"ما می توانیم اگر بخواهیم و تلاش نماییم"
بیا تا جهان را به بَد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان بِه که نیکی بُود یادگار
فریدون فرخ فرشته نبود
زِ مُشک و زِ عَنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن ؛ فریدون تویی
۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت «حکیم ابوالقاسم فردوسی»، بزرگترین حماسهسرای ایرانِ کُهن، فرخنده و همایون.
با احترام و مهر
کوروش فلاحتکار
🔹"هفته بین المللی آگاهی از کمپوست"
🔸نشستی با شهردار نشتارود
امروز با هماهنگی و همراهی دوست خوبم جناب آقای نوید ساداتی از نشریه شالیزار، مهمان شهرداری نِشتارود بودیم.
نِشتارود یکی از شهرهای شهرستان تنکابن است که در بخش نشتا قرار گرفته و با توجه میزان مساحت، تراکم و جمعیت، شهری بسیار مستعد برای تبدیل به شهر #پسماند_صفر در ایران است.
بخش نِشتا شامل دو دهستان تمشکل و کُترا و ۴۱ روستای مصوب است. دهستان کترا شامل روستاهای: ۱- همرودبن (کرسمال) ۲_ مازوبن علیا ۳- کمیلیه (شبخوس میدان) ۴- طالش محله ۵- سربود ۶- زوار ۷- رودپشت ۸- آلکله۹- پلتکله ۱۰- شمس آباد (کتکله) ۱۱- تیل بردسر ۱۲- مازندران محله ۱۳- حبیب آباد ۱۴- کترا ۱۵- بابولات ۱۶- دیزپشت ۱۷- لات سیاه مشته و دهستان تمشکل شامل روستاهای:۱- کوهسر(گُوسر) ۲- سرفقیه آباد ۳- فقیه آباد ۴- پلنگ آباد ۵- کاظم آباد(پلنگ آباد سفلی) ۶- تمشکل ۷- توبن ۸- رودگر محله ]- علی آباد ۱۰- بندبن ۱۱- کوتی بازار ۱۲- سفید آب ۱۳- پلسرا ۱۴- کنسکوه ۱۵- دینارسرا ۱۶- چالو ۱۷- معلم کوه ۱۸- مکرود ۱۹- عبدا... آباد(هنگو)۲۰- قلعه سر۲۱- خشکبور ۲۲- لوله ده ۲۳- چکاده ۲۴- کلنگه می شود.
جاذبه های عجیبی نظیر،مرداب طبیعی، باقی مانده جنگل هیرکانی خشکه داران از عصر یخبندان، موزه حیات وحش، همجواری با البرز، ییلاقات رویایی و مزارع شالیزاری، نِشتارود را به #شهرِ_فرصت_ها تبدیل نموده که هنوز بِکر باقی مانده و بسیار جای کار و توسعه طبیعی دارد.
با جناب آقای یوسفی نژاد شهردار محترم نشتارود و مسئولین واحدهای شهرداری چند ساعتی گفتگو کردیم و پیرامون مشارکت های اجتماعی و مردمی برای اهداف شهری منجمله تولید کمپوست، تفکیک زباله و اقدام جهت تبدیل شدن به شهر #پسماند_صفر تبادل نظر نمودیم.
بیش از سه برابر جمعیت شهری نشتارود، ساکن روستاها در این بخش می باشند. این یعنی فرصتی بزرگ برای تولید کمپوست در باغچه ها و حذف زباله های تر و صفر نمودن شیرابه های پسماندهای خانگی.
امیدوارم با اتخاذ تصمیمات اجرایی در این بخش شاهد آغاز تلاشی دوباره برای نجات طبیعت باشیم.
با احترام و مهر
کوروش فلاحتکار ( ۱۴۰۳.۲.۲۰ )
"هفته بین المللی آگاهی از کمپوست "
🔸نشستی با شهردار شیرود
شهر شیرود یکی از شهرهای شهرستان تنکابن است که با توجه به مدل منحصر به فرد خود می تواند یک شهر #پسماند_صفر باشد.
شهر شیرود با مساحتی حدود ۳۰۰۰ هکتار
و از تجمیعِ مجتمع فرهنگیان و روستاهای واچک ،برامسر، رمج محله، کچانک، لپاسر، کاسهگرمحله، شاغوزکله، بالا شیرود، محمدآباد، تمیجانک، خزر کنار، میاندج محله، رشیدیه، زروج محله، لشتو، همتآباد و شریفآباد از توابع دهستان گلیجان بخش مرکزی شهرستان تنکابن در سال ۱۳۸۷ شکل گرفت و یکی از شهرهای بزرگ استان مازندران از حیث مساحت می باشد. بافت شیرود، باغ شهر و روستا شهر است و ظرفیت بزرگی برای تولید کمپوست خانگی داراست.
بیش از ۹۰ ٪ مردم این شهر در خانه های دارای حیاط و باغچه زندگی می کنند و با اجرای طرح #تفکیک_زباله_از_مبدا و آموزش تولید کمپوست خانگی این شهر قابلیت شهری با #پسماند_صفر را داراست.
با جناب آقای کاسه گر محمدی شهردار محترم شیرود در " هفته بین المللی آگاهی از کمپوست" جلسه ای را برگزار نمودیم و تقاضا داشتیم تا با توجه به ظرفیت بالقوه این شهر، تلاشی برای اجرای این طرح محیط زیستی داشته باشند.
امید که این روند آغاز و سرآغازی برای شیرود بدون زباله باشد.
ضمن سپاس از ایشان به جهت جلسه ای که برقرار گردید از همراهی دوست عزیزم جناب آقای #نوید_ساداتی و نشریه وزین شالیزار، تشکر و قدردانی می نمایم.
با احترام و مهر
کوروش فلاحتکار ( ۱۴۰۳.۲.۱۹ )
آنگاه که دلسوزان،شایستگان و نخبگان واقعیِ سرزمینی، کنار گذاشته می شوند؛ کوتاه قامتانِ کرسی یافته از مشارکتهای محدود، بزرگ و خِرَدمند و دانشمند، جلوه می نمایند.
حماقت؛ حقارت می آورد
و نادانی، توهم.
✍کوروش فلاحتکار
بزن آن پرده اگر چند تو را سیم از این ساز گسسته
بزن این زخمه اگر چند در این کاسه ی تنبور نماندهست صدایی
بزن این زخمه بر آن سنگ بر آن چوب
بر آن عشق که شاید بردم راه به جایی
پرده دیگر مکن و زخمه به هنجار کهن زن
لانه جغد نگر کاسه آن بربط سُغدی ز خموشی
نغمه سر کن که جهان تشنه ی آواز تو بینم
چشمم آن روز مبیناد که خاموش درین ساز تو بینم
نغمه ی توست بزن آنچه که ما زنده بدانیم
اگر این پرده برافتد من و تو نیز نمانیم
اگر چند بمانیم و بگوییم همانیم
"استاد شفیعی کدکنی"
علی الرغم تمام سختی ها، خستگی ها و ناامیدی ها،
استوار، برقرار و امیدوار بمانید که اگر چُنین نباشیم و ندانیم؛ چون پرده بر اُفتد نمانی و نمانیم.
