چرا باید نارضایتی جامعه را جدی بگیریم؟
آیا پیام انتخابات اخیر شنیده شد؟ یا مثل خیلی از اتفاقات دیگر به فراموشی سپرده شد؟
خودمان را عقل کل و دیگران را بیسواد و نفهم تلقی نکنیم. به صحبتها و نظرات مخالفان خود احترام بگذاریم/
علیحسین رضایان قیهباشی (استاد دانشگاه تهران)
انتخابات اخیر حاوی پیامهای بسیار زیادی بود؛ البته برای کسانی که گوش شنوا و چشم بینا داشته و نگران یکپارچگی و تمامیت ارضی این مرز و بوم بوده و هستند. بنابراین نمیتوانند بیتفاوت از کنار این پیامها و صداهای بیصدایان عبور کرده و آن را پشت گوش بیندازند، بلکه با وسواس پیام اکثریت خاموش جامعه را دریافت کرده و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و خوب است یک بار دیگر به کارگزاران و تصمیمگیران جامعه منعکس شود تا برای برونرفت از آن چارهاندیشی کنند.
عدم مشارکت ۶۰ درصد در مرحله اول انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم در ۴۶ سال گذشته جمهوری اسلامی ایران بیسابقه بود. با اینکه در دور دوم انتخابات مشارکت ۱۰ درصد افزایش پیدا کرد، ولی این افزایش نه به خاطر آشتی با سیستم یا امیدواری به آینده بهتر، بلکه ترس از بدترشدن اوضاع و محرومشدن از یک زندگی اولیه بود. بنابراین افزایش آرای ۱۰درصدی مرحله دوم یک رأی سلبی بود و نه یک رأی ایجابی.
آنچه باعث شد این مرقومه را بنویسم، صحبتها و درددلهای جوانان، زنان و مردانی بود که در انتخابات گذشته تلاش میکردم با دلیل و منطق، با خواهش و تمنا، با ترغیب و تطمیع، با آوردن مثالهای تاریخی و حساسیت موضوع و چندین دلیل دیگر، متقاعدشان کنم تا بیایند رأی دهند؛ البته در برخی از جاها موفق نشدم متقاعد کنم. اینکه چرا؟ در ادامه به صورت خلاصه بیان میکنم.
فهم و استنباط خودم بهعنوان یک معلم دانشگاهی از نظرات افراد مختلف جامعه نگرانکننده بود و میتواند خطرناک هم باشد البته اگر بهموقع به آنها توجه و چارهجویی نشود. احساس کردم اگر حرفهایی را که شنیدم به صورت مکتوب اعلام نکنم، به کشورم و شغلم خیانت کردهام؛ چون باور دارم باید دردها را صادقانه و شفاف گفت تا درمان پیدا شود.
اکثر تحریمکنندگان و منفعلان درست یا غلط میدانند چه چیزی را نمیخواهند، ولی متأسفانه نمیدانند چه چیزی را میخواهند؛ برخی از اینها مخالف وضع موجودند! ولی اینکه چه سیستمی سر کار بیاید؟ کارگزاران حکومت را از کجا بیاورند؟ قوانین و مقررات را چه کسی بنویسد؟ و چه تضمینی برای اجرای تعهدات آنها خواهد بود؟ جواب قانعکننده و منطقی ندارند و این پاسخ و ادله که هرکسی باشد از اینها بهتر خواهد بود، لرزه بر وجود هر آدم عاقلی میاندازد و به فکر عمیق توأم با ترس وامیدارد.
بنابراین وظیفه ما کنشگران مرزی را بیش از پیش ارزشمند و سنگین میکند که برای افزایش آگاهی عمومی جامعه و نصیحت کارگزاران نظام بیشتر تلاش کنیم و با راهاندازی دعواهای حیدری و نعمتی و تخریب هم با زدن انگهای مختلف به منظور از راه به درکردن رقیب برای دستیابی به قدرت، جامعه را بیشتر از این نسبت به خودمان و حکومت بدبین و بیاعتماد نکنیم تا به قول خودشان نگویند دست همه ما در یک کاسه است! همه میدانیم اغلب دعواهای ما برای کسب قدرت است و نه برای خدا یا خدمت به خلق خدا.
اینکه چرا و چگونه به این نقطه رسیدیم؟ و چرا این نقطه میتواند خطرناک باشد و چرا عقلای کشور هرچه سریعتر باید چارهاندیشی کنند؟ به خاطر این است که نگران آینده خود و کشورمان بوده و هستیم و هر آدم عاقلی برای هر مخاطره یا نگرانیای حتما باید تأمل کند و از دیگران مشورت بگیرد، آیندهنگری و پیشبینی کند تا راهحلهای منطقی و کمهزینه برای رفع نگرانی پیدا کند؛ چراکه از قدیم هم گفتهاند دفع خطر احتمالی عقلا واجب است. ازاینرو برخی از دلایلی که به نظر اینجانب مهم هستند، عبارتاند از:
ادامه در:
https://modaresinpress.ir/review/4838/
/channel/anjomanemodaresin
یک مویز و چهل قلندر!
حسن دادخواه (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
با علم و آگاهی بر سخت و دشوار بودن اداره داخلی کشور در شرایط کمبود منابع و ناراضی بودن عموم مردم از گذران سخت زندگی و تامین معاش و معیشت، تمایل دسته ای از شهروندان خاص به عهدهداری مسئولیتهای اجرایی و مدیریتی تا حدودی جای شگفتی دارد و البته میتواند نشانهای از ایثار و فداکاری آنان با هدف قربانی کردن خویش برای سازندگی و اصلاح و بهبودی وضع مردم و کشور باشد؟
فراهم نبودن زیر ساختهای نرم ابزاری در سیستم مدیریت شامل آماده نبودن بسترهای اعمال یک مدیریت پیشرفته و روان، نبودن افراد آماده و مهیا در سازمان برای نقش آفرینی، نبودن قوانین یا کثرت قوانین دست و پا گیر و...متاسفانه اعمال مدیریت سودمند را در کشور با مشکل روبرو ساخته است، با این وجود شوق و اشتیاق به عهده داری پست اجرایی با هدف مفید و موثری بودن در بهبودی کیفیت زیست مردم ایران و استان ها، البته جای سپاس و قدردانی دارد!
رقابت ها و پیشیگیری شهروندان خاص برای حضور در رده های مدیریتی دستگاه های اجرایی و سیستم دولتی، همانطور که می تواند امیدبخش و نشانه زنده بودن نبض جامعه باشد، می تواند نشانه ای از به محاق رفتن بخش خصوصی و دشواری مضاعف در این بخش باشد، زیرا بخش خصوصی علی القاعده باید ظرفیت لازم و گسترده ای دارا باشد تا شهروندان خاص و علاقمند به نقش آفرینی، در آن جای گیرند!
با توجه به نیاز بخش های خصوصی و غیر دولتی به توانایی های ویژه برای رونق بخشیدن به سازمان، به نظر می آید که دستگاه های دولتی، مأمن و جای خوبی برای بهره جویی مدیران کمتوان، از بودجه های دولتی و آماده است!
راه اندازی شرکت ها و موسسات خصوصی و غیر دولتی در استان های محروم که دستگاه های دولتی توان کار موثر ندارند، می تواند هم ظرفیت جدید برای گنجاندن مدیران مشتاق به خدمت گذاری را فراهم کند و هم به دولت در زمینه سرمایه گذاری کمک شایان نماید و مناطق محروم را از توسعه متوازن با کشور برخوردار کند و بی گمان، رقابت های ناسالم و خنثی کننده نیز در این مناطق کاهش می یابد!
استان خوزستان، افزون بر برخورداری از ادارات متعارف دولتی از وجود صنایع ملی دولتی و خصولتی نیز برخوردار است که با تکیه بر منابع داخلی، شیرینی و لذت مدیریتی را در دهان و کام شهروندان خاص و مشتاق عهده داری مسئولیت، دو صد چندان نموده است ولی این امکان، نه تنها نتوانسته چهره خوزستان را متحول کند بلکه افزون بر مصائب زیست محیطی منشأ اختلاف میان نخبگان گردیده است!
از سوی دیگر، نبودن یا ناکافی بودن یا فقر کانون ها و مراکز هنری و فرهنگی و فکری و علمی موجود در خوزستان، موجب کاهش سطح عمومی فرهیختگی و کاهش عددی فرهیختگان و جلوگیری از رسوخ بالندگی در بدنه جامعه شده است و این مهم، بر میزان هم افزایی و همگرایی میان نخبگان و بدنه نیروها وکنشگران تاثیر گذاشته است!
نبودن یا کاهش اعتماد درونی میان فرهیختگان و نخبگان خوزستان، خود به خود بحث فرساینده لزوم بومی یا غیر بودن مدیران را پیش کشیده است و هر بار با تغییر دولت ها، انرژی ویژه از بدنه کنشگران اجتماعی و سیاسی خوزستان را هدر داده است!
از سوی دیگر، نبودن ارتباط همیشگی و ژرف میان دستگاه ها و مدیران عالی با بدنه جامعه که خود نقص و کاستی رسانه ملی در استان را نشان می دهد و نبودن کارشناسان شایسته در ادارات روابط عمومی دستگاه ها و نیز نبودن رسانه های مستقل در استان، موجب قطع ارتباط میان مدیران عالی با بدنه جامعه و بی خبری مردم از عملکردها و گسترش بدگمانی مردم نسبت به مدیران عالی اجرایی شده است!
نبودن حلقه وصل و پیوند میان مردم و مدیران دولتی، دخالت های افراد پراکنده و غیر سازمانی در مدیریت های دولتی و....در گذر زمان موجب عقب ماندگی استان خوزستان در همه زمینه ها گردیده است و این مهم نیازمند رسیدگی و پایش و درمان است!
/channel/anjomanemodaresin
ارادهای چونان دستان ِ قوی!
علی ملکپور (جامعهشناس)
✅ صید طلای پاراالمپیک بدون داشتن ۲ دست!
مت استوتزمن، ورزشکار پاراتیراندازی با کمان آمریکا رقیب چینیاش را شکست داد و به مدال طلای پاراالمپیک پاریس ۲۰۲۴ دست یافت.
انسان موجودی خلاق و مبتکر تا مرزهای بینهایت است.
ازین واقعه شگفتیساز دو نتیجه انسانی و اخلاقی میتوان گرفت:
الف- در مقیاس فردی باید جناب استوتزمن را مربی امید و همت و خلاقیت خود بدانیم و به توانمندیهای انسانی خود دوباره ایمان آوریم.
ب- در مقیاس اجتماعی کرامت انسانی را ارج نهاده و باور کنیم که جامعه با مشارکت همه انسانها و به ویژه استعدادهای شگرف افراد دارای معلولیت بهتر اداره میشود.
دموکراسی تنها سیستم حکمرانی و مشارکت است که امکان ظهور استعدادهای انسانی را فراهم میآورد.
اگر کشور ما به شهروندان دارای معلولیت فرصت تشکلیابی و مشارکت هدفمند بدهد در آن صورت شاهد شکوفایی و ارزشآفرین آنان در همه عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی ، علمی و ورزشی خواهیم بود. تحقق این راهبرد البته به اراده و تلاش و مطالبهگردی مستمر افراد دارای معلولیت نیز بستگی دارد.
/channel/anjomanemodaresin
@alimalekpour1
«وقتی خودکامگی در چاه خویش گرفتار میشود»
مرضیه حاجی هاشمی
در جامعهشناسی سیاسی، فروپاشی ساختار سیاسی به زمانی اطلاق میشود که گسستی در نیروهای اصلی ساخت قدرت یا به عبارت دیگر از هم گسیختگی در هسته سخت قدرت رخ دهد. این فروپاشی در اصل نوعی خود ترمیمی سیستمی برای رسیدن به وضعیت پایدار است که پیش درآمدهایی نیز دارد. از اساسیترین آنها نشانههای پایدار و مستمر ناکارآمدی در بخشهای مختلف ساختار سیاسی و نارضایتیهای انباشت شده اقشار و گروههای مختلف است که پس از درک آن توسط بخشی از ساخت قدرت، مراحل ذهنی و عینی ریزش و فروپاشی آغاز میشود.
