الهی! به این خانههای کنار زمستان
به این عقده های پر از باد و بوران و طوفان
به این چشمه های غضب کرده در مکتب شعر
به دنیای خالی تنگ آمده در شب شعر
کنار تمنای شهوت، تمنای دیدن
به آن لحظه های به زور لگد، قد کشیدن
کنار حماسی ترین لحظه فحش و نیرنگ
به چشم رفیقان پهلو نشین نظرتنگ
نگاهی کن و دستشان را به دست خودت گیر
که از پای دیوانگان واشده بند و زنجیر
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
خنده ای داغ، زدی و بدنم سوخت که سوخت
دکمه تا دکمه، تن و پیرهنم سوخت که سوخت
واژه تاول شد و لحن و سخنم سوخت که سوخت
عکس ها را چه کنم؟ فکر کنم سوخت که سوخت
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
من هیچ جز آبرو ندارم...دلواپس آبروی من باش
از غلغله ی غبار برگرد...ای آینه ی چهارسویم
از حوزه ی عشق رو مگردان...ته مانده ی قلب را نگه دار
تو از سر حرف خویش بگذر...من می گذرم از آبرویم
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
در همین روز های بارانی
یک نفر خیره خیره میمیرد
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
من هیچ جز آبرو ندارم...دلواپس آبروی من باش
از غلغله ی غبار برگرد...ای آینه ی چهارسویم
از حوزه ی عشق رو مگردان...ته مانده ی قلب را نگه دار
تو از سر حرف خویش بگذر...من می گذرم از آبرویم
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
تیک تاک تمام ساعت ها تاک تیک دقیق مرگ من است
رو به صفر زمان تماشا کن حرکت ثانیه شمارم را
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
در همین روز های بارانی
یک نفر خیره خیره میمیرد
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
شده دلتنگ شوی
غم به جهانت برسد؟
گره ات کور شود،
غم به روانت برسد؟
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
و مادر که حل شد میان شب و آتش و آب
و مادر خلاصه شد آخر به گهواره خواب
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
-این دردِ جهانی شده را دور بریز ..
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
بعد از آن هم که
تو با سنگ زدی شیشه شکست
#عليرضا_آذر
@alireza_azar2
آرام کنید صفحه ها را،مردم کلمات را ببندید
جای سرطان چکمه مانده،بر سینه سینه چاک قالی
تا پشت اطاق هم رسیدند،جایی که نداشت کج خیالی
آبستن بیت های هرزه،سرگیجهی لحن و استعاره
مازاد قماش صندلی باز،ته ماندهی قوم جشن واره
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
مردان شهر از جانتان یا دست بردارید
یا روی گندم زار من انگشت مگذارید
#عليرضا_آذر
@alireza_azar2
شما ظرف لبریز ارزن و من دانهء آن
که آن دانه هم نیستم من به قرآن...
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
آرام کنید صفحه ها را،مردم کلمات را ببندید
جای سرطان چکمه مانده،بر سینه سینه چاک قالی
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
مثل جغرافیای نامحدود ... هر زبانی شکنجه ای بلد است
مجمع الدردهای در نوسان ... مثل نبضی که خط ممتد بست
کوچه راهم قدم قدم باشم ... هیکلت توی چشم های من است
در من ابری به جوش می آید ... از بهاری که پشت پیرهن است
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
ما دوتا رود، در اندیشه دریا نشدن
ما دوتا زلف گره خوردهء پاپیچ به هم
انسداد دورگ از قبل تپش های تنش
ما دوتا صفر گلاویز، دوتا هیچ به هم
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
فرقی که نخواهد کرد در مردن من
تنها با آن گره ابرو مردن علنی تر شد
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
از تو باید بنویسم که تو تعبیر منی
پس که در خواب من انقدر تقلا کرده؟
هرچه در خواب طلب کرد به دستش دادم
چه کنم شمش طلا خرج مطلا کرده
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
دلم از جهانی که دارم پره
همه اش درد و نفرین همه اش حال بد
همه اش زخم و دلشوره و دلهره
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
ما دوتا جبر به ماندن، دو نفر مجبوریم
ما دوتا حکم سلیسیم، دو بایدبشوی
ما دو ما قبل هر آن چیز، دوتا روز ازل
شاید این بار نرفتی و مردد بشوی
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
فرقی که نخواهد کرد در مردن من
تنها با آن گره ابرو مردن علنی تر شد
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
گفته بودی همیشه خواهی ماند
سنگ بارید شیشه خواهی ماند
گفته بودی ترک نخواهی خورد
دین و دل از کسی نخواهی برد
گفته بودی دچار باید بود
مرد این روزگار باید بود
گفته بودی.... ولی نشد انگار
دست ازین کودکانه ها بردار!
گفته بودم نفاق می افتد
اخرش اتفاق می افتد!
گفته بودم شکست خواهم خورد
از تو هم ضرب شست خواهم خورد!
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
پشـت
در آرامـش
طوفان شدیدی بود
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
ای تف به جهان تا ابد غم بودن...
ای مرگ بر این ساعت بی هم بودن...
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
هرچه رسید دستمان سست است
مطمئنا که ریسمان سست است
هرکه هرشب به اشتباه افتاد
با همین ریسمان به چاه افتاد
دست مان رو به کهکشان مانده
یک وجب کوکه آسمان مانده
بال پروازمان پلاسیده
پایمان پای نردبان مانده
این جهان با هنر موافق نیست
ذوق مان روی دستمان مانده
انفجاری نگفتنی بم بم
زنده در متن داستان مانده
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2