با احترام، عشق و مهر
کوروش فلاحتکار
آدینه هان قشنگ(۱۴۰۳.۱.۱۶)
#حرف_تازه
#فرهنگِ_سپاسگزاری
فریده مسعودی
فرزند امیر فرهنگ
متولد ۹ فروردین ماه ۱۳۳۱
بنیانگذار، موسس، عضو و همراه همیشگیِ بسیاری از مراکز خیریه، انجمن های بیماران، نهادهای مدنی، NGO های زیست محیطی و فعالیتهای انسان دوستانه.
به بهانه زادروزشان از این همه مهر، عشق، همراهی، خدمت و ایثار، تشکر و قدردانی می نمایم و امید دارم #فرهنگِ_سپاسگزاری نهادینه گشته و ارزش انسانهای موثر و خدمتگزار را بدانیم.
خانم مسعودی، زادروزتان همایون و روزگارتان فرخنده باد.
کوروش فلاحتکار
هموطن من درود
با نام و یادِ اهورای پاک
آن دادار بی همتا و آن یزدان یگانه
روزها آمده اند و شبها گذشته اند و در پی آن زمستانِ سخت، برگها سبز گشته و درختان در شُرُفِ شکوفه اند.
این خود نشانه ایست از اُمید و عبور و راهی ست الهام بخش از طبیعت که کار خویش می کند؛ بی مُزد و بی منت.
سالی نو رسیده است و سالیانِ بسیاری نیز بدینسان گذشته است.
نیک یا بد،
خرم یا نا خوش.
پذیرشِ آنچه آن را لمس می کنیم و در آن واقعیم؛ خود نقطه آغازینِ تغییر و بهبود است . گویی دردی که در عضوی واقع گردد و آن درد خود موجب شود تا مصدومی یا مجروحی در پی مداوایی اهتمام ورزد.
برایم همواره این پرسش مطرح بود که چرا فردوسی بزرگ در آغازین ابیات شاهنامه، از جان و خِرد سخن گفته است.
به نامِ خداوندِ جان و خِرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
تقویت پایه هایِ عقلانیت جامعه به جهت جلوگیری از ورود سیستماتیک و برنامه ریزی شده، جعلیات، خرافات و هجویات، نیازمندِ جانی بِخرد است و خِرد موجب آگاهی، دانایی، حضور نور و روشنائیست.
در واپسین دقایق روزهای سخت زمستانی، ضمنِ پاسداشتِ نوروز، این گنجینه فخرِ آراویچ و نمادِ صلح و عشق و پیوند و رویش و تازگی،
فرارسیدن بهار ،
آغاز نو شدن روزگار
و ترنم و شکوه پروردگار
را به ایرانیان و جهانیان شادباش گفته و آرزویم افزایش آگاهی جامعه با خواندن و دانستن است.
دانایی ما توانی ماست.
با احترام و عشق و پاسداشتِ همه آنانی که در مسیرِ آگاهی، آزادی و آگاهی بخشی زیستند و جان دادند...
کوروش فلاحتکار
نو روز همایون و خُجسته
🔻گفتگوی خبرآنلاین با فلاحتکار کُنشگر اجتماعی و محیط زیست در خصوص مشکلات محیط زیست منطقه
تالابها، پسماند، شیرابه، سدسازی، کوهخواری و...
🔴آیا واقعا ساخت سد برای محیط زیست منفعتی دارد؟( اشاره به صحبت وزیر نیرو در تنکابن )
https://www.instagram.com/reel/C24ZsRLMeEO/?igsh=MXZyM3J4a3BiZmEzYQ==
آنانی که امروز برای کسب ثروت بیشتر، در قدرت ماندن یا تامین منافع عده ای خاص، منابع طبیعیِ ایران را از بین برده و غارت می کنند؛
آنانی که تتمیع شده و به خاطر منافع فردی و زود گذر با متخلفان همکاری نموده و حمایتشان می کنند؛
آنانی که چشم ها را بر روی واقعیات بسته و بی قانونی را قانونی جلوه می دهند؛
آنانی که این کلام و نوشتار را بر نتافته، برآشفته و غضبناک می شوند؛
خوب گوش کنید:
در سالهایی نه چندان دور، توسط فرزندان و نوادگانِ خودتان مواخذه خواهید شد.
همان روزهایی که دیگر آبی نیست و خاکی نیست و ریزگردها امانِ زندگانیِ همه را بریده است.
همان روز هایی که از دامنه های سبز پُر درخت به کویری گرم و زرد و تُنُک تبدیل شده ایم.
باور کنید اگر دادگاه صالحه ای در آن دور وجود داشته باشد؛ برخی از همان فرزندان و نوادگان علیه پدرانشان نیز شکایت خواهند نمود.
این آینده ای روشن است برای آنانی که فردا را امروز می بینند.
ما کشوری با منابعی محدودیم.
تفنگت را زمین بُگذار؛
درختی بکار؛
بذری بپاش
و مهربانی پیشه کن.
ما دشمن یکدگر نیستیم برادر جان؛
فردا را امروز ببین؛
کمی اندیشه کن.
✍️کوروش فلاحتکار
🔻 مارادونارو رها کنید و غضنفر را بگیرید...
✍️کوروش فلاحتکار
(نقدی بر عملکرد یکی از ادارات کل در بحث معدن کاوی سه هزار تنکابن)
مثالی که بیشتر در میان اهالی فوتبال زده می شود و حکایت از آن دارد که گاهی لازم نیست کل حواسمان معطوف به خط حمله تیم مقابل باشد . کمی هم باید مواظب گل به خودی باشیم.
این روزها که بحث #سه_هزار #شهرستان_تنکابن در خصوص معدن کاوی و آسیب های محیط زیستی و منابع طبیعی آن مطرح است؛ برخی از مکاتبات و مجوزات و مصوبات از طرف نهادهایی که مستقیما با موضوع ارتباط دارند؛ بسیار جای تفکر و تاسف دارد.
اداره کل یکی از همین نهاد ها در تاریخ ۱۴۰۲.۹.۹ طی شماره نامه ۱۴۰۲/۱۰/۱۳۲۵۱/۲۰ با واگذاری ۲.۹۱ هکتار افزایش عرصه فعالیت معدنی شرکت فعال، موافقت نموده است حال آنکه در خصوص تبعات محیط زیستی، تخریبهای منابع طبیعی و تنشهای محلی و مردمی به ایشان تذکرات لازم داده شده است.
جناب مدیر کل محترم؛ مگر در عرصه های طبیعی مشجر؛ در رودخانه های حیاتی جریانهای آبی آب شرب منطقه، در مناطقی که تنوع زیستی و حیات جانوری است؛ امکان صدور پروانه بهره برداری وجود دارد؟
در دهه ۹۰، تحت عنوان پرورش گیاهان دارویی، عرصه ای از شما سرقت شد که بعدها تجارتش انجام گشت و کاربری اش تغییر یافت. وجود مبارک را از روی صندلی بلند کنید؛ به منطقه آمده و به این جنایات طبیعی پایان دهید.
بدانید طبیعت اهل سیاست نیست. شما هم سیاسی عمل نکنید و به درختکاریتان بپردازید. نه آنکه دست روی دست بگذارید و گل به خودی بزنید.
