مجموعه نوشته های تحلیلی علی نصری پیرامون مسائل ایران و جهان.
طرح تعطیلی شنبهها طرح خوبیست، به شرط اینکه در کنار تلاش برای رفع تحریمهای اقتصادی باشد. در وضعیتی که یک تراکنش بانکی حتی با کشورهای همسایه غیرممکن است، تعطیل کردن شنبهها کمک چندانی به مراودات بینالمللی نمیکند.
@AliNasriTelegram
افرادی که به دلیل مسمومیت الکل، اوردوز مواد مخدر، جراحت ناشی از چاقوکشی یا هر خلاف قانونی/شرعی/عرفی دیگر به بیمارستان مراجعه میکنند، از همان خدمات پزشکی استاندارد برخوردار میشوند که سایر شهروندان. محروم کردن بیماران از دارو به علت «وضع حجاب» افراد دیگر، غیرقانونی است.
@AliNasriTelegram
اینکه آقای تام کاتن به صراحت اعلام میکند که «غزههای کوچک» جایی در آمریکا ندارند، معنی تلویحی سخنش این است که «غزه بزرگ» نیز جایی در اسرائیل (سرزمینهای اشغالی) ندارد. این عبارت تنها یک «نفرتپراکنی» نژادپرستانه نیست، بلکه تحریک علنی به نسلکشی از سوی یک سناتور آمریکایی است.
Since "little Gazas" have no place in America as Tom Cotton says, one can safely assume that the US senator also believes that "Big Gaza" has no place in Israel. This is not just "hateful" speech but clearly abetting to genocide.
@AliNasriTelegram
شعبان بیمخهای ایرانی مشغول آزار و فحاشی و نژادپرستی علیه دانشجویان معترض در آمریکا شدند. چند سال هر جریان معتدل و اصلاحگر و عقلانی را با برچسبهای «مالهکش» و «استمرارطلب» و «وسطباز» تخریب کردند تا عاقبت کار ایرانیان به همراهی با نسلکشی در غزه و اراذل proud boys در آمریکا برسد.
@AliNasriTelegram
سکوت/حمایت فعالان سیاسی خارجنشین «زن، زندگی، آزادی» از سرکوب دانشجویان معترض در آمریکا، سکوت/حمایتشان در برابر صحنههای خشونت پلیس علیه زنان و سکوت/حمایتشان از اسرائیل در نسلکشی غزه، نشان میدهد که هدف آنها هرگز همصدایی با «مردم» جهان نبوده بلکه رضایتمندی «قدرت»های غربیست.
@AliNasriTelegram
همانطور که جریانی در داخل ایران میخواهد جامعه را همواره جدا از جهان نگه دارد، اپوزیسیون خارجنشین نیز به دنبال انزوای مردم ایران است؛ این جمله تکراری که مسئله غزه «ربطی به ما ندارد» از تلاشهای آن برای جدا کردن مردم ایران از موج اعتراضات جهانیست. جامعه منزوی طعمه ضعیفتری است.
@AliNasriTelegram
نیروی دفاعی اسرائیل (IDF) نه تنها خود را ملزم به رعایت قوانین جنگی نمیداند که کارنامهاش - به ویژه در ۷ ماه گذشته - از افراطیترین گروههای تروریستی - مانند داعش- سبوعانهتر بوده. قرار دادن IDF در لیست گروههای تروریستی دولتها میتواند از مطالبات رسمی ایران باشد.
The IDF not only does not consider itself compelled to abide by the Laws of War but its record -especially in the past 7 months - shows more acts of barbarism than the most violent terrorist groups such as ISIS. IDF should be designated as a terrorist organisation.
@AliNasriTelegram
بازی در زمین «تمجیدها»
نویسنده: علی نصری
اینکه چه کسی با چه هدفی از قدرت نظامی ایران تعریف و تمجید میکند نکته ظریف، مهم و قابل تأملیست.
فرق است بین یک تحلیلگر نظامی مستقل که از توان «بازدارندگی» ایران میگوید و آن افسر «سابق» موساد یا سخنگوی IDF یا خبرنگار وابسته اسرائیل که مخزن سوخت ۱۱ متری موشک ایرانی را جلوی دوربین نمایش میدهد و آن را «وحشتناک» توصیف میکند.
