سیرت پیامبر ﷺ | درس 18
محل زندگی اسماعیل علیه السلام
بخش دوم
جغرافیدانان عرب بر این امر اتفاق نظر دارند که «فاران» نام کوهی در حجاز است، چنانکه در «معجم البلدان» با صراحت مذکور است؛ اما نویسندگان مسیحی با این نظر موافق نیستند. حل این اختلاف مبتنی بر یک بحث طولانی است که منجر به مباحثه و مناظره میشود، لذا آن را به رشته تحریر درنمیآوریم. البته توضیح این امر لازم است که حد شمالی سرزمین عرب، زمانی آن قدر وسیع بوده است که «موسیو لیبان» در تمدن عرب مینویسد:
«تعیین حد شمالی این جزیره چندان آسان نیست، یعنی این حد اینقدر امتداد دارد که از «غزه» که شهری در فلسطین و بر ساحل دریای متوسط واقع است، یک خط به طرف جنوب تا دریای فرات و از ساحل دریای فرات، امتداد داشته و به خلیج فارس متصل شود؛ پس این خط را حد شمالی عربستان میگوییم».
بنابراین، محسوبشدن منطقه حجاز از سرزمین عرب، جزو «فاران» دور از عقل نیست. در تورات و جایی که محل سکونت حضرت اسماعیل معرفی شده است، در آنجا این الفاظ ذکر شدهاند: «و او از «حویله» تا «شور» که مقابل مصر بر سر راهی واقع است که از آنجا به «سور» میروند، سکونت میکرد .
براساس این بیان در مقابل مصر سرزمین عرب است. در کتب مقدس مسیحیان به بنیاسرائیل توجه شده و بنیاسماعیل بهطور ضمنی ذکر میشود. بنابراین، سکونت حضرت اسماعیل در سرزمین عرب با صراحت مذکور نیست، ولی از اشارات مختلف معلوم میشود که سکونت حضرت هاجر در سرزمین عرب یک امر مسلم است، در «عهد جدید» که مسیحیان آن را وحی الهی میدانند، نامهای از «پولوس» به نام «گلایتون» آورده شده که عبارت ذیل در آن موجود است:
«ابراهیم دو فرزند داشت: یکی از کنیز و دیگری از زن حره و آزاد، پس آن یکی که از کنیز بود بهطور طبیعی متولد شده بود و آن یکی که از حره و آزاد بود بهطور وعده به دنیا آمده بود. این امر از طریق تمثیل هم قابل قبول است، زیرا که این زنها از دو زمان بودند، آن که از کوه سینا متولد شده بود، بهشتی است این هاجر است، زیرا که هاجر کوه سینای عرب است و در مقابل «یروشلم» فعلی است».
گرچه معلوم نیست که عبارت اصلی چه بوده است و عبارت اردو و عربی هم، هردو کاملاً مفهوم نیستند؛ اما این قدر واضح است که «پولوس» بزرگترین جانشین حضرت عیسی، حضرت هاجر را کوه سینای عرب میگفت. اگر هاجر در سرزمین عرب زندگی نکرده بود، او را کوه سینای عرب قرار دادن معنا و مفهومی ندارد، بعداً در ذکر «بکّه» این مسئله بیشتر تأیید میشود.
کتاب : فروغ جاویدان
تعلیم اللغة العربية | @amozeshzaban_arabi
قل : بگو
لِ : برای
العیون : چشم ها
اذا : وقتی
تساقط : مى ريزد
دمعها : اشک آن
اکبر : بزرگتر است
من : از
أحزاني : ناراحتى هاى من
فؤاد : قلب
تعاظم : بيشتر شود
كربه : ناراحتى اش
رب الفؤاد : پروردگار قلب
يرعاني : مرا مراقبت مى كند
الكلمات الجديدة
٤٠١ - عنكبوت : عنكبوت
٤٠٢ - دائرة : دايره
٤٠٣ - ربيع : بهار
٤٠٤ - غالي السعر : گران قیمت
۴۰۵ - ثري : ثروتمند
٤٠٦ - عضو : عضو
٤٠٧ - حمام السباحة : حمام شنا
٤٠٨ - تقويم : تقويم ، جنترى
٤٠٩ - طماطم : باذنجان
٤١٠ - بحيرة : درياچه
تعلیم اللغة العربية |@amozeshzaban_arabi
سیرت پیامبر ﷺ | درس 17
محل زندگی اسماعیل علیه السلام
علمای یهود مدعی اند که حضرت اسحق ذبیح است. بنابراین، محل قربانی را در شام قرار میدهند، اما اگر این مسأله ثابت شود که ذبیح حضرت اسحق نیست، بلکه حضرت اسماعیل است. نسبت به محل قربانی نیز باید روایات عربها را پذیرفت، در این صورت تمام زنجیرههای تاریخ به هم پیوسته میشوند. در تورات مذکور است:
«اولین فرزند حضرت ابراهیم از شکم حضرت هاجره متولد و نام او اسماعیل گذاشته شد؛ پس از حضرت اسماعیل، حضرت اسحق از شکم حضرت ساره، به دنیا آمد؛ هنگامی که حضرت اسماعیل بزرگ شد، حضرت ساره دید که اسماعیل به حضرت اسحق اهانت میکند به حضرت ابراهیم گفت که هاجر و فرزندش را از خانه بیرون کن».