اصل ۵۰ قانون اساسی کشور، قانون حفاظت و بهره برداری از مراتع و جنگلها مصوب سال ۴۶ با اصلاحات سال ۹۶ و ضوابط محیط زیستی فعالیت های معدنی، صراحت کامل برای برخورد با متخلفان این موضوع را مشخص کرده است.نگویید دیگران مجوز داده اند به ما چه؟؟؟
شما در مقابل قضاوت بینندگان، شنوندگان، مردم منطقه و مردم ایرن و جهان هستید.
ما یک هیرکانی بیشتر نداریم. شما اصالتا باید حافظِ منابع و طبیعت و کَل و بز و مَمرز و بلوط و درخت باشید.
لطفا به قامتش تَبَر نزنید.
🍁مارادونارو رها کنید و غضنفر را بگیرید:کنایه از اینکه از دشمن و غیرخودی نترسید و مراقب خودی و دشمن داخلی باشید. او کنار شماست و بسیار از اعتمادتان استفاده کرده و ضربه خودش را می زند.
#نه_به_معدنکاوی_در_سه_هزار
#نه_به_کوهخواری_در_هیرکانی
آن ها اعتقاد داشتند که غافل ماندن از جرایم خرد، زمینه را برای وقوع جرایم بزرگ تر فراهم می کند؛ یک پنجره شکسته و مرمت نشده، دال بر این است که کسی به آن اهمیت نمی دهد و بنابراین شکستن پنجره های بیشتر نیز هزینه ای را به کسی تحمیل نخواهد کرد: “اگر یک پنجره شکسته بدون تعمیر رها شود، مردم به این نتیجه می رسند که برای هیچ کسی اهمیتی ندارد و کسی مراقب آن جا نیست. سپس اگر پنجره های بیشتری شکسته شوند آن گاه فقدان کنترل و ناامنی از ساختمان به خیابان سرایت می کند و به هر عابری این پیغام فرستاده می شود که آن جا بی صاحب است
نظریه پنجره ی شکسته نه فقط در مدیریت شهری بلکه در مدیریت تمام سازمان های خصوصی و دولتی، انتفاعی و غیرانتفاعی و حتی زندگی شخصی بسیار کارآمد است. اگر یک تکه کاغذِ ناکارآمد روی میزتان نگهداری کنید، کمتر از 3 ماهِ دیگر میز شما به زباله دانی از کاغذهای ناکارآمد تبدیل می شود. اگر یک قسمت از خودروی شما دچار نقص می شود و آن را درست نمی کنید، کمتر از 3 سال دیگر خودروی شما به یک اتومبیل اوراقی مبدل خواهد شد. در مدیریت یک سازمان هم شما همیشه باید از نظریه پنجره ی شکسته استفاده نمایید. اگر امروز در انبارتان دو کالا در جای خود قرار نگرفته اند، روزی خواهد رسید که این بی نظمی انبارِ شما را فلج نماید. اگر امروز بی دلیل 10 هزار تومان از دخلِ مغازه یا شرکت خود برداشته اید روزی خواهد رسید که با کسری چند میلیونی مواجه شوید. اگر این روزها 10 دقیقه تأخیر دارید روزهایی در پیش است که سیستم شما کاملا بی نظم و از هم گسیخته خواهد شد. اگر حساب های مالی خود را به درستی ثبت و یادداشت نمی کنید، روزهایی خواهد رسید که هیچ گونه مدیریت مالی بر کسب و کارِ خود نخواهید داشت. طبق این نظریه هر آشفتگی و موردِ نامطلوبی که ایجاد می شود باید در سریع ترین زمانِ ممکن به حالت اول بازگردد تا هم انرژی کمتری صرف تغییر دادنِ آن شود و هم اینکه انگیزه ها برای تکرار و ایجاد مجددِ آن موردِ نامطلوب به حداقل برسد. نکته ی جالب این است که بعد از مدتی ساکنانِ همان خانه (کارکنان) ممکن است خودشان سنگیبه پنجره بزنند، به خصوص اگر در حال اساس کشی به خانه ای دیگر (ترک شغل) باشند. با این دید به شرکت ها، فروشگاه ها و اطرافتان نگاه کنید، متوجه می شوید که درکشورمان پنجره های شکسته بیش از پنجره های سالم است. برای موفق شدن در بازار، گامِ اول، تعمیر پنجره های شکسته است.
لطفا وقت گذاشته و این مطالعه انجام شده را بخوانید.
متشکرم
با احترام : فلاحتکار
نظریه پنجره شکسته یک نظریه معروف در حوزه ی جرم شناسی است که در سال 1982 توسط دو دانشمند آمریکایی بنام های جیمز کیو. ویلسون و جرج ال. کلینگ در قالب مقاله ای مطرح شد. نظریه پنجره شکسته می گوید: فرض کنید تعداد اندکی از پنجره های یک ساختمان شکسته باشد، اگر این پنجره ها برای مدت طولانی درست نشوند، خرابکاران میل بیشتری برای شکستن سایر پنجره ها پیدا می کنند و تعداد بیشتری از آنها را می شکنند. اگر این وضع ادامه پیدا کند، پس از مدتی ساختمان کاملا متروکه خواهد شد و به تصرف خرابکاران در خواهد آمد. نظریه پنجره شکسته در زمینه رفتار جمعی است. رفتارهایی که کمک می کند تا انسان ها در آرامش و امنیت کنار هم و در یک محیط سالم زندگی کنند. شکل گیری این نظریه نیز برای خود داستانی دارد. داستانی که با همت مسئولان یک شهر به سرانجام رسید. داستان این گونه بود که در دهه هشتاد در نیویورک باج گیری در ایستگاه ها و در داخل قطارها امری روزمره و عادی بود. فرار از پرداخت پول بلیط رایج بود تا آنجا که سیستم مترو 200 میلیون دلار در سال از این بابت ضرر می کرد.
