مجموعه نوشته های تحلیلی علی نصری پیرامون مسائل ایران و جهان.
دوستان ارزشی که شبانهروز به شورای راهبردی و ظریف حمله میکنند، فراموش کردند که اگر شورایی در کار نبود و انتخاب وزرا بر طبق روال معمول پیش میرفت، جریان شکستخورده در انتخابات فرصت هیچ اظهار نظری در مورد کابینه را نداشت. همین که نظر میدهند به دلیل رویکرد وحدتبخش پزشکیان و ظريف است.
@AliNasriTelegram
اگرچه یکی از کارکردهای «تیتر» در روزنامهنگاری جلب توجه مخاطب در نگاه اول است، اما نباید «بار» کلمات قربانی این هدف شود. نگاه #پزشكيان همانطور که بارها بیان کرده «وصل کردن» است، نه «فصل کردن». رئیسجمهوری که شعارش «وحدت ملی» و اجماعسازی و همبستگیست، لقبش «گورباچف ایرانی» نیست.
@AliNasriTelegram
توانمندسازی دولت یا نقدهای بیوقفه؟
نویسنده: علی نصری
چند روز برای رئیسجمهور منتخب خط و نشان نکشیم. چند روز صبر کنیم تا پسوند «منتخب» از عنوانش برداشته شود و بعد انتقادات و ایرادات و خردهگیریها و هشدارها را به سویش روانه کنیم.
کمی صبر کنیم تا در نقش جدیدش تثبیت شود، دید و بازدیدهایش را انجام دهد، در هر جلسه و مراسمی که صلاح میبیند شرکت کند و پیوندهای سیاسی که لازم میداند را برقرار سازد، بدون اینکه هر لحظه نگران «پشیمان» شدن ما از رایمان باشد.
«تمرین دموکراسی» فقط تمرین انتقاد کردن و ایراد گرفتن و مطالبهگری و طلبکاری نیست، تمرین «حمایت» کردن و یاری رساندن و تقویت نمودن دولت منتخبمان نیز هست.
اگر باید درسی از گذشته گرفته باشیم این است که تغییر و اصلاح با «تضعیف» دولت میسر نیست. بهبود وضع موجود تنها از طریق «تقویت» و توانمندسازی رئیسجمهور و دولتش امکانپذیر است. دولتی میتواند مطالبات ما را محقق سازد که نیروی انجام این کار را به او بخشیده باشیم. و این وظیفه امروز ما در این مقطع است.
@AliNasriTelegram
«شخصیت» ملی ایران چیست؟ نگاهی به «قدرت معنایی» ایران در جهان امروز
نویسنده: علی نصری
اگر نگاهی به نقشه کره زمین بندازیم، نام بیش از ۲۰۰ کشور را در جهان امروز مشاهده میکنیم. اما در میان اینها، تنها تعداد کمی هستند که از «شخصیت»های منحصر به فرد خود برخوردارند و برای اکثر مردم جهان «آشنا» و قابل تشخیصاند.
مثلاً زمانی که از کشور فرانسه سخن به میان میآید، هر انسانی در جهان بلافاصله به یاد شخصیتی رمانتیک در یک فضای شهری قدیمی و شاعرانه میافتد. ژاپنیها را به وجدان کاری و سختکوشیشان میشناسند، آلمانیها با انضباط و نظمشان شناخته میشوند و ایتالیاییها با خونگرمی و خوشصحبتی و حرکات دستشان.
فارغ اینکه این تصاویر چقدر با واقعیت منطبق باشند، این حس «آشنایی» که در افکار عمومی جهان نسبت به این ملتها وجود دارد، سرمایه عظیمی برای رونق اقتصادی، نفوذ سیاسی در عرصه بینالمللی و حتی امنیت آنهاست.
