alirezasheyda | Unsorted

Telegram-канал alirezasheyda - عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

128

با سلام این کانال عمومی علیرضا شیداست سپاس از حضورتان

Subscribe to a channel

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

.....👆

چنان در ناتوانی هایِ خود بی تو گرفتارم 

که می خواهد عصا  آهم، برایِ این که برخیزد

#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

به نام خدا
گردآوری مجموعه گروهی شمیم ملکوت
درمورد ولی نعمت ایرانیان شمس الشموس انیس النفوس امام علی بن موسی الرضا(ع)
در قالب آزاد،توسط سیدعزیزصفوی(شاعر و منتقد ادبی،کارشناس ادبیات،فرهنگی بازنشسته،گرداورنده چندین کتاب شعر)درحال گرداوری است
علاقه مندان از سراسر کشور می توانند اثار خود را به همراه عکس برای درج درکتاب ارسال نمایند.

تعداد آثار هرنویسنده:حداقل ۵ صفحه
و حداکثر ۲۵صفحه
هزینه هر صفحه:۶۰هزارتومان
فرصت ارسال آثار: تا پایان اذرماه

لطفا آثارخود را در ایتا یا واتساپ به شماره زیر ارسال کنید.
09112830029


@Azizsafavii تلگرام
@Azizsafavi44. ایتا



این پیام را به در خواستی عزیزی👆با شما به اشتراک می گذارم

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

/channel/+SJOzHktz5igyw0nL

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

.....👆
غنی ، خزانه یِ خود را نشانِ کس ندهد

کسی که جان و دلش با خُداست، خاموش است

#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

از کانال /تک بیتی های به یاد ماندنی/ در ایتا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

......👆


هزااااااار خرمن اگر از شکوهِ علم کُنی جمع

به ارزنی نخرد کس ، چنانچه عشق ندانی


#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

(ماجرای تصویری که در اغلب جاها به کلیم کاشانی نسبت داده شده است)

حقیر سیزده دوره دبیری کنگره ی بزرگداشت کلیم کاشانی را عهده دار بودم، در اولین کنگره، دنبال این افتادیم که تصویری از ایشان(کلیم کاشانی) داشته باشیم پس از بررسی های زیاد به نتیجه ی روشنی نرسیدیم تا این که یکی از دوستانم به نام حاج احمد مشجری که مداح و شاعر بود(ایشان چندسالی است که سکته کرده و در بستر بیماری افتاده و بنا به اظهار فرزندش هیچکس را نمی شناسد) از پیگیری حقیر مطلع می شود ، به سراغ من آمد و گفت عکس کلیم را دیده ام گفتم: کجا دیده ای، گفت: بعد از چند تکه شدن روسیه یکی از کشورهای جدا شده که تعلق خاطری مردم آنجا با مشاهیر ایران زمین داشتند، یکی از آن کشورها در فلان ساختمان (که در حال حاضر آن ساختمان در کاشان به نام پاساژ ملت معروف است، البته قبل از این سینما بود که ظاهرا اتفاقی که جناب مشجری به آن اشاره می کردند در همان سالن سینمای تعطیل شده مانده از انقلاب ۵۷ رخ داده بود) که چهار راه آیت الله کاشانی است، تعداد ی عکس به نمایش گذاشته بود که زیر یکی از تصاویر نوشته بود کلیم کاشانی، موضوع را پیگیری کردم تا به شخصی که در برپایی آن نمایشگاه نقش داشته بود رسیدم او یکی از نقاشان چیره دست بود سراغ نمایشگاه را از او گرفتم و از عکسهایش پرسیدم گفت: عکس ها به فلان کشور(در زمان دولت بی کفایت قاجار به روسیه ضمیمه شده بود ودر چند دهه یِ قبل به استقلال رسیده و به هویت ایرانی خود تمایل پیدا کرده بود و متاسفانه اسم آن کشور یادم نیست) رفت، گفتم می گویند در آن نمایشگاه عکسی از کلیم کاشانی بوده ، چیزی یادتان هست گفت بله واضح یادم هست گفتم: خوب شما که نقاش ماهری هستید ، انجمن ادبی کلیم کاشانی هزینه ی آن را تقبل می کند شما بدون کم و زیاد آن تصویر را باز آفرینی کنید ، بعد از ده روز ایشان تصویر را آوردند، انجمن هزینه را پرداخت نوبت تکثیر و رسانه ای کردن تصویر شد، تصویر را پیش آقای مشجری بردم و به ایشان گفتم یک نگاه به این تصویر بیاندازد ، آقای مشجری گفت: این همان تصویری هست که در آن نمایشگاه دیدم پس از آن انجمن پنج هزار نسخه رنگی از این تصویر را با زندگی نامه کلیم منتشر کرد، و اصل تصویر را به خانه ی هنرمندان کاشان تقدیم کردم تا در موزه ی آنجا به یادگار بماند، بعداً دانشگاه کاشان، تصمیم گرفت از مشاهیر کاشان مجسمه هایی بسازد و در صحن دانشگاه نصب کُند، که جناب کریمی مجسمه ساز معروف مامور انجام این کار شد، ایشان برای اطمینان از این تصویر به انجمن کلیم آمد و در مورد چگونگی تصویر از من سوال کرد و من ماجرا را برای ایشان نقل کردم مجسمه با اتکا به همین تصویر ساخته و در صحن دانشگاه کاشان نصب شد.(البته اصل تصویر رنگی است)

