amotahar | Unsorted

Telegram-канал amotahar - گاه‌گویه‌های‌ مطهر

352

نوشته‌ها و سروده‌های سیدعلیرضا شفیعی‌مطهر دائره‌‌المعارف روشنگری: "شفیعی‌مطهر شخصیت کمیاب و کیمیا و نادری است که تسلُّط ستایش‌انگیزی بر کلام دارد. ما هنوز کسی با این لیاقت قلمی در ایران نمی‌شناسیم."

Subscribe to a channel

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1471
🔰 «حسرت گفتن» و «فرصت شکفتن»

🖌__ هر «پگاه نوروز» این «نگاه روز» را
در «یاد»ها «فریاد» می‌زند،
که «زمستان سرد» و «دوران درد»،
هر چند «بیش بپاید» و بر «تشویش بیفزاید»،
سرانجام «گزیری» و «گریزی» ندارد،
جز این که «بساط سپید» و «انبساط پلید» خویش را
«بی توشه‌ای رام برچیند» و «در گوشه‌ای آرام بنشیند»!

👈 در پسِ هر «خزانی زرد»، «زمستانی سرد» فرامی‌رسد،
آن نیز «دیری نمی‌پاید» و «دوری نمی‌آساید»،
که «نسیم بهارِ وِداد می‌وزَد» و «سَمومِ زمستان بیداد به انزوا می‌خزَد»!

😔 ولی زینهار از «بهار بی‌باغبان» و «مهار خسروان»،
که «انبوه علف‌های هرز» همۀ «هدف‌های کشاورز» را
با «پژمُردن گُل‌ها» و «افسُردن سُنبُل‌ها» نابود سازد!

👌 بهار، «فصل رویِش» است با «اصل پویِش»!
نگذاریم «تبسُّم بر لبِ گُل‌ها بپژمُرَد» و «ترنُّم بر لبِ بلبل‌ها بیَفسُرَد»!

😔 دریغ اگر «غنچه‌های نشکفته را پرپر» کنند و «سخن‌های نگفته را خون جگر»!

😔 افسوس اگر «حسرت گفتن» و «فرصت شکفتن» بر لب‌ها بماند!


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/03/26
---------------------------------------------------

انبساط: گشاده‌رویی، شادی، بازشدن، گسترده شدن

وِداد: دوستی، محبّت، دوست داشتن

سَموم: باد زهرآگین، باد خفقان‌آور

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2277)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

گاهی «زایش پگاهی» و «افزایش آگاهی»،

«سردباور» است و «دردآور» !

راه زندگی هم «فراز» دارد و هم «فرود» .

ما با «سود خرد» و «رهنمود بخرد»،

می‌توانیم از هر «خشتِ سختی»،یک «بهشتِ خوشبختی» بسازیم.

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

#طنزسیاهنمایی.۸۷۰
چین که نمی تواند بایستد و تماشا کند!!

گفت :وزیر امور خارجه چین: گفته اند:
«اقدامات اسرائیل نقض قوانین بین‌المللی است. ما نمی‌توانیم فقط بایستیم و تماشا کنیم"
گفتم: خب،پاسخ تو در باره این سخن چیست؟
گفت : بنده خدا راست می گوید. اگر او بخواهد بایستد و تماشا کند،خسته می شود!
گفتم : پس چه می تواند بکند؟
گفت: می تواند بنشیند و تماشا کند!!
گفتم: باز هم
#سیاهنمایی کردی؟!
#مطهر

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

غرور حاکمان
عامل مشاركت‌گريزي شهروندان

#شفیعی_مطهر

کدام خود؟


تِلكَ الدّارُ الاخِرَةُ نَجْعَلُها ِللَّذينَ لايُريدوُنَ عُلُوّاً فيِ الْاَرْضِ وَ لافَساداً وَ العاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ

ما اين بهشت ابدي آخرت را براي آنان قرار داديم كه در زمين اراده علوّ و سركشي ندارند و حُسن عاقبت ويژه پرواپيشگان است. (قصص، 83)

در وجود هر انسان دو گونه «خود» در تكوين شخصيّت او مشاركت دارند؛ يكي «خود حقيقي» يا «خود ملكوتي» و دوم «خود پنداري و خيالي» يا «ناخود».

تكريم شخصيّت انسان و تلاش براي حفظ و ارتقاي «عزّت نفس» او عاملي براي پرورش و تقويت «خود حقيقي و ملكوتي» است. انساني كه خود واقعي خويش را مي‌يابد و كرامت آن را پاس مي‌دارد، دريچۀ شخصيت خود را به روي همه كمالات اخلاقي و انساني والهي مي‌گشايد، و آن كه خود پنداري يا حيواني خويش را تجسّم شخصيت خويش مي‌يابد ، از دنياي غرور، خودخواهي و تكبّر سر درمي‌آورد.

غريزه «حبّ ذات» يا «خود دوستي» اصيل‌ترين و ريشه‌دارترين ميل در نهاد هر موجود به ويژه انسان است. اين ميل، موجد و محور همۀ تلاش‌هاي انسان در همۀ عرصه‌هاي هستي است؛ حتّي ميل به كمال كه خود پايه و مايۀ همهۀ فعّاليّت‌هاي انسان است، از مظاهر اين ميل مي‌باشد. اين تمايل طبيعتاً «لذايذ» را جذب، و «آلام» را دفع مي‌كند.

انساني كه در مسير خودسازي و تزكيه نفس گام ننهاده، در همان مراحل حيواني سير مي‌كند. همه عمر او جولان در ميدان بين «تغذيه» تا «تخليه» است. او در همه مراحل هستي نه موجي مي‌بيند و نه اوجي. كمال مطلوب او در خوب‌خوردن، خوب‌پوشيدن، خوب شهوت‌راندن و خوب خوابيدن است.

امّا انساني كه خود حقيقي و ملكوتي خويش را مي‌يابد و در راه خودسازي مجاهده مي‌كند، در مي‌يابد كه ديگران نيز حقوقي دارند و او موظّف و مكلّف به احترام و پاس‌داشتن حقوق ديگران است.


حکیمی مي‌گويد:

«خود خواهي منشأ همه مفاسد است.»

و در جاي ديگر مي‌افزايد:

«همه اين گرفتاري‌هايي كه براي بشر هست، از انانيّت انسان است. ما هرچه داريم و هرچه برمابگذرد، از اين حبّ نفس است، از اين انانيّت است. توجّه به خود وقتي باشد، همۀ جهات خودم باشم، همه چيز را براي خودم بخواهم، همه گرفتاري‌ها از اين نقطه است. بالاترين ظلمت‌ها، ظلمت انانيّت است. چنانچه از اين ظلمت و از اين انانيّت بيرون نرويم، از اين توجّه به خود و خودخواهي و اين كه ديگران را هيچ و خود را همه چيز مي‌دانيم، خارج نشويم، الهي نخواهيم شد. همه گرفتاري‌هاي بشر سر همين جاست، نزاع سر خودخواهي است.»

شكستن بت سخت است و شكستن بت‌واره‌هاي زنده بسيار سخت‌تر!

همان حکیم بر اهميت اين بت‌شكني تأكيد مي‌كند:

«تمام فسادهاي عالم، از خودخواهي پيدا مي‌شود…. همه‌اش برمي‌گردد به حبّ نفس و اين بت، از همه بت‌ها بزرگ‌تر است و شكستنش هم از همه مشكل‌تر است… اگر رهايش كنيد، شما را به هلاكت مي‌كشاند … درجه به درجه پيش مي‌برد تا آنجا كه دين انسان را از دست انسان مي‌گيرد.»

