شده!
این خانه اصلا دیوار نداشته!!!!
طرف روی دیوار خانه بغل گچکاری کرده!
عجب قوانین وحشتناکی دارن اونجا.
ما فکر میکردیم اینجا کمیسیون ماده ۱۰۰ داریم کلی خلاف رو با جریمه بیخیال میشه.
پادشاهی وزیری داشت كه هر اتفاقی میافتاد، میگفت: خیراست! روزی دست پادشاه در سنگلاخ ها گیر كرد و مجبور شدند انگشتش را قطع كنند، وزیر در صحنه حاضر بود و گفت: خیر است!
پادشاه از درد به خود میپیچید، از رفتار وزیر عصبی شد، او را به زندان انداخت، یک سال بعد پادشاه كه برای شكار به كوه رفته بود، در دام قبیله ای گرفتار شد كه بنا بر اعتقادات خود، هر سال یک نفر را كه دینش با آن ها مختلف بود، سر میبریدند و لازمه اعدام آن شخص این بود كه بدنش سالم باشد.
وقتی دیدند اسیر، یكی از انگشتانش قطع شده، وی را رها كردند. آنجا بود كه پادشاه به یاد حرف وزیر افتاد كه زمان قطع انگشتش گفته بود: خیر است!
پادشاه دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر آزاد شد و ماجرای اسارت پادشاه را از زبان او شنید، گفت: خیر است! پادشاه گفت: دیگر چرا؟؟
وزیر گفت: از این جهت خیر است كه اگر مرا به زندان نینداخته بودی و زمان اسارت به همراهت بودم، مرا به جای تو اعدام می كردند ...
چهار نون راهگشا:
•یکم: نبین
۱- عیب مردم را نبین
۲- مسائل جزئی در زندگی خانوادگی را نبین
۳- کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام می دهی نبین
۴- گاهی باید وانمود کنی که ندیدی (اصل تغافل)
•دوم: نگو
۱- هرچه شنیدی نگو
۲- به کسی که حرفت در او تاثیرندارد نگو
۳- سخنی که دلی بیازارد نگو
۴- هر سخن راستی را هرجا نگو
۵- هر خیری که در حق دیگران کردی نگو
۶- راز را نگو حتی به نزدیکترین افراد
•سوم: نشنو
۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد
۲- وقتی دو نفر آهسته سخن می گویند سعی کن نشنوی
۳- غیبت را نشنو
۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی (اصل تغافل)
•چهارم: نپرس
۱- آنچه را که به تو مربوط نیست نپرس
۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد نپرس
۳- آنچه باعث آزار شخص می شود نپرس
۴- آن پرسشی که در آن فایده ای نیست نپرس
۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می شود نپرس
35موضوعی که در پیری حتما به آن غبطه خواهید خورد
یک ضرب المثل قدیمی هست که میگوید جوانی را جوانها به هدر میدهند. شاید اگر بدانید پیرها به چه چیزهایی غبطه میخورند بتوانید بهتر جوانی کنید:
۱-چرا وقتی میتوانستم سفر کنم، نکردم!
۲- چرا زبان دومی نیاموختم!
۳-چرا در هر کاری افراط و تفریط داشتم
۴- چرا از خود در برابر نور آفتاب محافظت نکردم تا پوست سالمتر و بدون چروکی داشته باشم!
۵- چرا برای دیدن خوانندگان مورد علاقهام به کنسرت نرفتم!
۶- چرا از انجام خیلی از کارها ترسیدم!
۷- چرا ورزش اولویت کارم نبود!
۸- چرا خود را گرفتار بعضی سنتها کردم
۹- چرا از کاری که دوست نداشتم استعفا ندادم!
۱۰- چرا بیشتر درس نخواندم!
۱۱-چرا باور نکردم زیبا هستم!
۱۲- چرا از گفتن دوستت دارم ترسیدم!
۱۳- چرا به راهنماییهای والدینم گوش ندادم!
۱۴-چرا خودخواه بودم!
۱۵- چرا تا این حد نظر دیگران برایم مهم بود!
۱۶- چرا به جای آنکه به رویاهای خودم فکر کنم به فکر براوردن رویای دیگران بودم
۱۷- چرا وقتم را صرف یادآوری خاطرات بد کردم و زمانم را از دست دادم. کاش افسوس گذشته را نمیخوردم!
۱۸- چرا کسانی را که دوست داشتم از خود رنجاندم!
۱۹- چرا از خود دفاع نکردم!