#علیرضاشیدا

(نمونه تصویر در کانالی که این پیام از آنجا ارسال شده هست)

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

علیرضا شیدا در اول فروردین ۱۳۴۱ در کاشان متولد شد، از سیزده سالگی به سرودن پرداخت در سال ۱۳۶۰ به تهران مهاجرت کرد و تا ۱۳۷۰ در آنجا اقامت داشت، مجموعه ی یادنامه ی صبا را در همانجا منتشتر کرد ، پس از مراجعه به کاشان در سال ۱۳۷۴ انجمن ادبی کلیم کاشانی را با زنده یاد محمد وارسته بنیاد گذاشت ( که ایشان در یک سالگی انجمن بدرود حیات گفتند) شیدا سیزده دوره دبیری کنگره بزرگداشت کلیم کاشانی را عُهده دار بود که سیزدهمین دوره آن در سال ۱۳۹۶ برگُزار شد، وی حدود ۳۷ جلد کتاب منتشر کرده که سایه های تخیل➖پرواز کن تا آسمان عشق آبی ست➖همسفر با پاییز یک تا شش جمعا شش جلد➖گلچینی از غزلیات کلیم کاشانی➖ حدیث دل➖ عروس مهتاب ➖دختر آفتاب➖دریا در قطره➖گلباران➖منظومه ی عاشقانه ی بهروز و سرور➖سخنوران کاشان و .... از جمله آنهاست یک نسخه ی خطی از دیوان کلیم کاشانی را سالها روی آن کار کرده که آماده انتشار است.

با عرض پوزش به اصرار برخی از شما گرامی یان این زندگی نامه ی مختصر را منتشر کردم.


.....👆

غبارِ عشق به چشمانِ کور اگر آید

سیاهیِ شبِ دُنیای او شود روشن

*
#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

/channel/jaklin_va_deklame




در سرم اُفتاده یادِ مــوج هایِ گیسویت

باز امشب، خوابهایم را پریشان کرده ای


#علیرضاشیدا

اوا🎙 ژاکلین

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

.....👆


دورِ سیاهِ کُهنه پرستی سر آمده


باید یکی بیاید و یک کارِ نو کُند


#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

.....👆

بیرون ،هزار بار از اینجا، قفس تر است


ای مُرغِ خوش خیال، کنارِ قفس، بمان

#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

......👆

از پیریت نکُن گله، ای عشق بازِ مــــصر

هر لحظه ای که عشق بخواهد جوان شوی

#علیرضاشیدا

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

(یعنی باور کنم این که بین صد هزار دوستی که در گروههای مختلف در تلگرام دارم بیست نفرشان هم عضو گروههای ایتا نیستند!)


