5330
☁️یک دورهمی و انجمن هنری برای علاقهمندان در این عرصه ی نویسندگی ✨گپ کتابخوانی: https://t.me/mahfeleketabkhanianahel ✨آنلاین شاپ کتاب: https://t.me/ketabkhooneanahel
نه از مسجد فتوحی شد، نه از میخانه امدادی
به هر جانب که رفتم، پای امّیدم به سنگ آمد...
•صائب
🔸داستان را با تعدادی آدم بیکار شلوغ نکنیم!
تعداد اشخاص داستان به چند چیز بستگی دارد:
- حجم داستان
- وسعت ماجرا
- وسعت مکانی و فیزیکی داستان
واضح است که در یک داستان کوتاه 5 صفحهای نمیشود از 20 شخصیت استفاده کرد، اما همین 20 نفر ممکن است برای یک رمان سیصد صفحهای خیلی هم کم باشد.
باید حواسمان باشد که آدمهای اضافه وارد داستان کوتاه نکنیم. داستان را با تعدادی آدم بیکار شلوغ نکنیم. هر کسی در داستان باید عهده دار مسئولیتی باشد و یک جای داستان به درد ما بخورد.
من در شعر خودم چیزی را جستوجو نمیکنم. بلکه در شعر خودم تازه خودم را پیدا میکنم. اما در شعر دیگران، یا شعر به طور کلی... می دانید، بعضی شعرها مثل درهای بازی هستند که نه این طرفشان چیزی هست و نه آن طرفشان. باید گفت حیفِ کاغذ!
به هرحال بعضی شعرها مثل درهای بستهای هستند که وقتی بازشان میکنی، میبینی گول خوردهای، ارزش باز کردن نداشتهاند. خالیِ آن طرف آنقدر وحستناک است که پُر بودن این طرف را جبران نمیکند.
اصل کار «آن طرف» است... خُب، باید اسم این جور کارها را هم گذاشت چشمبندی یا حقهبازی یا شوخیِ خیلی لوس. اما بعضی شعرها هستند که اصلاً نه در هستند و نه باز هستند، و نه بسته هستند، اصلاً چارچوب ندارند. یک جاده هستند، کوتاه یا بلند، فرقی نمیکند. آدم هی میرود، هی میرود و برمیگردد و خسته نمیشود. اگر توقف میکند برای دیدن چیزی است که در رفت و برگشتهای گذشته ندیده بود...
آدم میتواند سالها در یک شعر توقف کند و باز هم چیز تازه ببیند. در آنها افق هست، فضا هست، زیبایی هست، طبیعت هست، انسان هست، و یک جور آمیختگی صادقانه با تمام این چیزها هست و یک جور نگاه آگاه و دانا به تمام این چیزها هست. من اینجور شعرها را دوست میدارم و شعر میدانم.
میخواهم شعر دست مرا بگیرد و با خودش ببرد، به من فکر کردن و نگاه کردن، حس کردن و دیدن را یاد بدهد
✍🏻فروغ فرخزاد
🌿برخی از جملهها را با اینکه غلط نیستند نمیتوان به آسانی فهمید.
حقیقت این است که جمله فقط نباید غلط باشد، بلکه باید بتوان آن را به راحتی در ذهن پردازش کرد.
یکی از راههای پرهیز از نوشتن اینگونه جملهها دوری کردن از اطناب ممل و ایجاز مخل است.
برخی از جملهها نیز مصداق پیچاندن لقمه دور سر است: «به علت عدم وجود تعداد بسیار زیادی ماشین در این خیابان، فقط یک پلیس برای آن کافی است.»
جملۀ مزبور را میتوان به صورت زیر سرراست نوشت: «به علت کم بودن ماشین در این خیابان فقط یک پلیس برای آن کافی است.»
✍🏻علی صلحجو
نگاهش کن، به اینی که روبهروته نگاه کن. ازش خجالت نکش.
تو اگه همچین کسی رو توی خیابان ببینی اون رو میکشی؟
آخه مگه چیکار کرده که باید منفور باشه؟ گناهش چیه؟
چرا دوستش نداشته باشند؟
اگه اول خودت با این زن توی آینه آشتی کنی بقیهٔ آدمها هم باهاش آشتی میکنند.