⬅️ اما ممکن است، سالها بگذرد تا هشدارهای جدی فروپاشی با توجه به نشانههای بیش از پیش آن، توسط متخصصان، کارشناسان و تحلیلگران اعلام شود و هسته سخت قدرت، اندکی به لحاظ کمی و کیفی به سمت انعطاف، تغییر وضعیت دهد تا با یاری گرفتن از کنشگران بیشتری، پیامدهای مرحله ذهنی ریزش و فروپاشی را کاهش دهد و مانع ورود به مرحله عینی شود، به این امید که شاید بخشی از اقشار به شدت ناراضی و ناامید از بهبود و اصلاح را جذب کند و برای مدتی ولو ناپایدار و کوتاه آنها را امیدوار نگه دارد.
⬅️ «تحقیقاتی که سعی کردهاند، ساختارهای سیاسی مستعد فروپاشی را تعریف کنند، بر این نکته بیشترین توافق را دارند که هرچه پایگاه قدرت یک حکومت، کوچکتر باشد، قدرت سیاسی آن کمتر و برای فروپاشی مستعدتر خواهد بود»؛ لذا هرچه هسته سخت قدرت کوچکتر و متصلبتر باشد، علیرغم اینکه به نظر میآید به دلیل امکان کمتر گسستگی، احتمال فروپاشی، کمتر و قدرت دولت بیشتر است؛ اما «بعد سیاسی قدرت حکومت به توانایی آن در گنجاندن نخبگان (هم فعلی و هم در حال ظهور) و گروههای محروم (بخشهای متوسط و پایین جامعه) درون نظام سیاسی بستگی دارد».
⬅️ یک مسئله بسیار مهم در اینجا وجود دارد که وقتی حکومتی به لحاظ وجود ساختار سیاسی فرد محور به مرحله هشدار فروپاشی رسید، آیا اقدام برای افزایش پایگاه قدرت و توسعه کمی و کیفی هسته قدرت برای جلوگیری از فروپاشی، موثر خواهد بود؟ پاسخ این است که طبق نظر «هانتینگتون» چنین ساخت قدرتی به دلیل «رشد پایین نهادهای سیاسی به ویژه احزاب از جذب گروههای جدید درون پایگاه قدرت ناتوان است».
⬅️ تمام تلاش چنین ساختارهای سیاسی میتواند، صرف بازگرداندن بخشی از نیروهای قدیمی سیاسی و کنشگران پیرامون آنها شود که زمانی از هسته سخت قدرت بیرون رانده شدهاند. به دلیل عدم امکان شبکه سازی نهادمند، توسط آنها در طول سالیان دراز و خانه نشین و منزوی بودن آنها و تحولات جدی اجتماعی، حضور مجدد آنها در پایگاه قدرت نیز نمیتواند، موجب جذب گروههای جدید و درک مطالبات آنها شود، به گونهای که با تمام توان خویش نیز قادر به ایجاد تحرک سیاسی- اجتماعی مؤثر در جامعه نخواهند بود و آنها همچنین تنها میتوانند، اقلیتی را نمایندگی کنند که بسیاری از این اقلیت نیز به طور مشروط و محدود حامی خواهند شد و این دقیقاً زمانی است که خودکامگی در چاه خودش گرفتار میشود.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
/channel/anjomanemodaresin
«در باب قیمت بنزین و انرژی»
علی امیری (دانشیار هوش مصنوعی دانشگاه زنجان، عضو شورای مرکزی انجمن مدرسین شعبه زنجان)
"رییس جمهور محترم فرمودند: هیچ منطقی وجود نداره بنزین رو با دلار آزاد بخریم با سوبسید به مردم بدیم"
۱- واقعیت این است که ارزان بودن انرژی در کشور باعث شده است مصرف بی رویه به یک عادت همیشگی در جامعه تبدیل شود. به عنوان مثال، ترافیک غیرقابل تحمل در شهرها (حتی شهرهای کوچک)، نورافشانی چشم آزار ساختمانها و باغها و ویلاها در مناطق مختلف کشور، باز بودن درب و پنجرهها در زمان روشن بودن سیستم گرمایشی، استفاده از آب شهری در استخرهای خصوصی و .... نمونههایی هستند که همه ما روزمره شاهد آن هستیم.
۲- ارزان بودن انرژی سبب شده است صنایعی در کشور رشد پیدا کنند که یارانه انرژی آنها بیشتر از هزینه های جاری (حقوق و دستمزد پرسنل و ...) آن مجموعه است و عملا اگر آن صنعت تعطیل شود و انرژی به قیمت واقعی فروخته شود مابه التفاوت قیمت می تواند حقوق پرسنلی آن مجموعه را پوشش دهد و این نوعی ایجاد رانت برای گروهی خاص در کشور بوده است. رشد قارچی صنایع فولاد و منگنز و مس (با تکنولوژی کوره های قوس الکتریکی و القایی) متعلق به سرمایهگذاران چینی در چندسال اخیر نمونه ای از این استعمار و پخش رانت است. عملا بخش عظیمی از ناترازی انرژی بویژه برق و گاز در سالهای اخیر ثمره گسترش چنین صنایع low tech بوده است.
۳- قاچاق سوخت و انرژی به روشهای مختلف یکی از آسیب های بزرگ به اقتصاد کشور است. طبق اخبار رسمی قاچاق سوخت سالانه ۵ میلیارد دلار به اقتصاد کشور آسیب می زند. با این پول می توان سالانه به یک میلیون نفر ماهیانه ۲۵ میلیون تومان حقوق داد.
۴- در مورد قیمت ماشین که اغلب مورد انتقاد قرار می گیرد، واقعیت اینست که کشورهای مختلف سیاستهای گوناگونی دارند. مثلا در کشوری مثل ترکیه قیمت ماشین تقریبا با ایران یکسان است، ولی در مقابل خدمات و سرویس های دولت (کیفیت جاده ها و ...) بی نظیر است.
۵- مشکل اصلی کشور ما این است که مردم ریالی حقوق می.گیرند و دلاری هزینه می.کنند و در این درآمد اسفناک و بسیار پایبن قشر حقوق بگیر، سوخت و انرژی بهانهای برای صاحبان رانت تبدیل شده است که اگر گران شود همه چیز بهم میخورد و در کشور معیشت مردم آسیب میبیند. بنظر میرسد اگر دولت بتواند در یک مسیر درستی درآمدها را به سطح کشورهای اطراف افزایش دهد در اینصورت انرژی نیز می تواند به قیمت شناور فروخته شود و در سایه آن بسیاری از معضلات درمان شود.
/channel/anjomanemodaresin
«موارد بسیار مهمتر از قیمت بنزین»
بهزاد روحی (مدرس دانشگاه و کارشناس مالی)
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر پزشکیان رییس جمهور محترم
با سلام و عرض ادب
احتراما درباره بنزین مصرفی مردم فرمودید که منطقی نیست با نرخ دلار آزاد بخریم و ارزان بدهیم.
در این باره مواردی را متذکر میشوم :
۱. تخفیف نفت و پتروشیمی و محصولات فرعی به چین سالانه بیش از ۱۲ میلیارد دلار است که همین یک قلم ؛ کسر بودجه دولت را جبران میسازد.
۲. صدا و سیما سالانه بیش از ۲۵۰ هزار میلیارد تومان تبلیعات انجام میدهد اما در بودجه سالانه دولت حداکثر سه درصد آن آورده میشود و ۹۷ درصد باقیمانده معلوم نیست به جیب چه کسانی میرود. این رقم میتواند حقوق بازنشستگان کشوری و لشکری را ماهانه ده میلیون تومان افزایش دهد و یا حقوق معلمان و پرستاران را دوبرابر کند .
۳. بخشی از فرآورده های نفت و گاز توسط نهادهایی فروخته شده و به نام نهادها به کام و جیب عدهای میرود که این رقم فقط در مازوت و گازوییل و نفت سفید و قیر حداقل سالانه ۶ و نیم میلیارد دلار است که این مبلغ میتواند مبلغ دریافتی یارانه بگیران و اشخاص تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد را دو برابر ساخته و بخشی از مشکلات طبقه محروم را حل کند.
۴. خودروهای ساخت داخل سالانه بیش از ۸۰ میلیارد دلار به اقتصاد ملی خسارت و هزینه؛ اعم از مصارف سوخت ؛ کشتارها و تصادفات و هزینه های اجتماعی ناشی از آن ؛ آلودگیها و هزینههای بیمارستانی؛ تحمیل میکند که فقط در سوخت مصرفی روزانه ۱۱۲ میلیون دلار و سالانه بیش از ۴۰ میلیارد دلار بیشتر از معیار مصرف میکنند که این رقم با ارز آزاد تقریبا برابر با بودجه دولت میباشد به بیان دیگر فقط همین مورد میتواند حقوق کارکنان دولت ، بازنشستگان ، طبقات یارانه بگیر و بودجه عمرانی و سازمانها را دوبرابر کند و از تنشهای اجتماعی و اعتراضات موجود بکاهد.
۵. سالانه حدود ۴ میلیارد دلار گاز و حدود ۳ میلیارد دلار برق صادر شده و پول آن دریافت نمیشود که اگر دریافت شود میتواند سالانه ۴ هزار کیلومتر راه آهن و یا ۳۰۰۰ کیلومتر آزادراه و یا ۲۰۰ کیلومتر مترو و یا ۳ فرودگاه بین المللی و یا ۶ بندر بزرگ را بسازد .
۶. سالانه به اندازه مصرف گاز ترکیه در فلرها گاز سوزی صورت میگیرد که مصرف آنها در پتروشیمی میتواند بیش از ۲۰ میلیون تن محصول پتروشیمی پر ارزش تولید و سالانه حداقل ۱۴ میلیارد دلار به درآمد دولت اضافه کند و بخش مهمی از زیرساختهای کشور ساخته و پرداخته شود.
/channel/anjomanemodaresin
☑️ جبهه اصلاحات تفکر بسیار روزآمد و ترقیخواهانهای دارد بهگونهای که هم معنویت را میخواهد، هم عدالت را میخواهد و هم رشد و توسعه را میخواهد/
☑️ در انتخابات ریاست جمهوری، جبهه اصلاحات خیلی مؤثر بود/
☑️ پزشکیان گفتمان دینی با تکیه بر نهجالبلاغه را زنده کرد/
☑️ ایشان گفتمان جدیدی را مطرح کردند و گفتمان دینی ما را با تکیه بر نهجالبلاغه زنده کردند. گفتمانی که متأسفانه با عملکرد نا مناسب بخشی از مسئولین و مدیران در کشور ضعیف شده بود./
☑️ برخی وقیحانه میگفتند شورای نگهبان فقط میخواست مشارکت را بالا ببرد، نمیخواست که پزشکیان رئیسجمهور بشود/
☑️ دست مخالفین کابینه پزشکیان در مجلس خالی بود/جبهه پایداری تلاش کرد وزرایی رای نیاورند که در کارنامه آنها اعمال درخشان حضور در جبهه و خدمت به مردم بود/
بهشتی سرشت در گفتگو با جماران: ما باید در جهان افتخار کنیم و سینهمان را جلو بدهیم که یک پزشک متخصص اعلا، با گفتمان دینی اصلاحطلبی، یعنی اصلاحطلبی دینی وارد صحنه شدند و از همه مهمتر اینکه در همین مدت کوتاه، کسانی که شناختی از ایشان نداشتند، به صداقت، تخصص، کارآمدی و راستگویی ایشان باور کردند. صداقت و راستگویی ایشان حرف اول را زد و اعتماد مردم را جلب کرد. این خیلی نکتهای مبارکی است که اتفاق افتاد و ما باید از آن استقبال کنیم.