مردم از روی نرده ها به داخل ایستگاه می پریدند و یا ماشین ها را به عمد خراب می کردند و یکباره سیل جمعیت بدون پرداخت بلیط به داخل مترو یا اتوبوس ها و … سرازیر می شد. اما آنچه که بیش از همه به چشم می خورد گرفیتی یا نوشته های روی در و دیوار، واگن ها و اتاقک های اتوبوس ها بود. گرفیتی ها نقش ها و عبارات عجیب و غریب و درهمی است که بر روی دیوار نقاشی و یا نوشته می شدند و یا می شوند. هر شش هزار واگنی که در حال کار بودند از سقف تا کف و از داخل و خارج از گرفیتی پوشیده شده بودند. آن نقش و نگارهای نامنظم و بی قاعده چهره ای زشت، عبوس و غریب را در شهر بزرگ زیرزمینی نیویورک پدید آورده بودند. این گونه بود وضعیت شهر نیویورک در دهه 1980 شهری که موجودیتش در چنگال جرم، جنایت و خشونت فشرده می شد. با آغاز دهه 1990 به ناگاه وضعیت گوئی به یک نقطه عطف برخورد کرد. سیر نزولی آغازشد. قتل و جنایت به میزان 70 درصد و جرائم کوچکتر مانند دزدی و غیره 50 درصد کاهش یافت. در ایستگاه های مترو با پایان یافتن دهه 1990، 75 درصد از جرائم از میان رفته بود. زمانی که نیویورک به امن ترین شهر بزرگ آمریکا تبدیل شده بود دیگر حافظه ها علاقه ای به بازگشت به روزهای زشت گذشته را نداشتند. اتفاقی که در نیویورک افتاد همه حالات مختلف را به خود گرفت، به جز یک تغییر تدریجی. کاهش جرائم و خشونت ناگهانی و به سرعت اتفاق افتاد. درست مثل یک اپیدمی. بنابراین باید عامل دیگری در کار می بود. باید توضیح دیگری برای این وضعیت پیدا می شد. این “توضیح دیگر” چیزی نبود مگر نظریه پنجره شکسته
نظریه پنجره شکسته محصول فکری دو جرم شناس آمریکائی به نام های جیمز ویلسون و جورج کلینگ بود. این دو کارشناس استدلال کردند که جرم نتیجه یک نابسامانی است. به عنوان مثال؛ اگر پنجره ای شکسته باشد ومرمت نشود آنکس که تمایل به شکستن قانون و هنجارهای اجتماعی را دارد با مشاهده بی تفاوتی جامعه به این امر دست به شکستن شیشه دیگری خواهد زند. دیری نمی پاید که شیشه های بیشتری شکسته می شود و این احساس آنارشیستی، بی قانونی و هرج و مرج از خیابان به خیابان و از محله ای به محله دیگر گسترش یافته و با خود اعلائم و پیام هایی را به همراه خواهد داشت. به عبارتی این پیام را می دهند که از این قرار؛ هرکاری را که بخواهید مجازید انجام دهید بدون آنکه کسی مزاحم شما شود. درمیان تمامی مصائب اجتماعی که گریبان نیویورک را گرفته بود ویلسون و کلینگ دست روی باجخواهی های کوچک در ایستگاه های مترو، نقاشی های گرفیتی و نیز فرار از پرداخت پول بلیط گذاشتند. آنها استدلال می کردند که این جرائم کوچک، علامت و پیامی را به جامعه می دهند که ارتکاب جرم آزاد است هر چند که فی نفسه خود این جرائم کوچک هستند. این بود نظریه اپیدمی جرم که به ناگاه نظرات را به خود جلب کرد. حالا وقت آن بود که این نظریه در مرحله عمل به آزمایش گذاشته شود. فردی به نام دیوید گان به مدیریت سیستم مترو گمارده شد و پروژه چند میلیارد دلاری تغییر و بهبود سیستم مترو نیویورک آغاز شد. برنامه ریزان به وی توصیه کردند که خود را درگیر مسائل جزئی مانند گرفیتی نکند و در عوض به تصحیح سیستمی بپردازد که به کلی در حال از هم پاشیدن بود. اما پاسخ این فرد بسیار عجیب بود. دیوید گان گفت: گرفیتی است که سمبل از هم پاشیده شدن سیستم است باید جلوی آنرا به هر بهائی گرفت. از نظر او بدون برنده شدن در جنگ با گرفیتی تمام تغییرات فیزیکی که شما انجام می دهید محکوم به نابودی است. قطار جدیدی می گذارید اما بیش از یک روز دوام نمی آورد، رنگ و نقاشی و خط های عجیب بر روی آن نمایان می شود و سپس نوبت به صندلی ها و داخل واگن ها و ... می رسد.
تنکابن، آخرین مقصد لیلی افشار
لیلی افشار
لیلی افشار در ۱۸ اسفند ۱۳۳۸ در تهران متولد شد. او اصالتاتبار آذری است. وی نخستین نوازندهٔ زن در جهان است که در رشته اجرای گیتار کلاسیک به درجه دکترا دست یافتهاست.در ده سالگی وقتی نوازندگی گیتار را در دیدار با یکی از اقوامش از نزدیک مشاهده کرد به این ساز علاقهمند شد و فراگیری گیتار را آغاز کرد.پس از اتمام دوره متوسطه و در سال ۱۳۵۵ به آمریکا رفت و تحصیل در رشته موسیقی و در زمینه گیتار را ادامه داد. افشار لیسانسش را از کنسرواتوار موسیقی بوستون گرفت و برای طی دوره کارشناسی ارشد موسیقی در رشته نوازندگی گیتار به کنسرواتوار موسیقی نیوانگلند رفت و زیر نظر نیل اندرسون به تحصیل پرداخت. پس از آن افشار توانست دوره دکتری را زیر نظر بروس هلزمن در دانشگاه ایالتی فلوریدا به پایان برساند و به این ترتیب او نخستین زنی در جهان بود که موفق به اخذ درجه دکترا در نوازندگی گیتار شد.
افشار مدتی نیز در «مرکز هنرهای تجسمی بنف» و «فستیوال موسیقی اسپن» تحصیل کرده و دیپلم افتخاری «آکادمی موسیقی کیجانا درسی ینا» ایتالیا نیز به وی اعطاء شدهاست. لیلی افشار کرسی استادی خود را برای دانشگاه ممفیس در سال ۱۹۸۹ به دست آورد و در آنجا به تدریس موسیقی برای دانشجویان لیسانس و فوق لیسانس و دکترای نوازندگی گیتار میپردازد؛ که در آنجا نیز جایزه استاد برجسته دانشگاه در سال ۲۰۰۰ به وی تعلق گرفتهاست.
لیلی افشار بر اثر بیماری در بیمارستان شهید رجایی شهر تنکابن بستری شد و متاسفانه به جهت پیشرفت بیماری پس از یک دوره درمانی در سن ۶۴ سالگی دار فانی را وداع گفت.
پیکر این هنرمند برجسته جهت تدفین بر اساس وصیتش در قاسم آباد سُفلی آرام خواهد گرفت.
روحش شاد و یادش گرامی
منبع خبر: ایسنا ، ایلنا
♻️کمپوست، قهرمان آب و هوای طبیعت؟
✍کوروش فلاحتکار
(کُنشگر محیط زیست و مُبدع پویش ملی #من_از_زباله_تر_خاک_می_سازم )
روزانه میلیاردها تُن از پسماندهای خانگی شامل انواع زباله های تر و خشک، راهی سایت های پسماند در گوشه گوشه جهان می شوند.در کشورهای معدودی با فرهنگسازی، آموزش و مشارکت های اجتماعی، فرآیند بازیافت مواد آلی صورت پذیرفته و با استقرار تکنولوژی های مناسب از ورود زیانبار پسماندها در چرخه زیستی جلوگیری می نمایند. در این کشورها، رویکردهای های اجتماعی در کنار رویکردهای تکنیکال، فرآیند مدیریت پسماندها را بهبود بخشیده و مخاطرات محیط زیستی را می کاهد.
متاسفانه با رشد تکنولوژی و قدرت رسانه در افزایش آگاهی های اجتماعی هنوز در بسیاری از کشورهای جهان، تفکیک زباله و بازیافت مواد آلی، جدی گرفته نمی شود و علاوه بر ورود انواع پلاستیک به طبیعت و اکوسیستم زمین، میلیاردها لیتر شیرابه خطرناک نیز وارد آب ها می شوند.