هر تعریفی لزوماً «اعتراف» به قدرت ایران نیست.
در بسیاری از مواقع، هدف بهراه اندازی موج جدید «ایرانهراسی»، احیای مجدد پروسه «امنیتیسازی» و معرفی ایران به عنوان تهدیدی برای صلح و ثبات جهانی است.
با همین تعریفها و تمجیدهاست که علیه ایران در عرصه بینالمللی اجماعسازی میکنند، تحریمهای جدید وضع میکنند، فشارها را بر کشور بیشتر میکنند، و افکار عمومی را از جنایات جنگی اسرائیل در غزه به «تهدید ایران» برای جهان منحرف میسازند.
در زمین تمجیدهای آنها بازی نکنیم.
@AliNasriTelegram
وقایع اخیر نظریه #منطقه_قوی را تایید میکند. #ایران_قوی در یک «منطقه ضعیف» بار سنگینی را به تنهایی بر دوش میکشد. در منطقه قوی اسرائیل است که باید موشکهایش را از سد پدافندهای چند کشور عبور بدهد تا به ایران برسد اما اکنون آمریکا/انگلیس/فرانسه موشکهای ما را در منطقه خودمان رهگیری میکنند.
@AliNasriTelegram
در دام این گفتمان نیافتیم که حمله نظامی اسرائیل به ایران "شهروندان" را هم دربر میگیرد یا "صرفاً" به مراکز نظامی محدود میشود. لازم نیست برای مخالفت با حمله نظامی به کشورمان حتمأ استدلال بیاوریم که شهروندان هم در معرض خطرند. "اصل" حمله خارجی به ایران محکوم است، بدون هیچ تبصرهای!
@AliNasriTelegram
اصلاح سیاستهای داخلی؛ ضرورتی برای ترقی در سیاست خارجی:
نویسنده: علی نصری
با از بین رفتن بخش عظیمی از اعتبار اسرائیل در حوزههای سیاسی و حقوقی، تضعیف شدید جایگاه و انزوای روزافزونش در عرصه بینالمللی، شکست بزرگش در کارزار رسانهای و منفوریتش در افکار عمومی جهان، بحرانهای اجتماعی داخلیش، فروپاشی ابهت نظامی و تصویر "شکستناپذیریش" - به ویژه پس از عملیات نظامی ایران - میتوان با اطمینان اظهار داشت که امروز ایران به مهمترین بازیگر بالقوه منطقه تبدیل شده است.
بازیگری که میتواند با یک سیاست خارجی و ابتکارات دیپلماتیک هوشمندانه، نه تنها منافع ملی خودش را تضمین کند، که در تشکیل یک "منطقه قوی" نیز نقش محوری و رهبری ایفا نماید.
البته استفاده از چنین فرصتی مستلزم یک آسیبشناسی عميق، بازنگری و اصلاحات جدی در بسیاری از سیاستهای غلط داخلی است که فرصتها و ظرفیتهای کشور را در روندی فرسایشی میسوزاند و از بین میبرد.
پرهيز از ایجاد تنشهای بیهوده و پُر هزينه اجتماعی، جذب طبقه متوسط جامعه و ایجاد فضا و انگیزه مجدد در آن برای مشارکت گسترده سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، مبارزه جدی با پدیده فساد و رانتخواری و اختلاس در تمامی سطوح مدیریتی، و نظم و انضباط بخشیدن به ساختار اداری، سیاستگذاری و تصمیمسازی کشور - با تفکیک دقیق شرح وظایف نهادها بر اساس رویکردی "تخصصمحور" - از جمله مواردیست که لازمه هرگونه اقدام دیپلماتیک برای بهرهبرداری حداکثری از فرصت بوجود آمده در این مقطع تاریخی و ارتقای جایگاه منطقهای و بینالمللی کشور است.
@AliNasriTelegram
بلافاصله بعد از اصابت آخرین موشک به مراکز نظامی اسرائیل، جنگ رسانهای برای تفسیر و تحریف وقایع شب گذشته و کارزار حقوقی و دیپلماتیک برای بهرهبرداری از اين تفسیرها بهراه افتاده. اهمیت اين کارزارها کمتر از عملیات نظامی نیست. الان زمان "پیروزمستی" نیست، وقت تحلیل و دیپلماسی ست.