به خوبی یاد داریم که وقتی در سال ۲۰۱۹ آتشسوزی در کلیسای نوتردام پاریس رخ داد، چگونه در کمتر از ۲۴ ساعت از سراسر جهان بیش از یک میلیارد یورو برای بازسازی آن به دولت فرانسه اهدا شد، کاربران شبکههای اجتماعی عکسهای یادگاری خود را در کنار آن کلیسا به اشتراک میگذاشتند، و برای حمایت از صنعت گردشگری فرانسه، وعده سفر به آنجا در سال آینده را میدادند.
و این در حالیست که وقتی داعش در عرض چند ماه، شهرهای باستانی هترا و پالمیرا و نمرود و موصل و موزههای تاریخی و مقبرههای پیامبران الهی را در عراق و سوریه، یکی پس از دیگری ویران میکرد و میراث فرهنگی بشریت را از بین میبرد، نه صدایی از مرد جهان بلند شد، نه کمکی به سوی این کشورها سرازیر شد و نه حتی در اخبار بازتاب چندانی داشت.
و این تفاوت کشورهاییست که از طریق دیپلماسی عمومی؛ صنعت گردشگری، تأسیس مراکز فرهنگی، تبادلات دانشگاهی، سینما، رمانهای ادبی، رسانهها و گفتمان سیاسی خود، چینن قدرت معنایی را برای خود به طور سیستماتیک و حسابشده خلق کردند، و کشورهایی که علیرغم غنای فرهنگی و تاریخی عظیم خود، آن را به امان خدا رها نموده و از مزیتهای بیشمار آن بیبهره ماندند.
حال باید از خود بپرسیم که «شخصیت» ایران، این سرزمین تاریخی و فرهنگی کهن، در افکار عمومی جهانیان چیست؟
ملت ایران دارای کدام ویژگیهای منحصر به فرد است که میتوان از آن به عنوان قدرت نرم - یا قدرت «معنایی» - آن در عرصه بینالمللی استفاده کرد؟
در پاسخ این سوال و با کنکاش در تاریخ و فرهنگ و ادبیات و شیوه دینداری ایرانیان، به نظر میرسد که دو ویژگی بارز ملی ما؛ از یک سو «تحمل و مدارا» و از سوی دیگر «یاری مظلومان» است.
به عبارتی، در آنجا که عارف نامی ایرانی، ابولحسن خرقرانی بر سردر خانقاهش مینگارد «هرکه در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید»، آن «سرا» میتواند همه مساحت ایران باشد و این نگاه به «انسان» در میان اکثر ایرانیان دیده شود. یا در جایی که فردوسی میگوید «ستمکاره را جا نباشد به تخت» حکایت از خوی ظلمستیزی همه ایرانیان دارد که از قرنها برگزاری مراسم عاشورا تا مخالفت با رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی تا ایستادن در کنار مردم غزه، نمود دارد.
این «شخصیت» ملی ایران، اگر در یک فرایند هوشمندانه «دیپلماسی عمومی» به درستی به جهانیان عرضه شود، در شرایط امروز جهان، این قابلیت را دارد تا به یک «قدرت معنایی» عظیم برای کشورمان تبدیل گردد، و برای افکار عمومی جهان، به ویژه نسل جوان، خلأ اخلاقی حاکم بر روابط بینالملل را تا حدود پُر کند؛ شاید به مراتب جذابتر، واقعیتر و حیاتیتر از شخصیت رمانتیک فرانسه و انضباط آلمان و خونگرمی ایتالیا و سختکوشی ژاپنیها.
@AliNasriTelegram
با دوتا جوان صحبت میکردم، گفتند بعد از دیدن مناظرات، دلشان میخواهد استادی پیدا کنند که به آنها نهجالبلاغه بیاموزد. #پزشکیان در همین چند روز حضورش در عرصه عمومی، با اخلاق و صداقتش جوانان را بیشتر به دین مشتاق کرده تا صدها میلیارد تومان هزینه تبلیغات که عمدتاً اثر معکوس داشته.
