دانشکدهی مجازی محیطی برای یاریِ نومتفکران و بروز اندیشان تهیه و ارایهی پراهمیتترین پوشههای شنیداریِ فاخر و درسگفتارها و نیز نوشتارها، مقالات و جستارهای درخور تامل و نوآور به منزلهی معرفی و نمایاندن. 🔰 به عالمِ نامتناهیِ تفکر خوش آمدید.
#مرد_بی_فلسفه
رابرت موزیل
مترجم و راوی: رضا غفوری
🔰انبارستان @anbar100
✅ با نگاهی به آخرین فرصتها، لطفاً پیش از حذف این پست :
فوری وارد شوید.⤵️🏴🌊
سمینار روانکاو چیست ؟
استاد شهریار وقفی پور
درآمدی بر مفهوم ناخودآگاه فروید
✒️جُملگی روانکاوی
🕷/channel/ravn100
زندگی چشمهی لذت است.
اما آنجا که فرومایه، نیز آب مینوشد، چاهها همه زهرآگیناند.
چنین گفت زرتشت
🔰انبارستان @anbar100
درسگفتار پدیدارشناسی
دکتر محمدرضا ریختهگران
🔰انبارستان @anbar100
فردینان دو سوسور و میخائیل باختین دو چهرهٔ کلیدی در مطالعهٔ زبان و معنا هستند که هر یک تأثیر شگرفی بر اندیشهٔ معاصر گذاشتهاند. با وجود اشتراکشان در تمرکز بر زبان، نگاه آنها به چگونگی کارکرد آن تفاوتهای بنیادینی دارد.
سوسور، بنیانگذار زبانشناسی ساختارگرا، زبان را بهمثابه سیستمی منسجم و قاعدهمند میدید که میتوان آن را جدا از بافت اجتماعی و تاریخی تحلیل کرد. او میان «لانگ» (ساختار کلی زبان) و «پارول» (کاربرد فردی آن) تمایز قائل شد و نشانه را ترکیبی از «دال» (صورت مادی) و «مدلول» (مفهوم ذهنی) دانست که ارتباطی قراردادی بینشان برقرار است. به باور او، زبان نظامی خودبسنده است که باید بهصورت همزمانی و بدون توجه به سیر تحول آن بررسی شود. این نگاه، پایهٔ ساختارگرایی و نشانهشناسی مدرن شد و بر اندیشمندانی چون رولان بارت و کلود لوی استروس اثر گذاشت.
در مقابل، باختین زبان را پدیدهای زنده، چندلایه و سرشار از تضاد میدانست که همواره در تعامل با نیروهای اجتماعی شکل میگیرد. به جای سیستم انتزاعی، او بر «دیالوگ» تأکید میکرد: هر سخن پاسخی به سخنان پیشین است و معنای آن تنها در رابطه با دیگران معنا مییابد. مفاهیمی مانند «چندصدایی» (همزیستی صداهای مستقل در رمان)، «هتروگلوسیا» (تنوع گویشها و زبانهای درگیر در قدرت) و «کارناوالیسم» (برهم زدن سلسلهمراتب از راه طنز و بینظمی) نشان میدهند که زبان در نزد باختین عرصهٔ نبرد ایدئولوژیها و بازتابی از روابط نابرابر است. این دیدگاه بعدها به نظریههای پسامدرن و مطالعات فرهنگی راه یافت.
در یک نگاه کلی، سوسور به قواعد درونی زبان میپردازد، حال آنکه باختین زبان را در گفتمانهای متعارض و شرایط عینی جامعه جستجو میکند. اولی به ساختارها توجه دارد و دومی به کنشهای انسانی. این تقابل، چالشی اساسی در فهم ماهیت زبان و معنا ایجاد کرده که تا امروز نیز ادامه دارد.
🔰انبارستان @anbar100
درسگفتار
تحلیل گفتمان: سوسور و باختین
مصطفی مهر آیین
در چهار جلسه یکجا
کتاب «وقتی نیچه گریست» اثر اروین د. یالوم
شناسنامه کتاب
- عنوان اصلی: *When Nietzsche Wept*
نویسنده: اروین د. یالوم (روانپزشک و نویسندهٔ سرشناس آمریکایی)
ژانر: رمان فلسفی-روانشناختی / تلفیق تاریخ و تخیل
سال انتشار: ۱۹۹۲
محوریت: مواجههٔ خیالی میان فریدریش نیچه (فیلسوف) و یوزف بروئر (پزشک وینی) با محوریت درمانگری و فلسفه.