بت‌شكستن سهل باشد نيك سهل

سهل‌ديدن نفس را جهل است جهل

اين شرك خفي و ميل مخفي در صورت عدم درمان همچنان رشد مي‌كند، تا انسان ناخودآگاه آن را در جايگاه معبود مي‌نشاند. خداوند متعال، رسول خود را هشدار مي‌دهد كه:

«اَرَاَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَويهُ؟»

اي رسول! آيا ديدي آن را كه هواي نفسش را خداي خود قرار داد؟

پيامبر اكرم (ص) اين نفس سركش و توسن آتش را دشمن‌ترين دشمنان مي‌دانند:

«اَعدي عَدوِّكَ نَفْسُكَ اَلّتي بَينَ جَنْبَيْكَ »

دشمن‌ترين دشمن تو همان «خود»ي است كه در ميان دو پهلوي توست.

چه بسيار سالكان رشاد و مدّعيان ارشاد كه رهپويه‌هاي جهاد و اجتهاد را گذرانده‌اند و در اين وادي درمانده‌اند. «آنان كه غني‌ترند، محتاج‌تراند.» آري، آنان كه در عرصۀ آرزو و بر كام اين عدو لگام زده‌اند و در ميدان تزكيه هم گام نهاده‌اند، در درياي «عُجب» زورقشان به گِل نشسته و قايقشان درهم شكسته است.

آري پهلوانان عرصۀ علم و نام‌آوران حيطۀ حلم چون مقام علمي و مراتب فضل و كمال خود را بالاتر و بهتر از ديگران پنداشته‌اند، از فراز فضايل اعمال به فرود رذايل آمال فرو افتاده‌اند:

امام علي (ع) براي آگاهي و بيداري اين مرشدان مغرور و زاهدان كور چنين هشدار مي‌دهند:

براي دل‌هاي مردان چيزي زيانبارتر از صداي كفش‌هايي كه از پشت سرشان بيايد، نديدم.

او چو بيند خلق را سرمست خويش

در تكبّر مي‌رود از دست خويش

هركه را مردم سجودي مي‌كنند

زهر اندر جان او مي آكنند

چشم بردار از قبول و ردّ خلق

هر دو در راه خدا شد سدّ خلق

امام صادق (ع)، مشاهير خودخواه و جويندگان جاه را به سختي هشدار مي‌دهند:

«مَنْ تَعَصَّبَ اَوتَعُصُبَ لَهُ فَقَدْ خُلِعَ رِبقَة الايمانِ عَنْ عُنُقِهِ.»

هركس تعصّب بورزد، يا براي او تعصّب بورزند (مريد متعصّب داشته باشد) محقّقاً رشتۀ ايمان از گردنش برداشته مي‌شود. (از قلمرو ايمان بيرون مي‌رود.)

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1468
🔰 «توله‌های خنّاسی» و «کوتوله‌های سیاسی»

🖌__ آن گاه که سایۀ «توله‌های خنّاسی» و «کوتوله‌های سیاسی»،
به «بلندی» و «شکوهمندی» بگراید،
این نشانۀ «غروب خورشید آزادگی» و «سرکوب شدید ایستادگی» است.

👌 چون «زاغ‌های مست» و «کلاغ‌های پست»،
«باغ را جایگاه آواز» و «راغ را جولانگاه پرواز» قرار دهند،
«گل‌ها باید بپژمُرند» و «بلبل‌ها باید بیفسُرند»!
👈 باغ دیگر «عرصۀ نوحه نوایی» است، نه «صحنۀ نغمه سرایی»!

🙏 بیاییم «زاغ‌های سفاهت» و «کلاغ‌های بلاهت» را
از «گلستان زندگی» و «بوستان ارزندگی» برانیم
تا «گل‌های داد چهره گشایند» و «بلبل‌های استعداد نغمه سرایند»!


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/03/19
---------------------------------------------------

خنّاس: شیطان، آدم بدکار و شیطان صفت

راغ: دامن کوه

سفاهت: بی‌خردی

بلاهت: نادانی، حماقت

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1467
🔰 «حرفی برای گفتن» و «شگرفی برای شکفتن»

🖌__ یک کاغذ نه «پلید و پشیز»، که هر چند «سفید و تمیز» هم باشد،
هیچ کس آن را  «قاب» و در «نقاب» نمی‌کند؛
ولی اگر بر روی آن «عبارتی حکیمانه» برای «عبرتی عارفانه» بنگارند،
آن را در «قابی نفیس می‌آرایند» و با «القابی سلیس می‌ستایند»!
👌 بنابراین برای «رستگاری در زمین» و «ماندگاری در زمان»،
باید «حرفی برای گفتن» و «شگرفی برای شکفتن» داشته باشیم.


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/03/17
-------------------------------------------------

شگرف: عجیب، نیکو و خوش‌آیند، کمیاب و بی‌نظیر در خوبی و زیبایی

پشیز: پول سیاه، سکّۀ مسین کم‌ارزش

سلیس: روان، واضح

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

#طنزسیاهنمایی.868

استخوان کاسبان تحریم لای زخم ملّت!

گفت: چرا این مذاکرات ایران و آمریکا به نتیجه نمی‌رسد؟

گفتم: زیاده‌خواهی‌های آمریکا نمی‌گذارد ملّت ایران به حقوق حقّۀ خود برسد.

گفت: آیا علّت بن‌بست مذاکرات فقط همین است؟ آیا تندروها و پایدارچی‌ها و کاسبان تحریم که نان و آبشان در تحریم ملّت ایران است،نقشی در بن‌بست مذاکرات ندارد؟ تو یادت نیست مذاکره با آمریکا چه مخالفان سرسختی داشت و دارد؟

گفتم: تندروها چه منافعی در تحریم‌ها دارند؟

گفت: منافع گرانی دلار و سایر گرانی‌ها به جیب چه کسانی می‌رود؟

گویند قصّابي بود که هنگام کار با ساتور ، دستش را بريد و خون زيادي از زخمش مي‌چکيد. همسايه‌ها جمع شدند و او را نزد حکيم‌باشي که دکتر شهرشان بود، بردند.

حکيم بعد از ضدِّ عفوني زخم، خواست آن را ببندد که متوجّه شد لاي زخم قصّاب ، استخوان کوچکي مانده است، خواست آن را بيرون بکشد، اما پشيمان شد، و با همان حالت زخم دست قصّاب را بست و به او گفت :
زخمت خيلي عميق است و بايد يک روز در ميان نزد من بيايي تا زخمت را پانسمان کنم.

از آن روز به بعد ، قصّاب هر روز مقداري گوشت با خود مي‌برد و با مبلغي به حکيم‌باشي مي‌داد و حکيم هم همان کار هميشگي را مي‌کرد ، اما زخم قصّاب خوب نشد که نشد.

مدّتي به همين منوال گذشت، تا اين که روزي حکيم براي مداواي بيماري،از شهر خارج شد و چند روزي به سفر رفت و از آنجايي که پسرش طبابت را از او ياد گرفته بود، به جاي او بيماران را مداوا مي‌کرد .

آن روز هم طبق معمول هميشه ، قصّاب نزد حکيم رفت و حکيم‌باشي دست او را مداوا کرد و پس از ضدِّ عفوني مي‌خواست پانسمان کند که متوجّه استخوان لاي زخم شد و آن را بيرون کشيد و زخم را بست و به قصّاب گفت :
به زودي زخمت بهبود پيدا مي‌کند .

دو روز بعد قصّاب خوشحال نزد پسر حکيم آمد و به او گفت :
تو بهتر از پدرت مداوا مي‌کني ،زخم من امروز خيلي بهتر است .

پسر حکيم هم بار ديگر زخم را ضدِّعفوني کرد و بست و به قصّاب گفت:
از فردا نيازي نيست که نزد من بيايي.