@AliNasriTelegram
وضعیت روانی که در جامعه اسرائیل به دلیل ترس از واکنش ایران حاکم شده و فشاری که هماکنون به رژیم صهیونسیتی از سوی جامعه خود وارد میشود، بهترین - و شاید تنها - فرصت برای تحمیل آتشبس به نفع مردم غزه از سوی جامعه جهانیست. حیف است که این ترس با یک حمله نظامی محدود ایران فرو بریزد.
@AliNasriTelegram
«جنگ اسرائیل با حماس» فریبکارانهترین جملهایست که دستگاه پروپاگاندای اسرائیل توسط عواملش در رسانههای بینالمللی به همه زبانها منتشر میکند. اسرائیل در هیچ «جنگ»ی نیست و حماس «ارتش»ی برای جنگیدن ندارد. اسرائیل در حال نسلکشی مردمی بیدفاع از طریق بمباران و شکنجه و گرسنگی است.
@AliNasriTelegram
بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی دچار #بیماری_خودایمنی شده. به جای اینکه به ویروسهای خارجی و پاتوژنهای داخلی حمله کند، به ارگانهای حیاتی خود هجوم میآورد؛ به نمادهای ملی، تیمهای ورزشی، مفاخر علمی. رفتارهای خودویرانگر را تحسین و تشویق میکند و هرگونه خدمت و سازندگی را تقبیح و تنبیه.
#پروفسور_سمیعی
@AliNasriTelegram
ضرورت احیای «میانهروی» در فضای سیاسی/اجتماعی ایران
نویسنده: علی نصری
در چند سال اخیر، در فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی، واژه «میانهرو» جای خود را به برچسب «وسطباز» داده.
تخریب و حذف سیستماتیک «میانهروی» به عنوان یک رویکرد عقلانی، مصلحتطلبانه و کارآمد سیاسی و قرار دادن آن در مقابل «انقلابیگری» - توسط هر دو طیف افراطی «ارزشی» و «برانداز» در داخل و خارج از کشور - نه تنها میدان سیاست را به جولانگاه افراطیگری، عوامفریبی و خشونتورزی تبدیل کرده، که جامعه را نیز به ناامیدی، رفتارهای واکنشی و خودویرانگری کشانده است.
مشارکت نزدیک به صفر سیاسی در انتخابات، خشونت بیرویه کلامی در شعارهای خیابانی و اظهار نظرهای سیاسی در فضای مجازی، حمایت از تحریمهای اقتصادی و بعضاً حمله نظامی خارجی بر علیه کشور و منافع حیاتی خود، سکوت و بیتفاوتی در برابر مسائل بزرگ جهانی مانند جنایات جنگی اسرائیل در غزه - یا بعضاً حمایت از آن در واکنش کور به موضع رسمی حاکمیت - از جمله نمونههای افراطیگری و خودویرانگری ناشی از مرگ «میانهروی» در فضای سیاسی/اجتماعی کشور است.
احیای میانهروی، تفکیک آن از برچسب «وسطبازی» و ارائه مجدد آن به عنوان یک نسخه سیاسی و آلترناتیو اخلاقی در برابر وضع موجود، شاید تنها راه بیرونرفت جامعه از بحرانها و معضلات پیچیده کنونی است.
به همین منظور، به برخی از تفاوتهای فلسفی، استراتژیک و عملی میان رویکرد «میانهروی» و برچسب «وسطبازی» میپردازیم تا این دو را از یکدیگر تفکیک کنیم.
تفاوت بین «میانهروی» و «وسطبازی»:
- میانهروی رویکردی است که فعالانه به دنبال راهکارهای جامع، فراگیر و کارآمدی است که صداها و نیازهای طیفهای وسیعی از جامعه را در نظر میگیرد.
در حالی که «وسطبازی» رویکردی است که در یک فضای سیاسی/اجتماعی به شدت «قطبی»، تلاش میکند تا با موضعگیریهای «خنثی»، «منزهطلبانه» و «غیر تأثیرگذار» سهمی از قدرت را از آن خود کند.