خلاصهٔ داستان
در وینِ قرن نوزدهم، لو سالومه (روشنفکر روسی و دوست نیچه) از دکتر بروئر میخواهد تا نیچه را که از افسردگی، اندیشههای خودکشی و سردردهای شدید رنج میبرد، درمان کند. بروئر که خود در بحران میانسالی و ازخودبیگانگی گرفتار است، پیشنهاد میکند تا با معاملهٔ درمانیِ دوطرفه، هم نیچه را درمان کند و هم تحت تأثیر فلسفهٔ او قرار گیرد.
روند درمان به گفتوگوهای ژرفی دربارهٔ رنج، عشق، ارادهٔ معطوف به قدرت، و معنای زندگی تبدیل میشود و مرزهای رابطهٔ درمانگر-بیمار را محک میزند.
مفاهیم کلیدی کتاب
۱. رنج به مثابه بخشی از رشد:
نیچه باور دارد رنج لازمهٔ تکامل است: «آنچه مرا نکشد، قویترم میکند.»
بروئر از طریق پذیرش رنجهای درونیاش به درک جدیدی از خود میرسد.
۲. ارادهٔ معطوف به قدرت:
نیچه قدرت را نه در سلطه بر دیگران، بلکه در تسلط بر خویشتن میداند.
۳. درمان اگزیستانسیال:
یالوم با تخصص رواندرمانی خود، نشان میدهد چگونه مواجهه با مرگ، آزادی و تنهایی میتواند درمانگر باشد.
۴. نقش تخیل در تغییر سرنوشت:
بروئر از طریق «تخیل فعال» (روشی که بعدها در روانکاوی استفاده شد) به بازسازی ذهن خود کمک میکند.
ویژگیهای سبکی کتاب
تلفیق واقعیت و تخیل: شخصیتهای واقعی مانند نیچه، بروئر و لو سالومه در بستر داستانی خیالی قرار میگیرند. دیالوگ محور بودن: گفتوگوهای فلسفی کتاب، مفاهیم پیچیده را به زبانی روایی و جذاب بیان میکنند.
تمرکز بر روانکاوی پیشافرویدی: بروئر به عنوان استاد فروید، از روشهای نوینی مانند هیپنوتیزم و گفتاردرمانی استفاده میکند.
«رهایی از رنج، نه با انکار آن، بلکه با پذیرش و تبدیل آن به نیروی خلاقانه ممکن است.»
کتاب بر این ایده تأکید دارد که درمان واقعی زمانی رخ میدهد که فرد مسئولیت زندگی خود را بپذیرد و از دامِ قربانی بودن رها شود.
✅ این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟
علاقه مندان به فلسفهٔ نیچه و روانشناسی اگزیستانسیال.
کسانی که به داستانهای تاریخی-فلسفی با شخصیتهای واقعی علاقه دارند.
درمانگران و روانشناسانی که میخواهند رابطهٔ درمانی را از نگاهی ادبی بررسی کنند.
مقایسه با سایر آثار یالوم
«درمان شوپنهاور»: تمرکز بر فلسفهٔ شوپنهاور و درمان افسردگی.
«خیره به خورشید»: بررسی ترس از مرگ و معنای زندگی. «مسئلهٔ اسپینوزا»: ترکیب فلسفه و روانشناسی با محوریت اسپینوزا.
«وقتی نیچه گریست» از نظر روایی و عمق فلسفی، یکی از خواندنیترین آثار یالوم محسوب میشود.
🔰انبارستان @anbar100
کتاب شنیداری
وقتی نیچه گریست
با صدای سپیده حبیب
محافظه کاری های آسیب زا
دکتر مهمان نوازان
🔰انبارستان @anbar100
کتاب شنیداری راه مارتین هایدگر
(The Heidegger Way)
اثر پاتریشیا آ. جانسون یک مقدمه جامع و قابل فهم برای اندیشههای مارتین هایدگر، فیلسوف آلمانی است. این کتاب به بررسی مفاهیم کلیدی مانند هستیشناسی، دازاین (Dasein)، زمانمندی، تکنولوژی، و حقیقت در فلسفه هایدگر میپردازد.
۱. تمرکز بر هستی (Being):
هایدگر معتقد بود که فلسفه غرب از زمان افلاطون و ارسطو، مسئله "هستی" (Sein) را فراموش کرده و به جای آن بر موجودات (beings) تمرکز کرده است. او در "هستی و زمان" (Sein und Zeit) به دنبال بازگشت به پرسش از معنای هستی است. هایدگر معتقد بود که تمام تاریخ فلسفه غرب، از افلاطون تا هوسرل، "فراموشی هستی" (Seinsvergessenheit) را تداوم بخشیدهاند. به جای پرسش از "هستی"، فیلسوفان فقط به مطالعه "موجودات" (Seiendes) پرداختهاند.