@AliNasriTelegram
لبخند زد، گفتند چرا لبخند میزنی؟ قدم زد، چرا قدم میزنی؟ نشست، چرا زانو میزنی؟ سکوت کرد، چرا خاموشی؟ فریاد زد، چرا صدایت را بلند میکنی؟ علامت پیروزی نشان داد، چرا شاخ میگذاری؟ اما او بود که برای خطاهای بزرگی که نکرده بود از ملت عذرخواهی کرد. و او ملتی را دوباره زنده کرد.
#ظریف
@AliNasriTelegram
اصلأ به اینکه آمارهای چه میگویند توجه نکنید. تا لحظه اعلام نتیجه نهایی هیچ چیز معلوم نیست. همت کنید و رأی بدهید.
@AliNasriTelegram
روستاییان را دیگر نه میتوانید فریب بدهید، نه تهدید کنید و نه بخرید. دوران بِخر در رو تمام شده.
@AliNasriTelegram
چرا سلطنتطلبان ایرانی فحش میدهند؟ یک تحلیل ساختاری
نویسنده: علی نصری
نظامهای اصیل پادشاهی بر اساس یک سلسله مراتب هرمیِ شرافت و احترام بنا شدهاند.
در رأس هرم شخص پادشاه قرار دارد که از بالاترین درجه شرافت و احترام برخوردار است، یک درجه پایینتر از او ملکه، و سپس شاهزادگان هستند، و به همین ترتیب سلسله مراتب اشراف از بالا تا پایین هرم، با عناوین دقیق، چیده میشوند.
مثلاً در نظام پادشاهی بریتانیا، این سلسله عناوین، پس از «شاهزاده» به ترتیب؛ دوک/دوشس، مارکی/مارکیز، کُنت/کُنتس، ویکُنت/ویکُنتس، بارون/بارونس و شوالیه - فردی که توسط یک پادشاه عنوان افتخاری دریافت کرده - رتبهبندی میشوند.
این رتبهبندی چنان دقیق است که اگر مثلاً پادشاه و ۵۶ نفر از این هرم سلطنت، بر اثر حادثهای یکجا بمیرند، نفر ۵۷ ام در سلسله مراتب جانشینی، که نام و نشانش کاملاً مشخص است، بلافاصله بر تخت سلطنت مینشیند.
بنا بر این، هر فردی در این هرم، جایگاه خودش را میداند، به رتبههای بالاتر احترام میگذارد و از رتبههای پایینتر توقع تواضع و احترام دارد.
طبیعتاً در این سیستم منظم، هر فردی در هر رتبهای که قرار دارد، میکوشد تا با رعایت هر چه بهتر اتیکتهای رفتاری و آداب و رسوم اجتماعی، اشرافیت خود را به نمایش بگذارد یا به رخ دیگران بکشد.
در سلطنت پهلوی اما موضوع به شکل دیگریست. نظام «پهلوی» به دلیل اینکه یک ساختار پادشاهی اصیل نیست و بر هیچ سلسله مراتب اشراف و اعیانِ تاریخی استوار نشده؛ هرم شرف و احترام در آن فقط یک نمای بیرونی و اسکلت تو خالی است. یعنی هرمی که یک نفر و خانوادهاش در رأس آن قرار دارند، و طبقات زیرین همه خالی از سکنه است.
افراد ایرانی که خود را منتسب به سلطنت پهلوی میدانند - سلطنتطلبان - فقط یک «ولیعهد» و خانواده درجه یک او را میشناسند و به آنها نهایت احترام را میگذارند. اما خود، در هیچ ساختار منظمی جایگاه مشخصی ندارند. پس همواره در یک هرم خیالی، برای ارتقا یا اثبات جایگاه خود، در حال رقابتی سنگین و کشمکشی مداوم و تلاشی بیوقفه برای سلطهجویی، غلبه نمودن و تفوق یافتن (خیالی) بر دیگری هستند.