- میانهروها در سیاستگذاریها و موضعگیریهای خود، علاوه بر انعطافپذیری اصولیشان، توجه خاصی به نظرهای تخصصی، شواهد علمی و هنجارهای اجتماعی دارند تا بتوانند بر اساس «واقعیت»ها اصلاحات مورد نیاز کشور و جامعه را رهبری کنند.
در حالی که «وسطباز»ها به دلیل اصرارشان بر حفظ «تعادل»، تلفیق دیدگاههای موجود و عدم عدول از خط میانه، عمدتاً شواهد علمی و عینی را نادیده میگیرند و فرصتهای تغییر معنادار را میسوزانند.
- از نقاط قوت «میانهروی» تعامل آزادانه و گفتوگوی سازنده با دیدگاههای مختلف است که منجر به راهحلهای نوآورانه برای مسائل پیچیده سیاسی/اجتماعی/فرهنگی میشود.
در حالی که رویکرد «وسطباز» هدفش برقراری «تعادل» است - و نه «تعامل» سازنده - که عمدتاً باعث استمرار «وضع موجود» و جلوگیری از تغییرات اساسی و ضروری میشود.
- سیاستمدار میانهرو مایل است تا برای دستیابی به پیشرفتهای اساسی در حوزههای سیاست داخلی، سیاست خارجی و مسائل اقتصادی/اجتماعی/ فرهنگی، ریسکهای حساب شدهای را - برای خود و جامعه - متحمل شود و مسئولیت آن را تماماً بر عهده بگیرد.
در حالی که سیاستمدار «وسطباز» همواره حفظ «آرامش» و «اجماع» را بر پیشرفت اولویت میبخشد - که در بهترین حالت موجب تغییرات سطحی، غیر بنیادی و بازگشتپذیر میشود.
- جریان میانهرو از یک چارچوب سیاسی، فلسفی و اخلاقی مشخصی برخوردار است و مرزبندی دقیق و قاطعی با رقبای خود دارد. و با این حال از اینکه به اقتضای شرایط مواضع مشابه یا مخالف سایر جریانها بگیرد، ابایی ندارد.
در حالی که جریان «وسطباز» خط و مرزهای فلسفی و اخلاقی کمرنگ و غیر قابل تشخیصی با سایر طیفهای سیاسی دارد و همواره با زبانی ابهامآلود و توجیهگرانه و نسبیگرایانه سخن میگوید.
#احیای_میانهروی
@AliNasriTelegram
تعیین سهیمه دارویی داروخانهها بر اساس «وضع حجاب» آغازگر سیاست خطرناکیست که حقوق اولیه - از جمله «حق حیات» - شهروندان را به «اعتبار اجتماعی» آنها گره میزند. اگر این طرح غیرقانونی اجرا شود، فردا نوبت پذیرش در بیمارستانها، خدمات پزشکی، خرید مواد غذایی و سهمیه آب و برق نیز میرسد.
@AliNasriTelegram
در این چند دقیقه گفتوگو بین گزارشگر ایراناینترنشنال و دانشجوی ایرانی دانشگاه جورج واشنگتن، مجموعهای از عقدهها و عقبماندگیهای قشر «تازه به دوران رسیده» ایرانی موج میزند.
در اول گزارش، سمیرا قرایی برآوردی از ترکیب «نژادی» معترضان ارائه میدهد؛ او میخواهد هر طور که شده «عرب» بودن برخی از معترضان را - برای مخاطب «آریایی» - در گزارش خود بگنجاند.
خانم دانشجوی ایرانی با لهجهگردانی از زبان «ما آمریکاییها» چفیه انداختن بر گردن مجسمه جورج واشنگتن را اهانت میخواند و از مشاهده «پرچم فلسطین» در خیابانهای آمریکا ابراز تأسف میکند.
هر دوی آنها از کل این تظاهرات که علیه «نسلکشی» شکل گرفته - و دانشجویان در سراسر آمریکا علیرغم همه فشارها و سختیها و خشونتها و عواقب حقوقی و تحصیلی آن، زنده نگه داشتند - جز «چفیه» که میگویند از آن «حس بدی» دارند و «غذای مجانی» چیزی نمیبینند و البته درکی هم بیشتر از این ندارند.