چند روزي گذشت و حکيم از سفر برگشت، وقتي همسرش سفره را پهن کرد،
متوجّه شد که غذايش گوشت ندارد و فقط بادمجان و کدو در آن است.
با تعجُّب گفت : اين غذا چرا گوشت ندارد؟
همسرش گفت : تو که رفتي پسرمان هم گوشتي نخريده.
حکيم با تعجُّب از پسر سوال کرد : مگر قصّاب نزد تو نيامد؟
پسر حکيم با خوشحالي گفت : چرا پدر ، آمد، و من زخمش را بستم و استخواني را که لاي آن مانده بود، بيرون کشيدم، مطمئن باشيد کارم را خوب انجام داده‌ام .

حکيم آهي کشيد و روي دستش زد و گفت : از قديم گفته بودند : "نکرده کار ، نبر به کار ". پس به همین دلیل غذاي امشب ما گوشت ندارد. من خودم استخوان را از لاي زخم بیرون نکرده بودم ، تا قصّاب هر روز نزد من آمده و مقداري گوشت برايمان بياورد.

حالا حكايت جماعتي است در كشور ما كه مي‌خواهند استخوان همواره لاي زخم ملّت باقي باشد، تا آن‌ها به كسب و كار و تجارت خود مشغول باشند و ملّت مظلوم هم مدام زجر و عذاب بكشند.
گفتم: باز هم
#سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

/channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1465
🔰 «انگل ستم» و «جنگل عالَم»

🖌__ حسّاسیّتی که ما روی «کیفر کافر» داریم، اگر روی «خطر ستمگر» می‌داشتیم،
و اگر «ستم را از ریشه» و «ستمگر را از اندیشه» می‌زدودیم،
هم «زمینۀ پیدایش کفر» می‌خشکید و هم «کینۀ کشمکش کافر»!

👌 «عُدول از عدالت» به منزلۀ «نُزول از رسالت» است.
عدالت برای «سقف آسمان» و این «سقیفۀ بی‌کران*»،
«ستونی استوار» است و «قانونی پایدار».

«موریانۀ ستم» می‌تواند «آشیانۀ عالَم» را ویران کند.
همان گونه که یک «فضلۀ موش» یک «کیلۀ نوش» را می‌آلاید،
یک «انگلِ ستم»، «جنگلِ عالَم» را می‌خشکاند.


✍ استاد شفیعی‌مطهر
1399/03/10
--------------------------------------------------

کیله: پیمانه

* پيامبر (ص): "بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَْرْضُ."
🔁 آسمان‌ها و زمين، با عدالت پا برجا مى‌مانند.

📗 عوالى اللآلى (ج. ۴ - ص. ۱۰۳)

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2275)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

«انسان اَلَستی» در «جهان هستی»

هیچ «هدف حقیقی» و «شرف تحقیقی» ندارد،

مهم‌تر از «مبنای وجودی خویش» و «معنای خوشنودی فراندیش».

هر انسانی آن «مقصد را بیابد» و بسوی آن «مقصود بشتابد»،

«بنای بینش را یافته» و «معنای آفرینش را دریافته» است.

انسانی که «چرایی زندگی را بیابد»، «چگونگی بندگی را برمی‌تابد».

شفیعی مطهر

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1463
🔰 «دُزدان نان» یا «خسروان زمان»؟!

🖌__ هر «خردمندِ فراندیش» و «ورجاوندِ سبزکیش»،
«راه رستگاری» و جلوگیری از «گناه بزهکاری» را
نه «بُرشِ دست»، که «پرورش پاک‌دست» می‌داند.

👌 در جامعه‌ای که «فقر و حقّه‌ بازی» و «تبعیض و دست درازی»،
از یک «کارگر روزمزد»، یک «اِغواگر دزد» می‌سازد،
در آن جا دست «حاکمان گُجسته» و «مدیران ناشایسته» را
از «حاکمیّت تهاجُم» و «حکومت بر مردُم» باید قطع کرد!

⭕️ وقتی مدیران جامعه‌ای، به علّت «مرام اعتقادی بیدادگرانه»،
نمی‌توانند «نظام اقتصادی عادلانه» را استقرار بخشند،
و «گروهی فقیر، رنج» می‌برند و «جمعی امیر، گنج»،
گرسنگان ناگزیرند با هر «حیله» و «وسیله»،
«لُقمه‌ای از نان» را برای حفظ «جُرعه‌ای از جان» به دست آورند.

👈 اینان «ناچار»اند، نه «گناهکار»!
بنابراین آن «دستی را که باید از ملیکۀ مُکنت بُرید»
و «سرپرستی را که باید از اریکۀ قُدرت فروکشید»،
دست «خسروان زمان» است، نه «دُزدان نان»!

🤔 دزدان واقعی آنان‌اند که نه تنها از «سفره‌ها، نان» را،
که از «سوره‌ها، ایمان» را دزدیدند.
👈 اینان خود «آفت بودند» و «شرافت را ربودند»
و از «گُلاب آزادی»، «منجلاب شَیّادی» ساختند!


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/03/05
--------------------------------------------------

فراندیش: کسی که فراتر از دیگران می‌اندیشد

ورجاوند: ارجمند، شایسته

گُجسته: خبیث، ملعون، پلید و ناپاک (مقابلِ خُجسته)

ملیکه: صاحب ملک، پادشاه

مُکنت: قدرت، توانایی

اریکه: تخت

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

عید قربان ، اوج عشق و عرفان

عید قربان نه یک روز،که یک راز است .راز این روز،«خود»دادن و «خدا»دیدن است .

آنان که زلال سپیده را در جام سحر می‌نوشند،زمزمۀ خلوت یار را از زمزم ساغر می‌نیوشند .

با حبیب عارفانه راز می‌گویند و عاشقانه نیاز می‌جویند .

بر آستان آفتاب و آستانۀ محراب ، سبدسبد ستارۀ شوق می‌بارند

و سبوسبو باد‌ۀ عشق می‌گسارند.

شام را با قیام به بام (بامداد) می‌رسانند و بام را با صیام ،به شام .

شام را با شعف می‌آغازند و بام را با هدف .

به گاه ملال با دل رام و ضمیر آرام در پرنیان آرامش می‌آرامند

و در هنگام اشتغال ،برای تلاش معاش می‌خرامند.

شبانگاهان در چشمه‌سار مهتاب تن می‌شویند و از نهال نماز،یاسمن نیاز می‌بویند .

در«میقاتِ»اخلاص،لباس وابستگی را از برمی‌کَنَند و«احرام»وارستگی را به برمی‌کُنند.

در زلالِ«زمزمِ »شوق وضو می‌سازند و در آذر آرزو می‌گدازند .

اگر اعتکاف در«کعبۀ» حجاز را نمی‌توانند ، «طواف»کعبۀ راز را می‌دانند .

کعبۀ حجاز را از سنگ وگِل می‌دانند و کعبۀ راز را از جان و دل .

آن کعبه، ساختۀ ابراهیم خلیل است و این، پرداختۀ ربِّ جلیل .

حاجیان ، خانۀ خدا را می‌طلبند و اینان خدای خانه را .

آنان با ناز می‌روند و اینان با پرواز .

«مروۀ»معرفت را با«سعی»و از جفای جان می‌پیرایند و به«صفا»ی جانان می‌آرایند.

از قصور خود ناخرسنداند و به «تقصیر» پای‌بند .

این گونه‌اند که «سعی»شان مشکور است و «ذنب»شان مغفور .

در وقوف ، واقف می‌شوند و در «عرفات» ، عارف .

در «مشعر» ، شعور را تکریم می‌کنند و «شعائر» را تعظیم .

در «منا»ی یار ، دل را از مونای اغیار می‌زدایند و به مینای دلدار می‌آرایند .

از زاری و ذلّت در برابر طاغوت ننگ‌دارند و بر اهریمنان زور و زر و تزویر سنگ‌می‌بارند.

شیطان را رجیم می‌دانند و یزدان را ، رحیم .

در قربانگاه نیاز ، حرص و آز را سَر می‌بُرند و کرکس نفس هوسباز را ، پَر .