شعارها و اهدافی که جناب دکتر پزشکیان مطرح میکردند نیز امر مهمی در جلب توجه مردم بود. ایشان گفتمان جدیدی را مطرح کردند و گفتمان دینی ما را با تکیه بر نهجالبلاغه زنده کردند. گفتمانی که متأسفانه با عملکرد نا مناسب بخشی از مسئولین و مدیران در کشور ضعیف شده بود و ما شاهد این مطلب بودیم که آن معنویت و عدالتپیشگی را که میخواستیم، همه ضعیف شده بود و جناب پزشکیان، این پزشک متخصص و مسلط بر متون دینی ما: قرآن و نهجالبلاغه، این گفتمان دینی را زنده کرد.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با دکتر محسن بهشتی سرشت در پی میآید:
علاقهمندیم ارزیابی کلی حضرتعالی را ابتدا درباره کابینه بشنویم.
من تصورم این است که رویداد بزرگی در تاریخ اتفاق افتاده است که بایستی ماهیت این رویداد را تفسیر کرده و از جوانب مختلف به آن پرداخت. ولی آنچه که فعلاً میتوان گفت این است که برای تحقق این رویداد بزرگ مقدماتی طی شد تا به امروز رسید. با قطعنظر از تفاسیر الهی و عنایت الهی، همین تفاسیر زمینی را هم اگر بخواهیم دنبال کنیم، بعد از آن حادثهای تلخی که برای رئیسجمهور فقید جناب آقای رئیسی اتفاق افتاد، با اینکه شرایط کشور هم به لحاظ روابط و شرایط خارجی و هم به لحاظ مسائل داخلی، شرایط خیلی سختی بود، اما این رویداد مهم بهخوبی محقق شد.
نباید فراموش کرد که این امر مهم در شرایطی خاصی اتفاق افتاد. از یک طرف، در داخل کشور دو سه ماه بیشتر نبود که از برگزاری و تشکیل مجلس دوازدهم گذشته بود. انتخابات این مجلس متأسفانه با شرکت بسیار کمرنگ مردم برگزار شد و این مجلس با حضور سرد مردم شکل گرفته بود. از طرف دیگر، حوادثی مهمی در جهان و بهخصوص پیرامون کشور ما رخداده بود که مهمترین آن، قضیه فلسطین و غزه بود. بههرحال، قدرتنماییهایی آمریکا و اذنابش در منطقه و تلاشی که صهیونیستها برای کشاندن ایران به میدان جنگ از خود نشان میدادند که تا امروز هم این سیاست را دنبال میکنند، شرایط خاصی را برای ایران بهوجود آورده بود.
همه این حوادث را که در نظر بگیرید، احساس میکنید که شرایط بسیار پیچیده و سختی بر کشور حاکم شده است و باید فکر اساسی کرد. رویداد مهم انتخابات ریاست جمهوری نیز در چنین شرایطی، موفقانه و با استقبال بهتر مردم نسبت به انتخابات مجلس برگزار شد.
جبهه اصلاحات خیلی مؤثر بود
جمعیت قابلتوجهی از ایران به سرنوشت ایران، به آینده ایران و به جوانانی که در این کشور در حال رشدند، دلبستهاند
به نظر شما عوامل بهتر شدن استقبال مردم از این انتخابات نسبت به انتخابات مجلس شورای اسلامی چه بوده است؟
به نظر من اینجا باید به چند عامل اشاره کنیم:
ادامه در:
https://modaresinpress.ir/university/4811/
/channel/anjomanemodaresin
«منزلت و کرامت انسانی»
حسین آقایی جنت مکان (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
۱. معرفی اسکندر مومنی به عنوان وزیر کشور دولت پزشکیان، چنان غافلگیرانه و اسنپی(snapp) بود که آقای پزشکیان را تا حد استیضاح وی توسط هواداران پیش برد، اما او مقاومت کرد و گفت اتفاقا این انتخاب خودم بود و ماحصل خروجی شورای راهبری نبود. نمی دانم شاید او از مافی ضمیر مومنی بهتر خبر داشت.
۲. گاهی اوقات کسانی که در نگاه نخست مورد انتظار نیستند اما در عمل خارج از انتطار عمل می کنند. فکر کنم اسکندر مومنی وزیر کشور هم از این آدمها باشد.
۳. دیروز وی اولویت نخستین دولتش را حفظ منزلت و کرامت اشخاص اعلام داشت، گمشده دهههای اخیر در عرصههای مختلف.
۴. منزلت و کرامت انسانها هنجاری دینی(قرانی)، اخلاقی و بين المللی است، اسناد بين المللي بسیاری بر تثبیت و ارتقا این جنبه وجودی بشر تاکید دارند که نام آوری آنها از حوصله این نوشتار موجز خارج است.
۵. به نظرم اسکندر مومنی خوب شروع کرده، آنچه ما میخواهیم چیزی جز حفظ منزلت و کرامت انسانی اشخاص نیست. کرامت انسانی چیز عجیب و غریبی نیست همین که شما هواپیمای خوب، قطار خوب و اتوبوس خوب به نحو مطلوب در اختیار داشته باشید، کرامتتان بیمه است. دیروز دکتر پزشکیان گفتند سرعت قطارهای ما بگونه ۱۰۰ سال پیش است این یعنی کرامت انسانی رعایت نشده است.
۶. کرامت انسانی مفهومی حقوقی است که در یک منظومه حکمرانی مطلوب معنا پیدا میکند. منزلت انسانی یعنی نوعی سبک زندگی مبتنی بر امکان لذت بردن از زیباییها است.
۷. دو پیشهاد به سردار مومنی دارم؛ نخست آنکه، عزل فرمانده فراجا را از مقام رهبری درخواست نمایند، دویم. با مشورت رئیس جمهور لایحه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب را از مجلس مسترد دارند. با این دو کار منزلت و کرامت انسانی(human dignity) جایگاه شایسته خود را پیدا خواهد کرد.
/channel/anjomanemodaresin
به نام خدا
دوست و برادر عزیز جناب آقای دکتر عبدالکریم حسین زاده
با سلام
از انتصاب شما بعنوان معاون رییسجمهور در امور توسعه روستایی و مناطق محروم بسیار خرسند شدم.
ضمن سپاس فراوان از رییس جمهور محبوب جناب آقای دکتر پزشکیان این مسئولیت را به شما و جامعه اهل سنت کشور تبریک میگویم و آن را بعنوان سرآغاز شکسته شدن تبعیض مذهبی در انتصاب مدیران کشوری به فال نیک میگیرم.
خداوند روح پدر شهیدتان را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید.
محمود صادقی
۵ شهریور ۱۴۰۳
/channel/anjomanemodaresin
پهنا، گستره و گوناگونی زیست انسانی!
حسن دادخواه (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
سخنان مقام رهبری در روز اربعین و در دیدار دانشجویان سوگوار با ایشان، گرچه با محور قراردادنِ راه و روش مبارزه و ایستادگی حضرت امام حسین(ع) در برابر ظلم و ستمی دوره حضرتش، ایراد گردید و از این رو، اشاراتی به حادثه تاریخی کربلا در سرزمین امروز عراق، در بر داشت ولی با این وجود، در بردارنده مفهوم و مقصود مهم و عمومی و دارای دیدگاه ارزشمند و قابل تامل و اندیشه در حوزه سبکها و روشهای زندگی در دوران گوناگون از حیات بشری و زندگانی محدود یکایک انسانها است!
خاستگاه و درونمایه سخنان مقام رهبری گر چه به مناسبت مذهبی و یا مناسک روز اربعین است ولی نتیجه برگرفته از آن حادثه و سوگواره، جنبه عام و عمومی و چتری فراگیر بر زیست مادی و دنیوی انسانی دارد!
مخاطبان سخنان رهبری، گر چه جوانان دانشجوی عزادار و حاضران در مراسم و آئین روز اربعین در حسینیه امام خمینی(ره) بود ولی بیانی گرانقدر و تا حدودی نو و تازه در ادبیات سیاسی و اجتماعی جامعه امروز ایران است!
درونمایه و لب و مغز سخنان رهبری، برگرفته از نوعی نگاه و خوانشی از حرکتِ تاریخ بشری و انسانی است و به گونه ای چکیده ای از عوامل پیشران و پیشبرنده روزگاران گذشته و حال در گستره جغرافیایی و پهنه فراخ تاریخ انسان است!
این گستره و پهنا، سرشار و پر از راهها و روشهای گوناگونی است که انسانِ مختار از میان همه آنها، یکی را متناسب با زمان و مکان و وضعیت خویش برمی گزیند!
همانطور که راه مقابله و خنثی کردن و ایستادگی در برابر ستم و ظلم، متعدد و متنوع است، مفهوم ستم و ظلم نیز از ریزی تا درشتی و از انواع مجازات کیفری و حقوقی برخوردار است.
ظلم و ستم در جهان انسانی از دیرباز و از زمان تشکیل کوچکترین واحد اجتماعی تاکنون رواج داشته و دارد. تضاد منافع، بهره کشی از دیگران، تجاوز به حقوق زیردستان و ضعیفان از گذشته های دور و به انواع گوناگون در تاریخ ثبت و ضبط شده است!
در تحولات زندگانی و زیست انسانی و با توسعه اندیشه حقوقی در جوامع پیشرفته روزگاران گذشته، انسان ها کوشیدند تا با وضع قوانین و وضع مجازات تا حدودی از ظلم و ستم انسان ها به یکدیگر جلوگیری کنند یا کاهش دهند!
افزون بر کوشش اندیشمندان، ادیان الهی نیز کوشیدند رسالت خود را بر ستم ستیزی و ظلم ستیزی متمرکز کنند! بسط و گسترش عدالت از رسالت پایه ای ادیان الهی بوده است!
امروزه دو اصطلاح ظلم و ستم، از مفهوم دینی و مذهبی خود، بیرون آمده و به واژگانی عام و عمومی تبدیل شده است زیرا جدای از ستم هایی که در تاریخ ادیان ثبت شده است، تاریخ عمومی و متعارف همه سرزمین ها و کشورهای امروزی، دربردارنده انواع ستم و تعدی های انسان ها نسبت به یکدیگر است!
از سوی دیگر، کنش های مثبت انسانی نیز دربردارنده نکات و نقاط مثبت و سازنده در تاریخ جهان است. به زبان دیگر، تاریخ بشری فقط با ظلم و ستم آمیخته نشده است بلکه کوشش دانشمندان، اندیشمندان و آموزگار و علمای دوران نیز تاریخ بشری را پر و سرشار از اندیشه ورزی و ترقی و پیشرفت و رفاه و سعادت بشری نموده است!
انسان امروزی و جوانان امروزی در جامعه ایرانی نیک دریافته است که روش ها و سبک های زندگانی، پهنه و گستره فراخ دارد و راه کم هزینه و مسالمت جویانه خویش را در میان آشوبی از ناپایداری ها، برگزیده است.
خوشبختانه امروزه، فرهنگ و اخلاق فرهنگی و رعایت حقوق و دوری از تعدی به جامعه و حقوق شهروندان، جایگاه بلندی در اندیشه جوانان جامعه ایرانی دارد و بازیافته است!
توصیه و پند و اندرزهای مقام رهبری خطاب به جوانان سوگوار و حاضران در آئین اربعین، در نظر اینجانب، به نوعی رهنمودی نوین به جوانان در شناساندن روش های متعدد برای زیست سالم و سودمند است!
/channel/anjomanemodaresin
وفاق، از اوین و اختر میگذرد نه فقط از بهارستان و پاستور
حسین وفاپور (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
اینکه چنین وفاقی میان سران کشور در مورد حمایت از دولت منتخب مردم ایجاد شده است را باید به فال نیک گرفت و امید داشت در آینده نیز سران کشور و نهادهای حاکمیت به جای طرح منازعات بیحاصل میان خود به دنبال حل مشکلات کشور و باز کردن گرههای چندین ساله از زندگی مردم باشند.