مثال ساده:
وقتی میگوییم "این میز است"، به ویژگیهای میز (رنگ، شکل، جنس) توجه میکنیم، اما از "هستی میز" (چرا اصلاً هست؟ معنای وجودش چیست؟) غافل میشویم.
هایدگر میخواهد به این "معنای وجود" برگردد.
🌍 ۲. دازاین (Dasein): انسان به مثابه "هستندهای که میپرسد"
هایدگر انسان را "دازاین" مینامد، یعنی موجودی که نه تنها وجود دارد، بلکه به وجود خود آگاه است و میپرسد: "من چه هستم؟ چرا هستم؟"
ویژگیهای دازاین:
بودن-در-جهان (In-der-Welt-sein):
انسان همیشه درگیر جهان است، نه به عنوان ناظری جدا، بلکه به عنوان جزئی از جهان.
مثال: وقتی با عجله به سر کار میروید، خیابان، ماشینها و حتی هوای سرد، بخشی از "جهان شما" هستند.
دغدغه (Sorge):
هایدگر میگوید دازاین همواره در حال مراقبت و نگرانی است (نه به معنای روانشناختی، بلکه به معنای درگیر بودن با جهان).
-
اصالت و غیراصالت:
غیراصالت: وقتی انسان تحت تأثیر "دیگران" (Das Man) قرار میگیرد و طبق عرف جامعه زندگی میکند.
-
اصالت: وقتی دازاین خودش را مییابد و مسئولیت وجودش را میپذیرد.
⏳ ۳. زمانمندی (Temporality)
هایدگر زمان را نه به شکل فیزیکی، بلکه به عنوان ساختار بنیادین وجود انسان میفهمد:
گذشته: ما همواره "پرتاب شده" (Geworfenheit) به جهانی هستیم که خودمان انتخاب نکردهایم (مثلاً خانواده، ملیت، تاریخ).
حال: درگیر "موقعیتها" هستیم و باید تصمیم بگیریم.
آینده: "پروژه" (Entwurf) ماست—همواره به سوی احتمالات پیش میرویم.
مرگ (Tod):
هایدگر مرگ را "امکان نهایی" میداند که به زندگی معنا میدهد. اصیل بودن یعنی پذیرفتن مرگ به عنوان بخشی از وجود.
⚙️ ۴. نقد تکنولوژی: گشتل (Gestell)
هایدگر در آثار متأخرش (مثل "پرسش از تکنولوژی") میگوید تکنولوژی مدرن، جهان را به "منبعی برای مصرف" تبدیل کرده است.
گشتل (Gestell):
یعنی "قراردادن همه چیز به عنوان ذخیرهای برای بهرهبرداری".
مثال: رودخانهای که زمانی مکانی مقدس بود، امروز فقط "منبع انرژی برقآبی" تلقی میشود.
راه حل؟ هنر و شعر:
هایدگر معتقد است هنر (مثلاً شعر هولدرلین) میتواند "حقیقت هستی" را دوباره آشکار کند.
🔰انبارستان @anbar100
پوشهی شنیداری 4:30
راه مارتین هایدگر
پاتریشیا آ.جانسون
زبان فارسی به تثبیت فرهنگ ایرانی در برابر فرهنگ عربی کمک کرد. حتی اگر با صحبتهای جلال خالقی مطلق، زبان شناس، ایرانشناس و شاهنامهپژوه کاملا موافق نباشیم، همچنان این نکته جای تأمل دارد که فارسی در ستیز با زبانهای دیگر نبوده و با مقاومت در برابر زبان عربی به استمرار وگسترش آنها کمک کرده است.
#فارس
استاد جلال خالقی
🔰انبارستان @anbar100
حقیقت همیشه حذف نمیشود، گاهی فقط در چارچوب تعریف نمیگنجد. این اپیزود نه روایت است، نه تحلیل؛ یک کالبدشکافی است: بر تن نهادهایی که نمیخواستند اشتباه کنند—و نمیتوانستند اصلاح شوند. وقتی حافظه رسمی روتوش میشود، آنچه باقی میماند نه تاریخ، که داستانِ مجاز است. چرنوبیل، تروتسکی، واتیکان، گِتا… نامها مهم نیستند، الگو تکراریست. سوال این نیست که چه شد—بلکه چرا همیشه همین میشود؟ اینجا، صداهایی را میشنویم که قرار نبود شنیده شوند. ااین پادکست برای آنهاییست که به حافظه رسمی مشکوکند، و با هر سکوت، دنبال صدایی پنهان میگردند. شاید اینبار، شنیدن کافی نباشد… باید شک کرد.