دوست دارم فعالیت خود را در ایتا گسترش دهم چنانچه در گروههایی هستید که می توانید حقیر را به آنها اضافه کنید و یا لینک آن را برایم بفرستید سپاسگُزار خواهم شد.

فقط گروهای ادبی/ فرهنگی / هنری

۰۹۱۳۷۱۰۳۲۴۰شماره حقیر در ایتا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

بنام خدا
پاسخ به دومین پست صوتی عزیز گرامی جناب آقای محمد هادی حسینی جهان آبادی با پیوست پست صوتی این گرامی


چندین جواب فرموده های حضرتعالی می طلبید که بدون ترتیب به آنها پاسخ می دهم، ابتدا این که من باجناب قهرمان دوست بودم البته نه دوست گرمابه و گلستان و زیاد مزاحم ایشان می شدم چه حضوری چه تلفنی و یک بار بعد از فوت آن مرحوم یک مراسم تجلیل با حضور میهمانی از سراسر کشور از ایشان در کاشان گذاشتم که خبر آن در اغلب خبرگزاریها منتشر شد و عقیده دارم که بهترین دیوان کلیم کاشانی، دیوانی هست که این بزرگوار منتشر کرده است اما در مورد اچیزی که حضرتعالی به جناب قهرمان نسبت داده بودید(این که ایشان سبک اصفهانی را قبول نداشت و آن را سبک هندی می خواند) باید به عرض برسانم که ایشان هم سبک کلیم و صائب و دیگر شعرای این سبک را اصفهانی می خوانند، ما در کاشان شخصیت ارزنده ای در زمینه ادبیات داریم به نام استاد شهاب تشکری آرانی که در آران و بیدگل به احترام شخصیت ادبی ایشان نام خیابانی را به اسم وی گذاشته اند و در کاشان کوچه ای که نامبرده در آن زندگی می کند شهرداری کاشان به نام ایشان نام گذاری کرده است، این بزرگوار ذره پروری کرده بودند در مقدمه ی یکی از کتاب های حقیر به تفکیک سبک اصفهانی و هندی پرداخته بودند، این که من زنگ زدم به جناب قهرمان یا ایشان به من زنگ زد تردید دارم ، اما اول حرف ایشان به من این بود : در این مقدمه ای که به کتاب اخیر شما نوشته شده ،جناب تشکری فلان شخص را در گروه شعرای سبک هندی معرفی کرده،به ایشان بگویید این در گروه شعرای سبک اصفهانی به حساب می آید نه هندی ،که من بلا فاصله مطلب را به جناب تشکری منتقل کردم، کتاب مورد بحث حتمن در کتابهای آقای قهرمان هست، می توانید با خانواده ی ایشان تماس برقرار کرده و پیگیر این حقیقت شوید ، ضمناً می توانید با اطلاعات اصفهان تماس بگیرید شماره شهاب تشکری آرانی را بگیرید با اضافه کردن ۰۳۱ از خارج از استان اصفهان با منزل وی تماس بگیرید وحقیقت امر را جویا شوید ،ضمناً هیچکس به اندازه ی محمد قهرمان برای سبک اصفهانی و شعرای آن زحمت نکشیده و همین که ایشان مطلبی را بپذیرند برای حقیر حجتی تام و تمام است، بحث نامگذاری سبک و تفکیک آن با هندی تمام شد، واما در رابطه با تفکیک سبکها و نام گذاری آنها، باز عرض می کنم ، جناب ملک الشعرا آنچه که فرموده اند نظریه ای ذوقی بوده است نه علمی و اصلن تفکیک به این شکل نمی تواند چیزی به غیر ذوقی باشد، زیرا در همه یِ این سبکها می شود نمونه هایی از دیگر سبکها را یافت در هندی و اصفهانی می شود شعری عراقی و خراسانی پیدا کرد، در عراقی و خراسانی می شود ، اصفهانی ــ' هندی یافت، و اما در مورد این که شما شعرای بازگشت را برتر از شعرای سبک اصفهانی معرفی کرده اید ما یک ضرب المثل داریم که می گوید ، این همه که چریده ای دنبه هایت کو؟ شعرایی که شما این همه تعریف شان را می کنید ،در مقایسه با صائب و کلیم و طالب و غیره اسمشان کو؟ و اما شما لیستی از شعرای تمام مناطق کشور در عهد این سبک تهیه فرمایید من هم از شعرای منطقه ی اصفهانِ آن دوره تهیه می کنم تا در نتیجه ببینیم نامگذاری این سبک به اصفهانی به حق بوده یانه .