ولی اگر مقامات کشور، حقیقتا به دنبال وفاق در جامعه از هم گسیخته ما هستند، مسیر آن از زندان اوین و کوچه اختر میگذرد نه فقط از پاستور و بهارستان و گره کور آن به دست قوه قضائیه باز میشود.
خوشبختانه اینکه در افراطیترین مجلس در بین این چند دوره اخیر مجلس، کمترین اشارهای به قصه ساختگی و انحرافی فتنه نمیشود و دو نفر از وزرایی که نگاه متفاوتی به داستان ۸۸ داشتهاند، با حمایت مقامات بتوانند از سد رأی اعتماد مجلس به شدت انقلابی بگذرند، جای امیدواری را ایجاد کرده است که بخش عمده و عاقل حاکمیت خود را از این داستانهای خودساخته رها ساخته و به جای مشغول کردن اذهان مردم به این امور بیحاصل، به دنبال وفاق و همدلی میان بخشهای مختلف مردم و حل مشکلات ریشهای مردم باشند.
وفاق ملی واقعی بدون درنظر گرفتن نظرات آن ۶۰ درصدی که بر خلاف ما، از اصلاح این سیستم دل بریدند و حاضر به مشارکت در انتخابات نشدند، اتفاق نخواهد افتاد.
وفاق واقعی زمانی است که عرصه برای نقد جدی اشکالات بنیادین نظام، بدون ترس از داغ و درفش باز باشد و منتقدان سیاستها و سیاستورزان از محرومیت و زندان، نگرانی نداشته باشند.
وفاق واقعی در کشور، زمانی اتفاق میافتد که در اوین را بازگشایند و بیگناهانی همچون تاجزاده و مدنی و بسیاری دیگر از خبرنگاران و فعالین سیاسی که به صرف اظهار نظر بر خلاف بخشی از حاکمیت، مشغول گذراندن دروان حبس خود هستند و آنان که از ترس برخورد قهری نظام، مجبور به ترک وطن شدهاند به آغوش جامعه و خانواده خویش بازگردند.
وفاق واقعی زمانی اتفاق میافتد که حصر اختر گشوده شود و اجازه ارتباط با محصورین عزیز برای همگان فراهم شود.
اینکه سران قوا دور هم بنشینند و از وفاق سخن بگویند حرکت ارزشمندی است ولی وفاق واقعی زمانی است که همین سران قوا در جلوی منتقدان خود بنشینند و با دل و جان سخن ایشان را بشنوند و به آن عمل کنند.
حضرات باید بدانند تا وقتی مخالف خود را به رسمیت نشناسند و نظر او را محترم نشمارند، وفاق واقعی در کشور اتفاق نخواهد افتاد.
/channel/anjomanemodaresin
«الزامات وفاق ملی»
محسن صنیعی (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
خوشبختانه پس از دو ماه و نیم شور انتخاباتی، دولت دکتر پزشکیان به طور کامل، از مجلس شورای اسلامی، رای اعتماد گرفت و دولتی که دولت وفاق ملی، نام گرفته است، رسما زمام امور را به دست گرفت. پس از ۲۳ سال، این اولین دولتی است که رای کامل از مجلس گرفته است.
رای متوسط وزرا از مجلس ۲۳۷ رای بود که در ردیف بالاترین حد نصابها در دولتهای بعد از انقلاب است. این فرصت را باید به فال نیک گرفت و برای دولت دکتر پزشکیان، آرزوی موفقیت کرد. وفاق ملی، یک ضرورت در جامعه ایران بوده است و نباید اجازه میدادیم اختلافات بنیان برافکنی، مانع کشور ما از توسعه و پیشرفت و عقب ماندن از قدرتهای منطقه.ای میشد.
امروز شعار وفاق ملی را باید ارج نهاد. همان طور که دکتر میدری در نطق خود در مجلس شورای اسلامی بیان کردند مهمترین مشکل تاریخی در عدم توسعه مناسب کشور، نزاع میان نیروهای جامعه ایران و نزاع میان حاکمیت و جامعه ایران است. تجربه انقلاب مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت و همه تجربیات بعد از انقلاب، نشان میدهد که تا موقعی که منازعات داخلی وجود دارد، فرصتهای تاریخی که برای توسعه ایران، به دست میآید، به راحتی سوخته میشوند.
میتوان سخنهای فراوان در مورد ضرورت وفاق ملی گفت. این نوشتار را به الزامات وفاق ملی به اختصار، اختصاص میدهم:
۱- همه نیروها باید نیروهای دیگر را به رسمیت بشناسند. به کار بردن ادبیات حذف، شایسته نیروهایی که دل در گرو کشور دارند، نیست. حتی آنان که تن به مهاجرت داده اند، دل در گرو توسعه، رشد و آبادانی کشور دارند و ما نباید هیچ ایرانی را از صحنه سیاست کشور، حذف شده بدانیم.
۲- همه نیروها باید بدانند که هیچ نیرویی قابل حذف نیست. همه تلاشهایی که در چند دهه گذشته برای حذف نیروهای اصلاح طلب و سایر نیروها انجام شده است، نتیجه ای جز شکست نداشته است.
۳- وفاق حول چه چیزی؟ وفاق حول توسعه و رشد و آبادانی ایرانیان و با توجه به این که اراده همه ایرانیان، در فکر آبادانی ایران هستند، وفاق حول خواست و اراده مردم ایران. کشور ما امروز درگیر با بحرانهای مختلف از جمله تورم و رکود و بیکاری بالا، بهره وری پایین، ناترازیهای مختلف در حوزه گاز، انرژی، بانکی، مشکلات زیست محیطی و .... درگیر است. همه نیروهای جامعه باید با هم وفاق داشته باشند و برای آینده ایران، اندیشه کنند.
۴- همه نیروها، از آن چه مایه اختلاف بیشتر است، پرهیز کنند. باید اختلافات تاریخی را به گذشته سپرد و به آینده سپرد. انتخابات ۸۸، امروز به یک مسأله در تاریخ تبدیل شده است. هر کس نگاه خود را در مورد این انتخابات دارد و هیچ کس نمی تواند دیگری را متقاعد کند که نگاه دیگری صحیح است. اگر هر طرف میتوانست دیگری را متقاعد کرده بود، در ۱۵ سال گذشته، متقاعد شده بود. نباید اجازه دهیم که اختلافات تاریخی، کشور را از سرمایههای خود برای حرکت به سمت آینده محروم کند.
۵- باید سرمایه انسانی ارزشمندی را که در جامعه داریم بها بدهیم و این سرمایهها را به بهانههای مختلف، رد نکنیم. سرمایههایی را که به نام فتنه حذف میکنیم، بسیاری کسانی چون دکتر ظفرقندی هستند که پاکدستی، صداقت، تعهد، مردمداری، تدین، تشرع، ایثار، جانبازی و رشادت دوره جنگ و به علاوه تخصص و کارشناسی و دلسوزی و تعهد به ایران و ایرانیان او شناخته شده عام و خاص است.
۶- وفاق ملی را نباید وفاق میان جناحهای درون نظام بدانیم، بلکه باید باید چنان عمل کرد که همه ایرانیان خود را شریک در این فرآیند بدانند. باید بیش از ۵۰٪ ای که در انتخابات شرکت نکردند را هم در همه حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی مشارکت دهیم.
۷- وفاق ملی، باید سرلوحه همه نهادهای حکومت اعم از مجلس، قوه قضاییه، مجمع تشخیص مصلحت و شوراهای عالی مختلف باشد. باید همه نهادها، نمایندگی از همه گرایشها و اقوام و مذاهب کشور داشته باشند.
۸- میتوان با برگزاری کنگرههای ملی، همه نیروهای جامعه و نخبگان و خبرگان با گرایشهای مختلف را فراخواند و یک گفت و گوی ملی حول بحرانهای ایران، باز کرد. رسانهها و احزاب میتوانند، عرصه گفت و گوی ملی باشند.
به نقل از: همدلی
/channel/anjomanemodaresin
فراز و نشیبِ برپایی دولت جدید! ( بخش نهم)
اهداف مشترک با نظرات متضاد
حسن دادخواه (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
موج و اوج بی سابقه انتقاد و خرده گیری بر نخستین کنش های دولت جدید، به ویژه در انتصابات، نویدی خوشحال کننده برای جامعه استبداد زده ایران است که به هر حال در طی سال های اخیر، فرصت انتقاد از سویی و آستانه تحمل افراد، از سوی دیگر ترمیم شده است و در آینده بهتر خواهد شد!
نیک روشن است که منتقدان، نیازمند آموختن و فراگیری و تمرین برای آماده سازی اندیشه انتقادگری، انتقادگری منطقی، تفکر انتقادی و روشهای اثربخش برای انتقاد و گفت و گو هستند!
روحیه انتقادگری، نیازمند آمادگی دو سویه است، هم منتقد و هم طرف مقابل او باید با چیرگی بر اخلاق انتقادگری و پرهیز از قبولاندن و تحمیل دیدگاه خود بر دیگری، پرهیز از آلوده شدن سخن به توهین و تحقیر طرف مقابل، فرایند و جریان انتقادگری را سودمند و فایده رسان کنند!
شیوه و شکل و مدل انتقاد بر نخستین کنشهای دولت جدید و به ویژه در بحث انتصابات و انتقاد بر تک تک افراد منصوب شده و کنکاش بر سر تخصص، پیشینه، دیدگاه سیاسی، قدرت و توانایی اجرایی، موفقیت و ناکامی های پیشین هر یک، به خوبی نشان داد و آشکار ساخت که حتی دانشگاهیان و نخبگان در جامعه ایرانی، با اصول و پایه های ابتدایی در انتقاد گری و گفت و شنود انتقادی سودمند و اثر بخش، فاصله زیادی دارند!
در موارد بسیاری، انتقاد بر عملکرد پیشین مثلا ریاست یک سازمان کشوری، پای پدر او و فرزندان او، کنش های او در چهل سال پیش، مال و دارایی او، دانشگاه محل تحصیل، رشته تحصیلی، اشتراک لفظی در نام خانوادگی او، با جمله های نازیبا مورد بحث و گفت و گو قرار می گیرد!
گاهی گفت و شنودهای انتقادی با چند جمله کوتاه به پایان می رسد گویی که دو طرف، شکیبایی خود را از دست داده اند! گاهی همین گفت و شنود کوتاه، میان دو همکار دانشگاهی به استهزا و گوشه زنی به یکدیگر آمیخته می گردد!
بی گمان نباید همه افراد جامعه را مانند تولیدات یک کارخانه، شبیه به یکدیگر پنداشت. همه افراد جامعه از سرشت و طبعی متفاوت از دیگران برخوردار است و در فرایند گفت و شنود انتقادی، هر دو طرف، ضمن پرهیز از پند و اندرز طرف مقابل و دست و پا زدن برای قانع کردن او، تنها می بایستی کوشش نمایند تا با کلامی احترام آمیز دیدگاه خویش را به پاکیزگی بیان کنند! خشم و کینه و تحقیر طرف مقابل، ستیزه جویی و لذت بردن از تسلیم شده او از آفت ها و آسیب های گفت و گوی انتقادی است!
پرسش بزرگ و پایه ای اینجانب از همه منتقدانی که دلسوزانه به واکاوی افراد منصوب در دولت جدید، کنشگری نمودند این است که چرا جامعه فرهیختگان ایران با داشتن اهداف مشترک، از دیدگاه های کاملا متضاد در جزیی ترین مساله برخوردارند؟
چرا نظرات نخبگان و فرهیختگان در پیرامون انتخاب مثلا یک استاندار، صد در صد متفاوت و متخاصم است؟علت و دلیل این شکاف های عمیق حتی در کوچکترین موضوع چیست؟ تضاد و اشتراک منافع تا چه میزان بر دیدگاه های ما چیره شده است؟ آیا ما به همان اندازه که انتقاد می کنیم و به رد و نفی و استهزا دیگران می پردازیم به همان اندازه برای پیرامون خویش سودمنذ هستیم؟
/channel/anjomanemodaresin
«راه موفقیت کابینه»
فتح الله امی (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
انجام مدیریت کلان بدون راهبرد امکانپذیر نیست ،هر چند تمام اعضاء دولت چهاردهم با موفقیت از مجلس رای اعتماد گرفتند،ولی با انجام تعهدات ریس جمهور محبوب به مردم راه طولانی دارند.