با قربانی این شاهین از غُربت زمین می‌رهند و به قُربت ربُّ العالمین می‌رسند .

در عرصۀ ملکوت،پر و بال می‌افشانند و در حریم لاهوت،بال را هم وبال می‌دانند.

طعم زندگی را از ملاحت فکر می‌گیرند و طعام را از حلاوت ذکر .

با این ، عشق را در می‌یابند و با آن به سوی معشوق می‌شتابند .

عروس فکرشان برخاسته از باورِ بِکر است و آراسته به زیورِ ذِکر .

هستی را با نگاه نماز می‌نگرند و با قلم راز می‌نگارند .

در نگاهشان نماز ، سُرورِ سپیده است و نورِ دیده .

با نماز می‌زایند و با نماز می‌زیَند .

با نماز جان می‌گیرند و با نماز می‌میرند .

"قُل اِنَّ صَلوتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ مماتی لِلهِ رَبِّ‌العالَمین "

در نماز از غربت دنیا می‌نالند و برای «قُربَهً اِلَی الله »می‌بالند .

از نماز پر و بال می‌گیرند و شور و حال .

این بال و حال ، پروانۀ خروج از فرش است و عروج بر عرش .

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست

تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

اجزای وجودم همگی دوست گرفت

نامی است ز من بر من و باقی همه اوست

مسلمان حج‌گزار که در «میقات» وارستگی ، لباس وابستگی را از تن کنده

و دل را از عطر دلدار آکنده ، جان را در زلال عشق جانان شسته ،

کعبۀ عشق را نه با پای گِل ، که با بال دِل« طواف» کرده ،

با «سعی»خود از «صفا»ی جان به «مروه» جانان پر کشیده ،

اینک در «منا»ی عرفان ، اسماعیل جان را «قربان »

و «شیاطین»روزگار را «سنگباران» می‌کند .

حج ، آیینۀ تمام نمای اسلام است و لحظه‌لحظۀ آن دارای پیام است .

حج ، یافتن «آمال » است و روی برتافتن از «امیال».

هویت انسان چون«صفر»، هیچ و پوچ است .

در حج ، خدای احد و واحد است که به این صفرها هویت می‌بخشد .

«صفر»ها بدون «یک»، هیچ‌اند و با «یک=خدا»همه چیز .

حج ، کندن است و آکندن . کندن دِل از گِل و آکندن جان با زلال جانان .

حج از انسان وابسته ، مسلمان وارسته می‌سازد .

حج ، زنجیرهای وابستگی را از پر و بال می‌گشاید

و او را برای اوج‌گرفتن در آسمان پاکی‌ها می‌آراید .

در عرفات ،نهال عرفان به برگ و بار می‌نشیند و انسان را به تامُّل می‌نشاند .

در عرفات ،خون سبز عرفان در رگ‌های سرخ انسان سرود سپید ایمان می‌سراید .

حج‌گزار در محراب عبادت یار ، عبودیّت قامت دلدار را قامت می‌بندد

و قائمۀ حیات را به اقامۀ مناجات می‌پیوندد .

در «منی» ، رشتۀ وابستگی حج‌گزار به دنیا باریک‌تر و به خدا نزدیک‌تر می‌شود .

در «مشعر»، شور و شعور را به هم می‌آمیزد

و آبشاری از عشق و عرفان بر دشت دل فرو می‌ریزد .

حج‌گزار در قربانگاه منی ، نه تنها گلوی حرص و آز ،

که آرزوی نفس دغلباز را نیز می‌برد .

عید فرخندۀ قربان ، اوج عشق و عرفان بر همۀ آزادگان جهان مبارک باد .

شفیعی‌مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

/channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

#طنزسیاهنمایی.866

معمّای دربی!!

گفت: زمانی یک نفر از تریبون مجلس شورای اسلامی مدّعی شد که در ۲۰ کشور دنیا تدریس کرده است!

گفتم: آیا آن روز هیچ نماینده‌ای از او نپرسید کدام کشورها!؟

گفت: نه تنها کسی نپرسید کدام کشورها،که حتّی هیچ نماینده‌ای نپرسید با چه زبان‌هایی چه درس‌هایی را به چه کسانی تدریس کردی و از سوی چه نهاد و دستگاهی اعزام شدی و...

گفتم:شاید ایشان علّامۀ دهرند و بیش از 20 زبان هم بلدند و بر همۀ دروس هم مسلّط‌اند و...

خب! معمولاً تو به بهانۀ هر موضوعی جوکی می‌سازی! جوک این موضوع را نگفتی!

گفت: بله!! اتّفاقاً ایشان هر کمبودی هم داشته باشند،در تولید جوک خودکفا هستند!!جوک این دفعه را خود آقای وزیر فرمودند.آقای صحرایی وزیر وقت آموزش و پرورش در‌ واکنش به سوال خبرنگار دربارۀ دِربی، می‌گویند:

هنوز تصمیمی برای آن نگرفته‌ایم!!!

گفتم: تو این خبر را دنبال نکرده‌ای؟

گفت: احتمالاً ایشان موضوع «دربی» را در شورای معاونان مطرح و نظرخواهی کرده است.

یکی از معاونان گفته: درب یعنی دَرِ بزرگ. دربی یعنی یک درب بزرگ!

معاون دومی فرموده: نخیر! دربی اصلاً غلط است! درپی درست است! درپی یعنی پینه و پاره !!

معاون سومی اظهارنظر فرموده‌اند که درپی یعنی در پس،در عقب،در دنبال!!

وقتی معاون چهارمی مشغول اظهارنظر می شود،آبدارچی چای می‌آورد. وقتی موضوع بحث را می‌شنود ،می‌گوید:

ببخشیید آقای وزیر! دربی Derby مسابقۀ اسب دوانی است که همه ساله در انگلستان در شهر اپسم برگزار می‌شود و به نام موسس آن دربی نامیده شده‌است.امروزه ما در ایران آن را به شهرآورد ترجمه کرده‌ایم!

گفتم: باز هم
#سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی‌مطهر

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1459
🔰 «برحق» یا «احمق»؟!

🖌__ در «پهنای زمین» و در «درازای زمان»،
آیا فرد یا گروهی «احمق» را یافته‌اید که خود را «برحق» ندانند؟

⭕️ اگر احمق، «حماقتِ خویش» و «لیاقتِ دگراندیش» را درک می‌کرد،
او را «ورجاوند موفّق» می‌نامیدند، نه «خودپسند احمق»!
بنابراین احمق نه «نشانی» در «پیشانی» دارد
و نه «گُمانی» در «پشیمانی»!

👌 لذا «بایسته» و «شایسته» است،
که هر «خردپیشه» و «اهل اندیشه»،
«عیارهای حماقت» و «معیارهای بلاهت» را
در «کار خویش» بجوید، نه تنها در «افکار هر دگراندیش»!

❓آیا کسی هست که خود را از پُرسش از این «راز»، «بی‌نیاز» بداند؟

❓"چرا من «برحق» هستم و مخالفانم، «احمق»؟!"


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/02/21
---------------------------------------------------

ورجاوند: ارجمند

عیار: اندازه، اندازه نمودن

معیار: اندازه، پیمانه

بلاهت: نادانی، حماقت

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1457
🔰از «شوکت طاغوت» تا «نوبت تابوت»!

🖌__ چه بسیار «پرندۀ زار» چون «درندۀ هار»،
با «غرور»، «مور» می‌خورَد؛
ولی چون «می‌میرد» و «زوال می‌پذیرد»،
«خوراک موران» می‌شود و «خاشاک زنبوران»!
👈 اینان هستند که «تنَش را می‌درَند» و «بدنش را می‌خورند».