———————————————
اپیزود سوم با نام توهم نهاد مقدس منتشر شد .
پادکست Zoom in Zoom out را میتوانید از پلتفرم های اسپاتیفای و کست باکس و اپل پادکست دنبال کنید . در فصل دوم ، کتاب نکسوس هراری هر جمعه با اپیزود جدیدی بررسی میشه.
رادشیرازی
🔰انبارستان @anbar100
من ندا میر؛ شما را به شنیدن داستان آفرینش ایران باستاندرصورت تمایل می توانید
(نبرد اهریمن و اورمزد) دعوت
می کنم.
امیدوارم لذت ببرید و با انتشار این نسخه یاور ما در چرخه ی آگاهی باشید.
شـــــــــرح کــــلیات ســــــعدی
کتــــــاب بـــوســــــتـان
بــــاب سوم: در عشق و مستی و شور
🪶فایل چهل و ششم
🪶فایل چهل و هفتم
🪶فایل چهل و هشتم
🪶فایل چهل و نهم
🪶فایل پنجاهم
🪶فایل پنجاه و یکم
🪶فایل پنجاه و دوم
🪶فایل پنجاه و سوم
🪶فایل پنجاه و چهارم
🪶فایل پنجاه و پنجم
@SAADI_SHIRAZI_POEMS
رابرت موزیل و مرد بیفلسفه: آینهای در برابر جهان مدرن
رمان "مرد بیفلسفه" همچون تونلی عمیق به ذهن انسان معاصر است. موزیل در این اثر بینظیر، با قلمی تیز و نگاهی ژرف، هستیِ انسان مدرن را زیر ذرهبین میبرد. اولریش، شخصیت اصلی داستان، نه قهرمانی عملگرا که اندیشمندی سرگردان است - انسانی که در برزخ میان عقل و احساس معلق مانده است.
چند لایه اصلی اثر:
*جامعه در حال مرگ:*
تصویر امپراتوری اتریش-مجارستان (کاکانیای موزیل) استعارهای است از تمدنی کهن که نفسهای آخر را میکشد. موزیل با ظرافتی کمنظیر، فروپاشی آرام یک نظام را روایت میکند.
*انسان بیخاصیت:*
اولریش نماینده نسلی است که همه چیز را میبیند، اما به هیچ چیز باور ندارد. او همچون آینهای شفاف، تمام تضادهای دوران خود را بازمیتاباند.
*جستجوی ناممکن:*
رمان سراسر پر است از تلاشهای نافرجام برای یافتن "حقیقت نهایی". هر فصل گامی است به سوی پرسشی تازه، بدون رسیدن به پاسخی قطعی.
نثر موزیل:
سبک نوشتار او ترکیبی است منحصر به فرد از:
تحلیلهای فلسفی عمیق
توصیفهای روانکاوانه
طنزی تلخ و گزنده
تصاویر شاعرانه
چرا باید این کتاب را خواند؟
"مرد بیفلسفه" مانند تابلویی است که هرچه بیشتر به آن بنگرید، لایههای جدیدتری در آن مییابید. این اثر نه فقط روایتی تاریخی که کاوشی است در عمیقترین زوایای ذهن انسان مدرن. ترجمه روان رضا غفوری این متن پیچیده را برای خواننده فارسیزبان قابل دسترس کرده است.
خواندن این رمان سفری است پرمخاطره به درون خود و جهانمان - سفری که ارزش هر لحظهاش را دارد.
/channel/anbar100
🧠 نقد برهان از منظر الاهیات سنتی (دفاع ممکن از الاهیات کلاسیک)
تغییر در علت شرطی نیست، بلکه گاه وضعی است: در فلسفهی سنتی (مشّائی و الهیات آگوستینیـتوماسی)، خدا علتِ ابداعی جهان است، نه علت تبدیلی. مانند خورشید که علت نور است، ولی خودش تغییر نمیکند. علت بودن خدا «دائم» است، ولی معلول (جهان) «در زمان» متغیر است. اینجا تفاوت میان علت هستیبخش دائمی و علت متغیر مادی نادیده گرفته شده.
نسبت علیت خداوند، بیرون از زمان تلقی میشود: سنت الاهیاتی بر آن است که خداوند خارج از زمان و مکان است. تغییر، زمانی است، و اگر خدا بیرون از زمان است، نسبت او با جهان نمیتواند دستخوش تغییر زمانی شود.