به عبارتی، فحاشی و بیاحترامی در میان سلطنتطلبان ایرانی، رفتار ناخودآگاهیست برای القای جایگاهی بالاتر از دیگری در یک هرم خیالی که در رأس آن خانواده پهلوی و زیر آن اسکلتی خالی است.
«فحش» برای سلطنتطلب ایرانی، در وهله اول، نه یک «توهین» به دیگری، که یک «خطاب» از سوی یک «مقام» بالاتر به یک مقام «زیردستی» است؛ در واقع همان عصا بر زمین کوبیدن و «پدرسوخته» خواندن دیگری در عصر رضاشاهیست که امروز در روند رقابت در سلطهجویی، به «بیپدر» و «صد پدر» و «هزار پدر» ارتقا یافته.
پس فحاشی و بیادبی در میان سلطنتطلبان ایرانی، یک پدیده و معضل ساختاریست که از درون بافت سیاسی-اجتماعی این سیستم بازتولید میشود و با برائت جستن ولیعهد پهلوی از فحاشان یا پند و نصیحتهای دیگران حل نمیشود، همانطور که در سلطنتهای اصیل و واقعی، رقابت و افراط در رعایت اتیکتهای رفتاری و نمایش پایبندی به آداب و رسوم اشرافی، یک رفتار اجتنابناپذیر ساختاریست.
@AliNasriTelegram
بیا قدم در راه بگذاریم
نویسنده: علی نصری
لحظهها تاریخیست. بر سر دوراهیای ایستادهایم که اجازه خطا به ما نمیدهد. چگونه به اینجا رسیدهایم؟ نمیدانم، یادم نیست.
یکی از این دو راه، از همان آغاز تاریک میشود. دورتر را که بنگریم ظلمات است. جاده در هر قدم تنگتر، باریکتر، پُر سنگ و کلوختر میشود؛ جاده «تحریم» است.
از پشت ظلمات، صداهایی شبیه سوت موشک یا آژیر خطر به گوش میرسد؛ امیدوارم که اشتباه میشنوم؛ گویا زوزه «جنگ» است.
از هر دو سوی جاده، عدهای سراسیمه میکوشند تا خارج شوند، به هر قیمتی، با هر هزنیهای؛ گویا جوانان وطناند که دارند مادرشان را ترک میکنند. عاصی شدهاند، به ستوه آمدهاند، دنبال یک مسیر راحتتر، هموارتر، عادیترند. اما لعنت به مهاجرت! تلخ است.
راه دوم چگونه است؟ نمیدانم، مهآلود است. از اینجا چیزی نمیبینم. از لابهلای مِه اما نوری نمایان است.
جاده صاف نیست. پُر از پیچ و خم است. هموار نیست، گِلآلود است. و هر قدم در آن دشوار است و سنگین.
همت میخواهد تا قدمهای محکم برداریم. دست در دستان هم نهادن میخواهد تا در مِه گم نشویم.
اما ارزش رفتن را دارد.
«بیا رهتوشه برداریم قدم در راه بیبرگشت بگذاریم»
@AliNasriTelegram
از شگفتیهای انتخابات این که طرفداران آقای #جلیلی برای مخالفت با #پزشکیان یک شبه هیپیِ سکولارِ اومانیستِ فمینیست در حد جان لنون شدند. کمی رعایت کنید دوستان؛ مملکت اسلامیست.
@AliNasriTelegram
یک ایران #پزشکیان، یک جهان آرامش
هر ایرانی یک رای پُر شکوه
@AliNasriTelegram
پروفایلهای زیادی خودشان را افرادی معرفی میکنند که جمعه گذشته به #پزشکیان رای دادند اما در عرض چند روز نظرشان عوض شده و طرفدار جلیلی شدند. این روش نه تنها توهین به شعور مردم است، که از یک ضعف شدید گفتمانی حکایت دارد. اگر میتوانید با گفتمانتان مردم را جذب کنید، نه جعل هویتتان!