@AliNasriTelegram
مصعب حسن یوسف را خوب نگاه کن! در رسانههای غربی دعوتش میکنند تا به عنوان «فلسطینی» سربازان اسرائیل را «مقدس» بخواند، حمله به رفح را تشویق کند، نسلکشی در غزه را انکار کند، مقاومت فلسطین را «بازی فاسد قدرت» بخواند و کل هویت «فلسطینی» را نفی کند. او آینه تو ویرانیطلب ایرانیست.
@AliNasriTelegram
جاناتان گرینبلت - مدیر ADL و دستیار ویژه سابق اوباما- میگوید همانطور که حزبالله نیروی نیابتی ایران است، دانشجویان معترض آمریکا هم شاخهای از نیروهای نیابتی ایران هستند. در واقع جاناتان این همه ظرفیت را میبیند اما درکی از نگاه «تهدید محور» و «فرصتسوز» در سیستم سیاسی ایران ندارد!
@AliNasriTelegram
بهراه اندازی مجدد گشت ارشاد بر خلاف نظر عقلای نظام در همه طیفهای سیاسی، اظهارات جنجالی در مورد ساختن بمب اتم بر خلاف سیاست رسمی و دکترین دفاعی ایران، صدور حکم اعدام بر خلاف نظر دیوان عالی کشور؛ نه تنها جامعه ایران را دچار التهاب کرد که پروژه ایرانهراسی را هم در خارج احیا نمود.
@AliNasriTelegram
«زمان طلایی» برای دیپلماسی
نویسنده: علی نصری
در درگیری اخیر میان ایران و اسرائیل دو اتفاق افتاد که توازن قدرت در منطقه را به نفع ایران تغییر داد. البته این تغییر را نباید «دائمی» پنداشت و صرفاً به جشن گرفتن آن پرداخت. «بازدارندگی» ناشی از این توازن جدید بوجود آمده، در صورتی که ایران نتواند در «زمان طلایی» بیشترین بهره سیاسی و دیپلماتیک را از آن بردارد، قطعاً «موقت» خواهد بود و به مرور زمان و با فعالیت بیوقفه لابیهای اسرائیل در آمریکا، توازن قوا در منطقه، به شرایط پیشین بازخواهد گشت.
دو اتفاقی که معادلات را به نفع ایران بهم زد عبارتند از:
۱ - نمایش قدرت موشکی ایران و عزم استفاده از آن علیه اسرائیل، به صورت عملی برای اولین بار.
۲- توافق مستقیم یا «ضمنی» میان ایران و آمریکا بر سر حمله نظامی ایران به اسرائیل و دریافت تضمین از آمریکا که در صورت واکنش احتمالی اسرائیل، نیروهایی آمریکایی مشارکتی در آن نخواهد داشت.
در مورد اول، کارشناسان نظامی متعددی در آمریکا، اروپا، ترکیه و جهان عرب، عملیات نظامی اخیر ایران را در مقالات و مصاحبهها و پادکستهای مختلف به تفصیل بررسی و تشریح کردند و چرایی "game changer" بودن آن را با منطق نظامی بیان نمودند.
پاسخ نظامی بسیار محدود و قابل اغماض اسرائیل در اصفهان - که برخلاف خوی تهاجمی و دکترین نظامی همیشگی IDF مبتنی بر واکنشهای «تنبیهی» و «دردآور» معمول آن صورت گرفت - نیز گواهی دیگر بر صحت این تحلیلها و ایجاد یک بازدارندگی جدید برای ایران است.
اما در مورد دوم، میتوان با اطمینان گفت که «تعامل» میان آمریکا و ایران بر سر حمله به پایگاههای نظامی اسرائیل در شامگاه ۱۳ آوریل، یک بدعت بیسابقه - و پیش از این غیرقابل تصور - در روابط آمریکا و اسرائیل بود. به عبارتی آمریکا و ایران، مانند دو قدرت بزرگ، تصریحا یا تلویحا با یکدیگر در مورد حدود و ثغور حمله به اسرائیل مذاکره کردند و به توافق رسیدند.