خداوند منشأ تغییراست نه متغیّر: تفاوت است میان آنکه تغییر میکند و آنکه تغییر را پدید میآورد. مانند نویسندهای که رمانش تغییر میکند اما خودش ثابت است. یا مانند قانون جاذبه که حرکت سیارات را ممکن میکند اما خود قانون، ثابت است.
🔥 پاسخ به دفاع الاهیاتی: تقویت برهان بابادی
اگر خدا در بیرون از زمان است و خود تغییر نمیکند، چگونه میتواند علت چیزی در درون زمان و متغیر باشد؟
خود عمل آفریدن یا ارادهی پدیدآوردن، اگر «نسبت جدیدی» با موجودی حادث برقرار کند، بهنوعی مستلزم تغییری در نسبت است، حتی اگر ذات تغییر نکند.
اگر خدا همواره علت است و جهان همواره معلول، چرا آغاز زمانی برای جهان فرض میشود؟ (این به مشکل کلامیِ «خلقت از عدم» منجر میشود.)
🧪 جمعبندی نهایی:
برهان «ناکامل بودن خدا» در این متن، برهانی تحلیلی، دروندینی و چالشبرانگیز علیه الاهیات کلاسیک است. نقطهی قوت آن در استفاده از مبانی خود الاهیات سنتی برای نتیجهای متناقض است.
اما در برابر آن، الاهیات سنتی نیز با تمایزهای مفهومی (بین علت ایجادی و علت فاعلی، یا نسبت زمانی و وجودی) دفاعهایی ارائه کرده که همچنان در سنت فلسفی مدرسی، تداوم یافته است.
اگر بخواهیم این بحث را توسعه دهیم، میتوان به موضوعاتی مثل:
نظریهی خلق دائم (از نظر ابنسینا و ملاصدرا)
الهیات فرایندی (process theology) و تصویر متغیر از خدا
تمایز میان علیت ابداعی و علیت زمانی پرداخت که ابعاد فلسفی و کلامی عمیقتری به موضوع میدهند.
آیا دوست دارید نسخهای گسترشیافته از این بحث به صورت مقاله علمی/فلسفی تهیه شود؟
▪️دکتر علی واشقانی فراهانی _ فلسفه تعلیم و تربیت
🔰انبارستان @anbar100
📚📚📚
📎 مجموعهای از کانالهای علمی، فلسفی، سیاسی و هنری.
🔗 با انتخاب کلیدهای زیر به جمع ما بپیوندید.
📮 درخواست عضویت در تبادل
📥 @Tab_2024_ir
پوشه شنیداری
اراده به خردورزی
کتاب اراده به خردورزی نوشته دکتر علی صاحبی از آثار مهم در زمینه روانشناسی تصمیمگیری و تفکر نقادانه است. این کتاب به ما یاد میدهد چطور با موانع ذهنی مقابله کنیم و انتخابهای عاقلانه تری داشته باشیم.
دکتر صاحبی که از درمانگران شناخته شده در حوزه شناختی رفتاری است در این کتاب توضیح میدهد چرا گاهی باوجود دانستن مسیر درست باز هم کارهای اشتباه انجام میدهیم. او نشان میدهد چطور هیجانات و سوگیریهای ذهنی ما را از خردورزی دور میکند و راهکارهای عملی برای غلبه بر این مشکلات ارائه میدهد.
یکی از نقاط قوت کتاب مثالهای ملموس و کاربردی آن است که به خواننده کمک میکند این اصول را در زندگی روزمره پیاده کند. مثلاً توضیح میدهد چطور ترس از تغییر یا تعصبات ناخودآگاه ما را از تصمیمهای منطقی بازمیدارد و راه برونرفت از این دامهای ذهنی چیست.
اگر احساس میکنید در تصمیمگیریهای مهم زندگی اغلب دچار تردید میشوید یا بعد از انتخابها پشیمانی به سراغتان میآید این کتاب میتواند کمکتان کند. دکتر صاحبی با ترکیب روانشناسی شناختی و فلسفه عملی نشان میدهد چطور همزمان هم منطقی فکر کنیم و هم مسئولیت انتخابهایمان را بپذیریم.
برای کسانی که به رشد شخصیتی و بهبود مهارتهای فکری علاقه دارند این کتاب منبع ارزشمندی است.
🔰انبارستان @anbar100
معرفی و بررسی جلد نخست کتاب «تاریخ فلسفه سیاسی» اثر لئو اشتراوس و جوزف کراپسی
علی مراد خانی
🔰انبارستان @anbar100
پدیدارشناسی به عنوان یکی از عمیقترین جریانهای فلسفی معاصر، مسیر تفکر غرب را دگرگون کرده است. این رویکرد که ابتدا توسط هوسرل صورتبندی شد، به تدریج شاخههای متعددی پیدا کرد و در حوزههای مختلف نفوذ یافت.