@AliNasriTelegram
آن که اولین بار جریانهای معتدل سیاسی ایران را «سوپاپ اطمینان» خواند، به دنبال انفجار تو بود.
آن که این اصطلاح را ساخت، خشمگین بود از آنانی که نمیگذارند از فرط فشار متلاشی شوی!
تو چرا این منطق را پذیرفتی؟ تو چرا این سخن را تکرار میکنی؟ تو چرا آینده خودت را تحریم میکنی؟
@AliNasriTelegram
امروز انتخابات را تحریم نکنیم که فردا مجبور شویم برای متوقف کردن طرح نور، طرح صیانت، طرح فیلترینگ «اینترنت کثیف آمریکایی» و امثالهم، در به در امضا جمع کنیم و بعد ندانیم چطور آن را بدست همان کسانی برسانیم که میخواستیم با رای ندادنمان به آنها پُشت کنیم.
@AliNasriTelegram
یک تفکر سطحی «جنگسردی» در کشور وجود دارد که تصور میکند هرگونه صحبت از عدالت، تعادل، انصاف و رفع تبعیض با «آزادی» مغایرت دارد و از فردا مملکت «کمونیست» میشود.
@AliNasriTelegram
این سیستم هوشمندانهای که دکتر #ظریف برای انتخاب اعضای کابینه دولت، برای اولین بار - از زمان مشروطه - در کشور پیاده کردند، یک تحول عظیم بوروکراتیک و جوانسازی واقعی نهادهای نظام است. اهمیتش فقط «سیاسی» نیست، بلکه «تاریخی» است.
@AliNasriTelegram
ایراناینترنشنال به شدت میکوشد تا خبر مربوط به حذف ۴۸۵ قلم کالا - از جمله کالاهای اساسی - از شمول ارز_ترجیحی را به دولت پزشکیان و ویدیوی منتشر شده از آقای طیبنیا ربط بدهد. سیاست پزشکیان «شوکتراپی» نیست. مسئولیت این اقدام با دولت سیزدهم است.
@AliNasriTelegram
اگر صدا و سیما یک مناظره زنده بین آقای جلیلی و آقای زنگنه برای شفافسازی موضوع قرارداد کرسنت برگزار کند، هم «رسانه ملی» را دوباره احیا کرده و هم دکان همه رسانههای فارسیزبان خارج از کشور را تخته میکند.
@AliNasriTelegram
پزشکیان به «گفتمان» ویژه خود نیاز دارد
نویسنده: علی نصری
هنوز هیچ از انتخاب آقای پزشکیان نگذشته و هنوز پسوند «منتخب» از عنوان «رئیسجمهوری»اش نیافته، موج حملات از داخل و خارج به او آغاز شده است. از همین ابتدا میتوان حدس زد که دولت پزشکیان، دولتی خواهد بود که با بیشترین حملات سیستماتیک از هر سو، رو به رو خواهد شد.
پزشکیان علاوه بر حملات متداول جناحی از داخل که به عنوان «دولت سوم روحانی» و نامزد «اصلاحات» و نماینده «اشراف» و «غربگرایان» از سالها و دهههای گذشته به ارث خواهد برد، و برچسبهای «سوپاپ اطمینان» و «استمرار» وضع موجود و «دستنشانده» حاکمیت که از سوی جریان برانداز خارجنشین و رسانههایش به او چسبانده خواهد شد؛ با چالشهای «مخصوص» به خود نیز مواجه است.
در حال حاضر مسعود پزشکیان رئیسجمهور محبوب «همگان» و «هیچکس» است. او، در فضای پسا-انتخاباتی کنونی از حمایت و محبوبیت در لایههای مختلف جامعه و در میان اقشار مختلف مردم برخوردار است، اما با فرونشستن هیجانات پیروزی، برای اداره چهار سال آینده کشور، از داشتن یک تکیهگاه سیاسی و اجتماعی ویژه خود، که بتواند در فراز و نشیبهای ریاستجمهوریاش بر روی پشتیبانی آن حساب کند، بیبهره است.