متان از جمله گازهای گلخانهایست که حدودا بیست و پنج برابر دیاکسید کربن قویتر است. انباشت پسماندهای خانگی و دپوی آنها در سایت های زباله جهان بسیار خطرناک بوده و آثار نامناسبی در محیط خواهد داشت.
♻️تولید کمپوست و بازیافت مواد آلی بهجای دفن زباله های خانگی به میزان قابلتوجهی انتشار این گاز را کاهش داده و از مخاطرات محیط زیست و جو زمین می کاهد.
تولید کمپوست رابطه ای معنادار با تغییرات آب و هوایی دارد. بازگشت مواد آلی در چرخه کمپوست به خاک موجب افزایش موجودی کربن خاک شده و به مثابه یک بانک کربن عمل می کند.
حفظ کربن در خاک و ذخیره موجودی توسط فرآیند کمپوست، موجب حذف و کاهش آن در جو زمین خواهد بود.
اینک در "هفته بین المللی آگاهی از کمپوست" قرار داریم. ( 11_5 May)
فرصتی مناسب برای ادای دین به طبیعت.
آیا تا کنون فکر کرده ایم که توسط ما و خانواده مان چه میزان زباله تولید شده است؟
چه میزان شیرابه راهی آب های زیر زمینی نموده ایم؟
چقدر در انتشار گازهای گلخانه ای و گرم شدن زمین، مقصر بوده ایم ؟ و ....
پاسخ به این سوالات شاید ما را مُجاب کرد تا عضوی از پویش ملی #من_از_زباله_تر_خاک_می_سازم باشیم و نقش خویش را برای کمک به زمین انجام دهیم.
اگر علاقه مند به تولید کمپوست از زباله تر در خانه تان هستید؛ حتما از ما بپرسید که چگونه آغاز کنیم.
با مهر
کوروش فلاحتکار
"هفته بین المللی آگاهی از کمپوست"
🔸نشستی با شهردار تنکابن
شهرداری تنکابن در سالهای اخیر، تلاشهای زیادی را در راستای آموزش تفکیک زباله از مبدا، تولید کمپوست خانگی و تغییر در رویکردهای اجتماعی داشته و انتظار این است که به عنوان شهرداری مادر بتواند گام های بعدی را با مشارکت مردم، استوارتر بردارد.
با جناب آقای لاریجانی شهردار محترم تنکابن و اعضای حاضر در جلسه پیرامون اهمیت " هفته بین المللی آگاهی از کمپوست " در دنیای امروز ، گفتگو کردیم و مقرر شد تا برنامه هایی در این بخش تدوین و اجرا گردد.
_بازدید مردم و دانش آموزان از سایت پسماند شهرستان
_نشست فعالان و علاقه مندان محیط زیست با مجریان این بخش
_پیگیری اجرای خانه های سبز
_برگزاری کارگاه های آموزشی
_نشست تخصصی با کارشناسان مدیریت پسماند شهرداری
و.....
بخشی از محورِ گفتگوهای جلسه امروز بود.
ایشان نیز ضمن استقبال از طرح های پیشنهادی، آمادگی کامل شهرداری را برای تحقق اهداف مطرح شده؛ اعلام نمودند.
با سپاس از هماهنگی های به عمل آمده و تشکر و قدردانی از شهردار محترم شهر تنکابن.
به امید روزهایی پاکتر با همراهی مردم و همقدمی مسئولان
کوروش فلاحتکار ( ۱۴۰۳.۲.۱۹)
International Compost Awareness Week
هفته بین المللی آگاهی از کمپوست
پایانِ " ال نینو " ، آغازِ ترسالی؟
✍️کوروش فلاحتکار
بررسی دانشمندان حاکی از آن است که پدیده بزرگ آب و هوایی " ال نینیو" پایان یافته و این مهم با رکوردهای متعددِ دمای آب اقیانوس ها خصوصا اقیانوس آرام کاملا ملموس و محسوس است.
ال نینیو که در ماه ژوئن سال گذشته آغاز گشت؛ موجب بالا آمدن آب های گرمتر به سطح اقیانوس آرام شد و نهایتا در کنار تغییرات اقلیمی، دمای سطح زمین و اتمسفر را افزایش داد.
ال نینو یا ال نینیو یکی از چرخه های مشهور آب و هوایی جهان است که هر ۲ تا ۷ سال یکبار باعث ایجاد ناهنجاریهای بزرگی در آب و هوای سراسر سیّارهٔ زمین میشود از جمله این ناهنجاریها میتوان به سیلابهای ناگهانی، خشک سالی و...اشاره کرد. النینیو بهطور ساده عبارت است از یک رخداد اقلیمی کلان که در اثر رها شدن انرژی انباشته در بزرگترین حوزه اقیانوسی جهان یعنی جنوب اقیانوس آرام رخ میدهد. نشانه اولیه آن هم تغییر جهت جریان آبهای سرد و گرم و همچنین بادهای این منطقه است.
این رویداد گرمایشی به حدی قدرتمند است که تغییرات عمدهای در الگوهای آبوهوای جهانی ایجاد می کند و به ویژه همراه با آثار تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیت های انسانی، تاثیرات جدی بر اکوسیستمهای دریایی می گذارد.
اینک ال نینو پایان و انتظار می رود الگوهای بارشی بهتری داشته باشیم اما بر اساس آمارهای معتبر، ۲۵ درصد ازمناطق ایران را نواحی فراخشک ، ۴۰درصد آن را نواحی خشک و ۲۵ درصد آن را نواحی نیمه خشک تشکیل می دهند. این بدان معناست که ایران در ناحیه ی خشک جهانی قرار دارد و پدیده های گوناگونی چون ال نینو آثاری موقت بر اقلیم آن داشته و با توجه میانگین بارش های ۵۰ ساله اخیر شاهد چنین نوساناتی هستیم.
میانگین بارش از ابتدای سال آبی ۱۴۰۱، یعنی مهرماه ۱۴۰۱ تا اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۸۴.۳ میلی متر گزارش شده است که نسبت به سال با میانگین ۱۶۸.۷ میلیمتر، ۹ درصد رشد داشته است. در سال ۱۴۰۲ نیز این الگوها اندکی تغییر داشته اند.
امیدوارم ما به عنوان ساکنان این سکونتگاه با شناخت از اقلیم خود و با نگاه توسعه پایدار در پاسداشت منابع آبی کشور کوشا بوده و در ساختار حکمرانی نیز مدیریت بهینه منابع آب را در دستور کار داشته باشیم .
ایران را پاس بداریم.
#حرف_تازه
#تی_گپ
🔸ابرچالشِ بزرگ ایران
✍️کوروش فلاحتکار
🔹( قسمت اول )
با نگاهی به وضعیت کنونی ایران، موقعیت استراتژیک آن در منطقه خاورمیانه، نقش آن در جهان امروز، وضعیت اقتصادی مردم، تاثیرات ژئو پلیتیکی آن در مناسبات قدرت جهانی، بررسی روابط دیپلماسی کشور با سایر ملل، تغییرات اقلیمی و بسیاری مواردی از این دست، شاید کمتر به ابرچالش بزرگ ایران توجه شود.