#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

                        
(۲)
از بس که ناشایسته ام لعل لب پرعشوه اش
با دیگری گوید سخن کزمن برد آرام را
                   

(شاهد فرق چندانی نیستیم )

وقت مردن مژدۀ دیدار می باید مرا
چارۀجان کندن دشوار می باید مرا
                   
(فرقِ فاحشی نیست)

از دیده ام خیال رخت برده خواب را
امشب دگر چه چاره کنم اضطراب را
                       

(یک بیت کاملن اصفهانی)


دردم نه همین است که بستند پرم را
ترسم نرسانند به گلشن خبرم را
                        

(بیتی کاملن اصفهانی شکل)

آمدم کز تو ستانم دل نافرمان را
دیدمت روی و به فرمان تو کردم جان را

(وجه تمایز چندانی نمی بینیم)

                       
گردیست زمن باقی و ترسم که تو از ناز
تا باز کنی چشم نیابی اثرم را
                        

(کاملن شبیه اصفهانی ها)

خدا زان مه بگیرد داد ما را
که نشنید از جفا فریاد ما را
                       


(بدون تفاوت فاحش)


مپرس حالت من در فراق یار امشب
به لب رسیده مرا جان در انتظارامشب
                       
(مثل بیت های قبل)


عکس رخت نمی رود از دیده ام برون
رویت اگر چه گه به نظر هست و گاه نیست
                       

(شاهد تغییر محسوسی نیستیم)

هست بس حیرتم از این دل بیمار ضعیف

که چه سان بار غم عشق تو تنها بر داشت
               
         
(کاملن به شکل سبک اصفهانی)

کسی که شرح غم من کند به یارم نیست
به غیر ناله که آن هم به فکر کارم نیست
                       
(خیلی نزدیک به سبک اصفهانی)


از حسرت مرغی که جدا مانده زگلشن
آگه نشدم تا نشکستند پرم را
                        

(بیتِ متفاوتی نیست)





خیال روی توام شعله می کشد بر سر
اگر چو شمع بسوزم عجب مدار امشب
                       

(چه فرقی دارد؟)

طبیب من که به بالین من ز رحم آمد

چگونه دید مرا و دمی چرا ننشست
                       


شاهد تعقید👆


ز شعله مانع پروانه می شود فانوس
هلاک روی تو گردم که در نقابم
سوخت
          

(شاهد تفاوت چشمگیری نیستیم)

آنکه او را در دل بی طاقت من منزل ست
جای در دل دارد و از حالت دل غافل ست
           
(فرق فاحشی نمی بینیم)

در کل هنوز نتوانسته ایم به قضاوت درستی برسیم


آخرین انتخاب حاج سلیمان صباحی بیدگُلی است


مگذار که دور از رخت ای یار بمیرم
یک ره بگذر بر من و بگذار بمیرم

(شاهد تفاوت خاصی نیستیم)

میرم به قفس بهتر از آنست که در باغ
از طعنه ی مرغان گرفتار بمیرم

(نزدیک به سبک اصفهانی)

گفتی به تو گر بگذرم، از شوق بمیری
قربان سرت، بگذر و بگذار بمیرم

(قضاوت با شما)

دیوار و در کوی تو باشد به نظر ، کاش
بی روی تو چون روی به دیوار بمیرم

(وجود تعقیدی که منتقدان سبک اصفهانی هندی عیب آن سبک می شمارند)

می میرم و از مردن من آگهیش نیست
یا رب که دعا کرد چنین زار بمیرم؟

( کو تفاوت فاحش)

هر مشکلی آسان شود از مستی و ترسم
ساغر شودم خالی و هشیار بمیرم

(فرق جدی مشاهده نمی شود)