🤔 صدها قطعۀ چوب با «جنبۀ تثبیت» یک «جعبۀ کبریت» می‌سازند؛
ولی گاه یک «چوبِ کبریتِ سرکش» یک جنگل را «به آتش» می‌کشد!
بنابراین آنان که امروز «با قُدرت می‌تازند»،
بدانند روزی همه چیز را «با عُسرت می‌بازند»!
👌 پس از «شوکتِ تختِ طاغوت»، «نوبتِ تختۀ تابوت» است.


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/02/16
---------------------------------------------------

تثبیت: پابرجا ساختن، پایدار کردن

عُسرت: زحمت، دشواری، سختی

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1456
🔰 سرچشمۀ «فساد» و «بیداد»

🖌__ هر «مردی» در هر «نبردی»،
تا حدّی می‌تواند «سختی‌ها را تحمُّل» و در «بدبختی‌ها، تامُّل» کند
و بدین گونه «توان پایداری» و «میزان بردباری» خویش را نشان دهد؛
ولی برای «پیمودن هویّت» و «آزمودن شخصیّتِ» افراد
باید به آنان «قُدرت» و «مُکنت» داد.

🤔 «قُدرت» به «نُدرت» می‌تواند به «فساد» و «بیداد» نگراید!
بنابراین در «جهان» در هیچ «زمان»
«شهروندان خردمند» و «ورجاوندان فَرَهمَند»،
«زمام امور» و «تمام ثُغور» را
بدون «پایش» و «پیمایش» به یک نفر نمی‌سپارند!

👌 هر گاه روزگار، خواسته «تفکُّری فاسد» و «تحجُّری کاسد» را رسوا کند
به او «دولتی احمق» و «قُدرتی مطلق» داده است!


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/02/14
----------------------------------------------

مُکنَت: توانایی

ورجاوند: ارجمند، شایسته

فَرَهمَند: دانا، هوشمند

ثُغور: مرزها

پایش: نظارت

پیمایش: اندازه گرفتن، پیمودن

تحجر: مثل سنگ، سخت گردیدن،

کاسد: دارای کساد، مقابل رایج

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1470
🔰 «بنده» یا «شرمنده»؟!

🖌__ انسان با دیدن یک «دل آشوبی» از دوست، یک عمر «خوبی» را فراموش می‌کند
و می‌خواهد فوراً آن «بی‌انصافی» را «تلافی» کند؛
ولی خدای مهربان یک عمر «بدی» و «بی‌خردی» را
از یک «بنده» می‌بیند، ولی او را «شرمنده» نمی‌کند
و با یک «کار خوب» و «ابتکار مطلوب» او را می‌بخشاید.

👌 «غفّار» با یک «استغفار»،
«کوهی از گناه» را با یک «آه»
و عمری «نافرمانی» را با یک لحظه «پشیمانی» می‌بخشاید.

🙏 بیاییم «رحمانی ببخشاییم»، تا بتوانیم «انسانی بیاساییم»!


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/03/24
--------------------------------------------------

دل آشوب: آن چه باعث آشوب و به هم خوردگی دل شود

بخشودن: عفو کردن، از گناه کسی درگذشتن (بخشایش: درگذشتن از گناه)

بخشیدن: عطا کردن (بخشش: بذل مال)

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1469
🔰 «طناب پوسیده» و «آب بیوسیده»

🖌__ چه زشت است «شهریاری پست» با یاری «یاران همدست»،
ملّتی «دل مُرده» و «سرسپُرده» را
با «طنابی پوسیده» به امید یافتن «آبی بیوسیده»،
به ژرفای چاهی «بی آب» و پر از «سراب» بیفکنند
و با «گُسستن طناب» و «بستن راه انتخاب»،
به همۀ «اقشار»، «فشار» وارد آورند؛
نه به «دادشان» برسند و نه به «فریادشان»!

👌 در این جا نه تنها «شهریاران دُژآگاه»، که «شهروندان ناآگاه» نیز
باید «تاوان بردگی» و «خُُسران سرسپردگی» خویش را بپردازند. 
زیرا هیچ «خردپیشه» بدون «اندیشه»،
به هیچ «عماد»، «اعتماد» نمی‌کند.

👈 همۀ «پریشانی‌های شر» ریشه در «نادانی‌های بشر» دارد.*


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/03/21
--------------------------------------------------

بیوسیدن: طمع کردن، توقع داشتن به چیزی

دُژآگاه: بداندیش، بددل، بدخو

عماد : تکیه‌گاه

* رسول الله (ص):
🔁 "خیر دنیا و آخرت با دانش است و شرّ دنیا و آخرت با نادانی."

📓 بحار الانوار (ج. 79 - ص. 170)

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

#طنزسیاهنمایی.869

چه کسی حرف مسئولان را باور می‌کند؟!

گفت:چرا اعتماد مردم نسبت به دولتمردان بشدّت کاهش یافته است؟

گفتم: من علّتش را نمی‌دانم. ولی می‌دانم که اعتماد مردم نسبت به حاکمان بزرگ‌ترین سرمایۀ اجتماعی است و اگر این سرمایه از بین برود،هیچ جایگزینی ندارد و بزرگ‌ترین عامل فروپاشی هر نظامی نداشتن این سرمایه است.

گفت: زمانی در دولت پیشین در حالی که وزیر ارتباطات با اعلام استقبال گسترده از پیام‌رسان‌های داخلی ، گفته بود که:

«روبیکا حدود ۴۰ میلیون کاربر فعّال ماهانه دارد»،

در حالی که سخنگوی سازمان امور مالیاتی ، شمار کاربران آن را کمتر از ۵۰۰ هزار نفر می‌دانست!!

آیا در چنین وضعی از مردم انتظار داریم مردم سخن مسئولان را باور کنند و به آنان اعتماد کنند؟

گویند روزی خبر رسید که اتوبوسی که حامل مسئولان بود در جاده‌های جنوب واژگون شده است. وقتی امدادگران به محلّ حادثه رسیدند،دیدند یک عابر همه را دفن کرده است! از او پرسیدند:

آیا هیچ یک از مسئولان پس از واژگونی زنده نمانده بودند؟

طرف پاسخ داد: چرا! خیلی‌ها می‌گفتند ما زنده‌ایم!! ولی چه کسی امروزه حرف مسئولان را باور می‌کند؟!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

/channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

تاملاتی در صلح دینی

دکتر اخوان صراف (صلح گستری نگرش عارفانه در جهان شکننده امروز)

دکتر منصورنژاد (الهیات انقلابی - شورشی: نقد و نظر )

زمان : 26 خرداد ساعت 17

مکان: انجمن اسلامی معلمان، خ جمالزاده، کوچه خامنه، پلاک 7

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2276)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

انسان‎ها در «پگاه زادن» و «شامگاه جان‌دادن»،

نه «چیزی با خویش» می‌آورند و نه «پشیزی بیش» می‌برند.

حال بسیار «غم‌انگیز» و «خردگریز» است

که در فاصلۀ میان «زادن» و «جان‌دادن» ،

این انسان‌ها «خونریزهایی بی‌فرهنگ‌اند» و برای «چیزهایی می‎جنگند» ،

که نه از «پیش آورده‌اند» و نه با «خویش می‎برند».

شفیعی مطهر

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1466
🔰 «خواب» یا «رختخواب»؟!

🖌__ چه بسیارند افرادی که هر «پگاه» و در هر «سحرگاه»،
چون «سحرخیزند»، زود «برمی‌خیزند»،
البتّه نه از «خواب»، که از «رختخواب»!

👌 آن چه برای انسان‌ها «تحوُّل می‌آفریند» و «راه تکامل را برمی‌گزیند»،
نه تنها «بیداری از خواب»، که «هوشیاری در انتخاب» است.

🙏 بیاییم از «خواب غفلت، بیدار» و در «سراب جهالت، هُشیار» شویم،
از «تمجید چاپلوسانه» و «تقلید کورکورانه» «بپرهیزیم»
و «سیرِ سیرت» را با «بهارِ بصیرت» «بیامیزیم».