📚مغازه خودکشی
✍🏻ژان تولی
نوشتن، از تولید به مصرف است؛ نه از انبار به بازار. هنگام نوشتن، بیش از قلم، فکر کار میکند.
نوشتن، گزارش نیست؛ آفرینش است. فهماندن نیست، فهمیدن است.
نویسنده در ذهنش مینویسد و با قلمش میاندیشد.
✍رضا بابایی
🌱داستاننویس گویندۀ اخبار نیست که خبرهایی را صادقانه به اطلاع عموم برساند.
جامعهشناس و فیلسوف هم نیست. اگر هم روانشناسی میداند به این دلیل است که ساختار شخصیتهای اثرش را بهتر شکل بدهد.
همینگوی میگوید: «نویسندۀ خوب توصیف نمیکند بلکه ابداع میکند.
چه کسی به یک کبوتر خانگی پرواز یاد میدهد؟»
🌱بهقدری دربارۀ تنهایی نویسنده نوشته شده که گفتن حقیقتی که من میدانم عین کفر است:
در تجربۀ من، ننوشتن، یعنی تنها ماندن.
از لحظهای که من به خودم اجازۀ نوشتن میدهم، همه چیز متعادل میشود.
اگر من دوزِ نوشتن روزانهام را مصرف کنم، آنوقت عملاً میتوانم برای زندگی حضور داشته باشم،
یعنی بهجای بودن در آن مکان برزخی که همیشه «باید» جای دیگری باشید تا بنویسید و در نتیجه هرگز نمیتوانید از آنجایی که عملاً هستید لذت ببرید.
ارزشِ هر انسان به چیزی که به آن دست مییابد نیست، بلکه به هدفی است که میلِ رسیدن به آن دارد..
📚ماسه و کف
✍🏻جبران خلیل جبران
🌿از نویسندگان بزرگ تأثیر بگیرید
کارلوس فونتس نویسندۀ پرآواز مکزیکی، دربارۀ تأثیرپذیری نویسندهها از همدیگر گفتۀ معروفی دارد: «داستان هیچوقت یتیم نبوده است.»
نویسندگان کمابیش تحت تأثیر آثار یکدیگرند. تنها نویسندگان نابغه از این امر مستثنا هستند و کمتر از کسی تأثیر میگیرند.
تحول و تکامل آثار نتیجۀ درک صحیح از تأثیرپذیری از ویژگیهای آثار دیگران است و این تأثیرپذیری نهتنها ناپسند نیست بلکه هنرمند و نویسنده را از آن گریزی نیست.
✍🏻 جمال میرصادقی
🌱نویسنده برای نوشتن جانش را میدهد
نویسنده سرباز پیادهنظام است.
او میداند پیشروی همان خاکی است که وجب به وجب، هر روز، هر ساعت و هر دقیقه از دشمن میگیرد و بهایش را با خون میپردازد.
هنرمند کفش جنگ به پا دارد.
او خودش را در آینه مثل سرباز کوکی میبیند.
بدانید که فرشتگان الهام به آدمهای سختکوش لطف دارند و از آدمهای دمدمیمزاج متنفرند.
✍🏻 استیون پرسفیلد
🌱مسئله اصلی در مورد نوشتن داستان، پیدا کردن شروع نیست.
مسئله اصلی برای شروع کردن داستان، روبرو شدن با صفحههای سفید است. صفحههای سفید، ترسناکند. آنها این قدرت را دارند که ذهن را به هزار جای ناممکن ببرند.
پس جسارت روبرو شدن با صفحههای سفید، از پیداکردن شروع داستان مهمتر است.
جسارت داشتن، به معنای قرار گرفتن جلوی صفحه کلید یا قلم و کاغذ است.
داستان از جایی شروع میشود که اولین کلمهها، شروع به بارش میکنند. حتی اگر اشتباه باشند.
میتوانیم بعداً این کلمههای اضافی را حذف کنیم. توضیحی که در مورد سختی کار در مورد نوشتن این داستان هست را میتوانیم حذف کنیم.
🌱اما باید مانع ذهنی جلوی نوشتن را برداریم و اجازه بدهیم کلمات بیرون بریزند...