در لابلای مباحث کلان که هر یک ساعتها بحث و گفتگو لازم دارند و در جای خود بسیار با اهمیت و ویژه اند؛ ابرچالش بزرگ ایران از بین رفتن منابع اند.
شاید کمتر بدان توجه کرده ایم و یا مجموعه اقداماتی، اذهان عمومی را از پرداختن بدین موضوع دور نموده اند اما با کمی دقت، نیک درخواهیم یافت که ما به شدت منابع خود را از دست داده و در آینده ای نه چندان دور در بسیاری از زمینه ها دچار بحران خواهیم گشت.
تلاشهای دلسوزانه کُنشگران محیط زیست و فعالان اجتماعی در چند دهه اخیر برای آگاه سازی و اتخاذ تصمیمات درست از طریق دستگاه های اجرایی و نهاد حکمرانی با بی توجهی مواجه شده و ما امروز در آستانه از بین رفتن، اتمام و نابودی منابعی هستیم که امکان تجدید پذیری آنان را نداریم.
وضعیت امروز ما تقریبا مشابه ریه انسانیست که سالها مصرف دخانیات داشته و حجم وسیعی از کیسه های هواییش را از دست داده است.
کیسه های هوایی اگرچه بافتی کوچکند اما اگر درکنار یکدیگر قرار بگیرند وسعتی به اندازه یک زمین تنیس خواهند داشت. در بین بافتهای بدن از جمله بافتهای هستند که امکان بازتولید و ترمیم نداشته و با قطع مصرف دخانیات فقط حجم کیسه های هوایی باقی مانده افزایش پیدا کرده و بدن را با چالشی بزرگ مواجه می سازد.
ما یک پیکره واحد به نام ایرانیم که در عضوهای گوناگون این بدن دچار اختلال و چالش گشته ایم.
عدم مدیریت، درمان و ریکاوری مناسب ما را از ادامه حرکت در این مسیر باز خواهد داشت.
اینک شاید همان بزنگاه تاریخی باشد که باید تصمیم نهایی برای درمان این مرز پر گهر را گرفت.
شایسته سالاری، تنها راه نجات برای اتخاذ تدابیر لازم و حضوری ارزشمند، قدرتمند و با عزت در مسیر جهانی می باشد.
آزمون و خطا بسیار کرده ایم و تمامی مدعیان از جناح های مختلف فکری و سیاسی ، عرصه های قدرت و مدیریت را بصورت دوره ای در دست گرفته اند .
وضعیت اقتصادی امروز مردم، بحرانهای گستره محیط زیست، از بین بردن منابع ارزشمند طبیعی و تاریخی، مهاجرات گسترده نخبگان علمی و سرمایه های اجتماعی، عدم توجه به کشاورز و اراضی کشاورزی، از بین رفتن منابع انسانی سازمانها، فساد سیستمی در تمامی بخشها تا ادارات و نهادهای کوچک، اختلاس، غارت، چپاول منابع و ثروت ملی و مواردی از این دست نشان از سوء مدیریتی گسترده و عدم عشق سرزمینی دارد.
ساختار سیستمی نیازمند واکاوی، بازنگری و تصمیمی شایسته است تا علاوه بر حفظ تمامیت ارضی ایران از هدر رفت منابع ملی و انسانی جلوگیری کرده و با شایسته سالاری، ایرانِ تاثیرگذار و قوی را پایه گذاری نماید.
ایرانی که بتواند در مناسبات ژئو پلیتیکی جهان نقش آفرین بوده و در شطرنج سیاسی، ماتِ کیشِ حریفان نباشد.
در قسمت های بعدی این نوشتار به تشریحِ مواری چند در ابرچالشهای بزرگ منابع کشور خواهیم پرداخت.
اگرچه کاهش ارزشی ریال ایران در بلند مدت قابل پیش بینی است اما افزایش قیمت دلار در این بازار پرخطر بوده و علاوه بر تهدید زندگی و رفاه عمومی مردم برای خریداران نیز با ریسک بالایی همراه است. فراموش نکنیم که خریداران دلار ، بازیگرانِ عرصه ای هستند که کسری بودجه یا منابع مورد نیاز کارگردان اصلی را تامین می کنند.
نرخ واقعی دلار در ایران به تنهایی پارامتری وابسته به عرضه و تقاضا نیست و بیشتر تابع عرضه و احتکار است.
خریدی معنادار برای حفظ سرمایه یا اندکی درآمد.
اگر نگاهی اجمالی به دلارهای عرضه شده در بازار داشته باشیم به سادگی متوجه کیفیت ارز در ارقام بالا خواهیم شد. بسته هایی وکیوم، پالت زده و نو. چنین کیفیت و مقداری تنها یک عرضه کننده دارد؛ دولت.
پیشنهاد نمی کنم که بخرید یا بفروشید.
تقاضا می کنم؛ مردم و زندگیشان را تحت الشعاع این بازی قرار ندهید.
آیا قیمت دلار در روزهای آینده اُفت خواهد کرد؟
با ما در #حرف تازه همراه باشید.
✍️کوروش فلاحتکار
حرفهای امروز ما برای حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی، تنها یک تذکر و تلنگر برای آنهاییست که ضمیری آگاه و پاک دارند اما شاید به عادتی که تبدیل به رفتار شده؛ گرفتارند. اینان به پیامی، کلامی و نگاهی اصلاح پذیرند.
به یاد داشته باشیم که آموزش از بدو زایش در خانه، پیش دبستانها و دبستانها آغاز می شود و اقدامات و رفتارهای آینده وابسته به آن است که چه و چگونه آموخته ایم؟
پدرانمان، مادرانمان، خانواده ، محیط و اطرافمان چگونه بوده اند؟
اصلاح امروز بسیار سختر از آموزش دیروز است. حال اگر فرصت ها از دست رفته اند از امروز بیاموزیم تا نگران فردا نباشیم.
فروردین به معنای نوزادِ طبیعت است.
ما از دامان طبیعت زاده شده ایم؛ دامانمان را ناپاک، نابود و نیست؛ نکنیم.
روزی نو
ماهی خوش
و سالی پُر برکت
برایتان آرزو دارم.
سیزده به شادی و هر روزِ بعدِ آن آبادی
کوروش فلاحتکار
کُنشگر اجتماعی و محیط زیست
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
🔻عشق؛ شرطِ لازمِ دولتمردیست
✍️کوروش فلاحتکار
در کلام عرفا می خواندیم:
المجاز قنطرة الحقیقة، مَجاز پُلیست برای رسیدن به حقیقت و حقیقت چیزی جز عشق نیست.
عشق همواره زیبا و نجات دهنده بوده است و عاشق همواره محو تماشای معشوق و سرشار از شوق و ذوق و سرمست از این جام اَلَست.
دنیا پنجره ایست برای عاشق شدن و عشق گوشه ی لبخندیست برای آغاز.
عشق سراسر پاکی است؛ راهبرست و هدایتگر.