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/03/12
---------------------------------------------------

سیر: گردش، رفتار، رفتن

سیرت: سنّت، طریقه، روش، خو و خُلق

بصیرت: بینایی، زیرکی، هشیاری

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1466
🔰 «خواب» یا «رختخواب»؟!

🖌__ چه بسیارند افرادی که هر «پگاه» و در هر «سحرگاه»،
چون «سحرخیزند»، زود «برمی‌خیزند»،
البتّه نه از «خواب»، که از «رختخواب»!

👌 آن چه برای انسان‌ها «تحوُّل می‌آفریند» و «راه تکامل را برمی‌گزیند»،
نه تنها «بیداری از خواب»، که «هوشیاری در انتخاب» است.

🙏 بیاییم از «خواب غفلت، بیدار» و در «سراب جهالت، هُشیار» شویم،
از «تمجید چاپلوسانه» و «تقلید کورکورانه» «بپرهیزیم»
و «سیرِ سیرت» را با «بهارِ بصیرت» «بیامیزیم».


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/03/12
---------------------------------------------------

سیر: گردش، رفتار، رفتن

سیرت: سنّت، طریقه، روش، خو و خُلق

بصیرت: بینایی، زیرکی، هشیازی

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

#طنزسیاهنمایی.867

نرخ بیکاری در ایران و جهان

گفت: براساس اطّلاعات وبسایت بین‌المللی «ماکرو ترندز»، میانگین نرخ بیکاری در جهان ۴.۹۶ درصد است.

گفتم: نرخ بیکاری در ایران چقدر است؟

گفت: براساس اطّلاعات وبسایت «تجارت اقتصاد»، نرخ بیکاری در ایران ۷.۵ درصد است.

گفتم: ما با این نرخ بیکاری در کجای جهان قرار داریم؟
گفت: ایران با این نرخ، در رتبه ۵۸ بیشترین نرخ بیکاری از میان ۱۸۲ کشور جهان قرار دارد.
گفتم: بنابراین بیش از دو سوم کشورهای جهان نرخ بیکاری کمتری نسبت به ایران دارند؟

گفت: بله،متاسّفانه!

گفتم: مسئولان در پی ایجاد فرصت شغلی برای جوانان نیستند؟

گفت: فرصت شغلی هست! بعضی جوانان نابلدند!

گفتم: مثلاً؟

گفت: شبی شیطان به خواب کشیشی آمد و به او گفت:

دشمنیِ من با بشریّت، از دشمنی تو با جان خویش بیشتر نیست، ای كشیش !
تو به میكائیل آفرین می‌گویی ، در حالی كه او برایت هیچ فایده‌ای نداشته است ؛ و مرا دشنام می دهی، حال آن كه من مایهٔ راحتی و آسایش‌ات بوده و هستم !

مگر نه این كه وجود من ، موجب رونق بازار تو و نامم سرمایۀ كسب و كار توست !!؟ اگر شیطان بمیرد و مبارزه با او منتفی گردد ، چه شغلی را بر عهدهٔ تو خواهند نهاد ؟ تو كه پدر روحانی هستی ، چطور نمی‌دانی كه تنها وجود شیطان می‌تواند سیم و زر را از جیب مؤمنان،به جیب‌های واعظان و سخنوران سرازیر می‌كند !؟
تو كه عالمی دانا هستی ، چطور نمی‌دانی كه با نابودشدن علّت ، معلول نیز از بین می‌رود؟
چطور راضی می‌شوی كه من بمیرم و تو، جایگاه خود را از دست بدهی و نان زن و بچه‌ات را آجر كنی ؟! حالا فهمیدی که هیچ کارآفرینی بیش از من نقش کارآفرینی ندارد؟!

گفتم: باز هم
#سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1464
🔰 «رنگی از جهالت» و «ننگی از ضلالت»!

🖌__ در هیچ ملّتی «آداب و رسوم» و «آیین‌های مرسوم» را
حتّی در «طیّ قرون» نمی‌توان با «وضع قانون» تغییر داد.
👌 «اصلاح فرهنگ» با «سلاح هنگ» امکان پذیر نیست.
«مولّفه‌های فرهنگی» را نمی‌شود با «مصوّبه‌های سرهنگی» عوض کرد.
👌 تنها راه اصلاح «آیین‌های محلّی»، ارائۀ «به‌گزین‌های ملّی» است.

⭕️ هیچ کس بدون اراده و انتخاب مردم حقِّ «حکومت» و «قیمومت» بر مردم ندارد.
بنابراین حاکمان نمی‌توانند بگویند مردم «در وهم‌اند» و تنها خودشان «می‌فهمند»! 

🤔 مردم از «آغاز» و طیِّ «سالیان دراز»،
با آیین‌هایی «خو» و از آن «اُلگو» گرفته‌اند،
اکنون نباید با «تاخت و تاز» و به بهانۀ «عدم جواز»، آن‌ها را سرکوب کرد.

🤔 «نهال اندیشه» در بستر ذهن «ریشه» دارد.
تا «ریشه در آب» است، «اندیشه، شاداب» است!
«بریدن همیشۀ ساقه» و «ندیدن ریشۀ خلّاقه»،
«رنگی از جهالت» دارد و «ننگی از ضلالت»!


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/03/07
--------------------------------------------------

ضلالت: گمراهی

هنگ: زور، قدرت

مولّفه: هر یک از اجزاء راژمان = (سیستم)

قیمومیت: سرپرستی، قیّمی

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1462
🔰 «سفیرِ گُل» یا «صفیرِ گُلوله»؟!

🖌__ چه زشت است «سفیرِ گُل» را با «صفیرِ گُلوله» پاسخ دادن!
- چه نازیباست «شمیم بهار» را با «طنین انفجار »جواب دادن!
- چه ناجوانمردانه است «استدلال» را با «جدال» دفع کردن!
... و چه دردمندانه است «شرافت» را «آفت» انگاشتن
و «کرامت» را «دنائت» پنداشتن!!

🤔 «رقم نگار تقدیر» و «آفریدگار تدبیر»،
آن گاه که انسان را «تاجِ کرامت» بر سر نهاد و بر «سریر صدارت» نشاند،
از آن روی او را «اشرف مخلوقات» و «اعزِّ موجودات» خواند،
كه « خرد را به وی ارزانی داشت» و
«اختیار را برای او نگاشت»؛
تا با «فروغ چراغ خرد راه را ببيند» و با «اختيار، خیار را برگزیند».

😔 زهی افسوس! که انسان، «فروغ را وانهَد» و «دروغ را فراپيش كشَد».

👈 انسانی كه می‌تواند با «نيروی انديشه»، «خردورزی را پيشه» سازد
و با خردمندی مسائل را «تحليل» كند، چرا با زور، باور خويش را «تحميل» نمايد؟!
مگر نمی‌داند كه:
«بر نیزه می‌توان تکیه کرد، ولی نمی‌توان روی آن نشست!»

👌 تنها فردِ «دون پایه» و «فرومايه» است،
كه با «عُقده‌ی تَاویلی»، «عقيده‌ی تحميلی» را می‌پذيرد.

⭕️ آزادۀ خردمند زير «خاک گور» می‌رود، ولی زير «بار زور» نمی‌رود!


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/03/02
-------------------------------------------------

سفیر: میانجی، اصلاح‌ کننده میان دو قوم

صفیر: سوت، صوت ممتد خالی از حروف هجا

شمیم: بوی خوش

دنائت: پستی

سریر: تخت

اعزّ: گرامی، ارجمند

خیار: برگزیده از هر چیز

تَاویل: بازگردانیدن، گردانیدن کلام و بر خلاف ظاهر معنی کردن

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1461
🔰 «بی پر، پریدن» و «بی بال، بالیدن»!