این اتفاق نادر چیزی نیست که اسرائیل و لابیهای قدرتمندش به سادگی از آن عبور کنند و این «بدعت» را به عنوان «واقعیت جدید» در روابط تاریخی و ویژه خود با آمریکا بپذیرند.
تحلیلگران و سیاستگذاران ایرانی نیز نباید عجولانه به این نتیجهگیری نادرست برسند که دیگر برای همیشه «ورق برگشته» و فصل جدیدی در توازن قدرت در منطقه آغاز شده و قدرت جدیدی «ظهور» کرده و بعد از این دیگر بازگشت به شرایط پیشین امکانپذیر نیست.
واقعیت این است که لابیهای اسرائیل در واشنگتن بیکار ننشستهاند و تمام ابزارها و نفوذ سیاسی و رسانهای خود برای جبران این خسارت حیثیتی، نظامی و سیاسی و «تاریخی» را به کار خواهند گرفت.
تصویب ارسال بسته ۲۶ میلیارد دلاری به اسرائیل در کنگره آمریکا، اعلام تحریمهای جدید و تشدید فشارهای اقتصادی علیه ایران، آغاز کمپینهای گسترده برای «امنیتیسازی» و «ایرانهراسی» در افکار عمومی جهان به منظور ایجاد ائتلافات ضدایرانی و انزوای روزافزون ایران در عرصه بینالمللی، از نمونههایی از این اقدامات تنها در چند روز گذشته است.
و شکی هم نیست که اسرائیل با سرعت هرچه تمامتر همه تجهیزات و سامانهها و دکترینها و استراتژیهای نظامی خود را با آنچه از نکات قوت و ضعف نظامی ایران در عملیات اخیر مشاهده و تجربه کرده، تطبیق و بهروزرسانی خواهد کرد.
فرصت کم است و «زمان طلایی» برای تثبیت جایگاه جدید ایران در منطقه و بهرهبرداری حداکثری از این موقعیت موقت زودگذر است.
اکنون زمان آن است که دستگاه دیپلماسی کشور با تمام توان وارد میدان شود و ثمره توازن قدرت جدید در این فصل استثنایی، نادر و موقت تاریخی - که مهمترین آن فرصت رفع تحریمهای اقتصادی است - را بچیند.
@AliNasriTelegram
ادعا میشود که حضور مجدد #گشت_ارشاد به درخواست مردم بوده. مسئولین موظفند نشان بدهند که دقیقاً با کدام مکانیسم سیاسی «مردم» چنین مطالبهای را بیان کردند که «جامعه» از آن بیخبر بود؟ به عنوان یک شهروند، در دنیای واقعی، حتی «یک» نفر - از مذهبیترین اقشار - را ندیدم که مخالف گشت ارشاد نباشد.
@AliNasriTelegram
#اسرائيل با سازمان ملل مانند یک کودک لوس در مهدکودک رفتار میکند. نشان دادن نقاشی، دروغهای شاخدار گفتن- مانند اینکه ایران میخواسته مسجد الاقصی را بمباران کند - قشقرق بهراه انداختن، قلدری کردن، نق زدن و توقعات بیجا داشتن. مشکل این است که این بچه لوس به کلاهکهای هستهای مسلح است!
#Israel treats the UN like a spoiled child in a kindergarten; showing cartoons, telling balant lies - such as #Iran trying to bomb the Al-Aqsa Mosque - throwing tantrums, bullying, cursing and making foolish demands. Problem is; this spoiled brat is armed with #Nuclear warheads!
@AliNasriTelegram
عملیات نظامی شب گذشته ایران در سرزمينهای اشغالی، چند دهه پروپاگاندا و پروژه "امنیتیسازی" مبتنی بر اینکه دولت ایران قصد «نسلکشی» مردم اسرائیل را دارد را بر باد داد. در حالی که موشکها و پهپادهای ایران به راحتی به شهرهای اسرائیل رسیدند، فقط پایگاههای نظامی را هدف قرار دادند.
Iran's last night military operation in Israel debunked decades of propaganda accusing the Iranian government of having "genocidal" intent towards the Israeli population. While Iranian missiles & drones easily reached Israeli cities, they only targeted military bases.