خودتان را جلوی صفحه کلید قرار بدهید و هرچه به ذهنتان میرسد بنویسید. تاکید میکنم، هرچه به ذهنتان میرسد.
کسی که نمیخواهد به «مؤلف بودن» بسنده کند و خواهان آن است که علاوه بر عنوان مؤلف، شایستگیهای یک نویسنده را نیز داشته باشد، باید افزون بر مطالعات تخصصی در موضوع اثر، در حوزهها و قلمروهای دیگر نیز مطالعه یا حتی دست داشته باشد.
آگاهیهای ویژه در موضوع مربوط، برای مؤلف بودن کافی است؛ اما بسندگی به مطالعات تخصصی، قلم را در پرورش مطلب ناتوان، و ذهن را در افقگشایی ناکام میکند.
اگر تلاش میکنید برای پر کردن یک پست در میان چند نفر یکی را انتخاب کنید، بهترین دست به قلم را استخدام کنید.
این مهم نیست که آن فرد بازاریاب، فروشنده، طراح، برنامهنویس یا هر چیز دیگری باشد؛ بلکه مهارتهای نویسندگی او مهم است.
دلیل این اهمیت آن است که یک فرد دست به قلم مهارتهایی فراتر از نویسندگی دارد. نویسندگی ناب نشاندهنده تفکر ناب است. دست به قلمها میدانند چگونه ارتباط برقرار کنند.
آنها درک همه چیز را آسان میکنند. آنها میتوانند خود را جای دیگران بگذارند و میدانند چه چیزی را حذف کنند. اینها ویژگیهایی هستند که میخواهید هر متقاضی کار داشته باشد.
نوشتن، واحد تعامل امروزی برای تبادل ایدههای خوب است.
به نظرم هرکس که مینویسد باید همیشه حواسش باشد که هیچ منتی بر هیچ تنابندهای ندارد.
هیچ کس از من دعوت نکرد که کار مهندسی را ول کنم و وقت و زندگیام را صرف ادبیات کنم، برای همین حق ندارم از هیچ کس توقع توجه داشته باشم، حق ندارم طلبکار کسی باشم.
تنها ماندن بخش طبیعی حیات کسی است که مینویسد، انتخابی است که او کرده و خودش وظیفه دارد پای همه چیزش بایستد.
غر و ناله در باب بیسوادی مردم یا سرخوردگی از این که کتابت را نمیخرند به نظرم بسیار عجیب است، چون موقعی که کتابت را مینویسی هیچ کس به تو هیچ قولی نمیدهد، هیچ کس در تاریخ ادبیات برای هیچ نویسندهای چک سفید امضا نکرده است.
این انزوا، بخش طبیعی این حرفه است و انتخاب کسی است که وارد گود میشود...
✍امیر احمدی آریان
⚡ فکر کن، عمل کن و نتیجه واقعی رو با اثبات ببین
🔥 با هر تصمیم درست، مسیرت به سمت آینده مالی و فرصتها روشنتر میشه
🌟 اینجا آموزش میبینی، مهارت پیدا میکنی و همیشه تیم کنارته 📲 @TEKNOCONTRACT
حکایت چیست؟
حکایت داستان کوتاهی است - معمولاً در مورد یک موضوع بسیار خاص - که به منظور روشن کردن یک نکته بزرگتر در مورد یک اصل موقعیتی، روایی یا موضوعی گفته می شود. ما این داستان ها را همیشه در زندگی روزمره به یکدیگر می گوییم، معمولاً ماهیت طنز دارند. در داستان سرایی، آنها می توانند به شخصیت پردازی گوینده و/یا موضوع آنها کمک کنند. برخی از فیلمها مانند ماهی بزرگ به معنای واقعی کلمه از این «داستانهای ماهی» بهعنوان هسته اصلی درگیری استفاده میکنند. ویل بلوم سعی میکند بفهمد داستانهایی که پدرش درباره زندگیاش به او گفته واقعی بوده یا فانتزی.
انواع حکایت:
طنز
الهام بخش
فلسفی
یادآور
هشدار دهنده
یک جمله یک درد...