پس از این وقایع، الفاظ تورات به این شرح است:
«آنگاه ابراهیم صبح زود بیدار شد و نان و مَشک آبی تهیه کرد و بر کتف هاجر قرار داد و با آن پسر هم خداحافظی نمود، هاجر حرکت کرد و در بیابان «بیرسبع» سراسیمه و سر گشته شد و چون آب مَشک تمام شد، آن پسر را در زیر یک درخت خاردار انداخت و از نزدش به فاصلۀ تیررسی دور رفت و نشست تا چگونگی مرگ پسر را نبیند و در آنجا شروع به گریه و فریاد کرد، آنگاه خداوند آواز آن پسر را شنید و فرشتۀ خداوند از آسمان، هاجر را صدا زد و به او گفت: ای هاجر! تو را چه شده است؟ نترس! خداوند صدای آن پسر را در جایی که افتاده است شنید، برخیز! و آن پسر را در آغوش گیر که من از او یک قوم بزرگی به وجود خواهم آورد. آنگاه خداوند چشمان او را باز کرد و او چاه آبی را دید، به آنجا رفت و مشک خود را پر از آب نمود و فرزندش را آب داد و خدا با آن پسر همراه بود و او بزرگ شد و در بیابان زندگی میکرد و تیرانداز شد و او در بیابان «فاران» سکونت گزید و مادرش از سرزمین مصر یک زن برایش گرفت و به ازدواجش درآورد» .
از این عبارات معلوم میشود که وقتی حضرت اسماعیل علیه السلام از خانه اخراج شد، کودک بود، چنانکه حضرت هاجر او را با مَشک بر کتف خود گذاشت. در تورات عربی این الفاظ مذکورند: «واضعا إيّاها على كتفها والولد» (حضرت ابراهیم مَشک و طفل، هردو را بر کتف هاجر گذاشت). ولی در تورات مذکور است که وقتی حضرت اسماعیل علیه السلام متولد شد، سن حضرت ابراهیم هشتاد و شش سال بود و زمانی که حضرت ابراهیم حضرت اسماعیل را ختنه کرد، سن حضرت اسماعیل سیزده سال و سن حضرت ابراهیم نود و نه سال بود . واضح است که واقعه اخراج حضرت اسماعیل از خانه، بعد از ختنه اتفاق افتاده، لذا در آن موقع عمر ایشان قطعاً بیش از سیزده سال بوده است و پسری که در این سن باشد آن قدر کوچک نیست که مادر او را بر کتف خود گذاشته و این طرف و آن طرف برود.
منظور از بیان این واقعه این است که سن حضرت اسماعیل در آن وقت به حدی رسیده بود که حضرت ابراهیم او و مادرش را از محل سکونت به محل دیگری برده و آنجا اسکان دهد. از عبارات مذکوره در تورات صریحاً معلوم میگردد که حضرت اسماعیل در «فاران» سکونت گزیده، تیراندازی میکرد. مسیحیان میگویند: فاران نام صحرایی است که در جنوب فلسطین قرار دارد، لذا آمدن حضرت اسماعیل به سرزمین عربها برخلاف واقعیت است.