@AliNasriTelegram
تشخیص "لحظه جوش" برای امتیازگیری
نویسنده: علی نصری
روال معمول تاریخ این است که پس از هر درگیری نظامی یا در زمان یک آتشبس موقت، طرفین پای میز مذاکره مینشینند تا به یک نتیجه سیاسی برسند؛ طرفی که در آن لحظه در موضع قدرتمندتری قرار دارد شرایط خودش را مطرح میکند و طرف ضعیفتر، به ناچار، امتیازاتی میدهد.
معمولأ زمانی این اتفاق رخ میدهد که یکی از طرفین از نظر نظامی، اقتصادی، اجتماعی و روانی به "بنبست" یا "نقطه جوش" رسیده و راهی جز امتیاز دادن ندارد.
تشخیص این "لحظه جوش" برای طرفی که میخواهد امتیاز بگیرد بسیار مهم و حیاتی است، چرا که به گفته فرانسیس فوکویاما "قوه تخیل تاریخ همواره از ما بیشتر است" و هر زمان هر رویداد غیرمنتظرهای میتواند معادلات قدرت را تغییر بدهد، ورق را بچرخاند و "فرصت" امتیازگیری را بسوزاند.
این روزها، تنش میان ایران و اسرائیل در مقطعی به نقطه اوج خود رسیده که اسرائیل پس از ۶ ماه جنگ فرسایشی در غزه - که در آن به هیچ کدام از اهداف نظامی خود نرسیده - بحرانهای شدید سیاسی و اجتماعی داخلی و موج اعتراضاتی که خواهان برکناری دولت است، شکست رسانهای و منفوریت بیسابقه در افکار عمومی جهان، پرونده نسلکشی در دیوان بینالمللی دادگستری، فشارها و انتقادات روزافزون دولتهای متحد خود، لطمات و خسارات شدید اقتصادی، مسدود شدن راههای تجاری، و مهمتر از همه جو اضطراب و وحشت در سطح جامعه - که با وعده "تنبیه"ی که ایران داده به مرز "فروپاشی روانی" رسیده - هماکنون در آن "لحظه جوش" قرار گرفته است.
حال سوال این است که در چنین لحظهای، آیا لازم است که ایران حتمآ وارد مرحله پر هزینه درگیری نظامی مستقیم با اسرائیل - و احيانا آمریکا - بشود؟ یا اینکه میتواند با استفاده از ابتکارات دستگاه دیپلماسی خود، این مرحله را دور بزند، و وارد مرحله مذاکره با آمریکا - به عنوان حامی اصلی اسرائیل- بر سر مسائل منطقه، جنگ غزه و منافع ملی خود بشود و بیشترین امتیازات را بستاند؟
@AliNasriTelegram
انشعابی از جریان ویرانیطلب رسماً به کانیبالیسم (cannibalism) یا #همنوعخواری رو آورده و ابایی از بیان آن ندارد؛ هر جا «ایرانی» کشته شود -چه شهروندان کرمانی و چه نظامی- جنازه آنها را به «غذا» تشبیه میکند و به وجد میآید. #همنوعخواران «انسانیتزدایی» را اول از خودشان شروع میکنند.
@AliNasriTelegram
حکایت زن قُمی حکایت جامعه ایران امروز است؛ او میخواست از حقوق اولیه و حریم شخصی و کرامت انسانی خودش دفاع کند. در آخر هم متحجران داخلی و هم روشنفکرنمایان خارجنشین برچسب «سلیطه» بهش زدند؛ یکی به عنوان «تحقیر»، دیگری به اسم «ساختارشکنی». هر دو کاملاً منقطع از «واقعیت» جامعه.
@AliNasriTelegram
تصمیم رای دادن یا رای ندادن اگر بر اساس استدلالی باشد که هدفش «بهبود» وضع موجود و کاهش رنج عمومیست -و نه ویرانی و «تیر خلاص» زدن به مردم- محترم است. نباید در دام افرادی افتاد که میکوشند با تابوسازی و تلقین احساس گناه و در معذوریت اخلاقی قرار دادن دیگران جلوی عقلانیت را بگیرند.
@AliNasriTelegram