کلمات اینجا هستند تا از سکوتت بنویسند❤️🩹🖊
@TextMood @TextMood
•┈┈┈┈┅━┈┈━┅┈┈┈┈•
〔🍒〕آموزش هنر و دکوراسیون
@TazeineManzel
〔🍰〕راه رسیدن به نویسندگی
@anahelanjoman
〔🍒〕اموزش فنّ ِبیان+گویندگی
@amoozeshegooyandegi
〔🍰〕کلیدهای ذهنی موفقیت
@aramesh_roh_ravan
〔🍒〕کتاب رایگان | 𝐏𝐃𝐅
@PARSHANGBOOK_PDF
〔🍰〕امواج پاکسازی کننده
@Cleanup_inward
〔🍒〕برنامه ریزی موفقیت
@ravanshenasi_movafagh
〔🍰〕موزیکای سبک جدید
@i52hrzi
〔🍒〕پاکسازی چاکرا ، ماورا
@beyondmeta666
〔🍰〕حس عاشقانه یار
@Love_eshqh
〔🍒〕کلیپ، متن و موزیک
@Doppaamiin
〔🍰〕کتابخانهی صوتی
@omidearasbaran1
〔🍒〕زیباترین اشعار شاعران
@Mahfelshaeraneh
〔🍰〕بنر ، تیزر ، ادیت
@banner_tizer
〔🍒〕سابلیمینال چشم عسلی
@sub_moonbrilliant
〔🍰〕حرفای دلمونو میزنه
@TextM0od
〔🍒〕بیکلام شعرو سخن
@Shar_O_Sokhan
〔🍰〕آرومِ دلّــم خُــدآ
@yadekhodaa_s
〔🍒〕تیکه کتاب | پی دی اف
@Ketabkhooneydenj
〔🍰〕تایم عکاسی دخترونه
@photograaphy_time
〔🍒〕عاشقانههای البرز و شهرزاد
@shaadizendgi
〔🍰〕دوبیتی شعر طلایی
@dobetitala
〔🍒〕آهنگ های دلی
@Ahanghayedelie
〔🍰〕ادیت / دلنوشتۀ مذهبی
@majnoonalii110
〔🍒〕دلنوشته های من
@diyar_e_man
〔🍰〕شمعتراپی روانشناسی فال
@magik_purple8
〔🍒〕لـبخندِ خـیس گِریه
@labkhaande_khis
〔🍰〕دانلود (فیلم+سریال)
@SIBOHAVVA
〔🍒〕گروه (خانه هنرمندان)
@khaneye_honarmandan
〔🍰〕فیلترشکن VPN رایگان
@v2rayoo
〔🍒〕میان واژه و نوا
@Bittersweet200
〔🍰〕فلسفه زیبای زندگی
@Turn_volume
〔🍒〕یـک فنجان حـالخوب
@coffee_time_evening
〔🍰〕عاشقانه |تکست |دلنوشته
@narmoshirin
〔🍒〕غمگینِ حرف دل
@Diprees
〔🍰〕قلـبـم بـرای تـــو
@mahortarane
〔🍒〕کلی قوربون صدقه
@Aqhoshe_eshqh
〔🍰〕روزمرگی انگیزشی دخترونه
@FullAndrewP4K
〔🍒〕کتابخــانـه نیمـه شب
@book_study121
〔🍰〕غزل غزل غزل
@Eshghghazall
〔🍒〕مجله روزهای زندگی
@Roozhayezendegi2024
〔🍰〕روی موج امید
@OntheWaveofHope
〔🍒〕پروفایل رنگارنگ پاییزی
@profayl_hese_royaie
〔🍰〕رمان عاشقانه و اربابی
@roman_aisan
〔🍒〕اطلاعات پزشکی و سلامتی
@Drsalam2025
〔🍰〕شِعر، شفایِ اندوهِ آدمی
@Bi_Molaahezeh
〔🍒〕آلبوم راک و متال
@fall_and_pray
〔🍰〕یه تیکه از کتاب
@yetikeazketab
〔🍒〕قهقهه، شادی، سرگرمی
@dafashakhaa
〔🍰〕هنر آشپزی خوشمزه
@Foodbankn
〔🍒〕مسیر پولسازی مدرن
@maya_mind
〔🍰〕کتاب Audio Book
@parshangbook
〔🍒〕به وقت آهنگ قفلی
@CoCaein_musiic
〔🍰〕دنیای سریال کیدرما
@SER_Korea
〔🍒〕مطالب ویدئو انگیزشی
@khalse_daroon
•┈┈┈┈┅━┈┈━┅┈┈┈┈•
شرکتدرلیستتمشک🍓
میچ آلبوم میگه:
عادات نوشتن من تقریباً ثابت است.