کتاب : فروغ جاویدان
تعلیم اللغة العربية | @amozeshzaban_arabi
إنّي رضيتُ بما قضَى
حتى ولو ضاقَ الفَضَا
ولقد علمتُ بأنّهُ
كلّ السعادةِ في الرضى
عبدالله_زمزم
🔴آیا واقعا به زنان افغانستان اهمیت میدهند؟
آیا توجه این روزهای رسانهها، سلبریتیها و شخصیتهای مهم غربی به زنان افغانستان و حقوقشان به علت انساندوستی آنها است یا...؟
▪️زمانی که دهها هزار غیرنظامی را در افغانستان کشتند، آیا زنان افغان برایشان مهم بود؟
▪️زمانی که آمریکاییها و ناتو هزاران بمب بر روی خانههای مسکونی، جشنهای عروسی و کلاسهای درس در افغانستان انداختند، آیا زنان افغان برایشان مهم بود؟
▪️زمانی که ٢.٢ تریلیون دلار برای جنگ در افغانستان خرج کردند آیا آن را صرف ساخت مدارس و بیمارستانها و خدمات عمومی کردند یا باعث رواج فقر و گسترش تریاک و آوارگی در افغانستان شدند؟
برای بیست سال افغانستان را ویران کردند و امروز برای زنان افغان، دایه مهربانتر از مادر شدهاند!!
🔻حنایتان دیگر رنگی ندارد و اشکِ تمساحتان را باور نمیکنیم.
📹 تهیهکننده: #The_Muslim_Lady
📝ترجمه و زیرنویس: «رد شبهات ملحدین»
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
@no_atheism | رد شبهات ملحدین
👆👆👆
شرح اصطلاحات فیلم:
🔸 مدرسة وئام : مدرسه شبانهروزی
🔸استرخاء : استراحت
🔸قاطعه : او را از کارش منحرف ساخت
(مزاحمش شد)
🔸هل أقاطعكَ؟ : آیا میتونم مزاحم بشم؟
🔸مُتَفَوِّق : نفر اول ، ماهر
🔸یَنبُعُ : سرچشمه میگیرد - جاری میشود
🔸الروابي ج رابية : تپه، زمین بلند شده
🔸صنوبر : کاج
🔸العریقة : قدیمی، ریشه دار
🔸تاریخ العلاقات بین البلدین : تاریخ روابط میان دو کشور
🔸حروب طاحنة : جنگهای ويرانگر
🔸هدنة : صلح، آتش بس
🔸یکمُن في : مخفی میشود در
🔸ثمّت أو ثَمَّة : اسم إشاره به مكان دور بمعنى هناك (آنجا) ، ظرف غیر متصرف است ، أصل آن ثَمَّ ، به آن تاء اضافه شده،هنگام وقف با هاء بر آن وقف میشود(ثمه)
#ورشة_فلم (کارگاه فیلم)
#طريق_السلام #قسمت اول
#المرحلة_المتوسطة (سطح متوسط)
◾️ دوستان گوش بدین و آنرا بنویسید و شب ساعت 23 در گروه از نوشتهی خودتان عکس بفرستید تا اشتباهات املایی تذکر داده شود
ان شاءاللّه
سیرت پیامبر ﷺ | درس 16
سلسله اسماعیلی
همانگونه که قبلاً بیان گردید مورخان، ملت عرب را به سه دسته مختلف تقسیمبندی کردهاند:
نخست: قبایل قدیمی عرب مانند: «طسم»، «جدیس» و غیره که از بین رفته و نابود شده بودند.
دوم: عرب خالص که فرزندان «قحطان» اند، مانند: اهل یمن و انصار.
سوم: سلسلۀ اسماعیلی.
هنگامی که حضرت اسماعیل علیه السلام در مکه زندگی میکرد، در اطراف مکه افراد قبیله «بنوجرهم» ساکن بودند. حضرت اسماعیل با یکی از زنان آن قبیله ازدواج کرد، فرزندانی که به دنیا آمدند، به آنها «عرب مستعربه» گفته میشود. بیشتر اعراب فعلی از نسل همان خاندان «عرب مستعربه» هستند. تاریخ اسلام و سیرت پیامبر اسلام ﷺ هم بیشتر به همین سلسله وابسته است، یعنی آن حضرت ﷺ از نسل حضرت اسماعیل هستند و شریعتی که به ایشان عنایت شده، همان شریعتی است که به حضرت ابراهیم علیه السلام عنایت شده بود. قرآن مجید در این باره چنین میفرماید:
﴿مِّلَّةَ أَبِيكُمۡ إِبۡرَٰهِيمَۚ هُوَ سَمَّىٰكُمُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ مِن قَبۡلُ وَفِي هَٰذَا﴾[الحج: ۷۸].