با این همه حسرت به قفس زیستم اما
آید چو گل از باغ به بازار بمیرم

بازم تعقید👆


خارم مشکن در جگر از بوی گل ای باد
بگذار که از حسرت گلزار بمیرم

(فرق چندانی نیست)

بر سر ز هما سایه ام افتاد، صباحی
باشد که در آن سایه ی دیوار بمیرم

کاملن اصفهانی👆


این هم شعر صباحی

متاسفانه نتوانستیم به نتیجه ای که تغییر سبک را توجیه کُند ، برسیم
پس نتیجه می گیریم که نظر جناب ملک الشعرا یک نظر ذوقی بوده و نه صددرصد علمی، و ایشان صرفاً یک کلیت را مطرح کرده و یک مشت بادمجان دور قاب چین ،رفته رفته کار را به جایی رسانده اند که اغلب تصور می کنند نظر این بزرگوار نظری صددرصد علمی بوده و مو، لای درزش نمی رود که اینچنین نیست، در مجموع همین چند عزیزی که از سرآمدان بازگشت معرفی شده اند ، مشابه بیشتر ابیاتشان را در دیوان شعرای سبک اصفهانی(نه هندی) می شودمشاهده کرد(امیدوارم که فکر نکنید منظورم تقلید مضمونی است ، بلکه منظورم طرز گفتاری است)، شما بروید از انتشاراتی که دیوان این عزیزانِ بازگشتی را منتشر می کنند سوال کنید، ببیند چقدر آثارشان فروش دارد و چقدر از کارشان استقبال شده است، کدامشان یک صدم شهرت صائب ، کلیم کاشانی ، طالب آملی و... را دارند فقط شعرای این دوره سعی کردند ،حتی المقدور تعقید را از کارشان دور کُنند، و از استعاره وتشبیه تا حد زیادی فاصله بگیرند و با یکی از زیباترین صنعت های معنوی که ارسال المثل بود بواسطه ی ناتوانی طبع ، خدا حافظی کنند، بیشتر آثار شعرای این دوره صورت ضعیف شده ی شعر سبک اصفهانی است. متاسفانه

#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

یکی اخیراتعریف می کردو می گفت: با یک بدبختی رفتم پنجاه ملیون وام تقاضا کردم، بعد از چقدر دوندگی و ضامن بُردن یکی دو روز قبل پول را به حسابم واریز کردند، رفتم دیروز پول را بگیریم بانک گفت :حسابت از طرف دارایی مسدود شده، گفتم: با دارایی صنمی نداشته ام ، بانک گفت : به هر حال کاری از دست ما بر نمی آید ، برو اداره دارایی رفتم اداره دارایی گفت: برو ۵۰ ملیون تومان دیگر هم بیاور، گفتم : برای چی گفت سال نود و شش دوملییارد تومان پول از حسابت پاس شده ،خلاصه رفتم بانک ، بانک گفت: آره دو ملیارد تومان در سال نود وشش از حسابت، پاس شده ، یک رفیق داشتم که سالها قبل ،گاهی یک چک دوستانه از من می گرفت که چند سال قبل در یک حادثه از دنیا رفته بود ،رفتم به یک بدبختی خانمش را پیدا کردم ، گفتم : دو سه سال قبل از مرگ، شوهر مرحومت یک چک از من گرفت سفید امضا ، نمی دونی چند نوشت تو چک گفت : چرا دو ملیارد تومان و حسابش را پُر کرد ، حالا فهمیدم که چه خاکی به سرم شده ، دارایی میگوید مالیات قطعی شده باید بپردازی، قسط وام نگرفته را هم دارم، دوسه تا کارت بانکی هم داشتم مسدود کرده اند، رفتم پیش یک وکیل مجانی مشاوره خواسته ام ،گفت: دارایی می تواند برای الباقی مبلغ زندانت کند ، حالا بگوید من چه خاکی بر سرم بریزم، (راستی به دستور دولت کریمه همه ی حسابهایی که از سال ۱۳۹۵ بیش از ۵۰۰ ملیون گردش سالیانه داشته ، آمارش رفته اداره ی دارایی و به بزودی برخی از شما عزیزان هم باید برای سرتان دنبال خاک بگردید)