پزشکیان به هیچ جناح سیاسی تعلق ندارد و به خوبی قابل پیشبینی است که گروههای متعدد از طیفهای مختلف سیاسی که در طول انتخابات از او حمایت کردند و هر کدام او را به نحوی وامدار خود میدانند، در صورتی که انتظارات متقابلشان از او در چینش قوای سیاسی آنطور که باید و شاید محقق نگردد، به منتقدان سرسخت او بدل خواهند شد.
در حوزه اجتماعی نیز، بخش قابل توجهی از مردم که در دور دوم انتخابات، از خاستگاه «تحریم» بلند شدند و از ترس پیروزی رقیب او یا صرفاً به دلیل صداقتی که در کلام او یافتند، با دلخوری یا تردید به او رأی «سلبی» یا «نیمهایجابی» دادند، تکیهگاه محکمی برای چهار سال آینده دولت او نخواهند بود. و با اولین سوگیری او که بر خلاف میل و انتظاراتشان باشد، دلسرد و دلزده خواهند شد و کارزار «من پشیمانم» بهراه خواهند انداخت.
مخالفان پزشکیان، در داخل و خارج، این وضعیت شکننده او را به خوبی میدانند. و به همین دلیل نیز، با تمام توان رسانهای خود وارد میدان شدند تا از همین آغاز از هر جمله او و از هر اتفاق کوچکی که در پیرامون او رخ میدهد، وسیلهای برای مأیوس و دلسرد کردن مردم بسازند.
برای دوام آوردن در چنین فضایی، آقای پزشکیان علاوه بر «صداقت»ی که در گفتار و رفتار خود دارد و علاوه بر وعدههای انتخاباتی که برای تأمین نیازهای مادی مردم داده، به یک «گفتمان» جدید و ساختارمند و مسنجم نیز نیاز دارد تا بتواند بر حول آن یک پایگاه اجتماعی مستحکمی برای خود بسازد که با فراز و نشیبهای سیاسی و اتفاقات کوچک و بزرگ روزمره مأیوس و سرخورده نمیشود و با اتکا بر آن، از میان طوفان هجمهها، به سوی مقصد خود حرکت کند.
گفتمانی نظیر آنچه در اوایل انقلاب شکل گرفت و جامعه را از میان بحرانهای جنگ و بیثباتی و فشارهای اقتصادی عبور داد، اما در مقطعی راکد ماند و خود را با سرعت تحولات جهان بهروز نساخت، و امروز جز پوستهای از آن، در بخش کوچک نوستالژیکی از جامعه، چیزی نمانده.
گفتمانی که تا بکوشد تا پاسخگوی تحولات نسلی، بحرانهای فلسفی و وجودی نسل جوان و نیازهای زندگی انسان در جهان پیچیده امروز باشد.
گفتمای که علاوه بر به رسمیت شناختن چالشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ویژه شهروند ایرانی، به بحرانهای او به عنوان یک انسان امروزی در جهانی به سرعت دگرگونشونده نیز بپردازد؛ رابطه انسان با تکنولوژی و ظهور هوش مصنوعی، بحران هویت، بحران از خود بیگانگی، بحران انزوا و تنهایی، بحران معنی و پوچگرایی، رابطه علم و دین/معنویت و جایگاه و مسئولیت هر انسان در قبال چالشهای جهانی.
تنها بر حول چنین گفتمانیست که دولت پزشکیان میتواند به نسل جوان «انگیزه» و «معنا»ی لازم را برای حمایت از خود ببخشد و با اتکا به او در برابر طوفان هجمههای رسانهای ایستادگی کند. وگرنه به صرف «صداقت» داشتن و با هر روز و هر لحظه بیانیه «تکذبیه» منتشر کردن، نمیشود.