«آیین پدرتان ابراهیم است، او (الله) پیش از این (در کتب سابقه) و در این (قرآن نیز) شما را مسلمان نامید».
اما متاسفانه بسیاری از مورخان متعصب اروپایی منکر این حقایقاند؛ آنان عقیده دارند که حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهم السلام به سرزمین اعراب نیامده خانه کعبه را بنیان ننمودهاند؛ رسول اکرم ﷺ از نسل حضرت اسماعیل نیستند. به دلیل اینکه این مباحث صورت تعصب مذهبی بخود گرفته است، لذا توقع این امر مشکل است که ما بتوانیم این بحث را به گونهای مطرح کنیم که مبنای استدلال، بر امور مسلّم نویسندگان اروپایی گذاشته شود. موارد اختلافی فراوان هستند، اما دو امر اساسی است که در آنها هیچ جنبۀ مشترکی برای دو طرف وجود ندارد، این اصول موافق رأی و عقیده هر گروهی که بررسی شوند، جزئیات فرعی آن نیز موافق با آن باید پذیرفته شود، اصول مذکور به قرار زیر میباشند.
۱- آیا حضرت هاجر و حضرت اسماعیل به سرزمین عرب آمده و در آنجا زندگی کردهاند یا خیر؟
۲- آیا حضرت ابراهیم قصد قربانی حضرت اسحق را داشت یا قصد قربانی حضرت اسماعیل را؟
کتاب : فروغ جاویدان
تعلیم اللغة العربية | @amozeshzaban_arabi
درس ١٨
كتاب دروس اللغة العربية للناطقين بغيرها
كتاب دوم
تعلیم اللغة العربية |@amozeshzaban_arabi
﴿تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ﴾
«اللَّهُمَّ أعِنَّا عَلَى ذِكْرِكَ وَشُكْرِكَ وَحُسْنِ عِبَادَتِكَ»
خدایا ما را در زمره ای بندگان صالح خود قرار بده!
اینو میدونم که خیلی لیاقتشو ندارم 😭
لا یرد : بر نمی گرداند
لا یبعث : بر نمی انگیزد، زنده نمی کند
ولا يجلب : و نمى آورد
فلماذا حزن : پس چرا ناراحتی
او مردم تازیانه های روز گار شما را اندوهگین نسازد . درین کره خاکی هیچگاهی در جستجوی آرامش نباشید
تنها بهشت است که آدم ها احساس آرامش می کنند ، نه غم ، نه پریشانی ،
الله متعال همه ای مان مستحق آن سرای همیشه گی بگرداند.
درس ١٧
كتاب دروس اللغة العربية للناطقين بغيرها
كتاب دوم
تعلیم اللغة العربية |@amozeshzaban_arabi
الوقاحة : گستاخی
أن : اينكه
تطلب : بخواهى
أن يحفظ : اينكه حفظ كند
ما : آنچه
بني : بنا شود
على : بر
باطل : باطل
فهو : پس آن
قُل للعيونِ إذا تساقطَ دمعُهَا
اللهُ أكبرُ من همّي وأحزَانِي ..
قُل للفؤادِ إذا تعاظَم كربهُ
ربّ الفؤادِ بلطفهِ يرعَانِي
درس ١٩
كتاب دروس اللغة العربية للناطقين بغيرها
كتاب دوم
تعلیم اللغة العربية |@amozeshzaban_arabi
رضيت : راضى هستم
بما : به آنچه
قضی : فیصله شده ، حکم شده
ولو : اگر
ضاق : تنگ شد
علمت : دانستم ، فهميدم
کل : همه
السعادة : خوشبختى
السند الوحيد : تنها پیوندی
الذی : که
لن يخذلك : هرگز نا أميد نمی کند.
هو الله : الله است
او معبودی خیلی مهربان است
او بندگانش را خیلی دوست دارد و
پروردگار شما نسبت به بندگانش ظالم نیست چقدر ما فاصله ها را میان رب آسمان ها و زمین ایجاد کردیم 😭
خدایا !
ما قسمی که تورا عبادت می کردیم نتوانستیم عبادت و بندگی کنیم
و به این اعتراف می کنیم.
خدایا!