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

.....👆


بیت ها ترسیمی از تکرارِ ابرویِ
تو بود


عشق ، کاری کرد که نامِ غزل بر خود گرفت.
☑️

#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

دوستان اگر کسی کار ضروری با من داشت بیشتر در ایتا هستم با این شماره من را در آنجا پیدا کند



۰۹۱۳۷۱۰۳۲۴۰شماره حقیر در ایتا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

.....👆

در مسجدِ ما ، هست، امامی که همیشه

از کـــــــــــویِ خـــــــــرابات ، به محراب می آید


#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

.......👆
به کاشان زنده کردی نامِ سبکِ اصفهانی را

صدایِ پایِ دیگــــر صائبی در شعر می آید

#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

محبت گُفت: ای وای از بلایِ بی خریداری

منم آن مانده کالایی که شب شُد روزِ بازارش


#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

همیشه بویِ عزاخانه می دهد دلِ من

خیالِ کوچ نداااااااااااااارد مُحرّم از اینجا


#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

.....👆


ایمانِ من نماند به تو ، رفتی و منم

*
پیغمبری که قصرِ یقینش خراب شُد

#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

حتی اگـــــــــــــــر نباشی می آفرینمت

چــــــونان که التهابِ بیابان ، سراب را



یاد زنده یاد قیصر امین پور گرامی باد

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

.....‌👆
نمـــــــــانده دین و در بندِ نمازِ اولِ وقتم


شُتر گُـــــــــم کرده و اُفتاده ام دُنبالِ افسارش



#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

.....👆

دُمِ خُروس و قسم هایِ حـــضرتِ عباس

غمت جوانی ما را، اگر نکُشت که کُشت؟

#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

.....👆

از پنج غمزه ی ِتو یکی قسمت من است

خُــمسی که بر فقیه ندادی به من بـــــده

#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

.....👆

تلخ است زندگانی عــاشق بدون تو

از کــــــــندویِ لبانِ محبت عسل بیار

#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

با سلام وعرض ادب به دوستان ادیب سفارش می کنم حتمن پست صوتی عزیز و ادیب گرامی جناب آقای محمد هادی حسینی جهان آبادی از مشهد را که فرازهای ارزشمند ی دارد، بشنوند ، در پاسخ این عزیز در کل من چند تا نتیجه از آن مطلب گرفته بودم که یکی از آن مطلب ها این بود که شعرای بعد از سبک اصفهانی در برابر گُل صدپری که شعرای سبک اصفهانی به ادبیات ما تقدیم کردند نتوانسته اند چیز فاخر تری به ادبیات ما تقدیم کنند، چه برسد به این که شعر ما را از شعر آن دوره پیشتر ببرند، اگر امروز ما شاهد شاعران قابل توجهی در عرصه ی ادبیات هستیم این را مدیون حضور شاعران سبک اصفهانی در آن دوره هستیم وگرنه شعرای آن دوره (بازگشت) بدون هیچ اغماضی هیچ گلی به سر ادبیات ما نزده اند و کلاً اگر مجموع شعر شعرایی سبک اصفهانی را در سه دسته تقسیم کنیم
۱/ عالی
۲/ خوب
۳/ متوسط
شعرای منسوب به دوره ی بازگشت، معدل کارشان در مجموع حتی با شعر رتبه ی سوم شعرای سبک اصفهانی قابل مقایسه نیست ، دوم این که سبک اصفهانی اسمی نبوده که حقیر روی این سبک گذاشته باشم بلکه این نظر دیگر فرهیختگان ادبی است و سبک هندی سبکی هست که آن را از سبک اصفهانی متمایز می دانند، اما در رابطه با نامگذاری سبک اصفهانی، باید به عرض برسانم که نظر به این که بیشتر گویندگان این سبک، متعلق به منطقه اصفهان آن روز بوده اند، اسم این سبک را اصفهانی گذاشته اند، یکی از ادبای مطرح در هندوستان چهارصد کتاب خطی دریکی از کتابخانه های ۱هندوستان دیده بود که همه ی این چهارصد کتاب خطی متعلق به شعرای منطقه ی اصفهان بوده است که از بیشتر آنها حتی نامی در ایران نیست، اگر به من بود اسم این سبک را: سبک کاشانی می گذاشتم چرا که در یک آماری نام صد و بیست شاعر کاشانی را مربوط به آن دوره در آوردم که همه ی آنها سبک شان سبک اصفهانی بوده است، و اما در مورد مرحوم ملک الشعرا همانطور که در مکتوب مربوطه عرض شد این صرفاً، نظر جناب ملک الشعرا بوده نه چیزی فراتر از آن ، ایشان این مطلب را به عنوان یک نظریه مطرح کرده اندو مستندات قابل توجهی در این رابطه ارائه نداده اند، موضوع دیگر این که در انتخاب های اخیر از شعرای سبک اصفهانی قرعه وار چند شاعر از این دوره را انتخاب کرده ام در مورد انتخاب آثارشان هم از روش قرعه استفاده کرده ام،( باید خیلی خوش شانس باشم که تمام قرعه های من به نفع ادعای من در آمده باشد) درضمن آثار همه این عزیزان با دیگر هم سبکی هایشان هست، هرکس می تواند مستندی بیاورد که ادعای حقیر را ضعیف کند. بسم الله