هوسرل با طرح مفهوم قصدیت، رابطه ذهن و جهان را به شیوهای نوین تبیین کرد. از نظر او هر آگاهی همواره معطوف به چیزی است و این جهتمندی، ساختار بنیادین تجربه را تشکیل میدهد. روش او مبتنی بر تعلیق پیشفرضها و بازگشت به خود چیزها بود، حرکتی که میخواست فلسفه را به علم دقیق تجربه تبدیل کند.
هایدگر این رویکرد را به سمت پرسش از هستی سوق داد. تحلیل او از دازاین به عنوان هستیای که همواره در جهان است، دریچههای جدیدی به روی فلسفه گشود. تأکید او بر مقدم بودن جهان زندگی بر نظریهپردازی، تأثیر گستردهای بر علوم انسانی گذاشت.
مرلوپونتی با تمرکز بر بدنمندی، بعد جدیدی به پدیدارشناسی افزود. از نظر او ادراک همواره از طریق بدن صورت میگیرد و این بدن صرفاً ابژهای در میان ابژههای دیگر نیست، بلکه واسطهای است که جهان از طریق آن برای ما معنا مییابد.
سارتر و لویناس هر کدام به شیوهای متفاوت این سنت را ادامه دادند. سارتر با ترکیب پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم به تحلیل آزادی انسان پرداخت، در حالی که لویناس اخلاق را در کانون توجه قرار داد و دیگری را به عنوان امر مطلق مطرح کرد.
امروزه پدیدارشناسی در حوزههای مختلفی از فلسفه ذهن تا مطالعات هنر و حتی تحقیقات علمی کاربرد یافته است. در علوم شناختی، برخی پژوهشگران از روشهای پدیدارشناختی برای مطالعه آگاهی استفاده میکنند. در رواندرمانی، رویکردهای اگزیستانسیال بر تحلیل تجربه زیسته تأکید دارند. در مطالعات شهری، پدیدارشناسی فضای زندگی روزمره را بررسی میکند.
چالشهای پیش روی این رویکرد نیز قابل توجه است. پرسش از امکان دستیابی به توصیف ناب تجربه، رابطه سوژه و ابژه، و جایگاه تفسیر در فرایند فهم، از جمله مباحثی است که همچنان مورد بحث است. همچنین نقدهای پسامدرن به سوژه خودبنیاد، پدیدارشناسی کلاسیک را به بازاندیشی واداشته است.
توسعههای اخیر این حوزه شامل گرایشهایی مانند پدیدارشناسی فمینیستی است که به تجربههای خاص زنان میپردازد، یا پدیدارشناسی میانفرهنگی که به تفاوتهای تجربه در بسترهای فرهنگی مختلف توجه دارد. این تحولات نشان میدهد که پدیدارشناسی همچنان ظرفیت بالایی برای نوآوری و پاسخگویی به مسائل جدید دارد.
خاستگاه و تحول تاریخی
این جریان با هوسرل در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل گرفت. هوسرل که ابتدا در ریاضیات تحصیل کرده بود، تحت تأثیر فرانتس برنتانو و روانشناسی توصیفی او قرار گرفت. واژه "پدیدارشناسی" پیش از او نیز استفاده میشد، اما هوسرل آن را به روشی نظاممند و فلسفی تبدیل کرد. پس از او، شاگردان و منتقدانش هر کدام این روش را به سمتی بردند. هایدگر آن را از حیطه آگاهی صرف خارج کرد و به هستیشناسی پیوند زد. مرلوپونتی بر بعد جسمانی تجربه تأکید کرد و سارتر آن را با اگزیستانسیالیسم ترکیب نمود.
روش پدیدارشناختی
مهمترین ویژگی پدیدارشناسی روش خاص آن است که شامل چند مرحله کلیدی میشود:
۱. فرونهادن یا اپوخه: به معنای تعلیق همه پیشفرضها و باورهای پیشین درباره جهان
۲. کاهش پدیدارشناختی: تمرکز صرف بر خود تجربه، فارغ از مسائل متافیزیکی
۳. توصیف دقیق: ثبت جزئیات تجربه آنگونه که در آگاهی ظاهر میشود
۴. کشف ساختارهای ضروری: شناسایی الگوهای ثابت در تجربههای مختلف
انواع پدیدارشناسی
۱. پدیدارشناسی استعلایی (هوسرل): تمرکز بر ساختارهای آگاهی محض
۲. پدیدارشناسی هستیشناختی (هایدگر): بررسی نحوه ظهور هستی در تجربه
۳. پدیدارشناسی اگزیستانسیال (سارتر): تأکید بر آزادی و انتخاب انسان
۴. پدیدارشناسی اخلاقی (لویناس): اولویت رابطه اخلاقی با دیگری
کاربردهای معاصر
در رواندرمانی: روشهایی مثل درمان اگزیستانسیال از این رویکرد استفاده میکنند.