🖌__ در «سورۀ دل» فهم هیچ «آیه‌ای مشکل» نیست.
دل، «کتابی لال» است و «خیزابی زلال».
در «ژرفای این جویبار» و در «صفای این چشمه‌سار»،
می‌توان هم «آمیزه‌های فانی» را دید و هم «سنگریزه‌های عرفانی» را.

👌 در این جا می‌توان «آویژه، شکُفت» و «بی‌واژه، سخن گفت»!
- می‌توان «بی پر، پرید» و «بی بال، بالید»!

👈 در این جا «مردابِ یاد»، صد «خیزابِ فریاد» در بَردارد
و «حنجرۀ راز در کوی سکوت»، هزار «پنجرۀ باز به سوی ملکوت» دارد.

⭕️ بر اساس این «بُنیان بینش» در «راژمان آفرینش»،
«معانیِ ساخت» بر «مبانیِ شناخت» استوار است.
این مبانی اگر با «ملاطِ حکمت» و بر «بساطِ عقلانیّت» بنا نشود،
انسان نه می‌تواند «شور بیافریند» و نه «شعور را برگزیند»!

❌ هیچ «روایتِ منقول» بدون «درایتِ معقول»،
نه «بارِ آگاهی» دارد و نه «اعتبارِ الهی»!


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/02/28
---------------------------------------------------

خیزاب: موج، کوهۀ آب

آمیزه: آمیخته، مخلوط

آویژه: ویژه، خالص

بالیدن: رشدکردن، نموکردن

راژمان: دستگاه، نظام، سیستم

ملاط: گِلی که در ساختمان روی سنگ و آجر می‌کشند

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1460
🔰 «رنگ باختن» و با «نیرنگ ساختن»!

🖌__ چه بسیار «درخت‌های میوه‌دار» و «جان سخت‌های پایدار»،
که به هر «رمیده، رامش» می‌بخشند و به هر «آرمیده، آرامش»؛
ولی با «هجوم پاییزان» و وزش نخستین «سَموم برگ‌ریزان»،
«خزان را برنمی‌تابند» و به سوی «زمستان می‌شتابند»!

🤔 این درختان همه‌ی «برگ و بارشان را فرومی‌ریزند» و به «دامان زمستان می‌گریزند»؛
ولی بنازم به «سرو سرافراز» و «نخل چشم‌نواز»،
که در یورشِ «خزان برگ‌ریز» و «زمستان طراوت‌ستیز»،
همچنان سبزِسبز «قامت می‌افرازند» و با پایداری «قیامت برپامی‌سازند»!

👌 اینان در «نگونی بهار» و «گونه‌گونی روزگار»،
نه «رنگ می‌بازند» و نه «نیرنگ می‌آغازند»!

🙏 بیاییم «رنگی را برگزینیم» و «فرهنگی را بیافرینیم»،
که در «یورش طوفان فریب» و «شورش شتابان نهیب»،
بتوانیم در برابر «طاغوت دوران» و «بادِ بُروت سلطان» بایستیم
و «رنگ نبازیم» و با «نیرنگ نسازیم»!


✍ استاد شفیعی مطهر
1399/02/26
---------------------------------------------------

سَموم: باد گرم، باد زهرآگین، باد گرم و خفقان‌آور (ج. سَمائم)

نهیب: ترس، بیم هراس، تشر

بادِ بُروت: کنایه از خودبینی و خودپسندی و عُجب و تکبُّر

🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

🌝💫🤔

🔴📣 #هر_پگاه_نو_با_یک_نگاه_نو...
🔢 فرگرد 1458
🔰 «نرمیِ خردمندانه» یا «بی‌شرمیِ موذیانه»؟!

🖌__ آن چه «بیش از همۀ عوامل» و «پیش از همۀ رذایل»،
در «سیّارۀ زمین» این «گهوارۀ وزین»،
«خون ریخته» و «شبیخون برانگیخته»،
«تحجُّر کور» است و «تکبُّر امپراتور».

🤔 وقتی پیروان هر «باور» تنها خود را «داور» پنداشتند
و هر «دگراندیش» را «کافرکیش» انگاشتند،
«خشونت، رنگ قداست» می‌گیرد و «رعونت، فرهنگ سیاست».
👈 «خون‌ریزی را، مُباح» می‌انگارند و «فتنه‌انگیزی را، عین صلاح».

😔 اینان کشتارِ همنوع را نه «دردِ بشر»، که «شگردِ نابودیِ شر» می‌پندارند.

🙏 بیاییم از این «شگردها، در امان» و برای همۀ «دردها، درمان» باشیم.

👌 آن چه «گره‌های کور» و «گریوه‌های دور» را می‌گشاید،
«نرمیِ خردمندانه» است، نه «بی‌شرمیِ موذیانه»!


✍ استاد شفیعی‌ مطهر
1399/02/19
---------------------------------------------------

رعونت: کم‌عقلی، نادانی، سستی، یاوه‌سرایی

رذائل: (جمع رذیلت) فرومایگی

گریوه: گردنه‌ی کوه، تپه، پشته
🌱🎋🌴

✅ دیگر آثار و دانلود رایگان کتاب‌های این قلم؛ در کانال رسمی 'گزین گویه‌های مطهر' :

🌐 /channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

#طنزسیاهنمایی.865

... خيك شیره ما را ول نمي‌كند!!

گفت: با توجُه به تغییر حکومت در سوریه،ما باید طلب‌های خود از سوریه را از حکومت فعلی مطالبه کنیم.

گفتم: ایران چقدر از سوریه بستانکار است؟

گفت: بهرام پارسایی نمایندۀ پیشین مجلس می‌گوید:
تا زمانی که مجلس بودم، بدهی
#سوریه #بشار_اسد به #ایران ۳۰میلیارد دلار بود که بر خلاف اصل هشتادم #قانون_اساسی به تصویب مجلس نرسیده بود!
به دلار ۷۰ هزار تومان برابر است با
۲٫۱۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ بیش از دو کادریلیون (quadrillion) یعنی دو هزار تریلیون تومان!
تکلیف این مبلغ کلان چیست؟

حشمت الله فلاحت‌پیشه در گفت‌وگویی باور دارد که، بعد از تغییر دولت، مسئولیت وصول این طلب از سوری‌ها ساقط نمی‌شود. اکنون که دولت در سوریه تغییر پیدا کرده، جمهوری اسلامی ایران باید برای همه این طلب خود مستندسازی کند و طبق حقوق بین‌الملل هم ساختار جدید سیاسی - اداری سوریه موظّف است که این بدهی خود را به مردم ایران بدهد. دولت و مجلس وقت سوریه امضا کرد که چنین بدهی به ایران دارد. لذا هر دولتی با هر نگاه سیاسی که در سوریه روی کار بیاید باید این بدهی را به ما بدهد؛ مصوبّۀ دولت و مصوبّۀ مجلس خود سوریه پشت این بدهی است.

گفتم: بله،حق با توست.دولت ما باید برای احقاق حقوق ملّت ایران این مبلغ را از دولت فعلی سوریه مطالبه کند.

گفت: بله،من هم در این فکر بودم که شنیدم محمّدالجولانی در جواب خبرنگار انگلیسی که پرسیده :

ج ا ا ایران ادّعا دارد رقمی بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده است که باید دولت جدید آن را به ایران پرداخت کند ، نظر شما چیست ؟

او گفته : بله هزینه کرده است ولی برای اهداف خودش هزینه کرده است ، با این پول کشور ما را نابود کرده است ، به اندازه دویست سال کشور ما را به عقب برده است ، تمام شهرهای ما را ویران کرده است ، تمام فرهنگ و تمدُّن مردم ما را تخریب کرده است . با ایجاد جنگ و ناامنی و حمایت از کشتار بشّار باعث کشته‎شدن دو ملیون نفر در ده سال گذشته در کشور ما شده است ، آیا با این پول‌ها بیمارستان درست کرده است ؟ جاده درست کرده است ؟ پل و راه آهن کارخانه و دانشگاه درست کرده است ؟ نه، زندان و قتل‌گاه و امام‌زاده و بسیج برای اهداف شوم خود درست کرده است ، بله ایران با این ۳۰ میلیارد دلاربه اندازه سیصد میلیارد دلار کشور ما را تخریب کرده است . لطفاً سی میلیارد از این مبلغ کم کند و مابقی را سریعاً برگرداند که ما امروز برای ساخت کشورمان لازم داریم!