امروز کشور ما با چالش های فراوان مواجه است که در مقالات قبلی به آن اشاره کردم،از آنجاکه در کانون استادان دانشگاهی که به مدیریت دکتر عارف در سال ۱۳۹۲تشکیل گردید،مسولیت کارگروه چالش های کشور به عهده اینجانب گذاشته شد و تاکنون ۶۹جلسه با وزراء و وکلای سابق و اسبق برگزار گردید،۴۲چالش اساسی کشور مورد مداقه قرار گرفت و راهکارهای پیشنهادی اراء شد ،ولی اجرای آن نیاز به رجل خبره و نخبه دارد،البته طبق آیات قزآن منظور از رجل فقط مردان نیستند بلکه شامل زنان نیز میشود(من المومنین رجال صدقوا ماعاهدو الله علیه و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر)این آیه شامل مردان و زنان مومن مثل زهرای اطهر(س)نیز میشود.
هرچند با سخت گیری های مراجع ذیربط ،دکتر پزشکیان موفق به انتخاب برترین ها برای کابینه نشد ولی می توان امید داشت این وزراء با انتخاب کادر مجرب بتوانند به وعده های ریس جمهور عمل کنند.
با توجه به منابع و مراجع علمی،در ذیل به بعضی از شرایط و ضوابط مدیریت کلان کشور داری اشاره میشود،این مدیران بایددارای این شرایط باشند:
۱-آینده نگر و دارای تفکر راهبردی و اجرای آن با نظارت و دقت،
۲- دارا بودن ازمهارتهای ارتباطی ،
۳-تعهد و تعلق سازمانی ،هدف گرایی و هدایت عملکرد ،
۴-مسولیت پذیر و معتقد به کار تیمی وشبکه سازی،
۵-دارای تفکر تحلیلی برای حل مسایل ،
۶-مقبولیت شایستگی برای مسولیت سازمانی ،
۷-انعطاف پذیر ،پاسخگویی و دارای تفکر خلاق همراه با صبر و بردباری،
این هفت شاخص حداقلی برای مدیران پست های کلان است و اگر اعضاء کابینه از این حداقل ها برخودار نباشند هرگز در مسولیت مربوطه موفق نخواهند بود .
بقول دوستی اگر این کابینه توانست موتور سواران پایتخت را تابع قانون ترافیک نماید در سایر مسایل کشور نیز موفق خواهد بود.بقول حافظ(ره):
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
/channel/anjomanemodaresin
«ابتذال دانشگاه»
مجید مرادی (دانشگاه تهران)
در حاکمیت به اصطلاح اسلامی ایران عموما محتوی و شکل یا ظاهر و باطن باهم همخوانی ندارند. در تظاهر به عدالت، ظالمانهترین روابط حاکم است.
با نام دین، ضد دین عمل میشود.
نامش طرح نور است اما تاریکی و ظلمت محض است.
در این جمهوری همه چیز پوستین وارونه پوشیده است.
الغرض،
در هیئت ممیزه دانشگاه تهران، آقای سردار خلبان دکتر قالیباف! پس از چند بار تلاش با رای ناپلئونی بالاخره عنوان استاد تمامی را دریافت کرد و اصطلاحا فول پروفسور! شد و ویترین عناوین خود شامل سردار، خلبان، دکتر، رئیس پلیس، فرمانده نیروی هوایی، شهردار، ریاست قوه و.......را با عنوان پروفسوری تکمیل نمود.
مفتخر شدن به این درجه که بالاترین رتبه دانشگاهی بوده، خصوصا در دانشگاه معتبری همانند دانشگاه تهران نیازمند پیشینه و توان بالای علمی، تربیت دانشجویان متعدد در مقاطع مختلف، توانایی انجام پژوهش و تحقیقات در لبه علم و ... میباشد و معمولا اعضا هیئت علمی پس از سالیان سال مجاهده و تلاش علمی و تحقیقاتی و اصطلاحا خوردن خاک دانشگاه به مقام استاد تمامی نائل میشوند.
ولی متاسفانه در حاکمیت جمهوری اسلامی همانگونه که اشاره گردید، ابتذال سکه رایج است.
این ابتذال به دانشگاه هم سرایت کرده و کسی مانند قالیباف که همراه با مسئولیتهای سنگین و مهم تمامی مقاطع تحصیلی! را معلوم نیست با چه کیفیتی، طی کرده و علیرغم اینکه در تمامی دورانی که در ظاهر عضو هیئت علمی دانشگاه بوده مسئولیتهای بزرگی همچون شهرداری تهران و ریاست مجلس را داشته، استادیار، دانشیار و استاد تمام میشود.
در حالیکه اساتید دیگر به صورت تمام وقت و بدون شغل و مسئولیت دیگر معمولا پس از پانزده بیست سال کار مداوم استاد تمام میشوند.
مرحوم کردان با جعل مدرک برای خود عنوان دکتر جعل نمود، که بالاخره موضوع افشا و رسوا شد.
اما امثال قالیباف نهاد علم و آکادمی را با این نفوذها، از محتوی خالی و فاسد کرده و به ابتذال میکشانند و بدا به حال دانشگاهی که هیئت ممیزه اش چنین احکامی را صادر میکند.
/channel/anjomanemodaresin
نقد نامه سرگشاده عبدی به خاتمی/
♦گشایشهای ایجاد شده در عرصه سیاست و اجتماع از سوی حاکمیت، به میزان قابل توجهی متأثر از چگونگی رویکردها و عملکردهای جبهه اصلاحات در سالیان اخیر بوده است/
♦جبهه اصلاحات، موفق شده تا با اتخاذ سیاستها و رویکردهای واقع بینانه، به تحکیم جایگاه خود در میان افکار عمومی و عرصه سیاسی کشور بپردازد/
♦چگونه میتوان نقش بیبدیل جبهه اصلاحات و نیروهای سازمان یافته آن در سراسر کشور را در اعلام حمایت از پزشکان و قانع کردن بخش قابل توجهی از مردمی که تمایلی به مشارکت در انتخابات نداشتند را نادیده گرفت/
♦در متن نامه جناب عبدی، غلبه گفتمان وفاق در عرصه سیاسی کشور را بیش از آنکه نتیجه چنین رویکرد و تلاشی از سوی جبهه اصلاحات بداند، آن را عطیهای از جانب حاکمیت ذکر میکند/
♦پیروزی جناب روحانی در انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ و پیروزی لیست امید در انتخابات ۱۳۹۴ و اخیرا پیروزی جناب پزشکیان در انتخابات ۱۴۰۳ نشانههای آشکاری بر مشی مسالمت جویانه و استفاده حداکثری از اهداف حداقلی از سوی اصلاح طلبان بوده است/
♦در نامه جناب عبدی به جز یک مورد، از رویکردها و عملکردهای محدودساز حاکمیت در ایجاد و تشدید انسداد سیاسی و توسعه محدودیتها بر نیروها و جریانات سیاسی منتقد و لاجرم تاثیر آن بر مشی و عملکرد نیروهای مخالف و منجمله جبهه اصلاحات، سخنی به میان نیامده است/
فرهاد درویشی (دبیر دفتر سیاسی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
جناب مهندس عبدی روزنامهنگار خوش فکر و پرتلاش کشور اخیرا نامه سرگشاده ای خطاب به جناب خاتمی رئیس جمهور اسبق نوشته است. ایشان در این نامه، ضمن تاکید بر نقد صریح رفتار و گفتارهای منسوب به اصلاحات و اصلاح طلبان، نگرانیش را نسبت به عدم اثربخشی این جریان، در دورانی که آن را دوران وفاق مینامند و یک فرصت تاریخی را برای نیروها و جریانات سیاسی کشور موجب شده، ابراز کرده است.
نگارنده جناب عبدی را از کنشگران سیاسی و روزنامه نگاران خوش فکر و صاحب ایده میداند. نامه نقادانه عبدی، دلسوزانه و مشفقانه است و چون مثل هر متن دیگری می تواند، ترکیبی از گزارههای درست یا غلط باشد، نه می توان آن را یکسره رد کرد و نه می توان با همه گزاره های آن موافق بود.
جریان اصلاحات قاعدتا، هم برای آسیب شناسی عملکرد خود در گذشته و هم برای ترمیم و اصلاح عملکرد و مواضع خود در حال و آینده، باید از چنین نقدهایی استقبال نماید. نقد حاضر نیز با هدف استجابت به خواسته جناب عبدی، مبنی بر لزوم گفتگو در این مورد به عنوان یک امر سیاسی عمومی، به دنبال آن است تا گزارهها و استنتاجات مبهم و نادرستی را که در این نامه سرگشاده به چشم می خورد یادآور شود. انتظار می رود مهندس عبدی در یادداشتهای بعدی خود به ایضاح هر چه بیشتر موارد مبهم و یا اصلاح موارد نادرست در نامه خویش مبادرت ورزد.
اس و اساس استدلال جناب عبدی به این قرار است: هر جریان سیاسی برای مانایی خویش نیاز دارد تا به مسائل جدید، پاسخ های جدید بدهد.(صغری) جریان اصلاحات کماکان اسیر گذشته است. (کبری) پس نتیجه محتوم این جریان میرایی است. (نتیجه) در ادامه تلاش می شود تا ضمن پاسخگویی به موارد چهار گانه مندرج در متن نامه عبدی، ضمن تایید صدق قضیه صغری، نادرست بودن قضیه کبری و نتیجه گیری وی بیان شود:
۱. در ادبیات جامعه شناسی سیاسی، تفاوتهای آشکاری بین ترمها و واژگان: جناح، جریان، جبهه، حزب و کنشگران فردی وجود دارد که میزان انسجام و دیسیلین حاکم بر افکار و رفتار آنان یکسان نیست. نقد نخست جناب عبدی را دقیقا از همین منظر میتوان مورد تشکیک و سوال قرار داد.
اینکه ادعا شده است صدای غالب در میان اصلاح طلبان، صدای رادیکال و مبارزه جویانه است، معلوم نیست که دقیقا متوجه یک فرد خاص است یا یک حزب سیاسی خاص و یا کل جریان اصلاح طلبی در کشور.
ادامه در:
https://modaresinpress.ir/review/4834/
/channel/anjomanemodaresin
آفتهای جرگههای رفاقتی درون احزاب سیاسی
علی امیری (دانشیار دانشگاه زنجان و عضو حزب انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
۱- احزاب و جبهههای سیاسی بهعنوان یکی از ارکان مهم دموکراسی، معمولاً با هدف نمایندگی از گروههای مختلف جامعه و پیشبرد ایدهها و برنامههای خاص تشکیل شده و نقش مهمی در تعیین و اجرای سیاستهای کلان یک کشور ایفا میکنند. یکی از چالشهای بزرگ در درون احزاب، شکلگیری و تقویت باندهای رفاقتی است که میتواند به آفتی جدی برای این نهادهای سیاسی تبدیل شود.
باندهای رفاقتی درون احزاب به گروههایی از اعضای حزب اشاره دارد که بر پایه روابط شخصی، منافع مشترک و تعهدات غیررسمی به یکدیگر وابستهاند. این گروهها معمولاً از اعضای قدیمی، نزدیکان ایدئولوژیک یا کسانی تشکیل میشوند که از طریق روابط دوستانه یا خانوادگی به یکدیگر پیوند خوردهاند. این باندها معمولاً بهصورت غیررسمی عمل کرده و از ساختار رسمی حزب خارج هستند، اما گاها قدرت و نفوذ زیادی بر تصمیمگیریهای حزب داشته و ممکن است در تصمیمات حزب و اثربخشی آن در جامعه تاثیر سوء غیرقابل جبرانی داشته باشند.