۲۰- چرا برای برخی کارها داوطلب نشدم!
۲۱- چرا بیشتر مراقب دندانهایم نبودم!
۲۲- چرا قبل از مرگ مادر و پدر بزرگ سئوالاتی را که داشتم از آنها نپرسیدم!
۲۳- چرا زیاد کار کردم!
۲۴- چرا آشپزی یاد نگرفتم!
۲۵- چرا از زمان حال لذت نبردم!
۲۶- چرا تلاش نکردم آنچه را شروع کردم به پایان برسانم!
۲۷- چرا گرفتار کلیشههای فرهنگی شدم و از هدفم بازماندم!
۲۸- چرا دوستیهایم را ادامه ندادم!
۲۹- چرا با کودکانم بیشتر بازی نکردم!
۳۰- چرا انسان ریسکپذیری نبودم!
۳۱- چرا برای افزایش دانش و ارتباطاتم تلاش نکردم!
۳۲- چرا تا این حد فرد نگرانی بودم!
۳۳- چرا سر هر چیزی زود عصبانی شدم!
۳۴- چرا به اندازه کافی با افرادی که دوستشان داشتم وقت نگذراندم!
۳۵- چرا برای یک بار هم که شده پشت میکروفن نرفتم تا در مقابل جمع صحبت کنم!
علی اکبر جعفری حسین جعفری
ابراهیم جعفری
مدیران محترم سایت مردمی آخاله
آقایان محمود و توحید نیکنامی
با عرض سلام و احترام
✅ ۱۷ مرداد ماه هر سال که مصادف با سالگرد شهادت #محمود_صارمی به دست طالبان جاهل و خشونت طلب در سال ۱۳۷۷ می باشد، فرصتی برای تکریم مقام #خبرنگاران و در عین حال بازاندیشی در عملکرد رسانه ها را فراهم می سازد.
✅ تاسیس سایت مردمی #آخاله در اوایل دهه ۱۳۸۰ قبل از راه اندازی و گسترش شبکه های اجتماعی، خلاقیت و ابتکاری بود که با گذشت زمان منشاء خدمات ارزشمند فرهنگی به همشهریان داخل و خارج از کشور گردید. به عبارت دیگر این سامانه اینترنتی تریبونی برای انعکاس #صدای_مردم و سرآغازی در جهت #ارتباط_دو_سویه و #تعاملی شهروندان گلپایگانی گردید.
✅ اگر آشکار شدن #تنوع_فرهنگی کشورها و مطرح گردیدن #خرده_فرهنگ_ها را از ویژگی های بارز #عصر_اطلاعات_و_ارتباطات بدانیم، بدون تردید سایت آخاله در اشکال مختلفی مانند بازتاب دادن اشعار محلی، ضرب المثل ها، آداب و رسوم، مشاهیر و سمبل های دانش بومی نظیر قنات ها و کبوترخانه ها، دیدگاه فرهیختگان مناطق شهری و روستایی و ... اولین و مهم ترین گام را برداشته است.
✅ هر چند #گردش_اطلاعات در شبکه های اجتماعی به مراتب بیشتر از سامانه های اینترنتی است؛ اما ظرفیت سایت آخاله و ... در جهت اعتمادزایی، صحت اخبار و گزارش ها، ماندگاری آثار و تالیفات کاربران و ... تضمینی برای حفاظت از ذخایر معنایی و فرهنگی مردم گلپایگان به شمار می رود. در حقیقت مندرجات سایت آخاله به منزله آرشیوی مطمئن از تراوشات فکری و اندیشه نسل حاضر برای آیندگان محسوب می گردد.
✅ علاوه بر موارد بالا، سایت آخاله پاتوقی برای فرهیختگانی است که می خواهند برای نسل های فعلی و بعدی باقیات و صالحات فرهنگی و اندیشورزانه داشته باشند. پس قدر این نعمت و خدمت فرهنگی را بدانیم و خدای بزرگ را شاکر و سپاسگزار باشیم.
✅ با عرض تبریک فرا رسیدن عید سعید #غدیر و #روز_خبرنگار، از خداوند متعال توفیق روزافزون شما پدر و پسر فرهیخته را که با راه اندازی به هنگام سایت آخاله، میراث گرانقدری از خود بر جای گذاشتید، مسئلت می نماییم
خبرگزاری تسنیم: طبق تصاویری که برخی سایتها و تحلیلگران خارجی منتشر کردند، ماهواره نظامی ایران با نام نور، که دیروز به فضا پرتاب شد لااقل یک بار از روی سرزمینهای اشغالی عبور کرده است.