#علیرضاشیدا

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

بدون تحقیق چرا؟(۱)
در عمل چیزی به نام بازگشت وجود ندارد

ملک الشعر بهار در سبک شناسی یک کلیتی را مطرح کرده و متاسفانه عده ای ، پخته خوار که بیشترشان هم مدارک شان پیشتر از درک و فهمشان حرکت می کند زیر این پرچم شروع به سینه زدن کرده اند، بدون این که در مورد موجودیت این امامزاده تحقیق کُنند، و دهها کتاب و مقاله ی غیر مستند بیرون داده اند ، در مورد نظر ملک الشعرا هیچ بحثی نیست، اما ایشان یک کلیتی تعریف کرده اند
بدون این که، جزئیات آن مشخص شده باشد، و دیگران از آبروی این بزرگ مرد ادیب مایه گذاشته اند بدون این که متوجه مطلب ایشان شوند

شاهد از قاآنی شیرازی
از شعرای باز گشت


چون صبح از آن سبب نفس سرد می کشم 

کان صبح چهره چون نفس صبحدم نماند 

(مگر نه این که سبک هندی اصفهانی ترک شد که گویندگان آن پیچیده شعر می گفتند یعنی معنی این بیت قاآنی کاملن روان است؟!)

هر دوست که با دوست ندارد سر پیمان 
میباید از او رشتهٔ پیوند گُسستن

(این بیت روان قاآنی /چه شاخصه ای در این شعر است که آن را از شعر اصفهانی مُتمایز می کُند اگر صرفاً روانی، وجه تمایز این بیت است در دیوان شاعران آن سبک شعر از این روانتر هم داریم/ کلیم آسایش و عیشِ وطن را /برای اهلِ کاشان می گُذارد/


هرکه نزدیک‌تر از من به تو زو رشک برم 
شیشه را باید آنسوتر خود بنشانی

(اصفهانی را برای این کنار گذاشته اند که شعرشان تعقید داشته، پس این بیت جناب قاآنی باید مظهر روانی باشد!که نیست)

در اول می‌نمایی دانهٔ خال
در آخر دام گیسو می گشایی 

(اگر من همه ی دیوان کلیم را دوره نکرده بودم و یکی می گفت : این بیت
از دیوان کلیم است شک نمی کردم چرا که با ابیات آن سبک فرق فاحشی ندارد)

مگس آنجا که لب توست‌‌ گریزد
ز شکر

تلخش آید شکر از بس که لبت شیرین است

(اصلن نمی خواهم در مورد این بیت
بحث کنم لب معشوق و مگس، بماند)

(باز هم نتوانستیم وجه تمایزی در این دوسبک پیدا کنیم الا ...)