بی شک، دکتر پزشکیان به عنوان کاندیدای مورد حمایت در جبهه اصلاحات و احزاب سیاسی منتسب به جریان اصلاح طلبی، گرفتار آفتهای چنین جرگههای باقیمانده از دولت اصلاحات و دولت اعتدال و امید است که اغلب در تمام امور نقش داشته و ضمن حفظ منافع شخصی و رفاقتی، مسئولیت هیچگونه اقدام گذشته را به عهده نمی گیرند.
در تئوری و زمانی که دستشان از قدرت کوتاه است منتقد جدی نظارت استصوابی و مهندسی انتخابات از سوی شورای نگهبان و حاکمیت هستند، اما متاسفانه در عمل برای نیل به منافع خود برخورد استصوابی تندتری در مقایسه با حاکمیت دارند. در تمام سطوح مدیریتی کشور و برای آبادانی ایران و رشد و تعالی آن، دکتر پزشکیان بایستی به فکر به هم ریختن این جرگههای شکل گرفته در اطراف دولت باشند تا چهار سال یا هشت سال بعد به تنهایی تاوان و فاکتور همه فرصت طلبیهای این افراد را نپردازد و بعنوان یک سیاستمدار ناتوان از قدرت خداحافظی نکند.
در این مجال کوتاه هدف پرداختن به آفت های این جرگههای رفاقتی و نحوه کاهش اثرات سوء آنها در دولت، قدرت و مدیرت اجرایی کشور است. انتظار است که وزیر محترم کشور و هیات دولت با اتخاذ رویکردهای صحیح در انتخاب استانداران و مدیران میانی، و معاون سیاسی وزارت کشور با تدوین ساز و کارهای اجرایی مناسب در ذیل قانون احزاب بتوانند به شایستهگزینی در انتصابات دولتی از یک سو و همچنین قدرتمند شدن احزاب در سوی دیگر و افزایش اثربخشی آنها در جامعه و اعتلای کشور و بهم ریختن چنین جرگههای فاسدی گامهای عملیاتی قابل ملاحظهای بردارند.
۲- باندهای رفاقتی درون احزاب دارای آفتهای متعددی است که جامعه ما در طول چند دهه گذشته در شکلهای مختلف درگیر آن بوده است که در زیر به برخی از آنها اشاره شده است:
الف) کاهش شفافیت و دموکراسی درونحزبی:
یکی از بزرگترین مشکلات باندهای رفاقتی این است که فرآیندهای دموکراتیک درونحزبی را تضعیف میکنند. این گروهها معمولاً تصمیمات کلیدی حزب را بدون مشورت گسترده با اعضای دیگر میگیرند که حداقل ماحصل سوء این تصمیمات، تضعیف دموکراسی کلی و افزایش فساد سیاسی، کاهش اعتماد عمومی، تقویت پوپولیسم، از دست دادن فضای رقابتی واقعی در معرفی کاندیداها به جامعه (در سطوح مختلف اعم از شوراهای شهر، مجلس و …)، ضعف در سیاستگذاری (عدم نمایندگی واقعی گروههای مختلف جامعه) و افزایش فساد و سواستفاده از قدرت است.
ب) ایجاد شکافهای درونحزبی:
جرگههای رفاقتی میتوانند باعث بروز تنشها و شکافهای عمیق درون احزاب شوند. اعضای حزب که به این باندها وابسته نیستند، ممکن است احساس کنند که صدای آنها شنیده نمیشود و این امر میتواند به کاهش انگیزه و مشارکت آنها منجر شود. نتیجه ملموس این شکافهای درون حزبی، تضعیف وحدت و انسجام حزبی، افزایش اختلافات و درگیریهای داخلی، کاهش کارآمدی حزب و ضعف در ارائه سیاستهای موثر، افزایش بیاعتمادی در میان اعضای حزب و تضعیف جایگاه حزب در جامعه است.
قصههای پرغصه انتخاب روسای ستادهای استانی دکتر پزشکیان آیینه تمام عیاری بر وجود چنین شکافهای عمیق در درون جبهه اصلاحات در برخی استانها است؛ از آن پرمخاطرهتر، تاثیر چنین وضعیتی در انتخاب مدیران استانی است که نهایتا در بین گروههای مختلف جامعه فاکتور ناکارآمدی آن به نام دولت دکتر پزشکیان صادر خواهد شد.
ج) جلوگیری از رشد استعدادهای جدید:
یکی دیگر از آفتهای جرگههای رفاقتی، جلوگیری از رشد و ارتقاء استعدادهای جدید در حزب است.
ادامه در:
https://modaresinpress.ir/review/4831/
/channel/anjomanemodaresin
متأسفانه در سه سال گذشته، صحن دانشگاه از یک عرصۀ امن برای بیان انتقادات دلسوزانه به محیطی پر از خفقان و رخوت تبدیل شد/
از شما مقام محترم مسئول تقاضا دارد تا هرچه سریعتر دستور لازم جهت رفع احکام ناعادلانه و تعلیق و تغییر شیوهنامۀ انضباطی مصوب سال ۱۴۰۱ را صادر فرمائید/
نامه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به وزاری علوم و بهداشت/
وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری
جناب آقای دکتر حسین سیمایی صراف
وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
جناب آقای دکتر محمدرضا ظفرقندی
با اهداء سلام و احترام؛
قطعاً به نیکی مستحضرید که دانشگاه یکی از مهمترین عرصههای رشد، توسعه و تعالی جامعه و کشور است و دانشجویان، به عنوان یکی از ارکان این نهاد، نقش خطیری در پیشبرد این امر ایفاء میکنند. پوشیده نیست که اداء این نقش و رسالت مهم که بر عهدۀ دانشگاه و دانشجویان قرار گرفته، مستلزم بیان صریح و بیلکنت انتقادات است.
متأسفانه در سه سال گذشته و با حاکم شدن برخی کجسلیقگیها و نگاههایی که دانشجو را نه فرصت، که تهدید تلقی میکنند و مطلوبشان به جای «دانشگاه امن»، «دانشگاه امنیتی» است؛ صحن دانشگاه از یک عرصۀ امن برای بیان انتقادات دلسوزانه به محیطی پر از خفقان و رخوت تبدیل شد و عدۀ بسیاری از دانشجویان با برخوردهای انضباطی، به بهانههای واهی و بدون ارائۀ مستندات قانونی مورد تنبیه قرار گرفتند.
تصویب عجولانۀ شیوهنامه جدید انضباطی که در سال ۱۴۰۱ جهت سرکوب فزاینده و مغایر با حقوق اولیه و بدیهی دانشجویان تنظیم گردیده است، راه را برای حاکم کردن بیش از پیش اختناق در دانشگاه هموار کرد و صدور احکام ناعادلانه و سلیقهای با اتکاء بر این شیوهنامه، باعث سلب حقوق مختلفی از دانشجویان، مثل حق تحصیل، حق اسکان در خوابگاه، حق تحصیل رایگان و غیره گردید. همچنین کرامت انسانیشان در رفتوآمدهای پیاپی به حراست و کمیتۀ انضباطی با رفتارهای دون شأن دانشگاه مورد خدشه قرار گرفت و آرامش روانیشان مختل شد.
اکنون که فضای کلی سیاسی کشور تغییر یافته و احقاق حقوق ضایعشده دانشجویان بهوسیلۀ لغو احکام انضباطی و تغییر شیوهنامه فوقالذکر، مکرراً مورد تأکید رئیس جمهور محترم، جناب آقای دکتر پزشکیان قرار گرفته است؛ انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، به عنوان نمایندهای از دانشجویان این دو دانشگاه و حتی دانشجویان سراسر کشور، ضمن مطالبۀ اهتمام جدی در خصوص موارد یاد شده، از شما مقام محترم مسئول تقاضا دارد تا هرچه سریعتر دستور لازم جهت رفع احکام ناعادلانه و تعلیق و تغییر شیوهنامۀ انضباطی مصوب سال ۱۴۰۱ را صادر بفرمائید.
امید است که با همّت جمعی و مساعدت الهی زمینۀ بهبود وضعیت دانشگاه و دانشجویان فراهم شود.
با سپاس و احترام مجدد
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
https://modaresinpress.ir/university/4824/
/channel/anjomanemodaresin
باید مراقبت شود که مردم احساس نکنند به انتظارات آنها بیاعتنایی شده است/
مردم میتوانند احساس کنند که با دولت و رئیس جمهوری صادقتر از قبل مواجه هستند/
دولت در حال نزدیک شدن به تحقق وعدههای انتخاباتی پزشکیان است/
اعتماد و مشارکت مردم پشتوانه اقتدار ملی دولتها است/
علی محمد حاضری، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها، به خبرنگار جماران گفت: در مناسبات بینالمللی اعتماد و مشارکت مردم و همراهی مردم با دولتها یکی از سرمایههای دولتها است و در واقع پشتوانه اقتدار ملی دولتها است. اصولا کشورها و نهادهای بینالمللی با دولتهایی که پشتوانه مردمی قوی از آنها نشان داده میشود، کمتر میتوانند سرشاخ شوند و احساس میکنند که دولتها با این پشتوانه اجتماعی در مقابل تهدیدات آنها آسیبپذیر نیستند یا کمتر آسیبپذیر هستند و به همین دلیل حمایتهای اجتماعی میتواند عامل بازدارنده برای برخوردهای احتمالی باشد.
مشروح گفتوگوی خبرنگار جماران با علی محمد حاضری را در ادامه میخوانید:
مشارکت اجتماعی چه تأثیری در بهبود چالشهای کشور دارد و چطور میتوانیم این مشارکت را بهتر کنیم؟
طبیعتا در مناسبات بینالمللی هرقدر که دولتها با حضور و مشارکت بیشتری از مردم در فرآیندهای سیاسی و انتخابات منتهی به تشکیل دولتها حضور داشته باشند، در واقع اعتبار سیاسی و جایگاه آن دولتها در مناسبات بینالمللی محکمتر میشود. اصولا مشارکت سیاسی به سهم و نقش مردم در تصمیمگیریها، تصمیمسازیها و فعالیتهای اجتماعی میپردازد که جنبه عمومی دارد و میتواند در حمایت از دولتها و پیشبرد اهدافشان کمک کند.
از سوی دیگر «مشارکت اجتماعی» به یک معنا جلوه و حاصل «اعتماد اجتماعی» است. در واقع بیاعتمادیهای اجتماعی و فقدان اعتماد اجتماعی باعث میشود که مشارکت سیاسی و مشارکت اجتماعی کاهش پیدا کند.
البته اعتماد اجتماعی جلوههای گوناگونی دارد؛ شامل اعتماد مردم به حکومت، اعتماد مردم به نهادها و مؤسسات عمومی و همین طور اعتماد مردم نسبت به همدیگر میشود. هر سه اینها جلوههای مختلفی از اعتماد اجتماعی است که در جامعه ما به درجات مختلفی آسیب دیده ولی بیشترین آسیبدیدگیها مربوط به اعتماد بین مردم و حاکمیت به معنای عام و دولت به معنای خاص است.
شاید این فقدان اعتماد باعث میشود که بسیاری از سیاستها و انتظارات دولت با نظر مساعد و همراهی مردم مواجه نشود و یا احتمالا در مواردی عکسالعمل مغایر و متضاد با آن را داشته باشند. مثلا به محض اینکه دولت اعلام میکند ما دست به قیمت بنزین نمیزنیم، نفس ورود دولت به این بحث، به خاطر بیاعتمادیهای موجود احساس میشود که زمزمه گران کردن بنزین دارد طرح میشود.
به همین دلیل در این شرایط بیاعتمادی معمولا دولتها در تصمیمگیریها و اتخاذ تصمیمات مهی که نیاز به مشارکت مردم دارد، بسیار آسیبپذیر میشوند و حتی این تصمیمات به ضد خودش تبدیل میشود.