این ماهواره هر 90 دقیقه یک بار یک دور دور کره زمین می زند.
عبور ماهواره سپاه از فراز اسرائیل
تصویری که تحلیلگران فضایی از مسیرهای عبور نور منتشر کردند
نور اولین ماهوره نظامی ایران است که روز گذشته توسط نیروی هوافضای سپاه با ماهواره بر سه مرحله ای قاصد به فضا پرتاب شد و در مدار 425 کیلومتری زمین قرار گرفت.
مجموعه نفیس گردشگری در تبریز سمت چپ در اختیار میران و سمت راست عمارت موزه شهرداری
Читать полностью…بازبینی مجدد میراث فرهنگی گلپایگان - محمود نیکنامی - قسمت اول
این پنداره قابل ویرایش است . از پیام های شما استفاده خواهیم کرد
میراث فرهنگی گلپایگان دیر زمانی است که از بین رفته و دیگر امکان بازگشتی برای آن نیست . عوامل زیادی در این نابودی دخالت داشته است ، مهمترین عامل ادعای مالکیت حقوقی افراد حقیقی بر تمام یا قسمتی از این آثار بوده که ظاهرا دلیلی موجه بر تخریب و تغییر کاربری آن بوده است . عوامل دیگری مانند نبودن متولی نگهداری از این بناها و آثار همچون سازمان میراث فرهنگی که هیچ ناظری در این شهر نداشته است هر چند زمانی این سازمان به فکر آثار تاریخی در این شهر افتاد که تعداد زیادی از آنها نابود شده بود .
آنچه من در ۵۰ سال گذشته خاطر دارم و از بین رفته و یا در حال تخریب و یا سرقت شده است شامل :
* قلعه گبری ( در نزدیکی پل قاضی زاهد،تخریب کامل)
* قلعه اورو خرابه ( در ادامه جاده قدیمی رباط قالقان ، تخریب کامل)
* قلعه بارو ( کوچه منشعب از خیابان شهید رجایی ، تخریب کامل)
* قلعه باقرخان ( در مجاورت کمربندی آیت اله محمدی ، هنوز چندین قطعه از دیوارهایش باقی است)
* قلعه برج برقی ( دقیقا میدان کوچک انتهای خیابان سعدی، تخریب کامل برای خیابان کشی )
*قلعه و برج و باروی میرزا اسداله خان قدسی ( انتهای خیابان مسجد جامع به طرف خیابان شهید مطهری ، مسیر قدیمی شهر گلپایگان به گوگد، تخریب کامل )
*قلعه میرزا آغاسی ( مسیر جاده کوچری که تا چند سال اخیر نیز پابرجابود، تخریب کامل)
* قلعه سهرابی در اسفنجه ( در حال تخریب )
* قلعه نیوان در مجاورت زمینهای شرکت زراعی ( قابل بازسازی )
* (قلعه شهر) وداغ ( شامل قلعه بر روی تپه و شهر در زیر تپه باامکانات زندگی روزمره از جمله حمام اعجاب انگیز خزینه ای شامل حمام سرد و گرم و تونخانه که تا اوایل انقلاب نیز قابل بازسازی بود، تخریب کامل)
* قلعه صارم آباد ( جاده گوگد پشت جایگاه CNG ، تخریب کامل)
* قلعه گوگد ( کمربندی گوگد قبل از ارگ ، قابل بازسازی )
* خانه تاریخی مرحوم آقای امام ( خیابان طالقانی کوچه مقابل مسجد مرحوم آمیر محمدکاظم - مکان روضه خوانی دو دهه اول محرم - تخریب کامل )
* خانه تاریخی حکیم یعقوب یهودی ( محل فعلی بانک سینا ، تخریب کامل - هنوز چند اتاق و ایوان قدیمی آن در پشت پا برجاست )
*خانه تاریخی حکیم هارون یهودی( محل فعلی سه را سعدی روبروی ورودی بازار ، تخریب کامل - در اوایل دهه ۵۰ ژاندارمری گلپایگان بود. باغ حکیم هارون هم بی نظیر بود)