در علوم شناختی: برخی نظریهپردازان به دنبال ترکیب پدیدارشناسی با علوم اعصاب هستند.
در مطالعات هنر: برای تحلیل تجربه زیباییشناختی به کار میرود.
در فناوری: در طراحی رابطهای کاربری بر اساس تجربه زیسته کاربران.
/channel/anbar100
بیرانوند: دانشجوی دکتری فیزیولوژی دانشگاه آزاد خرمآباد هستم!
▪️فاجعهای در دانشگاه آزاد
▪️البته باید حملهی زیرکانه او به افراد تحصیل کرده با استعداد تحصیلی را در نظر گرفت گویی او با این حرفا قصد تخریب دارد.
ولی نمیتوان عوامل دست اندرکار دانشگاه ازاد را از این جرم مبرا دانست.
🔰انبارستان @anbar100
والپولا راهولا
آنچه بودا آموخت
سفری به ژرفای فلسفه بودا
#آوای_فلسفه
🔰انبارستان @anbar100
محافظهکاری روانشناختی به عنوان یک سازه پیچیده، ریشه در تعامل عوامل شناختی، هیجانی و اجتماعی دارد. برای درک جامع این پدیده، باید ابعاد مختلف آن را عمیقاً بررسی کنیم:
ابعاد شناختی محافظهکاری شامل:
سفتی شناختی که منجر به حفظ الگوهای فکری موجود و مقاومت در برابر بازسازی شناختی میشود
سوگیری تأییدی که گرایش به جستجوی اطلاعات همسو با باورهای موجود را نشان میدهد
تحمل پایین ابهام که پردازش موقعیتهای پیچیده را دشوار میسازد
سبک ارزیابی محتاطانه که به تحلیل افراطی خطرات بالقوه میپردازد
▪️در بعد هیجانی:
حساسیت به تهدید موجب واکنش شدید به محرکهای تهدیدآمیز میشود
اجتناب از ریسک هیجانی تمایل به حفظ وضعیت هیجانی آشنا را نشان میدهد
وابستگی به امنیت عاطفی نیاز به ثبات در روابط و محیط را برجسته میکند
◾️عوامل رشدی و شخصیتی مؤثر شامل:
ارتباط با سبکهای دلبستگی خاص
گرایش به سطوح متعارف قضاوت اخلاقی
همبستگی با وجدانگرایی بالا و گشودگی پایین در مدل پنج عاملی
▪️کارکردهای محافظهکاری:
سودمندیها:
ایجاد ثبات اجتماعی
حفظ دانش و سنتهای تجربهشده
کاهش اضطراب ناشی از تغییرات سریع
محدودیتها:
مقاومت در برابر پیشرفتهای ضروری
کاهش انعطافپذیری در مواجهه با بحرانها
امکان تقویت پیشداوریها و تبعیضها
▪️دیدگاههای نظری شامل:
روانشناسی تکاملی که آن را مکانیسم بقا میداند
عصبروانشناسی که بر نقش مدارهای ترس تأکید دارد
روانشناسی اجتماعی که تأثیر هنجارهای گروهی را بررسی میکند
▪️پیامدهای بالینی:
ارتباط با اختلالات اضطرابی در اشکال افراطی
تأثیر در مقاومت درمانی
نقش در سازگاری با بحرانهای زندگی
این تحلیل نشان میدهد محافظهکاری روانشناختی ویژگی چندبعدی است که بسته به زمینه و شدت، میتواند هم کارکردهای انطباقی و هم محدودیتهایی ایجاد کند. درک این پیچیدگی برای مداخلات روانشناختی و تحولات اجتماعی ضروری است.
/channel/anbar100
🏛اژدها
ترسنده گذر کنید بر خرقۀ شیخ
در خویش نهفته جانور خرقۀ شیخ
من پیکر اژدها دو جا دیدم و بس:
در قالب افسانه و در خرقۀ شیخ
دکتر جلال خالقی مطلق
@shahnamehferdowsiii
آیا مجرمین یا افراد ضد اجتماعی چهره خاصی دارند؟ آیا میتوان افراد مجرم را از روی چهره شناسایی کرد؟
دکتر آذرخش مکری
🔰انبارستان @anbar100
در آغاز، آتش بود و صدایی که گفت: «روزی روزگاری…» — و جهان از دل روایت زاده شد. امروز، همان صدا در هیاهوی فرمها و پروندهها پنهان شده. اما اگر هنوز رد آن افسانهی نخستین را جستوجو میکنی، جایی هست که اسطوره و بایگانی به هم میرسند. آنجا که معنا دوباره متولد میشود… شاید در این قسمت، پژواک آن صدا را بشنوی.