ادامه در:
https://modaresinpress.ir/political/4822/
/channel/anjomanemodaresin
نمیتوان درهای دانشگاه را به روی زنان گشود، اما دربهای مشارکت اجتماعی و اخذ مناصب مدیریتی عالی را محدود کرد/
مدیریت زنان بر دانشگاهها، راهبرد ورزیدگی و ارتقاء مدیریت بانوان در کشور است/
اگر وضع امروز جهان را بنگریم، در مییابیم که مردان و زنان ایرانی چه در میان کشورهای منطقه و چه کشورهای جهان از جمله پاکترین و عفیفترینها هستند/
باسمه تعالی
استاد ارجمند آقای دکتر محمد رضا ظفرقندی وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
استاد ارجمند آقای دکتر حسین سیمایی صراف، وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری
با سلام و تقدیم ادب و احترام
نقش آفرینی و تاثیر فزاینده زنان در جهان پیچیدهی ما بر کسی پوشیده نیست. در چهار دهه گذشته و در سایه تحولات عمیق فرهنگی و اجتماعی در کشور عزیزمان، خوشبختانه بخش عظیمی از بانوان میهن در رشته های مختلف علمی پذیرفته و توانستند به عالی ترین سطوح آموزشی و علمی و پژوهشی دست یابند. بی تردید رسیدن به کمیت ۶۰ درصد کل دانشجویان کشور برای بانوان نشان دهنده ی ذکاوت و تلاش و اراده و ترقی خواهی زنان، و از افتخارات کشور عزیزمان پس از انقلاب اسلامی است.
اما همچون بسیاری از عرصههای دیگر، متاسفانه زنان فرهیختهی کشورمان به نسبت حضور در دانشگاهها و بهرهمندی از آموزش عالی، به مناصب عالی مدیریتی نهادهای علمی دست نیافتهاند و شاهد نوعی عدم توازن بین تحصیلات دانشگاهی و اخذ مسئولیتهای عالی مدیریتی هستیم. حال آن که یکی از والاترین و شایستهترین میدانها برای ورزیدگی و ایفای مسئولیتهای عالی اجتماعی و سیاسی آتی بانوان، حضور در مناصب مدیریتی دانشگاهی است.
نمیتوان درهای دانشگاه را به روی زنان گشود، اما دربهای مشارکت اجتماعی و اخذ مناصب مدیریتی عالی را محدود کرد. باور کنیم، احساس تبعیض در نزد زنان تحصیل کرده بسی کشنده تر و چالش آفرین تر از آن است که حتی خدایی ناکرده محروم از سواد بمانند و این احساس تبعیض، هم روح خانواده و جامعه را دستخوش آزردگی و رنج ساخته و هم منشاء کاستی ها و نارضایتی هایی می گردد که در بخش های دیگری خود را نشان می دهد.
همچنین متاسفانه، درک ناصحیح از روندهای جهانی و روش حکمرانی موجب شده است که به جای اهتمام به کاربست سرمایهی عظیم علمی و اجتماعی زنان در پیشرفت کشور، بخش اعظمی از انرژی کشور، صرف چالش هایی شود که هیچ منفعتی برای هیچکس جز بدخواهان مردم ایران ندارد و چه بسا روزی معلوم شود که دستهایی درکار بوده است که زخم بر جان و جگر زنان ایران بنشانند. مردان امروز میهنمان در دامان مادرانی از همین جامعه پرورش یافته اند، مادرانی که همواره به نیک سیرتی، وزانت و ایمان شهرهاند. اگر وضع امروز جهان را بنگریم، در می یابیم که مردان و زنان ایرانی چه در میان کشورهای منطقه و چه کشورهای جهان از جمله پاک ترین و عفیف ترین ها هستند.
سخن از فمینیسم افسار گسیخته یا نادیده گرفتن موازین دینی و عقلی یا تقلیل گرایی در صلاحیت ها یا پوچ پنداری تفاوت های فرهنگی جوامع نیست. سخن از عدالت و انسانیت است. انصاف و مصلحت و تجربه بشری نیز اقتضا دارد، آن دسته از شکاف های عظیم مدیریتی که تحت تاثیر تفسیرهای ضیق از مشارکت بانوان ایجاد شده، مرهم شود.
علاوه، هیچ جامعه ای در جهان پر رقابت امروز و آینده، نمی تواند با نادیده گرفتن زنان و یا حذف نیمی از جامعه، قله های ترقی را طی کند. ماهیت مشاغل آینده نیز به سرعت در حال تغییر است و بسیاری از موانع گذشته رفع شده است و برخی دیگر از موانع که یا ساخته و پرداخته ی ذهن های نا آشنا با مولفه های توسعه و جهان جدید و برخی نیز چه بسا عمدی و برای عقب نگاه داشتن کشور است، نیز نیازمند بن بست شکنی ها و اجتهاد آگاهان به زمان و مکان است.
با این مقدمه، به محضر شما اساتید گرانقدر که خود از دانشمندان و عدالتخواهان و باورمندان به توسعه ی میهن عزیزمان هستید، و با علم به این که راه حل بسیاری از معضلات کشور از مسیر دانشگاه می گذرد و اگر دانشگاه در کاربست این سیاست موفق شود، تعمیم آن به جامعه از پشتوانه تجربی و علمی قوی تری برخوردار خواهد شد، پیشنهاد می شود، با شجاعت و با عبور سریع از موانع، سیاستی اتخاذ و مسیری را بگشایید که در کسب مقام استادی هیچگونه تبعیضی روا نشود و در انتصابات دانشگاهی و در همه سطوح مدیریتی از گروه های علمی و پژوهشکدهها و دانشکدهها نیز شایسته سالاری ملاک عمل قرار گرفته و هر گونه تبعیض و موانع حضور بانوان نخبه و دانشمند رفع شود و در سطح روسای دانشگاهها به ویژه دانشگاههای مهم، نیز به تعداد چشم گیر و نه صرفا نمایشی، زنان مدیر و توانمند معرفی و به کار گرفته شوند.
ادامه در:
https://modaresinpress.ir/review/4818/
/channel/anjomanemodaresin
«قیمت بنزین»
حسین عباسی نژاد (اقتصاددان)
جناب دکتر پزشکیان میفرمایند هیچ منطقی وجود ندارد که بنزین را با دلار آزاد بخریم و با سوبسید به مردم بدهیم.
۱- قویترین منطق این است که درگذشته پالایشگاه نساختیم و حالا تولید نفت خام را به اجبار اگر بتوانیم به برخی از کشورها بدهیم و بنزین بگیریم.
۲- اعداد و ارقام دقیق میزان واردات بنزین و قیمت دلار تخصیصی را اعلان فرمایید، قطعاً بخش خصوصی بسیار ارزانتر وارد میکند چون دولت اصلاً تاجر خوبی نیست.
۳- جناب رییس جمهور تمامی نیروهای متخصص این کشور از جمله همکاران شما همگی دارند برای خدمتی که به دولت و ملت ارایه میشود سوبسید میدهند.
۴- به مردم رحم کنید؛ مردم دیگر تحمل افزایش قیمتها را به ویژه سوخت علیالخصوص بنزین را ندارند، طبق آمار منتشر شده شاخص قیمت حمل و نقل مرداد ۱۴۰۳ به نسبت مرداد ۱۴۰۲ ، ۵۳/۱ درصد افزایش داشته است.
۵- پول بازنشستهها را دولت هاپولی کرده و پول گندم کاران را چای دبش به باد داده.
۶- تا زمانیکه قدرت خرید مردم را برابر تورم رسمی بالا نبردهاید، این حرفهای برخی دوستان اقتصاددان ما را گوش نکنید، بگذارید حداقل چند ماه بگذرد. شعار شما عدالت است.
/channel/anjomanemodaresin
فراز و نشیبِ برپایی دولت جدید! ( بخش دهم و پایانی)
نامهها و گمانهها
حسن دادخواه (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
سقوط اندوهناک و غیر منتظره بالگرد حامل شادروان رئیسی و لزوم برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری در یک بازه فشرده و رقابتی شدن انتخابات، از یک سو موجب برهم خوردن تقویم متعارف رفت و برگشت های دولت گردید و از سویی فرصتی به وجود آورد که به رغم پیش بینی چیرگی هشت ساله گفتمان دولت پیشین، احزاب اصلاح طلب و مردم تحول خواه، بتوانند با بسیج نیروها و مشارکت در یک انتخابات نسبتا رقابتی، پس از سه سال از رفتن دولت اعتدالی آقای روحانی، چشمی به صندلی ریاست جمهوری داشته باشند!
فشردگی بازه و تقویم انتخابات، خواه ناخواه موجب شتابزدگی، بالا رفتن هیجان و ناشکیبایی و رنجش های فراوان نیان نیروهای کنشگر گردید و پاره ای پیشبینی ها به ظهور و بروز نرسید و بالا رفتن سطح مطالبات نیز بر این وضعیت بحرانی می افزود!
بر این پایه، شبکه های اجتماعی و رسانه های مجازی پر و سرشار از گفت و گوها، نامه ها، گمانه ها و بیانیه ها از سوی افراد و احزاب گردید!
گر چه همه نوشتجات و گفت و گوها بالاخره موجب بالا رفتن سواد سیاسی و ترغیب و تشویق کنشگران در این عرصه شد و می شود اما به همان اندازه، شایعات و اخبار بی پایه و گزارشات مخدوش، موجب آشفته شدن سپهر سیاسی ایران گردید!
سرعت کند و تدریجی استقرار دولت جدید و آماده نبودن تیم رسانه ای و سخنگوی دولت که وظیفه اطلاع رسانی را بر عهده دارد، عملا بر فضای گمانه زنی ها و شایعات و اخبار کذب و ناقص می افزود!
به هر حال و به رغم تازگی استقرار وزیران در وزارتخانه ها، سطح مطالبات رو به فزونی است و شتاب برای رسیدن به نقطه دلخواه همچنان ادامه دارد!
شرایط و وضعیت استثنایی جابجایی دو دولت با دو گفتمان کاملا متفاوت از سویی و تحولات سریع در فضای سیاسی منطقه و حهان از سوی دیگر, دوران گذار مهمی را در جامعه ایرانی به وجود آورده است که کوچکترین اشتباه در محاسبات می تواند دولت جدید را به رغم امیدواری نظام به موفقیت آن، با شکست و ناتمامی منجر کند!
در این میان، کاهش و کند کردن سطح رو به افزایش مطالبات، دوری از شتابزدگی در تصمیم گیری، بی اعتنایی به اخبار بی پایه، تنها راه برای کمک به برقراری آرامش و ثبات در کشور است!
رسانه ها و دستگاه های رسمی تبلیغاتی و خبررسانی وابسته به دولت نقش زیادی در ایجاد آرامش در فضای جامعه ایران دارد. برنامه سازی های سودمند و انتشار مطالب و گزارشات درخور توجه و یا شادی آفرین، می توان ازسرعت هیجانهای مخرب و ویرانگر بکاهد!
چه خوب است که مقامات رسمی و عالی نظام و کارگزاران اجرایی و همه کسانی که به تریبون و منبرهای عمومی دسترسی آسان دارند، برای مدت کوتاهی، از ایراد سخنان و بکارگیری افعال با معانی تند و هیجانی خودداری کنند!
با پایان یافتن مناسبت های مذهبی و مناسک وابسته به آن، انتظار می رود که شکل و شمائل کالبدها و کنج های شهری و خیابانی به حالت متعادل بازگردد و با خنک شدن هوای پاییزی و تاثیر آن بر روح و روان شهروندان ایرانی، امید می رود که مراکز آموزشی و دانشگاهی ایران با نشاط و شور همراه با شعور و درک ضروریات اجتماعی، فعالیت خود را شروع نمایند و از معلمان و استادانی که به هر دلیل و علت مورد بی مهری و نامهربانی قرار گرفتند، اعاده حیثیت شود!