بین شش تا هفت صبح از خواب بیدار میشوم، یک فنجان قهوه مینوشم، چند کلمه نیایشگونه میگویم.
سپس به دفترم میروم و شروع میکنم به نوشتن.
انعطافپذیری یعنی فکر کردن به انواع ایدهها. اگر انعطافپذیر باشید ذهنتان قادر خواهد بود از یک مجموعه ایده به مجموعهای دیگر برود.
برای نویسندهای که به دنبال پیدا کردن زاویۀ جدیدی برای پرداختن به موضوعی آشنا است انعطافپذیری یک ویژگی ضروری به شمار میرود.
بدون این ویژگی خودمان را در راه پر رهرویی خواهیم دید که ما را به تکرار و بنبست خلاقیت میکشاند.
✅پس یکی از تمرینهای نویسندگی میتواند این باشد که روی خلاقیت خود کار کنید و مثلاً 101 کاربرد برای یک واژه بنویسید.
این واژه میتواند هر چیزی باشد. از روزنامه و لیوان گرفته تا سطل آشغال.
✅چند تمرین ساده است که کمک میکند بتوانید بنشینید و بدون بهانه برای نداشتن موضوع بنویسید:
چشمانتان را ببندید و به دوران کودکیتان فکر کنید. چیزی بدیع دربارۀ روز تعطیل خوبی که داشتهاید بنویسید.
مجلهای را باز کنید و اولین سطر داستان یا مقالهای را بخوانید و دربارهاش بنویسید. سعی کنید راجع به هر چیزی که از آن بدتان میآید بنویسید.
چیزی را زنده فرض کنید و از زبان آن بنویسید.
دربارۀ یکی از فامیلهایتان بنویسید.
🌿برای نوشتن باید کمی پررو بود.
نوشتن از بعضی احساسات انسانی که خودمان از آنها شرم داریم، کار سادهای نیست.
هنر خوب، هنری است که پشت آدم را بلرزاند. و پشت ما را همین تابوها و فکرهایی میلرزاند که از گفتنشان شرم داریم، و نمیدانیم با آنها چه کار کنیم.
🌿هنرمند، تلاش میکند به ما بفهماند که بعد از هر حادثهای، انسان جدیدی متولد میشود و نباید ترسید!
🌿تاثیر دانش و تخصص در نویسندگی
اگر معدن ذوق و استعداد نیز باشیم و سرشار از انگیزه و همت، ولی حرفی برای گفتن نداشته باشیم، مهارتی در نوشتن نخواهیم داشت.
اگر حرفی برای گفتن و نوشتن نباشد، از قلم و ذوق و تجربه چه کاری برمیآید؟ باید چنان بود که نتوان نگفت و ننوشت.
اگر نگاهی به فهرست نویسندگان بزرگ بیندازیم، درمییابیم که آنان همگی صاحبان دانش و اندیشه بودند. بازگویی آنچه دیگران بارها و بارها گفتهاند، کسی را «نویسنده» نمیکند. آری؛ هیچ کس یکسره و در همه آثارش تازه و نغز نمیگوید؛ اما باید درباره آنچه میگوییم، بسیار خوانده باشیم و بسیار اندیشیده باشیم تا از بند شنیدههای تکراری و دانستههای سطحی رهیده باشیم.
🌿هنر، اگر همچون پوسته نازک، گرد هسته معنا نپیچد، هنر نیست.
گروههای قدیمی شما را خریداریم...
از تاریخ ۲۰۲۳ به قبل با قیمت عالی😍
تعداد پیامها مهم نیست فقط تاریخچه پاک نشده باشه.
@Telm_aa0
🌱فقط با نوشتن نویسنده میشوید
ما را با این فکر گمراه کردهاند که نوشتن یک هنر است و تنها از دست معدود انسانهای مستعد و خوشاقبال برمیآید.
راستش این بهانهای بیش نیست، توجیهی برای افراد تنبل، بیحال و بیانگیزه.