خیلی گناه و معصیت کردیم جز تو هیچ کسی را نداریم که ما را ببخشد و پنجره های رحمت خود را بسوی مان باز کند.
خدایا!
تنها توهستی که میبخشی و عذاب می کنی خدایا بخشش تو را می خواهیم و از عذاب درد ناک جهنم بتو پناه می بریم.
خدایا !
قلب های مان خیلی پژمرده است
و با یاد خودت دل های مان را تسکین بده
فی عامِ ثلاثةِ آلافٍ و مئتَین عدتُ الی بلدِي لِقضاءِ العطلةِ الصیفیةِ في حرمِ مدرسةِ وئامِ الداخلیة التی دَرستُ فیها المرحلةَ الثانویة و کانتْ نیتي أن أقضِيَ فی الاِسترخاء و المطالعة.
هاني، هل اُقاطعکَ؟
لا أبدا أيها المعلّم، هل ترید مني شیئاً؟
أجل، أريدك أن تُعطیَ تلامیذي حصةً إضافیة
و أنا جاهز.
حسناً أيها التلامیذ... هذا هو الأستاذ هانی و قد کان أحدُ طلابي
هل کان کَسولاً؟
علی العکس، کان مُتفوِّقاً جداً و لم یُفوِّتْ أي عَامٍ دراسيّ
هااااااا
هیا حَیُّوه کما ينبغي یا أولاد
سرنا لقائك یا أستاذ
ستکون حِصتُ الیومِ عن جغرافیّة البلد، هذا رسمٌ مُبسَّطٌ لقارّتنا في المنتصف یُوجَدُ نهر الغیث، الذي یَنبُعُ من الجبال المرکزیة إلی شرق هذا الحد الفاصل یقعُ بلدنا دولةُ الروابي أو بلاد الصنوبر، و الی الغرب مِن؟
إمبراطوریة الشر؟
هههههه
مَن منکم یعرف اسمها الرسمي؟
اسمها هو إمبراطوریةُ الخیزوران، و هی تُطلقُ علی نفسها اسم المملکیة العریقة
صحیح لقد شهدتْ تاریخُ العلاقاتِ بین البلدَین حروبًا طاحنة، اِمتدّتْ علی نحو مائة و ثلاثین عاماً تقریباً، لکن و کما تعلمون جمیعاً ثمّتَ هدنةٌ بیننا خلال الأعوام العشرة الماضیة
لماذا لا یتفق البَلدان یا أستاذ؟ لماذا لا یَنسجمان کما ینسجمُ رفاقُ الصفّ معاً؟
إنه سوالٌ صَعبٌ یَکمُنُ السببُ فی أنّ کلًا منهما یری فی نفسه السلفَ لحکم هذه القارّة.
کن جمیلا فی كل شيء
در همه چیز زیبا باش
در صداقتت
محبتت
اخلاقت
حتى در فاصله گرفتن
عزیزان دلم
آدم های خوب و مهربان از تعامل نیک و پسندیده با اشخاص و افرادی که در ماحولش زندگی می کنند خیلی لذت می برند.
لا تحزن : اندوهگین نباش
و إن أصابك حزن : واگر ناراحت هستی
تفاءل : خوش بینی
بأن : به اينكه
جعل : قرار داده است
للحزن : براى ناراحتى
للفرح : براى خوشحالى
دوستکای خوبم !
سزاوار نیست برای بعضی از چیز های که بها و ارزش ندارد خود مان را شکنجه کنیم .
الکلمات الجدیدة
٣٨٢ - عجلة : تاير
٣٨٣ - فضة : نقره
٣٨٤ - سقف : سقف
٣٨٥ - شكر : شكر كرد
٣٨٦ - قذر : كثيف
٣٨٧ - شاهد / راقب : نگاه کرد
۳۸۸ - سبح : شنا کرد
۳۸۹ - استخدم : استفاده کرد
۳۹۰ - رکب الدراجة : بايسكل رانى كرد
٣٩١ - قتل : كشت
٣٩٢ - اعتذر : عذر خواهى كرد
٣٩٣ - قص : قيچی کرد
٣٩٤ - أتزوج : ازدواج مى كنم
٣٩٥ - وزن : وزن
٣٩٦ - لسان : زبان
٣٩٧ - شاي : چای
۳۹۸ - بطئ : آرام
۳۹۹ - زاویة : زاويه
٤٠٠ - رخيص : ارزان
تعلیم اللغة العربية |@amozeshzaban_arabi
قال الامام ابن القيم رحمه الله :
فآيات القرآن تحيي القلوب
كما تحيـــــــا الأرض بالماء .