*تیمچه مسقف زیبای انتهای بازار ( محل فعلی پارکینگ خیابان سیدالسادات ، تخریب کامل )
*حمام حاجی ( تخریب کامل )
*حمام خزینه ای دشتک ( جنب مسجد حاج ملاعلی ، تخریب کامل )
*حمام بابامصری ( تخریب کامل )
* حمام و کنیسه تاریخی یهودیان گلپایگان ( پشت بازار و محل فعلی پارکینگ بازار ، تخریب کامل )
*تپه لهرامش ( تخریب کامل)
*گنبد مسجد بابامصری ( تخریب کامل )
*شیرهای سنگی پای منار ( سرقت شده )
*کله شیر سنگی هفده تن ( سرقت شده )
*سنگ یشم تاریخی هفده تن ( سرقت شده )
*سنگ تاریخی تاجدار ،سنگی بزرگ با فرم خیلی خاص و مزین به تاج سنگی واقع در خندق انتهای کوچه مسجد حاجی - کوچه نمازی ، با کاربرد اعتقادی ( امکان دارد در خانه های قدیمی آن منطقه باشد)
*سنگ چسبونک آمام زاده هفده تن و امام زاده سید السادات با کاربری اعتقادی و فال گیری ، با فشار دادن سنگهای تخت کوچک بر روی آن کاربرد سرگرمی هم داشت ( مفقود شده )
*تعداد قابل توجهی از سنگ قبرهای نفیس مقبره ( محل فعلی شهرداری) سرقت شده
و شاید تعداد بیشتری که دیگران در خاطر دارند و دیگر وجود خارجی ندارد
ادامه در قسمت دوم
اکثر شهدائی که از شهرمان می شناسم مظلوم بودند شاید این تصور من از آنجائی باشد که خلق و خوی آدمیان در این 4 دهه کاملا تغییر یافته و گویا همه مردم در اوایل دهه شصت خلق و خوی شهدا را داشتند . چه شد که به اینجا رسیدیم؟ برای رسیدن به هر هدفی، هرکاری می کنیم! ترسم از این است که تا پایان عمرمان چه برسرمان خواهد آمد. قطعا این نگرانی خیلی ها خواهد بود . در زمان جنگ تحمیلی با توجه به شغلی که در یک مقطع 4 ساله داشتم با شخصیتی عجیب در چند نوبت برخورد کردم ، سواد خواندن و نوشتن درستی نداشت، صادق و صمیمی صحبت می کرد، در اولین برخوردش با افراد گویی سالهاست که آشناست،او نگهبان کارخانه در حال ساخت پنیربلغاری در گلپایگان بود که بعدها به کارخانه پگاه تغییرنام یافت . یک شب تلویزیون نگاه می کردم بطور اتفاقی احساس کردم صدایی که می شنوم آشناست، این صدا و تصویرآن توجهم را جلب کرد، شخصیتی در حال نمایش بود که با یک تفنگ 200 نفر از بعثی های متجاوز را به اسارت درآورده بود و در حال انتقال به پشت جبهه بود، عجیبتر اینکه به جهت عدم توانائی در تیراندازی، تفنگ او خالی از فشنگ بود، پای میز تلویزیون به زمین میخکوب شدم ، چگونه ممکن است که "عبدالحسین" این دلاور گلپایگانی توانسته باشد با یک تفنگ خالی اینهمه سرباز عراقی را به اسارت گرفته باشد؟ . چه حیف شد که نتوانستم این تصویر (ویدئو) را یکبار دیگر پیدا کنم و این شهید مظلوم کشورمان را بازخوانی کنم. بله او آقای عبدالحسین بیاتی کارگر (نگهبان) ساده کارخانه پنیرگلپایگان بود که در عملیات بعدی رزمندگان(محرم) به درجه شهادت مفتخر شد و نامش بر روی این کارخانه نقش بست و چه زود فراموش کردیم و نامش را از سردرب آن به پایین کشیدیم و به خیال خودمان از نامهای تجاری پر سود؟! استفاده کردیم. یاد و نام این شهید مظلوم ، این دلاورنترس و شیر بیشه دلیرمردان ایران گرامی باد.