"عشق پاکستُ وَز ناپاکی جداست
این جهان کشتی و عشقش ناخداست"
(مثنوی طاقدیس. ملا احمد نراقی)
عشق همواره موجب محافظت و مراقبت می شود و اندیشه های ناصوابِ مُسبب خسران را از ذهن دور می کند.
" گر هوایی هم بُوَد اَندر سری
چونکه عشق آید کُنَد سَر را بَری "
عشق به انسان ها، عشق به جانداران، عشق به طبیعت به مردم به میهن، موجب خدمت است و رحمت می آورد و مغفرت می سازد لذا عاشقی لازمه دولتمردیست و بدون عشق نمی توان خدمتِ خلق و خالق و میهن نمود.
مولانا می گوید:
آتش است این بانگِ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد؛ نیست باد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر مِی فتاد
و اگر عشق باشد؛ نگاه، تصمیم و اقدام ها، همه بهتر، زیباتر و ماندگارتر خواهد بود.
"هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید"
حافظ
و ختم کلام از کوروش:
عشق اگر باشد نه یُوزی خُفته است
نه درخت از آتشی پَژمُرده است
حال ایران، خوب و مردم شادتر
از قفسهای وجود آزادتر
بهتر آنکه عشق را معنا کنید
بِه شوید و مَردمی پیدا کنید
#باشرف
.
.
تو روزهایی که بسیاری از افراد، منفعت شخصیشون رو به منفعت عمومی ترجیح می دن؛ تو روزگاری که بعضیا واسطه و دلال بسیاری از ادارت و نهادهای خدماتین؛ زمانی که بزرگ شدن یعنی کوچک شمردن دیگران؛ وقتایی که بلند شدن یعنی پا گذاشتن رو ارزشها و انسانیت؛ تو زمانه ای که پول و قدرت و جایگاه، شده افتخار و عزت،
زمانی که درست، رد میشه و دزد اقبال پیدا می کنه
تو #باشرف بمون و حالا خیلیارو خوب کن....
#حرف_تازه
#تی_گپ
#کوروش_فلاحتکار
🔻قحط الرجال وثوق الدوله ای
✍کوروش فلاحتکار
در حالی که هر روزه شاهد کاهش توان خرید، کاهش رفاه اجتماعی، کاهش شادی عمومی، کاهش مناسبتهای خانوادگی و ... هستیم اما از طرفی دیگر شاهد افزایش قیمت ها، افزایش هزینه ها و از همه مهمتر افزایش اعتماد به نفسِ کاذبِ اکثر مسئولانیم.
این اعتماد به نفس به اندازه ایست که اگر به یک فرد عادی از این عزیزان بگویند رئیس بیمارستان بشوید؛ می شود. وکیل بشوید؛ می شود. وزیر بشوید ؛ می شود.وزیر امور خارجه بشوید؛ می شود و هیچ گونه استرسی هم برای قبول این مسئولیت ندارد.
اصلا بگویند بشوید؛ می شود.
گاهی اوقات هم از طرف همین بندگان خدا رایزنی های بسیاری صورت می گیرد که بشود
و چقدر این روزها آمار چنین افرادی در حال افزایش است...
اوضاع مدیرتیی آنقدر نابسامان است که به وضوح در جلساتی که تحت عناوین مختلف برگزار می گردد؛ قابل رویت است.
کمی عربی هم بگوییم؛
اصلا قحط الرجال و النسائی شده است.
در جایی می خواندم که:
«قحط الرجال» واژه ای بود كه به نوشته مطبوعات تهران در چنين روزهايی در سال 1297 خورشيدی (اواخر اكتبر 1918 ميلادی) ورد زبان تهرانی ها شده بود. اين واژه از اواخر مهرماه پس از آن كه وثوق الدوله رئيس الوزراء وقت يک بلژيكی را برای حل مسئله نان پايتخت ايران! به رياست اداره نان منصوب كرده بود رايج شده بود. يكی از روزنامه ها پس از اين انتصاب نوشته بود: قحط الرجال در ايران، جل الخالق!. اين روزنامه به اين وسيله خواسته بود غير مستقيم بپرسدكه مگر در ايران كمبود مدير است كه يک بلژيكی را مدير اداره نان كه يک موضوع بسيار محلی است كرده اند.
به احتمال زیاد این داستان اصلاحیه ای به تاریخ این روزها نیاز دارد و باید گفت : واژگان" قحط الرجال و النساء" پس از "رد الرجال و النساء"
مصداق پیدا نموده اند.
در این طنز تلخ، قصدی در اساعه ادب، خدمت هیچ عزیزی نبوده است اما زمانی که جایگاهمان را نشناسیم و بی باکانه مسئولیت ها را پذیرا شویم؛ وضعمان همین می شود که می بینید.
به امید کرسی یافتن خرد، خردمند و خردورز.
طلوع خورشید فردا، فرخُنده
شبِ چله تون شاد
به امید ایرانی پُر از مهر و شادی
ایران و آبادی
ایران و آزادی
کوروش فلاحتکار❤️
.
چرا ما اینجاییم ؟ در مسیر تاریخ
.
✍کوروش فلاحتکار
.
سوالی که بارها و بارها و بارها از خود پرسیده ایم.
چرا ما اینجاییم؟
به هرطرف که می نگری؛ از گروهی که خود را مدیر و مسئول می نامند؛ حرفهای تکراری می شنوی و آدمهای بی عمل را می بینی.
در هر موردی که از ذهن عبور می کند این واقعیت قابل لمس است.
از پسماند و زباله و شیرابه گرفته تا اقتصاد و توسعه و فرهنگ.
تحقق هر هدفی گویا، اینجا چند دهه زمان می برد
"قانون گردباد بود روزگار را
جز خار و خس زمانه به بالا نمیبرد"
.