شاهد از فتعلی خان صبا دیگر شاعر بازگشت

خرم دل آنکس که گرفتار کسی نیست        
   چو من ز گرفتاری دل خوار کسی نیست
(بیت روان است، اما مگر در دیوان شاعران اصفهانی بیت روان نیست؟ چه وجه تمایزی در بیت بین این دو شیوه ی گفتاری هست؟)

زنهار ز یاران مطلب شیوه یاری   

  کاین جنس گرانمایه به بازار کسی نیست
(این بیت هم می تواند اصفهانی باشد)

از سینه هر کس که دلی گم شود امروز 
 جز در شکن طره طرار کسی نیست

(این بیت وجه تمایز خاصی با شعرهای روان سبک اصفهانی ندارد)

در سایه سروی بود آسایش جانم                
 سروی که چو آن سرو بگلزار کسی نیست

(این بیت هم مشمول تعریف بیت بالاست)
رحم است بر آنکو چو من از ساده دلی ها     
 غمخوار کسی گشته که غمخوار کسی نیست
(این بیت هم مشمول تعریف بیت قبلی است)

هر چند جفا جوست ولی خرم از انم           
  کاین یار جفا پیشه ما یار کسی نیست
(این بیت هم مشمول تعریف بیت بالاست)

جان دادن و خشنود شدن در ره جانان        
 کاریست که جز کار صبا کار کسی نیست

(این بیت هم مشمول تعریف چند بیت قبل است)

در شعر فتعلی خان صبا هم نتوانستیم به مطلب خاصی برسیم
 

 

 

آذر بیگدلی را دیگر شاعر بازگشت معرفی می کنند
 

دور از تو جان سپردن، دشوار بود ما را

گر بی تو زنده ماندیم، معذور دار ما را

(این بیت با اغلب بیت های سبک اصفهانی هیچ تفاوتی ندارد)

من بیگناهم، اول جرمی بگو و آنگه

خونم بریز؛ کآخر عذری بود جفا را


(این بیت با اغلب بیت های سبک اصفهانی هیچ تفاوتی ندارد)

یک آشنا ندیدم، کز راه آشنایی

با آشنا بگوید، احوال آشنا را

(جز این که فقط ما را یاد بیت معروف حافظ می اندازد، چه فرق فاحشی با شعر شعرای اصفهانی دارد)

چون محرمان درگاه، مستند و لا ابالی

با پادشه که گوید ظلمی که شد گدا را

(این بیت نیز...)

دردی که با تو دارم، با هیچ کس نگویم؛

ترسم که روز محشر، گویند ماجرا را


(و این بیت نیز ...)


کردم دعا بجانش، رفتم ز آستانش ؛

کس بود این گمانش، کاین است اثر دعا را؟!

(بیت چندان زیبایی نیست و حرف دندان گیری ندارد)

گویند: بنده کشتن، بر پادشه شگون نیست؛

بگذر ز خون آذر، ای سنگدل خدا را

(این بیت با اغلب بیت های سبک اصفهانی هیچ تفاوتی ندارد الا ضعیف تر بودن)

 
تا اینجا در شعر آذر هم چیزی ندیدیم که بر شعر سبک اصفهانی برتری داشته باشد، تا بطور قوی وجه تمایزی در شعر این دوسبک به ما ارائه دهد



عاشق اصفهانی از دیگر شاعران باز گشت


به دل صد بارگفتم راه کویش را بسرپویم
همان چون وقت رفتن شد زسرنشناختم پا را
                       
(چه فرقی بین این بیت و بیت شاعران سبک اصفهانی می بینید که بشود روی آن نظر قطعی داد)

ندیدم جان کس بی وصل جانان دربدن ماند
بعهد عشق من آموخت هجران این مدارا را
                        
(واین بیت نیز...)

Читать полностью…

عشوه هایِ تخیّلِ/ علیرضاشیدا

در این ملال که پایِ دمشق رفتن نیست

چــــــــــگونه قافیه یِ عشق را کُنم پیدا

#علیرضاشیدا

Читать полностью…
Subscribe to a channel