/channel/anjomanemodaresin
«بدون مقدمه جهت اطلاع»
علی اصغر خدایاری (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
۱- اگر جبههی اصلاحات در انتخابات بیمعنی مجلس دوازدهم راهبرد عدمشرکت را برنمیگزید و برای خود در تهماندهی سفرهی عنایت شورای نگهبان خوراک کنشگری تعریف میکرد، موج رسمی عدمشرکت شکل نمیگرفت و دلیلی نداشت شورای نگهبان برای درهم شکستن آن موج، نامزدهای رد صلاحیت شدهی مجلس دوازدهم در هیأتهای نظارت را در مرحلهی تجدیدنظر بهصورت فلهای تأیید صلاحیت کند تا امکان تهیهی فهرست برای طرفداران روزنهگشایی فراهم شود.
۲- اگر جبههی اصلاحات پس از عدمشرکت در انتخابات مجلس، در انتخابات ریاست جمهوری پیش از آغاز فرآیند بررسی صلاحیتها نامزدهای اختصاصی خود را معرفی نمیکرد و تأیید صلاحیت حداقل یکی از نامزدهای اختصاصی خود را شرط شرکت در انتخابات ریاست جمهوری قرار نمیداد، دلیلی برای تأیید صلاحیت آقای دکتر پزشکیان وجود نداشت. زیرا بدون دکتر پزشکیان هم همهی گروهها بهجز جبههی اصلاحات نامزد خود را داشتند.
۳- اگر پس از تأیید صلاحیت آقای دکتر پزشکیان و اعلام رسمی حمایت جبههی اصلاحات از ایشان، 110 نفر از افراد شناختهشده با عدمتمکین به این تصمیم بیانیهای رسمی با عنوان "ظلمشویی نکنیم" منتشر میکردند و مردم را به عدمشرکت یا تحریم فرامیخواندند، آقای دکتر پزشکیان رأی لازم را برای رقابت مؤثر و در نهایت انتخاب شدن بهعنوان رییس جمهور کسب نمیکرد و کار به اتفاقات بعدی و تشکیل کابینهی موسوم به وفاق ملی نمیرسید.
اگر به برکت ریاست جمهوری آقای دکتر پزشکیان وفاقی در کشور شکل بگیرد، این وفاق نتیجهی رابطهی دوسویهی وادادگی- عنایت نیست، پاسخ معادلهی ایستادگی- مصلحتاندیشی است.
/channel/anjomanemodaresin
تصمیمات ناگهانی نادرست زلفیگل
وزیر علوم دولت رئیسی در پایان دوره وزارت خود چنین مستفیض فرمودهاند که:
"اگر تصمیمات ناگهانی گرفتم که نادرست بود، از همکاران و دانشگاهیان حلالیت میطلبم".
این جملهی شرطیهی ایشان بر سه مفهوم یا تعبیر استوار است:
۱- تصمیمات ناگهانی، ۲- نادرست بودن آنها و ۳-حلالیت خواستن از همکاران و دانشگاهیان
جالب است که در جامعهای زندگی میکنیم که مقام مربوط به یکی از مهمترین وزارتخانههای آن در قد و قامت و تراز کسی قابل تعریف است که تصمیمات ناگهانی میگیرد و زندگیهای بسیاری را با همين تصمیمات ویران میسازد؛ مثلا یک روز "ناگهانی" تصمیم میگیرد طی فرمانی محرمانه، قدرت و تاثیرگذاری حراست و نیروهای امنیتی مستقر در دانشگاه را فراتر از ساختارهای قانونی مستقر برکشد یا بپذیرد، تا جایی که "ناگهان" دانشجویان بسیاری را که پس از سالها تلاش و گذراندن هفتخوان کنکور و مصائب فراوان به دانشگاه راه یافتهاند، با مشکلات متعدد از تشکیل پرونده گرفته تا اخذ تعهد و تعلیق ترم و اخراج و ... مواجه ساخته و در نهایت شور و علاقهی دانشدوستی، وطنخواهی و زندگیجویی آنها را به تلی از خاکستر نومیدی، نفرت، دلزدگی و تصمیماتی چون مهاجرت و دیگر تغییرات ناخواسته مبدل سازد!
یا اینکه وزیر محترم "ناگهان" تصمیم میگیرد که استادان ناهمسو و ناخالصی را که به هر نحو نسبت به این دانشجویان، همدلی یا حمایتی بروز دادهاند، به انواع مجازات غیر قانونی تعلیق، اخراج یا بازنشستگی اجباری محکوم ساخته و خسارتهای مادی و معنوی بسیار بر جامعهی دانشگاهی و زندگی شخصی آنها تحمیل کند!
و سرانجام هم "حلالیت" بطلبد! آیا حلالیت خواستن در اموری که جبران آنها دیگر خارج از ارادهی اوست، چیزی بیش از نمایشی تکراری از مظلومنمایی مزورانه در قالب نوعی دینورزی ریاکارانه نیست که کارکردی هم جز فرار از مسوولیت ندارد؟! آیشمن آیا روراستتر رفتار نکرد؟ اگر او هم ترفندهای مسؤولان جمهوری اسلامی را بهکار میبست و به جای آنکه خود را در جایگاه مأموری فاقد قدرت تفکر و اختیار معرفی کند، از ارواح قربانیان طلب حلالیت میکرد، سرانجام دیگری برایش رقم نمیخورد؟
در پایان برای تغییر ذائقه و رفع کدورت و تلخی این سخنان بیایید با الهامگرفتن از آیشمن، مساله را از زاویهی دیگری ببینیم!
جناب زلفیگل! دربارهی نادرست بودن آن تصمیمات ناگهانی، هیچگونه نگرانی و ملالی به دل راه ندهید؛ از آنکه نه تنها ناگهانی نبوده که بر گردهی ۴۶ سال تجربه مملکتداری تمامیتخواه نظامی مقدس سوار بوده است! این ناگهانهای شما به ایدئولوژی خودحقیقتپنداری پشتگرم و متکی است که از آبشخور الله و خلیفهی الله سرچشمه گرفته و از این منظر، صفت "نادرست" برای آن به هیچوجه "درست" نیست! گویی در پایان دوره وزارت از میزان ذوبشدگیتان در ولایت کاسته شده یا هنوز در آستانهی تبدیل مسؤوليت، بادسنجها جهت وزش باد را بدرستی مشخص نکرده که مقام یک مجری مطیع ولایت را در سطح "حلالیتخواهی از همکاران دانشگاهی" فروکاسته و تصمیمات متصل به سرچشمهی حکمت را با صفات ناگهانی و نادرست زیر سؤال بردهاید!
شما در این زنجیره، عامل مختاری نبوده و نیستید؛ بنابراین بهتر است تا دیر نشده بابت این سخنان از آن سلسلهگردان اصلی طلب عفو و بخشش کنید! نگران بادسنجها و بادبانها هم نباشید!
گوهر مخزن اسرار همان است که بود...
سالها رفت و بدان سیرت و سان است که بود...
نگار ذیلابی
(یکی از استادان تعلیقی که تاکنون بیش از بیست ماه، با عواقب یکی از تصمیمات ناگهانی دوران وزارت شما به سر میبرد).
تاریخ و تمدن
/channel/anjomanemodaresin
به نام خدا
جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
رییسجمهور محترم
با سلام و عرض تسلیت اربعین حسینی (ع)
انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها تشکیل کابینه وفاق ملی با رأی اعتماد بالای مجلس شورای اسلامی را به جنابعالی و هیأت وزیران، تبریک میگوید.
جناب آقای دکتر پزشکیان
گفتمان وفاق ملی مورد تاکید حضرتعالی با هدف آشتی ملی در داخل و تنش زدایی در خارج، خوشبختانه در انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری، مورد حمایت اکثریت جامعه رای دهنده قرار گرفت. امید است این گفتمان به گفتمان غالب در میان همهی اجزا و ارکان نظام و نیروهای سیاسی جامعه تبدیل شده و حمایت رهبری نظام و اکثریت مجلس شورای اسلامی تداوم یابد.
انتظار میرود دولت چهاردهم با اتخاذ سیاستهای هوشمندانه و بهره گیری از متخصصان در حوزههای مختلف حکمرانی در جهت اجرای شعارها و اهداف متعالی مطروحه از در ایام تبلیغات انتخاباتی و تأمین و تحقق مطالبات برحق و بر زمین مانده مردم شریف ایران، اعم از کسانی که در انتخابات شرکت کردند و کسانی که شرکت نکردند، بتواند گامهای موثری بردارد.
انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها، به عنوان نهادی صنفی سیاسی دیرپا و برخاسته از جامعه دانشگاهی کشور، متشکل از استادان و متخصصان در حوزههای مختلف حکمرانی، با آرزوی مجدد برای موفقیت و کارآمدی بیشتر دولت، آمادگی کامل خود را برای همفکری و همکاری با مجموعه دولت در سطوح مختلف اعلام میدارد.
والعاقبه للمتقین
انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها
سوم شهریور ۱۴۰۳
/channel/anjomanemodaresin
«برای مستحب، واجبها را تعطیل نمیکنند»
محسن صنیعی (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
چند سال است در آستانه اربعین که البته از چند هفته قبل از اربعین شروع میشود تا یکی دو هفته بعد از اربعین، به خاطر زائران اربعین، همه سیستم اتوبوس و قطار و هواپیما در سراسر کشور مختل میشود. من فقط به دو پیام اشاره میکنم:
پیام اول: «حدود ده روز پیش برنامهریزی کردم که با فرزندان خود یک سفر دوهفتهای به تهران داشته باشیم هم بقول معروف هوایی عوض کنیم و هم بهانهایست که چک اپ درمانی سالانه یا دوسالانه را انجام بدهیم... نه هواپیما و نه قطار، تنها وسیله موجود، اتوبوس بود که بناچار گرفتیم برای بعد از اربعین ۶ شهریور... امروز صبح از ترمینال تماس گرفتند که سفر لغو شده، بهشون دستور دادند تا پایان صفر فقط در خدمت زوار باشند وگرنه حق تردد نخواهند داشت... اعتراض کردم به تعاونی مربوطه، بنده خدا خودش هم درمانده بود و جوابی نداشت.»
پیام دوم: «نتیجه حدود یک هفته پیگیری جهت اخذ بلیط اتوبوس رشت به شیراز و نهایتا گرفتن بلیط و حدود نیم ساعت قبل از ساعت مقرر رفتن به ترمینال و به یکباره ساعت ۲ عصر، اعلام کنسلی سفر به مسافران اتوبوس منتظر حرکت و گرفتار شده در ترمینال!!!»
آیا سزاست که به خاطر یک سفر مستحبی، امورات واجب کشور، دچار اختلال شود؟
/channel/anjomanemodaresin
جناب آقای دکتر میدری
وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی
با سلام
انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه شهید چمران اهواز، لازم می داند رای اعتماد حضرت عالی از مجلس شورای اسلامی را به شما و همه مردم و دانشگاهیان خوزستان، تبریک بگوید. مایه افتخار است که پژوهشگری گرانقدر که ریشه های عدم توسعه جامعه ایران را ژرف اندیشانه، مورد بررسی قرار داده است و اینک بر صندلی وزارت قرار گرفته است، برخاسته و مایه افتخار جامعه دانشگاهی خوزستان است.
انجمن مدرسین دانشگاه شهید چمران اهواز، ضمن تبریک مجدد، آرزوی موفقیت برای حضرت عالی و کابینه وفاق ملی دارد و امید است در دوره جدید، با وفاق و همدلی همه نیروهای ایران، بتوانیم از چالش ها و بحران های عظیمی که جامعه ایران را در منجلاب عدم توسعه یافتگی قرار داده است، خارج شویم و همه با هم، آهنگ رفاه و توسعه ایران و ایرانیان را بخوانیم.
انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه شهید چمران اهواز
۱۴۰۳/۶/۱
/channel/anjomanemodaresin