"هُمای گو مَفِکَن سایهٔ شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زَغَن باشد"
گان در قلب محله خطرناک هارلم یک کارگاه بزرگ تعمیر و نقاشی واگن بر پا کرد. واگن هائی که روی آن ها گرفیتی کشیده می شد بلافاصله به آنجا منتقل می شدند. به دستور او تعمیرکاران سه روز صبر می کردند تا بر و بچه های محله خوب واگن را کثیف کنند و هر کاری دلشان می خواهد از نقاشی و غیره بکنند بعد دستور می داد شبانه واگن را رنگ بزنند و صبح زود روی خط قرار دهند. بدین ترتیب زحمت سه روز آن ها به هدر رفته بود. در حالیکه گان در بخش ترانزیت نیویورک همه چیز را زیر نظر گرفته بود، ویلیام برتون به سمت ریاست پلیس متروی نیویورک برگزیده شد. برتون نیز از طرفداران نظریه پنجره شکسته بود و به آن ایمانی راسخ داشت. در این زمان 170.000 نفر در روز به نحوی از پرداخت پول بلیط می گریختند. از روی ماشین های دریافت ژتون می پریدند و یا از لای پره های دروازه های اتوماتیک خود را به زور به داخل می کشاندند. در حالیکه کلی جرائم و مشکلات دیگر در داخل و اطراف ایستگاه های مترو در جریان بود برتون به مقابله مسئله کوچک و جزئی مانند؛ پرداخت بهاء بلیط و جلوگیری از فرار مردم از این مسئله پرداخت. در بدترین ایستگاه ها تعداد مامورانش را چند برابر کرد. به محض اینکه تخلفی مشاهده می شد فرد را دستگیر می کردند و به سالن ورودی می آوردند و در همانجا در حالیکه همه آن ها را با زنجیر به هم بسته بودند سرپا و در مقابل موج مسافران نگاه می داشتند. هدف برتون ارسال یک پیام به جامعه بود که پلیس در این مبارزه جدی و مصمم است. او یک گام دیگر به جلو برداشت و اداره پلیس را به ایستگاه های مترو منتقل کرد. ماشین های سیار پلیس در ایستگاه ها گذاشت. همانجا انگشت نگاری انجام می شد و سوابق شخص بیرون کشیده می شد. از هر 20 نفر یک نفر اسلحه غیرمجاز با خود حمل می کرد که پرونده خود را سنگین تر می کرد. هر بازداشت ممکن بود به کشف چاقو و اسلحه و بعضا قاتلی فراری منجر شود. نتیجه این شد که مجرمین بزرگ به سرعت دریافتند که با این جرم کوچک ممکن است خود را به دردسر بزرگ تری بیاندازند. اسلحه ها در خانه گذاشته شد و افراد شر نیز دست و پای خود را در ایستگاه های مترو جمع کردند. کمترین خطائی دردسر بزرگی می توانست در پی داشته باشد. پس از چندی نوبت جرائم کوچک خیابانی رسید. درخواست پول سر چهار راه ها وقتی که ماشین ها متوقف می شدند، مستی، ادرار کردن در خیابان و جرائمی از این قبیل که پیش پا افتاده گمان می شد موجب دردسر فرد می شد. باور جولیانی و برتون با استفاده از پنجره شکسته این بود که بی توجهی به جرائم کوچک پیامی است به جنایتکاران و مجرمین بزرگ تر که جامعه از هم گسیخته است و بالعکس مقابله با این جرائم کوچک به این معنی بود که اگر پلیس تحمل این حرکات را نداشته باشد پس طبیعتا با جرائم بزرگ تر برخورد شدیدتر و جدی تری خواهد داشت. قلب این نظریه اینجاست که این تغییرات لازم نیست بنیادی و اساسی باشند بلکه تغییراتی کوچک چون از بین بردن گرفیتی و یا جلوگیری از تقلب در خرید بلیط قطار می تواند تحولی سریع و ناگهانی و اپیدمیک را در جامعه به وجود آورده به ناگاه جرائم بزرگ را نیز به طور باور نکردنی کاهش دهد. این تفکر در زمان خود پدیده ای رادیکال و غیرواقعی محسوب می شد. در اقتصاد، پس نگرفتن جنس فروخته شده یا معطل شدن پشت تلفن برای راهنمایی گرفتن برای تعمیر یک وسیله و شنیدن چند باره موزیک انتظار، نوعی از پنجره شکسته است. در سال 1969، فلیپ زیمباردو، استاد دانشگاه استنفورد، تجربه ای در حوزه روان شناسی اجتماعی، به آزمایش گذاشت. او یک خودرو بدون پلاک با کاپوت باز را در یک خیابان پرت در برونکس نیویورک رها کرد و خودروی دیگر را درست با همان وضعیت در پالوآلتو یکی از محلات ثروتمند کالیفرنیا قرار داد. ماشینی که در برونکس بود، ظرف زمان کمتر از ده دقیقه مورد حمله قرار گرفت، وضعیت رها شده و پرت آن خیابان موجب غارت سریع ماشین شد. اما ماشینی که در پالو آلتو رها شده بود، بیش از یک هفته دست نخورده باقی ماند. در قدم بعدی زیمباردو آزمایش خود را جلوتر برد، به طوری که یکی از شیشه های خودرو را در پالوآلتو شکست. تقریبا در زمان کوتاهی و طی چند ساعت، عابرین شروع به برداشتن اشیا و چیزهای داخل خودرو کردند به طوریکه این بار کاملا تمام قطعات و وسایل ماشین برداشته شد. آنچه جالب بود، در هر دو مورد درصد بالایی از غارتگران افراد خطرناکی نبودند. این آزمایش، دو استاد جرم شناس دانشگاه هاروارد، جورج کلینگ و جیمز ویلسن را به طرح و توسعه نظریه پنجره های شکسته در سال 1982 رهنمون شد. این نظریه به صورت مقاله ای در نشریه آتلانتیک مانتلی توسط این دو منتشر گردید.
Читать полностью… فرماندارن، بخشداران، شهرداران و دهیاران محترم، لطفا این نوشتار را مطالعه فرمایند.
نظریه پنجره شکسته یک نظریه معروف در حوزه ی جرم شناسی است که در سال 1982 توسط دو دانشمند آمریکایی بنام های جیمز کیو. ویلسون و جرج ال. کلینگ در قالب مقاله ای مطرح شد. نظریه پنجره شکسته می گوید: فرض کنید تعداد اندکی از پنجره های یک ساختمان شکسته باشد، اگر این پنجره ها برای مدت طولانی درست نشوند، خرابکاران میل بیشتری برای شکستن سایر پنجره ها پیدا می کنند و تعداد بیشتری از آنها را می شکنند. اگر این وضع ادامه پیدا کند، پس از مدتی ساختمان کاملا متروکه خواهد شد و به تصرف خرابکاران در خواهد آمد. نظریه پنجره شکسته در زمینه رفتار جمعی است. رفتارهایی که کمک می کند تا انسان ها در آرامش و امنیت کنار هم و در یک محیط سالم زندگی کنند. در اکثر نقاطی به نازیبایی های طبیعی در منطقه ما اضافه می شود نگاه کنید. پسماندهای خانگی ، ساختمانی و اخیرا عفونی دقیقا در مناطقی ریخته شدند که انباشتی از زباله های مختلف در همان نزدیکی وجود داشتند.انباشتی از زباله ها که ماه ها در آن مناطق ریخته شده و مسئولینی که وظیفه جمع آوری آن را داشتند؛ نسبت به آن بی اعتنا بوده اند. اگرچه لازم است با مجرمین مستقیم چنین فجایعی برخورد قانونی صورت بگیرد اما به عنوان فرماندار، بخشدار، شهردار یا دهیار موظفیم زمانی که یک پنجره شکسته ای را دیدیم نسبت به تعمیر تا تعویض آن اقدام کنیم.زمانی که از کنار انباشت زباله ها بی تفاوت رد شویم باید منتظر تصاویری همچون ریختن زبالهای عفونی در محور دوهزار شهرستان تنکابن باشیم.
با احترام
کوروش فلاحتکار
آبان ۱۴۰۲
🔹۱۳ اکتبر، "روز جهانی شکست"
✍ کوروش فلاحتکار
شکست نباید مفهوم ناراحت کننده ای برایتان داشته باشد.
شکست، هیچگاه مقابل موفقیت نیست.
شکست بخشی از اتفاقات مسیریست که انسانهای موفق طی نموده اند.
هر شکست تجربه ایست؛ درسیست و جوانه ای که شکوفه می دهد؛ شکوفه ای برای شِکُفتن.
با مهر❤️
کوروش فلاحتکار