محمود نیکنامی
مراسم علم گردانی در گلپایگان تاریخچه خیلی قدیمی ندارد . اما همیشه در هیئت های عزاداری شهرستان جایگاه ویژه ای داشته است . در دهه های اخیر جوانان شهر در عصر تاسوعا کلیه علم های هیئت ها را در یک حرکت نمادین و به یاد علمدار کربلا حضرت عباس علیه السلام در خیابانهای شهر می گردانند و سپس برای سلام به پرچمدار کربلا آنرا در بقعه متبرکه امام زادگان"هفده تن " می چرخانند و از این مراسم استقبال بسیار زیادی می گردد . مراسم تعزیه خوانی از مراسم بسیار قدیمی با سبقه تاریخی که در دهه اول محرم در حسینیه اعظم رباط ابلولان اجراء میگردد و قسمتی از آن در عصر تاسوعا همزمان با مراسم علم گردانی در هفده تن برگزار میگردد . این 2 مراسم هیچ ارتباطی با هم ندارند و بطور جداگانه و همزمان اجرا می شود که هر کدام از مراسم ها مخاطبان خاص خود را دارد درمستند "علم گردانی " که هم اکنون لینک آن در سایت آخاله قرار دارد سعی شده بطور آسان و روان برداشت تصویر گر را در اختیار کاربران محترم قرار دهد
Читать полностью…برخی داستانهای راست و دروغ درباره ارتباط ملکه اعتضادی با محمد مصدق روایت شده است. طبق یکی از این روایتها، هنگامی که مصدق باشور وهیجان از خدمات صادقانهاش به مردم و مملکت سخن میگفت و دستهای مرتعشش را حرکت میداد، ملکه اعتضادی که در ردیف تماشاچیان نشسته بود از جا برخاست و با صدایی بلند، رو به دکتر مصدق گفت: یک پیرمرد سیاسی که مملکت را به پرتگاه سقوط کشانده، نباید در دادگاهی که به خیانتهای او رسیدگی میکند، بترسد و بلرزد. دکتر مصدق، رو به عقب برگرداند و گویندۀ این جملات را شناخت و گفت: خانم! منارجنبان اصفهان، قرنهاست میلرزد و هنوز پابرجاست. از این پاسخ صریح و ابهامدار، اکثر حضار، حتی رئیس و منشیهای دادگاه نیز به خنده افتادند و «خانم ملکه» با سرافکندگی بسیار در جایش نشست و پس از لحظاتی دیگر سالن دادگاه را ترک کرد.ملکه اعتضادی کیست و نقش او در کودتای 28 مرداد چیست؟
درباره ملکه گفتهاند که زنی بسیار زیبا بود که حتی عشاقی در میان افسران بالارتبه ارتش شاهنشاهی مانند سروان خسروانی(ژنرال خسروانی) یا رئیس سازمان ورزش ایران و یا حتی برخی اعضای دربار داشت.
گویا ملکه یکی از مدیران محله شهر نو بود که گفته میشود در یک خانواده مرفه به دنیا آمد و در قبل از کودتای 28 مرداد در توطئه های شاه بر علیه دکتر مصدق شرکت کرده و در روز کودتا نیز سوار بر یک تانک در خیابانهای تهران حضور داشت. ارتشبد فردوست در خاطرات خود درباره کودتای ۲۸ مرداد می نویسد: [برادران رشیدیان] ظاهرا توانستند جمعیتی حدود پنج ، شش هزار نفر را راه بیندازند. ملکه اعتضادی را هم پیدا کرده بودند که متخصص تحریک و تهییج بود و چادرش را به کمر بسته و روی جیپ سخنرانی میکرد.
گویا بعد از کودتا چندصد متر زمین به وی اعطا شد. همچنین ملکه یکی از سهامداران بانک ایران و ژاپن شد و پیش از انقلاب به اسرائیل رفت و تا کمی قبل زنده بود.
از لطف و محبت اخوان جعفری که سایت آخاله را از بدو تاسیس تا کنون تنها نگذاشته وبا قلم شیوای خودشان در موفقیت سایت سهم بزرگی داشته و موجب افتخار شهرمان بوده اند تشکر می کنیم / نیکنامی
Читать полностью…جشنواره کباب و لبنیات را واقعی برگزار کنیم
پیام شهروندان
بسیار متاسف شدم وقتی اسامی کبابی های شرکت کننده در جشنواره را دیدم و فقط نام یک کبابی به چشم می خورد و بقیه شرکت کنندگان از رستورانها و آشپزخانه های بیرون بر و مراکز اقامتی هستند . هرچند آنان هم غذای خوب در اختیار مردم قرار می دهند اما با روح جشنواره هیچگونه سنخیتی ندارند . لازم است مسئولین و دست اندرکاران جشنواره تا فرصت باقیمانده کبابی های شهر را مجاب کنند تا مثل سال قبل همکاری کنند و جشنواره از اعتبار لازم برخوردار گردد . مدیریت جشنواره در شناخت عوامل تبلیغی و استفاده از امکانات شهر بسیار حائز اهمیت است که معلوم بدان به خوبی پرداخته نشده است