پادکست Zoom in Zoom out را میتوانید از پلتفرم های اسپاتیفای و کست باکس و اپل پادکست گوش کنید.
در فصل دوم کتاب نکسوس هراری هر جمعه با اپیزود جدیدی بررسی میشه.
رادشیرازی
🔰انبارستان @anbar100
" فوتبال،معنایی بزرگ در برکه ی کوچک بی معنایی"
پله معتقد است: فوتبال، بازی زیبایی است که جنگ ها را آغاز می کند و به پایان می رساند و بسیاری از دیکتاتوری ها را در قدرت نگه داشته است.
میشائیل پلاتینی چنین اظهار می کند که: نوع بازی هر تیم فوتبال، نمایش دهنده ی سبک زندگی و فرهنگ هر جامعه می باشد.
فوتبال،دارای اشاعه ای شگرف و نیروی وصف ناپذیر می باشد که قادر است بر ساحت های گوناگون و ابعاد متعدد جامعه اثر بخش باشد.
قهرمانی جام جهانی۱۹۷۰م برزیل به حکومت وقت کمک کرد تا چند سال دیگر بر راس قدرت بماند.
دو قهرمانی متوالی ایتالیا در جام های جهانی(۱۹۳۴-۱۹۳۸م) با مربیگری ویتوریو پوتزو در زمان استقرار حکومت فاشیستی بنیتو موسولینی، به این نظام خودکامه و توتالیتر یاری رساند تا در اتمسفر جامعه جهانی رنگ و بویی دیگر به خود ببیند.
پیام مهم موسولینی به بازیکنان و سرمربی تیم ایتالیا پیش از فینال جام جهانی۱۹۳۸م فرانسه(میان ایتالیا و مجارستان)
نشان دهنده میزان اهمیت برد و فوتبال برای دوچه ایتالیایی ها بود[یا ببرید یا بمیرید:win or die]
حضور پله توانست به مدت یک روز نبرد بین نیجریه و بیافرا را متوقف کند.
سر شیر و خامه این تلفیق و تیکی تاکای میان فوتبال و زندگی راستین و واقعی را می توان در قصه دست خدای مارادونا در جام جهانی۱۹۸۶م مکزیک در مقابل انگلستان دید؛ جایی که تنها۴سال از پایان جنگ فالکلند میان آرژانتین و انگلستانِ مارگات تاچرگذشته بود.
الهه فوتبال(مارادونای افسانه ای)
در مصاحبه پایان بازی، زیبا تر از دست خدا و چشم نواز تر از گل قرن چنین بیان داشت که:
ما انگلستان را شکست نداده بلکه از آنان انتقام گرفتیم.
از هلموت کلوپ فلایش(طرفدار هرتابرلین) که پس از نصب دیوار برلین در سال۱۹۶۱م، ۲۸سال انتظار تماشای بازی تیم محبوب خود را کشید تا هواداران اولترای سنتی پروتستان رنجرز و کاتولیک سلتیک در دربی گلاسکوی اسکاتلند
تا خشم تیفوسی های الرجا و الوداد در کازابلانکای مراکش
خشم فرو خورده ی هوادار بارسلونا جهت سر دادن فریاد آرمان استقلال طلبی کاتالانی ها تا شادی میلیون ها هلندی پس از پیروزی در نیمه نهایی جام ملت های اروپای۱۹۸۸ برابر آلمان و شادی میلیون ها نفر از آنان در خیابان ها و....
فوتبال قادر است تا معجونی را همراه با احساسات و عواطف گوناگون چون خشم،امید،اشک،بغض،شور و اشتیاق و..... فراهم سازد.
فوتبال،قدرتی جهانی و زبانی بین المللی را در خود می بیند که می تواند آزادی مفقود شده جوامع آمریکای جنوبی و آفریقا و خاور میانه را در جهان با صدای بلند فریاد بزند.
فوتبال، معنایی بزرگ در زندگی آلبر کامو فرانسوی(برنده جایزه نوبل ادبیات) و وسیله ای برای بیرون آمدن دیگو آرماندو مارادونا از دل فقر بوینس آیرس شد تا بتواند دو بار رکورد نقل و انتقالات تاریخ فوتبال را بشکند.
سعید میرزاوند✏️
/channel/anbar100