گفتم:حالب است! بدهکار به جای پرداخت بدهی خود یک چیزی هم بستانکار شده است!

گفت: بله،ما خيك شیره را ول كردیم، خيك شیره ما را ول نمي‌كند!!

گويند چند نفر در زورقي نشسته از رودي مي‌گذشتند. خرسي در آب افتاده بود. خيال كردند خيك شيره است. يك نفر از آن‌ها «دل به دريا زده» خود را در آب انداخت و شناكنان به خرس نزديك شد. همين كه دست دراز کرد تا خرس را بگيرد، خرس او را سخت بگرفت و در او بياويخت. بيچاره هرچه بيشتر در خلاص خود كوشيد كمتر نتيجه گرفت.

رفقايش از طول انتظار خسته شده فرياد كشيدند: خيك شیره را ول كن و بيا.

در جواب آن‌ها گفت: من مي‌خواهم خيك شیره را ول كنم، ولي خيك شیره مرا ول نمي‌كند!!

گفتم: باز هم
#سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

/channel/nedayemotahar

Читать полностью…

گاه‌گویه‌های‌ مطهر

باند مافیایی دوغ‌فروشان هردمبیلی

قصّه‌های شهر هرت،قصّۀ 208

شفیعی مطهر

در شهر هرت جوان بیکاری بود که همه او را «شازده‌غلام» صدامی‌زدند.او هر روز با ولگردی روزگار را می‌گذرانید.روزی در کنار خیابان دوغ‌فروشی را دید که مشتریان بسیاری داشت.

روز بعد پس از جورکردن بساط دوغ‌فروشی در سر کوچۀ خود شروع به فروش دوغ کرد. روزبه‌روز کار و کسبش بهتر می‌شد. تا این که روزی شازده‌غلام به وزارت بهداشت رفت و در یک دیدار خصوصی مصرّانه و ملتمسانه از ایشان درخواست کرد که از فردا دوغ‌فروشی را در سطح شهر ممنوع اعلام کند.وزیر علّت این کار را پرسید،شازده‌غلام ماجرای زیر را برای آقای وزیر تعریف کرد:

در یکی از شهرهای ایتالیا جوانی به نام آلفردو دکّۀ کوچکی داشت که در آن عرق سگی می‌فروخت. او هر بطری عرق را به قیمت دو لیره می‌فروخت و در ازای فروش هر بطری عرق سگی چیزی حدود 0.2 لیره سود می‌برد. او در روز 200 بطری عرق می‌فروخت و لذا درآمدش روزانه 40 لیره بود و با این 40 لیره با مادرش به دشواری زندگی می‌گذرانید.
روزی از روزها دولت بنیتو موسولینی خرید و فروش عرق سگی ممنوع اعلام کرد. فردای آن روز ماموران پلیس به مغازه او هجوم آوردند و مغازه او را پلمپ کردند.
آلفردو بیچاره تنها و سرگردان به پارک پناه برد و شروع کرد به گریستن. ناگهان یک نفر از پشت سرش گفت :
هی آلفردو! خوب شد پیدایت کردم. بد جوری در خماری مانده‌ام . امروز تمام عرق‌فروشی‌های شهر را تعطیل کردند و من نمی‌دانم باید از کجا عرق گیر بیاورم. تو چیزی در خانه‌ات داری به من بدهی؟ من حاضرم به جای دو لیره ، 10 لیره پول به تو بدهم.
آلفردو فوراً به خانه رفت و در زیر زمین تعدادی بطری عرق پیدا کرد . یکی از آن‌ها را در یک کیسه مشکی گذاشت و یواشکی دوباره به پارک برگشت و بطری را دست مشتری داد و ده لیره را گرفت و به مشتری گفت :
اگر باز هم خواستی بیا همین جا.
در روزهای بعد هم آلفردو به پارک می‌رفت. هر روز تعداد بیشتری پیدایشان می‌شد. در هفته اول مشتری‌های او به ده تن و هفتۀ دوم سی تن شده بودند. در آمد او کم‌کم روزانه به 200 لیره رسید. او خانه‌ای جدید خرید. برای مادرش خدمتکار گرفت. با ویتوریای جوان نامزد کرد و برای او گردنبند طلا خرید. دوستان جدیدی پیدا کرد!
لئوناردو. کارلو . الساندرو کم کم شهرتش فزونی گرفت طوری که پلیس از افزایش ثروت او مشکوک شد که نکند که او به صورت مخفیانه دارد عرق می‌فروشد. بنابراین ماموری را برای تحقیقات فرستاد.
مامور فردا به اداره برگشت و گفت:

نه قربان . آلفردو هیچ قانون شکنی‌ای انجام نداده است.
مامور دیگری را فرستاند و او هم همین را گفت . مامور دیگر هم همین را گفت و این گونه بود که خیال رئیس پلیس راحت شد که مشکلی در کار نیست.
آن ماموران برای حق‌السّکوت روزانه 5 لیره از آلفردو شیتیل می‌گرفتند. آلفردو در این مدت حسابی به این ماموران رشوه داد . کم‌کم خود رئیس پلیس هم شروع به رشوه‌گرفتن کرد.
گذشت تا این که موسولینی به گسترش یک باند مافیایی در کشور مشکوک شد. او اختیارات سازمان جاسوسی را برای نفوذ در مافیا افزایش داد، اما افسوس که دیگر دیر شده بود. آلفردو حتّی افرادی را در بین خود مقامات فاشیست خریده بود که از قضا یکی از آن‌ها رئیس اطلاعات موسولینی بود. این شخص از کلِّ کشور برای آلفردو اطّلاعات می‌آورد. مرتّب هم موسولینی را در مورد مافیا گیج می‌کرد. در نهایت آلفردو با متّفقین متّحد شده و زمینۀ سقوط موسولینی را فراهم کرد. بعد از روی کارآمدن نظام جدید ، نخست وزیران توسط آلفردو نصب و عزل می‌شدند. در واقع همه سیاستمداران فهمیده بودند که " پدر خوانده " کیست.
چند بار چند تن از سیاستمداران مستقل کوشیدند که خرید و فروش عرق سگی را آزاد کنند، اما همگی به شکل فجیعی ترور شدند.

عموم تصوّر می‌کنند که مافیا در فقدان قانون رشد می‌کند؛ حال آن که دقیقاً برعکس مافیا از قانون تغذیه می‌کند. منتهی یک قانون اضافی (نامناسب)
هر جا قانون اضافه باشد، مافیا آنجا است.

در اینجا وزیر پرسید: ممنوعیّت دوغ‌فروشی برای من چه عایدی دارد؟

شازده‌غلام پاسخ داد: بدیهی است که ما هر چه گیرآوردیم،شریکی تقسیم می‌کنیم.

در نتیجه از فردا فروش هرگونه دوغ در شهر هرت تحریم و ممنوع شد!

این اعلام ظاهری به اصطلاع قانون بود! ولی آن چه مهم است اقدامات زیرزمینی باند دوغ‌فروشی به مدیریت حضرت شازده‌غلام بود!

چند صباحی نگذشت که در شهر هرت بسیاری از عزل و نصب‌های درباری و دولتی نیز با تایید شازده‌غلام صورت می‌گرفت!!

Читать полностью…
Subscribe to a channel