اما واقعیت این است که کلید نویسندۀ بهتری شدن در مولدتر بودن نهفته است.
سادهتر بگوییم، کلید نویسندۀ بهتری شدن در خودِ نوشتن است.
✍🏻 آن هندلی
🌱با تندنویسی، آزادنویسی کنید
تندنویسی، گاهی نوشتن بیوقفه یا نوشتن آزاد نیز نامیده میشود.
همانطور که از نامش پیداست این روش حاکی از نوشتن پشت سر هم بدون توقف، دوباره خواندن و ارزیابی کردن است. این یکی از راههای عقب نشاندن منتقد درونی و آزادی عمل کامل دادن به الهامبخش درونی، برای بهرهبرداری از خلاقترین ایدههای شماست.
به خودتان اجازه دهید برخی مهملات و هر چه را که به ذهنتان میرسد، بنویسید. بعداً از کیفیت بعضی از بخشهای نوشتهتان متحیر خواهید شد.
✍🏻 هنریت کلاسر
هر آنچه به ذهن نمیآید را باید نوشت.
ما از درون خود بیخبر، دنیا بیخبر، ما هم بیخبر؛
با نوشتن، دنیا هم باخبر میشود، نه آن دنیا.
میتوان نوشت از دنیا، نه از آن دنیا.
دنیا فاصلهٔ بین دو گوش ماست.
دنیای درون را باید نوشت بیآنکه به ذهن آید. تا دنیا، دنیاست باید نوشت.
با نوشتن میتوان چندین دنیا داشت بیآنکه به کسی بربخورد.
با نوشتن میتوان دنیایی به بزرگی کهکشان راه شیری و یا به کوچکی مولکول داشت.
میتوان با نوشتن دنیا را آرام کرد، بهآرامی دریایی آبی، یا میتوان دنیا را به آتش کشید همانند آتشفشان.
دنیای من نوشتن است.
کارلوس فونتس نویسندۀ پرآواز مکزیکی، دربارۀ تأثیرپذیری نویسندهها از همدیگر گفتۀ معروفی دارد: «داستان هیچوقت یتیم نبوده است.»
نویسندگان کمابیش تحت تأثیر آثار یکدیگرند. تنها نویسندگان نابغه از این امر مستثنا هستند و کمتر از کسی تأثیر میگیرند.
تحول و تکامل آثار نتیجۀ درک صحیح از تأثیرپذیری از ویژگیهای آثار دیگران است و این تأثیرپذیری نهتنها ناپسند نیست بلکه هنرمند و نویسنده را از آن گریزی نیست.
مادر تِرِزا میگوید: "اگر صد کودک گرسنه هستند و فقط یکی را میتوانی سیر کنی یکی را سیر کن. نگران نود و نه کودکی که نمیتوانی سیر کنی نباش اگر نگران آنها هم باشی هیچ کاری نمیتوانی بکنی. این کار را هم همین امروز بکن و الّا فردا همین کودک هم میمیرد". در متن کارتان به این کلام بیندیشید. آیا میتوانید هرچه را تجربه میکنید بنویسید؟ آیا میتوانید همهی داستانهایی را که در شما انتظار نوشته شدن میکشند بنویسید، یا همهی شعرهایتان را؟...
تمرکز کنید. توجهتان را به یک چیز اختصاص بدهید و همین مسیر را پیش بروید...
برخی نویسندههایمان مثل بعضی از کارگردانهایمان میگویند کتاب نمیخوانند و فیلم نمیبینند مبادا رویشان اثر بگذارد!
فرهنگ و هنر کارش اثرگذار بودن است، این «مبادا» را از کجا آوردهاید؟
بگذارید اثر بگذارد. بگذارید تأثیر بگذارد.
اگر از نقاشی دیگران، کتاب دیگران و فیلم دیگران تأثیر خوب بگیرید، عیبی دارد؟
اگر دریچهای به رویتان باز شود و دیدتان را باز کند و بعد راهی به شما نشان دهد که بعدها بشود راه خود شما، عیبی دارد؟
تأثیر پذیرفتن لزوما کپیبرداری نیست. تأثیر پذیرفتن یعنی دنیایتان بزرگتر شود، دیدتان بازتر شود...
از کتاب: آنچنان که بودیم