مفتاح دار السعادة
أذكر الله يذكرك
• سبحان الله.
• الحمدلله .
• لا إله إلا الله .
• الله أكبر .
• سبحان الله و بحمده .
• سبحان الله العظيم.
عزيزان دلم تنها با ياد خداوند مهربان و دوست داشتنى قلب ها آرام مى گیرد. ♡
سیرت پیامبر ﷺ | درس 15
نقش مذاهب در ميان اعراب
همانگونه که بیان گردید گرایش به تمام مذاهب مشهور، مانند: یهودیت، مسیحیت، مجوسیت و حنیفیت در میان اعراب پیش از اسلام وجود داشت، حتی عقیده الحاد که نتیجه بلند پروازیهای عقل میباشد، نیز وجود داشت. اما باید ببینیم نتیجۀ همۀ این قبیل گرایشها و آئینها چه بود؟ به لحاظ عقاید یا کثرت خداها بود که مسیحیت آن را به حداقل رساند، (بازهم از سه عدد کم نکرد و در ضمن آن این عقیده که حضرت عیسی علیه السلام خودش بر چوبۀدار رفت و کفّارۀ گناهان تمام بنی آدم قرار گرفت) نیز پابرجا بود و یا عقیده توحید بود؛ اما خدای آنان اینگونه بود که با انسانها کشتی میگرفت .
آدمها در پای بتها قربانی میشدند و زنِ پدر بهطور ارث به فرزند تعلق داشت، ازدواج با چند خواهر بهطور همزمان جایز بود. حد و مرزی برای تعدد ازدواج وجود نداشت. ماربازی، شرابنوشی، بادهگساری و زنا بهطور عام رواج داشت. بیحیایی و بیعفتی به اوج خود رسیده بود که بزرگترین و نامورترین شاعر، «امرء القیس» که خود شاهزاده نیز بود، داستان زنای خویش با دختر عمۀ خود را با شوق و شادی وصف ناپذیری در قصیدهای بیان میکند. و این قصیده بر خانۀ کعبه آویزان میشود! زنده سوزاندن انسانها در جنگها، پارهکردن شکم زنان، نابودکردن و سربریدن اطفال بیگناه عموماً امری جایز به شمار میرفت. طبق اظهارات دانشمندان مسیحی، اعراب قبل از اسلام بیش از هر مذهبی از مسیحیت متأثر بودند، بازهم نتیجۀ این تأثیر چه بود؟ این پاسخ را از زبان یکی از مورخان مسیحی بشنویم. این مورخ مسیحی چنین نوشته است.
«مسیحیان به مدت نهصد سال اعراب را تعلیم داده و دین مسیحیت را به آنان تلقین کردند، بازهم تعداد مسیحیان بسیار اندک به نظر میرسید، یعنی بجز افراد قبایل «بنوحارث» در نجران، «بنوحنیف» در یمامه و تعدادی از «بنوطی» هم که مسیحی شده بودند باقی اعراب گرایش عمیقی به مسیحیت نداشند؛ در هرحال، اگر وضعیت اعراب پیش از اسلام را از نظر مذهبی بررسی کنیم، بر سطح آن موجهای خفیف و تلاشهای ضعیف مسیحیان در حال حرکت به چشم میخورد و نیروی یهود، گاهی با شدت تمام در حالت طغیان مشاهده میشود، ولی علیرغم اینکه دریای بتپرستی و عقاید خرافی «بنو اسماعیل» از هر سو در حال موجزدن بود، وقتی به خانۀ کعبه رسید، متوقف میشد» .
این اوضاع و احوال فقط به جوامع اعراب اختصاص نداشت، بلکه این ظلمت و تاریکی تمام دنیا را فرا گرفته بود (تفصیل آن در قسمت دوم کتاب بیان خواهد شد). آیا در این ظلمت فراگیر، در این تیرگی عالمگیر، در این تاریکی وسیع و گسترده نیازی به طلوع یک آفتاب عالمتاب احساس نمیشد و وجود نداشت؟
کتاب : فروغ جاویدان
تعلیم اللغة العربية | @amozeshzaban_arabi