@AliNasriTelegram
این ۲ ساعت طلایی باقی مانده برای تعیین سرنوشت کشور را از دست ندهید. هر کاری دارید به مدت چند دقیقه کنار بگذارید و بروید رأی بدهید.
@AliNasriTelegram
🔺علی نصری: کسانی که انتخابات را در دور اول تحریم کردند پیام «نارضایتی» که میخواستند را رساندند. اما تحریم انتخابات در دور دوم، پیامدهایی خواهد داشت که به تکرار مجدد همان پیام نمیارزد. از شنبه سر و کارتان با کسانی خواهد بود که صحبت از «اینترنت کثیف آمریکایی» میکنند.(حتی شما دوست «انقلابی»)
@khabare_vije | Khabarevije.ir
در دور دوم قرار نیست بین چند نامزد «رأی استراتژیک» بدهید که بررسی آمارها در تصمیمتان مهم باشد. امروز حتی یک نگاه هم به هیچ آماری نیاندازید. وظیفه ما «فقط» رأی دادن در روز جمعه است. «تنها» عدد مهم در صبح شنبه خوانده خواهد شد.
@AliNasriTelegram
به روشنفکرانی که صندوق رأی را بهانهای کردند برای نطقهای فلسفی چند ساعته توجه نکنید. صندوق رأی محل نظریههای فرازمینی و بازیهای ذهنی نیست، مخصوصاً در شرایط خطیر امروز. رأی فقط یک ابزار است برای بهبود شرایط زندگی در حد امکان که شهروندان غیرفیلسوف هم از آن استفاده میکنند.
@AliNasriTelegram
نمیتوانیم هم طرفدار حقوق زنان باشیم و هم در برابر توهینهای جنسیتی به مریم قالیباف بیتفاوت باشیم. انتقادهای سیاسی به جای خود، اما کلیپهایی که از او در فضای مجازی ساخته و منتشر میشود مصداق آزارگری، زنستیزی و بیاخلاقیست.
@AliNasriTelegram
«غربپرستی» واقعی یعنی هر بار صحبت از مذاکره با غرب میشود، تصور کنیم که قرار است ما را «تحقیر» کنند یا به ما «لطف» کنند. واقعیت این است که مذاکره بین «قدرت»ها صورت میگیرد و کسانی که اهل مذاکرهاند به قدرت ایران اعتقاد دارند. آنها که اهل مذاکره نیستند، در دلشان از قدرت غرب میترسند.
@AliNasriTelegram
در سپهر سیاسی ایران - در سراسر طیفها و جریانها - دو «منطق» بیشتر حکمفرما نیست: منطقی که بهبود شرایط را در «تقویت» بنیه کشور میداند. و منطقی که شرط لازم برای بهبود را عبور از نوعی «ویرانی» میداند ( ویرانیطلبی). تصمیم به «مشارکت» یا «تحریم» نهایتاً ریشه در این دو منطق دارد.
@AliNasriTelegram
آقای #جلیلی دارد برای اولین بار در عمرش حس «موافق» بودن را تجربه میکند؛ این همان هنر دکتر #پزشکیان است.
@AliNasriTelegram
آقای جلیلی ناکامی نظامی اسرائیل در برابر «حماس» را میبیند اما نسلکشی «مردم» غزه را نمیبیند. ناکامی «تحریم» آمریکا علیه ایران را میبیند اما اثرش را بر «سفره» مردم نمیبیند. او نگران جنگ و تحریم نیست، چون فقط «آرمان» میشناسد، «مردم» نمیبیند.
@AliNasriTelegram
میگویند از ما «لولو» نسازید. از شما لولو نساختیم، ما فقط جملات خودتان را در مورد «اینترنت کثیف آمریکایی» و «حق تجاوز جنسی مردان» به دختران بدون حجاب و مقایسه آزادی نسبی پوشش با «مصرف مواد مخدر در خیابان» و...را تکرار کردیم. شما خودتان از خودتان ترسیدید.
@AliNasriTelegram